آموزشکده توانا
55.9K subscribers
31.7K photos
37.3K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
#مژگان_کشاورز که به علت فعالیت در کمپین چهارشنبه‌های سفید و دادن گل در مترو به زنان با حجاب و صحبت کردن درباره حجاب اجباری چندین سال حبس کشید، در پی کشته شدن قاضی پرونده‌اش، #محمد_مقیسه نوشت:

«‏امروز که خبر به هلاکت رسیدن قاضی مقیسه را شنیدم، تمام گذشته‌ام در دادگاه او مثل سیلی به روحم برگشت. صدای او، نگاهش و حکمی که زندگی‌ام را به زنجیر کشید، در ذهنم طنین‌انداز شد.

در آن دادگاه، وقتی روبه‌رویش ایستاده بودم، با صدایی لرزان، اما از اعماق وجودم پرسیدم:
«مگر من چه کرده‌ام که باید جوانی‌ام را پشت میله‌های زندان دفن کنم؟ چرا باید به خاطر حقی که هر انسانی برایش می‌جنگد، ۲۳ سال حبس بکشم؟

او با نگاهی سرد و صدایی که هنوز زخمش بر قلبم مانده است، پاسخ داد:
«تو می‌توانستی راه دیگری انتخاب کنی. می‌توانستی تن‌فروشی کنی یا با مواد مخدر زندگی جوانان مردم را نابود کنی و شاید هیچ‌گاه چنین حکمی نمی‌گرفتی. اما تو کاری کردی که از هر جرمی سنگین‌تر است! تو تبلیغ علیه نظام کردی، آرمان‌های انقلاب را خدشه‌دار کردی. خانم کشاورز، هر کاری می‌خواهی بکن، ولی نباید این روسری از سرت بیفتد. خط قرمز ما حجاب است، و تو این خط قرمز را رد کردی.»

این جملات، مثل زخم‌هایی عمیق در جانم نشست. او به من می‌گفت که برایشان خط قرمز نه عدالت است، نه انسانیت، نه زندگی جوانان. خط قرمزشان روسری‌ای بود که از سر من افتاد.

اما آن روز، وقتی از ۲۰۱۴ برای کرامت انسانی مبارزه میکردم به عنوان شخص ناشناس ، چیزی بیشتر از یک تکه پارچه بود .زنجیرهایی بود که می‌خواستند آزادی‌ام، کرامتم و حق طبیعی‌ام برای زیستن را به اسارت بگیرند. فهمیدم که برای آن‌ها، حجاب فقط نمادی نبود، بلکه ابزاری بود برای تحمیل سکوت و اطاعت.

امروز، با شنیدن خبر مرگ او، هیچ حس شادی در من نیست. اما این سکوت، سنگین است. او رفت، اما صدایش، نگاهش و حکمش بخشی از زخم‌های زندگی من است. زخمی که با گذشت زمان، نه کهنه شد و نه مرا شکست. بلکه یادم داد که انسان بودن، هزینه دارد.

سال ها حبس برای من بهایی بود برای آزادی‌ای که از آن دفاع کردم. آن‌ها جوانی‌ام را گرفتند، اما چیزی که از من نتوانستند بگیرند، ایمانم به حقیقت و شرافت بود. چون بعضی جنگ‌ها، نه برای پیروزی، بلکه برای انسان ماندن است. و من انتخاب کردم که این مرز را بشکنم، حتی اگر بهایش جوانی‌ام باشد.

قاضی مقیسه امروز دیگر نیست. اما این جمله‌اش همیشه در گوشم باقی خواهد ماند: «نباید این روسری از سر تو بیفتد.» و من با افتخار می‌گویم، این روسری، نماد شکستن تمام زنجیرهایی بود که می‌خواستند مرا خاموش کنند.»

#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زوم: قساوت زیر عبای قضاوت

روز گذشته، دو قاضی بدنام که حکم اعدام و احکام سنگین دیگری علیه مخالفان رژیم جمهوری اسلامی صادر می‌کردند، کشته شدند. اما آن‌ها تنها قضاتی نبوده‌اند که چنین ناعادلانه و بی‌رحم رفتار می‌کردند. قساوت در سیستم قضایی جمهوری اسلامی به صورت سیستماتیک اعمال می‌شود و قضاتی همچون صلواتی، ایمان افشاری، براتی، آصف‌الحسینی، محمود ساداتی و ... هستند که همچنان آرایی ظالمانه را امضا می‌کنند.

مرتضی براتی، قاضی شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان و صادرکننده‌ حکم اعدام برای متهمان خانه اصفهان، مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی است. این سه تن در بامداد جمعه ۲۹ اردیبهشت ١٤٠٢، به دار آویخته شدند. هیچ یک از اتهامات وارد‌شده، مبنی بر «قتل سه نیروی حکومتی توسط این سه نفر» اثبات نشد.

سایت:
https://tavaana.org/unfair-judgment-in-iran/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=QDVgCAC7vFA


#نه_به_جمهوری_اسلامی #زندان #اعدام #نه_به_اعدام #محمد_مقيسه #علی_رازینی
#زندانی #زوم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام مریم آروین، وکیل جوانی که در برابر قضات بی‌رحم رژیم ایستادگی کرده بود، این ویدیو را بی هیچ شرحی منتشر کرد. صدای این ویدیو خود گویا است. همه آن‌ها که جوانان ما را کشته‌اند، تاوان پس می‌دهند.

مریم آروین، وکیل دادگستری‌ای بود که در کنار معترضی ۱۶ ساله ایستاد و در صحن دادگاه، بر دستانش دستبند زدند و زندانی‌اش کردند و پس از مدتی به طور مشکوکی کشته شد.

دکتر مریم آروین، وکیل دادگستری در سیرجان بود، وکیلی که در کنار معترضان ایستاد و در جریان خیزش سراسری، وقتی برای دفاع از پرونده یکی از متهمان به دادسرا رفته بود، قاضی پرونده که معاون دادستان هم بود به مریم آروین گفت: «نمی‌توانی وکالت معترضان را قبول کنی چون خودت متهم هستی.»

یک منبع آگاه گفته بود: «قاضی فیلم‌های مریم را در اعتراضات را دیده بود. سوم آذر از اطلاعات با مریم تماس گرفتند که برای پاسخ به چند سوال به اداره اطلاعات بیا، مریم ۵ آذر ۱۴۰۱، به دادسرا رفت، پدر و مادر و همسرش هم با او رفتند، مریم را با ضرب و شتم و دست‌بند بردند، روز بعد مادر مریم را که برای پی‌گیری کارهای مریم رفته‌بود را نیز بازداشت کردند و او را به زندان «کهن‌شهر» سیرجان بردند.»

به گفته این منبع آگاه: «مادر مریم وارد زندان که می‌شود، مریم را نیمه‌بیهوش روی تخت دید، و او در عرض سه هفته، هفت کیلو وزن کم کرده بود. مریم گفته بود که در زندان به طور مرتب آبمیوه می‌دادند که احتمالا دارو در آن بوده است.»

مریم و مادرش ۲۱ روز در زندان بودند، صفحه منتسب به مریم در اینستاگرام با انتشار تصویری از مانتوی کار مریم نوشت: «این یک مانتوی معمولی نیست، مانتویی که ماموران اطلاعات برای اثبات فیلم مخبران که در اعتراضات از مریم گرفته بودند، وقتی دنبال مانتو بودند مامور زنی به نام زهرا علیزاده که خانه را می‌گشت، بعد از گشتن دو کمد مانتو، وقتی مانتو را می‌یابد، داد زد: «یافتم.»

مریم روز ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، وقتی برای رفتن به عروسی دوستانش آماده می‌شد؛ به کما رفت و در روز ۱۸ بهمن کبد و ریه‌اش از کار افتاد و جان سپرد.


#مریم_آروین #زن_زندگی_آزادی #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفت‌وشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبکه وصال حق، که اخبار اهل سنت را پوشش می‌دهد. ویدیویی از زنده‌یاد شهرام احمدی را منتشر کرد، جوانی که با حکم محمد مقیسه اعدام شد.

قاضی مقیسه درعرض پنج دقیقه شهرام احمدی را به اتهام محاربه دادگاهی وذحکم اعدام او را قاضی مقیسه صادر کرد،
شهرام احمدی می‌گوید: در طول دادگاه اصلا نمی‌توانستم از خودم دفاع کنم وقتی حرف می‌زدم قاضی مقیسه می گفت؛ تو خفه شو سنی کثافت

شهرام احمدی یکی از بیست زندانی اهل سنت بود که هشت سال و نیم پیش اعدام شدند. او در نامه‌ای نوشته بود:


«آرزو دارم که مثل یک انسان، مثل یک متهم، در یک دادگاه عادلانه محاکمه شوم، وکیلم را دیده باشم، او پرونده‌ام را خوانده باشد، شکنجه‌گرم کنار قاضی نایستاده باشد، قاضی خشمگین نباشد، قاضی نگوید یا از مملکت شیعه می‌روید، یا می‌میرید، دادگاه از پنج دقیقه بیش‌تر باشد و من اجازه صحبت کردن داشته باشم.
اگر این رویا متحقق شود، در آن‌جا خواهم گفت

- آقای قاضی، من عضو هیچ گروهی نبوده‌ام و هیچ خشونتی در هیچ سطحی از من سر نزده است. من در زندگی خطاهای زیادی مرتکب شده‌ام، اما مجازات هیچ‌کدام‌شان به موجب هیچ قانونی مرگ نیست، مگر قانون آنان که می‌گویند یا با ما، یا بر دار.
- آقای قاضی، زمانی که در بازداشتگاه سپاه بودم، کسی که پایش را روی زخم‌هایم فشار می‌داد، از من می‌خواست که به سناریویی که ساخته بود اعتراف کنم. وقتی به اطلاعات رفتم، آن‌ها داستان سپاه را نپسندیدند. با ریتم شلاق بازجو، ریتم زمان به هم ریخت، سوار بر بدن از هم پاشیده من شدیم و به گذشته رفتیم و او داستانش را روی ورق‌های با چشم‌بند انگشت‌خورده من، از نو نوشت. آقای قاضی، این سرگذشت من نیست، داستانی است که آن مردان خشمگین سرائیده‌اند، دست خود را به خون بی‌گناه آلوده نکنید.»

ویدیو ظاهراً در داخل زندان و مخفیانه ضبط شده است.

به امید روزی که همه از «حق حیات» دیگری، با هر دین و آئینی دفاع کنند و کسی به خاطر اعتقاداتش کشته نشود.


#شهرام_احمدی #محمد_مقیسه #اهل_سنت #رواداری #نه_به_اعدام #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
پردیس ربیعی، خبرنگار مستقل و فعال حقوق زنان و کودکان، از یک مورد تجاوز جنسی محارم نوشته است. داستانی تکان‌دهنده که معمولا در رسانه‌های رسمی بازتاب نمی‌یابد و آماری رسمی در مورد آن منتشر نمی‌شود ولی تحقیقات یک جامعه‌شناس در چند سال پیش نشان از عمق فاجعه می‌داد.
ما چند سال پیش از مخاطبان خواسته بودیم اگر چنین تجربه ناگواری دارند و اگر حاضرند در این خصوص صحبت کنند در دایرکت پیام بدهند. صدها پیام دریافت کردیم که تکان‌دهنده بود تازه آن موقع تعداد دنبال‌کننده‌های صفحه ما اینقدر نبود.

زیر پوست شهر خبرهای ناگواری از تجاوز محارم وجود دارد که در رسانه‌ها سانسور می‌شود.
بحران جنسی در ایران دستپخت حکومت ایدئولوژیک و دینی است که آموزش‌های جنسی را ممنوع کرده است، که با سانسور و ایجاد عقده در افراد فضا را برای ابتلا به بیماری‌های روانی مهیا کرده است.

زوم: بحران جنسی، دستپخت حکومت جنسیت‌زده
http://bit.ly/2C7W22Z

#بحران_جنسی #تجاوز_محارم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
فعالان سیاسی و مدنی، همچنان در حال نوشتن در خصوص پرونده‌هایی هستند که دو «قاضی مرگ» کشته شده در روز گذشته، در آن‌ها نقش داشته‌اند.
قضات ناعادلی که در خدمت دیکتاتور بودند و هیچگاه فکر نمی‌کردند که مرگ سراغشان بیاید.
قدرت و زور ابدی نیست و روزی به آخر خواهد رسید. در این دنیا چه از خود باقی می‌گذاریم؟
اگر کمی در کانال‌ها و رسانه‌های حقوق بشری جستجو کنیم، خواهیم دید که اسامی مقیسه و رازینی به چه پرونده‌هایی گره خورده است و چقدر هموطنان به خاطر عقیده دینی و مخالفت سیاسی سال‌ها متحمل حبس شدند و برخی اعدام شدند، با دستور همین افراد که دادگاه‌هایی چند دقیقه‌ای برگزار می‌کردند و انواع توهین‌ها را به زندانیان نثار می‌کردند و خود را در جایگاه خدایی می‌دیدند.

مرتبط:
نگاهی به نهادها و مبانی تصمیم‌گیری قوه قضائیه جمهوری اسلامی
مجید محمدی
https://tinyurl.com/yc7pbdw8

#علی_رازینی #محمد_مقیسه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شنیدن خبر هلاکت قاتلانی که سال‌ها عامل مرگ و رنج هزاران انسان بی‌گناه بودند، با شادی و تبریک همراه است. لحظه‌ای از این که عدالت به نوعی اجرا شده و آنان به سزای اعمالشان رسیده‌اند، قلب‌ها لبریز از خشنودی می‌شود. لبخندها و خنده‌های کوتاه، نمادی از رهایی از وحشت و ترس‌های گذشته است. گویی طلوع امیدی تازه در دل‌های آسیب‌دیده پدیدار شده است.

اما این شادی زودگذر به سرعت جایش را به آه و حسرت می‌دهد؛ چرا که یاد عزیزانی که جان‌شان قربانی ظلم و بی‌عدالتی این افراد شد، همچنان در دل‌ها زنده است. گریه‌ها و غم‌ها از ناتمام ماندن قصه زندگی آن‌هایی که بی‌دلیل از ما گرفته شدند، جاری می‌شود. اندوه از این که بسیاری از این جان‌باختگان فرصت دیدن این روزها را نیافتند و حسرت محاکمه علنی و عادلانه قاتلان بر دل بازماندگان باقی ماند، هر لحظه قلب‌ها را می‌فشارد.

ویدیو از پوریا افضلی

#نه_به_جمهورى_اسلامى #دادخواهی #ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز سالروز درگذشت هایده در تبعید است.

«این صدا می‌توانست به صورت طبیعی دست کم ۲۰ سال بیشتر زنده بماند اگر در وطن خود می‌ماند و می‌خواند. کسانی آمدند که اساسا با زنانگی مشکل داشتند. این‌که زن بتواند جلوه کند مشکل داشتند. طبیعی بود امثال هایده را فراری دهند و فقط فراری ندادند. بلکه دق دادند. هایده نمرد هایده دق کرد. همانطور که خیلی از زنان دیگر پس از ۵۷ رنج دیدند و دق کردند».

ارسالی از همراهان
درباره هایده بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/hayedeh_music/

از یاد نبریم هم‌اکنون برای پرستو احمدی و زهرا اسماعیلی به جرم! خواندن پرونده قضائی گشوده شده است.

#یاری_مدنی_توانا #حقوق_زنان #آواز_زنان
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز یکشنبه ۳۰ دی‌ماه ۱۴۰۳، در بسیاری از شهرهای کشورمان، بازنشستگان برای احقاق حقوق خود به خیابان رفتند و مقابل ادارات تامین اجتماعی تجمع کردند.

این ویدیو از تجمع بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان در شهرهای اهواز و شوش انتخاب شده است.
همچنین ویدئوهای دیگری از تجمع اعتراضی بازنشستگان در کرمانشاه و چندین شهر دیگر منتشر شده است.
مشکلات معیشتی، درمانی و اجتماعی بازنشستگان شرایط دشواری را برای آن‌ها ایجاد کرده است.

در این ویدیو آن‌ها این شعارها را می‌دهند:
«حسین حسین شعارشون، دروغ و دزدی کارشون!»

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#تجمع_اعتراضی
#بازنشستگان
@Tavaana_TavaanaTech
اعلام نگرانی احمدرضا حائری فعال حقوق‌بشر زندانی از توافق حاکمیت بر قربانی کردن زندانیان پس از حادثه ترور در دیوان‌عالی

ازطریق اخبار صداوسیمای جمهوری اسلامی مطلع شدم که درخصوص حادثه روز گذشته دیوان عالی کشور، آقای مسعود پزشکیان گفته‌اند: «... بی‌شک راه و مسیر روشن این قضات پرتلاش و باسابقه دیوان عالی کشور که همه عمر خود را وقف تحقق مقابله با جرایم گوناگون علیه امنیت ملی و دفاع از حقوق ملت کردند، با قوت تداوم خواهد یافت و خللی در روند اجرای عدالت در کشور ایجاد نخواهد شد.»
آقای پزشکیان خود به‌خوبی مستحضر هستند که، بنا بر آموخته‌های دینی ما «عدالت پایه و اساس مملکت‌داری است» و اگر در چند دهه گذشته عدالتی در کار بود و حقوق ملت مندرج در فصل سوم همین قانون اساسی رعایت می‌شد، دیگر کار به اینجا نمی‌رسید که اکثریت از ساختار سیاسی موجود ناامید شده و از آن گذر کرده و ایشان با رأی یک‌چهارم ایرانیان «رئیس‌جمهور» نام بگیرند.
اینجانب که پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ بسیاری از دوستان و اعضای خانواده‌ام، توسط قاضی مقیسه به‌دلیل دفاع از حقوق ملت و حقوق بشر محاکمه شدند، شهادت می‌دهم که آنچه پزشکیان «راه روشن» می‌خواندش، چیزی جز «برگزاری دادگاه‌هایی چند دقیقه‌ای و هتاکی و فحاشی به متهمان و خانواده‌های آنان و در آخر تأیید خواسته ضابط امنیتی و صدور احکام ناعادلانه و بدون پشتوانه حقوقی» نبوده است.
پرواضح است که به‌عنوان مدافع حقوق‌بشر و اصل «عدالت انتقالی» در زمان گذار به دموکراسی، هر نوع خشونتی را محکوم می‌کنم؛ اما این واقعیت را هم در نظر می‌گیرم که این حاکمیت است که آغازگر خشونت و بهره‌بردار اصلی از آن است، چه به‌صورت سرکوب خشونت‌بار اعتراضات خیابانی مردم و چه خشونت حکومتی بی‌شرمانه‌ای که در قالب صدور و اجرای احکام گسترده اعدام و زندان‌های طولانی‌مدت برای زندانیان سیاسی و غیرسیاسی صورت می‌گیرد و مهم‌تر از همه با گسترش بی‌سابقه فقر در جامعه ایرانی و پیامدهای ناگوار آن!
پس از حادثه دیروز، نگرانی اینجانب برای زندانیان زیر حکم اعدام صدچندان شده و با خواندن اظهاراتی چون اظهارات مورد اشاره از سوی آقای پزشکیان، این نگرانی بیشتر شده است؛ نگرانی از اینکه مدعیان وفاق در دولت با قوه قضائیه و نهادهای امنیتی "توافق" کنند بر سر قربانی کردن زندانیان و به بهانه "امنیت" حق زندگی زندانیان را به تاراج برند.
اکنون که چند هزار زندانی جرائمی چون مواد مخدر در معرض خطر اعدام هستند و در کنار آن دست‌کم ۶۰ زندانی سیاسی با نام و قطعاً ده‌ها نفر گمنام نیز در معرض خطر اعدام هستند، آن‌هم بدون برخورداری از حق دادرسی منصفانه و با طی مسیرهایی که پزشکیان «روشن» می‌نامدش و ما بر اساس تجربه نزدیک آن را «تاریک» دیده‌ایم.
در هفته‌های اخیر شاهد موج فزاینده‌ای از مخالفت اقشار و گروه‌های مختلف جامعه با احکام اعدام بوده‌ایم و شاید حتی بخشی از صاحبان باندها و محافل قدرت هم برای تسهیل در روند مذاکره با غرب، برای تأخیر در اجرای احکام اعدام‌ها تذکراتی می‌دادند؛ اما اکنون دستگاه اعدام‌درمانی حاکمیت و باورمندان به «النصر بالرعب» در نهادهای امنیتی، فرصت "جولان" دارند، و چه کسانی دم‌دست‌تر از زندانیان برای انتقام‌جویی!؟
چه‌بسا با اوج‌گیری اعتراضات علیه اعدام در روزها و هفته‌های اخیر، آن بخش «آتش‌به‌اختیار» نیازمند چنین حادثه‌ای بودند که با موج رو به افزایش علیه اعدام در جامعه مقابله کرده و زمینه استفاده از این ابزار سرکوب را برای زندانیان سیاسی نیز چون دیگر زندانیان فراهم بیاورند. وگرنه همه می‌دانند جنبش دموکراسی‌خواه و دادخواهی در ایران مبتنی بر اصل خشونت‌پرهیزی و عدالت انتقالی است.
این ترورها که در چند سال اخیر سابقه دارد و هیچ گروه سیاسی در اپوزیسیون مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است، اگر با ذره‌ای تعقل در آن نگریسته شود، نشانه شکاف عمیق میان حاکمیت با مردم و خشم و عصیان انباشته میان اکثریتی از مردم است که سیاست‌های چند ده‌ساله حاکمیت آنها را گرفتار فقر و فلاکت کرده و در مقابل اعتراض مسالمت‌آمیز نیز جز مشت آهنین و همان برخوردی که در کمال تأسف کسانی چون پزشکیان "راه روشن!" توصیفش می‌کنند، نمی‌بینند.
اینجانب به مقامات مختلف جمهوری اسلامی در خصوص سوءاستفاده از حادثه دیوان عالی و نقض حقوق زندانیان زیر حکم اعدام هشدار جدی می‌دهم و از همه نهادها و سازمان‌های مدافع حقوق‌بشر، اصحاب رسانه و عموم مردم می‌خواهم با دقت بیشتری وضعیت زندانیان به‌خصوص زندانیان زیر احکام غیرانسانی اعدام را رصد کنند و مانع از بهره‌برداری دستگاه اعدام‌درمانی استبداد حاکم از موضوع ترور اخیر برای تسریع در نقض "حق زندگی" زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شوند.
احمدرضا حائری
عضو کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام
زندان قزلحصار
۳۰ بهمن ۱۴۰۳


#بیانبه #احمدرضا_حائری #نه_به_اعدام #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران محکومیت و مجازات‌های تکمیلی طاهر نقوی، وکیل دادگستری محبوس در زندان اوین، را عینا تایید کرد.
بر اساس حکمی که توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران صادر و روز گذشته به وکیل مدافع آقای نقوی به صورت حضوری ابلاغ شده است، این وکیل دادگستری از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس و بابت اجتماع و تبانی به پنج سال زندان محکوم شده است. همچنین وی به عنوان مجازات تکمیلی، به دو سال ممنوعیت خروج از کشور و دو سال محرومیت از حقوق اجتماعی و عضویت در احزاب محکوم شده است.

پیشتر گزارش‌هایی از وضعیت نامناسب جسمانی این وکیل دادگستری در زندان گزارش شده بود.
طاهر نقوی، از ناحیه مهره‌های گردن آسیب دیده است او همچنین از بیماری پروستات رنج می‌برد و به دلیل عدم رسیدگی پزشکی، دچار مشکلاتی همچون تکرر ادرار و درد شدید شده. ستون فقرات این زندانی دچار آسیب‌دیدگی شده و دست راست او به‌طور مداوم بی‌حس می‌شود.


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#طاهر_نقوی
#زندان 
@Tavaana_TavaanaTech
نگاهی به زندگی و آثار مهین‌دخت عمید، شاعری برخاسته از خانواده ایرانیان یهودی

مهین‌دخت عمید، متخلص به «نگاه»، در سال ۱۳۰۹ خورشیدی در یک خانواده یهودی در شهر همدان دیده به جهان گشود.
والدین او حبیب فرهومند و بانو جلیس آغا‌یودئیم روشن‌فکر، فعال اجتماعی و علاقه‌مند به شعر و ادبیات فارسی بودند و شعرخوانی از دل‌مشغولی‌های خانواده به شمار می‌رفت. مهین‌دخت ۱۲ سال بیش‌تر نداشت که به شعر‌گویی روی آورد.
مهین‌دخت به تشویق مادرش وارد عرصه فعالیت‌های اجتماعی شد و در تشکیلات ارت جهت رفاه دانش‌آموزان به فعالیت پرداخت. او بعد‌ها به عضویت بیش از ۱۵ انجمن خیریه و سازمان عام‌المنفعه در آمد و در زمینه‌های مختلف و بدون در‌‌نظر‌گرفتن مذهب، وابستگی‌های سیاسی و اجتماعی، به مردم خدمت کرد.

مهین‌دخت در اوج فعالیت‌های مدنی و اجتماعی، به دلیل وقوع انقلاب اسلامی در ایران، در سال ۱۹۸۴ تن به مهاجرت ناخواسته داد و به همراه خانواده اش زادگاه خویش را برای همیشه ترک کرد.
او پس از پشت سرنهادن مشقات بسیار در غربت، شروع به ترانه‌سرایی کرد و همزمان به فعالیت‌های اجتماعی در سازمان‌های یهودی لس‌آنجلس مشغول شد.

مهین‌دخت عمید در سال ۲۰۱۶ در ۸۹ سالگی چشم از جهان فرو بست.

درباره مهین‌دخت عمید بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/mahin_amid/

#مهین_عمید #یهودیان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech