آموزشکده توانا
56.6K subscribers
31.3K photos
37K videos
2.54K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
بی‌دادگاه انقلاب کرج، فرهاد شیخی، فعال کارگری، را به یک سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، دو سال اقامت اجباری در شهر دیواندره و دو سال منع زندگی در استان‌های البرز و تهران محکوم کرد.
قاضی سید موسی آصف‌الحسینی، این فعال کارگری را به اتهام
«فعالیت تبلیغی علیه نظام» به حبس تبعید و مجازات دیگر محکوم کرده است.
فرهاد شیخی در تاریخ ۷ خرداد ۱۴۰۲، در منزل شخصی خود واقع در هشتگرد بازداشت شده بود.

این فعال کارگری پیش از این هم سابقه بازداشت و محکومیت داشته است.

دانستن نام زندانیان هویت‌بخشی به خود و خانواده‌شان و صدای ایران‌بودن بسیار حائز اهمیت است. جمهوری اسلامی نباید بتواند در سکوت به خفقان و دربندکردن ایرانیان ادامه دهد.

#یاری_مدنی_توانا
#کارگران
#فرهاد_شیخی
#زندان
#تبعید
@Tavaana_TavaanaTech
«اگر خواستید شریفه محمدی را اعدام کنید، دو تا قبر بکنید!»

فرهاد میثمی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی سابق، پس از صدور حکم اعدام برای شریفه محمدی، فعال کارگری، نوشت:

«خواندم که شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت را به "اعدام" محکوم کرده‌اید. امید به آن می‌بندم که در مرحله‌ی تجدید نظر، غلبه‌ی نگرش عقلانی موجب شکسته‌شدنِ این ظلمِ قرون وسطایی شود.

در صورت غلبه‌ی این رویکرد فاجعه‌بار بر عقلانیتِ حقوقی، و اصرار بر تأیید حکم اعدام، به ناچار مقابل دادگاه انقلاب رشت به اعتصاب غذا (و نه امساک از غذا) خواهم نشست، به درخواستِ بازگشتن از حکم ظالمانه‌ای که موجب وهن این تمدنِ سترگ است و برای همگان خسارت‌بار.
اگر گوشی برای شنیدن تظلم‌خواهی نبود و همچنان اصرار بر اعدام شریفه محمدی داشتید، دو تا قبر بکنید!

۱۴ تیر ۱۴۰۳»

فریاد «نه به اعدام» از جای‌جای وطن‌مان برخاسته بیش از ۲۳ هفته است که زندانیان در اعتراض به صدور احکام اعدام، روزهای سه‌شنبه دست به اعتصاب غذا می‌زنند.
جامعه مدنی ایران چگونه می‌تواند از این کارزارهای نه به اعدام حمایت کند؟


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#شریفه_محمدی
#فرهاد_میثمی
@Tavaana_TavaanaTech
پایان پرونده ۷ زندانی سنی‌مذهب با اعدام همگی آن‌ها

سحرگاه امروز پنج‌شنبه چهارم مردادماه، حکم اعدام کامران شیخه، زندانی سنی‌مذهب، پس از تحمل بیش از ۱۴ سال حبس و شکنجه، در زندان ارومیه اجرا شد.
به این ترتیب پرونده ۷ زندانی سنی‌مذهب با اعدام همگی بسته شد.

کامران شیخه در یک پرونده مشترک با شش زندانی سنی‌مذهب، انور خضری، ایوب کریمی، قاسم آبسته، خسرو بشارت، داوود عبدالهی و فرهاد سلیمی، به اعدام محکوم شده بود. او امروز توسط جمهوری اسلامی به قتل رسید.

درباره شکنجه این هفت زندانی بارها نوشته بودیم و به قتل حکومتی آن‌ها اعتراض کرده بودیم وکلای بسیاری هم درباره نقایص پرونده حتی بر اساس قوانین قضائی جمهوری اسلامی اطلاع‌رسانی کرده بودند.
نکته اما اینجا ست که جمهوری اسلامی با هدف ایجاد ارعاب و خفقان دست به قتل حکومتی هم‌وطنان‌مان می‌زند و از عواقب اجتماعی و سیاسی آن هم واهمه‌ای ندارد.
در حالی‌که زندانیان روزهای سه‌شنبه هر هفته در اعتراض به حکم اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند و حتی از درون زندان هم فریاد نه به اعدام سر می‌دهند جامعه هم با آن‌ها همراه شده است. نهادهای بین‌المللی با ارائه آمار به جمهوری اسلامی هشدار می‌دهند اما دیکتاتور با هدف ایجاد ارعاب و طولانی‌کردن عمر خود ایرانیان را این‌چنین به کام مرگ می‌کشاند.

از کنار این اسامی به راحتی نگذریم. ۷ انسان که بیش از ۱۴ سال شکنجه و تهدید را تحمل کرده‌ بودند اعدام شدند.

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#کامران_شیخه
#انور_خضری
#ایوب_کریمی
#قاسم_آبسته
#داوود_عبدالهی
#خسرو_بشارت
#فرهاد_سلیمی
@Tavaana_TavaanaTech
شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد حکم اعدام شش زندانی اهل تسنن را به اتهام بغی صادر کرد.

حکم اعدام زندانیان اهل تسنن، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، حکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج ، تاج‌محمد خرمالی و مالک فدایی‌نسب که به اتهام بغی از سال ۱۳۹۴ در بازداشت به سر می‌برند، به اجرای احکام رفته است و اجرای آن قریب الوقوع است.

احکام اعدام  شش زندانی اهل تسنن توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی به ریاست قاضی علی رازینی بخاطر نبود ادله نقض و به شعبه هم عرض (شعبه چهار)ارسال شده بود و شعبه ۳۹ دیوان عالی حکم اعدام این شش زندانی را تایید کرد.

اما قاضی شعبه ۳۹ دیوان کیست و تا به حال چه احکامی را صادر کرده است؟
عزيزالله رزاقی
عزيز الله رزاقی متولد سال ۱۳۳۶، تحصيلات دوران ابتدايی و متوسطه خود را در ساری گذرانده و تحصيلات حوزوی را در حوزه های ساری و مشهد طی كردند. او در سال ۶۱ به قم مهاجرت كرده و مشغول به ادامه تحصيل در بحث درس خارج حوزه علميه قم و دروس دانشگاهی شد. رزاقی كه دارای مدرك كارشناسی ارشد جزا و جرم شناسي می باشند، در سال ۶۱ وارد كار قضايي شده و در دادگاه كيفری استان تهران اغاز به كار كرد و سپس مدتی در قم به عنوان دادستان و سرپرست دادسرای عمومی قم بود. وی پس از ان به عنوان مستشار شعبه ۲۷ ديوان عالی انتخاب شد و پس از ان از سال  ۹۷ به ریاست شعبه ۳۹ دیوان عالی به کار خود ادامه داد.

بخش کوچکی از افرادی که احکامشان توسط این قاضی در این شعبه تایید شد :
محمد ثلاث (اعدام شد)
محمد قبادلو (اعدام شد)
مجاهد کورکور(زیر حکم اعدام)
عباس دریس (زیر حکم اعدام)
سهند نور محمدزاده (تایید حبس)
خانواده قره حسنلو (تایید حبس)

محمود حاتمی، مستشار و محمد علی قاصدی معاون او در این شعبه است.

اما برگردیم به پرونده شش نفر که در خطر اعدام هستند.
در جریان همین پرونده به‌ جز این شش نفر که در خطر اعدام هستند، در دی‌ماه ۱۳۹۹، سه نفر دیگر، یعنی حمید راست‌بالا ، کجیر سعادت جهانی و محمدعلی آرایش به اتهام «بغی» از طریق عضویت در «حزب ‌الفرقان» و «جبهه همبستگی ملی اهل‌ سنت ایران» اعدام شدند و سه فرد دیگر هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند.

درباره چند و چون این پرونده اطلاعات زیادی در دسترس نیست اما اطلاعات در دسترس نشان از پرونده‌سازی برای تمامی این شهروندان اهل سنت توسط دستگاه امنیتی دارد :

- تعدادی از متهمین این پرونده در نامه‌هایی جمعی و فردی که منتشر شده است می‌گویند : برای ماه‌ها از تماس  با  خانواده محروم بوده و ۱۰ تا  ۱۲ ماه را در سلول انفرادی و تحت شکنجه قرار داشته‌اند، نمونه شکنجه‌ها : شلاق زدن‌های فراوان  و شوکرهای قوی به بدن. زدن اسپری فلفل به آلت تناسلی و مقعد و آویزان کردن از پا.

- همه افراد متهم دراین پرونده از حق داشتن وکیل محروم بوده‌اند. ان هم در پرونده ای که متهمین آن با اتهام بغی محکوم به اعدام هستند. زندانیان پیش از اعزام به دادگاه در اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ «بازرسی بدنی» شده‌اند و به آن‌ها اجازه داده نشد هیچ برگه‌ای، از جمله لوایح دفاعی که برای دفاع از خود در دادگاه آماده کرده بودند را، با خود از زندان خارج کنند.

- تهدید اعضای خانواده این شهروندان از سوی بازجوها : بازجوها به خانواده گفته‌اند چرا پی‌گیر پرونده می‌شوید ونیازی به گرفتن وکیل وجود ندارد. برای تحت فشار گذاشتن‌ زندانیان و شکنجه مضاعف، عده‌ای از اعضاء خانواده‌‌ها، پدر و مادر و همسران‌ را احضار و بازداشت کردند. 

- دخالت وزارت اطلاعات در امور و مسایل خانوادگی‌ که منجر به طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده تعدادی از متهمین این پرونده شده است. کارکرد این فشار این است که عملا زندانی کسی را نداشته باشد که پیگیر وضعیت او شود. طلاق ان هم در شرایطی که فرد در زندان است باعث فروپاشی ذهنی می‌شود.

-از هیچ یک از متهمین این پرونده نه اسلحه‌ای کشف شده و نه اساسا فعالیت مسلحانه‌ای داشته‌اند. با توجه به تعریف اتهام بغی چطور می‌شود این اشخاص را متهم به بغی و به اعدام محکوم کرد به جز سناریوسازی دستگاه امنیتی و فشار به قضات؟

با تمام این تفاسیر و پرونده سازی‌ها این پرونده یکبار به دلیل نبود ادله کافی در شعبه ۴۱ نقض شده بود اما دستگاه امنیتی با ارجاع پرونده به شعبه ای که بله قربان گو باشد حکم را تایید و سریعا به اجرای احکام ارسال کرد.

قاضی احمدیان با صدور مجدد حکم اعدام برای اعضای این پرونده، به یکی از خانواده های این پرونده می‌گوید: «حکم اعدام را دادم و رفتم (حرم) امام رضا توبه کردم.

همین یک‌جمله نشان می‌دهد قضات دستگاه قضایی هیچ استقلالی از خود ندارند.

#مالک_علی_فدایی_نسب
#فرهاد_شاکری
#عیسی_عیدمحمدی
#عبدالحکیم_عظیم_گرگیج
#عبدالرحمن_گرگیج
#تاج_محمد_خرمالی
#نه_به_اعدام
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مراسم دومین سالگرد جان‌باختن عرفان خزائی با حضور جمعی از خانواده‌های دادخواه و آسیب‌دیده‌های چشمی برگزار شد.

هستی خزائی، ضمن انتشار این ویدئو نوشت:

«به نام شادی
که از ما ربودند
گرفتن
محروم کردند
کشتند
دفن کردند
به نام رخت دامادیت که تن نکردی
وحسرتش تا ابد در قلبمان ماند
به نام عشق
که موج میزد در وجودت نازنین برادرم
به نام کام شیرینت
که ناکام ماند
کجایی،برادر
تالار،میهمان،گل ،شیرینی،همه وهمه فراهم بود
تو کجا بودی
تو کجا ماندی
همه آمدند
ماندن منتظر
چشم به راه نیامدی که نیامدی
من،سفره‌عقدت را چیدم,
گل خریدم
نبات گذاشتم
آب،آینه،عشق
تو نیامدی که نیامدی
باشد اشکالی ندارد
نیا میدانم جای ماندنت بهشتیست نیلی،ابدی
ولی مرا از احوالت بی خبر نذار
با تشکر از تمام خانواده های دادخواه و داغدیده
اقوام آشنایان، و دوستان عرفان که لطف کردن ودر مجلس گرامی داشت (دومین سالگرد )نام نیک عرفان حضور داشتند...
#یلدا_آقافضلی
#محمدرضا_اسکندری
#سپهر_اعظمی
#محمد_جامعه_بزرگ
#سیاوش_محمودی
#پژمان_قلی_پور
#نوید_بهبودی
#فرزین_معروفی
#محسن_شکاری
#ابوالفضل_امیرعطایی
#محسن_جعفرپناه
#مصطفی_کریم_بیگی
#فرهاد_مجدم
#امیررضا_همت_آزاد
آسیب دیده چشمی
#حسین_نادربیگی برادر عزیز و قهرمانم»


- عرفان خزایی جوان اهل شهریار، در سی شهریور و در جریان خیزش انقلابی مردم علیه جمهوری اسلامی، هدف گلوله نیروهای سرکوبگر قرارگرفت و جان باخت. مراسم چهلم عرفان به صحنه تظاهرات علیه حکومت تبدیل شد.

#عرفان_خزایی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
برای قهرمانان بی ادعای وطن می‌نویسم که به فراموشی سپرده شده‌ند

نامش فرهاد یگانه است، متولد یک خرداد ۱۳۵۰ زاده تهران!

فرهاد یگانه در روزهای پیش و پس از خرداد ۸۸، با برخی دوستانش در تمامی تجمع‌های جنبش مردمی سبز پیش از انتخابات و راهپیمایی‌های اعتراضات پس از انتخابات حضور داشت اما در تظاهرات خونین عاشورا ۸۸ در تهران زیر پل کالج فرهاد یگانه تیر می‌خورد و به شدت مجروح می‌شود:

فرهاد می‌گوید ما سه نفر بوديم که توسط اسلحه شات گان يگان ويژه نيروی انتظامی از ناحيه سر هدف قرار گرفتيم. البته يکی از لباس شخصی‌ها هم با کلت به مردم تيراندازی مستقيم می‌کرد و ما اصلا فکر نمی‌کرديم پليس هم با سلاح شليک مستقيم کند. اما تا من تيرانداز ضد شورش را ديدم، صورت نفر کناری‌ام متلاشی شد و نفر ديگر را آن طرف سر خيابان خارک زده بود. من که می خواستم به نفر کناری ام کمک کنم، پشت به تيرانداز بودم که به سر من شليک شد و نزديک به ۲۰۰ ساچمه آتشين به سر و بدنم اصابت کرد.

فرهاد می‌گوید پیش از اینکه تیر بخورد سه تن در اطراف او تیر خورده و در لحظه جان باخته‌اند. پس از مجروح شدن او، کسانی که او را به بیمارستان می‌رسانند تصور می‌کنند او نیز مرده است. فرهاد می‌گوید شايد مرگ راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر از اين زندگی باشد. آخر قبلا تجربه‌اش کرده‌ام، خيلی هم شيرين بود. نمی دانم خدا چرا مرا برگرداند به اين دنيای پر از ظلم و ستم. شايد قسمت بوده شاهد مظلوميت مردم ايران باشم.

فرهاد یگانه چندین بار تحت عمل جراحی در ایران قرار می‌گیرد و تا حدودی سلامتی خود را به دست می‌آورد. فرهاد برای دوری از اذیت و آزار مأموران امنیتی سرانجام از ایران خارج می‌شود و خود را به سوئد می‌رساند.
فرهاد در بیمارستانی در شهر Karlstad سوئد چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و دکتر‌ها چند ساچمه را از گوش او خارج کردند.

فرهاد شجاع و قهرمان برای آزادی کشورش به خیابان رفت و سهم او از آزادی شلیک ۲۰۰ ساچمه شد ، ساچمه های که بعد از گذشت ۱۵ سال در نزدیکی مغزش است دو ساچمه که از جمجه‌اش عبور کرد و وارد بافت مغزش شد که آسیب مغزی شدیدی ایجاد کرد و سمت چپ بدنش مادام‌العمر فلج شد و متاسفانه از کار افتاده شده است.

سکوت و فراموشی ما، زنده به گور کردن همگی ماست.

از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده


#عاشورا_خونین_۸۸
#فرهاد_یگانه
#عاشورای۸۸
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بر مزار جاویدنام پویا بختیاری، در پنجمین سالگرد جان‌باختن

مونا بختیاری، خواهر پویا، این تصویر را منتشر کرد و نوشت:


«۲۵ آبان پنجمین سالگرد #پویا_بختیاری در غیاب پدر،مادر،عمو و دایی پویا و با حضور #خانواده جاویدنام #فرهاد_مجدم و دکتر مهریار ظفرمهر و جو شدید امنیتی برگزار شد. به یاد #پسر_ایران که فرزند کسی بود و به امید طلوعی زیبا در ایرانی آزاد»


جمهوری لسلامی، پویا را کشت، پدر، مادر، دایی و عمویش را زندانی کرد. عمه‌اش هم به ناچار مهاجرت کرد. فشار بر این خانواده بسیار زیاد است و چندین بار خانه‌شان مورد هجوم نیروهای امنیتی قرار گرفته و نیز حساب‌های بانکی‌شان مسدود شده و کار و درآمدشان هم با اخلال مواجه شده است.


#من_هم_پسر_کسی_هستم #منوچهر_بختیاری #ناهید_شیرپیشه #مهرداد_بختیاری #آرین_شیرپیشه #خانواده_بختیاری #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پنجمین سالگرد جان‌باختن جاویدنام فرهاد مجدم، جوانی شیرازی که در شب ۲۶ آبان ۹۸ در مارلیک ملارد به‌دست مزدوران جمهوری‌اسلامی کشته شد. فرهاد همراه برادرانش سال‌ها دستفروشی کرد تا توانست مغازه‌ای برای فروش مانتو تهیه کند. اما چندی پس از آن که به آرزویش رسیده بود، در نزدیکی محل زندگی‌اش با گلوله‌های نیروهای سرکوبگر جمهوری‌اسلامی به قتل رسید.
متاسفانه مادر فرهاد، زنده‌یاد خانم #صدیقه_تورانی و یکی دیگر از مادران دادخواه آبان، در اردیبهشت‌ماه دو سال پیش در تصادفی کاملا مشکوک در مسیر کرج-قزوین کشته شدند.

ویدیو از صفحه فائزه مجدم

#فرهاد_مجدم #آبان۹۸ #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دکتر فرهاد میثمی، زندانی سیاسی سابق، در صفحه اینستاگرام خود نوشت که رضا خندان، بابت پرونده‌ی مشترکی که با او داشته و آن پرونده مختومه اعلام شده بود، بازداشت شده است!

او در نامه‌ای به قوه قضاییه به شرح زیر نوشت:

جناب آقای قوه‌ی قضاییه
سال ۹۷ در بهداری اوین، بنا به قولی که مبنی بر آزادی هم‌پرونده‌ای‌ام (آقای رضا خندان) داده شد، کنش کوچکم را پایان دادم. چهار سال و نیم بعد، در ۲۱ بهمن ۱۴۰۱ نیز، بدون هیچ‌گونه درخواست عفوی، بر مبنای نامه‌ای از زندان رجایی‌شهر آزاد شدم که در آن به مختومه شدنِ پرونده‌ برای هر دوی ما اشاره شده بود. حالا ورای همه‌ی اصول، رضا را برای همان پرونده‌ی مختومه بازداشت کرده‌اید. امیدوارم از این روالِ کاملاً غیرقانونی بازگردید. اگر همچنان اصرار دارید بر خلاف قول قبلی و رویه‌های قانونی، رضا خندان را هم به‌خاطرِ چند سنجاق‌سینه‌ در اعتراض به حجاب اجباری، سال‌ها در زندان نگه‌دارید، چاره‌ای نخواهیم داشت جز آن که با تحمّلِ شدایدی بر خودمان و از طریق ایستادگیِ مدنی، احترام گذاشتن به خودتان را به خودتان یادآوری کنیم.

فرهاد میثمی

farhad.meysami

فرهاد میثمی، که به تاکیدش بر کنش‌های کوچک مسالمت‌آمیز و مقاومت شگرفش در اعتصاب غذا، مشهور است، چند سال پیش به علت تولید سنجاق سینه در اعتراض به حجاب اجباری، بازداشت شده و چندین سال در زندان بود.

روز گذشته، خبر رسید که رضا خندان، زندانی سیاسی سابق و همسر نسرین ستوده، به خاطر همان پرونده بازداشت شده است.

#فرهاد_میثمی #نه_به_ححاب_اجباری #رضا_خندان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعری از فرهاد حافظی سمنانی، از زندان اوین

وقتمان در افق زندان است
و ساعت چند دقیقه به سکوت
می‌کنم در دل این خاموشی
تا ته دره افکار سقوط

هر یک از ثانیه‌ها، یک ساعت
حرکت عقربه‌ها آهسته
ساعت سرد و نفس‌گیر اوین
می‌زند چنگ به قلب خسته

در فراق لب سوزنده یار
بوسه‌ها بر لب سیگار زدن
پشت حسرت‌کده خاطره‌ها
خویش را در سر خود دار زدن

می‌زنم چند پک سنگین تا
ریه‌ها را پر از دود کنم
تا که دلتنگی و حسرت‌ها را
اندکی محو و مه‌آلود کنم

من و تنهایی و یک دفتر شعر
من و عصیان و تب قافیه‌ها
شاعری که نشده خاموش
پرحرف است در این ثانیه‌ها

خسته از این همه دیوار و حصار
می‌شود شعر پر پروازم
تا به لطف قلم و تیغ کلام
لرزه بر پیکر شب اندازم

در کنار همه آنان که
از غم مام وطن خون جگرند
گرچه با جرم صدا در قفسند
گفتنی گفته و فریادترند

دل دریایی‌شان صاف و زلال
گرچه در این قفس دلگیرند
با همه درد و پریشانی خویش
نفس عشق ز هم می‌گیرند

آب هر روز پر از دیروز است
دائماً حامله تکراریم
گرچه زندانی ظلمت شده‌ایم
چشم امید به فردا داریم

آسمانی که در این زندان است
آسمان هست ولی بی‌جان است
تنمان در قفس و دل اما
وسعتش عشق به یک ایران است

عشق ایران و تب آزادی
باوری سبز به پیروزی نور
از همین باور و عشق وطن است
که در این شب دلمان مانده صبور

گرچه دلتنگ ولی پابرجا
گرچه در بند ولی آزادیم
سرمان سبز و زبان‌هایمان سرخ
تا رسیدن به سحر فریادیم


فرهاد حافظی سمنانی که فرهاد آزرم نیز نامیده می‌شود، شاعر و ترانه‌سرا ست او در فضای مجاری در انتقاد از ظلم حکومت به مردم می‌نوشت که بازداشت و سپس به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. با اتهاماتی که برای نیروهای مبارز تبدیل به یک ترجیع‌بند تکراری و تلخ شده است؛ – اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور – فعالیت تبلیغی علیه نظام – توهین به رهبری – توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران امروز، هر گونه اقدام و انتقاد که از دید جمهوری اسلامی، نامطلوب قلمداد شود سریعا به امنیت کشور پیوند می‌خورد. بر این اساس است که هنرمندی چون فرهاد حافظی به «تبانی علیه امنیت کشور» متهم می‌شود.

از فرهاد حافظی بیشتر بدانید:
فرهاد حافظی؛ حبس به «جرم» ایران‌دوستی و مردم‌دوستی
https://tavaana.org/farhad-hafezi/

#فرهاد_حافظی #بیانیه #زندان_اوین #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
برای قهرمانان بی ادعای وطن می‌نویسم که به فراموشی سپرده شده‌ند

نامش فرهاد یگانه است، متولد یک خرداد ۱۳۵۰ زاده تهران!

فرهاد یگانه در روزهای پیش و پس از خرداد ۸۸، با برخی دوستانش در تمامی تجمع‌های جنبش مردمی سبز پیش از انتخابات و راهپیمایی‌های اعتراضات پس از انتخابات حضور داشت اما در تظاهرات خونین عاشورا ۸۸ در تهران زیر پل کالج فرهاد یگانه تیر می‌خورد و به شدت مجروح می‌شود:

فرهاد می‌گوید ما سه نفر بوديم که توسط اسلحه شات گان يگان ويژه نيروی انتظامی از ناحيه سر هدف قرار گرفتيم. البته يکی از لباس شخصی‌ها هم با کلت به مردم تيراندازی مستقيم می‌کرد و ما اصلا فکر نمی‌کرديم پليس هم با سلاح شليک مستقيم کند. اما تا من تيرانداز ضد شورش را ديدم، صورت نفر کناری‌ام متلاشی شد و نفر ديگر را آن طرف سر خيابان خارک زده بود. من که می خواستم به نفر کناری ام کمک کنم، پشت به تيرانداز بودم که به سر من شليک شد و نزديک به ۲۰۰ ساچمه آتشين به سر و بدنم اصابت کرد.

فرهاد می‌گوید پیش از اینکه تیر بخورد سه تن در اطراف او تیر خورده و در لحظه جان باخته‌اند. پس از مجروح شدن او، کسانی که او را به بیمارستان می‌رسانند تصور می‌کنند او نیز مرده است. فرهاد می‌گوید شايد مرگ راحت‌تر و لذت‌بخش‌تر از اين زندگی باشد. آخر قبلا تجربه‌اش کرده‌ام، خيلی هم شيرين بود. نمی دانم خدا چرا مرا برگرداند به اين دنيای پر از ظلم و ستم. شايد قسمت بوده شاهد مظلوميت مردم ايران باشم.

فرهاد یگانه چندین بار تحت عمل جراحی در ایران قرار می‌گیرد و تا حدودی سلامتی خود را به دست می‌آورد. فرهاد برای دوری از اذیت و آزار مأموران امنیتی سرانجام از ایران خارج می‌شود و خود را به سوئد می‌رساند.
فرهاد در بیمارستانی در شهر Karlstad سوئد چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و دکتر‌ها چند ساچمه را از گوش او خارج کردند.

فرهاد شجاع و قهرمان برای آزادی کشورش به خیابان رفت و سهم او از آزادی شلیک ۲۰۰ ساچمه شد ، ساچمه های که بعد از گذشت ۱۵ سال در نزدیکی مغزش است دو ساچمه که از جمجه‌اش عبور کرد و وارد بافت مغزش شد که آسیب مغزی شدیدی ایجاد کرد و سمت چپ بدنش مادام‌العمر فلج شد و متاسفانه از کار افتاده شده است.

سکوت و فراموشی ما، زنده به گور کردن همگی ماست.

از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده


#عاشورا_خونین_۸۸
#فرهاد_یگانه
#عاشورای۸۸
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعری از فرهاد حافظی سمنانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین

منم که در شب و زندان به درد می‌خندم
به نام حضرت انسان به درد می‌خندم

اگرچه غصه چو طوفان زند به افکارم
میان هجمه طوفان به درد می‌خندم

به مختصات اوین، بند تشنگان آزادی
کنار تک‌تک شیران به درد می‌خندم

اگرچه بر دل تبدار و جان پرترکم
نشسته حسرت باران، به درد می‌خندم

به حرمت خون و راه عاشقان وطن
میان آتش سوزان به درد می‌خندم

خوراک حاکم ظلمت غم و عزاداری است
اگرچه در غم یاران به درد می‌خندم

در عمق باور و قلبم چنان نشسته بهار
برای مرگ زمستان به درد می‌خندم

در انتظار روز واقعه سبز خواهم ماند
به نام خشم خیابان به درد می‌خندم

برای دیدن صبح خوب آزادی
میان این همه ویران به درد می‌خندم

پس از رسیدن فردا دوباره آبادی است
از این جهت آسان به درد می‌خندم

به جرم صرف قلم، به راه آزادی
به بند و ظلم حقیران به درد می‌خندم

ببخش مادر اگر شعر سرخ می‌گویم
برای مادرم ایران به درد می‌خندم

فرهاد حافظی سمنانی که فرهاد آزرم نیز نامیده می‌شود، شاعر و ترانه‌سرا ست او در فضای مجاری در انتقاد از ظلم حکومت به مردم می‌نوشت که بازداشت و سپس به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد. با اتهاماتی که برای نیروهای مبارز تبدیل به یک ترجیع‌بند تکراری و تلخ شده است؛ – اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور – فعالیت تبلیغی علیه نظام – توهین به رهبری – توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران امروز، هر گونه اقدام و انتقاد که از دید جمهوری اسلامی، نامطلوب قلمداد شود سریعا به امنیت کشور پیوند می‌خورد. بر این اساس است که هنرمندی چون فرهاد حافظی به «تبانی علیه امنیت کشور» متهم می‌شود.

از فرهاد حافظی بیشتر بدانید:
فرهاد حافظی؛ حبس به «جرم» ایران‌دوستی و مردم‌دوستی
https://tavaana.org/farhad-hafezi/

#فرهاد_حافظی #بیانیه #زندان_اوین #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، حبیب پیرمحمدی، عبدالرحمن گرگیج، عبدالباسط اورسن و عبدالحکیم عظیم گرگیج، شش زندانی سنی‌ مذهب محبوس در زندان وکیل‌ آباد مشهد، با نگارش نامه‌ ای از خشونت و رفتار غیرانسانی ماموران زندان پرده برداشتتند.

متن کامل این نامه، عینا در پی می‌آیند:
«با هم می‌توانیم دیکتاتور را سرنگون کنیم…
در زندان‌های دیکتاتور چه می‌گذرد؟!

به نام وطن که عشق هر انسانی است، در ذات پاک و شرافتمندش.

بار دیگر جنایت علیه بشریت بیداد می‌کند.

در این عصر دموکراسی، آزادی و برابری، خبرها و تصاویر از زندان‌های مخوف دیکتاتوری به وضوح بیانگر خون‌خواری دیکتاتور زمان، جنایتکار ملعون، بشار اسد لعنت‌الله علیه است که جان میلیون‌ها انسان را گرفته است.

این خود نمایانگر نفرت این دیکتاتورها از آزادی و برابری است. حال آنکه این جنایتکار شاگرد رژیم سفاک خامنه‌ای دیکتاتور می‌باشد.

با رفتن این جنایتکاران، جنایت‌های بسیار دیگری آشکار خواهد شد. متأسفانه بارها شاهد بوده‌ایم که در زندان‌های ایران چه بر سر هم‌وطنان بی‌دفاعمان آمده است. علیرغم شهادت و گواهی دادن هم‌وطنان، سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشری هیچ اقدام قاطعی انجام نداده‌اند.

ما باید هر روز شاهد جنایات جدید رژیم دیکتاتوری باشیم.

در زندان‌های سفاک چه می‌گذرد؟

بلاتکلیفی نزدیک به یک دهه پدرانی که فرزندانشان در نبودشان پدر شده‌اند.
حبس‌های طولانی‌مدت که خانواده‌ها را به مرز فروپاشی، فقر و فساد کشانده است.
جوانانی که در این زندان‌ها تمام موهایشان سفید شده و پدر و مادرشان در فراق آن‌ها سکته کرده‌اند.
طلاق، بی‌سرپرستی و هزاران جنایت دیگر.
حال آنکه از حربه‌ای به نام “توهم” استفاده می‌کنند و زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی را توسط نوکران خود در خدمات زندان، با گستاخی تمام کتک می‌زنند. فیلم‌ها را از حافظه دوربین‌های زندان پاک می‌کنند و می‌گویند این‌ها دروغ زندانیان است نسبت به مسئولان نظام. نمونه ای از این جنایت مدتی قبل در بند ۶/۱ رقم خورد.

ما زندانیان سیاسی و عقیدتی خواستار این هستیم که سازمان ملل و جوامع حقوق بشری پرده از زندان‌های مخوف رژیم دیکتاتوری بردارند و این دیکتاتورها را پاسخگو کنند تا دیگر این اعمال ضد انسانی تکرار نشود و بتوانیم در صلح و آرامش، آینده‌ای زیبا را برای آیندگان به میراث بگذاریم.

و سخن آخر: فراموش نکنیم عزیزانمان در بند استبداد پرپر و خشکیده شدند. یاد عزیزانمان که در زندان‌ها هستند و خانواده‌های جاویدنامان، فداکار راه آزادی وطن را همیشه فریاد می‌زنیم. همه با هم برای آزادی وطن.»

در خصوص نویسندگان این نامه گفتنی است، عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پرونده‌ای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را از بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب ‌الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل ‌سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال جاری، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.

در رابطه با حبیب پیرمحمدی، دیگر زندانی سنی مذهب نیز قابل ذکر است، او در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ در محل کار خود بازداشت و پس از ۱۰۳ روز بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد به زندان وکیل‌آباد منتقل شد. وی مورخ ۵ اسفند ۱۳۹۷ توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی هادی منصوری از بابت اتهاماتی چون “بغی”، “اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی” و “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به مجموع ۲۲ سال حبس تعزیری محکوم شد که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، پانزده سال حبس به عنوان مجازات اشد برای او اجرا خواهد بود.

منبع: هرانا

#عیسی_عیدمحمدی، #فرهاد_شاکری، #حبیب_پیرمحمدی، #عبدالرحمن_گرگیج، #عبدالباسط_اورسن  #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech