آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر عرفان رضایی، مثل لیلا مهدوی، مادر سیاوش محمودی، در کوه نام فرزندش را فریاد می‌زند.

او ضمن انتشار این ویدیو در استوری اینستاگرامش، نوشته:
«بادها زوزه کشان میوزند
و گلوگاه کوه و
سکوت دامنه دار دشت را
خیس میکنند
کسی نیست؟
که پابه پای من
قله‌های رنگ پریده را در نوردد
تا گلوی به بغض نشسته کوه را بشکنیم
و سکوت دامنه دار دشت را فریاد کنیم؟
و طنین صدایم در کوه می‌پیچد و می‌شنونم

عررررفااااااان»

و در استوری بعدی تصاویری از خودش بر مزار فرزند دلبندش منتشر کرده و نوشته:
«فریاد جگرخراشی می‌کشی و می‌نشینی و تازه یادت می‌آید که چرا پیدایش نکرده‌ای، چون فرو رفته بودی توی دلت، همانجا خشک کرده...»

- جمهوری اسلامی فرزندان دلاور این مادران را کشته، مادران را بازداشت و تهدید می‌کند، تا صدای دادخواهی‌شان را خاموش کند. اما این صدا خاموش نمی‌شود ...

#فرزانه_برزه_کار #عرفان_رضایی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پدر عرفان رضایی، جانباز جنگ است‌، او را پنجشنبه هفته گذشته بازداشت کردند و اسپری فلفل در چشمش ریختند.

فرزانه برزه‌کار ضمن انتشار این عکس نوشت:

«این مرد پدرش است. سرش آن بلایی که نشد بیاورید، سر پسرش آوردید. عرفانش را گرفتید تا داغ بگذارید روی سینه‌ی مردی که روزی سپرش کرده بود برای شماهایی که چند نفرتان قاتل فرزندش شدید. فرزندی که مثل پدرش سپر بلای همرزمانش شد. پدر....بلند شو ... این پسر ...عرفانت ... تو را این طور پس افتاده نمی‌خواهد ‌ . کمر راست کن مرد. پدر ... دستت را از روی چشمهایت که چند روز پیش شنیده‌ام از اسپری فلفل پر شده است بردار . اشک بریز . هیچ‌وقت توی دنیا این طور نبوده که مرد گریه نمی‌کند. پدر ...مردها هم گریه می‌کنند. این را به من هم یاد داده بودی. مردها هم گریه می‌کنند. چون بعد از هر بار گریه، مصمم بلند شده‌اند و توانمند ادامه داده اند. بلند شو . تو پدر عرفان رضایی هستی ...عرفانی که پسرت بود.»

erfan_rezaei_navaei

#عرفان_رضایی #محسن_رضايي #جانباز #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«من خواهر #محمدجواد_زاهدی
دادخواه خون برادرمم
که در 30شهریور چهارشنبه خونین
شهر #ساری با شلیک گلوله کشته شد...

#علیه_فراموشی
حق هیچکدومتون نبود
آرزوهاتونو باخودتون خاک کنن...
آهای «مردم شریف ایران»
فراموش نکنین
بچهامون ازخودشون گذشتن
آرزوهاشونو گذاشتن
هدفاشون برداشتن ...
خودخواه نباشیم
همه خانواده ها پیر شدن
میگن خاک سرده !!خداصبر میده !!!
نه خاک سرده نه صبری میتونه
این غم رو ازبین ببره
هیچ چیز عادی نیست
تنها انتقام بچهاست ک
دل مارو شاید اندکی آروم کنه
هرروز خشممون بیشتر میشه
ولی من میگم مرگ حس شیرینیه
اون قاتلایی که رو بچهای مااسلحه کشیدن
باید ب بدترین شکل مجازات بشن
! ب دست خود خانواده ها !
ما برادرو خواهراییو ازدس دادیم که شاید
ب کوچیکترین آرزو و رویاشونم نرسیدن
داغیو دیدیدیم که حقمون نبود ...
ازهمه مردم انتظار داریم
حداقل سکوت نکنن
هیچ چیز عادی نیست...

تویی ک قاتلی باید براخودت
دنبال سوراخ موش باشی👊🏾

نور بر تاریکی پیروزه ✌🏾»

mitra.zahedy


#محمدجواد_زاهدی #رحیم_کلیج #محمدحسن_ترکمان #محسن_محمدی_کوچکسرائی #محمدرضا_اسکندری #حنانه_کیا #ایران #ساری #مهسا_امینی #آرام_مجد #عرفان_رضایی #ابوالفضل_مهدی_پور #ابوالفضل_آدینه_زاده #کیان_پیرفلک #علی_سیدی #میلاد_زارع #احمد_شکراللهی #سیاوش_محمودی #غزاله_چلاوی #محمدرسول_مومنی_زاده #فرید_ملکی #محمد_جواد_زاهدی #محمد_حسینی #محمدمهدی_کرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
محکومیت مادر جاویدنام عرفان رضایی، از حبس و جزای نقدی تا محرومیت‌های اجتماعی

فرزانه برزه‌کار، مادر عرفان رضایی نوایی، یکی از جان باختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب و شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو شهرستان آمل به حبس، جزای نقدی و محرومیت های اجتماعی محکوم شد.

خانم برزه‌کار، بر اساس حکمی در روز چهارشنبه سیزدهم دی ماه، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب آمل به ریاست قاصی ایمان حسن‌زاده صادر و به رمضان حاجی مشهدی، وکیل مدافع خانم برزه‌کار ابلاغ شده، بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام» به ۸ ماه حبس تعزیری و بابت «اهانت به رهبری» به ۱۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد. حکم حبس صادره به مدت دو سال به حالت «تعلیق» در آمده است.

خانم برزه‌کار همچنین در روز یکشنبه دهم دی ماه، بابت آنچه «انتشار تصاویر مبتذل و بدون حجاب در فضای مجازی» ذکر شده به پرداخت پنج میلیون تومان جزای نقدی و بابت «نشر اکاذیب رایانه‌ای در فضای مجازی» به پرداخت پانزده میلیون تومان جزای نقدی و یک سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی، توسط شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو آمل به ریاست قاضی محمدعلی علی‌نیا کلائی محکوم شده است.

او ضمن انتشار این خبر در صفحه اینستاگرام خود، نوشت:
«تاریخ روزی پاسخ شما را خواهد داد.»

@erfan_rezaei_navaei

- مادر عرفان رضایی، به دلیل دادخواهی محکوم شده است. جمهوری اسلامی با پرونده‌سازی برای خانواده‌های دادخواه تلاش می‌کند صدای دادخواهان را خاموش کند. مسئولیت سایر شهروندان است که صدای این خانواده‌ها باشند.

#فرزانه_برزه_کار #عرفان_رضایی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پیام گلجهان اشرفپور مادر زنده یاد اکبر محمدی شهید جنبش کوی دانشگاه تهران در واکنش به حکم دادگاه فرزانه برزهکار مادر عرفان رضایی نوایی شهید انقلاب زن، زندگی، آزادی

خطاب من مادر شهید اکبر محمدی به ظالم یگانه و بی بدیل، خامنه‌ای شرور، بزهکار و قاتل کودکان است. کیست که نداند که خامنه ای رهبر منتخب مردم ایران نیست بلکه رهبر منتصب مجلس خبرگان هست و مجلس خبرگان هم نیز جز این نیست که مجلسی است تؤامان خنثی و بی اختیار و بی اعتبار، چرا که اعضای مجلس خبرگان بجای اینکه رهبر را انتخاب و کنترل کنند برعکس این رهبر است که اعضای مجلس خبرگان را انتخاب و کنترل میکند. خامنه ای ضعیف و ذلیل و مستبد و مجرم ، آیا جز این است که شما علاوه بر اینکه در همه امور فراقانونی عمل میکنید شخصی خودشیفته و متوهم هم نیز هستید، چرا که اگر جز این بود از زبان شما شخص خامنه ای کلامی بر این مبنی بلند نمیشد که شما از پیامبر خدا هم بالاتر هستید و خدا نیز زبان شماست ! و اگر متوهم بیمار نیستید عرفان رضایی نوایی بی نوا و بی گناه را به قتل نمی رساندید و مادر او فرزانه برزهکار را برای چندمین بار حکم سنگین نمیدادید و در صدد زندانی کردن چند باره او بر نمی آمدید تا به زعم خود بذر ترس را بر ذهن او بکارید و از دادخواهی فرزندش وا دارید!»

#فرزانه_برزه_کار #عرفان_رضایی #اکبر_محمدی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، می‌گوید «دیگر هیچ چیز به اندازه قتل فجیع‌ات دردناک و ترسناک نیست»

متن کامل نوشته خانم برزه‌کار در صفحه اینستاگرامش به شرح زیر است:

«می‌دانم که هر روز نگاهم می‌کنی، نرم نرمک سفیدشدن موهایم را میبینی،خطوط دور چشمم...

یاد وقت‌هایی افتادم که وقتی خوابت طولانی می‌شد می‌اومدم کنارت و مطمئن می‌شدم که از پس نفس‌کشیدن سینه‌ات بالا و پایین می‌رود یا نه؟
هر روز قد کشیدنت را می‌دیدم، ابروهای به هم پیوسته‌ات...

تو رویاهای هر روزم موقعیتت را، شانست را دختری که برای ازدواج به من معرفی میکنی را خوشبختی‌ات را می‌دیدم.

ساعت ۸:۳۰دقیقه چهارشنبه است، هفده ماه از آخرین باری که گونه‌های سردت را بوسیدم می‌گذرد و من باتن رنجورم هنوز در رویای گذشته‌ام سیر می‌کنم.

میدانی عرفانم؛ زنده ماندن اصلا چیز ساده‌ای نیست، قوی‌شدن چیزی فراتر از زندگی و زنده‌ماندن است.
زخم برداشتم، اما قوی می‌شوم.
دیگر هیچ چیز به اندازه قتل فجیع‌ات دردناک و ترسناک نیست.
تا روزی که قاتلیلت را بر سر چوبه‌ی دار تماشا کنم، فریاد دادخواهی سر می‌دهم»


- امیدواریم که در دادخواهی آینده ایران و در فرآیند عدالت ترمیمی پس از جمهوری اسلامی، شاهد به دار آویختن و اعدام هیچ کسی نباشیم و مجازات اعدام در ایران ملغی شود و حتی برای مجازات جنایتکاران روش دیگری انتخاب شود.

#عرفانیه_آمل #عرفان_رضایی #دادخواهی #مادر_دادخواه #فرزانه_برزه_کار #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پسر جوان ۲۰ ساله‌ای در حال نظافت مسیر روگذر اتوبان نیایش است، ساعت دو بامداد جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲.
او کارگر شهرداری تهران است. در سرما و گرما مشغول کار بوده، فقط ۲۰ سال دارد. به همراه همکارانش کار می‌کند.
ناگهان
مردی سوار بر پژو پرشیا سیاه‌رنگی او را می‌بیند. و به گمان این‌که این کارگر شهرداری قصد دارد به نمادهای ۲۲ بهمن توهین کند، با آرامش خیال و فراغ بال، از ماشین پیاده می‌شود و کارگر جوان را از بالای پل به پایین پرتاب می‌کند.
و بعد هم سوار بر خودرو می‌شود و از روی جسد کارگر رد می‌شود و می‌رود.
روز شنبه، با پیگیری کارگران در نهایت از طریق شماره پلاک خودروی قاتل و بررسی دوربین‌های مداربسته قاتل پیدا می‌شود.
و اما انگیزه قتل!
قاتل گفته است:
«ناگهان چشمم به مقتول و دوستانش افتاد. تصور کردم که او قصد دارد به پرچم‌هایی که به مناسبت ۲۲ بهمن برافراشته شده بود اهانت کند و می‌خواهد آن‌ها را از بین ببرد.
به پلیس هم زنگ زدم و موضوع را گزارش کردم. با این حال نتوانستم آرام بنشینم، از ماشین پیاده شدم و وی را هل دادم که پرت شد پایین و جان باخت.»
قتل انسان دیگر به بهانه‌ای که حکومت جمهوری اسلامی پیشتر هم با تمسک به آن انسان کشته است!
در جریان انقلاب زن زندگی آزادی ۱۴۰۱ شاهد آن بوده‌ایم که جمهوری اسلامی،‌ ایرانیانی را که به بنر قاسم سلیمانی یا خامنه‌ای توهین کرده‌بودند به قتل رسانده یا به زندان انداخته است.
اکنون یک آتش‌به‌اختیار این‌چنین به خود اجازه می‌دهد انسان دیگری را به قتل برساند بعد هم با فراغ بال سوار بر اتومبیل از روی جسد بی‌جان او رد شود و به زندگی عادی خود ادامه دهد.

#عرفان_رضایی
#یاری_مدنی_توانا
#تهران
#قتل
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان خزابی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«عرفانم
حتی اگر روزی نتوانم در این صفحه مجازی اسمت را فریاد بزنم
حتی اگر هزاران دوربین بر مزارت نصب کنند
جلوی زائرانت را بگیرند، جلوی سالگرد و تولدت را بگیرند
دنیا چشم از تو برنمی‌دارد
دنیا آن پسر شجاع و بی باک که جلوی هزاران دوربین و اسلحه و نیرو قدعلم کرد را فراموش نمی‌کند.
دنیا آن پسر شجاعی که گفت من جلوتر از همه حقم را فریاد میزنم
و جلوتر از همه سینه سپر کرده بود را فراموش نمی‌کند.
دنیا آن پسری که حرفش حرف بود را فراموش نمی‌کند.
دنیا اولین اولین بلاگردان وطن در شهر آمل را فراموش نمی‌کند.
دنیا عرفان و میدان هفده شهریور آمل را فراموش نمی‌کند.
تو مظهر پاکی ونماینده رشادت و فداکاری هستی
نیاز به مهر و امضا نیست
تو در دل‌ها، تو در یادها و افکار مردمت حک شدی.
تو زنده هستی و زنده می‌مانی.
مرگ تنها توانست از تو گودالی پرکند.»


- عرفان رضایی، معترض ۲۱ ساله، روز ۳۰ شهریور در آمل هدف گلوله سرکوبگران قرار گرفت و کشته شد. عرفان در صف اول مبارزان بود، همان جوانی که شجاعانه روی ماشین قوای سرکوبگر پرید، همان که رفت بالای بیلبورد و عکس خامنه‌ای را پاره کرد، شهامت و دلاوری مثال زدنی عرفان را مگر می‌توان فراموش کرد؟ عرفان سرمشق بسیاری از جوانان شده است.


#عرفان_رضایی #آمل #یادمون_نمیره #دادخواهی #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن، دلنوشته‌ای خطاب به فرزندش به شرح زیر نوشت:

«من دختر ندارم .... اما اگر تو زنده بودی، حتما برای همسرت مادری می‌کردم و مطمئنم از خوشبخت‌ترین زنان دنیا می‌شدم و من همه‌ی هشتم مارس‌های سال ... [هجدهم اسفندماه] برایش گل می‌خریدم و به وجودش توی زندگی‌مان افتخار می‌کردم. شاید دو تایی با هم این روز را می‌رفتیم کافه و چیزی می‌نوشیدیم و درباره همه چیز حرف می‌زدیم و من از تجارب خودم برایش می‌گفتم.
برایش تعریف می‌کردم که چه قدر از اینکه زن متولد شده‌ام خرسندم. به او می‌گفتم قدر خودش را بداند و سالانه این روز جهانی را پاس بدارد و به تمام زنان دنیا شادباش بگوید.
ولی عرفانم .... تو نیستی و همسری وجود ندارد. رویاهای من هم تمام نمی‌شود. اما این سرنوشت لعنتی نمی‌تواند مانع از تحقق رویاهایم شود. حالا من زنان زیادی را می‌شناسم. خیلی‌ها هم مرا می‌شناسند و همه‌ی این‌ها به خاطر بی‌باکی و شجاعت توست و البته برای خون به ناحق ریخته‌ات.
من فرزانه برزه‌کار از همینجا به تمامی زنان این مرز و بوم و زنان جهان، چه مرا بشناسند یا نه، شادباش می‌گویم. به همه‌شان می‌گویم... از زن‌بودن خود خرسند باشند و به وجود خودشان افتخار کنند.

عرفان، بدون تو شاید هیچ‌وقت یاد نمی‌گرفتم که هشتم مارس روز جهانی زن است. اصلا به خاطر تو خیلی چیزها آموخته‌ام ... و آموخته‌هایم مرا زنی قوی‌تر کرده ... برای همه زنان دنیا آرزو دارم قدرتمند باشند. چون قدرت زنان زندگی روی زمین را بهتر و بهتر می‌کند.»

#فرزانه_برزه_کار #عرفان_رضایی #روز_زن #روز_جهانی_زن #روز_جهانی_زنان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، در کنار مزار فرزندش می‌گوید «هر کاری می‌کنم نمی‌تونم این عید رو به مردم تبریک بگم، به خطر سیل‌زدگان سیستان و بلوچستان، کولبران کردستان، بچه‌های گرسنه جنوب، پدر و مادرهایی که یک چشم اشک و چشم دیگر خون است، به خاطر پدر و مادرهایی که در بند هستند، بچه‌هایی که در بند هستند.... من این نوروز باستانی را باور دارم چون سنت اصیل ایرانی لست، فقط می‌توانم از ته دل برای مردم آرزو کنم که یک روزی تاریخ خوش رقم بخورد و همه مردم در آن روز شاد باشند، مطممئنم آن روز فرا می‌رسه، بهت قول میدم عرفان

او با متن زیر این ویدیو را در صفحه خود به اشتراک گذاشته است:
«عرفان جان من!
بند ِ دل ِ من!
دلبند ِ من!
من به خودم و تو قول دادم تا شادی این مردم رو ندیدم، ترکشون نکنم.
زودتر از اونچیزی که حتی خود ِ این مردم تصور میکنن ... شادی شون رو میبینم، روزی وطن وطن می‌شود»


#کولبران_کرد #عرفان_رضایی #نوروز۱۴۰۳
#سیستان #بلوچستان
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام جواد حیدری به استان مازندران رفتند و بر سر مزار جان‌باختگان راه آزادی حضور یافته، با خانواده‌های آن‌ها دیدار کردند.

فاطمه حیدری، خواهر جواد، در اینستاگرام نوشت:
«مامان و بابام در آستانه سال جدید به دیدار رحیم، محسن، عرفان، فرشید، میلاد و غزاله رفتن تا بهار رو با یاد سبز مبارزین راه آزادی آغاز کنند.

داستان زندگی هر کدوم از بچه‌هامون این‌قدر پر از درد و شجاعته که می‌شه هزاران سال از دردها و شجاعت‌هاشون گفت و نوشت: محسن محمدی کوچکسرائی وقتی تیر می‌خوره، به کسی که کنارش بوده گفته: «من رو بیمارستان نبر؛ این‌ها جسدم رو به خانواده‌ام نمی‌دن؛ زنگ بزن به برادرم».

واقعا چی تو ذهن یه آدم می‌گذره که لحظات آخر عمرش به تحویل دادن جسدش به خانواده فکر می‌کرده؛ حتی توی اون لحظات و در اوج دردکشیدن هم به خانواده‌اش فکر کرده؛ نه به خودش و دردی که داره می‌کشه.

یادتونه یه زمانی می‌گفتن مزار غزاله این‌قدر کوچیک بوده که هنگام خاکسپاری پاش رو جمع کردن تا توی اون فضای کوچیک جا بشه؟! بعضی‌ها فکر کردن شایعه‌ است. وقتی مامان و بابام مزار کوچیک غزاله رو می‌بینن، خیلی شوکه می‌شن. پرس‌وجو که می‌کنن، می‌فهمن که واقعیت داشته و جمهوری اسلامی برای هزارمین بار ثابت کرد پلشت‌تر و حقیرتر از این‌ حرف‌هاست.

خیلی می‌شه گفت و نوشت؛ این دیدارها پر از درده و خشم. دردی که می‌شه با اون تا آخر عمر سوخت و خشمی که می‌شه باهاش هر دیکتاتوری رو نابود کرد.»

- داستان شجاعت‌ها، رنج‌ها، ایستادگی و آزادگی مردم ایران باید روایت شود تا در تاریخ ثبت گردد.
در دوره آنلاین و رایگان «داستان‌گویی و روایت‌گری برای حمایت از دیگری» شرکت کنید.

مدرسین این دوره فرید حائری‌نژاد، مستندساز و نوید خزانه‌ای وکیل و مشاور حقوقی هستند.

در ثبت‌نام به هیچ وجه نیاز نیست نام حقیقی خود را بنویسید و ایمیلی که می‌نویسید هم حتما نباید ایمیل اصلی خودتان باشد و می‌توانید ایمیلی را برای ارتباط با این دوره اختصاص بدهید.

فرم ثبت نام:
https://docs.google.com/forms/d/1aAsiWt_C9XLUMSR2a5ZpOu8FDcIvMhIosU_NOJHtMb8/edit

کانال تلگرام دوره:
@advocatingforothers

- برای آشنایی با دوره به وبسایت سر بزنید:
tavaana.org/advocating-for-others/


#رحیم_کلیج
#محسن_محمدی_کوچکسرایی
#عرفان_رضایی
#فرشید_موسوی
#میلاد_زارع
#غزاله_چلاپی
#جواد_حیدری
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرزانه برزه‌کار، مادر جاویدنام عرفان رضایی، بر سر مزارش به صدای پسرش گوش می‌دهد و ویدیوی او را نگاه می‌کند.
او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«قبول دارید بعضی نگاه‌ها صدای قشنگی دارند آنقدر زیاد که هر چقدر هم بخوانی تمام نمی‌شود، بارها که به عکسش خیره می‌شوم آنقدر تو دلم حرف دارم که حس می‌کنم همه‌ی حرف‌های دلم انباشته شده توی چشم‌هایم
و می‌دانم که عرفان می‌فهمد که چه می‌خواهم بگویم
حتی سکوتمان حرف دارد
بعد از دوره‌ی کودکی عرفان من هیچ وقت گریه‌اش را ندیدم
جز یک بار تقریبا سه یا چهار ماه قبل از کشته شدنش و مطمئنم روزی موقعیت این را پیدا خواهم کرد که بگویم چه کسی باعث اشک ریختنش شد
من هم با او گریستم، بغلش کردم
یک قطره اشکش روی صورتم لغزید
من بارها با عرفانم خندیدم
خنده‌هایش از عمق وجودش بود
همیشه خنده‌هایش حتی توی بدترین حالتم من را وادار به خنده می‌کرد.
چهارشنبه عصر سی شهریور
عرفان از من برای خرید قهوه درخواست صد تومن پول کرده بود
تمام دارایی عرفان من یک موتور به قیمت بیست و سه میلیون تومان بود وصد هزار تومنی که بابت خرید قهوه خرج نکرده بود
حالا دارایی او تمام مردم وطنش و محبت بی دریغشان است
عرفان من غنی‌ترین مرد وطن است.»


#عرفان_رضایی
#فرزانه_برزه_کار #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«اون شب تو بیمارستان تنها شاهدی که میتونست گواهی بده عرفان اینجاست، پیدا کردن این بلوزش بود، لباسی که رد گلوله ازش پیدا بود. گرفتمش توی دستم. با تمام قدرت داد کشیدم این "بلوز عرفان منه"، یکی گفت ببرش خونه نگهش دار!
داد کشیدم. چون حس کردم میخواد بگه این آخرین یادبودیه که از عرفان باید داشته باشی. با تمام قوا بد و بیراه گفتم.
الان وقت جنگیدن نبود. من اومده بودم عرفان رو ببرم، چهره پرستارا، چهره دکتری که انکار می‌کرد "عرفان رضایی نداشتیم"

من نفسم گرفته بود از بس طبقات رو دوییدم، سرم گیج میرفت بس که اسپری تنفسی استفاده کرده بودم.
لباسم از فرط عرق خیس بود داد کشیدم عرفاااااان.
روح عرفان همون اطراف کنارم بود، اونم دید چقدر بهم دروغ گفتن، چقدر التماسشون کردم، چقدر از ناچاری وقتی توجه نکردن داد کشیدم، مطمئنن همونجا کنار باغچه وقتی پاهام سست شد و افتادم، اومد دستم رو گرفت.
من که هیچی نفهمیدم، منتظر بودم یکی خبر بیاره که اونی که مرد بچه‌ی تو نبود. آخی ،پس اون بچه‌ی کدوم بدبختی بود.

میخوام فکر کنم که تو زنده‌ای، مثل همین امروز صبح که برای تو و ارمیا نون و پنیر و گردو لقمه زدم و گذاشتم تو کوله‌ی مدرسه‌تون! از خواب که پریدم دیدم که چقدر شبیه روزمره‌گی بیداریهامون بود.
یکی دیروز بهم گفت: "گفتن هزار باره‌ی این حرفا چه فایده داره؟ مردم به درد خودشون گرفتارن"
گفتم "اینم یکی از این دردا که به اندازه.ی هزار تا درده، من اگه هیچی نگم هم هیچکی یادش نمیره. من میگم چون این تلخی‌ها روزی هزار بار تو ذهنم تکرار میشه. هیچ ظالم و مظلومی از ذهن هیچ کی محو نمیشه لابه لای همین گرفتاری‌های از کله‌ی سحر تا بوق سگ، یادشون نمیره که سی شهریور چی گذشت.

وقتی در یخچالشون رو باز میکنن یادشون نمیره که بابای عرفان ۲۸ ماه جبهه دووم آورد، نیمه جان شد و برگشت و این شد سرنوشت تلخ پسرش و اونا.
هیچ‌کی یادش نمیره کی به عمد کشت و کی بیگناه کشته شد."»

از صفحه مادر عرفان رضایی

#عرفان_رضایی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یادمون_نمیره #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech