🇮🇷👸🏻 @AdabSar
زن در ایران باستان
سراینده #توران_شهریاری
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها رفتهها دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سر پنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود نیکو و دانا سرشت
ز «رکسان» به یاد آر و از« پانتهآ»
ز «موزا» و «آرتا» و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
کهی هم «پروشات» و «ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُد است
سزاوار دیهیم و افسر بُد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایهی افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب» دلیر
که بودست مردفکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت» آن زن شهریار
دگر «کردیه» خواهری چارهگر
که روشن روان بود و نیکوگهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دورهی شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمندتر!
#سپندارمذگان #اسپندگان
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
زن در ایران باستان
سراینده #توران_شهریاری
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها رفتهها دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سر پنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود نیکو و دانا سرشت
ز «رکسان» به یاد آر و از« پانتهآ»
ز «موزا» و «آرتا» و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
کهی هم «پروشات» و «ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُد است
سزاوار دیهیم و افسر بُد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایهی افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب» دلیر
که بودست مردفکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت» آن زن شهریار
دگر «کردیه» خواهری چارهگر
که روشن روان بود و نیکوگهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دورهی شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمندتر!
#سپندارمذگان #اسپندگان
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
🌹❤️
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است!
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است!
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
🔷🔶🔹🔸
goo.gl/nneu1k
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها، رفتهها، دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن گرفتی به دست
که در آن نبودیش هرگز شکست
چو مردان، به نیروی دانشوَری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سرپنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو، گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری...
#توران_شهریاری
#روز_زن
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
goo.gl/nneu1k
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها، رفتهها، دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن گرفتی به دست
که در آن نبودیش هرگز شکست
چو مردان، به نیروی دانشوَری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سرپنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو، گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری...
#توران_شهریاری
#روز_زن
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
ادبسار
🔷🔶🔹🔸 goo.gl/nneu1k نگه کن به تاریخ پیشینیان به آیینهی روشن باستان به بگذشتهها، رفتهها، دورها به سرچشمهی روشن نورها زن و مرد با هم برابر بُدند زنان کاردانان کشور بُدند بسی کار را زن گرفتی به دست که در آن نبودیش هرگز شکست چو مردان، به نیروی دانشوَری …
زن در ایران باستان - توران شهریاری
@AdabSar
خدایا مرا سال نو یار باش
ز هر رنج و سختی نگهدار باش
به من راه بنما بهسوی خوشی
نجاتم ببخش از غم و ناخوشی
به عمری که ماندهست از من بهجای
بهسوی سه نیکی مرا رهنمای
#توران_شهریاری
#نوروز
@AdabSar
ز هر رنج و سختی نگهدار باش
به من راه بنما بهسوی خوشی
نجاتم ببخش از غم و ناخوشی
به عمری که ماندهست از من بهجای
بهسوی سه نیکی مرا رهنمای
#توران_شهریاری
#نوروز
@AdabSar
🍂🔥🍁 @AdabSar
🔥🍂 آشنایی با جشنهای ایرانی
🔥🍁 جشن آذرگان - بخش نخست
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 "جشن آذرگان"، یکی از جشنهای آتش در ایران، در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در ایران باستان برگزار میشد. "آذر" به چمار(معنی) آتش است و در ایران باستان، ایزد آذر، ایزد نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. "جشن آذرگان" از جشنهای بزرگ و گروهی ایران بود و همچون نوروز و مهرگان گرامی شمرده میشد. آتش، یکی از چهار آخشیج(عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 "ابوریحان بیرونی" در "آثارالباقیه" نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده، در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند، آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند، تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش، نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند(مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک(کتاب) "بندهش" هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند، از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان(آذربایجان) از آتش گرفته شده؛ زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
🔥🍂 امروز جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و سوری، جشنهای آتش در ایران هستند.
@AdabSar
🔥🍂 فرتور(عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
برای آشنایی با واژهی "آذر" به این پیوند بنگرید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 پژوهش و نگارش #پریسا_امام_وردی
____________
📚 برگرفته از:
۱- یسنا
۲- یشتها #ابراهیم_پورداود
۳- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- زروان #فریدون_جنیدی
۶- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
____________
#فرهنگ_ایران #جشن_آذرگان #آذرگان
🍂🔥🍁 @AdabSar
🔥🍂 آشنایی با جشنهای ایرانی
🔥🍁 جشن آذرگان - بخش نخست
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 "جشن آذرگان"، یکی از جشنهای آتش در ایران، در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در ایران باستان برگزار میشد. "آذر" به چمار(معنی) آتش است و در ایران باستان، ایزد آذر، ایزد نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. "جشن آذرگان" از جشنهای بزرگ و گروهی ایران بود و همچون نوروز و مهرگان گرامی شمرده میشد. آتش، یکی از چهار آخشیج(عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 "ابوریحان بیرونی" در "آثارالباقیه" نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده، در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند، آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند، تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش، نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند(مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک(کتاب) "بندهش" هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند، از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان(آذربایجان) از آتش گرفته شده؛ زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
🔥🍂 امروز جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و سوری، جشنهای آتش در ایران هستند.
@AdabSar
🔥🍂 فرتور(عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
برای آشنایی با واژهی "آذر" به این پیوند بنگرید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 پژوهش و نگارش #پریسا_امام_وردی
____________
📚 برگرفته از:
۱- یسنا
۲- یشتها #ابراهیم_پورداود
۳- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- زروان #فریدون_جنیدی
۶- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
____________
#فرهنگ_ایران #جشن_آذرگان #آذرگان
🍂🔥🍁 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
زن در ایران باستان
سراینده #توران_شهریاری
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها رفتهها دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سر پنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود نیکو و دانا سرشت
ز «رکسان» به یاد آر و از« پانتهآ»
ز «موزا» و «آرتا» و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
کهی هم «پروشات» و «ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُد است
سزاوار دیهیم و افسر بُد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایهی افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب» دلیر
که بودست مردفکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت» آن زن شهریار
دگر «کردیه» خواهری چارهگر
که روشن روان بود و نیکوگهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دورهی شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمندتر!
#سپندارمذگان #اسپندگان
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
زن در ایران باستان
سراینده #توران_شهریاری
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها رفتهها دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سر پنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود نیکو و دانا سرشت
ز «رکسان» به یاد آر و از« پانتهآ»
ز «موزا» و «آرتا» و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
کهی هم «پروشات» و «ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُد است
سزاوار دیهیم و افسر بُد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایهی افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب» دلیر
که بودست مردفکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت» آن زن شهریار
دگر «کردیه» خواهری چارهگر
که روشن روان بود و نیکوگهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دورهی شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمندتر!
#سپندارمذگان #اسپندگان
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🌹❤️
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است!
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است!
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
#نیایش_نوروزی
خدایا مرا سال نو یار باش
ز هر رنج و سختی نگهدار باش
به من راه بنما بهسوی خوشی
نجاتم ببخش از غم و ناخوشی
به عمری که ماندهست از من بهجای
بهسوی سه نیکی مرا رهنمای
#توران_شهریاری
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
خدایا مرا سال نو یار باش
ز هر رنج و سختی نگهدار باش
به من راه بنما بهسوی خوشی
نجاتم ببخش از غم و ناخوشی
به عمری که ماندهست از من بهجای
بهسوی سه نیکی مرا رهنمای
#توران_شهریاری
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
⛰🏹 @AdabSar
آرش و تیرگان
✍ #توران_شهریاری
از دورههای دور که دوران رازهاست
در هر زمان نشان ز نشیب و فرازهاست
گاهی فروغ و پرتویی از چارهسازهاست
گه نیز جای پای بهین پیشتازهاست
آرش نژادهای است دلاور از آن زمان
او داد آب و رنگ حماسی به تیرگان
گاه پگاه بود
روزی ز روزهای خوش تیرماه بود
آغاز تیر روز
زیبا و خاطرهانگیز و دلفروز
البرز، پر صلابت و با فرّ و جاه بود
همراه با سپیدهدمان فروغمند
شد آشکار بر رخ خورشید نوشخند
ماندهست از آن طلوع رهایی به یادها
فرمان مینوی اهورا به بادها
کای باد تندسیر
سبکتاز
تیزرو
زین کوه، زین کرانه جیحون روانه شو
تا تیر جان آرش فرختبار را
بر ساقه تناور گردوبنی بلند
نزدیک مرو، ساحل جیحون، کنار رود
تا نیمروز گرم و دمان، آوری فرود
آنگه سروش، پیک اهورایی از سپهر
اینگونه داد مژده به ایرانیان ز مهر
کز تیر سرنوشت که نیروی جان در اوست
زنجیر و بندهای اسیری و بندگی
از دست و پای ملتی آزاده وا شود
آن شهرها که خصم ز ایرانزمین گرفت
بعد از فرود تیر، ز توران جدا شود
اکنون برای زود رسیدن به این هدف
تیرافکنی است گرد و کمانگیر و جان به کف
آرش همان دلیرترین پهلوان شهر
در راه جاودانی ایران فدا شود
جان حماسهپرور و شور آفرین او
با تیر سرنوشت به خاور رها شود
هان، باد، تیر آرشی از عشق و آتش است
فریاد دادخواهی گردی کمانکش است
پاسش بدار چون که در آن جان آرش است
آن روزهای تار و غم انگیز و جانگذار
بخشی ز خاک پاک اهورایی وطن
هنگام جنگ در کف دشمن فتاده بود
ایران بهسان مام ز فرزند مانده دور
دلشادی و توان خود از دست داده بود
زان سوز و درد شرح غمش را به خون نوشت
با خط سرخ بر ورق لالهگون نوشت
دوران جنگ بود
ایران دلش ز دوری فرزند تنگ بود
بهر وطن شکست ز بیگانه ننگ بود
چون مهد جم چراغ ره فرّ و هنگ بود
این سرزمین تحمل خواری نمیکند
در تنگنای حادثه زاری نمیکند
با دشمن شناخته یاری نمیکند
پیش ستمگر آینهداری نمیکند
از چندگاه پیش در آن روزگار تار
در راه سازشی که شود صلح برقرار
افراسیاب بود و منوچهر شهریار
بستند عهدی آن دو به آیین و استوار
پیمان چنان بخواست که تیرافکنی دلیر
پرتاب سازد از تبرستان به شرق تیر
هر جا که تیر آمد و بر هر کجا نشست
آن جایگاه مرز و حریم دو کشور است
آرش کنار قله البرز سربلند
با قامتی بلند چو سرو فرازمند
در هالهای ز نور سحرگاهی سپند
برپا ستاده بود
در چلهی کمان غرور آفرین خویش
تیر از پی رهایی میهن نهاده بود
با یاد و نام نامی دادار مهربان
سر برفراشت زمزمهخوان سوی آسمان
با نیروی خدایی و افزونترین توان
تیر از کمان کشید
آن را نه از کمان، که ز ژرفای جان کشید
تا تیر جان خویش به باد وزان سپرد
شد پاره پاره پیکر و افتاد و جان سپرد
جان عزیز را به ره آرمان سپرد
اکنون هزارهها سپری شد از آن زمان
آرش حماسهایست به تاریخ جاودان
ایران بهجاست همچو مه و مهر و آسمان
بادا هزارههای دگر باز در جهان
هان ای جوان برومند هموطن
اینک تو آرشی و چراغ ره وطن
با دانش و خرد و عشق خویشتن
مرز نوین بگستر و کن تازهتر سخن
تا نو شود حماسه شورآور کهن...
#جشن_تیرگان #تیرگان
goo.gl/v8GXB3
⛰🏹 @AdabSar
آرش و تیرگان
✍ #توران_شهریاری
از دورههای دور که دوران رازهاست
در هر زمان نشان ز نشیب و فرازهاست
گاهی فروغ و پرتویی از چارهسازهاست
گه نیز جای پای بهین پیشتازهاست
آرش نژادهای است دلاور از آن زمان
او داد آب و رنگ حماسی به تیرگان
گاه پگاه بود
روزی ز روزهای خوش تیرماه بود
آغاز تیر روز
زیبا و خاطرهانگیز و دلفروز
البرز، پر صلابت و با فرّ و جاه بود
همراه با سپیدهدمان فروغمند
شد آشکار بر رخ خورشید نوشخند
ماندهست از آن طلوع رهایی به یادها
فرمان مینوی اهورا به بادها
کای باد تندسیر
سبکتاز
تیزرو
زین کوه، زین کرانه جیحون روانه شو
تا تیر جان آرش فرختبار را
بر ساقه تناور گردوبنی بلند
نزدیک مرو، ساحل جیحون، کنار رود
تا نیمروز گرم و دمان، آوری فرود
آنگه سروش، پیک اهورایی از سپهر
اینگونه داد مژده به ایرانیان ز مهر
کز تیر سرنوشت که نیروی جان در اوست
زنجیر و بندهای اسیری و بندگی
از دست و پای ملتی آزاده وا شود
آن شهرها که خصم ز ایرانزمین گرفت
بعد از فرود تیر، ز توران جدا شود
اکنون برای زود رسیدن به این هدف
تیرافکنی است گرد و کمانگیر و جان به کف
آرش همان دلیرترین پهلوان شهر
در راه جاودانی ایران فدا شود
جان حماسهپرور و شور آفرین او
با تیر سرنوشت به خاور رها شود
هان، باد، تیر آرشی از عشق و آتش است
فریاد دادخواهی گردی کمانکش است
پاسش بدار چون که در آن جان آرش است
آن روزهای تار و غم انگیز و جانگذار
بخشی ز خاک پاک اهورایی وطن
هنگام جنگ در کف دشمن فتاده بود
ایران بهسان مام ز فرزند مانده دور
دلشادی و توان خود از دست داده بود
زان سوز و درد شرح غمش را به خون نوشت
با خط سرخ بر ورق لالهگون نوشت
دوران جنگ بود
ایران دلش ز دوری فرزند تنگ بود
بهر وطن شکست ز بیگانه ننگ بود
چون مهد جم چراغ ره فرّ و هنگ بود
این سرزمین تحمل خواری نمیکند
در تنگنای حادثه زاری نمیکند
با دشمن شناخته یاری نمیکند
پیش ستمگر آینهداری نمیکند
از چندگاه پیش در آن روزگار تار
در راه سازشی که شود صلح برقرار
افراسیاب بود و منوچهر شهریار
بستند عهدی آن دو به آیین و استوار
پیمان چنان بخواست که تیرافکنی دلیر
پرتاب سازد از تبرستان به شرق تیر
هر جا که تیر آمد و بر هر کجا نشست
آن جایگاه مرز و حریم دو کشور است
آرش کنار قله البرز سربلند
با قامتی بلند چو سرو فرازمند
در هالهای ز نور سحرگاهی سپند
برپا ستاده بود
در چلهی کمان غرور آفرین خویش
تیر از پی رهایی میهن نهاده بود
با یاد و نام نامی دادار مهربان
سر برفراشت زمزمهخوان سوی آسمان
با نیروی خدایی و افزونترین توان
تیر از کمان کشید
آن را نه از کمان، که ز ژرفای جان کشید
تا تیر جان خویش به باد وزان سپرد
شد پاره پاره پیکر و افتاد و جان سپرد
جان عزیز را به ره آرمان سپرد
اکنون هزارهها سپری شد از آن زمان
آرش حماسهایست به تاریخ جاودان
ایران بهجاست همچو مه و مهر و آسمان
بادا هزارههای دگر باز در جهان
هان ای جوان برومند هموطن
اینک تو آرشی و چراغ ره وطن
با دانش و خرد و عشق خویشتن
مرز نوین بگستر و کن تازهتر سخن
تا نو شود حماسه شورآور کهن...
#جشن_تیرگان #تیرگان
goo.gl/v8GXB3
⛰🏹 @AdabSar
🍂🔥🍁 @AdabSar
🔥🍂 آشنایی با جشنهای ایرانی
🔥🍁 جشن آذرگان - بخش نخست
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 "جشن آذرگان"، یکی از جشنهای آتش در ایران، در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در ایران باستان برگزار میشد. "آذر" به چمار(معنی) آتش است و در ایران باستان، ایزد آذر، ایزد نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. "جشن آذرگان" از جشنهای بزرگ و گروهی ایران بود و همچون نوروز و مهرگان گرامی شمرده میشد. آتش، یکی از چهار آخشیج(عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 "ابوریحان بیرونی" در "آثارالباقیه" نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده، در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند، آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند، تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش، نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند(مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک(کتاب) "بندهش" هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند، از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان(آذربایجان) از آتش گرفته شده؛ زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز، جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و سوری، جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور(عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی "آذر" آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
________________
📚 برگرفته از:
۱- یسنا
۲- یشتها #ابراهیم_پورداود
۳- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- زروان #فریدون_جنیدی
۶- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
________________
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🍂🔥🍁 @AdabSar
🔥🍂 آشنایی با جشنهای ایرانی
🔥🍁 جشن آذرگان - بخش نخست
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 "جشن آذرگان"، یکی از جشنهای آتش در ایران، در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در ایران باستان برگزار میشد. "آذر" به چمار(معنی) آتش است و در ایران باستان، ایزد آذر، ایزد نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. "جشن آذرگان" از جشنهای بزرگ و گروهی ایران بود و همچون نوروز و مهرگان گرامی شمرده میشد. آتش، یکی از چهار آخشیج(عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 "ابوریحان بیرونی" در "آثارالباقیه" نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده، در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند، آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند، تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش، نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند(مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک(کتاب) "بندهش" هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند، از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان(آذربایجان) از آتش گرفته شده؛ زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز، جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و سوری، جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور(عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی "آذر" آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
________________
📚 برگرفته از:
۱- یسنا
۲- یشتها #ابراهیم_پورداود
۳- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- زروان #فریدون_جنیدی
۶- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
________________
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🍂🔥🍁 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
زن در ایران باستان
سراینده #توران_شهریاری
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها رفتهها دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سر پنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود نیکو و دانا سرشت
ز «رکسان» به یاد آر و از« پانتهآ»
ز «موزا» و «آرتا» و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
کهی هم «پروشات» و «ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُد است
سزاوار دیهیم و افسر بُد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایهی افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب» دلیر
که بودست مردفکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت» آن زن شهریار
دگر «کردیه» خواهری چارهگر
که روشن روان بود و نیکوگهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دورهی شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمندتر!
#سپندارمذگان #اسپندگان
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
زن در ایران باستان
سراینده #توران_شهریاری
نگه کن به تاریخ پیشینیان
به آیینهی روشن باستان
به بگذشتهها رفتهها دورها
به سرچشمهی روشن نورها
زن و مرد با هم برابر بُدند
زنان کاردانان کشور بُدند
بسی کار را زن بگرفتی به دست
که در آن نبودیش ضعف و شکست
چو مردان به نیروی دانشوری
بگردید شایستهی سروری
گهی گشت الهامبخش هنر
ز سر پنجهاش شد هنر جلوهگر
گهی رزمجو گه سیاستمدار
گهی شد روان از پی کشتوکار
گهی جای بگرفت بر پشت زین
که برخاست از مرد و زن آفرین
گهی کارگر شد به میدان کار
پذیرفت گه نقش آموزگار
ز دانایی و مهر و خودباوری
بشد زن سزاوار بر مادری
چو «دغدویه» آن مادر پاکزاد
که در پیش اهریمنان ایستاد
«پوروچیستا» دختر زردهشت
زنی بود نیکو و دانا سرشت
ز «رکسان» به یاد آر و از« پانتهآ»
ز «موزا» و «آرتا» و از «ارشیا»
گهی «آرتمیس» و «کاساندان» شدند
کهی هم «پروشات» و «ماندان» شدند
«آتوسا» که مام خشایار بود
گرامی زنی راد و بیدار بود
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است
همان عهد در گوشهای از جهان
چه بسیار دختر یکان بر یکان
به دست پدر زنده در گور شد
بر او روز چو شام دیجور شد
ستمها به زن رفت و بیدادها
که هرگز نخواهد شد از یادها
ولیکن در آن دور و آن روزگار
به ایران زمین بود زن شهریار
که در رای و دانشوری سر بُد است
سزاوار دیهیم و افسر بُد است
به شهنامه بس بانوی نامدار
بود نامشان مایهی افتخار
چنان خواهران جم سرفراز
یکی «شهرناز» و یکی «ارنواز»
«فرانک» زنی راد و آزاده بود
فریدون آزاده را زاده بود
خردمند «سیندخت» فرخنده رای
که بود آگه و بخرد و رهنمای
ز «رودابه» راد نیکو نهاد
جهان پهلوانی چو رستم بزاد
چو یادآوری نام «تهمینه» را
ز شوق آکنی از نفس سینه را
نبینی تو گُردی چو «گردآفرید»
دلیر و خردمند و با فر و شید
«فرنگیس» بانوی نام آوریست
سرافراز و آزاده و پاک زیست
پر آوازه «بانوگشسب» دلیر
که بودست مردفکن و شیرگیر
هم او دختر رستم زال بود
نکو نام و فرخنده احوال بود
«منیژه» که بُد بانویی نامور
ز فرمان عشق نپیچد سر
«کتایون» که او بانوی شاه بود
خردمند و دانا و آگاه بود
«هما» شاه بانوی نیکو نهاد
نمادیست از دانش و دین و داد
به دوران ساسانیان بارها
سرافراشت زن، در گران کارها
ز «پوران» خسرو نماییم یاد
که دیهیم شاهی به سر بر نهاد
بجا مانده نام نکو یادگار
ز «آذرمیدخت» آن زن شهریار
دگر «کردیه» خواهری چارهگر
که روشن روان بود و نیکوگهر
چو برگشت بهرام چوبین ز شاه
به او روز سختی نمایاند راه
خردمند «شیرین» بیدار دل
که ماه فلک شد ز رویش خجل
نمادیست از بانویی دیدهور
نکوچهر و دانا و نیکوگهر
در آن دورهی شامخ باستان
گرانقدر بودند یکسر زنان
نه کمتر بود دختری از پسر
گرامی تر آنکو خردمندتر!
#سپندارمذگان #اسپندگان
🇮🇷👸🏻 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
🌹❤️
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است!
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
از ایران بسی زن بپا خاسته است
که دیهیمها را بیاراسته است!
#توران_شهریاری
#اسپندگان #سپندارمذگان
🌹❤️ @AdabSar
Forwarded from ادبسار
#نیایش_نوروزی
خدایا مرا سال نو یار باش
ز هر رنج و سختی نگهدار باش
به من راه بنما بهسوی خوشی
نجاتم ببخش از غم و ناخوشی
به عمری که ماندهست از من بهجای
بهسوی سه نیکی مرا رهنمای
#توران_شهریاری
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
خدایا مرا سال نو یار باش
ز هر رنج و سختی نگهدار باش
به من راه بنما بهسوی خوشی
نجاتم ببخش از غم و ناخوشی
به عمری که ماندهست از من بهجای
بهسوی سه نیکی مرا رهنمای
#توران_شهریاری
#نوروز
☀️🌱 @AdabSar
Forwarded from ادبسار
⛰🏹 @AdabSar
آرش و تیرگان
✍ #توران_شهریاری
از دورههای دور که دوران رازهاست
در هر زمان نشان ز نشیب و فرازهاست
گاهی فروغ و پرتویی از چارهسازهاست
گه نیز جای پای بهین پیشتازهاست
آرش نژادهای است دلاور از آن زمان
او داد آب و رنگ حماسی به تیرگان
گاه پگاه بود
روزی ز روزهای خوش تیرماه بود
آغاز تیر روز
زیبا و خاطرهانگیز و دلفروز
البرز، پر صلابت و با فرّ و جاه بود
همراه با سپیدهدمان فروغمند
شد آشکار بر رخ خورشید نوشخند
ماندهست از آن طلوع رهایی به یادها
فرمان مینوی اهورا به بادها
کای باد تندسیر
سبکتاز
تیزرو
زین کوه، زین کرانه جیحون روانه شو
تا تیر جان آرش فرختبار را
بر ساقه تناور گردوبنی بلند
نزدیک مرو، ساحل جیحون، کنار رود
تا نیمروز گرم و دمان، آوری فرود
آنگه سروش، پیک اهورایی از سپهر
اینگونه داد مژده به ایرانیان ز مهر
کز تیر سرنوشت که نیروی جان در اوست
زنجیر و بندهای اسیری و بندگی
از دست و پای ملتی آزاده وا شود
آن شهرها که خصم ز ایرانزمین گرفت
بعد از فرود تیر، ز توران جدا شود
اکنون برای زود رسیدن به این هدف
تیرافکنی است گرد و کمانگیر و جان به کف
آرش همان دلیرترین پهلوان شهر
در راه جاودانی ایران فدا شود
جان حماسهپرور و شور آفرین او
با تیر سرنوشت به خاور رها شود
هان، باد، تیر آرشی از عشق و آتش است
فریاد دادخواهی گردی کمانکش است
پاسش بدار چون که در آن جان آرش است
آن روزهای تار و غم انگیز و جانگذار
بخشی ز خاک پاک اهورایی وطن
هنگام جنگ در کف دشمن فتاده بود
ایران بهسان مام ز فرزند مانده دور
دلشادی و توان خود از دست داده بود
زان سوز و درد شرح غمش را به خون نوشت
با خط سرخ بر ورق لالهگون نوشت
دوران جنگ بود
ایران دلش ز دوری فرزند تنگ بود
بهر وطن شکست ز بیگانه ننگ بود
چون مهد جم چراغ ره فرّ و هنگ بود
این سرزمین تحمل خواری نمیکند
در تنگنای حادثه زاری نمیکند
با دشمن شناخته یاری نمیکند
پیش ستمگر آینهداری نمیکند
از چندگاه پیش در آن روزگار تار
در راه سازشی که شود صلح برقرار
افراسیاب بود و منوچهر شهریار
بستند عهدی آن دو به آیین و استوار
پیمان چنان بخواست که تیرافکنی دلیر
پرتاب سازد از تبرستان به شرق تیر
هر جا که تیر آمد و بر هر کجا نشست
آن جایگاه مرز و حریم دو کشور است
آرش کنار قله البرز سربلند
با قامتی بلند چو سرو فرازمند
در هالهای ز نور سحرگاهی سپند
برپا ستاده بود
در چلهی کمان غرور آفرین خویش
تیر از پی رهایی میهن نهاده بود
با یاد و نام نامی دادار مهربان
سر برفراشت زمزمهخوان سوی آسمان
با نیروی خدایی و افزونترین توان
تیر از کمان کشید
آن را نه از کمان، که ز ژرفای جان کشید
تا تیر جان خویش به باد وزان سپرد
شد پاره پاره پیکر و افتاد و جان سپرد
جان عزیز را به ره آرمان سپرد
اکنون هزارهها سپری شد از آن زمان
آرش حماسهایست به تاریخ جاودان
ایران بهجاست همچو مه و مهر و آسمان
بادا هزارههای دگر باز در جهان
هان ای جوان برومند هموطن
اینک تو آرشی و چراغ ره وطن
با دانش و خرد و عشق خویشتن
مرز نوین بگستر و کن تازهتر سخن
تا نو شود حماسه شورآور کهن...
#جشن_تیرگان #تیرگان
goo.gl/v8GXB3
⛰🏹 @AdabSar
آرش و تیرگان
✍ #توران_شهریاری
از دورههای دور که دوران رازهاست
در هر زمان نشان ز نشیب و فرازهاست
گاهی فروغ و پرتویی از چارهسازهاست
گه نیز جای پای بهین پیشتازهاست
آرش نژادهای است دلاور از آن زمان
او داد آب و رنگ حماسی به تیرگان
گاه پگاه بود
روزی ز روزهای خوش تیرماه بود
آغاز تیر روز
زیبا و خاطرهانگیز و دلفروز
البرز، پر صلابت و با فرّ و جاه بود
همراه با سپیدهدمان فروغمند
شد آشکار بر رخ خورشید نوشخند
ماندهست از آن طلوع رهایی به یادها
فرمان مینوی اهورا به بادها
کای باد تندسیر
سبکتاز
تیزرو
زین کوه، زین کرانه جیحون روانه شو
تا تیر جان آرش فرختبار را
بر ساقه تناور گردوبنی بلند
نزدیک مرو، ساحل جیحون، کنار رود
تا نیمروز گرم و دمان، آوری فرود
آنگه سروش، پیک اهورایی از سپهر
اینگونه داد مژده به ایرانیان ز مهر
کز تیر سرنوشت که نیروی جان در اوست
زنجیر و بندهای اسیری و بندگی
از دست و پای ملتی آزاده وا شود
آن شهرها که خصم ز ایرانزمین گرفت
بعد از فرود تیر، ز توران جدا شود
اکنون برای زود رسیدن به این هدف
تیرافکنی است گرد و کمانگیر و جان به کف
آرش همان دلیرترین پهلوان شهر
در راه جاودانی ایران فدا شود
جان حماسهپرور و شور آفرین او
با تیر سرنوشت به خاور رها شود
هان، باد، تیر آرشی از عشق و آتش است
فریاد دادخواهی گردی کمانکش است
پاسش بدار چون که در آن جان آرش است
آن روزهای تار و غم انگیز و جانگذار
بخشی ز خاک پاک اهورایی وطن
هنگام جنگ در کف دشمن فتاده بود
ایران بهسان مام ز فرزند مانده دور
دلشادی و توان خود از دست داده بود
زان سوز و درد شرح غمش را به خون نوشت
با خط سرخ بر ورق لالهگون نوشت
دوران جنگ بود
ایران دلش ز دوری فرزند تنگ بود
بهر وطن شکست ز بیگانه ننگ بود
چون مهد جم چراغ ره فرّ و هنگ بود
این سرزمین تحمل خواری نمیکند
در تنگنای حادثه زاری نمیکند
با دشمن شناخته یاری نمیکند
پیش ستمگر آینهداری نمیکند
از چندگاه پیش در آن روزگار تار
در راه سازشی که شود صلح برقرار
افراسیاب بود و منوچهر شهریار
بستند عهدی آن دو به آیین و استوار
پیمان چنان بخواست که تیرافکنی دلیر
پرتاب سازد از تبرستان به شرق تیر
هر جا که تیر آمد و بر هر کجا نشست
آن جایگاه مرز و حریم دو کشور است
آرش کنار قله البرز سربلند
با قامتی بلند چو سرو فرازمند
در هالهای ز نور سحرگاهی سپند
برپا ستاده بود
در چلهی کمان غرور آفرین خویش
تیر از پی رهایی میهن نهاده بود
با یاد و نام نامی دادار مهربان
سر برفراشت زمزمهخوان سوی آسمان
با نیروی خدایی و افزونترین توان
تیر از کمان کشید
آن را نه از کمان، که ز ژرفای جان کشید
تا تیر جان خویش به باد وزان سپرد
شد پاره پاره پیکر و افتاد و جان سپرد
جان عزیز را به ره آرمان سپرد
اکنون هزارهها سپری شد از آن زمان
آرش حماسهایست به تاریخ جاودان
ایران بهجاست همچو مه و مهر و آسمان
بادا هزارههای دگر باز در جهان
هان ای جوان برومند هموطن
اینک تو آرشی و چراغ ره وطن
با دانش و خرد و عشق خویشتن
مرز نوین بگستر و کن تازهتر سخن
تا نو شود حماسه شورآور کهن...
#جشن_تیرگان #تیرگان
goo.gl/v8GXB3
⛰🏹 @AdabSar
🍂🔥 @AdabSar 🍁
🔥🍂 آشنایی با جشنهای ایرانی
🔥🍁 جشن آذرگان
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 «جشن آذرگان»، یکی از جشنهای آتش در ایران، در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در ایران باستان برگزار میشد. «آذر» به چمار(معنی) آتش است و در ایران باستان، ایزد آذر، ایزد نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. جشن آذرگان از جشنهای بزرگ و گروهی ایران بود و همچون نوروز و مهرگان گرامی شمرده میشد. آتش، یکی از چهار آخشیج(عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 «ابوریحان بیرونی» در «آثارالباقیه» نوشته است که «زرتشت» این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها، سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده، در آن نیایش، آفرینگانخوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند، آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند، تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش، نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند(مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک(کتاب) «بندهش» هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و «گل آذرگون» که به آن «آذریون» و «گل آتشین» هم میگویند، از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن «ایزد آتش» است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان(آذربایجان) از آتش گرفته شده؛ زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز، جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان و سده، جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور(عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی آذر آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
____________
📚 برگرفته از:
۱- یسنا
۲- یشتها #ابراهیم_پورداود
۳- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- زروان #فریدون_جنیدی
۶- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
۷- گل آذرگون نماد جشن آذرگان #شاهین_سپنتا
____________
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🍂🔥 @AdabSar 🍁
🔥🍂 آشنایی با جشنهای ایرانی
🔥🍁 جشن آذرگان
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 «جشن آذرگان»، یکی از جشنهای آتش در ایران، در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در ایران باستان برگزار میشد. «آذر» به چمار(معنی) آتش است و در ایران باستان، ایزد آذر، ایزد نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. جشن آذرگان از جشنهای بزرگ و گروهی ایران بود و همچون نوروز و مهرگان گرامی شمرده میشد. آتش، یکی از چهار آخشیج(عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 «ابوریحان بیرونی» در «آثارالباقیه» نوشته است که «زرتشت» این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها، سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده، در آن نیایش، آفرینگانخوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند، آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند، تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش، نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند(مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک(کتاب) «بندهش» هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و «گل آذرگون» که به آن «آذریون» و «گل آتشین» هم میگویند، از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن «ایزد آتش» است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان(آذربایجان) از آتش گرفته شده؛ زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز، جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان و سده، جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور(عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی آذر آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
____________
📚 برگرفته از:
۱- یسنا
۲- یشتها #ابراهیم_پورداود
۳- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی #خسرو_قلی_زاده
۴- آثارالباقیه #ابوریحان_بیرونی
۵- زروان #فریدون_جنیدی
۶- گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
۷- گل آذرگون نماد جشن آذرگان #شاهین_سپنتا
____________
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🍂🔥 @AdabSar 🍁
🏴
بدان ای سکندر پس از مرگ من
پس از ریزش آخرین برگ من
مبادا شوی غره از خویشتن
که ایران بسی پرورد همچو من
سراینده #توران_شهریاری
هنرمند «جمال رحمتی»
#آرمیتا_گراوند
#زن_زندگی_آزادی
🏴 @AdabSar 🏴
بدان ای سکندر پس از مرگ من
پس از ریزش آخرین برگ من
مبادا شوی غره از خویشتن
که ایران بسی پرورد همچو من
سراینده #توران_شهریاری
هنرمند «جمال رحمتی»
#آرمیتا_گراوند
#زن_زندگی_آزادی
🏴 @AdabSar 🏴
زبان پارسی دُریست شهوار
نه دُر، دریای جوشان گوهربار
فروماند زبانها از بیانش
بُود برتر ز گوهر واژگانش
#توران_شهریاری
💎 @AdabSar
نه دُر، دریای جوشان گوهربار
فروماند زبانها از بیانش
بُود برتر ز گوهر واژگانش
#توران_شهریاری
💎 @AdabSar
🔥🍁 جشن آذرگان؛ نماد گرمی و روشنی خانهها
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 «جشن آذرگان» یکی از جشنهای آتش در ایران باستان در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در برگزار میشد. «آذر» به چمار (معنی) آتش است و در ایران باستان ایزد آذر نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. جشن آذرگان از جشنهای بزرگ و گرامی ایران بود. آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 «ابوریحان بیرونی» نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده و در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند و آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند و تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند (مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک (کتاب) «بندهش» هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان (آذربایجان) از آتش گرفته شده زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و چهارشنبهسوری جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور (عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی «آذر» آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🔥🍂 برگرفته از:
- یسنا
- یشتها «ابراهیم پورداود»
- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی «خسرو قلیزاده»
- زروان «فریدون جنیدی»
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان «هاشم رضی»
🔥🍁 @AdabSar
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 «جشن آذرگان» یکی از جشنهای آتش در ایران باستان در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در برگزار میشد. «آذر» به چمار (معنی) آتش است و در ایران باستان ایزد آذر نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. جشن آذرگان از جشنهای بزرگ و گرامی ایران بود. آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 «ابوریحان بیرونی» نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده و در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند و آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند و تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند (مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک (کتاب) «بندهش» هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان (آذربایجان) از آتش گرفته شده زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و چهارشنبهسوری جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور (عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی «آذر» آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🔥🍂 برگرفته از:
- یسنا
- یشتها «ابراهیم پورداود»
- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی «خسرو قلیزاده»
- زروان «فریدون جنیدی»
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان «هاشم رضی»
🔥🍁 @AdabSar