تناقض آشکار بین گزارهای که بهشت را ارزانی زیر پای مادران میداند، اما به او حقوقی مساوی با پدر نمیدهد هر بار به شکلی در زیست روزمره زنان ایرانی بروز پیدا میکند.
بر اساس بخشنامهای که به مدارس ارائه شده است، پرونده و کارنامه دانش آموزان تنها بایدبه پدرانشان تحویل داده شود و مادران نمیتوانند این مدارک را دریافت کنند۔
لیلا زنی ۴۰ ساله است. یک دختر دانشجو و پسری ۱۲ ساله دارد و بهعنوان یک زن خانهدار بخش مهمی از کارهای فرزندان هم با اوست. لیلا میگوید وقتی از این بخشنامه مطلع شد قلبش شکست: «پیامکی برای ما ارسال شد که ضمن احترام به همه مادران کارنامه فرزندان شما تنها به پدر یا جد پدری داده خواهد شد.»
افسون میگوید: «در خانه ما کار فرزندان به طور کامل با من است. درس و مشق و بررسی عملکرد تحصیلیشان را شخصاً کنترل میکنم و همسرم دخالتی در این بخش ندارد. از همان ابتدا خودمان با هم قرار گذاشتیم که اینطور باشد. حتی چک مدرسه بچهها هم به اسم من است. بعد شما تصور کنید که به چنین مادری میگویند مدرک دیپلم فرزندتان را به شما تحویل نمیدهیم. وقتی این جمله را شنیدم دنیا دور سرم چرخید. شاید باورتان نشود که کارنامه را به خود دانشآموز تحویل میدهند، اما به مادرش نه. در دفتر مدرسه ایستاده بودم و فریاد میزدم.
میگفتم به چه حقی چنین ممنوعیتی ایجاد کردهاید؟ چک این مدرسه با حقوق من داده میشود آن وقت نمیتوانم مدرک پسرم را تحویل بگیرم؟ این حقیقت تلخ مادربودن در ایران است. حتی امضای شما برای اردو رفتن بچهها هم قابل استناد نیست. باید حتماً امضای پدر باشد. مگر اینکه قیمنامه پر کرده باشید و برگه آن در پرونده تحصیلی فرزند شما وجود داشته باشد. در غیر این صورت شما بهعنوان مادر هیچ حقی ندارید».
او تأکید میکند که این سلب حقوق مادران در همین حد باقی نمیماند: «فقط این موارد هم نیست. مثلاً شما نمیتوانید برای فرزند زیر ۱۸ سال به اسم خودش سیمکارت ایرانسل بگیرید. اما پدر میتواند چنین کاری کند. شما نمیتوانید فرزند خودتان را به راحتی بیمه کنید. حتی در بیشتر بانکها به شما اجازه نمیدهند به نام فرزندتان برایش حساب باز کنید. همه اینها به جرم این است که مادر هستید»
به گفته مدیر خانه امن زنان آسیبدیده شهر اراک: مردان زیادی هستند که از این خلأهای قانونی بهعنوان ابزاری استفاده میکنند تا همسر خود را مجاب به ماندن در زندگی کنند یا اینکه حتی هستند برخی مردان که قصدشان طلاق است اما فقط میخواهند با لجبازی زن را آزار دهند.
آنچه خواندید بخشی از گزارش روزنامه شرق بود.
#تبعیض_علیه_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس بخشنامهای که به مدارس ارائه شده است، پرونده و کارنامه دانش آموزان تنها بایدبه پدرانشان تحویل داده شود و مادران نمیتوانند این مدارک را دریافت کنند۔
لیلا زنی ۴۰ ساله است. یک دختر دانشجو و پسری ۱۲ ساله دارد و بهعنوان یک زن خانهدار بخش مهمی از کارهای فرزندان هم با اوست. لیلا میگوید وقتی از این بخشنامه مطلع شد قلبش شکست: «پیامکی برای ما ارسال شد که ضمن احترام به همه مادران کارنامه فرزندان شما تنها به پدر یا جد پدری داده خواهد شد.»
افسون میگوید: «در خانه ما کار فرزندان به طور کامل با من است. درس و مشق و بررسی عملکرد تحصیلیشان را شخصاً کنترل میکنم و همسرم دخالتی در این بخش ندارد. از همان ابتدا خودمان با هم قرار گذاشتیم که اینطور باشد. حتی چک مدرسه بچهها هم به اسم من است. بعد شما تصور کنید که به چنین مادری میگویند مدرک دیپلم فرزندتان را به شما تحویل نمیدهیم. وقتی این جمله را شنیدم دنیا دور سرم چرخید. شاید باورتان نشود که کارنامه را به خود دانشآموز تحویل میدهند، اما به مادرش نه. در دفتر مدرسه ایستاده بودم و فریاد میزدم.
میگفتم به چه حقی چنین ممنوعیتی ایجاد کردهاید؟ چک این مدرسه با حقوق من داده میشود آن وقت نمیتوانم مدرک پسرم را تحویل بگیرم؟ این حقیقت تلخ مادربودن در ایران است. حتی امضای شما برای اردو رفتن بچهها هم قابل استناد نیست. باید حتماً امضای پدر باشد. مگر اینکه قیمنامه پر کرده باشید و برگه آن در پرونده تحصیلی فرزند شما وجود داشته باشد. در غیر این صورت شما بهعنوان مادر هیچ حقی ندارید».
او تأکید میکند که این سلب حقوق مادران در همین حد باقی نمیماند: «فقط این موارد هم نیست. مثلاً شما نمیتوانید برای فرزند زیر ۱۸ سال به اسم خودش سیمکارت ایرانسل بگیرید. اما پدر میتواند چنین کاری کند. شما نمیتوانید فرزند خودتان را به راحتی بیمه کنید. حتی در بیشتر بانکها به شما اجازه نمیدهند به نام فرزندتان برایش حساب باز کنید. همه اینها به جرم این است که مادر هستید»
به گفته مدیر خانه امن زنان آسیبدیده شهر اراک: مردان زیادی هستند که از این خلأهای قانونی بهعنوان ابزاری استفاده میکنند تا همسر خود را مجاب به ماندن در زندگی کنند یا اینکه حتی هستند برخی مردان که قصدشان طلاق است اما فقط میخواهند با لجبازی زن را آزار دهند.
آنچه خواندید بخشی از گزارش روزنامه شرق بود.
#تبعیض_علیه_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from TeachingDemocracy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دوره تدریس دموکراسی
جلسه هفتم: مطالعه موردی چند کتاب درسی
در این جلسه به بررسی مفاهیمی از جمله «تضاد منافع» میپردازیم و تمرینهایی را برای اجرا در کلاس درس ارائه میکنیم.
https://youtu.be/SZhqjgv5Zos
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/loshqoo9uesi
https://t.me/joinchat/I8VZjKiaO3RjNTgx
جلسه هفتم: مطالعه موردی چند کتاب درسی
در این جلسه به بررسی مفاهیمی از جمله «تضاد منافع» میپردازیم و تمرینهایی را برای اجرا در کلاس درس ارائه میکنیم.
https://youtu.be/SZhqjgv5Zos
در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/loshqoo9uesi
https://t.me/joinchat/I8VZjKiaO3RjNTgx
میوههای درخت انقلاب خمینی
طرح از محمد یاوری
#کارتون #اعدام #خمینی #انقلاب۵۷ #طناب_دار #نوید_افکاری
مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://bit.ly/2wUaoQv
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از محمد یاوری
#کارتون #اعدام #خمینی #انقلاب۵۷ #طناب_دار #نوید_افکاری
مرتبط:
اعدام در ایران؛ سیاست هراس و انتقام
https://bit.ly/2wUaoQv
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from یاشار تبریزی
ناگفته های کنشگران سیاسی و مدنی داخل کشور به روایت یاشار تبریزی
گزارشی از آنچه بر من گذشت...
درود هممیهنان و همراهان گرامی:
در ساعت ۲۳ پنج شنبه شب ۴ شهریور هنگام بازگشت به خانه در پایانه شهریار در ماشین نشسته بودم که چند تا مسافر رو سوار کنم
سه جوان در پوشش مسافر وارد ماشینم شدند. گفتند پرند میری؟من هم که مسیرم پرند بود؛ چون چند روزی میگذشت که در پرند ساکن شده بودم،پذیرفتم. در طول راه،هر سه،ماسک بر صورت داشتند.صحبتهای کردیم که ساکن کجایی،چه میکنی و اهل کجایی...
تا رسیدیم به میدان استقلال" میدان اصلی شهر پرند "گفتند مسیر بعدیت کجاست؟گفتم فاز۶،گفتند پس ما را هم برسان به مجتمع نور، واقع در فاز پنج.پذیرفتم.بعد طی مسیر،نزدیکی های شهرک آسمان که بلوار خلوتی بود،خواستم با همسرم تماس بگیرم،رمز گوشی را باز کردم؛ناگهان مسافر جلو گوشی را قاپید و سویچ را درآورد و فرمان را سمت راست پیچوند که ماشین با برخورد به جدول کناری متوقف شد و سپر،گلگیر و چراغش شکست.از پشت یکی از آنها دست در گردنم انداخت و چاقو بر گردنم گذاشت و به همراه مسافر جلو،من را از پشت فرمون به صندلی کناری کشیده و محکم نگه ام داشتند در این حال متوجه سویچ در کفی ماشین شدم و برای اینکه کاری کرده باشم که شاید کسانی که از آنجا رد میشوند،متوجه شوند.سویچ را به بیرون پرتاب کردم. نفر سوم به سرعت بیرون رفت و سویچ را برداشت پشت فرمون نشست که ماشین و من را به بیان اطراف کمی جلوتر بردند. ماشین ایستاد. در باز شد و هر دو به زمین خوردیم. به شدت مرا با چاقو مورد ضرب و شتم قرار دادند و به فحاشی و تهدید من پرداخته که " یک ماه هست دنبالتیم حرامزاده میری و خفه میشی؛این بار نمیکشیمت دفعه بعد سرت را میبریم "
نزدیک ساعت یک در بیابان در حالی که روی شاهرگم و گوشم را بریده بودند و تمام سر و بدنم نیز زخمی بود،برای گزارش و شکایت به کلانتری ۱۸ پرند رفتم. متاسفانه افسر نگهبان به جای رسیدگی سریع و گزارش به گشت های موجود در منطقه،گفت سیستم قطع است و حتی شکایت من را در ارتباط با سرقت و زورگیری،ثبت نکرد. این روند سه روز ادامه داشت و هر بار علت عدم رسیدگی را،قطع سیستم بیان میکردند که یادم هست به افسر نگهبانی گفتم:چهل و سه ساله که سیستم قطعه...بلاخره پس از سه روز شکایتم ثبت شد و دو روز بعد در تماسی با من اعلام شد ماشین شما پیدا شده و مرا به کلانتری ۱۲ اندیشه فاز یک ارجاع دادند و بعد از طی مراحل متعدد، برای ترخیص ماشینم در پارکینگ امام علی در شهریار قرار اقدام نمودم.
پس از مشاهده ماشین با حضور کارشناس متوجه شدیم که باطری،کپسول LPG،گیت گاز،استارت ، رادیاتور،پخش،باند،دزدگیر،زاپاس،جک،کامپیوتر خودرو،جعبه ابزار،آچار چرخ،انژکتور و پمپ بنزین،جا شمع وایر... به سرقت رفته و تنها پیکر ماشین بر جای مانده است. و البته معلوم نیست چه زمانی بتوانم همین پیکره ی لختِ بر جای مانده از یک ماشین را بگیرم
پی نوشت:
سخنی صمیمانه با هموطنانم:
چند دهه از عمر من و هم سالانم که حدودا با شکل گیری جمهوری اسلامی در این کشور رشد کرده اند میگذرد و از زمانی که به بلوغ رسیده ام، این پرسش را از ایرانیان بسیاری که از من بزرگتر بوده اند نیز شنیده ام که در این کشور،امنیت چه معنایی دارد و جایگاه قانون کجاست؟ما کنشگران سیاسی و مدنی در طول چند دهه،شاهد رخدادهایی بی نظیر که به یک فاجعه شبیه بوده اند،بوده ایم.اما،من در طول روزهای اخیر عمیقا متوجه یک بی نظمی و بی اخلاقی محض در جامعه ایرانی که نتیجه ناکارامدی بنیادی و ریشه ای ساختار جمهوری اسلامی میباشد شدم.
در طول این روزها عمیقا دریافتم که مشگلات ما ایرانیان بسیار بحرانی و پیچیده می باشد و کنشگری مدنی برای مطالبه حقوق اولیه یک شهروند ایرانی،نه تنها هزینه های غیر قابل پیش بینی دارد؛ بلکه کنشگران بسیار تنها بوده اند و هستند و هیچ گونه حمایتی از آنها از طریق نهادهای گوناگون که نامهای پر طمطراق دارند،نمیشود.
تا جایی که فقط اندکی از دوستانم،با تماس هایشان،جویای حال من و یاری رسان من در شرایط سختی که در آن به سر میبرم شدند.
نهادهای حکومتی هم که وظیفه آنها برقراری امنیت،برای شهروندان میباشد به کنشگران مدنی و سیاسی که مورد آسیب قرار میگیرند،نه تنها،به آنها روی خوشی نشان نمیدهند؛بلکه ما شاهد بازداشت و دربند کردن این کنشگران که چیزی جز آبادی،آزادی و آرامش برای ایران نمیخواهند،بوده ایم.
منظور من از حمایت،روشی است که کنشگران مدنی برای پشتیبانی از هم،برای هم افزایی و همبستگی باهم پیش میگیرند و ما فاقد آن هستیم. اکنون متوجه میشوم که چگونه به خاطر پراکندگی و عدم ارتباط میان کنشگران،چه سیاسی و چه مدنی،در طول این چند دهه،آنها دچار مشگلات گوناگون،از تله های امنیتی تا زندان و مرگ شدند و صدایشان در زمان مناسب به عمق جامعه ایرانی،در ستوه مختلف آن نرسیده است
یاشار تبریزی تهران پرند
@yasharetabrizi 🔚
گزارشی از آنچه بر من گذشت...
درود هممیهنان و همراهان گرامی:
در ساعت ۲۳ پنج شنبه شب ۴ شهریور هنگام بازگشت به خانه در پایانه شهریار در ماشین نشسته بودم که چند تا مسافر رو سوار کنم
سه جوان در پوشش مسافر وارد ماشینم شدند. گفتند پرند میری؟من هم که مسیرم پرند بود؛ چون چند روزی میگذشت که در پرند ساکن شده بودم،پذیرفتم. در طول راه،هر سه،ماسک بر صورت داشتند.صحبتهای کردیم که ساکن کجایی،چه میکنی و اهل کجایی...
تا رسیدیم به میدان استقلال" میدان اصلی شهر پرند "گفتند مسیر بعدیت کجاست؟گفتم فاز۶،گفتند پس ما را هم برسان به مجتمع نور، واقع در فاز پنج.پذیرفتم.بعد طی مسیر،نزدیکی های شهرک آسمان که بلوار خلوتی بود،خواستم با همسرم تماس بگیرم،رمز گوشی را باز کردم؛ناگهان مسافر جلو گوشی را قاپید و سویچ را درآورد و فرمان را سمت راست پیچوند که ماشین با برخورد به جدول کناری متوقف شد و سپر،گلگیر و چراغش شکست.از پشت یکی از آنها دست در گردنم انداخت و چاقو بر گردنم گذاشت و به همراه مسافر جلو،من را از پشت فرمون به صندلی کناری کشیده و محکم نگه ام داشتند در این حال متوجه سویچ در کفی ماشین شدم و برای اینکه کاری کرده باشم که شاید کسانی که از آنجا رد میشوند،متوجه شوند.سویچ را به بیرون پرتاب کردم. نفر سوم به سرعت بیرون رفت و سویچ را برداشت پشت فرمون نشست که ماشین و من را به بیان اطراف کمی جلوتر بردند. ماشین ایستاد. در باز شد و هر دو به زمین خوردیم. به شدت مرا با چاقو مورد ضرب و شتم قرار دادند و به فحاشی و تهدید من پرداخته که " یک ماه هست دنبالتیم حرامزاده میری و خفه میشی؛این بار نمیکشیمت دفعه بعد سرت را میبریم "
نزدیک ساعت یک در بیابان در حالی که روی شاهرگم و گوشم را بریده بودند و تمام سر و بدنم نیز زخمی بود،برای گزارش و شکایت به کلانتری ۱۸ پرند رفتم. متاسفانه افسر نگهبان به جای رسیدگی سریع و گزارش به گشت های موجود در منطقه،گفت سیستم قطع است و حتی شکایت من را در ارتباط با سرقت و زورگیری،ثبت نکرد. این روند سه روز ادامه داشت و هر بار علت عدم رسیدگی را،قطع سیستم بیان میکردند که یادم هست به افسر نگهبانی گفتم:چهل و سه ساله که سیستم قطعه...بلاخره پس از سه روز شکایتم ثبت شد و دو روز بعد در تماسی با من اعلام شد ماشین شما پیدا شده و مرا به کلانتری ۱۲ اندیشه فاز یک ارجاع دادند و بعد از طی مراحل متعدد، برای ترخیص ماشینم در پارکینگ امام علی در شهریار قرار اقدام نمودم.
پس از مشاهده ماشین با حضور کارشناس متوجه شدیم که باطری،کپسول LPG،گیت گاز،استارت ، رادیاتور،پخش،باند،دزدگیر،زاپاس،جک،کامپیوتر خودرو،جعبه ابزار،آچار چرخ،انژکتور و پمپ بنزین،جا شمع وایر... به سرقت رفته و تنها پیکر ماشین بر جای مانده است. و البته معلوم نیست چه زمانی بتوانم همین پیکره ی لختِ بر جای مانده از یک ماشین را بگیرم
پی نوشت:
سخنی صمیمانه با هموطنانم:
چند دهه از عمر من و هم سالانم که حدودا با شکل گیری جمهوری اسلامی در این کشور رشد کرده اند میگذرد و از زمانی که به بلوغ رسیده ام، این پرسش را از ایرانیان بسیاری که از من بزرگتر بوده اند نیز شنیده ام که در این کشور،امنیت چه معنایی دارد و جایگاه قانون کجاست؟ما کنشگران سیاسی و مدنی در طول چند دهه،شاهد رخدادهایی بی نظیر که به یک فاجعه شبیه بوده اند،بوده ایم.اما،من در طول روزهای اخیر عمیقا متوجه یک بی نظمی و بی اخلاقی محض در جامعه ایرانی که نتیجه ناکارامدی بنیادی و ریشه ای ساختار جمهوری اسلامی میباشد شدم.
در طول این روزها عمیقا دریافتم که مشگلات ما ایرانیان بسیار بحرانی و پیچیده می باشد و کنشگری مدنی برای مطالبه حقوق اولیه یک شهروند ایرانی،نه تنها هزینه های غیر قابل پیش بینی دارد؛ بلکه کنشگران بسیار تنها بوده اند و هستند و هیچ گونه حمایتی از آنها از طریق نهادهای گوناگون که نامهای پر طمطراق دارند،نمیشود.
تا جایی که فقط اندکی از دوستانم،با تماس هایشان،جویای حال من و یاری رسان من در شرایط سختی که در آن به سر میبرم شدند.
نهادهای حکومتی هم که وظیفه آنها برقراری امنیت،برای شهروندان میباشد به کنشگران مدنی و سیاسی که مورد آسیب قرار میگیرند،نه تنها،به آنها روی خوشی نشان نمیدهند؛بلکه ما شاهد بازداشت و دربند کردن این کنشگران که چیزی جز آبادی،آزادی و آرامش برای ایران نمیخواهند،بوده ایم.
منظور من از حمایت،روشی است که کنشگران مدنی برای پشتیبانی از هم،برای هم افزایی و همبستگی باهم پیش میگیرند و ما فاقد آن هستیم. اکنون متوجه میشوم که چگونه به خاطر پراکندگی و عدم ارتباط میان کنشگران،چه سیاسی و چه مدنی،در طول این چند دهه،آنها دچار مشگلات گوناگون،از تله های امنیتی تا زندان و مرگ شدند و صدایشان در زمان مناسب به عمق جامعه ایرانی،در ستوه مختلف آن نرسیده است
یاشار تبریزی تهران پرند
@yasharetabrizi 🔚
«سه تا برادرم؛ محمود وطنپرست، علی وطنپرست، منوچهر وطنپرست. دو تا دخترم؛ جلیله صیادی، اعظم صیادی، دامادم غلام خوشبویی - سه تا برادر کشتند - غلام خوشبویی، ساسان خوشبویی، سیروس خوشبویی، دامادم، کرامت چنگیزی، که بعد از دستگیری نفهمیدیم چی شد. خواهرزادهام، جواد رحمانی ـ بچه یازده ساله ـ بردند کشتند. ای مرگت باد جمهوری اسلامی!»
این سخنان را عصمت وطنپرست در ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ مقابل دادگاه حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در دهه شصت، در سوئد به زبان آورد. او که به مادر عصمت مشهور است، از جمله «مادران خاوران» است؛ زنانی که فرزندان یا اعضای خانوادهشان در دهه شصت خورشیدی با اتهامات سیاسی مختلف به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و همواره خواهان پاسخگویی و محاکمه حکومت در قبال این جنایت هستند.
او که اهل شهرستان جهرم است، پس از کشتهشدن اعضای خانوادهاش به ناچار ایران را ترک کرد و راهی کشور سوئد شد. مادر عصمت در تمام این سالها صدای دادخواهیاش لحظهای خاموش نشده و با وجود غم بزرگ ازدستدادن عزیزانش و دوری اجباری از وطن، همچنان دادخواه خون قربانیان جنایات جمهوری اسلامی است. حکومتی که از همان ابتدای رویکارآمدن از کوچکترین قساوتی نسبت به مخالفان خود فروگذار نکرد.
در تابستان ۱۳۶۷ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران ـ که از طیفهای مختلف سیاسی و مذهبی بودند ـ در زندانهای جمهوری اسلامی به طور دستهجمعی اعدام شدند. در صورتی که بسیاری از آنان در حال گذراندن حکم حبس خود بودند یا حبسشان به پایان رسیده بود و آزاد نشده بودند. حسینعلی منتظری، قائممقام وقت ولیفقیه، در کتاب خاطراتش آورده است که پس از صدور فرمان روحالله خمینی برای اعدام این زندانیان، ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ تن از آنان اعدام شدند. البته سازمان عفو بینالملل تعداد اعدامشدگان را حدود ۵هزار نفر گزارش کرده است و برخی منابع دیگر تعداد این قربانیان را بیشتر ذکر میکنند.
شهریور سال ۱۳۸۸ عصمت وطنپرست به همراه جمعی از خانوادههای جانباختگان دهه شصت به «کارزار تدارک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندانهای ایران» پیوست. هدف این کارزار علاوه بر درخواست رسیدگی نهادهای حقوقی بینالمللی به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی، محاکمه تمامیت جمهوری اسلامی و مقامات دخیل در کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی در دهه شصت بود.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Esmat_Vatanparast
#عصمت_وطن_پرست #مادران_دادخواه #پروفایل #خاوران #یاری_مدنی_توانا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این سخنان را عصمت وطنپرست در ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ مقابل دادگاه حمید نوری، دادیار زندان گوهردشت در دهه شصت، در سوئد به زبان آورد. او که به مادر عصمت مشهور است، از جمله «مادران خاوران» است؛ زنانی که فرزندان یا اعضای خانوادهشان در دهه شصت خورشیدی با اتهامات سیاسی مختلف به دست جمهوری اسلامی کشته شدند و همواره خواهان پاسخگویی و محاکمه حکومت در قبال این جنایت هستند.
او که اهل شهرستان جهرم است، پس از کشتهشدن اعضای خانوادهاش به ناچار ایران را ترک کرد و راهی کشور سوئد شد. مادر عصمت در تمام این سالها صدای دادخواهیاش لحظهای خاموش نشده و با وجود غم بزرگ ازدستدادن عزیزانش و دوری اجباری از وطن، همچنان دادخواه خون قربانیان جنایات جمهوری اسلامی است. حکومتی که از همان ابتدای رویکارآمدن از کوچکترین قساوتی نسبت به مخالفان خود فروگذار نکرد.
در تابستان ۱۳۶۷ تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در ایران ـ که از طیفهای مختلف سیاسی و مذهبی بودند ـ در زندانهای جمهوری اسلامی به طور دستهجمعی اعدام شدند. در صورتی که بسیاری از آنان در حال گذراندن حکم حبس خود بودند یا حبسشان به پایان رسیده بود و آزاد نشده بودند. حسینعلی منتظری، قائممقام وقت ولیفقیه، در کتاب خاطراتش آورده است که پس از صدور فرمان روحالله خمینی برای اعدام این زندانیان، ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ تن از آنان اعدام شدند. البته سازمان عفو بینالملل تعداد اعدامشدگان را حدود ۵هزار نفر گزارش کرده است و برخی منابع دیگر تعداد این قربانیان را بیشتر ذکر میکنند.
شهریور سال ۱۳۸۸ عصمت وطنپرست به همراه جمعی از خانوادههای جانباختگان دهه شصت به «کارزار تدارک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در زندانهای ایران» پیوست. هدف این کارزار علاوه بر درخواست رسیدگی نهادهای حقوقی بینالمللی به وضعیت زندانیان سیاسی و عقیدتی، محاکمه تمامیت جمهوری اسلامی و مقامات دخیل در کشتار زندانیان عقیدتی و سیاسی در دهه شصت بود.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Esmat_Vatanparast
#عصمت_وطن_پرست #مادران_دادخواه #پروفایل #خاوران #یاری_مدنی_توانا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#اکبر_خرمدین اگر به جای مثلهکردن فرزندان خود تفسیر جدیدی از قرآن ارائه میداد یا نسبت به مواردی چون داستان ماهی و یونس شک میکرد، به جای ده سال زندان، اعدام میشد.
در جمهوری اسلامی، برای عقیده، مخالفت با حجاب و انتقاد از حکومت، احکامی ظالمانه و سنگینتر از پدر قاتل صادر میشود.
قطعا ما مخالف صدور حکم اعدام برای آقای خرمدین یا هر فرد دیگری هستیم.
اما موضوع صدور احکام سنگین برای باورمندان به عقایدی مغایر با روایت رسمی حکومت، مخالفان حجاب اجباری و ... است که حتی از مجازات قتل، با حکم سنگینتری مواجه میشوند.
#محسن_امیراصلانی
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در جمهوری اسلامی، برای عقیده، مخالفت با حجاب و انتقاد از حکومت، احکامی ظالمانه و سنگینتر از پدر قاتل صادر میشود.
قطعا ما مخالف صدور حکم اعدام برای آقای خرمدین یا هر فرد دیگری هستیم.
اما موضوع صدور احکام سنگین برای باورمندان به عقایدی مغایر با روایت رسمی حکومت، مخالفان حجاب اجباری و ... است که حتی از مجازات قتل، با حکم سنگینتری مواجه میشوند.
#محسن_امیراصلانی
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«بزرگترین قتل عام دستهجمعی را با بیتوجهی و تهیهنکردن واکسن به این ملت عرضه کردند. دخترعموی من باید دو تا بچه را بدون پدر بزرگ کنه؛ دو تا بچه که بزرگترینشان سه سالشه. اون هم بدون هیچ پشتیبانی از طرف حکومت. لعنت به خامنه ای خونآشام!»
----
«ما فقط منتظر دادخواهی و دادگاهیشدن فردی هستیم که ویروس کرونا رو منع کرد، و اون شخص کسی نیست به اسم سید علی.»
----
«فقط به این دلیل میخوابم که دیگه بیدار نشم.»
آنچه خواندید پاسخ سه تن از مخاطبان توانا به فراخوان ما بود که از شما خواسته بودیم که از رنج خود برای ما بنویسید تا بتوانیم پژواک صدای شما باشیم.
گفته بودیم که «این مصیبت بزرگی که مردم داخل ایران گرفتار آن شدند باید مکتوب بشود و به اطلاع مردم جهان برسد. ما در آموزشکده توانا تلاش داریم که صدای شما باشیم و پیامهای شما را با نام یا دون نام -بسته به انتخاب شما- منتشر کنیم.»
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdoso-1nNlRH52smML736I0OL747UOnUmgFEWolamu-HkhPgw/viewform
#خامنه_اى #کرونا
@Tavaana_TavaanaTech
----
«ما فقط منتظر دادخواهی و دادگاهیشدن فردی هستیم که ویروس کرونا رو منع کرد، و اون شخص کسی نیست به اسم سید علی.»
----
«فقط به این دلیل میخوابم که دیگه بیدار نشم.»
آنچه خواندید پاسخ سه تن از مخاطبان توانا به فراخوان ما بود که از شما خواسته بودیم که از رنج خود برای ما بنویسید تا بتوانیم پژواک صدای شما باشیم.
گفته بودیم که «این مصیبت بزرگی که مردم داخل ایران گرفتار آن شدند باید مکتوب بشود و به اطلاع مردم جهان برسد. ما در آموزشکده توانا تلاش داریم که صدای شما باشیم و پیامهای شما را با نام یا دون نام -بسته به انتخاب شما- منتشر کنیم.»
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdoso-1nNlRH52smML736I0OL747UOnUmgFEWolamu-HkhPgw/viewform
#خامنه_اى #کرونا
@Tavaana_TavaanaTech
مادر پویا چه جرمی مرتکب شده؟ مگر چه کار کرده؟ او مگر غیر از دادخواهی چه خواسته؟
فرزند رشیدش را در خیابان کشتهاید، از جان این مادر و این خانواده چه میخواهید؟
جامعه مدنی در برابر چنین رفتارهای خارج از ضابطهای نباید سکونت کند. وکلای دادگستری، فعالان مدنی، روزنامهنگاران و ...
#ناهید_شیرپیشه #پویا_بختیاری #دادخواهی
#یاری_مدنی #یاری_حقوقی
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرزند رشیدش را در خیابان کشتهاید، از جان این مادر و این خانواده چه میخواهید؟
جامعه مدنی در برابر چنین رفتارهای خارج از ضابطهای نباید سکونت کند. وکلای دادگستری، فعالان مدنی، روزنامهنگاران و ...
#ناهید_شیرپیشه #پویا_بختیاری #دادخواهی
#یاری_مدنی #یاری_حقوقی
#یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر نوید افکاری در اولین سالگرد به قتلرساندن فرزندش توسط جمهوری اسلامی:
من افتخار میکنم که پهلوانم در راه آزادی وطن به دست زالوهای خونخوار کشته شد. من این دیکتاتورها را نابود خواهم کرد.
پدر نوید و پدر امیر الوندی یکی از جانباختگان آبان ۹۸ هر کدام عکس فرزند آن دیگری را در آغوش دارند.
#نوید_افکاری #امیر_الوندی #آبان۹۸ #پهلوانان_نمیمیرند #نه_به_جمهوری_اسلامی #مقاومت_مدنی #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
من افتخار میکنم که پهلوانم در راه آزادی وطن به دست زالوهای خونخوار کشته شد. من این دیکتاتورها را نابود خواهم کرد.
پدر نوید و پدر امیر الوندی یکی از جانباختگان آبان ۹۸ هر کدام عکس فرزند آن دیگری را در آغوش دارند.
#نوید_افکاری #امیر_الوندی #آبان۹۸ #پهلوانان_نمیمیرند #نه_به_جمهوری_اسلامی #مقاومت_مدنی #دادخواهی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"خودمو پهن کردم کف حیاط، بدون روسری دویدم تو کوچه، اینقدر جیغ زدم سه کوچه اونورتر جمع شدن دم خونه ما. میگفتم منو ببرید دادگستری، ببرید زندان، ببرید یه جایی، تو پنج دقیقه صدام درنمیومد، گفتن دروغه، این اتفاقو نیفتاده...
یادم اومد باباش گفته
نمیخواستم باور کنم این اتفاق افتاده..."
روایت مادر #نوید_افکاری از لحظهای که پشت تلفن خبر اعدام پسرش را به او دادند. مادرها رازهایی از بچههایشان میدانند که هیچکسی نمیداند، مادر نوید رازها را یکی یکی در قلبش به یاد میآورد و برای پسری اشک میریزد که افتخار یک کشور است.
#بهیه_نامجو
#navid_afkari
#iran
ویدیو و متن از اینستاگرام هدیه کیمیایی
@Tavaana_TavaanaTech
یادم اومد باباش گفته
نمیخواستم باور کنم این اتفاق افتاده..."
روایت مادر #نوید_افکاری از لحظهای که پشت تلفن خبر اعدام پسرش را به او دادند. مادرها رازهایی از بچههایشان میدانند که هیچکسی نمیداند، مادر نوید رازها را یکی یکی در قلبش به یاد میآورد و برای پسری اشک میریزد که افتخار یک کشور است.
#بهیه_نامجو
#navid_afkari
#iran
ویدیو و متن از اینستاگرام هدیه کیمیایی
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from اتحادیه آزاد کارگران ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶سرود: «آفتابکاران جنگل»
ترانهسرا: «سعید سلطانپور»
صدا: «مادران خاوران»
#کلیپهای_اعتراضی
#ترانههای_اعتراضی
#سرودهای_اعتراضی
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
🆔
https://t.me/ettehad
ترانهسرا: «سعید سلطانپور»
صدا: «مادران خاوران»
#کلیپهای_اعتراضی
#ترانههای_اعتراضی
#سرودهای_اعتراضی
✉️ 🔚 tamas
https://t.me/Ettehadyeh20
🆔
https://t.me/ettehad
طالبان ایران و طالبان افغانستان در یک قاب!
هر دو شاخه طالبان از دموکراسی بیزار هستند!
تصویر پایین راهپیمایی زنان طرفدار طالبان است
#طالبان_ایران #طالبان #افغانستان #پناهیان #دموکراسی
@Tavaana_TavaanaTech
هر دو شاخه طالبان از دموکراسی بیزار هستند!
تصویر پایین راهپیمایی زنان طرفدار طالبان است
#طالبان_ایران #طالبان #افغانستان #پناهیان #دموکراسی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته چهار مامور به منزل شخصی خانم #ناهید_شیرپیشه مادر #پویا_بختیاری هجوم بردند و با فحاشی و تمام خانه او را تفتیش کردند و موبایل شخصی و وسایلش را ضبط کرده و با خود بردند. مادر پویا در خانه تنها بود و فشار روانی سخنی به او وارد کردند. هرچه فرياد زد جرم من چیست، پاسخی جز بیاحترامی، توهين و فحاشی نشنيد.
او در این ویدیو ماوقع را شرح میدهد.
بر ماست که در کنار خانوادههای عزیز از دست داده باشیم، حمایتشان کنیم و با همبستگی مسیر دادخواهی را ادامه دهیم.
دادخواهی یک حق است. ماموران حق ندارند با یک مادر چنین رفتاری کنند.
فعالان مدنی، وکلا، حقوقدانها و ... چه کمکی میتوانند به مادران دادخواه بکنند؟
#دادخواهی #مادران_دادخواه #یازی_مدنی #یاری_حقوقی #یاری_حقوقی_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در این ویدیو ماوقع را شرح میدهد.
بر ماست که در کنار خانوادههای عزیز از دست داده باشیم، حمایتشان کنیم و با همبستگی مسیر دادخواهی را ادامه دهیم.
دادخواهی یک حق است. ماموران حق ندارند با یک مادر چنین رفتاری کنند.
فعالان مدنی، وکلا، حقوقدانها و ... چه کمکی میتوانند به مادران دادخواه بکنند؟
#دادخواهی #مادران_دادخواه #یازی_مدنی #یاری_حقوقی #یاری_حقوقی_توانا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسماعیل بخشی ضمن انتشار ویدیوی کامل گروه سللا در دزفول نوشت:
«این گروه جوان و هنرمند بخاطر این اجرای زیبا توسط نهادهای انتظامی دزفول احضار شدند فرمانده انتظامی دزفول جوری میگه با آبروی شهر بازیکردن گویی این بچهها رو از سر دیوار مردم پایین کشیده مرد حسابی وجود بیخیر خودتون باعث بی آبرویی شهره بعد به این جوانهای هنرمند شهرمون که خیلی سنگین و رنگین نشستن زیبا نواختن و زیبا خوندن و تقدیم کردن به مردم تا وسط این همه بدبختی که شما براشون ساختید کمی دلاشون شاد بشه گیر دادن که آبروی شهر را بردن؟؟
قبل از انتخابات با تتلو برای جلب رضایت همین بچهها عکس یادگاری میگیرن بعد از انتخابات بدنبال آبروی رفته هستن...
وقتی میگم آیندهی تباه مردم افغانستان را ما زیسته ایم بخاطر همینه.
کلیپ کامل این موزیک ویدئو تقدیم به مردم عزیز و درود به گروه «سل لا» دمتون گرم کارتون عالی بود ازتون حمایت میکنیم همینجوری ادامه بدین مردم دوستون دارن ✌️»
نوشته جعفر ابراهیمی فعال صنفی معلمان را هم در اینستاگرام بخوانید.
@Tavaana_TavaanaTech
«این گروه جوان و هنرمند بخاطر این اجرای زیبا توسط نهادهای انتظامی دزفول احضار شدند فرمانده انتظامی دزفول جوری میگه با آبروی شهر بازیکردن گویی این بچهها رو از سر دیوار مردم پایین کشیده مرد حسابی وجود بیخیر خودتون باعث بی آبرویی شهره بعد به این جوانهای هنرمند شهرمون که خیلی سنگین و رنگین نشستن زیبا نواختن و زیبا خوندن و تقدیم کردن به مردم تا وسط این همه بدبختی که شما براشون ساختید کمی دلاشون شاد بشه گیر دادن که آبروی شهر را بردن؟؟
قبل از انتخابات با تتلو برای جلب رضایت همین بچهها عکس یادگاری میگیرن بعد از انتخابات بدنبال آبروی رفته هستن...
وقتی میگم آیندهی تباه مردم افغانستان را ما زیسته ایم بخاطر همینه.
کلیپ کامل این موزیک ویدئو تقدیم به مردم عزیز و درود به گروه «سل لا» دمتون گرم کارتون عالی بود ازتون حمایت میکنیم همینجوری ادامه بدین مردم دوستون دارن ✌️»
نوشته جعفر ابراهیمی فعال صنفی معلمان را هم در اینستاگرام بخوانید.
@Tavaana_TavaanaTech
بدون شرح!
- تصویر توییت ارسالی از همراهان
اگر در ایران زندگی میکنید، از کدام واکسن استفاده کردهاید؟
#برکت #واکسیناسیون_کرونا
@Tavaana_TavaanaTech
- تصویر توییت ارسالی از همراهان
اگر در ایران زندگی میکنید، از کدام واکسن استفاده کردهاید؟
#برکت #واکسیناسیون_کرونا
@Tavaana_TavaanaTech
«عدالت در جمهوری اسلامی در سه جمله!»
- متن و تصویر توییت ارسالی از همراهان
#اکبر_خرمدین #صبا_کردافشاری #عدالت #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
- متن و تصویر توییت ارسالی از همراهان
#اکبر_خرمدین #صبا_کردافشاری #عدالت #جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
ایرانیان زندانی تفکر طالبانی ملاها
طرح از محمد رنجبر
#ایران #طاابان_ایران #خامنه_اى #زندان #آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از محمد رنجبر
#ایران #طاابان_ایران #خامنه_اى #زندان #آزادی
@Tavaana_TavaanaTech
دیوارنویسی به یاد و نام نوید افکاری در خیابانهای شیراز در سالگرد قتل او توسط جمهوری اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from عزیز قاسم زاده لیاسی (عزیز قاسم زاده لیاسی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برخی از اعضای گروه موسیقی سل لا به خاطر اجرای این کلیپ در دزفول از طرف مقامات قضایی احضار شده اند.در شرایطی که جرم تعریف مشخص و مصادیق معین دارد، به جای حمایت از گروه های هنری،چنین خزان وار به بوستان هنر می وزند. در شرایطی که بسیاری از مجرمان دارای محکومیت قضایی و مختلسان و بانیان و عاملان بسیاری از فجایع، نه تنها مورد بازخواست واقع نمی شوند.بلکه به خاطر ناکارآمدی های پی در پی مقرب تر هم می شوند.طفل شادی به تعبیر درست استاد شفیعی کدکنی در این سرزمین گم شده است.کسانی در این ملک غلام غمناکی بودن را افتخار می دانند و دشمنی با طرب را انتشار می دهند.عبوسی را اسلام ناب و دستبوسی را صواب تام می پندارند.هنر را خوار می شمارند و هنرمند را زار می خواهند.سعادت را در سعایت خلاصه می کنند و رسالت خود را بر جنایت بنا می نهند.از رنجور کردن خلق پروا نمی ورزند و از مجهور کردن اسرار خلق ابایی ندارند.حریم خصوصی را حوزه عمومی می انگارند و حوزه عمومی را ملک شخصی می شمارند.پاسخگویی به شهروندان را دون شأن خویش می انگارند و مطالبه گری را با درفش و داغ بر دل ریش می گذارند و نمی دانند که مظلمه ی خلق را قفایی در پی است.
@Azizghasemzade
@Azizghasemzade
Forwarded from داوطلب
در نشست مجازی فعالان صنفی معلمان و کارگران چه گذشت: احیای مجامع عمومی الویت سازمانیابی تشکلهای مستقل
به گزارش تارنمای داوطلب؛ جلسه نقد و آسیبشناسی تشکلهای صنفی و مدنی مستقل، توسط جمعی از فعالان صنفی و مدنی معلمان و کارگران در فضای مجازی برگزار شد. محمد حبیبی ( معلم و فعال صنفی)، جعفر ابراهیمی( معلم و فعال صنفی) ، محسن عمرانی( معلم و فعال صنفی)، محمود بهشتی لنگرودی( معلم و فعال صنفی)، رضا شهابی (عضو سندیکای شرکت واحد و فعال کارگری)، رضا مسلمی( معلم و فعال صنفی)، عزیز قاسمزاده( معلم و فعال صنفی)، نرگس محمدی(فعال مدنی و سیاسی)، جعفر عظیمزاده (عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران و فعال کارگری)، علی نجاتی (عضو سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و فعال کارگری) و پروین اسفندیاری (فعال بازنشستگان) از جمله افرادی بودند که در این نشست مجازی به بیان مواضع و نظرات خود در خصوص آسیبشناسی تشکلهای صنفی مستقل پرداختند. فعالان صنفی در این نشست مجازی که در اپلیکیشن کلاب هاوس و در اتاقی با نام “معلمان ایران ۱” با حضور نزدیک به ۱۰۰ مخاطب برگزار شد، در نشست اول ( شنبه – ۱۳ شهریور) به نقد و آسیبشناسی تشکلهای صنفی مستقل پرداختند و در نشست دوم ( شنبه – ۲۱ شهریور) راهکارهای خود را در خصوص رفع موانع و چالشهای موجود ارائه کردند.
ادامه مطلب
https://davtalab.org/2021/1198/
@davtalaborg
خبرها و تحلیل های مسائل کارگری را در تارنمای داوطلب دنبال کنید.
https://davtalab.org
به گزارش تارنمای داوطلب؛ جلسه نقد و آسیبشناسی تشکلهای صنفی و مدنی مستقل، توسط جمعی از فعالان صنفی و مدنی معلمان و کارگران در فضای مجازی برگزار شد. محمد حبیبی ( معلم و فعال صنفی)، جعفر ابراهیمی( معلم و فعال صنفی) ، محسن عمرانی( معلم و فعال صنفی)، محمود بهشتی لنگرودی( معلم و فعال صنفی)، رضا شهابی (عضو سندیکای شرکت واحد و فعال کارگری)، رضا مسلمی( معلم و فعال صنفی)، عزیز قاسمزاده( معلم و فعال صنفی)، نرگس محمدی(فعال مدنی و سیاسی)، جعفر عظیمزاده (عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران و فعال کارگری)، علی نجاتی (عضو سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و فعال کارگری) و پروین اسفندیاری (فعال بازنشستگان) از جمله افرادی بودند که در این نشست مجازی به بیان مواضع و نظرات خود در خصوص آسیبشناسی تشکلهای صنفی مستقل پرداختند. فعالان صنفی در این نشست مجازی که در اپلیکیشن کلاب هاوس و در اتاقی با نام “معلمان ایران ۱” با حضور نزدیک به ۱۰۰ مخاطب برگزار شد، در نشست اول ( شنبه – ۱۳ شهریور) به نقد و آسیبشناسی تشکلهای صنفی مستقل پرداختند و در نشست دوم ( شنبه – ۲۱ شهریور) راهکارهای خود را در خصوص رفع موانع و چالشهای موجود ارائه کردند.
ادامه مطلب
https://davtalab.org/2021/1198/
@davtalaborg
خبرها و تحلیل های مسائل کارگری را در تارنمای داوطلب دنبال کنید.
https://davtalab.org
داوطلب
احیای مجامع عمومی الویت سازمانیابی تشکلهای مستقل - داوطلب
تقابل گفتارها، رویکرد ها و راهکارها ! در نشست کلاب هاوسی فعالان صنفی و مدنی معلمان و کارگران