وقتی #عرف، امکان حرکتِ یک جریان طبیعی را سد می کند نتیجه این میشود که در شرایط ناگزیر آزادی های قرن ٢۱ ، اجتماع از خود رفتارهای افراطی بروز میدهد که نه در آن خانوادهای باقی میماند نه ارضای جنسی حاصل میشود. مشاهده من در میان دوستان جوان دختر ایرانی حاکی از یک انباشتگی شدید جنسی است.
آنها از سویی واقعیتِ وجودِ ارضای جنسی را با فیلم و کتاب و رسانه مشاهده میکنند و از سوی دیگر از آن پرهیز می کنند. حاصل، یک موجود تحت فشار با عصبیت شدید است که حتی نمیداند چرا چنین است.
آنها از سویی واقعیتِ وجودِ ارضای جنسی را با فیلم و کتاب و رسانه مشاهده میکنند و از سوی دیگر از آن پرهیز می کنند. حاصل، یک موجود تحت فشار با عصبیت شدید است که حتی نمیداند چرا چنین است.
در ادامه این نوشتار بد نیست اما کمی صریح تر درباره بدن و امکانات طبیعی آن حرف بزنیم چرا که بیانصافی است بعضی مزیت های جنسی بدن به خاطر مسائلی چون گناه یا شرم ناشناخته بمانند.
در قوانین ۳ مذهب اصلی دنیا یعنی یهودی، مسیحی و اسلامی در بیشتر موارد، نیاز و #لذت_جنسی، موضوعی مردانه است. به همین دلیل بیشتر دستورات اخلاقی یا حتی حکمهای شرع و عرف در حول و محور ارضای جنسی #مردان نوشته شده است. تاکیداتی که نیتش مثبت بوده است و حفظ سلامت روان و تمرکز ذهن مردان را در نظر گرفته است.
در قوانین ۳ مذهب اصلی دنیا یعنی یهودی، مسیحی و اسلامی در بیشتر موارد، نیاز و #لذت_جنسی، موضوعی مردانه است. به همین دلیل بیشتر دستورات اخلاقی یا حتی حکمهای شرع و عرف در حول و محور ارضای جنسی #مردان نوشته شده است. تاکیداتی که نیتش مثبت بوده است و حفظ سلامت روان و تمرکز ذهن مردان را در نظر گرفته است.
تدوین قوانین #چندهمسری، تملک جنسی موقت (صیغه) بر زنان تنها، بیوه و یا بیسرپرست… تا دستورات تمکین و فرمانبری جنسی زنان از شوهران، از جمله اصولی هستند که کمابیش در تمام مذاهب دره نیل وجود دارند.
یکی دیگر از قوانین که برای امنیت روحی و اقتصادی مردان در زمینه زناشویی و جنسی تدوین شده است تنبیهات سختی است که برای #زنان متخلف در نظر گرفته شده است. زنانی که نظم و امنیت جنسی تعیین شده در عرف و #خانواده را بر هم میزنند. تامین نیازها و تمایلات جنسی بیرون از قوانین تدوین شده، برای این زنان عذاب جهنم، بیمهری اجتماعی و حتی تنبیهات تا سر حد مرگ در نظر گرفته شده است.
یکی دیگر از قوانین که برای امنیت روحی و اقتصادی مردان در زمینه زناشویی و جنسی تدوین شده است تنبیهات سختی است که برای #زنان متخلف در نظر گرفته شده است. زنانی که نظم و امنیت جنسی تعیین شده در عرف و #خانواده را بر هم میزنند. تامین نیازها و تمایلات جنسی بیرون از قوانین تدوین شده، برای این زنان عذاب جهنم، بیمهری اجتماعی و حتی تنبیهات تا سر حد مرگ در نظر گرفته شده است.
نادیده گرفتن لذت جنسی زن در طول تاریخ با هر عقیده ایی که داشته باشیم و هر نیتی که بر آن اسم بگذاریم بر یک دلیل تاکید دارد و آن بی ظرفیتی و اغواگرانه بودن زنان، احتمال فریب دادن و یا فریب خوردن زنان می باشد. دلیلی که می گوید زنان، قدرت تشخیص و تمیز ندارند و برای همین نیاز به قیم و قانون برای کنترل امیال شان ضروری است. این نوع دیدن و رفتار با تمایلات جنسی زنان آنقدر قوی و اساسی بوده است که حتی خود زنان هم در ناخودآگاه شان به این باور رسیده اند که لذت جنسی یک ضرورت و اولویت برای آنها نیست.
اما فقط به یک دلیل ساده اگر سخت گیر نباشیم و کمی به واقعیت ها، بیرون از چهارچوبِ اخلاقی که با آن تربیت شده ایم به موضوع بنگریم، اگر واقعا نیاز و #لذت_جنسی در زنان ضعیفتر از مردان بود چرا #طبیعت در بدن آنها نقاط حساس جنسی برای لذت #ارگاسم و تجربه منحصر به فردِ رهایی و آسودگی را تعبیه کرده است؟ اگر قرار بود فقط مردان لذت برنده اصلی باشند بالطبع جسم زنان نیز می بایست بر همان اساس تنظیم شده باشد.
اما فقط به یک دلیل ساده اگر سخت گیر نباشیم و کمی به واقعیت ها، بیرون از چهارچوبِ اخلاقی که با آن تربیت شده ایم به موضوع بنگریم، اگر واقعا نیاز و #لذت_جنسی در زنان ضعیفتر از مردان بود چرا #طبیعت در بدن آنها نقاط حساس جنسی برای لذت #ارگاسم و تجربه منحصر به فردِ رهایی و آسودگی را تعبیه کرده است؟ اگر قرار بود فقط مردان لذت برنده اصلی باشند بالطبع جسم زنان نیز می بایست بر همان اساس تنظیم شده باشد.
این اواخر جستجوها و تحقیقات علمی در زمینه توانایی های جنسی زنان به هر دلیل بد یا خوب که می تواند بوجود بیاید نظیر فروش مواد مصرفی و آرایشی تا کشف علاج برای بیماری های زنانه در علم پزشکی باعث شده است که جزئیات اعضای جنسی و خصوصیات شان بیشتر شناخته شود. از جمله توجهات در نیم قرن اخیر شناسایی و تحقیق درباره #نقطه_G در زنان بوده است.
تحقیقات علمی معاصرتر نشان داده است همانطور که #کلیتوریس باعث لذت و ارضای جنسی بیرونی میشود نقطه یا ناحیه G میتواند ارضای جنسی به مراتب شدیدتر و در نتیجه آرامش بخش تر را در بدن، ذهن و روان زنان فراهم کند.
تحقیقات علمی معاصرتر نشان داده است همانطور که #کلیتوریس باعث لذت و ارضای جنسی بیرونی میشود نقطه یا ناحیه G میتواند ارضای جنسی به مراتب شدیدتر و در نتیجه آرامش بخش تر را در بدن، ذهن و روان زنان فراهم کند.
بر طبق تربیت و عرف، در افکار عمومی این قضاوت وجود داشته است که خشونت، پرخاشگری و عدم تمرکز #مردان میتواند منشأ جنسی داشته باشد و سعی شده است که برای رفع ناهنجاریها، وسایل آرامش و رفع کمبود جنسی مردان در دستور کار نمایندگان اخلاق قرار بگیرد اما از سوی دیگر رفتارهایی مثل نق زدن، حسادت، بیثباتی در شخصیت زنان را جزئی از نهاد و #طبیعت زن تشخیص داده اند و اشارهای به احتمال ناکامی و ناکافی بودن جنسی شان در زندگی زناشویی نشده است.
در دنیایی که #علم از حدس و گمان و بعضی رفتارهای سنتی در بسیاری زمینه ها کاسته است شاید بد نباشد که درباره نیازهای جنسی زنان به دور از قوانینی که سعی میکند #سکس را در زنان منفور و #گناه و به همان خاطر شدیدا کنترل شده ببیند کمی فاصله بگیریم و نگاه دوباره و همه جانبه تر به حق لذت جنسی دو سویه در بین مردان و زنان داشته باشیم.
نگاهی که شاید به شعوری واقعی تر و بر اساس فیزیک جنسی انسان ها با همه تفاوت ها و تنوع ها ختم شود. شعوری که احتمالا به رابطه زناشویی کاملتر و انسانیتر منجر خواهد شد. تن با روان پیوندی تنگاتنگ دارد. روان آرام و آسوده در تن، آرامش مییابد. تن های خود و دیگران را بشناسیم و احترام بگذاریم.
🔊 https://t.me/AntiReligion/159
🔚 پایان...
📎 #عرف #سنت #سرخوردگی_جنسی #تابو #زن #تجاوز_جنسی #ازدواج #رابطه_جنسی #تکلیف_دینی #تابوشکنی #مردان #چندهمسری #خانواده #زنان #لذت_جنسی #ارگاسم #سکس #گناه #نقطه_G #کلیتوریس #علم #طبیعت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در دنیایی که #علم از حدس و گمان و بعضی رفتارهای سنتی در بسیاری زمینه ها کاسته است شاید بد نباشد که درباره نیازهای جنسی زنان به دور از قوانینی که سعی میکند #سکس را در زنان منفور و #گناه و به همان خاطر شدیدا کنترل شده ببیند کمی فاصله بگیریم و نگاه دوباره و همه جانبه تر به حق لذت جنسی دو سویه در بین مردان و زنان داشته باشیم.
نگاهی که شاید به شعوری واقعی تر و بر اساس فیزیک جنسی انسان ها با همه تفاوت ها و تنوع ها ختم شود. شعوری که احتمالا به رابطه زناشویی کاملتر و انسانیتر منجر خواهد شد. تن با روان پیوندی تنگاتنگ دارد. روان آرام و آسوده در تن، آرامش مییابد. تن های خود و دیگران را بشناسیم و احترام بگذاریم.
🔊 https://t.me/AntiReligion/159
🔚 پایان...
📎 #عرف #سنت #سرخوردگی_جنسی #تابو #زن #تجاوز_جنسی #ازدواج #رابطه_جنسی #تکلیف_دینی #تابوشکنی #مردان #چندهمسری #خانواده #زنان #لذت_جنسی #ارگاسم #سکس #گناه #نقطه_G #کلیتوریس #علم #طبیعت
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
دکتر #یووال_نوح_هراری از دانشگاه آکسفورد دکترای تاریخ دارد و در حال حاضر در دانشگاه عبری اورشلیم تاریخ جهان تدریس میکند. تحقیقات او بر سوالات فراگیری تمرکز دارند:
❓چه رابطهای میان تاریخ و زیستشناسی وجود دارد؟
❓آیا عدالتی در تاریخ هست؟
❓آیا انسانها با افشای حقایق تاریخی خوشبختتر شدهاند؟
وسعت شگفتانگيز معلومات وی و تحليلهای عميق و خواندنی اش از زندگی بشر در طول تاريخ، «انسان خردمند» را يكی از پرفروشترين كتابهای جهان در چند سال گذشته كرده است.
عنوان اصلی کتاب
Sapiens: A Brief History of Humankind
است که در سال ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه شد و تاکنون به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است.
❓چه رابطهای میان تاریخ و زیستشناسی وجود دارد؟
❓آیا عدالتی در تاریخ هست؟
❓آیا انسانها با افشای حقایق تاریخی خوشبختتر شدهاند؟
وسعت شگفتانگيز معلومات وی و تحليلهای عميق و خواندنی اش از زندگی بشر در طول تاريخ، «انسان خردمند» را يكی از پرفروشترين كتابهای جهان در چند سال گذشته كرده است.
عنوان اصلی کتاب
Sapiens: A Brief History of Humankind
است که در سال ۲۰۱۴ به انگلیسی ترجمه شد و تاکنون به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده است.
نوح هراری به خواننده كتابش نه فقط اطلاعات تازه كه نگاه نو میبخشد. كتاب #انسان_خردمند از همان نخستين صفحهاش خواننده را مجذوب میکند و او را میفرستد به صفحات بعد.
صفحه اول كتاب با اين جملات شروع میشود: حدود ١۴ ميليارد سال پيش ماده و انرژی و زمان و فضا از طريق مِهبانگ يا انفجار بزرگ (Big Bang) به وجود آمد. #فيزيک حكايت اين عناصر بنيادين جهان ما است.
كمابيش ٣٠٠هزار سال پس از ظهور ماده و انرژی، ساختارهای پيچيدهای از تركيب اين دو به وجود آمد كه اتم نام گرفت و سپس تركيب اتمها به شكلگيری مولكول انجاميد. حكايت اتمها و مولكولها و فعل و انفعالاتشان #شيمی نام گرفت.
نزديك به ٣ميليارد و ٨٠٠ ميليون سال قبل، در سيارهای به نام زمين، مولكولهای معينی با هم تلفيق شدند و تركيبات عظيم پيچيدهای را به وجود آوردند كه موجودات زنده (organisms) نام گرفتند. سرگذشت موجودات زنده #زيست_شناسی خوانده شد. حدود ٧٠هزار سال قبل، موجوداتی از گونه «انسان خردمند» دستبهكار ايجاد ساختارهای بسيار پيچيدهتری شدند كه #فرهنگ ناميده شد. تحولاتی كه متعاقبا در اين فرهنگهای بشری رخ داد #تاريخ نام گرفت.
صفحه اول كتاب با اين جملات شروع میشود: حدود ١۴ ميليارد سال پيش ماده و انرژی و زمان و فضا از طريق مِهبانگ يا انفجار بزرگ (Big Bang) به وجود آمد. #فيزيک حكايت اين عناصر بنيادين جهان ما است.
كمابيش ٣٠٠هزار سال پس از ظهور ماده و انرژی، ساختارهای پيچيدهای از تركيب اين دو به وجود آمد كه اتم نام گرفت و سپس تركيب اتمها به شكلگيری مولكول انجاميد. حكايت اتمها و مولكولها و فعل و انفعالاتشان #شيمی نام گرفت.
نزديك به ٣ميليارد و ٨٠٠ ميليون سال قبل، در سيارهای به نام زمين، مولكولهای معينی با هم تلفيق شدند و تركيبات عظيم پيچيدهای را به وجود آوردند كه موجودات زنده (organisms) نام گرفتند. سرگذشت موجودات زنده #زيست_شناسی خوانده شد. حدود ٧٠هزار سال قبل، موجوداتی از گونه «انسان خردمند» دستبهكار ايجاد ساختارهای بسيار پيچيدهتری شدند كه #فرهنگ ناميده شد. تحولاتی كه متعاقبا در اين فرهنگهای بشری رخ داد #تاريخ نام گرفت.
مسير تاريخ را سه انقلاب مهم تعيين كردند:
#انقلاب_شناختی كه حدود ٧٠هزار سال پيش موتور تاريخ را روشن كرد.
#انقلاب_كشاورزی كه حدود ١٢هزار سال قبل به اين روند سرعت داد.
#انقلاب_علمی كه همين ٥٠٠ سال پيش شروع شد...
موضوع اين كتاب داستان تاثير اين سه انقلاب بر انسان و بر موجودات ديگری است كه در كنار او زندگی میکنند. اما انقلاب شناختی دقيقا يعنی چه؟ انقلاب شناختی محصول جهشهای ژنتيكی بود كه «سيمكشی داخلی مغز انسانهای خردمند را تغيير داد و آنها را قادر ساخت به شيوههای نوينی بيانديشند.» اما چرا اين جهش در دی ان ای انسان خردمند به وجود آمد و نه در #نئاندرتالها؟ پاسخ هراری اين است: «تا جايی كه میدانیم، كاملا اتفاقی بود.» در اثر اين موتاسيون، زبان انسان خردمند تكامل يافت و رشد #زبان در زندگی انسان خردمند، موجب تقويت قدرت تفكر و برقراری ارتباط بين افراد اينگونه انسانی شد. در نتيجه اين تحول، انسان تواناییهای ويژهای به دست آورد كه او را در حيلهگری و چارهانديشی و ابزارسازی ياری میکرد و اين سرآغاز تفوق انسانهای اوليه بر ساير گونههای انسانی بود.
به تدريج #انسان_خردمند انسانهای ديگر را نابود كرد و در شكار حيوانات هم توانایی چشمگيری به دست آورد كه همين توانايی علت نابودی بسياری از حيوانات ماقبل تاريخ شد.
#انقلاب_شناختی كه حدود ٧٠هزار سال پيش موتور تاريخ را روشن كرد.
#انقلاب_كشاورزی كه حدود ١٢هزار سال قبل به اين روند سرعت داد.
#انقلاب_علمی كه همين ٥٠٠ سال پيش شروع شد...
موضوع اين كتاب داستان تاثير اين سه انقلاب بر انسان و بر موجودات ديگری است كه در كنار او زندگی میکنند. اما انقلاب شناختی دقيقا يعنی چه؟ انقلاب شناختی محصول جهشهای ژنتيكی بود كه «سيمكشی داخلی مغز انسانهای خردمند را تغيير داد و آنها را قادر ساخت به شيوههای نوينی بيانديشند.» اما چرا اين جهش در دی ان ای انسان خردمند به وجود آمد و نه در #نئاندرتالها؟ پاسخ هراری اين است: «تا جايی كه میدانیم، كاملا اتفاقی بود.» در اثر اين موتاسيون، زبان انسان خردمند تكامل يافت و رشد #زبان در زندگی انسان خردمند، موجب تقويت قدرت تفكر و برقراری ارتباط بين افراد اينگونه انسانی شد. در نتيجه اين تحول، انسان تواناییهای ويژهای به دست آورد كه او را در حيلهگری و چارهانديشی و ابزارسازی ياری میکرد و اين سرآغاز تفوق انسانهای اوليه بر ساير گونههای انسانی بود.
به تدريج #انسان_خردمند انسانهای ديگر را نابود كرد و در شكار حيوانات هم توانایی چشمگيری به دست آورد كه همين توانايی علت نابودی بسياری از حيوانات ماقبل تاريخ شد.
هراری مینويسد: «ما به اين فكر عادت كردهايم كه تنها موجودات بشری هستيم، زيرا گونه ما طی ١٠هزار سال اخير بهواقع تنها گونه بشری روی زمين بوده است. اما مفهوم واقعی بشر «جانداری از جنس انسان» است و در گذشته گونههای متعدد ديگری از اين جنس، علاوه بر انسان خردمند، وجود داشته است.»
🖇 https://t.me/AntiReligion/169
يعنی همانطور كه الان همزمان سگ بولداگ داريم و سگ دوبرمن، قبلا نيز همزمان انسان خردمندی در كار بوده و انسان نئاندرتالی. مطابق توضيح هراری، ركورد زندگی روی كره زمين در اختيار انسان راستقامت است كه ٢ ميليون سال در اين سياره دوام آورد و «محتمل به نظر نمیرسد حتی گونه ما بتواند اين ركورد را بشكند» چرا كه «معلوم نيست انسان خردمند هزار سال آينده هنوز وجود داشته باشد.»
١٠٠هزار سال پيش، انسان خردمند در كنار انسان راستقامت و انسان نئاندرتال و «انسان دره سولو» و «انسان دنيسووا» و «انسان كارگر» در مناطق مختلف كره زمين (عمدتا در آسيا و آفريقا) زندگی میكرد. هراری درباره انسان دنيسووا مینويسد: «محققان در سال ٢٠١٠ طی يك حفاری در غار دنيسووا در سيبری، با كشف استخوان فسيلشده يك انگشت، يك گونه ديگر از خواهر و برادرهای ما را از فراموشی درآوردند... خدا میداند چه تعداد ديگری از خويشاوندان از دست رفته ما، در ديگر غارها و جزاير و سرزمينها منتظرند تا كسی پيدایشان كند!»
🖇 https://t.me/AntiReligion/169
يعنی همانطور كه الان همزمان سگ بولداگ داريم و سگ دوبرمن، قبلا نيز همزمان انسان خردمندی در كار بوده و انسان نئاندرتالی. مطابق توضيح هراری، ركورد زندگی روی كره زمين در اختيار انسان راستقامت است كه ٢ ميليون سال در اين سياره دوام آورد و «محتمل به نظر نمیرسد حتی گونه ما بتواند اين ركورد را بشكند» چرا كه «معلوم نيست انسان خردمند هزار سال آينده هنوز وجود داشته باشد.»
١٠٠هزار سال پيش، انسان خردمند در كنار انسان راستقامت و انسان نئاندرتال و «انسان دره سولو» و «انسان دنيسووا» و «انسان كارگر» در مناطق مختلف كره زمين (عمدتا در آسيا و آفريقا) زندگی میكرد. هراری درباره انسان دنيسووا مینويسد: «محققان در سال ٢٠١٠ طی يك حفاری در غار دنيسووا در سيبری، با كشف استخوان فسيلشده يك انگشت، يك گونه ديگر از خواهر و برادرهای ما را از فراموشی درآوردند... خدا میداند چه تعداد ديگری از خويشاوندان از دست رفته ما، در ديگر غارها و جزاير و سرزمينها منتظرند تا كسی پيدایشان كند!»
اما انسان بودن ما به چه چيزهایی وابسته بود؟ جدا از قابليتهای خارقالعاده برای يادگيری (از ٧٠هزار سال قبل به اين سو) و ايجاد ساختارهای اجتماعی پيچيده، دو ويژگی مهم انسان مغز بزرگ و راهرفتن روی دو پا بود.
هراری مینويسد: «مغز بزرگ قدرت بدنی زيادی هم میطلبد. حمل مغزی بزرگ به اين طرف و آن طرف، خصوصا در پوستهای ضخيم، كار آسانی نيست و از آن هم دشوارتر سوخترساندن به آن است. مغز انسان خردمند... زمانی كه بدن در حال استراحت است ٢٥ درصد از انرژی بدن را به خود اختصاص میدهد، در حالی كه مغز ميمونِ در حال استراحت فقط ٨ درصد انرژی میطلبد.» در حالی كه مغز بزرگ انسان، تا ميليونها سال برای او كارایی چندانی نداشت، روند #تكامل هزينههایی را بابت اين #مغز_بزرگ به انسان تحميل كرد.
توضيح هراری درباره اين هزينهها چنين است: «انسانهای اوليه بهای بزرگ بودن مغزشان را به دو صورت میپرداختند: يكی با صرف وقت بيشتر برای يافتن غذا و ديگری با تحليل رفتن عضلاتشان. همانطور كه دولتی بودجهاش را از بخش دفاعی به بخش آموزش و پرورش منتقل میكند، انسانها هم انرژی را از عضله دو سرِ بازو به رشتههای عصبی منتقل میكردند.»
هراری مینويسد: «مغز بزرگ قدرت بدنی زيادی هم میطلبد. حمل مغزی بزرگ به اين طرف و آن طرف، خصوصا در پوستهای ضخيم، كار آسانی نيست و از آن هم دشوارتر سوخترساندن به آن است. مغز انسان خردمند... زمانی كه بدن در حال استراحت است ٢٥ درصد از انرژی بدن را به خود اختصاص میدهد، در حالی كه مغز ميمونِ در حال استراحت فقط ٨ درصد انرژی میطلبد.» در حالی كه مغز بزرگ انسان، تا ميليونها سال برای او كارایی چندانی نداشت، روند #تكامل هزينههایی را بابت اين #مغز_بزرگ به انسان تحميل كرد.
توضيح هراری درباره اين هزينهها چنين است: «انسانهای اوليه بهای بزرگ بودن مغزشان را به دو صورت میپرداختند: يكی با صرف وقت بيشتر برای يافتن غذا و ديگری با تحليل رفتن عضلاتشان. همانطور كه دولتی بودجهاش را از بخش دفاعی به بخش آموزش و پرورش منتقل میكند، انسانها هم انرژی را از عضله دو سرِ بازو به رشتههای عصبی منتقل میكردند.»
اما راهرفتن روی دوپا چه هزينههايی به انسان تحميل كرد؟ درد كمر و خشكی گردن. چرا؟ چون «در طول ميليونها سال اسكلت انسانهای اوليه به گونهای تكامل يافته بود كه بتواند موجودی را حمل كند كه سر نسبتا كوچكی داشت و روی چهار دست و پا راه میرفت.»
تازه زنان هزينه سنگينتری پرداختند؛ چراكه ايستاده راهرفتن زايمان را دشوارتر میكرد و اين در حالی بود كه سر نوزادان بزرگتر میشد. به همين دليل مرگ در هنگام زايمان برای زنان به صورت خطری بزرگ درآمد. آنها كه نوزادان زودرس، با سر و مغزی كوچكتر و نرمتر، به دنيا میآوردند راحتتر زايمان میكردند. از اين رو، #انتخاب_طبيعی هوادار زايمانهای زودرس بود.
«در واقع هم انسانها، در مقايسه با ديگر موجودات نارس متولد میشوند... كره اسب كمی بعد از تولد میتواند جستوخيز كند و بچهگربه، تنها چند هفته بعد از تولد، مادرش را ترك میكند تا خودش به جستوجوی غذا برود. نوزاد انسان بعد از تولد درمانده است و تا سالها برای غذا و امنيت و آموزش به بزرگترهايش وابسته است.»
اين ناتوانی البته بی بركت نبود؛ چرا كه منشا زندگی اجتماعی انسانها شد: «مادران به تنهايی نمیتوانستند غذای خود و فرزندان قد و نيمقدشان را فراهم كنند. بزرگ كردن بچهها نيازمند كمكهای مستمر ديگر اعضای خانواده و همسايگان بود... به همين دليل روند تكامل راه را برای آنهايی باز كرد كه توانايی ايجاد پيوندهای قوی اجتماعی را داشتند. به علاوه، از آنجا كه انسان رشد نكرده به دنيا میآيد، بسيار بيشتر از هر موجود ديگری میتواند آموزش ببيند و اجتماعی شود.»
تازه زنان هزينه سنگينتری پرداختند؛ چراكه ايستاده راهرفتن زايمان را دشوارتر میكرد و اين در حالی بود كه سر نوزادان بزرگتر میشد. به همين دليل مرگ در هنگام زايمان برای زنان به صورت خطری بزرگ درآمد. آنها كه نوزادان زودرس، با سر و مغزی كوچكتر و نرمتر، به دنيا میآوردند راحتتر زايمان میكردند. از اين رو، #انتخاب_طبيعی هوادار زايمانهای زودرس بود.
«در واقع هم انسانها، در مقايسه با ديگر موجودات نارس متولد میشوند... كره اسب كمی بعد از تولد میتواند جستوخيز كند و بچهگربه، تنها چند هفته بعد از تولد، مادرش را ترك میكند تا خودش به جستوجوی غذا برود. نوزاد انسان بعد از تولد درمانده است و تا سالها برای غذا و امنيت و آموزش به بزرگترهايش وابسته است.»
اين ناتوانی البته بی بركت نبود؛ چرا كه منشا زندگی اجتماعی انسانها شد: «مادران به تنهايی نمیتوانستند غذای خود و فرزندان قد و نيمقدشان را فراهم كنند. بزرگ كردن بچهها نيازمند كمكهای مستمر ديگر اعضای خانواده و همسايگان بود... به همين دليل روند تكامل راه را برای آنهايی باز كرد كه توانايی ايجاد پيوندهای قوی اجتماعی را داشتند. به علاوه، از آنجا كه انسان رشد نكرده به دنيا میآيد، بسيار بيشتر از هر موجود ديگری میتواند آموزش ببيند و اجتماعی شود.»
#هراری میافزايد كه تكامل #انسان، تا حد زيادی ناشی از «دور زدن ژنوم» است. يعنی ما لزوما مطابق مقتضيات ژنتيكی خودمان زندگی نمیكنیم. حيوانات معمولا بر وفق چنين اقتضايی زندگی میكنند. مثلا همه شامپانزهها و فيلها، در صورتی كه مشكل خاصی نداشته باشند، جفتگيری و زاد و ولد میكنند اما راهبان بودايی و كشيشها، عامدانه از چنين كاری پرهيز میكنند. ولی چرا؟
چون در جهان انسانی چيزی وجود دارد به نام «واقعيت خيالی». منظور هراری از #واقعيت_خيالی، همان اعتباريات يا ادراكات اعتباری مد نظر برخی از فيلسوفان است. در واقع هراری میخواهد بگويد انسان موجودی اعتبارساز است. مثلا در حالی كه رودخانه و درخت و شير واقعيت عينی دارند، دولتها و ملتها و شركتها واقعيت خيالی دارند. «دولت» در عالم واقع وجود ندارد. آنچه واقعا وجود دارد، ساختمانهايی است كه عدهای از انسانها در آنها ساعاتی از روز را در آن ساختمانها حضور دارند. دولت يعنی حضور هر روزه اين انسانها در اين ساختمانها با هدفی خاص. آنچه واقعی است، همين ساختمانها و آدمها هستند. دولت، واقعيتی خيالی يا چيزی است كه انسان اعتبار كرده است. همچنان كه «امريكا» در عالم واقع وجود ندارد. در عالم واقع، قسمتی از كره زمين وجود دارد با طبيعت و آدمهايی خاص. اما انسانها واقعيتی خيالی به نام «امريكا» را اعتبار يا خلق كردهاند. يعنی بخشی از كره زمين را امريكا میدانند و يك متر آن طرفتر از اين محدوده، ديگر امريكا محسوب نمیشود.
واقعيتهای خيالی، انسانها را مجاب میکنند كه ژنوم خودشان را دور بزنند و رفتاری غيرطبيعی داشته باشند. اما اين توانايی از كجا نشأت گرفته؟ از انقلاب شناختی. گفتيم كه در اثر انقلاب شناختی، #قدرت_تكلم و #قوه_تعقل در انسان خردمند افزايش چشمگيری يافت. همين عقل و كلام رشديافته، زمينهساز تولد #واقعيتهای_خيالی و اقناع مردم به پذيرش اين واقعيتها میشود.
چون در جهان انسانی چيزی وجود دارد به نام «واقعيت خيالی». منظور هراری از #واقعيت_خيالی، همان اعتباريات يا ادراكات اعتباری مد نظر برخی از فيلسوفان است. در واقع هراری میخواهد بگويد انسان موجودی اعتبارساز است. مثلا در حالی كه رودخانه و درخت و شير واقعيت عينی دارند، دولتها و ملتها و شركتها واقعيت خيالی دارند. «دولت» در عالم واقع وجود ندارد. آنچه واقعا وجود دارد، ساختمانهايی است كه عدهای از انسانها در آنها ساعاتی از روز را در آن ساختمانها حضور دارند. دولت يعنی حضور هر روزه اين انسانها در اين ساختمانها با هدفی خاص. آنچه واقعی است، همين ساختمانها و آدمها هستند. دولت، واقعيتی خيالی يا چيزی است كه انسان اعتبار كرده است. همچنان كه «امريكا» در عالم واقع وجود ندارد. در عالم واقع، قسمتی از كره زمين وجود دارد با طبيعت و آدمهايی خاص. اما انسانها واقعيتی خيالی به نام «امريكا» را اعتبار يا خلق كردهاند. يعنی بخشی از كره زمين را امريكا میدانند و يك متر آن طرفتر از اين محدوده، ديگر امريكا محسوب نمیشود.
واقعيتهای خيالی، انسانها را مجاب میکنند كه ژنوم خودشان را دور بزنند و رفتاری غيرطبيعی داشته باشند. اما اين توانايی از كجا نشأت گرفته؟ از انقلاب شناختی. گفتيم كه در اثر انقلاب شناختی، #قدرت_تكلم و #قوه_تعقل در انسان خردمند افزايش چشمگيری يافت. همين عقل و كلام رشديافته، زمينهساز تولد #واقعيتهای_خيالی و اقناع مردم به پذيرش اين واقعيتها میشود.
اما چرا #انقلاب_كشاورزی در زندگی انسان پديد آمد؟ هراری میگويد انسانهای ماقبل تاريخ، شكارگر-خوراكجو بودند و نسبت به انسان پس از انقلاب كشاورزی، زندگی راحتتری داشتند. به صورت گروهی میزیستند و حيوانات محل زندگیشان را شكار میكردند و از ميوهها و گياهان آنجا میخوردند و وقتی هم كه حيوان و ميوه بهدردبخور چندانی در آن منطقه وسيع باقی نمیماند، محل زندگیشان را عوض میكردند.
توضيح هراری درباره #خوشبختی انسان شكارگر-خوراكجو خواندنی است: «اقتصاد خوراكجويی برای اكثر مردم زندگی دلچسبتری از اقتصاد كشاورزی و صنعتی فراهم میآورد. امروزه كارگر كارخانه در چين حدودا ساعت هفت صبح از خانه بيرون میرود، از خيابانهای پر از آلودگی عبور میكند تا به يك بيگارخانه برسد و... هر روزِ خدا ١٠ ساعت كار طولانی و ذهنفرسا انجام میدهد و حوالی ساعت هفت بعدازظهر به خانه برمیگردد تا ظرف و رخت بشويد.
https://theecologist.org/sites/default/files/styles/inline_l/public/NG_media/389443.jpg
٣٠هزار سال پيش، خوراكجوی چينی احتمالا اردوگاه را، همراه با چند نفر ديگر، مثلا در ساعت ٨ صبح ترك ميكرد. با هم در جنگلها و علفزارهای اطراف میچرخیدند و قارچ جمع میكردند... قورباغه میگرفتند و گاهی هم از چنگ ببرها فرار میكردند. اندكی پس از ظهر همه برای درست كردن غذا به اردوگاه برمیگشتند. به اين ترتيب، وقت زيادی برای اختلاط كردن، داستانبافی، بازی با بچهها و حتی فقط ول گشتن و پرسه زدن داشتند. البته گاه پيش میآمد كه كسی طعمه ببر شود يا ماری او را بگزد، اما از طرف ديگر جايی براي نگرانی از اتومبيلها و آلودگیهای صنعتی نبود.»
توضيح هراری درباره #خوشبختی انسان شكارگر-خوراكجو خواندنی است: «اقتصاد خوراكجويی برای اكثر مردم زندگی دلچسبتری از اقتصاد كشاورزی و صنعتی فراهم میآورد. امروزه كارگر كارخانه در چين حدودا ساعت هفت صبح از خانه بيرون میرود، از خيابانهای پر از آلودگی عبور میكند تا به يك بيگارخانه برسد و... هر روزِ خدا ١٠ ساعت كار طولانی و ذهنفرسا انجام میدهد و حوالی ساعت هفت بعدازظهر به خانه برمیگردد تا ظرف و رخت بشويد.
https://theecologist.org/sites/default/files/styles/inline_l/public/NG_media/389443.jpg
٣٠هزار سال پيش، خوراكجوی چينی احتمالا اردوگاه را، همراه با چند نفر ديگر، مثلا در ساعت ٨ صبح ترك ميكرد. با هم در جنگلها و علفزارهای اطراف میچرخیدند و قارچ جمع میكردند... قورباغه میگرفتند و گاهی هم از چنگ ببرها فرار میكردند. اندكی پس از ظهر همه برای درست كردن غذا به اردوگاه برمیگشتند. به اين ترتيب، وقت زيادی برای اختلاط كردن، داستانبافی، بازی با بچهها و حتی فقط ول گشتن و پرسه زدن داشتند. البته گاه پيش میآمد كه كسی طعمه ببر شود يا ماری او را بگزد، اما از طرف ديگر جايی براي نگرانی از اتومبيلها و آلودگیهای صنعتی نبود.»
#انسان_بدوی خوشبخت بود چراكه رژيم غذايی اش متنوعتر از كشاورزان هزارههای بعدی بود و به يكی دو منبع غذايی خاص هم وابسته نبود و چون با حيوانات اهلی هم زندگی نمیكرد، از بيماری های عفونی و واگيردار كمتری رنج میبرد.
پس چه شد كه اين انسان خوشبخت تن به# انقلاب_كشاورزی داد و يكجانشين شد و به كشت وسيع #گندم روی آورد؟ پاسخ هراری اين است:
«گندم به تكتك افراد چيزی نداد ولی قطعا به گونه #انسان_خردمند چيزی ارزانی داشت. كشت گندم غذای بسيار بيشتری را در هر قطعه از زمين فراهم كرد و به اين ترتيب امكان فوقالعاده چند برابر شدن انسانهای خردمند را به وجود آورد.
در حدود ١٣٠٠٠ سال قبل از ميلاد... منطقه اطراف واحه اريحا در فلسطين، میتوانست حداكثر كفاف زندگی يك گروه حدودا صدنفره از آدمهای نسبتا سالم و خوبتغذيهشده را بدهد. حدود ٨٥٠٠ سال قبل از ميلاد، زمانی كه مزارع گندم جای گياهان وحشی را گرفت، همان واحه زندگی يك روستای وسيع اما تنگ و فشرده، مركب از هزار نفر را تامين میكرد كه تا حد زيادی از تغذيه بد و بيماری رنج میبردند. واحد ارزش تكامل نه گرسنگی و رنج بلكه ميزان تكثير مارپيچهای دی ان ای بود. همان طور كه موفقيت اقتصادی يك شركت تنها از طريق تعداد دلارهای انباشتهشده در حساب بانکی اش محاسبه میشود نه از روی خشنودی كاركنانش، پيشرفت تاملی يك گونه هم بر اساس ميزان تكثير دی ان ای برآورد میشود. اگر تكثير دی ان ای متوقف شود، گونه آن موجود زنده منقرض خواهد شد... از اين منظر، هزار نمونه تكثيرشده بهتر از صد نمونه است.
https://www.livetradingnews.com/wp-content/uploads/2016/06/zlh1iknpwenlxpqon60o.jpg
جوهر #انقلاب_كشاورزی همين است:
توانايی زنده نگه داشتن بيشترين انسانها تحت نامساعدترين شرايط.»
پس چه شد كه اين انسان خوشبخت تن به# انقلاب_كشاورزی داد و يكجانشين شد و به كشت وسيع #گندم روی آورد؟ پاسخ هراری اين است:
«گندم به تكتك افراد چيزی نداد ولی قطعا به گونه #انسان_خردمند چيزی ارزانی داشت. كشت گندم غذای بسيار بيشتری را در هر قطعه از زمين فراهم كرد و به اين ترتيب امكان فوقالعاده چند برابر شدن انسانهای خردمند را به وجود آورد.
در حدود ١٣٠٠٠ سال قبل از ميلاد... منطقه اطراف واحه اريحا در فلسطين، میتوانست حداكثر كفاف زندگی يك گروه حدودا صدنفره از آدمهای نسبتا سالم و خوبتغذيهشده را بدهد. حدود ٨٥٠٠ سال قبل از ميلاد، زمانی كه مزارع گندم جای گياهان وحشی را گرفت، همان واحه زندگی يك روستای وسيع اما تنگ و فشرده، مركب از هزار نفر را تامين میكرد كه تا حد زيادی از تغذيه بد و بيماری رنج میبردند. واحد ارزش تكامل نه گرسنگی و رنج بلكه ميزان تكثير مارپيچهای دی ان ای بود. همان طور كه موفقيت اقتصادی يك شركت تنها از طريق تعداد دلارهای انباشتهشده در حساب بانکی اش محاسبه میشود نه از روی خشنودی كاركنانش، پيشرفت تاملی يك گونه هم بر اساس ميزان تكثير دی ان ای برآورد میشود. اگر تكثير دی ان ای متوقف شود، گونه آن موجود زنده منقرض خواهد شد... از اين منظر، هزار نمونه تكثيرشده بهتر از صد نمونه است.
https://www.livetradingnews.com/wp-content/uploads/2016/06/zlh1iknpwenlxpqon60o.jpg
جوهر #انقلاب_كشاورزی همين است:
توانايی زنده نگه داشتن بيشترين انسانها تحت نامساعدترين شرايط.»
#يووال_نوح_هراری تاریخ انسان را از ۲٫۵ میلیون سال پیش تا زمان حال را فقط در ۵۶۸ صفحه بیان میکند. هراری برای نوشتن #انسان_خردمند از منابع معتبر و تحقیقات دیگر دانشمندان در سرتاسر کتاب استفاده کرده است و ما با یک کتاب علمی که پایه و اساس خوبی دارد طرف هستیم.
آنچه که مطرح شد تنها مختصری بود از تاریخ انسان خردمند، هر اتفاق مهمی که در طول تاریخ بشر رخ داده در این کتاب بیان شده است: چه بر سر گونههای مختلف بشر آمد؟ چه بر سر حیوانات عظیمالجثه آمد؟ مغز چگونه تکامل یافت؟ آتش چه تاثیری بر تاریخ گذاشت؟ امپراتوریها و حکومتها چرا به وجود آمد؟ پول چگونه و چرا اختراع شد؟ مسیحیت و اسلام چه تاثیری بر انسان و تاریخ گذاشتند؟ و مهمتر از همه، گونه انسان خردمند به کجا میرود؟
آنچه که مطرح شد تنها مختصری بود از تاریخ انسان خردمند، هر اتفاق مهمی که در طول تاریخ بشر رخ داده در این کتاب بیان شده است: چه بر سر گونههای مختلف بشر آمد؟ چه بر سر حیوانات عظیمالجثه آمد؟ مغز چگونه تکامل یافت؟ آتش چه تاثیری بر تاریخ گذاشت؟ امپراتوریها و حکومتها چرا به وجود آمد؟ پول چگونه و چرا اختراع شد؟ مسیحیت و اسلام چه تاثیری بر انسان و تاریخ گذاشتند؟ و مهمتر از همه، گونه انسان خردمند به کجا میرود؟
هراری در اثر خودش، رفتار انسان خردمند را از لحاظ #روانشناسی، #زیست_شناسی و #جامعه_شناسی بررسی میکند. انسانی که گونههای مختلف بشر را از بین برده و بسیاری از گونههای حیوانات را نیز منقرض کرده است. آغاز کتاب شگفتانگیز است، ادامهی آن عالی و پایان کتاب خیرهکننده است.
روایت تاریخ بشر بهترین نقطه برای آغاز تفکر عمیق است و انصافا این کتاب هم سرنخهای زیاد و بسیار خوبی برای تفکر در اختیار خواننده قرار میدهد.
در کتاب سوالهای شگفتانگیزی مطرح میشود و اتفاقات مختلف تاریخ به شکلی استادانه در کنار هم قرار میگیرند. و جالبتر از همه اینکه یووال نوح هراری همهچیز را زیر سوال میبرد و خود او هم مخاطب را دعوت به تفکر دوباره میکند: فایده #تاریخ چیست؟ به چه سمتی داریم حرکت میکنیم؟ آیا واقعا سرنوشت انسان امروز روشنتر از دیروز است؟ اصلا آیا سرنوشت و آیندهای روشن در انتظار ماست؟ آیا امروز خوشبختتر از هزاران سال پیش هستیم؟
پیشنهاد میکنم مصاحبه و سخنرانی یووال نوح هراری را در سایت موسسه تد TED نیز مشاهده کنید؛ او در این سخنرانی به شکل بسیار خلاصه مقداری از مفاهیم کتاب را بیان میکند.
https://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_what_explains_the_rise_of_humans
در ادامه این نوشتار قسمت های مختلفی از کتاب را نیز میتوانید مطالعه کنید:
روایت تاریخ بشر بهترین نقطه برای آغاز تفکر عمیق است و انصافا این کتاب هم سرنخهای زیاد و بسیار خوبی برای تفکر در اختیار خواننده قرار میدهد.
در کتاب سوالهای شگفتانگیزی مطرح میشود و اتفاقات مختلف تاریخ به شکلی استادانه در کنار هم قرار میگیرند. و جالبتر از همه اینکه یووال نوح هراری همهچیز را زیر سوال میبرد و خود او هم مخاطب را دعوت به تفکر دوباره میکند: فایده #تاریخ چیست؟ به چه سمتی داریم حرکت میکنیم؟ آیا واقعا سرنوشت انسان امروز روشنتر از دیروز است؟ اصلا آیا سرنوشت و آیندهای روشن در انتظار ماست؟ آیا امروز خوشبختتر از هزاران سال پیش هستیم؟
پیشنهاد میکنم مصاحبه و سخنرانی یووال نوح هراری را در سایت موسسه تد TED نیز مشاهده کنید؛ او در این سخنرانی به شکل بسیار خلاصه مقداری از مفاهیم کتاب را بیان میکند.
https://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_what_explains_the_rise_of_humans
در ادامه این نوشتار قسمت های مختلفی از کتاب را نیز میتوانید مطالعه کنید:
Ted
What explains the rise of humans?
Seventy thousand years ago, our human ancestors were insignificant animals, just minding their own business in a corner of Africa with all the other animals. But now, few would disagree that humans dominate planet Earth; we've spread to every continent, and…
۱۵۰هزار سال قبل، انسانها با وجود استفاده از #آتش هنوز موجوداتی کماهمیت بودند. حالا دیگر میتوانستند شیرها را فراری دهند، خود را در شبهای سرد گرم کنند، و جنگلی را به آتش بکشند. اما اگر همه گونههای انسانیِ موجود را به حساب آوریم، شاید تعدادشان هنوز از یک میلیون انسانِ ساکن در مجمعالجزایر اندونزی و شبهجزیره ایبری فراتر نمیرفت؛ این یعنی صرفا یک نقطه روی صفحه رادار زیستبومی.
#انسان_خردمند : صفحه ۳۶
#انسان_خردمند : صفحه ۳۶
چرا مردم خود را با غذاهای پرکالری که برای جسمشان هم مضر است خفه میکنند؟ جوامع مرفه امروزی درگیر بلای #چاقی هستند که به سرعت دارد به کشورهای در حال رشد هم سرایت میکند.
تا وقتی که عادات غذایی نیاکان خوراک جویان را بررسی نکنیم، یافتن علت زیادهروی ما در خوردن غذاهای پرچرب و بسیار شیرین معما باقی میماند. در علفزارهای استوایی و جنگلهایی که آنها سکونت داشتند غذاهای شیرین پرکالری بسیار کمیاب و منابع غذایی به طور کلی کم بود. ۳۰هزار سال پیش، «خوراکجو»ی عادی تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت و آن میوههای رسیده بود.
اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر برمیخورد منطقیترین کار این بود که، قبل از آن که بابونهای محلی آن درخت را لخت کنند، تا جایی که میتواند از آن انجیرها بخورد. غریزه زیادهروی در خوردن غذاهای پرکالری جزئی از ژنهای ما شد.
امروزه ما شاید در آپارتمانهای بسیار بلند با یخچالهایی پر از غذا زندگی کنیم، ولی دیانای ما هنوز گمان میکند که در علفزارهای استوایی به سر میبرد. برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم آن را کامل میبلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر میکشیم.
#انسان_خردمند : صفحه ۷۴
تا وقتی که عادات غذایی نیاکان خوراک جویان را بررسی نکنیم، یافتن علت زیادهروی ما در خوردن غذاهای پرچرب و بسیار شیرین معما باقی میماند. در علفزارهای استوایی و جنگلهایی که آنها سکونت داشتند غذاهای شیرین پرکالری بسیار کمیاب و منابع غذایی به طور کلی کم بود. ۳۰هزار سال پیش، «خوراکجو»ی عادی تنها به یک نوع غذای شیرین دسترسی داشت و آن میوههای رسیده بود.
اگر یک زن عصر حجری به یک درخت پر از انجیر برمیخورد منطقیترین کار این بود که، قبل از آن که بابونهای محلی آن درخت را لخت کنند، تا جایی که میتواند از آن انجیرها بخورد. غریزه زیادهروی در خوردن غذاهای پرکالری جزئی از ژنهای ما شد.
امروزه ما شاید در آپارتمانهای بسیار بلند با یخچالهایی پر از غذا زندگی کنیم، ولی دیانای ما هنوز گمان میکند که در علفزارهای استوایی به سر میبرد. برای همین است که اگر یک لیوان بستنی در یخچال پیدا کنیم آن را کامل میبلعیم و پشتش هم یک شیشه بزرگ نوشابه را تا ته سر میکشیم.
#انسان_خردمند : صفحه ۷۴