Forwarded from کپی رایتینگ با محتوازیست (Hossein Vojdani)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ چگونه تمام اعداد انگلیسی یا عربی متن را فقط با یک دستور فارسی کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
Find what:
| #فارسیسازی_اعداد| #اعداد_فارسی | #تبدیل_اعداد_انگلیسی | #تبدیل_اعداد_عربی | #دستورکلی |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ چگونه تمام اعداد انگلیسی یا عربی متن را فقط با یک دستور فارسی کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
Find what:
^#
| #فارسیسازی_اعداد| #اعداد_فارسی | #تبدیل_اعداد_انگلیسی | #تبدیل_اعداد_عربی | #دستورکلی |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ چگونه تمام فاصلههای اضافهٔ متن را فقط با یک دستور به یک فاصله تبدیل کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
Find what:
| #حذف_فاصله_اضافه | #فاصله_اضافه | #دستورکلی | #جستجوجایگزینی |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ چگونه تمام فاصلههای اضافهٔ متن را فقط با یک دستور به یک فاصله تبدیل کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
Find what:
^w
| #حذف_فاصله_اضافه | #فاصله_اضافه | #دستورکلی | #جستجوجایگزینی |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ چگونه فقط با یک کلید هر متنی را بدون انتقال لینکها و فرمتهای آن در ورد کپی کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
📌پ.ن. از پیستاسپشیال (میانبر Alt+Ctrl+V) حالت Unformatted Unicode Text را برگزینید.
| #کپی_وب | #وب | #حذف_لینک | #حذف_فرمت | #کپیپیست | #پیست_اسپشیال | #Unformatted_Unicode_Text #Paste_Special |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ چگونه فقط با یک کلید هر متنی را بدون انتقال لینکها و فرمتهای آن در ورد کپی کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
| #کپی_وب | #وب | #حذف_لینک | #حذف_فرمت | #کپیپیست | #پیست_اسپشیال | #Unformatted_Unicode_Text #Paste_Special |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ چگونه سریع و بدون بههمریختگی به شعر کشیدگی دهیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
| #شعر | #تایپ_شعر | #ترازبندی_شعر |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ چگونه سریع و بدون بههمریختگی به شعر کشیدگی دهیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
| #شعر | #تایپ_شعر | #ترازبندی_شعر |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ چگونه بدون خطا و اتلاف وقت در جدول خود شمارهردیف خودکار درج کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
| #شماره_ردیف_جدول | #شماره_خودکار_ردیف_جدول | #جدول | #ردیف_جدول | #نامبرینگ |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ چگونه بدون خطا و اتلاف وقت در جدول خود شمارهردیف خودکار درج کنیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
| #شماره_ردیف_جدول | #شماره_خودکار_ردیف_جدول | #جدول | #ردیف_جدول | #نامبرینگ |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ چگونه فقط با یک کلیک اعداد متن را در یک راستا و زیر هم قرار دهیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
📌 #میانبر حذف خط جدول: Ctrl + Alt + U
| #ترتیب_اعداد | #تراز_اعداد | #اعداد | #تبدیل_جدول_متن | #تبدیل_متن_جدول |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ چگونه فقط با یک کلیک اعداد متن را در یک راستا و زیر هم قرار دهیم؟
🎓 #سید_محمد_بصام @Matnook_com
| #ترتیب_اعداد | #تراز_اعداد | #اعداد | #تبدیل_جدول_متن | #تبدیل_متن_جدول |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
Forwarded from گاهنویسهها | جواد رسولی
📚«چهارسوی مشهد» با همکاری "مکتب بافت" و "جهاد دانشگاهی مشهد" برگزار میکند:
❇️ نشستهای معرفی آثار مکتوب دربارهٔ مشهد
🔶 نشست سوم :
❇️ کتاب خطۀ ویراستاران (به کوشش دکتر جواد رسولی)
❇️ سخنرانان:
▫️دکتر #محمدجعفر_یاحقی ▫️دکتر #علی_خزاعیفر
▫️دکتر #جواد_رسولی
⏰ دوشنبه ۲۹ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۸
🔶 مشهد. سهراه ادبیات، مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی، ساختمان استاد غلامحسین یوسفی، طبقه سوم، سالن شورا
#خطۀ_ویراستاران #ویرایش #ویراستار #نشروویرایش #تاریخ_شفاهی #خراسان #مشهد #مشهدشناسی
@Gahnevise
@Chaharsouy
@maktabebaft
@acecr_khr
❇️ نشستهای معرفی آثار مکتوب دربارهٔ مشهد
🔶 نشست سوم :
❇️ کتاب خطۀ ویراستاران (به کوشش دکتر جواد رسولی)
❇️ سخنرانان:
▫️دکتر #محمدجعفر_یاحقی ▫️دکتر #علی_خزاعیفر
▫️دکتر #جواد_رسولی
⏰ دوشنبه ۲۹ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۸
🔶 مشهد. سهراه ادبیات، مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی، ساختمان استاد غلامحسین یوسفی، طبقه سوم، سالن شورا
#خطۀ_ویراستاران #ویرایش #ویراستار #نشروویرایش #تاریخ_شفاهی #خراسان #مشهد #مشهدشناسی
@Gahnevise
@Chaharsouy
@maktabebaft
@acecr_khr
Forwarded from یادداشتها | فاطمه بهروزفخر
آدم درست؛ کلمه درست
[بازنشر یک یادداشت لینکدینی]
قبل از اینکه بخواهم درباره «در ستایشِ حضور یک نویسنده/کپیرایتر» حرفی بزنم، با طمأنینه و آهستگی، کلمههای این نوشته را باهم بخوانیم:
«نهایت احترام و عزت پیشگاه مردم شریف و خطاپوش کشورم
باور آن سخت است که امروز برخلاف انتظاراتم باید از نقرهی المپیک بنویسم. مدالی که هرچند ارزشمند و والا اما شاید لایق پیشکشکردن محضر شما صاحبان فخر و افتخار نباشد. قدردان پیامهای پرمهرتان و زحمات بیدریغ همه عزیزانی که مرا در این مسیر سخت و فرسایشی هدایت و حمایت کردند هستم و خواهم بود و با شما مردم کشور پیمان میبندم که هزینه کاستیها را جبران و پاسخ حیله و رندیها را با تاوانی بزرگ بدهم. عهد میبندم که نتیجه بیاحترامی به ایران و فرزندانش پایانی تلخ و هضمنشدنی داشته باشد. این نه تهدید است و نه تحریک؛ یک وظیفه کاملا ملی و حیثیتی است که سنگینی آن را تا روز موعود روی شانههایم حمل خواهم کرد. تا آن روز اما در انتظار پاسخ به یک پرسش اساسی از جان مایه میگذارم؛
چه کسی وجود ایستادن مقابل پرچم میهنم ایران را خواهد داشت. هستیم و خواهیم دید.»
کلمههایی که در بالا خواندید و احتمالا از خواندنش کیفور شدید، آخرین پست اینستاگرام امیرحسین زارع -قهرمان کشتی- است. اگر در جریانِ حواشیِ بازیهای المپیک بوده باشید، از بیاخلاقی کشتیگیر گرجستانی باخبرید. حالا چرا معتقدم این کلمهها، درستترین کلمههایی هستند که آدمِ درستی آن را نوشتهاند؟!
صفحه اینستاگرام امیرحسین زارع را بررسی کردم. بهخوبی مشهود است که نوع نگارش و لحنِ او در چند پست آخر، تغییر کرده است. این یعنی که احتمالا از آدمِ صاحبنظر و اهل قلمی برای تنظیم نوشتهها کمک گرفته؛ که همین، امیرحسین زارع را مستحق یک مدالِ طلا میکند: فهمِ ضرورت کنشگری و حضور رسانهای متناسب با ذائقه مخاطب.
نوشته را یکبار دیگر بخوانیم.
اگر کشتی را یکی از حماسیترین ورزشها بدانیم، میبینید که چطور لحن بهدرستی انتخاب شده است؟ میشود حدس زد که حتی یک کلمه هم از روی شانس انتخاب نشدهاند. ذهنِ ایرانیِ همه ما نسبتی با داستان همیشگی خیر و شر و احتمالا داستانهای شاهنامه دارد. ببینید که نویسنده چطور توانسته با کلمهها «حیله» و «رندی» و «وظیفه کاملا ملی» و «حیثیتی»، این دوگانه را برای گرهزدنِ دلِ ما به یک قهرمان ملی بسازد؟
از طرف دیگر، نویسنده بدون هیچ اشارهای به بیاخلاقی حریف خود در بازی المپیک، ایده نوشتهاش -یعنی دفاع از شرافت ایران و ایرانی- را طوری بسط میدهد که نوشتهاش بدون تاریخ انقضا و حتی مرتبط با بخشی از اتفاقات سیاسی روز هم باشد که اخبارش را دنبال میکنیم.
فقط همینهاست؛ نه! میشود این متنکاوی را با هزار کلمه دیگر ادامه داد. بیشتر از همه قصد داشتم از «ستایش حضور یک نویسنده/کپیرایتر» در «تثبیت و مراقبت از برند شخصی» و «اهمیت کلمهها در بزنگاهها» حرف بزنم.
وقتی آدمِ درستی، کلمههای درستی را بنویسد، اینطور میشود که خونِ هموطنیِ ما با خواندن این متن میجوشد...
#شغل_نویسی
#برند_شخصی
[بازنشر یک یادداشت لینکدینی]
قبل از اینکه بخواهم درباره «در ستایشِ حضور یک نویسنده/کپیرایتر» حرفی بزنم، با طمأنینه و آهستگی، کلمههای این نوشته را باهم بخوانیم:
«نهایت احترام و عزت پیشگاه مردم شریف و خطاپوش کشورم
باور آن سخت است که امروز برخلاف انتظاراتم باید از نقرهی المپیک بنویسم. مدالی که هرچند ارزشمند و والا اما شاید لایق پیشکشکردن محضر شما صاحبان فخر و افتخار نباشد. قدردان پیامهای پرمهرتان و زحمات بیدریغ همه عزیزانی که مرا در این مسیر سخت و فرسایشی هدایت و حمایت کردند هستم و خواهم بود و با شما مردم کشور پیمان میبندم که هزینه کاستیها را جبران و پاسخ حیله و رندیها را با تاوانی بزرگ بدهم. عهد میبندم که نتیجه بیاحترامی به ایران و فرزندانش پایانی تلخ و هضمنشدنی داشته باشد. این نه تهدید است و نه تحریک؛ یک وظیفه کاملا ملی و حیثیتی است که سنگینی آن را تا روز موعود روی شانههایم حمل خواهم کرد. تا آن روز اما در انتظار پاسخ به یک پرسش اساسی از جان مایه میگذارم؛
چه کسی وجود ایستادن مقابل پرچم میهنم ایران را خواهد داشت. هستیم و خواهیم دید.»
کلمههایی که در بالا خواندید و احتمالا از خواندنش کیفور شدید، آخرین پست اینستاگرام امیرحسین زارع -قهرمان کشتی- است. اگر در جریانِ حواشیِ بازیهای المپیک بوده باشید، از بیاخلاقی کشتیگیر گرجستانی باخبرید. حالا چرا معتقدم این کلمهها، درستترین کلمههایی هستند که آدمِ درستی آن را نوشتهاند؟!
صفحه اینستاگرام امیرحسین زارع را بررسی کردم. بهخوبی مشهود است که نوع نگارش و لحنِ او در چند پست آخر، تغییر کرده است. این یعنی که احتمالا از آدمِ صاحبنظر و اهل قلمی برای تنظیم نوشتهها کمک گرفته؛ که همین، امیرحسین زارع را مستحق یک مدالِ طلا میکند: فهمِ ضرورت کنشگری و حضور رسانهای متناسب با ذائقه مخاطب.
نوشته را یکبار دیگر بخوانیم.
اگر کشتی را یکی از حماسیترین ورزشها بدانیم، میبینید که چطور لحن بهدرستی انتخاب شده است؟ میشود حدس زد که حتی یک کلمه هم از روی شانس انتخاب نشدهاند. ذهنِ ایرانیِ همه ما نسبتی با داستان همیشگی خیر و شر و احتمالا داستانهای شاهنامه دارد. ببینید که نویسنده چطور توانسته با کلمهها «حیله» و «رندی» و «وظیفه کاملا ملی» و «حیثیتی»، این دوگانه را برای گرهزدنِ دلِ ما به یک قهرمان ملی بسازد؟
از طرف دیگر، نویسنده بدون هیچ اشارهای به بیاخلاقی حریف خود در بازی المپیک، ایده نوشتهاش -یعنی دفاع از شرافت ایران و ایرانی- را طوری بسط میدهد که نوشتهاش بدون تاریخ انقضا و حتی مرتبط با بخشی از اتفاقات سیاسی روز هم باشد که اخبارش را دنبال میکنیم.
فقط همینهاست؛ نه! میشود این متنکاوی را با هزار کلمه دیگر ادامه داد. بیشتر از همه قصد داشتم از «ستایش حضور یک نویسنده/کپیرایتر» در «تثبیت و مراقبت از برند شخصی» و «اهمیت کلمهها در بزنگاهها» حرف بزنم.
وقتی آدمِ درستی، کلمههای درستی را بنویسد، اینطور میشود که خونِ هموطنیِ ما با خواندن این متن میجوشد...
#شغل_نویسی
#برند_شخصی
Linkedin
Fatemeh Behruzfakhr on LinkedIn: #برند_شخصی #هویت_ایرانی | 15 comments
آدم درست؛ کلمه درست
قبل از اینکه بخواهم درباره «در ستایشِ حضور یک کپیرایتر» حرفی بزنم، با طمأنینه و آهستگی، کلمههای این نوشته را باهم بخوانیم:
«نهایت… | 15 comments on LinkedIn
قبل از اینکه بخواهم درباره «در ستایشِ حضور یک کپیرایتر» حرفی بزنم، با طمأنینه و آهستگی، کلمههای این نوشته را باهم بخوانیم:
«نهایت… | 15 comments on LinkedIn
Forwarded from نشر اطراف
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️مروری بر تعداد کتابهای اطراف در این هفت سال
🔹️با هر کتاب جدیدی قدمان بلندتر شد. کتابها برایمان دوستان جدید آوردند و جمعمان را بزرگتر کردند. زنده باد کتاب و دوستیهایی که با کتاب ساخته میشوند.
🔸️به مناسبت هفتساله شدن نشر اطراف، تا پایان هفته میتوانید کتابها را با پانزده درصد تخفیف از سایت atraf.ir سفارش بدهید. ارسال بستههای پستی بیشتر از ۲۰۰ هزار تومان هم رایگان است.
@atrafpublication
🔹️با هر کتاب جدیدی قدمان بلندتر شد. کتابها برایمان دوستان جدید آوردند و جمعمان را بزرگتر کردند. زنده باد کتاب و دوستیهایی که با کتاب ساخته میشوند.
🔸️به مناسبت هفتساله شدن نشر اطراف، تا پایان هفته میتوانید کتابها را با پانزده درصد تخفیف از سایت atraf.ir سفارش بدهید. ارسال بستههای پستی بیشتر از ۲۰۰ هزار تومان هم رایگان است.
@atrafpublication
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹کلید میانبر تقسیم کردن جدول در ورد
🎓 #سید_مسعود_حسینی
🌀 اینستاگرام 🌐 سایت 💠 تلگرام
📌 میانبر تقسیم جدول:
Ctrl+Shift+Enter
| #تقسیم_جدول | #شکست_جدول | #جدول | #میانبر | #Spilit_Table |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
🔹کلید میانبر تقسیم کردن جدول در ورد
🎓 #سید_مسعود_حسینی
🌀 اینستاگرام 🌐 سایت 💠 تلگرام
📌 میانبر تقسیم جدول:
Ctrl+Shift+Enter
| #تقسیم_جدول | #شکست_جدول | #جدول | #میانبر | #Spilit_Table |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✳️ دستورکلی برای جایگزینی متن با تصویر در وُرد
🎓 #سید_مسعود_حسینی
🌀 اینستاگرام 🌐 سایت 💠 تلگرام
| #جستجوجایگزینی | #دستورکلی | #کلیپبورد | #Clipboard_Contents | #جایگزینی_متن_تصویر |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
✳️ دستورکلی برای جایگزینی متن با تصویر در وُرد
🎓 #سید_مسعود_حسینی
🌀 اینستاگرام 🌐 سایت 💠 تلگرام
| #جستجوجایگزینی | #دستورکلی | #کلیپبورد | #Clipboard_Contents | #جایگزینی_متن_تصویر |
🆔 @VajehPardaz |#واژهپرداز🔹
Forwarded from یادداشتها | فاطمه بهروزفخر
آدمی کوچک است و محدود. و با همهٔ این کوچکی و محدودیت است که میتواند فلک را سقف بشکافد و شگفتی خلق کند. بسیاری از روانشناسهای معناگرا و فیلسوفان، هموغمشان را گذاشتهاند که بگویند آدمی محدود و ناتوان است و اتفاقا خوشبختی و آسودگی در پذیرفتن همین چیزهایی است که آزادیها و تواناییهایت را حد میزند. نقطهٔ مقابل اینها روانشناسان مثبت هستند که هیچ «نتوانستنی» را برای انسان متصور نیستند و طوری به خیال توانستن او بالوپر میدهد که گمان ببرد حتی با اندکی فکر کردن هم میتواند کائنات را به تسخیر خودش درآورد.
در عصر مدرن و هیاهوی همهٔ این نظریههای مبتنی بر انسان، بهیک باره چیزی حیوحاضر میشود تا خودش را بهتمامی به تو بشناساند که این واقعیت را ببینی: انسان چقدر ناتوان است و اتفاقا این پذیرفتنِ ناتوانی، دیگر مقدمهای برای خوشبختی یا آسودگی خیال نیست.
دارم از فلسطین حرف میزنم. و بهطور ویژهتر غزه.
یک ساعت است که بنا دارم بخوابم، اما هر بار چند تنِ عزیزِ پرخون، چهرهٔ گریان مردی بالای سر دو بدن کوچک و ترد دوقلوهایش، جلیقه خونین خبرنگاری و... با وضوحی شفاف جلوی چشمانم بهصف میشوند.
فلسطین نهتنها واقعیت و حقیقت مفاهیمی همچون عدالت، دموکراسی، سازمان ملل، انسان و... را که توسط نحلههای مختلف با صدای بلند هوار میشدند، بهمسخره گرفت؛ بلکه روزهای زیادی هم هست که باورهای شخصی ما را به مسخره گرفته است: «تو هیچچیز نیستی، وقتی نمیتوانی کاری از پیش ببری.»
به این ناتوانی فکر میکنم و به خودم میپیچم. به این نتوانستن و پیدانکردن جواب برای سوال «واقعا داریم این بخش از تاریخ را زندگی میکنیم» فکر میکنم و به خودم میپیچم.
اندیشیدن به فلسطین حالا شاید موهبت انسان معاصری باشد که دارد از نِخوت «میتوانم، پس هستم» نجات پیدا میکند تا به این بیندیشد که وقتی نمیتواند برای چنین جنایتی کاری کند، یعنی واقعاً وجود دارد؟!
میخواهم بخوابم. نمیتوانم. کلمههای آزاده ثبوت [أشلاء: خشونت اپیستمیک و بدنهای مُثلهشده] درباره بدنهای فلسطینیان جلوی چشمانم ردیف میشوند. همهٔ دنیا و همهٔ این نظریههای مبتنی بر انسان مقابل چشمانم بدل به یک تن و بدن میشود که درچشمبرهمزدنی فرو میریزد و پودر و خاکستر میشود.
به فلسطین فکر میکنم. به فلسطین که دارد همهٔ ما را از خودمان و همهٔ مفاهیم پوچ و توخالی دنیای مدرن نجات میدهد. به فلسطین فکر میکنم. به فلسطینی که از غصهٔ خودش به خودش پناه میبرم... و این متناقضترین و عزیزترین چیزی است که اجازه میدهد تاب بیاورم: از غصه و رنجِ خودش به خودش پناه بردن. فلسطین همهٔ ما را از همهچیزی که نسبتی با حقیقت ندارد، نجات میدهد و این همهچیز است.
#فلسطین
در عصر مدرن و هیاهوی همهٔ این نظریههای مبتنی بر انسان، بهیک باره چیزی حیوحاضر میشود تا خودش را بهتمامی به تو بشناساند که این واقعیت را ببینی: انسان چقدر ناتوان است و اتفاقا این پذیرفتنِ ناتوانی، دیگر مقدمهای برای خوشبختی یا آسودگی خیال نیست.
دارم از فلسطین حرف میزنم. و بهطور ویژهتر غزه.
یک ساعت است که بنا دارم بخوابم، اما هر بار چند تنِ عزیزِ پرخون، چهرهٔ گریان مردی بالای سر دو بدن کوچک و ترد دوقلوهایش، جلیقه خونین خبرنگاری و... با وضوحی شفاف جلوی چشمانم بهصف میشوند.
فلسطین نهتنها واقعیت و حقیقت مفاهیمی همچون عدالت، دموکراسی، سازمان ملل، انسان و... را که توسط نحلههای مختلف با صدای بلند هوار میشدند، بهمسخره گرفت؛ بلکه روزهای زیادی هم هست که باورهای شخصی ما را به مسخره گرفته است: «تو هیچچیز نیستی، وقتی نمیتوانی کاری از پیش ببری.»
به این ناتوانی فکر میکنم و به خودم میپیچم. به این نتوانستن و پیدانکردن جواب برای سوال «واقعا داریم این بخش از تاریخ را زندگی میکنیم» فکر میکنم و به خودم میپیچم.
اندیشیدن به فلسطین حالا شاید موهبت انسان معاصری باشد که دارد از نِخوت «میتوانم، پس هستم» نجات پیدا میکند تا به این بیندیشد که وقتی نمیتواند برای چنین جنایتی کاری کند، یعنی واقعاً وجود دارد؟!
میخواهم بخوابم. نمیتوانم. کلمههای آزاده ثبوت [أشلاء: خشونت اپیستمیک و بدنهای مُثلهشده] درباره بدنهای فلسطینیان جلوی چشمانم ردیف میشوند. همهٔ دنیا و همهٔ این نظریههای مبتنی بر انسان مقابل چشمانم بدل به یک تن و بدن میشود که درچشمبرهمزدنی فرو میریزد و پودر و خاکستر میشود.
به فلسطین فکر میکنم. به فلسطین که دارد همهٔ ما را از خودمان و همهٔ مفاهیم پوچ و توخالی دنیای مدرن نجات میدهد. به فلسطین فکر میکنم. به فلسطینی که از غصهٔ خودش به خودش پناه میبرم... و این متناقضترین و عزیزترین چیزی است که اجازه میدهد تاب بیاورم: از غصه و رنجِ خودش به خودش پناه بردن. فلسطین همهٔ ما را از همهچیزی که نسبتی با حقیقت ندارد، نجات میدهد و این همهچیز است.
#فلسطین
Telegraph
أشلاء: خشونت اپیستمیک و بدنهای مثلهشده
آزاده ثبوت* https://ir-women.com/19784 ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ أشلاء قابلترجمه نیست. پروفسور نادره شلهوب کوورکیان محقق و فمینیست برجسته فلسطینی میگوید: نظریهپردازی و فهم أشلاء بدون فهم خشونت اپیستمیکی (هستیشناختی) که انسان فلسطینی را ناانسان جلوه میدهد ممکن…
Forwarded from خبرنامهٔ مکانیک شریف (خمش)
انجمن علمی محور با همکاری کانون شعر و ادب برگزار میکند:
«کارگاه ویرایش»
▫️مدرس: فرهاد قربانزاده
دانشجوی دکتری رشتۀ زبانشناسی، گرایش آموزش زبان فارسی
▫️سرفصلها:
رسمالخط و املا
نشانهگذاری
ویرایش رایانهای
ویرایش زبانی (دو جلسه)
درست و غلط در زبان (سه جلسه)
واژهپژوهی
مرجعشناسی
درآمدی بر صرف و نحو
▫️زمان:
شنبهها و چهارشنبهها، ۱۸:۰۰ تا ۱۹:۳۰
تاریخ آغاز دوره: شنبه، ۳ شهریور
تاریخ پایان دوره: چهارشنبه، ۲۸ شهریور
مدت دوره: ٨ جلسه (۱۲ ساعت) + ۴ جلسه (۶ ساعت)
چهار جلسۀ رایگان برای کسانی که در همۀ جلسهها شرکت کنند در نظر گرفته شدهاست.
کارگاه بهشکل مجازی برگزار میشود.
▫️هزینهٔ نامنویسی:
۵۰۰ هزار تومان برای شریفیها
۶۰۰ هزار تومان برای غیرشریفیها
▫️برای نامنویسی به روابط عمومی محور پیام دهید.
#کارگاه
•[ Khamesh | Mehvar | KSA ]•
«کارگاه ویرایش»
▫️مدرس: فرهاد قربانزاده
دانشجوی دکتری رشتۀ زبانشناسی، گرایش آموزش زبان فارسی
▫️سرفصلها:
رسمالخط و املا
نشانهگذاری
ویرایش رایانهای
ویرایش زبانی (دو جلسه)
درست و غلط در زبان (سه جلسه)
واژهپژوهی
مرجعشناسی
درآمدی بر صرف و نحو
▫️زمان:
شنبهها و چهارشنبهها، ۱۸:۰۰ تا ۱۹:۳۰
تاریخ آغاز دوره: شنبه، ۳ شهریور
تاریخ پایان دوره: چهارشنبه، ۲۸ شهریور
مدت دوره: ٨ جلسه (۱۲ ساعت) + ۴ جلسه (۶ ساعت)
چهار جلسۀ رایگان برای کسانی که در همۀ جلسهها شرکت کنند در نظر گرفته شدهاست.
کارگاه بهشکل مجازی برگزار میشود.
▫️هزینهٔ نامنویسی:
۵۰۰ هزار تومان برای شریفیها
۶۰۰ هزار تومان برای غیرشریفیها
▫️برای نامنویسی به روابط عمومی محور پیام دهید.
#کارگاه
•[ Khamesh | Mehvar | KSA ]•
Forwarded from گاهنویسهها | جواد رسولی
📚«چهارسوی مشهد» با همکاری "مکتب بافت" و "جهاد دانشگاهی مشهد" برگزار میکند:
❇️ نشستهای معرفی آثار مکتوب دربارهٔ مشهد
🔶 نشست سوم :
❇️ کتاب خطۀ ویراستاران (به کوشش دکتر جواد رسولی)
❇️ سخنرانان:
▫️دکتر #محمدجعفر_یاحقی ▫️دکتر #علی_خزاعیفر
▫️دکتر #جواد_رسولی
⏰ دوشنبه ۲۹ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۸
🔶 مشهد. سهراه ادبیات، مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی، ساختمان استاد غلامحسین یوسفی، طبقه سوم، سالن شورا
#خطۀ_ویراستاران #ویرایش #ویراستار #نشروویرایش #تاریخ_شفاهی #خراسان #مشهد #مشهدشناسی
@Gahnevise
@Chaharsouy
@maktabebaft
@acecr_khr
❇️ نشستهای معرفی آثار مکتوب دربارهٔ مشهد
🔶 نشست سوم :
❇️ کتاب خطۀ ویراستاران (به کوشش دکتر جواد رسولی)
❇️ سخنرانان:
▫️دکتر #محمدجعفر_یاحقی ▫️دکتر #علی_خزاعیفر
▫️دکتر #جواد_رسولی
⏰ دوشنبه ۲۹ مردادماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۸
🔶 مشهد. سهراه ادبیات، مجتمع دکتر شریعتی جهاد دانشگاهی، ساختمان استاد غلامحسین یوسفی، طبقه سوم، سالن شورا
#خطۀ_ویراستاران #ویرایش #ویراستار #نشروویرایش #تاریخ_شفاهی #خراسان #مشهد #مشهدشناسی
@Gahnevise
@Chaharsouy
@maktabebaft
@acecr_khr
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
فاصلهگذاری (۱)
اهمیتِ فاصلهگذاریِ دقیق را در این جفتجملهها میتوان دید:
۱. پس فردا تعطیله.
۲. پسفردا تعطیله.
۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.
۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.
۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخستوزیر واردِ سالن شد.
۱. کفگیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کفگیر به تهدیگ خورد.
۱. هر روز نامهای را میخواندم.
۲. هر روزنامهای را میخواندم.
۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتابفروشی نیست.
۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگهدار تا فردا.
۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.
۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیشرفت تا کجا؟
۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.
۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشتِسر بگذارید.
۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوستدخترم زنگ زد.
۱. شباهتِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.
۱. من هم چنین عقیده دارم که...
۲. من همچنین عقیده دارم که...
۱. میوه تازه رسیدهاست.
۲. میوۀ تازه رسیدهاست.
۳. میوۀ تازهرسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.
هرکه درمان کرد مر جانِ مرا/
برد گنج و دُرّ و مرجانِ مرا
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۴۵
ترکِ خوابِ غفلتِ خرگوش کن/
غُرّۀ این شیر، ای خر، گوش کن
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۱۱۶۳
ذاتِ نایافته از هستی بخش/
چون تواند که بُوَد هستیبخش؟
جامی
#فاصلهگذاری
اهمیتِ فاصلهگذاریِ دقیق را در این جفتجملهها میتوان دید:
۱. پس فردا تعطیله.
۲. پسفردا تعطیله.
۱. تابستان رفتیم.
۲. تا بُستان رفتیم.
۱. فعلاً در سفارت کار دارم.
۲. فعلاً در سفارت کاردارم.
۱. نخست وزیر واردِ سالن شد.
۲. نخستوزیر واردِ سالن شد.
۱. کفگیر به تهِ دیگ خورد.
۲. کفگیر به تهدیگ خورد.
۱. هر روز نامهای را میخواندم.
۲. هر روزنامهای را میخواندم.
۱. این کتاب فروشی نیست.
۲. این کتابفروشی نیست.
۱. همین بغل نگه دار!
۲. خدا نگهدار تا فردا.
۱. همه چیز را به یاد داشت.
۲. این یادداشت را بخوانید.
۱. پیش رفت؟ تا کجا؟
۲. پیشرفت تا کجا؟
۱. او با ما هیچ عکسی نگرفت.
۲. اوباما هیچ عکسی نگرفت.
۱. بالش را پشتِ سر بگذارید.
۲. مشکلات را پشتِسر بگذارید.
۱. دوستِ دخترم زنگ زد.
۲. دوستدخترم زنگ زد.
۱. شباهتِ نادرِ شاه و برادرش.
۲. شباهتِ نادرشاه و برادرش.
۱. من هم چنین عقیده دارم که...
۲. من همچنین عقیده دارم که...
۱. میوه تازه رسیدهاست.
۲. میوۀ تازه رسیدهاست.
۳. میوۀ تازهرسیده است.
۴. میوۀ تازۀ رسیده است.
هرکه درمان کرد مر جانِ مرا/
برد گنج و دُرّ و مرجانِ مرا
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۴۵
ترکِ خوابِ غفلتِ خرگوش کن/
غُرّۀ این شیر، ای خر، گوش کن
مولوی
مثنوی، دفترِ ۱، بیتِ ۱۱۶۳
ذاتِ نایافته از هستی بخش/
چون تواند که بُوَد هستیبخش؟
جامی
#فاصلهگذاری
Forwarded from یادِمی
نشست آنلاین «گفتوگو با کپیرایترِ توییترِ رامک»
📆 پنجشنبه، ۱ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۵
مهمان: شایان اعتزازیان
تسهیلگر گفتوگو: حسین وجدانی
در این نشست، حسین وجدانی گفتوگو میکند با شایان اعتزازیان، کپیرایترِ توییترِ رامک و کبریت توکلی.
📌سرفصلهای گفتوگو
• اگر بخواهیم در توییتر (اِکس جدید) برای یک کسبوکار بنویسیم چه نکاتی را باید در نظر بگیریم؟
• چطور باید بنویسیم که هم وجههٔ برند حفظ شود و هم زیاد عصاقورتداده نباشد؟
• چطور به معانی مختلفی که ممکن است از نوشتهمان برداشت شود فکر کنیم؟
• چطور شناخته شویم و پروژه بگیریم؟
اگر کپیرایتر یا اهل بازاریابی محتوایی هستی، این نشست برایت مفید خواهد بود.
ثبتنام رایگان: yaademy.com/w/44
-----------------
@yaademy | یادِمی
@nimkat_talks | نیمکت
📆 پنجشنبه، ۱ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۵
مهمان: شایان اعتزازیان
تسهیلگر گفتوگو: حسین وجدانی
در این نشست، حسین وجدانی گفتوگو میکند با شایان اعتزازیان، کپیرایترِ توییترِ رامک و کبریت توکلی.
📌سرفصلهای گفتوگو
• اگر بخواهیم در توییتر (اِکس جدید) برای یک کسبوکار بنویسیم چه نکاتی را باید در نظر بگیریم؟
• چطور باید بنویسیم که هم وجههٔ برند حفظ شود و هم زیاد عصاقورتداده نباشد؟
• چطور به معانی مختلفی که ممکن است از نوشتهمان برداشت شود فکر کنیم؟
• چطور شناخته شویم و پروژه بگیریم؟
اگر کپیرایتر یا اهل بازاریابی محتوایی هستی، این نشست برایت مفید خواهد بود.
ثبتنام رایگان: yaademy.com/w/44
-----------------
@yaademy | یادِمی
@nimkat_talks | نیمکت
📚 واژهپرداز وُرد 📚
📚«چهارسوی مشهد» با همکاری "مکتب بافت" و "جهاد دانشگاهی مشهد" برگزار میکند: ❇️ نشستهای معرفی آثار مکتوب دربارهٔ مشهد 🔶 نشست سوم : ❇️ کتاب خطۀ ویراستاران (به کوشش دکتر جواد رسولی) ❇️ سخنرانان: ▫️دکتر #محمدجعفر_یاحقی ▫️دکتر #علی_خزاعیفر …
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from یادداشتها | فاطمه بهروزفخر
درباره انتخابات
و بهبهانه رأی اعتماد کابینه مسعود پزشکیان
انتخابات تمام شده، کابینه پیشنهادی هم رأی اعتماد گرفت، اما هنوز تیر و ترکش است که میبینی ناغافل بهسمتت میآید.
در کارگاه برندسازی شخصی گفتم آدم یکجایی باید ارزشها و باورهایش را خیلی علنی اعلام کند. از یکجایی به بعد هم یارایِ این را دارد که آنها را ترویج کند. آیا اعلامکردن کافی است؟ نه طبیعتا. باید بتوانی مسئولیت آن را بپذیری و پایِ آن بایستی. چون از یک جایی به بعد هم، وقتی خودت و دغدغههایت را در معرض دیدهشدن و خواندهشدن قرار میدهی، دیگر آدمها نسبت به تو موضعی خنثی ندارند. تو و دغدغههایت، جاذبه و دافعه خواهند داشت. نقد و قضاوت میشوی و اگر پایِ آنها نایستی، این ابرازگری صرف و اعلام با صدای بلندِ بدون ایستادن پایِ آن بدقواره میشود.
در روزهای اخیر، بهویژه امروز که صحبتهای همیشگی پزشکیان داغ شده، همچنان مورد نقدِ دوستانی هستم که جزو تحریمکنندگان رأی بودند.
زخمها و رنجهایی که این دوستانم متحمل شدهاند یا برخی دغدغههایشان، برای من محترم است، اما مسئله آزاردهنده، اصلِ این نقدها و واکنشها نیست. مسئله منطق این گفتوگوها و واکنشهاست. مسئله، تکرار همه مسائل ساده، پیشپاافتاده و بدیهیای است که طوری به ما گوشزد میکنند که انگار ما موقع رایدادن، هیچکدام از اینها را نمیدانستیم.
مسئله اصلی، این سادهانگاریِ منطق و تصمیم تعدادی زیادی آدم است که با دلایل مختلف دست به انتخاب زدند و رأیشان مسعود پزشکیان بوده است. دوستان در گفتوگوهایشان طوری به مسائل ساده و علنی اشاره میکنند که انگار مفاد یک پرونده سری بوده که فقط به دست آنها رسیده و حالا از آنها باخبر شدهاند. ما معنیِ کلمات پرتکرار و کلیدواژههای مسعود پزشکیان را میدانیم. از زمینِ بازیِ کوچکش باخبریم. اینقدر میفهمیم که چرا شواری نگهبان این مهره از جریان اصلاحات را تایید صلاحیت میکند یا این را هم خوب میدانیم که رئیسجمهور منتخب قرار نیست حکم بازیکن مهاجمِ کلیدی را در بازی فینال داشته باشد. نهایت، در این زمینِ بازیِ پیچیده، رئیسجمهور در حکمِ یک نیمکتذخیره است که میشود در اندکزمانهایی به او امیدوار بود؛ نه در همهی نود دقیقهی بازی با حریف. شاید فقط در بزنگاههایی خاص؛ اگر که بالاخره وارد بازی شود.
واقعاً دانستن همه اینها نیازمند تحلیل موشکافانه یا کشف سیاسی خاصی نبود. با علم بر همه اینها و ارجاع هزارباره به دلایل خودم همچنان بر این باورم، کاری را انجام دادم که فکر میکنم در این مقطع، درستترین تصمیم بود.
حالا وقتش شده که بلندگوهای خودتان را که بهواسطه آن، من و امثال من را شهروندان منفعل یا فریبخورده جریانی خاص میدانید، کنار بگذارید. چون همان چیزهایی که شما از آن باخبرید، برای ما هم عیان و روشن است.
دوستی دارم که جوانیاش به امید و دلبستگی به اصلاحات گذشت. برایم نوشته بود، دوست ندارم تو در سیسالگی مثل من اینهمه ناامید شوی، رودست بخوری و خیالِ واهی به روشنایی انتهای مسیر داشته باشی؛ درحالیکه همهچیز پوچ و توخالی است.
برایش نوشته بودم عزیزِ مهربان، دستآخر، مسیر ناامیدی همهی ما هم بهتنهایی و یکه میگذرد. اجازه بده خودم این مسیر را -هرچند که ممکن است سراب باشد- پشتسر بگذارم. شاید حالا وقتِ آن رسیده که ما بهجای طلب اصلاحات، برای اصلاحگرشدن آستین بالا بزنیم. شاید این تغییر ادبیات کمکمان کرد تا دیرتر ناامید شویم.
#ما
و بهبهانه رأی اعتماد کابینه مسعود پزشکیان
انتخابات تمام شده، کابینه پیشنهادی هم رأی اعتماد گرفت، اما هنوز تیر و ترکش است که میبینی ناغافل بهسمتت میآید.
در کارگاه برندسازی شخصی گفتم آدم یکجایی باید ارزشها و باورهایش را خیلی علنی اعلام کند. از یکجایی به بعد هم یارایِ این را دارد که آنها را ترویج کند. آیا اعلامکردن کافی است؟ نه طبیعتا. باید بتوانی مسئولیت آن را بپذیری و پایِ آن بایستی. چون از یک جایی به بعد هم، وقتی خودت و دغدغههایت را در معرض دیدهشدن و خواندهشدن قرار میدهی، دیگر آدمها نسبت به تو موضعی خنثی ندارند. تو و دغدغههایت، جاذبه و دافعه خواهند داشت. نقد و قضاوت میشوی و اگر پایِ آنها نایستی، این ابرازگری صرف و اعلام با صدای بلندِ بدون ایستادن پایِ آن بدقواره میشود.
در روزهای اخیر، بهویژه امروز که صحبتهای همیشگی پزشکیان داغ شده، همچنان مورد نقدِ دوستانی هستم که جزو تحریمکنندگان رأی بودند.
زخمها و رنجهایی که این دوستانم متحمل شدهاند یا برخی دغدغههایشان، برای من محترم است، اما مسئله آزاردهنده، اصلِ این نقدها و واکنشها نیست. مسئله منطق این گفتوگوها و واکنشهاست. مسئله، تکرار همه مسائل ساده، پیشپاافتاده و بدیهیای است که طوری به ما گوشزد میکنند که انگار ما موقع رایدادن، هیچکدام از اینها را نمیدانستیم.
مسئله اصلی، این سادهانگاریِ منطق و تصمیم تعدادی زیادی آدم است که با دلایل مختلف دست به انتخاب زدند و رأیشان مسعود پزشکیان بوده است. دوستان در گفتوگوهایشان طوری به مسائل ساده و علنی اشاره میکنند که انگار مفاد یک پرونده سری بوده که فقط به دست آنها رسیده و حالا از آنها باخبر شدهاند. ما معنیِ کلمات پرتکرار و کلیدواژههای مسعود پزشکیان را میدانیم. از زمینِ بازیِ کوچکش باخبریم. اینقدر میفهمیم که چرا شواری نگهبان این مهره از جریان اصلاحات را تایید صلاحیت میکند یا این را هم خوب میدانیم که رئیسجمهور منتخب قرار نیست حکم بازیکن مهاجمِ کلیدی را در بازی فینال داشته باشد. نهایت، در این زمینِ بازیِ پیچیده، رئیسجمهور در حکمِ یک نیمکتذخیره است که میشود در اندکزمانهایی به او امیدوار بود؛ نه در همهی نود دقیقهی بازی با حریف. شاید فقط در بزنگاههایی خاص؛ اگر که بالاخره وارد بازی شود.
واقعاً دانستن همه اینها نیازمند تحلیل موشکافانه یا کشف سیاسی خاصی نبود. با علم بر همه اینها و ارجاع هزارباره به دلایل خودم همچنان بر این باورم، کاری را انجام دادم که فکر میکنم در این مقطع، درستترین تصمیم بود.
حالا وقتش شده که بلندگوهای خودتان را که بهواسطه آن، من و امثال من را شهروندان منفعل یا فریبخورده جریانی خاص میدانید، کنار بگذارید. چون همان چیزهایی که شما از آن باخبرید، برای ما هم عیان و روشن است.
دوستی دارم که جوانیاش به امید و دلبستگی به اصلاحات گذشت. برایم نوشته بود، دوست ندارم تو در سیسالگی مثل من اینهمه ناامید شوی، رودست بخوری و خیالِ واهی به روشنایی انتهای مسیر داشته باشی؛ درحالیکه همهچیز پوچ و توخالی است.
برایش نوشته بودم عزیزِ مهربان، دستآخر، مسیر ناامیدی همهی ما هم بهتنهایی و یکه میگذرد. اجازه بده خودم این مسیر را -هرچند که ممکن است سراب باشد- پشتسر بگذارم. شاید حالا وقتِ آن رسیده که ما بهجای طلب اصلاحات، برای اصلاحگرشدن آستین بالا بزنیم. شاید این تغییر ادبیات کمکمان کرد تا دیرتر ناامید شویم.
#ما