آموزشکده توانا
54.4K subscribers
32.9K photos
38.2K videos
2.55K files
19.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هنگام کتک‌خوردن و بازداشت‌شدن، مراقب سلامتی ماموران باشید! وگرنه برایتان پرونده‌سازی می‌شود!

#وقاحت جمهوری اسلامی را از زبان خانم #فاطمه_سپهری بشنوید.

هنگام بازداشت قبلی خانم سپهری، ماموران ایشان و یارانشان را با خشونت مورد ضرب و شتم قرار دادند، خانم سپهری را به داخل جوی کنار خیابان انداختند.

حالا از ایشان شکایت کردند که حین ضرب و شتم، دست یکی از مأموران آسیب دیده!!

هر دم از این باغ بری می‌رسد....

آفرین به خانم سپهری که این موضوعات را اطلاع‌رسانی می‌کند. این شیوه خانم سپهری الگوی خوبی برای فعالان مدنی است.
اما این کافی نیست، کمپین‌هایی باید علیه بی‌قانونی و زورگویی شکل بگیرد. در این راه وکلا و حقوقدان‌ها می‌توانند نقش موثری داشته باشند.

#بیانیه۱۴ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_حقوقی #یاری_مدنی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام صوتی محبوبه رضایی از #زندان_بوشهر: «زنان بی‌پناه در هر زندانی در گوشه‌ای از ایران هستند مورد تعرض قرار می‌گیرند»

ویدیو از ایران اینترنشنال

#زندان_بوشهر #زندان #جمهوری_اسلامی

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏در ‎#زندان_بوشهر چه می‌گذرد؟
#سپیده_قلیان در گفت‌وگو با ایران اینترنشنال از وضعیت تکان‌دهنده زندان بوشهر می‌گوید.

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
‏سپیده قلیان: تا مدت‌ها روی تمام بدنم جای دست مردها بود

🎬
مستند «پنگ» - روایت ‎#سپیده_قلیان

https://youtu.be/yCZpKwxP8Hs

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«یکسال پس از اعدام نوید افکاری، کشتی‌گیر معترض، هنوز نام و داغ او زنده است. تا جایی که جمهوری اسلامی مجبور شده بار دیگر فیلم اعتراف اجباری را پخش کند. او قربانی سناریویی امنیتی شد تا بدون مدرک، پای چوبه دار برود».

گزارشی از مجتبا پورمحسن

-تلویزیون ایران‌اینترنشنال

#نویدافکاری #اطلاعات_سپاه #نوید_افکاری

@Tavaana_TavaanaTech
نوید افکاری، کشتی زندگی را به ناداوری باخت اما در پیشگاه تاریخ و مردم جهان پیروز و سربلند شد

خانواده افکاری را از یاد نبریم

طرح از رضا عقیلی

#برادران_افکاری_را_آزاد_کنید
#برادران_افکاری
#نوید_افکاری

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دموکراسی_با_عمامه
▫️
#دموکراسی از نظر روح‌الله #خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، یعنی مردم حق دارند برای خودشان تصمیم بگیرند و #شاه را عوض کنند اما حق ندارند برای خودشان تصمیم بگیرند و #ولی_فقیه را عوض کنند!

@roozanefarsi
▫️ #من_نفر_پانزدهم_هستم #بیانیه_۱۴

@Tavaana_TavaanaTech
مدیران دولتی با منافع کاملا خصوصی در آموزش کشور

«نگارنده به عنوان معلمی با سابقه بالا در مدت معلمی‌اش شاهد شکل‌های گوناگونی از تعارض منافع در آموزش و پرورش بوده است؛ مدیری که در هفته‌ معلم به معلمانِ مدرسه‌اش ۵۰هزار تومان هدیه داد و به رییس و معاونان منطقه، تمام‌سکه یا نیم‌سکه؛ معاون منطقه‌ای که به خاطر گسترش و جذب بالای دانش‌آموز در مدرسه غیردولتی بی‌کیفیتش، به مدرسه‌های دولتی سفارش دانش‌آموز می‌داد و به مدرسه‌های خصوصی منطقه، فشار‌های قانونی و غیرقانونی وارد می‌کرد!»

این بخشی از یادداشت «محمدرضا نیک‌نژاد» از معلمان باسابقه و از فعالان حوزه حقوق صنفی معلمان است که در تیرماه ۱۳۹۹ نوشته شده است و در آن صرفا با یادآوری برخی تجربیات و یادآوری‌ها تلاش شد پرده از نابسامانی بزرگی در آموزش و پرورش کشور برداشته شود. چگونه می‌توان تصور کرد مدیری دولتی در آموزش و پروش که نفع اصلی مالی و شخصی‌اش در حوزه‌ای غیردولتی و خصوصی است، توان اصلی خود را معطوف به اعتلای بخش دولتی سازد؟! این تقریبا محال و غیرممکن است و نمونه‌هایی که جناب نیک‌نژاد در یادداشت خود ذکر کرده است خود به خوبی عدم امکان آن را نشان می‌دهد.

اگرچه تلاش‌هایی در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است تا با پدیده تضاد منافع برخورد شود و به عنوان نمونه در همان سال ۹۹ وزیر وقت آموزش و پرورش از لزوم «مدیریت تعارض منافع» و برخورد با این پدیده فسادآمیز سخن گفت ولی بسیار بعید است این اقدامات به نتیجه‌ امیدبخشی برسد؛ چرایی‌اش روشن است که وقتی به اعتراف مدیران ارشد این وزارتخانه، بسیاری از تصمیم‌گیران این وزارتخانه یا وابستگان آن‌ها پایی در این فساد دارند چگونه می‌توان توقع داشت آنان خود به دست خود، از منافع خود چشم‌پوشی کنند؟

یکی از ریشه‌های عمیق بی‌اعتنایی به وضعیت معلمان رسمی و دولتی آموزش‌وپرورش همین مسئله تعارض منافع است. کشاندن معلمان باکیفیت به مدارس خصوصی و بی‌توجهی به حقوق بدیهی و اولیه معلم مدارس دولتی نتیجه بدیهی تضاد گسترده منافع خصوصی مدیران دولتی است. به نظر می‌رسد اجرایی‌سازی مبارزه با این پدیده فسادآور نیازمند اراده‌ای فراتر از وزارت آموزش‌وپرورش است اگرچه این اراده در ساختار کنونی در دسترس به نظر نمی‌رسد.

بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Conflict_Of_Interest

#تضاد_منافع #آموزش_و_پرورش #معلم #غیرانتفاعی #گزارش

@Tavaana_TavaanaTech
تناقض آشکار بین گزاره‌ای که بهشت را ارزانی زیر پای مادران می‌داند، اما به او حقوقی مساوی با پدر نمی‌دهد هر بار به شکلی در زیست روزمره زنان ایرانی بروز پیدا می‌کند.
بر اساس بخش‌نامه‌ای که به مدارس ارائه شده است، پرونده و کارنامه دانش آموزان تنها بایدبه پدرانشان تحویل داده شود و مادران نمی‌توانند این مدارک را دریافت کنند۔
لیلا زنی ۴۰ ساله است. یک دختر دانشجو و پسری ۱۲ ساله دارد و به‌عنوان یک زن خانه‌دار بخش مهمی از کارهای فرزندان هم با اوست. لیلا می‌گوید وقتی از این بخش‌نامه مطلع شد قلبش شکست: «پیامکی برای ما ارسال شد که ضمن احترام به همه مادران کارنامه فرزندان شما تنها به پدر یا جد پدری داده خواهد شد.»

افسون می‌گوید: «در خانه ما کار فرزندان به طور کامل با من است. درس و مشق و بررسی عملکرد تحصیلی‌شان را شخصاً کنترل می‌کنم و همسرم دخالتی در این بخش ندارد. از همان ابتدا خودمان با هم قرار گذاشتیم که این‌طور باشد. حتی چک مدرسه بچه‌ها هم به اسم من است. بعد شما تصور کنید که به چنین مادری می‌گویند مدرک دیپلم فرزندتان را به شما تحویل نمی‌دهیم. وقتی این جمله را شنیدم دنیا دور سرم چرخید. شاید باورتان نشود که کارنامه را به خود دانش‌آموز تحویل می‌دهند، اما به مادرش نه. در دفتر مدرسه ایستاده بودم و فریاد می‌زدم.

می‌گفتم به چه حقی چنین ممنوعیتی ایجاد کرده‌اید؟ چک این مدرسه با حقوق من داده می‌شود آن وقت نمی‌توانم مدرک پسرم را تحویل بگیرم؟ این حقیقت تلخ مادربودن در ایران است. حتی امضای شما برای اردو رفتن بچه‌ها هم قابل استناد نیست. باید حتماً امضای پدر باشد. مگر اینکه قیم‌نامه پر کرده باشید و برگه آن در پرونده تحصیلی فرزند شما وجود داشته باشد. در غیر این صورت شما به‌عنوان مادر هیچ حقی ندارید».

او تأکید می‌کند که این سلب حقوق مادران در همین حد باقی نمی‌ماند: «فقط این موارد هم نیست. مثلاً شما نمی‌توانید برای فرزند زیر ۱۸ سال به اسم خودش سیم‌کارت ایرانسل بگیرید. اما پدر می‌تواند چنین کاری کند. شما نمی‌توانید فرزند خودتان را به راحتی بیمه کنید. حتی در بیشتر بانک‌ها به شما اجازه نمی‌دهند به نام فرزندتان برایش حساب باز کنید. همه این‌ها به جرم این است که مادر هستید»

به گفته مدیر خانه امن زنان آسیب‌دیده شهر اراک: مردان زیادی هستند که از این خلأهای قانونی به‌عنوان ابزاری استفاده می‌کنند تا همسر خود را مجاب به ماندن در زندگی کنند یا اینکه حتی هستند برخی مردان که قصدشان طلاق است اما فقط می‌خواهند با لجبازی زن را آزار دهند.

آنچه خواندید بخشی از گزارش روزنامه شرق بود.

#تبعیض_علیه_زنان

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from TeachingDemocracy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره تدریس دموکراسی

جلسه هفتم: مطالعه موردی چند کتاب درسی 

در این جلسه به بررسی مفاهیمی از جمله «تضاد منافع» می‌پردازیم و تمرین‌هایی را برای اجرا در کلاس درس ارائه می‌کنیم.

https://youtu.be/SZhqjgv5Zos

در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/loshqoo9uesi

https://t.me/joinchat/I8VZjKiaO3RjNTgx
میوه‌های درخت انقلاب خمینی

طرح از محمد یاوری

#کارتون #اعدام #خمینی #انقلاب۵۷ #طناب_دار #نوید_افکاری
مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://bit.ly/2wUaoQv

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from یاشار تبریزی
ناگفته های کنشگران سیاسی و مدنی داخل کشور به روایت یاشار تبریزی

گزارشی از آنچه بر من گذشت...

درود هم‌میهنان و همراهان گرامی:

در ساعت ۲۳ پنج شنبه شب ۴ شهریور هنگام بازگشت به خانه در پایانه شهریار در ماشین نشسته بودم که چند تا مسافر رو سوار کنم

سه جوان در پوشش مسافر وارد ماشینم شدند. گفتند پرند میری؟من هم که مسیرم پرند بود؛ چون چند روزی می‌گذشت که در پرند ساکن شده بودم،پذیرفتم. در طول راه،هر سه،ماسک بر صورت داشتند.صحبتهای کردیم که ساکن کجایی،چه میکنی و اهل کجایی...
تا رسیدیم به میدان استقلال" میدان اصلی شهر پرند "گفتند مسیر بعدیت کجاست؟گفتم فاز۶،گفتند پس ما را هم برسان به مجتمع نور، واقع در فاز پنج.پذیرفتم.بعد طی مسیر،نزدیکی های شهرک آسمان که بلوار خلوتی بود،خواستم با همسرم تماس بگیرم،رمز گوشی را باز کردم؛ناگهان مسافر جلو گوشی را قاپید و سویچ را درآورد و فرمان را سمت راست پیچوند که ماشین با برخورد به جدول کناری متوقف شد و سپر،گلگیر و چراغش شکست.از پشت یکی از آنها دست در گردنم انداخت و چاقو بر گردنم گذاشت و به همراه مسافر جلو،من را از پشت فرمون به صندلی کناری کشیده و محکم نگه ام داشتند در این حال متوجه سویچ در کفی ماشین شدم و برای اینکه کاری کرده باشم که شاید کسانی که از آنجا رد میشوند،متوجه شوند.سویچ را به بیرون پرتاب کردم. نفر سوم به سرعت بیرون رفت و سویچ را برداشت پشت فرمون نشست که ماشین و من را به بیان اطراف کمی جلوتر بردند. ماشین ایستاد. در باز شد و هر دو به زمین خوردیم. به شدت مرا با چاقو مورد ضرب و شتم قرار دادند و به فحاشی و تهدید من پرداخته که " یک ماه هست دنبالتیم حرامزاده میری و خفه میشی؛این بار نمیکشیمت دفعه بعد سرت را میبریم "

نزدیک ساعت یک در بیابان در حالی که روی شاهرگم و گوشم را بریده بودند و تمام سر و بدنم نیز زخمی بود،برای گزارش و شکایت به کلانتری ۱۸ پرند رفتم. متاسفانه افسر نگهبان به جای رسیدگی سریع و گزارش به گشت های موجود در منطقه،گفت سیستم قطع است و حتی شکایت من را در ارتباط با سرقت و زورگیری،ثبت نکرد. این روند سه روز ادامه داشت و هر بار علت عدم رسیدگی را،قطع سیستم بیان میکردند که یادم هست به افسر نگهبانی گفتم:چهل و سه ساله که سیستم قطعه...بلاخره پس از سه روز شکایتم ثبت شد و دو روز بعد در تماسی با من اعلام شد ماشین شما پیدا شده و مرا به کلانتری ۱۲ اندیشه فاز یک ارجاع دادند و بعد از طی مراحل متعدد، برای ترخیص ماشینم در پارکینگ امام علی در شهریار قرار اقدام نمودم.

پس از مشاهده ماشین با حضور کارشناس متوجه شدیم که باطری،کپسول LPG،گیت گاز،استارت ، رادیاتور،پخش،باند،دزدگیر،زاپاس،جک،کامپیوتر خودرو،جعبه ابزار،آچار چرخ،انژکتور و پمپ بنزین،جا شمع وایر... به سرقت رفته و تنها پیکر ماشین بر جای مانده است. و البته معلوم نیست چه زمانی بتوانم همین پیکره ی لختِ بر جای مانده از یک ماشین را بگیرم

پی نوشت:
سخنی صمیمانه با هموطنانم:

چند دهه از عمر من و هم سالانم که حدودا با شکل گیری جمهوری اسلامی در این کشور رشد کرده اند میگذرد و از زمانی که به بلوغ رسیده ام، این پرسش را از ایرانیان بسیاری که از من بزرگتر بوده اند نیز شنیده ام که در این کشور،امنیت چه معنایی دارد و جایگاه قانون کجاست؟ما کنشگران سیاسی و مدنی در طول چند دهه،شاهد رخدادهایی بی نظیر که به یک فاجعه شبیه بوده اند،بوده ایم.اما،من در طول روزهای اخیر عمیقا متوجه یک بی نظمی و بی اخلاقی محض در جامعه ایرانی که نتیجه ناکارامدی بنیادی و ریشه ای ساختار جمهوری اسلامی میباشد شدم.

در طول این روزها عمیقا دریافتم که مشگلات ما ایرانیان بسیار بحرانی و پیچیده می باشد و کنشگری مدنی برای مطالبه حقوق اولیه یک شهروند ایرانی،نه تنها هزینه های غیر قابل پیش بینی دارد؛ بلکه کنشگران بسیار تنها بوده اند و هستند و هیچ گونه حمایتی از آنها از طریق نهادهای گوناگون که نامهای پر طمطراق دارند،نمیشود.

تا جایی که فقط اندکی از دوستانم،با تماس هایشان،جویای حال من و یاری رسان من در شرایط سختی که در آن به سر میبرم شدند.

نهادهای حکومتی هم که وظیفه آنها برقراری امنیت،برای شهروندان میباشد به کنشگران مدنی و سیاسی که مورد آسیب قرار می‌گیرند،نه تنها،به آنها روی خوشی نشان نمی‌دهند؛بلکه ما شاهد بازداشت و دربند کردن این کنشگران که چیزی جز آبادی،آزادی و آرامش برای ایران نمیخواهند،بوده ایم.

منظور من از حمایت،روشی است که کنشگران مدنی برای پشتیبانی از هم،برای هم افزایی و همبستگی باهم پیش میگیرند و ما فاقد آن هستیم. اکنون متوجه میشوم که چگونه به خاطر پراکندگی و عدم ارتباط میان کنشگران،چه سیاسی و چه مدنی،در طول این چند دهه،آنها دچار مشگلات گوناگون،از تله های امنیتی تا زندان و مرگ شدند و صدایشان در زمان مناسب به عمق جامعه ایرانی،در ستوه مختلف آن نرسیده است

یاشار تبریزی تهران پرند

@yasharetabrizi 🔚
«سه تا برادرم؛ محمود وطن‌پرست، علی وطن‌پرست، منوچهر وطن‌پرست. دو تا دخترم؛ جلیله صیادی، اعظم صیادی، دامادم غلام خوشبویی - سه تا برادر کشتند - غلام خوشبویی، ساسان خوشبویی، سیروس خوشبویی، دامادم، کرامت چنگیزی، که بعد از دستگیری نفهمیدیم چی شد. خواهرزاده‌ا‌م، جواد رحمانی ـ بچه یازده ساله ـ بردند کشتند. ای مرگت باد جمهوری اسلامی!»

این سخنان را عصمت وطن‌پرست در ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ مقابل دادگاه حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در دهه شصت، در سوئد به زبان آورد. او که به مادر عصمت مشهور است، از جمله «مادران خاوران» است؛ زنانی که فرزندان یا اعضای خانواده‌شان در دهه شصت خورشیدی با اتهامات سیاسی مختلف به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و همواره خواهان پاسخ‌گویی و محاکمه حکومت در قبال این جنایت هستند.

او که اهل شهرستان جهرم است، پس از کشته‌شدن اعضای خانواده‌اش به ناچار ایران را ترک کرد و راهی کشور سوئد شد. مادر عصمت در تمام این سال‌ها صدای دادخواهی‌اش لحظه‌ای خاموش نشده و با وجود غم بزرگ ازدست‌دادن عزیزانش و دوری اجباری از وطن، همچنان دادخواه خون قربانیان جنایات جمهوری اسلامی است. حکومتی که از همان ابتدای روی‌کار‌آمدن از کوچک‌ترین قساوتی نسبت به مخالفان خود فروگذار نکرد.

در تابستان ۱۳۶۷ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران ـ که از طیف‌های مختلف سیاسی و مذهبی بودند ـ در زندان‌‌های جمهوری اسلامی به طور دسته‌جمعی اعدام شدند. در صورتی که بسیاری از آنان در حال گذراندن حکم حبس خود بودند یا حبس‌شان به پایان رسیده بود و آزاد نشده بودند. حسینعلی منتظری، قائم‌مقام وقت ولی‌فقیه، در کتاب خاطراتش آورده است که پس از صدور فرمان روح‌الله خمینی برای اعدام این زندانیان، ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ تن از آنان اعدام شدند. البته سازمان عفو بین‌الملل تعداد اعدام‌شدگان را حدود ۵هزار نفر گزارش کرده است و برخی منابع دیگر تعداد این قربانیان را بیش‌تر ذکر می‌کنند.
شهریور سال ۱۳۸۸ عصمت وطن‌پرست به همراه جمعی از خانواده‌های جان‌باختگان دهه شصت به «کارزار تدارک دادگاه بین‌المللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندان‌های ایران» پیوست. هدف این کارزار علاوه بر درخواست رسیدگی نهاد‌های حقوقی بین‌المللی به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی، محاکمه تمامیت جمهوری اسلامی و مقامات دخیل در کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی در دهه شصت بود.

بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Esmat_Vatanparast

#عصمت_وطن_پرست #مادران_دادخواه #پروفایل #خاوران #یاری_مدنی_توانا #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
#اکبر_خرمدین اگر به جای مثله‌کردن فرزندان خود تفسیر جدیدی از قرآن ارائه می‌داد یا نسبت به مواردی چون داستان ماهی و یونس شک می‌کرد، به جای ده سال زندان، اعدام می‌شد.
در جمهوری اسلامی، برای عقیده، مخالفت با حجاب و انتقاد از حکومت، احکامی ظالمانه و سنگین‌تر از پدر قاتل صادر می‌شود.

قطعا ما مخالف صدور حکم اعدام برای آقای خرمدین یا هر فرد دیگری هستیم.
اما موضوع صدور احکام سنگین برای باورمندان به عقایدی مغایر با روایت رسمی حکومت، مخالفان حجاب اجباری و ... است که حتی از مجازات قتل، با حکم سنگین‌تری مواجه می‌شوند.

#محسن_امیراصلانی
#یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«بزرگ‌ترین قتل عام دسته‌جمعی را با بی‌توجهی و تهیه‌نکردن واکسن به این ملت عرضه کردند. دخترعموی من باید دو تا بچه را بدون پدر بزرگ کنه؛ دو تا بچه که بزرگ‌ترین‌شان سه سالشه. اون هم بدون هیچ پشتیبانی از طرف حکومت. لعنت به خامنه ای خون‌آشام!»

----

«ما فقط منتظر دادخواهی و دادگاهی‌شدن فردی هستیم که ویروس کرونا رو منع کرد، و اون شخص کسی نیست به اسم سید علی.»

----

«فقط به این دلیل می‌خوابم که دیگه بیدار نشم.»

آنچه خواندید پاسخ سه تن از مخاطبان توانا به فراخوان ما بود که از شما خواسته بودیم که از رنج خود برای ما بنویسید تا بتوانیم پژواک صدای شما باشیم.

گفته بودیم که «این مصیبت بزرگی که مردم داخل ایران گرفتار آن شدند باید مکتوب بشود و به اطلاع مردم جهان برسد. ما در آموزشکده توانا تلاش داریم که صدای شما باشیم و پیام‌های شما را با نام یا دون نام -بسته به انتخاب شما- منتشر کنیم.»
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdoso-1nNlRH52smML736I0OL747UOnUmgFEWolamu-HkhPgw/viewform

#خامنه_اى #کرونا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر پویا چه جرمی مرتکب شده؟ مگر چه کار کرده؟ او مگر غیر از دادخواهی چه خواسته؟
فرزند رشیدش را در خیابان کشته‌اید، از جان این مادر و این خانواده چه می‌خواهید؟

جامعه مدنی در برابر چنین رفتارهای خارج از ضابطه‌ای نباید سکونت کند. وکلای دادگستری، فعالان مدنی، روزنامه‌نگاران و ...

#ناهید_شیرپیشه #پویا_بختیاری #دادخواهی
#یاری_مدنی #یاری_حقوقی
#یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏پدر ‎نوید افکاری در اولین سالگرد به قتل‌رساندن فرزندش توسط جمهوری اسلامی:

من افتخار می‌کنم که پهلوانم در راه آزادی وطن به دست زالوهای خون‌خوار کشته شد. من این دیکتاتورها را نابود خواهم کرد.
پدر نوید و پدر ‎امیر الوندی یکی از جان‌باختگان آبان ۹۸ هر کدام عکس فرزند آن دیگری را در آغوش دارند.

#نوید_افکاری #امیر_الوندی #آبان۹۸ #پهلوانان_نمیمیرند #نه_به_جمهوری_اسلامی #مقاومت_مدنی #دادخواهی

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"خودمو پهن کردم کف حیاط، بدون روسری دویدم تو کوچه، این‌قدر جیغ زدم سه کوچه اون‌ورتر جمع شدن دم خونه‌‌ ما. می‌گفتم منو ببرید دادگستری، ببرید زندان، ببرید یه جایی، تو پنج دقیقه صدام درنمیومد، گفتن دروغه، این اتفاقو نیفتاده...
یادم اومد باباش گفته
نمی‌خواستم باور کنم این اتفاق افتاده..."
روایت مادر #نوید_افکاری از لحظه‌ای که پشت تلفن خبر اعدام پسرش را به او دادند. مادرها رازهایی از بچه‌های‌شان می‌دانند که هیچ‌کسی نمی‌داند، مادر نوید رازها را یکی یکی در قلبش به یاد می‌آورد و برای پسری اشک می‌ریزد که افتخار یک کشور است.
#بهیه_نامجو
#navid_afkari
#iran

ویدیو و متن از اینستاگرام هدیه کیمیایی

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶سرود: «آفتابکاران جنگل»

ترانه‌سرا: «سعید سلطان‌پور»

صدا: «مادران خاوران»

#کلیپ‌های_اعتراضی
#ترانه‌های_اعتراضی
#سرودهای_اعتراضی

✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
🆔
https://t.me/ettehad