Forwarded from ایران بریفینگ
قسمت بیست و چهارم / سید محمد صادق محصولی زاده ارومیه از پدری ترک و مادری کرد، بر خلاف بسیار دیگر از انقلابیون آنچنان سابقه مبارزاتی پیش از انقلاب ندارد.
تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه منطقه ۵ «آذربایجان شرقی و غربی»، مسئول بازرسی سپاه پاسداران، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد انتخاباتی علیاکبر ولایتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ارومیه از جمله مناصب و فعالیتهای اوست.
#صادق_محصولی از دوستان قدیم #محمود_احمدی_نژاد است و در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رأیگیری برای رأی اعتماد، انصراف داد.
در حالی که خودش هیچ فعالیت مبارزاتی نداشته اما در سال ۱۳۶۱ در زمانی که فرماندهی سپاه استانهای آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بود، به علت آنکه #علی_باکری از بنیانگذاران #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بود و در دوران محمد رضا پهلوی اعدام شدهاست، به مخالفت با برادران باکری (حمید و مهدی باکری) پرداخت.
#فاطمه_امیرانی همسر شهيد #حميد_باکری می گوید سال ۵۹، یعنی آن سالی که گروهی وارد اروميه شدند و مناصب مختلف را به دست گرفتند. گزارشهايی برای تهران رد میکردند که بچههای سپاه اروميه را تصفيه کنند. جالب است اين اتفاق در سپاه تبريز هم افتاد. مثلا «حميد» که فرمانده عمليات بود. يعنی همه میدانند که در تمام درگيریهای کردستان حميد حضور داشت. حتی شهيد صيادشيرازی يک بار به خود من گفتند کسی که بيشتر از همه در اين منطقه به ما کمک میکرد باکریها بودند. چون اول حميد بود بعد هم آقای مهدی برای پاکسازی کردستان به آنجا رفت. جنگ که شروع شد، #مهدی_باکری شهردار بود اما با شروع جنگ رفت جبهه. آبانماه سال ۵۹ رفت آبادان از اينجا به بعد فشارها بر اين دو افزايش پيدا کرد که اينها (باکریها) منحرفند .
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تا سال ۵۸ هم فعالیت خاصی نداشته تا اینکه فعالیت خود را از جهاد سازندگی آغاز میکند،فرماندار ارومیه، معاون استاندار آذربایجان غربی، فرمانده سپاه منطقه ۵ «آذربایجان شرقی و غربی»، مسئول بازرسی سپاه پاسداران، دبیر تشکیلاتی به نام شورای مشورتی در مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس ستاد انتخاباتی علیاکبر ولایتی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ارومیه از جمله مناصب و فعالیتهای اوست.
#صادق_محصولی از دوستان قدیم #محمود_احمدی_نژاد است و در سال ۱۳۸۴ برای پست وزارت نفت به مجلس هفتم معرفی شد ولی در نهایت با مخالفت نمایندگان وقت مجلس قبل از رأیگیری برای رأی اعتماد، انصراف داد.
در حالی که خودش هیچ فعالیت مبارزاتی نداشته اما در سال ۱۳۶۱ در زمانی که فرماندهی سپاه استانهای آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بود، به علت آنکه #علی_باکری از بنیانگذاران #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران بود و در دوران محمد رضا پهلوی اعدام شدهاست، به مخالفت با برادران باکری (حمید و مهدی باکری) پرداخت.
#فاطمه_امیرانی همسر شهيد #حميد_باکری می گوید سال ۵۹، یعنی آن سالی که گروهی وارد اروميه شدند و مناصب مختلف را به دست گرفتند. گزارشهايی برای تهران رد میکردند که بچههای سپاه اروميه را تصفيه کنند. جالب است اين اتفاق در سپاه تبريز هم افتاد. مثلا «حميد» که فرمانده عمليات بود. يعنی همه میدانند که در تمام درگيریهای کردستان حميد حضور داشت. حتی شهيد صيادشيرازی يک بار به خود من گفتند کسی که بيشتر از همه در اين منطقه به ما کمک میکرد باکریها بودند. چون اول حميد بود بعد هم آقای مهدی برای پاکسازی کردستان به آنجا رفت. جنگ که شروع شد، #مهدی_باکری شهردار بود اما با شروع جنگ رفت جبهه. آبانماه سال ۵۹ رفت آبادان از اينجا به بعد فشارها بر اين دو افزايش پيدا کرد که اينها (باکریها) منحرفند .
ادامه دارد…
این سلسله نوشتار را در شبکه های اجتماعی #ایران_بریفینگ میتوانید با #سرداران_دیروز_سرباران_امروز دنبال کنید.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
قسمت۴۵/ درست کفِ دستش منفجر شد، دست از دست رفت و چشمهایش. ساواکی ها ریختند و با همان دستهای تکه تکه شده و چشم سوخته بردنش.
فردایش ۲۸ مرداد سال ۵۳ بود، بزرگداشت قیام شاه و مردم.
برنامه ای تدارک دیده بودند برای راهپیمایی به حمایت شاه،از آن سو سازمان پیش آهنگی دانش آموزان دبیرستانهای تهران قرار بود از دبیرستان البرز تهران تا دانشگاه تهران رژه بروند، دختران دانشجو نیز قرار بود از میدان آزادی تا دانشگاه تهران با انواع لباسهای محلی اقوام ایرانی کارناوال شادی راه بیندازند.
چند جوان اما از سازمان مجاهدین خلق با همین بمب میخواستند تا همه برنامهها و رشته ها را پنبه کنند و اعلام کنند که هنوز زندهاند، سه سال از اعدام سه بنیانگذار سازمان می گذشت اما بجای پنبه کردن رشته ها دست های لطف الله بود که قلم شد و چشمهایی که رفت و برنامه باشکوه آن سال را ندید !
سال ۱۳۴۸، محمد حنیف نژاد به همراهی اصغر بدیع زادگان و سعید محسن، سازمان مخفیانهای را تاسیس کردند که اولین یارگیریها را از همان دانشگاه تهران داشت.
دانشجویان سیاسی، مذهبی که پیشتر در شاخه جوانان نهضت آزادی بودند، مجاهد شدند و آنچنان که مهندس #مهدی_بازرگان در دادگاه و محاکمهاش پیش بینی کرده بود، نهضت آزادی آخرین حزبی به حساب می آمد که دم از قانون اساسی و مبارزات مدنی می زد.
حنیف نژاد و دوستانش به این نتیجه قاطع رسیدند که راهی جز مبارزه مسلحانه در پیش نیست.
پنج سال کار ایدئولوژیک و کادر سازی و پنهان کاری، #سازمان_مجاهدین_خلق را به آستانه مبارزه مسلحانه رساند اما سر بزنگاه #ساواک به سازمان نفوذ کرد و کادر مرکزی لو رفت و سهبنیانگذار تیر باران شدند.
از همان سال ۴۴ ، لطف الله میثمی با حنیف نژاد و محسن و بدیع زادگان دوستی ها داشت،حالا در راه بیمارستان شهربانی، درد می کشید و از خیالش می گذشت که به زودی رفقای قدیم را خواهد دید،اما نشد و مجاهد میثمی در حالی زنده ماند که چشم از دنیا بست.
حالا فرصت داشت در همان چند ماهی که بدون بازجویی در انفرادی بسر میکرد به همه چیز فکر کند، از سال های دور تا همان شب تابستانی انفجار.سعی می کرد همه را به یاد بیاورد،از هم بازیهای بچگی تا رفقای سربازی. چشمها مثل اینکه می دید. همه چهرهها میآمدند و سلامی میکردند و نمیرفتند.
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
فردایش ۲۸ مرداد سال ۵۳ بود، بزرگداشت قیام شاه و مردم.
برنامه ای تدارک دیده بودند برای راهپیمایی به حمایت شاه،از آن سو سازمان پیش آهنگی دانش آموزان دبیرستانهای تهران قرار بود از دبیرستان البرز تهران تا دانشگاه تهران رژه بروند، دختران دانشجو نیز قرار بود از میدان آزادی تا دانشگاه تهران با انواع لباسهای محلی اقوام ایرانی کارناوال شادی راه بیندازند.
چند جوان اما از سازمان مجاهدین خلق با همین بمب میخواستند تا همه برنامهها و رشته ها را پنبه کنند و اعلام کنند که هنوز زندهاند، سه سال از اعدام سه بنیانگذار سازمان می گذشت اما بجای پنبه کردن رشته ها دست های لطف الله بود که قلم شد و چشمهایی که رفت و برنامه باشکوه آن سال را ندید !
سال ۱۳۴۸، محمد حنیف نژاد به همراهی اصغر بدیع زادگان و سعید محسن، سازمان مخفیانهای را تاسیس کردند که اولین یارگیریها را از همان دانشگاه تهران داشت.
دانشجویان سیاسی، مذهبی که پیشتر در شاخه جوانان نهضت آزادی بودند، مجاهد شدند و آنچنان که مهندس #مهدی_بازرگان در دادگاه و محاکمهاش پیش بینی کرده بود، نهضت آزادی آخرین حزبی به حساب می آمد که دم از قانون اساسی و مبارزات مدنی می زد.
حنیف نژاد و دوستانش به این نتیجه قاطع رسیدند که راهی جز مبارزه مسلحانه در پیش نیست.
پنج سال کار ایدئولوژیک و کادر سازی و پنهان کاری، #سازمان_مجاهدین_خلق را به آستانه مبارزه مسلحانه رساند اما سر بزنگاه #ساواک به سازمان نفوذ کرد و کادر مرکزی لو رفت و سهبنیانگذار تیر باران شدند.
از همان سال ۴۴ ، لطف الله میثمی با حنیف نژاد و محسن و بدیع زادگان دوستی ها داشت،حالا در راه بیمارستان شهربانی، درد می کشید و از خیالش می گذشت که به زودی رفقای قدیم را خواهد دید،اما نشد و مجاهد میثمی در حالی زنده ماند که چشم از دنیا بست.
حالا فرصت داشت در همان چند ماهی که بدون بازجویی در انفرادی بسر میکرد به همه چیز فکر کند، از سال های دور تا همان شب تابستانی انفجار.سعی می کرد همه را به یاد بیاورد،از هم بازیهای بچگی تا رفقای سربازی. چشمها مثل اینکه می دید. همه چهرهها میآمدند و سلامی میکردند و نمیرفتند.
ادامه دارد…
#مجمع_الجزایر_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
میشود گفت در ابتدا چندین سپاه پاسداران وجود داشت، به غیر از سپاههای لاهوتی ومحین رضایی گروه دیگری هم در #دانشگاه_تهران زیر نظر #محمد_منتظری بود.
این گروه هم که در ارتباط با آیت الله بهشتی بود، از افرادی که در فلسطین آموزش چریکی دیده بودند تشکیل میشد و در کنار آنها برخی افسران ارتش مانند #یوسف_کلاهدوز، #موسی_نامجو و کتیرایی را نیز برای آموزش نیروها به کار گرفته بودند.
بنابراین روایتهای تاریخی ، نمایندگانی از این چهار گروه در جلسهای گرد هم میآیند و میپذیرند که با یکدیگر ادغامشده و سازمانی منسجم و یکپارچه را به وجود بیاورند تا بهوسیله آن بتوان به اوضاع امنیتی کشور سر و سامانی داد و سپاه پاسداران یکپارچه شود.
#محسن_رفیقدوست که آن روزها در سپاه پاسداران زیر نظر حجتالاسلام لاهوتی فعالیت میکرد، در بخشی از خاطرات خود این موضوع را اینچنین روایت میکند:«احساس میکردم این سپاهی که در حال شکلگیری است، سپاهی نیست که مدنظر امام بوده است. از طرف دیگر در ۳ تشکل دیگر هم نیروهایی به صورت مسلح فعالیت میکردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، میشدند. پاییز ۵۸ ابوشریف و شهید منتظری و شهید #محمد_بروجردی از سوی #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بودیم را قفل کردم.
یک کلت کمری۴۵ داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر۴ گروه موجود میشناسم، همه یک هدف را تعقیب میکنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم در هر صورت این حکم امام است. گفتم اگر در این جلسه نتوانیم به نتیجهای برسیم، اول شما ۳ نفر را میکشم، بعد خودم را و همه را راحت میکنم»
وی ادامه میدهد:«خوشبختانه کار به کشتن نرسید و در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که حرفم منطقی است و بهتر است بنشینیم و باهم مذاکرهای برای ادغام انجام دهیم. قرار شد از هر کدام از این مراکز ۳ نفر انتخاب شوند. این ۱۲ نفر بنشینند و بحث ادغام را پیگیری کنند»
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
این گروه هم که در ارتباط با آیت الله بهشتی بود، از افرادی که در فلسطین آموزش چریکی دیده بودند تشکیل میشد و در کنار آنها برخی افسران ارتش مانند #یوسف_کلاهدوز، #موسی_نامجو و کتیرایی را نیز برای آموزش نیروها به کار گرفته بودند.
بنابراین روایتهای تاریخی ، نمایندگانی از این چهار گروه در جلسهای گرد هم میآیند و میپذیرند که با یکدیگر ادغامشده و سازمانی منسجم و یکپارچه را به وجود بیاورند تا بهوسیله آن بتوان به اوضاع امنیتی کشور سر و سامانی داد و سپاه پاسداران یکپارچه شود.
#محسن_رفیقدوست که آن روزها در سپاه پاسداران زیر نظر حجتالاسلام لاهوتی فعالیت میکرد، در بخشی از خاطرات خود این موضوع را اینچنین روایت میکند:«احساس میکردم این سپاهی که در حال شکلگیری است، سپاهی نیست که مدنظر امام بوده است. از طرف دیگر در ۳ تشکل دیگر هم نیروهایی به صورت مسلح فعالیت میکردند که شامل گارد انقلاب تحت نظر ابو شریف، گارد دانشگاه (پاسا) با نظارت شهید محمد منتظری و افراد گروههای مسلح مبارز قبل از انقلاب که سازمان مجاهدین شکل داده بود، میشدند. پاییز ۵۸ ابوشریف و شهید منتظری و شهید #محمد_بروجردی از سوی #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را دعوت کردم و در اتاقی که در آنجا جمع شده بودیم را قفل کردم.
یک کلت کمری۴۵ داشتم آن را روی میز گذاشتم و گفتم افرادی که از هر۴ گروه موجود میشناسم، همه یک هدف را تعقیب میکنند که ایجاد نیرویی برای حفاظت از انقلاب است. شما مبنای قانونی ندارید. حکم ما از سوی امام است که ما را مجاز به فعالیت زیر نظر دولت موقت کرده است. انتقاد عمده آنها به سپاه نظارت دولت موقت بر آن بود که گفتم در هر صورت این حکم امام است. گفتم اگر در این جلسه نتوانیم به نتیجهای برسیم، اول شما ۳ نفر را میکشم، بعد خودم را و همه را راحت میکنم»
وی ادامه میدهد:«خوشبختانه کار به کشتن نرسید و در آن جلسه به این نتیجه رسیدند که حرفم منطقی است و بهتر است بنشینیم و باهم مذاکرهای برای ادغام انجام دهیم. قرار شد از هر کدام از این مراکز ۳ نفر انتخاب شوند. این ۱۲ نفر بنشینند و بحث ادغام را پیگیری کنند»
#ارتش_شاهنشاهی #ارتش_جمهوری_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
همزمان با سالگرد کودتای نوژه بخشهایی از سلسله روایتهای جمهوری اشباح را که اشاراتی به این واقع دارد را بازنشر مینمائیم کامل این روایات ۴۰۰ قسمتی در سایت و یا صفحات ایران بریفینگ در شبکههای اجتماعی قابل دسترسی است.
[سرتیپ منتظری پس از کودتای نوژه مسئول تشکیل ستاد ضد کودتا میشود،او در ادامه تحقیقاتش به اعضای اطلاعات نخست وزیری مظنون میشود اما از ادامه تحقیقاتش منع میشود وی در دهه هفتاد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش بوده،این گفتگو برای اولین بار در ایران بریفینگ منتشر میشود]
#اطلاعات_نخست_وزیری را الان که نگاه کلی بیندازیم بهش واقعا اگر نبود، خیلی از فجایع اتفاق نمیافتاد،اگرچه کارهای خوبی هم کرد،شاید تنها کار خوبش کشف #کودتای_نوژه بود،ولی همینجا مثلا بنی عامرى و قادسى و قربانیفر اینها باید بخاطر کودتا محاکمه میشدند،اما از طرف همینها رفتند لندن و شدند مسئول خریدهاى بازرگانى برای جنگ منصفانه بگوئیم کارهای خوبی همکردند.
اما #جواد_قدیرى یک آدمى بود که سابقه تشکیلاتى کار با مجاهدین خلق را قبل از انقلاب داشت،زندان هم رفته بود و با #مسعود_رجوى هم بند بود و از نوچههاى رجوى در زندان بود و جالبه که بعد از آزادى از زندان و جریانات انقلاب، یک دفعه سر از دستگاه اطلاعاتى در میآورد.
جواد قدیرى، از همان اوایل شکل گیری کمیتهها در دوره رضوى مشغول به کار شد،از همان کمیته پایش به اطلاعات نخست وزیری باز شد و طبیعی است دسترسی داشته به خیلی از اسناد و مدارک محرمانه، بعد ۷ تیر ما بررسی کردیم دیدیم هزاران سندی که اصلا هیچ ربطى به قدیری نداشته را ، اینهـا را بـا خودشان جمع آورى کرده بودند و بردن باخودشان.
یعنى او با #مسعود_کشمیرى هر چه را مىتوانستند،بردند،کشمیرى،جواد قدیرى و زنش #زهره_عطریانفر که خواهر #محمد_عطریانفر است که آن زمان در اطلاعات نخست وزیری بود و بعد سال ۶۳ که وزارت اطلاعات تاسیس شد، شد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات شهربانی و بعد نیروی انتظامی، یعنی بعد از آقای #حمید_نقاشیان که به نقاشان معروفه.
زهره عطریانفر همسر جواد قدیرى است و در #سازمان_مجاهدین_خلق در اصـفهان بـا سنا برق زاهدى یا وحیده حری وامثال اونها در ارتباط بوده.
جـواد قدیرى هم یک نیروى عادى و ساده تشکیلات منافقین نبود، یعنى جزو نفرات کلیـدى و رده بالاى اونها بود.
کتاب غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹:
قدیرى عضو با سابقه سازمان مجاهدین خلق از اطلاعات نخست وزیری در اداره دوم سـتاد ارتش به انجام وظایف مشغول مىشود.
جواد قدیرى شنودها را پیاده و تجزیه و تحلیل مى کرد...
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[سرتیپ منتظری پس از کودتای نوژه مسئول تشکیل ستاد ضد کودتا میشود،او در ادامه تحقیقاتش به اعضای اطلاعات نخست وزیری مظنون میشود اما از ادامه تحقیقاتش منع میشود وی در دهه هفتاد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات ارتش بوده،این گفتگو برای اولین بار در ایران بریفینگ منتشر میشود]
#اطلاعات_نخست_وزیری را الان که نگاه کلی بیندازیم بهش واقعا اگر نبود، خیلی از فجایع اتفاق نمیافتاد،اگرچه کارهای خوبی هم کرد،شاید تنها کار خوبش کشف #کودتای_نوژه بود،ولی همینجا مثلا بنی عامرى و قادسى و قربانیفر اینها باید بخاطر کودتا محاکمه میشدند،اما از طرف همینها رفتند لندن و شدند مسئول خریدهاى بازرگانى برای جنگ منصفانه بگوئیم کارهای خوبی همکردند.
اما #جواد_قدیرى یک آدمى بود که سابقه تشکیلاتى کار با مجاهدین خلق را قبل از انقلاب داشت،زندان هم رفته بود و با #مسعود_رجوى هم بند بود و از نوچههاى رجوى در زندان بود و جالبه که بعد از آزادى از زندان و جریانات انقلاب، یک دفعه سر از دستگاه اطلاعاتى در میآورد.
جواد قدیرى، از همان اوایل شکل گیری کمیتهها در دوره رضوى مشغول به کار شد،از همان کمیته پایش به اطلاعات نخست وزیری باز شد و طبیعی است دسترسی داشته به خیلی از اسناد و مدارک محرمانه، بعد ۷ تیر ما بررسی کردیم دیدیم هزاران سندی که اصلا هیچ ربطى به قدیری نداشته را ، اینهـا را بـا خودشان جمع آورى کرده بودند و بردن باخودشان.
یعنى او با #مسعود_کشمیرى هر چه را مىتوانستند،بردند،کشمیرى،جواد قدیرى و زنش #زهره_عطریانفر که خواهر #محمد_عطریانفر است که آن زمان در اطلاعات نخست وزیری بود و بعد سال ۶۳ که وزارت اطلاعات تاسیس شد، شد رئیس سازمان حفاظت اطلاعات شهربانی و بعد نیروی انتظامی، یعنی بعد از آقای #حمید_نقاشیان که به نقاشان معروفه.
زهره عطریانفر همسر جواد قدیرى است و در #سازمان_مجاهدین_خلق در اصـفهان بـا سنا برق زاهدى یا وحیده حری وامثال اونها در ارتباط بوده.
جـواد قدیرى هم یک نیروى عادى و ساده تشکیلات منافقین نبود، یعنى جزو نفرات کلیـدى و رده بالاى اونها بود.
کتاب غائله چهاردهم اسفند ۱۳۵۹:
قدیرى عضو با سابقه سازمان مجاهدین خلق از اطلاعات نخست وزیری در اداره دوم سـتاد ارتش به انجام وظایف مشغول مىشود.
جواد قدیرى شنودها را پیاده و تجزیه و تحلیل مى کرد...
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
همزمان با سالگرد کودتای نوژه بخشهایی از سلسله روایتهای جمهوری اشباح را که اشاراتی به این واقع دارد را بازنشر مینمائیم کامل این روایات ۴۰۰ قسمتی در سایت و یا صفحات ایران بریفینگ در شبکههای اجتماعی قابل دسترسی است؛
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به فوت نمود،مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است،او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و بچه نازیآباد و عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او در بخش ضد جاسوسی،پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتا فعال شد،در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار نخستوزیری در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با کشمیری ، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه بصورت مرموزی فوت می نماید.
محسنی اژهای که بازجوی او بوده مدعی است: شب قبل از «خودکشی» محمدی، به این نتیجه رسید که باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی به اعتراف کتبی شده اما، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان سعید حجاریان در همان مکان مشغول بازجویی از یک زندانی دیگر کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به فوت نمود،مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است،او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و بچه نازیآباد و عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او در بخش ضد جاسوسی،پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتا فعال شد،در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار نخستوزیری در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با کشمیری ، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه بصورت مرموزی فوت می نماید.
محسنی اژهای که بازجوی او بوده مدعی است: شب قبل از «خودکشی» محمدی، به این نتیجه رسید که باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی به اعتراف کتبی شده اما، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان سعید حجاریان در همان مکان مشغول بازجویی از یک زندانی دیگر کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت چهارم / در پی پیروزی ابوالحسن بنیصدر در انتخابات ریاست جمهوری، پس از هفتهای درگیری و چانهزنی سرانجام #محمد_علی_رجایی عهدهدار مقام نخستوزیری شد. او #خسرو_تهرانی، شاگرد سابقش در دبیرستان علوی ، را مسئول #اطلاعات_نخست_وزیری کرد. تهرانی نیز دوستانش مثل…
قسمت پنجم / زمانی «سعید حجاریان» که علاقه زیادی به «تئوریسین نمایی» خود در جریان اصلاحات دارد، در باب تشکیلات سیاسی خود و همفکران امنیتی خود گفته بود که کل اعضای آن در یک فولکس واگن جا میگیرند.
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماههای نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکلگیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهانکار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهکها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خواندهاند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمیتوانند منکر نقششان در بازجوییها وشکنجههای دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهمتر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
اینگونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتلهای زنجیرهای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ وسرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
واقعیت آن است که به واسطه ماهیت نیمه نظامی-نیمه سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب که در مواجهه با سازمان مجاهدین خلق در ماههای نخست پیروزی انقلاب شکل گرفت، این تشکیلات همواره ماهیت امنیتی خود را حفظ کرده است.
حتی بعد از انحلال این سازمان در دهه ۶۰، به واسطه خروج اعضای وابسته به جناح راست سازمان و پیوستنشان به سپاه پاسداران همچون محسن رضایی و محمد باقر ذوالقدر و شکلگیری دوباره این تشکیلات (صرفاً با اعضای چپ سازمان) در اوایل دهه هفتاد، به واسطه اینکه تمام اعضای آن به نوعی سابقه اطلاعاتی-امنیتی داشتند، این ماهیت پنهانکار و نیمه مخفی همواره حفظ شده است.
به بیان دیگر، اگر سازمان مجاهدین انقلاب در اوایل عمر جمهوری اسلامی با هدف حفظ انقلاب در برابر کودتای نظامی وابستگان رژیم قبلی و شورش مسلحانه گروهکها، تأسیس شد، با تأسیس و احیای مجدد آن در سال ۷۱، ماهیت دیگری پیدا کرد و از همان زمان احیا و حفظ «جمهوری دوم» را به واسطه ایفای نقش پلیس خوب در مقابل اصولگرایان یعنی پلیس بد در دستور کار قرار داده است.
از آن جایی که به واسطه فروپاشی شوروی، ذهنیت التقاطی اعضای چپ این سازمان، که از تفکرات شریعتی و ایدئولوژی بلوک شرق (که برخی آن را سوسیالیسم اسلامی و برخی دیگر چپ اسلامی و بسیاری نیز ارتجاع سرخ و سیاه خواندهاند)دچار یک خلأ ایدئولوژیک بزرگ شده بود، این خلأ را با اصلاح طلبی و جامعه مدنی پر کردند.
اما اینها هر چه بکنند هرگز نمیتوانند منکر نقششان در بازجوییها وشکنجههای دهه ۶۰ در زندان اوین، قتل عام زندانیان سیاسی و یا حتی سهم داشتن در #قتلهای_زنجیره_ای بشوند.
اما کارکرد بسیار مهمتر #سعید_حجاریان و اتاق فکرش در #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و حلقه نزدیک به #سید_محمد_موسوی_خوئینی_ها طراحی پروژه های امنیتی و اطلاعاتی در جهت #جمهوری_دوم در نظام سلطه #چپهای_اسلامی است.
اینگونه است که در هر چالش بزرگ امنیتی جمهوری اسلامی از قتلهای زنجیرهای تا کوی دانشگاه، تحصن مجلس ششم، قتل عام ۸۸ وسرکوبهای پی در پی دهه ۹۰ همیشه به نوعی پای وی و این جریان سیاسی در میان بوده است.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست و یک / به روزنامه عصر آزادگان ۲۹ فروردین ۱۳۷۹ میرویم، یادداشت « ۱۰۷ نفر » که #محمد_قوچانی به نامه ۱۰۷ چپگرا خطاب به هاشمی رفسنجانی اشاره میکند و آن را برگ زرین و اعلام موجودیت اصلاحطلبانی میداند که هویتشان در «انقلابی بودن و خط امام بودن» است.…
قسمت بیست ودوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیتهای اطلاعاتی را پیش میبردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیتهها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش.
حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی، آن هم بدون فرماندهی واحد، “مایه موازیکاری” و “نفوذ” و “رخنه امنیتی” بشمار آمد و در نتیجه آن نه تنها #انفجار_نخست_وزیری و بروز کشمیریها و کلاهیها شد بلکه دهها ترور و بمبگذاری حاصلش بود که هنوز بسیاری از آنها به واقع مشخص نیست به راستی کار #سازمان_مجاهدین_خلق بود یا محصول اتاق فکرهای #چپهای_امنیتی خودی.
«رخنه امنیتی» که حتی این روزها نیز کلید واژهای است که بارها پس از خرابکاری در #سایت_هسته_ای_نطنز و یا #ترور_محسن_فخری_زاده از سوی برخی مقامهای عالی امنیتی و نظامی ایران تکرار میشود، قدمتی به درازای حیات جمهوری اسلامی دارد.
اگر از انفجار نخست وزیری که بهر حال اتمام حجت بود که بگذریم اما انفجار نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه را نقطه عطف تاسیس وزارت اطلاعات و برداشتن گامی جدی برای حذف #موازی_کاری اطلاعاتی باید دانست.
#جواد_منصوری، از فرمندهان اولیه در سپاه، میگوید:«یکی از مسائلی که در سال۱۳۶۰ خودش را نشان داد ناهماهنگی و تعارض دستگاههای اطلاعاتی بود. گاهی اطلاعات گم میشد، گاهی منحرف میشد. بعضا سوءاستفادههایی هم رخ میداد. افرادی را که از یک واحد اطلاعاتی بیرون میکردند به واحدی دیگر میرفتند»
#محمد_محمدی_ری_شهری وزیر موسس وزارت اطلاعات، نیز تاکید میکند که :«در سالهای نخست “به خاطر موازیکاری، اقدامات نتیجه نداشت و مشکلات امنیتی زیادتر میشد»
مهر تاسیس نهاد یکپارچه اطلاعات اگر چه با انفجار بزرگ و خونین نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه تهران آغاز شد، اما پایان راه نبود.
واقعه نهم مهر، نقطه عطفی بود که ایده تاسیس وزارت اطلاعات را کلید زد تا “سازمانی قانونی” و “متمرکز” فعالیتهای اطلاعاتی را دست بگیرد؛ انفجار بمب ۱۵۰ کیلویی در میدان توپخانه، این پرسش را پیش کشید که چطور انفجاری در این ابعاد رخ داد و هیچ نهادی هم به آن پی نبرد؟
با نگاهی به تمامی ترورها و انفجارهای دهه شصت میتوانیم ضعف ناشی از موازی کاری امنیتی را عامل آن بدانیم، اما چه کسی عامل استمرار این موازی کاریها بودند؟
جواب کوتاه و آشناست : #چپهای_اسلامی همانهایی که مدتهاست حالا #چپهای_امنیتی وزارت اطلاعات شده بودند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی، آن هم بدون فرماندهی واحد، “مایه موازیکاری” و “نفوذ” و “رخنه امنیتی” بشمار آمد و در نتیجه آن نه تنها #انفجار_نخست_وزیری و بروز کشمیریها و کلاهیها شد بلکه دهها ترور و بمبگذاری حاصلش بود که هنوز بسیاری از آنها به واقع مشخص نیست به راستی کار #سازمان_مجاهدین_خلق بود یا محصول اتاق فکرهای #چپهای_امنیتی خودی.
«رخنه امنیتی» که حتی این روزها نیز کلید واژهای است که بارها پس از خرابکاری در #سایت_هسته_ای_نطنز و یا #ترور_محسن_فخری_زاده از سوی برخی مقامهای عالی امنیتی و نظامی ایران تکرار میشود، قدمتی به درازای حیات جمهوری اسلامی دارد.
اگر از انفجار نخست وزیری که بهر حال اتمام حجت بود که بگذریم اما انفجار نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه را نقطه عطف تاسیس وزارت اطلاعات و برداشتن گامی جدی برای حذف #موازی_کاری اطلاعاتی باید دانست.
#جواد_منصوری، از فرمندهان اولیه در سپاه، میگوید:«یکی از مسائلی که در سال۱۳۶۰ خودش را نشان داد ناهماهنگی و تعارض دستگاههای اطلاعاتی بود. گاهی اطلاعات گم میشد، گاهی منحرف میشد. بعضا سوءاستفادههایی هم رخ میداد. افرادی را که از یک واحد اطلاعاتی بیرون میکردند به واحدی دیگر میرفتند»
#محمد_محمدی_ری_شهری وزیر موسس وزارت اطلاعات، نیز تاکید میکند که :«در سالهای نخست “به خاطر موازیکاری، اقدامات نتیجه نداشت و مشکلات امنیتی زیادتر میشد»
مهر تاسیس نهاد یکپارچه اطلاعات اگر چه با انفجار بزرگ و خونین نهم مهر ۱۳۶۱ در میدان توپخانه تهران آغاز شد، اما پایان راه نبود.
واقعه نهم مهر، نقطه عطفی بود که ایده تاسیس وزارت اطلاعات را کلید زد تا “سازمانی قانونی” و “متمرکز” فعالیتهای اطلاعاتی را دست بگیرد؛ انفجار بمب ۱۵۰ کیلویی در میدان توپخانه، این پرسش را پیش کشید که چطور انفجاری در این ابعاد رخ داد و هیچ نهادی هم به آن پی نبرد؟
با نگاهی به تمامی ترورها و انفجارهای دهه شصت میتوانیم ضعف ناشی از موازی کاری امنیتی را عامل آن بدانیم، اما چه کسی عامل استمرار این موازی کاریها بودند؟
جواب کوتاه و آشناست : #چپهای_اسلامی همانهایی که مدتهاست حالا #چپهای_امنیتی وزارت اطلاعات شده بودند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
قسمت بیست ودوم / همان طور که دانستیم ، تا پیش از تشکیل وزارت اطلاعات چند نهاد موازی فعالیتهای اطلاعاتی را پیش میبردند از جمله دفتر #اطلاعات_نخست_وزیری ، واحد اطلاعات سپاه، تشکیلات کمیتهها، تشکیلات دادستانی و اطلاعات ارتش. حضور پراکنده واحدهای اطلاعاتی،…
قسمت بیست و سوم / دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات در مجلس و شورای نگهبان، نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
ایران بریفینگ
محسن رفیقدوست مسگرانی متولد ۲۱ تیر ۱۳۱۹ و البته به روایتی ۱۳۱۷ هست . پدرش استاد یعقوب آبکار و سماور ساز بود، قدیمیهای تهران از پدرش بر خلاف او به نیکی یاد میکنند، کاسبی بی آزار بود، خانه یعقوب در محله عودلاجان تهران از جمله محلات قدیمی یهودی نشینان به دنیا…
[به مناسبت زادروز محسن رفیقدوست امروز نگاهی داریم به این عضوی از بنیانگذاران سپاه و بخش هایی از تحقیقات وگزارشهای منتشر شده درباره وی را مجددا بازنشر می نماییم]
محسن مسگرانی رفیقدوست زادهٔ ۱۳۱۹ در محله عودلاجان و بزرگ شده میدان خراسان تهران است.
پدرش استاد یعقوب آبکار و سماور ساز بود، قدیمیهای تهران از پدرش بر خلاف او به نیکی یاد میکنند، کاسبی بی آزار بود، برخی روایتها هم وجود دارد که خانواده رفیقدوست از یهودیان سمنانی بودند که به علت اذیت و آزار مسلمانان مهاجرت میکنند و به جنوب تهران میآیند و این بار تصمیم میگیرند بر یهودی بودنشان اصرار نورزند و بیانش نکنند.
#محسن_رفیق_دوست ابتدایی را در دبستان رازی در میدان خراسان، خیابان لرزاده گذراند و در دوره راهنمایی در مدرسه بهبهانی در محلهٔ سرچشمه بود که به علت بی انضباطی و شرارتهای پی در پی از مدرسه اخراج شد و درس را رها کرد، او بعدها مدعی شد به علت فعالیتهای سیاسی از مدرسه اخراج شده فعالیتی که به آتش زدن مغازه ها و شکستن شیشه های بانک و… ختم میشد.
#محسن_رفیقدوست در کتاب خاطرات و زندگینامهاش ورای اغراقها و دروغگوییهای بسیار گفته است:«در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمد مصدق حمایت کرده ولی وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند.»
این در حالی است که رفیقدوست در زمان ملی شدن صنعت نفت نه یا ده ساله بوده.
محسن رفیقدوست نیز همچون بسیار دیگر از انقلابیون حاکم در سال ۱۳۴۸ با سعید محسن و محمد حنیفنژاد از سران مجاهدین خلق ارتباط یافت و به همراه #سید_علی_اندرزگو به همکاری با آنها پرداخت.
این همکاری در زمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران از لبنان به ایران بود.
رفیقدوست در مرداد ۵۴ دستگیر شد و به اتهام آتش زدن بانک صادرات شعبه عباس آباد و سوختن و مرگ یک کارمند بانک به ۱۵ سال زندان محکوم میشود، اما در کمتر از ۶ ماه با عفو آریامهری آزاد میشود، در همین دوران زندان است که به #حزب_موتلفه_اسلامی میپیوندد.
در کارنامه رفیق دوست پیش از انقلاب قتلهای بیشماری وجود دارد:«او سال ۱۳۵۳ یک زن به نام شهلا فدایی را به اتهام اینکه کارگر جنسی است میکشد اما بعدها مشخص میشود خدمتکار رخت شور بوده و در خانه دیگران خدمت میکرده.
سال ۱۳۵۵ نیز یک عکاس را به نام حیدر ضرابی در خیابان ژاله با ضربات چاقو میکشد که مدعی بوده ساواکی بوده اما بعدها مشخص میشود نه تنها ساواکی نبوده بلکه جاسوس یک گروه چریکی بوده.
#سرداران_دیروز_سرباران_امروز
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
محسن مسگرانی رفیقدوست زادهٔ ۱۳۱۹ در محله عودلاجان و بزرگ شده میدان خراسان تهران است.
پدرش استاد یعقوب آبکار و سماور ساز بود، قدیمیهای تهران از پدرش بر خلاف او به نیکی یاد میکنند، کاسبی بی آزار بود، برخی روایتها هم وجود دارد که خانواده رفیقدوست از یهودیان سمنانی بودند که به علت اذیت و آزار مسلمانان مهاجرت میکنند و به جنوب تهران میآیند و این بار تصمیم میگیرند بر یهودی بودنشان اصرار نورزند و بیانش نکنند.
#محسن_رفیق_دوست ابتدایی را در دبستان رازی در میدان خراسان، خیابان لرزاده گذراند و در دوره راهنمایی در مدرسه بهبهانی در محلهٔ سرچشمه بود که به علت بی انضباطی و شرارتهای پی در پی از مدرسه اخراج شد و درس را رها کرد، او بعدها مدعی شد به علت فعالیتهای سیاسی از مدرسه اخراج شده فعالیتی که به آتش زدن مغازه ها و شکستن شیشه های بانک و… ختم میشد.
#محسن_رفیقدوست در کتاب خاطرات و زندگینامهاش ورای اغراقها و دروغگوییهای بسیار گفته است:«در جریان ملی شدن صنعت نفت از محمد مصدق حمایت کرده ولی وقتی میان مصدق و کاشانی اختلاف میافتد به ابوالقاسم کاشانی گرایش پیدا میکند.»
این در حالی است که رفیقدوست در زمان ملی شدن صنعت نفت نه یا ده ساله بوده.
محسن رفیقدوست نیز همچون بسیار دیگر از انقلابیون حاکم در سال ۱۳۴۸ با سعید محسن و محمد حنیفنژاد از سران مجاهدین خلق ارتباط یافت و به همراه #سید_علی_اندرزگو به همکاری با آنها پرداخت.
این همکاری در زمینهٔ تأمین اسلحه و مهمات #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران از لبنان به ایران بود.
رفیقدوست در مرداد ۵۴ دستگیر شد و به اتهام آتش زدن بانک صادرات شعبه عباس آباد و سوختن و مرگ یک کارمند بانک به ۱۵ سال زندان محکوم میشود، اما در کمتر از ۶ ماه با عفو آریامهری آزاد میشود، در همین دوران زندان است که به #حزب_موتلفه_اسلامی میپیوندد.
در کارنامه رفیق دوست پیش از انقلاب قتلهای بیشماری وجود دارد:«او سال ۱۳۵۳ یک زن به نام شهلا فدایی را به اتهام اینکه کارگر جنسی است میکشد اما بعدها مشخص میشود خدمتکار رخت شور بوده و در خانه دیگران خدمت میکرده.
سال ۱۳۵۵ نیز یک عکاس را به نام حیدر ضرابی در خیابان ژاله با ضربات چاقو میکشد که مدعی بوده ساواکی بوده اما بعدها مشخص میشود نه تنها ساواکی نبوده بلکه جاسوس یک گروه چریکی بوده.
#سرداران_دیروز_سرباران_امروز
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه جمهوریت، چاپ آنکارا، ۱۹۸۲/۳/۳ رفیقدوست از خطرناکترین باند ایران میگوید:
رفیقدوست، کمی ترکی و اندکی نیز عربی میداند، مردمک چشمانش دائماً در حال حرکت بوده و بر جای خود قرار ندارد. باهوش بودن خود را در همان یکی دو دقیقه اول صحبت نشان میدهد. تانشوغ بلهدا سفیر ترکیه در ایران اورا یکی از ۳ تا ۵ نفر اعضای ستون رژیم ایران میداند… از #محسن_رفیقدوست میپرسم کـه آیـا عـاملین #انفجار_دفتر_حزب_جمهوری_اسلامی که منجر به کشته شدن بهشتی و ۷۲ نفـر دیگـر شد و نیز عاملین #انفجار_نخست_وزیری که در نتیجـه آن رجـایی، رئـیس جمهـور و باهنر، نخستوزیر کشته شدند، مشخص شده است؟
میگوید عاملین را شناختهایم، عامل انفجـار مرکـز حـزب جمهوری اسلامی، شخصی به نام #محمد_رضا_کلاهی بود،او عامل انفجار نخست وزیری را هم فردی به نام #مسعود_کشمیری میداند ، او مدیر حفاظت اطلاعات نخست وزیری بوده است. براساس اظهارات خود آنهایی که از این انفجار، جان سالم به در بردهاند، کـشمیری در روز حادثه نزد باهنر و رجایی رفته و پس از بازگشت از پیش آنها، کیف خود را در کنار آنها نهاده است. پس از دور شدن وی از محیط یعنی ۲ - ۳ دقیقه بعد، انفجار روی داده است. در اوایل گفته میشد که کشمیری نیز زیر آوار مانده است. اما تروریست از
این فرصت استفاده کرده و خود را از انظار دور نگهداشته بـود، کـشمیری را یـک ساعت بعد از حادثه دیده بودند و اکنون نیـز براسـاس اخبـار رسـیده وی در اروپا میباشد.
#محسن_رفیق_دوست میگوید رجایی، باهنر و دفتریان، در آن حادثه کشته شدند ، رفیقدوست کسی است که در شناسایی جـسد رجـایی کمک کرده است، او را از دندانهایش تشخیص داده، رجایی با او دوستی ۲۲ ساله داشته و با هم در زندان بودهاند.
رفیق دوست به صراحت میگوید نمیپذیرد که کشمیری عضو #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران باشد و میگوید شاید اکنون عضو آن سازمان باشد اما آنزمان نبوده او میگوید اگر کشمیری دوستانی در نخست وزیری ایران نداشت نه میتوانست نفوذ کند و نه میتوانست بمب گذاری کند و نه فرار، او حتی معتقد است اصلا چه دلیلی دارد که باید بپذیریم او از ایران خارج شده؟ همه دنبال او در اروپا و آمریکا میگردند اما از کجا معلوم در جایی از ایران مخفی نشده باشد تا اوضاع آرام شود؟
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفیقدوست، کمی ترکی و اندکی نیز عربی میداند، مردمک چشمانش دائماً در حال حرکت بوده و بر جای خود قرار ندارد. باهوش بودن خود را در همان یکی دو دقیقه اول صحبت نشان میدهد. تانشوغ بلهدا سفیر ترکیه در ایران اورا یکی از ۳ تا ۵ نفر اعضای ستون رژیم ایران میداند… از #محسن_رفیقدوست میپرسم کـه آیـا عـاملین #انفجار_دفتر_حزب_جمهوری_اسلامی که منجر به کشته شدن بهشتی و ۷۲ نفـر دیگـر شد و نیز عاملین #انفجار_نخست_وزیری که در نتیجـه آن رجـایی، رئـیس جمهـور و باهنر، نخستوزیر کشته شدند، مشخص شده است؟
میگوید عاملین را شناختهایم، عامل انفجـار مرکـز حـزب جمهوری اسلامی، شخصی به نام #محمد_رضا_کلاهی بود،او عامل انفجار نخست وزیری را هم فردی به نام #مسعود_کشمیری میداند ، او مدیر حفاظت اطلاعات نخست وزیری بوده است. براساس اظهارات خود آنهایی که از این انفجار، جان سالم به در بردهاند، کـشمیری در روز حادثه نزد باهنر و رجایی رفته و پس از بازگشت از پیش آنها، کیف خود را در کنار آنها نهاده است. پس از دور شدن وی از محیط یعنی ۲ - ۳ دقیقه بعد، انفجار روی داده است. در اوایل گفته میشد که کشمیری نیز زیر آوار مانده است. اما تروریست از
این فرصت استفاده کرده و خود را از انظار دور نگهداشته بـود، کـشمیری را یـک ساعت بعد از حادثه دیده بودند و اکنون نیـز براسـاس اخبـار رسـیده وی در اروپا میباشد.
#محسن_رفیق_دوست میگوید رجایی، باهنر و دفتریان، در آن حادثه کشته شدند ، رفیقدوست کسی است که در شناسایی جـسد رجـایی کمک کرده است، او را از دندانهایش تشخیص داده، رجایی با او دوستی ۲۲ ساله داشته و با هم در زندان بودهاند.
رفیق دوست به صراحت میگوید نمیپذیرد که کشمیری عضو #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران باشد و میگوید شاید اکنون عضو آن سازمان باشد اما آنزمان نبوده او میگوید اگر کشمیری دوستانی در نخست وزیری ایران نداشت نه میتوانست نفوذ کند و نه میتوانست بمب گذاری کند و نه فرار، او حتی معتقد است اصلا چه دلیلی دارد که باید بپذیریم او از ایران خارج شده؟ همه دنبال او در اروپا و آمریکا میگردند اما از کجا معلوم در جایی از ایران مخفی نشده باشد تا اوضاع آرام شود؟
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز و همزمان با سالگرد رسوایی «جاسازی مهمات وسلاح در کیف حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵» بخشی از سلسله روایات تشکیل نهادهای امنیتی در جمهوری اسلامی را که به این واقعه مربوط است را مجددا باز نشر مینمائیم:
…دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…دانستیم که در سال ۱۳۶۲، با تصویب قانون تشکیل وزارت اطلاعات نزاع تاریخی میان #وزارت_اطلاعات و سپاه آغاز شد .
بر اساس این قانون کلیه امکانات، ساختمانها و پرسنل دیگر واحدهای اطلاعاتی از جمله اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شود.
تا پیش از تشکیل وزارت، اطلاعات سپاه همه کاره اطلاعات کشور بود. بعد بنابر قانون قرار شد تمام امکانات و پرسنل به وزارت اطلاعات منتقل شود. اولین جایی که دعوا شکل گرفت ساختمان #ساواک در پاسداران بود که ستاد مرکزی سپاه بود.
از طرفی چون آن زمان سپاه ماموریتهای اطلاعاتی داخلی داشت، دستگاههای شنود و خودروهای مدل بالا و بیسیمهای دیجیتالی هم خریده بود. اما تمام این امکانات را از سپاه گرفتند و به وزارت دادند. یکباره سپاه خشک شد و این به شکل یک عقده تاریخی در بچههای سپاه ماند.
مشکل اصلی سپاه در این مقطع در واقع از دست دادن ماموریتهای محوله بود. به عبارت دیگر، کوتاه شدن دست سپاه از حضور و نفوذ در مهمترین عرصه قدرت یعنی اطلاعات.
سپاه به تجربه دریافته بود که اطلاعات یعنی قدرت، یعنی حضور در عرصه تاثیرگذاری بر وقایع. بنابراین حاضر نبودند به راحتی از آن بگذرند از طرف دیگر، داشتن وظیفه و ماموریت در این زمینه امکانات زیادی به سپاه میداد و از دست رفتن این امکانات هم خوشایند نبود. مجموع تمام این از دست رفتنها یعنی از دست رفتن ماموریت، وظایف، بودجه و امکانات موجب سرخوردگی و تشنج میشد و نه صرفا گرفتن تعدادی خودرو و یا بیسیم و ساختمان.
تنزل این درگیریها بین سپاه و وزارت به چند خودرو و بیسیم شاید اهمیت مسئله را کاهش دهد.
رقابتهای سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات به حدی رسید که شایعاتی مبنی بر خنثیسازی و خرابکاری در عملیاتهای خارجی دو طرف منتشر شده بود.
وزارت اطلاعات جاسازی بمب در ساک حجاج ایرانی در سال ۱۳۶۵ را به پلیس عربستان لو میدهد.
منابع نزدیک به #آیت_الله_منتظری مسئولیت این بمبگذاری را به سپاه پاسداران منتسب میکردند.
سپاه پاسداران نیز عملیات وزارت اطلاعات را لو میدهد: ماجرای ربودن ابوالحسن مجتهدزاده از اعضای #سازمان_مجاهدین_خلق در سال ۱۳۶۷ از مشهورترین آنهاست؛سپاه پلیس ترکیه را با خبر کرد؛ ماموران ترکیه مجتهدزاده را از صندوق عقب خودروی یک دیپلمات جمهوری اسلامی و پیش از انتقال به ایران نجات دادند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
روایت۸۱/ روزنامه رسالت یکشنبه ۱۳۷۱/۱۰/۲۰ ، مصاحبه با علی فلاحیان:
….مطرح میشود که امام خمینـی در جلـسهای کـه آقای موسوی اردبیلی، #موسوی_خوئینی_ها ، #ابراهیم_رئیسی و مرحوم آسـید احمـد خمینـی بودهاند گفتند که پرونده رسیدگی به #انفجار_نخست_وزیری مختومه بشود. در ایـن مـورد ممکن هست توضیح بفرمایید؟
بله من هم شنیدم. ولی خوب جزئیاتش را در جریـان نیـستم. شما میتوانید از همان آقایان بپرسید. من شنیدم که حضرت امام فرمودند یک وقتی حالا نقل به مضمون، که یک وقتی آقای رجایی مرحوم در همین اتاق و در آنجـا نشسته بود، صحبت این آقای #بهزاد_نبوی شد.
مرحوم رجایی به من گفت ایشان را میشناسم، از همان زندان فردی مؤمن و قرص بود و او را تأیید میکرد و اینکه دستی در کار هست که افرادی را بدنام کنند و این حرفها در حـدی که من شنیدم ...ولی خُب در اصل بحثی که شما در اول مطرح کردید که ارتباطی ندارد،اینکه به دلایل مختلفی در عرصههای سیاسی یا غیره، پروندهای مختومه اعلام بشود که دلیل بـر برائـت نیـست، من هم حاکم شرع بودم و هم دادستان و بهرحال سوابق کار امنیتی در کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران و وزارت و… به جرات میگویم تا بحال حتی یک فقره هم نشده بود که از جماران پیامی بیاید که فلان پرونده را مختومه کنید، آن هم در چنین پرونده حساس و مهمی ، بالاخره واقعیت این است که رجایی و باهنر و شهید دفتریـان و شهید وحید دستگردی در این انفجار شهید شدند. کسی هم به #اسم مسعود_کشمیری که نفـوذ بالایی هم در بین آقایان نخست وزیری و #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی داشت، عامل این انفجار بود. فراری هم داده شد. شهیدسازی هم شد. ملت و خلق الله هم توسط آقایان مسخره و ملعبه به نظر آمدند و تابوت خالی را بر دوش کشیدند، اسنادی هم جابجا شد و الی ماشاءالله، من به نظرم مرور زمان ابعاد این توطئه را روشنتر هم کرده ولی واقعا همتی برای رسیدگی به این پرونده نیست.
…من چند باری کشمیری را دیده بودم ،در #اطلاعات_نخست_وزیری ، هر باری دیدمش خیلی مبادی آداب و اخلاق اسلامی خودش را نـشان میداد.یا روزه بود یا دائم الوضو،خیلی جانماز آب میکشید،من از همان زمان دید خوبی نسبت به این آدم نداشتم، در اسناد باید باشد من همان زمان درباره ایشان به #خسرو_تهرانی در اطلاعات نخست وزیری چند باری گزارش دادم که ایشان را مراقبت بیشتری کنند.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
….مطرح میشود که امام خمینـی در جلـسهای کـه آقای موسوی اردبیلی، #موسوی_خوئینی_ها ، #ابراهیم_رئیسی و مرحوم آسـید احمـد خمینـی بودهاند گفتند که پرونده رسیدگی به #انفجار_نخست_وزیری مختومه بشود. در ایـن مـورد ممکن هست توضیح بفرمایید؟
بله من هم شنیدم. ولی خوب جزئیاتش را در جریـان نیـستم. شما میتوانید از همان آقایان بپرسید. من شنیدم که حضرت امام فرمودند یک وقتی حالا نقل به مضمون، که یک وقتی آقای رجایی مرحوم در همین اتاق و در آنجـا نشسته بود، صحبت این آقای #بهزاد_نبوی شد.
مرحوم رجایی به من گفت ایشان را میشناسم، از همان زندان فردی مؤمن و قرص بود و او را تأیید میکرد و اینکه دستی در کار هست که افرادی را بدنام کنند و این حرفها در حـدی که من شنیدم ...ولی خُب در اصل بحثی که شما در اول مطرح کردید که ارتباطی ندارد،اینکه به دلایل مختلفی در عرصههای سیاسی یا غیره، پروندهای مختومه اعلام بشود که دلیل بـر برائـت نیـست، من هم حاکم شرع بودم و هم دادستان و بهرحال سوابق کار امنیتی در کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران و وزارت و… به جرات میگویم تا بحال حتی یک فقره هم نشده بود که از جماران پیامی بیاید که فلان پرونده را مختومه کنید، آن هم در چنین پرونده حساس و مهمی ، بالاخره واقعیت این است که رجایی و باهنر و شهید دفتریـان و شهید وحید دستگردی در این انفجار شهید شدند. کسی هم به #اسم مسعود_کشمیری که نفـوذ بالایی هم در بین آقایان نخست وزیری و #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی داشت، عامل این انفجار بود. فراری هم داده شد. شهیدسازی هم شد. ملت و خلق الله هم توسط آقایان مسخره و ملعبه به نظر آمدند و تابوت خالی را بر دوش کشیدند، اسنادی هم جابجا شد و الی ماشاءالله، من به نظرم مرور زمان ابعاد این توطئه را روشنتر هم کرده ولی واقعا همتی برای رسیدگی به این پرونده نیست.
…من چند باری کشمیری را دیده بودم ،در #اطلاعات_نخست_وزیری ، هر باری دیدمش خیلی مبادی آداب و اخلاق اسلامی خودش را نـشان میداد.یا روزه بود یا دائم الوضو،خیلی جانماز آب میکشید،من از همان زمان دید خوبی نسبت به این آدم نداشتم، در اسناد باید باشد من همان زمان درباره ایشان به #خسرو_تهرانی در اطلاعات نخست وزیری چند باری گزارش دادم که ایشان را مراقبت بیشتری کنند.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
[تقی محمدی ۱۹ فروردین ۱۳۶۵ در زندان اوین به طرز مشکوکی به قتل رسید، مرگ او خودکشی در سلول انفرادی با کمربند اعلام شده در حالی که دسترسی وی به کمربند درسلول انفرادی جای ابهام است، او از دانشجویان اشغال کننده سفارت آمریکا و بچه نازیآباد و عضو #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی بود، محمدی در #اطلاعات_نخست_وزیری مسئول بخش خارجی بود، بعد از کودتای نوژه او
در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد، در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام میشود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه طبق گفته محسنی اژهای که بازجوی او بوده شب قبل از «خودکشی» تقی محمدی، او پس از چند بازجویی به این نتیجه رسید که تقی محمدی باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی شده بود که اعتراف کتبی کند، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان در همان بند سعید حجاریان مشغول بازجویی از یک زندانی کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
در بخش ضد جاسوسی، پیگیری جریانات ضدانقلاب راست و ستاد ضد کودتای نوژه فعال شد، در بعد از #انفجار_نخست_وزیری و کشف ارتباط #مسعود_کشمیری با محمدی او بازداشت میشود، بازداشت او در حالی بود که او پس از انفجار هشت شهریور در فاصله کوتاهی ابتدا به عنوان مأمور دفتر اطلاعات و تحقیقات نخستوزیری به کویت اعزام میشود و سپس به عنوان کاردار ایران در افغانستان منصوب میشود.
دادستانی انقلاب به دلیل نزدیکی او با مسعود کشمیری عامل انفجار نخستوزیری، با هماهنگی وزارت خارجه و بدون آشکار نمودن موضوع، او را از کابل فراخواند و در فرودگاه مهرآباد بازداشت کرد. وی بعد از یک هفته مقاومت در بازداشتگاه طبق گفته محسنی اژهای که بازجوی او بوده شب قبل از «خودکشی» تقی محمدی، او پس از چند بازجویی به این نتیجه رسید که تقی محمدی باید به ارتباطش با نفاقیا خیانتش اعتراف کند.
پس از این است که تقی محمدی راضی شده بود که اعتراف کتبی کند، ادامه کار به روز بعد سپرده میشود که دیگر به گفته او در همان شب خودکشی کرده.
#تقی_محمدی پسر خاله #وجیهه_مرصوصی همسر #سعید_حجاریان است و ورای رابطه فامیلی از دوستان بسیار نزدیک حجاریان نیز بوده، در شبی که محمدی گفته میشود در زندان اوین خودکشی کرده ، همان زمان در همان بند سعید حجاریان مشغول بازجویی از یک زندانی کودتای نوژه بوده است]
سعید حجاریان کاشی با نام مستعار #سعید_مظفری ، مهندس فنی لیسانس مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران.
او فعالیت سیاسی خـود را ازنهـاد اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری آغاز کرد و در دوران وزارت #محمدی_ری_شهری در وزارت اطلاعات ، مدیر کل آن وزارتخانه بود، پس ازپایان دولت میرحسین موسوی ودر اواسط دولت اول #اکبر_هاشمی_رفسنجانی بـه تـدریج خود را از وزارت جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست و معاون سیاسی #موسوی_خوئینی_ها رئیس آن مرکز شد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
روایت۵۲/هفته نامه شما، مصاحبه با همسر شهید باهنر، پنج شنبه ۱۳۸۰/۶/۸ :
برای امنیت بیشتر مـا در سـاختمان روبروی نخست وزیری اقامت داشتیم، وقتی ساعت ۳ صدای انفجار آمد، تمـام بـدن مـن لرزید. همه لامپها و شیشههای خانـههای اطـراف، خـرد شـده بـود. پـسر بـزرگم کـه ۱۵ ساله بود، رفت دید ساختمان نخـست وزیـری منفجـر شـده اسـت. آن روز بـا منافقین با خیلیجاها دست به یکی کرده بودند.
آتش نشانی بار اول آمد و شلنگها راباز کرد و گفت آب نداریم،بار دوم آمد گفت شلنگ سوراخ است،بار سوم که دیگر همه ساختمان سوخت و داشت سقف خراب میشـد آمد و آبپاشی کرد.
پسر ۳ سالهام مرا بغـل کـرده بـود و میگفت بابـام داره میسوزه. من هم هر جا زنگ زدم، گفتند: باهنر نیست، آخر سر یکی از بچههای نخست وزیری که مجروح شده بود فکر کنم آقای تاجیک بود یا تهرانی به من گفت نترس نترس زندهاند و بردنشان بیمارستان،همین لحظات بود که دیدم خانم شهید چمران گریه کنان آمد و دست انداخت گردن من و شروع کرد به گریه. مـن باورم نشد. شب خانم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی آمد. به او گفتم به آقای هاشمی بگوید به ما اجازه ملاقات با باهنر را بدهند، بیمارستان است و ممنوع الملاقات، گفت آقای هاشمی میگوید از نظر امنیتی نمیشود.
تا شب در خانه ما رفت و آمد بـود.
سـاعت ۷ صـبح شنیدم که خانم رجایی در رادیو میگفت به من تسلیت نگوئید تبریک بگوئید که همسرم شهید شده، که من دیگـر باورم شد ...آخرین روز، شهادت ...صبح یکی زنگ زد و گفت نروید نخست وزیری میخواهند شما را شهید کنند. ایشان خندهای کرد و رفت سرکار...
[هیچ مقام مسئولی از جمله #بیژن_تاجیک یا #خسرو_تهرانی تاکنون توضیح ندادهاند که چرا گفتهاند باهنر و رجایی کشته نشدهاند، حتی هاشمی نیز هرگز توضیح نداده چرا گفته است باهنر در بیمارستان است و ممنوع الملاقات، همسر #محمد_جواد_باهنر گفته است فردی که آن روز صبح با باهنر تماس گرفته را میشناسد که به باهنر گفته امرپز میخواهند بکشن تو را ، اما به دستور خمینی سکوت کرده ونامش را نمیگوید]
روزنامه جمهوری اسلامی، سه شنبه ۱۳۶۰/۶/۱۰:
تهران - خبرگزاری پارس به نقل از فرانس پرس از پاریس گـزارش داد:
#سازمان_مجاهدین_خلق_ایران عصر یکشنبه گذشته با انتـشار اعلامیهای مـسئولیت #انفجار_نخست_وزیری ایران را به عهده گرفت.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
برای امنیت بیشتر مـا در سـاختمان روبروی نخست وزیری اقامت داشتیم، وقتی ساعت ۳ صدای انفجار آمد، تمـام بـدن مـن لرزید. همه لامپها و شیشههای خانـههای اطـراف، خـرد شـده بـود. پـسر بـزرگم کـه ۱۵ ساله بود، رفت دید ساختمان نخـست وزیـری منفجـر شـده اسـت. آن روز بـا منافقین با خیلیجاها دست به یکی کرده بودند.
آتش نشانی بار اول آمد و شلنگها راباز کرد و گفت آب نداریم،بار دوم آمد گفت شلنگ سوراخ است،بار سوم که دیگر همه ساختمان سوخت و داشت سقف خراب میشـد آمد و آبپاشی کرد.
پسر ۳ سالهام مرا بغـل کـرده بـود و میگفت بابـام داره میسوزه. من هم هر جا زنگ زدم، گفتند: باهنر نیست، آخر سر یکی از بچههای نخست وزیری که مجروح شده بود فکر کنم آقای تاجیک بود یا تهرانی به من گفت نترس نترس زندهاند و بردنشان بیمارستان،همین لحظات بود که دیدم خانم شهید چمران گریه کنان آمد و دست انداخت گردن من و شروع کرد به گریه. مـن باورم نشد. شب خانم #اکبر_هاشمی_رفسنجانی آمد. به او گفتم به آقای هاشمی بگوید به ما اجازه ملاقات با باهنر را بدهند، بیمارستان است و ممنوع الملاقات، گفت آقای هاشمی میگوید از نظر امنیتی نمیشود.
تا شب در خانه ما رفت و آمد بـود.
سـاعت ۷ صـبح شنیدم که خانم رجایی در رادیو میگفت به من تسلیت نگوئید تبریک بگوئید که همسرم شهید شده، که من دیگـر باورم شد ...آخرین روز، شهادت ...صبح یکی زنگ زد و گفت نروید نخست وزیری میخواهند شما را شهید کنند. ایشان خندهای کرد و رفت سرکار...
[هیچ مقام مسئولی از جمله #بیژن_تاجیک یا #خسرو_تهرانی تاکنون توضیح ندادهاند که چرا گفتهاند باهنر و رجایی کشته نشدهاند، حتی هاشمی نیز هرگز توضیح نداده چرا گفته است باهنر در بیمارستان است و ممنوع الملاقات، همسر #محمد_جواد_باهنر گفته است فردی که آن روز صبح با باهنر تماس گرفته را میشناسد که به باهنر گفته امرپز میخواهند بکشن تو را ، اما به دستور خمینی سکوت کرده ونامش را نمیگوید]
روزنامه جمهوری اسلامی، سه شنبه ۱۳۶۰/۶/۱۰:
تهران - خبرگزاری پارس به نقل از فرانس پرس از پاریس گـزارش داد:
#سازمان_مجاهدین_خلق_ایران عصر یکشنبه گذشته با انتـشار اعلامیهای مـسئولیت #انفجار_نخست_وزیری ایران را به عهده گرفت.
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
روایت۷۴/نشریه پیام هامون شهریور ۱۳۷۸، محسن سازگارا:
من خودم قبل از انقلاب هم، یک مبارز خارج از کشور بودم در آمریکا،از فعالین جنبش دانـشجویی بـودم،جنـبش دانشجویی در خارج از کشور، قبل از انقلاب بُرد خاصی داشـت. امـا در آن مقطـع، وظیفه خودم میدانستم که بلافاصله به کشور برگردم. به خصوص حرفهایی هم مطرح بود، که اینها محارب باخدا هستند و مفسدفیالارضاند و از این مزخرفات. این بـود که میخواستم حتماً بیایم و اعتراض خودم را در داخل ایران از طریق اعتصاب غذا در زندان انجام بدهم....
سایت تقاطع، محسن سازگارا در گفتگو با علیرضا کیانی:
سر پرونده نخستوزیری با اسدالله لاجوردی درگیر بودم. مستقیما با او سرشاخ شدم. در پرونده #انفجار_نخست_وزیری به من و دوستانم تهمت قتل رجایی و باهنر را زد وسرسختانه اعتقاد داشت من وخسرو تهرانی و نبوی رجایی وباهنر را کشتیم…
روزنامه دوران امروز، یکشنبه ۱۳۷۹/۲/۲۱ - مصاحبه با بهزاد نبوی:
سؤال: جریان انفجار نخست وزیری چیست؟
#بهزاد_نبوی این خیلی جالب است. بحث انفجار نخـست وزیـری را در مرحلـه اول به بنده منتسب کردند و در مرحله بعد چسباندند به سازگارا معاون من و تهرانی مسئول اطلاعات_نخست_وزیری بعد خواستند #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را به همراه من در پرونده، شریک و ذینفع کنند.
از سال ۱۳۶۰ و به دنبال فاجعه انفجار نخست وزیری، عناصری از جناح راست،در آن زمان به دنبال ایجاد این پرونده علیه بنده بودند. تا به این طریق بتوانند ابتـدا بنده و به تبع آن بعضی از عناصر سازمان را از صحنه خارج کنند،تا خیلی جاها هم پیش رفتند. علیرغم اینکه امـام رحمه الله علیـه در سـال ۱۳۶۴ و یا ۱۳۶۵ براساس گزارش رئیس قوه قضائیه وقت، موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور #موسوی_خوئینی_ها و دادستان انقلاب اسلامی، ابراهیم رئیسی که در یک جلسه، هر سه به حضور امام رسیدند. در آنجا گزارش پرونده را پس از بازجوئیهای مفصل از تمام افرادی که در ایـن زمینـه مـتهم بودنـد،انجام داده بودند.گزارش نتایج را به ایشان ارائه دادند. ایشان دستور مختومه شدن پرونده را بـه دلیـل عدم وقوع بزه صادر کردند و حتی دستور دادند کسانی که در این پروندهسازی شرکت داشتهاند، تحت پیگرد قرار بگیرند؛ تا اینکه معلوم شود، این افراد از کجا آمدهاند و چرا علیه خدمتگزاران انقلاب و نظام، پروندهسازی میکنند، که البته این کار هرگز انجام نشد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
من خودم قبل از انقلاب هم، یک مبارز خارج از کشور بودم در آمریکا،از فعالین جنبش دانـشجویی بـودم،جنـبش دانشجویی در خارج از کشور، قبل از انقلاب بُرد خاصی داشـت. امـا در آن مقطـع، وظیفه خودم میدانستم که بلافاصله به کشور برگردم. به خصوص حرفهایی هم مطرح بود، که اینها محارب باخدا هستند و مفسدفیالارضاند و از این مزخرفات. این بـود که میخواستم حتماً بیایم و اعتراض خودم را در داخل ایران از طریق اعتصاب غذا در زندان انجام بدهم....
سایت تقاطع، محسن سازگارا در گفتگو با علیرضا کیانی:
سر پرونده نخستوزیری با اسدالله لاجوردی درگیر بودم. مستقیما با او سرشاخ شدم. در پرونده #انفجار_نخست_وزیری به من و دوستانم تهمت قتل رجایی و باهنر را زد وسرسختانه اعتقاد داشت من وخسرو تهرانی و نبوی رجایی وباهنر را کشتیم…
روزنامه دوران امروز، یکشنبه ۱۳۷۹/۲/۲۱ - مصاحبه با بهزاد نبوی:
سؤال: جریان انفجار نخست وزیری چیست؟
#بهزاد_نبوی این خیلی جالب است. بحث انفجار نخـست وزیـری را در مرحلـه اول به بنده منتسب کردند و در مرحله بعد چسباندند به سازگارا معاون من و تهرانی مسئول اطلاعات_نخست_وزیری بعد خواستند #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی را به همراه من در پرونده، شریک و ذینفع کنند.
از سال ۱۳۶۰ و به دنبال فاجعه انفجار نخست وزیری، عناصری از جناح راست،در آن زمان به دنبال ایجاد این پرونده علیه بنده بودند. تا به این طریق بتوانند ابتـدا بنده و به تبع آن بعضی از عناصر سازمان را از صحنه خارج کنند،تا خیلی جاها هم پیش رفتند. علیرغم اینکه امـام رحمه الله علیـه در سـال ۱۳۶۴ و یا ۱۳۶۵ براساس گزارش رئیس قوه قضائیه وقت، موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور #موسوی_خوئینی_ها و دادستان انقلاب اسلامی، ابراهیم رئیسی که در یک جلسه، هر سه به حضور امام رسیدند. در آنجا گزارش پرونده را پس از بازجوئیهای مفصل از تمام افرادی که در ایـن زمینـه مـتهم بودنـد،انجام داده بودند.گزارش نتایج را به ایشان ارائه دادند. ایشان دستور مختومه شدن پرونده را بـه دلیـل عدم وقوع بزه صادر کردند و حتی دستور دادند کسانی که در این پروندهسازی شرکت داشتهاند، تحت پیگرد قرار بگیرند؛ تا اینکه معلوم شود، این افراد از کجا آمدهاند و چرا علیه خدمتگزاران انقلاب و نظام، پروندهسازی میکنند، که البته این کار هرگز انجام نشد.
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
روایت۸۰ / روزنامه جمهوریت، چاپ آنکارا، ۱۹۸۲/۳/۳ رفیقدوست از خطرناکترین باند ایران میگوید:
رفیقدوست، کمی ترکی و اندکی نیز عربی میداند، مردمک چشمانش دائماً در حال حرکت بوده و بر جای خود قرار ندارد. باهوش بودن خود را در همان یکی دو دقیقه اول صحبت نشان میدهد. تانشوغ بلهدا سفیر ترکیه در ایران اورا یکی از ۳ تا ۵ نفر اعضای ستون رژیم ایران میداند… از #محسن_رفیقدوست میپرسم کـه آیـا عـاملین #انفجار_دفتر_حزب_جمهوری_اسلامی که منجر به کشته شدن بهشتی و ۷۲ نفـر دیگـر شد و نیز عاملین #انفجار_نخست_وزیری که در نتیجـه آن رجـایی، رئـیس جمهـور و باهنر، نخستوزیر کشته شدند، مشخص شده است؟
میگوید عاملین را شناختهایم، عامل انفجـار مرکـز حـزب جمهوری اسلامی، شخصی به نام #محمد_رضا_کلاهی بود،او عامل انفجار نخست وزیری را هم فردی به نام #مسعود_کشمیری میداند ، او مدیر حفاظت اطلاعات نخست وزیری بوده است. براساس اظهارات خود آنهایی که از این انفجار، جان سالم به در بردهاند، کـشمیری در روز حادثه نزد باهنر و رجایی رفته و پس از بازگشت از پیش آنها، کیف خود را در کنار آنها نهاده است. پس از دور شدن وی از محیط یعنی ۲ - ۳ دقیقه بعد، انفجار روی داده است. در اوایل گفته میشد که کشمیری نیز زیر آوار مانده است. اما تروریست از
این فرصت استفاده کرده و خود را از انظار دور نگهداشته بـود، کـشمیری را یـک ساعت بعد از حادثه دیده بودند و اکنون نیـز براسـاس اخبـار رسـیده وی در اروپا میباشد.
#محسن_رفیق_دوست میگوید رجایی، باهنر و دفتریان، در آن حادثه کشته شدند ، رفیقدوست کسی است که در شناسایی جـسد رجـایی کمک کرده است، او را از دندانهایش تشخیص داده، رجایی با او دوستی ۲۲ ساله داشته و با هم در زندان بودهاند.
رفیق دوست به صراحت میگوید نمیپذیرد که کشمیری عضو #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران باشد و میگوید شاید اکنون عضو آن سازمان باشد اما آنزمان نبوده او میگوید اگر کشمیری دوستانی در نخست وزیری ایران نداشت نه میتوانست نفوذ کند و نه میتوانست بمب گذاری کند و نه فرار، او حتی معتقد است اصلا چه دلیلی دارد که باید بپذیریم او از ایران خارج شده؟ همه دنبال او در اروپا و آمریکا میگردند اما از کجا معلوم در جایی از ایران مخفی نشده باشد تا اوضاع آرام شود؟
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
رفیقدوست، کمی ترکی و اندکی نیز عربی میداند، مردمک چشمانش دائماً در حال حرکت بوده و بر جای خود قرار ندارد. باهوش بودن خود را در همان یکی دو دقیقه اول صحبت نشان میدهد. تانشوغ بلهدا سفیر ترکیه در ایران اورا یکی از ۳ تا ۵ نفر اعضای ستون رژیم ایران میداند… از #محسن_رفیقدوست میپرسم کـه آیـا عـاملین #انفجار_دفتر_حزب_جمهوری_اسلامی که منجر به کشته شدن بهشتی و ۷۲ نفـر دیگـر شد و نیز عاملین #انفجار_نخست_وزیری که در نتیجـه آن رجـایی، رئـیس جمهـور و باهنر، نخستوزیر کشته شدند، مشخص شده است؟
میگوید عاملین را شناختهایم، عامل انفجـار مرکـز حـزب جمهوری اسلامی، شخصی به نام #محمد_رضا_کلاهی بود،او عامل انفجار نخست وزیری را هم فردی به نام #مسعود_کشمیری میداند ، او مدیر حفاظت اطلاعات نخست وزیری بوده است. براساس اظهارات خود آنهایی که از این انفجار، جان سالم به در بردهاند، کـشمیری در روز حادثه نزد باهنر و رجایی رفته و پس از بازگشت از پیش آنها، کیف خود را در کنار آنها نهاده است. پس از دور شدن وی از محیط یعنی ۲ - ۳ دقیقه بعد، انفجار روی داده است. در اوایل گفته میشد که کشمیری نیز زیر آوار مانده است. اما تروریست از
این فرصت استفاده کرده و خود را از انظار دور نگهداشته بـود، کـشمیری را یـک ساعت بعد از حادثه دیده بودند و اکنون نیـز براسـاس اخبـار رسـیده وی در اروپا میباشد.
#محسن_رفیق_دوست میگوید رجایی، باهنر و دفتریان، در آن حادثه کشته شدند ، رفیقدوست کسی است که در شناسایی جـسد رجـایی کمک کرده است، او را از دندانهایش تشخیص داده، رجایی با او دوستی ۲۲ ساله داشته و با هم در زندان بودهاند.
رفیق دوست به صراحت میگوید نمیپذیرد که کشمیری عضو #سازمان_مجاهدین_خلق_ایران باشد و میگوید شاید اکنون عضو آن سازمان باشد اما آنزمان نبوده او میگوید اگر کشمیری دوستانی در نخست وزیری ایران نداشت نه میتوانست نفوذ کند و نه میتوانست بمب گذاری کند و نه فرار، او حتی معتقد است اصلا چه دلیلی دارد که باید بپذیریم او از ایران خارج شده؟ همه دنبال او در اروپا و آمریکا میگردند اما از کجا معلوم در جایی از ایران مخفی نشده باشد تا اوضاع آرام شود؟
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
Forwarded from ایران بریفینگ
قسمت اول / در سلسله بخشهای مروری بر تشکیل نهادهای اطلاعاتی در جمهوری بارها نام خسروتهرانی آورد شده بود، بخشی از آن اطلاعات برای اولین بار منتشر میشد، به دلیل سئوالات مکرر مخاطبان بر آن شدیمنگاه دقیقتری بر این مهمترین و البته مرموزترین فرد در میان «چپهای امنیتی» بیندازیم:
خسرو قنبری تهرانی که با نام #خسرو_تهرانی شناخته شده است، در سال ۱۳۳۳ در تهران متولد شد.
از اوایل دهه ۱۳۵۰ به واسطه ارتباط درون مدرسه با برخی چهرههای سازمان مجاهدین،جذب آنها شد. او که از مرتبطین تشکیلاتی «محسن خاموشی» بوده است، پس از ترور تشکیلاتی «مجید شریف واقفی» توسط «محسن خاموشی» و دستگیری و عدم مقاومت خاموشی لو رفته و به جرم ارتباط تشکیلاتی با سازمان از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ به زندان افتاد و موفق به ادامه تحصیل خود در رشته کشاورزی در کرج نمی شود.
در زندان او در ابتدا به طیف «میثمی» گرایش داشته و پس از آن با برخی مؤسسین #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی همچون #بهزاد_نبوی و #مصطفی_قنادها صمیمیت مییابد.
از دوستان نزدیک و همفکر وی در دوران حضور در سازمان مجاهدین خلق، «حسین ابریشمچی» بوده است.
خسرو تهرانی یک بار با حسین ابریشمچی جهت تربیت و آموزش تشکیلاتی سوار بر یک موتوسیکلت به زاهدان رفته و بر میگردد.
با پیروزی انقلاب خسرو تهرانی به عنوان یکی از اعضای کمیته انقلاب مرکز (کمیته بهارستان) شروع به فعالیت نمود، سپس بازپرس و پس از آن مسئول اطّلاعات آن کمیته گشت.
سپس در دوره رجایی و زمانی که «بهزاد نبوی» بسط ید کامل داشت، به عنوان مسئول دفتر اطّلاعات و تحقیقات دفتر نخست وزیری منصوب شد و در نهایت دبیر شورای امنیت گشت که «کشمیری» از سوی او دعوت کننده جلسات بود و شأن قائم مقامی وی را داشت.
یکی از مسئولیتهای #اطلاعات_نخست_وزیری در آن زمان مسئولیت سایتهای شنود آمریکاییها در بهشهر و کبکان بوده است.
پیش از انقلاب این پایگاههای پیشرفته و سرّی در اختیار مطلق آمریکاییها بوده و از ۱۱۹ نفر پرسنل ایرانی مشغول در آن فقط سپهبد برنجیان رئیس سابق ضدّ اطّلاعات نیروی هوایی ارتش ، اجازه ورود به آنها را داشته است.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خسرو قنبری تهرانی که با نام #خسرو_تهرانی شناخته شده است، در سال ۱۳۳۳ در تهران متولد شد.
از اوایل دهه ۱۳۵۰ به واسطه ارتباط درون مدرسه با برخی چهرههای سازمان مجاهدین،جذب آنها شد. او که از مرتبطین تشکیلاتی «محسن خاموشی» بوده است، پس از ترور تشکیلاتی «مجید شریف واقفی» توسط «محسن خاموشی» و دستگیری و عدم مقاومت خاموشی لو رفته و به جرم ارتباط تشکیلاتی با سازمان از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ به زندان افتاد و موفق به ادامه تحصیل خود در رشته کشاورزی در کرج نمی شود.
در زندان او در ابتدا به طیف «میثمی» گرایش داشته و پس از آن با برخی مؤسسین #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی همچون #بهزاد_نبوی و #مصطفی_قنادها صمیمیت مییابد.
از دوستان نزدیک و همفکر وی در دوران حضور در سازمان مجاهدین خلق، «حسین ابریشمچی» بوده است.
خسرو تهرانی یک بار با حسین ابریشمچی جهت تربیت و آموزش تشکیلاتی سوار بر یک موتوسیکلت به زاهدان رفته و بر میگردد.
با پیروزی انقلاب خسرو تهرانی به عنوان یکی از اعضای کمیته انقلاب مرکز (کمیته بهارستان) شروع به فعالیت نمود، سپس بازپرس و پس از آن مسئول اطّلاعات آن کمیته گشت.
سپس در دوره رجایی و زمانی که «بهزاد نبوی» بسط ید کامل داشت، به عنوان مسئول دفتر اطّلاعات و تحقیقات دفتر نخست وزیری منصوب شد و در نهایت دبیر شورای امنیت گشت که «کشمیری» از سوی او دعوت کننده جلسات بود و شأن قائم مقامی وی را داشت.
یکی از مسئولیتهای #اطلاعات_نخست_وزیری در آن زمان مسئولیت سایتهای شنود آمریکاییها در بهشهر و کبکان بوده است.
پیش از انقلاب این پایگاههای پیشرفته و سرّی در اختیار مطلق آمریکاییها بوده و از ۱۱۹ نفر پرسنل ایرانی مشغول در آن فقط سپهبد برنجیان رئیس سابق ضدّ اطّلاعات نیروی هوایی ارتش ، اجازه ورود به آنها را داشته است.
#چپهای_امنیتی #چپهای_اسلامی
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرای ترانه «ساغرم شکست ای ساقی» استاد همایون خرم است که بانو مرضیه آن را اجرا کرده است در مراسم عزاداری شرق تهران که توسط #سپاه_محمد_رسول_الله_تهران_بزرگ برگزار و بصورت همزمان از #صداوسیما پخش گردیده در حالی تعجب کاربران #شبکه_های_اجتماعی و مردم را برانگیخته که #جمهوری_اسلامی #بانو_مرضیه را خواننده #سازمان_مجاهدین_خلق مینامد و حالا دقیقا ترانه وی عینا و بدون کم و کاست در مجلس #سپاه_پاسداران خوانده میشود!
#سپاه_پاسداران به نظر میرسد با توجه به عدم رغبت مردم به حضور در #مجالس_عزاداری از هر دستاویزی برای کشاندن ملت به مراسم فروگذار نکرده است!
پیش از این و در ماه محرم گذشته چند تن از مراجع تقلید شیعه و روحانیون متنفذ در #حوزه_علمیه_قم از «رواج مداحیهای خلاف عرف و مبتذل» و همچنین « بر اساس ترانههای غربی و لس آنجلسی » گلایه نموده بودند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سپاه_پاسداران به نظر میرسد با توجه به عدم رغبت مردم به حضور در #مجالس_عزاداری از هر دستاویزی برای کشاندن ملت به مراسم فروگذار نکرده است!
پیش از این و در ماه محرم گذشته چند تن از مراجع تقلید شیعه و روحانیون متنفذ در #حوزه_علمیه_قم از «رواج مداحیهای خلاف عرف و مبتذل» و همچنین « بر اساس ترانههای غربی و لس آنجلسی » گلایه نموده بودند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
امروز سالمرگ حسن لاهوتی است،در ایران بریفینگ به کرات در مورد لاهوتی گفته شده است، مرور مختصری داریم به چند مطلب از لاهوتی ، کامل این نوشتار در ایران بریفینگ همچنان موجود است:
قسمت پنجم / وحید لاهوتی فرزند آیت الله #حسن_لاهوتی اشکوری از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود.
آیتالله لاهوتی پس از انقلاب به عنوان نماینده رشت به مجلس اول راه یافت. او قبل از نمایندگی مجلس با حکم مستقیم آیتالله خمینی فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی را بر عهده داشت.
لاهوتی همچنین امام جمعه رشت بود.
#وحید_لاهوتی ۴ آبان ۱۳۶۰ دستگیر شد و در ۶ آبان مامورین پدر او آیتالله لاهوتی را هم دستگیر کردند که چند ساعت بعد به طور نامعلومی در زندان_اوین فوت کرد(در سلسله نوشتار #مرگهای_مشکوک_نظامیان به تفصیل توضیح داده شد)
وحید لاهوتی در ۴ آبان سال ۱۳۶۰ دستگیر شد و در ۶ آبان مأموران پدر او آیتالله لاهوتی را هم دستگیر کردند که چند ساعت بعد بهطور نامعلومی فوت کرد.جمهوری اسلامی معتقد است وحید با مأموران به ساختمان پلاسکو رفته تا دوست خود را لو بدهد اما در آنجا خود را از طبقه سوم پایین انداخته و پس از انتقال به بیمارستان خود را مجددا از تخت پایین انداخته و فوت کرد.
عروس لاهوتی یعنی #فائزه_هاشمی گفته است : «هم حسن لاهوتی و هم فرزند او، وحید را کشتند.»
#فاطمه_هاشمی، دختر دیگر #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و عروس دیگر لاهوتی اعلام کرد که هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود یعنی سعید و حمید لاهوتی توصیه کرده بود که برای حفظ مصالح حکومت جمهوری اسلامی، دربارهٔ شیوه مرگ لاهوتی سکوت کنند.
#سازمان_مجاهدین_خلق_ایران در سال ١٣٤٤ پایه گذاری شد که از نظر ایدهئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان پس از استقرار جمهوری اسلامی، رهبری خمینی را پذیرفت و به دفاع از انقلاب اسلامی پرداختند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آنها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاهها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد. و رفته رفته از دهه شصت وارد مخالفت نظامی با جمهوری اسلامی شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
قسمت پنجم / وحید لاهوتی فرزند آیت الله #حسن_لاهوتی اشکوری از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود.
آیتالله لاهوتی پس از انقلاب به عنوان نماینده رشت به مجلس اول راه یافت. او قبل از نمایندگی مجلس با حکم مستقیم آیتالله خمینی فرماندهی کمیتههای انقلاب اسلامی را بر عهده داشت.
لاهوتی همچنین امام جمعه رشت بود.
#وحید_لاهوتی ۴ آبان ۱۳۶۰ دستگیر شد و در ۶ آبان مامورین پدر او آیتالله لاهوتی را هم دستگیر کردند که چند ساعت بعد به طور نامعلومی در زندان_اوین فوت کرد(در سلسله نوشتار #مرگهای_مشکوک_نظامیان به تفصیل توضیح داده شد)
وحید لاهوتی در ۴ آبان سال ۱۳۶۰ دستگیر شد و در ۶ آبان مأموران پدر او آیتالله لاهوتی را هم دستگیر کردند که چند ساعت بعد بهطور نامعلومی فوت کرد.جمهوری اسلامی معتقد است وحید با مأموران به ساختمان پلاسکو رفته تا دوست خود را لو بدهد اما در آنجا خود را از طبقه سوم پایین انداخته و پس از انتقال به بیمارستان خود را مجددا از تخت پایین انداخته و فوت کرد.
عروس لاهوتی یعنی #فائزه_هاشمی گفته است : «هم حسن لاهوتی و هم فرزند او، وحید را کشتند.»
#فاطمه_هاشمی، دختر دیگر #اکبر_هاشمی_رفسنجانی و عروس دیگر لاهوتی اعلام کرد که هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود یعنی سعید و حمید لاهوتی توصیه کرده بود که برای حفظ مصالح حکومت جمهوری اسلامی، دربارهٔ شیوه مرگ لاهوتی سکوت کنند.
#سازمان_مجاهدین_خلق_ایران در سال ١٣٤٤ پایه گذاری شد که از نظر ایدهئولوژی، تشکیلاتی مذهبی و معتقد به اصول و مبانی اسلام بود. این سازمان پس از استقرار جمهوری اسلامی، رهبری خمینی را پذیرفت و به دفاع از انقلاب اسلامی پرداختند، حضور در ارگانهای حکومتی و شرکت فعال در حیات سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار دادند. در دو سال اول انقلاب، آنها هواداران بسیاری، به ویژه در مدارس و دانشگاهها، یافتند ولی تلاششان برای کسب قدرت سیاسی، چه از طریق انتصاب توسط مقامات و چه از طریق انتخاب توسط مردم با مخالفت شدید رهبران جمهوری اسلامی روبه رو شد. و رفته رفته از دهه شصت وارد مخالفت نظامی با جمهوری اسلامی شدند.
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
روزنامه ایران، دوشنبه ۱۳۷۹/۸/۹، #علی_فلاحیان:
…آقای خاتمی که آمد خیلی سعی کرد دبیر #شورای_عالی_امنیت_ملی را کسی دیگری را که حالا نمیخواهم اسم ببرم بگذارد ولی نتوانست و انتخاب شد ولی بهر حال هرطوری بود #علی_ربیعی را کرد مسئول اجرایی شورای امنیت ملی، موضوعات خیلی مهم امنیتی که همه دستگاهها دارند، تجارت با عراق، ارتباطات ویژه و دست عباد است...
در حقیقت آقای خاتمی گذشته از دوستان سابقش که در وزارت خارجه دارد، مثل دکتر صدر یا سرمدی، آدمهای مطمئنتری مثل امینزاده یا خـرازی را هم فرستاد و آنجا را سهم آنها کرد، در دبیرخانه هم عباد را گذاشت... تاجزاده را در وزارت کشور؛ چون آنجا را کلیدی میدانستند، آنها. ارشاد هم که آقای مهاجرانی که خطش در مسائل فرهنگی خیلی جلوتر از آنهاست...
س در وزارت اطلاعات چطور؟
فلاحیان: در وزارت اطلاعات هم با مشکل مواجه شدند. مثلا آقـای #دری_نجف_آبادی را گذاشتند، به امید اینکه بتوانند عباد، #خسرو_تهرانی و #سعید_حجاریان بشوند همه کاره و آنجا را حالا بچرخانند. ولی خوب اصطکاک پیدا کردند، در حدی که سعید را اصلا داخل وزارتخانه راه هم ندادند!…
روزنامه فتح،سه شنبه ۱۳۷۹/۱/۱۶،سعید حجاریان:
…بنده از سال ۶۸ که به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری آمدم، اولین طرح پژوهشی توسعه سیاسی را در آنجـا نوشـتم و مطـابق بـا آن طـرح،گروههای تحقیقاتی و پژوهشی را سازمان دادم. کار من در طی هشت سـال، پیـشبرد پروژه توسعه سیاسی به گونهای تئوریک و نظری بوده است. البته بنده فقط در تئوری و در نظریهپردازی برای الگوی ایرانی توسعه سیاسـی،کـار نکـردم کـه ثمـره کارهـای پژوهشیام توسط مسئولین وقت به بایگانی سپرده شود،در کنارش کار اکتیو سیاسی هم کردهام[!!؟]]
مثلا همکاری در جهت راه انداختن روزنامه سلام و احیاء مجدد #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و ...در کنار کارهای تئوریک و مقـالاتی کـه نوشـتم، تدریس وکارهای آموزشی که داشتیم، کارهای مشترکی که با دوستان دوم خردادی داشتیم مثل ستاد انتخاباتی آقای خاتمی و… یعنی منظورم این است که فقط یک محقق و پژوهـشگر محـض نبودم که در اتاقی بنشینم و نظر و تئوریهای خودم را به مسئولین بدهم تا بایگانی
کنند کار خود را هم در کنار آن میکردم،کار مشروعی هم بوده، به آن اعتقاد هم داشتهام...
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
…آقای خاتمی که آمد خیلی سعی کرد دبیر #شورای_عالی_امنیت_ملی را کسی دیگری را که حالا نمیخواهم اسم ببرم بگذارد ولی نتوانست و انتخاب شد ولی بهر حال هرطوری بود #علی_ربیعی را کرد مسئول اجرایی شورای امنیت ملی، موضوعات خیلی مهم امنیتی که همه دستگاهها دارند، تجارت با عراق، ارتباطات ویژه و دست عباد است...
در حقیقت آقای خاتمی گذشته از دوستان سابقش که در وزارت خارجه دارد، مثل دکتر صدر یا سرمدی، آدمهای مطمئنتری مثل امینزاده یا خـرازی را هم فرستاد و آنجا را سهم آنها کرد، در دبیرخانه هم عباد را گذاشت... تاجزاده را در وزارت کشور؛ چون آنجا را کلیدی میدانستند، آنها. ارشاد هم که آقای مهاجرانی که خطش در مسائل فرهنگی خیلی جلوتر از آنهاست...
س در وزارت اطلاعات چطور؟
فلاحیان: در وزارت اطلاعات هم با مشکل مواجه شدند. مثلا آقـای #دری_نجف_آبادی را گذاشتند، به امید اینکه بتوانند عباد، #خسرو_تهرانی و #سعید_حجاریان بشوند همه کاره و آنجا را حالا بچرخانند. ولی خوب اصطکاک پیدا کردند، در حدی که سعید را اصلا داخل وزارتخانه راه هم ندادند!…
روزنامه فتح،سه شنبه ۱۳۷۹/۱/۱۶،سعید حجاریان:
…بنده از سال ۶۸ که به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری آمدم، اولین طرح پژوهشی توسعه سیاسی را در آنجـا نوشـتم و مطـابق بـا آن طـرح،گروههای تحقیقاتی و پژوهشی را سازمان دادم. کار من در طی هشت سـال، پیـشبرد پروژه توسعه سیاسی به گونهای تئوریک و نظری بوده است. البته بنده فقط در تئوری و در نظریهپردازی برای الگوی ایرانی توسعه سیاسـی،کـار نکـردم کـه ثمـره کارهـای پژوهشیام توسط مسئولین وقت به بایگانی سپرده شود،در کنارش کار اکتیو سیاسی هم کردهام[!!؟]]
مثلا همکاری در جهت راه انداختن روزنامه سلام و احیاء مجدد #سازمان_مجاهدین_انقلاب_اسلامی و ...در کنار کارهای تئوریک و مقـالاتی کـه نوشـتم، تدریس وکارهای آموزشی که داشتیم، کارهای مشترکی که با دوستان دوم خردادی داشتیم مثل ستاد انتخاباتی آقای خاتمی و… یعنی منظورم این است که فقط یک محقق و پژوهـشگر محـض نبودم که در اتاقی بنشینم و نظر و تئوریهای خودم را به مسئولین بدهم تا بایگانی
کنند کار خود را هم در کنار آن میکردم،کار مشروعی هم بوده، به آن اعتقاد هم داشتهام...
ادامه دارد…
#جمهوری_اشباح
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing