آثار محمدکاظم کاظمی
1.72K subscribers
252 photos
76 videos
38 files
107 links
بایگانی شعرها و مطالب آموزشی محمدکاظم کاظمی

هشتگ #شعر_کاظمی برای شعرهاست
هشتگ #آموزشی_کاظمی برای مطالب آموزشی

کانال اصلی من که مطالب گوناگون را در آن منتشر می‌کنم، با این نشانی است
@mkazemkazemi

ارتباط با گرداننده
@mkkazemi
Download Telegram
🔹 بخشی از شعر «شهر من‌»
🔸 محمدکاظم کاظمی

شام است و آبگینۀ رؤیاست شهر من‌
دلخواه و دلفریب و دل‌آراست شهر من‌

دلخواه و دلفریب و دل‌آراست شهر من‌
یعنی عروس جملۀ دنیاست شهر من‌

از اشک‌های یخ‌زده آیینه ساخته‌
از خون دیده و دل خود خینه ساخته‌

اندوهگین نشسته که آیند در برش‌
دامادهای کور و کل و چاق و لاغرش‌


دنیا برای خام‌خیالان عوض شده‌است‌
آری‌، در این معامله پالان عوض شده است‌

دیروزمان خیال قتال و حماسه‌ای‌
امروزمان دهانی و دستی و کاسه‌ای‌

دیروزمان به فرق برادر فرا شدن‌
امروزمان به گور برادر گدا شدن‌

دیروزمان به کورۀ آتش فرو شدن‌
امروزمان عروس سر چارسو شدن‌

گفتیم «سنگ بر سر این شیشه بشکند
این ریشه محکم است‌، مگر تیشه بشکند»

غافل که تیشه می‌رود و رنده می‌شود
با رنده پوست از تن ما کنده می‌شود

با رنده پوست می‌شوم و دم نمی‌زنم‌
قربان دوست می‌شوم و دم نمی‌زنم‌


ای شهر من‌! به خاک فروخسپ و گَنده۱ باش‌
یا با تمام خویش‌، مهیای رنده باش‌

این رنده می‌تراشد و زیبات می‌کند
آنگه عروس جملۀ دنیات می‌کند

تا یک دو گوشواره به گوش تو بگذرد،
هفتاد ملّت از بر و دوش تو بگذرد

صبح است و روزِ نو به فراروی شهر من‌
چشم تمام خلق جهان سوی شهر من‌...
بهمن ۱۳۸۱

۱. گَنده: زشت، بدقیافه. در هرات به این معنی رایج است.
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
همهٔ شوق و نیز ترس و دلهرهٔ ما را کتاب‌ها به خود اختصاص می‌دادند.

✳️ نظر ویراستار
تا می‌توانیم ساده بنویسیم. از ساده و بی‌پیرایه نوشتن کسی ضرر نمی‌کند. «به خود اختصاص می‌دادند» مناسب این مقام نیست.

حاصل ویرایش
به خاطر کتاب‌ها هم شوق داشتیم و هم ترس و دلهره.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش

@asarkazemi
✳️ نکته‌های ویرایش

🔻 مسئلۀ اصلی در این عبارت چیست؟
«آن‌وقت‌ها گاهی دوستم آمنه حسینی مرا به خانه‌شان می‌برد. پدرش عضو شورای انقلاب بود و طرفدار آیت‌الله بهشتی . در برنامه‌هایشان سرود می‌خواندم.»

🔻 به دنبال عیب و نقصی در نقطه و ویرگول و فاصله و نیم‌فاصله نباشید. قضیۀ دیگری است. این روایت مال سال ۱۳۶۴ است و در آن زمان چهار سال از شهادت آیت‌الله دکتر سید محمد بهشتی گذشته بوده است. پس با خود گفتم شاید این بهشتی دیگری است یعنی آیت‌الله سید علی بهشتی رئیس شورای اتفاق افغانستان، به خصوص که این متن مربوط به یک مهاجر افغانستانی است.
با نویسنده صحبت کردم و مشخص شد که همین درست است. پس «شورای انقلاب» هم باید «شورای اتفاق» می‌شد. یک پانوشت هم زدم که منظور در اینجا کدام آیت‌الله بهشتی است تا خوانندهٔ کتاب هم سرگردان نشود.
🔻 می‌خواهم این را بگویم که در ویرایش بیش از این که محو و غرق مسائل فنی شویم، نیم‌نگاهی به محتوای مطلب هم بیندازیم. تصور کنیم که این کتاب را می‌خوانیم تا چیزی فرابگیریم. آن وقت هم چیزی فرامی‌گیریم و هم مسائلی از این قبیل را متوجه می‌شویم و رفع می‌کنیم.
🔻 ریا نباشد، یکی از دلایلی که خیلی از عزیزان علاقه دارند کتابشان را من ویرایش کنم، همین است. این که در خیلی چیزهای دیگر جدا از وظایف معمول ویراستار هم دقت می‌کنم و البته در این موارد، باز سرخود هم متن را اصلاح نمی‌کنم. علامت می‌زنم و از مؤلف می‌پرسم.

#نکته_های_نگارش
#ویراستاری
#آموزشی_کاظمی

@asarkazemi
✳️ نکته‌های ویرایش

🔻 بهتر این است که در ویراستاری، بکوشیم که معنی متن را نیز دریابیم. یعنی طوری متن را بخوانیم، انگار می‌خواهیم آن را فرابگیریم. آنگاه دو استفاده می‌کنیم. یکی این که به دانش و معلومات ما افزوده می‌شود و دیگر این که خطاها را بهتر درمی‌یابیم.

🔻 در اینجا متن به ظاهر مشکلی ندارد، ولی من که آن را به نیت یادگرفتن می‌خوانم، متوجه می‌شوم که ایرادی در کار هست. «متناهی» یعنی «محدود» و این با «وجوب و قِدم» تناسب ندارد. برعکس، «لاتناهی» یعنی «نامحدود» و این هم با «ممکن و حادث» تناسب ندارد. پس می‌شود حدس زد که این دو در چاپ جابه‌جا شده است. و من وقتی به غلط‌نامۀ متن اصلی کتاب مراجعه می‌کنم، می‌بینم که بله حدس من درست است و اینجا اشتباه چاپی است. جای این دو باید تعویض شود، البته با ذکر این موضوع در پانوشت و نه به صورت بی‌نام و نشان.

🔻 حقیقت این است که بخش مهمی از اطلاعات عمومی من از همین ویراستاری‌ها فراهم آمده است. من حدود بیست سال است که فرصت کتاب‌خواندن به شکل معمول ندارم. ولی در این مدت صدها کتاب در حین ویراستاری خوانده‌ام و از مطالبشان بهره برده‌ام.

#ویرایش
#آموزشی_کاظمی

@asarkazemi
✳️ نکته‌های ویرایش

این «را» از نظر دستوری باید حذف شود. متن هم کتاب «نگاهی به زیبایی» صلاح‌الدین سلجوقی است که قبلاً در سال ۱۳۴۲ منتشر شده است. ولی من این «را» را حذف نمی‌کنم و متن را اصلاح نمی‌کنم، به چند دلیل.

🔻 نویسنده در قید حیات نیست و خودش به من اجازۀ تصرف نداده است.

🔻 این متن قبلاً چاپ شده است. من آن را برای تجدید چاپ ویرایش می‌کنم. نباید میان دو چاپ از کتاب مغایرت باشد.

🔻 نویسندۀ این اثر یک دانشمند بزرگ و ادیب تواناست نه یک نویسندۀ معمولی. نوشته‌های نویسندگان مهم، به آثار کلاسیک بدل می‌شوند و ما باید چنین آثاری را به شکل اصلی حفظ کنیم، عین یک اثر تاریخی.

🔻 و موضوع مهم دیگر این که ممکن است کسی بخواهد دربارۀ سبک نثر این نویسنده یا نثر فارسی آن زمان افغانستان تحقیق کند. اینجا همین خطای دستوری هم ارزش تحقیق دارد که چرا در نثر ایشان رخ داده است. آیا در آن دوره در افغانستان سابقه دارد؟ ندارد؟ در آثار دیگران چطور؟
مخدوش کردن یک سند زبانی راه تحقیق را می‌بندد.

این مهم است که یک ویراستار بداند که حوزۀ وظایف و صلاحیت‌های او در یک متن چقدر است.

#آموزشی_کاظمی
#ویرایش
@asarkazemi
✳️ نکته‌های ویرایش
(پیوسته به یادداشت قبل)

در یادداشت قبل دیدیم که یک «را» داشتیم که خود را مجاز به حذف آن ندانستیم هرچند زائد بود. حالا اینجا یک «که» اضافی هم داریم. این را هم همان طور باقی می‌گذاریم؟
نه این دیگر حکمش فرق می‌کند. آن کاربرد «را» امری رایج است و در آثار صلاح‌الدین سلجوقی هم بارها دیده شده است. ولی کاربرد این «که» در این موقعیت بی‌سابقه است و باید غلط چاپی یا سهوالقلم نویسنده باشد. پس باید آن را اصلاح کرد.
حالا من آن را حذف می‌کنم و تمام؟ نه بلکه پانوشت هم می‌زنم که در اینجا یک «که» بوده و حذف شده است. به چند دلیل.

🔻 هرچند مشخص است که این «که» زائد است، من دانش و یقین صد درصد ندارم. شاید کلمهٔ دیگری بوده است. شاید بخشی از جمله افتاده است. احتمالات دیگری هم در کار هست و باید احتیاط کرد.

🔻 اگر کسی متوجه مغایرت این چاپ و چاپ قدیم کتاب شد بداند که قضیه چیست. تصور نکند که ما در ویرایش خود، در کتاب تصرف کرده‌ایم یا کلمه از چشم ما مانده است.

🔻 با این پاورقی زدن، دقت ویرایش را هم نشان می‌دهم تا خواننده متوجه شود که حتی یک «که» بدون دلیل و به صورت بی‌نام و نشان از متن حذف نشده است.

@asarkazemi
✳️ ویرایشی به سبک تصحیح متون

🔹 شما سطر چهارم را چطور می‌خوانید؟ «می‌بینید درد اما دشت کتۀ بزرگ غبار»؟

🔻 آن جای خالی اول می‌تواند جای یک «ن» باشد که از چاپ افتاده است. پس می‌شود گفت «در دامان دشت». خوب آن «کت‍ هٔ» چیست؟ آنجا هم یک حرف دیگر افتاده است. ولی چه حرفی؟ اینجا یک «ل» افتاده و کلمه «کتلهٔ» بوده است. تازه تو فقط وقتی می‌توانی آن را حدس بزنی که با کلمهٔ «کتله»‌ آشنا باشی. وگرنه همچنان سرگردان هستی.
اما «کتله»‌ چیست؟ یعنی «توده». پس معما حل شد.
🔻 نمی‌خواهم در مورد سختی کار ویراستار داد سخن دهم. هر کاری سختی خود را دارد و چه بسا بعضی کارها خیلی بیشتر. فقط می‌خواهم بیان کنم که وقتی گفته می‌شود مثلاً کتاب «افکار شاعر» صلاح‌الدین سلجوقی با ویرایش جدیدی منتشر شده است، بدانیم که در این ویرایش خیلی کارها شده است و این اصلاح غلط‌ها و پرکردن خالیگاه‌ها فقط یک قسمت کار است. لغت‌های سخت در واژه‌نامه معنی می‌شود؛ متن نقطه‌گذاری می‌شود؛ آیات قرآن اعراب‌گذاری می‌شود؛ در موارد لازم پانوشت‌های توضیحی زده می‌شود و کارهای بسیار دیگری که در نهایت کتاب را مقبول طبع خوانندگان می‌سازد.

#ویرایش
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
به همین دلیل، یکی از آسیب‌های گفتگو که به تغییر نگرش در مخاطبان منجر نمی‌شود، عدم رعایت دانش و مهارت دیدگاه‌گیری، به دلایل مختلف از جمله تسلط هیجان منفی بر رفتار، سوگیری، استفاده از کلیشه‌های ذهنی و رفتارهایی است که همدلی را تخریب می‌کنند.

✳️ نظر ویراستار
این جمله‌ای است با ۴۴ کلمه و قدری طولانی است، به خصوص که پیچیده نیز هست. و این پیچیدگی هم باید علاج شود. لازم نیست بگوییم «به تغییر نگرش در مخاطبان منجر نمی‌شود» بلکه می‌شود گفت «مانع تغییر نگرش در مخاطبان می‌شود» و به جای «عدم رعایت» می‌شود گفت «رعایت نکردن». من عبارت را دو جمله می‌سازم و یک مقدار هم ساده‌تر می‌کنم.

حاصل ویرایش
به همین دلیل، یکی از آسیب‌های گفتگو که مانع تغییر نگرش در مخاطبان می‌شود، رعایت‌نکردن دانش و مهارت دیدگاه‌گیری است. تسلط هیجان منفی بر رفتار، سوگیری و استفاده از کلیشه‌های ذهنی، چیزهایی است که همدلی را تخریب می‌کند.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
در این جوامع، بریدن و گسستگی از دوستان و خانواده آسیب‌آفرین است و به‌عنوان نابهنجاری اجتماعی قلمداد می‌شود.

✳️ نظر ویراستار
خیلی از کلمات یا عبارت‌ها در واقع لازم نیستند. به خصوص در نوشته‌های علمی و دانشگاهی رسم شده است که عبارت‌هایی مثل «به عنوان» را بدون ضرورت به کار می‌برند. این «به عنوان» برای وقتی است که چیزی «عنوان» خاصی داشته باشد. مثلاً می‌گوییم «از این شخص به عنوان ناشر کتاب تقدیر شد.» اینجا منظور این است که از این شخص با این عنوان خاص تقدیر شده است. پس «به عنوان» لازم است. ولی در عبارتی که ما نقل کردیم، هیچ نیازی به آن نیست.

حاصل ویرایش
در این جوامع، بریدن و گسستگی از دوستان و خانواده آسیب‌آفرین است و نابهنجاری اجتماعی قلمداد می‌شود.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻براین‌اساس، دیدگاه‌گیری هم می‌تواند تحت‌تأثیر فرهنگ و شخصیت فردگرایی _ جمع‌گرایی قرار گیرد.

✳️ نظر ویراستار
شما را نمی‌دانم، ولی من همیشه از عبارت‌هایی که «تحت چیزی قرار گرفتن» دارند می‌پرهیزم. نثر را بیهوده سنگین می‌سازد و شفافیت و تأثیر آن را می‌گیرد. به جای «تحت تأثیر قرار می‌گیرد» می‌توان به راحتی گفت «اثر می‌پذیرد».

حاصل ویرایش
براین‌اساس، دیدگاه‌گیری هم می‌تواند از فرهنگ و شخصیت فردگرایی _ جمع‌گرایی اثر بپذیرد.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
آثار محمدکاظم کاظمی
♻️ سه‌گانه‌های نگارش 🔻 متن اصلی در این جوامع، بریدن و گسستگی از دوستان و خانواده آسیب‌آفرین است و به‌عنوان نابهنجاری اجتماعی قلمداد می‌شود. ✳️ نظر ویراستار خیلی از کلمات یا عبارت‌ها در واقع لازم نیستند. به خصوص در نوشته‌های علمی و دانشگاهی رسم شده است که…
یک نمونۀ‌ دیگر از کاربرد غیرلازم «به عنوان» که در آن یادداشت به آن اشاره کردیم.

🔻 متن اصلی
یعنی حل مسئله می‌تواند به‌عنوانِ انگیزه برای حل مسئلۀ بعدی عمل کند.

حاصل ویرایش
یعنی حل مسئله می‌تواند انگیزهٔ حل مسئلۀ بعدی باشد.
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻متن اصلی
این تمییزیافتگی موجب می‌شود ما شاهد غریبی کردن در کودکان باشیم.

✳️ نظر ویراستار
گاهی نثرهای علمی ما بی‌جهت پیچیده می‌شوند. گویا نمی‌توانیم به همان راحتی که حرف می‌زنیم، بنویسیم.
در اینجا «ما» نقشی در قضیه نداریم که شاهد چیزی باشیم یا نباشیم. امری اتفاق افتاده است و باید همان امر را بیان کرد. این که ما شاهد آن هستیم چه کمکی می‌کند؟

حاصل ویرایش
این تمییزیافتگی موجب غریبی کردن کودکان می‌شود.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻متن اصلی
باد شدید، منجر به افتادن درختان شد.

✳️ نظر ویراستار
فرق است بین «منجر به چیزی شدن» و «سبب چیزی شدن». ما خیلی وقت‌ها «منجر» را به معنی «سبب» یا «عامل» به کار می‌بریم در حالی که «منجر» به معنی «کشیده شده» است. پس وقتی چیزی به چیزی دیگر بدل می‌شود می‌شود گفت منجر به آن شده است. اما وقتی چیزی عامل چیزی دیگر می‌شود بهتر است بگوییم «سبب شد» یا «باعث شد» یا امثال این‌ها.
مثلاً می‌توان گفت «این نسیم ملایم به یک باد تند منجر شد.» یعنی خود نسیم عملاً به باد تند کشیده شده است. یا می‌‌توان گفت «این گفتگو به جر و بحث منجر شد.» چون آن جر و بحث، در واقع ادامۀ گفتگوست. ولی نمی‌توان گفت «باد تند منجر به افتادن درختان شد» یا «این گفتگو منجر به حل مشکلات ما شد.» بهتر است بگوییم «سبب افتادن درختان شد» و «سبب حل مشکلات شد».

حاصل ویرایش
باد شدید، سبب افتادن درختان شد.
یا
باد شدید، باعث افتادن درختان شد.

#آموزشی_کاظمی
#نگارش
#سه_گانه_های_نگارش
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
آمادهٔ پذیرش شرایط رقابتی سخت‌تری باشند.

✳️ نظر ویراستار
عبارت‌ها را ساده‌تر و صریح‌تر می‌شود آورد. وقتی می‌گوییم «پذیرش شرایط رقابتی» تمرکز از روی کلمۀ «رقابت» برداشته می‌شود. گویی اثری که این جمله می‌خواهد بگذارد روی سه مفهوم «پذیرش» و «شرایط» و «رقابت» پخش می‌شود. می‌شد آن دو کلمۀ دیگر نباشند و همۀ این توان القایی جمله، در کلمۀ «رقابت» متمرکز شود.

حاصل ویرایش
آمادهٔ رقابت سخت‌تری باشند.

#سه‌گانه‌های_نگارش
#ویراستاری
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
ایجاد زیرساخت توسعه در صنایع پایین‌دستی نفت، می‌تواند یک اولویت و اهمیت مضاعف پیدا کند.

✳️ نظر ویراستار
در این متن، چنان که من عبارت‌های قبل را هم خوانده‌ام، سخن از اهمیت‌داشتن یک موضوع است، نه این که می‌تواند دارای اهمیت شود.
این «می‌تواند اهمیت پیدا کند» برای وقتی است که ما یک شرط می‌گذاریم و می‌گوییم اگر این اتفاق بیفتد، می‌تواند آن اتفاق دیگر بیفتد. ولی اینجا قضیه صراحت دارد. مثل این است که بگوییم «حفظ سلامتی مهم است» اینجا دیگر لازم نیست بگوییم «حفظ سلامتی می‌تواند اهمیت پیدا کند.»

حاصل ویرایش
ایجاد زیرساخت توسعه در صنایع پایین‌دستی نفت، اولویت و اهمیت دارد.

#سه‌گانه‌های_نگارش
#ویراستاری
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
♻️ سه‌گانه‌های نگارش

🔻 متن اصلی
از طرفی فرایند تولید باید با دقت بسیار بالایی صورت می‌گرفت.

✳️ نظر ویراستار
نثر علمی و دانشگاهی ما خیلی زوائد دارد. کلماتی مثل «فرایند» و «پروسه» خیلی وقت‌ها بدون دلیل به کار می‌روند. مثلاً در اینجا منظور این است که «تولید باید با دقت بالایی صورت گیرد». فرایند اینجا دقیقاً چه‌کاره است؟ فرایند برای وقتی است که مثلاً بگوییم «فرایند تولید را باید کوتاه کرد.» اینجا فرایند لازم است، چون بحث کوتاه‌کردن خود تولید نیست، بلکه کوتاه‌کردن طول مسیر تولید است. ولی در مورد دقت تولید دیگر فرایند نقشی ندارد.

حاصل ویرایش
۱. از طرفی فرایند تولید باید با دقت بسیار بالایی صورت می‌گرفت.
۲. از طرفی تولید باید با دقت بسیار همراه می‌بود.

#سه‌گانه‌های_نگارش
#ویراستاری
#آموزشی_کاظمی
@asarkazemi
نشست اول
کشور خورشید
✳️ کشور خورشید
🔹 سلسله برنامه‌های آشنایی با افغانستان
🔸 محمدکاظم کاظمی و زینب بیات
🔻 نشست اول، پنج‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۰
🔻 موضوع این نشست:
۱. سرزمین افغانستان در ادوار کهن تاریخی و ارتباط نام ایران با این سرزمین.
۲. موقعیت جغرافیایی افغانستان در فلات ایران و نقش این موقعیت در تعاملات تمدن‌ها.

✳️ نسخهٔ تصویری این نشست‌ها در کانال محمدکاظم کاظمی در یوتیوب بارگذاری شده است.
https://www.youtube.com/channel/UClF_8VGDzivGkxChDfU_XzA
#کشور_خورشید
@asarkazemi
نشست دوم
کشور خورشید
🔻 نشست دوم، پنج‌شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۰
🔻 موضوع این نشست:
۱. سرزمین خراسان و ارتباط افغانستان کنونی با آن.
۲. تشکیل دولت هوتکی و تهاجم هوتکیان به اصفهان.
نشست سوم
کشور خورشید
🔻 نشست سوم، پنج‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۰
🔻 موضوع این نشست:
۱. آشنایی با قوم پشتون و خاستگاه جغرافیایی و تاریخی آن.
۲. احمدشاه درانی و تشکیل حکومت درانی در افغانستان کنونی.

#کشور_خورشید
@asarkazemi