📚 واژه‌پرداز وُرد 📚
3.8K subscribers
679 photos
414 videos
84 files
951 links
📚 سید مسعود هاشمی نجفی
📚 ویراستار فنی (صوری) و صفحه‌آرای وُرد
📚 سابقهٔ کار: انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد
.
‏‌‏📚‏تماس: ‎@WordPardaz

‌‏🌐‏ گروه پرسش‌وپاسخ وُردِ سید مسعود حسینی:
جهت دریافت لینک به روبات کمک‌آموزشی گروه مراجعه کنید.
🆔 @Masoudhosseini_Bot
Download Telegram
هر روز یک نکته ویرایشی

✳️ اَحیا / اِحیا

▫️اَحیا: جمع «حَیّ» است و معنای آن زندگان است.

▫️اِحیا: به‌معنای زنده‌داشتن، زنده نگه‌داشتن، زنده‌کردن و همچنین شب‌زنده‌داری و بیدار ماندن در شب است.

«شبِ اِحیا» و «شب‌های اِحیا» (با کسره)

#علیرضا_حیدری
@qande_parsi
📚خطۀ ویراستاران

🔹مقارن با یازدهم بهمن، روز ویراستار، کتاب خطۀ ویراستاران به کوشش #جواد_رسولی و با دیباچۀ بانو #گلی_امامی به همت #نشر_کلهر برای انتشار آماده شد.

🔸خطۀ ویراستاران در بر دارندۀ گفت‌وگوها و نوشته‌های چند تن از ویراستارانی است که در حوزه‌های کتاب، صداو سیما، و مطبوعات مشهد/خراسان فعال بوده‌اند یا فعالیت دارند؛ ازجمله: #محمود_ناظران‌پور، #خلیل_حسینی_عطار، #حسین_واحدی، #جعفر_جعفرزاده، #بیژن_باطنی، #محمدجعفر_یاحقی، #محمد_غلامی‌نژاد، #محمدرضا_کربلایی_مقدم، #محمدجواد_شکوری، #جلیل_خشخاشی_مقدم، #عباس_فرزانه، #علیرضا_لعلی، #علیرضا_حیدری، #حسن_احمدی‌فرد، #علی_خزاعی‌فر، #محمد_تقی‌زاده، #جواد_کامیابی، #احمد_وضیعی، #قنبرعلی_فاکهی، #باقر_معین، #هاشم_جوادزاده، #محسن_مدیرشانه‌چی، #مهدی_جامی، #محمدکاظم_کاظمی، #سیدحمید_حیدری_ثانی، #محمدرضا_مروارید، #امیر_سلمانی_رحیمی، #اصغر_ارشاد_سرابی، #حمیدرضا_نویدی‌مهر، #حسن_عطائی‌راد.
ویرایش این اثر را #صادق_یزدانی و صفحه‌آرایی آن را #سهیلا_یوسفی به عهده داشتند.
@Gahnevise
#مشهد #خراسان #ویرایش #ویراستار #روز_ویراستار #یازده_بهمن #زبان_فارسی
instagram.com/rasouli__javad
شهرآرا_معرفی_کتاب_خطۀ_ویراستاران.pdf
309.1 KB
📚دربارۀ ویرایش و کتاب خطۀ ویراستاران

🔸روزنامۀ شهرآرا در صفحه‌ای ویژه به معرفی کتاب #خطۀ_ویراستاران و موضوع #ویراستاری پرداخته است. (پی‌دی‌اف پیوست)

عناوین مطالب این صفحه چنین است:
▫️سرزمین ویرایش
▫️از ویراستاری متنفرم!
▫️سربسته دربارۀ حزن مبارک ویراستاران
▫️دربارۀ داریوش آشوری و کتاب زبانِ باز

🔹مطالب این صفحۀ #شهرآرا به قلم #علیرضا_حیدری، #رؤیا_یدالهی، #علی_باقریان، و #خادم نوشته‌ شده است.


@Gahnevise
#ویرایش #نشر #نشر_کتاب #مطبوعات #ویرایش_مطبوعات #ویرایش_کتاب #مشهد #خراسان #جواد_رسولی

🔹بگومگوهای شدید بر سر درست‌نویسی
🔸یادی از زنده‌یاد دکتر محمدرضا باطنی، به مناسبت زادروز او
sarasari.khorasanonlin.ir/Newspaper/item/104421

▫️نویسنده: #علیرضا_حیدری
🌐 کانال تلگرام: زین قند پارسی| ‎ @Qande_Parsi

شاید بتوان گفت در دنیای پرآشوب ویرایش و درست‌نویسی، مهم‌ترین دعوا در بگومگوی «غلط ننویسیم/ غلط بنویسیم» بیشتر آشکار شد و آغازی بود برای طرح دعواهای بعدی! پیشا‌هنگ این ماجرا هم شاید بتوان گفت که زنده‌یاد دکتر محمدرضا باطنی بود که تشری زد به کتاب «غلط ننویسیم» زنده‌یاد دکتر ابوالحسن نجفی. به تعبیری دیگر دعوا میان سنت‌گرایان (برخی از اهالی ادبیات) و زبان‌شناسان درگرفت و اختلاف را جدی‌تر نمایان کرد.

در میان نقدهای بسیاری که به «غلط بنویسیم» نوشته شد، «اجازه بدهید غلط بنویسیم»، «هیاهوی بسیار بر سر هیچ» و «فارسی بیدی نیست که از این بادها بلرزد» از محمدرضا باطنی بیشتر به چشم آمد.جالب‌تر اینکه خود جناب نجفی هم که مترجم و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود، زبان‌شناس هم بود، اما نگاهش به این موضوع بیشتر به سنت ادبی و دستوری زبان فارسی گرایش داشت تا نگاه زبان‌شناسانه. بااین‌حال، نام نجفی با «غلط ننویسیم» گره خورده است. برخی او را به کهنه‌گرایی در این کتاب متهم کردند که برخی پیشنهادهایش به‌روز نیست و نمی‌توان از آن‌ها در گفتار و نوشتار امروز استفاده کرد.واقعیت این است که عنوان «غلط ننویسیم» کمی حساسیت‌برانگیز هم بود؛ درحالی‌که عنوان فرعی این کتاب «فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی» است و ظاهراً قرار بود همین عنوان فرعی آن، عنوان اصلی باشد؛ اما به دلیل جذابیت و بازارپسندی عنوان «غلط ننویسیم» انتخاب شد. گویا دلیل برگزیدن نام «غلط ننویسیم» هم پیشنهاد دکتر نصرا... پورجوادی بوده است.

به هر حال، مقالۀ پرسروصدای این میدان، «اجازه بدهید غلط بنویسیم» بود که در خرداد ۱۳۶۷ در شمارۀ ۲۴ مجلۀ آدینه چاپ شد (یادآوری این نکته هم لازم است که بگوییم، در آن سال‌ها مجله‌هایی مانند آدینه و گردون و دنیای سخن با رویکردی روشنفکرانه در حوزۀ فرهنگ و ادبیات منتشر می‌شد). بعد از آن هم کریم امامی نقد کوبندۀ دیگری نوشت و به‌دنبال آن، سیل نقدها روانه شد. نقدها به حدی بود که چند نقدونظر دربارۀ این کتاب در شماره ۴۶ مجلۀ «نشر دانش» خرداد و تیر ۱۳۶۷ منتشر شد. مقالۀ کریم امامی در همین نشریه با عنوانی طعنه‌آمیز و جنجالی «زبان‌شناس یا ادیب؟» چاپ شد.دکتر باطنی در ابتدای مقالۀ «اجازه بدهید غلط بنویسیم» با اشاره به این دیدگاه رابرت هال، زبان‌شناس آمریکایی که «طرفداران پاکی زبان همواره از تغییرات زبان شکوه کرده‌اند، ولی غیر از آه و ناله طرفی نبسته‌اند»، نوشت: «من بدون آنکه قصد اسائه ادب داشته باشم، تصور می‌کنم آنچه رابرت هال ذکر می‌کند، دربارۀ آقای نجفی و جنگی که با عنوان رعب‌انگیز غلط ننویسیم فراهم آورده‌اند، موبه‌مو صدق می‌کند.» در ادامه هم با ذکر نمونه‌هایی مواردی را از آنچه استاد نجفی در کتاب آورده است، نقد می‌کند.

انتقادهای دکتر باطنی، استاد زبان‌شناسی دانشگاه تهران، ادامه داشت و از جمله در گفت‌وگویی با عنوان «گفتار و خط فارسی» که در مجلۀ بخارا منتشر شد، دربارۀ خط و دستور نوشتن آن و اینکه چه کسی درست‌تر می‌گوید، به‌تندی به اعتراضاتش ادامه داد: «هیچ مرجعی نمی‌تواند بگوید که من تعیین کنم که چه درست است و چه درست نیست؛ تا آنجا که به زبان مربوط می‌شود زبان معنی خودش را می‌رساند، مردم واژه می‌سازند، لغت می‌سازند و خیلی از این‌ها وارد زبان می‌شود، خیلی‌ها پس از مدتی به عنوان زبان عامیانه از بین می‌رود. منتها خط و زبان نوشتاری به اصطلاح همیشه محافظه‌کارتر است و دیرتر حرکت می‌کند.»

البته دکتر باطنی بعدها در گفت‌وگویی دربارۀ این نقدهای صریحش گفته بود: «وقتی این مقاله را نوشتم نسبت به کتاب ابوالحسن نجفی نقد داشتم و هنوز هم معتقدم که نقدم درست بود، اگرچه پس از نوشتن آن قدری بابت لحن مقاله به فکر فرو رفتم و بعدها در جلسۀ فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی که زنده‌یاد نجفی هم حضور داشت، در حضور جمع بابت لحن مقاله از او عذرخواهی کردم.»البته بودند کسانی که به دفاع از استاد نجفی پرداختند، مانند بهاءالدین خرمشاهی که در نشستی که با موضوع «پیرایش» در دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزهٔ هنری تهران برگزار شده بود، با لحنی تقریباً تند دکتر باطنی را خطاب قرار داده و گفته بود: «آقای دکتر باطنی گفت اجازه دهید غلط بنویسیم و با این اظهارنظر، همه را شوکه کرد! چون یک زبان‌شناس مطرح بود و طرح چنین موضوعی از طرف کسی چون ایشان باعث تعجب شد.»

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹

🔹فرهنگستان را «نقد» کنیم، نه «ریشخند»!


▫️نویسنده: #علیرضا_حیدری
🌐 کانال تلگرام: زین قند پارسی| ‎ @Qande_Parsi

▫️روزنامهٔ خراسان شماره ۲۱۶۸۳
در ماه‌های گذشته فرهنگستان زبان و ادب فارسی چند جایگزین فارسی را به جامعه معرفی کرد که تازه‌ترین آن‌ها، «تصدانه» به‌جای پیکسل، «پادپخش» به ‌جای پادکست، «موج‌پز» به‌جای مایکروویو، «گرایه» به‌جای ترند و «هفتگ» به‌جای تیک بود. چنان‌که گمان می‌رفت، این برساخت‌ها با بازتاب‌هایی همراه با شوخی و گاه طعن‌گونه و حتی توهین‌آمیز در فضای مجازی روبه‌رو شد.

متأسفانه گاه دیده می‌شود که در برنامه‌های رسمی ازجمله در صداوسیما هم شاهد چنین اتفاقات ناسنجیده ـ هرچند ممکن است به شوخی ـ هستیم! تمسخر فرهنگستان، تمسخر زبان فارسی هم هست. زبان فارسی پایه هویتی ماست و مهم‌ترین تکیه‌گاه فرهنگی و تاریخی ما همین زبان است که رسانه‌ها باید با احتیاط با آن روبه‌رو شوند و اگر قرار است نقدی انجام شود (که حتماً هست)، ادیبانه و مؤدبانه باشد. از‌این‌رو، یادآوری چند نکته را ضروری دانستم.

بی‌گمان در همین آغاز باید گفت که بیشتر این بازتاب‌های مجازی و نه حقیقی! رنگ‌وبوی سیاسی دارد؛ به این معنا که شکوه‌های سیاسی گاه در یک موضوع ـ حتی بی‌ربط ـ خودش را نشان می‌دهد. بنابراین، برخی این فرصت را، مغتنم می‌شمارند و به‌نوعی دست به اعتراض سیاسی می‌زنند، اما از نوعی دیگر و با تمسخر نهادی حکومتی، به نام فرهنگستان!

از طرفی، گاهی در جامعه برساخته‌هایی ساختگی و جعلی منتشر می‌شود که بوی تمسخر نیز از آن‌ها به مشام می‌رسد و آن‌ها را به فرهنگستان نسبت می‌دهند، حال آن که این واژه‌ها هیچ ربطی به مصوبه‌های این نهاد ندارد. این که به روند و شیوه برابرسازی واژه‌ها می‌توان انتقادهایی داشت، کاملاً پذیرفته است و مهم‌ترین آن، این است که فرهنگستان در برابرسازی معمولاً دیرهنگام عمل می‌کند و خود این ضعف باعث می‌شود واژه بیگانه جاگیر شود و تغییر آن دشوار باشد.

یکی از تصورات نادرست درباره فرهنگستان این است که گمان می‌رود این نهاد تنها کاری که برعهده دارد، واژه‌گزینی است؛ ازاین‌رو، بودجهٔ سالانهٔ آن را به تعداد واژه‌های مصوب تقسیم می‌کنند و کار این نهاد را به ریشخند می‌گیرند. حال آنکه واژه‌گزینی تنها یکی از کوشش‌های این نهاد است و کارگروه‌های دیگری در این نهاد فعالیت‌های علمی دارند؛ همچون کارگروه‌های فرهنگ‌نویسی، آموزش، زبان و گویش‌ها، دانشنامهٔ زبان و ادب فارسی در شبه‌قارهٔ هند، دستور خط، زبان و رایانه و انتشارات.

اما نکتهٔ مهم‌تری که بنا دارم در این یادداشت به آن اشاره کنم، این است که این انتقادها و اعتراضات و تمسخرها تازگی ندارد.

در «شرح زندگانی من» عبدا… مستوفی می‌خوانیم که در اعتراض به مصوبات فرهنگستان گفته بود: «آقایان! هرقدر می‌خواهید باد به بیرق لغت «عدلیه» بکنید، مردم «عدلیه» را برای اختصارش ترک نمی‌کنند و «دادگستری» شما، با وجود این که وضع‌شده فرهنگستان هم هست، روی کاغذ خواهد ماند... .»؛ ولی نه‌تنها دادگستری، که خواهان (مدعی) و بازپرس (مستنطق) و دادنامه (ورقه حکمیه) و دادگاه (محکمه) و آیین دادرسی (اصول محاکمات) و خواسته (مدعی به) و… ماند و امروز مردم آن‌ها را به کار می‌برند.

از صادق هدایت یادی کنیم که وقتی واژه‌هایی مانند «پزشک» جایگزین «طبیب» شد و «پایان‌نامه» به‌جای «تز»، در مقالهٔ «فرهنگ فرهنگستان» خود، فرهنگستان را مسخره کرد و به باد طنز گرفت.

به گفتهٔ دکتر عباس اقبال آشتیانی، از نویسندگان بنام کشورمان که اتفاقاً خودش عضو فرهنگستان اول بود، استناد کنیم که می‌گفت چه کسی به‌جای «اونیورسیته» می‌گوید «دانشگاه» یا به‌جای «طلبه» می‌گوید «دانش‌آموز» و «دانشجو».

در کنار این‌ها صد‌ها واژه دیگر هم می‌توان نام برد که در آغاز با مخالفت روبه‌رو شد، اما سرمایه زبان فارسی شد: «اطفائیه» شد: آتش‌نشانی، «آژان» شد: پاسبان، «میزان‌الحراره» شد: دماسنج، «فاکولته» شد: دانشکده، «SMS» شد: پیامک، «سوبسید» شد: یارانه، «ATM» شد: خودپرداز، «دیتا» شد: داده، «ادیت» شد: ویرایش، «لود» شد: بارگذاری و… .

فراموش نکنیم که نباید شکوه زبان فارسی، این میراث تمدنی را پیش چشم نسل روزگارمان سست کنیم؛ پس ریشخند را با انتقاد جابه‌جا نکنیم.

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹

🔹تلنگری فرهنگی با بوی جوی مولیان!

▫️نویسنده: #علیرضا_حیدری
🌐 کانال تلگرام: زین قند پارسی| ‎ @Qande_Parsi

این هم‌شاعرانگی در کنار دعوت امام علی رحمان از مردم ایران برای سفر به تاجیکستان و دعوت از پزشکیان برای جشن نوروزی که به گفتۀ وی یک ماه برگزار می‌شود و گوشه‌کنار تاجیکستان در جشن و شادی است، نشان‌های روشنی از دیرپایی و پایداری ایران فرهنگی و زبان فارسی و تاریخ و تمدنی دارد که گذشت سالیان و تحریف و بی‌توجهی عامدانۀ برخی تفکرات، موجب فراموشی‌اش نمی‌شود و برعکس به‌دلیل جانما‌یگی این فرهنگ و تمدن و ادبیات و زبان پرمایۀ فارسی، بالنده‌تر از همیشه زنده است

نگاه هوشمندانۀ امام علی رحمان به این نکته که مفاخر و بزرگانی مانند فردوسی و حافظ و رودکی و مولانا و کوروش متعلق به همۀ کشورهای فارسی‌زبان و بلکه تمام جهان و آدمیان است و اندیشه‌های آنان برای همۀ انسان‌هاست هم، از گسترۀ جهانی اندیشه‌ورزان فارسی‌زبان حکایت دارد. خوشبختانه آقای پزشکیان هم با شعرخوانی و اشاراتی که داشت، به پاسداشت فرهنگ و ادب ایرانی پرداخت.

دست‌کم در حوزۀ تمدنی بزرگ زبان فارسی، سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان، هنوز به فرهنگ و تاریخ و زبان مشترک می‌نازند و این نازش می‌تواند با درایت و هوشمندی سیاستمداران بادوام‌تر شود. البته در افغانستان با تنگ‌نظری‌هایی روبه‌رو شده‌ایم که بی‌گمان مردم افغانستان خود پاسدار این زبان خواهند بود.

اما تاجیکستان به‌خوبی به این فرهنگ و زبان افتخار می‌کند و در مواردی جدی‌تر از ما آن را پاس می‌دارد. جالب است که بدانیم، در سفر چند سال پیش که به تاجیکستان داشتم، به‌خوبی این نکته را دریافتم که تاجیک‌ها بسیار به ادبیات و مفاخر ادبی و علمی فارسی‌زبان دلبسته‌اند. گشتی در شهر دوشنبه و نیز خجند به‌راحتی شما را به این واقعیت می‌رساند. جالب است بدانید دیوار مفاخری در شهر دوشنبه است که تصویر شاعران و اندیشمندان ایران تاریخی را پیش چشم رهگذران نشان می‌داد. وقتی به سمت خجند می‌رفتیم هم دیوارنگاره‌های شاعران ایرانی و تاجیکی در مسافتی طولانی وجود داشت و چشم‌نواز بود. پیکرۀ شاعران و دانشمندان فارسی‌زبان در گوشه‌گوشۀ شهر دوشنبه جلوه‌گری می‌کند و بوستان اصلی شهر به نام «رودکی» است با تندیس بزرگی از ایشان. تا جایی که یادم هست، تقسیمات شهری دوشنبه به نام فردوسی، رودکی، خیام و ابن‌سینا نام‌گذاری شده ‌است. خیابان‌های شهر و میدان‌های اصلی به نام این افتخارات زینت یافته است. معمولاً سالن‌های تئاتر و بوستان‌ها و مراکز مهم این کشور به نام فردوسی، خیام، رودکی، حافظ، ابن‌سینا و... است.

در نشستی که با تعدادی از مدیران تلویزیون‌های این کشور و رسانه‌ها داشتم، می‌گفتند نزدیک به ۲۰۰ پیکره و نیم‌پیکرۀ مشاهیر در این کشور نصب است. تندیس کوروش در میدان اصلی شهر دوشنبه، یعنی میدان اسماعیل سامانی و در ورودی موزۀ بزرگ این شهر، پیکرۀ بزرگ بوعلی در میدانی به نام این پزشک ایرانی در دوشنبه و پیکرۀ بزرگ فردوسی در حاشیۀ رود سیحون در خجند دلربایی می‌کنند و عظمت ایران و فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را به رخ می‌کشند. این‌ها تنها نمونه‌هایی از کوشش فرهنگی این کشور است.

امیدوارم در جای‌جای شهرهایمان و به‌ویژه مشهد که امروز نمایندۀ خراسان بزرگ فرهنگی است و با توجهی که دولت جدید و شخص استاندار خراسان رضوی به ادبیات دارد، به نام و نشان‌های فرهنگ ایرانی و مفاخر بیشتر توجه شود. اتفاقی که ما در ایران و همین مشهد حسرتش را می‌خوریم! باور کنیم مشهد برای پاسداشت تاریخ و فرهنگ و تمدن ایرانی و خراسان بزرگ و زبان فارسی کم گذاشته است و گاهی حتی با بی‌سلیقگی نام بزرگانی مانند امیرعلیشیرنوایی را از تابلوی مدارسمان برمی‌داریم.

▫️منبع: خراسان آنلاین ۱۴۰۳/۱۰/۲۹

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
🔹راه ناتمام نجفی!
🔸یادی از نویسنده‌ای که با «غلط ننویسیم»، طرح چالش‌برانگیزی درانداخت


▫️نویسنده: #علیرضا_حیدری
🌐 کانال تلگرام: زین قند پارسی| ‎ @Qande_Parsi

▫️روزنامه خراسان شماره ۲۱۶۸۹​​​​
او که در دوم بهمن ۱۳۹۴ درگذشت، ۱۳۰۸ در نجف متولد شده بود؛ هم زبان‌شناس بود و هم مترجم و هم عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و صدالبته ابوالحسن نجفی بیش از همه در حوزۀ ویرایش نامش بر سر زبان‌ها افتاد و آن هم بعد از انتشار «غلط ننویسیم». به‌رغم اینکه او یکی از دقیق‌ترین دایره‌ها برای طبقه‌بندی وزن شعر فارسی را تدوین کرد ـ که به دایرۀ نجفی معروف است ـ؛ به‌رغم اینکه ترجمه‌های وی مانند شازده کوچولو (پس از ترجمه‌های محمد قاضی و احمد شاملو)، شیطان و خدا، ادبیات چیست؟، هِنری پیر، ضد خاطرات، خانوادۀ تیبو وکالیگولا قابل اعتناست و به‌رغم اینکه فرهنگ فارسی عامیانه او ارزشمند است؛ بااین‌حال، باز هم نام نجفی با «غلط ننویسیم» گره خورده است. برخی او را به کهنه‌گرایی در این کتاب متهم کردند و گفتند پیشنهادهایش به‌روز نیست و خلاف رویکرد زبان‌شناسی است؛ درحالی‌که، او خود یک زبان‌شناس بود. برخی نیز او را وفادار به ادبیات و دستور و ساختار زبان دانستند و این دعوا همچنان ادامه دارد.

«فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی»، توضیح و عنوان فرعی این کتاب است و درواقع با این توضیح چشم‌انداز و هدف زنده‌یاد نجفی در کتاب مشخص می‌شود. دلیل برگزیدن نام «غلط ننویسیم» بر این کتاب هم پیشنهاد دکتر نصرا… پورجوادی بوده است. ظاهراً قرار بود عنوان فرعی آن، یعنی «فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی» عنوان اصلی باشد؛ اما به دلیل جذابیت و بازارپسندی عنوان «غلط ننویسیم» انتخاب شد. درهرحال، هدف کتاب «غلط ننویسیم» معیارکردن نثر فارسی است.

#ابوالحسن_نجفی در مقدمۀ این کتاب می‌نویسد: «سخن گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموخته‌اند ظاهراً کار آسانی است، ما به همان سادگی که نفس می‌کشیم با دیگران نیز سخن می‌گوییم؛ اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی‌که قلم به دست می‌گیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامۀ کوتاه باشد، غالباً درنگ می‌کنیم و با خود می‌گوییم: آیا آذوقه درست است یا آزوقه و...؟»

به اشتباهات صرفی و نحوی و گرته‌برداری و وام‌‎واژه‌ها و نکته‌های زبانی ودستوری هم اشاره می‌کند و می‌نویسد: «تردید ما همیشه از بابت املا یا معنای کلمات نیست. وانگهی برای رفع این مشکل کافی است که به یک لغت‌نامه معتبر مراجعه کنیم و جواب خود را در آن بیابیم. هنگام نوشتن، سؤال‌های بسیار دیگری نیز برای ما مطرح می‌شود که جواب به آن‌ها را در لغت‌نامه‌های موجود به دشواری می‌توان یافت یا اصلاً نمی‌توان یافت. مثلاً آیا من استعفا داده‌ام یا استعفا کرده‌ام؟»

🆔 @VajehPardaz ‎|#واژه‌پرداز🔹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM