آموزشکده توانا
50.9K subscribers
36.7K photos
39.7K videos
2.56K files
20.7K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهتاب حقیقی خواننده ایرانی ساکن ونکوور، که دختر دایی زنده‌یاد مریم میرزاخانی است، این ترانه را اجرا کرده و نوشته:

 ما يك به يك مهساييم تقديم به زنان و مردان آزاديخواه ايران ✌🏻🕊️🤍
با اقتباس از قطعه شيليايى معروف به خلق متحد.

Vocal : Mahtab Haghighi
Guitars : Ammar Sedqui
Piano and arrangement : Taymaz Saba
Lyrics : Farshid Sadat Sharifi
Composer: Sergio Ortega Alvarado
Video editing : Mahtab Haghighi

و با سپاس از همه عزيزانى كه ما را
يارى كردند.

چند توضیح مهم:
-آهنگ این اثر از سرود شیلیایی معروف «خلق متحد» به آهنگسازى Sergio Ortega Alvarado اقتباس شده و شعر فارسی نیز یک ورژن قدیمی (برای انقلاب پنجاه و هفت) دارد با نام «برپاخیز؛ از جا کن» که اثر طبع شاعر گرامی آقای علی ندیمی است و بخش‌های اندکی از آن از آن نیز در ورژن ما با اجازه‌ی ایشان آمده است.
-اینک برای همراهی با قیام مردم ایران و شعار «زن؛ زندگی؛ آزادی»، متن شعر باتوجه به حال‌وهوای این ایام، بِروزآوری شده است.


#مهسا_امينى#نه_به_جمهورى_اسلامى #حسين_رونقى #توماج_صالحی #زن_زندگی_آزادی #انقلاب_۱۴۰۱ #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
94👍21👏8🔥1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به سخنان ماهور گوش کنید، این جوان خوشفکر ایرانی می‌گوید:

گنجى به نام آزادى از هر زمانى به دستان من و تو نزديك‌تر است و تمام تلاش‌هایی که در طی مسیر دستیابی به آن انجام داده‌ایم، ارزشمند است.
ensane_naghes

#اعتصابات_سراسری #زن_زندگی_آزادی #توماج_صالحی
#حسين_رونقى #نيك_يوسفى #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
👍17330🔥6👏2
آرش صادقی، فعال حقوق بشر، در یادداشتی بر لزوم دفاع بی‌قید و شرط از آزادی همه زندانیان سیاسی تأکید کرد و آن را سنگ‌بنای دموکراسی دانست. او در همین متن با اشاره به وخامت وضعیت جسمی حسین رونقی در یازدهمین روز اعتصاب غذا، نسبت به پیامدهای خطرناک این شرایط هشدار داد.

متن یادداشت آقای صادقی به شرح زیر است:

‏در جوامعی که زندانی سیاسی و عقیدتی وجود دارد، زندانی نه‌فقط فردی محبوس، بلکه نقطه‌ای بحرانی در نسبت قدرت و مشروعیت است. در چنین شرایطی، دفاع از آزادی زندانیان سیاسی، نه یک کنش یا اکت حقوق بشری صرف، بلکه اقدامی عمیقاً سیاسی برای بازتعریف و بازسازی آینده‌ای دموکراتیک است.
پدیده‌ی زندانی سیاسی، اگرچه در ساحت حقوق بشر با زبان کرامت انسانی بازشناسی می‌شود، اما در قلمرو سیاست معنای کاملاً متفاوتی دارد: زندانی سیاسی کسی است که به دلیل اندیشه، کنش سیاسی یا مخالفت با حاکمیت بازداشت یا زندانی شده است.
در شرایطی که بخشی از نیروهای سیاسی در حمایت از زندانیان سیاسی گزینشی عمل می‌کنند و فقط از «خودی‌ها» دفاع می‌کنند، سؤال محوری چنین است:
چرا باید از آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی ـ صرف‌نظر از دیدگاه‌هایشان دفاع کرد؟ و این دفاع چه پیامد سیاسی و اخلاقی دارد؟

در اخلاق فردی، شاید بتوان مخالف را نادیده گرفت، اما در اخلاق سیاسی، پذیرش تنوع اساس عدالت است. مشروعیت سیاسی نه بر مبنای باور و نیت کنش‌گران، بلکه بر مبنای فرصت برابر برای بیان عقاید تعریف می‌شود.

وقتی تنها از بخشی از زندانیان سیاسی حمایت می‌شود، ما به‌طور ضمنی این گزاره را می‌پذیریم:
«برخی افراد، به‌واسطه‌ی دیدگاه‌هایی که از منظر ما خوشایند نیست، سزاوار سرکوب از طرف حکومت هستند و نباید صدایشان شنیده شود.»

این نگاه نه‌تنها اخلاقاً درست نیست، بلکه در نهایت باعث سرکوب سخت‌تر جریانات دیگر در آینده خواهد شد. برابری در امکان اعتراض، اساس جامعه‌ی دموکراتیک است.

جامعه‌ی سالم و اخلاقی، میدان رقابت است، نه قضاوت. اگر دفاع از زندانیان سیاسی تنها معطوف به جریان‌های خودی باشد، ما همان کار حکومت را در مقیاسی دیگر تکرار می‌کنیم:
حذف صداهای نامطلوب (از منظر ما) از عرصه‌ی عمومی.

دموکراسی نه با حذف مخالف، بلکه با پذیرش و نهادینه‌کردن تنوع و تضادها معنا پیدا می‌کند. عرصه‌ی سیاست، عرصه‌ی رقابت ایده‌هاست، نه اجماع فکری.
مشروعیت سیاسی، برخلاف تصورات رایج، از «درستی دیدگاه» حاصل نمی‌شود، بلکه از فرصت برابر در ارائه و رقابت برای دیدگاه‌ها ناشی می‌شود.

دفاع از آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی، نه یک حرکت انسان‌دوستانه‌ی صرف، بلکه سنگ‌بنای دموکراسی بر اساس رقابت، تنوع و عدالت است.
اگر امروز صدای همه نباشیم، فردا ساختار قدرتی خواهیم داشت که صداهای مختلف را نیز به رسمیت نخواهد شناخت.
اگر امروز حذف کنیم، فردا حذف خواهیم شد.
و اگر امروز مرز آزادی را بر مبنای دیدگاه بکشیم، دموکراسی را به حیاط خلوت ایدئولوژی خودمان تبدیل کرده‌ایم.

بر اساس منابع موثق نزدیک به زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار در آخرین بررسی علائم  حیاتی زندانی سیاسی حسین رونقی توسط بهداری واحد چهار این زندان، فشار خون وی ۹/۵_۵/۴ و ضربان قلب وی۵۶ بوده است.
این علائم در یازدهمین روز اعتصاب اعتراضی وی، نگرانی جدی را در پی داشته است.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی.

#حسين_رونقى #آرش_صادقی #دموکراسی #حقوق_بشر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🕊1711💔7
آغاز اعتصاب غذای خشک حسین رونقی؛ جان در معرض خطر جدی

حسین رونقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی، در تماس تلفنی با مادرش اعلام کرد از شامگاه چهارشنبه دوم مهر ۱۴۰۴ اعتصاب غذای خود را از «تر» به «خشک» تغییر می‌دهد. او پیش‌تر به مدت ۲۲ روز در اعتصاب غذای تر (با نوشیدن آب و چای) به‌سر برده بود و اکنون حتی از نوشیدن آب نیز خودداری می‌کند.
اعتصاب غذای خشک خطرناک‌ترین شکل اعتراض مدنی است. بدن انسان به‌طور متوسط تنها ۳ تا ۵ روز بدون آب توان بقا دارد و حتی در بهترین شرایط، بیش از یک هفته ادامه آن تقریباً همیشه مرگبار است. کم‌آبی شدید به‌سرعت موجب افت فشار خون، نارسایی کلیوی و کبدی، اختلالات الکترولیتی، تشنج، ایست قلبی و در نهایت مرگ می‌شود.
در شرایط حسین رونقی، خطرات چند برابر است. او هم‌اکنون پس از سه هفته اعتصاب غذای تر در وضعیت بحرانی به‌سر می‌برد؛ ذخایر بدنش تحلیل رفته و اندام‌های حیاتی به‌ویژه کلیه‌ها ـ که از قبل آسیب‌پذیر بوده‌اند ـ در معرض فروپاشی قرار دارند. در چنین شرایطی، ورود به اعتصاب خشک می‌تواند حتی ظرف یک یا دو روز جان او را به خطر جدی بیندازد.
نشانه‌های اولیه شامل عطش شدید، کاهش یا قطع ادرار، ضعف و سرگیجه در همان روزهای نخست بروز می‌کند و به‌سرعت به نارسایی کلیوی و قلبی منجر می‌شود. تداوم اعتصاب خشک بدون مراقبت فوری پزشکی، عملاً به معنای قرار گرفتن در مسیر مرگ است.
⚠️ حسین رونقی اکنون در معرض تهدید مستقیم و فوری جان قرار دارد و بی‌توجهی به وضعیت او می‌تواند به مرگ او بینجامد. قطعا مسئولیت هر اتفاق ناگواری برای حسین رونقی، با جمهوری اسلامی است.


حسین رونقی اخیرا در نامه‌ای نوشته است:
«یقین داشته باشیم این دوران تاریک ایران تمام خواهد شد، اما امروز، اکنون و در چنین شرایطی زنده ماندن به هر قیمتی مطلوب و انتخاب من نیست، آن هم زیر سایه‌ی حاکمیتی خودکامِه که زندگی ایرانیان برای او اهمیتی ندارد، حتی اگر زندگی شهروندی به جرعه‌ای آب وابسته باشد.»

او پیشتر نیز نوشته بود:

«ایران نیازمند فداکاری ماست. آزادی و آبادی ایران، حفظ یکپارچگی کشور و ملتش، و حق حاکمیت مردم بر پایه قانون و عدالت، خواست همه ماست. اگر بهای آن حتی خون ما باشد، آماده‌ایم با افتخار و شرافتمندانه مقابل ملت ایران تعظیم کرده و جانمان را فدای ایران کنیم تا امید را در آب و خاک این سرزمین و در دل مردمان رنج‌دیده‌اش زنده نگه داریم.

بنابراین، تصمیم بنده این است: روی اصول و ارزش‌های انسانی و ملی که به آن‌ها باورمندم بایستم و آتشی به جان بیفکنم که شاید قفس‌ها و حصارهای موجود را بسوزاند و نوری به قلب مردم ایران بتاباند؛ شاید که از این درد و رنج ملی رها شویم. چنین تصمیمی گرفته‌ام چون معتقدم: نه زندگی آن‌قدر شیرین است که به هر ذلتی تن دهیم و نه مرگ آن‌قدر ترسناک که از آن بگریزیم.»

لازم به ذکر است، نگهداری آقای رونقی در زندان طبق گواهی عدم تحمل حبس صادر شده از سوی پزشکی قانونی، غیرقانونی است.
تا کنون آقای رونقی از پذیرش سرم و بستری‌شدن در بهداری یا بیمارستان امتناع کرده است.

#حسين_رونقى #اعتصاب_غذا #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔415👎2💯2
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، در واکنش به جان‌باختن سمیه رشیدی، خواستار برچیده شدن شکنجه‌گاه‌ها و زندان‌ها و آزادی زندانیان سیاسی شد.
او همچنین در خصوص وخامت حال حسین رونقی نوشت و وضعیت او را بحرانی توصیف کرد.

متن این بیانیه به شرح زیر است:


بنام جان‌هایی که دیگر بازنمی‌گردند،
خبر مرگ سمیه رشیدی، زندانی سیاسی، ضربه‌ای جان‌سوز بر روحِ جمع ما زد. سمیه نه یک شماره بود، نه صرفاً یک پروندهٔ قضایی؛ او انسان، مادر/خواهر/دوستی بود که به‌خاطر باورهایش بازداشت شد و حق ابتدایی درمان و زندگی از او سلب شد. مرگ او، اگرچه برای ما یک مصیبت شخصی است، اما بیش از آن نمادی‌ست از سیاستِ سیستماتیکی که بی‌اعتنایی پزشکی و شکنجه را به‌عنوان ابزار سرکوب به‌کار می‌گیرد.

من، رضا محمدحسینی، اینجا در بند، شاهد روندی هستم که جان‌ها را آهسته و پیوسته از ما می‌گیرد: محرومیت از درمان، فشارِ روانی و فیزیکی، و بی‌تفاوتی نهادهایی که باید حافظِ زندگی باشند. چه سود از حکومتی که ادعای «حفظ نظم» دارد ولی حاضر نیست برای درمان یک زندانی هزینه کند؟

در کنار این درد، باید بگویم که وضعیت هم‌بندم، حسین رونقی، نیز بسیار بحرانی است. حسین که پس از ۲۲ روز اعتصاب تر وارد اعتصاب خشک شده، در روز بیست‌وچهارم حالش به‌طرز نگران‌کننده‌ای رو به وخامت گذاشته است.

من این لحظه‌ها را با چشم خود می‌بینم: چگونه یک جسم بلند و پرامید، جلو چشمان ما آرام‌آرام تحلیل می‌رود، و چگونه نهادهای مسئول به جای اقدام فوری و درمانی، سکوت، انکار و توجیه را انتخاب می‌کنند.

این‌جا خواستهٔ ما روشن است: درمان فوری و کامل برای همهٔ زندانیان بیمار؛ توقف رویه‌های بازداشت و حبس‌های آزادی‌خواهان و تعطیلیِ زندان‌های مخوف، شکنجه‌گاه‌ها و بازداشتگاه‌های مخفی که محلِ وقوعِ بسیاری از این فجایع‌اند.

ما زندانی جمهوری اسلامی نیستیم، ما گروگان یک حکومت بی‌رحم هستیم که جان انسان برایش ارزشی ندارد و برای حفظ و بقای سیستم فاسدش از هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کند.

ما خواستار عدالت هستیم — هم عدالت برای سمیه که از دست رفت، و هم عدالت برای حسین و همهٔ زندانیانی که در بند منتظرند تا ببینند آیا سیستم اجازهٔ زنده ماندن می‌دهد یا نه. هر روزی که بگذرد و این ساختارها برقرار بمانند، یکی دیگر از ما کم می‌شود.

تا وقتی صدای‌مان شنیده نشود، تا وقتی درمان و حقوق انسانی به زندانی بازگردانده نشود، ما از پا نخواهیم ایستاد. زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها را ببندید — قبل از اینکه خونِ دیگری ریخته شود.

با احترام،
رضا محمدحسینی — زندانی سیاسی
زندان قزل‌حصار، ۴ مهرگان ۱۴۰۴

#رضا_محمدحسینی #حسين_رونقى #سمیه_رشیدی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
💔344👍3