آموزشکده توانا
54.3K subscribers
32.9K photos
38.2K videos
2.55K files
19.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
رضا محمدحسینی،زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، از روز ۱۸ فروردین ماه در اعتصاب غذا به سر می‌برد. امروز فشار خون او ۹.۵ روی ۶.۵ و قند خون او ۸۴ بود.

دو تن از همبندی‌های او، زرتشت احمدی راغب و آرشام رضایی، با انتشار بیانیه‌ای ضمن ابراز نگرانی درباره وضعیت سلامت او و اعلام حمایت از خواسته‌های رضا محمدحسینی هشدار دادند که مسئولیت هر خطر و آسیبی که به او وارد شود، برعهده جمهوری اسلامی است.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

«در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن
شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

درود هم میهنان گرامی

ما به شدت نگران به خطر افتادن سلامتی و جان رضا محمدحسینی، هم بندی ارجمندمان هستیم.
این زندانی سیاسی از تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ اعلام اعتصاب غذا کرده‌است.

دریغ و درد که تن و جانش بسیار نحیف است، چرا که نزدیک به ۶ سال را در زندان‌های جمهوری اسلامی و حاکمان ظالم، آن هم در بدترین شرایط سپری کرده‌است و نکته تاسف‌بار اینجاست که او در برابر چشمانمان ذره ذره آب می‌شود و تحلیل می رود. آیا این جای نگرانی ندارد؟ آیا نباید هشدار دهیم؟

افزون بر دردها و رنج‌های جانکاه حاصل از اعتصاب غذای این روزهایش، که همراه با فریاد بر علیه دیکتاتوری، اعدام ها، سرکوب و سانسور و تقاضای آزادی زندانیان سیاسی است، اندوه مضاعف از دست دادن پدر نیز بر روح و روان رضا سنگینی می‌کند. پدری که تنها تکیه‌گاهش در زندگی بود و شاهد دستگیری همراه با ضرب و شتم فرزندش توسط نیروهای سرکوبگر امنیتی بود. او به علت استرس و شوک ناشی از این فشارها به مدت ۵ ماه بیمار شد و پس از خبردارشدن از انتقال پسرش به سلول انفرادی (به جهت اطلاع رسانی و اعتراض رضا محمد حسینی در مورد انتقال زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین به قزلحصار)به بند ۲۴۰ در زندان اوین، دچار ایست قلبی شد و در نهایت با زندگی وداع کرد.
اما این درد و رنج‌ها سر سوزنی در اراده رضا محمدحسینی تاثیر نداشته و او به عنوان یک ایرانی آزادی‌خواه همچنان نگران سرنوشت میهن و مردم خویش است، آیا این ستودنی نیست؟

لذا ما دو هم بندی و همراه این زندانی سیاسی که جسم و جانش را به خاطر ایستادگی در برابر بیدادگری‌ها و استبداد به خطر انداخته، باصدای بلند هشدار می‌دهیم که هر گونه خطر و آسیبی که متوجه رضا شود، مسئولیت آن با جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی و امنیتی است و ما با تمام توان در کنار این جوان آزادی‌خواه و میهن‌‌پرست ایستاده‌ایم.

زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی

زندان قزلحصار»

#رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #بیانیه #زرتشت_احمدی_راغب #آرشام_رضایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از کنشگران سیاسی، خانواده‌های دادخواه و زندانیان سابق و کنونی، در بیانیه‌ای از رضا محمدحسینی درخواست کردند تا به اعتصاب غذای خود خاتمه دهد.
امروز در هشتمین روز اعتصاب غذا، فشار خون آقای محمدحسینی ۹ روی ۶ و وزن ایشان ۵۴ کیلوگرم گزارش شده است.

متن بیانیه و اسامی امضاکنندگان به شرح زیر است:

از آنجایی که اعتصاب غذای طولانی مدت صدمات جبران ناپذیری بر وضعیت جسمانی فرد وارد می‌سازد لذا ما جمعی از کنشگران سیاسی و زندانیان سابق و وکیل ایشان از آقای رضا محمد حسینی درخواست می‌کنیم به اعتصاب غذای خود خاتمه داده و از این طریق دوستان خود را از نگرانی‌های بوجود آمده خارج سازند.

امضا کنندگان این درخواست  طبق حروف الفبا :

آرام حسامی
آرش آذرخش
آرش رازی
آرشام رضایی
آرمین سورانی
اروند حاجی‌زاده
آزاده افضحی
اشرف سلکی
افشین جم
افشین عبدالهی
احد قربانی دهناری
اکبر کریمیان
الهام نجفی
امیرحسین انصاری
اسدالله فخیمی
بابک بهزادی
بهزاد همایونی
بیژن قبادی
پروفسور عبدالرحمن دیی جی
پوران ناظمی
پویا جگروند
پونه چایچی
تارا هاشمی
تبسم آریایی
حبیب بهرمن
دکتر حسن نایب هاشم
حسین یحیایی
حسین شیرمحمدی
خلیل خلیل‌پور دارستانی
داریوش عمران
رضا مهرگان
رضا موسوی
رادا مردانی
روزبه اکرادی
زرتشت احمدی راغب
ژیلا عمرانی
سالومه وزیری
سحر قاسمی
سجاد مشهدی همت‌آبادی
سعید دهقان
سهیلا انزلی
سهراب حسن‌خانی
شعله زمینی
شاهین میلانی
شیلان میرزایی
صبا بختیاری
سیف اهدایی
عزیز قاسم‌زاده
علی جهانیان
علی شریف‌زاده اردکانی
علی مرزبان
علی موسی‌نژاد فرکوش
فواد پاشایی
کامبیز نوروززاده
کامران چاتل
کشور رضایی (مادر آرشام)
مازیار فرزان
دکتر محمد افشار
محمد جواد طواف
محمد کریمی
محمد یوسفی آقکند
مراد معلم
مریم بایرامیان
مریم قلی‌زاده
مصطفی صابر
مهدی برمکی
مهدی ذولفقاری
مهناز قزللو
مهشید ناظمی
نازنین افشین جم
نجات بهرامی
نرگس جلالی
نیسم آریایی
نوشین خواجه
ویدا تهرانی
یاشار تبریزی


#اعتصاب_غذا #رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه تعلیق موقت اعتصاب غذا
رضا محمدحسینی | زندان قزل‌حصار


رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، که از روز ۱۸ فروردین ماه ۱۴۰۴ دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی درخواست‌های مکرر جمع زیادی از کنشگران مدنی، فعالان سیاسی، خانواده‌های دادخواه و زندانیان سیاسی سابق و کنونی، با انتشار متنی خبر از تعلیق موقت اعتصاب غذای خود داد.

متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:


دوستان، همراهان، اساتید، خانواده‌های دادخواه و آزادیخواه و وکیل شریف آقای شریف‌زاده؛
شما که در تاریک‌ترین سال‌های زندان، چراغ همراهی و انسانیت را خاموش نکردید، بدانید که دلگرمی همیشگی‌تان پشتوانه‌ی اراده‌ی من در راه آزادی بوده است. در این روزهای سخت اعتصاب، نیز با مهر و پیگیری‌تان مرا تنها نگذاشتید و صدای درد و اعتراضم را رساتر کردید.

در پاسخ به تقاضاهای صمیمانه‌ و مشفقانه‌ی شما عزیزان، و به پاس احترام به این همراهی بی‌نظیر، تصمیم گرفتم به‌صورت موقت اعتصاب غذایم را تعلیق کنم. این تعلیق، نه از سر خستگی، که نشانه‌ی ارادت من به شما نیکان و تجدید عهد با آرمان آزادی است.

هدف من از این اعتصاب، جلب توجه افکار عمومی و نهادهای بین‌المللی به وضعیت اسفناک زندانیان سیاسی، شکنجه‌ها، اعدام‌ها، و گروگان‌گیری‌های سیستماتیک در زندان‌های جمهوری اسلامی بود. با حمایت گسترده‌ی شما مردم شریف، در داخل و خارج کشور، این صدا تا حدی شنیده شد. اما هنوز راهی طولانی در پیش است. ما همچنان گروگان این نظام بی‌رحم هستیم. سلول‌ها، بازداشتگاه‌ها و احکام بی‌پایه، همچنان پابرجاست. نباید اجازه دهیم این دردها عادی شود یا فراموش گردد.

من به‌عنوان فرزند کوچک این سرزمین، همچنان بر عهد خود برای پیگیری آزادی و عدالت باقی‌ام و نام و یاد همه‌ی عزیزانی را که جانشان را در این راه فدا کردند، زنده نگاه خواهم‌داشت.

رضا محمدحسینی
زندان قزل‌حصار


#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«ابوالفضل قدیانی»، زندانی سیاسی، در نامه سرگشاده‌ای از زندان به علی خامنه‌ای هشدار داد که «دیر یا زود نظام فاسد جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد.»
این زندانی ۷۹ ساله‌ که پیشتر هم نامه‌هایی به علی خامنه‌ای منتشر کرده بود، در نامه‌ای سرگشاده خامنه‌ای را «مستبد قدرت‌طلب» و «عامل اصلی شرارت‌ها و سرکوب‌ها در کشور» نامید.
البته دلیل اصلی نوشتن نامه حمله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به منزل مهدی محمودیان و تهدید همسر باردار این زندانی سیاسی بوده است.

متن نامه ابوالفضل قدیانی:

▫️«چند روز پیش مطلع شدم که ماموران شکنجه‌گر علی خامنه‌ای خودکامه‌ی قدرت‌پرست و جنایت‌پیشه‌ی ایران به در خانه‌ی سرکار خانم الوندی، مادر گرامی مهدی محمودیان رفته و در غیاب این بانوی شجاع، عروسش (همسر برادر مهدی محمودیان) که در دوران بارداری به سر می‌برد را مورد بازجویی قرار داده‌اند که: درآمد مهدی از کجاست و چگونه هزینه‌ی زندگیش را تامین می‌کند و از این قبیل اباطیل و مزخرفات. ایشان که هرگز انتظار چنین رذالت و بی‌شرمی را نداشته گرفتار تنش و ترس شده که قطعا سلامت او را با توجه به وضعیتی که دارد به خطر انداخته است.

▫️مستبد تبه‌کار و غارتگر ایران علی خامنه‌ای و اعوان و انصار تبه‌کار و شرورش خوب می‌دانند که زندگی مهدی محمودیان عزیز که هم اکنون در زندان به سر می‌برد بر خلاف زندگی سراسر آلوده‌ی خودشان شفاف و روشن است‌. عجیب این است که سیاه‌اندیشان غارتگر مدعی روشنایی می‌شوند. آن‌ها می‌خواهند با این ترفندهای رذیلانه‌ی رسوا مهدی را ساکت و منفعل کنند که شاید زبان در کام بگیرد و دست از مبارزه با استبداد تاراج‌گر علی خامنه‌ای بردارد. در گذشته مکرر این را آزموده‌اند و نتیجه‌ی معکوس گرفته‌اند اما هنوز دست از تلاش مذبوحانه برنداشته‌اند به مصداق "الغريقُ يتشبَّثُ بكُلّ حَشيش" به هر خار و خاشاکی چنگ می‌زنند که شاید از غرق شدن در منجلاب استبداد نجات پیدا کنند اما راه نجاتی نخواهند یافت.

▫️البته این اقدامات شرارت‌بار حکومت ستم‌پیشه، مهدی محمودیانِ شجاع را در مبارزه با استبداد و مستبد امروز ایران علی خامنه‌ای محکم‌تر و مصمم‌تر خواهد کرد و این راه پر سنگلاخ را راسخ‌تر خواهد پیمود. خودکامه‌ی قدرت پرست و اعوان و انصارش از مهدی کینه‌ی دیرینه‌ای به دل دارند. آن‌ها می‌دانند که وی چه نقش مهمی در افشای جنایات هولناک آنان در زندان کهریزک ایفا کرد که موجب افشای بیش از پیش ماهیت آنان و نظام فاسد جمهوری اسلامی در نزد افکار عمومی ایران و افکار عمومی جهان شد. این موضوع و مبارزه‌ی مستمرش با استبداد سبب شده هر فرصتی را برای آزار و اذیت او غنیمت شمارند اما دستاوردی جز حقارت و رسوایی نداشته‌اند.

▫️در هر حال در این اقدام ضد انسانی، غیرقانونی و ضد اخلاقی دستگاه‌های امنیتی و دستگاه قضایی مقصرند و مسئول و باید پاسخگو باشند. اما مقصر و مسئول اصلی علی خامنه‌ای، جبار قدرت‌پرست ایران است که باید پاسخگو باشد چرا که تمامی این اعمال شنیع و شرارت‌بار به خاطر حفظ حکومت نامشروع، غیرقانونی و غاصبانه‌ی اوست که در حق مردم تحت ستم ایران اعمال می‌شود. چاره‌ی این ستمگری‌ها و شرارت‌ها برکناری علی خامنه‌ای از این قدرت شیطانی و سقوط نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی است که دیر یا زود رخ خواهد داد. امیدوارم که چندان دیر نپاید.

بند ۴ زندان اوین
۱۴۰۴/۰۱/۲۴»

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه
#ابوالفضل_قدیانی #مهدی_محمودیان
@Tavaana_TavaanaTech
مریم یحیوی، هم‌بندی سابق وریشه مرادی، نامه‌ای را خطاب به او نوشته و در آن بر ایستادگی برای لغو اعدام تاکید کرده است.
خانم یحیوی در بخشی از این نامه به ترس رژیم از اتحاد و ایستادگی تاکید کرده و نوشته:
« رژیم از قدرت ما می‌ترسد. از این می‌ترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر می‌کند.»

متن کامل نامه مریم یحیوی به شرح زیر است:

«برای وریشه مرادی:

وریشه گیان،
جوانا عزیزم
چند شب پیش دوباره خوابت را دیدم، همان خوابی که قبلاً در زندان برایت تعریف کرده بودم. ما هر دو بال داشتیم و با هم در کوهستان‌های زاگرس پر می‌زدیم. تو با همان شور همیشگی‌ات از خاطراتت برایم می‌گفتی، با هم می‌خندیدیم، در کوه فریاد می‌زدیم و از پژواک صدایمان می‌خندیدیم. ما پر می‌کشیدیم، راه می‌رفتیم و می‌دویدیم. سپس گفتی که می‌خواهی مرا به جایی ببری و پر کشیدیم به سوی روژاوا. هر گوشه از آنجا را به من نشان دادی: همان موزه‌ای که همیشه از آن صحبت می‌کردی و همان مکان‌هایی که در برابر داعش ایستاده بودی.

زنان، مردان و کودکان زیادی تو را می‌شناختند و برایت کل می‌کشیدند. با زبان مادری با آن‌ها صحبت می‌کردی. تو بر بالای یک کوه بلند ایستاده بودی، موهای زیبایت به خاطر باد پریشان شده بود و تو با خنده‌ای کودکانه، دستانت را به دو طرف باز کرده بودی.

وقتی از خواب بیدار شدم، یادم به روز اولی افتاد که وارد بند زنان شدم. تو در اتاق ۲، بالای تختت، کنار پنجره نشسته بودی و لبخند می‌زدی. چند روز که گذشت، بعد از کنفرانسی که درباره محیط زیست داشتی، پیش تو آمدم و از تو تشکر کردم. کم کم بیشتر با هم حرف زدیم، نقاط مشترک زیادی پیدا کردیم. من از حال و هوای خودم در ایران و دوران جنگ کوبانی با داعش گفتم و تو از حملات داعش و دفاع از مردم تحت ظلم و تجاوز. درباره مشکلات زنان در جامعه و کردستان صحبت کردیم، از دوران بازجویی و دردهایی که کشیده بودیم. همینطور بود که کم کم نزدیک‌تر شدیم و رفیق شدیم.

وقتی حکم شریفه و پخشآن آمد، تو محکم و قوی ایستادی. ما همه با هم ایستادیم و در برابر تمام سرکوب‌ها زندگی کردیم. اکنون هم این راه و مبارزه ادامه دارد. رژیم از قدرت ما می‌ترسد. از این می‌ترسد که ما ایستاده و متحد بمانیم. به همین دلیل است که حکم اعدام صادر می‌کند. این را خوب می‌دانی. آن‌ها می‌خواهند مردم بترسند و منزوی شوند، می‌خواهند حق اعتراض به بی‌عدالتی و ظلم را از ما بگیرند، ولی ما نمی‌گذاریم.

ما همه کنار هم ایستاده‌ایم تا حکم اعدام لغو شود. این مبارزه ادامه خواهد داشت و ما دوباره در کنار هم می‌ایستیم، یکدیگر را در آغوش می‌گیریم، می‌خندیم و سرود آزادی را با صدای بلند می‌خوانیم.

مریم یحیوی- همبندی سابق»

#وریشە_مرادی
#vrishemoradi
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🔴 با پیوستن بند زنان زندان زاهدان و زندان ازبرم لاهیجان به کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» این کارزار در هفته شصت و چهارم به ۴۰ زندان گسترش یافت.

🔸حکومت درمانده ولایت فقیه که اکنون در باتلاق بحران‌های داخلی و بین‌الملی گرفتار شده برای جلوگیری از خیزش‌های مردمی طبق روال همیشگی اعدام‌ها را تشدید کرده؛ بطوری که تنها در روزهای ۱۹ و ۲۰ فروردین به ترتیب ۱۱ و ۱۸ زندانی را اعدام کرده‌است.

در این میان ۵ زندانی سیاسی _عقیدتی با اسامی مالک علی فدایی نسب، فرهاد شاکری، تاج‌محمد خرمالی، عبدالرحمن گرگیج و عبدالحکیم عظیم گرگیج در زندان وکیل آباد مشهد پس از ۱۰ سال زندان و شکنجه به دار آویخته شدند.

علاوه بر این صبح روز دوشنبه ۲۵ فروردین، یک زندانی بلوچ ۲۲ ساله به نام علی دهانی که در آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات سراسری مردم ایران، بعد از کشتار بی‌رحمانه نزدیک به ۱۰۰ تن از مردم در جمعه خونین زاهدان و خاش، به اتهام کشتن چهار تن از مأموران حکومتی در شهرستان بمپور بدون حق دادرسی عادلانه در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.

همچنین یک زندانی کودک مجرم، با نام کوچک بهزاد در زندان گنبدکاووس که در زمان ارتکاب جرم زیر سن قانونی بود، به دار آویخته شد.

از روز ۱۹ فروردین تا ۲۵ فروردین تعداد زندانیان اعدام شده بلوچ، بالغ بر ۱۸ زندانی بوده است.
ابعاد گسترده نقض فاحش حقوق بشر در ایران که روزانه‌ شاهد آن هستیم هشداری جدی برای جامعه و فعالان حقوق‌بشری و نهادهای بین‌المللی است که هرگونه بی‌عملی و  نادیده‌ انگاری با این حکومت مستبد باعث گرفتن جان مردم ستمدیده و زندانیان بیشتری می‌‌شود.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که در این هفته با پیوستن جمعی از زندانیان زن در زندان زاهدان و همچنین زندان ازبرم لاهیجان به ۴۰ زندان گسترش پیدا کرده است، با آنچه‌ که در توان دارد علیه حکم غیرانسانی اعدام، ایستادگی و مقاومت می‌کند و از تمامی نهاد‌ها و سازمان‌های حقوق بشری و سیاسی  بین‌المللی می‌خواهد که صدای مردم و زندانیان در ایران باشند ؛ زیرا که دهها زندانی سیاسی، عقیدتی و هزاران زندانی با جرایم عمومی زیر حکم اعدام هستند که از حداقل حق دادرسی منصفانه محروم بوده و هستند.

🔸کارزار ضمن تشکر صمیمانه از حمایت‌ها، از تمام حامیان و مخالفان اعدام می‌خواهد با دنبال کردن گزارش‌های هفتگی در کانال تلگرامی و پیوستن به اینستاگرام کارزار ما را بیش از پیش یاری نمایند.
آدرس صفحه رسمی اینستاگرام کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام:

https://www.instagram.com/no_to_execution_tuesdays

🔹لازم به ذکر است گزارش‌های هفتگی کارزار هر سه‌شنبه راس ساعت ده صبح به وقت ایران در کانال تلگرامی کارزار منتشر خواهد شد.
آدرس کانال رسمی تلگرامی کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays

کارزار‌ «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ در ۴۰ زندان زیر برای شصت و چهارمین هفته اعتصاب غذا می‌کنند:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل آباد شیراز(بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان وکیل آباد مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند مردان و زنان )، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزل آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان زاهدان (بند زنان) و زندان ازبرم لاهیجان

سه‌شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
هفته شصت و چهارم
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه نرگس محمدی به سازمان ملل متحد در مورد ترورهای جمهوری اسلامی علیه مخالفان خود در طول ۴۶ سال گذشته

نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، در نامه‌ای به سازمان ملل، خواستار پیگیری قضایی ترورهای برون‌مرزی جمهوری اسلامی در ۴۶ سال گذشته شد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

آقای فولکر ترک، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد،
خانم سارا حسین، رئیس محترم کمیته حقیقت‌یاب سازمان ملل،
خانم‌ها شهین سرداری علی و ویویانا کرستیچویچ، اعضای محترم این کمیته،
خانم مایی ساتو، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران،

در تاریخ ۳ آوریل، با تصویب قطعنامه‌ای بی‌سابقه، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، مأموریت کمیته حقیقت‌یاب مستقل و گزارشگر ویژه مسئول مستندسازی و جمع‌آوری شواهد نقض حقوق بشر توسط مقامات جمهوری اسلامی ایران را بدون محدودیت زمانی تمدید کرد.
این تصمیم، به دو جهت تاریخی و سرنوشت‌ساز است.

اولاً، پیامی مهم از سمت جامعه جهانی است که نشان می‌دهد دادخواهی، حق همه انسان‌هایی است که در طی بیش از ۴۶ سال به‌ دلیل بیان آزادانه افکار و عقاید خود و مخالفت با این حکومت، به‌طور خودسرانه بازداشت، اعدام، ناپدید یا کشته شده‌اند.

دوم آن‌که، در شرایطی که جهان با جنگ و خشونت رو‌به‌روست، این تصمیم نماد ایستادگی بر اصول حقوق بین‌الملل و حقوق بنیادین تمامی ملت‌ها، از جمله مردم ایران است؛ اصولی که در برابر قانون زورگویی قرار دارند.

کم نیستند فعالان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و زندانیان عقیدتی که در سلول‌های بازجویی، تهدید به «مرگ بدون برجای ماندن اثری» شده‌اند.

بی‌شمارند قتل‌هایی در داخل کشور که علی‌رغم وجود شواهدی مبنی بر نفوذ و دخالت عوامل حکومتی، در هیچ دادگاهی ره به سرانجامی نبرده‌اند.

پرشمارند ایرانیان مخالف رژیم که مورد سوءقصد و ترور توسط عوامل رژیم قرار گرفته‌اند و بنا به دلایلی، بسیاری از آن‌ها هنوز هم افشا نشده‌اند.
جمهوری اسلامی از بدو تأسیس تاکنون، نه تنها هزاران زندانی سیاسی را با اجرای گسترده مجازات اعدام؛ مجازاتی غیرانسانی، ظالمانه و تحقیرآمیز بر اساس قوانینی غیرانسانی و ناعادلانه اعدام کرده است، بلکه با رویکردی امنیتی و سرکوب‌گرانه، جان بسیاری از معترضان را در داخل و خارج از کشور به خطر انداخته و یا جان آن‌ها را گرفته است.

این سیاست به‌روشنی نشان‌دهنده سرکوب فرامرزی رژیم جمهوری اسلامی است که حتی به خاک اروپا و آمریکا نیز رسیده است.
بدیهی است که چنین اقداماتی در چارچوب حقوق بین‌الملل، جنایت محسوب می‌شود و باید در اولویت بررسی و اقدام نهادهای بین‌المللی حقوق بشری قرار گرفته و در دادگاه بین‌المللی رسیدگی شود.
بر همین اساس، از شما تقاضا دارم مسئله اعدام، ترور، قتل و ناپدیدسازی مخالفان جمهوری اسلامی توسط عوامل رژیم را مورد بررسی و توجه ویژه قرار دهید.

همان‌طور که مطلع هستید، به‌تازگی دادگاهی در ایالات متحده آمریکا دو فرد را به جرم تلاش برای ترور مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی ایرانی-آمریکایی، در تمامی اتهامات از جمله قتل سفارشی، نگهداری غیرقانونی سلاح گرم و توطئه برای پول‌شویی، مجرم شناخته است.
در گزارشات اشاره شده که دادستان‌ها اعلام کرده‌اند که دولت ایران برای خاموش کردن مسیح علی‌نژاد، که در بروکلین زندگی می‌کند، مبلغ ۵۰۰ هزار دلار جایزه تعیین کرده و پیش‌تر نیز او هدف چندین توطئه، از جمله آدم‌ربایی، قرار گرفته است.

مستندسازی این ترورها و تلاش‌ها برای قتل مخالفان، شرطی ضروری برای گذار دموکراتیک و مسالمت‌آمیز و پایان دادن به ۴۶ سال استبداد دینی و زن‌ستیز است.

گردآوری شواهد و شناسایی عاملان این جنایات، تنها راه ممکن برای پیگیری قضایی در دادگاه‌های بین‌المللی و شاید روزی در دیوان بین‌المللی کیفری است.
این به معنای همکاری تنگاتنگ با جامعه مدنی ایران است که در تلاش برای پایان دادن به مصونیت آمران و عاملان سرکوب است.
دیر یا زود، حقیقت و عدالت برای مردم ایران، در مبارزه مشروع‌شان با استبداد، محقق خواهد شد.

نرگس محمدی
تهران - ایران
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۴۰۴


#بیانیه #ترور #تروریسم #نرگس_محمدی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#فرقه_تبهکار
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، نامه‌ای تأثیرگذار دربارهٔ وریشه مرادی، هم‌بندی‌اش که به اعدام محکوم شده، نوشت.

متن این نامه به شرح زیر است؛

نامه گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی درباره #وریشه_مرادی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام هم‌بندش در بند زنان زندان اوین: یکی از کسانی که کودکان کوبانی را از حمله‌های مرگ‌بار داعش نجات داده بود، در کنارمان است!

شرف را بر جان ارجح داشتن فداکاری مطلق است و از اویی بر می‌آید که اهل مصالحه با ناحق نیست، حتا به بهای جان.

یک سال و چند ماه پیش، در یکی از شب‌های سرد زمستان وارد بند شد. کمی پیش‌تر نامش را از رفقا شنیده بودیم که نگرانش بودند و سراغش را می‌گرفتند. منتظر آمدنش بودیم. بعد از پنج ماه انفرادی آمد و خیلی زود با همه صمیمی شد. ناخودآگاه با زینب قیاسش می‌کردم. زینب که حالا هجدهمین بهار را در زندان سپری می‌کند و هر چه از او شنیده ایم مقاومت و ایستادگی‌ست.
یک بار که حرف از #زینب_جلالیان و مقاومتش بود، یکی از میان محفل گفت: «اگر به اعتراف تلویزیونی راضی می‌شد الان تو خونه‌ش بود.»
زینب نزدیک به دو دهه است که به خانه نرفته و طی این سال‌ها از زندانی به زندان دیگر و از شهری به شهر دیگر تبعید شد. به خانه نرفت اما در جای درست ایستاده است و مقاومتش گرمابخشِ خانه‌ی دل‌هامان شد. وریشه هم سال‌هاست که درِ خانه را پشت سر بست و رفت تا شعاری که همواره بر لب دارد را زندگی کند. «برای عقاب بلندپرواز آسمان‌ها، چگونه زیستن مهم است؛ نه چه اندازه زیستن.»
و چگونه زیستن را معنا بخشید در کوه‌های کوردستان و در راهی سخت پر فراز و نشیب در میدان نبردی نا‌برابر با نیروهای داعش که برای احیای بردگی آمده بودند و بر کودکان هم رحمی نداشتند.
و حالا وریشه مرادی، یکی از همان پیشمرگه‌هایی که با گیس‌های بافته شده و دستمالی با گل‌های رنگ و وارنگ بر سر، کودکان کوبانی را از حمله‌های مرگ‌بار داعش نجات داده بودند، در کنارمان است. با آرامشی عجیب در برابر حکم مرگی که گاه برای عوض شدنِ حال‌مان با آن هم شوخی می‌کند و با خنده‌ای که چالِ روی لُپ‌ش را عمیق تر می‌کند، می‌گوید: «این حکم برای اجراست.»

و ما که بغض می‌شویم و می‌خندیم و به این فکر می‌کنیم که آن‌چه می‌گوید اگرچه آتشی بر جان است، اما عظمتِ شکستنِ مرگ است در صدای زنی که مرگ را به زانو درمی‌آورد؛ به مقاومتی که آن را زندگی می‌کند.
به جنگ داعش رفته بود در روزهایی که ما سرودهای کوبانی را زیر لب زمزمه می‌کردیم و پیروزِ جنگِ کوبانی شد و از مردم بی‌پناه روژآوا در برابر حملات وحشیانه‌ی داعش دفاع کرد. در جمعِ پیشمرگه‌هایی که رویا و جوانی را و خانه و یار و دیار را پشت سر گذاشتند و درِ خانه را به مقصدِ دفاع از خلق‌های تحت ستم پشت سر بستند و هر روز به شکلی با مرگ دست به گریبان شدند. وریشه از میدان نبردی تن به تن با داعش می‌آید که دشمن مشترک همه (حتا دولت‌های در تخاصمِ با یکدیگر) است. شاید بخشی از آرامشِ امروزش به سبب مواجهه‌ی هر روزه‌اش با مرگ در میدان نبردی نابرابر بر سرِ زندگی باشد. بر سرِ زندگیِ کودکانِ آواره‌ای که باید پس از آن‌که شاهد بردگی جنسی مادرانشان و سرهای بریده شده‌ی پدرانشان بودند، دوباره به زندگی برمی‌گشتند و دوباره کودکی می کردند.
مثل صدها و هزاران همرزم‌اش در میدان نبردی تن به تن، که از زمین و آسمانش مرگ می‌بارید، ایستاد و ناجیِ مردم بی‌پناهی شد که اگر وریشه‌ها را نمی‌داشتند، دستانشان در میانه‌ی این بربریتِ دوباره هجوم آورده، بی یاور رها می‌شد. ایستاد و زندگی بخشید چرا که پر از شوق زندگی‌ست.
پُر از زندگی‌ست وقتی از «حیات آزاد» می‌گوید و «انقلابِ ذهنیتی» را تعریف می‌کند. حرف‌هایش شنیدنی ست اگرچه باورهایمان در دورترین نقطه از هم و بی تلاقیِ در هم بوده باشند. وریشه این دیوارها را که تا بلندای آسمانِ زندگی‌هامان را در برگرفته، دیوارهایی می‌بیند «که مشت‌های هزاران مبارز روی آن حک شده است» و با تاکید بر این‌که «هیچ چیزی نمی‌تواند کوچک‌ترین تردیدی در انجام وظایف انسانی‌اش ایجاد کند»، مرگ را نرم می‌کند؛ برای ما که بیش از خودش شوق رهایی‌اش را داریم و برای خودش که از زخمی عمیق بر پیکرش در جنگِ با داعش، جان به‌در برده است و رفقای بسیاری در آغوشش جان داده‌اند.

«داعش سر می‌برید، جمهوری اسلامی سر به دار می‌دهد»؛ این را که می‌گوید کابوسِ یک عمر شنیدنِ صدای اذان صبح و خوفِ بر دار شدنِ آدم‌ها در ذهن تداعی می‌شود.
وریشه هر روزش را با جمله‌ای که بر بالین‌ش با خطی زیبا نوشته است آغاز می‌کند. «ای زندگی یا با تو نخواهم زیست یا تو را با آزادی خواهم آراست.»

متن کامل در لینک زیر:
https://tinyurl.com/2s4y2dc2

#نه_به_اعدام #بیانیه #گلرخ_ایرایی #وریشه_مرادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نوشته شیوا شاه‌سیاه برای شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان که برای دومین بار حکماعدامش تایید شده است.

شیوا شاه‌سیاه، فعال حقوق زنان پس از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی و توقف اجرای جکم، به‌تازگی از زندان لاکان آزاد شده است.


میانه روز است، همان چند ساعت آفتابی که در بهترین روزها -که احتمالا آسمان رشت درخشان است- نسیب گوشه‌ای از اتاق می‌شد رو به خاموشی است. نشسته‌ایم. هر کدام مشغول به کاری؛ تو مثل روزهای دیگر در حال یافتن راه‌حل‌هایی هستی برای تمراری نبودن روزها. برای زیستن دوباره و چندباره در بین دیوارها، راه‌حل‌هایی برای یادآوری حس زنده بودن در روزمرگی شبح‌وار و ویران‌کننده لاکان. شبحی که بین دیوار تا زندگی جاری بیرون آسوده لمیده و آرام‌آرام بین سلول‌هایمان جا باز می‌کند‌ شبحی که اگر تو اینگونه با توانایی بی‌نظیرت در زیستن معنای زندگی نبودی، مرا دست‌کم بی‌گمان می‌بلعید. چشمانت را می‌بندی، اول چشمانت می‌خندند و خط آشنای شوق زیر پلکت مرئی می‌شود؛ از لذت سکوت گردنه می‌گویی در میانه مسیر کوه. جایی که گاهی چندنفری رو به قله روانه شده‌اند و انگار انسان می‌ماند و تا چشم کار می‌کند دره‌ها، کوه‌ها، دامنه‌ها و ابرها، به توالی هم و جادویی. و تازه صداها در سکوت انسان شنیده می‌شوند. صدای بادی که از بین گون‌ها رد می‌شود، خش‌خش برگ و هوهوی باد: «آخ من عاشق سکوت اونجام، سکوت و نسیمی که از صورت آدم می‌گذره.» کل صورتت از تصور جایی که هستی، همان گردنه کوه‌هایی که تجسمشان می‌کنی، بین قله و پارکینگ ماشین‌ها، می‌درخشد. چشم‌بسته لحظه‌ای سکوت می‌کنی. انگار رد نسیم روی صورتت را حس می‌کنی‌. نگاهت می‌کنم و هرآنچه پشت پلک‌هایت از کوه می‌بینی، آرامش و خنکی نسیمی که انگار همین الان احاطه‌ات کرده، لحظه‌ای هیاهوی بی‌پایان لاکان را قطع می‌کند. در کوه و بین گردنه نشسته‌ای در انتظار هم‌نوردانت. بارها خطوط صورتت را به یاد می‌آورم. شنیدن هوهوی یاد، تکان‌خوردن پرنده و چرنده، و خطوط ریز آرامش و شوقی که روی گونه‌هایت و تک‌تک اجزای صورتت انداخته؛ تو کوه را می‌شناسی شریفه. تو مسیرهای پرپیچ‌وخم، طاقت‌فرسا و شگفت‌انگیز کوه را می‌شناسی. انگار حالا هم میانه پیچی نفس‌بر نشسته‌ای و می‌دانی مسیری هست. مسیر پاکوب کوه با توان و صبر و زندگی‌ات پیوند خورده‌. پیوندی که در تمام حرکات انگشتانت، دست‌هایت، صورتت، بدن و جستن راه‌حل‌های زندگی‌بخشت مرئی است و
حتم دارم که در تک‌تک سلول‌هایت جاری است.‌

متن کامل در اسلایدها

shiva_shahsiah

#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیانیه محمد ترکمانی، زندانی سیاسی سابق در سوگ نگار کورکور
چهارشنبه، ۲۷ فروردین ۱۴۰۴

تسلیت به ایران، به ایذه، به خوزستان؛
تسلیت به خانواده‌ داغ‌دار نگار کورکور،
دختری که در جوانی، به‌دست آخوندهای پست و آدم‌کش، در غربت، از نعمت زندگی محروم شد.

این داستان غم‌انگیز، یادآور سرنوشت هزاران دختر و پسر جوانی‌ است که طی بیش از چهل‌ و شش سال، در مسیر پرخون آزادی جان داده‌اند.
نگار کورکور، مبارزی شجاع، نترس و فداکار بود که در دیار غربت، دور از آغوش وطن، جان شیرینش را فدای آزادی کرد.

نگار، قطره‌ای از خون شرافت در جاده‌ای‌ بود که طی ۴۵ سال، از اجساد ملت مظلوم و شریف ایران انباشته شده؛ مردمی که آماج ستم و رگبار گلوله‌های این رژیم جنایتکار و جلاد قرار گرفتند.
تقریباً هیچ خانواده‌ای در ایران نیست که عزیزی را در این مسیر از دست نداده باشد.

تا زمانی که این حکومت بر مردم حاکم است و ماشین جلاد و غارت‌گر آن کار می‌کند، نگارهای دیگری که امروز زنده‌اند، در آینده قربانی خواهند شد.
هم‌وطن، بدانیم اگر این حکومت آدم‌کش باقی بماند، تا روزی که هست، تیغ بر گلو و گردن زن و مرد ایرانی خواهد نشست.
تا زمانی که ایران آزاد نشده، ما هیچ‌کس نیستیم؛ یا در بند دیوانه‌ایم، یا بی‌وطن، آواره‌ گِرد جهان.

تا یک جنبش ملی، این کثافت عمامه‌دار را از خاک ایران پاک نکند، مطمئن باشید که بار دیگر شاهد خواهیم بود که مردم در تیررس گلوله‌های مزدوران آن‌ها قرار می‌گیرند.
آخوندها غسل خون، وضوی خون گرفته‌اند؛ ریش و عمامه‌شان به خون «نگارها» آغشته است.
مردم ایران برای آن‌ها هیچ اهمیتی ندارند.

هم‌وطن، بیندیشیم؛
هنوز دست اتحاد به یکدیگر نداده‌ایم و متفرق مانده‌ایم.
تأسف ما، از نابودی همین اتحاد است.
ما مسئول خون ابوال کورکور، مجاهد کورکور، نگارها هستیم.

اگر متحد بودیم، اگر منیت‌ها را کنار گذاشته و به درد مشترک ایران اندیشیده بودیم،
امروز صدای‌مان هزار بار نیرومندتر بود؛
و در دفاع از ایران‌مان، این کوه پوشالی و پوکیده جمهوری اسلامی با یک نسیم در هم می‌ریخت.

ما در قبال میهن، خانه و کاشانه‌مان مسئولیم.
این مسئولیت را به دست فراموشی نسپاریم.
ما متعلق به خودمان نیستیم؛ ما متعلق به میهن‌مان، و به کسانی هستیم که نمی‌توانند حق خود را بگیرند.

#زنده_باد_آزادی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
محمد ترکمانی، زندانی سیاسی سابق

#محمد_ترکمانی #بیانیه #نگار_کور_کور
#نه_به_اعدام #مجاهد_کور_کور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه جمعی از فعالان فرهنگی و اجتماعی در حمایت از ایمان خدری و اعتراض به نقض حقوق شهروندی

جمعی از معلمان و فعالان فرهنگی و اجتماعی بیانیه‌ای در حمایت از ایمان خدری، کنشکر مدنی بازداشت شده اهل مسجدسلیمان امضا کردند، متن این بیانیه که تا زمان انتشار به امضای ۳۸۸ نفر رسیده است، به شرح زیر است:

به نام خداوند جان و خرد

جامعه‌ی فرهنگی، به‌عنوان نهادی آگاهی‌بخش و مسئول، وظیفه‌ی خود می‌داند که در برابر بی‌قانونی، ظلم و نقض حقوق مدنی ایستادگی کند و با روشنگری، به دفاع از کرامت انسانی بپردازد.
در همین راستا و با تأسف، باید اذعان داشت که در موارد متعددی، حقوق متهم در جامعه‌ی ما نادیده گرفته می‌شود. آگاهی‌بخشی درباره‌ی این حقوق و دفاع از آن‌ها، بخشی از رسالت ماست. بر اساس مواد ۴۸ تا ۵۱ قانون آیین دادرسی کیفری، متهم از حقوقی همچون دسترسی به وکیل، اطلاع‌رسانی دقیق به خانواده از محل بازداشت و دیگر حقوق قانونی برخوردار است.
با این حال، طبق اخبار منتشرشده، جناب آقای #ایمان_خدری، از فرزندان شجاع و عدالت‌خواه ایران، به دلیل تهیه‌ی ویدئویی انتقادی و حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» و همچنین همراهی رسانه‌ای با #معلمان، در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ با یورش نیروهای امنیتی بازداشت شده است. بنا بر گزارش‌ها، در جریان بازداشت، دو دندان ایشان شکسته و برخوردهای خشونت‌آمیزی با وی صورت گرفته است.
ما، جمعی از فعالان فرهنگی و اجتماعی، ضمن محکوم‌ کردن نقض حقوق شهروندی و مدنی هر فردی توسط هر نهادی، خواستار بازنگری جدی در شیوه‌ی برخورد با افراد بازداشت‌شده و رعایت اصول انسانی، اخلاقی و قانونی در روند بازداشت و رسیدگی قضایی هستیم.

احترام به حقوق بازداشت شدگان، نشانه‌ی بلوغ حقوقی و مدنی یک جامعه است.


ـ ایمان خدری، فعال مدنی اهل مسجدسلیمان، در ۱۴ اسفند بازداشت شد. مأموران با یورش به منزلش او را ربوده و برای مدتی از وضعیتش خبری در دست نبود. سرانجام با پیگیری‌های وکیلش، فرشته تابانیان، مشخص شد که ابتدا در بازداشتگاه سپاه نگه‌داری شده و سپس به زندان آبادان تبعید شده است؛ زندانی فاقد بند سیاسی و بدون رعایت اصل تفکیک جرائم. خانواده او در اهواز ساکن‌اند، اما با تقاضای انتقالش به آنجا موافقت نشده است. در زمان بازداشت دو دندانش شکسته شده و او اکنون ممنوع‌الملاقات است.


#ایمان_خدری #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
نسبت به احکام اعدام سِر شده‌ایم

نوشته گلرخ ایرایی درباره خبر اعدام قریب‌الوقوع حمید حسین‌نژاد


«نسبت به احکام اعدام سِر شده‌ایم.

نگاه می‌کنیم. آهی و افسوسی. گاهی چشمی هم تر می‌شود. برای آسوده کردن وجدان خود پناه می‌بریم به «که بود؟» و «چه کرد؟» ها.
چیزی پیدا می‌کنیم و درحالی‌که اشکِ گوشه‌ی چشم را با نوک انگشت روی صورت محو می‌کنیم، حزبی بودن یا عضویتش در گروه یا وابستگی‌اش به جریان، تفکر یا ایدئولوژی خاصی را مرور می‌کنیم یا عکسی پیدا می‌کنیم که پوزیشن‌اش مورد پسندمان نیست و راضی می‌شویم به اینکه «حق‌اش نبود ولی نمی‌بایست می‌کرد» و نفسی از سر اندوه اما به آسودگی بالا می‌آید...
ما مخالفان اعدام که در فضایی آزاد، در خانه یا پشت میزهای کارمان از پشت گوشی‌هایی با سکیوریتیِ بالا هستیم و همه‌ی جوانب را رصد می‌کنیم مبادا شناسایی بشویم.
غافلیم از آن‌که برای لغو مجازات اعدام، برای پایان دادن به چرخه‌ی کشتار سیستماتیک که یکی از ارکان جمهوری‌اسلامی است، باید پشت در زندان‌ها صف بکشیم و #نه_به_اعدام  را رو در روی دیکتاتور فریاد بزنیم. از پشت درهای بسته‌ی خانه‌های امن‌مان آن‌چه می‌کنیم بیهودگی‌ست.
#حمید_حسین‌نژاد_حیدرانلو  را برای اجرای حکم مرگ به انفرادی می‌برند.
جمعه صبح مردی جوان را به دار می‌آویزند.
جمعه صبح سه کودک بی‌پدر می‌شوند.
جمعه صبح یک خانواده عزادار می‌شوند.
جمعه صبح یک بار دیگر «ما» به جمهوری‌اسلامی اثبات می‌کنیم که جامعه‌ای در خواب هستیم.
اثبات می‌کنیم سحرگاهانش اگر با هزاران چوبه‌ی دار آغاز شود هم سدی بر سر راهش نخواهیم شد. همان‌طور که از کنار اعدام ۲۱ #بلوچ که طی یک هفته کشته شدند بی‌تفاوت گذر کردیم و اعتراضی نکردیم.
ما وجدان‌های بیدارِ فضای مجازی که خود را در شعرها و شعارهایمان به رخ می‌کشیم و شهرِ بی‌دار را وعده می‌دهیم، نسبت به کشتار رژیم سِر شده‌ایم.
شب اعدام #محمد_قبادلو فریادهای مادرش از پشت در قتل‌گاهِ فرزندش، ما را از خانه‌هایمان بیرون نکشید. همچنان کنج امن‌مان را رها نخواهیم کرد.

گلرخ ایرایی
فروردین ۱۴۰۴
زندان اوین»

#بیانیه #حمید_حسین_نژاد #گلرخ_ایرایی #حمید_حسین‌نژاد_حیدرانلو #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه سپیده قلیان از زندان اوین به روناهی حسین‌نژاد در دفاع از حق زندگی و محکومیت اعدام

جان حمید حسین‌نژاد حیدرانلو در خطر جدی است و شاید اکنون در حال گذراندن آخرین ساعات زندگی خود باشد. دیروز به عنوان آخرین ملاقات، ده دقیقه با خانواده‌اش دیدار کرد. خانواده‌ای که نگران و مضطرب هستند. روناهی، فرزند ارشدش که نوجوان است، در ویدیویی گفته پدرش کولبر است، نه قاتل هموطن. او از مردم برای نجات پدرش کمک خواسته است و حالا از بند زنان اوین، سپیده قلیان در نامه‌ای این دختر نوجوان را خطاب قرار می‌دهد:


«به نام انسانیت، به نام عدالت
روناهی عزیزم، سلام.
متأسفم که این نامه در چنین شرایط تلخی نوشته می‌شه، اما برای من افتخار بزرگیه که به خاطر تو، خواهر کوچک و شجاعم، دوباره معنای عدالت و حق حیات رو عمیق‌تر لمس کردم.
تو هم‌سن‌وسال برادرزاده‌هام، طهورا و مهرا، هستی؛ همون‌قدر پر از شور زندگی، همون‌قدر شیفته‌ی دنیایی که همه‌ی آدما توش حق حیات داشته باشن. تو با صدای رسا و قلب بزرگت، عدالت‌خواهی رو به من و خیلی‌های دیگه یادآوری کردی. تو این سرزمینی که حکمرانان آن با حق زندگی ما در ستیزند، شنیدن فریاد تو و فرزندان این خاک برای حق حیات، تکان‌دهنده‌ست؛ این‌که به جای کودکی کردن، پرچم عدالت رو دست بگیری و با شجاعت بگی «نه به مرگ».
روناهی عزیزم، ما همه یه زنجیریم. حق حیاتمون مثل دومینو به هم وصله. اگه یکی از ما این حق رو از دست بده، انگار همه‌مون یه تیکه از وجودمون رو گم کردیم. تو با ویدیوی پراحساست، با اشک‌ها و کلماتت، بهمون نشون دادی که نباید از این حق ساده بگذریم. من و خیلی‌های دیگه کنار تو هستیم، برای پدرت، حمید حسین‌نژاد حیدرانلو، و برای همه‌ی کسایی که در خطر بالارفتن سرهایشان بر چوبه‌ی دار است.
سلب حق حیات، در هر شکل و لباسی، نکوهیدنیه.
حق حیات و عدالت‌خواهی ارزش‌هایی نیستن که بتونیم به سادگی ازشون بگذریم. جامعه‌ی ما به آدمایی مثل تو نیاز داره؛ به کسایی که با شجاعتشون بیدارمون می‌کنن. امروز شاید سیاه باشه، اما من خیلی امیدوارم. فردایی که تو و امثال تو توش باشین، یعنی جامعه‌ای داریم که هوشیاره، که می‌گه «نه به اعدام»، «نه به مرگ» در هر هیئت و لباسی.
حق حیات پایه‌ی هر جامعه‌ی سالمه. وقتی حق زندگی کردن رو از یه نفر می‌گیرن، اعتماد و همبستگی اجتماعی ترک برمی‌داره. جامعه‌ای که به حق حیات احترام می‌ذاره، نه فقط افرادش رو زنده نگه می‌داره، بلکه امید، انسانیت و حس تعلق رو تو قلب همه‌مون تقویت می‌کنه.
تو، روناهی عزیز، با فریاد عدالت‌خواهیت، بهمون یادآوری کردی که برای ساختن همچین جامعه‌ای باید کنار هم بایستیم و از حق زندگی هر انسان، مثل پدرت، دفاع کنیم.
امید، روناهی عزیزم، شعله‌ایه که تو قلب تو زبانه می‌کشه؛ یه باور ریشه‌دار که حتی تو سیاهی شب، با هر فریاد عدالت، ستاره‌ای تو آسمون جامعه‌مون روشن می‌شه.
روناهی عزیزم، بدون که صدات شنیده شده. من قول می‌دم داستان تو و پدرت رو با هر راهی که بتونم به گوش بقیه برسونم.
تو تنها نیستی. ما همه پشت تو و خونوادت هستیم.
با تمام قلبم برای تو و پدرت آرزوی آزادی و زندگی می‌کنم. صدایت رسا عزیزم و سرت سلامت، خواهر کوچکم.
رفیق تو،
سپیده قلیان
از زندان اوین


امید، روناهی عزیزم، شعله‌ایه که تو قلب تو زبانه می‌کشه؛ یه باور ریشه‌دار که حتی تو سیاهی شب، با هر فریاد عدالت، ستاره‌ای تو آسمون جامعه‌مون روشن می‌شه.  

روناهی عزیزم، بدون که صدات شنیده شده. من قول می‌دم داستان تو و پدرت رو با هر راهی که بتونم به گوش بقیه برسونم.
تو تنها نیستی. ما همه پشت تو و خونوادت هستیم.  
با تمام قلبم برای تو و پدرت آرزوی آزادی و زندگی می‌کنم. صدایت رسا عزیزم و سرت سلامت خواهر کوچکم.  

رفیق تو سپیده قلیان
از زندان اوین»

#حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #حمید_حسین‌نژاد_حیدرانلو #سپیده_قلیان #بیانیه #حق_حیات #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حمید قره‌حسنلو، پزشک زندانی در زندان یزد، در پیامی علی خامنه‌ای را عامل نکبت و فروپاشی کشور معرفی کرده، خواستار کناره‌گیری فوری او شده است.
او خطاب به خامنه‌ای نوشت:
«آقای علی خامنه‌ای! شما زمانی، هنگام انتخاب به‌عنوان رهبر، خود با صراحت گفتید: "بَدا به حال ملتی که من رهبر آن باشم!" امروز این گفته به واقعیتی تلخ تبدیل شده است. حاصل سی‌وپنج سال خلافت مستبدانه‌ی شما چیزی جز نکبت، فقر، فساد و فلاکت برای مردم ایران به همراه نداشته است. آیا وقت آن نرسیده که دل خفته‌تان بیدار گردد و از طمع‌ورزی و ستمگری دست بردارید؟ آیا زمان آن نرسیده که اداره‌ی کشور را به دست مردم و شایستگان بسپارید؟ آقای خامنه‌ای! حکومتی که بر پایه‌ی ظلم و استبداد بنا شده باشد، پایدار نخواهد ماند. در واپسین لحظات حیات نکبت‌بار خود که حتی روی ظالمان تاریخ را سفید کرده است، توبه کنید و از درگاه خداوند و این ملت رنج‌دیده طلب بخشایش نمایید — هرچند بسیاری از ستم‌های شما بخشودنی نیست.
اکنون که زیر فشارهای بین‌المللی ناچار به مذاکره شده‌اید، از این جایگاهی که اصلاً شایستگی آن را نداشته و ندارید کناره‌گیری کنید تا فرصتی برای نجات ایران و شاید کاهش گناهان خود باقی بگذارید.»

دکتر قره‌حسنلو در ادامه خطاب به مردم ایران گفت:
«هم‌میهنان عزیز! درود بر شما! پیشاپیش بابت آنکه ادب قلم مرا ناگزیر ساخت تا این مَردک ضحاک‌صفت را "آقا" خطاب کنم، پوزش می‌طلبم. ملت شریف ایران! در این برهه‌ی تاریخی باید بدانیم که آزادی رایگان به دست نمی‌آید. باید بهای آن را بپردازیم تا قدرش را بدانیم و در پاسداری از آن بکوشیم. هیچ قدرت خارجی آزادی را به ما هدیه نمی‌دهد و اگر هم آن را به ما بدهند، می‌توانند به‌سادگی از ما بازپس گیرند. اکنون که حمایت جهانی از مردم ایران در برابر استبداد دینی گسترده شده، فرصت را غنیمت شماریم و با اعتراض و مقاومتی برنامه‌ریزی‌شده، مسالمت‌آمیز و هدفمند، برای بازپس‌گیری حقوق ازدست‌رفته‌مان بکوشیم.»

این زندانی سیاسی در بخش پایانی از شاهزاده رضا پهلوی! خواست که «با هماهنگی و برنامه‌ریزی لازم، تلاش شود که مسیر اعتراضات به نحوی هدایت گردد که کم‌ترین خسارات جانی و مالی را در پی داشته باشد؛ چرا که این ملت ستمدیده طی بیش از چهار دهه استبداد، هزینه‌های سنگینی پرداخته است.»

حمید قره‌حسنلو از متهمان پرونده عجمیان است که به پانزده سال حبس در تبعید محکوم شده است.

#حمید_قره‌حسنلو
#حمید_قره_حسنلو #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پیوستن زندان بهبهان به کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در شصت‌وپنجمین هفته

اعدام جنایتکارانه‌ی زندانی سیاسی حمید حسین‌نژاد حیدرانلو و صدور حکم اعدام برای زندانی سیاسی پژمان سلطانی

حکومت اعدامی و مستبد ایران، هر زمان که با بن‌بست مواجه می‌شود، سرکوب علیه مردم را تشدید می‌کند. نوک تیز این سرکوب‌ها معمولاً متوجه زندانیان دست‌بسته و بی‌پناهی است که با احکام ضدانسانی اعدام، جانشان را می‌گیرد.
اعدام جنایتکارانه‌ی حمید حسین‌نژاد حیدرانلو، زندانی سیاسی ۴۰ ساله و پدر سه فرزند که در فروردین ۱۴۰۲ بازداشت و به‌شدت شکنجه شده بود، یکی از اقدامات ضدانسانی رژیم علیه مردم ایران به شمار می‌آید. او تحت شکنجه‌های شدید، ناچار به اعتراف علیه خود و امضای برگه‌هایی شد که بازجویان از پیش آماده کرده بودند.

از ابتدای سال جاری، دست‌کم ۸۸ نفر - از جمله ۵ زن، ۷ زندانی سیاسی و ۲ کودک‌مجرم - اعدام شده‌اند. این آمار در مقایسه با سال گذشته چند برابر افزایش یافته که می‌توان آن را نشانه‌ای از وضعیت انفجاری جامعه دانست.
در روزهای اخیر نیز، پژمان سلطانی، زندانی سیاسی اهل بوکان که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده بود، به اعدام محکوم شد.
این حجم از کشتار زندانیان و اجرای احکام اعدام در ایران، گویای وحشت عمیق حکومت از خیزش‌ها و اعتراضات اجتماعی است. این یک هشدار جدی به جامعه‌ی بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری است تا در برابر حکومت جانیان ایران سکوت نکنند و با اقدامات عملی و مؤثر، با این اعدام‌های غیرانسانی مقابله کنند.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» به آگاهی عموم مردم می‌رساند که از این هفته، جمعی از زندانیان زندان بهبهان نیز در اعتراض به احکام اعدام، به این کارزار پیوسته‌اند و هر سه‌شنبه، همراه با دیگر زندانیان، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

روز سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، زندانیان در ۴۰ زندان کشور، برای شصت‌وپنجمین هفته‌ی متوالی، در اعتصاب غذا شرکت خواهند کرد. این زندان‌ها عبارت‌اند از:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان زاهدان (بند زنان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان ازبرم لاهیجان، زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران و زندان بهبهان.

سه‌شنبه، ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
هفته‌ی شصت‌وپنجم
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#نه_به_اعدام #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #حمید_حسین_نژاد_حیدرانلو #پژمان_سلطانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه رضا محمدحسینی از زندان قزل‌حصار: سالگرد تأسیس سپاه، سالگرد گسترش سرکوب است، نه افتخار ملی!

امروز دوم اردیبهشت، سالگرد تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. سپاهی که برای پاسداری از حکومت ایجاد شد و نه منافع ملت ایران.
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی، در این رابطه بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:

«در سالگرد تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از پشت دیوارهای بلند زندان قزل‌حصار، صدایم را به بیرون می‌فرستم تا یادآور شوم که این نهاد، نه حافظ امنیت مردم، بلکه بزرگ‌ترین تهدید برای امنیت، آزادی و کرامت ملت ایران است.

سپاه پاسداران که به‌دستور روح‌الله خمینی پایه‌گذاری شد، از همان ابتدا به عنوان بازوی سرکوب حکومت عمل کرد، امروز هم بعد از ۴۶ سال، همچنان پاسدار حاکمیت استبداد، فساد و خونریزی‌ست. آنچه در عمل شاهد آن هستیم، نهادی است که با تشکیل قرارگاه‌هایی چون ثارالله، قلب پایتخت را به مرکز طراحی سرکوب، آدم‌ربایی، بازداشت‌های فراقانونی، شکنجه، اعتراف‌گیری اجباری و قتل‌های هدفمند تبدیل کرده است.

قرارگاه ثارالله، همان جایی‌ست که فرمان کشتار معترضان در آبان ۹۸، سرکوب اعتراضات سراسری، و اجرای سناریوهای امنیتی برای حذف آزادی‌خواهان صادر شد. این قرارگاه، عملاً دولت سایه‌ای‌ست که بر ارتش، پلیس، قوه قضاییه، و حتی بر دولت مسلط است. در شرایط بحرانی، این نهاد کنترل تمامی ارکان کشور را در دست می‌گیرد و با خشونتی عریان و برنامه‌ریزی‌شده به جان مردم می‌افتد.

سپاه، نه تنها در ایران، بلکه در منطقه نیز به منبع بی‌ثباتی و خشونت بدل شده است. از لبنان و سوریه گرفته تا عراق و یمن، دست‌های آلوده‌ی این نهاد، پشت پرده‌ی جنگ، ترور و افراطی‌گری است. جمهوری اسلامی با تکیه بر بازوی سرکوبگر سپاه، نه‌فقط مردم خود را در بند کرده، بلکه منطقه را نیز در آتش افراط‌گرایی می‌سوزاند.
من، رضا محمدحسینی، که به‌خاطر اعتراض به جنایات این نهاد بازداشت شدم، بار دیگر اعلام می‌کنم:
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باید فوراً در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار گیرد.

این نهاد با نقض گسترده حقوق بشر، خشونت ساختاری، و جنایت علیه بشریت، شایسته هیچ عنوانی جز «تروریست حکومتی» نیست.
اگر جهان خواهان ثبات در منطقه و آزادی در ایران است، باید چشم بر حقیقت نگشوده‌شده‌ی سپاه باز کند.

سپاه، قلب تپنده‌ی سرکوب در جمهوری اسلامی‌ست. بدون سپاه، استبداد نفس نمی‌کشد.

رضا محمدحسینی
از زندان قزل‌حصار،
اردیبهشت ۱۴۰۴»

عکس: از ویدیوی رضا محمدحسینی، مقابل قرارگاه ثارالله سپاه، در اردیبهشت ۱۴۰۲

#irgcterrorists

#رضا_محمدحسینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech