آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.1K photos
36.9K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«الوعده وفا؛
فریاد آزادی و شجاعت حسین رونقی، مردی که با لبان دوخته، صدای مادر زنده‌یاد نیکا شاکرمی، نسرین شاکرمی، شده است. او با شجاعت و استقامت بی‌نظیرش به ما یادآوری می‌کند که ایستادن در برابر ظلم، پیمانی است که هرگز نباید شکست. “الوعده وفا” نه تنها یک جمله، بلکه یک عهد برای همه ما است، عهدی برای آزادی، عدالت و انسانیت.»

artdeshaz

طبق گفته شاهدان، حسین رونقی و پدرش در بلوار کشاورز دقایقی پس از حضور در محل، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حسین رونقی بازداشت شد.

#حسین_رونقی #نسرین_شاکرمی #نیکا_شاکرمی #تلنگر #توماج_صالحی #کیانوش_سنجری #فاطمه_سپهری #آرشام_رضایی #بچه_های_اکباتان #زن_زندگی_آزادی #عدالت_برای_ایران #آزادی_ایران #الوعده_وفا
#هنر_اعتراض‌ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعی از دوستان و همرزمان و‌ هم‌بندی‌های سابق جاویدنام کیانوش سنجری، بعد از تحقیقات مستقلی که انجام دادند، نتیجه بررسی‌های خود را منتشر کردند.
این گزارش نشان می‌دهد که تمام تهمت‌ها و افتراها و توهین‌ها علیه چند فعال سیاسی داخلی که پیگیر وضعیت کیانوش بودند، اصولا بی‌اساس بوده است و چه خوب است که جامعه ایران از اتفاقات رخ داده در ده روز گذشته درس گرفته و اسیر جوسازی فحاشان و به ویژه نیروهای سایبری نباشیم.

‏«بیانیه شماره ۲ دوستان و همرزمان #کیانوش_سنجری، درباره نتیجه تحقیقات در باره مرگ مشکوک این مبارز راه آزادی»

در یک‌هفته اخیر، تحقیقات گسترده‌ای درباره مرگ مشکوک کیانوش سنجری انجام شده و ضمن گردآوری اسناد و شواهد، با همه افرادی که تا ساعات پایانی زندگی کیانوش در کنار او بوده اند، مصاحبه شده است.

به استناد گفته‌های شهود و اسناد گردآوری شده، کیانوش سنجری آگاهانه و مصمم، با تاکید بر لزوم تلنگر زدن برای بیداری ملت ایران، مرگ خود خواسته را انتخاب کرده و با مرگ اعتراضی به عنوان کنشی سیاسی به زندگی خود پایان داده است.

شبهه ایجاد شده در خصوص درگذشت مادر کیانوش و عدم وجود برادر کوچکتر او شبهه بی‌اساسی است. مادر ایشان خانم زلیخا اهدایی در قید حیات هستند و مجید سنجری‌باف، برادر تنی کیانوش است که شش سال پس از او متولد شده است.

از ابتدای انتشار خبر مرگ کیانوش، از خانواده او، تحت فشار خواسته شد همه مراحل خاکسپاری و سوگواری، زیر سیطره نهاد‌های اطلاعاتی و امنیتی و بدور از هرگونه تنش و یا اقدام اعتراضی ترتیب داده شود. از این رو برای بازماندگان کیانوش امکان برپایی مراسمی معمول و عمومی فراهم نشد. مجید سنجری باف، برای تحویل پیکر برادرش و خاکسپاری کیانوش شیردل مجبور به امضای تعهد کتبی و تصویری در وزارت اطلاعات واطلاعات سپاه پاسداران شده است. مدارک شناسایی او نیز در اختیار ماموران اطلاعاتی قرار گرفته است.

نتیجه تحقیقات نشان می‌دهد، از زمانی که کیانوش در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس از گرفتن تصمیمی سخت و انتخاب میان مرگ و زندگی سخن گفته تا لحظه‌ای که در اعتراض به دیکتاتوری علی خامنه‌ای و شرکایش اقدام به مرگ اعتراضی کرده، افراد متعددی، ازجمله #حسین_رونقی ملکی، #عالیه_مطلب_زاده، ‎#مریم_گویا و #سعید_جلیلیان، وکیل مدافع او به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تلاش کرده‌اند، او را از تصمیمش منصرف کنند. متاسفانه، این تلاش‌ها که در آینده و در گزارشی تکمیلی با جزئیات به آن اشاره خواهد شد، به شکلی به نتیجه مطلوب ختم نشده است. اما تلاش وجدانی و همه جانبه این افراد برای نجات جان کیانوش اثبات شده و قدردان همه این افراد هستیم.

براساس نتایج تحقیقات ما، کیانوش دست کم به دو نفر از دوستان نزدیکش از فشار نهاد‌های امنیتی برای سفر به آمریکا و خبرچینی از نیروهای اپوزیسیون به نفع جمهوری اسلامی سخن گفته بود. درخواستی که از سوی کیانوش رد شده بود. به گفته این افراد، کیانوش در ماه‌های اخیر چندین بار از سوی سربازجوی معروف تیم حقوق بشر وزارت اطلاعات، موسوم به محمودی به خانه‌‌ای امن در تهران فراخوانده شده و با او گفتگو شده بود.

کیانوش ساعاتی قبل از مرگ اعتراضی، در دیدار با حسین رونقی ملکی و عالیه مطلب زاده تصویری از یک بلیط لغو شده پرواز خارجی را نشان داده و گفته است با وجود اینکه بلیط پرواز را تهیه کرده، اما آن را لغو کرده و از سفر منصرف شده است. او همچنین با دوستان دیگرش از عدم امکان خروج از ایران به دلیل ممانعت از خروج سخن گفته بود. این به وضوح نشانگر آن است که نهاد‌های امنیتی با فشار بر کیانوش برای پذیرش همکاری و ایجاد اخلال در فرایند خروج، او را که ماه‌ها برای یافت شغل و سرپناه در آمریکا برنامه ریزی کرده بود، از ادامه راه ناامید کرده و به سوی آنچه که این مبارز راه آزادی میهن آن را تصمیمی سخت میان مرگ و زندگی خوانده بود، سوق داده‌اند.

ادامه را اینجا بخوانید:

https://tinyurl.com/4wdmn224

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی که ساعت ۱۸ با لب‌های دوخته به همراه پدرش در بلوار کشاورز حاضر و توسط مأموران امنیتی دستگیر و از محل دور شده بود، ساعتی پیش به خانه بازگردانده شد.

حسین رونقی در تقاطع ۱۶ آذر و بلوار کشاورز، یکی از آخرین مکان‌هایی که جاویدنام نیکا شاکرمی در آن دیده شده بود، حاضر و به او ادای احترام کرده و خواستار آزادی مادرش، نسرین شاکرمی، شد.

براساس گزارش‌ها، شهروندان بسیاری در بلوار‌ کشاورز حاضر شده بودند و برخی از آن‌ها حسین رونقی را همراهی کردند و زمانی که جمعیت رو به افزایش بود، مأموران امنیتی هجوم آورده و حسین را از محل خارج کردند.

او در بیانیه جدیدی خبر داد که بار دیگر به خیابان باز خواهد گشت، این بار در مقابل زندان اوین. متن بیانیه حسین رونقی به شرح زیر است؛

به‌یاد نیکا و برای مادرش آمدم؛ برای زندانیان سیاسی و اعدام‌ها دوباره برمی‌گردم...

سه‌شنبه شش آذر با لب‌های دوخته در همراهی با زندانیان سیاسی و عقیدتی کشورمان که هیچ‌‌کدام نباید به‌خاطر بیان، اعتراض یا فعالیت سیاسی-اجتماعی در زندان باشند و فریاد «نه به اعدام»، مقابل زندان اوین به تحصن خواهم نشست.

رنج آن‌ها و خانواده هایشان به فراموشی سپرده شده است، شاید تلنگری باشد...

خواسته‌ام همان خواسته‌های کیانوش است. آزادی نسرین شاکرمی، فاطمه سپهری، آرشام رضایی و توماج صالحی.

از شجاع‌دلانی که در فضای امنیتی بلوار کشاورز حتی برای مدت کوتاهی کنارم ایستادند ممنونم. من یک تن هستم، اما تنها نیستم.

پاینده ایران
#کیانوش_سنجری
زن، زندگی، آزادی

@Hosseinronaghi

#نه_به_اعدام #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
امروز بسیاری از هموطنان برای پیوستن به حسین رونقی، به بلوار کشاورز رفتند. طبق گزارش‌های دریافتی جو بسیار امنیتی بوده و ماموران حسین رونقی را با ضرب و شتم بازداشت کردند و بعد از ساعاتی آزاد کردند.

در ویدیوی اول پیام یکی از مخاطبان توانا خطاب به حسین رونقی را می‌شنوید.
ویدیوی دوم درگیری ماموران ضدامنیتی با شهروندانی که قصد پیوستن به #حسین_رونقی را داشتند، نشان می‌دهد.
براساس گزارشات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، تعداد زیادی از شهروندان با گل درحال حرکت به سمت حسین بودند تا او را همراهی کنند و با برخورد وحشتزده ماموران مواجه شدند. شجاعت در حال تکثیر شدن است.
#نیکا_شاکرمی
#نسرین_شاکرمی #کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی ارسالی مخاطبان، حضور پرشمار ماموران و پراکنده کردن شهروندان و تجسس در گوشی آن‌ها را در بلوار کشاورز تهران نشان می‌دهد، شهروندانی که در ۴ آذر ۱۴۰۳ رفته بودند تا در کنار حسین رونقی باشند.

امروز بلوار کشاورز شاهد صحنه‌ای از همبستگی و شجاعت بود؛ جایی که بسیاری از هموطنان به قصد همراهی با حسین رونقی به خیابان آمدند. با وجود جو سنگین امنیتی و حضور گسترده مأموران، شهروندان با گل در دست، به سوی حسین حرکت کردند تا حمایت و همبستگی خود را نشان دهند.

همبستگی برای تداوم خواسته‌هایی که کیانوش سنجری جانش را بر سر آن‌ها نهاد تا شاید تلنگری باشد و شاید بیدار شویم. و حالا تلنگر کیانوش با ایستادگی حسین رونقی در حال بیدار کردن جامعه است.

در میانه این اعتراض صلح‌آمیز، مأموران حسین رونقی را با خشونت و ضرب و شتم بازداشت کردند، اما در نهایت، پس از ساعاتی، او را آزاد کردند. با این وجود، برخوردهای خشونت‌آمیز و رفتارهای سرکوبگرانه نتوانست جلوی عزم و شهامت مردمی را بگیرد که با اراده‌ای استوار و قلبی پر از امید در کنار یکدیگر ایستاده‌اند.

آنچه امروز در بلوار کشاورز رخ داد، تنها یک حرکت اعتراضی نبود؛ بلکه نمایشی از رشد و تکثیر شجاعت در جامعه‌ای بود که نمی‌خواهد در برابر سرکوب ساکت بماند. حضور مردم با گل‌هایشان و گام‌های استوارشان نشان داد که شهامت در حال ریشه دواندن در دل‌ها و باورهاست. همبستگی و شجاعت، امروز بیش از هر زمان دیگری، به ارزش‌های مشترک این ملت تبدیل شده است.

ارزش‌هایی که امروز زندانیان سیاسی و خانواده‌های دادخواه حامل آن‌ها هستند. تن ندادن به حکومت ظالمانه و ایستادگی تا پای جان.

بلوار کشاورز جایی است که نیکا در آنجا بازداشت شد و جان سپرد و امروز مادرش در زندان است و این محل شاید به زودی به نام بلوار نیکا تغییر نام یابد.

امروز تعدادی از هموطنان با شهامت به خیابان رفتند و قطعا هر روز عده بیشتری شهامت خود را باز خواهند یافت و این حکومت ولایی را می‌ترساند، حکومتی که مشروعیت ندارد و بر پایه ایجاد ترس باقی مانده است. ترسی که حکومت برای تداوم آن هر بار جان‌های بیشتری را می‌ستاند و جوانانی چون بچه‌های شجاع اکباتان را محکوم به اعدام می‌کند.

#تکثیر_شهامت #حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #نیکا_شاکرمی #نسرین_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود همایی، هموطن ساکن مشهد، امروز چهارم آذر ماه، با در دست داشتن تصاویر چهار تن از زندانیان سیاسی، که کیانوش سنجری از آن‌ها نام برده و خواهان آزادی‌شان شده بود، بار دیگر پا به خیابان گذاشت و این ویدیو را منتشر کرد.
او که دو روز پیش هم همین کار را انجام داده بود، به مردم می‌گوید «نترسید»

یادتان هست، «نترسید نترسید» آخرین پیام جاویدنام غزاله چلابی بود.

برای گذر از استبداد دینی و برای رهایی زندانیان سیاسی، باید از مانع ترس گذر کرد و پا به میدان گذاشت.
کیانوش سنجری، جانش را برای «زندگی» و برای «زنده‌کردن» مردم نهاد. برای اینکه «تلنگری باشد»
ادامه راه کیانوش، برخاستن و گذر از بزرگترین ترس‌ها است.
و انگاه، پس از گذر از ترس:
من اگر برخیزم
تو اگر برخیزی
همه بر می‌خیزند

#تکثیر_شهامت #شاید_تلنگری_باشد #كيانوش_سنجرى #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حسین رونقی شاید یک تن باشد
اما تنها نیست

مهمتر از رونقی‌ها در این مملکت، این جوانان شیردل هستند.
همین‌ رفقایی که آنقدر از حکومت به ستوه آمده‌اند که جان کف دست می‌گیرند تا از هر روزنه‌ای اعتراض‌شان، صدای همراهی‌شان با زندانیان سیاسی و خانواده‌های دادخواه را نشان بدهند

حسین رونقی امکان این اعتراض را فراهم کرده است.
حالا یا می‌شود مثل همیشه که حکومت، فروهرها را، روح‌الله زم‌ها را، شارمهدها را کشت نظاره کرد و با انگ و برچسب انفعال خود را ماست‌مالی کرد

یا می‌شود همراه این جوانان دلیر، ازین امکان پیش آمده استفاده کرد و آتش انقلاب #زن_زندگی_آزادی را از دل خاکستر ترس و انفعال بیرون کشید.

سر مبارزین وطن سلامت
پاینده ایران

«شاید تلنگری باشد…»


متن و ویدیو ارسالی مخاطبان توانا

#کیانوش_سنجری #حسین_رونقی #نیکا_شاکرمی #نسرین_شاکرمی #نه_به_جمهوری_اسلامی #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
کمال بابایی، فعال سیاسی و شهروند اهل نجف آباد اصفهان با انتشار ویدئویی از تحصن خود جلوی فرمانداری نجف‌آباد و‌حمایتش از حسین رونقی خبر داد.

او پیش از این در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۱ توسط اطلاعات سپاه و در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۲ و در بهمن ۱۴۰۲ توسط پلیس اطلاعات و امنیت دستگیر شده و به شدت مورد شکنجه قرار گرفته بود.
او در ویدیوهایی از آسیب‌های شدیدی که در طی شکنجه بر او وارد شده و پای او آسیب جدی دیده سخن می‌گوید.

یازده اتهام به این شهروند اهل نجف‌آباد نسبت داده شده از جمله نشر اکاذیب، برهم زدن نظم و امنیت، تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و چندین عنوان اتهامی دیگر...

او در ویدیوهای مختلف از عوامل شکنجه شدنش نام می‌برد و خطاب به مردم، مقامات جمهوری اسلامی و نیروهای اپوزیسیون سخن می‌گوید.
تصاویری از پاهای مصدوم شده و گزارش پزشکی در خصوص وضعیت ایشان نیز به دست آموزشکده توانا رسیده است.

چند دقیقه وقت بگذارید و سخنان ایشان را بشنوید.

به فرض اتهامات انتسابی به ایشان درست باشد، چرا اینهمه شکنجه و آزار آن هم در حضور مقامات قضایی و نظامی... ؟

#کمال_بابایی #شکنجه #نجف_آباد #حسین_رونقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
#حسین_رونقی در پیام‌هایی در تلگرام خود نوشت:
«برای زندانیان سیاسی-عقیدتی و اعدام‌ها مقابل اوین به تحصن خواهم نشست.

کیانوش گفت: «هیچ کس نباید به خاطر بیان عقایدش زندانی شود. اعتراض حق هر شهروند ایرانی‌ست. ما برای عشق به زندگی جان داده و می‌دهیم، و نه مرگ. آرزومندم روزی ایرانیان بیدار و بر بردگی چیره شوند. پاینده ایران».

حرف من نیز همین است. خواسته‌ام نیز خواسته کیانوش است.

ظهر سه‌شنبه شش آذر همزمان با سه‌شنبه‌های نه به اعدام با لب‌های دوخته در همراهی با زندانیان سیاسی و عقیدتی کشورمان که هیچ‌‌کدام نباید به‌خاطر بیان، اعتراض یا فعالیت سیاسی-اجتماعی در زندان باشند و فریاد «نه به اعدام»، مقابل زندان اوین به تحصن خواهم نشست. رنج آن‌ها و خانواده‌هایشان به فراموشی سپرده شده است، شاید تلنگری باشد...

هر کاری خواستید بکنید. توان درگیری و مقاومت ندارم، تصمیم من آن است که پیش از این گفته‌ام.»

«قرار نیست کوتاه بیایم، چه در بازداشت،‌ چه بیرون از زندان، آن هم زمانی که ایران را به یک زندان بزرگ تبدیل کرده‌اند. لب‌های من به‌خاطر اعتراض و با انگیزه سیاسی دوخته شده‌است و مسئولیت هر اتفاقی برعهده جمهوری اسلامی است. حتی اگر یک تن باشم خواهم ایستاد، حتی اگر مرگ در انتظارم باشد پیش می‌روم. اما مرگ پایان کار نیست؛ همان‌طور که یک جان شریف (کیانوش) از دست رفت ولی پرچم او برافراشته ماند. زندگی آنقدر مهم نیست که به هر ذلت و تحقیری تن دهم.

#فاطمه_سپهری که جز از ایران و مردم نگفته است چرا باید با وجود بیماری در زندان باشد؟

#توماج_صالحی پرونده‌اش مشخص است اما به‌دلایل فراقانونی و عملکرد اداره اطلاعات اصفهان همچنان در زندان است!

#نسرین_شاکرمی، دادخواه دخترش نیکاست و باید بتواند حرفش را بزند و دادخواهی‌اش را بکند.

#آرشام_رضایی، یک فعال مشروطه‌خواه شریف است که حق دارد در کشورش فعالیت کند.

چرا این افراد باید زندانی باشند؟ اصلا چرا شهروندی باید به‌خاطر اظهار نظر و داشتن عقیده‌ای در زندان باشد؟

پی‌نوشت: در خصوص وضعیت پدر باید بگویم که او بدلیل فشارها و آسیب‌های وارده و با توجه به بیماری دیابت شدیدی که دارد امشب در بیمارستان بستری شد.»

«آخرین وضعیت جسمی (روز نهم):

لب‌ها متورم و زخم شده‌اند.
کاهش وزن زیاد، ضعف جسمانی به همراه سرگیجه شدت گرفته و عضلات تحلیل رفته‌اند.
نوسان فشار خون و فشار خون بالای ۱۴ و نوسان شدید قند خون.
خونریزی گوارشی و ادراری.

سهم امروز: سه لیوان آب، دو لیوان چای، و تزریق آنتی‌بیوتیک و داروها به صورت وریدی و عضلانی.»

#کیانوش_سنجری #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
کانال تلگرام حسین رونقی خبر داد که او برای آغاز تحصن خود به سمت زندان اوین روانه شد.

خواسته‌های او، خواسته‌های زنده‌یاد کیانوش سنجری‌اند: آزادی نسرین شاکرمی، توماج صالحی، فاطمه سپهری و آرشام رضایی.

پاینده ایران


او همچنین ضمن انتشار تصویری از لب دوخته‌اش نوشت:
با لب‌های دوخته ایستاده‌ام بر عهدم...

‏برای کیانوش و خواسته‌هایش، با لب‌های دوخته تا پای جان خواهم ایستاد. زندگی آنقدر ارزش ندارد که به‌خاطرش کسی وجودش و شرافتش را بفروشد. حقیقت را هیچ وقت نمی‌شود زیر خاک کرد.
حتی دشمنان باشکوه و باشرفی نیستید. ایران برای شما وطن نیست.

آخرین وضعیت جسمی (روز دهم):

لب‌ها متورم و زخم شده‌اند و خونریزی می‌کنند.
کاهش وزن زیاد، ضعف جسمانی به همراه سرگیجه شدت گرفته و عضلات تحلیل رفته‌اند.
نوسان فشار خون و فشار خون بالای ۱۴ و نوسان شدید قند خون.
خونریزی گوارشی و ادراری.
درد مفاصل و استخوان‌ها.

سهم امروز: سه لیوان آب، دو لیوان چای، و تزریق داروها به صورت وریدی و عضلانی.

خواسته‌ام همان خواسته‌های کیانوش است.

@Hosseinronaghi

پی‌نوشت:
حسین رونقی به محض حضور در مقابل زندان اوین، توسط چهار مأمور امنیتی وارد اتومبیلی شده و از محل خارج شد.

اطلاعات بیشتری از او در دست نیست.

#نه_به_اعدام #كيانوش_سنجرى #حسین_رونقی #زندان_اوین #نسرين_شاکرمی #توماج_صالحی #آرشام_رضایی #فاطمه_سپهری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی ضمن انتشار متنی در کانال تلگرام خود از تداوم کنش اعتراضی خود خبر داد.
او تاکید کرد که «چه در بازداشت و چه خارج از زندان، مسئولیت هر اتفاقی که با لب‌های دوخته برای من بیفتد، بر دوش حکومت جمهوری اسلامی خواهد بود.»

نوشته آقای رونقی به شرح زیر است:

«‏آمدم، نگذاشتید. با لب‌های دوخته به شکل دیگری ادامه خواهم داد.

کیانوش شریف و ایران‌دوست بود و تن به ذلت نداد. چون عده‌ای، خود و شرافتش را نفروخت. ایستاد و با جانش فریاد زد؛ راهی که من ادامه‌اش خواهم داد.

ممانعت از تحصن به‌جای بازداشت، روش برخورد حکومت است. هر چند در ظاهر، جمهوری اسلامی مرا در بازداشت نگه نمی‌دارد تا برای بی‌اعتبار کردن و تخریب بهانه دست سایبری‌های خود بدهد؛ اما مسئله این است که «جمهوری اسلامی، نمی‌خواهد مسئولیت مرگ یا هر اتفاقی در مورد یک چهره‌ی سیاسی که لب‌های خود را به‌خاطر اعتراض سیاسی دوخته، بر گردنش باشد.» چه در بازداشت و چه خارج از زندان، مسئولیت هر اتفاقی که با لب‌های دوخته برای من بیفتد، بر دوش حکومت جمهوری اسلامی خواهد بود.

علیه حیله‌های شما خواهم ایستاد. حتی اگر اجازه ندهید از در خانه خارج شوم، لب‌های من دوخته باقی خواهد ماند تا خواسته‌های کیانوش یعنی آزادی نسرین شاکرمی، فاطمه سپهری، آرشام رضایی و توماج صالحی محقق شود.

عقب نمی‌کشم.

پاینده ایران»

طرح استفاده شده در پوستر از شهرزاد
artdeshaz


#کیانوش_سنجری #حسین_رونقی #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، در یازدهمین روز اعتصاب غذای اعتراضی خود نوشت که به کنش مدنی‌اش با لب‌های دوخته ادامه خواهد داد:

با لب‌های دوخته ادامه خواهم داد؛ هر جای ایران باشم، چون اعتراضم یک امر سیاسی است و مسئولیت هر آن‌چه رخ دهد با جمهوری اسلامی خواهد بود.

آخرین وضعیت جسمی (روز یازدهم):

لب‌ها متورم و زخم شده‌اند.
کاهش وزن زیاد، ضعف جسمانی به همراه سرگیجه شدت گرفته و عضلات تحلیل رفته‌اند.
نوسان فشار خون، نوسان شدید قند خون و افت شدید قند خون.
خون‌ریزی گوارشی و ادراری.
درد مفاصل و استخوان‌ها.
درد کلیه.

سهم امروز: سه لیوان آب، دو لیوان چای و تزریق داروها به صورت وریدی و عضلانی.

خواسته‌ام همان خواسته‌های کیانوش است.

@Hosseinronaghi

در طی روزهای گذشته، ماموران هر بار اقدام به بازداشت موقت آقای رونقی و پس از چند ساعت انتقال ایشان به خانه کرده بودند. در یکی از دفعات آقای رونقی مورد آزار و فحاشی جنسی قرار گرفت، یک بار مادر و یک بار پدرش را که همراهش بود مضروب کردند.
اعتراضات آقای رونقی در پی مرگ دلخراش کیانوش سنجری و ممانعت نیروهای امنیتی از برگزاری مراسم تشییع پیکر او صورت گرفته است و پس از آن حسین رونقی اعلام کرده‌ که خواسته‌اش همان خواسته‌های کیانوش است. آقای رونقی یازده روز است که در اعتصاب غذا به سر می‌برد و تنها مایعات می‌نوشد و داروی تزریقی دریافت می‌کند.

#حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #مقاومت_مدنی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، فعال سیاسی، شرحی از وقایع روز گذشته در مقابل زندان اوین و رفتار بسیار نامحترمانه و فحاشی و تهدید جنسی ماموران منتشر کرد. ماموران با وجود چنین رفتاری ادعا کردند که با تو محترمانه برخورد کردیم وگرنه...

شرح کامل ماجرا را بخوانید:

از اعتراض تا تهدید؛ روایت وقایع تحصن مقابل زندان اوین

دیروز حدود ساعت ۱۲ ظهر به زندان اوین رسیدم. از ماشین پیاده شدم، پوستر را باز کردم و در کنار گلی که در دست داشتم گرفتم. رفتم جلوی اوین، متوجه حضور گسترده ماموران نیروی انتظامی، گارد حفاظت زندان و لباس شخصی‌ها شدم. چهار مامور به همراه تعدادی دیگر آمدند سمتم، یکی از ماموران خواست پوستر را بگیرد، مقاومت کردم و مأموری از آن میان گفت کاری بهش نداشته باشید، دوره‌ام کردند و به سمت ماشین پلیس بردند.

داخل ماشین پلیس نشستم که لباس شخصی‌های وزارت اطلاعات آمدند تا مرا تحویل بگیرند و ببرند. مردی ناشریف، حدود ۶۰ ساله با موها و ریش‌های سفید، با پیراهن شطرنجی وارد ماشین شد، پوستر را پاره کرد. پوستر را ندادم و در همان حین گفت: «ک..ه پررو بده بهم». پوستر را بیرون انداخت و این‌بار خواست گل را بگیرد، گفت: «ک...ش می‌دونم باهات چی‌کار کنم!» گل را هم گرفت و له کرد. جلوی دوربین‌ها با لب‌های دوخته، با صدایی که شنیده نمی‌شد داد زدم: «که من ک...ش هستم؟»

به من دستبند زدند و سوار یک سانتافه کردند تا مرا به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات ببرند. در راه، همان مرد ناشریف، به‌زور می‌خواست ماسکی را به‌صورت چشم‌بند (که حتی در قانون ج.ا غیرقانونی است) روی صورتم بگذارد. مقاومت که کردم، سرم را تکان داد، دستم بسته بود، انگشتم را محکم در حد شکستن فشار داد، آن میان هم بد و بیراه می‌گفت. به‌زور آن ماسک را با جوانکی که سمت دیگرم بود به صورتم زدند. نفر دیگر می‌گفت «ما به تو احترام می‌گذاریم وگرنه گردن بزرگ‌تر از تو را با نوچه‌های مسلحش شکسته‌ایم!»

وقتی رسیدیم، مرا در اتاقی گذاشتند و رفتند! صدایشان از دور می‌آمد. صدای همان مرد ناشریف بود: «این بچه خوشگل رو ده روز بفرستن فلان‌جا، شبا بدیم بک..ش می‌فهمه چیه» آن یکی همکارش می‌گفت: «یه تصمیمی باید براش بگیرند، وزارت اطلاعات شده اسنپ! برید از فلان‌جا برش دارید،‌ نگهش دارید و ببریدش خونه!»

فارغ از این‌که یک پیرمرد چطور می‌تواند این‌قدر ناشریف و بددهن باشد، برایم سوال است این افراد با این اوباش‌گری، مجری قانون هستند؟ احترام گذاشتن شما و ماموران‌تان این است که به یک معترض سیاسی که لب‌هایش را دوخته، آزار جنسی برسانید؟ فحاشی کنید؟ کتکش بزنید؟ اگر این رفتار محترمانه است رفتار نامحترمانه چیست؟ با فعالان سیاسی و معترضان این‌طور برخورد می‌کنید، با مجرمان عادی چه می‌کنید؟ هیچ‌کس نباید این‌گونه مورد خشونت و توهین قرار گیرد. من منتظر می‌مانم این‌بار گردن مرا هم بشکنید، یا بفرستید همان‌جایی که من بچه خوشگل را تا صبح ...؛ چون من عقب نمی‌کشم و تا محقق شدن خواسته‌های کیانوش ایستاده‌ام.

با لب‌های دوخته ادامه خواهم داد...
پاینده ایران

@Hosseinronaghi

#حسین_رونقی #كيانوش_سنجرى #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، با انتشار متنی ضمن ارایه گزارش از وضعیت جسمی‌اش در دوازدهمین روز لب‌دوختن و انتشار تصویری از خود، تاکید کرد که با آب‌های دوخته ادامه خواهد داد:

با لب‌های دوخته ادامه خواهم داد. چند روز دیگر برمی‌گردم. چون اعتراضم یک امر سیاسی است، هر جای ایران که باشم، مسئولیت هر اتفاقی با جمهوری اسلامی خواهد بود.

آخرین وضعیت جسمی (روز دوازدهم):

لب‌ها متورم و زخم شده‌اند.
کاهش وزن زیاد.
ضعف جسمانی به همراه سرگیجه شدت گرفته و عضلات تحلیل رفته‌اند.
نوسان فشار خون، نوسان شدید قند خون و افت شدید قند خون.
خون‌ریزی گوارشی و ادراری.
درد مفاصل و استخوان‌ها.
درد کلیه.

سهم امروز: چهار لیوان آب، دو لیوان چای و دریافت داروها به‌صورت وریدی، عضلانی و خوراکی.

خواسته‌ام همان خواسته‌های کیانوش است.

چند روز دیگر دوباره باز خواهم گشت:

آن اوباش متجاوز یگان ویژه و آن ماموران ناشریف وزارت اطلاعات را بیاورید، منتظرم تا من را «زن» خودشان بکنند، «گردنم را بشکنند»، من بچه خوشگل را بفرستند همان‌جا که شب‌ها مرا بک...؛ با همه‌ی این‌ها، «استخوان لای زخم‌تان خواهم شد». عقب نمی‌کشم.

@Hosseinronaghi


طرح از شهرزاد
artdeshaz

#حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
محمد محبیان، هنرمند مردمی، ضمن انتشار این تصویر نوشت:

«💚🤍♥️ من نمی‌فهمم که چگونه جناح‌های مختلف مقاومت یکدیگر را نادیده می‌گیرند. فکر می‌کنم دلیل آن‌ها را می‌دانم اما نمی‌توانم آن را هضم کنم.
برخی افراد قطعا خود را ثابت کرده‌اند. ما ایرانیان خارج از ایران باید صدای هر فردی باشیم که در برابر جمهوری اسلامی مقاومت می‌کند... یک دشمن اصلی وجود دارد. هیچ چیز نمی‌تواند بدتر از این باشد که یک نهاد جنایتکار مانند جمهوری اسلامی ادعا کند که خدا را بر روی زمین نمایندگی می‌کند. شما می‌توانید همه استدلال‌ها و بهانه‌ها را بیاورید، اما در این زمان مکانی که ما در آن هستیم ... همه چیز بی ربط است»

mohamad.mohebian

ـ نظر شما چیست؟
چگونه می‌توان همه تمرکز را برای مقابله با فرقه مافیایی و تبهکاری معطوف کرد که کشورمان را به فلاکت کشاند؟ چگونه می‌توان از کنشگران داخل میهن، حمایت کرد و صدای آن‌ها را پژواک داد؟

#رن_زندگی_آزادی #حسین_رونقی #جاوید_شاه #مهسا_امینی #نیکا_شاکرمی #نسرین_شاکرمی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیش از صد نفر از فعالان و کنشگران مدنی، طی نامه‌ای خطاب به حسین رونقی، خواستار پایان‌دادن به اعتصاب غذای او شدند.

متن نامه به شرح زیر است:

«برای حسین رونقی واراده راستینش»

به نام انسانیت

حسین عزیز:
این نامه را برای تو که بارها رنج زندان و سختی‌های بی‌پایانش را برای آرمانی والا و انسانی تحمل کرده ای می نویسیم.
تو شایسته بالاترین قدردانی ها هستی و نشان داده‌ای که صدای عدالت و آزادی می‌تواند حتی از دل تاریک‌ترین سلول‌ها شنیده شود.

ما می‌دانیم که دوختن لب‌ها و اعتصابت، نشانی از اراده‌ای قوی و عشقی بی‌نهایت به حق زندگی و نه گفتن به اعدام است. اما این تصمیم، ما را عمیقاً نگران کرده است. سلامتی جسم و جان تو برای ما و برای کسانی که به تو دل بسته‌اند و در آرمان‌های تو رادر سر دارند؛ بی‌نهایت ارزشمند است.

ما، نه از سر بی‌اعتنایی به دردهایت، بلکه با ایمان به تأثیر حضورت خواهش می کنیم به اعتصابت پایان دهی و لب‌ های دوخته ات را باز کنی.
پذیرش این خواسته، نه به معنای عقب‌نشینی است و نه به معنای خاموشی؛ بلکه نشان‌دهنده زندگی دوباره‌ای است که با تو، برای ما، و برای آرمان‌های مشترکمان ادامه خواهد داشت. ما به تداوم حضورت، به سخنانت و به نوری که میان تاریکی‌ها می آوری، نیازمندیم.

از تو می‌خواهیم، با همان شجاعتی که تاکنون نشان داده‌ای، به ما اجازه دهی شاهد سلامتی و استواری بیشتر تو باشیم.

با احترام و عشق
دوستداران و هم پیمانانت

 ۱۱ آذر ۱۴۰۳
اسدالله فخیمی  
مریم  قلی‌زاده 
فاطمه ملکی 
کوروش زعیم 
هلن منشی‌زاده
رضا ایلور 
علی جلیلی
ناصر نوریزاده
لیلا خزایی
پویا جگروند
اشرف سلگی
ازیتا جگروند 
مهسا  حسبن‌زاده
عیسی‌خان حاتمی 
فاضل  موسوی
زرتشت احمدی راغب
زهرا باغبان
معصومه  دهقان 
شعله زمینی
حسن نایب‌هاشم
رسول اکبری
احسان دهکردی 
ملیحه حیاتی 
علی  محبی زاده 
امیر  آزموده
آریا پور فریاد 
روزبه یقینی
شهلا علیزاده
سهیلا دارم
منوچهر محمدی
مصطفی بابا کمالی
منظر ضرابی
محبوبه فرخزادی 
عباس صادقی
بهنام ابراهیم‌زاده
شیوا رشیدی  فعال حقوق کودکان 
حسین غلامی‌‌آذر زندانی سیاسی سابق 
مهدی علی‌زاده فخراباد زندانی سیاسی سابق
منصوره خسرو شاهی
ارش  نیلگون
فریده شاهگلی
لادن کرمی
فرهاد برادران
پرویز مختاری
حوریه فرج زاده طارانی
مهناز خوشچین
حبیب بهره من
رضا آزموده 
فرح گودرزی 
مجید ناصری
دیاکو مرادی
سیمین صبری
حمید بی آزار 
شهلا انتصاری
شیدا احمدی 
حسین بسطامی
پروین صیادی
عبدالله مرداثی
حسین جعفری 
سمیه محمدی
سالومه  وزیری
ملیحه کریم الدینی
مهدی آشوغ
رضا مهرگان
نوشین خواجه 
امیر کیانی
اصغر کیانی
نیما بهرامی
امین نعامی برادر جان فدا  عاطفه نعامی
رضا اسدی
اسفندیار جاوید
ارش اذرخش
مریم عینی
حسین موسوی
اکبر مرادخانی
ارغوان موسوی
عشرت بستجانی
نیکو نیکوکار
یوسف کر
رضا مریدی
رحیم بندویی
احمد وحدانی 
حوری گلستانی
جعفر قلی رمضانی
شهاب فروزنده
کیوان کابلی 
رضا اسماعیلی
رفعت شهابی
مریم بحری
طیبه نظری، (مادر جاوید نام مریم آروین وکیل نخبه سیرجانی )
خدیجه کشاورز
مهران کهن پور
احمد عالی‌نژاد
محمد ولی حیدربیگی
مسعود اکبر ابادی
سیران  محمد حسینی
خلیل خلیل پور
فاطمه میر احمدی
مصطفی دهباشی‌زاده
سیروس اخوان
اسماعیل عبدی
نادیا عنبری
سیدجلال مدبر
مهرزاد نکوروح

#حسین_رونقی #بیانیه #کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

«برای آزادی ایرانمون ❤️🕊💚
برای کیانوشو لبهای دوخته ی حسین 💔🖤
برای بچه های اکباتانو، تمام زندانیان در بند ✌️»

vahidsilentofficial

#شاید_تلنگری_باشد #کیانوش_سنجری #حسین_رونقی #فاطمه_سپهری #نسرین_شاکرمی #ارشام_رضایی #توماج_صالحی #بچه‌های_اکباتان #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
توماج صالحی به دیدار حسین رونقی رفت و پس از ۱۹ روز حسین رونقی لب‌های دوخته‌اش را باز کرد.

روز گذشته در یک طوفان توییتری، تعداد زیادی از کاربران ضمن ابراز نگرانی بابت وضعیت سلامتی آقای رونقی، خواهان بارکردن لب‌های او و تداوم مسیر مبارزه با لب‌های باز شدند.

پیش از این بسیاری از فعالان مدنی و زندانیان سیاسی سابق و خانواده‌های دادخواه، خواهان پایان دادن به اعتصاب غذا شده بودند.
طبق خبرهای دریافتی مادر جاویدنام سعید زینالی در تماسی تلفنی با مادر حسین رونقی ضمن ابراز همدلی، خواهان خاتمه دادن به اعتصاب غذا شده بود.

حسین رونقی از ۱۹ روز پیش در اعتراض به عدم اجازه برگزاری مراسم تشییع پیکر جاویدنام کیانوش سنجری و با اعلام اینکه خواسته‌هایش خواسته‌های کیانوش است، لب‌هایش را دوخته و تنها مایعات و دارو مصرف می‌کرد.

او چندین بار در چند نقطه تهران، از جمله بلوار کشاورز و شهرک اکباتان اقدام به تحصن کرده بود که هر بار ساعاتی بازداشت شد.

#توماج_صالحی #حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دقایقی قبل حسین رونقی پس از دیدار توماج صالحی با او لب‌های دوخته‌اش را پس از ۱۹ روز باز کرد.

او همچنین دقایقی قبل، با انتشار این متن، بر تداوم مبارزه تا برچیدن بساط ظلم در ایران، تاکید کرد.

نوشته آقای رونقی به شرح زیر است:

از سکوت به عمل؛ ادامه خواهیم داد، زیرا هیچ اولویتی بالاتر از «ایران و مردمش» وجود ندارد.

لب‌های دوخته، فریاد علیه حکومتی بود که بیش از چهار دهه، پس از فاجعه‌ی ویرانگر پنجاه‌وهفت، کمر به ویرانی سرزمین غنی ایران بسته و زندگی، امنیت و رفاه را از ملت ایران سلب کرده است.

لب‌هایم را دوختم تا همان‌طور که کیانوش گفت: «شاید تلنگری باشد.» کیانوش از جانش گذشت تا رنج مردم ایران را آشکارتر کند. این اقدام او پیامی برای همگان داشت: «ما تا پای جان برای ایران ایستاده‌ایم.» او نه برای آزردن مردم، بلکه برای برانگیختن آگاهی و همبستگی گام برداشت. هدف او و هدف من از ادامه‌ی مسیر او به شکلی دیگر، هرگز آسیب به جامعه‌ای نبوده که روزانه با رنج‌ها و آسیب‌های بی‌شمار مواجه است؛ بلکه تلنگری بود به کسانی که می‌توانند تغییری ایجاد کنند اما گویی اولویت‌ها و بحران‌های جامعه ایران را به فراموشی سپرده‌ و نادیده می‌گیرند. مسئله من نبودم و نیستم؛ لب‌های دوخته، تلنگری برای یادآوری رنج‌های جامعه‌ای بود که هر روز در مقابل یک حکومت ظالم، درگیر سرکوب، فقر، مرگ و تقلا برای بقاست.

از همه‌ی آن‌هایی که در این روزهای سخت و سیاه، ترس را کنار گذاشتند و کنار هم ایستادیم و هم‌صدا شدیم، صادقانه ممنونم. هر کدام از شما به‌تنهایی نور امیدی برای ادامه‌ی این راه پرچالش و سخت هستید که یقین دارم به تحقق یافتن خواسته‌ی قلبی مشترک‌مان ختم خواهد شد.

این پایان نیست چون خاموشی کار من نیست.

به احترام رنج‌های مادر، پدر، خانواده‌، عزیزان و اطرافیانم و درخواست مردم شریفی که رنج‌مان با هم مشترک است، لب‌هایم را باز کردم. اما این پایان نیست. برای تحصن و حتی اعتصاب (اگر نیاز باشد) برمی‌گردم و تا جان در بدن دارم برای کشورم، خواست مردمم و خواست کیانوش که آزادی و آبادانی ایران است، خواهم جنگید و ادامه خواهم داد. فاطمه سپهری، آرشام رضایی و همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی باید آزاد شوند. این خواست عموم مردم ایران است. تصمیم من قاطع است: «سکوت نمی‌کنم چون خاموشی کار من نیست. حتی اگر جمهوری اسلامی مرا بازداشت کند یا حتی بکشد.» این راهی است که برای پایان دادن به سرکوب، تحقیر و پایمال کردن کرامت انسانی‌مان باید کنار هم طی کنیم. هر چند یک تن بودم، اما تنها نبودم و می‌دانم به‌زودی طغیان ما مردم کنار هم، بساط ظلم را برمی‌چیند.

پاینده ایران
زن، زندگی، آزادی


@Hosseinronaghi

#حسین_رونقی #کیانوش_سنجری #توماج_صالحی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق، بر سر مزار جاویدنام کیانوش سنجری حاضر شد و پرچم شیر و خورشید بر آن گذاشت و ضمن انتشار این تصاویر نوشت:

برای کیانوش...

اهل سر مزار رفتن نیستم، اما در این مدت کوتاه، چندین‌بار سر مزار کیانوش رفته‌ام. ساکت در گوشه‌ای ایستاده یا نشسته‌ام و پس از مدتی برگشته‌ام. هر بار غم بزرگی بر قلبم نشسته است. غمی که این روزها تبدیل به خشم شده است. خشمی که مرا به جنگیدن برای ایران ترغیب می‌کند. آن‌چنان‌که برای دوباره تپیدن قلب ایران، می‌جنگم و می‌ایستم، حتی اگر قلب من بایستد.

بوی عطری را حس می‌کنم و یاد کیانوش می‌افتم. آن روز در اتاق کیانوش نشسته بودیم، بلند شد، عطر ساواج را برداشت و روی خودش و در فضای اتاق اسپری کرد و گفت: «بوی مورد علاقه‌ام.» همان عطر را دارم، اما از آن روز، دیگر آن را نزده‌ام.

حرف‌های کیانوش را مرور می‌کنم. چقدر به آزادی ایران باور داشت. می‌گفت باید اصول و ارزش‌ها را حفظ کنیم، حتی اگر مخالف سیاسی باشیم. چقدر از دیسیپلین سیاسی و رفتاری می‌گفت. چه جان باارزشی داشت.

برای خواسته‌های او که آزادی ایران و زندانیان سیاسی-عقیدتی بود، تا جان دارم خواهم ایستاد. او همیشه از آزادی بیان و عقیده هر شهروند می‌گفت و یقین دارم که به آن خواهیم رسید.

کاش می‌توانستیم در مراسم خاکسپاری‌اش، پرچم ملی ایران را بر پیکرش بگذاریم و هم‌صدا با هم سرود «ای ایران» را برایش بخوانیم. امروز رفتم، پرچم ملی ایران (شیر و خورشید) را بر سر مزارش گذاشتم و قول دادم روزی، به‌زودی و در ایران آزادمان، مراسمی باشکوه به‌یاد او و همه جان‌باختگان راه آزادی و میهن برگزار خواهیم کرد. ایستاده‌ایم بر عهدی که بسته‌ایم.

@Hosseinronaghi

#کیانوش_سنجری #شاید_تلنگری_باشد #حسین_رونقی #نه_به_جمهورى_اسلامى #پرچم_شیروخورشید #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech