🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادبسار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما
🔹پالایشِ وامواژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)
دوم، زبان انگليسى از زبان هاى همخانوادهی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وامواژه ها به ساختار واژهسازى زبان انگليسى تن دادهاند. ردهی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانوادهی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژهسازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژهسازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانوادهی زبان های هندواروپایی است و برای واژهسازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره میبرد. آميختگىِ یکسويه و درازدامنهی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گسترهی واژگان به بار آورده است. براى روشنتر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان میدهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيدهاند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراهكننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دههی گذشته پالايش شدهاند و برخى همچنان به كار مىروند و مایهی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسىزبانان از دستورِ زبانِ خود مىشوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشهی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یکسره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مىناميم؛ در هالى كه مىدانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانهی واژهسازىِ زبانِ اربى ساخته شدهاند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافتهاند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مىبرد. سومين نكته اين است كه سايهی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنهدار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مىكند؛ چنانكه بسيارى از پارسیزبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونهی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مىبندند.
بر پايهی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بدهبستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازهی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مىتوان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وامواژه ها به ميهمانانِ ناخواندهاى میمانند كه به زور به خانهی ميزبان اندر شدهاند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداختهاند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كردهاند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشهگوشهی خانه مىتوان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانهی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مىخواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانهی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سرهگرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مىسازد اگر آيد و بيرون نرود»
✍ #کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامهی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شمارهی ۱۲۰۵
برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
ادبسار
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی «بخش پانزدهم» گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #مشتغل (مُشتغِل): روی گرداننده #مشتغل_عنه : واگذاشته #مشتق (مُشتَق): برگرفته،…
پویایی هر زبان زمانی آغاز میشود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش شانزدهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#معرفه_عهدی : شناخت پیمانی، شناسهی پیمانی
#معلوم : آشکار، کارا، دانسته، نمایان، خواسته، ویچنیده
#مفرد : تک، تکین، یکه، تنها، ساده، جدا، جداگانه
#مفردات : سادگان، تکواژها
#مفعول_اسنادی (اِسنادی): پردازه
#مفعول_باواسطه : وابستهی پذیرا، پوییدهی میانجیدار
#مفعول_بیواسطه : پوییدهی بیمیانجی
#مفعول_صریح : پذیرا، پذیرای آشکار
#مفعول_غیرصریح (با واسطه) : پوییدهی با میانجی
#مفعول_فیه / #مفعول_علیه : پوییدهی دنبالهدار
#مفعول : پذیرا، کارپذیر، پوییده
#مفعولی : پذیرا، پوییدگی
#مقصور / #مقصوره : کوتاه شده
#مقلوب : درهم ریخته، ناراسته
#مکمل : مَرزگذار، رساگر، رساکننده
#مکملهای_اسم : رساکننده
#منادا : بانگیده، خوانده
#موصوف : ستوده، فروزینه
#موصول : بَست، پیوستار
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar
🖋📋 واژههای بیگانه در دستور زبان پارسی
«بخش شانزدهم»
گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی
#معرفه_عهدی : شناخت پیمانی، شناسهی پیمانی
#معلوم : آشکار، کارا، دانسته، نمایان، خواسته، ویچنیده
#مفرد : تک، تکین، یکه، تنها، ساده، جدا، جداگانه
#مفردات : سادگان، تکواژها
#مفعول_اسنادی (اِسنادی): پردازه
#مفعول_باواسطه : وابستهی پذیرا، پوییدهی میانجیدار
#مفعول_بیواسطه : پوییدهی بیمیانجی
#مفعول_صریح : پذیرا، پذیرای آشکار
#مفعول_غیرصریح (با واسطه) : پوییدهی با میانجی
#مفعول_فیه / #مفعول_علیه : پوییدهی دنبالهدار
#مفعول : پذیرا، کارپذیر، پوییده
#مفعولی : پذیرا، پوییدگی
#مقصور / #مقصوره : کوتاه شده
#مقلوب : درهم ریخته، ناراسته
#مکمل : مَرزگذار، رساگر، رساکننده
#مکملهای_اسم : رساکننده
#منادا : بانگیده، خوانده
#موصوف : ستوده، فروزینه
#موصول : بَست، پیوستار
دنباله دارد
#پارسی_پاک
🖋📋 برجستهترین بازخنها (منابع):
۱- پیوستهای فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشهشناسی، محمدعلی داعیالاسلام
۳- فرهنگ ریشهشناختی اخترشناسی، محمد حیدری ملایری
📋🖋 @AdabSar