آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
«در حکومت فقیه، سرکوب وجود ندارد»؟

این گفته خمینی است؛ بنیان‌گذار نظام جمهوری اسلامی. کسی که به مدت ۱۰ سال خود بر ایران «حاکم» شد و پس از آن پیروان او و طی حکومت او و پیروانش، هزاران مخالف سیاسی - عقیدتی به قتل رسیدند و هزاران تن زندانی شدند و چند میلیون ایرانی از کشور مهاجرت کردند.

خمینی بارها در سخنانش خود را از هیتلر سوا کرده و مدعی است رژیم تحت سلطه او همانند رژیم هیتلری نخواهد بود.
نمونه هیتلر از این رو جالب توجه است که نگاهی کوتاه بین وضعیت یهودیان آلمان و بهاییان ایران بیندازیم.
از بدو ورود خمینی به ایران، تبعیض علیه بهاییان شکل سیستماتیک و حکومتی پیدا کرد. بهاییان به صرف اینکه بهایی بودند، از دسترسی به تمام مناصب سیاسی و اجتماعی محروم شدند. صدها بهایی ایرانی به قتل رسیدند و زندانی و شکنجه شدند. روح‌‌الله خمینی بهاییان را «کافر»، «ضاله» و «نجس» می‌دانست. به فتوای او، مسلمانان بایستی حمام خود را از بهاییان تفکیک کنند.

این روند در دوره خامنه‌ای تداوم یافت و سندی از اوائل دوره رهبری او منتشر شده است که تاکید می‌کند راه رشد بهاییان در جامعه و مسائل آموزشی بایستی بسته شود.

خامنه‌ای همچنین در فتواهای خود بهائیان را «نجس» دانست و گفت:
«جمیع افراد فرقه ضاله بهائی محکوم به کفر و نجاست هستند و از غذا و سایر چیزهایی که با رطوبت مسری در تماس با آنها بوده است باید اجتناب کرد و بر مومنین واجب است که با حیله و فسادگری این فرقه گمراه مقابله کنند».
جالب ‌توجه آنکه در رژیم هیتلری آلمان نیز یهودیان به صرف آنکه یهودی بودند مورد تبعیض گسترده و حتی کشتار قرار می‌گرفتند. در آنجا تبعیض ریشه نژادی داشت و در ایران تبعیض، ریشه مذهبی.

جمهوری اسلامی هرگاه مجال پیدا کرده است بهاییان را کشته است؛ چنانکه می‌توان از قتل عطالله رضوانی - شهروند بهایی - در بندرعباس سخن به میان آورد که در سال ۱۳۹۲ در خیابان به ضرب گلوله به قتل رسید و هیچ‌گاه داد او ستانده نشد.

#استبداد_دینی #بهایی #بهایی_ستیزی #خمینی #یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
👍27👌21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در پروژه‌ای موسوم به «ساعت به وقت بهشت» که در شهر فومن توسط سپاه پاسداران اجرا شده، تجربه‌ای شبیه‌سازی‌شده از جهنم با استفاده از آتش واقعی، صداهای وهم‌انگیز، قبر، پل صراط و موجودات دینی طراحی شده است. این پروژه که با عنوان «نمایشگاه فرهنگی» معرفی شده، در واقع نمونه‌ای از مهندسی ترس است؛ تکنیکی روان‌شناختی به‌نام تنش-رهایی که ابتدا با ایجاد وحشت شدید مخاطب را در هم می‌شکند و سپس با ارائه آرامش مصنوعی، به‌طور ناخودآگاه مسیر اطاعت از دین و نظام را به‌عنوان تنها راه نجات در ذهن او تثبیت می‌کند.
دکتر حسن باقری‌نیا در ویدیویی با اشاره به این رویکرد هشدار می‌دهد که این پروژه یادآور تجربه‌های مشابه در دهه ۶۰ است؛ ازجمله نوار صوتی سیاحت غرب و پروژه‌های مشابه در مشهد توسط آستان قدس. در این شیوه، کودکان ابتدا در فضایی پر از وحشت و نمادهای جهنمی قرار می‌گیرند و پس از گریه و ترس، به طبقه‌ای با نور و موسیقی ملایم و صلوات هدایت می‌شوند تا به‌طور شرطی، اطاعت را با نجات و آرامش گره بزنند.
او همچنین به بخش دیگری از پروژه در فومن اشاره می‌کند: نمایش موشک‌ها، تانک‌ها و ادوات نظامی در کنار نمادهای دینی، که به‌زعم او نشان‌دهنده فرمول جدید حکومت است؛ اطاعت مساوی است با بهشت و قدرت، و نافرمانی با جهنم و عذاب.
باقری‌نیا تأکید می‌کند که نسل امروز دیگر آن کودکان ساکت نیستند؛ آن‌ها از جهنم ساختگی گذشته‌اند، کاست‌های ترس را در ذهن‌شان شکسته‌اند و این‌بار، چشم‌هایشان باز است.

#استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #ساعت_به_وقت_بهشت #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍24💯9
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انکار و فرافکنی؛ زبان مشترک همه‌ی مستبدها!

دکتر باقری‌نیا: استبداد، مستبد را پیش از جامعه نابود می‌کند

در اظهاراتی صریح و انتقادی، دکتر حسن باقری‌نیا با اشاره به سخنان اخیر رهبر جمهوری اسلامی در جلسه با استانداران، از «مهندسی واقعیت» در رأس حاکمیت انتقاد کرد. رهبر جمهوری اسلامی گفته بود که «خوشبختانه فرصت‌ها در کشور زیاد است» و «فضای عمومی کشور مسئله خاصی ندارد»؛ اما دکتر باقری‌نیا این سخنان را نشانه‌ای از بی‌اطلاعی حاکم از وضعیت واقعی جامعه دانست.

او با اشاره به بحران‌های گسترده، از جمله قطعی برق، اعتصاب کامیون‌داران، ورشکستگی منابع آبی، تورم افسارگسیخته، فقر عمومی، زباله‌گردی و کودکان کار، تأکید کرد که اوضاع کشور به هیچ‌وجه عادی نیست و انکار این واقعیت، حاصل جدا شدن حاکم از تجربه زیسته مردم است.

به گفته دکتر باقری‌نیا، فردی که دهه‌ها در رأس قدرت بوده، کم‌کم باور می‌کند که هرچه می‌گوید، حقیقت است و مسئولیت‌ناپذیری را با فرافکنی و دشمن‌تراشی پنهان می‌کند. او افزود: «آقای خامنه‌ای نه در صف نان ایستاده، نه قبض برق دیده، نه با حقوق کارمندی زندگی کرده. اطلاعاتش حاصل گزارش‌های سانسور‌شده‌ و چاپلوسی اطرافیان است.»

دکتر باقری‌نیا این وضعیت را حاصل «مهندسی واقعیت» نامید؛ جایی که حاکم و رسانه‌های وابسته، تصویری خیالی از جامعه می‌سازند تا هم خود و هم مردم را به باور آن وادارند. او هشدار داد که استبداد پیش از آنکه جامعه را نابود کند، خود مستبد را از توان تشخیص واقعیت محروم می‌سازد.

این استاد دانشگاه اخراج‌شده، دلایل فرافکنی و انکار را در افراد مستبد به شرح زیر فهرست کرد:
نیاز روانی به حفظ توهم کنترل و شکست‌ناپذیری
جدایی کامل از تجربه زیسته مردم
محاصره شدن در دایره‌ای از چاپلوسان و سانسورها
ناتوانی سیاسی و روانی در پذیرش مسئولیت
تأثیر مخرب استبداد بر ادراک و قضاوت فرد


وی در پایان گفت: «در جهانی که دروغ‌ها به واقعیت تبدیل می‌شوند، گفتن حقیقت، خود یک عمل انقلابی است.»

#استبداد #استبداد_دینی #حسن_باقری_نیا #قدرت #پاسخگویی #مسئولیت_پذیری #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
17👍5💯1
Forwarded from گفت‌وشنود
استبداد دینی و بازتولید آیین قربانی: روایت یک خشونت دائمی

حسن باقری‌نیا

در سپیده‌دم تاریخ، انسانِ ناآگاه و ناتوان، در برابر نیروهای مرموز طبیعت و خدایان نامرئی، دچار وحشت می‌شد. او برای مهار این اضطراب، راهی جادویی یافت: قربانی کردن. این آیین، محصول ترکیبی از ترس، جهل و نیاز به کنترل بود. انسان باور داشت که اگر خون بدهد، خشمی فرو می‌نشیند؛ اگر چیزی عزیز را پیشکش کند، خطر دور می‌شود. و این دقیقاً جوهره‌ی تفکر جادویی (magical thinking) است که پیاژه در مراحل رشد شناختی کودک از آن سخن گفته است.

تفکر جادویی—از منظر روان‌شناختی—نوعی مکانیسم دفاعی برای کنار آمدن با بی‌قدرتی در برابر ناشناخته‌ها هم هست. در این تفکر، فرد میان کنش‌های خود (مانند قربانی، دعا، نذر، صدقه...) و رویدادهای بیرونی (مانند بلایا، بیماری، شکست، مرگ) رابطه‌ای خیالی و ماورایی برقرار می‌کند. چنین باوری، نوعی توهم کنترل ایجاد می‌کند؛ یعنی حس کاذبِ تسلط بر جهانی که در واقع بی‌رحمانه و بی‌نظم به‌نظر می‌رسد.

این تفکر، در گذر زمان، تقدس یافت؛ و آیین قربانی، بدل شد به بخش تثبیت‌شده‌ای از فرهنگ‌های دینی و اجتماعی. در جامعه‌ی ما، هنوز هم قربانی کردن حیوانات هنگام خرید خانه یا ماشین، نذر کردن برای سلامت فرزند، یا سر بریدن مرغ برای رفع بلا، مصادیق زنده‌ی همان تفکر جادویی هستند. گرچه ظاهری مذهبی یا سنتی دارند، اما در باطن، بازمانده‌ی ذهنیت اسطوره‌ای بشر در عصر جهل و ترس‌اند.

اما خطرناک‌ترین شکل تداوم این تفکر، زمانی‌ست که حکومت—به‌ویژه حکومت دینی—آن را نهادینه می‌کند. در ساختار استبداد دینی، همان منطق قربانی‌گری، شکل جدید و سازمان‌یافته‌ای پیدا می‌کند:
اعدام به جرم ارتداد، محاربه، افساد فی‌الارض؛
قتل برای حفظ نظم دینی؛
قربانی‌کردن انسان‌ها به‌عنوان ابزار تطهیر جامعه.

در اینجا نیز، همان تفکر جادویی عمل می‌کند:
«اگر این معترض را اعدام کنیم، نظم برمی‌گردد.»
«اگر این بی‌دین را بکشیم، خدا راضی می‌شود و بلا نمی‌آید.»
«اگر این زنِ بی‌حجاب را مجازات کنیم، امنیت اخلاقی حفظ می‌شود.»

این نوع تفکر، با آن‌که در قالب فقه و شریعت عرضه می‌شود، اما در بنیان روان‌شناختی خود، تفاوتی با آیین‌های پیشاتاریخی ندارد. تنها تفاوت آن است که امروز، این خشونت نه در غارها و معابد، بلکه در دادگاه‌ها و زندان‌ها اجرا می‌شود.

استبداد دینی، با سوء‌استفاده از این ذهنیت جادویی، آیین قربانی را بازتولید می‌کند تا بقای خود را تضمین کند. جانِ انسان، تبدیل می‌شود به ابزار حفظ مشروعیت، نمایش قدرت، و زهرچشم گرفتن از جامعه. همان‌گونه که در دوران باستان، قربانی‌کردن یک کودک یا دختر برای «آرام کردن آسمان» رایج بود، امروز نیز جوانی به جرم نوشتن، اندیشیدن یا نافرمانی مدنی، به مرگ محکوم می‌شود تا خدایگان نظام، نفس راحتی بکشند. (یاد امثال محسن شکاری گرامی)

اما ما به‌عنوان انسان مدرن، باید این زنجیره‌ی خشونت را بشکنیم.
باید از توهم جادویی عبور کنیم؛ از این تصور که ریختن خون، ما را از بلا و ناامنی نجات می‌دهد.
نه گوسفند، نه انسان، نباید بهای بقای ترس و توهم را بپردازد.

🔴 در جمهوری اسلامی، اعدام فقط یک مجازات نیست؛ بازتولید آیینی‌ست از خشونت مقدس، قربانی‌گری مقدس، و تفکر جادویی در خدمت قدرت.
نه به اعدام؛ نه به قربانی کردن انسان برای بقای استبداد.

#استبداد_دینی #حکومت_ایدئولوژیک #قربانی #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
22👍8💯2💔2😍1
جنگ از بیت آغاز شد یا از تل‌آویو؟
از شعارها شروع شد، یا از مرزها؟
مسئولیت خون‌های ریخته با کیست؟

حسن باقری‌نیا

جنگی که این روزها میان جمهوری اسلامی و اسرائیل شعله‌ور شده، اگرچه در ظاهر میان دو قدرت نظامی جریان دارد، اما قربانیان واقعی‌اش مردمی‌اند که نه سلاحی به دست داشته‌اند، نه تصمیمی گرفته‌اند. اسرائیل، مراکز نظامی و هسته‌ای ایران را هدف قرار داده، اما در میان دود و آوار، پیکر بی‌جان غیرنظامیان نیز به چشم می‌خورد. خون این بی‌گناهان، تنها بر دوش اسرائیل نیست؛ بخشی از آن بر دست رهبر جمهوری اسلامی، نیز سنگینی می‌کند.

آقای خامنه‌ای سال‌هاست کشور را با سیاست‌های خصمانه، ماجراجویانه و متوهمانه در مسیر تقابل و تنش دائمی با جهان قرار داده است. مردی که با قاطعیت می‌گفت: «نه مذاکره می‌کنیم، نه جنگ می‌شود»، امروز نه‌تنها باخفت در حال مذاکراه است، بلکه جنگی تمام‌عیار نیز بر ملت تحمیل کرده است. این، نه نتیجه‌ی شرایط خارجی، بلکه محصول لجاجت و خودکامگی در بالاترین سطح تصمیم‌گیری است؛ محصول حاکمی که توهم نابودی اسرائیل را به ایدئولوژی رسمی کشور بدل کرده و آن را با هزینه مردم پیش برده است.

سال‌هاست که آقای خامنه‌ای و سپاه پاسداران، با تبلیغ نابودی اسرائیل، فضای ایران را به میدان رجزخوانی تبدیل کرده‌اند. بیلبوردهای عظیم در شهرها با شعار «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید»، تنها نشانه‌ای از این توهم است. این نمایش‌ها، نه‌فقط سخیف که خطرناک‌اند؛ و در ادبیات جهانی، مصداق روشن تهدید به نسل‌کشی محسوب می‌شوند.

در کنار این رجزخوانی‌ها، سپاه پاسداران با دخالت نظامی در لبنان، سوریه، یمن و غزه، عملاً ایران را به بازیگری مخرب در منطقه بدل کرده است. همه این اقدامات، تحت حمایت مستقیم رهبر جمهوری اسلامی انجام شده؛ رهبری که منافع مردم ایران را قربانی بلندپروازی‌های ایدئولوژیک و توهم رهبری امت اسلامی کرده است.

امروز، موشکی که بر سر مردم فرود می‌آید، سایه‌اش سال‌ها پیش در خطبه‌ها و شعارهای آقای خامنه‌ای افتاده بود. او جنگ را، پیش از آنکه نخستین موشک شلیک شود، با کلماتش آغاز کرده بود.

این جنگ، جنگ مردم ایران نیست. این میدان، میدان خواست ملت نیست. این آتش، از درون خانه‌ای زبانه کشیده که با ایشان آغاز می‌شود و با سپاه ادامه می‌یابد. و در مرگ هر غیرنظامی، در رنج هر کودک، در اشک هر مادری که عزیزش را از دست داده، آقای خامنه‌ای شریک جرم است.

#استبداد_دینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #جنگ #نه_به_جنگ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
44👍19
نه خود خورَد، نه کَس دهد
گَنده کند، مگس دهد!
حکایت پیروان «عرزشی» نظام

کشور ایران قربانی نگاهی فرقه‌ای شد که شایسته‌سالاری را کنار گذاشت و همه‌چیز را فدای وفاداری ایدئولوژیک کرد.


- - - - - - - - - - - -

میهن ما، سرزمین و مردمی است با ظرفیت‌های عظیم انسانی، فرهنگی، و طبیعی — که می‌توانست در جایگاهی بسیار متفاوت ایستاده باشد. در سال‌های پیش از انقلاب، با گسترش آموزش عمومی، تأسیس دانشگاه‌ها، رشد صنعت چاپ، و نهادهایی مانند «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، جامعه ایران آماده‌ی پرورش نسلی آگاه و خلاق بود.

- - - - - - - - - - - -


بخش بزرگی از این تلاش‌ها توسط حکومت پادشاهی انجام شد که «ایران» را مقدم بر چیزهایی مانند وابستگی دینی یا ایلاتی گذاشته بود. اما حکومت در این مسیر تنها نبود. نباید فراموش کرد پیشرفت ایران در آن دوره هم‌چنین حاصل کار گروه‌ها، فعالان، و نهادهایی بود که آینده ایران را جدی می‌گرفتند، و از حمایت سیستم نیز برخوردار بودند. شاید برای نخستین بار پس از قرن‌ها، ایرانیان و حکومت دست به دست هم داده‌بودند تا کشور را از نو بنا کنند.

- - - - - - - - - - - -


مانند درختی که زمان لازم دارد تا به بار نشیند، بعضی از ثمرات این تلاش‌ها پس از انقلاب هم ادامه یافت. جوانان ایرانی مطالعه کردند، رشد کردند، شجاع شدند، و بسیاری از آن‌ها برای داشتن زندگی آزاد و شرافتمندانه فعالیت کردند و هزینه‌های بزرگی پرداختند. امروز، نسل جوان ایران بیش از همیشه اهل فکر، دغدغه‌مند، و در جستجوی راه چاره‌ای برای ایران و ایرانیان است. اما تلاش‌های آنان با سرکوب، زندان و دادگاه روبرو می‌شود.

- - - - - - - - - - - -


در دهه پنجاه خورشیدی، آن مسیر امیدبخش، با شورش‌هایی از سوی گروه‌های مذهبی و ایدئولوژیک جامعه و سکوت و بی‌برنامگی بخش‌های دیگر منحرف شد؛ و قدرت را به دست جریان‌هایی داد که نگاهی فرقه‌ای به قدرت داشتند. در این نگاه، آنچه اهمیت دارد نه کارآمدی، نه تخصص، نه دلسوزی برای مردم، بلکه فقط وفاداری به «رهبر» و ساختار فرقه‌ای‌ست. حالا هرکسی سلطه این فرقه را زیر سوال ببرد با سرکوب روبرو خواهد شد.

- - - - - - - - - - - -


نگاه فرقه‌ای و خرافی این گروه تا جاییست که  امروز، برخی از طرفداران این نظام از دخالت «اجنه» در عملیات دشمن سخن می‌گویند! این خرافه‌باوری و نادانی، خود را در مدیریت کشور نیز نشان داده است. این گروه و پیروان آنان از اداره‌ی کشور عاجز بوده‌اند و آن را به سراشیبی سقوط کشانده‌اند. فقط برای مثال، آنان با پروژه‌هایی مانند «مستعان ۱۱۰»، سریال‌های بی‌مخاطب تلویزیونی، و طرح‌های غیرکارشناسی، منابع ملت ما را هدر داده‌اند.
- - - - - - - - - - - -



و اکنون، پروژه‌ی هسته‌ای نیز عملاً نابود شده است. آن‌همه سرمایه‌گذاری، که می‌توانست صرف ساخت صدها مدرسه با کیفیت، تغذیه دانش‌آموزان، بیمارستان، نیروگاه، امکانات امدادی، آموزش، و حفاظت از محیط زیست و به طور کلی شادی و رفاه مردم شود، دود شد و رفت. سرمایه‌ای که حتی می‌توانست برای گسترش دوستی و روابط بین‌المللی مورد استفاده قرار گیرد، حالا به نماد بی‌فرجامی و انزوا تبدیل شده است.
- - - - - - - - - - - -

البته در این مسیر، بخشی از مسئولان نظام به ثروت‌های هنگفتی رسیدند. اما در کنار آن‌ها، بسیاری از حامیان ایدئولوژیک نظام (موسوم به عرزشی‌ها) نیز، با ناآگاهی، ناتوانی و نگاه متعصبانه‌شان ثروت ملی را به خاک سپردند. و مصداق این ضرب‌المثل شدند:

نه خود خورَد، نه کَس دهد
گَنده کند، مگس دهد

نتیجه روشن است: تا زمانی که وفاداری فرقه‌ای و اعتقادات خرافی جای شایستگی، عقلانیت و دلسوزی برای مردم را گرفته باشد، مسیر ایران مسیر تباهی‌ست.


ـ متن ارسالی مخاطبان توانا

#ج_ا_یعنی_جنگ #نه_به_جمهوری_اسلامی #خامنه_ای #استبداد #استبداد_دینی #دیکتاتور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍313👎1💔1
تولد ۸۶ سالگی دیکتاتور

طبق شناسنامه، ۲۴ تیر ماه تولد علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، است.
دیکتاتور پیری که ایران را به ورطه ویرانی و فلاکت کشانده است. او که هر روز مخالفانش را اعدام می‌کند، می‌کشد، بازداشت و شکنجه می‌کند.
مستبدی که تا کنون هیچ مصاحبه آزادی با خبرنگاران نداشته است. خودکامه‌ای که به هیچ کس پاسخگو نیست و بیشترین اختیارات را دارد. خون‌خوار بی‌رحمی که فرمان کشتار می‌دهد و حتی دوستانش را که در به قدرت رسیدنش نقش داشته‌اند، به قتل رسانده است.
دیکتاتور ترسویی که پس از جنگ دوازده روزه، هنوز زندگی مخفی دارد و جز نیم ساعت عزاداری دیگر ظاهر نشده است.
او که ایران برایش فاقد اهمیت بوده است، حالا که کفگیر پشتوانه اجتماعی به ته دیگ خورده، ادای ایران دوستی در می‌آورد.
آدمکشی که در فصل درختکاری، چهره دوستدار طبیعت می‌گیرد، ولی طبیعت ایران را نیز نابود کرده است. شاید این آدمکش درختکار، درخت را هم برای تهیه چوبه‌های دار می‌کارد.


طرح از محمد یاوری
mohayavari

#خامنه_ای_ضحاک #دیکتاتور_ترسو #دیکتاتور #استبداد_دینی #نه_به_اعذام #یاری__مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍64💔53🕊3💯2
«نظام پسا‌توتالیتر» یعنی چه؟ تفاوت آن با دیکتاتوری کلاسیک چیست؟

از ریش و انگشتر تا اطاعت پنهان

یکی از مفاهیم مهم کتاب قدرتِ بی‌قدرتان، «پسا‌توتالیتاریسم» و «نظام پسا‌توتالیتر» است.
این مفهوم مقداری ابهام‌آفرین است که قصد دارم در این پست، برای ابهام‌زدایی، کمی در مورد آن صحبت کنم.
✍️دکتر حسین اکبری‌نسب

هاول در یکی از بخش‌های ابتدایی کتاب، در مورد این نام‌گذاری صحبت می‌کند و اعتراف می‌کند که عبارت دقیقی نیست، اما ناچار است برای نام‌گذاری نظام حاکم بر کشورش در آن دوران، از آن استفاده کند تا تمایز آن نظام را با دیکتاتوری‌های کلاسیک مشخص نماید.
ابهامی که ایجاد می‌شود به‌خاطر واژه‌ی پُست است؛ یکی از معانی مرسوم آن «عبور و گذشتن» است که در این صورت، معنای کلی عبارت هاول «عبور از دیکتاتوری» خواهد بود.

هاول همان‌جا توضیح می‌دهد که منظورش القای این معنا نیست، چون آن جامعه هنوز از دیکتاتوری عبور نکرده است. بلکه منظور او «تفاوت» است: تفاوت با امری که هم‌زمان از آن عبور صورت نگرفته است.

بنابراین، نظام پسا‌توتالیتر متفاوت با نظام توتالیتر است، اما هنوز از آن عبور نکرده و آن را هم در دل خود دارد.

به‌عبارتی، نظام پسا‌توتالیتر، نوعی از توتالیتاریسم است که با توتالیتاریسم کلاسیک فرق‌هایی دارد.
در نظام توتالیتر، حاکمیت مبتنی بر زور و اجبار و اعمال مستقیم، واضح و آشکار قدرت است. اما در نظام پسا‌توتالیتر، لزوماً زور و اجبار اعمال نمی‌شود، بلکه بخش مهمی از سلطه از طریق ایدئولوژی و مشارکت افراد تحت سلطه در مناسک آن ایدئولوژی اعمال می‌شود.

نقطه‌ی عزیمت هاول در مورد ایدئولوژی، تعریف کارل مارکس است که ایدئولوژی را نوعی آگاهیِ کاذب تعریف می‌کند که کار آن، قلب حقیقت است!
از نظر مارکس، ایدئولوژی دروغ و توهمی بزرگ است که جای حقایق را می‌گیرد و به شکلی دردناک و فاجعه‌بار، باورپذیر است.

به‌نظر هاول، نظام پسا‌توتالیتر از باورپذیری ایدئولوژی و توهمات ایدئولوژیک استفاده می‌کند و مردمان تحت سلطه را با خود همراه می‌سازد.
مردم تحت سلطه با مشارکت در انواع مناسک ایدئولوژیک، چه در اشکال کارناوالی و تجمعی و نمایشی، چه در الفاظ زبانی و چه در به‌کارگیری تصاویر و انجام اداها و اطوار و حتی نوع لباس پوشیدن، عملاً آن ایدئولوژی را برمی‌سازند و سرپا نگه می‌دارند و از این طریق، سلطه‌ی آن نظام بر خود را تسهیل می‌کنند.

مثلاً گذاشتن ریش بلند توسط مردان و نامیدن آن به نام «محاسن»، دست کشیدن‌های گاه‌ و بی‌گاه بر این محاسن، یا پوشیدن پیراهن در وضعیتی که روی شلوار قرار گیرد، انداختن چند انگشتر با نگین‌های درشت در انگشتان دست، یا نوع یقه خاص و ادای الفاظ مرسوم مذهبی توسط اشخاص، در دهه‌های اول پس از انقلاب اسلامی، بخشی از همین مناسک ایدئولوژیک بودند.
هاول مجموعه‌ی این مناسک را یک پانارومای کامل توصیف می‌کند که قطعات آن توسط مردم تحت سلطه در اشکال گوناگون جورچین می‌شود.
مردم با مشارکت در ساختن لحظه‌به‌لحظه‌ی این پاناروما، اطاعت خود از نظام پسا‌توتالیتر را نشان می‌دهند و با آن همراه می‌شوند.

اصلاً نظام پسا‌توتالیتر، مجموعه‌ی همین مناسک و اداها و اطوار است، بعلاوه‌ی اهدافی که حاکمان برای آن در نظر گرفته‌اند؛ و هر جا که لازم باشد برای پیش بردن آن به زور هم متوسل می‌شوند.
اما واقعیت آن است که زور همین مناسک از زور قدرت قهری حاکمیت بیشتر است؛ چون تعداد آن‌ها عملاً بی‌شمار است (این مناسک عملاً همه‌جا و در هر لحظه هستند و آدم را وادار به مشارکت می‌کنند. هر جا که چشم باز کنی، حتی در رفتارهای شخصی و عادت‌شده‌ی آدم‌ها حضور دارند و تکرار می‌شوند.)
مجموعه‌ی این مناسک، در نهایت همان چنبره‌ی دروغ، ریا و تزویر است که مردم در آن گرفتار می‌شوند و خروج از آن زمانی دشوار می‌شود که حضور در این چنبره، از طرف نظام حاکم که کنترل سیستم اقتصادی را هم در دست دارد، با پاداش همراه می‌شود!
به شکلی که اطاعت و حضور در مناسک ایدئولوژیک، مساوی با تأمین منافع است و خروج از این چنبره و قرار گرفتن در دایره‌ی حقیقت، معادل از دست دادن منافع و چه‌بسا آغاز تنبیه‌های گوناگون است.

در نهایت، هاول این پیچیدگی سلطه را با اعمال مستقیم قدرت توسط دیکتاتوری‌های کلاسیک متفاوت می‌داند و بر این پیچیدگی، نام «نظام پسا‌توتالیتر» را می‌نهد و در پایان فایل سه، سعی می‌کند تفاوت‌های آن با نظام دیکتاتوری کلاسیک را بیان نماید.


#توتالیتتریسم #پساتوتالیتر #دیکتاتوری #استبداد_دینی #نظام_ایدئولوژیک #واتسلاو_هاول #حسین_اکبری_نسب #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍134
لطفاً حجاب اسلامی را رعایت کنید!

تابلوهای اجبار؛ رفتار انسانی در حاشیه، حجاب در متن

پیام همراهان

پس از خیزش «مهسا»، جسارت زنان در برابر اجبار حکومتی آشکارتر شد. بسیاری دیگر بی‌اعتنا به امر و نهی رسمی، پوشش را انتخاب شخصی می‌دانند. این تغییر، یکی از مهم‌ترین نشانه‌های بلوغ اجتماعی و مقاومت مدنی در برابر استبداد دینی است. با این‌حال، صاحبان کسب‌وکار برای در امان ماندن از تهدید، جریمه و حتی پلمب مغازه، ناچارند تابلوهایی نصب کنند با این مضمون: «لطفاً حجاب اسلامی را رعایت کنید». این تابلوها نه بیانگر باور، بلکه سندی از اجبار و ریاکاری نهادی‌شده‌اند.

این وضعیت نشان‌دهنده‌ی وارونگی اولویت‌ها در استبداد دینی است. جایی که باید صداقت، عدالت و کرامت انسانی محور باشد، ظواهر تحمیلی جایگزین می‌شود. روسری و میزان پوشاندن مو به معیار ارزش‌گذاری بدل شده است، در حالی‌که فساد، تبعیض و دروغ بی‌اهمیت جلوه می‌کنند. حجاب اجباری در حقیقت دغدغه‌ای دینی نیست؛ ابزاری است برای نمایش قدرت و کنترل اجتماعی.

اما چرا اخلاق واقعی تبلیغ نمی‌شود؟ زیرا اخلاق مستقل ذاتاً قدرت را به پرسش می‌گیرد. جامعه‌ای که بر انصاف، احترام و آزادی استوار باشد، ظلم و فساد را تاب نمی‌آورد. چنین جامعه‌ای برای استبداد تهدیدآمیز است. به همین دلیل اخلاق رسمی حکومتی چیزی جز ظواهر اجباری برای تضمین اطاعت نیست. استبداد دینی از عدالت و انسانیت غفلت می‌کند و همه تمرکز خود را بر پوشش زنان می‌گذارد، چراکه کنترل بدن زن برای آن معادل کنترل کل جامعه است.

امروز این تابلوها بر بسیاری از نقاط شهر و کسب و کارها دیده می‌شوند، اما مردم بی‌اعتنا از کنارشان می‌گذرند. همه می‌دانند که این نوشته‌ها از باور برنخاسته، بلکه نتیجه‌ی تهدید است. تناقض تلخی شکل گرفته است: شهروندان در زندگی روزمره آزادی را تمرین می‌کنند، اما فضاهای عمومی همچنان با نشانه‌های اجبار تزئین می‌شوند.

پیامد چنین سیاستی روشن است: گسترش ریا، دوگانگی و بی‌اعتمادی. جامعه‌ای که می‌توانست بر رفتار انسانی ــ یعنی کرامت، آزادی و عدالت ــ استوار شود، به ظاهرسازی و بی‌اخلاقی رانده شده است. استبداد دینی اخلاق را قربانی کرد تا ظواهر را زنده نگه دارد؛ اما آنچه برجای مانده ریاکاری ساختاری و فروپاشی اعتماد اجتماعی است.

#ریاکاری #اعتماد #استبداد_دینی #عرصه_عمومی #نه_به_پوشش_اجباری #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊13👍31
رژیم هیبریدی و دموکراسیِ نمایشی

در گزارش مؤسسه هنری جکسون، فصل نخست به ساختار سیاسی جمهوری اسلامی با عنوان «رژیم هیبریدی» می‌پردازد. در این بخش آمده است: «رژیم ایران با ایجاد یک نظام سیاسی هیبریدی که ظاهری دموکراتیک دارد، خود را مقاوم ساخته و مخالفان را در خود ادغام کرده است.» به بیان دیگر، بخشی از ساختار، نهادهای انتخابی را نمایش می‌دهد، اما در عمق، اقتدارگرایی مطلق حکم‌فرماست.

گزارش توضیح می‌دهد: «رهبر جمهوری اسلامی کنترل کامل نظام سیاسی را در دست دارد. هم نهادهای انتخابی و هم نهادهای انتصابی تابع رهبر هستند، فردی غیرمنتخب که اختیار نهایی بر نیروهای مسلح، قوهٔ قضائیه، رسانه‌ها، سیاست خارجی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در اختیار دارد.» این تسلط باعث می‌شود حتی نهادهای انتخابی نیز عملاً بی‌قدرت شوند.

در بخش دیگری آمده است: «شورای نگهبان مسئول بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات و تصویب تمامی مصوبات مجلس است. در عمل، این به معنای آن است که تنها افرادی که از سوی رژیم تأیید شده‌اند می‌توانند نامزد شوند، در حالی که صداهای مخالف و نامزدهای اصلاح‌طلب به‌طور سیستماتیک رد صلاحیت می‌شوند.»

به همین دلیل، آنچه به‌عنوان دموکراسی معرفی می‌شود، بیش از آنکه فرصتی برای تغییر واقعی باشد، ابزاری برای تثبیت قدرت است. گزارش می‌نویسد: «ویژگی‌های به‌اصطلاح دموکراتیک رژیم—مانند نهادهای انتخابی و اصلاح‌طلبانی که به‌جای فروپاشی رژیم، صرفاً به دنبال اصلاحات در چارچوب ساختارهای اقتدارگرایانه‌اند—در خدمت بقای رژیم هستند.»

گزارش برای توضیح این پدیده از استعاره‌ای گویا استفاده می‌کند: «رژیم هیبریدی ایران شبیه به عروسک‌های روسی ماتروشکا است. همان‌طور که رژیم پشت نیابتی‌های خود پنهان می‌شود، تندروها نیز پشت اصلاح‌طلبان پنهان می‌شوند.» این یعنی حتی اگر تفاوت‌های تاکتیکی میان جناح‌ها وجود داشته باشد، خطوط قرمز اصلی—از جمله ادامهٔ برنامهٔ هسته‌ای و موشکی، دشمنی با آمریکا و اسرائیل، و حمایت از گروه‌های نیابتی—در کنترل رهبر باقی می‌ماند.

جمع‌بندی این فصل چنین است: «یک رژیم هیبریدی، هم ابزار مشروعیت‌سازی در سطح بین‌المللی است و هم مکانیزمی برای مهار جامعه در داخل. اما همین ساختار دوگانه در بلندمدت مشروعیت را فرسوده می‌سازد و می‌تواند به تهدیدی برای بقای خود رژیم بدل شود.»


#نه_به_جمهوری_اسلامی #استبداد_دینی #انتخابات_نمایشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊12👍8💯21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پس از انتشار ویدیویی از رقص یک زن بدون حجاب مورد قبول جمهوری اسلامی ولایی، همراه کودکان در باغ جنت شیراز، یکی از اعضای مجلس خبرگان با ارسال نامه‌ای به دادستان این شهر، خواستار برخورد فوری قضایی شد.

این خبر بار دیگر نشان می‌دهد که در نظام ولایت فقیه، اولویت‌ها نه بر پایهٔ نیازهای واقعی و فوری مردم، بلکه بر اساس کنترل سبک زندگی و تحمیل یک قرائت خاص از دین تعریف می‌شود.


در حالی‌که جامعه ایران با بحرانی عمیق در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کند—از بیکاری گسترده و فقر ساختاری گرفته تا بحران بی‌آبی، قطعی‌های مکرر برق و تورم افسارگسیخته—نماینده‌ای از مجلس خبرگان وظیفه خود را نه رسیدگی به این مشکلات، بلکه صدور نامه برای برخورد قضایی با رقص یک زن در باغ جنت شیراز می‌داند.
این واکنش نشان می‌دهد که در نگاه حاکمان، شادی و زندگی نرمال مردم خطری بزرگ‌تر از بحران‌های ویرانگر اقتصادی و اجتماعی است. در حالی که در اکثر کشورهای دنیا، رقص امری عادی و روزمره است، در ایرانِ تحت حاکمیت ولایت فقیه، به‌عنوان جرم و تهدید معرفی می‌شود.

اصولاً مجلس خبرگان نهادی است که قرار است مثلا بر عملکرد رهبر جمهوری اسلامی نظارت داشته باشد. اما در عمل این نهاد به جای پرسشگری از رهبری درباره ناتوانی در حل بحران‌های اساسی کشور، یا درباره ناکامی در سیاست داخلی و خارجی، به امور روزمره و جزئی‌ترین ابعاد زندگی مردم دخالت می‌کند. این انحراف وظیفه‌ای است که خود نشان‌دهنده ضعف ساختاری و ماهیت نمایشی این نهاد است.

نظام ولایی با چنین رویکردی، زندگی عادی را برای مردم به کابوسی طاقت‌فرسا تبدیل کرده است. از نوع پوشش گرفته تا شادی‌های جمعی، از موسیقی تا رقص، همه چیز تحت کنترل ایدئولوژیک درآمده و به مردم تحمیل شده است. این همان استبداد دینی است که نه تنها آزادی سیاسی را از بین برده، بلکه حتی کوچک‌ترین شادی و حق زندگی روزمره را نیز بر مردم حرام کرده است.

در نهایت، نامه نماینده خبرگان برای برخورد قضایی با یک رقص ساده، نمادی آشکار از نظامی است که اولویت‌هایش وارونه است: برایش رقص و شادی جرم است، اما بیکاری، فقر، بحران مسکن و سقوط معیشت مردم هیچ اهمیتی ندارد.

#رقص #پارک_جنت_شیراز #خبرگان #حکومت_دینی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍291👎1
پرونده جدید برای زندانی سیاسی ۸۰ساله/ ابوالفضل قدیانی: دادگاه‌های انقلاب غیرقانونی‌اند؛ در جلسه حاضر نخواهم شد

ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی ۸۰ ساله و زندانی محبوس در اوین که دوران حبس چند محکومیت اخیر خود را می‌گذراند، روز گذشته از سوی شعبه دوم بازپرسی دادسرای امنیت تهران احضار شد تا اتهام «تبلیغ علیه نظام» به صورت ویدیوکنفرانس در زندان اوین، به او تفهیم شود.

قدیانی نیز در واکنش، با ارسال متنی به دادسرا اعلام کرد:
«اساساً دادگاه‌ها و دادسراهای انقلاب طبق قانون اساسی غیرقانونی می‌باشند، چرا که تحت فرمان نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هستند و تمامی آن‌ها فرمانبر مستبد قدرت‌پرست ایران، علی خامنه‌ای، می‌باشند. بنابراین در این جلسه حاضر نخواهم شد.»

قدیانی طی سال‌های اخیر بارها به دلیل مواضع انتقادی‌اش بازداشت و محکوم شده است.

این پرونده‌سازی همزمان با اعلام خبر عفو زندانیان که یکی از بندهای آن عفو باقیمانده حبس افراد سالمند است، صورت می‌گیرد.

ابوالفضل قدیانی، اخیرا در بیانیه‌ای، از ولایت فقیه و از روح‌الله خمینی هم گذر کرد و ریشه مصائب ایران را در نظریه‌پردازی روح‌الله خمینی دانست. او نوشت:

«متاسفانه علی رغم آشکار شدن روحیه‌ی استبدادی روح الله خمینی و نتایج خانمان برانداز نظریه‌ی ولایت فقیه او، هنوز ضرورت گسست کامل از آموزه‌های معرفتی و سیاسی او در عرصه سیاسی ایران جا نیفتاده است. ایران آینده نیازمند عبور توامان از میراث حکمرانی روح الله خمینی است. هر فرد منصفی می‌تواند با نگاهی به وضعیت نظام قضایی ایران از جمله محاکم، زندان‌ها، شکنجه‌ها و اعدام‌ها، و آیین دادرسی ایران به کارنامه‌ی روح الله خمینی پی ببرد.

مغالطه‌ی دیگر آن است که انحراف ولایت فقیه را به دوره‌ی مستبد امروز ایران، علی خامنه‌ای نسبت می‌دهند. این درست است که در دوره‌ی خامنه‌ای مصیبت‌ها و بحران‌های بزرگی بر کشور تحمیل شده است اما ریشه‌ی همه‌ی این مصائب را باید در استبدادی جست و جو کرد که خمینی نظریه‌پردازی و اجرا کرد.
نقد شخص روح الله خمینی و میراث سیاسی او، بخش مهمی از نظریه‌پردازی و مقدمه‌چینی برای دمکراسی است. »


#ابوالفضل_قدیانی #زندانی_سیاسی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
31💔2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر مصطفی ملکیان در گفت‌وگویی درباره اهمیت مسأله زندانیان سیاسی تأکید کرد که این موضوع امروز به یک مطالبه ملی تبدیل شده است. او با اشاره به سه ویژگی اصلی زندانیان سیاسی ـ ژرف‌بینی و تیزبینی، صداقت و شجاعت ـ گفت: «نادرست‌ترین کار این است که در جامعه، تیزبین‌ترین، صادق‌ترین و شجاع‌ترین شهروندان را به زندان بیندازیم و جامعه را از حضور آنان محروم کنیم.»

ملکیان افزود که حتی اگر حکومت‌ها به اخلاق بی‌اعتنا باشند، از منظر مصلحت سیاسی نیز نگه‌داشتن زندانیان سیاسی زیان‌بار است؛ زیرا کاهش تعداد آنان مهم‌ترین نشانه دموکراتیک بودن یک نظام به شمار می‌رود و مشروعیت داخلی و بین‌المللی حکومت را تقویت می‌کند. او تأکید کرد: «بزرگ‌ترین تبلیغ برای یک نظام این است که نشان دهد زندانی سیاسی ندارد.»

وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به وضعیت خاص برخی از چهره‌های شناخته‌شده، ابوالفضل قدیانی را نمادی برجسته از شجاعت و ایستادگی دانست و گفت: «قدیانی هیچگاه تن به استبداد نداده است. او مادر همه مشکلات را در استبداد می‌بیند و با صراحت و بی‌ملاحظه به نقد آن پرداخته است.» ملکیان اضافه کرد که ادامه بازداشت فردی بالای هشتاد سال، بیمار و بی‌خطر، چیزی جز «کمال بی‌محبتی و ناجوانمردی» نیست و بیش از هر چیز نشانه بی‌تحملی حاکمیت در برابر عقیده است.

او نتیجه گرفت: حل مسأله زندانیان سیاسی، چه از جنبه اخلاقی و چه از منظر مصلحت و چه به‌عنوان نشانه‌ای از آغاز آشتی ملی، گامی اساسی برای گذار به دموکراسی است.

ویدیوی کامل را در یوتیوب رسانه تحکیم ملت ببینید:
https://youtu.be/lEQMpw3eLYI?si=ckXIL3o4A_myk0kd

@tahkimmelat

#مصطفی_ملکیان #زندانیان_سیاسی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊20👍85👌1
او در مخفیگاه بود...

وقتی قدرت به کام دیکتاتور زهر می‌شود!

پیام همراهان

در روزهایی که جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل شعله می‌کشید،
رهبر جمهوری اسلامی برای مدتی از انظار ناپدید شد.
چند روز هیچ خبری از او نبود.
این سکوت نشان داد که قدرت ظاهری، گاهی فقط پوششی برای ترس و اضطراب است.

قدرت مطلق، نه فقط مردم را در فشار و ناامنی فرو می‌برد،
بلکه خود حاکم را هم اسیر اضطراب، بی‌اعتمادی و فشار همیشگی می‌کند.
تاریخ معاصر پر است از نمونه‌ها:
نادرشاه افشار در اوج سلطه، قربانی سوءظن نزدیکان شد.
استالین، دوستان و متحدانش را از بیم توطئه کشت و سال‌ها در وحشت زندگی کرد.
صدام و قذافی، حتی در کاخ‌هایشان، هر لحظه زیر سایه‌ی تهدید و ترور بودند.

این تصویر نشان می‌دهد که ترس و اقتدار غیرمشروع، نه فقط مردم، بلکه خود حاکم را نیز گرفتار می‌کند.
قدرتی که با ترس ساخته شود، دوام نمی‌آورد و زهر خود را می‌چشد.

در جامعه‌ای آزاد، مردم امنیت و آرامش دارند،
و حاکمان نیز از مشروعیت و آرامش روانی برخوردارند.
قدرت تقسیم می‌شود، خشونت و سوءظن کاهش می‌یابد،
و انرژی جامعه صرف رشد و پیشرفت می‌شود.

دیکتاتوری ممکن است مدتی اقتدار نشان دهد،
اما در پایان، زهر قدرت را خود حاکم نیز می‌چشد.


#دیکناتور #خامنه‌ای #نه_به_جمهورى_اسلامى #استبداد_دینی #ولایت_فقیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍2812👌2🕊1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بودجه نهادهای مذهبی؛ سفره‌ی فاسدان و فقر مردم
از وعده خمینی پیش از انقلاب تا نظام بودجه‌ جمهوری اسلامی

گاه در جنگ قدرت و اختلافات داخلی حکومت، افراد وابسته به باندهای قدرت سخنانی می‌گویند که همان حرف‌های مخالفان است، اما به ریشه مسایل نمی‌پردازد.

مثلا اینجا غلامحسین کرباسچی، فعال سیاسی و شهردار اسبق تهران، دارد از مسعود پزشکیان انتقاد می‌کند و می‌گوید:
«این چند هزار میلیارد تومانی که به اسم بودجه فرهنگی بین نهادها پخش می‌کنید، محل ارتزاق همان‌هایی است که امروز علیه خودتان حرف می‌زنند!
از همان سال اول باید جلوی این ریخت‌وپاش‌ها گرفته می‌شد.
تعداد مؤمنان و نمازخوان‌ها مگر بعد از این بودجه‌ها بیشتر شده؟
مردم فقیرتر شدند، ولی امامزاده‌هامان چند برابر!
وقتی ۴۰ درصد مردم زیر خط فقرند، بودجه چند هزار میلیاردی برای اوقاف و مسجدسازی یعنی چه؟
مسجدهای فعلی وسط روز بسته‌اند، بعد دنبال ساختن مسجد جدیدید؟
این بودجه‌ها فقط سهم پیمانکارها شده!»

او اشاره به سخنرانی خمینی می‌کند که با مدعی بود با درآمد اوقاف می‌تواند تمام مشکلات مملکت را حل کند و در آن سخنرانی از نظام شاهنشاهی خواسته بود که فقط پول اوقاف را در اختیارش بگذارد تا نشان دهد چه کارها می‌تواند بکند!

اما بعد از سال ۵۷ نه تنها اوقاف که درآمد نفت و سایر درآمدهای ایران به دست آخوندها افتاد و همه می‌بینیم که اوضاع کشور چگونه شده است.

کرباسچی همچنین از برخورد دستگاه امنیتی با روزنامه‌نگاران انتقاد می‌کند.

کرباسچی تجاهل می‌کند، همه می‌دانیم که مشکل به ساختار نظام ولایی و نظام تصمیم‌گیری برمی‌گردد و فردی مثل پزشکیان عملا هیچ کاره است. ایشان مگر می‌تواند بودجه نهادهای تحت امر رهبر رژیم را قطع کند؟ مگر می‌تواند مثلا به سازمان تبلیغات اسلامی بودجه ندهد؟؟ اختیارش را دارد؟

آنچه که امروز در ایران جاری است، نتیجه حکومت ولایت مطلقه فقیه است. نتیجه فساد سیستماتیکی است که در تار و پود رژیم ریشه دوانده است. مشکلات مدیریتی در جمهوری اسلامی با تغییر دولت حل نمی‌شود، دولت در واقع به قول خاتمی تدارکاتی حکومت است. تصمیم‌گیر و مسئول اصلی جای دیگری است.

در این ویدیو محض یادآوری سخنان خمینی را گذاشتیم که می‌گفت فقط اگر بودجه اوقاف را داشته باشد، یک نفر فقیر هم در ایران نخواهد بود!!


#کرباسچی #بودجه_فرهنگی #پزشکیان #نطام_ولایی #فساد_سیستماتیک #اوقاف #خمینی #فقر_فساد_گرونی #نظام_استبدادی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊41
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«امروز در کشور ما آزادی بیان به طور کامل وجود دارد. کسانی هستند نظام را هم قبول ندارند. نه نظام را قبول دارند، نه دولت را قبول دارند، نه رهبری را قبول دارند. حرف می‌زنند، صحبت می‌کنند، نظراتشان را می‌گویند. کسی هم به کار آنها کاری ندارد. هیچ کس امروز به خاطر این که بر طبق عقیده خود حرف زده است مورد موآخذه دستگاه نیست.»

این سخنان خامنه‌ای بار دیگر در شبکه‌های اجتماعی در حال انتشار است.
تصاویر برخی زندانیان سیاسی را که تنها به خاطر بیان عقیده و نظرشان زندانی شده‌اند را هم به عنوان شاهد «صداقت» خامنه‌ای گذاشتیم.

اگر می‌خواستیم تصاویر همه کسانی که تنها به خاطر بیان و ابراز عقیده و تظر بازداشت، موآخذه، احضار، تهدید، شکنجه و حتی اعدام قرار گرفتند را بگذاریم ویدیو احتمالا ساعت‌ها ادامه می‌یافت!

#ولایت_فقیه #استبداد_دینی #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
👍226
جین شارپ:
قدرتِ حاکمان از اطاعتِ مردم برمی‌خیزد؛ وقتی اطاعت شکسته شود، قدرت فرو می‌ریزد

پیام همراهان

در هر جامعه‌ی استبدادی، آزادی نه ناگهانی می‌آید و نه از بالا بخشیده می‌شود. آزادی بر دو بال استوار است: شجاعت مردم و افشاگری حاکمیت. این دو بال، آرام و پیوسته رشد می‌کنند؛ یکی از دل آگاهی و همبستگی مردم، و دیگری از درون تناقض‌ها و دروغ‌های قدرت.

جین شارپ، نظریه‌پرداز مقاومت مدنی، می‌گوید قدرت دیکتاتور تا زمانی دوام دارد که مردم از او اطاعت کنند. وقتی اطاعت شکسته شود، حتی حکومت مسلح هم در برابر اراده‌ی جمعی ناتوان است. وظیفه‌ی کنشگران مدنی همین‌جا آغاز می‌شود: کاهش هزینه‌ی شجاعت.

شجاعت به معنای قهرمانی نیست؛ گفتن حقیقت در جمعی کوچک، حمایت از دیگری، آموزش، روایتگری و نترسیدن از هم‌فکری نیز شجاعت‌اند. هر بار که ترس به زبان آورده می‌شود، کمی از قدرتش کاسته می‌شود. تجربه‌ی جنبش‌های جهانی، از لهستان تا ایران، نشان می‌دهد که شجاعت فردی وقتی بازتاب پیدا کند، به شجاعت جمعی بدل می‌شود و مشارکت را زنده می‌کند.

بال دوم آزادی، افشاگری است. حکومت‌های سرکوبگر از سکوت و فراموشی تغذیه می‌کنند. مستندسازی، روایت قربانیان و افشای حقیقت، پرده از چهره‌ی قدرت برمی‌دارد و مشروعیت ظلم را می‌ریزد. وقتی دروغ‌ها دیده و شنیده شوند، هزینه‌ی سرکوب بالا می‌رود و دیگر هیچ حکومت مستبدی نمی‌تواند بدون پاسخ دوام بیاورد. تجربه‌ی آفریقای جنوبی، شیلی و ایران نشان داده است که رسوایی حاکمیت، نخستین نشانه‌ی فروپاشی درونی نظام است؛ جایی که حکومت هنوز ایستاده اما اعتبارش مرده است.

آزادی زمانی آغاز می‌شود که این دو بال فعال شوند: مردم شجاع‌تر شوند و قدرت رسواتر. مسیر این پرواز نه با خشونت، بلکه با آگاهی، همبستگی و اخلاق طی می‌شود. زیرا در نهایت، سقوط استبداد یعنی بازگشت کرامت به انسان.


#استبداد_دینی #شهامت_مدنی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
20👍8🕊3👌1
کروبی در دیدار با فرزندان موسوی: برخی نظامی‌ها در مجلس چنان برای پوتین یقه پاره می‌کنند که اگر حزب توده در قدرت بود، بیش از این نمی‌کرد

مهدی کروبی، از رهبران جنبش سبز، در دیدار با فرزندان میرحسین موسوی، با انتقاد از رویکرد وابستگی برخی نمایندگان به روسیه، گفت:
«برخی نظامی‌ها در مجلس به‌گونه‌ای برای پوتین یقه پاره می‌کنند که بعید می‌دانم اگر حزب توده در قدرت بود، بیش از این برای روس‌ها یقه پاره می‌کرد.»
او با اشاره به رویدادهای پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ افزود:
«آقای خامنه‌ای در انتخابات ۸۸ نه تنها رأی مردم را تحمل نکرد، بلکه از تقلب و سرکوب خشن حمایت کرد و ما را متهم به فتنه، بی‌ بصیرتی و نانجیبی کرد. اما مدعی بصیرت، اقتصاد، فرهنگ، امنیت و اخلاق را از بین برد و آنچه امروز شاهدیم، محصول همان رویکرد غلط است.»

کروبی در بخش پایانی سخنان خود ابراز امیدواری کرد که «کینه‌ها و لج‌بازی‌های کودکانه پایان یابد» و افزود:
«امیدوارم به‌زودی شاهد آزادی مهندس میرحسین موسوی و همسر محترمشان باشیم.»

ـ در جنگ قدرت بین گروه‌های برآمده از انقلاب ۵۷، گروه‌های مختلف همدیگر را به وابستگی به قدرت‌های بزرگ متهم می‌کنند. جمهوری اسلامی در سال‌های گذشته به شدت با دادن امتیازهای زیاد به چین و روسیه تلاش کرد تا حمایت این دو قدرت را جلب کند. ولی در سر بزنگاه‌ها این دو کشور پشت نظام ولایی را خالی کردند. با این حال برخی نمایندگان مجلس رژیم اخیرا در حمایت از وزیر امور خارجه روسیه و علیه برخی مقامات سابق رژیم سخنرانی کرده‌اند.
اما؛ مهدی کروبی گرچه به ویژه در دهه شصت و هفتاد از مقامات عالیه رژیم بود، بعد از جنبش سبز ابتدا به واسطه ایستادگی در برابر خامنه‌ای، محبوبیت کسب کرد، ولی به علت وفادار ماندن به اصل نظام و شخص خمینی و شرکت در انتخابات، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. در هر حال در اعتراضات سال‌های اخیر مردم ایران از همه جناح‌های رژیم عبور کرده‌اند، اما اختلاف بین گروه‌ها و جناح‌های سیاسی وفادار به جمهوری اسلامی، همواره با افشاگری بسیاری از وابستگی‌ها و مفاسد همراه بوده است.

#روسیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #وابستگی #استبداد_دینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍172👎2💯1💔1
نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل، یادداشتی به شرح زیر در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است:

‏«اصلاحات» سال‌هاست که مرده.

از قضا «اصلاحات» را خود جمهوری اسلامی کشت و رهبرش بر جنازه «اصلاحات»، پیش از جنازه سردارانش نماز خواند.

اکنون هم جمهوری اسلامی تلاش می کند برای انحراف افکار عمومی از مسئله اصلی که نزاع و چالش بین کسانی است که به «بقاء» جمهوری اسلامی باور دارند و کسانی که برای «پایان» دادن به جمهوری اسلامی تلاش می کنند، بازی جعلی«اصلاحات» را با بحث« اصلاح طلبان» و«غیر اصلاح طلبان»، داغ و پر بیننده کند. تا فریبکارانه واقعیت را خاک کند.

زمین بازی را مردم عوض کرده‌اند. هراس جمهوری اسلامی از همین است.

آدرس غلط ندهید.

زمان اصلاحات سال‌هاست که گذشته است.

جدال اصلی به واقع بین «بقاء طلبان» و «پایان خواهان» رژیم دینی استبدادی است.

جمهوری اسلامی نه با شعار، بلکه در عمل و نه ناآگاهانه بلکه آگاهانه اثبات کرد که اصلاح ناپذیر است. اکنون نیز چیزی از آن بر جای نمانده که نیرویی بخواهد اصلاحش کند.

اکنون« اصلاحات» به واقع انحراف، توهم، و لجاجتی بیش نیست.

برای زندگی، دموکراسی، آزادی، برابری، توسعه، حقوق بشر، جامعه مدنی، صلح و شان و‌ کرامت انسانی راهی جز «پایان» دادن به جمهوری اسلامی و گذار از استبداد به دموکراسی باقی نمانده است.

عهد و پیمان ما رسیدن به آزادی، دموکراسی و برابری است که شرط لازم آن پایان دادن به استبداد دینی است.

من به عنوان یک مدافع حقوق بشر و صلح طلب و اساسا با معیار «صلح» و «حقوق بشر» قائل به گذارم و برای «پایان دادن» به جمهوری اسلامی به مثابه رژیم دینی استبدادی در تلاشم.

پیروزی سهل نیست، اما قطعی است.

نرگس محمدی
۱۳ آبان ۱۴۰۴

#نرگس_محمدی #اصلاحطلب_اصولگرا_دیگه_تمومه_ماجرا #استبداد_دینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍8👎1