آموزشکده توانا
50.2K subscribers
37.6K photos
40.1K videos
2.56K files
21K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازداشت حمید قاسمپور فارسانی، آسیب‌دیدهٔ چشمی شلیک عامدانه حکومت در اعتراضات سال ۱۴۰۱ نسبت به گرانی

حمید قاسمپور روز دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - در محل کار خود در شهرستان بلداجی "استان چهارمحال" توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به زندان شهرکرد منتقل شد. اتهامات مطرح‌شده علیه او «اهانت به رهبری و نظام در فضای مجازی» و «تشویق مردم به اعتراض» است. وی در شرایط امنیتی، از ملاقات با خانواده و دسترسی به وکیل محروم بوده و در بازداشت انفرادی نگهداری می‌شود.

اطلاعات رسیده حاکی از آن است که حکومت در صدد است با متهم کردن او به ارتباط با جنگ ۱۲ روزهٔ اسرائیل، زمینهٔ برخورد سنگین‌تر را فراهم کند. این در حالی است که حمید هیچ‌گونه وابستگی سیاسی یا ارتباط خارجی ندارد.

قاسمپور در جریان اعتراضات ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱، با وجود وضعیت مالی مناسب، برای دفاع از حقوق مردم به معترضان پیوست و بر اثر شلیک مأموران سرکوب، از پشت سر هدف ۳۷ ساچمه در جمجمه و ۶ ساچمه در بافت نرم مغز قرار گرفت. و دو ماه به کما رفت.

گزارشات ابتدایی مردمی حاکی از جان باختن او داده بود و برخی رسانه‌ها خبر کشته شدن او را منتشر کرده بودند.
این جراحت منجر به از دست دادن کامل بینایی چشم راست او شد.
حمید به دلیل جراحات گذشته، ناچار به مصرف داروهای حیاتی از جمله داروی ضدتشنج است و ادامهٔ بازداشت، خطر جدی برای سلامت جسمی او دارد

با وجود جراحات سنگین، وی از راه‌های قانونی پیگیر پرونده شد و خواستار شفاف‌سازی دربارهٔ عاملان و آمران شلیک گردید؛ اما پاسخی دریافت نکرد. او دریافت دیه را رد کرده و تأکید کرده است:
«دیهٔ کامل من خون‌های به ناحق ریخته‌شدهٔ جوانان وطن است.»

حمید قاسمپور برای حق دیگر هموطنان و همشهری‌هایش به اعتراضات پیوست و آسیب دید. انتظار می‌رود همشهری‌های او با اعمال فشار بر مقامات محلی نمایندهٔ مجلس، شهردار و استاندار برای آزادی او را تلاش کنند. سکوت در برابر این ظلم آشکار، همراهی با سرکوب است. اگر اعتراض در خیابان تنها ابزار باقی‌مانده است، باید به آن متوسل شد.

بدون تردید، حمید قاسمپور مردی شریف است که دغدغهٔ مردم را داشته و در هر کشور دیگری، به‌خاطر شجاعت و ازخودگذشتگی‌اش مورد تقدیر قرار می‌گرفت.

متن و ویدیو از صفحه چشم برای آزادی
@chashm.baraye.azadi

#حمید_قاسمپور
#چشم_برای_آزادی
#eye_for_freedom
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
23💔10🕊1
روایت یکی از زندانیان از حمله وحشیانه به بند زندانیان سیاسی قزل‌حصار قبل از اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی

شهادتنامه یکی از زندانیان سیاسی، در خصوص حمله وحشیانه به واحد ۴ زندان اوین و ضرب و شتم زندانیان در روز چهارم مرداد ماه ۱۴۰۴، به دست آموزشکده توانا رسیده است که حاوی جزئیات بیشتری از وقایع است.
از جمله نکات تکان دهنده ضرب و شتم شدید بهروز احسانی است که در بامداد روز بعد اعدام شد.

«آقای احسانی (که روز بعد اعدام شد) را بی‌شرمانه و با شدت زیاد و به شکل بی‌رحمانه‌ای زدند. او به ضرب و شتم سایر زندانیان اعتراض کرده بود. مهدی حسنی چند روزی در سکوت بود، شاید فهمیده بود که قرار است اعدامش کنند. مهدی حسنی می‌گفت "من همیشه آماده‌ام برای اعدام و باکی ندارم."»

متن کامل این گزارش به شرح زیر است:
روز شنبه، ده دقیقه به هشت صبح، نیروهای امنیتی به واحد ۴ زندان قزل‌حصار حمله کردند. تعدادی از نیروهای رسمی سرکوبگر زندان که نامشان در گزارش‌‌های مختلف آمده و تعداد زیادی مأمور نقاب‌دار داشتند، وارد بند شدند.

آن‌ها با ضرب و شتم شروع کردند؛ اول لقمان امین‌پور، بعد حمزه و بعد بقیه زندانیان را زدند. بازوی چپ رضا محمدحسینی کبود شد، پشت گوشش با چنگ ماموران زخمی شد، لباس‌هایش پاره شد. احمدرضا حائری را هم به شدت زدند و لباسش را پاره کردند. زندانیان را کشان‌کشان بردند، دستبند و قپانی زدند. در مسیر، صحرایی به زندانیان فحش‌های جنسی می‌داد و حتی در انفرادی دوباره زندانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. سپهر امام جمعه و میثم دهبان‌زاده از جمله زندانیانی بودند که در مسیر بردن به انفرادی به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. میثم را با دو نفر مجرم خطرناک جرایم قتل هم سلول کردند و بیم این می‌رفت که او را با تیزی بزنند. میثم در اعتراض به ضرب و شتم گفته بود «تف بهتون»
هر کسی اعتراض می‌کرد، با دستبند و ضربات مشت و لگد روبه‌رو می‌شد.

در سلول انفرادی واحد سوئیت، زندانیان عادی را جلوی زندانیان سیاسی به شدت کتک می‌زدند. در مجاورت سلول زندانیان سیاسی، تعدادی زندانیان جرایم خطرناک را گذاشته بودند و هر بار زندانیان سیاسی شعار مرگ بر دیکتاتور سر می‌دادند این زندانیان به آن‌ها فحش می‌داند که زندانی سیاسی را باید فلان کرد...


آقای احسانی (که روز بعد اعدام شد) را بی‌شرمانه و با شدت زیاد و به شکل بی‌رحمانه‌ای زدند. او به ضرب و شتم سایر زندانیان اعتراض کرده بود. مهدی حسنی چند روزی در سکوت بود، شاید فهمیده بود که قرار است اعدامش کنند. مهدی حسنی می‌گفت «من همیشه آماده‌ام برای اعدام و باکی ندارم.»

زندانیان از بدو ورود به انفرادی همه اعتصاب غذا کردند و وقتی بعد از چند روز به سالن برگشتند، با یک ویرانه مواجه شدند.

این حادثه بخشی از سرکوب و خشونت سیستماتیکی است که زندانیان سیاسی و عقیدتی را مانند گروگان در دست دارد. زندانیانی که با دستان بسته، نه‌تنها مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند، بلکه با فحش‌های ناموسی و جنسی تحقیر می‌شوند. این رفتارها نه برای «حفظ نظم»، بلکه برای شکستن روح و کرامت انسان انجام می‌شود.

اما پرسش اصلی اینجاست: چرا حکومتی که خود را «مدافع عدالت» می‌خواند، زندانیان را چون گروگان نگه می‌دارد و در حالی که دست‌هایشان بسته است، با وحشیانه‌ترین شکل ممکن آن‌ها را می‌زند، تحقیر می‌کند و با فحش‌های ناموسی و جنسی به کرامتشان حمله می‌کند؟ این خشونت نه برای برقراری امنیت است و نه برای اجرای قانون؛ این یک ابزار قدرت است، برای شکستن مقاومت، خاموش کردن صدا و فرستادن پیام ترس به تمام کسانی که در بیرون از دیوارهای زندان هنوز ایستاده‌اند.

#از_قزلحصار_بگو #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔373
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترجمه شعری از لوئیس، هم‌بند اسپانیایی بابک شهبازی، برای او


یکه حکم اعدام
یک تصمیم سختگیرانه بود
از یک قاضی
امروز که کشورت
می‌خواهد اعدامت کند.
بخاطر یک آدم بد
به تو اتهام زدند
امروز که خانواده و دوستانت
گریه می‌کنیم برای این حکم
الان که به تو اتهام زدند
با کمک دشمن کشورت
و امروز بدون قلب
می‌خواهند اعلامت کنند
امروز دست‌هایم را برای دعا بلند می‌کنم
که این تصمیم بد
تغییر کند.
که حکم مرگ تو
به زندگی و آزادی عوض شود.


این شعر لوئیس، هم‌بند اسپانیایی بابک شهبازی، پژواکی از فریاد وجدان انسانی است که حتی در پشت دیوارهای سرد زندان خاموش نشده. بابک، پدری کارگر و بی‌دفاع، تنها به جرم ساخته‌و‌پرداخته‌ی بازجویان، پس از ماه‌ها شکنجه روحی و جسمی، با شتابی بی‌سابقه به سوی چوبه دار رانده می‌شود؛ حکمی که در کمتر از ۲۴ ساعت از ارجاع اعاده دادرسی، بی‌رحمانه رد شد. پرونده‌ای که بر پایه اعترافات اجباری و اتهاماتی مضحک بنا شده، امروز جان انسانی را تهدید می‌کند که زندگی‌اش را صرف کار و خانواده کرده است.
بابک شهبازی را به زندان قزل‌حصار برده‌اند. وکلای او درخواست اعاده دادرسی مجدد را آماده کرده‌اند. او بی‌گناه و ناعادلانه محکوم شده است.

پشت این حکم، دو کودک با قلب‌هایی لرزان و آینده‌ای نامعلوم، پدری را فریاد می‌زنند که هنوز بوی آغوشش در خانه‌شان مانده. این شعر، هم‌چون سندی از همبستگی انسانی، یادآور می‌شود که در برابر چنین بی‌عدالتی آشکاری، سکوت خیانتی است به انسانیت.

#بابک_شهبازی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
26💔9🕊6
Forwarded from گفت‌وشنود

روزنامه تایمز در بریتانیا گزارش داد «گلی فرانسیس‌دهقانی»، اسقف چلمسفورد و پناهنده ایرانی، یکی از جدی‌ترین گزینه‌ها برای جانشینی جاستین ولبی در مقام رهبری کلیسای انگلستان است.
فرانسیس‌دهقانی، دختر حسن دهقانی‌تفتی، اسقف پیشین کلیسای انگلیکانی ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷ و در پی سوءقصد به والدینش و قتل برادرش، به همراه خانواده به تبعید اجباری رفت و هرگز امکان بازگشت به وطن نیافت. به نوشته تایمز، دعای پدرش در مراسم خاکسپاری برادرش ــ که در آن حتی قاتلان را مشمول بخشش قرار داد ــ از نمونه‌های شاخص گذشت در دوران معاصر به‌شمار می‌رود.
به گزارش تایمز، اسقف چلمسفورد در برنامه «جزایر متروک» بی‌بی‌سی و نیز در یکی از سخنرانی‌های ایام روزه رادیو ۴، با صراحت از گذشته تلخ خود، از جمله تجربه دو سقط جنین، و نیز بحران‌های کلیسای انگلستان سخن گفته است.
او با اشاره به اینکه کلیسا «واقعاً فروتن و حتی تحقیر شده»، تاکید کرده است که این نهاد باید دوباره به «حضوری ملایم و شنوا» بدل شود و کمتر نگران ساختار خود و بیشتر نگران قربانیان فقر، استثمار و آزار باشد.
تایمز یادآور شده است که سال گذشته فرانسیس‌دهقانی به دنبال جنجال مربوط به غسل تعمید گروهی از پناهجویان مدعی تغییر دین، به کمیته امور داخلی مجلس عوام فراخوانده شد. به گفته این روزنامه، پاسخ‌های او به پرسش‌های تند نمایندگان، ترکیبی از صلابت و صبر مسیح‌گونه بود؛ ویژگی‌هایی که برای رهبر آینده کلیسا ضروری به‌نظر می‌رسد.
فرانسیس‌دهقانی که پس از انقلاب اسلامی در نوجوانی در مدرسه «طرد» شده بود، بر لزوم آموختن از «جوامع کوچک و تحت آزار مسیحی» تاکید کرده و گفته است بخشی از روایت زندگی‌اش را در همین راستا بیان می‌کند. به نوشته تایمز، او به عنوان یک پناهنده، تجربه و مشروعیت لازم برای ورود به مباحث مهاجرت را دارد، هرچند ممکن است دیدگاه‌هایش مخالفانی پیدا کند.

#گلی_دهقانی #اسقف #مسیحیان_ایران #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
💔83
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، نسبت به خطر اعدام دو زندانی سیاسی هشدار داد

او در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«هشدار فوری نسبت به خطر اعدام بابک شهبازی و امید تباری مقدم

جمهوری اسلامی برای طناب‌دارش به دنبال گردن انسان‌های بی‌گناه می‌گردد

🔹با توجه به خبر بسیار نگران کننده‌ای که به دستم رسیده، توجه رسانه‌ها، مدافعان حقوق بشر و نهادهای بین‌المللی را به خطر اجرای حکم قریب الوقوع آقایان بابک شهبازی و امیدتباری مقدم جلب می‌کنم. این دو انسان بی گناه که روز گذشته به همراه ۶۰۰ زندانی دیگر با ضرب و شتم، توهین و تحقیر به زندان اوین بازگردانده شدند. اما به همراه سایر زندانیان محکوم به اعدام به زندان قزلحصار منتقل شدند.

🔹امید تباری مقدم و بابک که آخرین محکومین به اعدام هستند یک سال قبل از جنگ ۱۲ روزه بازداشت شده بودند. امید تباری‌مقدم پیش‌تر به ده سال حبس محکوم شده بود اما پس از جنگ بار دیگر توسط قاضی صلواتی در محکمه‌ای نمایشی که کمتر از ۱۵ دقیقه به طول انجامید، بدون رعایت حداقل‌های آیین دادرسی به جاسوسی برای اسرائیل متهم شد. در انتهای این محاکمه نمایشی امید از قاضی صلواتی می‌پرسد حکم من چیست؟ صلواتی دستش را روی گردنش قرار داده، با تمسخر تکان می‌دهد و می‌گوید «اعدام».

🔹آقای بابک شهبازی نیز که یک کارگر ساده و به گفته خانواده‌اش «نصاب کولر» بوده، به اعدام محکوم شده و پس از انتقال به اوین در بی‌خبری است.

چطور ممکن است دو نفر یک سال پیش، زمانی که خبری از جنگ نبود در رابطه با جنگ ۱۲ روزه به جاسوسی متهم شده و در پی آن به اعدام محکوم شوند؟!

چطور ممکن است کسی که قبل از جنگ به ۱۰ سال زندان به اتهام ارتباط با دول متخاصم محکوم شده، پس از جنگ به جاسوسی و مجازات اعدام محکوم شود؟! آیا این الگو یادآور تابستان سیاه ۱۳۶۷ نیست؟

🔹از تمامی مدافعان حقوق بشر، نهادهای بین‌المللی و به ویژه مدافعان حق حیات و مخالف مجازات غیرانسانی اعدام می‌خواهم نسبت به این خطر جدی هوشیار باشند و از هر طریق ممکن به ویژه اطلاع رسانی گسترده برای نجات جان این انسان‌های بی‌گناه اقدام کنند. جمهوری اسلامی بار دیگر برای طناب‌های دارش به دنبال گردن می‌گردد؛ نباید اجازه بدهیم جمهوری جنایتکار اسلامی جان آنها را بگیرد.


ـ لازم به ذکر است، در حال حاضر بیش از ۷۰ زندانی سیاسی محکوم به اعدام که در مورد پرونده‌هایشان اطلاع‌رسانی شده، در زندان‌های سراسر ایران هستند و باید بدون تبعیض بر اساس عقاید سیاسی، مذهبی یا سبک زندگی‌شان، برای نجات جان‌شان تلاش کرد.

ـ تا این لحظه هیچ عکسی از امید تباری‌مقدم منتشر نشده است و امیدواریم خانواده و نزدیکان او برای نجات جانش از هیچ تلاشی فروگذار نکنند.

#بابک_شهبازی #امید_تباری_مقدم #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔31🕊42
با وجود تودیع قرار وثیقه و مراجعه پدر و مادر حسن رونقی به دادسرای شهرستان ملکان برای پیگیری آزادی فرزندشان، مأموران امنیتی امروز در ملکان مانع از آزادی او شدند و بازداشت غیرقانونی همچنان ادامه دارد.

خانواده رونقی می‌گویند هنگام حضور مقابل دادسرا و تلاش برای دیدن حسن، مأموران امنیتی آن‌ها را تهدید کرده‌اند که در صورت ادامه اعتراض، خودشان نیز بازداشت خواهند شد.

به گفته پدر و مادر حسن، پس از بازگشت به منزل، حسن با نظارت مأموران امنیتی با آن‌ها تماس گرفته و همچنان در بازداشت و در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.

این در حالی است که سلمان‌پور، بازپرس پرونده، با کارشکنی مانع آزادی حسن شده و اجازه اجرای قرار وثیقه را نمی‌دهد. ادامه این روند، در حالی که قرار وثیقه صادر و ضبط گردیده اما او همچنان در بازداشت موقت است، نقض آشکار قوانین و مصداق بازداشت غیرقانونی به شمار می‌آید. حسن رونقی باید فوراً آزاد شود.

#حسن_رونقی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
18💔13🕊1
تهدید مستقیم به قتل ۴۵ خبرنگار و ۳۱۵ نفر از اعضای خانواده‌های روزنامه‌نگاران ایران اینترنشنال

فوربز در گزارشی به بررسی موج تازه تهدیدها و فشارهای جمهوری اسلامی علیه روزنامه‌نگاران شبکه ایران‌اینترنشنال پرداخته و این اقدامات را بخشی از الگوی سرکوب فرامرزی تهران دانسته است.

الگویی که طی شش هفته گذشته با تهدید مستقیم به قتل ۴۵ خبرنگار و ۳۱۵ نفر از اعضای خانواده‌هایشان به اوج بی‌سابقه‌ای رسیده است.

وکلای بین‌المللی مستقر در بریتانیا از «چمبرز داوتی استریت» و «هاوارد کندی» در ماه اوت ۲۰۲۵ نسبت به تهدیدات گسترده علیه روزنامه‌نگاران شبکه ایران‌اینترنشنال در سطح جهان هشدار دادند. به گفته این وکلا، در شش هفته گذشته، مقامات جمهوری اسلامی ۴۵ روزنامه‌نگار و ۳۱۵ نفر از اعضای خانواده‌های آن‌ها را تحت فشار و ارعاب قرار داده‌اند؛ تهدیداتی که شامل هشدارهای مستقیم به قتل در صورت ادامه همکاری با ایران اینترنشنال بوده و مهلت‌های تعیین‌شده برای آن‌ها نیز سپری شده است.

ایران‌اینترنشنال که از سال ۲۰۱۷ در لندن فعالیت خود را آغاز کرده، یکی از منابع مهم خبری درباره رویدادهای ایران و مسائل مرتبط منطقه‌ای و جهانی است و دفاتری در واشینگتن و سایر کشورها دارد. از ابتدای فعالیت، روزنامه‌نگاران این شبکه به طور مستمر هدف حملات جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند؛ از جمله تهدید به ترور و آدم‌ربایی، حملات فیزیکی، آزار و اذیت آنلاین و حملات سایبری. در مارس ۲۰۲۴ «پوریا زراعتی» روزنامه‌نگار این شبکه در لندن با ضربات چاقو مجروح شد و در مارس ۲۰۲۵ نیز دو فرد متهم به همکاری با ایران در آمریکا به جرم طرح ترور «مسیح علینژاد» محکوم شدند.

بر اساس گزارش «کمیته مشترک حقوق بشر» پارلمان بریتانیا، حکومت ایران از تاکتیک‌های مختلف سرکوب فرامرزی استفاده می‌کند که شامل «طرح ترور، حمله فیزیکی، ارعاب اعضای خانواده، مسدودسازی دارایی، پیگرد قضایی، کمپین‌های تخریبی، آزار آنلاین، جاسوسی و حملات دیجیتال مانند هک و افشای اطلاعات» است.

در واکنش به تهدیدات اخیر، تیم حقوقی ایران‌اینترنشنال شکایت فوری به پنج گزارشگر ویژه سازمان ملل ارائه کرده است؛ از جمله گزارشگران موضوع آزادی بیان، اعدام‌های فراقضایی، مقابله با تروریسم، شکنجه و وضعیت حقوق بشر در ایران. این شکایت خواستار اقدام فوری سازمان ملل برای حفاظت از جان و امنیت روزنامه‌نگاران در هفت کشور – بریتانیا، آمریکا، کانادا، سوئد، آلمان، ترکیه و بلژیک – و خانواده‌های آن‌ها در ایران شده است.

وکلا هشدار داده‌اند که از اواسط ژوئن ۲۰۲۵ تهدیدات به سطح «بی‌سابقه و نگران‌کننده‌ای» رسیده و جمهوری اسلامی به صورت سیستماتیک روزنامه‌نگاران را به جاسوسی برای اسرائیل متهم کرده است. آن‌ها پیش‌بینی می‌کنند که شمار افراد هدف قرار گرفته به سرعت افزایش یابد.

کارشناسان سازمان ملل هنوز واکنش رسمی نداده‌اند، اما «کمیته مشترک حقوق بشر» پارلمان بریتانیا پیش‌تر خواستار گنجاندن مقابله با سرکوب فرامرزی در راهبردهای امنیت ملی کشورها شده است.

متن از:
@IranIntltv

ـ جمهوری اسلامی جریان آزاد اطلاعات و آزادی بیان هراس دارد و همواره تلاش کرده است که هرگونه صدای مغایر با روایت رسمی حکومت را خاموش کند. حکومتی که مردم ایران و خانواده‌های خبرنگاران ایرانی خارج از کشور را به گروگان گرفته است و تهدید به ترور می‌کند.

#تروریسم #گروگان_گیری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊175💔3👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیانیه رسمی یک مادر دادخواه

خطاب به سازمان ملل متحد، نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر، و افکار عمومی جهان

من، مادری از دل مردم عادی، با قلبی آکنده از درد و اندوه، این بیانیه را در پی جان‌باختن فرزندم – که به‌ناحق و بی‌دلیل قربانی خشونت و بی‌عدالتی شد – به محضر شما ارائه می‌دهم. فرزند من، سیاوش، نه فقط یک انسان، که نماد آرزوها، آینده، و امیدهای یک خانواده بود.
اما او را، بی‌هیچ جرم و دلیلی، از من گرفتند؛ با گلوله، با خشونت، و با بی‌رحمی‌ای که وجدان هر انسان آزاده‌ای را می‌آزارد.

می‌دانم که برای بسیاری، مرگ انسان‌ها به آماری تبدیل شده؛ و برای صاحبان قدرت، زندگی و خون انسان‌ها ابزاری‌ست برای حفظ ثروت، مقام و نفوذ. اما برای من، یک مادر، فرزندم همه چیز بود.
مرگ او برای من نه «حادثه‌ای تلخ»، بلکه زخمی استوار بر پیکر عدالت و انسانیت است؛ زخمی که نه التیام می‌پذیرد و نه فراموش می‌شود.

من، به‌عنوان یک مادر، با تمام وجود اعلام می‌کنم که:

خون فرزندم را معامله نمی‌کنم.

با هیچ قدرت و مقامی بر سر عدالت سازش نخواهم کرد.

حق او را خواهم گرفت، حتی اگر این راه جانم را بگیرد.

من از سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر، گزارشگران ویژه، و تمامی نهادهای مستقل و بین‌المللی مدافع حقوق بشر درخواست می‌کنم که:

1. نسبت به مرگ فرزندم و دیگر قربانیان بی‌گناه، تحقیقاتی مستقل، شفاف و بی‌طرف آغاز کنند؛

2. عاملان و آمران این جنایت را پاسخ‌گو کرده و آنان را در برابر عدالت قرار دهند؛

3. و از حقوق بنیادین انسان‌هایی که بی‌دفاع، قربانی خشونت سازمان‌یافته می‌شوند، حمایت مؤثر و عملی به‌عمل آورند.

مادری که تنها، اما مقاوم، فرزندش را بزرگ کرده، اکنون تنها و مقاوم، برای خون او فریاد می‌زند.
من نه از تهدید می‌هراسم، نه از طرد شدن، نه از سکوت و بی‌تفاوتی.
زن بودن، مادر بودن، برای من منشأ قدرت است، نه ضعف؛ و با همین قدرت، حق فرزندم را بازپس خواهم گرفت.

عدالت، نه لطف است و نه امتیاز؛ عدالت، حق است.
و حق، ستاندنی‌ست.

لیلا مادر سیاوش
سیاوش فرزند لیلا
مادر که خود به تنهایی فرزندش را بزرگ کرد وداداخواهی می کند
خواهان آزادی وازدگی کشورم و عدالت آرامش آبادی برای فرزندان این سرزمین که زندگی و آرامش حق مسلم ماست که ما از آن محروم شدیم

متن و ویدیو از صفحه لیلا مهدوی، مادر سیاوش محمودی

#دادخواهی #حقوق_بشر #سیاوش_محمودی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
36👍5👌2
Forwarded from گفت‌وشنود


ژان-پل شارل ایمار سارْتْرْ، زاده ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ و درگذشته ۱۵ آوریل ۱۹۸۰، فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رمان نویس، نمایش نامه نویس و منتقد فرانسوی بود.

سارتر به آزادی بنیادی انسان معتقد بود و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است.»در سال ۱۹۶۴ جایزه ادبی نوبل به سارتر تعلق گرفت، ولی او از پذیرفتن این جایزه خودداری کرد.

او از سال ۱۹۷۳ به بعد تقریبا تمامی قدرت بینایی خود را از دست داده بود و دیگر قادر به نوشتن نبود، با این همه سعی می کرد با انجام مصاحبه ها، دیدارها و حضور در مراسم ها، کماکان چهره ای فعال و اجتماعی از خود نشان دهد.

ژان-پل سارتر در روز ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ در سن ۷۵ سالگی در بیمارستان بروسه پاریس از دنیا رفت.

خاکستر او در گورستان مون پارناس در حوالی محل زندگی دوران پیری اش در محله ای در پاریس به خاک سپرده شده است.
#اگزیستانسیالیست #اصالت_بشر #آزادی_بیان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍193
کربلا و اربعین ما همین‌جاست؛ در خیابان‌های خونین ایران

رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی چهار دهه است که اربعین را راه آزادگان می‌نامد و از راهپیمایی آن برای تبلیغات و قدرت‌نمایی استفاده می‌کند.
اما ما مردم شریف ایران پیش از هر آیین بیگانه ریشه در شاهنامه فردوسی در کورش بزرگ در اهورا مزدا و در گفتار نیک، پندار نیک ، کردار نیک داریم. دین ما زرتشت است نه اسلام؛ و با عاشورا و اربعین بیگانه‌ایم.

با این‌حال همین راهی که برخی از هم‌میهنان به آن ایمان دارند، سال‌هاست آلوده به قدم‌های خونین شمرها و یزیدیان زمانه است؛ همان‌ها که در عاشورای خونین ۸۸، آبان خونین ۹۸ و خیزش انقلابی مهسا، جوانان ما را در خیابان‌ها و بازداشتگاه‌ها به خاک و خون کشیدند.

قاتلان، شکنجه‌گران و آمران جنایت کهریزک با چهره‌های بزک‌کرده و پرچم در دست در صف راهپیمایان اربعین جا می‌گیرند و نذری می‌دهند. همان‌ها که در تیرماه ۸۸ ، ما بازداشتی ها را در گرمای ۵۰ تا ۶۰ درجه را در قرنطینه‌ای کوچک بی‌پنجره و بی‌هواکش حبس کردند، دود گازوئیل را به حلقمان فرستادند تا از نفس بیفتیم و همان آب چاه متعفن را بستند تا با لب‌های تشنه جان بدهیم.

من به دست یزیدیان زمانه ممد طیفیل، استوار خمیس‌آبادی و استوار گنج‌بخش شکنجه‌هایی شدم که هر لحظه مرگم را آرزو می‌کردم. مرگی که با تمام وجود لمسش کردم، وقتی بی جان و خونین روی زمین افتاده بودم و با چشم‌هایم به ممد طیفیل خیره شدم و التماس میکردم پایش را از روی گردنم بردارد تا بتوانم نفس بکشم و زنده بمانم. همان‌ها که امیر جوادی‌فر را با لب‌های ترک‌خورده و حسرت یک جرعه آب به قتل رساندند؛ همان‌ها که محمد کامرانی و محسن روح‌الامینی را زیر شکنجه، تشنه و بی‌دفاع کشتند.

حالا چند سالیست محمد کرمی، ملقب به ممد طیفیل، سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران، احمدرضا رادان، قصاب کهریزک، و دیگر عاملان این جنایت، سال‌هاست با شعار لبیک یا حسین در میان زائران اربعین ظاهر می‌شوند و قدرت‌نمایی می‌کنند.

این چه راهپیمایی اربعینی است که قاتلان در آن آزادانه می‌گردند؟ این چه کربلایی است که پای جلادان بر خاکش گذاشته می‌شود؟ اربعینی که قاتلان را در آغوش می‌گیرد، نه راه آزادگان، بلکه نمایش ریا و تکرار صحنه کربلا در سپاه یزید است.

راه حسین، حتی به روایت خودشان، برای آزادگان است؛ نه برای کسانی که آزادی را در جهنم کهریزک خفه کردند.
کربلای ما همین‌جاست، در ایران؛ در خیابان‌ها و شهرهایی که هنوز خون جوانانش از خاک شسته نشده است.

masoudalizadeh___✍️

#نه_به_جمهوری_اسلامی #اربعین
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TabaanaTech
19👍9💯8
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

ویدئویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که یک ایرانی مکانی "احتمالا مذهبی" در عراق را نشان می‌دهد که تعداد قابل توجهی کولرگازی در آنجا مشغول بکار است این شخص می‌گوید این کولرها ۲۴ساعته بدون لحظه‌ای خاموشی فعالند.
این درحالی است که عراق وارد کننده عمده برق از ایران است و مردم در ایران خود با مشکلات و بحران‌های ناشی از قطعی برق دست به گریبانند.

🔷️مخاطب همراهی با ارسال این ویدئو برای ما نوشت:

«این ویدئو را ببینید! داخل یک مکان مذهبی در عراق، ده‌ها کولر گازی ۲۴ ساعته و بدون یک لحظه قطعی کار می‌کنند، در حالی که همین موقع در ایران، مخصوصاً خوزستان، مردم در گرمای ۵۰ درجه از شدت بی‌برقی و بی‌آبی نوزادشان را برای نجات از گرما داخل یخچال می‌گذارند تا زنده بماند. ما در کشور خودمان برق نداریم، اما حکومت برق را به عراق صادر می‌کند تا در اربعین و پروژه‌های ایدئولوژیکش بدرخشد. اگر از بی‌آبی و بی‌برقی نمیریم، این ایدئولوژی و اولویت‌گذاری مرگبارشان ما را خواهد کشت.
به آنها برق میبخشند، از ما جان میگیرند»

#بحران_آب #قطعی_برق #اربعین #حکومت_ایدئولوژیک #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
👍24💯31👎1
سیامک پورزند؛ زندگی و مرگ با چشمان باز

ساعت ۱۲ شب، لیلی مثل همیشه شماره تلفن پدرش را گرفت. شب‌ها برای او معنایی نداشت جز صدای پدر. آن‌روز، تهران، بعداز‌ظهر نهم اردیبهشت سال ۱۳۹۰ را از سر می‌گذراند. صدای خسته پدر مثل اکثر آن‌روز‌ها گرفته و غمگین بود. پیرمرد باید برای ادامه دوره درمان طولانی‌اش به بیمارستان بر می‌گشت اما به لیلی گفت که می‌خواهد فردا، جمعه را در خانه بماند و شنبه برود. لیلی که پرسید چرا؟ جواب پدر، دلش را لرزاند: «خسته شدم». دخترک از پشت تلفن، نازش را کشید و التیامش داد. گفت که این روز‌ها تمام می‌شود و می‌توانی از ایران خارج شوی و همدیگر را ببینیم. ده سالی بود که لیلی، پدرش را ندیده بود. صحبت که به اینجا رسید، لحظه‌ای سکوت بین‌شان برقرار شد. سیامک، آرام‌تر از همیشه از دخترش پرسید: «دوباره کی زنگ می‌زنی بابا؟» لیلی جواب داد: «دو ساعتی می‌خوابم و زودی می‌آم تا قبل از اینکه دلت تنگ بشه. باشه؟». حدود ساعت سه نیمه شب کانادا بود که لیلی در تاریکی اتاق، دوباره به پدرش زنگ زد. جوابی نیامد. نگران نشد. فکر کرد حتما پدر خوابیده و استراحت می‌کند. خیلی نگذشت که دوباره تماس گرفت. این‌بار صدایی غریبه پاسخ داد. سیامک پورزند خود را در میانه تلفن‌های لیلی از بالکن اتاقش به پایین پرت کرده بود. او تصمیم گرفته بود که پس از یک دهه آزار و اذیت وی و خانواده‌اش توسط ماموران دولت، به زندگیش خاتمه دهد.

با انتخاب محمد خاتمی به عنوان رییس‌جمهور، فضای سیاسی و اجتماعی تغییر کرد. در این دوران او به تدریج توانست بار دیگر وارد صحنه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، هنری و فضای روشنفکری ایران شود. مطبوعات رونق گرفته بودند و او از این اتفاق در پوست خود نمی‌گنجید. او که گویی سال‌ها جوان‌تر شده بود، سعی کرد تجربیات خود را به فضای جدید روزنامه‌نگاری به عنوان مشاور انتقال دهد. ایده‌های پورزند هم در کار روزنامه‌نویسی و هم در قسمت جذب آگهی و سرمایه برای این روزنامه‌ها ومجلات کمکی شایان توجه بود. از جمله کارهایی که سیامک در این دوران و با همکاری روزنامه‌های اصلاح‌طلب وقت مانند جامعه، نشاط و نوروز ترتیب داد، برگزاری مراسم بزرگ‌داشت برای بسیاری از هنرمندان سالخورده و فراموش شده بود. او همچنین مدتی در سمت مشاور مرکز امور فرهنگی و هنری جزیره کیش، چند جشنواره سینمایی و نیز جشنواره‌های موسیقی و ادبی برگزار کرد که با استقبال چشمگیری مواجه شد. او در سال ۷۹ به عنوان مدیراجرایی و مشاور در مجموعه فرهنگی هنری تهران مشغول به کار شد.
.
سیامک سعی کرد در کنار برگزاری برنامه‌های فرهنگی و هنری برای عموم مردم از امکاناتی که در اختیار داشت در جهت کمک به جنبش نوپای زنان استفاده کند. رفت و آمد هنرمندان و فعالان مدنی زن در مجموعه زیرنظر پورزند، بیش از پیش وی را در تیررس نهادهای امنیتی تازه تاسیس قرار داد. او در سال ۱۳۷۷ و در جریان پروژه قتل‌های زنجیره‌ای وزارت اطلاعات گزارشی صوتی را با نام خود از قتل دوستانش، پروانه و داریوش فروهر، تهیه کرده بود؛ ایت گزارش که بار‌ها از ایستگاه رادیویی صدای ایران در آمریکا پخش شده بود، طعمه مخالفان دولت اصلاح‌طلب در نهادهای امنیتی برای تسویه حساب‌های سیاسی شد.

پاییز سال ۱۳۸۰ برنامه نهادهای امنیتی اجرایی شد. سیامک پورزند هفتاد ساله در آذرماه و در مقابل خانه خواهرش در تهران، بدون هیچ حکم قضایی ربوده شد تا جایی که خانواده‌اش که حالا در خارج از ایران بودند، تا چندین هفته از وضعیت او و محل نگهداری‌اش بی‌خبر بودند. سیامک ابتدا به زندان اداره اماکن و سپس بازداشتگاه فرودگاه مهرآباد منتقل و به صورت قرنطینه، زندانی شد.

سیامک پورزند، یکی از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای و با سابقه‌ی ایران بود که مورد غضب حکومت قرار گرفت. او را وادار به اعترافات اجباری علیه خودش کردند.‌ دنده‌هایش را شکستند، ساعت‌ها زیر دوش آب داغ نگه داشتند، از نظر جسمی و روحی تحت فشار قرار دادند و از دیدار خانواده و دوستانش محروم کردند.

سیامک پورزند با علاقه فراوان به کشورش و مردمش، در روز جهانی روزنامه‌نگار، پس از سال‌ها تحمل درد و دوری، در سن هشتاد سالگی، مرگ خود خواسته را برگزید و از بالکن طبقه ششم خانه‌اش، حدود ساعت چهار بعدازظهر، به درد‌هایش پایان داد. مرگ او انعکاس زیادی در ایران و جهان داشت. مردی که تصمیم بر این گرفته بودند تا بستر مرگ او را کنترل کنند، حاکمیت را مضطرب کرد و با مرگش پایان بازی را تغییر داد.

درباره این روزنامه‌نگار بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/siamak-pourzand/

#سیامک_پورزند #یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی


@Tavaana_TabaanaTech
💔256👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جمهوری اسلامی در حال آئین‌سازی است

شارمین میمندی، بنیان‌گذار جمعیت امام علی، در این برنامه می‌گوید جمهوری اسلامی از آیین‌ها، به خصوص آئین‌هایی که پیرامون کشته‌شدن امام سوم شیعیان است، استفاده می‌کند و تلاش می‌کند تا از آن نتیجه‌ای که مطلوب خودش است را بگیرد.

این برنامه بخشی از بگو-بشنو ۲۰ است با عنوان «اربعین حکومتی؛ لشگرکشی سیاسی؟ مناسک مردمی؟ یا چه؟ » که ۸ شهریور ۱۴۰۲ با حضور برخی از پژوهشگران و کنشگران از اتاق کلاب‌هاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.

سایت:
https://tavaana.org/rituals/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=AYhHCMcjNK0&t=26s

#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #اربعین

@Tavaana_TabaanaTech
👍11💯32
هشدار!
جان بابک شهبازی در خطر جدی است!

هنوز اعاده دادرسی دوم پرونده بابک شهبازی ثبت نشده است، هنوز از توقف حکم خبری نیست و نگرانی شدیدی از اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام بابک شهبازی وجود دارد. خبرهای نگران‌کننده‌ای رسیده است و ممکن است، بابک، فردا طلوع آفتاب را نبیند و قلبش از تپش بایستد. قلب مهربان پدر یاسمین و سامی. همسری وفادار و زحمتکش، مردی که قربانی سناریو و پرونده‌سازی بازجویان شده است.
پرونده بابک شهبازی دارای تناقض‌های جدی است. در گردش کار این پرونده از دختر آقای شهبازی به عنوان یکی از لیدرهای اعتراضات ۸۸ یاد شده است، در حالی که این دختر متولد ۱۳۸۶ است!!
ضابطان پرونده (بازجویان) فشار شدیدی روی اجرای این حکم دارند، چرا که می‌دانند که خودشان چه رسوایی‌ای به بار آورده‌اند. یک بار اختلاف در نهادهای امنیتی باعث شد جان مازیار ابراهیمی نجات یابد گرچه مجید جمالی فشی بی‌گناه اعدام شد.
به جرأت می‌توان گفت تمام پرونده‌سازی‌های نهادهای امنیتی مثل پرونده مازیار ابراهیمی، بی‌اعتبار است.

علاوه بر بابک شهبازی جان امید تباری مقدم هم در خطر است، کسی که هیچ عکسی از او موجود نیست و خانواده‌اش تا کنون اطلاع‌رسانی انجام نداده‌اند.

امید تباری‌مقدم پیش‌تر به ده سال حبس محکوم شده بود اما پس از جنگ بار دیگر توسط قاضی صلواتی در محکمه‌ای نمایشی که کمتر از ۱۵ دقیقه به طول انجامید، بدون رعایت حداقل‌های آیین دادرسی به جاسوسی برای اسرائیل متهم شد. در انتهای این محاکمه نمایشی امید از قاضی صلواتی می‌پرسد حکم من چیست؟ صلواتی دستش را روی گردنش قرار داده، با تمسخر تکان می‌دهد و می‌گوید «اعدام».

این دو زندانی به همراه تعدادی دیگر از زندانیان محکوم به اعدام، به زندان قزل‌حصار منتقل شده‌اند، زندانی که معروف به کشتارگاه است و اخیرا علاوه بر چهارشنبه‌ها، دوشنبه‌ها هم حکم اعدام در آنجا اجرا می‌شود.

هیچ یک از افراد محکوم به اعدامی که اخیرا به این زندان برده شده‌اند، از جمله بابک شهبازی، با خانواده خود تماسی نداشته‌اند.

سامی، پسر ۱۲ ساله بابک شهبازی، هر روز بی‌تابی می‌کند و روزی صد بار می‌پرسد که یعنی واقعا بالای من رو می‌خوان اعدام کنند؟!

#بابک_شهبازی #امید_تباری_مقدم #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔302🕊1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نامه‌ای از یکی از دختران دادخواه در سایه، خطاب به سامی، پسر بابک شهبازی که در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد.

این نامه صدای دختری است که می‌خواهد بگوید: ما کنار تو هستیم، در این روزهای
تلخ و پراضطراب.

📢 صدای ما باید بلندتر از سکوت و بی‌عدالتی باشد.
برای سامی و تمام فرزندان محکومان به اعدام، باید دنیا را خبر کنیم.

از صفحه اینستاگرام دختران دادخواه

#دختران_دادخواه #بابک_شهبازی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔308