آموزشکده توانا
61.6K subscribers
27.8K photos
34.8K videos
2.53K files
18K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram

نوع شکنجه برادران افکاری‌

سعید افکاری، بخشی از نوع شکنجه برادرانش نوید، حبیب و سعید را بازگو کرده است.‌

نوید افکاری از سوی شکنجه‌گران در نهایت اعدام شد.‌

#نوید_افکاری #برادران_افکاری #زندان_عادل_آباد_شیراز #جمهوری_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
محمدعلی زحمتکش، فعال صنفی معلمان،در پی اعتصاب غذا به دلیل حال نامساعد،به بهداری زندان منتقل شد

این فعال صنفی محبوس در زندان عادل آباد شیراز از روز از ۷ تیرماه در اعتراض به تداوم بازداشت و عدم رعایت اصل تفکیک جرائم در اعتصاب غذا بسر می‌برد.

به گزارش هرانا: «آقای زحمتکش به علت تداوم اعتصاب غذا در زندان عادل آباد شیراز، بیهوش شده و قوای جسمی و قدرت تکلم خود را از دست داده و به بهداری این زندان منتقل شد. آقای خسروانی، بازپرس شعبه ۱۴ برای آزادی موقت وی قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی تعیین کرده است، اما محمد علی زحمتکش با درخواست آزادی بدون قید وشرط به اعتصاب غذای خود پایان نداده است.»
محمدعلی زحمتکش از مصدومان شیمیایی جنگ ایران و عراق بوده و این امر منجر به سرفه‌های متناوب او شده است.

وی روز شنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱ در جریان تجمع اعتراضی فعالان صنفی معلمان در شیراز بازداشت شده بود.

#یاری_حقوقی_توانا #محمد_علی_زحمت‌کش #زندانی_سیاسی #زندان_عادل_آباد

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM


زنان زندان عادلآباد

روایت یک معترض زندانی از گوشه‌ای از روزگاری که بر زنان زندانی در زندان عادلآباد می‌گذرد

زنان عادلآباد، مقوله‌ای است که تا عمر دارم نمی‌توانم فراموش کنم؛ سرنوشت‌هایشان، نگاه‌هایشان، چشمانشان ... .
نظام مردسالاری که ردپایش در سرنوشت زنان زندانی هم بسیار مشهود است؛ زنانی که به جای همسران‌شان زندانی شده بودند، در واقع گروگان گرفته شده بودند تا شوهرشان که بابت جرمی که مرتکب شده بود و فراری بود، برگردد.
و زنان دیگری که سرنوشت‌های تک‌تک‌شان که از یادم نمی‌رود ... .
«س» زندانی بند قتل بود که مسئولیت رساندن لباس‌هایی را به عهده داشت که خانواده هایمان برایمان می‌آوردند. هوای زندان سرد شده بود و ما روزشماری می‌کردیم لباس‌هایی که از خانواده‌ها تحویل گرفته شده، زودتر به دست مان برسد. «س» با پلاستیکی پر از لباس آمد در بندمان، از خوشحالی پر در آورده بودیم و همه پشت میله‌ها جمع شده بودیم، هر کس بسته کوچک لباسش را که می‌گرفت و تشکر می‌کرد، «س» رو کرد به همه‌مان و گفت: برای شوهرم فاتحه بخوانید. این اولین برخورد من و «س» بود.
چیزی که بین زندانیان بند قتل زنان شایع بود، اغلب در کودکی ازدواج کرده بودند با مردی که نمی‌خواستند، وقتی خودشان را به عنوان یک زن شناخته بودند، سعی کرده بودند خلا جفتی که می‌خواستند دوستش داشته باشند را در روابط خارج از ازدواج جست‌و‌جو کنند، بعد هم که واضح است ... در خلا وجود قانونی که لااقل برای طلاق حمایت‌شان کند و در ناآگاهی و خشم و استیصال اغلب به کمک مرد دوم، شوهرشان را کشته بودند. «س» اما متفاوت بود، به نظر می‌آمد همسرش را دوست داشته. برخورد بعدی من و «س» وقتی بود که «ریحانه» یا «آویسا» در راهروی زندان می‌دویدند و در آن فضای خفه، موجی از زندگی با هر قدم‌شان به جانم می‌ریخت. سلول ما اعتراضی‌ها برخلاف بقیه بندها همیشه بسته بود، مگر دو تا ۲۰ دقیقه هواخوری روزانه یا ضرورت برای رفتن به مددکاری، بهداری و ... .


ادامه را بشنوید.

- روایت یکی از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی در شیراز از بند زنان زندان عادلآباد توسط آموزشکده توانا بازخوانی شده است.
این قسمت اول است.

از سایر زندانیان که اخیرا آزاد شده‌اند نیز دعوت می‌شود که تجربه‌ها و مشاهدات خود را برای ما ارسال کنند.

#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #تجربه_زنذان #زندان_عادل_آباد_شیراز
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech