دریا صبور و سنگین
میخواند و مینوشت:
من خواب نیستم
خاموش اگر نشستم
مرداب نیستم
روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم
روشن شود که آتشم و آب نیستم
✍ #فریدون_مشیری
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
میخواند و مینوشت:
من خواب نیستم
خاموش اگر نشستم
مرداب نیستم
روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم
روشن شود که آتشم و آب نیستم
✍ #فریدون_مشیری
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
اگرچه باغ شکسته است و دورهی تبر است
برو بگو به درختان، بهار پشت در است
برو به سرو بگو که قسم به قامت تو
تمام کوه پر از ابرهای بارور است
هزار چشمهی جوشان که راهی است از کوه
برای هر چه لب خشک، هر چه چشم تر است
برو به باغ بگو ریشه را نگه دارد
اگر تنور زمستان هنوز شعلهور است
چه خوابهای عجیبی که دیده است نهال
سپرده جان خودش را به باد و در سفر است
بریده است دل از خانه و نمیداند
که باد خانه ندارد که باد دربهدر است
اگر چه کندهی پیر از محال لبریز است
اگر چه خاطرههای قشنگ پشت سر است
همیشه باغ ولی اینچنین نخواهد ماند
درخت مژده بده! روزگار در گذر است
پرندههای وطن عطر صبح میپاشند
خجسته باد که این از نتایج سحر است
✍ #عبدالله_مقدمی
🎨 #سام_مشاور
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
برو بگو به درختان، بهار پشت در است
برو به سرو بگو که قسم به قامت تو
تمام کوه پر از ابرهای بارور است
هزار چشمهی جوشان که راهی است از کوه
برای هر چه لب خشک، هر چه چشم تر است
برو به باغ بگو ریشه را نگه دارد
اگر تنور زمستان هنوز شعلهور است
چه خوابهای عجیبی که دیده است نهال
سپرده جان خودش را به باد و در سفر است
بریده است دل از خانه و نمیداند
که باد خانه ندارد که باد دربهدر است
اگر چه کندهی پیر از محال لبریز است
اگر چه خاطرههای قشنگ پشت سر است
همیشه باغ ولی اینچنین نخواهد ماند
درخت مژده بده! روزگار در گذر است
پرندههای وطن عطر صبح میپاشند
خجسته باد که این از نتایج سحر است
✍ #عبدالله_مقدمی
🎨 #سام_مشاور
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
نام هیچکدام از شهرها را
بهیاد نمیآورم
بهراستی
چه نامی دارم من؟
در رویارویی
خزان و خنجرهای آخته
که راه میروند و
اشک میریزند
ستارگان از ریختن
دست نمیکشند
بر خاک
نامها از یاد میروند
شناسنامهها میمیرند
در شیوَن تانکها وتفنگها
سایهها در پستوهای نهان
دندانهای پوسیدهی آراسته را
نشان میدهند
به کودکان و دختران
در سردابههای نمورِ نادانی
پردههای والایی (شرف)
یک به یک
میمیرند
اکنون
مرگ لبخند میزند
در سایهی دیوارها و
کوچههای لخت
#بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
بهیاد نمیآورم
بهراستی
چه نامی دارم من؟
در رویارویی
خزان و خنجرهای آخته
که راه میروند و
اشک میریزند
ستارگان از ریختن
دست نمیکشند
بر خاک
نامها از یاد میروند
شناسنامهها میمیرند
در شیوَن تانکها وتفنگها
سایهها در پستوهای نهان
دندانهای پوسیدهی آراسته را
نشان میدهند
به کودکان و دختران
در سردابههای نمورِ نادانی
پردههای والایی (شرف)
یک به یک
میمیرند
اکنون
مرگ لبخند میزند
در سایهی دیوارها و
کوچههای لخت
#بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
رو به سوی زندگی
در گریز از هرآنچه بند و بندگی
در ستیز با هرآنچه ابتذال و کهنگی
ای خوشا روال این روندگی…
✦ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
در گریز از هرآنچه بند و بندگی
در ستیز با هرآنچه ابتذال و کهنگی
ای خوشا روال این روندگی…
✦ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
من از خراسان و
تو از تبریز و
او از ساحل بوشهر
با شعرهامان شمعهایی خُرد
بر طاق این شبهای وحشت برمیافروزیم
یعنی که در این خانه هم
چشمان بیداری
باقیست
یعنی در اینجا میتپد قلبی و
نبض شاخهها زندهست
هرچند
با زهرِ سبزآلود و از وحشت آکندهست…
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🎨 #محمدفؤاد_سوری
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🌱 @AdabSar
تو از تبریز و
او از ساحل بوشهر
با شعرهامان شمعهایی خُرد
بر طاق این شبهای وحشت برمیافروزیم
یعنی که در این خانه هم
چشمان بیداری
باقیست
یعنی در اینجا میتپد قلبی و
نبض شاخهها زندهست
هرچند
با زهرِ سبزآلود و از وحشت آکندهست…
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🎨 #محمدفؤاد_سوری
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🌱 @AdabSar
در شیون بیپایان این روزگار
به من بگو
به این مردم خسته چه رفته است
که هزار پیراهن سیاه کهنه کردهاند
و هنوز
اندوهگزار بیفرصت عزا از پی عزا…
🏴 #سیدعلی_صالحی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🏴 @AdabSar
به من بگو
به این مردم خسته چه رفته است
که هزار پیراهن سیاه کهنه کردهاند
و هنوز
اندوهگزار بیفرصت عزا از پی عزا…
🏴 #سیدعلی_صالحی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🏴 @AdabSar
من برای خونهایی که به پایت ریخته شد
مویهیی میسازم
آن زمانی که دوباره جان بگیرم
و دوباره از خودم آغاز شم
و نگاهام را به اوج آسمان بالا برم
تا ببینم مرغِ باور دیگر اینجا جای پرپر زدنش پرواز را پیشه کند...
من برای خونهایی که به پایت، از برایت ریخته شد
مویهیی میسازم
از زبان جان و دل
ای همه هستی ما در نام تو پیرایه شد؛
گرچه میخندند به رویم
نیزههای دشمنان
در کنار سیمهای خاردارِ بدسگالیهای خود
با دوتا بالِ شکسته
رنج تو آزادِ آزاد
با دل و جان میخرم.
ای نواساز چکامه!
نام تو «آزادی» است.
سراینده و فرستنده: #بلال_ریگی
هنرمند: #میرزاحمید
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
مویهیی میسازم
آن زمانی که دوباره جان بگیرم
و دوباره از خودم آغاز شم
و نگاهام را به اوج آسمان بالا برم
تا ببینم مرغِ باور دیگر اینجا جای پرپر زدنش پرواز را پیشه کند...
من برای خونهایی که به پایت، از برایت ریخته شد
مویهیی میسازم
از زبان جان و دل
ای همه هستی ما در نام تو پیرایه شد؛
گرچه میخندند به رویم
نیزههای دشمنان
در کنار سیمهای خاردارِ بدسگالیهای خود
با دوتا بالِ شکسته
رنج تو آزادِ آزاد
با دل و جان میخرم.
ای نواساز چکامه!
نام تو «آزادی» است.
سراینده و فرستنده: #بلال_ریگی
هنرمند: #میرزاحمید
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
در دیباچهی این خزان
به خط درشت
مینویسم
کشتگان این پاییز
عاشقترین زندگان بودند
و نامیراترین نامها…
✍ #مهدی_تدینی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
به خط درشت
مینویسم
کشتگان این پاییز
عاشقترین زندگان بودند
و نامیراترین نامها…
✍ #مهدی_تدینی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
شبها
در سراسر این پاییز
بلندترین شبهای سال بودند
چلههای سیاهی، رنج، خون…
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#یلدا #چله
💇🏻♀🩸 @AdabSar
در سراسر این پاییز
بلندترین شبهای سال بودند
چلههای سیاهی، رنج، خون…
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#یلدا #چله
💇🏻♀🩸 @AdabSar
نشستهام
در باغ بیبرگ و
نشان
ترسان
لرزان
با شب چلهات
در سال بینوا
آنجا که پوکههای آشتی
خون پاشیدهاند
در چراغ باران
مرگ
ناز آفتاب
✍ #بزرگمهر_صالحی
🎨 #فرامرز_عربنیا
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#یلدا #چله
💇🏻♀🩸 @AdabSar
در باغ بیبرگ و
نشان
ترسان
لرزان
با شب چلهات
در سال بینوا
آنجا که پوکههای آشتی
خون پاشیدهاند
در چراغ باران
مرگ
ناز آفتاب
✍ #بزرگمهر_صالحی
🎨 #فرامرز_عربنیا
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#یلدا #چله
💇🏻♀🩸 @AdabSar
به هوای
عطر خوشی که
از موهای رها برخاست
و شب طولانیمان را بر هم زد…
#پدرام_سلطانی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#یلدا #چله
💇🏻♀🩸 @AdabSar
عطر خوشی که
از موهای رها برخاست
و شب طولانیمان را بر هم زد…
#پدرام_سلطانی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#یلدا #چله
💇🏻♀🩸 @AdabSar
برای هر ستارهای که ناگهان
در آسمان غروب میکند
دلم هزار پاره است…
✍ #محمد_زهری
🎨 #علی_رومانی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🩸🏴 @AdabSar
در آسمان غروب میکند
دلم هزار پاره است…
✍ #محمد_زهری
🎨 #علی_رومانی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
🩸🏴 @AdabSar
و آزادی
جنون شیرینی بود
که هر روز
از ما
قربانی تازهای میگرفت…
#بکتاش_آبتین
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
جنون شیرینی بود
که هر روز
از ما
قربانی تازهای میگرفت…
#بکتاش_آبتین
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
تاریخ ما
پرندگان سرمستاش را
غنچههای زیبایش را
فراموش نمیکند
چه هیاهویی
در آشیانههای تُهی
برپاست
سدای(صدای) خشخش
بالهایشان
در چکاچک داسهای شما
زیباترین خُنیاست
در سرزمین ما
#بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
پرندگان سرمستاش را
غنچههای زیبایش را
فراموش نمیکند
چه هیاهویی
در آشیانههای تُهی
برپاست
سدای(صدای) خشخش
بالهایشان
در چکاچک داسهای شما
زیباترین خُنیاست
در سرزمین ما
#بزرگمهر_صالحی
#چکامه_پارسی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀🩸 @AdabSar
خیز تا خشکسار سوزان را
آب روشنگری بیامیزیم
این مِهیندشت دلپریشان را
رود آرام جان بیاویزیم
چشمهسار فروزهی ایران
تشنهی چکهای از آبادیست
زخمهی تازیانهی بیداد
بر تن بیگناهِ آزادیست
بند زنجیر پای را باید
با سرودی شگرف باز کنیم
در بهاران به شادمانی دل
ژرفناهای خنده ساز کنیم
سراینده و فرستنده: #فرهود_ربیعی
هنرمند: #میرزاحمید
#چکامه_پارسی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
@AdabSar
آب روشنگری بیامیزیم
این مِهیندشت دلپریشان را
رود آرام جان بیاویزیم
چشمهسار فروزهی ایران
تشنهی چکهای از آبادیست
زخمهی تازیانهی بیداد
بر تن بیگناهِ آزادیست
بند زنجیر پای را باید
با سرودی شگرف باز کنیم
در بهاران به شادمانی دل
ژرفناهای خنده ساز کنیم
سراینده و فرستنده: #فرهود_ربیعی
هنرمند: #میرزاحمید
#چکامه_پارسی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
@AdabSar
در شبی مرده شرار سخنی پیدا شد
لال بودیم که دال دهنی پیدا شد
سالها دربهدر وادی ظلمت گشتیم
آفتابی زد و در ما وطنی پیدا شد
شب دیجور که جویندهی مشعل بودیم
سری افروخته بالای تنی پیدا شد
«مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
گفتم این را و شگفتا که «زنی» پیدا شد
تیشه این مرتبه در پنجهی شیرین افتاد
که ز هر پنجهی او کوهکنی پیدا شد
همه غمهای جهان دور و برم صف بستند
ناگه از آینهام صفشکنی پیدا شد
غم که میگفت: «کسی هیچ هماوردم نیست»
گفتمش هست که مانند منی پیدا شد
✍ #مرتضا_لطفی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
💇🏻♀ @AdabSar
لال بودیم که دال دهنی پیدا شد
سالها دربهدر وادی ظلمت گشتیم
آفتابی زد و در ما وطنی پیدا شد
شب دیجور که جویندهی مشعل بودیم
سری افروخته بالای تنی پیدا شد
«مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
گفتم این را و شگفتا که «زنی» پیدا شد
تیشه این مرتبه در پنجهی شیرین افتاد
که ز هر پنجهی او کوهکنی پیدا شد
همه غمهای جهان دور و برم صف بستند
ناگه از آینهام صفشکنی پیدا شد
غم که میگفت: «کسی هیچ هماوردم نیست»
گفتمش هست که مانند منی پیدا شد
✍ #مرتضا_لطفی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
💇🏻♀ @AdabSar
با نقطه نقطه
نقطهی خون
خون رهروان
خون هزار مهسا خون بسی جوان
این نقشه بر سراسر میهن
درحال شکلگیری و گسترانگی
میگسترد به هر سو در بیکرانگی
این نقشه را شبانه به یکبار
نتوان کشید و دید
در طول سالیانش با خون توان کشید
با خون نسلها
پررنگ و آشکار شود در برابرت
تا ناکجای هرگزیِ حیرتآورت
این نقشهی شکفتگی و شادی وطن
این نقشهی رهایی و آزادی وطن…
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
نقطهی خون
خون رهروان
خون هزار مهسا خون بسی جوان
این نقشه بر سراسر میهن
درحال شکلگیری و گسترانگی
میگسترد به هر سو در بیکرانگی
این نقشه را شبانه به یکبار
نتوان کشید و دید
در طول سالیانش با خون توان کشید
با خون نسلها
پررنگ و آشکار شود در برابرت
تا ناکجای هرگزیِ حیرتآورت
این نقشهی شکفتگی و شادی وطن
این نقشهی رهایی و آزادی وطن…
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
💇🏻♀ @AdabSar
در شبی مرده شرار سخنی پیدا شد
لال بودیم که دال دهنی پیدا شد
سالها دربهدر وادی ظلمت گشتیم
آفتابی زد و در ما وطنی پیدا شد
شب دیجور که جویندهی مشعل بودیم
سری افروخته بالای تنی پیدا شد
«مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
گفتم این را و شگفتا که «زنی» پیدا شد
تیشه این مرتبه در پنجهی شیرین افتاد
که ز هر پنجهی او کوهکنی پیدا شد
همه غمهای جهان دور و برم صف بستند
ناگه از آینهام صفشکنی پیدا شد
غم که میگفت: «کسی هیچ هماوردم نیست»
گفتمش هست که مانند منی پیدا شد
✍ #مرتضا_لطفی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
💇🏻♀ @AdabSar
لال بودیم که دال دهنی پیدا شد
سالها دربهدر وادی ظلمت گشتیم
آفتابی زد و در ما وطنی پیدا شد
شب دیجور که جویندهی مشعل بودیم
سری افروخته بالای تنی پیدا شد
«مردی از خویش برون آید و کاری بکند»
گفتم این را و شگفتا که «زنی» پیدا شد
تیشه این مرتبه در پنجهی شیرین افتاد
که ز هر پنجهی او کوهکنی پیدا شد
همه غمهای جهان دور و برم صف بستند
ناگه از آینهام صفشکنی پیدا شد
غم که میگفت: «کسی هیچ هماوردم نیست»
گفتمش هست که مانند منی پیدا شد
✍ #مرتضا_لطفی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
💇🏻♀ @AdabSar
دختری روسری انداخت سرش را بردند
مُشت یک مرد گِره شد جگرش را بردند
نوجوانی وسط معرکه افتاد به خاک
نیمه شب چند سیاهی پدرش را بردند
مادری در غم همسایه عزاداری کرد
در سحرگاه همان شب پسرش را بردند
شاعری درددلی کرد و دو خط شعر نوشت
دست و پا بسته خودش با اثرش را بردند
فکر پرواز گذشت از سرِ مرغی در بند
پاسبانان قفس بال و پرش را بردند
بت شکن بر سرِ آن بود که کاری بکند
بت پرستان به تغیُّر تبرش را بردند
آه از این خاک ستمدیده که در طول زمان
آبرو داشت ولی بیشترش را بردند
✍ #مصطفی_علوی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
👩🏻🦱🌱🕊 @AdabSar
دختری روسری انداخت سرش را بردند
مُشت یک مرد گِره شد جگرش را بردند
نوجوانی وسط معرکه افتاد به خاک
نیمه شب چند سیاهی پدرش را بردند
مادری در غم همسایه عزاداری کرد
در سحرگاه همان شب پسرش را بردند
شاعری درددلی کرد و دو خط شعر نوشت
دست و پا بسته خودش با اثرش را بردند
فکر پرواز گذشت از سرِ مرغی در بند
پاسبانان قفس بال و پرش را بردند
بت شکن بر سرِ آن بود که کاری بکند
بت پرستان به تغیُّر تبرش را بردند
آه از این خاک ستمدیده که در طول زمان
آبرو داشت ولی بیشترش را بردند
✍ #مصطفی_علوی
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
👩🏻🦱🌱🕊 @AdabSar
راست باور کرده اهریمن
که خون
دامن نمیگیرد
میکُشد
گردن نمیگیرد
✍ #حسین_جنتی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
👩🏻🦱🌱🕊 @AdabSar
راست باور کرده اهریمن
که خون
دامن نمیگیرد
میکُشد
گردن نمیگیرد
✍ #حسین_جنتی
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
👩🏻🦱🌱🕊 @AdabSar