This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناپدیدسازی قهری؛ جرم بینالمللی و جنایت علیه بشریت
سازمان ملل متحد روز ۳۰ اوت هر سال را روز جهانی ناپدیدشدگان معرفی کرده است. سازمان عفو بینالملل، ناپدیدسازی قهری را اینگونه تعریف میکند: «قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.» جمهوری اسلامی هرگز از ارتکاب به این جنایت دست برنداشته است. از ناپدیدسازی مخالفان در دهه شصت خورشیدی گرفته تا آبان ۹۸.
اگر قرار باشد وضعیت سعید زینالی در قالب حقوق بینالملل تعریف شود، باید گفت او یک ناپدیدشده قهری است. خانواده سعید زینالی از تابستان ۱۳۷۸ فرزند خود را ندیدهاند؛ یعنی از زمانی که سعید ۲۳ساله بود تا کنون که ۲۳ سال از آن تاریخ گذشته است. در تمام این سالها جمهوری اسلامی و تمام نهادهای قضایی امنیتی ذیل این نظام، هر گونه اطلاع و آگاهی از وضعیت سعید زینالی را انکار میکنند. با اینهمه، همسایههای خانواده زینالی تاکید کردهاند که در ۲۳ تیر ۱۳۷۸، زمانی که اعتراضات دانشجویی دورانساز تیر ۷۸ و سرکوب آن به شدت در جریان بود، سعید را همراه دانشجویی دیگر دیدهاند که ماموران آنها را به زور سوار یک ماشین کردهاند. احمد باطبی، فعال سیاسی، نیز گفته بود صدای او را در بازجوییها شنیده بود.
با این حال، تمام نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در پاسخ به تمام پیگیریهای خانواده زینالی، از وضعیت او اظهار بیاطلاعی میکنند و خود را فاقد مسئولیت در برابر نوع وضعیت سعید میدانند. اینگونه ست که سعید زینالی عملا یک ناپدیدشده قهری است.
https://tavaana.org/fa/Day_Disappeared
#ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناپدیدسازی قهری؛ جرم بینالمللی و جنایت علیه بشریت
سازمان ملل متحد روز ۳۰ اوت هر سال را روز جهانی ناپدیدشدگان معرفی کرده است. سازمان عفو بینالملل، ناپدیدسازی قهری را اینگونه تعریف میکند: «قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.» جمهوری اسلامی هرگز از ارتکاب به این جنایت دست برنداشته است. از ناپدیدسازی مخالفان در دهه شصت خورشیدی گرفته تا آبان ۹۸.
اگر قرار باشد وضعیت سعید زینالی در قالب حقوق بینالملل تعریف شود، باید گفت او یک ناپدیدشده قهری است. خانواده سعید زینالی از تابستان ۱۳۷۸ فرزند خود را ندیدهاند؛ یعنی از زمانی که سعید ۲۳ساله بود تا کنون که ۲۳ سال از آن تاریخ گذشته است. در تمام این سالها جمهوری اسلامی و تمام نهادهای قضایی امنیتی ذیل این نظام، هر گونه اطلاع و آگاهی از وضعیت سعید زینالی را انکار میکنند. با اینهمه، همسایههای خانواده زینالی تاکید کردهاند که در ۲۳ تیر ۱۳۷۸، زمانی که اعتراضات دانشجویی دورانساز تیر ۷۸ و سرکوب آن به شدت در جریان بود، سعید را همراه دانشجویی دیگر دیدهاند که ماموران آنها را به زور سوار یک ماشین کردهاند. احمد باطبی، فعال سیاسی، نیز گفته بود صدای او را در بازجوییها شنیده بود.
با این حال، تمام نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در پاسخ به تمام پیگیریهای خانواده زینالی، از وضعیت او اظهار بیاطلاعی میکنند و خود را فاقد مسئولیت در برابر نوع وضعیت سعید میدانند. اینگونه ست که سعید زینالی عملا یک ناپدیدشده قهری است.
https://tavaana.org/fa/Day_Disappeared
#ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
😢32👍1😁1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناپدید سازی قهری چیست؟
معین خزائلی، حقوقدان، میگوید: «عدم پذیرش مسئولیت قانونی بازداشت، به معنی ربایش و مصداق «ناپدیدسازی قهری» است.»
همزمان با افزایش شمار بازداشت شدگان در نتیجه اعتراضات سراسری اخیر گزارشها از عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی خبر میدهند.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
اگر احتیاج به وکیل دارید با مشاوران حقوقی دادبان تماس بگیرید.
@daadbaan2021
تماس مستقیم با وکیل در واتس اپ
+905510332575
#مهسا_امینی #ناپدیدسازی_قهری #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ناپدید سازی قهری چیست؟
معین خزائلی، حقوقدان، میگوید: «عدم پذیرش مسئولیت قانونی بازداشت، به معنی ربایش و مصداق «ناپدیدسازی قهری» است.»
همزمان با افزایش شمار بازداشت شدگان در نتیجه اعتراضات سراسری اخیر گزارشها از عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی خبر میدهند.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
اگر احتیاج به وکیل دارید با مشاوران حقوقی دادبان تماس بگیرید.
@daadbaan2021
تماس مستقیم با وکیل در واتس اپ
+905510332575
#مهسا_امینی #ناپدیدسازی_قهری #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍102🙏5🔥3👏1🤔1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۴ ساله است. کودکی که ۱۶ ماه است، پدرش را ندیده است.
پژمان، علاقه زیادی به ماهیگیری داشت و در صفحه اینستاگرامش آموزش ماهیگیری میداد. او آخر هفتهها جهت ماهیگیری به روستای دیوزناو از توابع شهرستان سروآباد استان کردستان میرفت.
در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ که برای ماهیگیری رفته بود، توسط ماموران اطلاعات سپاه ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
هیچ کدام از مراجع قضایی درباره وضعیت پژمان نیز به خانواده پاسخگو نبوده و نیستند. گرچه برخی افراد در مراکز حکومتی و نظامی استان، بازداشتشدن او را به طور غیر رسمی تأیید کردهاند، اما مرتجع رسمی میگویند چنین شخصی را بازداشت نکردهایم!
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است و هیچ حرکتی خلاف قانون انجام نداده است.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.
در صورت نیاز به وکیل یا مشاوره حقوقی، با دادبان تماس بگیرید
@daadbaan2021
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پژمان، علاقه زیادی به ماهیگیری داشت و در صفحه اینستاگرامش آموزش ماهیگیری میداد. او آخر هفتهها جهت ماهیگیری به روستای دیوزناو از توابع شهرستان سروآباد استان کردستان میرفت.
در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ که برای ماهیگیری رفته بود، توسط ماموران اطلاعات سپاه ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
هیچ کدام از مراجع قضایی درباره وضعیت پژمان نیز به خانواده پاسخگو نبوده و نیستند. گرچه برخی افراد در مراکز حکومتی و نظامی استان، بازداشتشدن او را به طور غیر رسمی تأیید کردهاند، اما مرتجع رسمی میگویند چنین شخصی را بازداشت نکردهایم!
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است و هیچ حرکتی خلاف قانون انجام نداده است.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.
در صورت نیاز به وکیل یا مشاوره حقوقی، با دادبان تماس بگیرید
@daadbaan2021
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔51👍5🔥4❤1
پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۴ ساله است. کودکی که ۱۸ ماه است، پدرش را ندیده است.
پژمان، علاقه زیادی به ماهیگیری داشت و در صفحه اینستاگرامش آموزش ماهیگیری میداد. او آخر هفتهها جهت ماهیگیری به روستای دیوزناو از توابع شهرستان سروآباد استان کردستان میرفت.
در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ که برای ماهیگیری رفته بود، توسط ماموران اطلاعات سپاه ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
هیچ کدام از مراجع قضایی درباره وضعیت پژمان به خانوادهاش پاسخگو نبوده و نیستند. گرچه برخی افراد در مراکز حکومتی و نظامی استان، بازداشتشدن او را به طور غیر رسمی تأیید کردهاند، اما مراجع رسمی میگویند چنین شخصی را بازداشت نکردهایم!
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است و هیچ حرکتی خلاف قانون انجام نداده است.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۴ ساله است. کودکی که ۱۸ ماه است، پدرش را ندیده است.
پژمان، علاقه زیادی به ماهیگیری داشت و در صفحه اینستاگرامش آموزش ماهیگیری میداد. او آخر هفتهها جهت ماهیگیری به روستای دیوزناو از توابع شهرستان سروآباد استان کردستان میرفت.
در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ که برای ماهیگیری رفته بود، توسط ماموران اطلاعات سپاه ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
هیچ کدام از مراجع قضایی درباره وضعیت پژمان به خانوادهاش پاسخگو نبوده و نیستند. گرچه برخی افراد در مراکز حکومتی و نظامی استان، بازداشتشدن او را به طور غیر رسمی تأیید کردهاند، اما مراجع رسمی میگویند چنین شخصی را بازداشت نکردهایم!
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است و هیچ حرکتی خلاف قانون انجام نداده است.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیست ماه از ناپدیدسازی قهری پژمان مرادی میگذرد
پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۴ ساله است. کودکی که ۲۰ ماه است، پدرش را ندیده است.
پژمان، علاقه زیادی به ماهیگیری داشت و در صفحه اینستاگرامش آموزش ماهیگیری میداد. او آخر هفتهها جهت ماهیگیری به روستای دیوزناو از توابع شهرستان سروآباد استان کردستان میرفت.
در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ که برای ماهیگیری رفته بود، توسط ماموران اطلاعات سپاه ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
هیچ کدام از مراجع قضایی درباره وضعیت پژمان به خانوادهاش پاسخگو نبوده و نیستند. گرچه برخی افراد در مراکز حکومتی و نظامی استان، بازداشتشدن او را به طور غیر رسمی تأیید کردهاند، اما مراجع رسمی میگویند چنین شخصی را بازداشت نکردهایم!
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است و هیچ حرکتی خلاف قانون انجام نداده است.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۴ ساله است. کودکی که ۲۰ ماه است، پدرش را ندیده است.
پژمان، علاقه زیادی به ماهیگیری داشت و در صفحه اینستاگرامش آموزش ماهیگیری میداد. او آخر هفتهها جهت ماهیگیری به روستای دیوزناو از توابع شهرستان سروآباد استان کردستان میرفت.
در تاریخ ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۰ که برای ماهیگیری رفته بود، توسط ماموران اطلاعات سپاه ربوده و به مکانی نامعلوم منتقل شد.
هیچ کدام از مراجع قضایی درباره وضعیت پژمان به خانوادهاش پاسخگو نبوده و نیستند. گرچه برخی افراد در مراکز حکومتی و نظامی استان، بازداشتشدن او را به طور غیر رسمی تأیید کردهاند، اما مراجع رسمی میگویند چنین شخصی را بازداشت نکردهایم!
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است و هیچ حرکتی خلاف قانون انجام نداده است.
بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
عدم انتشار نام بازداشت شدگان، عدم ارائه اطلاعات درباره اتهام بازداشت، محل نگهداری فرد بازداشتی و روند دادرسی قضایی و به ویژه انکار حضور بازداشتی در زندان مصداق عینی و عملی ناپدیدسازی قهری توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی حکومتی است.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند روز پیش شکایتی رسمی از دولت جمهوری اسلامی در سازمان ملل بە دنبال ناپدیدسازی قهری چهار زندانی سیاسی به ثبت رسید.. جمهوری اسلامی سال گذشته چهار زندانی سیاسی به نامهای وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم را اعدام کرد، اما تا این لحظه پیکر آنها را به خانوادهها تحویل نداده و محل دفن آنها را اعلام نکرده است. (کاری که در بسیاری موارد دیگر در این ۴۵ سال گذشته انجام داده است)
بنا بر اعلام د.فراز فیروزی، وکیل خانوادههای این چهار زندانی سیاسی که متاسفانه در ژانویەی ۲۰۲۴ میلادی اعدام شدند، شکایتی رسمی در سازمان ملل متحد(گروه ناپدیدسازی قهری) بطرفیت دولت جمهوری اسلامی به ثبت رسید.
گلستان ارژنگی، همسر وفا آذربار در این ویدیو میگوید؛
«من گلستان ارژنگی، همسر وفا آذربار، زندانی سیاسی کورد اعدام شده،، از تمام سازمانها و نهادهای حقوقبشری، فعالان حقوق بشر، خانوادههای دادخواه جانباختگان، زندانیان سیاسی و خانوادەهایشان میخواهم از ما خانوادههای دادخواه حمایت کنند تا بتوانیم پیکر عزیزانمان: وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم را پس بگیریم.
هەر ئەوە تەواوە بەڕای من»
#ناپدیدسازی_قهری #وفا_آذربار #محمد_فرامرزی #پژمان_فاتخی #محسن_مظلوم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بنا بر اعلام د.فراز فیروزی، وکیل خانوادههای این چهار زندانی سیاسی که متاسفانه در ژانویەی ۲۰۲۴ میلادی اعدام شدند، شکایتی رسمی در سازمان ملل متحد(گروه ناپدیدسازی قهری) بطرفیت دولت جمهوری اسلامی به ثبت رسید.
گلستان ارژنگی، همسر وفا آذربار در این ویدیو میگوید؛
«من گلستان ارژنگی، همسر وفا آذربار، زندانی سیاسی کورد اعدام شده،، از تمام سازمانها و نهادهای حقوقبشری، فعالان حقوق بشر، خانوادههای دادخواه جانباختگان، زندانیان سیاسی و خانوادەهایشان میخواهم از ما خانوادههای دادخواه حمایت کنند تا بتوانیم پیکر عزیزانمان: وفا آذربار، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و محسن مظلوم را پس بگیریم.
هەر ئەوە تەواوە بەڕای من»
#ناپدیدسازی_قهری #وفا_آذربار #محمد_فرامرزی #پژمان_فاتخی #محسن_مظلوم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔33🕊4👍2❤1
با این چهار زندانی سیاسی اهوازی چه کردید؟
چند روز پیش، خانوادههای چهار زندانی محکوم به اعدام از مأمورین زندان سپیدار خواستند تا خبری از عزیزانشان به آنها بدهند. مأموران به آنها گفتند که این چهار نفر به زندان شیبان منتقل شدهاند. اما وقتی خانوادهها به زندان شیبان مراجعه کردند، با انکار مسئولین آنجا روبهرو شدند که هیچ زندانی جدیدی به آنجا منتقل نشده است.
اکنون معلوم نیست آیا این افراد مخفیانه اعدام یا به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
ناپدیدسازی قهری، ابزاری برای سرکوب و شکنجه مضاعف زندانیان و خانوادههای آنهاست.
از طرفی، «حبیب دریس» و «سید سالم البوشوکه»، دو زندانی سیاسی عرب اهوازی و هم پروندهای چهار زندانی ناپدید شده فوقالذکر به تازگی از سوی خسرو طرفی، رئیس زندان مرکزی (شیبان) اهواز احضار شدهاند.
خسرو طرفی در این دیدار به آنها اعلام کرد: «حکم اعدام شما تأیید شده و هیچ تخفیف یا عفو و بخششی وجود ندارد و در صف اجرای حکم اعدام هستید.»
رئیس زندان شیبان اهواز به حبیب دریس و سید سالم البوشوکه هشدار داد که «ابتدا چهار همپروندهای شما (علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم و سید عدنان موسوی) را برای اجرای حکم به زندان سپیدار منتقل کردیم و نوبت شما نیز خواهد رسید.»
با این وجود حضور آن چهار زندانی در زندان شیبان انکار میشود. چه بر سر آنها آمده است؟
با توجه به اعدام مخفیانه آقای شارمهد، نگرانی در خصوص زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیشتر شده است.
با سپاس از ریما شیرمحمدی بابت انتشار اطلاعات فوق در شبکه اجتماعی ایکس
#ناپدیدسازی_قهری
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
چند روز پیش، خانوادههای چهار زندانی محکوم به اعدام از مأمورین زندان سپیدار خواستند تا خبری از عزیزانشان به آنها بدهند. مأموران به آنها گفتند که این چهار نفر به زندان شیبان منتقل شدهاند. اما وقتی خانوادهها به زندان شیبان مراجعه کردند، با انکار مسئولین آنجا روبهرو شدند که هیچ زندانی جدیدی به آنجا منتقل نشده است.
اکنون معلوم نیست آیا این افراد مخفیانه اعدام یا به مکان نامعلومی منتقل شدهاند.
ناپدیدسازی قهری، ابزاری برای سرکوب و شکنجه مضاعف زندانیان و خانوادههای آنهاست.
از طرفی، «حبیب دریس» و «سید سالم البوشوکه»، دو زندانی سیاسی عرب اهوازی و هم پروندهای چهار زندانی ناپدید شده فوقالذکر به تازگی از سوی خسرو طرفی، رئیس زندان مرکزی (شیبان) اهواز احضار شدهاند.
خسرو طرفی در این دیدار به آنها اعلام کرد: «حکم اعدام شما تأیید شده و هیچ تخفیف یا عفو و بخششی وجود ندارد و در صف اجرای حکم اعدام هستید.»
رئیس زندان شیبان اهواز به حبیب دریس و سید سالم البوشوکه هشدار داد که «ابتدا چهار همپروندهای شما (علی مجدم، معین خنفری، محمدرضا مقدم و سید عدنان موسوی) را برای اجرای حکم به زندان سپیدار منتقل کردیم و نوبت شما نیز خواهد رسید.»
با این وجود حضور آن چهار زندانی در زندان شیبان انکار میشود. چه بر سر آنها آمده است؟
با توجه به اعدام مخفیانه آقای شارمهد، نگرانی در خصوص زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بیشتر شده است.
با سپاس از ریما شیرمحمدی بابت انتشار اطلاعات فوق در شبکه اجتماعی ایکس
#ناپدیدسازی_قهری
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_غبیشاوی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔41❤4👍1🕊1
۲۴ روز است که هیچ خبری از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام منتقل شده به سلول انفرادی در زندان شیبان اهواز در دست نیست و کسی هم پاسخگو نیست که چه بر سر این هموطنان آمده است.
آرش صادقی، فعال حقوق بشر، هر روز در مورد آنها مینویسد تا بلکه توجه سایرین را هم جلب کند.
او امروز نوشت:
«۲۴ روز از انتقال ۴ زندانی سیاسی اهوازیِ محکوم به اعدام به سلول انفرادی و بیخبری مطلق از آنها ، گذشت.
مراجعه مستمر و تحصن چند روزه خانواده در مقابل زندان سپیدار و شیبان هم بی نتیجه بوده است.»
مهدی یراحی، هنرمند معترض و فعال مدنی، امروز با کوت کردن توییت آرش صادقی، نوشت:
«و تو آن روز براى نخستین بار مفهوم دير شدن را خواهى فهميد.»
.
.
.
ـ جمهوری اسلامی، همزمان با پروندهسازی برای افراد و متهم کردن آنها، کارزار تحریف واقعیت و خبر جعلی راه میاندازد و به بازداشتشدگان و محکومان انواع برچسبها را میزند، تا از این طریق کاری کند که فعالان سیاسی و چهرههای نامدار جرات نکنند تا از افراد زندانی حمایت کنند.
گاه این کار ازطریق اکانتهایی با ظاهر مخالف جمهوری اسلامی اتفاق میافتد.
اما فعالان حقوق بشر مثل آرش صادقی و مهدی یراحی این جو خفقان را میشکنند و به بقیه جرات میدهند که آنها هم از نقص حقوق بشر (با هر عنوان اتهام انتسابی دستگاه ناعادلانه قضایی) سخن بگویند.
صدای همه زندانیان، به خصوص زندانیان گمنام در زندانهای شهرستانها باشیم که آنها و خانوادههایشان بسیار تحت فشار هستند.
جمهوری اسلامی این چهار زندانی سیاسی را ناپدیدسازی قهری کرده است و هیچ اطلاعی در خصوص وضعیت آنها نمیدهد.
نگذاریم زندانیان مثل جمشید شارمهد، در میان اخبار جنگ و ... کشته شوند. (در مورد جمشید شارمهد پس از کشته شدن او کارزار سایبری راه انداختند تا واکنشها را محدود کنند، ببینید چه اکانتهایی علیه آقای شارمهد ویدیو پخش کردند)
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_موسوی_غبیشاوی
#اهواز #ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرش صادقی، فعال حقوق بشر، هر روز در مورد آنها مینویسد تا بلکه توجه سایرین را هم جلب کند.
او امروز نوشت:
«۲۴ روز از انتقال ۴ زندانی سیاسی اهوازیِ محکوم به اعدام به سلول انفرادی و بیخبری مطلق از آنها ، گذشت.
مراجعه مستمر و تحصن چند روزه خانواده در مقابل زندان سپیدار و شیبان هم بی نتیجه بوده است.»
مهدی یراحی، هنرمند معترض و فعال مدنی، امروز با کوت کردن توییت آرش صادقی، نوشت:
«و تو آن روز براى نخستین بار مفهوم دير شدن را خواهى فهميد.»
.
.
.
ـ جمهوری اسلامی، همزمان با پروندهسازی برای افراد و متهم کردن آنها، کارزار تحریف واقعیت و خبر جعلی راه میاندازد و به بازداشتشدگان و محکومان انواع برچسبها را میزند، تا از این طریق کاری کند که فعالان سیاسی و چهرههای نامدار جرات نکنند تا از افراد زندانی حمایت کنند.
گاه این کار ازطریق اکانتهایی با ظاهر مخالف جمهوری اسلامی اتفاق میافتد.
اما فعالان حقوق بشر مثل آرش صادقی و مهدی یراحی این جو خفقان را میشکنند و به بقیه جرات میدهند که آنها هم از نقص حقوق بشر (با هر عنوان اتهام انتسابی دستگاه ناعادلانه قضایی) سخن بگویند.
صدای همه زندانیان، به خصوص زندانیان گمنام در زندانهای شهرستانها باشیم که آنها و خانوادههایشان بسیار تحت فشار هستند.
جمهوری اسلامی این چهار زندانی سیاسی را ناپدیدسازی قهری کرده است و هیچ اطلاعی در خصوص وضعیت آنها نمیدهد.
نگذاریم زندانیان مثل جمشید شارمهد، در میان اخبار جنگ و ... کشته شوند. (در مورد جمشید شارمهد پس از کشته شدن او کارزار سایبری راه انداختند تا واکنشها را محدود کنند، ببینید چه اکانتهایی علیه آقای شارمهد ویدیو پخش کردند)
#محمدرضا_مقدم
#معین_خنفری
#علی_مجدم
#عدنان_موسوی_غبیشاوی
#اهواز #ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍28💔16🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال گذشته فرزند او و سه زندانی سیاسی دیگر را کشتند، ولی محل دفن پیکرها را از خانوادهها مخفی نگاه داشتند.
گناه خانوادهها چیست؟!
به این کار ناپدیدسازی قهری پیکر کشتهشدهها و آزار و شکنجه خانواده آنها میگویند.
رفیق حسینپناهی، که محل مزار برادر او رامین هم هنوز پس از شش سال نامعلوم است، مثل مزار فرزاد کمانگر و ... نوشته:
«من مادر سربدارم؛ فریادی که تاریخ را میلرزاند
من مادر سربدارم؛ مادری که فرزندش را نه بر خاک، که در آغوش دلش دفن کرده است. مادری که حتی از یک مزار برای ریختن اشکهایش محروم است، اما داغ فرزندش را در هر نفس با خود میکشد.
امروز یادآور روزی است که چهار جوان؛ پژمان فاتحی، محسن مظلوم، وفا آذربار و محمد فرامرزی، که بر چوبههای دار ایستادند. آنها رفتند، اما سرهایشان را سربلند بردند، و این خاک را به خون خود آبیاری کردند.
آنان سربداران عصر ما بودند؛ دلیرانی که مرگ را به زندگی در زنجیر ترجیح دادند. اما دریغ و درد که حتی سنگ مزاری ندارند تا مادرانشان اشکهایشان را بر خاک بریزند. فرزندانمان را گرفتند، مزارشان را انکار کردند، اما نامشان را چه میتوانند کنند؟ نامشان فریاد این ملت است.
من مادر سربدارم؛ اشکهایم آتشی است که قلب ظالمان را خواهد سوزاند. هر شب به یاد فرزندم، به یاد آن خاکی که حتی سهم او نشد، دعا میکنم؛ نه برای آرامش خود، که برای بیداری مردمان.
روزی خواهد رسید که این خاک، مزار تمام آزادیخواهان خواهد شد. روزی که هیچ مادری بیمزار نماند و عدالت، یادگار خونهای ریخته شده باشد. آن روز، خورشید آزادی بر این سرزمین طلوع خواهد کرد.»
#پژمان_فاتحی
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#وفا_آذربار #نه_به_اعدام #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گناه خانوادهها چیست؟!
به این کار ناپدیدسازی قهری پیکر کشتهشدهها و آزار و شکنجه خانواده آنها میگویند.
رفیق حسینپناهی، که محل مزار برادر او رامین هم هنوز پس از شش سال نامعلوم است، مثل مزار فرزاد کمانگر و ... نوشته:
«من مادر سربدارم؛ فریادی که تاریخ را میلرزاند
من مادر سربدارم؛ مادری که فرزندش را نه بر خاک، که در آغوش دلش دفن کرده است. مادری که حتی از یک مزار برای ریختن اشکهایش محروم است، اما داغ فرزندش را در هر نفس با خود میکشد.
امروز یادآور روزی است که چهار جوان؛ پژمان فاتحی، محسن مظلوم، وفا آذربار و محمد فرامرزی، که بر چوبههای دار ایستادند. آنها رفتند، اما سرهایشان را سربلند بردند، و این خاک را به خون خود آبیاری کردند.
آنان سربداران عصر ما بودند؛ دلیرانی که مرگ را به زندگی در زنجیر ترجیح دادند. اما دریغ و درد که حتی سنگ مزاری ندارند تا مادرانشان اشکهایشان را بر خاک بریزند. فرزندانمان را گرفتند، مزارشان را انکار کردند، اما نامشان را چه میتوانند کنند؟ نامشان فریاد این ملت است.
من مادر سربدارم؛ اشکهایم آتشی است که قلب ظالمان را خواهد سوزاند. هر شب به یاد فرزندم، به یاد آن خاکی که حتی سهم او نشد، دعا میکنم؛ نه برای آرامش خود، که برای بیداری مردمان.
روزی خواهد رسید که این خاک، مزار تمام آزادیخواهان خواهد شد. روزی که هیچ مادری بیمزار نماند و عدالت، یادگار خونهای ریخته شده باشد. آن روز، خورشید آزادی بر این سرزمین طلوع خواهد کرد.»
#پژمان_فاتحی
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#وفا_آذربار #نه_به_اعدام #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤23💔15🕊5👍2
تداوم بازداشت و بیخبری از پژمان مرادی
بیش از ۳ سال پیش نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی پژمان مرادی را بازداشت کردند و تا امروز هیچ اطلاعی از وضعیت بازداشت و جزئیات پرونده او در دسترس نیست.
در تاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ نهادهای امنیتی در روستای دیوزناواز توابع شهرستان سروآباد استان کردستان این شهروند را بازداشت کردهاند و با وجود تلاشهای خانواده برای کسب اطلاع از محل نگهداری پژمان مرادی و مراجعه به نهادهای امنیتی و قضایی در سنندج، کرمانشاه و مریوان، تاکنون هیچ اطلاعی از او به دست نیامده است.
پژمان مرادی از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده نداشته و تاکنون مسئولان از ارائه پاسخی شفاف در خصوص وضعیت و محل نگهداری پژمان مرادی خودداری میکنند.
بی خبری از وضعیت این شهروند، منجر به افزایش نگرانی های خانواده و نزدیکان وی شده است.
چهار نوروز است که خانوادهای از سرنوشت فرزندشان بیخبر هستند. پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۵ ساله است. کودکی که بیش از ۳ سال است که پدرش را ندیده است.
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است. بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ۳ سال پیش نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی پژمان مرادی را بازداشت کردند و تا امروز هیچ اطلاعی از وضعیت بازداشت و جزئیات پرونده او در دسترس نیست.
در تاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۲۶ نهادهای امنیتی در روستای دیوزناواز توابع شهرستان سروآباد استان کردستان این شهروند را بازداشت کردهاند و با وجود تلاشهای خانواده برای کسب اطلاع از محل نگهداری پژمان مرادی و مراجعه به نهادهای امنیتی و قضایی در سنندج، کرمانشاه و مریوان، تاکنون هیچ اطلاعی از او به دست نیامده است.
پژمان مرادی از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده نداشته و تاکنون مسئولان از ارائه پاسخی شفاف در خصوص وضعیت و محل نگهداری پژمان مرادی خودداری میکنند.
بی خبری از وضعیت این شهروند، منجر به افزایش نگرانی های خانواده و نزدیکان وی شده است.
چهار نوروز است که خانوادهای از سرنوشت فرزندشان بیخبر هستند. پژمان مرادی، مکانیک اهل روانسر، متاهل و پدر یک کودک ۵ ساله است. کودکی که بیش از ۳ سال است که پدرش را ندیده است.
پژمان مرادی فاقد هرگونه سابقه کیفری و قضایی است. بر اساس قانون عدم پذیرش مسئولیت بازداشت شهروندان توسط نهادهای امنیتی و انتظامی حکومتی به معنی ربایش شهروندان و مصداق بارز «ناپدیدسازی قهری» است که در قوانین بین المللی به عنوان جنایت علیه بشریت محسوب میشود.
پدیده ناپدیدشدگان قهری، یک رفتار سیاسی است که دولتها علیه شهروندان خود اجرا میکنند. این بحران خود فرد و خانوادهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
باید تا جای ممکن برای ناپدیدشدگان قهری دادخواهی کرد.
#پژمان_مرادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔21👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گلستان ارژنگی، همسر وفا آذربار، زندانی سیاسی اعدام شده توسط جمهوری اسلامی، در تنهایی تولد همسرش را جشن میگیرد...
هنوز بعد از گذشت بیش از یک سال، پیکر چهار اعدامی به خانوادههایشان تحویل داده نشده و آنها در مکانی نامعلوم مدفون شدهاند.
گلستان ارژنگی نوشته:
«عزیزترینم وفا،
امروز، در سالروز تولدت، قلبم مملو از اندوه و یاد توست. جای خالیات در کنارمان هر لحظه حس میشود و نبودنت زخمی عمیق بر روحمان نهاده است.
قلبم نه فقط غمگین، بلکه سرشار از عشقی است که گذر زمان و بیرحمی جلادان هرگز نتوانسته و نخواهد توانست آن را کم رنگ کند.
تو فقط همسر من نبودی؛ بلکه یار و یاور روزهای سخت و شریک رویاهای زیبایم بودی. چگونه میتوانم باور کنم که دیگر در کنارم نیستی؟
میدانم که اگر در کنارمان بودی، امروز نیز همچون همیشه، با همان روحیه مصمم و نگاه امیدوار، برای آزادی و عدالت مبارزه میکردی. تو برای باورهایت شجاعانه ایستادی و جان عزیزت را فدا کردی. نامت در تاریخ مبارزات این سرزمین برای همیشه جاودان خواهد ماند.
در روزی که باید جشن بگیریم، جای خالیات سخت نمایان است، با قلبی شکسته اما ارادهای راسخ، دوبارە عهدی با تو میبندم که نگذارم خون پاکت پایمال شود. عهد میبندم که صدایت باشم، فریادت باشم، و تا آخرین نفس، دادخواه خون به ناحق ریختهات خواهم بود.
وفای عزیزم،
نامت همچون ستارهای درخشان در آسمان مبارزات این سرزمین خواهد درخشید و یادت چراغ راهمان خواهد بود.
یاد و خاطرت گرامی باد.»
ـ وفا آذربار همراه سه هم پرونده دیگرش در روند دادرسی ناعادلانه به اعدام محکوم شد. اتهامات انتسابی مبتنی بر اعترافات اجباری بودند و آنها دسترسی به وکیل انتخابی نداشتند.
فارغ از هر اعتقادی و هر رویکرد سیاسی، اعدام یک قتل حکومتی است. امتناع از تحویل پیکرها مصداق ناپدیدسازی قهری است و اینها مغایر با حقوق بشر است.
#مزارشان_کجاست؟ #وفا_آذربار #نه_به_اعدام #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هنوز بعد از گذشت بیش از یک سال، پیکر چهار اعدامی به خانوادههایشان تحویل داده نشده و آنها در مکانی نامعلوم مدفون شدهاند.
گلستان ارژنگی نوشته:
«عزیزترینم وفا،
امروز، در سالروز تولدت، قلبم مملو از اندوه و یاد توست. جای خالیات در کنارمان هر لحظه حس میشود و نبودنت زخمی عمیق بر روحمان نهاده است.
قلبم نه فقط غمگین، بلکه سرشار از عشقی است که گذر زمان و بیرحمی جلادان هرگز نتوانسته و نخواهد توانست آن را کم رنگ کند.
تو فقط همسر من نبودی؛ بلکه یار و یاور روزهای سخت و شریک رویاهای زیبایم بودی. چگونه میتوانم باور کنم که دیگر در کنارم نیستی؟
میدانم که اگر در کنارمان بودی، امروز نیز همچون همیشه، با همان روحیه مصمم و نگاه امیدوار، برای آزادی و عدالت مبارزه میکردی. تو برای باورهایت شجاعانه ایستادی و جان عزیزت را فدا کردی. نامت در تاریخ مبارزات این سرزمین برای همیشه جاودان خواهد ماند.
در روزی که باید جشن بگیریم، جای خالیات سخت نمایان است، با قلبی شکسته اما ارادهای راسخ، دوبارە عهدی با تو میبندم که نگذارم خون پاکت پایمال شود. عهد میبندم که صدایت باشم، فریادت باشم، و تا آخرین نفس، دادخواه خون به ناحق ریختهات خواهم بود.
وفای عزیزم،
نامت همچون ستارهای درخشان در آسمان مبارزات این سرزمین خواهد درخشید و یادت چراغ راهمان خواهد بود.
یاد و خاطرت گرامی باد.»
ـ وفا آذربار همراه سه هم پرونده دیگرش در روند دادرسی ناعادلانه به اعدام محکوم شد. اتهامات انتسابی مبتنی بر اعترافات اجباری بودند و آنها دسترسی به وکیل انتخابی نداشتند.
فارغ از هر اعتقادی و هر رویکرد سیاسی، اعدام یک قتل حکومتی است. امتناع از تحویل پیکرها مصداق ناپدیدسازی قهری است و اینها مغایر با حقوق بشر است.
#مزارشان_کجاست؟ #وفا_آذربار #نه_به_اعدام #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
1👍23💔22🕊3👌1
هفت روز از قتل حکومتی محسن لنگرنشین گذشته است، حکومت نه پیکرش را تحویل خانواده داده و نه محل دفن او را گفته است. گزارشها حاکی از فشار و سرکوب خانواده است.
ریما شیرمحمدی، فعال حقوق بشر، که پیشتر جزئیات مهمی درباره پرونده محسن لنگرنشین منتشر کرده است، نوشته:
«قتل حکومتیِ #محسن_لنگرنشین نه تحویل پیکر، نه حق سوگواری، حالا خانوادهاش را سرکوب میکنند.
هفت روز از قتل حکومتی محسن لنگرنشین میگذرد و به گفته یکی از دوستان، خانواده وی همچنان با مشکلات جدی روبهرو هستند.
تاکنون نه تنها پیکر او به خانواده تحویل داده نشده، بلکه محل دفن او نیز برایشان مشخص نشده است.
طبق گفته این منبع موثق، پدر محسن تحت فشارهای شدید امنیتی، تمامی پستهای خود[درباره پسرش] را از صفحه اینستا حذف کرده است. همچنین، یکی از همسایگان خانواده لنگرنشین اشاره کرده که ماموران امنیتی به طور مداوم، در شعاعی گسترده در اطراف محله و منزل خانواده لنگرنشین حضور دارند.
این شرایط نگرانکننده نیازمند توجه و حمایت عمومی است.»
عدم تحویل دادن پیکر افراد کشته شده، مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است. جمهوری اسلامی در این خصوص سابقهای طولانی و خونبار دارد. هنوز پیکر بهائیان اعدام شده در سالهای اول استقرار جمهوری اسلامی، به خانوادهها تحویل داده نشده است. هنوز بسیاری از اعدامیهای دهه شصت مزارشان معلوم نیست، هنوز مزار فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، رامین حسینپناهی، زانیار مرادی، لقمان مرادی، حسین سعیدی، ابول کورکور، مصطفی احمدزاده، محمود احمدی، سعید زینالی و ... نامشخص است.
#ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ریما شیرمحمدی، فعال حقوق بشر، که پیشتر جزئیات مهمی درباره پرونده محسن لنگرنشین منتشر کرده است، نوشته:
«قتل حکومتیِ #محسن_لنگرنشین نه تحویل پیکر، نه حق سوگواری، حالا خانوادهاش را سرکوب میکنند.
هفت روز از قتل حکومتی محسن لنگرنشین میگذرد و به گفته یکی از دوستان، خانواده وی همچنان با مشکلات جدی روبهرو هستند.
تاکنون نه تنها پیکر او به خانواده تحویل داده نشده، بلکه محل دفن او نیز برایشان مشخص نشده است.
طبق گفته این منبع موثق، پدر محسن تحت فشارهای شدید امنیتی، تمامی پستهای خود[درباره پسرش] را از صفحه اینستا حذف کرده است. همچنین، یکی از همسایگان خانواده لنگرنشین اشاره کرده که ماموران امنیتی به طور مداوم، در شعاعی گسترده در اطراف محله و منزل خانواده لنگرنشین حضور دارند.
این شرایط نگرانکننده نیازمند توجه و حمایت عمومی است.»
عدم تحویل دادن پیکر افراد کشته شده، مصداق بارز ناپدیدسازی قهری است. جمهوری اسلامی در این خصوص سابقهای طولانی و خونبار دارد. هنوز پیکر بهائیان اعدام شده در سالهای اول استقرار جمهوری اسلامی، به خانوادهها تحویل داده نشده است. هنوز بسیاری از اعدامیهای دهه شصت مزارشان معلوم نیست، هنوز مزار فرزاد کمانگر، شیرین علمهولی، رامین حسینپناهی، زانیار مرادی، لقمان مرادی، حسین سعیدی، ابول کورکور، مصطفی احمدزاده، محمود احمدی، سعید زینالی و ... نامشخص است.
#ناپدیدسازی_قهری #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔30👍8❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمیده زراعی: ناپدیدسازی فعالان سیاسی و مدنی، نشانهی عدم مشروعیت جمهوری اسلامی است
حمیده زراعی، زندانی سیاسی سابق و کنشگر مدنی، در این ویدیو میگوید:
جمهوری اسلامی همچنان به بازداشت، شکنجه و ناپدیدسازی فعالین مدنی و سیاسی ادامه میدهد. این ناپدیدسازی، نشانهی سیستم بسته و غیرپاسخگو است؛ وقتی حکومتی از ابتداییترین حقوق مردم خودش میترسد، معنایش فقط یک چیز است: این حکومت مشروعیت ندارد.
وقتی مردم به خاطر حرف زدن، به خاطر نوشتن یا روشنگری بازداشت میشوند، یعنی حق آزادی بیان در این کشور فقط یک واژهی خالیست.
او میافزاید: حسین رونقی را بیشتر از یک ماه است که بازداشت کردهاند و هیچکس، حتی خانوادهاش، از وضعیتش و از محل نگهداریاش کوچکترین اطلاعی ندارند؛ در حالی که بنا به نظر پزشکی قانونی، به خاطر ابتلا به بیماریهای مزمن، ایشان نباید تحت هیچ شرایطی در بازداشت نگهداری شود.
و ادامه میدهد: کجای دنیا، کدام حکومت حتی به وکیل اجازهی ورود به پرونده نمیدهد؟ اما در جمهوری اسلامی، هر روز دارد این اتفاق میافتد.
ما از جمهوری اسلامی هیچ توقعی نداریم، چون این نظام جز سرکوب، اعدام، شکنجه، بازداشت و فقیرتر کردن روزافزون مردم ایران، چیزی بلد نیست و انجام نمیدهد.
اما از نهادهای حقوق بشری، از جامعهی جهانی، از تمام کسانی که وجدان بیدار دارند، انتظار میرود کاری کنند برای توقف این نقض آشکار حقوق بشر.
این ناپدیدسازیها نهتنها برای خود زندانیان شکنجه است، بلکه شکنجهای روانی برای خانوادههای آنها نیز به شمار میرود.
#حمیده_زراعی #ناپدیدسازی_قهری #حسین_رونقی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمیده زراعی، زندانی سیاسی سابق و کنشگر مدنی، در این ویدیو میگوید:
جمهوری اسلامی همچنان به بازداشت، شکنجه و ناپدیدسازی فعالین مدنی و سیاسی ادامه میدهد. این ناپدیدسازی، نشانهی سیستم بسته و غیرپاسخگو است؛ وقتی حکومتی از ابتداییترین حقوق مردم خودش میترسد، معنایش فقط یک چیز است: این حکومت مشروعیت ندارد.
وقتی مردم به خاطر حرف زدن، به خاطر نوشتن یا روشنگری بازداشت میشوند، یعنی حق آزادی بیان در این کشور فقط یک واژهی خالیست.
او میافزاید: حسین رونقی را بیشتر از یک ماه است که بازداشت کردهاند و هیچکس، حتی خانوادهاش، از وضعیتش و از محل نگهداریاش کوچکترین اطلاعی ندارند؛ در حالی که بنا به نظر پزشکی قانونی، به خاطر ابتلا به بیماریهای مزمن، ایشان نباید تحت هیچ شرایطی در بازداشت نگهداری شود.
و ادامه میدهد: کجای دنیا، کدام حکومت حتی به وکیل اجازهی ورود به پرونده نمیدهد؟ اما در جمهوری اسلامی، هر روز دارد این اتفاق میافتد.
ما از جمهوری اسلامی هیچ توقعی نداریم، چون این نظام جز سرکوب، اعدام، شکنجه، بازداشت و فقیرتر کردن روزافزون مردم ایران، چیزی بلد نیست و انجام نمیدهد.
اما از نهادهای حقوق بشری، از جامعهی جهانی، از تمام کسانی که وجدان بیدار دارند، انتظار میرود کاری کنند برای توقف این نقض آشکار حقوق بشر.
این ناپدیدسازیها نهتنها برای خود زندانیان شکنجه است، بلکه شکنجهای روانی برای خانوادههای آنها نیز به شمار میرود.
#حمیده_زراعی #ناپدیدسازی_قهری #حسین_رونقی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤28👍7🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ناپدیدسازی قهری؛ جرم بینالمللی و جنایت علیه بشریت
سازمان عفو بینالملل، ناپدیدسازی قهری را اینگونه تعریف میکند: «قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.» جمهوری اسلامی هرگز از ارتکاب به این جنایت دست برنداشته است. از ناپدیدسازی مخالفان در دهه شصت خورشیدی گرفته تا آبان ۹۸.
اگر قرار باشد وضعیت سعید زینالی در قالب حقوق بینالملل تعریف شود، باید گفت او یک ناپدیدشده قهری است. خانواده سعید زینالی از تابستان ۱۳۷۸ فرزند خود را ندیدهاند؛ یعنی از زمانی که سعید ۲۳ساله بود تا کنون که ۲۳ سال از آن تاریخ گذشته است. در تمام این سالها جمهوری اسلامی و تمام نهادهای قضایی امنیتی ذیل این نظام، هر گونه اطلاع و آگاهی از وضعیت سعید زینالی را انکار میکنند. با اینهمه، همسایههای خانواده زینالی تاکید کردهاند که در ۲۳ تیر ۱۳۷۸، زمانی که اعتراضات دانشجویی دورانساز تیر ۷۸ و سرکوب آن به شدت در جریان بود، سعید را همراه دانشجویی دیگر دیدهاند که ماموران آنها را به زور سوار یک ماشین کردهاند. احمد باطبی، فعال سیاسی، نیز گفته بود صدای او را در بازجوییها شنیده بود.
با این حال، تمام نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در پاسخ به تمام پیگیریهای خانواده زینالی، از وضعیت او اظهار بیاطلاعی میکنند و خود را فاقد مسئولیت در برابر نوع وضعیت سعید میدانند. اینگونه ست که سعید زینالی عملا یک ناپدیدشده قهری است.
https://tavaana.org/fa/Day_Disappeared
#ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سازمان عفو بینالملل، ناپدیدسازی قهری را اینگونه تعریف میکند: «قربانیان ناپدیدسازی قهری افرادی هستند که انگار در چشمبههمزدنی، از کره زمین محو شدهاند. در چنین مواردی، مسئولان حکومتی (یا افرادی که با رضایت دولت عمل میکنند) فرد مورد نظر را از خیابان یا محل زندگیاش میربایند و بعد این اقدام را انکار میکنند یا از دادن اطلاعات درباره سرنوشت و محل نگهداری آن فرد امتناع میورزند.» جمهوری اسلامی هرگز از ارتکاب به این جنایت دست برنداشته است. از ناپدیدسازی مخالفان در دهه شصت خورشیدی گرفته تا آبان ۹۸.
اگر قرار باشد وضعیت سعید زینالی در قالب حقوق بینالملل تعریف شود، باید گفت او یک ناپدیدشده قهری است. خانواده سعید زینالی از تابستان ۱۳۷۸ فرزند خود را ندیدهاند؛ یعنی از زمانی که سعید ۲۳ساله بود تا کنون که ۲۳ سال از آن تاریخ گذشته است. در تمام این سالها جمهوری اسلامی و تمام نهادهای قضایی امنیتی ذیل این نظام، هر گونه اطلاع و آگاهی از وضعیت سعید زینالی را انکار میکنند. با اینهمه، همسایههای خانواده زینالی تاکید کردهاند که در ۲۳ تیر ۱۳۷۸، زمانی که اعتراضات دانشجویی دورانساز تیر ۷۸ و سرکوب آن به شدت در جریان بود، سعید را همراه دانشجویی دیگر دیدهاند که ماموران آنها را به زور سوار یک ماشین کردهاند. احمد باطبی، فعال سیاسی، نیز گفته بود صدای او را در بازجوییها شنیده بود.
با این حال، تمام نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در پاسخ به تمام پیگیریهای خانواده زینالی، از وضعیت او اظهار بیاطلاعی میکنند و خود را فاقد مسئولیت در برابر نوع وضعیت سعید میدانند. اینگونه ست که سعید زینالی عملا یک ناپدیدشده قهری است.
https://tavaana.org/fa/Day_Disappeared
#ناپدیدسازی_قهری #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊20💔5❤2
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، تاکید کرد که مقامات جمهوری اسلامی از تحویل پیکر و یا اعلام محل دفن حمید حسیننژاد، زندانی سیاسی که روز ۳۱ فروردین اعدام شد، خودداری کردهاند.
متن کامل نوشته خانم ساتو به شرح زیر است:
«روز ۳۱ فروردین ۱۴۰۴ زندانی سیاسی کرد، حمید حسیننژاد حیدرانلو اعدام شد. طبق گزارشهایی که دریافت کردم روند دادرسی ناقض حقوق اساسی او بوده است، از جمله عدم دسترسی کافی به وکیل و مترجم. در عین حال ادعاهای جدیای منبی بر اینکه از او تحت شکنجه اعتراف گرفته شده است وجود دارد.
با وجود درخواستهای مکرر خانوادهاش مقامات از تحویل پیکر او و یا اعلام محل دفن خودداری کردهاند. این مساله حق خانواده برای دانستن حقیقت و خاکسپاری و عزاداری برای عزیزشان، طبق سنتهای مذهبی و فرهنگی خود را، نقض میکند.
در رابطه با این پرونده با دولت جمهوری اسلامی ایران مکاتبه کردهام. پاسخ آنها به تازگی منتشر شده است. این پاسخ دفن مخفیانه را نه تایید و نه رد میکند. صرفا اشاره شده که: «اطلاعات لازم ارائه شدهاند». اما تا امروز (پانزدهم مرداد ۱۴۰۴، ششم اوت ۲۰۲۵) خانوادهی آقای حیدرانلو از محل دفن او بیاطلاعند. پاسخی برای اینکه چرا از همان ابتدا پیکر او تحویل خانواده داده نشد ارائه نشده. همچنین در پاسخ اظهار شده که «دفن در محل مناسب و با درنظرگرفتن ملاحظات و کرامت» صورت گرفته اما توضیحی در مورد جزئیات این «ملاحظات» نداده است.
این پرونده نشان میدهد که مجازات اعدام بسیار فراتر از لحظهی اعدام ادامه پیدا میکند. امتناع از تحویل پیکر، حق خانواده برای یادبود و تدفین مناسب را نقض میکند و عملا به نوعی مجازات ظالمانهی مضاعف تبدیل میشود. خودداری از بازگرداندن پیکر، رنج خانواده را تشدید میکند و این پرسش را برایشان پیش میآورد که پیکر فرد اعدام شده در چه وضعیتی بوده که نیاز به چنین پنهانکاری پیدا کرده است.»
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #ناپدیدسازی_قهری
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل نوشته خانم ساتو به شرح زیر است:
«روز ۳۱ فروردین ۱۴۰۴ زندانی سیاسی کرد، حمید حسیننژاد حیدرانلو اعدام شد. طبق گزارشهایی که دریافت کردم روند دادرسی ناقض حقوق اساسی او بوده است، از جمله عدم دسترسی کافی به وکیل و مترجم. در عین حال ادعاهای جدیای منبی بر اینکه از او تحت شکنجه اعتراف گرفته شده است وجود دارد.
با وجود درخواستهای مکرر خانوادهاش مقامات از تحویل پیکر او و یا اعلام محل دفن خودداری کردهاند. این مساله حق خانواده برای دانستن حقیقت و خاکسپاری و عزاداری برای عزیزشان، طبق سنتهای مذهبی و فرهنگی خود را، نقض میکند.
در رابطه با این پرونده با دولت جمهوری اسلامی ایران مکاتبه کردهام. پاسخ آنها به تازگی منتشر شده است. این پاسخ دفن مخفیانه را نه تایید و نه رد میکند. صرفا اشاره شده که: «اطلاعات لازم ارائه شدهاند». اما تا امروز (پانزدهم مرداد ۱۴۰۴، ششم اوت ۲۰۲۵) خانوادهی آقای حیدرانلو از محل دفن او بیاطلاعند. پاسخی برای اینکه چرا از همان ابتدا پیکر او تحویل خانواده داده نشد ارائه نشده. همچنین در پاسخ اظهار شده که «دفن در محل مناسب و با درنظرگرفتن ملاحظات و کرامت» صورت گرفته اما توضیحی در مورد جزئیات این «ملاحظات» نداده است.
این پرونده نشان میدهد که مجازات اعدام بسیار فراتر از لحظهی اعدام ادامه پیدا میکند. امتناع از تحویل پیکر، حق خانواده برای یادبود و تدفین مناسب را نقض میکند و عملا به نوعی مجازات ظالمانهی مضاعف تبدیل میشود. خودداری از بازگرداندن پیکر، رنج خانواده را تشدید میکند و این پرسش را برایشان پیش میآورد که پیکر فرد اعدام شده در چه وضعیتی بوده که نیاز به چنین پنهانکاری پیدا کرده است.»
#حمید_حسیننژاد_حیدرانلو #ناپدیدسازی_قهری
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍15💔6❤1
چرا حکومتهای جبّار، از تحویل جنازه مخالفان اعدامشده به خانوادههایشان امتناع میکنند؟
✍️خیام عباسی، جامعهشناس
سیاست امتناع از تحویل جنازه و سرکوب سوگواری در حکومتهای استبدادی، فراتر از یک عمل انتقامجویانه، مهندسی اجتماعیِ مبتنی بر زیستقدرت است که اندیشمندی چون فوكو به تحلیل آن پرداخته است. فوكو نشان میدهد كه حاكميت مدرن نه فقط با سركوب كه با مديريت بدنها تحقق میيابد: جسد مخالف به «قلمروی نهایی» تبديل میشود كه تصرف آن، سلطه را تا پايان چرخۀ زيستی تثبيت میكند. اين عمل، همزمان سه لایه از كنترل را فعال میكند. در سطح روانشناسی جمعی، خانواده را در وضعيت «سوگ تعليقشده» (پلين باس) رها میكند؛ وضعيتی كه در آن فقدانِ بدون پايان، هويت بازماندگان را تخريب میكند. اريكسون اين وضعیت را «ترومای تودهای» مینامد؛ جامعهای كه نتواند مرگ اعضایش را به رسميت بشناسد، توان سوگوار شدن را از دست میدهد و در فرياد خاموشِ جمعی گرفتار میشود. در لايۀ جامعهشناختی، دوركیم بر كاركرد انسجامبخش مناسک تأكيد میكند؛ تشريفات تدفين، فرصتی برای بازسازی همبستگی اجتماعی پس از شوک مرگ است. وقتی حكومت اين «سيمان نمادين» را نابود میكند (مانند سركوب گردهمايی مادران میدان مایو در آرژانتين)، جامعه را به سمت «اتميزاسيون» (مورد تحلیل در تئوری فلسفی ماركوزه) سوق میدهد؛ انفصال افراد از يكديگر كه پايۀ مقاومت جمعی را میشكند.
هالبواكس نيز ثابت كرد حافظۀ جمعی در «مكانها» و «مناسک» تجسم میيابد؛ گورستانهای مخفی مانند خاوران در ايران يا گورهای دستهجمعی سريلانكا، حافظه را زمينزده میكنند تا روایت رسمی بدون رقيب بماند. اما اين فقط كنترل روایت نيست؛ بلكه انسانزدایی سيستماتيك است که لوئيس آلفورد آن را تئوریزه کرده است. وقتی جسد به «زبالۀ خطرناک» تبديل میشود (چنانكه در اعدامهای فراقانونی مصر پس از ۲۰۱۳ ديديم)، مخالف پيش و پس از مرگ از دايرۀ انسانيت خارج میشود. آگامبن اين وضعيت را «حیات برهنه» میخواند، یعنی موجودی كه حكومت میتواند بكُشد بیآن كه قتلش «جنایت» محسوب شود. اينجا پيوندی با نظريۀ «خشونت ساختاری» گالتونگ پيدا میكند یعنی حذف جنازه، تداوم خشونتی است كه پيشتر مخالف را از حقوق شهروندی محروم كرده بود. در سطح كلانتر، اين رفتار، «ترس سيال»ی است که بومان از آن سخن گفته است؛ یعنی حکومت ترس را چون سرم یا آمپولی که به بدن بیمار تزریق میکنند، آن را به فضای عمومی تزريق میكند تا خفقان همهگیر بشود. خانوادهای كه جسد فرزندش را نمیبيند، به ابژۀ دائمی ترس تبديل میشود؛ پيغامی روشن به ديگران كه «مقاومت = نابودی کامل حتا در خاطره».
اسكات در «سلاح ضعفا» نشان میدهد چگونه حكومتها با نشانههای ظاهرن كوچک مانند ندادن يك جسد منتقد و مخالف، قدرت خود را به نمايش میگذارند. اما تناقض غامض اينجا است که همين سياست، بذر مقاومت را میپاشد. مادران خاوران در ايران يا مادربزرگهای ميدان مایو، با پافشاری بر حق سوگواری، «حافظۀ بدنمند» خلق كردند. سوگ تحميلشده به حافظه زيرزمينی نشت كرد؛ ترانههای عاميانه در تركيه پس از اعدامهای دهه ۸۰، يا نقاشیهای ديوارى در شيل عليه پينوشه، جايگزين مناسک ممنوعه شدند. اينجا است كه نظريه «كنش ارتباطی» هابرماس معنا پيدا میكند: حتا در سكوت اجباری، سوگواران با بدنهای معترض خود فضای عمومي را بازپس میگيرند. سرانجام اين سياست، شكافی پارادوكسيكال میآفريند. هرچند در كوتاهمدت جامعه را ميشكند، در درازمدت با توليد «سوژۀ سياسي» (بر گرفته از دیدگاههای رانسير) كه ديگر چيزی برای از دست دادن ندارد، پايههای حكومت را بیثبات میكند؛ همانگونه كه ناپديدسازیهای آرژانتين به محاكمۀ ژنرالها انجاميد.
این مطالعه موردی را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
مادران داغدیده آرژانتین و میدان مایو
https://tavaana.org/mothers_of_the_plaza/
#ناپدیدسازی_قهری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️خیام عباسی، جامعهشناس
سیاست امتناع از تحویل جنازه و سرکوب سوگواری در حکومتهای استبدادی، فراتر از یک عمل انتقامجویانه، مهندسی اجتماعیِ مبتنی بر زیستقدرت است که اندیشمندی چون فوكو به تحلیل آن پرداخته است. فوكو نشان میدهد كه حاكميت مدرن نه فقط با سركوب كه با مديريت بدنها تحقق میيابد: جسد مخالف به «قلمروی نهایی» تبديل میشود كه تصرف آن، سلطه را تا پايان چرخۀ زيستی تثبيت میكند. اين عمل، همزمان سه لایه از كنترل را فعال میكند. در سطح روانشناسی جمعی، خانواده را در وضعيت «سوگ تعليقشده» (پلين باس) رها میكند؛ وضعيتی كه در آن فقدانِ بدون پايان، هويت بازماندگان را تخريب میكند. اريكسون اين وضعیت را «ترومای تودهای» مینامد؛ جامعهای كه نتواند مرگ اعضایش را به رسميت بشناسد، توان سوگوار شدن را از دست میدهد و در فرياد خاموشِ جمعی گرفتار میشود. در لايۀ جامعهشناختی، دوركیم بر كاركرد انسجامبخش مناسک تأكيد میكند؛ تشريفات تدفين، فرصتی برای بازسازی همبستگی اجتماعی پس از شوک مرگ است. وقتی حكومت اين «سيمان نمادين» را نابود میكند (مانند سركوب گردهمايی مادران میدان مایو در آرژانتين)، جامعه را به سمت «اتميزاسيون» (مورد تحلیل در تئوری فلسفی ماركوزه) سوق میدهد؛ انفصال افراد از يكديگر كه پايۀ مقاومت جمعی را میشكند.
هالبواكس نيز ثابت كرد حافظۀ جمعی در «مكانها» و «مناسک» تجسم میيابد؛ گورستانهای مخفی مانند خاوران در ايران يا گورهای دستهجمعی سريلانكا، حافظه را زمينزده میكنند تا روایت رسمی بدون رقيب بماند. اما اين فقط كنترل روایت نيست؛ بلكه انسانزدایی سيستماتيك است که لوئيس آلفورد آن را تئوریزه کرده است. وقتی جسد به «زبالۀ خطرناک» تبديل میشود (چنانكه در اعدامهای فراقانونی مصر پس از ۲۰۱۳ ديديم)، مخالف پيش و پس از مرگ از دايرۀ انسانيت خارج میشود. آگامبن اين وضعيت را «حیات برهنه» میخواند، یعنی موجودی كه حكومت میتواند بكُشد بیآن كه قتلش «جنایت» محسوب شود. اينجا پيوندی با نظريۀ «خشونت ساختاری» گالتونگ پيدا میكند یعنی حذف جنازه، تداوم خشونتی است كه پيشتر مخالف را از حقوق شهروندی محروم كرده بود. در سطح كلانتر، اين رفتار، «ترس سيال»ی است که بومان از آن سخن گفته است؛ یعنی حکومت ترس را چون سرم یا آمپولی که به بدن بیمار تزریق میکنند، آن را به فضای عمومی تزريق میكند تا خفقان همهگیر بشود. خانوادهای كه جسد فرزندش را نمیبيند، به ابژۀ دائمی ترس تبديل میشود؛ پيغامی روشن به ديگران كه «مقاومت = نابودی کامل حتا در خاطره».
اسكات در «سلاح ضعفا» نشان میدهد چگونه حكومتها با نشانههای ظاهرن كوچک مانند ندادن يك جسد منتقد و مخالف، قدرت خود را به نمايش میگذارند. اما تناقض غامض اينجا است که همين سياست، بذر مقاومت را میپاشد. مادران خاوران در ايران يا مادربزرگهای ميدان مایو، با پافشاری بر حق سوگواری، «حافظۀ بدنمند» خلق كردند. سوگ تحميلشده به حافظه زيرزمينی نشت كرد؛ ترانههای عاميانه در تركيه پس از اعدامهای دهه ۸۰، يا نقاشیهای ديوارى در شيل عليه پينوشه، جايگزين مناسک ممنوعه شدند. اينجا است كه نظريه «كنش ارتباطی» هابرماس معنا پيدا میكند: حتا در سكوت اجباری، سوگواران با بدنهای معترض خود فضای عمومي را بازپس میگيرند. سرانجام اين سياست، شكافی پارادوكسيكال میآفريند. هرچند در كوتاهمدت جامعه را ميشكند، در درازمدت با توليد «سوژۀ سياسي» (بر گرفته از دیدگاههای رانسير) كه ديگر چيزی برای از دست دادن ندارد، پايههای حكومت را بیثبات میكند؛ همانگونه كه ناپديدسازیهای آرژانتين به محاكمۀ ژنرالها انجاميد.
این مطالعه موردی را در سایت آموزشکده توانا بخوانید:
مادران داغدیده آرژانتین و میدان مایو
https://tavaana.org/mothers_of_the_plaza/
#ناپدیدسازی_قهری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍21❤6💔5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روایت اردلان مامه از شلیک به مادر و ناپدیدسازی قهری پدرش
بیش از هزار روز بیخبری از عثمان مامه
اردلان مامه، فرزند عثمان مامه – قربانی ناپدیدسازی قهری – و شهین عبدالقادری، از آسیبدیدگان انقلاب مهسا، در ویدیویی که برای آموزشکده توانا ارسال کرده، جزئیات شلیک به مادرش و ناپدید شدن پدرش را روایت کرده است.
به گفته اردلان مامه، شامگاه هفتم مهر ۱۴۰۱، هنگامی که خانواده او برای مراسم فوت مادربزرگش به سمت خانه او در حرکت بودند، حوالی میدان مادر شهر بوکان، در میان ترافیک ناشی از بوقهای اعتراضی، هدف تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی قرار گرفتند. شش یا هفت گلوله به خودروی آنها اصابت کرد که یکی از آنها مستقیماً به سر مادرش برخورد کرد و باعث جدا شدن گوش راست او و باقی ماندن ساچمهها در سرش شد.
اردلان توضیح میدهد که در بیمارستان بوکان اعلام کردند پزشک متخصص حضور ندارد و روز بعد نیز هیچ پزشکی حاضر به مداوا نشد. در نهایت مادرش را به سقز منتقل کردند، جایی که پزشک تنها توانست گوش او را پیوند بزند و به دلیل خطر بالای فلج کامل، از خارج کردن ساچمهها خودداری کرد.
به گفته او، در زمان بستری شدن مادرش، چندین بار از خانواده بازجویی شد و نیروهای امنیتی علت تیرخوردن را «اشتباه» عنوان کردند. پس از ترخیص، اطلاعات سپاه سقز، خانواده را تهدید کرد که از انتشار هرگونه تصویر یا فیلم از وضعیت مادرش خودداری کنند.
اردلان مامه میگوید پنجاه روز بعد، در شب ۲۷ آبان ۱۴۰۱، پدرش، عثمان مامه، در مسیر بازگشت به خانه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ناپدید شد. اکنون ۱۰۰۱ روز از آن زمان میگذرد و با وجود پیگیریهای مکرر، هیچ اطلاع رسمی از سرنوشت او به دست نیامده است. اردلان نقل میکند که فرمانده سپاه بوکان به آنها گفته: «پدرت در بازداشت وزارت اطلاعات است و تا خودشان نخواهند، خبری از او نخواهید گرفت.»
او در پایان این ویدیو از همه نهادهای حقوق بشری و فعالان میخواهد که صدای پدرش و دیگر زندانیان سیاسی باشند.
#عثمان_مامه #شهین_عبدالقادری #بوکان #زن_زندگی_آزادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از هزار روز بیخبری از عثمان مامه
اردلان مامه، فرزند عثمان مامه – قربانی ناپدیدسازی قهری – و شهین عبدالقادری، از آسیبدیدگان انقلاب مهسا، در ویدیویی که برای آموزشکده توانا ارسال کرده، جزئیات شلیک به مادرش و ناپدید شدن پدرش را روایت کرده است.
به گفته اردلان مامه، شامگاه هفتم مهر ۱۴۰۱، هنگامی که خانواده او برای مراسم فوت مادربزرگش به سمت خانه او در حرکت بودند، حوالی میدان مادر شهر بوکان، در میان ترافیک ناشی از بوقهای اعتراضی، هدف تیراندازی مستقیم نیروهای امنیتی قرار گرفتند. شش یا هفت گلوله به خودروی آنها اصابت کرد که یکی از آنها مستقیماً به سر مادرش برخورد کرد و باعث جدا شدن گوش راست او و باقی ماندن ساچمهها در سرش شد.
اردلان توضیح میدهد که در بیمارستان بوکان اعلام کردند پزشک متخصص حضور ندارد و روز بعد نیز هیچ پزشکی حاضر به مداوا نشد. در نهایت مادرش را به سقز منتقل کردند، جایی که پزشک تنها توانست گوش او را پیوند بزند و به دلیل خطر بالای فلج کامل، از خارج کردن ساچمهها خودداری کرد.
به گفته او، در زمان بستری شدن مادرش، چندین بار از خانواده بازجویی شد و نیروهای امنیتی علت تیرخوردن را «اشتباه» عنوان کردند. پس از ترخیص، اطلاعات سپاه سقز، خانواده را تهدید کرد که از انتشار هرگونه تصویر یا فیلم از وضعیت مادرش خودداری کنند.
اردلان مامه میگوید پنجاه روز بعد، در شب ۲۷ آبان ۱۴۰۱، پدرش، عثمان مامه، در مسیر بازگشت به خانه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ناپدید شد. اکنون ۱۰۰۱ روز از آن زمان میگذرد و با وجود پیگیریهای مکرر، هیچ اطلاع رسمی از سرنوشت او به دست نیامده است. اردلان نقل میکند که فرمانده سپاه بوکان به آنها گفته: «پدرت در بازداشت وزارت اطلاعات است و تا خودشان نخواهند، خبری از او نخواهید گرفت.»
او در پایان این ویدیو از همه نهادهای حقوق بشری و فعالان میخواهد که صدای پدرش و دیگر زندانیان سیاسی باشند.
#عثمان_مامه #شهین_عبدالقادری #بوکان #زن_زندگی_آزادی #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔29🕊6❤3
پیکر یا محل دفن پیکر اسماعیل فکری کجاست؟
بر اساس اطلاعات دریافتی، بیش از دو ماه پس از اعدام اسماعیل فکری، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی هنوز پیکر این زندانی سیاسی را به خانوادهاش تحویل ندادهاند و از محل دفن او اطلاعی در دست نیست. یک منبع نزدیک به خانواده اعلام کرد که خانواده به تمامی سازمانها و ارگانها از جمله قوه قضاییه، سازمان زندانها، زندان اوین و قزلحصار مراجعه کردهاند، اما مسئولان از ارائه هرگونه پاسخ خودداری کردهاند.
اسماعیل فکری، جوان ۲۷ ساله متخصص رایانه و شبکههای ارتباطی، پیش از اعدام دو نامه مهم نوشت: یکی به دیوان عالی کشور و دیگری به رییس قوه قضاییه، او در این نامهها خواستار توقف اجرای حکم و اعاده دادرسی شده بود. او اعلام کرد اتهام همکاری اطلاعاتی با اسرائیل بر اساس اقرارهای تحت فشار، گزارش ضابط پرونده و قصد بر تصاحب رمزارزهایش صادر شده، در حالی که رمزارزها حاصل فعالیت قانونی در حوزه مالی و به قصد سرمایهگذاری بودهاند. فکری توضیح داد که ضابط پرونده با وعده آزادی و بازگرداندن رمزارزها، او و خانوادهاش را فریب داده و حتی گفته بود نیازی به وکیل نیست. او تحت فشار و تهدید شدن به مرگ، در دوران بازداشت در انفرادی و تحقیقات مقدماتی برخی اظهارات علیه دوست سابقش، بابک شهبازی، را تأیید کرده بود.
او در جلسه ده دقیقهای دادگاه بدوی متوجه شد تمام روند پرونده و اتهامات علیه او صحنهسازی و ساختگی بوده است. فکری اعلام کرد که اتهامات منتسبه، شامل دسترسی و انتقال حجم عظیمی از اطلاعات محرمانه نظامی، از اساس غیرممکن بوده و تمام اعترافات اولیه را منکر شد. او خواستار بررسی مجدد پرونده و رعایت عدالت پیش از اجرای حکم شده بود، اما نامههایش پیش از اعدام به نتیجه نرسید.
او در نامههایش به اخاذی ضابطین پرونده از خانوادهاش اشاره کرده و از دستگاه قضائی جمهوری اسلامی خواسته بود با توجه به اسناد رسمی ارائهشده، برسی کند که «این آقایان چرا این پول را گرفتند و چه کردند».
اسماعیل فکری در نامهاش همچنین اشاره کرده بود که ضابطین به خانواده او گفتهاند: «قاضی “خر” ما است و هرچه بگوییم مینویسد.»
اخیرا گفته شده است که برای اعتراف گیری از اسماعیل فکری، او را به تماشای اجرای حکم اعدام یکی از متهمان امنیتی برده بودند و پس از آن او را برای تایید ادعاهای بازجویان بیشتر تحت فشار گذاشته بودند.
متن کامل نامه اسماعیل فکری خطاب به رئیس دیوان عالی کشور را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/esmail-fekri-executed-letter/
#اسماعیل_فکری #نه_به_اعدام #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس اطلاعات دریافتی، بیش از دو ماه پس از اعدام اسماعیل فکری، نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی هنوز پیکر این زندانی سیاسی را به خانوادهاش تحویل ندادهاند و از محل دفن او اطلاعی در دست نیست. یک منبع نزدیک به خانواده اعلام کرد که خانواده به تمامی سازمانها و ارگانها از جمله قوه قضاییه، سازمان زندانها، زندان اوین و قزلحصار مراجعه کردهاند، اما مسئولان از ارائه هرگونه پاسخ خودداری کردهاند.
اسماعیل فکری، جوان ۲۷ ساله متخصص رایانه و شبکههای ارتباطی، پیش از اعدام دو نامه مهم نوشت: یکی به دیوان عالی کشور و دیگری به رییس قوه قضاییه، او در این نامهها خواستار توقف اجرای حکم و اعاده دادرسی شده بود. او اعلام کرد اتهام همکاری اطلاعاتی با اسرائیل بر اساس اقرارهای تحت فشار، گزارش ضابط پرونده و قصد بر تصاحب رمزارزهایش صادر شده، در حالی که رمزارزها حاصل فعالیت قانونی در حوزه مالی و به قصد سرمایهگذاری بودهاند. فکری توضیح داد که ضابط پرونده با وعده آزادی و بازگرداندن رمزارزها، او و خانوادهاش را فریب داده و حتی گفته بود نیازی به وکیل نیست. او تحت فشار و تهدید شدن به مرگ، در دوران بازداشت در انفرادی و تحقیقات مقدماتی برخی اظهارات علیه دوست سابقش، بابک شهبازی، را تأیید کرده بود.
او در جلسه ده دقیقهای دادگاه بدوی متوجه شد تمام روند پرونده و اتهامات علیه او صحنهسازی و ساختگی بوده است. فکری اعلام کرد که اتهامات منتسبه، شامل دسترسی و انتقال حجم عظیمی از اطلاعات محرمانه نظامی، از اساس غیرممکن بوده و تمام اعترافات اولیه را منکر شد. او خواستار بررسی مجدد پرونده و رعایت عدالت پیش از اجرای حکم شده بود، اما نامههایش پیش از اعدام به نتیجه نرسید.
او در نامههایش به اخاذی ضابطین پرونده از خانوادهاش اشاره کرده و از دستگاه قضائی جمهوری اسلامی خواسته بود با توجه به اسناد رسمی ارائهشده، برسی کند که «این آقایان چرا این پول را گرفتند و چه کردند».
اسماعیل فکری در نامهاش همچنین اشاره کرده بود که ضابطین به خانواده او گفتهاند: «قاضی “خر” ما است و هرچه بگوییم مینویسد.»
اخیرا گفته شده است که برای اعتراف گیری از اسماعیل فکری، او را به تماشای اجرای حکم اعدام یکی از متهمان امنیتی برده بودند و پس از آن او را برای تایید ادعاهای بازجویان بیشتر تحت فشار گذاشته بودند.
متن کامل نامه اسماعیل فکری خطاب به رئیس دیوان عالی کشور را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/esmail-fekri-executed-letter/
#اسماعیل_فکری #نه_به_اعدام #ناپدیدسازی_قهری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔31❤6🕊3