آثار محمدکاظم کاظمی
1.72K subscribers
254 photos
76 videos
38 files
107 links
بایگانی شعرها و مطالب آموزشی محمدکاظم کاظمی

هشتگ #شعر_کاظمی برای شعرهاست
هشتگ #آموزشی_کاظمی برای مطالب آموزشی

کانال اصلی من که مطالب گوناگون را در آن منتشر می‌کنم، با این نشانی است
@mkazemkazemi

ارتباط با گرداننده
@mkkazemi
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 جادوی استایل‌ها در این‌دیزاین
این فیلم ۹۸ ثانیه‌ای که در آن یک صفحه بولتن را آماده کرده‌ام، شاید بتواند نشان دهد که با استفاده از امکان استایل‌بندی پاراگراف و استایل‌بندی شیء در این‌دیزاین، چه کارها می‌شود کرد.
البته باید چند دقیقه‌ای وقت بگذارید و آن استایل‌ها را بسازید. بعد دیگر قالب آماده‌ای می‌شود که دهها صفحه را در یکی دو ساعت با آن می‌توان بست.

#این_دیزاین
#استایل_بندی
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
💠 نکته‌های نگارش
🔸 فرار از توسط

اهل نظر می‌گویند که «توسط» به کار نبرید، چون این کلمه این معنی را ندارد که ما از آن مراد می‌کنیم. درست هم می‌گویند. ولی چه کنیم؟ من با متنی پر از «توسط» روبه‌رویم. در بسیار موارد حس می‌کنم که عبارت‌هایی مثل «به دست»، «به دستور»، «به فرمان»، «به درخواست» و امثال این‌ها می‌تواند کارگشا باشد. مثلاً‌ در این موارد.

تاج‌محل توسط شاه‌جهان ساخته شد.
تاج‌محل به فرمان شاه‌جهان ساخته شد.

عمر بن عبدود توسط علی(ع) کشته شد.
عمر بن عبدود به دست علی(ع) کشته شد.

گاهی نیز می‌شود فعل را از حالت مجهول درآورد تا اصلاً نیازی به هیچ‌یک از این‌ها نباشد.

این جریان توسط حاملین خرقۀ متبرک رسول خدا به احمد شاه ابدالی خبر داده شد.
حاملین خرقۀ متبرک رسول خدا از جریان به احمد شاه ابدالی خبر دادند.
و در این مورد اخیر شکل ویرایش‌شدۀ ما از نظر منطقی هم بهتر است. چون در اینجا سؤال این نیست که این جریان را چه کسی خبر داد که ما در جواب بگوییم این جریان توسط فلانی‌ها خبر داده شد. بلکه گزارشی از واقعه است.

#نگارش
#نکته_های_نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 پکیج در برنامۀ این‌دیزاین
روش درست انتقال فایل از یک سیستم به سیستمی دیگر

یکی از مسائل مهم برنامۀ این‌دیزاین انتقال فایل از یک سیستم به سیستم دیگر است. گفتنی است که آنچه به نام فایل این‌دیزاین یک کتاب می‌بینیم همه کار ما نیست. ممکن است در فایل ما تصویرهایی استفاده شده باشند که وارد سند این‌دیزاین نشده باشند و از روی هارد سیستم به سند پیوند شده باشند. در این صورت وقتی فایل را در سیستم دیگری باز کنیم خطای لینک می‌دهد و در عمل قابل استفاده هم نیست.
و همین طور ممکن است ما از فونت‌هایی استفاده کرده باشیم که در سیستم مقصد نصب نشده است و وقتی فایل را در آن سیستم باز کنیم خطای فونت بدهد و بخشی از متن به فونتی دیگر درآید.
و نیز ممکن است در سیستم مقصد، نسخۀ این‌دیزاین ما فرق داشته باشد و فایل اصلاً باز نشود.
پس وقتی فقط فایل این‌دیزاین را به سیستم دیگری منتقل می‌کنیم، ممکن است آنچه آنجا باز می‌شود عین نسخۀ اصلی نباشد و کسری‌های داشته باشد. باید چه کنیم؟
🔻
برای پیشگیری از هر سه مشکل، برنامۀ‌ این‌دیزاین مکانیسم پکیج‌گیری را به کار بسته است. یعنی شما دستور می‌دهید که یک بسته (پکیج) حاوی همه این اطلاعات آماده شود که در آن هم فونت‌های استفاده شده در این سند استخراج شده باشد، هم تصویرها و هم یک فایل idml برای استفاده در دیگر نسخه‌های این‌دیزاین.
برای این کار کافی است که از منوی فایل، فرمان پکیج را اجرا کنیم و مسیری برای ذخیرۀ آن تعریف کنیم.
File\Package
آنگاه فولدری ایجاد می‌شود که هم فایل را دارد و هم متعلقات آن را. این فولدر را به طور کامل به سیستم مقصد منتقل می‌کنیم و فونت‌هایش را هم اگر آنجا موجود نیست، نصب می‌کنیم. بعد فایلمان را باز می‌کنیم.
عنایت داشته باشید که در موقع پکیج گرفتن، سه گزینۀ مربوط به فونت‌ها، لینک‌ها و ایجاد نسخۀ idml را تیک بزنید.
سپس برای سهولت انتقال می‌توانید کل پکیج را به صورت یک فایل فشردۀ زیپ یا رار به سیستم مقصد منتقل کنید تا رستگار شوید.

#این_دیزاین
#پکیج
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
نکته‌های نگارش

مشکل مهم این عبارت چیست؟
«در بهار سال ۱۳۲۶ ش زنان قبایل منگلی به یافتن مسکوکاتی در آب آن چشمه موفق شدند.»
شاید در نظر اول بگوییم که «به یافتن... موفق شدند» یک ساختار خوب نیست. بهتر بود مثلاً گفته شود «موفق شدند مسکوکاتی در آب آن چشمه بیابند». در این صورت ما یک ویرایش زبانی کرده‌ایم. ولی نکتۀ مهم‌تر که مغفول مانده است، این است که اینجا اصلاً «موفق شدن» مطرح نیست. این زنان کاوشگران باستا‌ن‌شناسی نبودند که بگوییم در تلاش چیزی بودند و سرانجام موفق شدند. آن‌ها این سکه‌ها را به طور اتفاقی یافتند. «موفق شدن» برای جایی خوب است که شخصی عمداً برای کاری تلاش کرده و سرانجام به نتیجه رسیده است.
پس من عبارت را چنین می‌نویسم.
«در بهار سال ۱۳۲۶ ش زنان قبایل منگلی در آب آن چشمه مسکوکاتی یافتند.»
🔻
به همین دلیل من همیشه می‌گویم که در ویرایش بیش از این که نگران مسائل فنی مثل نقطه‌گذاری و قطع و وصل کلمات باشیم، در پی این باشیم که ببینیم عبارت مورد نظر هدف نویسنده را می‌رساند یا نه.

#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
🔹 من چرا مسلمانم؟
محمدکاظم کاظمی

🔻
قسمت اول
این نوشته یک برداشت شخصی است، نه یک تحلیل جامع از حقانیت دین اسلام. حقانیت دین می‌تواند جوانب و وجوه مختلفی داشته باشد و هر کسی که به دین اسلام ایمان دارد می‌تواند بنا بر یکی از این وجوه ایمان آورده باشد، یا حتی شاید دلیل مسلمانی‌اش همین باشد که مسلمان به دنیا آمده است. من می‌دانم که بیان این جلوه‌های گوناگون و دلایل بی‌شمار حقانیت این دین، در حوزۀ‌ اطلاعات اندک من نیست، ولی نمی‌شود گفت که چون من بر همه ابعاد قضیه وقوف ندارم، نمی‌توانم برداشت شخصی خود را هم بیان کنم.
انسان در اولین تأمل در این موضوع، شاید بگوید که من مسلمانم چون دین اسلام بر حق است؛ چون این دین بر پیامبر گرامی اسلام، محمد (درود خدا بر او باد) نازل شده است. اما اگر بپرسند که از کجا می‌دانی که این دین بر محمد نازل شده است، شاید بگوید «خوب نازل شد دیگر. ما شنیده‌ام و خوانده‌ایم که نازل شده است.» ولی این شنیدن به راستی کافی است؟ اگر این شنیدن کافی بود، همه مردم دنیا باید مسلمان می‌شدند، چون آن‌ها هم شنیده‌اند که 1400 سال پیش کسی به نام محمد ادعای پیامبری کرده است. پس چرا با این وصف، بسیاری از انسان‌های این دنیا، اسلام را به عنوان یک دین نمی‌پذیرند؟ به نظر می‌رسد که باید چیزی قوی‌تر از آن شنیدن در کار باشد تا انسان را به حقانیت این دین قانع سازد.
به نظر من بهترین کار این است که ما یک بار با خود فرض کنیم که اصلاً مسلمان نیستیم و اکنون با خبر رسالت پیامبر مواجه شده‌ایم. برخورد ما با این قضیه چیست؟ آیا معقول‌تر این است که محمد بن عبدالله را پیامبر مبعوث از سوی خداوند بدانیم؟ یا نه، بر این باور باشیم که دینی بر پیغمبر اسلام نازل نشده است و او با این حال، ادعای پیامبری است.
بیاییم به تاریخ سفر کنیم و به جایی برسیم که مردی چهل‌ساله امّی مکتب‌ندیده بناگاه ادعای پیامبری می‌کند. اگر ما این پیامبری را نپذیریم و این ادعا را بی‌اساس بدانیم، چه فرضی می‌توانیم کرد؟ گاهی برای ردّ یک قضیه، بیایید جهت خلاف آن را بررسی کنید. ببینید که پذیرفتن آن عقلانی‌تر است یا نپذیرفتنش.
اگر ما رسالت محمد را نپذیریم، لاجرم باید بگوییم که او دروغ گفته است و 23 سال تمام، با همه دشواری‌هایی که این دروغ برایش ایجاد کرد، بر آن پای فشرده است. به راستی محمد چه انگیزه‌ای برای دروغ داشت؟ آن هم دروغی که هر روز دایره گسترده‌تری بیابد. اگر به دروغ بگوید من پیامبر شمایم، باید همه آیات قرآن را هم به دروغ به خداوند نسبت داده باشد. باید همیشه سخنانی از خود بسازد و آن را به خداوند نسبت دهد. به راستی چنین روشی، به طول 23 سال، با آن آرامش خاطری که پیامبر ما داشت، ممکن است؟ ممکن است کسی نه یک روز، بلکه 23 سال تمام خلقی را بر سر کار بگذارد، در حالی که تا چهل‌سالگی کسی از او دروغی نشنیده است؟
و از آن مهم‌تر، بهایی است که شخص برای این ادعایش می‌پردازد. آنچه یک پیغمبر دروغین را به کارش دلبسته می‌کند و او را ثابت‌قدم می‌دارد، وفور پیروان و جمع شدن خلایق به گرد اوست، به ویژه هیاهوگرانی که ممکن است خودشان این توهم را تشدید کنند. ولی پیامبر ما در چند سال اول رسالتش حتی ده نفر پیرو نداشت. اگر با معیارهای ملموس و معمول بنگریم، در آن اوایل هیچ‌کس نمی‌بایست به تداوم و پیروزی این نهضت امید داشته باشد. به همین دلیل هم مشرکان در آن سال‌ها او را جدی نگرفتند. فقط مسخره‌اش کردند و به او خندیدند.
در این وضعیت خیلی طبیعی است که اگر شخصی ادعای دروغینی برای رسالت دارد، وقتی بعد از چند سال ببیند که حتی ده دوازده نفر پیرو هم ندارد، از آن ادعا دست بکشد، یا قدری از آن مواضع اولیه‌اش کوتاه بیاید تا مخاطبان بیشتری جلب کند.
ولی پیامبر با همه بی‌توجهی‌ها، با همه تمسخرها و سپس آزار و اذیت‌ها، با همه نومیدی از دعوت بعضی از نزدیکان همچون عموهایش، با نهایت شکیبایی به کارش ادامه می‌دهد. در وضعیتی که هیچ چشم‌انداز روشنی نیست، با قاطعیت مواضع خود را حفظ می‌کند و حتی در بهای ریاست بر شهر مکه هم به کوچک‌ترین معامله‌ای راضی نمی‌شود. این می‌تواند سلوک کسی باشد که به دروغ، مدعی رسالتی شده است؟

ادامه دارد
من چرا مسلمانم؟
محمدکاظم کاظمی

🔻
قسمت دوم
یک موضوع دیگر این است که انسان‌های متفاوت، انسان‌های معترض، انسان‌های نوآور و اصلاح‌گر، معمولاً این رفتار خود را در جوانی نشان می‌دهند، در آن زمان که اهل شر و شور و ماجراجویی‌اند.
اگر محمد کسی بود که در سنین جوانی علم مخالفت با بت‌ها را بالا می‌کرد؛ اگر با آدم‌های نسبتاً معترض و ماجراجو در مکه رفت و آمد و سر و سری داشت؛ شاید می‌شد گفت که این نهضت او رنگ انسانی دارد نه الهی.
در عصر پیامبر در مکه بسیاری از جوانان روشنفکر بودند که به دین مردم مکه اعتراض داشتند. بعضی از آن‌ها بت‌ها را نمی‌پرستیدند و رسماً به آن‌ها توهین می‌کردند. بعضی‌شان وقتی دیدند که این مذهب شرک پاسخگوی نیاز روحی آنان نیست، به مذاهب دیگر گرویدند. از آن جمله است ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه که به مسیحیت می‌گرود.
اگر محمد هم کسی از این جنس می‌بود، از آنانی می‌بود که در جوانی ندای یک رسالت جدید می‌داد، این قابل تصور بود که این ندا، یک توهم یا رسالت دروغین باشد. ولی او در تمام سنین جوانی و میانسالی، شخصی معمولی به نظر می‌رسیده است؛ نه از تیپ انقلابیون و معترضان به حساب می‌آید، نه از تیپ ادبا و نویسندگان است؛ نه از تیپ دانشمندان و فضلای رسمی است که بتواند به اتکای توانایی‌های شخصی و مادی خود یک نهضت نو را سامان‌دهی کند.
مردم در مکه محمد را به امانت‌داری، راستگویی، درستکاری و پاک‌نهادی می‌شناختند و او برایشان شخصی محبوب و قابل احترام بود. ولی او در همان زمان یک لیدر اجتماعی نبود، یک ادیب نبود؛ یک انقلابی نبود؛ یک دانشمند نبود. به راستی می‌شود پذیرفت که شخصی مدعی رسالتی دروغین شود، ولی در تمام طول جوانی هیچ نشانی از آن بروز ندهد و در چهل‌سالگی، در سنی که آدم‌ها معمولاً از شر و شور می‌افتند؛ صاحب خانه و خانواده‌اند؛ محافظه‌کارند، اهل خطر کردن و ریسک نیستند، یکباره ادعای رسالت کند و تا آخر عمر هم با جدیتی عجیب، آن را ادامه دهد.
موضوع دیگر، این است که با فرض دروغین بودن رسالت محمد، چه انگیزه‌ای برایش متصور می‌شویم؟ او انگیزۀ شهرت و ریاست داشت؟ امکان ندارد چنین باشد، چون در سال‌های اول، حتی چشم‌اندازی برای تداوم این نهضت متصور نبود. او در چند سال اول حتی نتوانست یک گروه قابل توجه از مردم گرد خود جمع کند. بارها در طول نهضت، وضعیت به طوری پیش رفت که بیم نابودی کامل آن می‌رفت. یک بار در آستانه‌ی هجرت، یک بار در جنگ بدر، یک بار در جنگ احد، از آن شدیدتر در جنگ احزاب که دیگر نابودی مسلمانان قطعی به نظر می‌رسید. این نهضت حتی تا جنگ حنین هم از خطر نابودی ایمن نبود.
واقعاً چه می‌شود تصور کرد؟ می‌شود تصور کرد که محمد بن عبدالله با ادعای یک رسالت دروغین، در پی ریاست بود؟ در پی پادشاهی بود؟ در پی محبوبیت در بین گروه وسیعی از مردم بود؟ می‌خواست یک رهبر بزرگ معنوی باشد؟ در آن سال‌های سخت آغازین که او با جدیت بر مواضع خود پای افشرده بود، فراگیر شدن این نهضت قابل پیش‌بینی نبود، مگر برای کسانی که از روی وعده‌های الهی به این فراگیری و موفقیت ایمان داشتند. پیروان محمد را در آن سال‌ها فقط یک چیز می‌توانست در کنار این مردِ تنها جمع کند، یک ایمان قوی. ولی به راستی یک پیامبری دروغین، می‌تواند این ایمان و اراده‌ی قوی را در او و پیروانش ایجاد کند که سخت‌ترین شکنجه‌ها و دشواری‌ها را تحمل کنند؟
ادامه دارد
🔹 من چرا مسلمانم؟
محمدکاظم کاظمی

🔻 قسمت سوم و پایانی
موضوع دیگر، توان مدیریت و ادامۀ نهضت است. پیامبر ما در طول این نهضت، توان بالایی در مدیریت آن از خود نشان داده است. تاکتیک‌های مبارزه، تاکتیک‌های جنگ و صلح، حسابگری‌های دقیق در مقابل دشمن، این‌ها چیزهای اندکی نبوده است. چه کسی می‌توانست با دست خالی و با یاران اندک همه شبه جزیره عربستان را در دایره نفوذ دیانتی که خود آورده است درآورد، بدون این مهارت‌ها، شجاعت‌ها، تدبیرها و حسابگری‌ها؟
بله، ما در تاریخ نوابغ سیاسی، نظامی و تشکیلاتی داشته‌ایم. ولی آنها از همان جوانی این نبوغ را نشان داده‌اند. ولی محمد تا چهل‌سالگی جزء آدم‌های نخبه و معروف مکه به شمار نمی‌رفت. بزرگان عرصه‌ی سیاست و جنگ در مکه کسان دیگری بودند، کسانی از جنس ابوسفیان و ابوجهل و عثمان بن طلحه و خالد بن ولید و سهیل بن عمرو و در مجموع کسانی که می‌شد تصور کرد که اگر بخواهند و گرد هم جمع شوند، بتوانند حرکتی جدی پی‌ریزی کنند، که البته دیدیم همه در برابر محمد شکست خوردند.
اگر بگوییم او نابغه‌ای بود که این استعداد او در چهل‌سالگی به کمال و ظهور کامل رسید، این پرسش قابل طرح است که او در چه مکتبی، در چه خانواده‌ای، در چه تشکیلاتی پخته و آزموده شد. بسیاری از نوابغ سیاسی در خانواد‌هایشان و در حوزه‌ی مدیریتی آن خانواده‌ها آزموده می‌شوند. معاویه یکی از نوابغ سیاسی عرب است، ولی او در زیر دست پدری همچون ابوسفیان آزموده شده است. عمرو بن عاص از نوابغ است، ولی او فرزند یکی از اشراف مهم مکه است، یعنی عاص بن وائل. عبیدالله بن زیاد که به راستی نابغه‌ای در سیا
ست بود، فرزند زیاد بن ابیه است که خودش از نوابغ مکه به شمار می‌رود. عمر سعد، پسر سعد بن وقاص است. این‌ها غالباً در سایه خانواده‌هایشان توانستند این نبوغ و استعداد را به کمال برسانند، هرچند در مسیر نادرست.
ولی محمد، حتی اگر بارقه‌هایی قوی از نبوغ داشت، در کدام خانوادۀ صاحب‌نفوذ، در سایۀ کدام تشکیلات، زیر دست کدام مربی و معلم به این مرتبه از توانایی رسید که 23 سال تمام، نهضتی را با چنان مدیریت خارق‌العاده‌ای پیش ببرد که همه آن دُهّات مکه را شکست دهد؟
در باره‌ی این «دهات مکه» توضیحی بدهم. در مکه چهار نفر بودند که هوشمندان و زیرکان فوق‌العاده این شهر به شمار می‌آمدند: معاویه بن ابوسفیان، عمرو بن عاص، زیاد بن ابیه و مغیره بن شعبه. همین‌ها بودند که که دیدیم چطور نیم قرن بعد، جامعۀ مسلمین را چنان فریفتند که از کسی مثل علی بن ابوطالب رویگران کردند. بله، از این دهات اربعه، سه تن در برابر علی قرار گرفتند. معاویه، عمرو عاص و مغیره بن شعبه. و به اتکا به هوش، درایت و حیله‌گری خویش، حتی لشکریان علی را علیه خود او شوراندند. حتی کاری کردند که نماینده‌ی علی (ابوموسی اشعری) خودش به دست خود علی را از خلافت عزل کرد.
درست است که شرایط اجتماعی هم در آن زمان به نفع اینان بود و بسترهای لازم برای پیشرفت آنان فراهم شده بود، ولی نمی‌توان منکر شد که اگر قرار بود مبنای کار فقط هوش و درایت و نبوغ طبیعی انسان‌ها باشد، محال بود که پیامبر ما بدون بهره‌گیری از نیروی رسالت خویش، بتواند حریف چنین کسانی شود.
به راستی چه چیزی یک کودک یتیم چوپان، و سپس یک جوان بازرگان تعلیم‌ندیده و مدرسه نرفته را که تا چهل‌سالگی حتی یک حرکت سیاسی یا نظامی یا مدیریتی بزرگ از او بروز نکرده است، بناگاه رهبر نهضتی می‌سازد که در ظرف بیست سال، همه آن نوابغ عرب را به تسلیم وامی‌دارد و همه آن «دهات اربعه» را منکوب خود می‌سازد؟ این توانایی، این قابلیت می‌تواند منشأ انسانی صرف داشته باشد؟‌
این چیزی است که مرا به اعجاب و تسلیم وامی‌دارد و می‌بینم که اگر همه آن اعتقادات سنتی و موروثی خود را هم به کنار نهم و بخواهم از یک منظر کاملاً خشک تاریخی و اجتماعی به موضوع نگاه کنم، نمی‌توانم به رسالت الهی محمد مصطفی (درود بر او و خاندان او) ایمان نیاورم. این شاید مهم‌ترین دلیل من برای مسلمان بودن باشد.

#من_چرا_مسلمانم
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترسیم جدول متقاطع در این‌دیزاین
به کمک استایل‌های جدول
#آموزشی_کاظمی
#جدول
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روش غیرفعال کردن سرصفحه در این‌دیزاین
با استفاده از ایجاد یک مسترپیج سفید و اعمال آن بر صفحات مورد نظر.
#آموزشی_کاظمی
#سرصفحه
#این_دیزاین
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درج عکس با زیرنویس در انتهای کتاب در این‌دیزاین، به صورت جعبه‌های مستقل.
درج عکس در جعبه‌های پیوستۀ متنی به روش لنگرکردن را در فیلمی دیگر نشان داده‌ام.
#تصویر
#این_دیزاین
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹 روش نصب اسکریپت‌ها در این‌دیزاین
اسکریپت‌ها برنامه‌هایی کمکی هستند برای انجام خودکار و سریع بعضی کارهای وقت‌گیر در این‌دیزاین.
#اسکریپت
#این_دیزاین
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لنگر کردن تصویر به متن و استفاده از آبجکت استایل برای تنظیمات لنگر در این‌دیزاین
#این_دیزاین
#لنگر
#تصویر
@asarkazemi
https://www.sarzamindownload.com/1757/-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D9%88%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%86%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D9%81%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B9%DA%A9%D8%B3---ACDSee-17

AcdSee
برنامه‌ای بسیار عالی برای دیدن، دسته‌بندی، ویرایش، اسم‌گذاری، تغییر فرمت و تغییر اندازۀ تصویر در کامپیوتر. این از آن برنامه‌هایی است که باید با آن کار کنیم تا بدانیم چقدر خوب است.
🔴 شب یلدا
🔹محمدکاظم کاظمی

اینجا، در این تلاقی خون‌ها و شیشه‌ها
شب‌های بد بلندترند از همیشه‌ها

شب‌های بد بلندترند از همیشه‌ها
تا آب این درخت بخشکد به ریشه‌ها

امشب بدون جامه بخوابی بلندتر
بر روی روزنامه بخوابی بلندتر

دار و صلیب و قبر ببینی زیادتر
خواب پلنگ و ببر ببینی زیادتر

وقتی شب از همیشه شود جانگدازتر
خون شما به شیشه شود جانگدازتر
🔸
یلدا حریف این‌همه سختی شود مگر
سیبی که می‌خورید درختی شود مگر

مستوجب عطای بخیلان شوی شبی‌
منظور وعده‌های وکیلان شوی شبی‌:

«من آمدم ترانه بیارم برایتان‌
آجیل و هندوانه بیارم برایتان‌

روزانتان همیشه به جوزا بدل شود
شب‌هایتان همیشه به یلدا بدل شود

آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل است‌
سختی همیشه در صد و سی سال اول است‌

دیگر کلید بخت به جیب تو می‌شود
یعنی خوراک برّه نصیب تو می‌شود

ما هندوانه هر شب دی پوست می‌کُنیم‌
آن را نثار خوب‌ترین دوست می‌کنیم»
🔸
کوچک زیاد بوده‌ای‌، اینک بزرگ شو
این پوست را رها کن و ای برّه‌! گرگ شو

سال دگر به سیب زمینی بسنده کن‌
با هر چه نزد خویش ببینی بسنده کن‌

امسال اگر بریدۀ نان می‌خوریم ما،
سال دگر خوراک شبان می‌خوریم ما
فروردین 1385

#شب_یلدا
#محمدکاظم_کاظمی
@mkazemkazemi
🔹 یلدا ۹۲
🔸 محمدکاظم کاظمی

آخر پاییز شد، جوجه‌شماری کنید
فصل زمستان رسید، فکر بخاری کنید

عمر گرانمایه‌تان می‌گذرد مثل باد
مزرع ناکشته را مزرعه‌داری کنید

نامۀ اعمالتان درهم و برهم شده است
نامۀ اعمال را بازنگاری کنید

فی‌المثل امسال اگر موج جدیدی رسید،
اهل سیاست! کمی موج‌سواری کنید

تاجر اگر بوده‌اید، در نوسانات ارز
دخل دلاری کنید، خرج دلاری کنید

کاسب اگر بوده‌اید، با مدد سطل رنگ
بچۀ گنجشک را بچه قناری کنید

زاهد اگر بوده‌اید از همه اعمال دین
گریه و زاری کنید، گریه و زاری کنید

الغرض ای مردمان، آخر پاییز شد
جوجه اگر نیست، باز تخم‌گذاری کنید
۱ دی ۱۳۹۲

#شب_یلدا
#شعر_کاظمی
@asarkazemi
🔴 قطار ۳۶۵
🔹 محمدکاظم کاظمی

سیصد و شصت و پنج روز غریب با قطاری از این مسیر گذشت
سیصد و شصت و پنج صبح و غروب بر سر این چنار پیر گذشت

سیصد و شصت و پنج صبح سپید، صبح‌خیزی به صد هزار امید
سیصد و شصت و پنج شام سیاه عین سلول یک اسیر، گذشت

ساعتی در ضیافت حافظ، ساعتی در قلمرو بیدل
ساعتی در برابر جنگل ساعتی در دل کویر گذشت

ساعتی نور و رنگ و موسیقی، ساعتی آه و اشک و دلتنگی
ساعتی شوق یک تبسم گرم، ساعتی صبرِ ناگزیر، گذشت

رشته‌های سپید مویم را هر زمانی بلندتر دیدم،
گفتم: «ای وای، ماه نو آمد... ولی این روزها چه دیر گذشت!»

زندگی یک قطار مضطرب است، به همین اضطراب، عادت کن
اگر از ابتدای آبان رفت، اگر از انتهای تیر گذشت
مشهد، ۵ آبان ۱۳۹۵

#محمدکاظم_کاظمی
#شعر_کاظمی
#قطار_۳۶۵
@mkazemkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔸 متن اصلی
این دوره را می‌توان به عنوان «عصر طلایی» تولیدکنندگان مواد مخدر در افغانستان توصیف کرد

🔻 نظر ویراستار
عبارت را تا می‌توانیم شفاف، ساده و صریح بنویسیم.

حاصل ویرایش
این دوره «عصر طلایی» تولیدکنندگان مواد مخدر در افغانستان است.
#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
✳️ نکته‌های نگارش

نفس‌کشیدن مطرب کمال بی‎دردی ست
بر این دو هفته که نوروز عندلیبان ست
دل شکستۀ من خوی زلف او دارد
که ناگذشته نسیمی بر او پریشان ست
🔻
اگر از کسی که این «ا» کلمۀ «است» را حذف می‌کند و آن را «ست» می‌نویسد بپرسیم که به چه دلیلی یک حرف از کلمه را حذف می‌کنی، چه می‌گوید؟ خواهد گفت چون این «ا» در تلفظ نمی‌آید.
بر این مبنا هر جا حرف «ا» در تلفظ نیاید باید حذف شود؟ مثلاً در مصراع دوم هم «بر این» به صورت «برین» نوشته شود؟ و آن وقت با کلمۀ «برین = برتر، والا» اشتباه نمی‌شود؟ و به همین قیاس «بر او» در بیت بعد را هم باید «برو» نوشت که با فعل امر رفتن اشتباه شود؟
وقتی ما «ا» کلمۀ «است» را حذف می‌کنیم، آن را «ست» ساخته‌ایم و این یعنی تصرف در استقلال کلمه. ممکن است کسی آن را «ست» بخواند، از این گذشته که در جستجوی رایانه‌ای به تردید بیفتد که برای جستجوی عبارت «عندلیبان است» چه چیزی وارد کند. او از کجا بداند که در اینجا حرف «ا» از تلفظ افتاده و چون از تلفظ افتاده از نگارش هم ساقط شده است.
با این ملاحظه من حذف «ا» در این موارد را به‌جا نمی‌دانم. و «بی‌دردی است»، «عندلیبان است» و «پریشان است» می‌نویسم.

#نگارش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 آموزش ایجاد لیست‌های شماره‌دار در این‌دیزاین
در این فیلم این موارد بیان شده است:
🔻 ساختن لیست‌های شماره‌دار در سطح‌های مختلف
🔻 انتخاب انواع شماره‌گذاری یا شماره‌های ترکیبی
🔻 متصل ساختن یا جدا ساختن شماره‌ها از همدیگر
🔻 پنهان کردن شماره‌ها در بعضی از سطوح
#آموزشی_این‌_دیزاین
#شماره_گذاری
#استایل_شماره_دار
#asarkazemi
❄️ زمستان کابل
🔻محمدکاظم کاظمی

ای ابرِ سردکوش‌ِ زمستان‌! در کیسهء دریده چه داری‌؟
باز آمدی چه سرب و چه سنگی بر شهر بی‌سپیده بباری‌؟

ای ماه‌، محرم شب این شهر! یک دم نقاب ابر برافکن‌
تا شهریان خفته به یخ را در کوچه و گذر بشماری‌

یخ‌بسته شد نفس به گلو هم‌، خون کسان به کوچه و جو هم‌
آن سوی‌ِ کوه‌ِ ساکت و سنگی‌، ای آفتاب‌! گرم‌ِ چه کاری‌؟

کودک نشست و اسپک چوبی سوزاندهء اجاق تهی شد
مردان هنوز بر سر چالش‌، مردان هنوز گرم سواری‌

گفتند; «برف شعر سپید است‌، یا نقل آستانهء عید است‌
اینها به یُمن خون شهید است‌» زن گفت‌; «خون شوهرم‌، آری‌!»

می‌گفت‌; «جای برف چه می‌شد ای آسمان‌! ستاره بپاشی‌
تا یک بغل ستاره بریزم یک امشبی میان بخاری‌

تا یک بغل ستارهء روشن مرگ لجوج را بفریبد
تا خواب نان گرم ببینند این کودکان خفته به خواری‌

تا خواب روز عید ببینند، تصویر یک شهید ببینند
در جشن‌ِ بی‌سرود گل سرخ‌، در دشت‌ِ لاله‌های بهاری‌»
*
رفتار سرد برف‌ِ شب و روز، برخورد گرم سرب‌ِ نهانسوز
این است تا رسیدن نوروز تقدیر شهر سوخته‌، باری‌

#برف
#زمستان
#محمد_کاظم_کاظمی
@zaynabbayat