Forwarded from گفتوشنود
دین و ایدئولوژی: ابزار سرکوب در خدمت جنایت
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس خود، دین و ایدئولوژی را به ابزاری برای توجیه سرکوب، خشونت و نقض گسترده حقوق بشر تبدیل کرده است. این حکومت، با سوءاستفاده از باورهای مذهبی مردم، هرگونه اعتراض و مخالفت را به نام دین سرکوب کرده و از ایدئولوژی خود بهعنوان پوششی برای جنایات بیشمارش بهره گرفته است.
روحالله خمینی، بنیانگذار این نظام، با وعدههایی فریبنده مانند عدالت، آزادی، و استقلال، اعتماد مردم را جلب کرد، اما بهمحض دستیابی به قدرت، از دین برای تحمیل یک نظام استبدادی بهره برد. او با دستکاری مفاهیمی چون (محاربه)و (ارتداد)،هرگونه مخالفت را به جرمی نابخشودنی تبدیل کرد و از دین پوششی برای کشتار، زندان و شکنجه ساخت. این نظام، به رهبری او، پایهگذار حکومتی شد که تا امروز از دین صرفاً بهعنوان وسیلهای برای تحکیم قدرت استفاده میکند.
پس از خمینی، علی خامنهای این مسیر را با شدت بیشتری ادامه داد. او با ایجاد شبکهای از نهادهای امنیتی و سرکوبگر و تمرکز قدرت در دست خود، هرگونه انتقاد یا مخالفت را با خشونت پاسخ داده است. مخالفان سیاسی، روزنامهنگاران، فعالان مدنی و هر صدای مخالف دیگری، به بهانههایی چون (توهین به مقدسات»)یا (فتنهگری)سرکوب شدهاند. تحت رهبری خامنهای، اعدامهای گسترده و قتلعام معترضان، همراه با بازداشتهای غیرقانونی، به روالی عادی تبدیل شده است.
زندانهای جمهوری اسلامی ایران به قتلگاههایی برای مخالفان سیاسی، فعالان مدنی، و معترضان تبدیل شدهاند. در این زندانها، زندانیان تحت شکنجههای جسمی و روانی قرار میگیرند و در شرایطی غیرانسانی نگاه داشته میشوند. بسیاری از آنان مجبور به اعترافات ساختگی میشوند که تنها برای توجیه اعدام یا حبس طولانیمدتشان استفاده میشود. این مکانها، که قرار بود محلی برای اجرای عدالت باشند، به کانونهایی برای تحقیر کرامت انسانی و اجرای بیرحمانهترین جنایات تبدیل شدهاند.
از دیگر اهداف اصلی سرکوب در جمهوری اسلامی، زنان هستند. این حکومت، با تحمیل قوانین تبعیضآمیز و محدودکننده، از جمله حجاب اجباری، تلاش کرده است زنان را به ابزاری برای کنترل اجتماعی تبدیل کند. سرکوب فعالان زن و دستگیری یا حتی اعدام زنانی که برای حقوق اولیه خود ایستادهاند، تنها بخشی از سیاستهای ضدزن این نظام است. حکومت با توجیهات مذهبی، خشونت علیه زنان را عادیسازی کرده است، در حالی که هدف اصلی آن تحمیل سلطهای مردسالارانه و استبدادی است.
اعتراضات گسترده مردم ایران در سالهای اخیر نشاندهنده آگاهی عمیق جامعه از ماهیت این حکومت است. شعارهایی چون (آخوند باید گم بشه)یا (مرگ بر حکومت آخوندی)بیانگر خشم و نفرت مردم از نظامی است که دین را به ابزاری برای خشونت و سرکوب تبدیل کرده است. این شعارها عزم مردم ایران برای پایان دادن به حکومتی را نشان میدهد که با سوءاستفاده از مفاهیم مذهبی، جامعه را به گروگان گرفته است.
جمهوری اسلامی، چه در دوران خمینی و چه در دوران خامنهای، با سرکوب مخالفان، محدود کردن آزادیها، و نقض کرامت انسانی، بهطور کامل مشروعیت خود را در میان مردم از دست داده است. این حکومت، با توسل به ایدئولوژی مذهبی، جنایاتی انجام داده که در تضاد کامل با اصول انسانی و حقوق بشر است.
امروز، مردم ایران بیش از هر زمان دیگری در مسیر رهایی از این نظام سرکوبگر قدم برداشتهاند. مبارزه مردم برای آزادی، عدالت و کرامت انسانی، نهتنها واکنشی به دههها ظلم و سرکوب است، بلکه تلاشی برای پایان دادن به حکومتی است که با نام دین، بزرگترین جنایات را مرتکب شده است. ایران تنها زمانی میتواند به عدالت و آزادی واقعی دست یابد که این نظام ایدئولوژیک فرو بریزد و مفاهیم انسانی جایگزین سرکوب و خشونت شوند.
محمد خوش بیان
#دین #نقد_دین #سرکوب #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا #حکومت_ایدئولوژیک
@Dialogue1402
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای تأسیس خود، دین و ایدئولوژی را به ابزاری برای توجیه سرکوب، خشونت و نقض گسترده حقوق بشر تبدیل کرده است. این حکومت، با سوءاستفاده از باورهای مذهبی مردم، هرگونه اعتراض و مخالفت را به نام دین سرکوب کرده و از ایدئولوژی خود بهعنوان پوششی برای جنایات بیشمارش بهره گرفته است.
روحالله خمینی، بنیانگذار این نظام، با وعدههایی فریبنده مانند عدالت، آزادی، و استقلال، اعتماد مردم را جلب کرد، اما بهمحض دستیابی به قدرت، از دین برای تحمیل یک نظام استبدادی بهره برد. او با دستکاری مفاهیمی چون (محاربه)و (ارتداد)،هرگونه مخالفت را به جرمی نابخشودنی تبدیل کرد و از دین پوششی برای کشتار، زندان و شکنجه ساخت. این نظام، به رهبری او، پایهگذار حکومتی شد که تا امروز از دین صرفاً بهعنوان وسیلهای برای تحکیم قدرت استفاده میکند.
پس از خمینی، علی خامنهای این مسیر را با شدت بیشتری ادامه داد. او با ایجاد شبکهای از نهادهای امنیتی و سرکوبگر و تمرکز قدرت در دست خود، هرگونه انتقاد یا مخالفت را با خشونت پاسخ داده است. مخالفان سیاسی، روزنامهنگاران، فعالان مدنی و هر صدای مخالف دیگری، به بهانههایی چون (توهین به مقدسات»)یا (فتنهگری)سرکوب شدهاند. تحت رهبری خامنهای، اعدامهای گسترده و قتلعام معترضان، همراه با بازداشتهای غیرقانونی، به روالی عادی تبدیل شده است.
زندانهای جمهوری اسلامی ایران به قتلگاههایی برای مخالفان سیاسی، فعالان مدنی، و معترضان تبدیل شدهاند. در این زندانها، زندانیان تحت شکنجههای جسمی و روانی قرار میگیرند و در شرایطی غیرانسانی نگاه داشته میشوند. بسیاری از آنان مجبور به اعترافات ساختگی میشوند که تنها برای توجیه اعدام یا حبس طولانیمدتشان استفاده میشود. این مکانها، که قرار بود محلی برای اجرای عدالت باشند، به کانونهایی برای تحقیر کرامت انسانی و اجرای بیرحمانهترین جنایات تبدیل شدهاند.
از دیگر اهداف اصلی سرکوب در جمهوری اسلامی، زنان هستند. این حکومت، با تحمیل قوانین تبعیضآمیز و محدودکننده، از جمله حجاب اجباری، تلاش کرده است زنان را به ابزاری برای کنترل اجتماعی تبدیل کند. سرکوب فعالان زن و دستگیری یا حتی اعدام زنانی که برای حقوق اولیه خود ایستادهاند، تنها بخشی از سیاستهای ضدزن این نظام است. حکومت با توجیهات مذهبی، خشونت علیه زنان را عادیسازی کرده است، در حالی که هدف اصلی آن تحمیل سلطهای مردسالارانه و استبدادی است.
اعتراضات گسترده مردم ایران در سالهای اخیر نشاندهنده آگاهی عمیق جامعه از ماهیت این حکومت است. شعارهایی چون (آخوند باید گم بشه)یا (مرگ بر حکومت آخوندی)بیانگر خشم و نفرت مردم از نظامی است که دین را به ابزاری برای خشونت و سرکوب تبدیل کرده است. این شعارها عزم مردم ایران برای پایان دادن به حکومتی را نشان میدهد که با سوءاستفاده از مفاهیم مذهبی، جامعه را به گروگان گرفته است.
جمهوری اسلامی، چه در دوران خمینی و چه در دوران خامنهای، با سرکوب مخالفان، محدود کردن آزادیها، و نقض کرامت انسانی، بهطور کامل مشروعیت خود را در میان مردم از دست داده است. این حکومت، با توسل به ایدئولوژی مذهبی، جنایاتی انجام داده که در تضاد کامل با اصول انسانی و حقوق بشر است.
امروز، مردم ایران بیش از هر زمان دیگری در مسیر رهایی از این نظام سرکوبگر قدم برداشتهاند. مبارزه مردم برای آزادی، عدالت و کرامت انسانی، نهتنها واکنشی به دههها ظلم و سرکوب است، بلکه تلاشی برای پایان دادن به حکومتی است که با نام دین، بزرگترین جنایات را مرتکب شده است. ایران تنها زمانی میتواند به عدالت و آزادی واقعی دست یابد که این نظام ایدئولوژیک فرو بریزد و مفاهیم انسانی جایگزین سرکوب و خشونت شوند.
محمد خوش بیان
#دین #نقد_دین #سرکوب #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا #حکومت_ایدئولوژیک
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز فرمان بر قانون چیره شده: چه مانده از جمهوریت؟
دکتر حسن باقرینیا، در ویدیویی با عنوان «امروز فرمان بر قانون چیره شده، چه مانده از جمهوریت؟» به صراحت از دستور صریح علی خامنهای به رئیس قوه قضاییه و تبعات آن انتقاد کرده است. وی در این سخنان، به نامهای اشاره میکند که در آن، رهبر جمهوری اسلامی به طور مشخص و با ذکر شماره نامه، به محاکم قضایی کشور ابلاغ کرده است که حق نقض مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را ندارند.
باقرینیا توضیح میدهد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، مانند شورای عالی فضای مجازی و سایر شوراهای عالی، صرفاً ابزاری برای اجراییکردن دستورات رهبری است. وی با طرح این پرسش که «چه نیازی به مجلس است؟» تأکید میکند که حتی نمایندگان مجلس، که به گفته او «نوکران و غلامان حلقهبهگوش» هستند، دیگر کارکردی ندارند.
او صراحتاً این وضعیت را نشانهای از پایان جمهوریت میداند و خطاب به علی خامنهای میگوید: «چه نیازی به دموکراسی؟ چه نیازی به جمهوری؟ رسماً همه اینها را ملغا کنید و بگویید که کشور فقط بر اساس فرمانهای شما اداره میشود. صادق باشید!»
ـ ساختار مدیریت دوگانه در جمهوری اسلامی و وجود نهادهای موازی، از ابتدای شکلگیری این رژیم راهی برای مسئولیتگریزی و عدم پاسخگویی و نیز اجرای خواستههای فراقانونی هسته سخت قدرت در این رژیم بوده است.
این در حالی است که عملا ساختار حکومت به شکلی است که مجلس و نهادهای به ظاهر انتخابی نیز در واقع انتصابی هستند و افرادی که مورد نظر حکومت هستند به آنها راه مییابند، ولی دیکتاتور به این هم راضی نیست.
#حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #دموکراسی #جمهوریت #حکومت_فردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، در ویدیویی با عنوان «امروز فرمان بر قانون چیره شده، چه مانده از جمهوریت؟» به صراحت از دستور صریح علی خامنهای به رئیس قوه قضاییه و تبعات آن انتقاد کرده است. وی در این سخنان، به نامهای اشاره میکند که در آن، رهبر جمهوری اسلامی به طور مشخص و با ذکر شماره نامه، به محاکم قضایی کشور ابلاغ کرده است که حق نقض مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی را ندارند.
باقرینیا توضیح میدهد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، مانند شورای عالی فضای مجازی و سایر شوراهای عالی، صرفاً ابزاری برای اجراییکردن دستورات رهبری است. وی با طرح این پرسش که «چه نیازی به مجلس است؟» تأکید میکند که حتی نمایندگان مجلس، که به گفته او «نوکران و غلامان حلقهبهگوش» هستند، دیگر کارکردی ندارند.
او صراحتاً این وضعیت را نشانهای از پایان جمهوریت میداند و خطاب به علی خامنهای میگوید: «چه نیازی به دموکراسی؟ چه نیازی به جمهوری؟ رسماً همه اینها را ملغا کنید و بگویید که کشور فقط بر اساس فرمانهای شما اداره میشود. صادق باشید!»
ـ ساختار مدیریت دوگانه در جمهوری اسلامی و وجود نهادهای موازی، از ابتدای شکلگیری این رژیم راهی برای مسئولیتگریزی و عدم پاسخگویی و نیز اجرای خواستههای فراقانونی هسته سخت قدرت در این رژیم بوده است.
این در حالی است که عملا ساختار حکومت به شکلی است که مجلس و نهادهای به ظاهر انتخابی نیز در واقع انتصابی هستند و افرادی که مورد نظر حکومت هستند به آنها راه مییابند، ولی دیکتاتور به این هم راضی نیست.
#حسن_باقری_نیا #استبداد_دینی #دموکراسی #جمهوریت #حکومت_فردی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech