اما از منظر گله حیوانات، و نه چوپانها، نمیتوان به نتیجه دیگری به جز این رسید که #انقلاب_کشاورزی برای اکثر حیوانات اهلی شده فاجعهای وحشتناک بود. «موفقیت» تکاملی این حیوانات بیمعنی است.
یک کرگدن وحشی کمیاب در آستانه انقراض شاید بسیار خوشبختتر از گوسالهای باشد که ناچار است تمام زندگی کوتاه خود را در قفسی تنگ سپری کند و پروار شود تا استیک لذیذی از آن تهیه کنند. کرگدن خوشنود ناراضی نخواهد بود از اینکه جزو آخرین اعضای گونهاش است. موفقیت عددی گونه گوساله تسلی خاطر اندکی است در برابر درد و رنجی که هر یک از افراد این گونه بدان دچار هستند.
#انسان_خردمند : صفحه ۱۴۶
یک کرگدن وحشی کمیاب در آستانه انقراض شاید بسیار خوشبختتر از گوسالهای باشد که ناچار است تمام زندگی کوتاه خود را در قفسی تنگ سپری کند و پروار شود تا استیک لذیذی از آن تهیه کنند. کرگدن خوشنود ناراضی نخواهد بود از اینکه جزو آخرین اعضای گونهاش است. موفقیت عددی گونه گوساله تسلی خاطر اندکی است در برابر درد و رنجی که هر یک از افراد این گونه بدان دچار هستند.
#انسان_خردمند : صفحه ۱۴۶
انقلاب کشاورزی یکی از بحثبرانگیزترین وقایع #تاریخ است. بعضی طرفداران دو آتشه آن ادعا میکنند که این انقلاب بشر را در مسیر رفاه و ترقی قرار داد. دیگران آن را منجر به تباهی #بشر میدانند و معتقدند که نقطه عطف سرنوشتسازی بود که باعث شد انسان خردمند همزیستی صمیمانه خود با طبیعت را رها کند و به سوی حرص و آز و از خودبیگانگی بشتابد. این مسیر، به هر سمتی که بود، راه برگشتی نداشت.
کشاورزی جمعیت را چنان به سرعت و از اساس افزایش داد که هر جامعه کشاورزی پیچیدهای اگر به شکار و گردآوری خوراک بازمیگشت دیگر نمیتوانست مثل سابق به بقای خود ادامه دهد.
#انسان_خردمند : صفحه ۱۴۹
کشاورزی جمعیت را چنان به سرعت و از اساس افزایش داد که هر جامعه کشاورزی پیچیدهای اگر به شکار و گردآوری خوراک بازمیگشت دیگر نمیتوانست مثل سابق به بقای خود ادامه دهد.
#انسان_خردمند : صفحه ۱۴۹
اولین خط آهن تجاری جهانی در ۱۸۳۰ در #بریتانیا افتتاح شد. در ۱۸۵۰ کشورهای غربی ۴۰هزار کیلومتر راهآهن داشتند، اما در تمام آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین فقط ۴هزار کیلومتر #خط_آهن وجود داشت.
در ۱۸۸۰، غرب به خود میبالید که بیش از ۳۵۰هزار کیلومتر خط آهن دارد، در حالی که در سایر نقاط دنیا فقط ۳۵هزار کیلومتر راهآهن وجود داشت (و بیشتر آن را هم انگلیسیها در هند کشیده بودند).
#انسان_خردمند : صفحه ۳۹۱
در ۱۸۸۰، غرب به خود میبالید که بیش از ۳۵۰هزار کیلومتر خط آهن دارد، در حالی که در سایر نقاط دنیا فقط ۳۵هزار کیلومتر راهآهن وجود داشت (و بیشتر آن را هم انگلیسیها در هند کشیده بودند).
#انسان_خردمند : صفحه ۳۹۱
پس از سال ۱۹۰۸، و بخصوص بعد از سال ۱۹۴۵، طمع #سرمایه_داری عمدتا به دلیل ترس از کمونیسم، تا حدودی مهار شد. اما #بی_عدالتی هنوز حکمفرماست. کیک اقتصادی ۲۰۱۴ بسیار بزرگتر از کیک سال ۱۵۰۰ است، اما آن چنان نامساوی تقسیم شده است که بسیاری از دهقانان آفریقایی و کارگران اندونزی بعد از یک روز کار سخت با غذایی کمتر از غذای اجدادشان در ۵۰۰ سال قبل به خانه برمیگردند. ممکن است رشد #اقتصاد_مدرن هم مثل انقلاب کشاورزی، فریبی بسیار بزرگ از کار درآید.
#انسان_خردمند : صفحه ۴۵۷
#انسان_خردمند : صفحه ۴۵۷
در مجموع امروزه دهها میلیارد حیوان در دامداریها زندگی میکنند که بخشی از خط تولید ماشینی هستند و در حدود ۵۰ میلیارد از آنها سالانه کشته میشوند. این روشهای صنعتی دامداری به افزایش بیسابقه تولیدات کشاورزی و ذخایر غذایی انسانها انجامیده است. پرورش صنعتی حیوانات در کنار ماشینی شدن کشت گیاهان، اساس کل نظام اقتصادی– اجتماعی مدرن است.
#انسان_خردمند : صفحه ۴۷۴
#انسان_خردمند : صفحه ۴۷۴
و سرانجام، فقط در صورتی میتوانیم به خاطر دستاوردهای بیسابقه انسان خردمند امروزی به خود ببالیم که سرنوشت تمام موجودات دیگر را کاملا نادیده بگیریم. بخشهای زیادی از نعمات مادی که به آن فخر میفروشیم و از ما در مقابل بیماریها و قحطی محافظت میکند به بهای شکنجه و قربانی شدن میمونهای آزمایشگاهی، گاوهای شیرده، و مرغهای تسمهنقالهای به دست آمده است.
در طی دو قرن اخیر، دهها میلیارد از آنها قربانی نظامی از #استثمار_صنعتی بودهاند که قساوتش در تاریخ سیاره زمین بیسابقه بوده است. اگر فقط یک دهم آن چه را فعالان حقوق حیوانات مطرح میکنند بپذیریم، پس چهبسا کشاورزی صنعتی مدرن بزرگترین جنایت تاریخ باشد!
#انسان_خردمند : صفحه ۵۱۷
در طی دو قرن اخیر، دهها میلیارد از آنها قربانی نظامی از #استثمار_صنعتی بودهاند که قساوتش در تاریخ سیاره زمین بیسابقه بوده است. اگر فقط یک دهم آن چه را فعالان حقوق حیوانات مطرح میکنند بپذیریم، پس چهبسا کشاورزی صنعتی مدرن بزرگترین جنایت تاریخ باشد!
#انسان_خردمند : صفحه ۵۱۷
متاسفانه حاکمیت #انسان_خردمند بر زمین تا کنون چندان حاصلی به بار نیاورده است تا به اعتبار آن بر خود ببالیم. ما محیط اطرافمان را تحت کنترل درآوردهایم، محصولات غذایی را افزایش دادهایم، شهرها ساختیم، امپراتوریها برپا کردیم و شبکههای تجاری گسترده ایجاد کردیم. اما آیا توانستیم از میزان #رنج در جهان بکاهیم؟ بارها ثابت شده است که افزایش دائمی قدرت بشر لزوما به رفاه آحاد انسانهای خردمند نینجامیده است و منجر به فلاکتی غیرقابل تصور برای موجودات دیگر شده است.
#انسان_خردمند : صفحه ۵۶۷
#انسان_خردمند : صفحه ۵۶۷
#مشخصات_کتاب
▪️عنوان اصلی: انسان خردمند
▪️عنوان فرعی: تاریخ مختصر بشر
▪️نویسنده: یووال نوح هراری
▪️مترجم: نیک گرگین
▪️ارائه شده توسط انتشارات: نشر نو
▪️تعداد صفحات: ۶۲۱
کتاب انسان خردمند شبیه یک سفر طولانی به درازای تاریخ است که بعد از آن به راحتی میتوانید احساس پختگی را در خود احساس کنید. قلم هراری بینظیر است و به معنای واقعی کلمه، خواننده را جادو میکند. همینجا به شما پیشنهاد میکنم قبل از خواندن کتاب به شکل آگاهانه برنامهریزی کنید که کتاب را کم کم و به مرور زمان بخوانید.
شما میتوانید در پایان این نوشتار بخشی از نسخه الکترونیکی این کتاب را دانلود و مطالعه کنید. گفتنیست که نسخه رایگان این کتاب در دسترس نمی باشد و علاقمندان میتوانند از طریق اپلیکیشن طاقچه جهت خرید این کتاب اقدام نمایند.
https://taaghche.ir/book/37655/انسان-خردمند؛-تاریخ-مختصر-بشر
▪️عنوان اصلی: انسان خردمند
▪️عنوان فرعی: تاریخ مختصر بشر
▪️نویسنده: یووال نوح هراری
▪️مترجم: نیک گرگین
▪️ارائه شده توسط انتشارات: نشر نو
▪️تعداد صفحات: ۶۲۱
کتاب انسان خردمند شبیه یک سفر طولانی به درازای تاریخ است که بعد از آن به راحتی میتوانید احساس پختگی را در خود احساس کنید. قلم هراری بینظیر است و به معنای واقعی کلمه، خواننده را جادو میکند. همینجا به شما پیشنهاد میکنم قبل از خواندن کتاب به شکل آگاهانه برنامهریزی کنید که کتاب را کم کم و به مرور زمان بخوانید.
شما میتوانید در پایان این نوشتار بخشی از نسخه الکترونیکی این کتاب را دانلود و مطالعه کنید. گفتنیست که نسخه رایگان این کتاب در دسترس نمی باشد و علاقمندان میتوانند از طریق اپلیکیشن طاقچه جهت خرید این کتاب اقدام نمایند.
https://taaghche.ir/book/37655/انسان-خردمند؛-تاریخ-مختصر-بشر
طاقچه
دانلود و خرید کتاب انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر | یووال نوح هراری | طاقچه
کتاب «انسان خردمند» روایتی تاریخی و علمی از پیدایش و تکامل انسان است. نویسنده با بررسی زیستشناسی و تاریخیِ انسان صدهزار سال پیش تا انسان امروزی، درک ما را از انسان و بشریت افزایش میدهد...
هفتادهزار سال پیش، «انسان خردمند» موجودی کماهمیت بود که بیش از جاندارن دیگر، تاثیری بر محیط نداشت. او میکوشید تنها حیات خود را در میان موجودات دیگر حفظ کند؛ اما بر اثر تحولات زیستی و تغییرات تطبیقی دیگر با محیط مانند کشف آتش، کار گروهی، ساختن ابزار و... به رأس هرم جانداران صعود کرد. ضرورت تطبیق سریع با محیطزیست، احساس ترس، حس غلبهجویی بر محیط و سایر موجودات، او را بسیار بیرحم، تهاجمی و خطرناک کرد و اکنون او خود را خدا و ارباب جهان میداند!
هراری در انتهای کتاب موضوع ادعای خدایی انسان را مطرح میکند و میگوید با این که انسان تا کنون کارهای شگفتانگیزی کرده است، همچنان ناخشنود و ناراضی است و نمیداند با این قدرتی که دارد چه کند. ما تبدیل به خدایان خودساختهای شدهایم که به دنبال چیزی جز آسایش و شادی خود نیستیم و تازه هرگز هم به رضایت خاطر نمیرسیم. آیا چیزی خطرناکتر از خدایانِ ناخشنود و ولنگار که نمیدانند چه میخواهند وجود دارد؟
این اثر برای تمامی پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان به مباحث جدید تاریخ بشر نگاشته شده و البته برای تمام کسانی که میخواهند بدانند انسانها از کجا آمدند و آیندهشان چه خواهد شد.
📚 https://t.me/AntiReligion/166
🔚 پایان...
📎 #یووال_نوح_هراری #انسان_خردمند #نیک_گرگین #زيست_شناسی #روانشناسی #جامعه_شناسی #تكامل #انقلاب_شناختی #انقلاب_كشاورزی #انقلاب_علمی #انتخاب_طبيعی #واقعيت_خيالی #قدرت_تكلم #قوه_تعقل #خوشبختی #انسان_بدوی #گندم #آتش #تاریخ #بشر #بریتانیا #خط_آهن #سرمایه_داری #بی_عدالتی #اقتصاد_مدرن #استثمار_صنعتی #رنج
#HomoSapiens #HomoDeus #YuvalNoahHarari #NickGorguin #Humankind #AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
هراری در انتهای کتاب موضوع ادعای خدایی انسان را مطرح میکند و میگوید با این که انسان تا کنون کارهای شگفتانگیزی کرده است، همچنان ناخشنود و ناراضی است و نمیداند با این قدرتی که دارد چه کند. ما تبدیل به خدایان خودساختهای شدهایم که به دنبال چیزی جز آسایش و شادی خود نیستیم و تازه هرگز هم به رضایت خاطر نمیرسیم. آیا چیزی خطرناکتر از خدایانِ ناخشنود و ولنگار که نمیدانند چه میخواهند وجود دارد؟
این اثر برای تمامی پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان به مباحث جدید تاریخ بشر نگاشته شده و البته برای تمام کسانی که میخواهند بدانند انسانها از کجا آمدند و آیندهشان چه خواهد شد.
📚 https://t.me/AntiReligion/166
🔚 پایان...
📎 #یووال_نوح_هراری #انسان_خردمند #نیک_گرگین #زيست_شناسی #روانشناسی #جامعه_شناسی #تكامل #انقلاب_شناختی #انقلاب_كشاورزی #انقلاب_علمی #انتخاب_طبيعی #واقعيت_خيالی #قدرت_تكلم #قوه_تعقل #خوشبختی #انسان_بدوی #گندم #آتش #تاریخ #بشر #بریتانیا #خط_آهن #سرمایه_داری #بی_عدالتی #اقتصاد_مدرن #استثمار_صنعتی #رنج
#HomoSapiens #HomoDeus #YuvalNoahHarari #NickGorguin #Humankind #AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
Aпτiгeligioп
https://t.me/AntiReligionArchives/945
انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده، با عنوان انگلیسی
Homo Deus: A Brief History of Tomorrow
کتابی در ادامه کتاب #انسان_خردمند اثر #یووال_نوح_هراری است. انسان خردمند نشان داد که از کجا آمدهایم و انسان خداگونه نشان میدهد که به کجا میرویم.
اثر انگشت انسان که محور مفهومی طراحی جلد در کتاب انسان خردمند بود، در کتاب انسان خداگونه به اثر انگشت دیجیتال تبدیل شده است.
#انسان_خداگونه بیشتر با قابلیتهایی سروکار دارد که انسانها در طول هستی خود کسب کردهاند و نیز تکاملشان به عنوان یک نوع برتر در جهان.
کتاب قابلیتهای کنونی نوع بشر و دستاوردها و تلاشهای او را توصیف میکند تا تصویری از آینده به دست دهد. در این کتاب بسیاری از مباحث فلسفی همچون تجربه انسانی، فردگرایی، عواطف انسانی، و آگاهی به بحث گذاشته شده است.
انسان خداگونه در سه بخش اصلی به شرح زیر نوشته شده است:
▪️انسان خردمند جهان را تسخیر میکند
▪️انسان خردمند به جهان معنا میبخشد
▪️انسان خردمند سلطهاش را از دست میدهد
Homo Deus: A Brief History of Tomorrow
کتابی در ادامه کتاب #انسان_خردمند اثر #یووال_نوح_هراری است. انسان خردمند نشان داد که از کجا آمدهایم و انسان خداگونه نشان میدهد که به کجا میرویم.
اثر انگشت انسان که محور مفهومی طراحی جلد در کتاب انسان خردمند بود، در کتاب انسان خداگونه به اثر انگشت دیجیتال تبدیل شده است.
#انسان_خداگونه بیشتر با قابلیتهایی سروکار دارد که انسانها در طول هستی خود کسب کردهاند و نیز تکاملشان به عنوان یک نوع برتر در جهان.
کتاب قابلیتهای کنونی نوع بشر و دستاوردها و تلاشهای او را توصیف میکند تا تصویری از آینده به دست دهد. در این کتاب بسیاری از مباحث فلسفی همچون تجربه انسانی، فردگرایی، عواطف انسانی، و آگاهی به بحث گذاشته شده است.
انسان خداگونه در سه بخش اصلی به شرح زیر نوشته شده است:
▪️انسان خردمند جهان را تسخیر میکند
▪️انسان خردمند به جهان معنا میبخشد
▪️انسان خردمند سلطهاش را از دست میدهد
اما نویسنده قبل از پرداختن به بخشهای اصلی کتاب، یک فصل تحت عنوان «دستور کار نوین انسان» در ابتدای کتاب گنجانده است که در آن در مورد موفقیتهای انسان خردمند و همچنین در مورد اهدافی که انسان خردمند قصد دارد به آن برسد، صحبت میکند. در این مقدمه نویسنده اشاره میکند که انسان امروز در مواجه با ناکامیها خوشبختتر از هر زمان دیگری است.
هدف نویسنده از نوشتن این موافقیتها و غلبه بر ناکامی و به طور کلی این مقدمه، قبل از شروع بحث اصلی کتاب، این است که سوالات مهمی را در ذهن خواننده بگنجاند تا در ادامه کتاب بیشتر در مورد آن صحبت کند. سوالاتی مثل:
▪️قرار است با خودمان چه کنیم؟
▪️خلاقیت ما قرار است متوجه چه چیزی باشد؟
▪️با این همه قدرت و توانایی چه خواهیم کرد؟
هدف نویسنده از نوشتن این موافقیتها و غلبه بر ناکامی و به طور کلی این مقدمه، قبل از شروع بحث اصلی کتاب، این است که سوالات مهمی را در ذهن خواننده بگنجاند تا در ادامه کتاب بیشتر در مورد آن صحبت کند. سوالاتی مثل:
▪️قرار است با خودمان چه کنیم؟
▪️خلاقیت ما قرار است متوجه چه چیزی باشد؟
▪️با این همه قدرت و توانایی چه خواهیم کرد؟
در قرن گذشته انسان کوشیده بر گرسنگی، طاعون و جنگ غلبه کند. پذیرش این نکته سخت است ولی آنطور که هراری با سبک تجاریاش توضیح میدهد این موارد دیگر نیروهایی غیرقابل مهار نیستند و تبدیل شدهاند به موضوعات مدیریتپذیر. در نظر او، برای نخستینبار در #تاریخ_بشر، آدمیان از #پرخوری میمیرند تا از کمخوری و کمبود غذا. ادعای دیگر او این است برای نخستینبار آدمهای بیشتری در اثر #خودکشی میمیرند تا اینکه در جنگ کشته شوند یا تروریستها و جنایتکاران پایان زندگیشان را رقم بزنند.
ما خدایان خودخوانده زمین چه تقدیری برای خود رقم میزنیم و چه تکلیفی به دوش میکشیم؟ «انسان خداگونه» پروژهها، رؤیاها، و کابوسهایی را به تصویر میکشد که شکل و شمایل قرن بیستویکم را مشخص میکند. این کتاب سوالات بنیادی طرح میکند: از اینجا به کجا میرویم؟ و چگونه جهان شکننده را از قوای مخرب خویش در امان میداریم؟ این مرحله بعدی تکامل است: #انسان_خداگونه.
انسانها در قرن بیستویکم تلاش میکنند مبدل به #خدایان شده و به مرگ و پیری غلبه کنند. انسان میکوشد حیوانات، گیاهان و حتی انسانهایی را براساس میل و آرزوهای خودش خلق کند. طبقه «بیخاصیتی» هم به وجود خواهد آمد که شامل میلیاردها انسان خواهد بود.
ما خدایان خودخوانده زمین چه تقدیری برای خود رقم میزنیم و چه تکلیفی به دوش میکشیم؟ «انسان خداگونه» پروژهها، رؤیاها، و کابوسهایی را به تصویر میکشد که شکل و شمایل قرن بیستویکم را مشخص میکند. این کتاب سوالات بنیادی طرح میکند: از اینجا به کجا میرویم؟ و چگونه جهان شکننده را از قوای مخرب خویش در امان میداریم؟ این مرحله بعدی تکامل است: #انسان_خداگونه.
انسانها در قرن بیستویکم تلاش میکنند مبدل به #خدایان شده و به مرگ و پیری غلبه کنند. انسان میکوشد حیوانات، گیاهان و حتی انسانهایی را براساس میل و آرزوهای خودش خلق کند. طبقه «بیخاصیتی» هم به وجود خواهد آمد که شامل میلیاردها انسان خواهد بود.
نویسنده در این کتاب نیز کمابیش همان آرایی را پی میگیرد که در کتاب پیشین مطرح کرده است. تاریخ را از منظری کلان مینگرد، دورانهای تاریخی را میکاود و سه انقلاب کلی را در تاریخ بشر مشخص میکند. در دوره نخست، بشر در احاطه ذاتی برتر است كه معیار خیر و شر محسوب میشود. اما این ذات برتر نمیتواند بر بشر حکم براند مگر به واسطه نمایندگانی بر زمین. این نمایندگان بر اساس متون مقدس حیات و ممات آدمی را تفسیر و تعیین میکنند. گناه را تعریف میکنند، معصیت کار را در دنیا عقوبت میدهند و حکم عقوبت او در آخرت را نیز برایش تشریح میکنند. اين انقلاب در واقع انقلاب عليه #چندخدایی دوره پيشين بود. با پيدايش #اومانيسم، بشر بر آنچه خود بدان سلطنت بخشيده بود میشورد و فرمانروای عالم و فرمانروای خود میشود.
البته چنين نيست كه مشروعيت آن ذات برتر يكسره و در ذهن همه آدميان به يكسان منقضی شود. متدينان هرگز سلطنت مطلق انسان را باور نكردند اما زمانه يكسر تغيير كرده بود. انسان خود را تعريف كرد، نظام ايستای پيشين را منقضی كرد، باور به خدای يگانه را به حوزه شخصی راند، و نظام نوينی بر اساس محوريت انسان بنا كرد. در اين دوران، كه كمابيش هنوز بر دوام است سه ايدئولوژی سر برآورد: #سرمایهداری، #سوسياليسم و #فاشيسم. جريان غالب اما همواره سرمایهداری ليبراليستی بود كه پس از پايان جنگ جهانی دوم به حركت ادامه داد و كماكان نگره غالب ذهنيت بشر است.
البته چنين نيست كه مشروعيت آن ذات برتر يكسره و در ذهن همه آدميان به يكسان منقضی شود. متدينان هرگز سلطنت مطلق انسان را باور نكردند اما زمانه يكسر تغيير كرده بود. انسان خود را تعريف كرد، نظام ايستای پيشين را منقضی كرد، باور به خدای يگانه را به حوزه شخصی راند، و نظام نوينی بر اساس محوريت انسان بنا كرد. در اين دوران، كه كمابيش هنوز بر دوام است سه ايدئولوژی سر برآورد: #سرمایهداری، #سوسياليسم و #فاشيسم. جريان غالب اما همواره سرمایهداری ليبراليستی بود كه پس از پايان جنگ جهانی دوم به حركت ادامه داد و كماكان نگره غالب ذهنيت بشر است.
در بخش اول کتاب نویسنده با نگاهی چالشی این موضوع را بررسی میکند که چطور #گونه_انسان توانسته زمین را به کنترل خود درآورد و اصولا برتری گونه انسان نسبت به دیگر حیوانات چیست. هراری در این زمینه مینویسد:
شاید بعضی خوانندگان از اینهمه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند. به نظر من، نمیتوان درباره #طبیعت و #آینده_انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد. #انسان_خردمند همه تلاش خود را میکند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی میخواهیم خود را به #خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم. هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمیتواند گذشتهمان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابطه آینده #اَبَرانسان و انسان در دست داریم.
نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح میکند:
▪️فرق بین انسانها و دیگر حیوانات چیست؟
▪️گونه زیستیِ ما چهطور جهان را تسخیر کرد؟
▪️آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟
شاید بعضی خوانندگان از اینهمه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند. به نظر من، نمیتوان درباره #طبیعت و #آینده_انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد. #انسان_خردمند همه تلاش خود را میکند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی میخواهیم خود را به #خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم. هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمیتواند گذشتهمان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابطه آینده #اَبَرانسان و انسان در دست داریم.
نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح میکند:
▪️فرق بین انسانها و دیگر حیوانات چیست؟
▪️گونه زیستیِ ما چهطور جهان را تسخیر کرد؟
▪️آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟
بخش دوم تحت عنوان: انسان خردمند به جهان #معنا میبخشد، براساس نتایج بخش اول است. این بخش به بررسی جهانی میپردازد که انسان خردمند خلق کرده است. مسیری که ما را به نقطه فعلی رسانده است. این بخش شامل چهار فصلِ داستانبافان، زوج عجیب، قرارداد جدید و انقلاب اومانیستی است. سوالاتی که در نویسنده در ابتدای بخش دوم مطرح میکند چنین است:
▪️انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟
▪️انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز میبخشد؟
▪️اومانیسم- ستایش انسان- چگونه به مهمترین آیینِ زمان بدل شد؟
▪️انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟
▪️انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز میبخشد؟
▪️اومانیسم- ستایش انسان- چگونه به مهمترین آیینِ زمان بدل شد؟
نويسنده در فصل مربوط به #اومانيسم به اکثر سوءتفاهمها درخصوص #علم و #دین و در نتیجه تعاریف غلط از دین میپردازد.
به اعتقاد او اکثر سوء تفاهمها در خصوص علم و دین نتیجهٔ تعاریف غلط از دین است. بسیار زیاد اتفاق میافتد که مردم دین را با خرافات، معنویت و اعتقاد به نیروهای ماوراء طبیعی، یا اعتقاد به خدایان اشتباه میگیرند. دین هیچ کدام از اینها نیست.
#دین نمیتواند معادل خرافات فرض شود، زیرا اکثر مردم مایل نیستند باورهای محبوب خود را «خرافات» بنامند. ما همیشه به «حقیقت» اعتقاد داریم. این فقط دیگران هستند که به #خرافات اعتقاد دارند!
به همین شکل، افراد کمی هستند که به نیروهای ماوراء طبیعی باور دارند. شیاطین، برای کسانی که به آنها اعتقاد دارند، نیروهایی ماوراء طبیعی نیستند. آنها جزئی از #طبیعت هستند، درست مثل کدو تنبل، عقرب و میکروب. پزشکان نوین عامل بیماریها را میکروبهای نامرئی میدانند و کشیشان وودو شیاطین نامرئی را عامل بیماریها میپندارند. هیچ چیز ماوراء طبیعی در این نیست: شما شیطانی را عصبانی میکنید و او هم وارد بدن شما میشود و درد ایجاد میکند. چه چیزی طبیعیتر از این میتواند وجود داشته باشد؟ فقط آنها که به شیاطین اعتقاد ندارند، آنها را جدا از نظم طبیعی چیزها میپندارند.
تعریف دین به «اعتقاد به خدا» نیز دارای اشکال است. ما اینطور فکر میکنیم که یک مسیحی متدین به این دلیل مذهبی است که به خدا اعتقاد دارد، در حالی که کمونیستهای پرشور مذهبی نیستند، زیرا کمونیسم خدایی ندارد.
اما دین توسط انسانها به وجود آمده است، نه خدایان، و بر اساس کارکرد اجتماعی خود مشخص میشود، نه وجود خدایان. دین هر آن چیزی است که به ساختارهای اجتماعی انسانی یک مشروعیت فوق بشری بدهد. دین به هنجارها و ارزشهای انسانی، با این استدلال که بازتاب قوانین فوقبشری هستند، مشروعیت میدهد.
دین ادعا میکند که انسانها تابع نظامی از قوانین اخلاقی هستند که خودشان ابداع نکردهاند و نمیتوانند آنها را تغییر دهند. یک یهودیِ معتقد میتواند بگوید که این نظامی از قوانین اخلاقی است که توسط خدا در #کتاب_مقدس حلول کرده است. یک هندو میتواند بگوید که قوانین توسط برهما، ویشو و شیوا خلق شدهاند و توسط ودا به انسانها وحی شدهاند. ادیان دیگر، از بودیسم و دائوئیسم گرفته تا نازیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، معتقدند که قوانین فوق بشری قوانینی طبیعی هستند، و محصول این یا آن خدا نیستند. هر کدام طبعاً به نوع متفاوتی از قوانین طبیعی باور دارد، که توسط پیامبران و فرهیختگان، از بودا و لوازی گرفته تا هیتلر و لنین، کشف شده و ظهور یافتهاند.
به اعتقاد او اکثر سوء تفاهمها در خصوص علم و دین نتیجهٔ تعاریف غلط از دین است. بسیار زیاد اتفاق میافتد که مردم دین را با خرافات، معنویت و اعتقاد به نیروهای ماوراء طبیعی، یا اعتقاد به خدایان اشتباه میگیرند. دین هیچ کدام از اینها نیست.
#دین نمیتواند معادل خرافات فرض شود، زیرا اکثر مردم مایل نیستند باورهای محبوب خود را «خرافات» بنامند. ما همیشه به «حقیقت» اعتقاد داریم. این فقط دیگران هستند که به #خرافات اعتقاد دارند!
به همین شکل، افراد کمی هستند که به نیروهای ماوراء طبیعی باور دارند. شیاطین، برای کسانی که به آنها اعتقاد دارند، نیروهایی ماوراء طبیعی نیستند. آنها جزئی از #طبیعت هستند، درست مثل کدو تنبل، عقرب و میکروب. پزشکان نوین عامل بیماریها را میکروبهای نامرئی میدانند و کشیشان وودو شیاطین نامرئی را عامل بیماریها میپندارند. هیچ چیز ماوراء طبیعی در این نیست: شما شیطانی را عصبانی میکنید و او هم وارد بدن شما میشود و درد ایجاد میکند. چه چیزی طبیعیتر از این میتواند وجود داشته باشد؟ فقط آنها که به شیاطین اعتقاد ندارند، آنها را جدا از نظم طبیعی چیزها میپندارند.
تعریف دین به «اعتقاد به خدا» نیز دارای اشکال است. ما اینطور فکر میکنیم که یک مسیحی متدین به این دلیل مذهبی است که به خدا اعتقاد دارد، در حالی که کمونیستهای پرشور مذهبی نیستند، زیرا کمونیسم خدایی ندارد.
اما دین توسط انسانها به وجود آمده است، نه خدایان، و بر اساس کارکرد اجتماعی خود مشخص میشود، نه وجود خدایان. دین هر آن چیزی است که به ساختارهای اجتماعی انسانی یک مشروعیت فوق بشری بدهد. دین به هنجارها و ارزشهای انسانی، با این استدلال که بازتاب قوانین فوقبشری هستند، مشروعیت میدهد.
دین ادعا میکند که انسانها تابع نظامی از قوانین اخلاقی هستند که خودشان ابداع نکردهاند و نمیتوانند آنها را تغییر دهند. یک یهودیِ معتقد میتواند بگوید که این نظامی از قوانین اخلاقی است که توسط خدا در #کتاب_مقدس حلول کرده است. یک هندو میتواند بگوید که قوانین توسط برهما، ویشو و شیوا خلق شدهاند و توسط ودا به انسانها وحی شدهاند. ادیان دیگر، از بودیسم و دائوئیسم گرفته تا نازیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، معتقدند که قوانین فوق بشری قوانینی طبیعی هستند، و محصول این یا آن خدا نیستند. هر کدام طبعاً به نوع متفاوتی از قوانین طبیعی باور دارد، که توسط پیامبران و فرهیختگان، از بودا و لوازی گرفته تا هیتلر و لنین، کشف شده و ظهور یافتهاند.
در بخش سوم که بخش آخر کتاب نیز میباشد، نویسنده به اوایل قرن ۲۱-ام برمیگردد و با توجه به مفاهیمی که تا به حال مطرح کرده است و همچنین با توجه به موضوعاتی که درباره #انسان_خردمند به بحث گذاشته است، چالشهای فعلی و چالشهایی که در آینده احتمالا با آنها روبهرو خواهیم بود را مطرح میکند.
سوالاتی که نویسنده در ابتدای بخش سوم مطرح میکند چنین است:
▪️آیا انسان همچنان میتواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟
▪️فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید میکنند؟
▪️وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟
سوالاتی که نویسنده در ابتدای بخش سوم مطرح میکند چنین است:
▪️آیا انسان همچنان میتواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟
▪️فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید میکنند؟
▪️وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟
انقلاب سوم، كه نويسنده به واكاوی آن میپردازد انقلابی است كه طليعههای آن را اکنون میبينيم. در اين انقلاب، بشر حاكميت خود را از دست میدهد، حاكميت را به موجودی میسپارد كه خود ساخته است. اين موجود را میتوان #ديتا ناميد، كه در ابرموتورهای جستوجوی مجازی میبالد و رفتهرفته بشر را از آن خود میسازد و او را از عرصه بهدر میكند و روباتهای دستساخته بشر جای بشر را میگيرند.
آنچه بدان اطلاق ذهن، ذهن بشری، میكنيم منقضی میشود و ابرذهنی كه خود بر میسازیم و شايد مجموعهای از همه ذهنهای ماست در نهايت ساختاری پديد میآورد كه نه ما و نه ذهن ما ديگر در آن جايی نخواهد داشت. دو امكان برای انسان متصور است؛ يا با آن نيروی قاهر مشاركت كند، يعنی در هستی خود دست ببرد، از انسان ميرا، بهواسطه كشت ژن و تزريق ريزتراشه به جسم خود، به #انسان_ناميرا تبديل شود، مرگ را بخرد و راهی به عالم لايتناهی بگشايد، يا امور را يكسر به خدمتكاران برنامهريزی شده وا نهد و حكم انقضای خود را امضا كند.
آنچه بدان اطلاق ذهن، ذهن بشری، میكنيم منقضی میشود و ابرذهنی كه خود بر میسازیم و شايد مجموعهای از همه ذهنهای ماست در نهايت ساختاری پديد میآورد كه نه ما و نه ذهن ما ديگر در آن جايی نخواهد داشت. دو امكان برای انسان متصور است؛ يا با آن نيروی قاهر مشاركت كند، يعنی در هستی خود دست ببرد، از انسان ميرا، بهواسطه كشت ژن و تزريق ريزتراشه به جسم خود، به #انسان_ناميرا تبديل شود، مرگ را بخرد و راهی به عالم لايتناهی بگشايد، يا امور را يكسر به خدمتكاران برنامهريزی شده وا نهد و حكم انقضای خود را امضا كند.