رضا سلمانزاده و مصطفی رمضانی در روز دوازدهم فروردین، همزمان با روزی که حکومت آن را روز جمهوری اسلامی نام نهاده، اعلام کردند که جمهوری اسلامی انتخابشان نیست
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«بنام آزادی
۴۶ سال قبل، در ۱۲ فروردین، کلاهبرداری شرمگینی توسط انقلابیان ۵۷ رقم خورد. مردم به دلیل کمسوادی یا بیسوادی، هنوز در شوک بهمن ۵۷ بودند که، بدون اینکه بدانند چرا و به چه دلیل، با این سرعت باید نوع حکومت را به اجبار تعیین کنند و به قانون اساسی نانوشتهای رأی بدهند که ناقض گفتمان قبل از کودتای ۵۷ بود.
ولی مردمی که با تسویهحسابهای شخصی در دو ماهه قبل روبهرو بودند و هر روز از گوشهوکناری خبر از قتلعامهای دستهجمعی میآمد، از ترس جان خویش از رأی ندادن، نزدیک به ۶۰ درصد ملت فقط در مراکز استانها به جمهوری اسلامی "آری" گفتند.
بله، "آری" از سر ترس، استیصال، و امیدهای واهی بود که رهبر نادان به ملت داده بود و آن را به صندوقهایی انداختند که تباهی آینده کشور را رقم زد.
و آغازی شد بر پایان روزهای شاد زیستن. آغازی بود تا در زمان سفر کنند و قرنی به عقبتر بازگردند. دیگر آغازی بر پسرفت صنعتی، فرهنگی، و زیر پا گذاشتن چند هزار سال پادشاهی شکوهمند در اغلب ادوار تاریخ و سپردن یک ملت به دست حوادثی خونبار.
چهل سال طول کشید تا اغلب ملت بدانند چه اشتباهی کردهاند، و امروز بیش از ۹۸ درصد آن اشتباهکنندهها در قید حیات نیستند.
و نسل امروز، با تمام توان، میجنگند تا به گذشته پرافتخار خویش بازگردند و برای ایران، آیندهای درخور رقم بزنند.
زیرا جمهوری اسلامی، انتخاب آنان نبوده و نیست.
ما از پشت میلهها و دیوارهای بلند قزلحصار فریاد سر میدهیم:
«جمهوری اسلامی انتخاب ما نیست»
فروردین ۲۵۸۴، زندان قزلحصار
رضا سلمانزاده
مصطفی رمضانی»
#رضا_سلمان_زاده #مصطقی_رمضانی #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«بنام آزادی
۴۶ سال قبل، در ۱۲ فروردین، کلاهبرداری شرمگینی توسط انقلابیان ۵۷ رقم خورد. مردم به دلیل کمسوادی یا بیسوادی، هنوز در شوک بهمن ۵۷ بودند که، بدون اینکه بدانند چرا و به چه دلیل، با این سرعت باید نوع حکومت را به اجبار تعیین کنند و به قانون اساسی نانوشتهای رأی بدهند که ناقض گفتمان قبل از کودتای ۵۷ بود.
ولی مردمی که با تسویهحسابهای شخصی در دو ماهه قبل روبهرو بودند و هر روز از گوشهوکناری خبر از قتلعامهای دستهجمعی میآمد، از ترس جان خویش از رأی ندادن، نزدیک به ۶۰ درصد ملت فقط در مراکز استانها به جمهوری اسلامی "آری" گفتند.
بله، "آری" از سر ترس، استیصال، و امیدهای واهی بود که رهبر نادان به ملت داده بود و آن را به صندوقهایی انداختند که تباهی آینده کشور را رقم زد.
و آغازی شد بر پایان روزهای شاد زیستن. آغازی بود تا در زمان سفر کنند و قرنی به عقبتر بازگردند. دیگر آغازی بر پسرفت صنعتی، فرهنگی، و زیر پا گذاشتن چند هزار سال پادشاهی شکوهمند در اغلب ادوار تاریخ و سپردن یک ملت به دست حوادثی خونبار.
چهل سال طول کشید تا اغلب ملت بدانند چه اشتباهی کردهاند، و امروز بیش از ۹۸ درصد آن اشتباهکنندهها در قید حیات نیستند.
و نسل امروز، با تمام توان، میجنگند تا به گذشته پرافتخار خویش بازگردند و برای ایران، آیندهای درخور رقم بزنند.
زیرا جمهوری اسلامی، انتخاب آنان نبوده و نیست.
ما از پشت میلهها و دیوارهای بلند قزلحصار فریاد سر میدهیم:
«جمهوری اسلامی انتخاب ما نیست»
فروردین ۲۵۸۴، زندان قزلحصار
رضا سلمانزاده
مصطفی رمضانی»
#رضا_سلمان_زاده #مصطقی_رمضانی #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ فروردین؛ روز «نه به جمهوری اسلامی»
و گام بهسوی تصویر روشن آینده ایران
شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی به مناسبت ۱۲ فروردین، بر غیرقانونی و نامشروع بودن جمهوری اسلامی از آغاز تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی در چنین روزی با تکیه بر فریب و تقلب انتخاباتی تاسیس شد. این رژیم از همان آغاز نامشروع و غیرقانونی بود، و مردم ایران به درستی ۱۲ فروردین را روز #نه_به_جمهوری_اسلامی نامگذاری کردهاند.»
او تأکید کرد که دیگر زمان آن فرا رسیده تا از این «نه» فراتر برویم:
«اکنون که اکثریت قاطع مردم ایران، حتی کسانی که قبلا حامی رژیم بودند، به این باور رسیدهاند که تنها راه نجات کشور سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی است، میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم و جایگزین این رژیم فرسوده و در معرض سقوط را دقیقتر و جامعتر ترسیم و تصویر کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اصل حق انتخاب آزاد مردم گفت:
«مردم ایران باید این حق را داشته باشند که در فضایی آزاد و به دور از هرگونه ترس و تهدید، نظام حکمرانی آینده کشور را از طریق یک همهپرسی انتخاب کنند.»
او در ادامه، بر تفاوت بنیادین نظام مطلوب آینده با رژیم ولایتفقیه تأکید کرد:
«در نظام آینده ایران، جدایی دین از حکومت باید اساس حکمرانی باشد و این نظام همچنین باید بر پایه دموکراسی و حقوق بشر استوار باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی افزود:
«بر خلاف جمهوری اسلامی که با حذف دولت ملی، تلاش کرد «امت» را جایگزین «ملت» کند و با فرقهگرایی، بذر تفرقه و بیاعتمادی را در جامعه بکارد، دولت ملی آینده ایران، حافظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و ضامن امنیت و حقوق شهروندی همه ایرانیان خواهد بود.»
او همچنین وعده داد که در نظام آینده، ایران نقش سازندهای در منطقه خواهد داشت:
«در مقابل جمهوری اسلامی که بیثباتی، آشوب، ترور و بحران را به منطقه و جهان صادر کرده است، دولت ملی آینده ایران بر اساس منافع ملی به دنبال گفتوگو، تنشزدایی و همکاری سازنده با همه دولتهای جهان خواهد بود.»
او وضعیت اقتصادی کشور را نتیجه مستقیم عملکرد جمهوری اسلامی دانست و گفت:
«در حالی که جمهوری اسلامی ثروت ملی ایران را به یغما برده و اقتصاد کشور را به نابودی کشانده، دولت ملی آینده ایران، رفاه، رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. نام ایران دوباره بلند خواهد شد و عظمت به سرزمین ما باز خواهد گشت.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین خواستار ادامه سازمانیابی مردم شد:
«در سال سازماندهی برای اقدام نهایی، از شما هممیهنان عزیزم در داخل کشور میخواهم که روند سازمانیافتن را از خانواده، دوستان نزدیک و افراد مورد اعتماد خود آغاز کنید.»
و در پایان، پیامی روشن به ایرانیان خارج از کشور داد:
«اگر در خارج از ایران زندگی میکنید، مسئولیت شما در پشتیبانی از انقلاب ملی ایران و پژواک خواستههای هممیهنانمان بیش از پیش است. برای تاثیرگذاری بیشتر، لازم است که در راستای همافزایی بیشتر نیروهایتان بکوشید.»
«ما در مسیر پیروزی قرار داریم و با سازمانیافتن و همبستگی بیشتر، به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. باور دارم که آیندهای روشن در انتظار ایران است.»
پاینده ایران
#همبستگی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
و گام بهسوی تصویر روشن آینده ایران
شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی به مناسبت ۱۲ فروردین، بر غیرقانونی و نامشروع بودن جمهوری اسلامی از آغاز تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی در چنین روزی با تکیه بر فریب و تقلب انتخاباتی تاسیس شد. این رژیم از همان آغاز نامشروع و غیرقانونی بود، و مردم ایران به درستی ۱۲ فروردین را روز #نه_به_جمهوری_اسلامی نامگذاری کردهاند.»
او تأکید کرد که دیگر زمان آن فرا رسیده تا از این «نه» فراتر برویم:
«اکنون که اکثریت قاطع مردم ایران، حتی کسانی که قبلا حامی رژیم بودند، به این باور رسیدهاند که تنها راه نجات کشور سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی است، میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم و جایگزین این رژیم فرسوده و در معرض سقوط را دقیقتر و جامعتر ترسیم و تصویر کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اصل حق انتخاب آزاد مردم گفت:
«مردم ایران باید این حق را داشته باشند که در فضایی آزاد و به دور از هرگونه ترس و تهدید، نظام حکمرانی آینده کشور را از طریق یک همهپرسی انتخاب کنند.»
او در ادامه، بر تفاوت بنیادین نظام مطلوب آینده با رژیم ولایتفقیه تأکید کرد:
«در نظام آینده ایران، جدایی دین از حکومت باید اساس حکمرانی باشد و این نظام همچنین باید بر پایه دموکراسی و حقوق بشر استوار باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی افزود:
«بر خلاف جمهوری اسلامی که با حذف دولت ملی، تلاش کرد «امت» را جایگزین «ملت» کند و با فرقهگرایی، بذر تفرقه و بیاعتمادی را در جامعه بکارد، دولت ملی آینده ایران، حافظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و ضامن امنیت و حقوق شهروندی همه ایرانیان خواهد بود.»
او همچنین وعده داد که در نظام آینده، ایران نقش سازندهای در منطقه خواهد داشت:
«در مقابل جمهوری اسلامی که بیثباتی، آشوب، ترور و بحران را به منطقه و جهان صادر کرده است، دولت ملی آینده ایران بر اساس منافع ملی به دنبال گفتوگو، تنشزدایی و همکاری سازنده با همه دولتهای جهان خواهد بود.»
او وضعیت اقتصادی کشور را نتیجه مستقیم عملکرد جمهوری اسلامی دانست و گفت:
«در حالی که جمهوری اسلامی ثروت ملی ایران را به یغما برده و اقتصاد کشور را به نابودی کشانده، دولت ملی آینده ایران، رفاه، رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. نام ایران دوباره بلند خواهد شد و عظمت به سرزمین ما باز خواهد گشت.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین خواستار ادامه سازمانیابی مردم شد:
«در سال سازماندهی برای اقدام نهایی، از شما هممیهنان عزیزم در داخل کشور میخواهم که روند سازمانیافتن را از خانواده، دوستان نزدیک و افراد مورد اعتماد خود آغاز کنید.»
و در پایان، پیامی روشن به ایرانیان خارج از کشور داد:
«اگر در خارج از ایران زندگی میکنید، مسئولیت شما در پشتیبانی از انقلاب ملی ایران و پژواک خواستههای هممیهنانمان بیش از پیش است. برای تاثیرگذاری بیشتر، لازم است که در راستای همافزایی بیشتر نیروهایتان بکوشید.»
«ما در مسیر پیروزی قرار داریم و با سازمانیافتن و همبستگی بیشتر، به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. باور دارم که آیندهای روشن در انتظار ایران است.»
پاینده ایران
#همبستگی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🟣 دلنوشتهی شریفه محمدی از پشت دیوارهای زندان
از متن:
«با عشق به زندگی و نام و یاد همه آنان که ارزشهای انسانی و زندگی را پاس داشتند و پاس میدارند.
لشکر سبز بهار، زیبا و باوقار سرمیرسد و تو در اوج شکوفایی، طراوت و سرزندگی به استقبالش میروی و رقصان و پایکوبان با او همآوا میشوی و دست رد بر سینه هر آنچه تیرگی، زشتی و ناپاکیست میزنی و این، همان معنای زندگی است.
نازنینانم:
از ۱۴ آذر ۱۴۰۲ که در یک روز عادی پاییزی، مثل همه روزهای دیگر، در حین بازگشت به منزل، در خیابان و در داخل یک ماشین دستگیر شدم!! تا به امروز که روزهای آغازین سال نو ( سال ۱۴۰۴ ) را سپری میکنیم، بیش از ۱۵ ماه گذشته است. همیشه تصور میکردم که تحمل دوری از آیدین عزیزم را ندارم. اما الان میبینم که مثل خیلی از مادرها، نهتنها طاقت دوری فرزندم را پیدا کردهام، بلکه فراتر از آن، حتی تحمل رنجها و سختیهایی را نیز که علاوه بر دوری او بر من تحمیل میشود دارم. رنجها و سختیهایی که عدهای با گزارش غیرواقعی، به ناحق بر من تحمیل کردهاند و در صددند تا با همین گزارشها و ادعاهای نادرست و غیرواقعی زندگی را نیز از من بگیرند ...
گاه، وقتی به عقب برمیگردم و وقایعی را که بعد از ساعتها و روزهای طولانی بازجویی بر من گذشت مرور میکنم، در بهت و حیرت فرو میروم که چرا و به چه علت باید عدهای که خود را کارشناس وزارتخانهای عریض و طویل میدانند تا این حد سطحی و ناباورانه چنین روزگاری را بر من تحمیل کنند و با وجود ادلهای قوی و قابل تامل در راستای مخالفت با آن، همچنان ناعادلانه بر روی آن پافشاری نمایند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2v3d8c94
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از متن:
«با عشق به زندگی و نام و یاد همه آنان که ارزشهای انسانی و زندگی را پاس داشتند و پاس میدارند.
لشکر سبز بهار، زیبا و باوقار سرمیرسد و تو در اوج شکوفایی، طراوت و سرزندگی به استقبالش میروی و رقصان و پایکوبان با او همآوا میشوی و دست رد بر سینه هر آنچه تیرگی، زشتی و ناپاکیست میزنی و این، همان معنای زندگی است.
نازنینانم:
از ۱۴ آذر ۱۴۰۲ که در یک روز عادی پاییزی، مثل همه روزهای دیگر، در حین بازگشت به منزل، در خیابان و در داخل یک ماشین دستگیر شدم!! تا به امروز که روزهای آغازین سال نو ( سال ۱۴۰۴ ) را سپری میکنیم، بیش از ۱۵ ماه گذشته است. همیشه تصور میکردم که تحمل دوری از آیدین عزیزم را ندارم. اما الان میبینم که مثل خیلی از مادرها، نهتنها طاقت دوری فرزندم را پیدا کردهام، بلکه فراتر از آن، حتی تحمل رنجها و سختیهایی را نیز که علاوه بر دوری او بر من تحمیل میشود دارم. رنجها و سختیهایی که عدهای با گزارش غیرواقعی، به ناحق بر من تحمیل کردهاند و در صددند تا با همین گزارشها و ادعاهای نادرست و غیرواقعی زندگی را نیز از من بگیرند ...
گاه، وقتی به عقب برمیگردم و وقایعی را که بعد از ساعتها و روزهای طولانی بازجویی بر من گذشت مرور میکنم، در بهت و حیرت فرو میروم که چرا و به چه علت باید عدهای که خود را کارشناس وزارتخانهای عریض و طویل میدانند تا این حد سطحی و ناباورانه چنین روزگاری را بر من تحمیل کنند و با وجود ادلهای قوی و قابل تامل در راستای مخالفت با آن، همچنان ناعادلانه بر روی آن پافشاری نمایند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2v3d8c94
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار اعلام کرد که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech