سیمای ساده و نالان این مغازه دار آرکتایپ یا کهنالگوی غالب مردمان ما شده است؛ کسانی که زیر بار مسؤلیتی که زندگی بر آنها مقرر کرده، نمیروند. افرادی که در لاک خصوصیشان فرو رفتهاند، و هنگامی سر بر میآورند که آتش همه جا را فرا گرفته است. آنان #عافیت_طلبی را به مداخلهگری ترجیح میدهند؛ زمانی که شری همگانی دامنشان را میگیرد، آنها مویهکنان میگویند ما که آزارمان به هیچ کسی نرسیده، پس چرا گرفتار چنین وضعی شدهایم؟! ما که کاری به کار کسی نداشتیم! اما درست به واسطه همین بیاحساسی نفسگیرشان در قبال وضع موجود است که قربانی شری میشوند که خود نیز دست اندر کارش بودهاند.
آنان پیشامدهای تاریخی را همچون پدیدهای طبیعی مینگرند، بسان سیل و یا زلزله. غافل از اینکه با انفعالِ بهشدت فعالشان در این پیشامد مشارکت داشتهاند. مردم باور کردهاند که ساختارهای جامعه هیچگونه ارتباطی با آنها ندارد. یک چیزوارگی تمام عیار. #لوکاچ این واقعیت را این طور توضیح میدهد:
آنان پیشامدهای تاریخی را همچون پدیدهای طبیعی مینگرند، بسان سیل و یا زلزله. غافل از اینکه با انفعالِ بهشدت فعالشان در این پیشامد مشارکت داشتهاند. مردم باور کردهاند که ساختارهای جامعه هیچگونه ارتباطی با آنها ندارد. یک چیزوارگی تمام عیار. #لوکاچ این واقعیت را این طور توضیح میدهد:
«انسان در جامعه #سرمایه_داری با واقعیتی که خودش ساخته است، روبرو میشود. این واقعیت برای او چنان پدیدهای طبیعی به نظر میرسد که از خودش #بیگانه است. او خودش را یکسره بازیچه قوانین این واقعیت میانگارد. فعالیتش محدود به این شده است که برای منافع شخصی خودخواهانهاش تا آنجا که میتواند در تحقق یک نوع قوانین گریزناپذیر فردگرایانه به پیش تازد. اما حتی در چنین کنشی هم ابژه رویدادهاست و نه سوژه آنها.»
هیولایی که باز میگردد
به لطف آموزههای نئولیبرالیستی، شمار بیشماری از انسانها نسبتشان با #جامعه و #تاریخ قطع شده. همین است که آنها را دچار چنان رخوتی کرده که حتی اظهار نظر هم نمیکنند. #قضاوت نمیکنند و از قضاوت شدن هراساناند، چراکه خوب میدانند بدل به چه هیولاهایی شدهاند. چنان که بورخس میگوید #هیولا چیزی نیست جز ترکیبی از اجزا موجودات واقعی! و جهان ما جهان هیولاهاست؛ هیولاهایی به غایت ترسناک. کسانی که از فرط بیعملی و بینظری به هر ورطهای درمیغلتند؛ کسانی که مسئولیت قضاوت و کنش را نمیپذیرند.
آنان هیچ موضعی ندارند و در نتیجه، تمام تناقضات را بیآنکه اندکی مضطربشان سازد در درونشان حمل کنند. هم هیئتی هستند و هم پارتی میروند. رشوه میگیرند و اختلاس میکنند، اما مصرانه ذکات هم میدهند! نمازخوان و مشروبخور اند. هیولاهایی که تمامی اضداد را در ترکیب خود دارند.
به لطف آموزههای نئولیبرالیستی، شمار بیشماری از انسانها نسبتشان با #جامعه و #تاریخ قطع شده. همین است که آنها را دچار چنان رخوتی کرده که حتی اظهار نظر هم نمیکنند. #قضاوت نمیکنند و از قضاوت شدن هراساناند، چراکه خوب میدانند بدل به چه هیولاهایی شدهاند. چنان که بورخس میگوید #هیولا چیزی نیست جز ترکیبی از اجزا موجودات واقعی! و جهان ما جهان هیولاهاست؛ هیولاهایی به غایت ترسناک. کسانی که از فرط بیعملی و بینظری به هر ورطهای درمیغلتند؛ کسانی که مسئولیت قضاوت و کنش را نمیپذیرند.
آنان هیچ موضعی ندارند و در نتیجه، تمام تناقضات را بیآنکه اندکی مضطربشان سازد در درونشان حمل کنند. هم هیئتی هستند و هم پارتی میروند. رشوه میگیرند و اختلاس میکنند، اما مصرانه ذکات هم میدهند! نمازخوان و مشروبخور اند. هیولاهایی که تمامی اضداد را در ترکیب خود دارند.
دست بر قضا، تمامیِ این هیولاها از نبود یک هیولای راستین سر بر آوردهاند و جولان میدهند؛ ابوالهول! موجودی که از مردم سؤال میپرسید؛ و مردم اگر از جواب باز میماندند کشته میشدند. در غیبت چنین هیولایی است که مردم از پاسخ دادن طفره میروند و در نتیجه هیچ مداخلهای نخواهند کرد. تمام تحلیلها باید در لحظهای جادویی به یک بله یا خیر ختم شود. اما انگار در زمانه ما این لحظه جادوئی کمتر برای مردم رخ میدهد؛ آنها مستأصل و هاج و واج میمانند و در میان گردش آزاد اطلاعات هردم سویی میروند. هیچ تصمیمی نمیگیرند و در نتیجه هیچ مداخلهای هم صورت نخواهد گرفت. غافل از اینکه #ابوالهول برمیگردد تا حسابشان را تصفیه کند و پاسخ سؤالاتی را که مسکوت مانده، به شیوهای قهرآمیز از آنها بستاند!
مکتب فرانکفورت در باب ظهور #فاشیسم آنهم در دل اروپای متمدن تحلیلی دارد که عمیقاً به کارمان میآید تا بفهمیم که ابوالهول چگونه باز میگردد و ممکن است چه سیمای سنگینی به خود بگیرد.
مکتب فرانکفورت در باب ظهور #فاشیسم آنهم در دل اروپای متمدن تحلیلی دارد که عمیقاً به کارمان میآید تا بفهمیم که ابوالهول چگونه باز میگردد و ممکن است چه سیمای سنگینی به خود بگیرد.
به باور نظریهپردازان مکتب فرانکفورت، فاشیسم به سادگی تحریف روشنگری نبود، بلکه در امتداد سویه تاریک آن قرار داشت. بدین معنا، که در بین وجوه گوناگون عقلانیت که روشنگری مدعی آن بود، این عقل ابزاری بود که بر تمامی حوزهها استیلا یافت؛ به دیگر بیان، صورت فنی عقل بر عقلانیت انتقادی در باب ارزشهای اخلاقی و سیاسی سایه انداخت و آن را تحت شعاع خویش قرار داد و نهایتاً از کار انداخت.
اگر خرد در جهت #مقاصد_جمعی و نقد پیشانگاشتهای موجود به کار گرفته نشود، دیگر نباید حیرت کرد که خلأ اخلاقی و سیاسی موجود را جریانهای خردستیز پرکنند. نتیجه چنین وضعی هیچانگاری و انفعالی کشنده خواهد بود. به زعم نظریهپردازان مکتب فرانکفورت، بیطرفی ارزشی و پرهیز فروتنانه از داوری و قضاوت، سرابی مهلک است… آدمیان ناچاراند که دائماً در باب ارزش و قصد غایی ارزشهای موجود سؤال بپرسند، و درباره چگونگی سازماندهی زندگی جمعی به بحث بنشینند.
اگر خرد در جهت #مقاصد_جمعی و نقد پیشانگاشتهای موجود به کار گرفته نشود، دیگر نباید حیرت کرد که خلأ اخلاقی و سیاسی موجود را جریانهای خردستیز پرکنند. نتیجه چنین وضعی هیچانگاری و انفعالی کشنده خواهد بود. به زعم نظریهپردازان مکتب فرانکفورت، بیطرفی ارزشی و پرهیز فروتنانه از داوری و قضاوت، سرابی مهلک است… آدمیان ناچاراند که دائماً در باب ارزش و قصد غایی ارزشهای موجود سؤال بپرسند، و درباره چگونگی سازماندهی زندگی جمعی به بحث بنشینند.
به سیاق فلاسفه، یونان باستان باید حکم داد که انسان حیوانِ قضاوتگر است. این حکم زمانی اهمیت مییابد که بفهمیم منطق اقتصادی حاکم بر اخلاق در دوران نئولیبرالیسم، چگونه با فروبردن انسانها در لاک شخصیشان، آنها را از قضاوت کردن و متعاقب آن مداخله در وضعیت برحذر میدارد. نسبیگرایی پست مدرنیستی به مثابه کیش #سرمایه_داری، قضاوت کردن را از زمره گناهان بزرگ میشمرد. یحتمل هر کدام از ما در زیست روزمره مان با این جملات مواجه شدهایم: «نباید قضاوت کنی»، «کسی حق نداره من را قضاوت کنه این زندگی شخصی منه» و الی آخر به خوبی ابعاد جهان پساسیاسی ما را ترسیم میکنند. آنچه فراموش شده این است که امر شخصی همواره امری سیاسی است…
انسانها اگر داوری و ارزیابی نکنند، در روز داوری بازخواست خواهند شد؛ اگر پاسخگو نباشند #ابوالهول با کسی شوخی ندارد. بیتفاوتها به واقع نمیدانند عدم مداخلهشان مداخلهای سفاهت بار است. و بینظری و بی کنشیشان به قیمت جان و مال بسیاری و حتی خودشان تمام میشود. آنان نمیدانند که اگر نظر نورزند و عمل نکنند، در بزنگاهها نخواهد دانست که دقیقاً عکس کدام «حرامزاده» را پایین بیاورند!
🔊 https://t.me/AntiReligion/151
🔚 پایان...
📎 #بی_تفاوت_ها #داوری #ارزیابی #گناه_بزرگ #انقلاب #ساندویچ_فروش #توده #بی_تفاوتی #منفعلانه #حرامزاده #عدم_مداخله #عافیت_طلبی #منفعت_طلبی #بیگانه #تاریخ #جامعه #قضاوت #هیولا #سرمایه_داری #مقاصد_جمعی #ابوالهول
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
انسانها اگر داوری و ارزیابی نکنند، در روز داوری بازخواست خواهند شد؛ اگر پاسخگو نباشند #ابوالهول با کسی شوخی ندارد. بیتفاوتها به واقع نمیدانند عدم مداخلهشان مداخلهای سفاهت بار است. و بینظری و بی کنشیشان به قیمت جان و مال بسیاری و حتی خودشان تمام میشود. آنان نمیدانند که اگر نظر نورزند و عمل نکنند، در بزنگاهها نخواهد دانست که دقیقاً عکس کدام «حرامزاده» را پایین بیاورند!
🔊 https://t.me/AntiReligion/151
🔚 پایان...
📎 #بی_تفاوت_ها #داوری #ارزیابی #گناه_بزرگ #انقلاب #ساندویچ_فروش #توده #بی_تفاوتی #منفعلانه #حرامزاده #عدم_مداخله #عافیت_طلبی #منفعت_طلبی #بیگانه #تاریخ #جامعه #قضاوت #هیولا #سرمایه_داری #مقاصد_جمعی #ابوالهول
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
Telegram
Aпτiгeligioп
https://t.me/AntiReligionArchives/900
#آتئیستم ( بیخدایی یا #خداناباوری یا الحاد ) در حالت کلی به معنای باور نداشتن به وجود هرگونه خدا یا آفریدگار است. ( عدم باور به وجود خدا به دلیل نبود شواهد و مدارک کافی )
#آتئيست ها كسانی هستند كه به وجود خدايان اعتقاد ندارند، و به تبع آن به وجود روح، شيطان، فرشتگان، و انواع چيزهايی كه خود آنها را #خرافه می دانند نيز باور ندارند.
#آتئيست ها كسانی هستند كه به وجود خدايان اعتقاد ندارند، و به تبع آن به وجود روح، شيطان، فرشتگان، و انواع چيزهايی كه خود آنها را #خرافه می دانند نيز باور ندارند.
اکثر آتیئست ها به #اندیشه_انتقادی، اعتقاد دارند. آتئیست ها، چیزی را بدون دلیل قبول نمی کنند و به #راستی_آزمایی مطلب مطرح شده می پردازند.
نزد آتئیست ها هیچ چیزی #مقدس نیست، اکثر آتیست ها قبل از اینکه آتیست شوند، دیندار بوده اند، لذا در همان ابتدای آتیست شدن، مقدس ترین چیز مورد را شکسته اند، لذا دیگر از شکستن مرزها و #شک_کردن به اندیشه ها و اعتقادات جدید، هراسی ندارند!
نزد آتئیست ها هیچ چیزی #مقدس نیست، اکثر آتیست ها قبل از اینکه آتیست شوند، دیندار بوده اند، لذا در همان ابتدای آتیست شدن، مقدس ترین چیز مورد را شکسته اند، لذا دیگر از شکستن مرزها و #شک_کردن به اندیشه ها و اعتقادات جدید، هراسی ندارند!
آتئیسم تنها یک #بینش به جهان است. نه جهان بینی است، نه مکتب، نه دین و نه ایدئولوژی. برای همین است که #آتئیست در کنار این بینش کلی خود یکی از جنبش های فلسفی و یا ایدئولوژی خاصی را در کنار آن بر می گزیند.
یک آتئیست می تواند:
اگزیستانسیالیست (هستی گرا)
اومانیست (انسان گرا)
لیبرالیست (آزادیخواه)
سوسیالیست (جامعه خواهی)
آنارشیست (اقتدارگریزی)
مارکسیست
کمونیست (مرام اشتراكی)
فمینیست (برابری جنسیتی)
باشد.
یک آتئیست می تواند در روش فکری خود:
پراگماتیست (عمل گرا)
راسیونالیست (خرد گرا)
اسکپتیسیست (شک گرا)
ساینتیسمیست (علم گرا)
فیزیکالیست (فیزیک گرا)
و از همه جالب تر و برای توجه برخی از دوستان آتئیست و دیندار؛ یک آتئیست می تواند #آگنوستیک (ندانم گرا)باشد.
البته ندانم گرایی و شک گرایی یکی نیست. و البته بیشتر فیلسوفان آتئیست، مانند راسل #ندانم_گرا هم هستند، آنها در مقابل خدای ادیان آتئیست هستند و در برابر خدای آفریننده بدون دخالتگری اگنوستیک هستند.
یک آتئیست می تواند:
اگزیستانسیالیست (هستی گرا)
اومانیست (انسان گرا)
لیبرالیست (آزادیخواه)
سوسیالیست (جامعه خواهی)
آنارشیست (اقتدارگریزی)
مارکسیست
کمونیست (مرام اشتراكی)
فمینیست (برابری جنسیتی)
باشد.
یک آتئیست می تواند در روش فکری خود:
پراگماتیست (عمل گرا)
راسیونالیست (خرد گرا)
اسکپتیسیست (شک گرا)
ساینتیسمیست (علم گرا)
فیزیکالیست (فیزیک گرا)
و از همه جالب تر و برای توجه برخی از دوستان آتئیست و دیندار؛ یک آتئیست می تواند #آگنوستیک (ندانم گرا)باشد.
البته ندانم گرایی و شک گرایی یکی نیست. و البته بیشتر فیلسوفان آتئیست، مانند راسل #ندانم_گرا هم هستند، آنها در مقابل خدای ادیان آتئیست هستند و در برابر خدای آفریننده بدون دخالتگری اگنوستیک هستند.
#آتئیسم لزوما انکار خدا نیست، فرد آتئیست می تواند به سادگی تنها بخاطر اینکه دلایل وجودی خدا را قانع کننده ندانسته باشد خداناباور باشد. این چنین بینشی نیاز به اثبات خداناباوری خود ندارد.
لزومی ندارد یک آتئیست برای اثبات درستی خود، عدم وجود خدایان را اثبات کند.
همانطور که خیلی از مردم بطور عامیانه و تنها با یک حس درونی و بدون هیچ دلیل منطقی - فلسفی خداباورند، خداناباوری هم می تواند حسی و بدون دلیل باشد.
اگر #خداناباوری برای بینش خود دلیل نداشته باشد در خانه آخر می شود مانند عموم خداباوران و این هیچ ایرادی بر او نمی آورد. تنها بینش او را غیرفلسفی و عامیانه می کند، همین.
شاید بهتر باشد که بگوییم آتئیست بودن و رها از هرگونه خرافه و پیشفرض غلط بودن شرط لازم روشنفکری است، اما شرط کافی آن نیست.
لزومی ندارد یک آتئیست برای اثبات درستی خود، عدم وجود خدایان را اثبات کند.
همانطور که خیلی از مردم بطور عامیانه و تنها با یک حس درونی و بدون هیچ دلیل منطقی - فلسفی خداباورند، خداناباوری هم می تواند حسی و بدون دلیل باشد.
اگر #خداناباوری برای بینش خود دلیل نداشته باشد در خانه آخر می شود مانند عموم خداباوران و این هیچ ایرادی بر او نمی آورد. تنها بینش او را غیرفلسفی و عامیانه می کند، همین.
شاید بهتر باشد که بگوییم آتئیست بودن و رها از هرگونه خرافه و پیشفرض غلط بودن شرط لازم روشنفکری است، اما شرط کافی آن نیست.
#آگنوستیک: ندانمگرایی یا لاادریگری، دیدگاهی فلسفی است که دانستن درستی یا نادرستیِ برخی ادعاها و بهطور ویژه ادعاهای مربوط به امور فراطبیعی مانند الهیات و زندگی پس از مرگ و وجود خدا و موجودات روحانی یا حتی حقیقت نهایی را نامعلوم یا با توجّه به شکل «ندانمگویی» در اساس ناممکن میداند.
لاادریگری، از گرایشهای فلسفی است که در عین اذعان به عینیت و واقعیت جهان، شناخت قسمتی از آن یا کل آن را ناممکن میداند.
لاادریگری، از گرایشهای فلسفی است که در عین اذعان به عینیت و واقعیت جهان، شناخت قسمتی از آن یا کل آن را ناممکن میداند.
#آگنوستيک ها كسانی هستند كه اعتقاد دارند نمی توان دانست خدايان وجود دارند يا خير. اشتباهی كه در مورد آنها رايج است و در برابرگذاری لاادری گر (نمي دانم گرا) نيز مشخص است، اين است كه اين افراد «نمی دانند» خدا وجود دارد يا خير، در حالی كه تعريف درستی نيست.
#آگنوستيک كسی نيست كه در مورد وجود خدا شک داشته باشد، يا در انتظار اطلاعات بيشتری باشد تا در مورد آن تصميم بگيرد. #آگنوستيسيزم نيز مانند خداباوری و خداناباوری ديدگاهيست كامل كه میتواند مثل آنها دايمی باشد. آگنوستيک اعتقاد دارد كه اصولا «نميتوان» دانست خدايان وجود دارند يا خير، و هم كسانی كه اعتقاد دارند خدا وجود دارد در اشتباه هستند، هم كسانی كه اعتقاد دارند خدايان الزاما وجود ندارند.
#آگنوستيک كسی نيست كه در مورد وجود خدا شک داشته باشد، يا در انتظار اطلاعات بيشتری باشد تا در مورد آن تصميم بگيرد. #آگنوستيسيزم نيز مانند خداباوری و خداناباوری ديدگاهيست كامل كه میتواند مثل آنها دايمی باشد. آگنوستيک اعتقاد دارد كه اصولا «نميتوان» دانست خدايان وجود دارند يا خير، و هم كسانی كه اعتقاد دارند خدا وجود دارد در اشتباه هستند، هم كسانی كه اعتقاد دارند خدايان الزاما وجود ندارند.
مسئله اصلی تفاوت و شباهت های بين آتئيسم و آگنوستيسيزم است. بر خلاف ديدگاهی كه ممكن است بيشتر رايج باشد، نه تنها در برابر هم قرار نمی گيرند، كه در واقع همانطور که توضیح دادیم در كنار هم هستند، و حتی نمی توان آنها را از هم جدا ساخت و یا هيچ مرز دقيقی بين اين دو گرايش در نظر گرفت اگر كمی دقيق باشيم، كسانی كه به عنوان آتئيست می شناسيمشان آگنوستيک نیز هستند.
يك آگنوستيک كسی ست كه اعتقاد دارد نمی توان به وجود داشتن يا وجود نداشتن خدايان آگاهی پيدا كرد. مسلما ما همگی از مسئله ی وجود داشتن يا وجود نداشتن خدا برای تصميم گيريهای زندگی خود استفاده می كنيم. اگر قرار بود اين مسئله هيچ تاثيری در زندگی ما نداشته باشد، به آن اهميتی نمی داديم.
هنگامی كه نتوانيم وجود داشتن يا وجود نداشتن چيزی را بدانيم، كه اولين آگاهی در مورد آن است، مسلما نمی توانيم چيزی در مورد چگونگی آن بدانيم، و به عبارت دیگر «هیچ چیز در موردش نخواهیم دانست»، زیرا هر دانستگی دیگری، در خود وجود داشتن یا وجود نداشتن را مستتر دارد. مشخص است وقتی که در مورد چیزی هیچ ندانیم، حکمی را هم نمی توانیم به آن نسبت دهیم. مثلا در یک دیدگاه بنیادگرایی، فرد معتقد است خدا تعیین می کند که صلاح او در فلان تصمیم گیری چیست. ولی وقتی ما هیچ چیز در مورد خدا نمی دانیم، نمی توانیم بدانیم که او کدام راه را صلاح می داند. ما نمی توانیم هیچ حکمی را به او نسبت دهیم، هیچ نظامی و هیچ دینی بر این اساس شکل نمی گیرد. کسی که چنین باوری در مورد خدا دارد، در عمل کوچکترین تفاوتی با خداناباور نخواهد داشت، زیرا دومی می گوید که خدا وجود ندارد، و در نتیجه در امور زندگی چیزی را به او ارجاع نمی دهد، و آگنوستیک می گوید که نمی توان دانست وجود دارد یا خیر، و به این خاطر هیچ امری در زندگی را به او ارجاع نمی دهد.
هنگامی كه نتوانيم وجود داشتن يا وجود نداشتن چيزی را بدانيم، كه اولين آگاهی در مورد آن است، مسلما نمی توانيم چيزی در مورد چگونگی آن بدانيم، و به عبارت دیگر «هیچ چیز در موردش نخواهیم دانست»، زیرا هر دانستگی دیگری، در خود وجود داشتن یا وجود نداشتن را مستتر دارد. مشخص است وقتی که در مورد چیزی هیچ ندانیم، حکمی را هم نمی توانیم به آن نسبت دهیم. مثلا در یک دیدگاه بنیادگرایی، فرد معتقد است خدا تعیین می کند که صلاح او در فلان تصمیم گیری چیست. ولی وقتی ما هیچ چیز در مورد خدا نمی دانیم، نمی توانیم بدانیم که او کدام راه را صلاح می داند. ما نمی توانیم هیچ حکمی را به او نسبت دهیم، هیچ نظامی و هیچ دینی بر این اساس شکل نمی گیرد. کسی که چنین باوری در مورد خدا دارد، در عمل کوچکترین تفاوتی با خداناباور نخواهد داشت، زیرا دومی می گوید که خدا وجود ندارد، و در نتیجه در امور زندگی چیزی را به او ارجاع نمی دهد، و آگنوستیک می گوید که نمی توان دانست وجود دارد یا خیر، و به این خاطر هیچ امری در زندگی را به او ارجاع نمی دهد.
پس دیدیم که هیچ تفاوتی عملی بین آتئیست و آگنوستیک وجود ندارد، و هر دو گروه مانند هم به زندگی نگاه می کنند، و برخلاف خداباور. در مورد تئوریها نیز تفاوت زیادی وجود ندارد. اکثر کسانی که خود را خداناباور می دانند، در تحلیل دقیقتر آگنوستیک هستند، و تنها برای بهتر مشخص شدن مشی زندگیشان، خود را علنا خداناباور معرفی می کنند، زیرا آگنوستیسیزم روشیست که سوتفاهم آمیز است. اگر چنین چیزی نباشد، شاید بهتر باشد تمام خداناباوران را آگنوستیک بنامیم.
می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین منست
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتــا دل خـرم تـو کابین مـن است
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
بسیار بگشتیم به گرد در و دشت
اندر همه آفاق بگشتیم بگشت، کس را نشنیدیم که آمد زین راه راهی که برفت، راهرو باز نگشت. #خیام
🔚 پایان...
📎 #آتئیستم #خداناباوری #آتئيست #خرافه #اندیشه_انتقادی #راستی_آزمایی #برتراند_راسل #شک_کردن #آگنوستيسيزم #ندانم_گرا #آگنوستیک
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین؛ دین منست
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتــا دل خـرم تـو کابین مـن است
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت
بسیار بگشتیم به گرد در و دشت
اندر همه آفاق بگشتیم بگشت، کس را نشنیدیم که آمد زین راه راهی که برفت، راهرو باز نگشت. #خیام
🔚 پایان...
📎 #آتئیستم #خداناباوری #آتئيست #خرافه #اندیشه_انتقادی #راستی_آزمایی #برتراند_راسل #شک_کردن #آگنوستيسيزم #ندانم_گرا #آگنوستیک
#AntiReligion
🗂 @AntiReligionArchives
در گذشته، #عرف و #سنت، سد بود. امروز تنوع طلبی و زیاده خواهی. در هر دو مورد اما نتیجه یکسان است؛ هویتی مملو از #سرخوردگی_جنسی. به هر حال صحبت کردن در این مورد سخت است چون به ناچار باید از خطوط عرفی عبور کرد اما اجازه دهید جرأت این کار را پیدا کنیم و این #تابو را بشکنیم.
استحکام کانون خانواده های سنتی بر کالبد #زن بنا شده است… در این شکی نیست، اما بیائید برای یک بار هم که شده به مادران نسل گذشته که قدیس وار تحسین شان می کنیم نزدیک شویم و بی پرده تر اتاق های خوابشان را نگاه کنیم… آیا واقعا آنچه بر مادران ما رفت چیزی کمتر از #تجاوز_جنسی بود؟
دخترکان بیچاره را تا ١٣-١۴ سالگی در بی خبری کامل قرار می دادند و ناگهان در خلال یک شب و به نام #ازدواج از آنها چیزی کاملا متضاد از آن تربیت ١٣-١۴ ساله توقع داشتند… یک شوک جنسی وحشتناک که حتی تصورش هم آدم را می لرزاند. البته سنت و عرف به اقتدار تمام، کانون خانواده را محافظت می کرد و مادران ما بهترین مادران دنیا بودند اما به چه قیمتی؟
دخترکان بیچاره را تا ١٣-١۴ سالگی در بی خبری کامل قرار می دادند و ناگهان در خلال یک شب و به نام #ازدواج از آنها چیزی کاملا متضاد از آن تربیت ١٣-١۴ ساله توقع داشتند… یک شوک جنسی وحشتناک که حتی تصورش هم آدم را می لرزاند. البته سنت و عرف به اقتدار تمام، کانون خانواده را محافظت می کرد و مادران ما بهترین مادران دنیا بودند اما به چه قیمتی؟
نگاه کنید به زنان مسن که با چه نفرت و انزجاری از #رابطه_جنسی حرف میزنند. رابطه جنسی برای آنها یک #تکلیف_دینی بوده است و نه بخشی از طبیعت شان! این واقعیت تکان دهنده است که زن ایرانیِ مسن هیچ تصوری از #لذت_جنسی ندارد و حتی هنوز هم در نسل جدید، #ارگاسم برای بخشی از زنان یک رویاست!
تکان دهنده است که عده بسیار کمی از این واقعیت اطلاع دارند که ارگاسم در زنها نیز با انزال همراه است… چرا؟ و اصلا چرا هنوز باید صحبت کردن روی این موضوعات تا این حد سخت و همراه با نوعی #تابوشکنی تلقی شود؟
تکان دهنده است که عده بسیار کمی از این واقعیت اطلاع دارند که ارگاسم در زنها نیز با انزال همراه است… چرا؟ و اصلا چرا هنوز باید صحبت کردن روی این موضوعات تا این حد سخت و همراه با نوعی #تابوشکنی تلقی شود؟