ادب‌سار
14.8K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
860 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
🔥🔥 @AdabSar

🔥 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🔥 پیدایش جشن سده

درباره‌ی پیدایش جشن سده دیدگاه‌ها پرشمارند. در اینجا چکیده‌ای از آن‌ها را می‌خوانیم.

🔥🔥 یکی از افسانه‌های ایرانی که گویا بر شاهنامه‌ی فردوسی استوار است، می‌گوید که جشن سده جشن پیدایش آتش به دست هوشنگ، پادشاه پیشدادی است. بر این پایه، هوشنگ چهار پشت پس از گیومرت(کیومرث) نخستین آدم روی زمین بود. برای خواندن این داستان بنگرید به:
t.me/AdabSar/9922
ولی شاهنامه‌پژوهانی چون "جلال خالقی مطلق" و "مصطفا جیحونی" می‌گویند که داستان پرتاب سنگ به سوی مار و پیدایش آتش به دست هوشنگ، برساخته‌ی امروزی‌هاست، بخشی از شاهنامه نیست و هتا(حتا) در دست‌نویس فلورانس شاهنامه این بخش دیده نمی‌شود. به باور آن‌ها، این داستان پس از فردوسی به شاهنامه افزوده شده، در ایران باستان چنین باوری نبود و در هیچ‌یک از نیپیک(کتاب)های ایران‌شناسی پیش و پس از فردوسی چنین داستانی دیده نمی‌شود. زیرا پیدایش آتش بسیار کهن‌تر از زمان هوشنگ است.
"فریدون جنیدی" می‌گوید دو سوم شاهنامه پس از فردوسی به آن افزوده شده ولی درباره‌ی داستان هوشنگ سخنی نمی‌گوید. چندتن از شاهنامه‌پژوهان با خالقی مطلق همداستان نیستند و سروده‌ی پیدایش آتش به دست هوشنگ را از آن فردوسی می‌دانند.
شاید پیدایش این افسانه از آنجا باشد که هوشنگ به چم خوب درخشان، خانه‌ی خوب، نخست‌زاد، پیش‌آفریده و نماد فروغ و روشنایی است و آتش نیز نخستین آفریده‌ی ایزد برای زمین بود.

🔥🔥 ابوریحان بیرونی در التفهیم و در بررسی افسانه‌های ایرانی می‌گوید در این روز فرزندان مشی و مشیانه(نخستین زن و مرد روی زمین که خود از ریواس روییده بودند)، به ۱۰۰ تن رسیدند و از میان خود یک تن را به سروری برگزیدند.
بیرونی در آثارالباقیه این جشن را بر آمده از افروختن آتش در بام‌ها به دستور فریدون می‌دانست. به نوشته‌ی بیرونی، روزی که آژی‌دهاک(ضحاک) در بند شد و مردم از ستم او رستند، جشن سده بنیاد نهاده شد.
@AdabSar
🔥🔥 دو دیدگاه که "سده" را به پایه‌ی شمار روزهای سال می‌دانند:
👈🏻 این جشن ۱۰۰ روز پس از آغاز زمستان(آغاز آبان در ایران باستان آغاز موسم سرما بود) برگزار می‌شد. سده، پنجاه روز مانده به نوروز است که سرما به آرامی کاهش می‌یابد و اگر روز و شب‌های مانده تا نوروز را جداگانه شمارش کنیم، ۱۰۰ شب و روز به فرا رسیدن نوروز مانده است. بر پایه‌ی این دیدگاه، واژه‌ی "سده" برگرفته از "ست" پهلوی به چم شماره‌ی ۱۰۰ است. ولی این دیدگاه نیز پادورزانی(مخالفانی) دارد.
👈🏻 سده یا چله‌ی کوچک(۱)، ۴۰ روز پس از زایش خورشید(فردای یلدا)، ۴۰روز مانده تا ۲۰ اسپند(اسفند) که جشن آغاز سرسبزی و گرماست و یا ۲۰ روز و ۲۰ شب مانده به آغاز اسپند است.

🔥🔥 نویسندگانی چون مهرداد بهار و رضا مرادی غیاث‌آبادی می‌گویند "سده" پیوندی با "ست" و شماره‌ی ۱۰۰ ندارد و "سَدَه" یا "سَذَه" در اوستایی به چم سپیده‌دم(طلوع)، بیرون آمدن و پیدا شدن است و جشن سده امیدی برای کاهش یافتن سرما بود. بر این پایه، سَدَه، سَدَک یا سَذَک کنایه از آتش است.

🔥🔥 حمدالله مستوفی نوشته است که جمشید، جشن سده را بنیاد نهاد.
گردیزی در زین‌الاخبار همچون بیرونی، پیدایش این جشن را با چیرگی فریدون بر آژی‌دهاک در پیوند می‌داند.
نویری نوشته است سده جشنی بود که ایرانیان پس از بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زَو، پسر تهماسپ برگزار کردند.
سده جشن ملوک نامدار است
ز اَفریدون و از جم یادگار است!
#عنصری

🔥🔥 گذشته از داستان پیدایش آتش به دست هوشنگ، فردوسی در شاهنامه بارها از جشن سده در کنار نام آتشکده و به همراه جشن‌های نوروز و مهرگان نام برده است.
بکرد اندر آن کشور آتشکده
بدو تازه شد مهرگان و سده!

نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگیِ نوروز و جشن سده!

گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردی
____________
✍🏻✍🏻 پی‌نوشت:
(۱) "یلدا" چله‌ی بزرگ و "سده" چله‌ی کوچک نام دارند.
____________
📚📚 برگرفته از:
۱- "جشن سده" گروهی از نویسندگان
به کوشش و گردآوری #محمدرضا_توسلی
۲- جشن سده #احمد_افشارشیرازی و #ابراهیم_پورداود
۳- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۴- التفهیم، ابوریحان بیرونی
۵- تاریخ گزیده #حمدالله_مستوفی
۶- یادداشت‌های شاهنامه #جلال_خالقی_مطلق
۷- سده #چنگیز_مولایی
___________
#فرهنگ_ایران #جشن_سده
🔥🔥 @AdabSar
🍵🍵 @AdabSar

🍲 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🍲 جشن اسپندی

🍵🍵 "جشن اسپندی"، یکی از نخستین جشن‌های اسپندماه بود که در آن "آش اسپندی" می‌پختند و به نشانه‌ی مهر به زنان، به آنان پیشکش می‌کردند. درباره‌ی اینکه آیا جشن اسپندی با سپندارمذگان یکی بود یا نبود، چندان نمی‌دانیم. نویسندگان، زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند می‌دانند و از اورمزد وز(یکم اسپند) تا سپندارمذروز(اسپندروز یا همان سپندارمذگان) را در گمان‌های خود آورده‌اند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار می‌شد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون، روز آن جابجا شده است. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را هم‌زمان با جشن آبسالان در یکم اسپند می‌پندارند.

🍲🍲 در سال‌های نه چندان دور، شب اسپندی را به اسپندیار پیوند می‌دادند و باور داشتند که در این شب، «اسپندیارمذ» رویین‌تن که با اسب سیاه کشته شد، با اسب سپید بازمی‌گردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمی‌گرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو می‌ریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور می‌گذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی را می‌خوردند تا سرما نخورند.

🍛🍛 شاید ریشه‌ی این باور به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمی‌گردد. در این باور اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد از روز، گرما و بهار) به زمین بازمی‌گردد و زمین کم‌کم گرم و سبز می‌شود. بنیاد این باور، چون زمین نماد باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم می‌آمدند، جشن می‌گرفتند، آیین‌های زنانه داشتند و آش اسپندی می‌پختند تا شب‌های سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.

🍵🍵 در گذشته، مردم گوسگان(جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال می‌دانستند، جشن باشکوهی می‌گرفتند، بهترین خوراک را می‌پختند، شادی می‌کردند و به یکدیگر شادباش می‌گفتند. در این شب جوانان به بام‌ها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه، اسپندی می‌گرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود، پیشکشی به نام اسپندی به خانه اروس(عروس) می‌فرستاد و همگی شام را در خانه اروس می‌خوردند. همچنین در این روز افسون می‌خواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش می‌نوشتند، مویز و دانه‌ی انار را می‌کوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آن‌ها نمی‌رسد.

🍲🍲 امروز در برخی شهرستان‌های گوناگون اسپادانا(اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمه‌ی اسپند یا پنج روز مانده به سال نو، آش جو اسپندی پخته می‌شود.‌ در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو(هم‌ریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفت‌دانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جه‌جه نیز می‌گویند. پخت آش برای جشن‌های ایرانی، نمادی از همکاری گروهی است.
در بیدگل "پلوی شب اسفندی" با خورش نخود می‌پزند و در خورش گوشت خروس می‌ریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم می‌پزند.

🍛🍛 در آبادی‌ها برای جشن اسپنده می‌خوانند:
غم مخور دهقان(دهگان) که اسفند(اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان(دهقان) که اسفند(اسپند) آمده
هفت سین، امشب به کامت آمده!
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده!

🖼🖼 برای دیدن فرتورهایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا، به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929

✍🏻✍🏻 پژوهش و نگارش #پریسا_امام_وردی
________________
📚📚 برگرفته از:
۱- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۲- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایران‌نامه #شاهین_سپنتا
۳- جشن‌ها، آداب و معتقدات زمستان #ابوالقاسم_انجوی_شیرازی
۴- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ #محمد_جعفری (قنواتی)
________________
#فرهنگ_ایران #جشن_اسپندی #اسپندگان
🍵🍵 @AdabSar
🌍🌱 @AdabSar

🌍🌱 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🌍🌱 سپندارمزدگان/سپندارمذگان

🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزگ‎ترین و افسانه‎وارترین جشن‎های ایرانی، در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان(پس از پیدایش کیش زرتشتی، از مهین فرشتگان)، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام(لقب) زمین و نماد اشغ(عشق) بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر می‌ورزید، زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می‌پذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه می‌بخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان می‌شد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده می‌گشت ولی مادرانه تاب می‌آورد و در برابر بارها شکیبا بود. اسپندارمذگان در ایران باستان، روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگی‎های زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز(مشترک) بودند. این ویژگی از نام آن‎ها و ریشه‎ی یکسان زن و زمین نیز هویداست.

🌍🌱 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژه‎ی این ایزدبانو و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمه‎ی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا می‌دانستند. ایزدبانوی سپندارمزد، مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگی‌هایش. از این رو بانوان را از تبار خجسته‎ی او دانسته‌اند.
باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.

🌍🌱 در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهره‌گیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشه‌ی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایه‌ی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان می‌شود.

🌍🌱 اسپندارمذ از ریشه سپنته‎آرمییتی در اوستایی است. بخش نخست سپنت یا سپند به چمار(معنی) پاک و ورجاوند(مقدس) و بخش دوم به چم فروتنی و در اوستا به چم زمین است. در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. نام‌گذاری واپسین ماه سال به این نام که نماینده‌ی باروری است، برای سر زدن نخستین جوانه‌ها از خاک و زایش زمین پس از زمستانی سخت است.

🌍🌱 در این جشن که یکی از جشن‏های بهاری نیز به شمار می‎رفت، مردان پارسی برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده‎ی خویش می‌کوشیدند و به آن‎ها گل و چیزهای دیگر پیشکش می‎کردند. گفته می‌شود ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانه‌ی مهرورزی و دوستی به یکدیگر گل پیشکش می‌کردند. این روز، روز پیوند مهرآمیز دلدادگان و همسران بود. سپندارمذگان روز فرمانروایی بانوان و فرمانبرداری مردان بود. آرزوهای بانوان در این روز به دیده‎ی مردان گذاشته می‌شد و این نشانه‎ی ادب مردان ایرانی بود. این روز، روز آزادی زنان بود. آن‎ها از کار در خانه و بیرون خانه دست می‌کشیدند، جامه‎ی نو و زیبا می‎پوشیدند، بالای خانه می‌نشستند، گل در دست می‎گرفتند و یا در کنار دیگر زنان به شادی می‎پرداختند. زنان در این روز فرمانروایان شهر بودند. نیایش در آتشکده‎ها از آیین‎های پایانی این روز بود.
به نوشته‌ی بیرونی، مردم کژدم بر سر در خانه‌ها می‌آویختند تا گزند نیابند. معین نوشته است که در این روز از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب چشم‎پناهی بر برگ‌های چهارگوش می‌نوشتند و بر سه دیوار خانه می‌چسباندند.

🌍🌱 بیرونی، این روز را جشن مردگیران نامیده بود. "جلال خالقی مطلق" آن را دگردیسی از مژده‎گیران یا همان پیشکش مردان به زنان می‌داند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از این‎رو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمی‏انگیختند، اين جشن را "مردگيران" می‌ناميدند.
در این روز دختران شوهرنکرده نیز شادی می‎کردند و دیگران می‎کوشیدند انگیزه‎ پیوند زناشویی در آن‎ها پدید آورند. ولی پس از پیدایش دین، جایگاه دختران در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار و شوهردوست پررنگ شد.
به گفته‎ی بیرونی بسیاری از این آیین‏ها در زمان باستان نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.

🌍🌱 گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردی
_______
🌍🌱 برگرفته از:
۱- سپندارمذگان #ابراهیم_پورداود
۲- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۳- گرامیداشت اسپندارمذگان، روز زن در فرهنگ ایرانی #جلیل_دوستخواه
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- جشن اسفندگان، روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۶- گل پلنگ‌مشک، نماد جشن اسپندگان #شاهین_سپنتا
_______
#اسپندگان #سپندارمذگان #فرهنگ_ایران

🌍🌱 @AdabSar
🌸🌱 @AdabSar

🌱 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🌱 خواندنی‎های سپندارمذگان

🌱🌸 جشن کهن سپندارمذگان، همچون دیگر آیین‌های کهن در سراسر جهان، با آیین‌ها، باورها و افسانه‌های خواندنی و زیبا درآمیخته است و خواندن آن ما را با آیین کهن آشناتر می‌کند.

🌱🌸 تنها دشمن «سپندارمزدآرمئیتی»، دیو ناخشنودی و خیره‌سری «ترومییتی»‌ بود و همیستار(رقیب) او به شمار می‌رفت. هر آنکه در این روز مایه‌ی ناخشنودی سپندارمزد و زنان که نماد باشندگی(وجود) او بودند، می‌شد، یار هم‌باور ترومیییتی به شمار می‌آمد.

🌱🌸 در گات‌های زرتشت هژده بار از آرمییتی یاد شده است:
«زرتشت» از آرمییتی، آرامش‌بخشی به کشتزارها و چراگاه‌ها و جانوران را خواست و آرزو کرد این فرمانروای نیک، نیکان را به فرمانروایی برساند و دخترش «پوروچیستا» را در گزینش شوهر شایسته یاری دهد.

🌱🌸 در افسانه‎ی «آرش شیواتیر» و به گفته‎ی «ابوریحان بیرونی»، آرش برای بازپس‎گیری سرزمین‎های ایران از تازش تورانیان، جان و زندگانی‎اش را در تیری که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود، گذاشت و به سوی مرز توران پرتاب کرد.
برابر شاهنامه، آرمییتی به «منوچهرشاه» فرمان داد تا برای «آرش کمانگیر»، تیر و کمان بسازد تا در هنگامه‌ی نیاز از سرزمین پاک ایران و مرزهای آن پاسبانی کند.

🌱🌸 از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورنده می‌دانستند و همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده‌اند، او را نیز «ماده» دانستند و از همین خاستگاه است که واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.

🌱🌸 سپندارمذگان نزدیک بهار، موسم رویش، سرسبزی و باروری و هنگام کشت‎وکار کشاورزان است و برای همین آن را «جشن برزگران» نیز می‏نامیدند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند و در این زمان آماده‎ی کشت و کار می‌شوند. در گات‎ها، بارها نام برزگران، وَرِزیئَنت، با آرمئیتی یا زمین در کنار یکدیگر آمده‌اند.

🌱🌸 در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده است، پیوند زن و مرد، به پیوند زمین و آسمان همانند است. زن بارور و شکیباست و مرد همچون آسمان باران می‌بارد و آفتاب می‌تاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.

🌱🌸 بر پایه‌ی افسانه‌ها، فرشته‌ی اسپندارمذ یاری‌رسان نویسندگان و اندیشمندان بود.

🌱🌸 به نوشته‌ی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی، تندرستی همسرش آتوسا را از سپندارمذ خواستار شد.

🌱🌸 جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ، سخنانی چند از اوستا و پهلوی می‎نویسند و به در خانه‌های خود می‎آویزند تا خانه‌شان از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار ماند. کشاورزان همین افسون‌ را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار می‎بردند.

🌱🌸 از آن سو که زن زاینده است، در هنگامه‌هایی از ایران باستان زن را زندگی‌بخش و فرزند را دنباله‌ی مادر می‌دانستند که پیوند با مادرشاهی و زن‌سالاری ندارد. سنگ‌نبشته‌های ایذه نیز گواه آن است. مردمان برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر می‌گفتند و می‌نوشتند.

🌱🌸 جشن سپندارمذگان نیز همچون دیگر جشن‏های ماهانه، نمادی از میان گل‏ها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگ‌مشک» دانسته‌اند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایه‎ی گمانزدی ناپایدار در «برهان قاطع»، گل ویژه‎ی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام برده‌اند. فرتور(عکس) پیوست، گل «پلنگ‌مشک» نماد جشن اسپندگان است.

🌱🌸 گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردی
goo.gl/52sg3A
________________
🌱🌸 برگرفته از:
۱- سپندارمذگان #ابراهیم_پورداود
۲- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۳- گرامیداشت اسپندارمذگان، روز زن در فرهنگ ایرانی #جلیل_دوستخواه
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- جشن اسفندگان، روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۶- گل پلنگ‌مشک، نماد جشن اسپندگان #شاهین_سپنتا
________________
#فرهنگ_ایران #سپندارمذگان #اسپندگان

🌸🌱 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔥🔥 @AdabSar

🔥 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🔥 پیدایش جشن سده

درباره‌ی پیدایش جشن سده دیدگاه‌ها پرشمارند. در اینجا چکیده‌ای از آن‌ها را می‌خوانیم.

🔥🔥 یکی از افسانه‌های ایرانی که گویا بر شاهنامه‌ی فردوسی استوار است، می‌گوید که جشن سده جشن پیدایش آتش به دست هوشنگ، پادشاه پیشدادی است. بر این پایه، هوشنگ چهار پشت پس از گیومرت(کیومرث) نخستین آدم روی زمین بود. برای خواندن این داستان بنگرید به:
t.me/AdabSar/9922
ولی شاهنامه‌پژوهانی چون "جلال خالقی مطلق" و "مصطفا جیحونی" می‌گویند که داستان پرتاب سنگ به سوی مار و پیدایش آتش به دست هوشنگ، برساخته‌ی امروزی‌هاست، بخشی از شاهنامه نیست و هتا(حتا) در دست‌نویس فلورانس شاهنامه این بخش دیده نمی‌شود. به باور آن‌ها، این داستان پس از فردوسی به شاهنامه افزوده شده، در ایران باستان چنین باوری نبود و در هیچ‌یک از نیپیک(کتاب)های ایران‌شناسی پیش و پس از فردوسی چنین داستانی دیده نمی‌شود. زیرا پیدایش آتش بسیار کهن‌تر از زمان هوشنگ است.
"فریدون جنیدی" می‌گوید دو سوم شاهنامه پس از فردوسی به آن افزوده شده ولی درباره‌ی داستان هوشنگ سخنی نمی‌گوید. چندتن از شاهنامه‌پژوهان با خالقی مطلق همداستان نیستند و سروده‌ی پیدایش آتش به دست هوشنگ را از آن فردوسی می‌دانند.
شاید پیدایش این افسانه از آنجا باشد که هوشنگ به چم خوب درخشان، خانه‌ی خوب، نخست‌زاد، پیش‌آفریده و نماد فروغ و روشنایی است و آتش نیز نخستین آفریده‌ی ایزد برای زمین بود.

🔥🔥 ابوریحان بیرونی در التفهیم و در بررسی افسانه‌های ایرانی می‌گوید در این روز فرزندان مشی و مشیانه(نخستین زن و مرد روی زمین که خود از ریواس روییده بودند)، به ۱۰۰ تن رسیدند و از میان خود یک تن را به سروری برگزیدند.
بیرونی در آثارالباقیه این جشن را بر آمده از افروختن آتش در بام‌ها به دستور فریدون می‌دانست. به نوشته‌ی بیرونی، روزی که آژی‌دهاک(ضحاک) در بند شد و مردم از ستم او رستند، جشن سده بنیاد نهاده شد.
@AdabSar
🔥🔥 دو دیدگاه که "سده" را به پایه‌ی شمار روزهای سال می‌دانند:
👈🏻 این جشن ۱۰۰ روز پس از آغاز زمستان(آغاز آبان در ایران باستان آغاز موسم سرما بود) برگزار می‌شد. سده، پنجاه روز مانده به نوروز است که سرما به آرامی کاهش می‌یابد و اگر روز و شب‌های مانده تا نوروز را جداگانه شمارش کنیم، ۱۰۰ شب و روز به فرا رسیدن نوروز مانده است. بر پایه‌ی این دیدگاه، واژه‌ی "سده" برگرفته از "ست" پهلوی به چم شماره‌ی ۱۰۰ است. ولی این دیدگاه نیز پادورزانی(مخالفانی) دارد.
👈🏻 سده یا چله‌ی کوچک(۱)، ۴۰ روز پس از زایش خورشید(فردای یلدا)، ۴۰روز مانده تا ۲۰ اسپند(اسفند) که جشن آغاز سرسبزی و گرماست و یا ۲۰ روز و ۲۰ شب مانده به آغاز اسپند است.

🔥🔥 نویسندگانی چون مهرداد بهار و رضا مرادی غیاث‌آبادی می‌گویند "سده" پیوندی با "ست" و شماره‌ی ۱۰۰ ندارد و "سَدَه" یا "سَذَه" در اوستایی به چم سپیده‌دم(طلوع)، بیرون آمدن و پیدا شدن است و جشن سده امیدی برای کاهش یافتن سرما بود. بر این پایه، سَدَه، سَدَک یا سَذَک کنایه از آتش است.

🔥🔥 حمدالله مستوفی نوشته است که جمشید، جشن سده را بنیاد نهاد.
گردیزی در زین‌الاخبار همچون بیرونی، پیدایش این جشن را با چیرگی فریدون بر آژی‌دهاک در پیوند می‌داند.
نویری نوشته است سده جشنی بود که ایرانیان پس از بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زَو، پسر تهماسپ برگزار کردند.
سده جشن ملوک نامدار است
ز اَفریدون و از جم یادگار است!
#عنصری

🔥🔥 گذشته از داستان پیدایش آتش به دست هوشنگ، فردوسی در شاهنامه بارها از جشن سده در کنار نام آتشکده و به همراه جشن‌های نوروز و مهرگان نام برده است.
بکرد اندر آن کشور آتشکده
بدو تازه شد مهرگان و سده!

نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگیِ نوروز و جشن سده!

گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردی
____________
✍🏻✍🏻 پی‌نوشت:
(۱) "یلدا" چله‌ی بزرگ و "سده" چله‌ی کوچک نام دارند.
____________
📚📚 برگرفته از:
۱- "جشن سده" گروهی از نویسندگان
به کوشش و گردآوری #محمدرضا_توسلی
۲- جشن سده #احمد_افشارشیرازی و #ابراهیم_پورداود
۳- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۴- التفهیم، ابوریحان بیرونی
۵- تاریخ گزیده #حمدالله_مستوفی
۶- یادداشت‌های شاهنامه #جلال_خالقی_مطلق
۷- سده #چنگیز_مولایی
___________
#فرهنگ_ایران #جشن_سده
🔥🔥 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🍵🍵 @AdabSar

🍲 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🍲 جشن اسپندی

🍵🍵 "جشن اسپندی"، یکی از نخستین جشن‌های اسپندماه بود که در آن "آش اسپندی" می‌پختند و به نشانه‌ی مهر به زنان، به آنان پیشکش می‌کردند. درباره‌ی اینکه آیا جشن اسپندی با سپندارمذگان یکی بود یا نبود، چندان نمی‌دانیم. نویسندگان، زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند می‌دانند و از اورمزد وز(یکم اسپند) تا سپندارمذروز(اسپندروز یا همان سپندارمذگان) را در گمان‌های خود آورده‌اند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار می‌شد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون، روز آن جابجا شده است. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را هم‌زمان با جشن آبسالان در یکم اسپند می‌پندارند.

🍲🍲 در سال‌های نه چندان دور، شب اسپندی را به اسپندیار پیوند می‌دادند و باور داشتند که در این شب، «اسپندیارمذ» رویین‌تن که با اسب سیاه کشته شد، با اسب سپید بازمی‌گردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمی‌گرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو می‌ریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور می‌گذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی را می‌خوردند تا سرما نخورند.

🍛🍛 شاید ریشه‌ی این باور به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمی‌گردد. در این باور اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد از روز، گرما و بهار) به زمین بازمی‌گردد و زمین کم‌کم گرم و سبز می‌شود. بنیاد این باور، چون زمین نماد باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم می‌آمدند، جشن می‌گرفتند، آیین‌های زنانه داشتند و آش اسپندی می‌پختند تا شب‌های سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.

🍵🍵 در گذشته، مردم گوسگان(جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال می‌دانستند، جشن باشکوهی می‌گرفتند، بهترین خوراک را می‌پختند، شادی می‌کردند و به یکدیگر شادباش می‌گفتند. در این شب جوانان به بام‌ها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه، اسپندی می‌گرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود، پیشکشی به نام اسپندی به خانه اروس(عروس) می‌فرستاد و همگی شام را در خانه اروس می‌خوردند. همچنین در این روز افسون می‌خواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش می‌نوشتند، مویز و دانه‌ی انار را می‌کوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آن‌ها نمی‌رسد.

🍲🍲 امروز در برخی شهرستان‌های گوناگون اسپادانا(اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمه‌ی اسپند یا پنج روز مانده به سال نو، آش جو اسپندی پخته می‌شود.‌ در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو(هم‌ریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفت‌دانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جه‌جه نیز می‌گویند. پخت آش برای جشن‌های ایرانی، نمادی از همکاری گروهی است.
در بیدگل "پلوی شب اسفندی" با خورش نخود می‌پزند و در خورش گوشت خروس می‌ریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم می‌پزند.

🍛🍛 در آبادی‌ها برای جشن اسپنده می‌خوانند:
غم مخور دهقان(دهگان) که اسفند(اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان(دهقان) که اسفند(اسپند) آمده
هفت سین، امشب به کامت آمده!
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده!

🖼🖼 برای دیدن فرتورهایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا، به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929

✍🏻✍🏻 پژوهش و نگارش #پریسا_امام_وردی
________________
📚📚 برگرفته از:
۱- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۲- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایران‌نامه #شاهین_سپنتا
۳- جشن‌ها، آداب و معتقدات زمستان #ابوالقاسم_انجوی_شیرازی
۴- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ #محمد_جعفری (قنواتی)
________________
#فرهنگ_ایران #جشن_اسپندی #اسپندگان
🍵🍵 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🌍🌱 @AdabSar

🌍🌱 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🌍🌱 سپندارمزدگان/سپندارمذگان

🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزگ‎ترین و افسانه‎وارترین جشن‎های ایرانی، در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان(پس از پیدایش کیش زرتشتی، از مهین فرشتگان)، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام(لقب) زمین و نماد اشغ(عشق) بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر می‌ورزید، زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می‌پذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه می‌بخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان می‌شد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده می‌گشت ولی مادرانه تاب می‌آورد و در برابر بارها شکیبا بود. اسپندارمذگان در ایران باستان، روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگی‎های زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز(مشترک) بودند. این ویژگی از نام آن‎ها و ریشه‎ی یکسان زن و زمین نیز هویداست.

🌍🌱 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژه‎ی این ایزدبانو و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمه‎ی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا می‌دانستند. ایزدبانوی سپندارمزد، مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگی‌هایش. از این رو بانوان را از تبار خجسته‎ی او دانسته‌اند.
باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.

🌍🌱 در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهره‌گیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشه‌ی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایه‌ی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان می‌شود.

🌍🌱 اسپندارمذ از ریشه سپنته‎آرمییتی در اوستایی است. بخش نخست سپنت یا سپند به چمار(معنی) پاک و ورجاوند(مقدس) و بخش دوم به چم فروتنی و در اوستا به چم زمین است. در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. نام‌گذاری واپسین ماه سال به این نام که نماینده‌ی باروری است، برای سر زدن نخستین جوانه‌ها از خاک و زایش زمین پس از زمستانی سخت است.

🌍🌱 در این جشن که یکی از جشن‏های بهاری نیز به شمار می‎رفت، مردان پارسی برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده‎ی خویش می‌کوشیدند و به آن‎ها گل و چیزهای دیگر پیشکش می‎کردند. گفته می‌شود ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانه‌ی مهرورزی و دوستی به یکدیگر گل پیشکش می‌کردند. این روز، روز پیوند مهرآمیز دلدادگان و همسران بود. سپندارمذگان روز فرمانروایی بانوان و فرمانبرداری مردان بود. آرزوهای بانوان در این روز به دیده‎ی مردان گذاشته می‌شد و این نشانه‎ی ادب مردان ایرانی بود. این روز، روز آزادی زنان بود. آن‎ها از کار در خانه و بیرون خانه دست می‌کشیدند، جامه‎ی نو و زیبا می‎پوشیدند، بالای خانه می‌نشستند، گل در دست می‎گرفتند و یا در کنار دیگر زنان به شادی می‎پرداختند. زنان در این روز فرمانروایان شهر بودند. نیایش در آتشکده‎ها از آیین‎های پایانی این روز بود.
به نوشته‌ی بیرونی، مردم کژدم بر سر در خانه‌ها می‌آویختند تا گزند نیابند. معین نوشته است که در این روز از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب چشم‎پناهی بر برگ‌های چهارگوش می‌نوشتند و بر سه دیوار خانه می‌چسباندند.

🌍🌱 بیرونی، این روز را جشن مردگیران نامیده بود. "جلال خالقی مطلق" آن را دگردیسی از مژده‎گیران یا همان پیشکش مردان به زنان می‌داند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از این‎رو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمی‏انگیختند، اين جشن را "مردگيران" می‌ناميدند.
در این روز دختران شوهرنکرده نیز شادی می‎کردند و دیگران می‎کوشیدند انگیزه‎ پیوند زناشویی در آن‎ها پدید آورند. ولی پس از پیدایش دین، جایگاه دختران در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار و شوهردوست پررنگ شد.
به گفته‎ی بیرونی بسیاری از این آیین‏ها در زمان باستان نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.

🌍🌱 گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردی
_______
🌍🌱 برگرفته از:
۱- سپندارمذگان #ابراهیم_پورداود
۲- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۳- گرامیداشت اسپندارمذگان، روز زن در فرهنگ ایرانی #جلیل_دوستخواه
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- جشن اسفندگان، روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۶- گل پلنگ‌مشک، نماد جشن اسپندگان #شاهین_سپنتا
_______
#اسپندگان #سپندارمذگان #فرهنگ_ایران

🌍🌱 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🌸🌱 @AdabSar

🌱 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🌱 خواندنی‎های سپندارمذگان

🌱🌸 جشن کهن سپندارمذگان، همچون دیگر آیین‌های کهن در سراسر جهان، با آیین‌ها، باورها و افسانه‌های خواندنی و زیبا درآمیخته است و خواندن آن ما را با آیین کهن آشناتر می‌کند.

🌱🌸 تنها دشمن «سپندارمزدآرمئیتی»، دیو ناخشنودی و خیره‌سری «ترومییتی»‌ بود و همیستار(رقیب) او به شمار می‌رفت. هر آنکه در این روز مایه‌ی ناخشنودی سپندارمزد و زنان که نماد باشندگی(وجود) او بودند، می‌شد، یار هم‌باور ترومیییتی به شمار می‌آمد.

🌱🌸 در گات‌های زرتشت هژده بار از آرمییتی یاد شده است:
«زرتشت» از آرمییتی، آرامش‌بخشی به کشتزارها و چراگاه‌ها و جانوران را خواست و آرزو کرد این فرمانروای نیک، نیکان را به فرمانروایی برساند و دخترش «پوروچیستا» را در گزینش شوهر شایسته یاری دهد.

🌱🌸 در افسانه‎ی «آرش شیواتیر» و به گفته‎ی «ابوریحان بیرونی»، آرش برای بازپس‎گیری سرزمین‎های ایران از تازش تورانیان، جان و زندگانی‎اش را در تیری که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود، گذاشت و به سوی مرز توران پرتاب کرد.
برابر شاهنامه، آرمییتی به «منوچهرشاه» فرمان داد تا برای «آرش کمانگیر»، تیر و کمان بسازد تا در هنگامه‌ی نیاز از سرزمین پاک ایران و مرزهای آن پاسبانی کند.

🌱🌸 از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورنده می‌دانستند و همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده‌اند، او را نیز «ماده» دانستند و از همین خاستگاه است که واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.

🌱🌸 سپندارمذگان نزدیک بهار، موسم رویش، سرسبزی و باروری و هنگام کشت‎وکار کشاورزان است و برای همین آن را «جشن برزگران» نیز می‏نامیدند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند و در این زمان آماده‎ی کشت و کار می‌شوند. در گات‎ها، بارها نام برزگران، وَرِزیئَنت، با آرمئیتی یا زمین در کنار یکدیگر آمده‌اند.

🌱🌸 در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده است، پیوند زن و مرد، به پیوند زمین و آسمان همانند است. زن بارور و شکیباست و مرد همچون آسمان باران می‌بارد و آفتاب می‌تاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.

🌱🌸 بر پایه‌ی افسانه‌ها، فرشته‌ی اسپندارمذ یاری‌رسان نویسندگان و اندیشمندان بود.

🌱🌸 به نوشته‌ی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی، تندرستی همسرش آتوسا را از سپندارمذ خواستار شد.

🌱🌸 جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ، سخنانی چند از اوستا و پهلوی می‎نویسند و به در خانه‌های خود می‎آویزند تا خانه‌شان از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار ماند. کشاورزان همین افسون‌ را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار می‎بردند.

🌱🌸 از آن سو که زن زاینده است، در هنگامه‌هایی از ایران باستان زن را زندگی‌بخش و فرزند را دنباله‌ی مادر می‌دانستند که پیوند با مادرشاهی و زن‌سالاری ندارد. سنگ‌نبشته‌های ایذه نیز گواه آن است. مردمان برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر می‌گفتند و می‌نوشتند.

🌱🌸 جشن سپندارمذگان نیز همچون دیگر جشن‏های ماهانه، نمادی از میان گل‏ها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگ‌مشک» دانسته‌اند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایه‎ی گمانزدی ناپایدار در «برهان قاطع»، گل ویژه‎ی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام برده‌اند. فرتور(عکس) پیوست، گل «پلنگ‌مشک» نماد جشن اسپندگان است.

🌱🌸 گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردی
goo.gl/52sg3A
________________
🌱🌸 برگرفته از:
۱- سپندارمذگان #ابراهیم_پورداود
۲- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۳- گرامیداشت اسپندارمذگان، روز زن در فرهنگ ایرانی #جلیل_دوستخواه
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- جشن اسفندگان، روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۶- گل پلنگ‌مشک، نماد جشن اسپندگان #شاهین_سپنتا
________________
#فرهنگ_ایران #سپندارمذگان #اسپندگان

🌸🌱 @AdabSar
🔥🔥 @AdabSar

🔥 آشنایی با #جشن_های_ایرانی
🔥 پیدایش #جشن_سده

🔥 درباره‌ی پیدایش جشن سده دیدگاه‌ها پرشمارند.
یکی از افسانه‌های ایرانی که گویا بر شاهنامه‌ی فردوسی استوار است، می‌گوید که جشن سده، جشن پیدایش آتش به دست هوشنگ، پادشاه پیشدادی است. بر این پایه، هوشنگ چهار پشت پس از گیومرت(کیومرث) زاده شد. در افسانه‌ها، گیومرت نخستین آدم روی زمین بود. برای خواندن این داستان بنگرید به:
t.me/AdabSar/9922
ولی شاهنامه‌پژوهانی چون "جلال خالقی مطلق" و "مصطفا جیحونی" می‌گویند که داستان پرتاب سنگ به سوی مار و پیدایش آتش به دست هوشنگ، برساخته‌ی امروزی‌هاست، نه داستانی از شاهنامه! هتا(حتا) در دست‌نویس فلورانس شاهنامه چنین داستانی دیده نمی‌شود. به باور آن‌ها، این داستان پس از فردوسی به شاهنامه افزوده شده، در ایران باستان چنین باوری نبود و در هیچ‌یک از نیپیک(کتاب)های ایران‌شناسی پیش و پس از فردوسی چنین داستانی دیده نمی‌شود. زیرا پیدایش آتش بسیار کهن‌تر از زمان هوشنگ است.
"فریدون جنیدی" می‌گوید دو سوم شاهنامه پس از فردوسی به آن افزوده شده ولی درباره‌ی داستان هوشنگ سخنی نمی‌گوید. چندتن از شاهنامه‌پژوهان با خالقی مطلق همداستان نیستند و سروده‌ی پیدایش آتش به دست هوشنگ را از آن فردوسی می‌دانند.
شاید پیدایش این افسانه از این همسانی(شباهت) است که هوشنگ به چم(معنی) خوب، درخشان، خانه‌ی خوب، نخست‌زاد، پیش‌آفریده و نماد فروغ و روشنایی است و آتش نیز نخستین آفریده‌ی ایزد برای زمین خوانده می‌شد.

🔥 ابوریحان بیرونی در بررسی افسانه‌های ایرانی می‌گوید در این روز فرزندان مشی و مشیانه(نخستین زن و مرد روی زمین که خود از ریواس روییده بودند)، به ۱۰۰ تن رسیدند و از میان خود یک تن را به سروری برگزیدند.
بیرونی در آثارالباقیه این جشن را بر آمده از افروختن آتش در بام‌ها به دستور فریدون می‌دانست. به نوشته‌ی بیرونی، روزی که آژی‌دهاک(ضحاک) در بند شد و مردم از ستم او رستند، جشن سده بنیاد نهاده شد.

🔥 دو دیدگاه که "سده" را به پایه‌ی شمارش روزهای سال می‌دانند:
👈🏻 این جشن ۱۰۰ روز پس از آغاز زمستان(آغاز آبان در ایران باستان و آغاز موسم سرما) برگزار می‌شد. سده، پنجاه روز پیش از نوروز است که سرما به آرامی کاهش می‌یابد و اگر روز و شب‌های مانده تا نوروز را جداگانه شمارش کنیم، ۱۰۰ شب و روز به فرا رسیدن نوروز مانده است. بر پایه‌ی این دیدگاه، واژه‌ی "سده" برگرفته از "ست" پهلوی به چم شماره‌ی ۱۰۰ است. ولی این دیدگاه نیز پادورزانی(مخالفانی) دارد.
👈🏻 سده یا چله‌ی کوچک(۱)، ۴۰ روز پس از زایش خورشید(فردای یلدا)، ۴۰روز مانده تا ۲۰ اسپند(اسفند) که جشن آغاز سرسبزی و گرماست و یا ۲۰ روز و ۲۰ شب مانده به آغاز اسپند است.

🔥 نویسندگانی چون مهرداد بهار و رضا مرادی غیاث‌آبادی می‌گویند "سده" پیوندی با "ست" و شماره‌ی ۱۰۰ ندارد و "سَدَه" یا "سَذَه" در اوستایی به چم سپیده‌دم(طلوع)، بیرون آمدن و پیدا شدن است و جشن سده امیدی برای کاهش یافتن سرما است. بر این پایه، سَدَه، سَدَک یا سَذَک کنایه از آتش هستند.

🔥 حمدالله مستوفی نوشته است که جمشید جشن سده را بنیاد نهاد.
گردیزی در زین‌الاخبار همچون بیرونی، پیدایش این جشن را با چیرگی فریدون بر آژی‌دهاک در پیوند می‌داند.
نویری نوشته است سده جشنی بود که ایرانیان پس از بیرون کردن افراسیاب از ایران در زمان زَو، پسر تهماسپ برگزار کردند.
سده جشن ملوک نامدار است
ز اَفریدون و از جم یادگار است!
#عنصری

🔥 گذشته از داستان پیدایش آتش به دست هوشنگ، فردوسی در شاهنامه بارها از جشن سده در کنار نام آتشکده و به همراه جشن‌های نوروز و مهرگان نام برده است.
بکرد اندر آن کشور آتشکده
بدو تازه شد مهرگان و سده!

نهاد اندر آن مرز آتشکده
بزرگیِ نوروز و جشن سده!

گردآوری و نگارش #پریسا_امام_وردیلو
________________
✍🏻 پی‌نوشت:
(۱) "یلدا" چله‌ی بزرگ و "سده" چله‌ی کوچک نام دارند.
________________
📚 برگرفته از:
۱- "جشن سده" گروهی از نویسندگان
به کوشش و گردآوری #محمدرضا_توسلی
۲- جشن سده #احمد_افشارشیرازی و #ابراهیم_پورداود
۳- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۴- التفهیم، ابوریحان بیرونی
۵- تاریخ گزیده #حمدالله_مستوفی
۶- یادداشت‌های شاهنامه #جلال_خالقی_مطلق
۷- سده #چنگیز_مولایی

🔥🔥 @AdabSar
🍵 @AdabSar

🍲 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🍲 جشن اسپندی

🍵 "جشن اسپندی"، یکی از نخستین جشن‌های اسپندماه بود که در آن به نشانه‌ی مهر، به زنان شادباش و پیشکش(هدیه) می‌دادند. پخت "آش اسپندی" آیین همگانی این روز بود. درباره‌ی اینکه آیا جشن اسپندی با سپندارمذگان یکی بود یا نه، چندان نمی‌دانیم. نویسندگان، زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند می‌دانند و از اورمزد وز(یکم اسپند) تا سپندارمذروز(اسپندروز یا همان سپندارمذگان در پنجم اسپند) را در گمان‌های خود آورده‌اند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار می‌شد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون، روز آن جابجا شده است. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را هم‌زمان با جشن آبسالان در یکم اسپند می‌پندارند.

🍲 در سال‌های نه چندان دور، شب اسپندی را به اسپندیار پیوند می‌دادند و باور داشتند که در این شب، اسپندیار (اسفندیار) رویین‌تن که با اسب سیاه کشته شد، در این شب با اسب سپید بازمی‌گردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمی‌گرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو می‌ریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور می‌گذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی آن‌ها را از سرماخوردگی نگه‌دارد.

🍛 شاید ریشه‌ی باور به بازگشت اسپندیار به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمی‌گردد. در این باور اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد از روز، گرما و بهار) به زمین بازمی‌گردد و زمین کم‌کم گرم و سبز می‌شود. شاید بنیاد این افسانه باور به باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم می‌آمدند، جشن می‌گرفتند، آیین‌های زنانه داشتند و آش اسپندی می‌پختند تا شب‌های سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.

🍵 در گذشته، مردم گوسگان(جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال می‌دانستند، جشن باشکوهی می‌گرفتند، بهترین خوراک را می‌پختند، شادی می‌کردند و به یکدیگر شادباش می‌گفتند. در این شب جوانان به بام‌ها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه، پیشکشی به نام اسپندی می‌گرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود، پیشکش اسپندی به خانه اروس(عروس) می‌فرستاد و همگی شام را در خانه اروس می‌خوردند. همچنین در این روز افسون می‌خواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش می‌نوشتند، مویز و دانه‌ی انار را می‌کوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آن‌ها نمی‌رسد.

🍲 امروز در برخی شهرستان‌های گوناگون اسپادانا(اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمه‌ی اسپند یا پنج روز مانده به سال نو، آش جو اسپندی پخته می‌شود.‌ در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو(هم‌ریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفت‌دانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جه‌جه نیز می‌گویند. پخت آش برای جشن‌های ایرانی، نمادی از همکاری گروهی است.
در بیدگل "پلوی شب اسفندی" با خورش نخود می‌پزند و در خورش گوشت خروس می‌ریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم می‌پزند.

🍛 در آبادی‌ها برای جشن اسپنده می‌خوانند:
غم مخور دهقان(دهگان) که اسفند(اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان که اسفند آمده
هفت‌سین، امشب به کامت آمده!
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده!

🎞 برای دیدن فرتور(عکس)هایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا، به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929

✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
________
📚 برگرفته از:
۱- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۲- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایران‌نامه #شاهین_سپنتا
۳- جشن‌ها، آداب و معتقدات زمستان #ابوالقاسم_انجوی_شیرازی
۴- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ #محمد_جعفری (قنواتی)
________
#جشن_های_ایرانی #جشن_اسپندی #اسپندگان

🍵 @AdabSar
🌍🌱 @AdabSar

🌍🌱 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🌍🌱 سپندارمزدگان/سپندارمذگان

🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزگ‎ترین و افسانه‎وارترین جشن‎های ایرانی، در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان(پس از پیدایش کیش زرتشتی، از مهین فرشتگان)، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام(لقب) زمین و نماد اشغ(عشق) بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر می‌ورزید، زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می‌پذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه می‌بخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان می‌شد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده می‌گشت ولی مادرانه تاب می‌آورد و در برابر بارها شکیبا بود. اسپندارمذگان در ایران باستان، روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگی‎های زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز(مشترک) بودند. این ویژگی از نام آن‎ها و ریشه‎ی یکسان زن و زمین نیز هویداست.

🌍🌱 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژه‎ی این ایزدبانو و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمه‎ی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا می‌دانستند. ایزدبانوی سپندارمزد، مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگی‌هایش. از این رو بانوان را از تبار خجسته‎ی او دانسته‌اند.
باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.

🌍🌱 در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهره‌گیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشه‌ی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایه‌ی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان می‌شود.

🌍🌱 اسپندارمذ از ریشه سپنته‎آرمییتی در اوستایی است. بخش نخست سپنت یا سپند به چمار(معنی) پاک و ورجاوند(مقدس) و بخش دوم به چم فروتنی و در اوستا به چم زمین است. در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. نام‌گذاری واپسین ماه سال به این نام که نماینده‌ی باروری است، برای سر زدن نخستین جوانه‌ها از خاک و زایش زمین پس از زمستانی سخت است.

🌍🌱 در این جشن که یکی از جشن‏های بهاری نیز به شمار می‎رفت، مردان پارسی برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده‎ی خویش می‌کوشیدند و به آن‎ها گل و چیزهای دیگر پیشکش می‎کردند. گفته می‌شود ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانه‌ی مهرورزی و دوستی به یکدیگر گل پیشکش می‌کردند. این روز، روز پیوند مهرآمیز دلدادگان و همسران بود. سپندارمذگان روز فرمانروایی بانوان و فرمانبرداری مردان بود. آرزوهای بانوان در این روز به دیده‎ی مردان گذاشته می‌شد و این نشانه‎ی ادب مردان ایرانی بود. این روز، روز آزادی زنان بود. آن‎ها از کار در خانه و بیرون خانه دست می‌کشیدند، جامه‎ی نو و زیبا می‎پوشیدند، بالای خانه می‌نشستند، گل در دست می‎گرفتند و یا در کنار دیگر زنان به شادی می‎پرداختند. زنان در این روز فرمانروایان شهر بودند. نیایش در آتشکده‎ها از آیین‎های پایانی این روز بود.
به نوشته‌ی بیرونی، مردم کژدم بر سر در خانه‌ها می‌آویختند تا گزند نیابند. معین نوشته است که در این روز از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب چشم‎پناهی بر برگ‌های چهارگوش می‌نوشتند و بر سه دیوار خانه می‌چسباندند.

🌍🌱 بیرونی، این روز را جشن مردگیران نامیده بود. "جلال خالقی مطلق" آن را دگردیسی از مژده‎گیران یا همان پیشکش مردان به زنان می‌داند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از این‎رو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمی‏انگیختند، اين جشن را "مردگيران" می‌ناميدند.
در این روز دختران شوهرنکرده نیز شادی می‎کردند و دیگران می‎کوشیدند انگیزه‎ پیوند زناشویی در آن‎ها پدید آورند. ولی پس از پیدایش دین، جایگاه دختران در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار و شوهردوست پررنگ شد.
به گفته‎ی بیرونی بسیاری از این آیین‏ها در زمان باستان نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.

#پریسا_امام_وردیلو
________________
📚 برگرفته از:
۱- سپندارمذگان #ابراهیم_پورداود
۲- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۳- گرامیداشت اسپندارمذگان، روز زن در فرهنگ ایرانی #جلیل_دوستخواه
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- جشن اسفندگان، روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۶- گل پلنگ‌مشک، نماد جشن اسپندگان #شاهین_سپنتا
________________
#اسپندگان #سپندارمذگان #جشن_های_ایرانی

🌍🌱 @AdabSar
🌸🌱 @AdabSar

🌱 آشنایی با جشن‌های ایرانی
🌱 خواندنی‎های زیبای سپندارمذگان

🌱🌸 جشن کهن سپندارمذگان، همچون دیگر آیین‌های کهن در سراسر جهان، با آیین‌ها، باورها و افسانه‌های خواندنی و زیبا درآمیخته است و خواندن آن ما را با آیین کهن آشناتر می‌کند.

🌱🌸 تنها دشمن امشاسپند یا فرشته‌ی «سپندارمزدآرمئیتی»، دیو ناخشنودی و خیره‌سری «ترومییتی»‌ بود و همیستار(رقیب) او به شمار می‌رفت. هر آنکه در این روز مایه‌ی ناخشنودی سپندارمزد و زنان که نماد باشندگی(وجود) او بودند، می‌شد، یار هم‌باور ترومیییتی به شمار می‌آمد.

🌱🌸 در گات‌های زرتشت هژده بار از آرمییتی یاد شده است:
«زرتشت» از آرمییتی، آرامش‌بخشی به کشتزارها و چراگاه‌ها و جانوران را خواست و آرزو کرد این فرمانروای نیک، نیکان را به فرمانروایی برساند و دخترش «پوروچیستا» را در گزینش شوهر شایسته یاری دهد.

🌱🌸 در افسانه‎ی «آرش شیواتیر» و به گفته‎ی «ابوریحان بیرونی»، آرش برای بازپس‎گیری سرزمین‎های ایران از تازش تورانیان، جان و زندگانی‎اش را در تیری که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود، گذاشت و به سوی مرز توران پرتاب کرد.
برابر شاهنامه، آرمییتی به «منوچهرشاه» فرمان داد تا برای «آرش کمانگیر»، تیر و کمان بسازد تا در هنگامه‌ی نیاز از سرزمین پاک ایران و مرزهای آن پاسبانی کند.

🌱🌸 از آنجا که در باورهای کهن، زمین را نیز مانند زنان، بارور، زاینده و پرورنده می‌دانستند و همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در پناه و آغوش او پروریده‌اند، او را نیز «ماده» دانستند و از همین خاستگاه است که واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.

🌱🌸 سپندارمذگان نزدیک بهار، موسم رویش، سرسبزی و باروری و هنگام کشت‎وکار کشاورزان است و برای همین آن را «جشن برزگران» نیز می‏نامیدند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در سبزاندن و باروری زمین هستند و در این زمان آماده‎ی کشت و کار می‌شوند. در گات‎ها، بارها نام برزگران، وَرِزیئَنت، با آرمئیتی یا زمین در کنار یکدیگر آمده‌اند.

🌱🌸 در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده است، پیوند زن و مرد، به پیوند زمین و آسمان همانند است. زن بارور و شکیباست و مرد همچون آسمان باران می‌بارد و آفتاب می‌تاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.

🌱🌸 بر پایه‌ی افسانه‌ها، فرشته‌ی اسپندارمذ یاری‌رسان نویسندگان و اندیشمندان بود.

🌱🌸 به نوشته‌ی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی، تندرستی همسرش آتوسا را از سپندارمذ خواستار شد.

🌱🌸 جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ، سخنانی چند از اوستا و پهلوی می‎نویسند و به در خانه‌های خود می‎آویزند تا خانه‌شان از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار ماند. کشاورزان همین افسون‌ را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار می‎بردند.

🌱🌸 از آن سو که زن زاینده است، در هنگامه‌هایی از ایران باستان زن را زندگی‌بخش و فرزند را دنباله‌ی مادر می‌دانستند که پیوند با مادرشاهی و زن‌سالاری ندارد. سنگ‌نبشته‌های ایذه نیز گواه آن است. مردمان برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر می‌گفتند و می‌نوشتند.

🌱🌸 جشن سپندارمذگان نیز همچون دیگر جشن‏های ماهانه، نمادی از میان گل‏ها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگ‌مشک» دانسته‌اند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایه‎ی گمانزدی ناپایدار در «برهان قاطع»، گل ویژه‎ی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام برده‌اند. فرتور(عکس) پیوست، گل «پلنگ‌مشک» نماد جشن اسپندگان است.

✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
goo.gl/52sg3A
____________
📚 برگرفته از:
۱- سپندارمذگان #ابراهیم_پورداود
۲- مردگیران، جشن بهاری زنان #جلال_خالقی_مطلق
۳- گرامیداشت اسپندارمذگان، روز زن در فرهنگ ایرانی #جلیل_دوستخواه
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- جشن اسفندگان، روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان #رضا_مرادی_غیاث_آبادی
۶- گل پلنگ‌مشک، نماد جشن اسپندگان #شاهین_سپنتا
____________
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان

🌸🌱 @AdabSar