آموزشکده توانا
54.2K subscribers
33.1K photos
38.3K videos
2.55K files
19.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت روز جهانی مقابله با خشونت علیه زنان باید بدونیم که…

خشونت همیشه کبودی روی پوست نیست.
گاهی یک کلمه‌ است.
یا یک محدودیت نانوشته ‌است.

نباید سکوت کنیم فقط به این دلیل که جامعه به شنیدنش عادت نکرده

بیاین حامی باشیم و به دیگران هم آموزش بدیم که حق قربانی خشونت، حمایت و همدلیه نه طرد و سکوت.
به اشتراک بذار و سفیر آگاهی باش🌱

🔸فکر می‌کنی کدوم نوع خشونت به چشممون عادی شده؟

برامون بنویسید، این سکوت‌ها رو باید شکست.
.
.
متن و ویدیو از :
javoone_group
.
.
#سکوت #زنان #پلتفرم_سلامت_روان #جوونه #خشونت_علیه_زنان #روانشناس #سلامت_روان #اگاهی #روز_جهانی_خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سال‌ها ست که زنان ایرانی با تحجر تحت هر عنوانی مبارزه می‌کنند و تاسف‌آور این‌که جمهوری اسلامی مروج زن‌ستیزی در جامعه است.
۱۶ روز نارنجی، از ۲۵ نوامبر تا ۱۰ دسامبر روزهای آگاه‌سازی در مورد خشونت علیه زنان است و فعالان حقوق زنان در سراسر دنیا فعالیت‌هایی را ترتیب می‌دهند.
سکوی قهرمانی
طرح از رضا عقیلی
https://tavaana.org/march8womenday/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_خشونت_علیه_زنان #خشونت_علیه_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
روشنک مولایی، دختری که موتورسیکلت‌سوار آزارگر جنسی را هل داده بود، چهارشنبه گذشته از زندان قرچک ورامین آزاد شده است.

بر اساس اطلاعات منتشرشده از سوی کانون زنان ایرانی: «قاضی دادگاهی که به صورت آنلاین برگزار شده بود، برای او مجازات شلاق صادر کرده است.
روشنک مولایی موقع آزادی از زندان وضعیت جسمی و روحی خوبی داشته‌ وبه‌ هنگام خداحافظی با هم‌بندانش به آنها گفته که «شلاقم را خوردم و دارم می‌رم.»
این کانون افزوده است: «مشخص نیست که حکم شلاق روشنک مولایی چقدر بوده و چگونه اجرا شده است.

روشنک از فعالان مبارزه با حجاب اجباری است و پیش‌تر در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی نیز بازداشت شده بود.
او در بازداشت اخیرش بیش از بیست روز در زندان قرچک به‌سر برده ‌است.»

#روشنک_مولایی_علیشاه #روشنک_ملایی_عالیشاه #حجاب_عفاف #خشونت_علیه_زنان #شلاق #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_پوشش_اجباری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دختر نوجوان ۱۷ ساله‌ای در پیرانشهر توسط پدرش به قتل رسید.
این قتل دلخراش با «انگیزه ناموسی» صورت گرفته است. کانی عبدالهی دختر ۱۷ ساله با ضربات متعدد چاقو مورد حمله قرار گرفت و با وجود این‌که به بیمارستان منتقل شده بود جان خود را از دست داد. کانی را به بهانه ارتباط با یک پسر به قتل رسانده‌اند.

فقدان مجازات مناسب قانونی برای خشونت‌های ناموسی علیه زنان و به ویژه عدم جرم‌انگاری خشونت خانگی علیه آنها از دلایل موثر در عدم کاهش این نوع از خشونت در ایران است.

تجویز قتل زن توسط شوهر به دلیل خیانت جنسی در قوانین، نبود مجازات مناسب برای پدرانی که فرزندان خود را به قتل می‌رسانند، فقدان مجازات مناسب جایگزین قصاص نفس برای جرم قتل عمد و به ویژه برخورد همراه با تساهل و تسامح دستگاه قضایی با قاتل در پرونده‌های مربوط به زن‌کُشی از مواردی است که قوانین موضوعه در ایران را به مجوزی قانونی برای اعمال خشونت علیه زنان تبدیل کرده است.

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#خشونت_علیه_زنان
#قتل_ناموسی
@Tavaana_Tavaanatech
پدر و برادر دختری ۱۷ ساله او را در حالی که فرزندش را در آغوش داشت با ۱۶ گلوله به قتل رساندند.
روز گذشته خبر قتل هولناک عاطفه زغیبی؛ دختر ۱۷ ساله‌ای در شهر شوشتر واقع در استان خوزستان منتشر شد.
یک پدر ۱۶ گلوله به دختر نوجوانش شلیک کرده آنهم در حالی که نوزادش در آغوشش بوده.
این جنایات در کشورمان تکرار می‌شود و چه بسا نام‌ها فراموش شوند رومینا عاطفه کانی مبینا ...
تبریک می‌گم دختره!
طرح از مانا نیستانی
https://tavaana.org/congratulations/
مانا نیستانی
فقدان مجازات مناسب قانونی برای خشونت‌های ناموسی علیه زنان و به ویژه عدم جرم‌انگاری خشونت خانگی علیه آنها از دلایل موثر در عدم کاهش این نوع از خشونت در ایران است.
تجویز قتل زن توسط شوهر به دلیل خیانت جنسی در قوانین، نبود مجازات مناسب برای پدرانی که فرزندان خود را به قتل می‌رسانند، فقدان مجازات مناسب جایگزین قصاص نفس برای جرم قتل عمد و به ویژه برخورد همراه با تساهل و تسامح دستگاه قضایی با قاتل در پرونده‌های مربوط به زن‌کُشی از مواردی است که قوانین موضوعه در ایران را به مجوزی قانونی برای اعمال خشونت علیه زنان تبدیل کرده است.

@mananey
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#خشونت_علیه_زنان
#قتل_ناموسی

@Tavaana_Tavaanatech
در دو هفته اخیر حداقل ۷ زن توسط مردان خانواده خود به قتل رسیده‌اند.

از ابتدای بهمن‌ماه تا امروز، خبر قتل ۷ زن از جمله دو دختر نوجوان توسط پدر، همسر و بستگان خود در شهرهای کرمانشاه، شوشتر، اسدآباد، بروجرد، مراغه، پیرانشهر و اسلام‌آباد غرب منتشر شده است.
دقت کنید این مواردی بوده که رسانه‌ای شده است. نکته حائز اهمیت دیگر استفاده مقامات جمهوری اسلامی از «اختلاف خانوادگی» به جای «انگیزه‌های ناموسی» است.
جدا از نقش فرهنگ، آموزش اشتباه و مواردی از این قبیل، قوانین جاری کشور احتمال وقوع چنین قتل‌هایی را افزایش می‌دهند.

مطابق ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی قصاص در صورتی ثابت می‌شود که مرتکب پدر یا از اجداد پدری مجنی علیه نباشد. بنابراین یکی از شرایط قصاص فقدان رابطه پدر و فرزندی میان قاتل و مقتول است.

مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، پدر در جایگاه ولی دم در قتل فرزند قصاص نمی‌شود، بلکه قصاص تبدیل به دیه و تعزیر می‌شود. همین قانون موجب شده که اغلب قاتلان در «قتل‌های ناموسی»، از قبل خود را از مجازات‌های سنگین معاف بدانند.


#قتل_ناموسی #قانون_مجازات_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی #خشونت_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شکنجه و ضرب‌وشتم دو زن در پیرانشهر توسط نیروهای امنیتی

روز شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳، نیروهای اطلاعات سپاه در شهرستان پیرانشهر دو زن به نام‌های استی چغر، ۸۰ ساله، و سعادت بایزیدی، ۴۵ ساله را مورد شکنجه و ضرب‌وشتم شدید قرار دادند. شدت خشونت به حدی بوده که ۶ دندان سعادت بایزیدی شکسته است.

بر اساس گزارش‌های محلی، این دو زن که مادربزرگ و مادر فرزین توت، فعال سیاسی مقیم اقلیم کردستان عراق، هستند، هنگام یورش نیروهای امنیتی به منزلشان هدف حمله قرار گرفتند. نیروهای مهاجم علاوه بر تخریب وسایل خانه، با خشونت اعضای خانواده را مورد ضرب‌وشتم قرار داده‌اند.

#پیرانشهر #خشونت #نه_به_جمهورى_اسلامى
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دلارا جهاندیده، زنی که از سوی شوهرش مورد حمله قرار گرفته بود، جان باخت
«دادبان» در خبری اختصاصی نوشت:
دلارا جهاندیده، زن ۳۸ ساله ساکن جهرم که روز سه روز پیش (سه‌شنبه ۷ اسفند) از سوی همسرش مورد حمله و ضرب و شتم شدید قرار گرفته بود، جان باخت.
این زن پس از دو روز بستری در بیمارستان پیمانیه شهر جهرم، در حالتی که در نتیجه صدمات وارده به کما رفته بود، نهایتا روز پنجشنبه ۹ اسفند، جان خود را از دست داده است.

«دادبان» سه روز پیش از مصدومیت شدید این زن در نتیجه خشونت همسرش خبر داده بود.
همسر دلارا جهاندیده در مقابل خانه مادر و پدر دلارا به وی حمله کرده و با یک چوب به شدت بر سر او ضربه می‌زند که در نتیجه این ضربه، جمجمه دلارا خُرد شده و به کما می‌رود.
یک منبع مطلع در این زمینه به «دادبان» گفته بود:
دلارا جهاندیده از دو ماه پیش قصد جدایی از همسرش را داشت، اما همسرش با جدایی مخالف بود و بارها او را تهدید به مرگ و اسیدپاشی کرده بود.

به گفته این منبع آگاه، ۴۰ روز پیش همسر دلارا، یکبار تلاش می‌کند تا او را در خواب خفه کند، اما موفق به این کار نمی‌شود و دلارا پس از مدتی بیهوشی مجددا به هوش می‌آید.
آنطور که این منبع گفته، تلاش‌های دلارا و خانواده او پس از اقدام به قتل همسرش برای دادخواهی فایده‌ای نداشته و با وجود آثار کبودی شدید روی گردن و تایید پزشکی قانونی، اما دادگاه هیچ اقدام فوری برای تامین امنیت دلارا انجام نمی‌دهد.

عامل قتل دلارا (همسرش) پس از این حمله متواری شده بود اما بعدا بازداشت شد.

روزی نیست که خبر زن‌کشی در ایران منتشر نشود جمهوری اسلامی وقیحانه قتل زنان را با صبغه ناموسی معرفی می‌کند و به جامعه و به جهان القا می‌کند که این خواست جامعه بوده. اجازه ندهیم این اخبار عادی شود.


#دلارا_جهاندیده #زنکشی #خشونت_علیه_زنان
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
زن‌کشی، مرگ یک زن نیست؛ مرگ وجدان جمعی است

هر بار که زنی کشته می‌شود، تکه‌ای از وجدان جمعی ما فرو می‌ریزد. این جنایت‌ها اتفاقات خانوادگی نیستند، بلکه بخشی از یک نظم تاریخی، حقوقی و فرهنگی هستند. با پنهان کردن عنوان این قتل‌ها زیر واژه خانواده، به تکرار آن دامن خواهیم زد.

زن‌کشی، قتل یک فرد نیست؛ مرگ معنای عمیقی دارد. مرگی که نه‌تنها جان یک زن را می‌گیرد، بلکه رشته‌های ناپیدای وجدان یک جامعه را می‌گسلد. هر بار که زنی به دست مردی، شوهری، پدری یا برادری کشته می‌شود، تاریخ دوباره خون‌آلود می‌شود.
این قتل‌ها نه واکنش‌های آنی‌اند، نه تصادفاتی دردناک، زن‌کشی میوه‌ای تلخ است که هر بار از درختی کهن و ریشه‌دار سربرمی‌آورد؛ درختی که ریشه‌اش در قانون، خاکش در سنت و آبش در باورهای فرهنگی جاری است. با این‌همه، رسانه‌ها و جامعه اغلب این فاجعه را با واژگانی آرام و گمراه‌کننده مانند: «قتل خانوادگی»، «قتل ناموسی»، «اختلاف زناشویی» و «غیرت مردانه» روایت می‌کنند. این واژه‌ها نه‌تنها حقیقت را پنهان می‌کنند، بلکه ساختار خشونت را بی‌هویت می‌سازند.

ناموس و غیرت، واژه‌هایی هستند که همچون زنجیری بر گردن زنان سنگینی می‌کنند؛ از همان لحظه‌ای که زنی برای نخستین بار این واژه‌ها را از زبان پدر، برادر، همسر یا حتی غریبه‌ای می‌شنود، این زنجیر را به‌عنوان باری سنگین و زخمی کاری بر جان خود حمل می‌کند. قتل زنان به نام «ناموس»، نه‌تنها محصول ذهنیت‌های بیمار و سلطه‌جویانه است، بلکه نتیجه‌ی سیستمی است که در دل خود، قدرت را در دستان مردان می‌گذارد تا خشونت خود را در پوشش «حق» توجیه کنند. زن‌کشی، یک حادثه‌ یا اتفاق خانگی نیست. زنی که در سکوت، در اتاق خواب، در انباری خانه و یا در کوچه‌ای خلوت، به دست مردی که او را «ناموس» خود می‌خواند، کشته می‌شود، یک جنایت فرهنگی است. جنایتی که جامعه با تعارف و ترحم به قاتل، دل می‌سوزاند. قانون یک پدرِ قاتل را نمی‌کشد، اما زنی عاشق را مجرم می‌داند. فرهنگ، مرگ زن را توجیه می‌کند و خشم مرد را غیرت می‌نامد و رسانه، خشونت را بی‌طرفانه نقل می‌کند، بی‌آن‌که به ریشه‌های آن بپردازد.

زن‌کشی تنها یک رویداد نیست، بلکه یک سیستم پیچیده است؛ از مدرسه‌ای که در آن به دختر سکوت می‌آموزد و به پسر قدرت، تا قانونی که برای خون زن، بهایی اندک قائل است و رسانه‌ای که جنازهٔ زن را می‌پوشاند، اما چاقوی مرد را نه… این‌ها مجموعه‌ای از قوانین، سنت‌ها و آموزش‌هایی هستند که زن را به سکوت و مرگ سوق می‌دهد و مرد را به سلطه و مصونیت تشویق می‌کند.

زنان، قربانیان خاموش مفاهیم‌ مردسالارانه‌اند. «ناموس» و «غیرت»، واژه‌هایی که ما از کودکی می‌شنویم، بی‌آنکه بدانیم چگونه به جان اندیشه‌هایمان رخنه کرده‌اند و چگونه مرز عشق و خشونت، حمایت و سلطه‌گری، احترام و تملک را در ذهنمان مخدوش ساخته‌اند. واژه‌هایی که در ظاهر بی‌ضررند، اما در عمل برای توجیه خشونت، سرکوب و قتل به کار می‌روند.

ما مسئول واژه‌هایی هستیم که بر زبان می‌آوریم. باید واژه‌ها را از نو نوشت. باید فریاد زد که زن‌کشی، جنایتی فرهنگی است، نه حادثه‌ای در خانواده، باید سیستم را افشا کرد و صدای زنانی شد که پیش از آن‌که فریاد بزنند، خاموش‌شان کرده‌اند.

زن‌کشی، آینه‌ای است که ما را نشان می‌دهد. اگر از آن روی برگردانیم، تصویر محو نمی‌شود؛ فقط تاریک‌تر می‌شود و تا زمانی که این ساختار پابرجاست، ما هر هفته خبری خواهیم شنید و هر بار وانمود خواهیم کرد که شوکه شده‌ایم.

اما جامعه‌ای که مرد در آن می‌کُشد و قانون برای او مماشات می‌کند، چگونه می‌خواهد به زن حق زیستن دهد؟ زن در چنین سرزمینی، جز با ترس چگونه زندگی کند؟

ما به این خشونت عادت کرده‌ایم. متاسفانه خبر زن‌کشی دیگر برای ما به اندازه کافی شوکه‌کننده نیست، چون همه به این وضعیت خو گرفته‌ایم. اما اگر سکوت کنیم، تنها شاهد نیستیم؛ شریک جرم خواهیم بود.

سیاوش آبان
پنجم آپریل ۲۰۲۵

ـ سیاوش، هنرمند ایرانی ساکن آلمان و از مخاطبان توانا است، که مطلب و پوستر را برای ما ارسال کرده است.

ـ در طی روزها و هفته‌های اخیر، موارد متعددی از زن‌کشی و قتل ناموسی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

قوانین ناعادلانه جمهوری اسلامی، نظام آموزشی مردسالار و برنامه‌های سیستم تبلیغات حکومت تسهیل‌گر و توجیه‌گر قتل‌های ناموسی هستند.

مرتبط:
میزگرد «کالبدشکافی قتل‌های ناموسی در ایران»:
https://tavaana.org/fa/Live_HonorKilling

قتل‌های ناموسی، پروین بختیاری نژاد: خشونت علیه زنان
http://bit.ly/1HFkkvV

#خشونت_علیه_زنان #زن_کشی #قتل_ناموسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

چرا حکومت‌های دیکتاتوری مانند جمهوری اسلامی گفت‌وگو با مردم را محدود یا به‌کلی نفی می‌کنند؟

پاسخ این پرسش را باید در ماهیت قدرت‌طلبانه و انحصارگرای چنین حکومت‌هایی جست‌وجو کرد. در نظام‌هایی که مشروعیت خود را نه از مشارکت مردم، بلکه از ایدئولوژی و سرکوب استخراج می‌کنند، گفت‌وگو تهدیدی جدی برای ساختار قدرت محسوب می‌شود.

گفت‌وگو به‌معنای شنیدن صدای دیگران، به‌ رسمیت شناختن تفاوت‌ها و پذیرش این واقعیت است که حقیقت می‌تواند چند وجهی باشد. اما حکومت‌های تمامیت‌خواه، حقیقت را امری مطلق و انحصاری می‌دانند که تنها از زبان خودشان بیان می‌شود. به همین دلیل، آن‌ها از هر امکان برای حذف صدای مخالف استفاده می‌کنند؛ از سانسور و سرکوب رسانه‌ها گرفته تا سرکوب سازمان‌یافته مخالفان فکری، عقیدتی و حتی فرهنگی.

نتیجه‌ این سیاست سرکوبگرانه، چیزی جز انباشت نارضایتی، افزایش بی‌اعتمادی عمومی، گسترش شکاف‌های اجتماعی و در نهایت، بروز خشونت‌های پنهان و آشکار نیست. جامعه‌ای که امکان گفت‌وگوی آزاد ندارد، به‌تدریج به میدان نفرت، سوء‌تفاهم و خشونت بدل می‌شود. خفقان گفت‌وگو، آزادی‌های فردی را قربانی می‌کند و جامعه را از پویایی، خلاقیت و همزیستی مسالمت‌آمیز تهی می‌سازد.

آیا انکار گفتگو به معنای انکار خود مردم نیست؟
و آیا ادامه‌ این مسیر، جز به انزوا و فروپاشی درونی یک جامعه می‌انجامد؟

این پرسش‌ها باید در فضای عمومی، بدون هراس و سانسور، مطرح و شنیده شوند. زیرا بدون گفت‌وگو، حقیقت دفن می‌شود و جامعه، آرام‌آرام به سوی سکوتی خطرناک پیش می‌رود.

#گفتگو #دیکتاتور #حقیقت #خشونت #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
قوانین تبعیض‌آمیز، تسهیل‌کننده جنایت‌های ناموسی هستند. قتل زن و دختر توسط همسر یا پدر، توسط برادر... این روزها در خبرها زیاد شنیده می‌شود.

قوانینی که بر اساس شرع تدوین شده‌اند متاسفانه زمینه را برای چنین قتل‌هایی بیشتر فراهم می‌آورند و مجازات موجود پیشگیرانه نیست.

حکومت هم در نظام‌آموزشی و برنامه‌های رسمی و منابر، تبعیض و خشونت علیه زنان را رواج می‌دهد.
خشونت و تبعیضی که بعضاً به عنوان یک «حق» با پشتوانه قوانین شریعت به رسمیت شناخته می‌شود و اینقدر تکرار شده که برای برخی امری عادی به نظر می‌رسد!

فرگل قدیمی ضمن انتشار این طرح نوشت:
«از همچین دولت و رهبر بی شرف و کثیفی، قوانین بهتر از این برنمیاد.... قوانینی که حامی دزدها، جانی‌ها و قاتلاس. به امید روزی که دیگه از این اخبار نشنویم ....»

fargol_ghadimi

#زن_زندگی_آزادی #حقوق_زنان #حقوق_بشر #قتل_ناموسی #ناموس_کشی #زن_کشی #خشونت_علیه_زنان_را_متوقف_کنید #خشونت_خانگي #قانون_مجازات_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_فرزند_توسط_پدر #قتل_ناموسی_پدر #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فاطمه سلطانی، قربانی خشونت خانگی
و قوانینی که خشونت را تسهیل می‌کند

صبح پنج‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سلطانی، دختر ۱۸ ساله اهل اسلامشهر، در حالی‌که آماده رفتن به محل کارش بود، با پدری روبه‌رو شد که نه از روی عصبانیت لحظه‌ای، بلکه با نقشه قبلی آمده بود تا او را به قتل برساند. پدر خانواده، که به‌خاطر خشونت‌های مکرر، مادر، پسر و دخترش را از خانه بیرون کرده بود، با شماره‌ای که در اینستاگرام کاری فاطمه دیده بود، تماس ساختگی گرفت و خود را به جای مشتری جا زد. فاطمه، بی‌خبر از نقشه پدر، به محل کار رفت و لحظاتی بعد با ضربه چاقو، تعقیب با ماشین، پرتاب به درون جوی آب و سیزده ضربه دیگر جان باخت.
برادرش، امیرمحمد، که پس از تماس فاطمه به‌سرعت خود را رسانده بود، او را غرق در خون در آغوش گرفت. فاطمه سال‌ها در سایه خشونت پدر زندگی کرده بود؛ مردی بدزبان، معتاد، متجاوز به حقوق خانواده، که بارها با چاقو فرزندانش را تهدید کرده و همسرش را تا حد نابودی جسمی کتک زده بود. فرزندانش از او می‌ترسیدند، بعد از یک دعوای بزرگ، به خانه دایی‌شان پناه برده بودند.

فاطمه دختری بود مهربان و موفق که برای استقلال مالی تلاش می‌کرد، هوای مادرش را داشت، خیانت‌های پدر را افشا کرده و در برابر خشونت‌های او طرف مادر ایستاده بود. همین شد دلیل انتقام‌جویی پدر.

طبق ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، چون قاتل پدر مقتول است، امکان قصاص وجود ندارد. مادر، به‌عنوان ولی‌دم، تنها می‌تواند بخشی از دیه را مطالبه کند. فاطمه در نظامی کشته شد که نه‌تنها از او حمایت نکرد، بلکه به قاتلش مصونیت قانونی داد.

رفتارهای پدر از مدت‌ها قبل نشان‌دهنده اختلالات شدید روانی و رفتارهای خطرناک بود. اما در جمهوری اسلامی، نه نظام پیشگیری مؤثری برای خشونت خانوادگی وجود دارد، نه سازوکار درمانی برای افراد پرخطر. فاطمه، نماد دخترانی‌ست که نه در خانه امن‌اند، نه در قانون، نه در جامعه. او قربانی خشونتی بود که قانون به آن اجازه رشد و بروز داد.
فاطمه قربانی عدم حمایت‌های قانونی از افراد در معرض خشونت خانگی بود و متاسفانه او آخرین قربانی نخواهد بود.

فاطمه در یکی از پست‌های اینستاگرامش نوشت:
«هرچند حق ما نبود، اما کشیدیم رنج دنیا را»

#فاطمه_سلطانی #خشونت_خانگی #تبعیض_علیه_زنان #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود

صبح پنج‌شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، فاطمه سلطانی، دختر ۱۸ ساله اهل اسلامشهر، در حالی‌که آماده رفتن به محل کارش بود، با پدری روبه‌رو شد که نه از روی عصبانیت لحظه‌ای، بلکه با نقشه قبلی آمده بود تا او را به قتل برساند. پدر خانواده، که به‌خاطر خشونت‌های مکرر، مادر، پسر و دخترش را از خانه بیرون کرده بود، با شماره‌ای که در اینستاگرام کاری فاطمه دیده بود، تماس ساختگی گرفت و خود را به جای مشتری جا زد. فاطمه، بی‌خبر از نقشه پدر، به محل کار رفت و لحظاتی بعد با ضربه چاقو، تعقیب با ماشین، پرتاب به درون جوی آب و سیزده ضربه دیگر جان باخت.

قوانینی که با تکیه بر فقه سنتی و برداشت‌های تاریخی از متون دینی تدوین شده‌اند، در مواردی چون فرزندکشی یا زن‌کشی، عملاً راه را برای شکل‌گیری نوعی مصونیت قضایی برای خشونت‌ورزان درون خانواده هموار کرده‌اند. ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، که پدر را از قصاص بابت قتل فرزند معاف می‌کند، نمونه‌ای بارز از چنین قانونی است؛ قانونی که نه از عدالت، بلکه از یک خوانش خاص و محافظه‌کار از فقه تبعیت می‌کند. این نگاه، پدر را به‌عنوان «مالک» جان فرزند تلقی می‌کند و نه شریک برابر در خانواده‌ای انسانی، و در نتیجه، قتل فرزند را نه جنایت کامل بلکه نوعی تخلف شخصی می‌بیند که تنها با دیه جبران‌پذیر است.

حمایت قانون از چنین رویکردهایی، در عمل به نفی حق حیات و امنیت برای قربانیان خشونت خانگی می‌انجامد و به مردانی که در جایگاه پدر یا شوهر هستند، این پیام را می‌دهد که می‌توانند بدون ترس از مجازات‌های جدی، تصمیمی مرگبار بگیرند. این قوانین، نه‌تنها با اصول جهان‌شمول حقوق بشر در تضاد هستند، بلکه با خودِ روح عدالت‌طلب و رحمانی دین نیز بیگانه‌اند. در نظامی که قانون به جای دفاع از جان بی‌دفاع، قاتل را مصون می‌دارد، نه‌تنها عدالت، بلکه کرامت انسانی نیز قربانی می‌شود. فاطمه سلطانی، تنها یکی از هزاران قربانی این بی‌عدالتی ساختاری است.

تصویر از صفحه ایکس آقای معین خزائلی، حقوقدان


#فقه_شیعه #حکومت_فقهی #فرزندکشی #زن_کشی #خشونت_خانگی #نقد_دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402