ادب‌سار
14.5K subscribers
4.99K photos
123 videos
21 files
872 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
🌧 جشن وخشنکام؛ جشنی در ستایش آب، این دهش بی‌مانند هستی

🌧 #جشن_وخشنکام در آبان‌روز از اسپندماه، برابر با دهم اسپند در ستایش آمودریا(رود جیهون) و بیشتر در سرزمین‌های اَپاختَر خورآیی(شمال شرقی) ایران پهناور برگزار می‌شد.

🌧 در کرانه‌ی خورآیی(شرقی) خراسان بزرگ یا سرزمین آفتاب، دو رود بزرگ روان بود که گاه به نام‌های سيهون و جيهون خوانده می‌شدند و سرزمین‌های آن سوی آن‌ها را فرارود یا ورارود (ماورا‌ءالنهر) می‌نامیدند. نام کهن آن‌ها آمودریا و سيردريا بود. آمودریا در گذشته مرز ایران و توران بود. این رود نزد مردم و فرمانروایان ایران ارزش و جایگاه ویژه‌ای داشت چرا که ایرانیان باستان همواره ارجدان آب و زیست‌بوم بودند.

🌧 آمودريا با نام آب‌پنج یا پنج‌آب از کوهستان‌های پامیر(بلندی‌های هُکَر در اوستا) سرچشمه می‌گیرد. این رود در گذشته‌های دور به دریای کاسپین (دریای فراخکرت در اوستا) سرازیر می‌شد. ولی امروز به دریاچه‌ی آرال می‌ریزد.

🌧 نام #وخشنکام از رود وخش یا سرخ‌آب که بزرگترین شاخه‌ی آمودریاست، گرفته شده است.
ابوریحان بیرونی، وخشنکام را فرشته‌ی جیهون می‌دانست که در پیوند با آناهیتا، ایزدبانوی آب یا شاید نمود دیگری از آناهید یا آناهیتا بود. از آیین‌های این جشن هیچ گواهی برای ما نمانده است. گفته می‌شود وخشنکام جشنی در پیوند با #اسپندگان و برای سبز و بارور شدن زمین هم بود.

🌧 آمودریا بزرگترين، پرآب‌ترين، بلندترین و پهن‌ترين رود همه‌ی سرزمين‌های ايران و آسیای میانه بود و در گذرگاه بیش از ۲۵۰۰ گز(متر)ی خود از رودها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها و آبشارهای بسياری برخوردار می‌شود.
رود وخش که از آسیای میانه و کشور تاجیکستان سرچشمه می‌گیرد، به آمودریا می‌ریخت. امروز در تاجیکستان بر آن آب‌بند زده‌اند.

🌧 آمو، آموی، آمویَه، آبِهی، آب‌بِهی، بِه‌رود، وِه‌رود، وخشو، وخشاب، جیهون، مولیان و جوی مولیان نام‌های دیگر آمودریا در گذر زمان بوده‌اند. در روزگار هخامنشیان به آن وخاب می‌گفتند.


⚡️ افسانه‌ی نبرد ایزد باران و دیو خشکسالی بر فراز دریای فراخکرت/فراخکرد را بخوانید:
t.me/AdabSar/6609

☔️ افسانه‌ی آناهیتا، ایزدبانوی آب‌ها را بخوانید:
t.me/AdabSar/8874
t.me/AdabSar/4912


📜 سروده‌ای از #رودکی با جستار آمودریا:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیهون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی!


✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی

🏖🏝 @AdabSar
🧹🏡 خانه تکانی، آمادگی میزبانی از فَرَوَهَر پاک گذشتگان


خانه‌تکانی پیش از نوروز از آیین‌های چند هزارساله‌ی ایرانیان است که گفته می‌شود هم‌سال با آمدن آریاییان به این سرزمین است.
پیدایش خانه‌تکانی بر این باور استوار بود که ده روز مانده به نوروز، به گفته برخی دیگر پنج روز مانده به نوروز، فَرَوَهَر(روح) پاک درگذشتگان به خانه زمینی خود و کنار خانواده بازمی‌گردند تا به آنان سرکشی کنند. اگر خانه پاک باشد، آنان از خانواده خود خشنود خواهند شد و اگر خانه پاکیزه نباشد، دلخور و روی‌گردان می‌شوند. از این‌رو ایرانیان گَردِ فراورده‌های کشاورزی و خاکستر تنور را از خانه می‌تکاندند و خانه را آب و جارو می‌کردند.

آن دسته از کهن‌نگارانی که می‌گویند آیین خانه‌تکانی باید ده روز پیش از نوروز به پایان می‌رسید نوشته‌اند که از پیش از پنجه بزرگ که ۲۰ اسپند است خانه تکانی‌ها به پایان می‌رسید، ابزارهای کهنه دور ریخته می‌شد و ایرانیان زمین‌ها را شخم می‌‌زدند و برای گاهنبار پنجه و آماده کردن هفت‌سین آماده می‌شدند. گروهی هم نوشته‌اند که به باور باستانیان فروهر/فرورها در پنج روز پایانی سال به زمین فرود می‌آیند تا پنج روز در کنار زندگان باشند. اگر میان خویشان و بستگان خود شادمانی، آرامش و آشتی ببینند بی‌گمان با خوشنودی به جهان مردگان باز می‌گردند.

ایرانیان همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش گرد کهنگی را از خانه می‌زدودند و رخت تازه برتن می‌کردند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانه‌ی دل پاک می‌کردند تا نیاکان خود را شاد کنند. یکی از نشانه‌های به‌جا مانده از این باور اکنون در میان گروهی از زرتشتیان دیده می‌شود. آنان در واپسین شب سال برای پَسواز(بدرقه) فروهرها آتش می‌افروزند، نیایش ویژه‌ی این شب را به‌جا می‌آورند و آرزو می‌کنند که فروهرها از آن‌ها خشنود باشند. همچنین خواهان بازگشت آنان در سال آینده می‌شوند.
در فروردین یشت آمده است: «فَرَوَشی‌های نیکِ توانای پاکان را می ستاییم که در جشن آفرینش از جایگاه خود فرود آیند و در دَه شبانه‌روز پیاپی در اینجا برای آگاهی به‌سر برند.»


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #نوروز


درباره‌ی فرزانِش (حکمت) نوروز و خانه‌تکانی بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/10427

درباره‌ی جشن فرورگان که همتای خانه‌تکانی بود، بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/13296


📚 بهره از:
۱- جهان فروری #بهرام_فره_وشی
۲- نوروز و گاهشماری در ایران باستان #هاشم_رضی

🌸🌱 @AdabSar

🌳 امروز دانه‌ای کاشته می‌شود
و فردا غنچه‌ای سر باز می‌کند
و آینده‌ی سرزمین من سبز خواهد شد
زمین چشم به‌راه گلدان‎های کوچک ماست

🪴 «جشن اینجه» یا «جشن گلدان» جشن آماده‌سازی و کاشت نهال، گل و گیاه در ایران باستان و پیشواز نوروز بود. اینجه در بهرام/وهرام روز از اسپند برابر با بیستم اسپند برگزار می‌شد. شاید روز درختکاری برآمده از جشن اینجه باشد.

🌳 #جشن_گلدان همچون دیگر جشن‌های ایرانی، آیینی برای مهر و دوستی با زیستگاه و آرزوی سرسبزی و فراوانی به شمار می‌رفت. آرمان برگزاری اینجه، داشتن بهار و تابستانی پرگل و آینده‌ای سبز برای این سرزمین بود.

🪴 ابوریحان بیرونی واژه‌ی #اینجه را «خانه‌های نزدیک به هم» چمیده(معنی کرده) است ولی نمی‌دانیم پیوند واژه‌ی اینجه با جشن گلدان چیست. شوربختانه آگاهی بیشتری از این جشن نمانده است.

🌳 زیست‌بوم زیبای ما رو به نابودی است.
به بهانه‌ی روز درختکاری به‌یاد بسپاریم که برای نگه‌داری، پایندگی و شادابی آن بکوشیم.
اگر آهنگ (تصمیم) درخت‌کاری داریم، درختان بومی در جای درست و با رای کارشناسان زیست‌بوم بکاریم و از آن نگه‌داری کنیم.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🪴🌷 @AdabSar
🏖🏝 نوروز رودها، جشنی دیگر در ستایش آب


🏖🏝 جشن «نوروز رودها»، جشنی شاد برای لایروبی و پاک‌سازی رودخانه‌ها، کاریزها و چشمه‌ها در ایران باستان بود.
هنگامی که برف‎ها آب شده و رودها روان می‌شدند، ایرانیان به این بهانه به کنار رودخانه‎ها می‌رفتند و رودها را پاک‎سازی و آن‌ها را برای فرارسیدن بهار آماده می‌کردند و پس از پایان این کار به دست‎افشانی و پایکوبی می‎پرداختند. پس از بهسازی و لایروبی، در رودها و پیرامون آن گل، گلبرگ، گلاب و خوشبویه(عطر) می‌ریختند و با این کار از رودها برای روان‌شدن دوباره‎شان سپاسگزاری می‌کردند. شاید این کار نمادی از آرزوی داشتن سالی پرباران و داشتن آب گوارا بود. #جشن_نوروز_رودها در فروردین‌روز از اسپندماه، برابر با نوزدهم اسپند در ایران باستان برگزار می‌شد. این جشن همچون بسیاری دیگر از جشن‏‌های ایرانی، نمایانگر مهر نیاگان ما به زمین و زیست‎بوم بود.

🏖🏝 درباره‎ی پیدایش این جشن گفته شده که در افسانه‏‌های ایرانی، هوشنگ پیشدادی نخستین شهرساز، با ساختن شهرها، مردمان بسیاری را یک‎جانشین کرد. یکجانشینی وابسته به کشاورزی و آب بود. ازاین‌رو مردم در جشنی نمادین برای کشاورزی آماده می‌شدند و از پروردگار آب فراوان و گوارا و فرآورده‌ی کشاورزی پربار می‎خواستند.
بیرونی نوشته است: «روز ۱۹ سپندارمذ را به نام "انهار و میاه جاری" جشن می‌گرفتند و آن هنگامی بود که آب در رودخانه‌ها جاری می‌شد و گل‎ها شکوفه می‌کردند و فضا عطرافشان می‌شد. در این روز مردم به دشت و صحرا و جاهایی که جوی‌های روان و چشمه‎سارها بوده، می‌رفتند و طیّ مراسم و تشریفاتی گلاب و عطر در آب می‌ریختند.»
مکمونی: «نوزدهم این روز را فروردین خوانند و این روز را نوروز خوانند و انهار و میاه جاری سازند و ماء‌ورد و طیب‎ها در آن ریزند.»
با نگاه به اینکه اسپندارمذ، واپسین ماهی است که مکمونی پیش از این بریده درباره‌اش سخن گفته است، می‌بایست فردید(منظور) او نوزدهم اسپندماه باشد.
گردیزی: «و اندرین روز، جای‌ها را آب زنند که این روز نام فرشته‌ای است که بر آب موکل است.»

🏖🏝 تا چنددهه پیش از این، جشن «بیل‌گردانی» در روستای نیمه‌وَر یا نیموَر یکی از روستاهای پیرامون شهرستان محلات برگزار می‌شد که جشن پایان لایروبی و آماده‌سازی زمین‎های کشاورزی بود و با آیین‎های شاد و نمایشی همراه بود. این آیین در روزی میان آغاز نوروز تا سیزده‌بدر برگزار می‌شد. شیوه‎های دیگری از جشن‎های بجا مانده از #نوروز_رودها در برخی شهرها و روستاهای استان کرمانشاه برگزار می‌شود.

🏖🏝 فرتور(عکس)های پیوست را ببینیم و ردپای امروز خود را در زمین و آب‌ها به سنجش بگذاریم.
B2n.ir/Nowroozroodha


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🏖🏝 @AdabSar
🌾🌬 جشن فرورگان، جشن شاد کردن روان درگذشتگان


🍃 «جشن فَروَرگان» که فَروَردگان، پَروَردگان، فَوَردگان، پَوَردگان و فَروَردیان (فرورتیکان در زبان پهلوی) خوانده می‌شود، در ایران باستان جشن شادی روان درگذشتگان و یادبود رفتگان بود. امروز آیین سر زدن به آرامگاه درگذشتگان در روزهای پایانی سال به‌جا مانده از جشن فرورگان است که با آیین‌های اسلامی درآمیخته است.

🍃 ایرانیان باستان در این روز به کنار گور و یا گوردخمه‌ی* رفتگان‌شان می‌رفتند و در آنجا خوراک می‌‌گذاشتند.
«فرورگان» در میان ایرانیان و هندوان هنباز(مشترک) بود. همسان چنین آیینی را کاتولیک‌ها نیز دارند.

🍃 بر پایه‌ی گاهشمار کهن ایران، جشن فروردگان در «اشتاد روز» از اسپندماه برابر با بیست و ششم اسپند آغاز می‌شد و تا ۱۰ روز دنباله داشت.

🍃 به باور ایرانیان در این روز روان درگذشتگان از بهشت و دوزخ به بازدید خانه‌هایشان می‌آید. از این‌رو آنان می‌کوشیدند تا با پاکیزگی خود و خانه‌هایشان، فروهر(روح) رفتگان را خشنود کنند. آن‌ها همچنین در بام‌ها آتش می‌فروختند و سبزی، شیرینی و خوراک می‌گذاشتند، اگر با کسی دشمنی داشتند آشتی می‌‌کردند و از نیازمندان دستگیری می‌کردند تا درگذشتگان خود را شاد کنند.

🍃 بر پایه‌ی باور دیگری در این روز فَرَوَهَر درگذشتگان است که به خانه می‌آید. فروهر پیش از زاده شدن و پیش از آفرینش بوده و همیشه هست. فروهر نیرویی درونی، همیشه پایدار، جاوید و مایه‌ی زندگی است. از این رو بر پایه‌ی پژوهش‌ها، فروردگان جشن آفرینش و یادبود هست شدن جهان نیز بود.

🍃 فروردگان در میان گروه‌هایی از پارسیان هند همچنان به شیوه‌ای کهن برگزار می‌شود. آنان چوب‌های خوشبو دود می‌کنند، پوشاک تازه و زیبا می‌پوشند، خود را خوشبو می‌کنند، در آتشکده‌ها نیایش می‌کنند و موبدانشان میان باشندگان(حضار) گل و میوه بخش(تقسیم) می‌کنند. زرتشتیان نیز همچنان این آیین را پاس می‌دارند.

🍃 شماری از نویسندگان باور دارند که فروردگان پس از اسلام به جشن چهارشنبه‌سوری دگرگون شد چرا که ایرانیان در فروردگان آتش در آتشدان‌ها می‎افروختند و کندیل(شمع) روشن می‌کردند. این دیدگاه پادورزانی(مخالفانی) دارد.

🍃 جشن فروردینگان در فروردین‌ماه گونه‌ی دیگری از همین جشن است. شاید این دو جشن در گذشته یکی بودند. ابوریحان بیرونی هر دو را با یک نام خوانده است.


*پی‌نوشت: گوردخمه گونه‌ای از آرامگاه شاهان بود که در دل کوه‌ها و سنگ‌های بزرگ ساخته می‌شد. امروز گوردخمه‌ها یکی از زیبایی‌های دیدنی و رازآمیز در استان‌های خاوری(غربی) کشور همچون کرمانشاه هستند. فرتور (عکس) پیوست، چند گوردخمه به‌جا مانده است.
B2n.ir/Farvargan


*یادآوری: «خاور» دِگَریده‌ی خوربَر و برابرِِ پارسیِ مغرب است که به‌نادرست به‌جای مشرق و شرق به‌کار می‌رود.
«باختر» دِگَریده‌ی اَپاختَر(=شمال) است که به‌نادرست به‌جای غرب و مغرب به‌کار می‌رود.
برای آگاهی بیشتر برچسب #غرب را دنبال کنید.


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #فروردگان #فرورگان #اسپندگان


📚 برگرفته
از:
۱- اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی #رحیم_عفیفی
۲- واژه‌نامه‌ی دهخدا
۳- ایران باستان نویسنده: #موله برگردان: #ژاله_آموزگار
۴- گاهشماری و جشن‌های ایران باستان #هاشم_رضی

🌬🌾 @AdabSar

از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیم‌ها را بیاراسته است


#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان

🌹❤️ @AdabSar

🌍🌱 سپندارمذگان یا اسپندگان یکی از بزرگ‎ترین و افسانه‎ای‌ترین جشن‎های ایرانی در ستایش سپندارمذ، ایزدبانوی زمین، از مهین ایزدان، نگهبان زمین، جانوران، سرسبزی و باروری، همچنین نماد مادری، مهربانی، فروتنی و بردباری بود.
سپندارمذ در ایران برنام (لقب) زمین و نماد عشق بود. زیرا با فروتنی و گذشت به همه مهر می‌ورزید، زشت و زیبا را به یک چشم می‌نگریست و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود می‌پذیرفت.
این ایزدبانو به جانوران چراگاه می‌بخشید، از زاده شدن فرزندان نیک شادمان می‌شد و از راه رفتن زنان و مردان بداندیش و دزد آزرده می‌گشت ولی مادرانه تاب می‌آورد و در برابرشان شکیبا بود.
اسپندارمذگان در ایران باستان روز بزرگداشت زن و زمین بود. زیرا که زنان و زمین هر دو در ویژگی‎های زایندگی، پدیدآوردن زندگی، باروری و رویش، هنباز (مشترک) بودند. این ویژگی از نام آن‎ها و ریشه‎ی یکسان زن و زمین نیز هویداست.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان

🌍🌱 @AdabSar

🌍🌦 «سپنته‎آرمییتی» امشاسپند یا فرشته‌ی #سپندارمذگان است، ساخته شده از واژگان اوستایی سپنت (پاک) + آرمییتی(فروتنی). در پهلوی آن را به خرد والا برگرداندند. او نماد باروری و رویاندن جوانه‌ها پس از زمستانی سخت بود. سپندارمزد و اسپندارمذ از نام‌های او هستند.

تنها دشمن و همیستار (رقیب) او دیو ناخشنودی و خیره‌سری «ترومییتی»‌ بود. هرکس مایه‌ی ناخشنودی سپندارمزد و زنان که نماد باشندگی او بودند، می‌شد، یار ترومیییتی خوانده می‌شد.

در افسانه‌ها فرشته‌ی اسپندارمذ یار نویسندگان و اندیشمندان بود. به نوشته‌ی پلوتارک، اردشیر دوم هخامنشی تندرستی همسرش استاتیرا که زنی فرزانه بود را از سپندارمذ خواستار شد.

سپندارمذگان را «جشن برزگران» نیز می‌‏نامند. زیرا برزگران همیاران سپندارمذ در رویاندن زمین هستند و در این زمان آماده‎ی کشت‌وکار می‌شوند.

بیرونی درباره‌ی این افسانه نوشته که «آرش شیواتیر» برای پس‎گیری سرزمین‎های ایران از تورانیان جان در تیری گذاشت که به رهنمونی اسپندارمذ ساخته بود. او به منوچهر پیشدادی فرمان داد تا برای آرش تیر و کمان بسازد تا هنگام نیاز از مرزهای ایران پاسبانی کند.

#جشن_های_ایرانی #اسپندگان

🌦🌍🌱 @AdabSar
🪽🦊 جشن آبسالان و فرخندگی روباهان بالدار


🦊 جشن‌های پرشمار اسپندماه با «جشن آبسالان» آغاز می‌شود. آب‌پاشان و جشن روباه نام‌های دیگر آن هستند. با بررسی برخی از گاه‌شماری‌های کهن گفته شده که زمان برگزاری آن در ایران باستان برابر با یکم اسپند بود.
گمان می‌رود که این جشن به بهانه‌ی پایان یخ‌زدگی جویبارها، آب شدن برف، روان شدن آب چشمه‌ها، به گوش رسیدن سدا(صدا)ی دلنواز رودخانه‌ها و آواز پرندگان، شکفتن گیاهان و دیده شدن دوباره‌ی روباهان که ایرانیان آن را فرخنده می‌دانستند، برگزار می‌شد.
گویا آبسالان پیوند تنگاتنگی با نوروز و جشن‌های فروردین دارد ولی داستان‌های ناهمانندی نیز درباره‌اش گفته شده است. شاید آبسالان یکی از جشن‌های باران‌خواهی بود که اکنون در استان‌های خشک کشور به شیوه‌های دیگری برگزار می‌شود. از سویی در گاهشماری سیستانی، نام سومین ماه سال «اوسال» است شاید بتوان برداشت کرد که این جشن با گذشت روزگاران جابجا شده است.

🦊 افسانه‌های «جشن آبسالان» از زبان «ابوریحان بیرونی» و دیگران بسیار خواندنی‌اند:
- در روزگار کیانیان و در آستانه‌ی بهار روباهان بالداری پدیدار می‌شدند که آمدن آنان مایه‌ی خوشبختی مردم در آن روزگاران بود. پس از کیانیان، روباهان بالدار ناپدید شدند ولی تا روزگار ابوریحان (و تاکنون) مردم دیدن روباه در آستانه‌ی بهار را نیک می‌شمردند.
- در این روز جمشیدشاه برای نخستین بار در دریا مروارید یافت. مردم نیز برای گذشتن سرمای سخت گذشته و نزدیک شدن بهار شادمانی می‌کردند.
- بیرونی از زبان ایرانشهری و او از زبان موبدان ارمنی گفته‌اند که در این روز بر فراز یک کوه بزکوهی سپیدی پدیدار می‌شود. اگر بزکوهی فریاد بکشد سالی خوش و اگر فریاد نکشد خشکسالی در پیش است.

🦊 چند دیدگاه درباره‌ی چیستی آبسالان بخوانیم:
- آبسالان هم‌ریشه با آبشار و نشانه‌ی پیدایش بهار است.
- آبسالان در پازند «آوساران» و در مینوی خرد «آپسالان» است. تفضلی و مک‌کنزی با نگاه به هر دو، آن را به چمار (معنی) هنگام بهار و روز بهاری می‌دانند.
- در برگردان «مینوی خرد» به انگلیسی و همچنین نیبِرگ آن را روز توفانی و روز بارانی چمیده‌اند (معنی کرده‌اند).
- در «ریگ‌ودا» این واژه «آپسارا» و به گمان به چمار ابر یا رگبار است که روی گیسوی بلند خورشید را می‌گیرد.
- نام «آبسال وهاری» در نوشته‌های بیرونی شاید نشانه‌ی نزدیک شدن به بهار باشد.
- سروده‌ای از ناصرخسرو می‌گوید #آبسالان با کمبود آب در پیوند است؛ نه با خرمی و سبزی بهار:
-همی تابد ز چرخ سبز عیوق
چو آتش بر صحیفه آبسالی!
- در سروده‌ی «ابو نواس» در سده‌ی دوم، آبسال به ماناک (معنی) باران و رگبار بهاری است. این واژه برای نخستین بار و برای نام بردن از جشنی فرخ در کنار نوروز و مهرگان آمده و پیداست که جشنی بزرگ بود.
-به حق المهرجان و نوکروز
و فرخروز آبسال الکبیس!


🦊 آیین‌های جشن آبسالان:
بر پایه‌ی افسانه‌ها در این روز خداوند نیکی، بدی و چگونگی رخ دادن آن‌ها را در دست گرفت. گفته شده که کیانیان جشن آبسالان را «بهارجشن» می‌گفتند.
ایرانیان در بامداد جشن آبسالان با نگاه به آسمان و ابرها، درباره‌ی فراوانی یا خشکسالی سال آینده پیش‌بینی می‌کردند. مردم و پادشاه در این روز به دشت‌ها می‌رفتند و پیش از اینکه پادشاه خوراک بخورد، به او پوپک، جوجه و کره‌خر پیشکش می‌کردند.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #جشن_آبسالان #آبسالان

🦊🪽 @AdabSar

زنانِ میهن من بزرگ و برازنده‌اند
خان‌ومانِ ملت من شادمان و سترگ است
پدران‌مان دانا
و فرزندانمان دلیرند
بدین دلیل هرگز شکست نخواهیم خورد.


#کوروش
#سپندارمذگان #اسپندگان
👸🏻 @AdabSar

ایرانیان باورمند به #اسپندگان زمین را «ماده» و چون زنان، بارور، زاینده و پرورنده می‌دانستند که همه باشندگان(موجودات) بر پهنه او و در آغوش او پروریده‌اند. از همین خاستگاه واژگانی چون «مام میهن» و «سرزمین مادری» پدید آمد و فراگیر شد.

در هنگامه‌هایی از ایران باستان زن را زندگی‌بخش و فرزند را دنباله‌ی مادر می‌دانستند. سنگ‌نبشته‌های ایذه نیز گواه آن است. مردم نیز برای شناساندن خود، نام مادر را بجای نام پدر می‌گفتند. این باور با ساختار زن‌سالاری و مادرشاهی دگرسان(متفاوت) است.

در نمادهای ایرانی که در اوستا بازنمایی شده، پیوند زن و مرد به پیوند زمین و آسمان مانند است. زن بارور و شکیباست و مرد چون آسمان باران می‌بارد و آفتاب می‌تاباند تا زن/زمین فرزند بپرورد و او به زندگی فرا بخواند.

جشن #سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در این روز به روی پاره كاغذ سخنانی چند از اوستا و پهلوی می‎نویسند و به در خانه‌های خود می‎آویزند تا از آسیب گزندگان و جانوران بر كنار بمانند. کشاورزان همین افسون‌ را برای دور داشتن كشتزاران از گزندها به كار می‎بردند.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🤰🏻🌏 @AdabSar

🌦🌳 «ابوریحان بیرونی» #سپندارمذگان را جشن مردگیران نامیده بود. «جلال خالقی مطلق» آن را دگردیسی از مژده‎گیران یا همان پیشکش مردان به زنان می‌داند که به مژدگیران، مزدگیران و مردگیران دگرگون شد. او همچنین نوشته است از این‎رو که دختران دم بخت را به همسرگزینی برمی‏انگیختند، اين جشن را «مردگيران» می‌ناميدند.

#اسپندگان برای دختران شوهرنکرده نیز روز جشن و شادی بود ولی با گذشت سده‌ها، جایگاه آنان در این جشن کمرنگ و جایگاه زنان همسردار پررنگ شد.
به گفته‎ی بیرونی بسیاری از این آیین‌‏ها باستانی نبودند و با گذر زمان به سپندگان افزوده شدند.

مردم ایران بر پایه‌ی آیینی دیرین در این روز خجسته با همیاری یکدیگر می‌کوشند تا برای سپاسگزاری زندگی و بخششی که زمین به همه‌ی زیستمندان می‌دهد، با آبادانی و ساخت و سازهای سودمند برای مردم و زمین، این مهر را پاسخ گویند.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
🌳🌦 @AdabSar

🌏💃🏻 #سپندارمذگان از جشن‏‌های بهاری و روز مهر و پیوند همسران و فرمانروایی بانوان در شهر بود. مردان به نشانه‌ی ادب برای نکوداشت و شادی بانوان خانواده می‌کوشیدند، آرزوهای زنان را به دیده می‌گذاشتند و به آن‎ها گل و پیشکش می‎دادند. گفته شده ایرانیان نخستین مردمانی بودند که به نشانه‌ی مهر و دوستی به یکدیگر گل می‌دادند.

#اسپندگان روز آزادی زنان از کار خانه و بیرون بود. آنان جامه‎ی نو و زیبا می‎پوشیدند، با گلی در دست در بالای خانه می‌نشستند یا با دیگر زنان شادی می‎کردند. نیایش در آتشکده‎ها آیین پایانی روز بود.

بیرونی نوشته در این روز مردم کژدم بر سر در خانه‌ها می‌آویختند تا گزند نیابند. معین نوشته از آغاز دمیدن روشنایی تا بر آمدن آفتاب، چشم‎پناهی بر برگ‌های چهارگوش می‌نوشتند و بر سه دیوار خانه می‌چسباندند.


#جشن_های_ایرانی
💃🏻🌍 @AdabSar

🌍🤰🏻 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژه‎ی ایزدبانوی سپندارمزد و زنان خردمند و درستکار بود و نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمه‎ی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا می‌دانستند. این ایزدبانو مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگی‌هایش. از این رو بانوان را از تبار خجسته‎ی او دانسته‌اند.

باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.

در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهره‌گیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشه‌ی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایه‌ی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان می‌شود.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان
🤰🏻🌍 @AdabSar

🌱🌸 جشن #سپندارمذگان یا #اسپندگان نیز همچون دیگر جشن‏های ماهانه نمادی از میان گل‏‌ها داشت. مهرداد بهار در برگردان «بندهش ایرانی»، رقیه بهزادی در برگردان «بندهش هندی» و سعید عریان در برگردان پهلوی «خسرو قبادان و ریدکی» گل ویژه سپندارمذ را «پلنگ‌مشک» دانسته‌اند که گلی خوشبو است. جلیل دوستخواه، سهراب خدابخشی و جهانگیر اوشیدری برپایه‎ی گمانزدی در «برهان قاطع»، گل ویژه‎ی سپنتاآرمئیتی را «بیدمشک» نام برده‌اند.
فرتور(عکس)، گل زیبای «پلنگ‌مشک» است.

پنجم اسپند، روز جشن بزرگ باستانی سپندارمذگان گرامی باد.


#جشن_های_ایرانی
🌸🌱 @AdabSar
🐎 جشن اسپندی و افسانه‌ی بازگشت اسپندیار با اسب سپید


🐎 «جشن اسپندی» یکی از نخستین جشن‌های اسپندماه بود که نویسندگان زمان برگزاری آن را یکی از نخستین روزهای اسپند می‌دانند و از اورمزدروز (یکم) تا اسپندروز (پنجم) اسپند را در گمان‌های خود آورده‌اند. «جلال خالقی مطلق» باور دارد که جشن اسپندی نمودی دیگر از جشن بزرگ اسپندگان است که در روز پنجم این ماه برگزار می‌شد و با گذر زمان در شهرها و روستاهای گوناگون روز آن جابجا شده است. زیرا در هر دو به نشانه‌ی مهر به زنان شادباش و پیشکش (هدیه) می‌دادند. ولی بسیاری دیگر جشن اسپندی را هم‌زمان با جشن آبسالان در یکم اسپند می‌پندارند.

🐎 در سال‌های نه چندان دور شب اسپندی را به اسپندیار پیوند می‌دادند و باور داشتند اسپندیار (اسفندیار) رویین‌تن که با اسب سیاه کشته شد در این شب با اسب سپید بازمی‌گردد. اسب سیاه او را به جهان زیرین برده و اسب سپید بازمی‌گرداند. پس با چسباندن سبزه به سردر خانه به پیشوازش رفته و کنار درِ خانه جو می‌ریختند تا اسب اسپندیار بخورد. همچنین دیگی از آش اسپندی را از شب تا بامداد در تنور می‌گذاشتند تا در آن سال تنور خانه گرم بماند و آش اسپندی آن‌ها را از سرماخوردگی نگه‌دارد. یکی آیین‌های ماندگار و همگانی آن پخت آش اسپندی بود.

🐎 شاید ریشه‌ی باور به بازگشت اسپندیار به نام واپسین ماه سال که اسپند یا سپندارمذ نام دارد، بازمی‌گردد. در این باور ایزدبانوی اسپندارمذ با اسب سیاه (نماد شب، سرما و زمستان) به زیر زمین رفت و با اسب سپید (نماد روز، گرما و بهار) به زمین بازمی‌گردد و زمین کم‌کم گرم و سبز می‌شود. همانند این داستان درباره‌ی ایزد رپیثوین هم سینه به سینه گفته می‌شد. شاید بنیاد این افسانه، باور به باروری و زندگی است. در این روز زنان گرد هم می‌آمدند، جشن می‌گرفتند، آیین‌های زنانه داشتند و آش اسپندی می‌پختند تا شب‌های سرد زمستان را به خوبی سپری کنند.

🐎 در گذشته مردم گوسگان (جوشقان) شب نخست اسپند را آغاز سال می‌دانستند. جشن باشکوهی می‌گرفتند، بهترین خوراک را می‌پختند، شادی می‌کردند و به یکدیگر شادباش می‌گفتند. در این شب جوانان به بام‌ها رفته و با انداختن دستمالی به درون خانه پیشکشی به نام اسپندی می‌گرفتند. در این هنگام از سال اگر مردی با زنی نامزد بود یا تازه پیمان زناشویی بسته بود پیشکش اسپندی به خانه اروس (عروس) می‌فرستاد و همگی شام را در خانه اروس می‌خوردند. همچنین در این روز افسون می‌خواندند و آن را بر کاغذ چهارگوش می‌نوشتند، مویز و دانه‌ی انار را می‌کوبیدند و باور داشتند با این کار از جانوران و گزندگان آسیبی به آن‌ها نمی‌رسد.

🐎 امروز در برخی شهرستان‌های گوناگون اسپادانا (اصفهان)، یزد، اراک و استان پارس جشن اسپندی پاس داشته شده و در یکی از روزهای یکم، پنجم، نیمه‌ی اسپند یا پنج روز مانده به نوروز آش جو اسپندی پخته می‌شود.‌ در این شهرها به آش اسپندی آش دانگو (هم‌ریشه با دانگ و دانگی)، دانکو، هفت‌دانه، دونکی، آش دونی، آش ترش، آش گندم و آش جه‌جه نیز می‌گویند. پخت آش برای جشن‌های ایرانی نمادی از کار گروهی است.
در بیدگل «پلوی شب اسفندی» با خورش نخود می‌پزند و در خورش گوشت خروس می‌ریزند. در نیاسر کاشان نیز هلیم می‌پزند.

🐎 در آبادی‌ها برای جشن اسپنده می‌خوانند:
غم مخور دهقان (دهگان) که اسفند (اسپند) در رسید
نان و خاگینه به دلبند در رسید
غم مخور دهقان که اسفند آمده
هفت‌سین، امشب به کامت آمده
و
امشب شب اسپنده
زاییدن گوسپنده


🐎 برای دیدن فرتور(عکس)هایی از برگزاری جشن اسپندی در شهرهای اراک و استان اسپادانا به این پیوند بروید:
markazi.isna.ir/default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=87929


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_اسپندی #اسپندگان


📚
برگرفته از:
- مردگیران، جشن بهاری زنان «جلال خالقی‌مطلق»
- آش اسفندی و جشن اسفندگان، از تارنمای ایران‌نامه «شاهین سپنتا»
- جشن اسفندی نمودی از سپندارمذ «محمد جعفری قنواتی»


🐎 @AdabSar
🌧 جشن وخشنکام؛ جشن ستایش آمودریا


🌧 «جشن وخشنکام» در آبان‌روز از اسپندماه برابر با دهم اسپند در ستایش آمودریا (رود جیهون) و بیشتر در سرزمین‌های اَپاختَر خورآیی (شمال شرقی) ایران پهناور برگزار می‌شد.

🌧 در کرانه‌ی خورآیی (شرقی) خراسان بزرگ یا سرزمین آفتاب دو رود بزرگ روان بود که گاه به نام‌های سيهون و جيهون خوانده می‌شدند و سرزمین‌های آن سوی آن‌ها را فرارود یا ورارود (ماورا‌ءالنهر) می‌نامیدند. نام کهن آن‌ها آمودریا و سيردريا بود. آمودریا در گذشته مرز ایران و توران بود. این رود نزد مردم و فرمانروایان ایران ارزش و جایگاه ویژه‌ای داشت چرا که ایرانیان باستان همواره ارجدان آب و زیست‌بوم بودند.

🌧 آمودريا با نام آب‌پنج یا پنج‌آب از کوهستان‌های پامیر (بلندی‌های هُکَر در اوستا) سرچشمه می‌گیرد. این رود در گذشته‌های دور به دریای کاسپین (دریای فراخکرت در اوستا) سرازیر می‌شد. ولی امروز به دریاچه‌ی آرال می‌ریزد.

🌧 نام #وخشنکام از رود وخش یا سرخ‌آب که بزرگترین شاخه‌ی آمودریاست گرفته شده است.
ابوریحان بیرونی وخشنکام را فرشته‌ی جیهون می‌دانست که در پیوند با آناهیتا ایزدبانوی آب یا شاید نمود دیگری از آناهید یا آناهیتا بود. از آیین‌های این جشن هیچ گواهی برای ما نمانده است. گفته می‌شود وخشنکام جشنی در پیوند با #اسپندگان و شادی سبز و بارور شدن زمین هم بود.

🌧 آمودریا بزرگترين، پرآب‌ترين، بلندترین و پهن‌ترين رود همه‌ی سرزمين‌های ايران و آسیای میانه بود و در گذرگاه بیش از ۲۵۰۰ گز(متر)ی خود از رودها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها و آبشارهای بسياری برخوردار می‌شود.
رود وخش که از آسیای میانه و کشور تاجیکستان سرچشمه می‌گیرد، به آمودریا می‌ریخت. امروز در تاجیکستان بر آن آب‌بند زده‌اند.

🌧 آمو، آموی، آمویَه، آبِهی، آب‌بِهی، بِه‌رود، وِه‌رود، وخشو، وخشاب، جیهون، مولیان و جوی مولیان نام‌های دیگر آمودریا در گذر زمان بوده‌اند. در روزگار هخامنشیان به آن وخاب می‌گفتند.


⚡️ افسانه‌ی نبرد ایزد باران و دیو خشکسالی بر فراز دریای فراخکرت/فراخکرد را بخوانید:
t.me/AdabSar/6609

☔️ افسانه‌ی آناهیتا، ایزدبانوی آب‌ها را بخوانید:
t.me/AdabSar/8874
t.me/AdabSar/4912


📜 سروده‌ای از #رودکی با جستار آمودریا:

بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیهون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی

ای بخارا! شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی

میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی

میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی

آفرین و مدح سود آید همی
گر به گنج اندر زیان آید همی!


✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_وخشنکام

🏖🏝 @AdabSar

🌳 امروز دانه‌ای کاشته می‌شود
و فردا غنچه‌ای سر باز می‌کند
و آینده‌ی سرزمین من سبز خواهد شد
زمین چشم به‌راه گلدان‎های کوچک ماست

🪴 «جشن اینجه» یا «جشن گلدان» جشن آماده‌سازی و کاشت نهال، گل و گیاه در ایران باستان و پیشواز نوروز بود. اینجه در بهرام/وهرام روز از اسپند برابر با بیستم اسپند برگزار می‌شد. شاید روز درختکاری برآمده از جشن اینجه باشد.

🌳 #جشن_گلدان همچون دیگر جشن‌های ایرانی، آیینی برای مهر و دوستی با زیستگاه و آرزوی سرسبزی و فراوانی به شمار می‌رفت. آرمان برگزاری اینجه، داشتن بهار و تابستانی پرگل و آینده‌ای سبز برای این سرزمین بود.

🪴 ابوریحان بیرونی واژه‌ی #اینجه را «خانه‌های نزدیک به هم» چمیده(معنی کرده) است ولی نمی‌دانیم پیوند واژه‌ی اینجه با جشن گلدان چیست. شوربختانه آگاهی بیشتری از این جشن نمانده است.

🌳 زیست‌بوم زیبای ما رو به نابودی است.
به بهانه‌ی روز درختکاری به‌یاد بسپاریم که برای نگه‌داری، پایندگی و شادابی آن بکوشیم.
اگر آهنگ (تصمیم) درخت‌کاری داریم، درختان بومی در جای درست و با رای کارشناسان زیست‌بوم بکاریم و از آن نگه‌داری کنیم.


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان
🪴🌷 @AdabSar
🎑 جشن نوروز رودها و شادی روان شدن رودها


🌧 جشن «نورور رودان» یا «نوروز رودها» جشنی شاد برای لایروبی و پاک‌سازی رودخانه‌ها، کاریزها و چشمه‌ها در ایران بود.
هنگامی که برف‎ها آب شده و رودها روان می‌شدند ایرانیان به این بهانه به کنار رودخانه‎ها می‌رفتند و رودها را پاک‎سازی و آن‌ها را برای فرارسیدن بهار آماده می‌کردند و پس از پایان این کار به دست‎افشانی و پایکوبی می‎پرداختند. پس از بهسازی و لایروبی در رودها و پیرامون آن گل، گلبرگ، گلاب و خوشبویه (عطر) می‌ریختند و با این کار از رودها برای روان‌شدن دوباره‎شان سپاسگزاری می‌کردند. شاید این کار نمادی از آرزوی داشتن سالی پرباران و داشتن آب گوارا و شادی به پایان رسیدن سرمای سخت زمستان بود. #جشن_نوروز_رودها در فروردین‌روز از اسپندماه برابر با نوزدهم اسپند برگزار می‌شد. این جشن همچون بسیاری دیگر از جشن‏‌های ایرانی نمایانگر مهر نیاگان ما به زمین و زیست‎بوم بود.

🌧 درباره‎ی پیدایش این جشن گفته شده که در افسانه‏‌های ایرانی هوشنگ پیشدادی نخستین شهرساز با ساختن شهرها، مردمان بسیاری را یک‎جانشین کرد. یکجانشینی وابسته به کشاورزی و آب بود. ازاین‌رو مردم در جشنی نمادین برای کشاورزی آماده می‌شدند و از پروردگار آب فراوان و گوارا و فرآورده‌ی کشاورزی پربار می‎خواستند.
بیرونی نوشته است: «روز ۱۹ سپندارمذ را به نام "انهار و میاه جاری" جشن می‌گرفتند و آن هنگامی بود که آب در رودخانه‌ها جاری می‌شد و گل‎ها شکوفه می‌کردند و فضا عطرافشان می‌شد. در این روز مردم به دشت و صحرا و جاهایی که جوی‌های روان و چشمه‎سارها بوده می‌رفتند و طیّ مراسم و تشریفاتی گلاب و عطر در آب می‌ریختند.»
مکمونی: «نوزدهم این روز را فروردین خوانند و این روز را نوروز خوانند و انهار و میاه جاری سازند و ماء‌ورد و طیب‎ها در آن ریزند.»
با نگاه به اینکه اسپندارمذ، واپسین ماهی است که مکمونی پیش از این بریده درباره‌اش سخن گفته است، می‌بایست فردید (منظور) او نوزدهم اسپندماه باشد.
گردیزی: «و اندرین روز جای‌ها را آب زنند که این روز نام فرشته‌ای است که بر آب موکل است.»

🌧 تا چند دهه پیش از این جشن «بیل‌گردانی» در روستای نیمه‌وَر یا نیموَر یکی از روستاهای پیرامون شهرستان محلات برگزار می‌شد که جشن پایان لایروبی و آماده‌سازی زمین‎های کشاورزی و با آیین‎های شاد و نمایشی همراه بود. این آیین در روزی میان آغاز نوروز تا سیزده‌بدر برگزار می‌شد. شیوه‎های دیگری از جشن‎های بجا مانده از #نوروز_رودها در برخی شهرها و روستاهای استان کرمانشاه برگزار می‌شود.

🌧 فرتور(عکس)های پیوست را ببینیم و ردپای امروز خود را در زمین و آب‌ها به سنجش بگذاریم.
B2n.ir/Nowroozroodha


✍🏻 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان

🎑 @AdabSar
🧹🏡 خانه تکانی، آیین میزبانی مردگان


خانه‌تکانی پیش از نوروز از آیین‌های چند هزارساله‌ی ایرانیان است که گفته می‌شود هم‌سال با آمدن آریاییان به این سرزمین است.
پیدایش خانه‌تکانی بر این باور استوار بود که ده روز مانده به نوروز، به گفته برخی دیگر پنج روز مانده به نوروز، فَرَوَهَر(روح) پاک درگذشتگان به خانه زمینی خود و کنار خانواده بازمی‌گردند تا به آنان سرکشی کنند. اگر خانه پاک باشد، آنان از خانواده خود خشنود خواهند شد و اگر خانه پاکیزه نباشد، دلخور و روی‌گردان می‌شوند. از این‌رو ایرانیان گَردِ فراورده‌های کشاورزی و خاکستر تنور را از خانه می‌تکاندند و خانه را آب و جارو می‌کردند.

آن دسته از کهن‌نگارانی که می‌گویند آیین خانه‌تکانی باید ده روز پیش از نوروز به پایان می‌رسید نوشته‌اند که از پیش از پنجه بزرگ که ۲۰ اسپند است خانه تکانی‌ها به پایان می‌رسید، ابزارهای کهنه دور ریخته می‌شد و ایرانیان زمین‌ها را شخم می‌‌زدند و برای گاهنبار پنجه آماده می‌شدند. گروهی هم نوشته‌اند که به باور باستانیان فروهر/فرورها در پنج روز پایانی سال به زمین فرود می‌آیند تا پنج روز در کنار زندگان باشند. اگر میان خویشان و بستگان خود شادمانی، آرامش و آشتی ببینند بی‌گمان با خوشنودی به جهان مردگان باز می‌گردند.

ایرانیان همانگونه که همراه با نو شدن جهان آفرینش گرد کهنگی را از خانه می‌زدودند و رخت تازه برتن می‌کردند، غبار پلیدی و دشمنی را نیز از کاشانه‌ی دل پاک می‌کردند تا نیاکان خود را شاد کنند. یکی از نشانه‌های به‌جا مانده از این باور اکنون در میان گروهی از زرتشتیان دیده می‌شود. آنان در واپسین شب سال برای پَسواز(بدرقه) فروهرها آتش می‌افروزند، نیایش ویژه‌ی این شب را به‌جا می‌آورند و آرزو می‌کنند که فروهرها از آن‌ها خشنود باشند. همچنین خواهان بازگشت آنان در سال آینده می‌شوند.
در فروردین یشت آمده است: «فَرَوَشی‌های نیکِ توانای پاکان را می ستاییم که در جشن آفرینش از جایگاه خود فرود آیند و در دَه شبانه‌روز پیاپی در اینجا برای آگاهی به‌سر برند.»


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #اسپندگان #نوروز


درباره‌ی فرزانِش (حکمت) نوروز و خانه‌تکانی بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/10427

درباره‌ی جشن فرورگان که همتای خانه‌تکانی بود، بیشتر بخوانید:
t.me/AdabSar/13296


📚 بهره از:
۱- جهان فروری #بهرام_فره_وشی
۲- نوروز و گاهشماری در ایران باستان #هاشم_رضی

🌸🌱 @AdabSar