میلاد استاد هاشم، متولد ۲۵ شهریور ۱۳۶۴، فروشنده لوازم خانگی در میدان شوش تهران و پدر یک دختر ۸ ساله است.
او مانند بسیاری از هموطنانش طعم ظلم حکومت را چشیده بود و آرزوی آزادی در دل داشت.
با آغاز خیزش سراسری در سال ۱۴۰۱، میلاد به صفوف مردم پیوست و با عزمی راسخ برای تحقق رویای آزادی مبارزه کرد.
در روز ۴ آبان ۱۴۰۱، میلاد در حوالی میدان هفت حوض تهران، زمانی که سوار بر موتورش بود، از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
او که شدیداً مجروح شده بود، موتور را کنار زد و در همان محل جان باخت.
پس از مرگش، حکومت از خانواده او ۲۰ میلیون تومان «حق تیر» گرفت و با تهدید آنها به کشتن دو برادر دیگر میلاد، خانواده را مجبور کرد که او را بسیجی معرفی کنند.
نیروهای امنیتی سپاه با فشار به خانواده #میلاد_استاد_هاشم برای گرفتن #اعتراف_اجباری آنها را مجبور کردند تا بگویند فرزندشان بسیجی است.
همزمان رسانههای حکومت او را بسیجی معرفی کردند و گفتند معترضان او را کشتهاند.
به آنها گفته شده که «یا شما میآیید ویدیوی تکذیبیه پر میکنید یا میآییم و میبریمتون!»
ماموران تهدید کردهاند مهیار، برادر کوچک میلاد، را دستگیر میکنند.
پیکر میلاد در آرامستان بهشت زهرا تهران، قطعه ۱۰۲، ردیف ۸۸، شماره ۴۷ به خاک سپرده شد.
اگرچه مراسم تشییع حکومتی برای او برگزار شد، اما خون او نیز همچون دیگر آزادیخواهان این سرزمین، درخت آزادی را آبیاری خواهد کرد تا روزی در فردای آزاد ایران به بار بنشیند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او مانند بسیاری از هموطنانش طعم ظلم حکومت را چشیده بود و آرزوی آزادی در دل داشت.
با آغاز خیزش سراسری در سال ۱۴۰۱، میلاد به صفوف مردم پیوست و با عزمی راسخ برای تحقق رویای آزادی مبارزه کرد.
در روز ۴ آبان ۱۴۰۱، میلاد در حوالی میدان هفت حوض تهران، زمانی که سوار بر موتورش بود، از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
او که شدیداً مجروح شده بود، موتور را کنار زد و در همان محل جان باخت.
پس از مرگش، حکومت از خانواده او ۲۰ میلیون تومان «حق تیر» گرفت و با تهدید آنها به کشتن دو برادر دیگر میلاد، خانواده را مجبور کرد که او را بسیجی معرفی کنند.
نیروهای امنیتی سپاه با فشار به خانواده #میلاد_استاد_هاشم برای گرفتن #اعتراف_اجباری آنها را مجبور کردند تا بگویند فرزندشان بسیجی است.
همزمان رسانههای حکومت او را بسیجی معرفی کردند و گفتند معترضان او را کشتهاند.
به آنها گفته شده که «یا شما میآیید ویدیوی تکذیبیه پر میکنید یا میآییم و میبریمتون!»
ماموران تهدید کردهاند مهیار، برادر کوچک میلاد، را دستگیر میکنند.
پیکر میلاد در آرامستان بهشت زهرا تهران، قطعه ۱۰۲، ردیف ۸۸، شماره ۴۷ به خاک سپرده شد.
اگرچه مراسم تشییع حکومتی برای او برگزار شد، اما خون او نیز همچون دیگر آزادیخواهان این سرزمین، درخت آزادی را آبیاری خواهد کرد تا روزی در فردای آزاد ایران به بار بنشیند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤7🔥2
دکتر مسعود احمدزاده، دندانپزشک مردمی از مهاباد بود که با لبخند و اخلاق خوش شناخته میشد. او به مردمش عشق میورزید و همیشه در تلاش بود تا با کمترین هزینه یا حتی بهصورت قسطی، آنان را درمان کند.
#مسعود_احمدزاده عاشق طبیعت کردستان و مردم آن بود و این عشق به سرزمینش او را به سمت اعتراضات مردمی علیه حکومت کشاند.
در ۴ آبان ۱۴۰۱ ، پس از شهادت اسماعیل مولودی در تظاهرات مهاباد، دکتر مسعود احمدزاده به جمع مردم پیوست. فردای آن روز، او نیز توسط نیروهای حکومتی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و علیرغم انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست داد و جاودانه شد. پیکر او به خاک کردستان سپرده شد، و مردم غیور مهاباد برای فرزندان دلیرشان سوگواری کرده و عهد خون بستند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#مسعود_احمدزاده عاشق طبیعت کردستان و مردم آن بود و این عشق به سرزمینش او را به سمت اعتراضات مردمی علیه حکومت کشاند.
در ۴ آبان ۱۴۰۱ ، پس از شهادت اسماعیل مولودی در تظاهرات مهاباد، دکتر مسعود احمدزاده به جمع مردم پیوست. فردای آن روز، او نیز توسط نیروهای حکومتی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و علیرغم انتقال به بیمارستان، جان خود را از دست داد و جاودانه شد. پیکر او به خاک کردستان سپرده شد، و مردم غیور مهاباد برای فرزندان دلیرشان سوگواری کرده و عهد خون بستند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤7🔥2
محمد لطف الهی متولد ۱۵ خرداد ۷۵ در سنندج بود
او جوان شجاعی بود که در خیزش مردمی ۱۴۰۱ در خونخواهی مهسا امینی با مردم و جوانان همراه شد.
چهلم مهسا در ۴ آبان ۱۴۰۱ هنگامی که شهر سنندج همدوش سایر شهرها به اعتراضات پیوسته بود، او نیز در میان معترضین بود.
درآن روز در محله نایسر سنندج بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر به هر دوپایش بشدت مجروح شد و سپس با ضرب و شتم بازداشت شد ودوروز بعد پیکر بیجانش را به خانواده اش تحویل دادند.
او زیر شکنجه ماموران سرکوبگر به قتل رسیده بود.
خانواده را تحت فشار گذاشتند که همان روز باید خاکسپاری شود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او جوان شجاعی بود که در خیزش مردمی ۱۴۰۱ در خونخواهی مهسا امینی با مردم و جوانان همراه شد.
چهلم مهسا در ۴ آبان ۱۴۰۱ هنگامی که شهر سنندج همدوش سایر شهرها به اعتراضات پیوسته بود، او نیز در میان معترضین بود.
درآن روز در محله نایسر سنندج بر اثر شلیک نیروهای سرکوبگر به هر دوپایش بشدت مجروح شد و سپس با ضرب و شتم بازداشت شد ودوروز بعد پیکر بیجانش را به خانواده اش تحویل دادند.
او زیر شکنجه ماموران سرکوبگر به قتل رسیده بود.
خانواده را تحت فشار گذاشتند که همان روز باید خاکسپاری شود.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤7🔥2
«میره جلو که دخترهای شجاع و خواهران وطنی خودش را از دست مزدورهای لباس شخصی نجات بده.»
شرح کشته شدن علی سیدی از زبان مادرش به این شکل است. به گفته ژیلا خاکپور، او همچون یک «قهرمان» کشته شد.
علی همزمان با مراسم چهلم مهسا امینی در شهر پرند کشته شد؛ جوانی ۲۵ ساله که به گفته مادرش، حاضر نشده بود بعد از دیدن صحنه کتک خوردن زنان و بازداشتشان در خودروی یگان ویژه بیاعتنا بماند.
او در کنار پدرش مشاور املاک بود و آرزو داشت یک شرکت خدماتی راه بیاندازد. عاشق موسیقی رپ بود و با برادرش سعید و خواهرش باران، رابطه نزدیکی داشت.
ژیلا خاکپور درباره روز کشته شدن علی میگوید: « میره جلو که دخترهای شجاع و خواهرهای وطنی خودش رو نجات بده که مزدورهای لباس شخصی علی رو اول با شوکر زدند و بعد از فاصله خیلی نزدیک به پهلوی علی شلیک کردند که باعث متلاشی شدن پهلوی پسرم شد. تمام شریانهای حیاتی پاره شده بود. مزدورها جسم علی رو کشیدند کنار خیابون و بعد از چند ساعت که دیدند حال علی وخیم است گذاشتند و رفتند.»
علی با جراحات زیاد برای مدتی در کنار خیابان رها میشود و در نهایت بعد از مدتی یکی از رهگذران او را به درمانگاه میرساند.
درمانگاه برای کمک به علی امکانات کافی در اختیار نداشته و پرسنل درمانگاه میگویند که او باید به یک بیمارستان بزرگتر منتقل شود. خانواده علی میگویند که در این لحظه، ماموران او را که هنوز زنده بود «از درمانگاه دزدیدند».
از این زمان دیگر خانواده #علی_سیدی از وضعیت او خبر نداشتند:«ما تا ساعت ۴ صبح تمام خیابانهای پرند رو گشتیم. ولی علی رو پیدا نکردیم. ۵ آبان ساعت ۸ صبح به گوشی باباش زنگ زدند که بیاید آگاهی،فکر کردیم میخواهند آزادش کنند،باباش با سند رفت آگاهی که فرستاده بودنش دادسرا برای تشخیص هویت عکس جنازه علی،گفته بودند برو سردخونه کهریزک که باباش باور نکرده بود علی شهید شده. با کمری خمیده و دلی شکسته رفته بود کهریزک. وقتی جسم بیجون علی رو دیده بود فهمیده بود چه بلایی سرمون اومده. فهمید که ستون خونهش شکسته.»
با این حال همانند بسیاری دیگر خانوادههای کشتهشدگان، مصیبت جانباختن فرزند، آخرین بلایی نبود که بر سر این خانواده آمد.
تا دو روز ماموران امنیتی حاضر نبودند که پیکر او را برای خاکسپاری به خانوادهاش تحویل بدهند:«از این ترس داشتیم که نکنه یه وقت پیکر پسر جگرگوشهم رو به ما ندن و بدون اطلاع ما برن دفنش کنن. تا صبح جون دادیم و ترسیدیم. گفتیم یه وقت بیاطلاع از ما دفن نکنن. شنبه صبح با چه بدبختی رفتیم و پیکرش رو تحویل گرفتیم و دفنش کردند.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
شرح کشته شدن علی سیدی از زبان مادرش به این شکل است. به گفته ژیلا خاکپور، او همچون یک «قهرمان» کشته شد.
علی همزمان با مراسم چهلم مهسا امینی در شهر پرند کشته شد؛ جوانی ۲۵ ساله که به گفته مادرش، حاضر نشده بود بعد از دیدن صحنه کتک خوردن زنان و بازداشتشان در خودروی یگان ویژه بیاعتنا بماند.
او در کنار پدرش مشاور املاک بود و آرزو داشت یک شرکت خدماتی راه بیاندازد. عاشق موسیقی رپ بود و با برادرش سعید و خواهرش باران، رابطه نزدیکی داشت.
ژیلا خاکپور درباره روز کشته شدن علی میگوید: « میره جلو که دخترهای شجاع و خواهرهای وطنی خودش رو نجات بده که مزدورهای لباس شخصی علی رو اول با شوکر زدند و بعد از فاصله خیلی نزدیک به پهلوی علی شلیک کردند که باعث متلاشی شدن پهلوی پسرم شد. تمام شریانهای حیاتی پاره شده بود. مزدورها جسم علی رو کشیدند کنار خیابون و بعد از چند ساعت که دیدند حال علی وخیم است گذاشتند و رفتند.»
علی با جراحات زیاد برای مدتی در کنار خیابان رها میشود و در نهایت بعد از مدتی یکی از رهگذران او را به درمانگاه میرساند.
درمانگاه برای کمک به علی امکانات کافی در اختیار نداشته و پرسنل درمانگاه میگویند که او باید به یک بیمارستان بزرگتر منتقل شود. خانواده علی میگویند که در این لحظه، ماموران او را که هنوز زنده بود «از درمانگاه دزدیدند».
از این زمان دیگر خانواده #علی_سیدی از وضعیت او خبر نداشتند:«ما تا ساعت ۴ صبح تمام خیابانهای پرند رو گشتیم. ولی علی رو پیدا نکردیم. ۵ آبان ساعت ۸ صبح به گوشی باباش زنگ زدند که بیاید آگاهی،فکر کردیم میخواهند آزادش کنند،باباش با سند رفت آگاهی که فرستاده بودنش دادسرا برای تشخیص هویت عکس جنازه علی،گفته بودند برو سردخونه کهریزک که باباش باور نکرده بود علی شهید شده. با کمری خمیده و دلی شکسته رفته بود کهریزک. وقتی جسم بیجون علی رو دیده بود فهمیده بود چه بلایی سرمون اومده. فهمید که ستون خونهش شکسته.»
با این حال همانند بسیاری دیگر خانوادههای کشتهشدگان، مصیبت جانباختن فرزند، آخرین بلایی نبود که بر سر این خانواده آمد.
تا دو روز ماموران امنیتی حاضر نبودند که پیکر او را برای خاکسپاری به خانوادهاش تحویل بدهند:«از این ترس داشتیم که نکنه یه وقت پیکر پسر جگرگوشهم رو به ما ندن و بدون اطلاع ما برن دفنش کنن. تا صبح جون دادیم و ترسیدیم. گفتیم یه وقت بیاطلاع از ما دفن نکنن. شنبه صبح با چه بدبختی رفتیم و پیکرش رو تحویل گرفتیم و دفنش کردند.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤6🔥3
همزمان با شدت گرفتن اعتراضات ۱۴۰۱ در تهران و دیگر شهرهای ایران جمعی از کادر درمان و پزشکی تهران مقابل #سازمان_نظام_پزشکی تجمع کردند.
ساعتی از این تجمع نگذشته بود که نیروهای سپاه پاسداران از قرارگاه ثارالله تهران و سپاه محمد رسول الله تهران به این تجمع آمده و با محاصره ااعتراض کنندگان فردی با لباس نظامی بالای مینی بوسی رفته و اظهار میدارد چون این تجمع از وزارت کشور مجوز ندارد باید سریعا تعطیل وجمعیت متفرق شودفرد نظامی به تجمع کنندگان ۱۰ دقیقه مهلت میدهد، حاضران بیتوجه به اخطار علیه خامنهای و #حکومت_کودک_کش شعار میدهند در همین زمان و بدون آنکه مهلت ۱۰ دقیقه پایان بیابد، تیراندازی و پرتاب گاز اشک آور و دود زا شروع میشود.
این تجمع دوکشته ودهها زخمی برجای گذاشت، نام یکی از کشته شدگان اعلام نشده ، اما شاهدانی دیدهاند، مردی حدودا ۴۰ ساله از ناحیه سرمورد اصابت گلوله قرارگرفته، پیکرش را در یک تاکسی سبز سوار کرده ومنتقلش میکنند.
پریسا بهمنی، پزشک ، فرد دیگری است که آن روز با شلیک سپاه پاسداران، کشته شد.
دکتر #پریسا_بهمنی ساکن تهران بود و در روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در تجمع پزشکان مقابل سازمان نظام پزشکی تهران به ضرب ۳ گلوله کشته شد.
گلولهها سر، گردن و پهلوی چپ وی را نشانه گرفته بودند.
با وجود دهها شاهد عینی از همکاران پزشک وی که پیکر تیرخورده و خونین وی را به بیمارستان جم تهران منتقل کردند، اما رئیس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور تلاش کرد علت مرگ او را تصادف با اتوبوس «بیآرتی» عنوان کند.
مزار او در بهشت زهرا، قطعه ۷، ردیف ۸ شماره ۱۵ است.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ساعتی از این تجمع نگذشته بود که نیروهای سپاه پاسداران از قرارگاه ثارالله تهران و سپاه محمد رسول الله تهران به این تجمع آمده و با محاصره ااعتراض کنندگان فردی با لباس نظامی بالای مینی بوسی رفته و اظهار میدارد چون این تجمع از وزارت کشور مجوز ندارد باید سریعا تعطیل وجمعیت متفرق شودفرد نظامی به تجمع کنندگان ۱۰ دقیقه مهلت میدهد، حاضران بیتوجه به اخطار علیه خامنهای و #حکومت_کودک_کش شعار میدهند در همین زمان و بدون آنکه مهلت ۱۰ دقیقه پایان بیابد، تیراندازی و پرتاب گاز اشک آور و دود زا شروع میشود.
این تجمع دوکشته ودهها زخمی برجای گذاشت، نام یکی از کشته شدگان اعلام نشده ، اما شاهدانی دیدهاند، مردی حدودا ۴۰ ساله از ناحیه سرمورد اصابت گلوله قرارگرفته، پیکرش را در یک تاکسی سبز سوار کرده ومنتقلش میکنند.
پریسا بهمنی، پزشک ، فرد دیگری است که آن روز با شلیک سپاه پاسداران، کشته شد.
دکتر #پریسا_بهمنی ساکن تهران بود و در روز ۴ آبان ۱۴۰۱ در تجمع پزشکان مقابل سازمان نظام پزشکی تهران به ضرب ۳ گلوله کشته شد.
گلولهها سر، گردن و پهلوی چپ وی را نشانه گرفته بودند.
با وجود دهها شاهد عینی از همکاران پزشک وی که پیکر تیرخورده و خونین وی را به بیمارستان جم تهران منتقل کردند، اما رئیس روابط عمومی سازمان نظام پزشکی کل کشور تلاش کرد علت مرگ او را تصادف با اتوبوس «بیآرتی» عنوان کند.
مزار او در بهشت زهرا، قطعه ۷، ردیف ۸ شماره ۱۵ است.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤8🔥2
آینده درخشانی در انتظارش بود، او توانایی ستارهشدن در شغلش را داشت، او هنرمندی بود که با دستان ماهر خود خمیر را فرم میداد، در هنگام طبخ غذا هنرنمایی میکرد.
مهرشاد شهیدینژاد، متولد ۶ آبان ۱۳۸۱ بود، دقیقا دو روز قبل از تولد ۲۰ سالگیاش، در تاریخ ۴ آبان به دست نیروهای امنیتی کشته شد.
مهرشاد، اهل شهرستان اراک، سرآشپز رستوران بوته اراک بود که با ضربات باتوم به سرش در اراک کشته شد.
شاهدانی در خیابان نحوه کشتهشدن مهرشاد را دیدهاند، به یکی از رسانهها تعریف کردهاند که در آن روز، «با تمام توان در حال دویدن بوده، مامورها دنبالش بودند، گاز اشک آور میزنند، تعادلش را از دست میدهد به یکی از سطل آشغالهای کنار خیابان میخورد و میافتد. میریزند روی سرش. ۷-۸ نفر ابتدا با شوکر و بعد با باتوم میزنند.
مردی جلوتر میرود اما او را با باتوم و گاز اشک آور عقب میرانند. بعد از چند دقیقه ضرب و جرح، پسر جوان که روی زمین بدون حرکت مانده را بلند میکنند و کشانکشان میبرند و این آخرین باری است که مهرشاد شهیدینژاد دیده میشود.
این سه شاهد سال گذشته به ایران بریفینگ گفتهاند: «که شاهد این صحنهها بودهاند و توصیفی هولناک از ضرب و جرح مهرشاد شهیدینژاد توسط مأموران امنیتی ارائه میدهند.
هر سه نفر میگویند که مطمئن نیستند مهرشاد همانجا در خیابان جان باخته است یا بعد از آنکه ماموران امنیتی او را با خود بردهاند. ماموران امنیتی به خانواده مهرشاد گفتهاند که او دچار ایست قلبی شده، برای احیا به بیمارستان منتقل شده اما احیا نشده است و فردایش یعنی ۵ آبان درگذشته»
مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم مهرشاد برای حکومت پر از ترس و ارعاب بود، به طوری که یک روز قبل از چهلم او، سرپرست سازمان مدیریت آرامستانهای شهرداری، قبرستان این شهر را تعطیل و خانواده او را در خانه حبس کرد.
وکیل خانواده مهرشاد شهیدینژاد میگوید: «اطلاعات موثقی درباره نام عاملان قتل مهرشاد داریم.»
بابک اسلامیپارسانی در حساب کاربری توییتر خود افزوده است: «در پرونده جاوید نام #مهرشاد_شهیدی با اطلاعات و مدارک و اسامی متهمان مواجهه شدهام،بازپرس باوجود اینکه وکیل اولیا دم هستم قرار عدم دسترسی صادر نمود و اعتراض به این امر در دادگاه کیفری یک اراک پذیرفته نشد اما این اطلاعات صد درصدموثق امیدواری ما را دوچندان نمود.»
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مهرشاد شهیدینژاد، متولد ۶ آبان ۱۳۸۱ بود، دقیقا دو روز قبل از تولد ۲۰ سالگیاش، در تاریخ ۴ آبان به دست نیروهای امنیتی کشته شد.
مهرشاد، اهل شهرستان اراک، سرآشپز رستوران بوته اراک بود که با ضربات باتوم به سرش در اراک کشته شد.
شاهدانی در خیابان نحوه کشتهشدن مهرشاد را دیدهاند، به یکی از رسانهها تعریف کردهاند که در آن روز، «با تمام توان در حال دویدن بوده، مامورها دنبالش بودند، گاز اشک آور میزنند، تعادلش را از دست میدهد به یکی از سطل آشغالهای کنار خیابان میخورد و میافتد. میریزند روی سرش. ۷-۸ نفر ابتدا با شوکر و بعد با باتوم میزنند.
مردی جلوتر میرود اما او را با باتوم و گاز اشک آور عقب میرانند. بعد از چند دقیقه ضرب و جرح، پسر جوان که روی زمین بدون حرکت مانده را بلند میکنند و کشانکشان میبرند و این آخرین باری است که مهرشاد شهیدینژاد دیده میشود.
این سه شاهد سال گذشته به ایران بریفینگ گفتهاند: «که شاهد این صحنهها بودهاند و توصیفی هولناک از ضرب و جرح مهرشاد شهیدینژاد توسط مأموران امنیتی ارائه میدهند.
هر سه نفر میگویند که مطمئن نیستند مهرشاد همانجا در خیابان جان باخته است یا بعد از آنکه ماموران امنیتی او را با خود بردهاند. ماموران امنیتی به خانواده مهرشاد گفتهاند که او دچار ایست قلبی شده، برای احیا به بیمارستان منتقل شده اما احیا نشده است و فردایش یعنی ۵ آبان درگذشته»
مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم مهرشاد برای حکومت پر از ترس و ارعاب بود، به طوری که یک روز قبل از چهلم او، سرپرست سازمان مدیریت آرامستانهای شهرداری، قبرستان این شهر را تعطیل و خانواده او را در خانه حبس کرد.
وکیل خانواده مهرشاد شهیدینژاد میگوید: «اطلاعات موثقی درباره نام عاملان قتل مهرشاد داریم.»
بابک اسلامیپارسانی در حساب کاربری توییتر خود افزوده است: «در پرونده جاوید نام #مهرشاد_شهیدی با اطلاعات و مدارک و اسامی متهمان مواجهه شدهام،بازپرس باوجود اینکه وکیل اولیا دم هستم قرار عدم دسترسی صادر نمود و اعتراض به این امر در دادگاه کیفری یک اراک پذیرفته نشد اما این اطلاعات صد درصدموثق امیدواری ما را دوچندان نمود.»
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤6🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لحظاتی از علی سیدی، جانباخته خیزش ۱۴۰۱ ؛ علی ۴ آبان ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران از نزدیک به کمر و پشتش در شهر پرند کشته شد
«علی رو چهارم آبان در پرند تهران با تیرجنگی زدن کشتنش. پیکر بچه رو نمیخواستن بهمون بدن که خودمون دفن کنیم. تعهد گرفتن که صدامون درنیاد تا پیکرش رو تحویل بدن خودمون دفن کنیم وگرنه گمنام دفنش میکنن.
ششم آبان رفتیم، ما رو تا ساعت دو ظهر جلوی غسالخونه بهشت زهرای تهران نگه داشتن ولی پیکر بیجون بچهمون رو ندادن. چون بهشت زهرا خیلی شلوغ بود. آخرشم گفتن برید فردا _ یعنی هفتم آبان ساعت هفت صبح _ بیایید. ما هم رفتیم، بلاخره با زور و پافشاری تحویلش گرفتیم.
خدا شاهده وقتی ما بهشت زهرا بودیم، حتی کارکنای خود بهشت زهرا نیومده بودن ولی بازم پر نیروهای امنیتی و لباس شخصی بود. بچهمون رو دفن کردیم. حتی نذاشتن عزاداری کنیم. نذاشتن مداح سر مزارش بخونه. حتی نذاشتن ما یه مراسم بگیریم.
سر کوچه حجله و بنر عکس پسرمون رو گذاشته بودیم، اومدن جمعکردن بردن.
علی سیدی متولد بیست وسوم شهریور هزاروسیصدوهفتادوشش با کلی آرزوهای قشنگ به دست این قاتلا کشته شد.»
شاهدان میگویند ماموران با شوکر و باتوم او را زدند، مامور دیگری از نزدیک به او شلیک کرد و شدت ضربه جوری بود که اندامهای داخلی بدنش به بیرون ریخت. او را کشیدند به گوشه دیوار و رفتند. عابران او را به درمانگاه و بیمارستان بردند، ولی او در اثر شدت جراحت جان باخت.
گوشی موبایلش در دست پلیس فتا بود، پستهای اینستاگرامش را حذف کردند. اما یک هایلایت او را حواسشان نبود که پاک کنند، همان که خطاب به نیروهای گارد ویژه نوشته: «چرا بچه رو میزنی، بیا ما رو بزن.»
خانواده #علی_سیدی #دادخواه خون پسرشان هستند، اگر چه هر روز بر فشار، تهدید و بازداشت خانوادههای دادخواه افزایش مییابد، تا با این فشارها این خانوادهها را به سکوت وادارند، در حالی که #دادخواهی حق مسلم شهروندان است و خانوادههای دادخواه خواهان این هستند که مشخص شود چه کسی جان عزیزشان را گرفته است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
«علی رو چهارم آبان در پرند تهران با تیرجنگی زدن کشتنش. پیکر بچه رو نمیخواستن بهمون بدن که خودمون دفن کنیم. تعهد گرفتن که صدامون درنیاد تا پیکرش رو تحویل بدن خودمون دفن کنیم وگرنه گمنام دفنش میکنن.
ششم آبان رفتیم، ما رو تا ساعت دو ظهر جلوی غسالخونه بهشت زهرای تهران نگه داشتن ولی پیکر بیجون بچهمون رو ندادن. چون بهشت زهرا خیلی شلوغ بود. آخرشم گفتن برید فردا _ یعنی هفتم آبان ساعت هفت صبح _ بیایید. ما هم رفتیم، بلاخره با زور و پافشاری تحویلش گرفتیم.
خدا شاهده وقتی ما بهشت زهرا بودیم، حتی کارکنای خود بهشت زهرا نیومده بودن ولی بازم پر نیروهای امنیتی و لباس شخصی بود. بچهمون رو دفن کردیم. حتی نذاشتن عزاداری کنیم. نذاشتن مداح سر مزارش بخونه. حتی نذاشتن ما یه مراسم بگیریم.
سر کوچه حجله و بنر عکس پسرمون رو گذاشته بودیم، اومدن جمعکردن بردن.
علی سیدی متولد بیست وسوم شهریور هزاروسیصدوهفتادوشش با کلی آرزوهای قشنگ به دست این قاتلا کشته شد.»
شاهدان میگویند ماموران با شوکر و باتوم او را زدند، مامور دیگری از نزدیک به او شلیک کرد و شدت ضربه جوری بود که اندامهای داخلی بدنش به بیرون ریخت. او را کشیدند به گوشه دیوار و رفتند. عابران او را به درمانگاه و بیمارستان بردند، ولی او در اثر شدت جراحت جان باخت.
گوشی موبایلش در دست پلیس فتا بود، پستهای اینستاگرامش را حذف کردند. اما یک هایلایت او را حواسشان نبود که پاک کنند، همان که خطاب به نیروهای گارد ویژه نوشته: «چرا بچه رو میزنی، بیا ما رو بزن.»
خانواده #علی_سیدی #دادخواه خون پسرشان هستند، اگر چه هر روز بر فشار، تهدید و بازداشت خانوادههای دادخواه افزایش مییابد، تا با این فشارها این خانوادهها را به سکوت وادارند، در حالی که #دادخواهی حق مسلم شهروندان است و خانوادههای دادخواه خواهان این هستند که مشخص شود چه کسی جان عزیزشان را گرفته است.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤10🔥1
یکی از جعبههای سیاه در تاریخ جمهوری اسلامی #عملیات_نقاب یا کودتای_نوژه است که به درستی هرگز مشخص نشده این عملیات چگونه پیش از اقدام لو رفته است، برخی معتقدند توسط شوروی به اطلاع رهبران جمهوری اسلامی رسیده است، برخی معتقدند نیروهایی نفوذی به نهاد امنیتی تازه تاسیس آن زمان یعنی #اطلاعات_نخست_وزیری و #سعید_حجاریان لو دادهاند.
بهر روی بازداشتها از ۱۹ تیر آغاز میشود، در پی این کودتا ۱۲۱ نفر اعدام شدند و تعداد بسیار زیادی هم از ارتش اخراج زندانی یا از کشور خارج شدند.
با آغاز جنگ تحمیلی برخوردها با ارتش کمی متوقف شد، یکی از خلبانهایی که به علت مشارکت در کودتا به اعدام محکوم شده بود،«ابوالفضل مهدیار» بود که حکم اعدام او با شروع جنگ لغو شد.
به نوشته کتاب عملیات نفوذ «روز دادگاه، این خلبان دلیر اظهار میدارد که من را اگر هم میخواهید اعدام کنید به جبهه ببرید و به عنوان یک سپر انسانی استفاده کنید یا مرا از هواپیما به همراه بمب بر سر عراقیها بیاندازید!
قاضی دادگاه از این اظهارات متاثر میشود و حکم به عفو او میدهد.»
با آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، سرگرد مهدیار درخواست بازگشت به گردان پرواز داد که با درخواستش موافقت شد.
#ابوالفضل_مهدیار در روز ۲ آبان ۱۳۵۹ در جریان عملیات بمباران پدافند فاو داخل خاک عراق به شهادت رسید.
با توجه به تخصص سرگرد مهدیار، (شناسایی و تهاجم با فانتوم) پروازهای مهمی در یک ماه اول جنگ (ماه مهر سال ۱۳۵۹) به وی واگذار شد. روز یکم آبان ماه طی دو پرواز جهت حمله به بندر فاو و اسکله امالقصر به عنوان لیدر شرکت کرد و ضربات زیادی بر ارتش عراق وارد کرد.
ساعت ۱۲ ظهر روز ۲ آبان ۱۳۵۹ دو فروند اف ۴ فانتوم ۲ئی به لیدری شماره یک سرگرد خلبان ابوالفضل مهدیار و کمک سروان محمود شادمانبخت و شماره دو به خلبانی سرگرد محمود ضرابی و کمک ستوانیکم اسماعیل پیروان جهت بمباران اسکله امالقصر به پرواز در میآیند. با رسیدن روی هدف خلبانان ابتدا با تیربار اسکله را هدف قرار میدهند. سپس امکی۸۲ خود را روی اسکله میریزند و در حال گردش به سمت مرز ایران، هواپیمای لیدر (سرگرد مهدیار) مورد اصابت موشک ارتش عراق قرار میگیرد. هر دو خلبان اقدام به اجکت میکنند اما خلبانهای عراقی برخلاف کنوانسیونهای بینالمللی که برای چتربازان در آسمان، تأمین جانی قائل هستند، سرگرد مهدیار و کمک خلبانش را هدف رگبار مسلسلهای خود قرار میدهند و پیکر بیجانش در خلیج فارس فرو میافتد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بهر روی بازداشتها از ۱۹ تیر آغاز میشود، در پی این کودتا ۱۲۱ نفر اعدام شدند و تعداد بسیار زیادی هم از ارتش اخراج زندانی یا از کشور خارج شدند.
با آغاز جنگ تحمیلی برخوردها با ارتش کمی متوقف شد، یکی از خلبانهایی که به علت مشارکت در کودتا به اعدام محکوم شده بود،«ابوالفضل مهدیار» بود که حکم اعدام او با شروع جنگ لغو شد.
به نوشته کتاب عملیات نفوذ «روز دادگاه، این خلبان دلیر اظهار میدارد که من را اگر هم میخواهید اعدام کنید به جبهه ببرید و به عنوان یک سپر انسانی استفاده کنید یا مرا از هواپیما به همراه بمب بر سر عراقیها بیاندازید!
قاضی دادگاه از این اظهارات متاثر میشود و حکم به عفو او میدهد.»
با آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، سرگرد مهدیار درخواست بازگشت به گردان پرواز داد که با درخواستش موافقت شد.
#ابوالفضل_مهدیار در روز ۲ آبان ۱۳۵۹ در جریان عملیات بمباران پدافند فاو داخل خاک عراق به شهادت رسید.
با توجه به تخصص سرگرد مهدیار، (شناسایی و تهاجم با فانتوم) پروازهای مهمی در یک ماه اول جنگ (ماه مهر سال ۱۳۵۹) به وی واگذار شد. روز یکم آبان ماه طی دو پرواز جهت حمله به بندر فاو و اسکله امالقصر به عنوان لیدر شرکت کرد و ضربات زیادی بر ارتش عراق وارد کرد.
ساعت ۱۲ ظهر روز ۲ آبان ۱۳۵۹ دو فروند اف ۴ فانتوم ۲ئی به لیدری شماره یک سرگرد خلبان ابوالفضل مهدیار و کمک سروان محمود شادمانبخت و شماره دو به خلبانی سرگرد محمود ضرابی و کمک ستوانیکم اسماعیل پیروان جهت بمباران اسکله امالقصر به پرواز در میآیند. با رسیدن روی هدف خلبانان ابتدا با تیربار اسکله را هدف قرار میدهند. سپس امکی۸۲ خود را روی اسکله میریزند و در حال گردش به سمت مرز ایران، هواپیمای لیدر (سرگرد مهدیار) مورد اصابت موشک ارتش عراق قرار میگیرد. هر دو خلبان اقدام به اجکت میکنند اما خلبانهای عراقی برخلاف کنوانسیونهای بینالمللی که برای چتربازان در آسمان، تأمین جانی قائل هستند، سرگرد مهدیار و کمک خلبانش را هدف رگبار مسلسلهای خود قرار میدهند و پیکر بیجانش در خلیج فارس فرو میافتد.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤13🔥1👏1🕊1
۴ آبان ۱۳۶۰:
وحید لاهوتی عضو کادر میانی مجاهدین خلق بود. وی پسر بزرگ حسن لاهوتی اشکوری نماینده خمینی و نماینده مجلس جمهوری اسلامی بود.
او دست کم پیش از انقلاب در دو ترور و یک خلع سلاح نافرجام داشته است ترور هاشم رضی آبادی یک بنگاه دار قمی که مشهور به خبرچینی برای ساواک بود و دیگری سرباز وظیفه نادر سید اسماعیلی نگهبان بانک صادرات شعبه صالحیه قم و سپس خلع سلاح پاسبان کلانتری پل نو که با مقاومت پاسبان دستگیر شد .
او که پیشتر عضو گروه توحیدی بدر بود در زندان به عضویت مجاهدین درآمد و پس از انقلاب نیز در آن سازمان فعالیت کرد. او بعد از انقلاب در روزنامههای کیهان و اطلاعات کار میکرد و کمک میکرد مطالب این سازمان در آنها منتشر شود.
وحید لاهوتی در ۴ آبان سال ۱۳۶۰ با دستور سعید حجاریان به دادستانی انقلاب دستگیر شد از بازداشت تا مرگ او بیش از ۴ ساعت هم نگذشت.
وحید ساعت ۱۲ ظهر ۴ آبان ۱۳۶۰ در میدان فردوسی توسط ماموران اطلاعات نخست وزیری بازداشت می شود ، او در همان خودرو اطلاعات به ماموری به نام رضا نهاوندی میگوید ساعت ۱۳ در ساختمان پلاسکو با رابطش قرار دارد ، سعید حجاریان به نهاوندی می گوید با وی به ساختمان پلاسکو بروند تا وحید دوستش را لو بدهد اما ساعاتی بعد گفته می شود وحید لاهوتی خود را از طبقه سوم به پایین انداخته و زنده مانده ، وی به بیمارستان بانک ملی منتقل می شود در این لحظات سعید حجاریان نیز در بیمارستان حضور دارد، وحید که از سه طبقه جان سالم به دربرده،حجاریان میگوید خود را مجددا از تخت پایین انداخته و فوت کرده است.
سعید حجاریان سال۱۳۹۵ در پرسش خبرنگار روزنامه آفتاب یزد گفته بود :« شرح آن واقعه گرهی از مشکلات امروز باز نمیکند»
او هرگز دیگر درباره این مرگ چیزی نگفته است.
عروس لاهوتی یعنی #فائزه_هاشمی گفته است : «هم حسن لاهوتی و هم فرزند او، وحید را کشتند.»
دو روز بعد در ۶ آبان ۱۳۶۰ نیز مجددا مأموران اطلاعات نخست وزیری پدر او آیتالله لاهوتی را هم دستگیر کردند که چند ساعت بعد او نیز بهطور نامعلومی فوت کرد.
اگر چه اسدالله لاجوردی عامل قتل لاهوتی معرفی شده اما لاجوردی در گزارشی به دفتر خمینی ضمن تکذیب نقشش در مرگ لاهوتی گفته است او سکته کرد اما سعیدحجاریان به دستگیر کنندگان او در دادستانی دستور داده بود در صورتی که لاهوتی نمرده وی را بکشند.
خانواده هاشمی رفسنجانی معتقدند او براثر سم استریکنین در زندان اوین کشته شده است.
#فاطمه_هاشمی ، دختر دیگر #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و عروس دیگر لاهوتی اعلام کرد که هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود یعنی سعید و حمید لاهوتی توصیه کرده بود که برای حفظ مصالح حکومت جمهوری اسلامی، دربارهٔ شیوه مرگ لاهوتی سکوت کنند.
آیتالله لاهوتی پس از انقلاب به عنوان نماینده رشت به مجلس اول راه یافت. او قبل از نمایندگی مجلس با حکم مستقیم آیتالله خمینی فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی را بر عهده داشت و مدتی نیز فرماندهی سپاه و نمایندگی خمینی در سپاه پاسداران را نیز برعهده داشت.
لاهوتی همچنین امام جمعه رشت بود.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
وحید لاهوتی عضو کادر میانی مجاهدین خلق بود. وی پسر بزرگ حسن لاهوتی اشکوری نماینده خمینی و نماینده مجلس جمهوری اسلامی بود.
او دست کم پیش از انقلاب در دو ترور و یک خلع سلاح نافرجام داشته است ترور هاشم رضی آبادی یک بنگاه دار قمی که مشهور به خبرچینی برای ساواک بود و دیگری سرباز وظیفه نادر سید اسماعیلی نگهبان بانک صادرات شعبه صالحیه قم و سپس خلع سلاح پاسبان کلانتری پل نو که با مقاومت پاسبان دستگیر شد .
او که پیشتر عضو گروه توحیدی بدر بود در زندان به عضویت مجاهدین درآمد و پس از انقلاب نیز در آن سازمان فعالیت کرد. او بعد از انقلاب در روزنامههای کیهان و اطلاعات کار میکرد و کمک میکرد مطالب این سازمان در آنها منتشر شود.
وحید لاهوتی در ۴ آبان سال ۱۳۶۰ با دستور سعید حجاریان به دادستانی انقلاب دستگیر شد از بازداشت تا مرگ او بیش از ۴ ساعت هم نگذشت.
وحید ساعت ۱۲ ظهر ۴ آبان ۱۳۶۰ در میدان فردوسی توسط ماموران اطلاعات نخست وزیری بازداشت می شود ، او در همان خودرو اطلاعات به ماموری به نام رضا نهاوندی میگوید ساعت ۱۳ در ساختمان پلاسکو با رابطش قرار دارد ، سعید حجاریان به نهاوندی می گوید با وی به ساختمان پلاسکو بروند تا وحید دوستش را لو بدهد اما ساعاتی بعد گفته می شود وحید لاهوتی خود را از طبقه سوم به پایین انداخته و زنده مانده ، وی به بیمارستان بانک ملی منتقل می شود در این لحظات سعید حجاریان نیز در بیمارستان حضور دارد، وحید که از سه طبقه جان سالم به دربرده،حجاریان میگوید خود را مجددا از تخت پایین انداخته و فوت کرده است.
سعید حجاریان سال۱۳۹۵ در پرسش خبرنگار روزنامه آفتاب یزد گفته بود :« شرح آن واقعه گرهی از مشکلات امروز باز نمیکند»
او هرگز دیگر درباره این مرگ چیزی نگفته است.
عروس لاهوتی یعنی #فائزه_هاشمی گفته است : «هم حسن لاهوتی و هم فرزند او، وحید را کشتند.»
دو روز بعد در ۶ آبان ۱۳۶۰ نیز مجددا مأموران اطلاعات نخست وزیری پدر او آیتالله لاهوتی را هم دستگیر کردند که چند ساعت بعد او نیز بهطور نامعلومی فوت کرد.
اگر چه اسدالله لاجوردی عامل قتل لاهوتی معرفی شده اما لاجوردی در گزارشی به دفتر خمینی ضمن تکذیب نقشش در مرگ لاهوتی گفته است او سکته کرد اما سعیدحجاریان به دستگیر کنندگان او در دادستانی دستور داده بود در صورتی که لاهوتی نمرده وی را بکشند.
خانواده هاشمی رفسنجانی معتقدند او براثر سم استریکنین در زندان اوین کشته شده است.
#فاطمه_هاشمی ، دختر دیگر #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و عروس دیگر لاهوتی اعلام کرد که هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود یعنی سعید و حمید لاهوتی توصیه کرده بود که برای حفظ مصالح حکومت جمهوری اسلامی، دربارهٔ شیوه مرگ لاهوتی سکوت کنند.
آیتالله لاهوتی پس از انقلاب به عنوان نماینده رشت به مجلس اول راه یافت. او قبل از نمایندگی مجلس با حکم مستقیم آیتالله خمینی فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی را بر عهده داشت و مدتی نیز فرماندهی سپاه و نمایندگی خمینی در سپاه پاسداران را نیز برعهده داشت.
لاهوتی همچنین امام جمعه رشت بود.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤4👍3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی تازه منتشر شده از خیزش ۱۴٠۱ ؛ تیراندازی مستقیم ماموران جمهوری اسلامی به شهروندانی که به خانهای پناه گرفته بودند اما نیروهای انتظامی به زور وارد خانه شدند و ضمن ضرب و شتم دستگیرشدگان به سوی آنها گلوله ساچمهای شلیک کردند و سپس با چاقو و باتوم توسط ماموران امنیتی مورد ضرب و جرح قرار میگیرند.
زمان ویدیو ۴ آبان ۱۴۰۱ و مکان آن شهرزیبا تهران است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
زمان ویدیو ۴ آبان ۱۴۰۱ و مکان آن شهرزیبا تهران است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬16🔥1🤯1
سالگرد کشتهشدن زانیار ابوبکری، فرزند عبدالله و خدیجه، ۲۲ ساله، دیپلم مکانیک.
بعد از سربازی، علاوه بر مکانیکی، نماکاری ساختمان هم انجام میداد، زانیار روز ۵ آبان کشته میشود،.
او در آن روز همراه با مادر و برادرش به خیابانها میروند، برادر #زانیار_ابوبکری در میان شلوغیها ناپدید میشود، زانیار برای حفظ جان مادرش میگوید بدو، تیراندازی میکنند، اما ناگهان زانیار بر زمین میافتد و شکمش میشود فواره خون.
یک شاهد عینی به ایران بریفینگ گفته است : «زانیار با دختری که خیلی دوستش داشت بنام «دیمن» نامزد بود و قرار بود به زودی ازدواج کنند.
در جریان خیزش سراسری، روز مراسم خاکسپاری #اسماعیل_مولودی از جانباخته های مهاباد در ۵ آبان ۱۴۰۱، شروع بزرگترین اعتراضای مردم در کردستان بود. نیروهای امنیتی با بیرحمی از سلاحهای جنگی استفاده میکردند و اعتراضات به خشونت کشیده شد.
زانیار و برادر کوچکترش همراه مادرشان به خیابان رفتند، ماموران با ساچمه شلیک میکردند، همه درختها پر از ساچمه بود. تیراندازی با سلاح جنگی که آغاز شد، زانیار سنگ آخر را به طرف ماموران پرت کرد، دست راست مادرش را گرفت و گفت فرار کنیم، در همان حال، زانیار جلوی پای مادرش به زمین افتاد و فریاد زد «ئه ی دایه گیان» (ای مادر جان)، مادرش فکر کرد زانیار زمین خورده است، دور کمر پسرش را گرفت تا بلند کند ولی نتوانست.»
این منبع آگاه ادامه داده: «دو جوان به کمک مادر آمدند تا زانیار را بلند کنند، اما مادر تازه فهمید که زانیار گلوله خورده و شروع کرد به داد و فریاد. از شکم زانیار خون فواره میزد، با گلوله قناسه به پسرش شلیک شده بود. گلوله از پشت به سمت چپ کمر زانیار شلیک شده بود و از سمت راست شکمش خارج شده بود. زانیار را به بیمارستان رساندند و او را فوری به اتاق عمل میبرند، اما زانیار توان تحمل چنین جراحتی را نداشت و جان سپرد.»
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بعد از سربازی، علاوه بر مکانیکی، نماکاری ساختمان هم انجام میداد، زانیار روز ۵ آبان کشته میشود،.
او در آن روز همراه با مادر و برادرش به خیابانها میروند، برادر #زانیار_ابوبکری در میان شلوغیها ناپدید میشود، زانیار برای حفظ جان مادرش میگوید بدو، تیراندازی میکنند، اما ناگهان زانیار بر زمین میافتد و شکمش میشود فواره خون.
یک شاهد عینی به ایران بریفینگ گفته است : «زانیار با دختری که خیلی دوستش داشت بنام «دیمن» نامزد بود و قرار بود به زودی ازدواج کنند.
در جریان خیزش سراسری، روز مراسم خاکسپاری #اسماعیل_مولودی از جانباخته های مهاباد در ۵ آبان ۱۴۰۱، شروع بزرگترین اعتراضای مردم در کردستان بود. نیروهای امنیتی با بیرحمی از سلاحهای جنگی استفاده میکردند و اعتراضات به خشونت کشیده شد.
زانیار و برادر کوچکترش همراه مادرشان به خیابان رفتند، ماموران با ساچمه شلیک میکردند، همه درختها پر از ساچمه بود. تیراندازی با سلاح جنگی که آغاز شد، زانیار سنگ آخر را به طرف ماموران پرت کرد، دست راست مادرش را گرفت و گفت فرار کنیم، در همان حال، زانیار جلوی پای مادرش به زمین افتاد و فریاد زد «ئه ی دایه گیان» (ای مادر جان)، مادرش فکر کرد زانیار زمین خورده است، دور کمر پسرش را گرفت تا بلند کند ولی نتوانست.»
این منبع آگاه ادامه داده: «دو جوان به کمک مادر آمدند تا زانیار را بلند کنند، اما مادر تازه فهمید که زانیار گلوله خورده و شروع کرد به داد و فریاد. از شکم زانیار خون فواره میزد، با گلوله قناسه به پسرش شلیک شده بود. گلوله از پشت به سمت چپ کمر زانیار شلیک شده بود و از سمت راست شکمش خارج شده بود. زانیار را به بیمارستان رساندند و او را فوری به اتاق عمل میبرند، اما زانیار توان تحمل چنین جراحتی را نداشت و جان سپرد.»
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤8🤬2🔥1🕊1
خنده هایی که برای همیشه کشته شد...
آینده درخشانی در انتظارش بود، او توانایی ستارهشدن در شغلش را داشت، هنرمندی بود که با دستان ماهر خود خمیر را فرم میداد، در هنگام طبخ غذا هنرنمایی میکرد.
مهرشاد شهیدینژاد منفرد تهرانی ، متولد ۶ آبان ۱۳۸۱ بود، دقیقا دو روز قبل از تولد ۲۰ سالگیاش، در تاریخ ۴ آبان به دست نیروهای امنیتی کشته شد.
مهرشاد، اهل شهرستان اراک، سرآشپز رستوران بوته اراک بود که با ضربات باتوم به سرش در اراک کشته شد.
شاهدانی در خیابان نحوه کشتهشدن مهرشاد را دیدهاند، به یکی از رسانهها تعریف کردهاند که در آن روز، «با تمام توان در حال دویدن بوده، مامورها دنبالش بودند، گاز اشک آور میزنند، تعادلش را از دست میدهد به یکی از سطل آشغالهای کنار خیابان میخورد و میافتد. میریزند روی سرش. ۷-۸ نفر ابتدا با شوکر و بعد با باتوم میزنند.
مردی جلوتر میرود اما او را با باتوم و گاز اشک آور عقب میرانند. بعد از چند دقیقه ضرب و جرح، پسر جوان که روی زمین بدون حرکت مانده را بلند میکنند و کشانکشان میبرند و این آخرین باری است که مهرشاد شهیدینژاد دیده میشود.
این سه شاهد سال گذشته به ایران بریفینگ گفتهاند: «که شاهد این صحنهها بودهاند و توصیفی هولناک از ضرب و جرح مهرشاد شهیدینژاد توسط مأموران امنیتی ارائه میدهند.
هر سه نفر میگویند که مطمئن نیستند مهرشاد همانجا در خیابان جان باخته است یا بعد از آنکه ماموران امنیتی او را با خود بردهاند. ماموران امنیتی به خانواده مهرشاد گفتهاند که او دچار ایست قلبی شده، برای احیا به بیمارستان منتقل شده اما احیا نشده است و فردایش یعنی ۵ آبان درگذشته»
مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم مهرشاد برای حکومت پر از ترس و ارعاب بود، به طوری که یک روز قبل از چهلم او، سرپرست سازمان مدیریت آرامستانهای شهرداری، قبرستان این شهر را تعطیل و خانواده او را در خانه حبس کرد.
وکیل خانواده مهرشاد شهیدینژاد میگوید: «اطلاعات موثقی درباره نام عاملان قتل مهرشاد داریم.»
بابک اسلامیپارسانی در حساب کاربری توییتر خود افزوده است: «در پرونده جاوید نام #مهرشاد_شهیدی با اطلاعات و مدارک و اسامی متهمان مواجهه شدهام،بازپرس باوجود اینکه وکیل اولیا دم هستم قرار عدم دسترسی صادر نمود و اعتراض به این امر در دادگاه کیفری یک اراک پذیرفته نشد اما این اطلاعات صد درصدموثق امیدواری ما را دوچندان نمود.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
آینده درخشانی در انتظارش بود، او توانایی ستارهشدن در شغلش را داشت، هنرمندی بود که با دستان ماهر خود خمیر را فرم میداد، در هنگام طبخ غذا هنرنمایی میکرد.
مهرشاد شهیدینژاد منفرد تهرانی ، متولد ۶ آبان ۱۳۸۱ بود، دقیقا دو روز قبل از تولد ۲۰ سالگیاش، در تاریخ ۴ آبان به دست نیروهای امنیتی کشته شد.
مهرشاد، اهل شهرستان اراک، سرآشپز رستوران بوته اراک بود که با ضربات باتوم به سرش در اراک کشته شد.
شاهدانی در خیابان نحوه کشتهشدن مهرشاد را دیدهاند، به یکی از رسانهها تعریف کردهاند که در آن روز، «با تمام توان در حال دویدن بوده، مامورها دنبالش بودند، گاز اشک آور میزنند، تعادلش را از دست میدهد به یکی از سطل آشغالهای کنار خیابان میخورد و میافتد. میریزند روی سرش. ۷-۸ نفر ابتدا با شوکر و بعد با باتوم میزنند.
مردی جلوتر میرود اما او را با باتوم و گاز اشک آور عقب میرانند. بعد از چند دقیقه ضرب و جرح، پسر جوان که روی زمین بدون حرکت مانده را بلند میکنند و کشانکشان میبرند و این آخرین باری است که مهرشاد شهیدینژاد دیده میشود.
این سه شاهد سال گذشته به ایران بریفینگ گفتهاند: «که شاهد این صحنهها بودهاند و توصیفی هولناک از ضرب و جرح مهرشاد شهیدینژاد توسط مأموران امنیتی ارائه میدهند.
هر سه نفر میگویند که مطمئن نیستند مهرشاد همانجا در خیابان جان باخته است یا بعد از آنکه ماموران امنیتی او را با خود بردهاند. ماموران امنیتی به خانواده مهرشاد گفتهاند که او دچار ایست قلبی شده، برای احیا به بیمارستان منتقل شده اما احیا نشده است و فردایش یعنی ۵ آبان درگذشته»
مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم مهرشاد برای حکومت پر از ترس و ارعاب بود، به طوری که یک روز قبل از چهلم او، سرپرست سازمان مدیریت آرامستانهای شهرداری، قبرستان این شهر را تعطیل و خانواده او را در خانه حبس کرد.
وکیل خانواده مهرشاد شهیدینژاد میگوید: «اطلاعات موثقی درباره نام عاملان قتل مهرشاد داریم.»
بابک اسلامیپارسانی در حساب کاربری توییتر خود افزوده است: «در پرونده جاوید نام #مهرشاد_شهیدی با اطلاعات و مدارک و اسامی متهمان مواجهه شدهام،بازپرس باوجود اینکه وکیل اولیا دم هستم قرار عدم دسترسی صادر نمود و اعتراض به این امر در دادگاه کیفری یک اراک پذیرفته نشد اما این اطلاعات صد درصدموثق امیدواری ما را دوچندان نمود.»
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤9🤬3🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آبان آمد...
شش سال از آبان ۹۸ میگذرد؛ از روزهایی که با گرانی بنزین، مردم به خیابانها ریختند و درد دل خود را فریاد زدند: گرانی، تورم، شکاف طبقاتی، فقر...
آبان یادآور رنج است؛ یادآور گلوله، باتوم، خون و اعدام. اما از دل این رنج امیدی تازه رویید: ما میتوانیم آگاه شویم، کنار هم بایستیم و قدرت جمعیمان را به رخ دشمن بکشیم.
آبان ۹۸ چیزی فراتر از اعتراض به گرانی بنزین بود تجربهای جدید بود که آبان ۹۸ به ما نشان داد.
شهیدان زندهاند. آنها در ذهن و رگ ما میزیند، و ما آینده را پس خواهیم گرفت.
#آبان_ادامه_دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
شش سال از آبان ۹۸ میگذرد؛ از روزهایی که با گرانی بنزین، مردم به خیابانها ریختند و درد دل خود را فریاد زدند: گرانی، تورم، شکاف طبقاتی، فقر...
آبان یادآور رنج است؛ یادآور گلوله، باتوم، خون و اعدام. اما از دل این رنج امیدی تازه رویید: ما میتوانیم آگاه شویم، کنار هم بایستیم و قدرت جمعیمان را به رخ دشمن بکشیم.
آبان ۹۸ چیزی فراتر از اعتراض به گرانی بنزین بود تجربهای جدید بود که آبان ۹۸ به ما نشان داد.
شهیدان زندهاند. آنها در ذهن و رگ ما میزیند، و ما آینده را پس خواهیم گرفت.
#آبان_ادامه_دارد
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤9🕊3👍1🔥1👏1
یک پاسدار نیروی زمینی سپاه با سلاح سازمانی کلاش سپاه یک زن کرد در مریوان را به قتل رسانده است.
مقتول٤٠ سالە با هویت «لیلا علیرمایی»، توسط یکی از همسایگان خود که از اعضای رسمی سپاه پاسداران میباشد بوسیلەی سلاح گرم در مریوان بە قتل رسید.
هەنگاو به نقل از منابع محلی انگیزه قاتل از ارتکاب این جنایت را مخالفت لیلا علیرمایی با درخواست او برای برقراری رابطه نامشروع و جدایی از همسرش و ازدواج با وی مطرح کرده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
مقتول٤٠ سالە با هویت «لیلا علیرمایی»، توسط یکی از همسایگان خود که از اعضای رسمی سپاه پاسداران میباشد بوسیلەی سلاح گرم در مریوان بە قتل رسید.
هەنگاو به نقل از منابع محلی انگیزه قاتل از ارتکاب این جنایت را مخالفت لیلا علیرمایی با درخواست او برای برقراری رابطه نامشروع و جدایی از همسرش و ازدواج با وی مطرح کرده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬17🤯3🔥1
بهناز افشاری ، ۲۳ ساله و رتبه ۲۲ کنکور ، دانشجوی سال سوم معماری دانشگاه ملی مهارت، ورزشکار و عضو تیم فوتسال بانوان استقلال جنوب تهران بود.
یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ #بهناز_افشاری توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی وابسته به سپاه پاسداران در خیابان انقلاب میدان فردوسی دستگیر شد، چهار روز بعد ۵ آبان ۱۴۰۱ پیکر غرق در خونش را با آثار خونریزی در گوش و بریدگی در گلو در پزشکی قانونی به خانواده تحویل داده و گفتند که خودکشی کرده اما حق برگزاری مراسم را برایش ندارید، خانواده حتی از چاپ اعلامیه هم برحذر داشته شدند و در روز خاکسپاری فقط خانوادهاش اجازه داشتند حضور داشتند.
آمبولانسی که پیکر او را آورد بدون پلاک بود و سه مامور مسلح با بی سیم پیکر را تحویل خانواده دادند و تا آخر تدفین در محل حضور داشتند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
یکشنبه اول آبان ۱۴۰۱ #بهناز_افشاری توسط نیروهای امنیتی لباس شخصی وابسته به سپاه پاسداران در خیابان انقلاب میدان فردوسی دستگیر شد، چهار روز بعد ۵ آبان ۱۴۰۱ پیکر غرق در خونش را با آثار خونریزی در گوش و بریدگی در گلو در پزشکی قانونی به خانواده تحویل داده و گفتند که خودکشی کرده اما حق برگزاری مراسم را برایش ندارید، خانواده حتی از چاپ اعلامیه هم برحذر داشته شدند و در روز خاکسپاری فقط خانوادهاش اجازه داشتند حضور داشتند.
آمبولانسی که پیکر او را آورد بدون پلاک بود و سه مامور مسلح با بی سیم پیکر را تحویل خانواده دادند و تا آخر تدفین در محل حضور داشتند.
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🤬10❤5🔥1
فرشته احمدی ۳۲ ساله، ۵ آبان ۱۴۰۱ با شلیک گلوله [احتمالا دوشکا] به قفسه سینهاش کشته شده است.
روایت برادر فرشته احمدی، از روز کشتهشدن خواهرش؛ ساعت ۷:۳۰ دقیقه بعدازظهر شب حادثه، هوا رو به تاریکی میرفت که فرشته تیر خورد و بعد از دقایقی جان سپرد.
ابراهیم احمدی آن شب را اینطور تعریف میکند: «وقتی اطراف خانه فرشته بهدلیل کشته شدن #زانیار_ابوبکری شلوغ شده بود، تصمیم میگیرند به روستا بروند، ولی باز میانه راه پشیمان میشوند و برمیگردند.
پسر کوچک فرشته لباس خود را کثیف کرده بود و ظاهرا لباس اضافه نداشته است و فرشته لباس را میشوید، حدود ۵ دقیقه قبل از اینکه فرشته به پشتبام برود، از پسر خودش عکس گرفته که با او قهر کرده است، شلوار شسته شده را به پشتبام میبرد تا روی بند رخت پهن کند.»
#فرشته_احمدی در لحظهای که تیر خورده، شلوار پسر خردسالاش را در دست داشته و فرزند او در آغوشاش نبوده است.
ابراهیم احمدی میگوید: «خانمی که فرشته منزل آنها میهمان بوده است با بچهها پشت سر فرشته به پشتبام میروند و به اعتراضات که در کوچه در جریان بوده است، نگاه میکردند. همه پشت دیوار کوتاه لبه پشتبام که حدود یک متر ارتفاع داشته است ایستاده بودند.
این خانم به من گفت یک دفعه فرشته دست خود را روی سینهاش گذاشت، من نفهمیدم گلوله خورده، کمی ایستاد و افتاد روی زانوهایش. بعد گفت سینهام سوخت. بعد از گفتن این جمله روی زمین افتاده و گفته است مراقب بچههای من باشید. این آخرین جمله فرشته بوده است و بعد از آن دیگر نتوانسته حرفی بزند؛ ولی تا بیمارستان زنده بوده است.»
آنطور که بستگان وی از لحظه شستشوی پیکر فرشته گفتهاند، فقط یک تیر به اواصابت کرده بود اما تمام قفسه سینه فرشته و بخشی از سینهاش جراحت جدی برداشته که این میتواند نتیجه شلیک گلوله جنگی بارقدرت و کالیبر بالاتری از کلت و یا کلاش باشد واحتمالا او بر اثر شلیک دوشکا که آن شب در محل هم دیده شده بود کشته شده باشد.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روایت برادر فرشته احمدی، از روز کشتهشدن خواهرش؛ ساعت ۷:۳۰ دقیقه بعدازظهر شب حادثه، هوا رو به تاریکی میرفت که فرشته تیر خورد و بعد از دقایقی جان سپرد.
ابراهیم احمدی آن شب را اینطور تعریف میکند: «وقتی اطراف خانه فرشته بهدلیل کشته شدن #زانیار_ابوبکری شلوغ شده بود، تصمیم میگیرند به روستا بروند، ولی باز میانه راه پشیمان میشوند و برمیگردند.
پسر کوچک فرشته لباس خود را کثیف کرده بود و ظاهرا لباس اضافه نداشته است و فرشته لباس را میشوید، حدود ۵ دقیقه قبل از اینکه فرشته به پشتبام برود، از پسر خودش عکس گرفته که با او قهر کرده است، شلوار شسته شده را به پشتبام میبرد تا روی بند رخت پهن کند.»
#فرشته_احمدی در لحظهای که تیر خورده، شلوار پسر خردسالاش را در دست داشته و فرزند او در آغوشاش نبوده است.
ابراهیم احمدی میگوید: «خانمی که فرشته منزل آنها میهمان بوده است با بچهها پشت سر فرشته به پشتبام میروند و به اعتراضات که در کوچه در جریان بوده است، نگاه میکردند. همه پشت دیوار کوتاه لبه پشتبام که حدود یک متر ارتفاع داشته است ایستاده بودند.
این خانم به من گفت یک دفعه فرشته دست خود را روی سینهاش گذاشت، من نفهمیدم گلوله خورده، کمی ایستاد و افتاد روی زانوهایش. بعد گفت سینهام سوخت. بعد از گفتن این جمله روی زمین افتاده و گفته است مراقب بچههای من باشید. این آخرین جمله فرشته بوده است و بعد از آن دیگر نتوانسته حرفی بزند؛ ولی تا بیمارستان زنده بوده است.»
آنطور که بستگان وی از لحظه شستشوی پیکر فرشته گفتهاند، فقط یک تیر به اواصابت کرده بود اما تمام قفسه سینه فرشته و بخشی از سینهاش جراحت جدی برداشته که این میتواند نتیجه شلیک گلوله جنگی بارقدرت و کالیبر بالاتری از کلت و یا کلاش باشد واحتمالا او بر اثر شلیک دوشکا که آن شب در محل هم دیده شده بود کشته شده باشد.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤11🤬3🔥1
سه سال پیش #در_چنین_روزی جنگیدند و شعله وجودشان راه آزادی را روشن و ماندگار کرد.
۵ آبان ۱۴۰۱
#محمد_لطف_اللهی سنندج
#شاهو_خضری مهاباد
#کبری_شیخه مهاباد
#زانیار_ابوبکری مهاباد
#فرشته_احمدی مهاباد
#فریدون_فرجی سقز
#مطلب_سعید_پیرو بانه
#پریسا_بهمنی تهران
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۵ آبان ۱۴۰۱
#محمد_لطف_اللهی سنندج
#شاهو_خضری مهاباد
#کبری_شیخه مهاباد
#زانیار_ابوبکری مهاباد
#فرشته_احمدی مهاباد
#فریدون_فرجی سقز
#مطلب_سعید_پیرو بانه
#پریسا_بهمنی تهران
#علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤11🔥1
امروز سالگرد #مطلب_سعید_پیرو از جانباختگان خیزش سراسری ۱۴۰۱ است.
او در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر #بانه استان کردستان در مقابل منزلش در حالی که قصد سوار شدن به خودروی خود را داشت با تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر #بانه استان کردستان در مقابل منزلش در حالی که قصد سوار شدن به خودروی خود را داشت با تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#علیه_فراموشی #دادخواهی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤10🔥1
امروز سومین سالگرد #کبری_شیخه_سقا از جانباختگان خیزش سراسری ۱۴۰۱ است.
او در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر #مهاباد استان آذربایجان غربی با تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات مردمی شهر #مهاباد استان آذربایجان غربی با تیراندازی نیروهای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی کشته شد.
#دادخواهی #علیه_فراموشی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤11🔥1