نسرین ستوده، وکیل دادگستری و زندانی سیاسی سابق، در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که همسرش رضا خندان، زندانی سیاسی، با خواسته آزادی زندانیان سیاسی، از امروز ۲۶ اسفند ۱۴۰۳ دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای خندان به دلیل پروندهای مشترک با دکتر فرهاد میثمی که برای مخالفت با حجاب اجباری اقدام به چاپ تعدادی پیکسل کرده بودند، محکوم به زندان شده است.
او چندی پیش در نامهای نوشته بود:
«شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیختهام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سالها مبارزه زنان برای بهدست آوردن حقوق بدیهیشان، دست بهکار شدیم تا به نوبهی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.
ما به مدنیترین و متمدنانهترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.
بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پروندهای هستم که جرمام نوشتن جملهی مورد اشاره بوده است.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانیها و فداکاریهای خیره کننده خود کم و بیش به دست آوردهاند و همچنان با قدرت از آن محافظت میکنند، به کارمان افتخار میکنم و مطمئنام که راه را درست پیمودهایم.
بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاشهای مذبوحانه و بیخردانهای است که میشود انجام داد.»
حالا در آستانه نوروز، آقای خندان دست به اعتصاب غذا زده تا بار دیگر با روشی مدنی، یک مطالبه را دنبال کند.
#رضا_خندان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آقای خندان به دلیل پروندهای مشترک با دکتر فرهاد میثمی که برای مخالفت با حجاب اجباری اقدام به چاپ تعدادی پیکسل کرده بودند، محکوم به زندان شده است.
او چندی پیش در نامهای نوشته بود:
«شش سال و نیم پیش، من و دوست فرهیختهام، فرهاد میثمی، همسرم نسرین و تعداد دیگری از دوستان، در پی سالها مبارزه زنان برای بهدست آوردن حقوق بدیهیشان، دست بهکار شدیم تا به نوبهی خود سهم اندکی در راه احقاق حق آزادی پوشش زنان داشته باشیم.
ما به مدنیترین و متمدنانهترین شکل ممکن به حجاب اجباری اعتراض کردیم. «جنایتی» که ما مرتکب شدیم نوشتن یک جمله بود: «من به حجاب اجباری اعتراض دارم.»
در آن سال فرهاد میثمی بازداشت و بارها دست به اعتصاب غذا های طولانی و نفس گیر زد که در یک مورد منجر به آزادی موقت من از زندان شد. همزمان با بازداشت من و فرهاد عده زیادی از دوستان احضار و تهدید شدند.
بیش از شش سال و نیم است، چه در زندان و چه بیرون، درگیر پروندهای هستم که جرمام نوشتن جملهی مورد اشاره بوده است.
اکنون که به گذشته نگاه می کنم و حقوقی که زنان ایران با وجود تغییر نکردن قانون حجاب، با چنگ و دندان و جانفشانیها و فداکاریهای خیره کننده خود کم و بیش به دست آوردهاند و همچنان با قدرت از آن محافظت میکنند، به کارمان افتخار میکنم و مطمئنام که راه را درست پیمودهایم.
بازداشت امثال من و فعالان جنبش زنان و معترضان به حجاب اجباری آخرین تلاشهای مذبوحانه و بیخردانهای است که میشود انجام داد.»
حالا در آستانه نوروز، آقای خندان دست به اعتصاب غذا زده تا بار دیگر با روشی مدنی، یک مطالبه را دنبال کند.
#رضا_خندان #اعتصاب_غذا #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مرتضی صیدی، فعال کارگری زندانی در زندان اوین، دست به اعتصاب زده است.
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران، مرتضی صیدی از روز گذشته سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، دست به اعتصاب غذا زده است.
گفته شده مسئولان زندان اوین قصد داشتند این فعال کارگری را از بند هشت به بند هفت منتقل کنند. این اقدام با مخالفت مرتضی صیدی روبهرو شد و در پی آن، وی به صورت تنبیهی به بند قرنطینه منتقل شد.
مرتضی صیدی هم در اعتراض به این تصمیم، دست به اعتصاب غذا زده است.
مرتضی صیدی اهل شهرستاران کامیاران است و در تیرماه سال ۱۴۰۳، به اتهام «تشکیل گروه با عنوان اتحادیه کارگری به قصد برهم زدن امنیت کشور» به دو سال حبس محکوم شد.
مرتضی صیدی پیشتر هم سابقه برخورد قضایی را داشته است.
در این روزهای نوروزی، زندانیان را فراموش نکنیم و در کنار خانوادههایشان باشیم.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#اعتصاب_غذا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
به گزارش مجموعه فعالان حقوقبشر در ایران، مرتضی صیدی از روز گذشته سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، دست به اعتصاب غذا زده است.
گفته شده مسئولان زندان اوین قصد داشتند این فعال کارگری را از بند هشت به بند هفت منتقل کنند. این اقدام با مخالفت مرتضی صیدی روبهرو شد و در پی آن، وی به صورت تنبیهی به بند قرنطینه منتقل شد.
مرتضی صیدی هم در اعتراض به این تصمیم، دست به اعتصاب غذا زده است.
مرتضی صیدی اهل شهرستاران کامیاران است و در تیرماه سال ۱۴۰۳، به اتهام «تشکیل گروه با عنوان اتحادیه کارگری به قصد برهم زدن امنیت کشور» به دو سال حبس محکوم شد.
مرتضی صیدی پیشتر هم سابقه برخورد قضایی را داشته است.
در این روزهای نوروزی، زندانیان را فراموش نکنیم و در کنار خانوادههایشان باشیم.
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#اعتصاب_غذا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار اعلام کرد که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، روز ۱۸ فروردین ماه طی بیانیهای اعلام کرد که دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
رضا محمدحسینی از جوانان شریفی است که سالهاست به ناحق زندانی شده و تحت انواع فشارها قرار گرفته است. پدرش مدتی بعد از آخرین بازداشت او و ضرب و شتم فرزندش در حضور او، درگذشت. اجازه ندادند به مراسم خاکسپاری پدر برود. بارها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، بارها به انفرادی منتقلش کردهاند، او را تهدید به تجاوز کردند اما رضا تسلیم نشد.
او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است. جوانی که از دل رنج آمده و از دیدن رنج سایر هموطنان درد میکشد.
او حالا جانش را وسط گذاشته تا بلکه صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی که گروگان حکومت هستند، شنیده شود.
فعالان میدانی، جملاتی از بیانیه اعتصاب غذای رضا محمدحسینی را روی دیوارهای شهر نوشتهاند تا صدای او را به مردم برسانند.
یک بار دیگر متن بیانیه رضا محمدحسینی با هم بخوانیم:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی از جوانان شریفی است که سالهاست به ناحق زندانی شده و تحت انواع فشارها قرار گرفته است. پدرش مدتی بعد از آخرین بازداشت او و ضرب و شتم فرزندش در حضور او، درگذشت. اجازه ندادند به مراسم خاکسپاری پدر برود. بارها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، بارها به انفرادی منتقلش کردهاند، او را تهدید به تجاوز کردند اما رضا تسلیم نشد.
او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است. جوانی که از دل رنج آمده و از دیدن رنج سایر هموطنان درد میکشد.
او حالا جانش را وسط گذاشته تا بلکه صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی که گروگان حکومت هستند، شنیده شود.
فعالان میدانی، جملاتی از بیانیه اعتصاب غذای رضا محمدحسینی را روی دیوارهای شهر نوشتهاند تا صدای او را به مردم برسانند.
یک بار دیگر متن بیانیه رضا محمدحسینی با هم بخوانیم:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech