💠🔷💠🔷
@AdabSar
دانی که خردپیشهی شیراز که بودهست؟
شهباز سخن داده به پرواز که بودهست؟
آن سرور سرمست سخندان نهانگوی
وی را ز سروش آمده آواز که بودهست؟
دانی ز لبان خوش شیریندهنان، کام
در گوشهی شورانهی شهناز چه بودهست؟
در گردش این چرخ که انگیزه سرودهست
مستانهترین چامهی آواز چه بودهست؟
از دانش دیوان و خدادانیِ ناباش
بیگانه چه داند ز سرآغاز چه بودهست؟
بر جامهی پشمینهی پُر پینهی شرماش
ناپاکیای از برتنی و ناز که بودهست؟
مهران! چه توان راند زبان را به ستودن
کان "حافظ" دردانهی دمساز که بودهست؟
goo.gl/u9kf8M
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت فرزانهی ماندگار، "حافظ شیرازی" گرامی باد!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی #روز_حافظ
@AdabSar
✨✨✨✨
@AdabSar
دانی که خردپیشهی شیراز که بودهست؟
شهباز سخن داده به پرواز که بودهست؟
آن سرور سرمست سخندان نهانگوی
وی را ز سروش آمده آواز که بودهست؟
دانی ز لبان خوش شیریندهنان، کام
در گوشهی شورانهی شهناز چه بودهست؟
در گردش این چرخ که انگیزه سرودهست
مستانهترین چامهی آواز چه بودهست؟
از دانش دیوان و خدادانیِ ناباش
بیگانه چه داند ز سرآغاز چه بودهست؟
بر جامهی پشمینهی پُر پینهی شرماش
ناپاکیای از برتنی و ناز که بودهست؟
مهران! چه توان راند زبان را به ستودن
کان "حافظ" دردانهی دمساز که بودهست؟
goo.gl/u9kf8M
بیستم مهرماه، روز بزرگداشت فرزانهی ماندگار، "حافظ شیرازی" گرامی باد!
#مهران_گلستانی_ماچک_پشتی
#چکامه_پارسی #روز_حافظ
@AdabSar
✨✨✨✨
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
دمی با #حافظ
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد، آن آشنا کرد
حافظ، در زمانی میزیست که خونریزانِ تاتار و خونآشام سر برآورده بودند. حافظ از خودکامگی و دَدمنشی آنان نمیگَرزد، گلایهی او از آشنایانی است که از رویِ ناآگاهی یا سادگی، کُنِشهای ستیزهجویانه داشتند. در درازای تاریخ ایرانشهر نیز چنین بوده است، نمونه را در ادبدانان و واژهشناسان و دستورنویسان نخست ایرانی پس از اسلام میتوانیم دید، آنچنان که برای دستور زبان عربی و دانشهای زبانشناسی آن کوشیدهاند، یکدهم آن را برای زبان شکرین و دلارایِ پارسی نپوییدهاند و یا میانِ فرنگدیدگان که کاربست واژگان اروپایی را مایهی نازش و بالش خود میدانند، بی آن که بدانند کاربرد واژههای بیگانه به جای واژههای پارسی نشانهی توانمندی آنها در زبانهای اروپایی نیست؛ بلکه نشانهی ناتوانی آنها در زبان پارسی است.
بیگانهدوستی و بیگانهگراییِ آشنایان دردی است که بدتر از کینهتوزیهای بیگانگان است، از همین روی حافظ همهی بدبختیها و نگونزاریها را شَوَندِ آشنایانِ بیگانهپرست میداند. آشنایانی که دم از سرافرازی تبار و دودمان و میهن میزنند، ولی در کردار، وارونِ گفتارشان میپویند.
✍ #بلال_ریگی
#روز_حافظ
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
دمی با #حافظ
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد، آن آشنا کرد
حافظ، در زمانی میزیست که خونریزانِ تاتار و خونآشام سر برآورده بودند. حافظ از خودکامگی و دَدمنشی آنان نمیگَرزد، گلایهی او از آشنایانی است که از رویِ ناآگاهی یا سادگی، کُنِشهای ستیزهجویانه داشتند. در درازای تاریخ ایرانشهر نیز چنین بوده است، نمونه را در ادبدانان و واژهشناسان و دستورنویسان نخست ایرانی پس از اسلام میتوانیم دید، آنچنان که برای دستور زبان عربی و دانشهای زبانشناسی آن کوشیدهاند، یکدهم آن را برای زبان شکرین و دلارایِ پارسی نپوییدهاند و یا میانِ فرنگدیدگان که کاربست واژگان اروپایی را مایهی نازش و بالش خود میدانند، بی آن که بدانند کاربرد واژههای بیگانه به جای واژههای پارسی نشانهی توانمندی آنها در زبانهای اروپایی نیست؛ بلکه نشانهی ناتوانی آنها در زبان پارسی است.
بیگانهدوستی و بیگانهگراییِ آشنایان دردی است که بدتر از کینهتوزیهای بیگانگان است، از همین روی حافظ همهی بدبختیها و نگونزاریها را شَوَندِ آشنایانِ بیگانهپرست میداند. آشنایانی که دم از سرافرازی تبار و دودمان و میهن میزنند، ولی در کردار، وارونِ گفتارشان میپویند.
✍ #بلال_ریگی
#روز_حافظ
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🍂🍃 @AdabSar
گزیدههایی از سرهسرودگان #حافظ
چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش
🌾🍃
هواخواه تواَم جانا
و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی
و هم ننوشته میخوانی
🌻🌱
آن چنان مهر تواَم در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود
🍂🥀
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
🌿🍁
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کِی سر آمد، شهریاران را چه شد؟...
🌾🌼
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهی شبگیر ما؟
🍀🍂
صد جوی آب بستهام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
🌻🍁
درآ که در دل خسته، توان درآید باز
بیا که در تن مرده، روان درآید باز
🌱🥀
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
🌾🌿
هرچند پیر و خستهدل و ناتوان شدم
هر گه که یاد تو کردم جوان شدم
🍃🍂
گفتم کِیاَم دهان و لبت کامران کنند؟
گفتا به چَشم، هرچه تو گویی چنان کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
🌻🍀
دل از من برد و روی از من نهان كرد
خدا را با كه این بازی توان كرد
چرا چون لاله خونیندل نباشم
كه با ما نرگس او سر گران كرد
#روز_حافظ
#چکامه_پارسی
🌾🌻 @AdabSar
گزیدههایی از سرهسرودگان #حافظ
چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش
🌾🍃
هواخواه تواَم جانا
و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی
و هم ننوشته میخوانی
🌻🌱
آن چنان مهر تواَم در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود
🍂🥀
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
🌿🍁
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کِی سر آمد، شهریاران را چه شد؟...
🌾🌼
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهی شبگیر ما؟
🍀🍂
صد جوی آب بستهام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
🌻🍁
درآ که در دل خسته، توان درآید باز
بیا که در تن مرده، روان درآید باز
🌱🥀
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
🌾🌿
هرچند پیر و خستهدل و ناتوان شدم
هر گه که یاد تو کردم جوان شدم
🍃🍂
گفتم کِیاَم دهان و لبت کامران کنند؟
گفتا به چَشم، هرچه تو گویی چنان کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
🌻🍀
دل از من برد و روی از من نهان كرد
خدا را با كه این بازی توان كرد
چرا چون لاله خونیندل نباشم
كه با ما نرگس او سر گران كرد
#روز_حافظ
#چکامه_پارسی
🌾🌻 @AdabSar
🔷💠🔹🔹
در شعر کلاسیک پارسی حروف (خ، چ، گ) حروفِ خشن محسوب میشدند و به کار نبردن یا کمتر به کار بردن آنها در شعر جزئی از هنر و مهارت شاعری بود، اما حضرت حافظ این رسمِ نانوشته را با سرودن بیتی بسیار زیبا با ۷ "خ" به چالش کشید و نشان داد هنر و عشق میتواند همهی خشونتها را به لطافتی زیبا و عاشقانه بدل کند:
خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز
#روز_حافظ
نویسنده و فرستنده #فاطمه_بشیری
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
در شعر کلاسیک پارسی حروف (خ، چ، گ) حروفِ خشن محسوب میشدند و به کار نبردن یا کمتر به کار بردن آنها در شعر جزئی از هنر و مهارت شاعری بود، اما حضرت حافظ این رسمِ نانوشته را با سرودن بیتی بسیار زیبا با ۷ "خ" به چالش کشید و نشان داد هنر و عشق میتواند همهی خشونتها را به لطافتی زیبا و عاشقانه بدل کند:
خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز
#روز_حافظ
نویسنده و فرستنده #فاطمه_بشیری
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
حافظِ دهری و دور از همهی رنگ و ریایی
هم تو آتش زدهای خرقهی زاهدِ ریایی
نبُوَد در همه آفاقِ ادب چون تو یکی رِند
که چنان در همه آدابِ ادب دستگشایی
سخن از وصف تو گفتن نبود لایقِ هر کس
کی توان پیشِ تو دم زد چو منِ یکلاقبایی
چه کنم در ره جانان، سخن از درد چه گویم
که تو بهر دل عاشق همه دردی و دوایی
منکه چون مفلسِ شهرم اگرم دست نگیری
ره ندارد دگر این دل بهجز این سرا سرایی
زدهام فالی و دلخوش به تمنا ز تو حافظ
که ز انفاسِ خوشِ غیب به من رهی نمایی
همه در فکر رهایی زِ شبِ سیاهِ ظُلمت
شود آیا گره از کار فروبسته گشایی!
سراینده و فرستنده #سیاوش_کریمی
#روز_حافظ
@AdabSar
حافظِ دهری و دور از همهی رنگ و ریایی
هم تو آتش زدهای خرقهی زاهدِ ریایی
نبُوَد در همه آفاقِ ادب چون تو یکی رِند
که چنان در همه آدابِ ادب دستگشایی
سخن از وصف تو گفتن نبود لایقِ هر کس
کی توان پیشِ تو دم زد چو منِ یکلاقبایی
چه کنم در ره جانان، سخن از درد چه گویم
که تو بهر دل عاشق همه دردی و دوایی
منکه چون مفلسِ شهرم اگرم دست نگیری
ره ندارد دگر این دل بهجز این سرا سرایی
زدهام فالی و دلخوش به تمنا ز تو حافظ
که ز انفاسِ خوشِ غیب به من رهی نمایی
همه در فکر رهایی زِ شبِ سیاهِ ظُلمت
شود آیا گره از کار فروبسته گشایی!
سراینده و فرستنده #سیاوش_کریمی
#روز_حافظ
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
🍂🍃 @AdabSar
گزیدههایی از سرهسرودگان #حافظ
چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش
🌾🍃
هواخواه تواَم جانا
و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی
و هم ننوشته میخوانی
🌻🌱
آن چنان مهر تواَم در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود
🍂🥀
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
🌿🍁
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کِی سر آمد، شهریاران را چه شد؟...
🌾🌼
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهی شبگیر ما؟
🍀🍂
صد جوی آب بستهام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
🌻🍁
درآ که در دل خسته، توان درآید باز
بیا که در تن مرده، روان درآید باز
🌱🥀
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
🌾🌿
هرچند پیر و خستهدل و ناتوان شدم
هر گه که یاد تو کردم جوان شدم
🍃🍂
گفتم کِیاَم دهان و لبت کامران کنند؟
گفتا به چَشم، هرچه تو گویی چنان کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
🌻🍀
دل از من برد و روی از من نهان كرد
خدا را با كه این بازی توان كرد
چرا چون لاله خونیندل نباشم
كه با ما نرگس او سر گران كرد
#روز_حافظ
#چکامه_پارسی
🌾🌻 @AdabSar
گزیدههایی از سرهسرودگان #حافظ
چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان
تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش
🌾🍃
هواخواه تواَم جانا
و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی
و هم ننوشته میخوانی
🌻🌱
آن چنان مهر تواَم در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود
🍂🥀
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
🌿🍁
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کِی سر آمد، شهریاران را چه شد؟...
🌾🌼
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینهی شبگیر ما؟
🍀🍂
صد جوی آب بستهام از دیده بر کنار
بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت
🌻🍁
درآ که در دل خسته، توان درآید باز
بیا که در تن مرده، روان درآید باز
🌱🥀
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
🌾🌿
هرچند پیر و خستهدل و ناتوان شدم
هر گه که یاد تو کردم جوان شدم
🍃🍂
گفتم کِیاَم دهان و لبت کامران کنند؟
گفتا به چَشم، هرچه تو گویی چنان کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
🌻🍀
دل از من برد و روی از من نهان كرد
خدا را با كه این بازی توان كرد
چرا چون لاله خونیندل نباشم
كه با ما نرگس او سر گران كرد
#روز_حافظ
#چکامه_پارسی
🌾🌻 @AdabSar
💠🔹 @AdabSar
در چامهی کهن پارسی، واجهای «خ، چ، گ» خشن بهشمار میروند و به کار نبردن یا کمتر به کار بردن آنها در سروده، نشانهی هنر و زبردستی سراینده است. ولی حافظ این آیین (رسم) نانوشته را با سرودن بیتی بسیار زیبا با هفت «خ» به چالش کشید و نشان داد هنر و اشغ(عشق) میتواند همهی خشونتها را به نرمشی زیبا و دلبرانه دگرگون کند:
خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز!
#روز_حافظ
✍ نویسنده و فرستنده #فاطمه_بشیری
برگردان شده به #پیام_پارسی
💠🔹 @AdabSar
در چامهی کهن پارسی، واجهای «خ، چ، گ» خشن بهشمار میروند و به کار نبردن یا کمتر به کار بردن آنها در سروده، نشانهی هنر و زبردستی سراینده است. ولی حافظ این آیین (رسم) نانوشته را با سرودن بیتی بسیار زیبا با هفت «خ» به چالش کشید و نشان داد هنر و اشغ(عشق) میتواند همهی خشونتها را به نرمشی زیبا و دلبرانه دگرگون کند:
خیالِ خالِ تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زِ خالِ تو خاکم شود عبیرآمیز!
#روز_حافظ
✍ نویسنده و فرستنده #فاطمه_بشیری
برگردان شده به #پیام_پارسی
💠🔹 @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فسون سرودههای حافظ در آبگونگی سخن اوست...
فسون و راز سخن خواجه در چیست؟ چرا همگان از سخنسنجان دانشگاه تا تودههای مردم، او را گرامی میدارند؟
بسیارند کسانی که درمیمانند و نمیدانند که چه میبایَدِشان کرد و از این سخنور بیهمال یاری میجویند.
این زمینهای است بسیار فراخ. که اگر بخواهم آن را در کوتاهترین سخن بگنجانم، میتوانم گفت که حافظ، سخن پارسی را به فرازنایی برده است که اندکی آنسوتر هنر خُنیا جایدارد، سخنِ حافظ، سخنی است که از کالبد میگریزد، لغزان و شناور است... به چشمهای میماند که دمبهدم برمیجوشد.
این ویژگی را من آبگونگی مینامم...
این پیام زیبا را بشنوید.
#میرجلال_الدین_کزازی
#روز_حافظ #پیام_پارسی
⭐️ 📒 @AdabSar
فسون و راز سخن خواجه در چیست؟ چرا همگان از سخنسنجان دانشگاه تا تودههای مردم، او را گرامی میدارند؟
بسیارند کسانی که درمیمانند و نمیدانند که چه میبایَدِشان کرد و از این سخنور بیهمال یاری میجویند.
این زمینهای است بسیار فراخ. که اگر بخواهم آن را در کوتاهترین سخن بگنجانم، میتوانم گفت که حافظ، سخن پارسی را به فرازنایی برده است که اندکی آنسوتر هنر خُنیا جایدارد، سخنِ حافظ، سخنی است که از کالبد میگریزد، لغزان و شناور است... به چشمهای میماند که دمبهدم برمیجوشد.
این ویژگی را من آبگونگی مینامم...
این پیام زیبا را بشنوید.
#میرجلال_الدین_کزازی
#روز_حافظ #پیام_پارسی
⭐️ 📒 @AdabSar
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فسون سرودههای حافظ در آبگونگی سخن اوست...
فسون و راز سخن خواجه در چیست؟ چرا همگان از سخنسنجان دانشگاه تا تودههای مردم، او را گرامی میدارند؟
بسیارند کسانی که درمیمانند و نمیدانند که چه میبایَدِشان کرد و از این سخنور بیهمال یاری میجویند.
این زمینهای است بسیار فراخ. که اگر بخواهم آن را در کوتاهترین سخن بگنجانم، میتوانم گفت که حافظ، سخن پارسی را به فرازنایی برده است که اندکی آنسوتر هنر خُنیا جایدارد، سخنِ حافظ، سخنی است که از کالبد میگریزد، لغزان و شناور است... به چشمهای میماند که دمبهدم برمیجوشد.
این ویژگی را من آبگونگی مینامم...
این پیام زیبا را بشنوید.
#میرجلال_الدین_کزازی
#روز_حافظ
⭐️ 📒 @AdabSar
فسون سرودههای حافظ در آبگونگی سخن اوست...
فسون و راز سخن خواجه در چیست؟ چرا همگان از سخنسنجان دانشگاه تا تودههای مردم، او را گرامی میدارند؟
بسیارند کسانی که درمیمانند و نمیدانند که چه میبایَدِشان کرد و از این سخنور بیهمال یاری میجویند.
این زمینهای است بسیار فراخ. که اگر بخواهم آن را در کوتاهترین سخن بگنجانم، میتوانم گفت که حافظ، سخن پارسی را به فرازنایی برده است که اندکی آنسوتر هنر خُنیا جایدارد، سخنِ حافظ، سخنی است که از کالبد میگریزد، لغزان و شناور است... به چشمهای میماند که دمبهدم برمیجوشد.
این ویژگی را من آبگونگی مینامم...
این پیام زیبا را بشنوید.
#میرجلال_الدین_کزازی
#روز_حافظ
⭐️ 📒 @AdabSar
ادبسار
🍂🍃 @AdabSar گزیدههایی از سرهسرودگان #حافظ چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان تو همچو باد بهاری گرهگشا میباش 🌾🍃 هواخواه تواَم جانا و میدانم که میدانی که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی 🌻🌱 آن چنان مهر تواَم در دل و جان جای گرفت که اگر سر برود،…
🍷 گزیدههایی از سرهسرودههای #حافظ
شکرشکن شوند همه طوطیان* هند
زین قند* پارسی که به بنگاله میرود
🍷
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد
🍷
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طَرْف* خواهم بربست
🍷
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
🍷
در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
🍷
از چرخ به هرگونه همی دار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبُود
پس موی سیاه من چرا گشت سفید
🍷
من آن آیینه را روزی بهدست آرم سکندروار
اگر میگیرد این آتش زمانی در نمیگیرد
🍷
ما مِی به بانگ چنگ نه امروز میکشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا* شنید
🍷
لب بازگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین بهم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام
🍷
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر
🍷
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
🍷
*پینوشت:
طوطی از پارسی توتی
قند از پارسی کند و غند
صدا از پارسی سدا
*طرف: تنها واژهی بیگانه
#روز_حافظ #چکامه_پارسی
🍷 @AdabSar
شکرشکن شوند همه طوطیان* هند
زین قند* پارسی که به بنگاله میرود
🍷
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هوشیار چه کرد
🍷
من با کمر تو در میان کردم دست
پنداشتمش که در میان چیزی هست
پیداست از آن میان چو بربست کمر
تا من ز کمر چه طَرْف* خواهم بربست
🍷
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
🍷
در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس
بازار خودفروشی از آن سوی دیگر است
🍷
از چرخ به هرگونه همی دار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
گفتی که پس از سیاه رنگی نبُود
پس موی سیاه من چرا گشت سفید
🍷
من آن آیینه را روزی بهدست آرم سکندروار
اگر میگیرد این آتش زمانی در نمیگیرد
🍷
ما مِی به بانگ چنگ نه امروز میکشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا* شنید
🍷
لب بازگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام
در جام جهان چو تلخ و شیرین بهم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام
🍷
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باش
بخت گو پشت مکن روی زمین لشکر گیر
🍷
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
🍷
*پینوشت:
طوطی از پارسی توتی
قند از پارسی کند و غند
صدا از پارسی سدا
*طرف: تنها واژهی بیگانه
#روز_حافظ #چکامه_پارسی
🍷 @AdabSar