آموزشکده توانا
56.6K subscribers
31.3K photos
37K videos
2.54K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
سعید ماسوری: تحریم نمایش انتخابات فقط ذره‌ای شرافت می‌خواهد!
۵ تیر ۱۴۰۳

انحطاط ابتذال، در وصف سیرک انتصابی

زندانی سیاسی سعید ماسوری با ارسال پیامی به تحریم همه جانبه سیرک انتصابی موسوم به انتخابات فراخواند. سعید ماسوری که از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایران محسوب می شود در پیام خود با عنوان « انحطاط ابتذال» تحریم نمایش انتخابات را یک ضرور و نیاز توصیف کرد و این عمل یعنی تحریم را یک فعالیت فعالانه و اکتیو نامید.
او با استناد به سخنان یکی از مادران قهرمان این میهن تصریح کرد که تحریم این نمایش به دلیل نیاز ندارد بلکه به ذره‌ای شرافت نیاز هست.

متن کامل پیام سعید ماسوری از زندان قزلحصار
انحطاط ابتذال
«در گفتمان جنایت در آلمان نازی بیرون انداختن شهروندان آلمانی از خانه و کاشانه‌شان را “اسکان مجدد”، ریختن انسانها در کوره‌های آدم سوزی را “حل مسئله یهود” و کشتار آزمایشگاهی انسانها را با گاز و “موادسمی” را “امور پزشکی” میخواندند.
فلذا در چنان گفتمانی ،جنایتکاری همچون آدولف آیشمن (مسئول کوره‌های آدم‌سوزی) به تصریح خودش تنها یک “مدیر کارگزار” بوده که صرفاً قوانین و دستور مافوق را اجرا میکرد. فلذا ریختن انسانها در کوره‌های آدم‌سوزی به زعم او “فقط یک موضوع اداری و بوروکراتیک” بوده است.
ودنیا هم باید می‌پذیرفت که حتی شخصی مثل آیشمن در چنان سیستم بوروکراتیکی ،تنها یک مدیر اجرایی و بوروکراتیک بوده ونه یک جنایتکار !

مکانیزم آیشمنی

درحکومت ولایت فقیه نیز دقیقا با همان مکانیزم آیشمنی،کارگزاران و روشنفکرانِ دولت پرورده برای پست ریاست‌جمهوری لفظ “تدارکاتچی” را بکار می‌بردند که حتی اگر آنرا بپذیریم نمیدانم کسانی که برای این منصب “تدارکاتچی گری” به جان هم افتاده‌اند را چه باید نامید؟ و اگر برای نامیدن آن‌ها از واژه‌هایی نظیر کوتوله، نوکر و اوباش سیاسی استفاده بشود. آنگاه برای نامیدن آن کسانیکه دعوت به مشارکت در این “سیرک انتخاباتی” می‌کنند قطعاً با بحران واژه مواجه خواهیم شد!
چرا که در هیچ دوره تاریخی واژه “ابتذال” بدین درجه از انحطاط نرسیده است بطوریکه این “فرهیختگان لاکردار” تفاوت مفهوم “تدارکاتچی” در دوره‌های پیشین را با شرایط بعد از مرگ رئیسی نفهمیده‌اند اگر آن زمان از معنای واژه تدارکاتچی تنها فقدان اختیارات اراده میشد امروز اما تدارکاتچی یعنی مهیا کننده و بستر ساز جانشینی ولی‌فقیه(درصورت مرگ ولی فقیه)و اگر کسی چنین شرایطی را برای جانشین مطلوب خامنه‌ای فراهم نیاورده و یا کمترین قابلیت دردسرسازی را داشته‌باشد، به زبان عامیانه “وِل معطل” است.

به همین دلیل است که می‌بینیم که مناظرات تلویزیونی هم به مغازلات عاشقانه برای رئیسی مبدل گشته و دعوت کنندگان به مشارکت در این سیرک هم با همان حربه‌های همیشگی که اگر یکی از این شش نفر نباشند جنگ میشود و چنین میشود و چنان جز سفاهت و خیانت خود را برملا نمیکنند، چرا که عموم هموطنانمان در این ۴۵ ساله هم سگ زرد را دیده‌اند و هم شغال را…!
چه پزشک باشد و چه شیخک همشهری!
فلذا بخوبی می‌دانند که تحریم این سیرک انتصاباتی
اولا:به هیچ وجه انفعال سیاسی نیست بلکه کنشی است کاملا فعالانه و اکتیو و
ثانیا: به قول آن مادر قهرمان‌مان تحریم این نمایش به دلیل نیاز ندارد و تنها ذره‌ایی شرافت می‌خواهد.

زندانی سیاسی سعید ماسوری
۵ تیر ۱۴۰۳

سعید ماسوری در حال طی‌کردن بیست و چهارمین سال زندان بدون مرخصی خود است.

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #سیرک_انتخابات #رای_بی_رای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
در نامه‌ای سرگشاده:

اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی


با درود به مردم شریف و آزاده

دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بوده‌ایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتی‌سازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و ده‌ها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیات‌شان مواجه هستند‌.

آقای افشین بایمانی همبندی ما بیست‌وپنجمین سال حبسش را پشت سر می‌گذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دست‌کم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجی‌بابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده‌ است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرس‌زا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )

در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری می‌کنند.

درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی‌،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سی‌ویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در روز سه‌شنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سه‌شنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیم‌روزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.

در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روان‌پزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماری‌های ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچ‌گونه دغدغه‌ای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامه‌هایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کرده‌اند!

این در حالی است که سامان علاوه بر بیماری‌های دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرس‌زای زندان این بیماری را تشدید می‌کند. به‌گونه‌ای که هر روز و هر ساعت بیم آن می‌رود که جان وی به خطر افتد.

واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه می‌خواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذره‌ای از واقعیت فراتر برویم.

دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو هم‌بندی‌ ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردن‌شان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آورده‌اند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد ده‌ها زندانی در دیگر زندان‌ها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.

در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دست‌کم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثه‌ای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوه‌قضائیه و سازمان زندان‌ها را در این مورد مسول می‌دانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.

احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری

زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳

#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کتاب «زانو نمی‌زنیم!» به تازگی از انتشارات آموزشکده توانا منتشر شده است. در این کتاب نامه‌های زندانیان سیاسی را گردآوری کرده‌ایم.
این نامه‌ها، روایت‌های تلخ و دردناکی از ظلم و ستمی هستند که این افراد در سایه حکومت جمهوری اسلامی متحمل شده‌اند. هر یک از این نامه‌ها، تصویری از مقاومت، استقامت و ایستادگی در برابر یک سیستم سرکوبگر است که تلاش دارد صدای آزادی‌خواهان و منتقدان را در گلو خفه کند.

سعید ماسوری، زندانی سیاسی، می‌نویسد:
«واژگانی را سراغ ندارم که در حوزه انسانی باشد و قادر به توصیف این همه جنایت و شقاوت. پیش‌تر زندان قزلحصار را «قزل اخدود» توصیف کرده بودم، ولی شاید بهتر است زندان‌ها را به مرداب‌هایی تشبیه کنم با تمساح‌هایی گرسنه و خونخوار، که همچنان که در خیابان‌ها به جوانان و دختران‌مان حمله می‌کنند.»

نامه سعید ماسوری را در صفحه ۱۳ این کتاب بخوانید.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری
#کتاب
@tavaana

@Tavana_TavaanaTech
نامه سعید ماسوری از زندان قزلخصار، به بهانه‌ی ۱۶ آذر

سعید ماسوری، زندانی سیاسی که در بیست و چهارمین سال حبس بدون هر نوع مرخصی‌ای به سر می‌برد، در نامه‌ای خطاب به دانشگاهیان و معلمان، خواستار مشارکت آن‌ها در مبارزه با حکم اعدام شد.

متن این نامه به شرح زیر است:

"استمداد از دانشجویان برای نجات جان‌های زیر حکم اعدام"

روزگاری کلاسهای آناتومی با تاریخچه‌ آن و نقاشی‌ها و مطالعات لئوناردو داوینچی شروع می‌شد. با آن تصاویر پرسپکتیوش در نمایش آناتومی بدن انسان.

همچنین می‌خواندیم از دانشجویان دانشگاه پدوآ "Pedoa" که در سالن تشریح با وجودی که استادان از رساله‌های جالینوس برای آنها می‌خواندند ولی دانشجویان آنچه را بر روی "میز تشریح" می‌دیدند، می‌پذیرفتند. همانطور که بر همان میز تشریح واضح بود. که تعداد دنده‌های قفسه سینه در مرد و زن برابر هستند و زن از یک دنده مرد ساخته نشده ...! و این را Vetalu به همه نشان داد.

تا ویلیام هاروی که کارکرد قلب و حجم خون در گردش را در بدن محاسبه کرد و گالوانی که با قورباغه‌هایش کارکرد الکتریسیته در بدن را به اثبات رساند و آنگاه که میکروسکوپ اختراع گردید. جهان با جزئیات بی‌سابقه به نمایش درآمد. واحد حیاتی، نامگذاری سلول و رنگ‌آمیزی آن و آشکار شدن تقسیم سلول و کروماتین‌ها و بعد کروموزوم و با کشف پرتوهای ایکس توسط فیزیکدان‌ها زمینه عکس‌برداری و شناخت ساختمان DNA فراهم گردید و این‌همه و انبوهی دیگر تلاش‌هایی برای نجات جان انسان‌ها بود.

از طرفی دیگر، اما پروژه منهتن در صدد ساختن بمب اتمی بود. که تنها با یک "Little boy" (پسر کوچولو) صدها ‌هزار نفر را به طور مستقیم و ملتی را (و شاید هم بشریت) را به طور غیرمستقیم به خاک و خون کشید. ولی بودند دانشجویان، پژوهشگران و دانشمندانی که چشم خود را نبسته بودند؛ از اعتراضات دانشجویی در آمریکا ، فرانسه و...، علیه جنگ ویتنام و نابرابری‌ها تا خروج از پروژه‌هایی مانند پروژه منهتن، افرادی چون موریس ویلیکینز که از پروژه هسته‌ای خارج و با به کارگیری فیزیک در زیست‌شناسی با استفاده از شکست مولکول و آشکار کردن ساختمان DNA همت گماشت و پایه‌گذار دوران جدیدی در علم پزشکی و نجات جان‌ها شد.

شاید مبالغه نباشد اگر بگوییم که امروز در میهن‌مان ایران، دسته‌ دسته انسان‌ها به طور مستقیم کشته و از زندگی محروم می‌گردند و بسا انسان‌های بیشمار دیگر که به طور غیرمستقیم سوژه این کشتار و محرومیت از زندگی می‌شوند و در اینجا نه با بمب هسته‌ای بلکه با طناب‌های دار و اعدام.

بمب اتم هم ابتدا به بهانه تضمین صلح و بازدارندگی ساخته شد(درست همانطور که حکم اعدام و قصاص را هم برای عبرت و بازدارندگی از جنایت می‌گویند) ولی خودش نفس جنایت گردید. چرا که وقتی بمب ساخته‌ می‌شود هم‌زمان بستر کشتارهای هیروشیما و ناکازاکی فراهم گردیده و دیگر فجایع متعاقب آن دور از انتظار نیست و به طریق اولی زمانی که اعدام و حلق‌آویز، پذیرفته و نص قانون می‌شود، بستر جنایت و کشتار و اعدام‌های دسته‌جمعی هم اجتناب ناپذیر می‌گردد.

خصوصاً توسط حکومتی که سرشت قرون وسطایی و جنایت‌کارانه‌اش بسا بسا خطرناکتر از بمب اتم است.(کافیست آمار کشته‌های بمب اتمی در هیروشیما را با آمار اعدام‌های این حکومت مقایسه‌ کرد)

کارزار و جنبشی که برای مقابله به خنثی کردن این "بمب فعال شده اعدام" به راه افتاده بسیار مهم‌تر و جدی‌تر از مخالفت آن دوران با بمب هسته‌ای است.

چون این "قانونی بودن حکم اعدام" زمینه ساز اعدام‌های دلبخواهی و انبوه است. خصوصاً که با شکست‌های غزه و لبنان و جدیداً سوریه ، موج اعدام‌ها به مثابه بمب‌هایی وحشی است که در جلوی چشم مردم را منفجر می‌کند تا مردم به جان آمده را مرعوب و بقای خود را تضمین کند.

اینجاست که از دانشجویان و اساتید و معلمان به عنوان آگاه‌ترین اقشار اجتماعی انتظار می‌رود که از پیشتازان حمایت از برچیدن حکم اعدام و کارزار "نه به اعدام" باشند، به‌عنوان یکی از مبرم‌ترین وظایف انسانی در میهن‌شان با هر آنچه در توان دارند ، اعم از :

سخنی و قلمی یا قدمی و عَلَمی

زندانی سیاسی سعید ماسوری
زندان قزلحصار ۱۵ آذر ۱۴۰۳

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #روز_دانشجو #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیست و پنجمین دی‌ماه (کریسمس) در زندان

کریسمسی خونین با قریب به ۲۵ اعدام (در ۲۵ دسامبر)

سعید ماسوری، یکی از قدیمی‌ترین زندانی‌های سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، که ۲۵ سال بدون حتی یک ساعت مرخصی زندانی است، در بیست و پنجمین سال نوی میلادی در زندان، نامه‌ای به شرح زیر نوشت:

این بیست و پنجمین دی‌ماه (و کریسمس) است که در زندان هستم. نمی‌دانم این چشم‌ها چه چیزهای دیگری را باید ببینند و این قلب چه سنگینی‌ها و خون‌دل‌هایی را باید تحمل کند. از زمانی که خودم محکوم به اعدام و در انفرادی بودم و هر ملاقات را ملاقات آخر و هر "صدای باز و بسته شدن درب" را ناقوس مرگ می‌دانستم (و با وجود گذشت ۲۵ سال هنوز هم هر صدای در و مشابه آن به دلیل "شرطی-روانی" با همان احساس همراه است) تا زمانی که اعدام‌های تک‌تک دوستان و عزیزان را از نزدیک احساس کردم، دیگر نمی‌دانم چه میزان دیگر را باید ببینم و تحمل کنم.

از غیبت و بردن هم‌سلولی‌ها (حجت زمانی، مجید کاووسی، فرزاد کمانگر، علی صارمی، عبدالرضا رجبی، افشین آسانلو، منصور رادپور، شاهرخ زمانی، لقمان و زانیار مرادی، علی حیدریان و و و...) تا هم‌بندیان دوست‌داشتنی و عاشقی چون محسن دکمه‌چی، جعفر کاظمی، محمد آقایی، غلامرضا خسروی، حامد احمدی، شهرام احمدی، قاسم آبسه، آسو، ایوب، فرهاد سلیمی، انور، خسرو، محسن شکاری، محمد قبادلو... تا شنیدن فریادها و ضجه‌های خانواده‌های آنان...

واقعاً نمی‌دانم... هنوز نمی‌دانم چطور بعد از آن نقاشی کودکانه مهنا، دختر شش‌ساله، که نقاشی خودش و مادرش را کنار چوبه‌دار "بابا" در جلوی درب زندان گوهردشت کشیده بود، زمانی که در انتظار آخرین دیدار و بوسیدن صورت پدرش (در هنگام تحویل پیکر او) بود، تحمل کردم و هنوز قلبم از این تپش‌های گزنده و دردآور باز نایستاده...!

شاید در این ۲۵ سال چنان در غرقاب جنایات این حاکمیت جانی غرق شده‌ام که "این همه" دیگر تنها قطره‌ای از دریای جنایات این شرالاشقیاء بوده و اگر زمانی هر چند هفته و ماه با اعدام مواجه بودیم، اکنون به‌صورت متوسط هر ۴ ساعت یک اعدام را شاهدیم. تنها طی همین ایام کریسمس قریب به ۲۵ بی‌گناه را اعدام کردند؛ یعنی تقریباً هر ۲.۵ ساعت یک اعدام!

این نامه را این‌بار نه خطاب به مردم میهنم (که هرچه در وسعشان است انجام می‌دهند)، بلکه خطاب به همه وجدان‌های بیدار در نهادهای بین‌المللی حقوق بشر، به‌ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل (کمیساریای عالی)، گزارشگران، خصوصاً گزارشگر ویژه، خانم مای ساتو، و همه شخصیت‌های تأثیرگذار: جناب دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش، رئیس کمیسیون اروپا (خانم فون در لاین)، رئیس پارلمان اروپا (خانم روبرتا متسولا) می‌نویسم و از آنها مصرانه می‌خواهم که به‌جز اظهار نگرانی و یا محکوم کردن اعدام‌ها، برای ممانعت از این اعدام‌ها، دست به اقدامات جدی‌تری بزنند.

شمار اعدام‌ها را تنها اعداد تصور نکنند، که این جان انسان‌هاست که روزانه پرپر می‌شود. کمترین کار در این رابطه مقید کردن این "حکومت اعدام" به موازین انسانی و حقوق بشری است؛ با منوط کردن مراودات دیپلماتیک و سیاسی به متوقف کردن این ماشین کشتار، تا شاید کشتار متوقف شود. حتی در صورت لزوم، ارجاع این پرونده نقض حقوق بشر به شورای امنیت...!

هر ساعت و روز تعلل در این امر به قیمت اعدام‌های باز هم بیشتر و بیشتر تمام می‌شود، و البته خون‌هایی که از پیکر مردم ایران ریخته می‌شود. شاید اگر پیش‌تر اقدامات مؤثری انجام می‌شد، امروز حتی خانم چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی، هم این‌گونه قربانی سیاست‌های گروگان‌گیری نمی‌شد (آن‌هم در ایام کریسمس!).

رونوشت به:
دبیرکل سازمان ملل آقای آنتونیو گوترش
رئیس کمیسیون اروپا خانم اورزولا فون در لاین
رئیس پارلمان اروپا خانم روبرتا متسولا
گزارشگر ویژه ایران خانم مای ساتو

زندانی سیاسی سعید ماسوری، از اعضای #کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech