🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حتی = هتا، هاتا، تا، تاجایی که، اگرچه، تا آنجا که، تا آن که، با این که، خود
🔻حتیالامکان = تا جایی که بشود، تا بتوان، تا دست دهد، تا آنجا که تواند شد، تا جایی که دست دهد
🔻حتیالباب = تا دَم در، تا پیش در، تا آستان در
🔻حتیالقوه = با همهی نیرو، تا بتوان، به اندازهی توانایی
🔻حتیالمقدور= تا جایی که بتوان، تا بتوان، در خور توانایی، فراخور نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
🔻حتیالوسع = تا در گستره، تا در نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
✍نمونه:
🔺فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم =
فردا خورشید سَر خواهد زد، هتا اگر ما نباشیم
🔺در محاورات، حتیالامکان از لغات فارسی استفاده کنیم =
در گفتوگوها، تا بشود از واژگان پارسی بهره ببریم
🔺حتیالمقدور بقیه را هم به فارسیگویی تشویق کنیم =
تا جایی که میشود دیگران را هم به پارسیگویی برانگیزانیم
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#حتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حتی = هتا، هاتا، تا، تاجایی که، اگرچه، تا آنجا که، تا آن که، با این که، خود
🔻حتیالامکان = تا جایی که بشود، تا بتوان، تا دست دهد، تا آنجا که تواند شد، تا جایی که دست دهد
🔻حتیالباب = تا دَم در، تا پیش در، تا آستان در
🔻حتیالقوه = با همهی نیرو، تا بتوان، به اندازهی توانایی
🔻حتیالمقدور= تا جایی که بتوان، تا بتوان، در خور توانایی، فراخور نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
🔻حتیالوسع = تا در گستره، تا در نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
✍نمونه:
🔺فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم =
فردا خورشید سَر خواهد زد، هتا اگر ما نباشیم
🔺در محاورات، حتیالامکان از لغات فارسی استفاده کنیم =
در گفتوگوها، تا بشود از واژگان پارسی بهره ببریم
🔺حتیالمقدور بقیه را هم به فارسیگویی تشویق کنیم =
تا جایی که میشود دیگران را هم به پارسیگویی برانگیزانیم
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#حتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حتی = هتا، هاتا، تا، تاجایی که، اگرچه، تا آنجا که، تا آن که، با این که، خود
🔻حتیالامکان = تا جایی که بشود، تا بتوان، تا دست دهد، تا آنجا که تواند شد، تا جایی که دست دهد
🔻حتیالباب = تا دَم در، تا پیش در، تا آستان در
🔻حتیالقوه = با همهی نیرو، تا بتوان، به اندازهی توانایی
🔻حتیالمقدور= تا جایی که بتوان، تا بتوان، در خور توانایی، فراخور نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
🔻حتیالوسع = تا در گستره، تا در نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
✍نمونه:
🔺فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم =
فردا خورشید سَر خواهد زد، هتا اگر ما نباشیم
🔺در محاورات، حتیالامکان از لغات فارسی استفاده کنیم =
در گفتوگوها، تا بشود از واژگان پارسی بهره ببریم
🔺حتیالمقدور بقیه را هم به فارسیگویی تشویق کنیم =
تا جایی که میشود دیگران را هم به پارسیگویی برانگیزانیم
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#حتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔻حتی = هتا، هاتا، تا، تاجایی که، اگرچه، تا آنجا که، تا آن که، با این که، خود
🔻حتیالامکان = تا جایی که بشود، تا بتوان، تا دست دهد، تا آنجا که تواند شد، تا جایی که دست دهد
🔻حتیالباب = تا دَم در، تا پیش در، تا آستان در
🔻حتیالقوه = با همهی نیرو، تا بتوان، به اندازهی توانایی
🔻حتیالمقدور= تا جایی که بتوان، تا بتوان، در خور توانایی، فراخور نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
🔻حتیالوسع = تا در گستره، تا در نیرو، به اندازهی توانایی، تا آنجا که بشود، تا آنجا که تواند شد
✍نمونه:
🔺فردا خورشید طلوع خواهد کرد، حتی اگر ما نباشیم =
فردا خورشید سَر خواهد زد، هتا اگر ما نباشیم
🔺در محاورات، حتیالامکان از لغات فارسی استفاده کنیم =
در گفتوگوها، تا بشود از واژگان پارسی بهره ببریم
🔺حتیالمقدور بقیه را هم به فارسیگویی تشویق کنیم =
تا جایی که میشود دیگران را هم به پارسیگویی برانگیزانیم
#مجید_دری
#پارسی_پاک
#حتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادبسار
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
Forwarded from ادبسار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
@AdabSar
🔅پالایش زبان پارسی
🔷پارسیگویی هماره جایگزینکردن واژهای پارسی بهجای واژهی بیگانه نیست. گاهی میتوان با واگویِشِ درست واژه، پارسی را پاک سُخَنید.
بسیاری از واژهها پارسیاند، ولی بهگونهای نادرست و با زبانی بیگانه بازگو میشوند.
در پی، شماری از این واژهها را میآوریم و امید داریم که شما نیز در پربارترکردن این پِهرِست یاریمان کنید.
#آج= آژ
#آجر= آگور
#آذربایجان= آذرآبادگان
#آذوقه= آزوغه
#آماج= آماگ
#آئین= آیین
#آئینه= آیینه
#ابرقو= ابرکوه
#ابد= اَپَت
#ازل= اَسَر
#اسب= اسپ
#اسفند= اسپند
#اسفندیار= اسپندیار
#اصفهان= اسپهان، سپاهان
#اوج= اوگ
#باج= باژ
#بادنجان= بادِنگان، باتَنگان
#بجنورد= بیژنگرد
#برج= بُرگ
#بروجرد= پیروزگرد
#بذر= بَرز
#بصره= بَسرَه
#بوزرجمهر= بزرگمهر
#بیرجند= بیرگند
#پائیز= پاییز
#تاج= تاگه، تاگ
#ترجمان= ترگمان، ترزبان
#ترجمه= ترگویه
#تیسفون= تیسپون
#توپ= توب(بازی)
#توپ= توف، از زینهها(سلاحها)
#جالیز= پالیز
#جزیره= گزیرک
#جزیه= گزیَت، گزیه
#جعفری= جفری(سبزی)
#جوراب= گوراب
#جوهر= گوهر
#جیوه= ژیوه
#چاقو= چاکو
#حال= هال(خوشحال=خوشهال)
#حتی= هتا
#خط= خد
#خنثی= خـَنزَک
#خنجر= خونگر
#خندق= کندک
#دغل= دَگل
#دلقک= تلخک
#دهقان= دهگان
#رأی= رای
#رواج= رواگ
#زرنیخ= زَرنیک
#زغال= زگال
#زنجبیل/#زنجفیل= زنگپیل
#زوبین= ژوپین
#ساعت= سایه
#ساق= ساگ
#سفارش= سپارش
#سفید= سپید
#سمرقند= سمرکند
#سنندج= سنندژ
#سیاق= سایاگ
#شصت= شست
#شطرنج= چترنگ
#صد= سد
#صدا= سدا
#صلیب= چلیپا
#طاق= تاک
#طالقان= تالکان
#طبق= تبوک(=ظرف)
#طرز= ترز
#طلق= تلک
#طوس= توس
#طهماسب= تهماسپ
#عرش= ارگ
#عروس= اروس
#عیار= هَیبار، اَیبار
#فارس= پارس
#فاش= پاش
#فالوده= پالوده
#فانی= وَنی
#فردوس= پردیس
#فشم= پَشَم
#فنجان= پَنگان
#فندق= پَندُک
#فولاد= پولاد
#فهرست= پهرست
#فیل= پیل
#قادسیه= کادُسی، کادوسی
#قارچ= غارچ
#قربان= کُرپان
#قرقره= غَرغَره
#قزوین= کاسپین
#قشنگ= غشنگ
#قفقاز= گابگـَه
#قفل= کوپَله، کُپل
#قلعه= کلات
#قنات= کَناد
#قند= کهَند، کند، غند
#قندیل= کندیله
#قهرمان= کـُهرُمان
#کج= کژ
#کسری= خسرو
#کیومرث= گـَیومَرت
#گوسفند= گوسپند
#لعل= لال
#ماده= ماتک
#محراب= مهرابه، مهراب
#مسجد= مزگت
#مسقط= مَسکَت، مَشکَت
#مسیح= مسیها
#معنوی= مینوی
#معنی= مانی، مانَک، ماناک
#موذی= موتک
#مهندس= هَندازگر
#نظر= نگر
#نعناع= نانوک
#نقش= نخش
#نوبت= نِیابِه
#نیریز= نوروز
#وجب= وَژَه
#وزیر= وِچیر، ویچیر
#وقت= وخت
#هاج و #واج= هاژ و واژ
#یاقوت= یاکند
گردآوری و نگارش #مجید_دری
#پارسی_پاک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمان «ادبسار»
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸