وقتی علم قربانی حفظ نظام میشود
تحلیلی بر سرکوب اساتید، اقتدارگرایی و امنیتیسازی در دانشگاه آزاد
پیام همراهان
استادان دانشگاه آزاد اسلامی بهخصوص پس از انتصاب تیم اتوبوسی طهرانچی، تحت فشار و سرکوب بیشتری قرار گرفتند. طهرانچی که از سپاه پاسداران مأموریت داشت تا از امکانات دانشگاه در پوشش پروژههای علمی، به ساخت بمب اتم کمک برساند، دانشگاه را تبدیل به مرکز امنیتی کرد و با گماردن رؤسای حکومتی و بیریشه و بیسواد، استادان منتقد و مخالف حکومت را به روشهای مختلف سرکوب کرد. گزارشها حاکی است که برای تعداد درخور توجهی از استادان، پروندههای سیاسی و عقیدتی ساختهاند و بدون اطلاع آنان، و بی آنکه فرصت دفاعی داشته باشند، احکام سنگینی مانند چند ترم تعلیقی صادر کردهاند.
دانشگاه به عنوان نهاد مدرن تولید و توزیع دانش، در نظریه سیاسی کلاسیک جایگاهی محوری به عنوان عرصه عمومی و فضای نقد قدرت دارد. از منظر تاریخ اندیشه، تقابل گفتمان دانشگاهی با اقتدارگرایی ریشه در ماهیت نقادانه علم و الزامات اپیستمیک آزادی آکادمیک دارد. وقوع پدیدهای که توصیف شد را میتوان در چارچوب نظریه دولت اقتدارگرا و رابطه آن با نهادهای علمی تحلیل کرد.
در حکومتهای توتالیتر و اقتدارگرا، دانشگاه به مثابه ابزاردستگاههای ایدئولوژیک دولت در نظریه آلتوسر بازتعریف میشود. در این پارادایم، کارویژه اصلی دانشگاه نه تولید معرفت انتقادی، بلکه بازتولید گفتمان مسلط و تربیت نخبگان حامی نظام است. تاریخ معاصر ایران نشان داده که چگونه نهادهای علمی در دورههای مختلف به عرصهای برای اعمال زیستقدرت - به تعبیر فوکو- تبدیل شدهاند.
استقرار مدیرانی بیسواد، جاسوس اطلاعات، نیروی اطلاعات سپاه، چاپلوس، سپاهی یا بسیجی، بیریشه و با پیشینه نظامی- امنیتی در رأس دانشگاه را میتوان در چارچوب امنیتیسازی فضای دانشگاه تحلیل کرد. این پدیده بخشی از فرآیند گستردهتر حذف استقلال نهادهای مدنی و اِعمال منطق امنیتی بر تمامی شئون اجتماعی است. از دیدگاه تئوریک، این روند بیانگر سلطه گفتمان امنیتی- نظامی بر گفتمان علمی است که در نهایت به کالاییشدن علم و ابزاری شدن دانشگاه میانجامد.
ساخت پروندههای امنیتی برای اساتید بدون فرصت دفاع، نمونه کلاسیک کاربرد مکانیسمهای قدرت در نظریه فوکو است. این اقدام با ایجاد رژیم انضباطی، بدن اساتید را به عرصه اِعمال قدرت تبدیل میکند. از منظر تاریخ اندیشه، این پدیده یادآور محاکم تفتیش عقاید است که با تفاوتهایی در اَشکال مدرن بازتولید شده است.
از دیدگاه تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت، این فرآیند نشانهای از عقلانیت ابزاری حاکم بر نهادهای جامعه است که در آن ارزشهای علمی، قربانی کارویژههای ایدئولوژیک و امنیتی میشوند. به تعبیر هابرماس، در چنین شرایطی دنیای زیست دانشگاه تحت سلطه سیستم قدرت قرار میگیرد و ارتباطات بیناذهنی مخدوش میشود.
از منظر تاریخ ایران، این پدیده را میتوان در تداوم سنت دولتهای استبدادی تحلیل کرد که همواره در پی مهار نهادهای مستقل اجتماعی بودهاند. اما وجه ممیّزه دوره کنونی، پیوند این سنت با سازوکارهای نوین اِعمال قدرت در دولتهای پساسکولار است.
این شرایط نه تنها آزادیهای آکادمیک را مخدوش میکند، بلکه در بلندمدت به تضعیف سرمایه اجتماعی، فرار مغزها و افول علمی کشور میانجامد. تجربه تاریخی نشان داده که توسعه علمی در گرو استقلال نهاد علم و آزادی اندیشه است و هرگونه تعرض به این حریم، پیامدهای جبرانناپذیری برای توسعه ملی در پی خواهد داشت.
#سرکوب_دانشگاه #اخراج_استادان #دانشگاه #دانشگاه_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
تحلیلی بر سرکوب اساتید، اقتدارگرایی و امنیتیسازی در دانشگاه آزاد
پیام همراهان
استادان دانشگاه آزاد اسلامی بهخصوص پس از انتصاب تیم اتوبوسی طهرانچی، تحت فشار و سرکوب بیشتری قرار گرفتند. طهرانچی که از سپاه پاسداران مأموریت داشت تا از امکانات دانشگاه در پوشش پروژههای علمی، به ساخت بمب اتم کمک برساند، دانشگاه را تبدیل به مرکز امنیتی کرد و با گماردن رؤسای حکومتی و بیریشه و بیسواد، استادان منتقد و مخالف حکومت را به روشهای مختلف سرکوب کرد. گزارشها حاکی است که برای تعداد درخور توجهی از استادان، پروندههای سیاسی و عقیدتی ساختهاند و بدون اطلاع آنان، و بی آنکه فرصت دفاعی داشته باشند، احکام سنگینی مانند چند ترم تعلیقی صادر کردهاند.
دانشگاه به عنوان نهاد مدرن تولید و توزیع دانش، در نظریه سیاسی کلاسیک جایگاهی محوری به عنوان عرصه عمومی و فضای نقد قدرت دارد. از منظر تاریخ اندیشه، تقابل گفتمان دانشگاهی با اقتدارگرایی ریشه در ماهیت نقادانه علم و الزامات اپیستمیک آزادی آکادمیک دارد. وقوع پدیدهای که توصیف شد را میتوان در چارچوب نظریه دولت اقتدارگرا و رابطه آن با نهادهای علمی تحلیل کرد.
در حکومتهای توتالیتر و اقتدارگرا، دانشگاه به مثابه ابزاردستگاههای ایدئولوژیک دولت در نظریه آلتوسر بازتعریف میشود. در این پارادایم، کارویژه اصلی دانشگاه نه تولید معرفت انتقادی، بلکه بازتولید گفتمان مسلط و تربیت نخبگان حامی نظام است. تاریخ معاصر ایران نشان داده که چگونه نهادهای علمی در دورههای مختلف به عرصهای برای اعمال زیستقدرت - به تعبیر فوکو- تبدیل شدهاند.
استقرار مدیرانی بیسواد، جاسوس اطلاعات، نیروی اطلاعات سپاه، چاپلوس، سپاهی یا بسیجی، بیریشه و با پیشینه نظامی- امنیتی در رأس دانشگاه را میتوان در چارچوب امنیتیسازی فضای دانشگاه تحلیل کرد. این پدیده بخشی از فرآیند گستردهتر حذف استقلال نهادهای مدنی و اِعمال منطق امنیتی بر تمامی شئون اجتماعی است. از دیدگاه تئوریک، این روند بیانگر سلطه گفتمان امنیتی- نظامی بر گفتمان علمی است که در نهایت به کالاییشدن علم و ابزاری شدن دانشگاه میانجامد.
ساخت پروندههای امنیتی برای اساتید بدون فرصت دفاع، نمونه کلاسیک کاربرد مکانیسمهای قدرت در نظریه فوکو است. این اقدام با ایجاد رژیم انضباطی، بدن اساتید را به عرصه اِعمال قدرت تبدیل میکند. از منظر تاریخ اندیشه، این پدیده یادآور محاکم تفتیش عقاید است که با تفاوتهایی در اَشکال مدرن بازتولید شده است.
از دیدگاه تئوری انتقادی مکتب فرانکفورت، این فرآیند نشانهای از عقلانیت ابزاری حاکم بر نهادهای جامعه است که در آن ارزشهای علمی، قربانی کارویژههای ایدئولوژیک و امنیتی میشوند. به تعبیر هابرماس، در چنین شرایطی دنیای زیست دانشگاه تحت سلطه سیستم قدرت قرار میگیرد و ارتباطات بیناذهنی مخدوش میشود.
از منظر تاریخ ایران، این پدیده را میتوان در تداوم سنت دولتهای استبدادی تحلیل کرد که همواره در پی مهار نهادهای مستقل اجتماعی بودهاند. اما وجه ممیّزه دوره کنونی، پیوند این سنت با سازوکارهای نوین اِعمال قدرت در دولتهای پساسکولار است.
این شرایط نه تنها آزادیهای آکادمیک را مخدوش میکند، بلکه در بلندمدت به تضعیف سرمایه اجتماعی، فرار مغزها و افول علمی کشور میانجامد. تجربه تاریخی نشان داده که توسعه علمی در گرو استقلال نهاد علم و آزادی اندیشه است و هرگونه تعرض به این حریم، پیامدهای جبرانناپذیری برای توسعه ملی در پی خواهد داشت.
#سرکوب_دانشگاه #اخراج_استادان #دانشگاه #دانشگاه_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
👍12
گزارشی از ضربوشتم زندانی سیاسی گمنام، جواد کیانی اشترجانی در زندان اوین
گزارشی در خصوص مورد ضربوشتم واقع شدن یک زندانی گمنام به نام جواد کیانی اشترجانی، که عکسی هم از او موجود نیست، به دست ما رسیده است. زندانیای که به خاطر لایک و کامنت در دوران جنگ ۱۲ روزه بازداشت شده است!
متن این گزارش به شرح زیر است:
سکوت مرگبار در زندانها را بشکنیم
سالهاست زندانیان سیاسی در ایران، با وجود تمام رنجها و فشارهای روحی و جسمی، در برابر آزار، تهدید و توهین برخی زندانیان جرائم عمومی سکوت میکنند؛ شاید از سر شرافت، شاید از روی روحیهی بخشندگی و امید به اصلاح انسانها.
اما این سکوت، گاه به بهای جان و سلامت آنان تمام میشود.
در بسیاری از زندانهای کشور — از اوین گرفته تا قزلحصار، تهران بزرگ، عادلآباد شیراز، وکیلآباد مشهد و قرچک — گزارشهایی تکراری از ضربوشتم، تحقیر و تهدید زندانیان سیاسی منتشر شده است. این خشونتها اغلب توسط زندانیان خودمختار و در مواردی با چشمپوشی یا حتی هدایت مأموران امنیتی و مسئولان زندان انجام میشود.
هرچه یک زندانی سیاسی گمنامتر و بیپشتوانهتر باشد، خطر برای او بیشتر است. این شکنجهها فقط به مرگ نمیانجامند؛ بلکه میتوانند تا سالها آثار جسمی و روانی برجای بگذارند.
ما پیشتر نیز شاهد فاجعهی تلخ قتل علیرضا شیرمحمدعلی بودیم — جوانی که جانش قربانی همین بیتفاوتی و چرخهی خشونت شد.
امروز میخواهم از زندانی دیگری بگویم که صدایش در سکوت زندان گم شده است:
جواد کیانی اشترجانی، حدودا ۴۰ ساله، اهل اصفهان و در حال حاضر زندانی در زندان اوین.
به گفتهی شاهدان، او مردی آرام و محترم است که تنها به خاطر گذاشتن چند لایک و کامنت در فضای مجازی بازداشت شده است. در دوران بازجویی بهشدت شکنجه شده و آثار آن هنوز بر چهره و بدنش پیداست. او تنهاست؛ پدر و مادر ندارد و هیچکس بیرون از زندان پیگیر وضعیتش نیست.
با وجود گذشت نزدیک به یک ماه از بازداشت و انتقالش به بند عمومی، بارها به بهانهی بازجویی مجدد از بند خارج شده است. امروز صبح، در حالیکه در حیاط زندان خوابیده بود، یکی از زندانیان مالی با آجری به سر او کوبید. سرش بهشدت شکسته و خونریزی کرده بود. با کمک چند زندانی به بهداری منتقل شد اما تنها ضدعفونی سطحی و پانسمانی ساده انجام گرفت. هیچ رسیدگی جدی یا گزارش رسمی ثبت نشد.
🔹 این فقط یک حادثه نیست؛ نشانهایست از بیقانونی و بیرحمی سیستماتیک در زندانها.
🔹 اینبار نباید منتظر بمانیم تا پس از مرگ یک زندانی سیاسی، از او یاد کنیم و ابراز تأسف نماییم.
تا زمانی که این عزیزان زندهاند، وظیفهی انسانی، مدنی و اخلاقی ماست که صدای آنان باشیم، پیگیر وضعیتشان شویم و از جان آنها نیز در حد توان محافظت کنیم.
فعلا این زندانی در وضعیت بلاتکلیف به سر میبرد و گاهی برای بازجویی مجدد میخواهندش و تنها بعلت گذاشتن چند لایک و کامنت بعد از جنگ دوازده روزه مورد بازداشت قرار گرفته است.
#جواد_کیانی_اشترجانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گزارشی در خصوص مورد ضربوشتم واقع شدن یک زندانی گمنام به نام جواد کیانی اشترجانی، که عکسی هم از او موجود نیست، به دست ما رسیده است. زندانیای که به خاطر لایک و کامنت در دوران جنگ ۱۲ روزه بازداشت شده است!
متن این گزارش به شرح زیر است:
سکوت مرگبار در زندانها را بشکنیم
سالهاست زندانیان سیاسی در ایران، با وجود تمام رنجها و فشارهای روحی و جسمی، در برابر آزار، تهدید و توهین برخی زندانیان جرائم عمومی سکوت میکنند؛ شاید از سر شرافت، شاید از روی روحیهی بخشندگی و امید به اصلاح انسانها.
اما این سکوت، گاه به بهای جان و سلامت آنان تمام میشود.
در بسیاری از زندانهای کشور — از اوین گرفته تا قزلحصار، تهران بزرگ، عادلآباد شیراز، وکیلآباد مشهد و قرچک — گزارشهایی تکراری از ضربوشتم، تحقیر و تهدید زندانیان سیاسی منتشر شده است. این خشونتها اغلب توسط زندانیان خودمختار و در مواردی با چشمپوشی یا حتی هدایت مأموران امنیتی و مسئولان زندان انجام میشود.
هرچه یک زندانی سیاسی گمنامتر و بیپشتوانهتر باشد، خطر برای او بیشتر است. این شکنجهها فقط به مرگ نمیانجامند؛ بلکه میتوانند تا سالها آثار جسمی و روانی برجای بگذارند.
ما پیشتر نیز شاهد فاجعهی تلخ قتل علیرضا شیرمحمدعلی بودیم — جوانی که جانش قربانی همین بیتفاوتی و چرخهی خشونت شد.
امروز میخواهم از زندانی دیگری بگویم که صدایش در سکوت زندان گم شده است:
جواد کیانی اشترجانی، حدودا ۴۰ ساله، اهل اصفهان و در حال حاضر زندانی در زندان اوین.
به گفتهی شاهدان، او مردی آرام و محترم است که تنها به خاطر گذاشتن چند لایک و کامنت در فضای مجازی بازداشت شده است. در دوران بازجویی بهشدت شکنجه شده و آثار آن هنوز بر چهره و بدنش پیداست. او تنهاست؛ پدر و مادر ندارد و هیچکس بیرون از زندان پیگیر وضعیتش نیست.
با وجود گذشت نزدیک به یک ماه از بازداشت و انتقالش به بند عمومی، بارها به بهانهی بازجویی مجدد از بند خارج شده است. امروز صبح، در حالیکه در حیاط زندان خوابیده بود، یکی از زندانیان مالی با آجری به سر او کوبید. سرش بهشدت شکسته و خونریزی کرده بود. با کمک چند زندانی به بهداری منتقل شد اما تنها ضدعفونی سطحی و پانسمانی ساده انجام گرفت. هیچ رسیدگی جدی یا گزارش رسمی ثبت نشد.
🔹 این فقط یک حادثه نیست؛ نشانهایست از بیقانونی و بیرحمی سیستماتیک در زندانها.
🔹 اینبار نباید منتظر بمانیم تا پس از مرگ یک زندانی سیاسی، از او یاد کنیم و ابراز تأسف نماییم.
تا زمانی که این عزیزان زندهاند، وظیفهی انسانی، مدنی و اخلاقی ماست که صدای آنان باشیم، پیگیر وضعیتشان شویم و از جان آنها نیز در حد توان محافظت کنیم.
فعلا این زندانی در وضعیت بلاتکلیف به سر میبرد و گاهی برای بازجویی مجدد میخواهندش و تنها بعلت گذاشتن چند لایک و کامنت بعد از جنگ دوازده روزه مورد بازداشت قرار گرفته است.
#جواد_کیانی_اشترجانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔21🕊4❤2
Forwarded from گفتوشنود
در پی موج تازهای از سرکوب پیروان آیین بهایی در ایران، ده زن بهایی در اصفهان مجموعاً به ۹۰ سال زندان و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شدند.
دادگاه تجدید نظر اصفهان حکم بدوی ۱۰ زن بهایی ساکن اصفهان را عینا تایید و این شهروندان را مجموعا به ٩٠ سال زندان، ٩٠٠ میلیون تومان جریمه نقدی و مجازاتهای تکمیلی محکوم کرد.
براین اساس شعبه ۴۷ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به ریاست «فیروز روانمهر» و «علی دیانی» در تاریخ ۶مهر۱۴۰۴، حکم دادگاه بدوی ۱۰ شهروند زن بهایی را با اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، انجام فعالیت تبلیغی آموزشی انحرافی مغایر با موازین و عقاید مبین اسلام از طریق ترویج و آموزش عقاید فرقه ضاله بهاییت بین مسلمانان، همکاری با گروههای متخاصم (بیت العدل) علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی» تایید کرده است.
اتهام این ده شهروند بهایی، «فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر با شرع اسلام از طریق ترویج و آموزش عقاید بهایی» عنوان شده است. در حالی که از مصادیق این اتهامها، برگزاری کلاسهای نقاشی، زبان انگلیسی، یوگا و طبیعتگردی ذکر شده است.
اسامی این ده زن بهایی عبارتاند از: یگانه آگاهی، یگانه روحبخش، آرزو سبحانیان، مژگان شاهرضایی، شانا شوقیفر، ندا عمادی، ندا بدخش، پرستو حکیم، ندا عمادی و بهاره لطفی.
جامعه بهاییان ایران، بهعنوان بزرگترین جمعیت اقلیت دینی کشور، از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون همواره هدف تبعیض و آزار سیستماتیک بوده است. بهاییان از حقوق اولیه شهروندی از جمله اشتغال، تحصیل و آزادی عقیده محروم ماندهاند. گزارشها نشان میدهد که پس از جنگ دوازدهروزه اخیر جمهوری اسلامی با اسرائیل، فشارها و برخوردهای امنیتی علیه جامعه بهایی در ایران بهصورت چشمگیری افزایش یافته است.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در پی موج تازهای از سرکوب پیروان آیین بهایی در ایران، ده زن بهایی در اصفهان مجموعاً به ۹۰ سال زندان و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شدند.
دادگاه تجدید نظر اصفهان حکم بدوی ۱۰ زن بهایی ساکن اصفهان را عینا تایید و این شهروندان را مجموعا به ٩٠ سال زندان، ٩٠٠ میلیون تومان جریمه نقدی و مجازاتهای تکمیلی محکوم کرد.
براین اساس شعبه ۴۷ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به ریاست «فیروز روانمهر» و «علی دیانی» در تاریخ ۶مهر۱۴۰۴، حکم دادگاه بدوی ۱۰ شهروند زن بهایی را با اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، انجام فعالیت تبلیغی آموزشی انحرافی مغایر با موازین و عقاید مبین اسلام از طریق ترویج و آموزش عقاید فرقه ضاله بهاییت بین مسلمانان، همکاری با گروههای متخاصم (بیت العدل) علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی» تایید کرده است.
اتهام این ده شهروند بهایی، «فعالیت تبلیغی و آموزشی انحرافی مغایر با شرع اسلام از طریق ترویج و آموزش عقاید بهایی» عنوان شده است. در حالی که از مصادیق این اتهامها، برگزاری کلاسهای نقاشی، زبان انگلیسی، یوگا و طبیعتگردی ذکر شده است.
اسامی این ده زن بهایی عبارتاند از: یگانه آگاهی، یگانه روحبخش، آرزو سبحانیان، مژگان شاهرضایی، شانا شوقیفر، ندا عمادی، ندا بدخش، پرستو حکیم، ندا عمادی و بهاره لطفی.
جامعه بهاییان ایران، بهعنوان بزرگترین جمعیت اقلیت دینی کشور، از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون همواره هدف تبعیض و آزار سیستماتیک بوده است. بهاییان از حقوق اولیه شهروندی از جمله اشتغال، تحصیل و آزادی عقیده محروم ماندهاند. گزارشها نشان میدهد که پس از جنگ دوازدهروزه اخیر جمهوری اسلامی با اسرائیل، فشارها و برخوردهای امنیتی علیه جامعه بهایی در ایران بهصورت چشمگیری افزایش یافته است.
#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍10💔7
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
⭕️ آیا اطلاعات شخصی شما در دارکوب پخش شده؟
با گزارش دارکوب گوگل بررسی کنید❗️
دنیای اینترنت تنها همان چیزی نیست که در مرورگر میبینیم. زیر سطح این فضای آشنا، لایهای پنهان و تاریک به نام دارکوب (Dark Web)؛ جایی که دادههای کاربران، رمزهای عبور و اطلاعات شخصی قربانیان هک و نفوذ، خرید و فروش میشود.
گوگل سرویس رسمی و رایگان به نام Dark Web Report ارائه کرده است؛ ابزاری که مانند یک سامانه هشدار سریع، دارکوب را بهصورت مداوم پایش میکند تا مشخص کند آیا اطلاعات شما نیز در میان دادههای افشاشده قرار گرفته یا خیر.
عملکرد این ابزار را میتوان به کارآگاهی دیجیتال تشبیه کرد که هر روز در میان بازارهای پنهان دارکوب جستوجو میکند. اگر نشانهای از دادههای شما، مانند آدرس ایمیل، شماره تلفن، نام یا اطلاعات شخصی، در میان فهرستهای منتشرشده پیدا شود، بلافاصله گزارشی برایتان ارسال میشود.
✅ برای فعالسازی این قابلیت کافی است:
1️⃣ اپلیکیشن Google یا Google One را باز کنید.
2️⃣ از منوی پروفایل، وارد بخش Google Account شوید.
3️⃣ در قسمت Security اسکرول کرده و گزینه Dark Web Report را انتخاب کرده و بر روی Start Monitoring کلیک کنید.
4️⃣ اطلاعاتی را که میخواهید گوگل در دارکوب جستوجو کند (ایمیل، شماره تلفن و...) مشخص کنید.
پس از این مرحله، نظارت خودکار آغاز میشود و نتایج آن در بخش گزارشها قابل مشاهده است.
🔸اگر گزارشی از نشت اطلاعات دریافت کردیم چه باید کرد؟
نمایش عبارت «اطلاعات شما در دارکوب یافت شد» الزاما به معنای هک شدن حساب گوگل نیست. این پیام نشان میدهد که دادههای شما از طریق وبسایت یا سرویس دیگری فاش شدهاند؛ برای مثال، ممکن است فروشگاه آنلاینی که زمانی از آن خرید کردهاید، قربانی نفوذ سایبری شده باشد.
گوگل در گزارش خود، جزئیات دقیقی از منبع نشت، نوع اطلاعات فاششده و تعداد موارد مرتبط را نمایش میدهد تا کاربران بتوانند اقدامات لازم را انجام دهند.
🔸در صورت افشای اطلاعات، چه اقداماتی باید انجام دهیم؟
◼️ تغییر رمز عبور: در صورتی که گذرواژه شما در گزارش ذکر شده، بلافاصله آن را تغییر دهید و از رمزهای تکراری برای حسابهای دیگر استفاده نکنید. استفاده از نرمافزارهای مدیریت رمز عبور (Password Manager) توصیه میشود.
همچنین گوگل تاکید میکند که گزینه تایید هویت دومرحلهای اکانتتان حتما فعال باشد.
◾️ ایمیلهای جایگزین برای حسابهای حساس: اگر آدرس ایمیل شما در دارکوب دیده شده، بهتر است برای حسابهای بانکی، کاری یا حساس، ایمیل جداگانهای تعریف کنید.
◾️افزایش هوشیاری در برابر کلاهبرداریها: آگاهی از این موضوع که اطلاعات شخصیتان در فضای تاریک اینترنت قرار گرفته، به شما کمک میکند تا در برابر تماسها، پیامها یا ایمیلهای فیشینگ هوشیارتر باشید.
💰 tavaanatech
با گزارش دارکوب گوگل بررسی کنید❗️
دنیای اینترنت تنها همان چیزی نیست که در مرورگر میبینیم. زیر سطح این فضای آشنا، لایهای پنهان و تاریک به نام دارکوب (Dark Web)؛ جایی که دادههای کاربران، رمزهای عبور و اطلاعات شخصی قربانیان هک و نفوذ، خرید و فروش میشود.
گوگل سرویس رسمی و رایگان به نام Dark Web Report ارائه کرده است؛ ابزاری که مانند یک سامانه هشدار سریع، دارکوب را بهصورت مداوم پایش میکند تا مشخص کند آیا اطلاعات شما نیز در میان دادههای افشاشده قرار گرفته یا خیر.
عملکرد این ابزار را میتوان به کارآگاهی دیجیتال تشبیه کرد که هر روز در میان بازارهای پنهان دارکوب جستوجو میکند. اگر نشانهای از دادههای شما، مانند آدرس ایمیل، شماره تلفن، نام یا اطلاعات شخصی، در میان فهرستهای منتشرشده پیدا شود، بلافاصله گزارشی برایتان ارسال میشود.
پس از این مرحله، نظارت خودکار آغاز میشود و نتایج آن در بخش گزارشها قابل مشاهده است.
🔸اگر گزارشی از نشت اطلاعات دریافت کردیم چه باید کرد؟
نمایش عبارت «اطلاعات شما در دارکوب یافت شد» الزاما به معنای هک شدن حساب گوگل نیست. این پیام نشان میدهد که دادههای شما از طریق وبسایت یا سرویس دیگری فاش شدهاند؛ برای مثال، ممکن است فروشگاه آنلاینی که زمانی از آن خرید کردهاید، قربانی نفوذ سایبری شده باشد.
گوگل در گزارش خود، جزئیات دقیقی از منبع نشت، نوع اطلاعات فاششده و تعداد موارد مرتبط را نمایش میدهد تا کاربران بتوانند اقدامات لازم را انجام دهند.
🔸در صورت افشای اطلاعات، چه اقداماتی باید انجام دهیم؟
◼️ تغییر رمز عبور: در صورتی که گذرواژه شما در گزارش ذکر شده، بلافاصله آن را تغییر دهید و از رمزهای تکراری برای حسابهای دیگر استفاده نکنید. استفاده از نرمافزارهای مدیریت رمز عبور (Password Manager) توصیه میشود.
همچنین گوگل تاکید میکند که گزینه تایید هویت دومرحلهای اکانتتان حتما فعال باشد.
◾️ ایمیلهای جایگزین برای حسابهای حساس: اگر آدرس ایمیل شما در دارکوب دیده شده، بهتر است برای حسابهای بانکی، کاری یا حساس، ایمیل جداگانهای تعریف کنید.
◾️افزایش هوشیاری در برابر کلاهبرداریها: آگاهی از این موضوع که اطلاعات شخصیتان در فضای تاریک اینترنت قرار گرفته، به شما کمک میکند تا در برابر تماسها، پیامها یا ایمیلهای فیشینگ هوشیارتر باشید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤9
ایلان ماسک
و
نان و ماست!
در روزهای گذشته خبر افزایش ارزش داراییهای ایلان ماسک، سرمایهدار آمریکایی، توجه بسیاری را جلب کرد. ماسک، بهواسطهی فعالیتهای اقتصادی سودآورش، اکنون حدود نیم تریلیون دلار ثروت دارد. در رسانهها معمولاً به رژیم غذایی او نمیپردازند؛ خودش گفته است که از استیک و غذاهای گوشتی خوشش میآید. اما تمرکز اصلی کار و سرمایهی او بر توسعهی فناوریهای پیچیده و پرهزینه است: از ساخت باتریهای نوین گرفته تا پروژههای فضایی.
در مقابل، دربارهی غذاهای علی خامنهای داستانها ساختهاند. تبلیغات رسمی او را «رهبری سادهزیست» معرفی میکند؛ آنهم با روایتهایی از نان و ماست و خیار یا حلوای یخچالیاش. فرض کنیم این روایتها درست باشد. پرسش این است:
آیا واقعاً هزینهی زندگی و رهبری خامنهای از ایلان ماسک کمتر است؟
اسلایدها را ورق بزنید!
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
و
نان و ماست!
در روزهای گذشته خبر افزایش ارزش داراییهای ایلان ماسک، سرمایهدار آمریکایی، توجه بسیاری را جلب کرد. ماسک، بهواسطهی فعالیتهای اقتصادی سودآورش، اکنون حدود نیم تریلیون دلار ثروت دارد. در رسانهها معمولاً به رژیم غذایی او نمیپردازند؛ خودش گفته است که از استیک و غذاهای گوشتی خوشش میآید. اما تمرکز اصلی کار و سرمایهی او بر توسعهی فناوریهای پیچیده و پرهزینه است: از ساخت باتریهای نوین گرفته تا پروژههای فضایی.
در مقابل، دربارهی غذاهای علی خامنهای داستانها ساختهاند. تبلیغات رسمی او را «رهبری سادهزیست» معرفی میکند؛ آنهم با روایتهایی از نان و ماست و خیار یا حلوای یخچالیاش. فرض کنیم این روایتها درست باشد. پرسش این است:
آیا واقعاً هزینهی زندگی و رهبری خامنهای از ایلان ماسک کمتر است؟
اسلایدها را ورق بزنید!
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
❤15👌4
Forwarded from گفتوشنود
از نماز تا نفرین؛
دین برای زندگی است یا برای دشمنتراشی؟
پیام همراهان
گاهی میان اللهاکبر و مرگ بر... فاصلهای نیست جز یک سوءتفاهم بزرگ.
ما نماز میخوانیم تا آرام شویم، اما همان لحظه زبانمان به نفرت باز میشود.
دینی که برای رحمت آمده بود، در دستان سیاست، رنگ خشم گرفته است.
و این پرسش پیش میآید: چطور از نیایش به نفرین رسیدیم؟
در جهان اسلام دو چهره از ایمان دیده میشود.
در یکسو امارات، قطر، کویت و....: مسلمانانی آرام، در مسیر توسعه و صلح با جهان.
در سوی دیگر، جمهوری اسلامی گرفتار تحریم و دشمنتراشی مداوم.
مگر نه اینکه کتاب و قبله یکی است؟
تفاوت در چیست جز در نوع قرائت از دین؟
اسلام در بسیاری کشورها برای زیستن امروز مردم تفسیر میشود؛
اما در جمهوری اسلامی، اسلام به پروژهای سیاسی بدل شده که بقایش را در دشمن داشتن میبیند.
در چنین قرائتی، صلح «اسلام آمریکایی» نام میگیرد،
اما تراژدی بزرگ در نماز رخ میدهد.
آخرین جملهی نماز، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است —
دعوتی به صلح و مهربانی.
اما درست پس از آن، در جمهوری اسلامی سلام را با شعار عوض کردهاند؛
هنوز صلح نگفته، مرگ میگویند.
لحظهی آرامش به فریاد خشم بدل میشود، و عبادت به میدان سیاست.
اسلام مردمی هنوز زنده است — همان ایمانی که مادران با دعا و مهربانی میسازند.
اما اسلام حکومتی آن را به ابزار قدرت بدل کرده است.
ما دین را برای زندگی میخواهیم، نه برای دشمنتراشی.
و شاید بازگشت از نفرین به سلام، یعنی بازگشت به همان اسلام نخستین:
اسلام رحمت، انسانیت و صلح.
#دین_حکومتی #دیگری_ستیزی #رواداری #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
از نماز تا نفرین؛
دین برای زندگی است یا برای دشمنتراشی؟
پیام همراهان
گاهی میان اللهاکبر و مرگ بر... فاصلهای نیست جز یک سوءتفاهم بزرگ.
ما نماز میخوانیم تا آرام شویم، اما همان لحظه زبانمان به نفرت باز میشود.
دینی که برای رحمت آمده بود، در دستان سیاست، رنگ خشم گرفته است.
و این پرسش پیش میآید: چطور از نیایش به نفرین رسیدیم؟
در جهان اسلام دو چهره از ایمان دیده میشود.
در یکسو امارات، قطر، کویت و....: مسلمانانی آرام، در مسیر توسعه و صلح با جهان.
در سوی دیگر، جمهوری اسلامی گرفتار تحریم و دشمنتراشی مداوم.
مگر نه اینکه کتاب و قبله یکی است؟
تفاوت در چیست جز در نوع قرائت از دین؟
اسلام در بسیاری کشورها برای زیستن امروز مردم تفسیر میشود؛
اما در جمهوری اسلامی، اسلام به پروژهای سیاسی بدل شده که بقایش را در دشمن داشتن میبیند.
در چنین قرائتی، صلح «اسلام آمریکایی» نام میگیرد،
اما تراژدی بزرگ در نماز رخ میدهد.
آخرین جملهی نماز، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته است —
دعوتی به صلح و مهربانی.
اما درست پس از آن، در جمهوری اسلامی سلام را با شعار عوض کردهاند؛
هنوز صلح نگفته، مرگ میگویند.
لحظهی آرامش به فریاد خشم بدل میشود، و عبادت به میدان سیاست.
اسلام مردمی هنوز زنده است — همان ایمانی که مادران با دعا و مهربانی میسازند.
اما اسلام حکومتی آن را به ابزار قدرت بدل کرده است.
ما دین را برای زندگی میخواهیم، نه برای دشمنتراشی.
و شاید بازگشت از نفرین به سلام، یعنی بازگشت به همان اسلام نخستین:
اسلام رحمت، انسانیت و صلح.
#دین_حکومتی #دیگری_ستیزی #رواداری #ایمان #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
🕊7👍2
تهدید خانواده شش زندانی اعدامشده در اهواز برای عدم برگزاری مراسم عزاداری
ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی خانوادههای ۶ زندانی اعدام شده را به شدت تهدید کردهاند و به آنها گفتهاند حق ندارند هیچ مراسم عزاداری برگزار کنند همچنین به خانوادهها هشدار دادهاند که حق ارتباط با رسانهها و نهادهای حقوقبشری را ندارند.
سحرگاه شنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۴ علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی، سالم موسوی بدون اطلاع خانواده در زندان سپیدار اهواز اعدام شدند.
«هرانا» مینویسد از اعضای خانوادهها و شیوخ قبایل تعهد کتبی گرفته شده که هیچگونه مراسم عمومی برگزار نکنند و در صورت ارتباط با رسانهها یا سازمانهای حقوق بشری خارجی، با آنان برخورد خواهد شد.
تاکید میکنیم که خانوادهها نباید در برابر تهدید یا تطمیع سرکوبگران سکوت کنند. خانوادهها باید بدانند با اطلاعرسانی مستمر، مستند و مسئولانه، نه تنها از حقوق عزیزان خود دفاع میکنند بلکه مانع تکرار چنین روندهایی میشوند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی خانوادههای ۶ زندانی اعدام شده را به شدت تهدید کردهاند و به آنها گفتهاند حق ندارند هیچ مراسم عزاداری برگزار کنند همچنین به خانوادهها هشدار دادهاند که حق ارتباط با رسانهها و نهادهای حقوقبشری را ندارند.
سحرگاه شنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۴ علی مجدم، محمدرضا مقدم، معین خنفری، حبیب دریس، عدنان غبیشاوی، سالم موسوی بدون اطلاع خانواده در زندان سپیدار اهواز اعدام شدند.
«هرانا» مینویسد از اعضای خانوادهها و شیوخ قبایل تعهد کتبی گرفته شده که هیچگونه مراسم عمومی برگزار نکنند و در صورت ارتباط با رسانهها یا سازمانهای حقوق بشری خارجی، با آنان برخورد خواهد شد.
تاکید میکنیم که خانوادهها نباید در برابر تهدید یا تطمیع سرکوبگران سکوت کنند. خانوادهها باید بدانند با اطلاعرسانی مستمر، مستند و مسئولانه، نه تنها از حقوق عزیزان خود دفاع میکنند بلکه مانع تکرار چنین روندهایی میشوند.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
💔25❤3