Masoud Alizadeh:
روایت سوءقصد نافرجام
امیرمحمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله اهل خراسان روز چهارشنبه ۲۴ بهمن،در حال بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد تهران،توسط دو زورگیر موتور سوار مورد حمله قرار گرفت.در این حمله که برای ربودن کول پشتی امیر محمد صورت گرفته بود چند ضربه چاقو به او زدند. متأسفانه بر اثر جراحات شدید امیر محمد صبح روز پنجشنبه ۲۵ بهمن جان خود را مظلومانه در بیمارستان از دست داد.
در طول بیش از چهار دهه عمر رژیم ، دستگاههای امنیتی همواره تلاش کردهاند با اعزام ارازل و اوباش حکومتی و صحنهسازیهایی از قبیل دزدی و خفتگیری، مخالفان خود را در خیابانها با چاقو بکشند و از میان بردارند. متأسفانه، همانطور که این اتفاق در سال ۸۹ برای خودم رخ داد، بسیاری از مخالفان با این روشها هدف قرار گرفتهاند.
بعد از یک سال پیگیری شکایت مان از مأمورین نیروی انتظامی در دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح، پرونده قضات در دادسرای کارکنان دولت مطرح شد. پس از تماسی که از دادسرای کارکنان دولت با من برقرار شد، حدود یک ماه به من فرصت داده شد تا شکایتم را علیه سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، دهنوی حداد، قاضی شعبه ۳ امنیت دادگاه انقلاب تهران، و علیاکبر حیدریفر، دادیار شعبه ۳ دادگاه انقلاب را ثبت کنم.
آن زمان در یک مشاور املاک مشغول به کار بودم. چند روز پس از تماس از دادسرای کارکنان دولت، چندین تهدید تلفنی دریافت کردم که میگفتند نباید بیشتر از این پیگیر پرونده جنایت کهریزک باشم و بهتر است مبلغی پول دریافت کنم و از این پرونده کنار بکشم. چون قبلاً نیز تهدیدات مشابهی دریافت کرده بودم، به این تهدیدها توجهی نکردم و همچنان در حال برنامهریزی با دیگر آسیبدیدگان کهریزک بودم تا همه با هم به دادسرای کارکنان دولت برویم تا آنها شکایت کنیم.
اگر اشتباه نکنم، شب پنجشنبه بود. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب بود که بنگاه را بستم و پیاده به سمت خانه حرکت کردم. در مسیر، به سوپرمارکت رفتم و مقداری خرید برای خانه انجام دادم. وقتی به سر کوچه رسیدم، متوجه شدم دو جوان به من طعنه میزنند. این رفتار برایم کمی عجیب بود، بنابراین از آنها پرسیدم چرا در همان لحظه جفتشون بهم حمله کردند ، چند ضربه ای زدند و سریعا فرار کردن ، همان لحظه متوجه شدم ماشین پلیس چراغ خاموش جلوتر ایستاده ، آمدم وسایل خریدم را از روی زمین جمع کنم که دیدم نمیتونم نفس بکشم...
نگاهی به سمت قلبم انداختم که از شدت درد میسوخت و متوجه شدم که چاقو خوردهام. جای چاقو را محکم با دستم فشار دادم، اما خون همچنان بیرون میزد و نفس کشیدن برایم هر لحظه سختتر و دشوارتر میشد.
کمی جلوتر از جایی که به من حمله کرده بودند، درمانگاهی وجود داشت. با زحمت خودم را به درمانگاه کشاندم. مسئول درمانگاه گفت که باید به بیمارستان منتقل شوم و خونریزی شدیدی دارم. دوباره از درمانگاه خارج شدم و به جلوی درمانگاه رسیدم. به سختی میتوانستم نفس بکشم و در همان جا روی زمین افتادم. چند نفر از دوستانم دورم جمع شده بودند و به آمبولانس زنگ میزدند. حال بسیار بدی داشتم؛ چون چاقو طحالم را پاره کرده بود و خونریزی داخلی شدیدی داشتم.
همان زمان بسیجی ها بالای سرم آمدن و از من فیلم برداری کردند و رفتند ، آمبولانس آمد ، سوار آمبولانس شدم و دیگر نمیتونستم نفس بکشم ، زیرا از قسمتی که چاقو خورده بودم هوا میکشد و نمیگذاشت از دهن نفس بکشم ، از یک طرف هم خون وارد ریه هایم شده بود و از دهن و دماغم بیرون میزد ، آن موقع فکر میکردم که زنده نمیمانم و این بار خواهم رفت. تا اینکه به بیمارستان مدنی کرج رسیدیم.خلاصه، سریعاً مرا وارد اتاق عمل کردند و عمل جراحی چندین ساعت طول کشید. اما این بار هم نتوانستم زنده بمانم.
بعد از دو هفته که از بیمارستان مرخص شدم، با مجید مقدم، دیگر بازداشتی کهریزک، هماهنگ کردم و با بخیههای روی شکمم، با ماشین مجید به تهران رفتیم. در تهران، شکایتی علیه سعید مرتضوی، قاضی دهنوی حداد و دادیار حیدریفر تنظیم کردیم.
در نهایت، پرونده شکایت من از چاقو خوردنم به جایی نرسید و پلیس امنیت دو نفر را معرفی کرد که ادعا میکردند من را با چاقو زدهاند. در حالی که هیکل آن دو نفر به مراتب کوچکتر از کسانی بود که من را با چاقو زده بودند. پروندهام به نوعی ماستمالی شد، ولی برای همه ما روشن بود که این حمله از سوی چه کسانی و با چه هدفی انجام شده بود.
امیر محمد خالقی به توسط این حکومت به قتل رسیده است و متأسفانه دستگاه قضایی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که به طور گسترده حقوق بشر را نقض میکند، روزی دو نفر از اراذل و اوباش حکومتی را به جای قاتلان اصلی معرفی خواهد کرد.
از اینستاگرام مسعود علیزاده
#امیرمحمد_خالقی #مسعود_علیزاده #کهریزک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت سوءقصد نافرجام
امیرمحمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله اهل خراسان روز چهارشنبه ۲۴ بهمن،در حال بازگشت به خوابگاه دانشجویی در منطقه امیرآباد تهران،توسط دو زورگیر موتور سوار مورد حمله قرار گرفت.در این حمله که برای ربودن کول پشتی امیر محمد صورت گرفته بود چند ضربه چاقو به او زدند. متأسفانه بر اثر جراحات شدید امیر محمد صبح روز پنجشنبه ۲۵ بهمن جان خود را مظلومانه در بیمارستان از دست داد.
در طول بیش از چهار دهه عمر رژیم ، دستگاههای امنیتی همواره تلاش کردهاند با اعزام ارازل و اوباش حکومتی و صحنهسازیهایی از قبیل دزدی و خفتگیری، مخالفان خود را در خیابانها با چاقو بکشند و از میان بردارند. متأسفانه، همانطور که این اتفاق در سال ۸۹ برای خودم رخ داد، بسیاری از مخالفان با این روشها هدف قرار گرفتهاند.
بعد از یک سال پیگیری شکایت مان از مأمورین نیروی انتظامی در دادسرای سازمان قضایی نیروهای مسلح، پرونده قضات در دادسرای کارکنان دولت مطرح شد. پس از تماسی که از دادسرای کارکنان دولت با من برقرار شد، حدود یک ماه به من فرصت داده شد تا شکایتم را علیه سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، دهنوی حداد، قاضی شعبه ۳ امنیت دادگاه انقلاب تهران، و علیاکبر حیدریفر، دادیار شعبه ۳ دادگاه انقلاب را ثبت کنم.
آن زمان در یک مشاور املاک مشغول به کار بودم. چند روز پس از تماس از دادسرای کارکنان دولت، چندین تهدید تلفنی دریافت کردم که میگفتند نباید بیشتر از این پیگیر پرونده جنایت کهریزک باشم و بهتر است مبلغی پول دریافت کنم و از این پرونده کنار بکشم. چون قبلاً نیز تهدیدات مشابهی دریافت کرده بودم، به این تهدیدها توجهی نکردم و همچنان در حال برنامهریزی با دیگر آسیبدیدگان کهریزک بودم تا همه با هم به دادسرای کارکنان دولت برویم تا آنها شکایت کنیم.
اگر اشتباه نکنم، شب پنجشنبه بود. حدود ساعت ۱۰:۳۰ شب بود که بنگاه را بستم و پیاده به سمت خانه حرکت کردم. در مسیر، به سوپرمارکت رفتم و مقداری خرید برای خانه انجام دادم. وقتی به سر کوچه رسیدم، متوجه شدم دو جوان به من طعنه میزنند. این رفتار برایم کمی عجیب بود، بنابراین از آنها پرسیدم چرا در همان لحظه جفتشون بهم حمله کردند ، چند ضربه ای زدند و سریعا فرار کردن ، همان لحظه متوجه شدم ماشین پلیس چراغ خاموش جلوتر ایستاده ، آمدم وسایل خریدم را از روی زمین جمع کنم که دیدم نمیتونم نفس بکشم...
نگاهی به سمت قلبم انداختم که از شدت درد میسوخت و متوجه شدم که چاقو خوردهام. جای چاقو را محکم با دستم فشار دادم، اما خون همچنان بیرون میزد و نفس کشیدن برایم هر لحظه سختتر و دشوارتر میشد.
کمی جلوتر از جایی که به من حمله کرده بودند، درمانگاهی وجود داشت. با زحمت خودم را به درمانگاه کشاندم. مسئول درمانگاه گفت که باید به بیمارستان منتقل شوم و خونریزی شدیدی دارم. دوباره از درمانگاه خارج شدم و به جلوی درمانگاه رسیدم. به سختی میتوانستم نفس بکشم و در همان جا روی زمین افتادم. چند نفر از دوستانم دورم جمع شده بودند و به آمبولانس زنگ میزدند. حال بسیار بدی داشتم؛ چون چاقو طحالم را پاره کرده بود و خونریزی داخلی شدیدی داشتم.
همان زمان بسیجی ها بالای سرم آمدن و از من فیلم برداری کردند و رفتند ، آمبولانس آمد ، سوار آمبولانس شدم و دیگر نمیتونستم نفس بکشم ، زیرا از قسمتی که چاقو خورده بودم هوا میکشد و نمیگذاشت از دهن نفس بکشم ، از یک طرف هم خون وارد ریه هایم شده بود و از دهن و دماغم بیرون میزد ، آن موقع فکر میکردم که زنده نمیمانم و این بار خواهم رفت. تا اینکه به بیمارستان مدنی کرج رسیدیم.خلاصه، سریعاً مرا وارد اتاق عمل کردند و عمل جراحی چندین ساعت طول کشید. اما این بار هم نتوانستم زنده بمانم.
بعد از دو هفته که از بیمارستان مرخص شدم، با مجید مقدم، دیگر بازداشتی کهریزک، هماهنگ کردم و با بخیههای روی شکمم، با ماشین مجید به تهران رفتیم. در تهران، شکایتی علیه سعید مرتضوی، قاضی دهنوی حداد و دادیار حیدریفر تنظیم کردیم.
در نهایت، پرونده شکایت من از چاقو خوردنم به جایی نرسید و پلیس امنیت دو نفر را معرفی کرد که ادعا میکردند من را با چاقو زدهاند. در حالی که هیکل آن دو نفر به مراتب کوچکتر از کسانی بود که من را با چاقو زده بودند. پروندهام به نوعی ماستمالی شد، ولی برای همه ما روشن بود که این حمله از سوی چه کسانی و با چه هدفی انجام شده بود.
امیر محمد خالقی به توسط این حکومت به قتل رسیده است و متأسفانه دستگاه قضایی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی که به طور گسترده حقوق بشر را نقض میکند، روزی دو نفر از اراذل و اوباش حکومتی را به جای قاتلان اصلی معرفی خواهد کرد.
از اینستاگرام مسعود علیزاده
#امیرمحمد_خالقی #مسعود_علیزاده #کهریزک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
رابرت جی. اینگرسول (1833-1899) یکی از برجستهترین آزاداندیشان آمریکایی، سخنران، نویسنده، و فعال سیاسی دوران طلایی آزادی اندیشه بود.
او که در جنگ داخلی آمریکا بهعنوان سرباز خدمت کرد، بعدها به دلیل مهارت بینظیر در سخنرانی و دفاع از سکولاریسم، خردگرایی و نقد دین، به «جنگجوی آزاداندیش» شهرت یافت.
اینگرسول که خود را ندانمگرا میدانست، با هوش، طنز و استدلالهای قوی، عقاید مذهبی سنتی را به چالش میکشید و از آزادی فکر و جدایی دین از سیاست دفاع میکرد.
به دلیل تأثیر عمیقش در ترویج ندانمگرایی، او را «ندانمگرای کبیر» مینامند.
سخنرانیهای پرشور و نوشتههای روشنگرانه او همچنان الهامبخش ناباورمندان و آزاداندیشان در سراسر جهان است. او باور داشت که اخلاق و همدلی انسانها باید بر پایه خرد و علم باشد، نه ایمان و اعتقادات مذهبی.
#رابرت_اینگرسول #ندانم_گرا #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
رابرت جی. اینگرسول (1833-1899) یکی از برجستهترین آزاداندیشان آمریکایی، سخنران، نویسنده، و فعال سیاسی دوران طلایی آزادی اندیشه بود.
او که در جنگ داخلی آمریکا بهعنوان سرباز خدمت کرد، بعدها به دلیل مهارت بینظیر در سخنرانی و دفاع از سکولاریسم، خردگرایی و نقد دین، به «جنگجوی آزاداندیش» شهرت یافت.
اینگرسول که خود را ندانمگرا میدانست، با هوش، طنز و استدلالهای قوی، عقاید مذهبی سنتی را به چالش میکشید و از آزادی فکر و جدایی دین از سیاست دفاع میکرد.
به دلیل تأثیر عمیقش در ترویج ندانمگرایی، او را «ندانمگرای کبیر» مینامند.
سخنرانیهای پرشور و نوشتههای روشنگرانه او همچنان الهامبخش ناباورمندان و آزاداندیشان در سراسر جهان است. او باور داشت که اخلاق و همدلی انسانها باید بر پایه خرد و علم باشد، نه ایمان و اعتقادات مذهبی.
#رابرت_اینگرسول #ندانم_گرا #آتئیست #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
منصور فرجی، رییس حوزه علمیه کاشان گفت: «تاسیس مراکز اسلامی و حوزههای علمیه خارج از کشور از برکات و دستاوردهای جمهوری اسلامی است.»
او افزود: «یکی از افتخارات امروز حوزه علمیه، گسترش حوزه در همه عرصهها و مناطق مورد نیاز داخل و خارج از کشور است.»
رییس حوزه علمیه کاشان، منصور فرجی، تأسیس حوزههای علمیه در خارج از کشور را از برکات جمهوری اسلامی میداند، اما تجربه بسته شدن مراکزی مانند «مرکز امام علی» در هامبورگ و استکهلم، به دلیل فعالیتهای مشکوک و ارتباط با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران، نشان میدهد که این مراکز فراتر از آموزش دینی عمل کردهاند.
آیا هدف از این حوزهها ترویج علوم اسلامی است، یا اینکه پوششی برای نفوذ، جاسوسی و حتی حمایت از اقدامات تروریستی در کشورهای میزبان فراهم میکنند؟
#حوزه_علمیه #اسلام_گرایی #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
منصور فرجی، رییس حوزه علمیه کاشان گفت: «تاسیس مراکز اسلامی و حوزههای علمیه خارج از کشور از برکات و دستاوردهای جمهوری اسلامی است.»
او افزود: «یکی از افتخارات امروز حوزه علمیه، گسترش حوزه در همه عرصهها و مناطق مورد نیاز داخل و خارج از کشور است.»
رییس حوزه علمیه کاشان، منصور فرجی، تأسیس حوزههای علمیه در خارج از کشور را از برکات جمهوری اسلامی میداند، اما تجربه بسته شدن مراکزی مانند «مرکز امام علی» در هامبورگ و استکهلم، به دلیل فعالیتهای مشکوک و ارتباط با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران، نشان میدهد که این مراکز فراتر از آموزش دینی عمل کردهاند.
آیا هدف از این حوزهها ترویج علوم اسلامی است، یا اینکه پوششی برای نفوذ، جاسوسی و حتی حمایت از اقدامات تروریستی در کشورهای میزبان فراهم میکنند؟
#حوزه_علمیه #اسلام_گرایی #شیعه_گری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روحانیون شیعه با ارائه روایتهای ماورایی و غیرعلمی، تلاش میکنند تا احساسات و باورهای مردم را به سمت خرافات و جزماندیشی سوق دهند.
آنها با استفاده از داستانهای غیرمستند و کرامات ساختگی، حقیقت را تحریف کرده و به جای ترویج تفکر منطقی و علمی، جامعه را به پذیرش بیچونوچرای گفتههایشان عادت میدهند.
این رویکرد نهتنها مانعی در مسیر پیشرفت فکری و عقلانیت است، بلکه باعث میشود مردم به جای جستوجوی راهحلهای واقعی برای مشکلات خود، به دام توهمات و وعدههای پوچ بیفتند.
نتیجه چنین انحرافی، جامعهای است که به جای آگاهی، در جهل و وابستگی فکری فرو میرود.
شما دراین مورد چطور فکر میکنید؟
#خرافات #جهل #شیعه_گری #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روحانیون شیعه با ارائه روایتهای ماورایی و غیرعلمی، تلاش میکنند تا احساسات و باورهای مردم را به سمت خرافات و جزماندیشی سوق دهند.
آنها با استفاده از داستانهای غیرمستند و کرامات ساختگی، حقیقت را تحریف کرده و به جای ترویج تفکر منطقی و علمی، جامعه را به پذیرش بیچونوچرای گفتههایشان عادت میدهند.
این رویکرد نهتنها مانعی در مسیر پیشرفت فکری و عقلانیت است، بلکه باعث میشود مردم به جای جستوجوی راهحلهای واقعی برای مشکلات خود، به دام توهمات و وعدههای پوچ بیفتند.
نتیجه چنین انحرافی، جامعهای است که به جای آگاهی، در جهل و وابستگی فکری فرو میرود.
شما دراین مورد چطور فکر میکنید؟
#خرافات #جهل #شیعه_گری #سکولاریسم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سال ۱۳۹۹ در چنین روزهایی مادر بهنام محجوبی، در محوطه بیمارستان لقمان نگران بهنام بود. اجازه نمیدادند که فرزندش را ببیند.
بهنام درگذشته بود، بدنش را به طور نمایشی به دستگاهها وصل کرده بودند.
بهنام محجوبی در ماجرای گلستان هفتم در زمستان ۹۶ بازداشت و بعد از مراحل بازجویی با قرار وثیقه آزاد شد. او در خرداد ۹۹ برای تحمل حکم دو سال حبس به زندان فراخوانده شد. این درویش گنابادی در حالی زندانی شد که تحت نظر روانپزشک قرار داشته و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای او داده بود.
از آن زمان چندین بار بیماری اعصاب و روان او عود کرد، او شرایط تحمل زندان را نداشت و باید خارج از زندان مراحل درمانی را پی میگرفت، اما رفتار نامناسب با او، انتقال او به تیمارستان و شکنجه باعث شد رفته رفته قدرت تکلم خود را از دست بدهد، بارها دچار تشنج شود و از طرف دیگر کوتاهی در درمان او باعث وخیمتر شدن حال او شد. فایلهای صوتی او از زندان و گواهیهای پزشکان و شهادت همبندان او، شاهدی هستند بر جفایی که در حق این جوان زندانی شد.
او را به امینآباد برده بودند، جایی که به گفته خودش «افول انسانیت را دیده بود»
اواخر بهمن ۱۳۹۹ در پی مسمومیت دارویی ناشی از تجویز داروی خوابآور توسط بهداری زندان، حال بهنام رو به وخامت بیشتر نهاد و او را به بیمارستان لقمان منتقل کردند. بهنام به کما رفت و سطح هوشیاریاش بسیار پایین آمد و پزشکان گفتند فقط معجزه او را زنده نگاه میدارد....
جمهوری اسلامی #بهنام_محجوبی را به قتل رساند.
یادش گرامی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بهنام درگذشته بود، بدنش را به طور نمایشی به دستگاهها وصل کرده بودند.
بهنام محجوبی در ماجرای گلستان هفتم در زمستان ۹۶ بازداشت و بعد از مراحل بازجویی با قرار وثیقه آزاد شد. او در خرداد ۹۹ برای تحمل حکم دو سال حبس به زندان فراخوانده شد. این درویش گنابادی در حالی زندانی شد که تحت نظر روانپزشک قرار داشته و پزشکی قانونی تشخیص به عدم تحمل کیفر برای او داده بود.
از آن زمان چندین بار بیماری اعصاب و روان او عود کرد، او شرایط تحمل زندان را نداشت و باید خارج از زندان مراحل درمانی را پی میگرفت، اما رفتار نامناسب با او، انتقال او به تیمارستان و شکنجه باعث شد رفته رفته قدرت تکلم خود را از دست بدهد، بارها دچار تشنج شود و از طرف دیگر کوتاهی در درمان او باعث وخیمتر شدن حال او شد. فایلهای صوتی او از زندان و گواهیهای پزشکان و شهادت همبندان او، شاهدی هستند بر جفایی که در حق این جوان زندانی شد.
او را به امینآباد برده بودند، جایی که به گفته خودش «افول انسانیت را دیده بود»
اواخر بهمن ۱۳۹۹ در پی مسمومیت دارویی ناشی از تجویز داروی خوابآور توسط بهداری زندان، حال بهنام رو به وخامت بیشتر نهاد و او را به بیمارستان لقمان منتقل کردند. بهنام به کما رفت و سطح هوشیاریاش بسیار پایین آمد و پزشکان گفتند فقط معجزه او را زنده نگاه میدارد....
جمهوری اسلامی #بهنام_محجوبی را به قتل رساند.
یادش گرامی
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این هموطن گرامی، در یکی از تجمعات خارج از ایران، در روز ولنتاین، عشقش را به مادران دادخواه تقدیم میکند.
مادرانی که عزیزترینهایشان را حکومت جور و ظلم از آنها گرفته است.
#دادخواهی #ولنتاین #نه_به_جمهورى_اسلامى #مادران_دادخواه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادرانی که عزیزترینهایشان را حکومت جور و ظلم از آنها گرفته است.
#دادخواهی #ولنتاین #نه_به_جمهورى_اسلامى #مادران_دادخواه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار، که کِشت
خامنهای توشهای که دارد، چه از کشتار مردم چه از ماجراجویی هستهای، نتیجهاش خشم و نفرت مردم و فقر و تباهی است.
عاقبت کار دیکتاتور هم، رو به پایان رفتن است.
mastde77
#خامنه_ای #خامنه_ای_ضحاک #نه_به_جمهورى_اسلامى #کارتون #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خامنهای توشهای که دارد، چه از کشتار مردم چه از ماجراجویی هستهای، نتیجهاش خشم و نفرت مردم و فقر و تباهی است.
عاقبت کار دیکتاتور هم، رو به پایان رفتن است.
mastde77
#خامنه_ای #خامنه_ای_ضحاک #نه_به_جمهورى_اسلامى #کارتون #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حمایت از آموزش لیبرال برای ایران
جلسه یکم: آموزش لیبرال چیست؟
در جلسه یکم این دوره به مفهوم آموزش لیبرال و فاصله نظام آموزشی کنونی ایران با آن میپردازیم.
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_1/
در یوتیوب:
https://youtu.be/nJ1P-LEvh5Y
جلسه اول در ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/ZBzYvKZDTGmiPTSK8
لینک کانال تلگرام دوره:
T.me/Liberaleducations
#نظام_آموزشی #آموزش_لیبرال #دوره_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
جلسه یکم: آموزش لیبرال چیست؟
در جلسه یکم این دوره به مفهوم آموزش لیبرال و فاصله نظام آموزشی کنونی ایران با آن میپردازیم.
https://tavaana.org/advocating_liberal_education_1/
در یوتیوب:
https://youtu.be/nJ1P-LEvh5Y
جلسه اول در ساندکلاد:
https://on.soundcloud.com/ZBzYvKZDTGmiPTSK8
لینک کانال تلگرام دوره:
T.me/Liberaleducations
#نظام_آموزشی #آموزش_لیبرال #دوره_آموزشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وفا احمدپور، خواننده رپ اعتراضی معروف به وفادار، در این ویدیو قطعهای را که بر سر مزار جاویدنامان خوانده و به علت آن به حبس محکوم شده (نه ماه از آن تبدیل به حبس با پابند الکترونیکی شده) را بازخوانی میکند.
#وفادار #وفا_احمدپور #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#وفادار #وفا_احمدپور #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اسلاید دوم؛
شعارنویسی در حمایت از دهدشت، در شهر رشت
از #رشت تا #دهدشت،
علیه این دیکتاتوری پلید و پلشت
رضا اکوانیان فعال رسانهای اهل دهدشت نوشت:
«از زمان آغاز اعتراضات ضدحکومتی در شهر دهدشت بیش از ۲۰ معترض بازداشت شدهاند و تاکنون هویت ۹ تن از آنها به نامهای #عاطفه_طاهرنیا، #حسین_پریسایی، #علیرضا_پریسایی، #حمید_پریسایی، #امیرحسین_جعفری، #کامران_بوذری، #جابر_فروغی، #پوریا_براتی و #احمد_نورمحمدی مشخص شده است.
از میان این افراد حسین، علیرضا و حمید پریسایی برادر هستند.
اسامی شماری دیگر را به عنوان افراد بازداشتشده طی روزهای ۲۱ تا ۲۶ بهمن دریافت کردهام ولی همچنان در حال بررسی درستی اخبار رسیده و آخرین وضعیتشان از منابع مختلف هستم.
با پیگیریهایی از فعالان مدنی لُر همولایتیام در دهدشت انجام دادم، مشخص شد نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خانوادهها را تهدید کردهاند که در صورتی درباره بازداشت فرزندانشان اطلاعرسانی کنند، پروندههایشان را سنگینتر میکنند و با دیگر اعضای خانواده و نزدیکانشان نیز برخورد میکنند. این موضوع نشان میدهد حکومت از اطلاعرسانی درباره بازداشتشدگان و اعتراض افکار عمومی به بازداشت معترضان میهراسد.
به گفته منابع محلی، دو تن از افراد بازداشتشده از سوی ماموران سرکوبگر اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات «در راستای اخذ اعترافات اجباری و پذیرفتن نقش لیدری و هماهنگکننده اعتراضات در دهدشت» تحت فشار و شکنجه شدید قرار گرفتهاند.
علاوه بر افراد بازداشت شده گروهی از شهروندان معترض نیز از سوی ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی به «کشتهشدن در خیابان با شلیک مستقیم گلوله» تهدید شدهاند.
در همین خصوص، ماموران امنیتی در روزهای گذشته به خانههای برخی از شهروندان معترض هجوم بردهاند و پس از آنکه موفق به بازداشت آنها نشدهاند، خانوادههایشان را تهدید کردهاند و به طور مشخص گفتهاند: «به آنها بگویید در صورتی خود را به نهادهای امنیتی و انتظامی معرفی نکنند، حکم بازداشت و شلیک مستقیم به آنها را از دستگاه قضایی میگیریم و دیگر جانشان پای خودشان است.» این موضوع باعث نگرانی بیشتر خانوادهها شده است.
جمهوری اسلامی از گسترش اعتراضات ضدحکومتی از دهدشت به دیگر شهرهای ایران به شدت ترسیده است.
صدای معترضان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد که در روزهای گذشته اعلام کردند «شروع با ما / دهدشت» و «از دهدشت تا تهران، اتحاد اتحاد» باشید!»
عکس اسلاید دوم از اکانت کولکاپیس در شبکه اجتماعی ایکس
#اعتراضات_سراسری #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شعارنویسی در حمایت از دهدشت، در شهر رشت
از #رشت تا #دهدشت،
علیه این دیکتاتوری پلید و پلشت
رضا اکوانیان فعال رسانهای اهل دهدشت نوشت:
«از زمان آغاز اعتراضات ضدحکومتی در شهر دهدشت بیش از ۲۰ معترض بازداشت شدهاند و تاکنون هویت ۹ تن از آنها به نامهای #عاطفه_طاهرنیا، #حسین_پریسایی، #علیرضا_پریسایی، #حمید_پریسایی، #امیرحسین_جعفری، #کامران_بوذری، #جابر_فروغی، #پوریا_براتی و #احمد_نورمحمدی مشخص شده است.
از میان این افراد حسین، علیرضا و حمید پریسایی برادر هستند.
اسامی شماری دیگر را به عنوان افراد بازداشتشده طی روزهای ۲۱ تا ۲۶ بهمن دریافت کردهام ولی همچنان در حال بررسی درستی اخبار رسیده و آخرین وضعیتشان از منابع مختلف هستم.
با پیگیریهایی از فعالان مدنی لُر همولایتیام در دهدشت انجام دادم، مشخص شد نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی خانوادهها را تهدید کردهاند که در صورتی درباره بازداشت فرزندانشان اطلاعرسانی کنند، پروندههایشان را سنگینتر میکنند و با دیگر اعضای خانواده و نزدیکانشان نیز برخورد میکنند. این موضوع نشان میدهد حکومت از اطلاعرسانی درباره بازداشتشدگان و اعتراض افکار عمومی به بازداشت معترضان میهراسد.
به گفته منابع محلی، دو تن از افراد بازداشتشده از سوی ماموران سرکوبگر اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات «در راستای اخذ اعترافات اجباری و پذیرفتن نقش لیدری و هماهنگکننده اعتراضات در دهدشت» تحت فشار و شکنجه شدید قرار گرفتهاند.
علاوه بر افراد بازداشت شده گروهی از شهروندان معترض نیز از سوی ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی به «کشتهشدن در خیابان با شلیک مستقیم گلوله» تهدید شدهاند.
در همین خصوص، ماموران امنیتی در روزهای گذشته به خانههای برخی از شهروندان معترض هجوم بردهاند و پس از آنکه موفق به بازداشت آنها نشدهاند، خانوادههایشان را تهدید کردهاند و به طور مشخص گفتهاند: «به آنها بگویید در صورتی خود را به نهادهای امنیتی و انتظامی معرفی نکنند، حکم بازداشت و شلیک مستقیم به آنها را از دستگاه قضایی میگیریم و دیگر جانشان پای خودشان است.» این موضوع باعث نگرانی بیشتر خانوادهها شده است.
جمهوری اسلامی از گسترش اعتراضات ضدحکومتی از دهدشت به دیگر شهرهای ایران به شدت ترسیده است.
صدای معترضان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد که در روزهای گذشته اعلام کردند «شروع با ما / دهدشت» و «از دهدشت تا تهران، اتحاد اتحاد» باشید!»
عکس اسلاید دوم از اکانت کولکاپیس در شبکه اجتماعی ایکس
#اعتراضات_سراسری #همبستگی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech