سکولاریته یا لائیسیته
برای ما ایرانیان که چهل سال است در چنگال یک حکومت دینی خونریز گرفتار شدهایم، مباحث مربوط به اصل جدایی دین از حکومت، از اهمیت حیاتی برخوردارند. اما هنگام ورود به چنین مباحثی با شماری از مفاهیم و واژگان غربی گاه دیدناپذیر در ادبیات سیاسی روبرو میشویم که فهم موضوع را برای خوانندهی علاقهمند اندکی دشوار میسازند. از جمله میتوان به مفاهیمی چون #سکولاریته، #سکولاریسم، #سکولاریزاسیون و نیز #لائیسیته، #لائیسیسم و نیز #لائیک اشاره کرد. در دنباله این نوشتار تلاش میکنیم بر این مفاهیم پرتویی بیفکنیم تا ببینیم غرب در تحقق امر جدایی دین از حکومت بر چه تجربیاتی متکی بوده و آیا چنین الگوهایی برای ایران نیز قابل تصور است یا نه؟
برای ما ایرانیان که چهل سال است در چنگال یک حکومت دینی خونریز گرفتار شدهایم، مباحث مربوط به اصل جدایی دین از حکومت، از اهمیت حیاتی برخوردارند. اما هنگام ورود به چنین مباحثی با شماری از مفاهیم و واژگان غربی گاه دیدناپذیر در ادبیات سیاسی روبرو میشویم که فهم موضوع را برای خوانندهی علاقهمند اندکی دشوار میسازند. از جمله میتوان به مفاهیمی چون #سکولاریته، #سکولاریسم، #سکولاریزاسیون و نیز #لائیسیته، #لائیسیسم و نیز #لائیک اشاره کرد. در دنباله این نوشتار تلاش میکنیم بر این مفاهیم پرتویی بیفکنیم تا ببینیم غرب در تحقق امر جدایی دین از حکومت بر چه تجربیاتی متکی بوده و آیا چنین الگوهایی برای ایران نیز قابل تصور است یا نه؟
گفتنی است که #سکولاریته بیانگر یک «وضعیت» است. اما هنگامی که از سکولاریزه شدن سخن میگوییم، به روندی تاریخی اشاره داریم. روند سکولاریزه شدن در اروپا از آغاز عصر جدید، خط کانونی توسعه در مناسبات میان دین و جامعه و روندی چند لایه برای کاهش تدریجی اهمیت دین و بویژه دین سازمانیافته در همهی گسترههای زندگی بوده است. به دیگر سخن، سکولاریزه شدن به مفهوم آزادی فردی، نهادی و اجتماعی از پیوند با دین و رهایی از قیمومت کلیساست. در روند سکولاریزه شدن، حوزههای آموزش و پرورش، قانونگذاری و سیاست از دین مستقل و دنیوی شدند.
افزون بر آن، سکولاریزه شدن همچنین به معنی تلاش برای شناخت واقعیت جهان بدون «استدلالهای دینی» است. سکولاریزه شدن علم و دانش یعنی اینکه درستی احکام علمی با روشهایی چون مشاهد و آزمایش سنجیده میشود و نه همخوانی آنها با دین و متون مقدس! گفتنی است که نیروهای دینی و بویژه کلیسای کاتولیک با سکولاریزه شدن حتی در علوم طبیعی هم بسیار مخالفت کردهاند. محافل سنتی کلیسا روند تاریخی سکولاریزه شدن را روند تدریجی تباهی جامعه میدانند. آنان سکولاریزه شدن را خروج آدمی از «نظم الهی» میخوانند و برای اینکه به وضعیت «سکولاریته» باری ایدئولوژیک و مکتبی بدهند از «سکولاریسم» و سقوط ارزشهای اخلاقی سخن میگویند. باید در نظر داشت که پسوند «ایسم» همواره به نوعی جهانبینی اشاره دارد و دارای یک بار ایدئولوژیک است. بنابراین بهتر است در مباحث سیاسی به جای «سکولاریسم» از «سکولاریته» استفاده شود.
افزون بر آن، سکولاریزه شدن همچنین به معنی تلاش برای شناخت واقعیت جهان بدون «استدلالهای دینی» است. سکولاریزه شدن علم و دانش یعنی اینکه درستی احکام علمی با روشهایی چون مشاهد و آزمایش سنجیده میشود و نه همخوانی آنها با دین و متون مقدس! گفتنی است که نیروهای دینی و بویژه کلیسای کاتولیک با سکولاریزه شدن حتی در علوم طبیعی هم بسیار مخالفت کردهاند. محافل سنتی کلیسا روند تاریخی سکولاریزه شدن را روند تدریجی تباهی جامعه میدانند. آنان سکولاریزه شدن را خروج آدمی از «نظم الهی» میخوانند و برای اینکه به وضعیت «سکولاریته» باری ایدئولوژیک و مکتبی بدهند از «سکولاریسم» و سقوط ارزشهای اخلاقی سخن میگویند. باید در نظر داشت که پسوند «ایسم» همواره به نوعی جهانبینی اشاره دارد و دارای یک بار ایدئولوژیک است. بنابراین بهتر است در مباحث سیاسی به جای «سکولاریسم» از «سکولاریته» استفاده شود.
کدام الگو برای ایران؟
در میان بیشتر نخبگان ایران، بحث تفاوت #سکولاریته و #لائیسیته سهل گرفته میشود. «روشنفکران دینی» هم که در این کار تعمد دارند، به سهم خود به این سهلانگاری دامن میزنند. آنان چنین تبلیغ میکنند که «لائیسیته» رادیکال است و جنبهی دینستیزی دارد و بهتر است با نوعی «سکولاریسم» کنار آمد که شکل ملایمتری از آن است. اما چنین سخنانی نادرست است و این دو مفهوم با هم تفاوت دارند. این ادعا هم که لائیسیته دینستیز است درست نیست و لائیسیته آزادی دین را تضمین میکند. اما خود حکومت لائیک ضمن حفظ بیطرفی کامل خود در امور دینی و ایمانی و احترام به باورهای گوناگون، با حربهی قانون به دین و روحانیان اجازهی دخالت در امور کشورداری و قانونگذاری و آموزشی را نمیدهد. اما سکولاریته در این زمینه فاقد پیگیری لازم است و خطر بازگشت دین به سیاست را منتفی نمیسازد. پس #سکولاریته بیشتر به درد جوامعی میخورد که روحانیان و دین سازمانیافته در آنها نقش پررنگی ندارند و دولت مدرن ابتکار عمل را به دست دارد و دین را عملا سر جای خود نشانده است. ایران فاقد چنین شرایطی است.
در میان بیشتر نخبگان ایران، بحث تفاوت #سکولاریته و #لائیسیته سهل گرفته میشود. «روشنفکران دینی» هم که در این کار تعمد دارند، به سهم خود به این سهلانگاری دامن میزنند. آنان چنین تبلیغ میکنند که «لائیسیته» رادیکال است و جنبهی دینستیزی دارد و بهتر است با نوعی «سکولاریسم» کنار آمد که شکل ملایمتری از آن است. اما چنین سخنانی نادرست است و این دو مفهوم با هم تفاوت دارند. این ادعا هم که لائیسیته دینستیز است درست نیست و لائیسیته آزادی دین را تضمین میکند. اما خود حکومت لائیک ضمن حفظ بیطرفی کامل خود در امور دینی و ایمانی و احترام به باورهای گوناگون، با حربهی قانون به دین و روحانیان اجازهی دخالت در امور کشورداری و قانونگذاری و آموزشی را نمیدهد. اما سکولاریته در این زمینه فاقد پیگیری لازم است و خطر بازگشت دین به سیاست را منتفی نمیسازد. پس #سکولاریته بیشتر به درد جوامعی میخورد که روحانیان و دین سازمانیافته در آنها نقش پررنگی ندارند و دولت مدرن ابتکار عمل را به دست دارد و دین را عملا سر جای خود نشانده است. ایران فاقد چنین شرایطی است.
سخن پایانی
همانطور که گفتیم ما در ایران با وضعیتی به مراتب دشوارتر و پیچیدهتری روبرو هستیم، چون ایران جامعهای اسلامی است و نه مسیحی. با این همه، با توجه به دو الگوی یاد شده میتوان گفت که ویژگیهای جامعهی ایران، صرفنظر از دشواری تحقق، «لائیسیته» را برای میهن ما ضروری میکند. علت آن هم روشن است. روند سکولاریزه شدن عمدتا در جوامعی روی داده که جنبش رفورماسیون و پروتستانتیسم پیشتر نقش کلیسای کاتولیک و روحانیان را در آنها تضعیف کرده بود. حکومت در این کشورها توانست از این موقعیت تاریخی استفاده و دین را از حکومت جدا کند. اما ما در ایران با نهاد متنفذ و سازمانیافتهای به نام #روحانیان_شیعه روبرو هستیم که دعوی قدرت دارد. بنابراین لازم است حکومت پس از سقوط جمهوری اسلامی فعالانه در این زمینه وارد میدان شود و تا آنجا که میتواند با وضع کردن قوانین تازه، امتیازهای ناموجه و سنتی نهاد روحانیت را لغو کند و با کوتاه کردن دست روحانیان از مقامات دولتی، آنان را به مساجد بازگرداند. یکی از گامهای اولیه در این زمینه لغو امتیاز تشیع به عنوان «مذهب دولتی و رسمی» کشور است که خود منشاء بزرگترین تبعیضهای مذهبی در کشور است. دوم، اصل جدایی کامل دین از حکومت است که باید در قانون اساسی نظام پس از جمهوری اسلامی تصریح شود تا حکومت لائیک همواره مراقب باشد که کسی از این اصل تخطی نکند!
شاید برخی از این اقدامات در حال حاضر که ما هنوز گردنهی سقوط رژیم فقاهتی را پشت سر نگذاشتهایم تا اندازهای آرمانی و اتوپیک به نظر بیاید. اما نباید فراموش کرد که به کرسی نشاندن چنین قوانینی، در وهلهی نخست به تناسب و صفآرایی نیروهای لائیک و اسلامگرا در جامعه باز میگردد و منوط به آن است که مردم و بویژه جامعهی مدرن شهروندی ایران در این رویارویی جانب چه کسانی را بگیرند و تا چه اندازه آمادهی پذیرش تغییرات در قوانین باشند. نکتهی قابل توجه اما اینست که طبعا فضای پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی، فضای کنونی نخواهد بود و جامعه پس از دهها سال جنایت و فساد و تبهکاری این رژیم، آمادهی پذیرش بسیاری از تغییرات جدی در الگوی سیاسی و اجتماعی است. نیروهای لائیک با اتحاد و تلاش خود باید از این فرصت به بهترین نحو استفاده کنند. حقوقدانان لائیک و پیشرو ایران باید از هماکنون در صدد تدوین طرحهای قانونی در این زمینه باشند.
🔚 پایان...
📎 #جدایی_دین_از_حکومت #سکولاریته #لائیسیته #صلح_اجتماعی #جمهوری_اسلامی #دینسالار #تبعیض #خاورمیانه #دموکراتیک #ایران #فرانسه #اخلاق_دینی #سرکوب #فساد #غارت #فروپاشی_اخلاقی #دموکراسی #حکومت_دینی #حکومت_عرفی #سکولاریسم #لائیسیسم #عصر_روشنگری #مسیحیت #اسلام #روحانیان_شیعه
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
همانطور که گفتیم ما در ایران با وضعیتی به مراتب دشوارتر و پیچیدهتری روبرو هستیم، چون ایران جامعهای اسلامی است و نه مسیحی. با این همه، با توجه به دو الگوی یاد شده میتوان گفت که ویژگیهای جامعهی ایران، صرفنظر از دشواری تحقق، «لائیسیته» را برای میهن ما ضروری میکند. علت آن هم روشن است. روند سکولاریزه شدن عمدتا در جوامعی روی داده که جنبش رفورماسیون و پروتستانتیسم پیشتر نقش کلیسای کاتولیک و روحانیان را در آنها تضعیف کرده بود. حکومت در این کشورها توانست از این موقعیت تاریخی استفاده و دین را از حکومت جدا کند. اما ما در ایران با نهاد متنفذ و سازمانیافتهای به نام #روحانیان_شیعه روبرو هستیم که دعوی قدرت دارد. بنابراین لازم است حکومت پس از سقوط جمهوری اسلامی فعالانه در این زمینه وارد میدان شود و تا آنجا که میتواند با وضع کردن قوانین تازه، امتیازهای ناموجه و سنتی نهاد روحانیت را لغو کند و با کوتاه کردن دست روحانیان از مقامات دولتی، آنان را به مساجد بازگرداند. یکی از گامهای اولیه در این زمینه لغو امتیاز تشیع به عنوان «مذهب دولتی و رسمی» کشور است که خود منشاء بزرگترین تبعیضهای مذهبی در کشور است. دوم، اصل جدایی کامل دین از حکومت است که باید در قانون اساسی نظام پس از جمهوری اسلامی تصریح شود تا حکومت لائیک همواره مراقب باشد که کسی از این اصل تخطی نکند!
شاید برخی از این اقدامات در حال حاضر که ما هنوز گردنهی سقوط رژیم فقاهتی را پشت سر نگذاشتهایم تا اندازهای آرمانی و اتوپیک به نظر بیاید. اما نباید فراموش کرد که به کرسی نشاندن چنین قوانینی، در وهلهی نخست به تناسب و صفآرایی نیروهای لائیک و اسلامگرا در جامعه باز میگردد و منوط به آن است که مردم و بویژه جامعهی مدرن شهروندی ایران در این رویارویی جانب چه کسانی را بگیرند و تا چه اندازه آمادهی پذیرش تغییرات در قوانین باشند. نکتهی قابل توجه اما اینست که طبعا فضای پس از سقوط رژیم جمهوری اسلامی، فضای کنونی نخواهد بود و جامعه پس از دهها سال جنایت و فساد و تبهکاری این رژیم، آمادهی پذیرش بسیاری از تغییرات جدی در الگوی سیاسی و اجتماعی است. نیروهای لائیک با اتحاد و تلاش خود باید از این فرصت به بهترین نحو استفاده کنند. حقوقدانان لائیک و پیشرو ایران باید از هماکنون در صدد تدوین طرحهای قانونی در این زمینه باشند.
🔚 پایان...
📎 #جدایی_دین_از_حکومت #سکولاریته #لائیسیته #صلح_اجتماعی #جمهوری_اسلامی #دینسالار #تبعیض #خاورمیانه #دموکراتیک #ایران #فرانسه #اخلاق_دینی #سرکوب #فساد #غارت #فروپاشی_اخلاقی #دموکراسی #حکومت_دینی #حکومت_عرفی #سکولاریسم #لائیسیسم #عصر_روشنگری #مسیحیت #اسلام #روحانیان_شیعه
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives