Forwarded from آموزشکده توانا
این سوسن است که میخواند
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/2jsL39G
در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳.
گلاندام طاهرخانی با نام هنری سوسن در شهر لسآنجلس و در شرایط نامناسب اقتصادی و در فقر درگذشت.
سوسن با اینکه خوانندهی به اصطلاح کوچه و بازاری بود اما علاقهمندانش تنها در حد مردم کوچه و بازار نماند بلکه برخی از روشنفکران زمانه نیز صدایش را میشنیدند و دربارهی کارهای او سخن میگفتند. منصور اوجی، شاعر اهل شیراز که فلسفه هم خوانده است شعری دارد با نام «این سوسن است که میخواند». او در بخشی از این شعر میسراید:
اتراقگاه ما را جارو کنید
آبی بر آن بپاشید
این سوسن است که میخواند،
شبهای اضطراب را
بر درههای برف
زیر هزار خنجر
این سوسن است که میخواند.
محمدعلی سپانلو، که به او شاعر تهران لقب دادهاند در منظومهای از صدای «حلقائی زخمداری» سخن میگوید که در شهر میچرخد و تصنیفهای سیاسی میخواند. عباس پهلوان، سردبیر مجلهی فردوسی میگوید در آن سالها ما بر روی مجله تنها عکسهای سیاسی میگذاشتیم و سوسن از نادر افرادی بود که از دنیای ترانه روی جلد ما آمد. او میگوید: «یکی از ترانههای او را با مضمون سیاسی آمیخته کردیم و عکسش را گذاشتیم روی جلد...»
او به مستمندان نیز بسیار کمک میکرد. هزینهی تحصیل چندین دانشآموز و دانشجوی بیبضاعت را میداد که بعدها افراد موفقی در سراسر جهان شدند. پیش از انقلاب سوسن در ساخت بیمارستانی در شهر قصر شیرین مشارکت داشت که با حمایت مالی او ساخته شد که محلیها این بیمارستان را به نام او میشناسند. انقلاب که شد دیگر جایی برای خوانندگی زنان نماند. سوسن اما در ایران ماند. او در سالهای سیاه دهه شصت دو بار بازداشت شد و به دلیل آوازخوانی در مراسمهای خصوصی به شلاق محکوم شد و تعهد داد که دیگر خوانندگی نکند. او پس از مدتی مجبور شد که از ایران بگریزد و از طریق کوه به ترکیه و از آنجا به انگلستان برود. او پس از انگلستان به آمریکا رفت و در شهر لسآنجلس ساکن شد. شرایط مالی سوسن بسیار بد بود. او که زمانی درآمد خوبی داشت و بسیار دستو دلباز بود و به فقرا کمک میکرد خود در شرایط مالی بسیار بد و تنهایی گرفتار آمد.
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/2cMLkz1
ویدئو: قسمتی از فیلم سینمایی پنجره
#سوسن #آواز_زنان #خوانندگی
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. این سوسن است که میخواند . در اردیبهشت به دنیا آمد و در هوای لطیف اردیبهشتی هم بار سفر بست و رفت. ماه و سال تولدش دقیق مشخص نیست؛ اردیبهشت ۱۳۱۹ یا اردیبهشت ۱۳۲۳. هر چه هست اما تاریخ مرگش معلوم است، چهاردهم اردیبهشتماه ۱۳۸۳. گلاندام طاهرخانی با نام هنری…
Forwarded from آموزشکده توانا
چهارم تیر ماه سالگرد درگذشت مهستی خوانندهی دوست داشتنی
خانوادهی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زنها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامهی گلها برنامهی شمارهی ۴۲۰ با خواندن ترانهای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آنکه دلم برا برده خدایا» بود که ساختهی بیژن ترقی، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعهی «گلهای رنگارنگ» در دههی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوبترین خوانندگان دههی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگترش، معصومه ددهبالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی میکند.
.
از مهستی در کارنامهی هنریاش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیشتر آثار او با استقبال فراوانی روبهرو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینهی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعهی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامهنگاری حرفهای و تولیدات رسانهای بود. اولین دورهی مراسم اعطای جایزهی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیستوپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f
#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم
@Tavaana_TavaanaTech
خانوادهی مهستی در ابتدا مخالف حضور مهستی در عالم خوانندگی بودند چرا که در آن دوران آوازخوانی، خصوصا برای زنها چندان پسندیده نبود. مهستی هفده سال داشت که در برنامهی گلها برنامهی شمارهی ۴۲۰ با خواندن ترانهای کار هنری خود را آغاز کرد. نام این ترانه «آنکه دلم برا برده خدایا» بود که ساختهی بیژن ترقی، شاعر و ترانهسرای ایرانی بود.
.
نخستین آوازهای مهستی در مجموعهی «گلهای رنگارنگ» در دههی چهل از رادیو ملی ایران پخش شد که برای مهستی به عنوان هنرمند اعتبار بسیار به دنبال داشت. مهستی از محبوبترین خوانندگان دههی چهل و پنجاه ایران بود که موجب شد خواهر بزرگترش، معصومه ددهبالا نیز به عالم خوانندگی راه یابد. هم او که بعدها با نام هنری «هایده» محبوبیت فراوان یافت که این محبوبیت تا به امروز ادامه داشته است. مهستی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او با خسرو ناظمیان بود که حاصل این ازدواج دختری است به نام سحر که در کالیفرنیا زندگی میکند.
.
از مهستی در کارنامهی هنریاش بالغ بر سی وپنج آلبوم موسیقی مانده است که بیشتر آثار او با استقبال فراوانی روبهرو شده است. مهستی در سال ۲۰۰۵ میلادی از سوی «آکادمی جهانی هنر، ادبیات و رسانه» برای بیش از چهل سال فعالیت در زمینهی موسیقی سنتی و پاپ ایرانی تقدیر به عمل آمد. این آکادمی در فوریه سال ۲۰۰۵ توسط پروفسور مصطفی دریبانی بنا نهاده شد که هدف آن حمایت و ترویج و توسعهی هنرهای نمایشی و هنرهای زیبا، ادبیات، شعر، روزنامهنگاری حرفهای و تولیدات رسانهای بود. اولین دورهی مراسم اعطای جایزهی این آکادمی در اکتبر سال ۲۰۰۵ در شهر بوداپست مجارستان برگزار شد که در این مراسم بیستوپنج هنرمند و محقق ایرانی و مجاری جوایزی دریافت کردند.
بیشتر بخوانید:
https://bit.ly/2rQqB5f
#مهستی #صدای_زن #خواننده #موسیقی #آواز #آواز_زنان #ایران #موسیقی_ایرانی #بیابنویسیم
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت بانو دلکش
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید: «یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرام آرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
.
صدای زیبای دلکش با بخشی از خاطرات این مرز و بوم درهم تنیده شده است. او که نام اصلیاش عصمت باقرپور پنبهفروش است، زاده سوم اسفندهماه ۱۳۰۳ در بابل است. او را با لقبهایی مانند «زن حنجرهطلایی»، «بانوی آواز ایران» و «آتش کاروان هنر» نام میبرند.
.
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. به بهانه سالگرد درگذشت بانو دلکش با ممنوع شدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد. دلکش در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سهیلا گلستانی، وقتی در ایران بود، به خاطر آوازخواندن، با اتهام «ارتکاب فعل حرام در ملا عام» احضار شده بود.
او از رویایش دست نکشید و حالا در تورنتو کانادا آزادانه آواز میخواند.
سهیلا گلستانی، دارای دکترای علوم آزمایشگاهی و از شاگردان آواز هنگامه اخوان است.
چرا زنان ایران برای رسیدن به رویایشان که داشتن یک زندگی نرمال است باید از ایران مهاجرت کنند؟ چگونه میتوان با مبارزات مدنی، زمینهای فراهم کرد تا زنان و مردان ایرانی در داخل مرزهای ایران آزاد باشند و به رویای خود دست یابند؟
#آواز_زنان #صدای_زن #سهیلا_گلستانی #زندگی_نرمال
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او از رویایش دست نکشید و حالا در تورنتو کانادا آزادانه آواز میخواند.
سهیلا گلستانی، دارای دکترای علوم آزمایشگاهی و از شاگردان آواز هنگامه اخوان است.
چرا زنان ایران برای رسیدن به رویایشان که داشتن یک زندگی نرمال است باید از ایران مهاجرت کنند؟ چگونه میتوان با مبارزات مدنی، زمینهای فراهم کرد تا زنان و مردان ایرانی در داخل مرزهای ایران آزاد باشند و به رویای خود دست یابند؟
#آواز_زنان #صدای_زن #سهیلا_گلستانی #زندگی_نرمال
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«این صدا میتوانست به صورت طبیعی دست کم ۲۰ سال بیشتر زنده بماند اگر در وطن خود می ماند و میخواند. کسانی آمدند که اساسا با زنانگی مشکل داشتند. اینکه زن بتواند جلوه کند مشکل داشتند. طبیعی بود امثال هایده را فراری دهند و فقط فراری ندادند. بلکه دق دادند. هایده نمرد هایده دق کرد. همانطور که خیلی از زنان دیگر پس از ۵۷ رنج دیدند و دق کردند».
- متن و ویدئو ارسالی از همراهان
#یاری_مدنی_توانا #حقوق_زنان #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
«این صدا میتوانست به صورت طبیعی دست کم ۲۰ سال بیشتر زنده بماند اگر در وطن خود می ماند و میخواند. کسانی آمدند که اساسا با زنانگی مشکل داشتند. اینکه زن بتواند جلوه کند مشکل داشتند. طبیعی بود امثال هایده را فراری دهند و فقط فراری ندادند. بلکه دق دادند. هایده نمرد هایده دق کرد. همانطور که خیلی از زنان دیگر پس از ۵۷ رنج دیدند و دق کردند».
- متن و ویدئو ارسالی از همراهان
#یاری_مدنی_توانا #حقوق_زنان #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
این تصویر را آرش سبحانی در توییتر خود منتشر کرده است.
آرش سبحانی که خود موزیسین برجستهای است تصویر دختران اهل موسیقی در شهر خوی در استان آذربایجان غربی را به اشتراک گذاشته است.
در دوره رضاشاه موسیقی از حالت مطربی و نازل خارج شد، و دولت وقت برای بها دادن به موسیقی، تلاش کرد مدارس موسیقی ایجاد کند.
جای تاسف است که در ایران ۱۴۰۰ ما حسرت ایران ۱۳۱۰ را میخوریم!
#یاری_مدنی_توانا #آرش_سبحانی #شهر_خوی #رضاشاه_پهلوی #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
این تصویر را آرش سبحانی در توییتر خود منتشر کرده است.
آرش سبحانی که خود موزیسین برجستهای است تصویر دختران اهل موسیقی در شهر خوی در استان آذربایجان غربی را به اشتراک گذاشته است.
در دوره رضاشاه موسیقی از حالت مطربی و نازل خارج شد، و دولت وقت برای بها دادن به موسیقی، تلاش کرد مدارس موسیقی ایجاد کند.
جای تاسف است که در ایران ۱۴۰۰ ما حسرت ایران ۱۳۱۰ را میخوریم!
#یاری_مدنی_توانا #آرش_سبحانی #شهر_خوی #رضاشاه_پهلوی #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تصنیف "نوروز خوش آمد" از تصنیفهای خانم «مهدیه محمدخانی» است.
این تصنیف البته پیش از این منتشر شده بود ولی بازپخش آن در این روزهای نوروزی خالی از لطف نیست.
به ویژه که زنان در ایران از آواز و اجرای خوانندگی محروم هستند و آزادی آواز و فعالیت موسیقیایی از آنان سلب شده است.
حجم ظلمی که به زنان ایران در سالهای پس از انقلاب شده است قابل تصور نیست و منع از آواز و خوانندگی wvth بخشی از آن است.
میگویند اساسا فوت خانم هایده - خواننده برجسته ایرانی - در حالیکه سن زیادی نداشت، ناشی از وطنپرستی او و افسردگی ناشی از دوری او از ایران بود.
چه چیزی هایده را عملا به تبعید وادار کرد؟ محرومیت از خوانندگی و اجرای آواز و هراس از مجازات به علت فعالیت موسیقایی.
به هرحال از صدای مهدیه محمدخانی لذت ببریم و از یاد نبریم چه صداهای ماندگاری که صرفا در چارچوب خانهها ماندند و فرصت ابراز پیدا نکردند.
#یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان #نوروز_پیروز #آزادی_زنان #عید_نوروز
@Tavaana_TavaanaTech
این تصنیف البته پیش از این منتشر شده بود ولی بازپخش آن در این روزهای نوروزی خالی از لطف نیست.
به ویژه که زنان در ایران از آواز و اجرای خوانندگی محروم هستند و آزادی آواز و فعالیت موسیقیایی از آنان سلب شده است.
حجم ظلمی که به زنان ایران در سالهای پس از انقلاب شده است قابل تصور نیست و منع از آواز و خوانندگی wvth بخشی از آن است.
میگویند اساسا فوت خانم هایده - خواننده برجسته ایرانی - در حالیکه سن زیادی نداشت، ناشی از وطنپرستی او و افسردگی ناشی از دوری او از ایران بود.
چه چیزی هایده را عملا به تبعید وادار کرد؟ محرومیت از خوانندگی و اجرای آواز و هراس از مجازات به علت فعالیت موسیقایی.
به هرحال از صدای مهدیه محمدخانی لذت ببریم و از یاد نبریم چه صداهای ماندگاری که صرفا در چارچوب خانهها ماندند و فرصت ابراز پیدا نکردند.
#یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان #نوروز_پیروز #آزادی_زنان #عید_نوروز
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدئویی از آواز خوانی یک زن جوان در مسجد شاه اصفهان و شهامت او در برابر تذکر مامور مسجد و ادامهدادن آوازخوانی این روزها در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
بیش از چهار دهه است که دختران و زنان ایران از يكى از طبيعىترين و بديهىترين حقوق هر انسانى در جهان، محروم بودهاند.
چه آوازها كه در همه اين سالها در سينهها خفه شد و ما ایرانیان از چه صداهای گوشنوازی كه محروم شديم. چه استعدادها که مجال شکوفا شدن پیدا نکرد...
در تاریخ خواهند نوشت در روزگاری در ایران صدای زن ممنوع شد و این شرمساری برای حکومت جمهوری اسلامی در تاریخ ثبت خواهد شد.
#آواز_زنان_را_بشنویم #آواز_حق_من_است #آواز_حق_زن_ایرانی_است #صدای_زن #صدای_زنان_صدای_ممنوعه_نیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیش از چهار دهه است که دختران و زنان ایران از يكى از طبيعىترين و بديهىترين حقوق هر انسانى در جهان، محروم بودهاند.
چه آوازها كه در همه اين سالها در سينهها خفه شد و ما ایرانیان از چه صداهای گوشنوازی كه محروم شديم. چه استعدادها که مجال شکوفا شدن پیدا نکرد...
در تاریخ خواهند نوشت در روزگاری در ایران صدای زن ممنوع شد و این شرمساری برای حکومت جمهوری اسلامی در تاریخ ثبت خواهد شد.
#آواز_زنان_را_بشنویم #آواز_حق_من_است #آواز_حق_زن_ایرانی_است #صدای_زن #صدای_زنان_صدای_ممنوعه_نیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد درگذشت بانو دلکش
با ممنوعشدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید:
«یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرامآرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
با ممنوعشدن خوانندگی زنان پس از انقلاب ۱۳۵۷، دلکش خوانندگی را بهطور کامل کنار گذاشت. او در سالهای پایانی زندگی خود، به همراه تنها فرزندش «سهیل فزونمایه» در تهران زندگی میکرد.
در زمستان ۱۳۷۹ برای اولین بار پس از ۲۰ سال سکوت برای چند کنسرت به آمریکا رفت و بعد از مدتی دوباره به ایران بازگشت. در گفتگویی دلکش میگوید:
«یک روز سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی که ۲۴–۲۵ ساله بود نوار چندتا از ترانههای منو گذاشته بود. خون تو سرم جمع شده بود. میخواستم بزنم زیر گریه. راننده تاکسی که فکر کرده بود تحت تأثیر ترانه قرارگرفتهام گفت: مادر میبینی چی میخونه! گفتم: میدونی کیه؟ گفت: اسمش دلکشه مادر. هرجا هست خدا عمرش بده، ما که با صداش حال میکنیم. تاش پیدا نشده!. نتونستم زبانم را نگه دارم. گفتم: این صدای منه! من دلکشم! تا آخر مسیر دیگه هیچکس را سوار نکرد. هر ده متر به ده متر برمیگشت و به من خیره میشد. بالاخره تاب نیآورد و ضبط صوت ماشین را بست. قبل از اینکه بخواهد و بگوید، خودم برایش همان ترانه ای را که نیمه کار قطع کرده بود، آرامآرام خواندم. وقتی به مقصد رسیدم هر چه اصرار کردم پول نگرفت. شما نمیدونین در این روز و روزگار که ما در ایران داریم این نوع گذشتهای پولی یعنی چه!»
در اواخر عمر، دلکش مدتی در بیمارستان بستری بود و سرانجام در غروب روز چهارشنبه ۱۱ شهریورماه ۱۳۸۳ در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت. جسد خانم دلکش بدون اطلاع بازماندگان و علاقهمندان و بدون مراسم ختم و تشییع جنازه در گورستان عمومی و در یک قبر دو طبقه به خاک سپرده شد. فروغ بهمنپور روزنامهنگار مستقل در زمینهی موسیقی و نویسنده کتاب سه جلدی چهرههای ماندگار در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که بانو دلکش در نهایت غربت در وطن خود به خاک سپرده شد.
درباره دلکش بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/GiCsgb
.
#دلکش #خواننده #موسیقی #موسیقی_ایرانی #یاری_مدنی_توانا #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز سالروز درگذشت هایده است۔
«این صدا میتوانست به صورت طبیعی دست کم ۲۰ سال بیشتر زنده بماند اگر در وطن خود میماند و میخواند. کسانی آمدند که اساسا با زنانگی مشکل داشتند. اینکه زن بتواند جلوه کند مشکل داشتند. طبیعی بود امثال هایده را فراری دهند و فقط فراری ندادند. بلکه دق دادند. هایده نمرد هایده دق کرد. همانطور که خیلی از زنان دیگر پس از ۵۷ رنج دیدند و دق کردند».
ارسالی از همراهان
#یاری_مدنی_توانا #حقوق_زنان #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
«این صدا میتوانست به صورت طبیعی دست کم ۲۰ سال بیشتر زنده بماند اگر در وطن خود میماند و میخواند. کسانی آمدند که اساسا با زنانگی مشکل داشتند. اینکه زن بتواند جلوه کند مشکل داشتند. طبیعی بود امثال هایده را فراری دهند و فقط فراری ندادند. بلکه دق دادند. هایده نمرد هایده دق کرد. همانطور که خیلی از زنان دیگر پس از ۵۷ رنج دیدند و دق کردند».
ارسالی از همراهان
#یاری_مدنی_توانا #حقوق_زنان #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این خواننده جوان ایرانی، هنرمندانه به برخی کامنتگذاران عرزشی پاسخ داده است.
اما در کامنتهایش دوباره یک کاربر مخالف آواز زنان، کامنت گذاشته که:
«شما اگر در خلوت خودت مشروب بخوری آواز بخوانی فلان کنی بهمان کنی بله درسته کار شما انفرادیه و به ما مربوط نمیشه اما وقتی ویدئو میگیری داخل فضای مجازی انتشار میدی و عموم جامعه اون رو میبینن خیلی هم به ما مربوط میشه و اگر بازم میگید که میتونید نگاه نکنید به شما مربوط نیست پس حق ندارید به اون مسئولی هم که دزدی میکنه اعتراض کنید شاید در نگاه اول متفاوت باشن این دو اما در اصل هردو مربوط به جامعه هست و مادامی هر اقدامی مربوط به جامعه باشه شما حق ندارید بگید "به تو چه"!»
کاربران دیگر پاسخهای متنوعی به این کامنت دادند.
مثلا یکی از کاربران نوشت:
«کسی که فضای مجازی اکانت داره، هر فرد با خواست خود فالو یا آنفالو میکنه، اینکه شما توی این فضا چی ببینید کاملا دست خودتون هست، اینکه شما بخوای ببینی یا نه هم با اجازه خودته،اینجا همه ازادن افکار و هنر هاشون رو بیان کنن،اون مسئولی که دزدی میکنه، دستش توی جیب ماست، نه به خواست خودمونه نه اجازه گرفته شده نه تفکر شخصیه نه هنر نه فکر، اون با شعار خدمت داره دزدی میکنه،این دختر شجاع با شعار آزادی اواز میخونه
اگر آواز و هنر یه دختر رو داری با دزدی مقایسه میکنی که یا توان تفکر نداری یا سودت توی دفاع از اون مسئول دزده و از اون جنسی»
کاربری دیگر. گفت:
«شما هم پس حق ندارید تو خیابون و جاهای عمومی نماز و ذکر بگید»
یکی دیگر از هموطنان به موضوع فیلتر بودن اینستاگرام اشاره کرد و نوشت:
«بفرمایید روبیکا ..حرام یعنی فیلتر شکن حرام داری و توی پلتفرم حرام داری کامنت میذاری اینجا چیکار میکنی شما ؟»
کاربری دیگر چنین نوشت:
«...اگر دزد بیاد خونتو بزنه بهت اسیب زده و اما اگر صدای این خانم را دوس نداری میتونی کانال عوض کنی پس اسیبی در کار نیست.بگذریم که اصلا اینستا حرامه شما بودنت اصلا جایز نیست که بخوای این کلیپ را گوش دهی .کمی بیشتر فکر کنیم .میشه فالو نکنی گوش نکنی اختیار با توست. اما دزدی چای دبش بابک زنجانی و خیلی های دیگر اختیاری نداری .اسیب را جای دیگر میخوری نه اینجا که اساسا ورودتون مجاز نیست»
نظر شما چیست؟
#آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اما در کامنتهایش دوباره یک کاربر مخالف آواز زنان، کامنت گذاشته که:
«شما اگر در خلوت خودت مشروب بخوری آواز بخوانی فلان کنی بهمان کنی بله درسته کار شما انفرادیه و به ما مربوط نمیشه اما وقتی ویدئو میگیری داخل فضای مجازی انتشار میدی و عموم جامعه اون رو میبینن خیلی هم به ما مربوط میشه و اگر بازم میگید که میتونید نگاه نکنید به شما مربوط نیست پس حق ندارید به اون مسئولی هم که دزدی میکنه اعتراض کنید شاید در نگاه اول متفاوت باشن این دو اما در اصل هردو مربوط به جامعه هست و مادامی هر اقدامی مربوط به جامعه باشه شما حق ندارید بگید "به تو چه"!»
کاربران دیگر پاسخهای متنوعی به این کامنت دادند.
مثلا یکی از کاربران نوشت:
«کسی که فضای مجازی اکانت داره، هر فرد با خواست خود فالو یا آنفالو میکنه، اینکه شما توی این فضا چی ببینید کاملا دست خودتون هست، اینکه شما بخوای ببینی یا نه هم با اجازه خودته،اینجا همه ازادن افکار و هنر هاشون رو بیان کنن،اون مسئولی که دزدی میکنه، دستش توی جیب ماست، نه به خواست خودمونه نه اجازه گرفته شده نه تفکر شخصیه نه هنر نه فکر، اون با شعار خدمت داره دزدی میکنه،این دختر شجاع با شعار آزادی اواز میخونه
اگر آواز و هنر یه دختر رو داری با دزدی مقایسه میکنی که یا توان تفکر نداری یا سودت توی دفاع از اون مسئول دزده و از اون جنسی»
کاربری دیگر. گفت:
«شما هم پس حق ندارید تو خیابون و جاهای عمومی نماز و ذکر بگید»
یکی دیگر از هموطنان به موضوع فیلتر بودن اینستاگرام اشاره کرد و نوشت:
«بفرمایید روبیکا ..حرام یعنی فیلتر شکن حرام داری و توی پلتفرم حرام داری کامنت میذاری اینجا چیکار میکنی شما ؟»
کاربری دیگر چنین نوشت:
«...اگر دزد بیاد خونتو بزنه بهت اسیب زده و اما اگر صدای این خانم را دوس نداری میتونی کانال عوض کنی پس اسیبی در کار نیست.بگذریم که اصلا اینستا حرامه شما بودنت اصلا جایز نیست که بخوای این کلیپ را گوش دهی .کمی بیشتر فکر کنیم .میشه فالو نکنی گوش نکنی اختیار با توست. اما دزدی چای دبش بابک زنجانی و خیلی های دیگر اختیاری نداری .اسیب را جای دیگر میخوری نه اینجا که اساسا ورودتون مجاز نیست»
نظر شما چیست؟
#آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زینب رحیمی، خبرنگار، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«ساعت شش و چهل دقیقه صبح رسیدم ایستگاه مترو. زنی آواز سر داده بود. قلبم روشن شد. آواز اولش که تمام شد به او گفتم که روزم را ساختی. آواز دوم را با اجازه از او فیلم گرفتم. بعد مرغ سحر را با هم زمزمه کردیم.»
- هر لحظه از تلاش زنان ایران برای یک زندگی عادی و نرمال، مقاومت و نافرمانی مدنی است و این جریان ادامه دارد...
#زن_زندگی_آزادی #آواز_زنان #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«ساعت شش و چهل دقیقه صبح رسیدم ایستگاه مترو. زنی آواز سر داده بود. قلبم روشن شد. آواز اولش که تمام شد به او گفتم که روزم را ساختی. آواز دوم را با اجازه از او فیلم گرفتم. بعد مرغ سحر را با هم زمزمه کردیم.»
- هر لحظه از تلاش زنان ایران برای یک زندگی عادی و نرمال، مقاومت و نافرمانی مدنی است و این جریان ادامه دارد...
#زن_زندگی_آزادی #آواز_زنان #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سپیده رئیس سادات، استاد آواز و خواننده موسیقی ایرانی، نوشتهای در تحسین کنسرت فرضی پرستو احمدی به شرح زیر منتشر کرد:
«تاثیر عمیق کنسرت پرستو احمدی و همکارانش تنها در کیفیت بالای هنری اجرای این گروه خلاصه نمیشود. نبوغ این هنرمندان در کنار هم نشاندن مجموعه ای از نمادهای متناقض، این اجرا را ممتاز میکند. حضور خوانندهای جوان با پوششی مدرن، ساده و آزاد با گلوبندی از نقشه ایران که مدام به سیاهی میزند، در هوای باز با معماری سنتی و هویتی ایرانی یعنی کاروانسرا و اجرای قطعاتی قدیمی و خاطره انگیز با تنظیمی مدرن و غربی نمونههایی از همان چیدمان هنرمندانه است. این کنسرت«فرضی»، رویای میلیونها زن ایرانی را به حقیقت پیوند میدهد. تلاشها و ترفندهای عامدانه پرستو احمدی برای محققکردن این رویا تاثیر اجرای زیبای او را صد چندان میکند. نحوه معرفی قطعات، تشکر صمیمانهاش از تماشاچیها و رفتار طبیعی و بیپردهاش روی صحنه، نگاهی که مدام به تماشاچیهای فرضیاش میکند، بجای نگاه به دوربین، بر زنده بودن این کنسرت تاکید دارد. او بوضوح میگوید: ببینید اینجا ایران است و من مقابل چشمانتان آزادانه میخوانم. اما قطعه ای که بیش از همه در این کنسرت متاثرم کرد «لحظه دیدار» ساخته سهیل فقیه نصیری بود. اخوان ثالث ظاهرا از زبان یک مرد سروده که «های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ/ وای نپریشی صفای زلفکم را دست / آبرویم را نریزیدل / ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است». در کنار دیگر مرزها، پرستو احمدی مرزهای جنسیتی موجود در این ترانه را هم میشکند. های و هوی اخوان اینجا مثل دل نگرانیهای هر هنرمندی در لحظه قبل از پا گذاشتن روی صحنه است، همان لحظهای که میخواهد آزادانه برای معشوقش بخواند، فارغ از جنسیتش. برای من پرستو نوید نزدیکی ما به لحظه دیدار با تماشاچیهای واقعی در ایران را میدهد. اما سوال اینجاست که چرا حضور ساده و طبیعی یک گروه موسیقی حرفه ای در صحنه عمومی انقدر بیننده ایرانی را متحیر میکند؟ ۴۵ سال رفتارهای غیر عادی، مثل خواندن زنان فقط برای زنان، نواختن ساز پشت گلدان، حضور اجباری یک مرد در کنار خواننده زن برای نامفهومکردن آوازش، عادیسازی شده. بعید میدانم قمر، ملوک ضرابی، ایران لدوله، روح انگیز و بسیاری پیشکسوتان آواز زنان گمان میکردند که پس از گذشت یک قرن مردم ایران هنوز از شنیدن آواز یک زن روی صحنه متحیر شوند.»
#پرستو_احمدی
#صدای_زن #زن_زندگی_آزادی #آواز_زنان #سپیده_رئیس_سادات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«تاثیر عمیق کنسرت پرستو احمدی و همکارانش تنها در کیفیت بالای هنری اجرای این گروه خلاصه نمیشود. نبوغ این هنرمندان در کنار هم نشاندن مجموعه ای از نمادهای متناقض، این اجرا را ممتاز میکند. حضور خوانندهای جوان با پوششی مدرن، ساده و آزاد با گلوبندی از نقشه ایران که مدام به سیاهی میزند، در هوای باز با معماری سنتی و هویتی ایرانی یعنی کاروانسرا و اجرای قطعاتی قدیمی و خاطره انگیز با تنظیمی مدرن و غربی نمونههایی از همان چیدمان هنرمندانه است. این کنسرت«فرضی»، رویای میلیونها زن ایرانی را به حقیقت پیوند میدهد. تلاشها و ترفندهای عامدانه پرستو احمدی برای محققکردن این رویا تاثیر اجرای زیبای او را صد چندان میکند. نحوه معرفی قطعات، تشکر صمیمانهاش از تماشاچیها و رفتار طبیعی و بیپردهاش روی صحنه، نگاهی که مدام به تماشاچیهای فرضیاش میکند، بجای نگاه به دوربین، بر زنده بودن این کنسرت تاکید دارد. او بوضوح میگوید: ببینید اینجا ایران است و من مقابل چشمانتان آزادانه میخوانم. اما قطعه ای که بیش از همه در این کنسرت متاثرم کرد «لحظه دیدار» ساخته سهیل فقیه نصیری بود. اخوان ثالث ظاهرا از زبان یک مرد سروده که «های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ/ وای نپریشی صفای زلفکم را دست / آبرویم را نریزیدل / ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است». در کنار دیگر مرزها، پرستو احمدی مرزهای جنسیتی موجود در این ترانه را هم میشکند. های و هوی اخوان اینجا مثل دل نگرانیهای هر هنرمندی در لحظه قبل از پا گذاشتن روی صحنه است، همان لحظهای که میخواهد آزادانه برای معشوقش بخواند، فارغ از جنسیتش. برای من پرستو نوید نزدیکی ما به لحظه دیدار با تماشاچیهای واقعی در ایران را میدهد. اما سوال اینجاست که چرا حضور ساده و طبیعی یک گروه موسیقی حرفه ای در صحنه عمومی انقدر بیننده ایرانی را متحیر میکند؟ ۴۵ سال رفتارهای غیر عادی، مثل خواندن زنان فقط برای زنان، نواختن ساز پشت گلدان، حضور اجباری یک مرد در کنار خواننده زن برای نامفهومکردن آوازش، عادیسازی شده. بعید میدانم قمر، ملوک ضرابی، ایران لدوله، روح انگیز و بسیاری پیشکسوتان آواز زنان گمان میکردند که پس از گذشت یک قرن مردم ایران هنوز از شنیدن آواز یک زن روی صحنه متحیر شوند.»
#پرستو_احمدی
#صدای_زن #زن_زندگی_آزادی #آواز_زنان #سپیده_رئیس_سادات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ثمین و بهین بلوری، این ویدیو را منتشر کردند و نوشتند:
ما هوادارِ منطقِ دَشتيم ...
باشد كه ديگر هيچ «كنسرتِ فرضى»اى براى به گوش رساندن صداى رهاى دختران زيباى سرزمين مادريمان در كار نباشد، چرا كه ديرى نمىپايد
آزاد پاهايــمان را به زمين مىكوبيم.
ما جشنهاى درخشانى برپا خواهيم كرد با همين صداهاى بى آلايش در ميان طيف وسيع مردمى كه، با نورِ نگاه و فرياد هايى از عمق وجودشان همراه خواهند شد.
__
"كولى هاى بى مقصد" نام اين ترانهى زيباست كه ترانه سُرايش دوست عزيزمان آقاى رضا افشارى ست و ملودى اش را عمو وحيدِ مهربان براى من و بهين ساختند و تنظيم كننده ى آن دوستِ هميشه همراه ما آقاى آرش صفدرى هستند .
____
به ياد يال افشون تمام ثناهاى جسور-
❤️✊🏼
#كوليهاى_بى_مقصد #ايران
#زنان_ايران #بهين_بلورى
#ثمين_بلورى #دختران_ايران #پرستو_احمدی #صدای_زن #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما هوادارِ منطقِ دَشتيم ...
باشد كه ديگر هيچ «كنسرتِ فرضى»اى براى به گوش رساندن صداى رهاى دختران زيباى سرزمين مادريمان در كار نباشد، چرا كه ديرى نمىپايد
آزاد پاهايــمان را به زمين مىكوبيم.
ما جشنهاى درخشانى برپا خواهيم كرد با همين صداهاى بى آلايش در ميان طيف وسيع مردمى كه، با نورِ نگاه و فرياد هايى از عمق وجودشان همراه خواهند شد.
__
"كولى هاى بى مقصد" نام اين ترانهى زيباست كه ترانه سُرايش دوست عزيزمان آقاى رضا افشارى ست و ملودى اش را عمو وحيدِ مهربان براى من و بهين ساختند و تنظيم كننده ى آن دوستِ هميشه همراه ما آقاى آرش صفدرى هستند .
____
به ياد يال افشون تمام ثناهاى جسور-
❤️✊🏼
#كوليهاى_بى_مقصد #ايران
#زنان_ايران #بهين_بلورى
#ثمين_بلورى #دختران_ايران #پرستو_احمدی #صدای_زن #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفت کوه و هفت تا دریا
هفت جنگل و هفت تا صحرا
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا دیوار سنگی
با هفت تا دیو زنگی
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا آسمون تاریک
هفت کوره راه باریک
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا طلسم جادو
تو هفت تا برج و بارو
اگه نخوان ما باهم باشیم
می جنگیم باهاشون
با همه هفت تاشون
نقابو بر می داریم
از میدون نمی ریم
هفت تا جون می گیریم
عشقو به دست میاریم
هفت تا گل سرخ میشه
هفت روزه هفته ی ما
بهار میشه لحظه لحظه ها
وقتی به هم رسیدیم
باهم بهارو دیدیم
خنده میشه گریه های ما
اجرای زنده قطعه هفت گل سرخ توسط #پرستو_احمدی ، اثر زنده یاد #فریدون_فرخزاد که قبلا منتشر شده.
#پرستو_احمدی #صدای_زن #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هفت جنگل و هفت تا صحرا
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا دیوار سنگی
با هفت تا دیو زنگی
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا آسمون تاریک
هفت کوره راه باریک
اگه نخوان ما باهم باشیم
هفت تا طلسم جادو
تو هفت تا برج و بارو
اگه نخوان ما باهم باشیم
می جنگیم باهاشون
با همه هفت تاشون
نقابو بر می داریم
از میدون نمی ریم
هفت تا جون می گیریم
عشقو به دست میاریم
هفت تا گل سرخ میشه
هفت روزه هفته ی ما
بهار میشه لحظه لحظه ها
وقتی به هم رسیدیم
باهم بهارو دیدیم
خنده میشه گریه های ما
اجرای زنده قطعه هفت گل سرخ توسط #پرستو_احمدی ، اثر زنده یاد #فریدون_فرخزاد که قبلا منتشر شده.
#پرستو_احمدی #صدای_زن #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
انتشار پرسش و پاسخی درباره حق آواز زنان در تلویزیون ایران واکنشبرانگیز شده است. علی مطهری، نماینده پیشین مجلس و فرزند ایدئولوگ جمهوری اسلامی، در برنامهای در شبکه آموزش در پاسخ به دختری دبستانی که میپرسد: «چرا زنها نمیتوانند آواز بخوانند؟» با اشاره به قوانین دینی میگوید که «اسلام تحریک غریزه جنسی در جامعه را ممنوع کرده است.»
علی مطهری از پاسخ دادن به یک کودک دهه نودی عاجز است و به تته پته افتاده است. ذهنیت جنسیت زده او، نمونهای از ذهنیت مسئولیت مقامات حکومت جمهوری اسلامی و مغزهای زنگزده انها است.
نظر شما درباره این سخنان چیست؟
#علی_مطهری #پرستو_احمدی #آواز_زنان #صدای_زن #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
علی مطهری از پاسخ دادن به یک کودک دهه نودی عاجز است و به تته پته افتاده است. ذهنیت جنسیت زده او، نمونهای از ذهنیت مسئولیت مقامات حکومت جمهوری اسلامی و مغزهای زنگزده انها است.
نظر شما درباره این سخنان چیست؟
#علی_مطهری #پرستو_احمدی #آواز_زنان #صدای_زن #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پنج ماه است که او بلاتکلیف در زندان است در حالی که جرمی مرتکب نشده است جز خواندن.
زارا اسماعیلی پیشتر در مرداد سال جاری، با حمله ماموران امنیتی به خانهاش در کرج بازداشت شد.
زارا اسماعیلی یک زن شجاع، یک آوازه خوان که به دلیل اجراهای خیابانی بیحجاب خود شناخته میشود، پنج ماه است که در بازداشت و در شرایط نامعلومی بسر میبرد. در حین بازداشت منزل او به طور کامل تفتیش شده بود و در حال حاضر با اتهامات سنگینی روبروست.
طرح از صبا سلیمانی
#زارا_اسماعیلی #هنر_اعتراض #نه_به_جمهورى_اسلامى #آواز_زنان #صدای_زن #نه_به_ححاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زارا اسماعیلی پیشتر در مرداد سال جاری، با حمله ماموران امنیتی به خانهاش در کرج بازداشت شد.
زارا اسماعیلی یک زن شجاع، یک آوازه خوان که به دلیل اجراهای خیابانی بیحجاب خود شناخته میشود، پنج ماه است که در بازداشت و در شرایط نامعلومی بسر میبرد. در حین بازداشت منزل او به طور کامل تفتیش شده بود و در حال حاضر با اتهامات سنگینی روبروست.
طرح از صبا سلیمانی
#زارا_اسماعیلی #هنر_اعتراض #نه_به_جمهورى_اسلامى #آواز_زنان #صدای_زن #نه_به_ححاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پرستو احمدی؛ دژاووی تاریخ!
پرستو احمدی، متولد ۱ فروردین ۱۳۷۶ و فارغالتحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره، در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ با اجرای تصنیف تاریخی «از خون جوانان وطن»، همراهی خود را با جنبش آزادیخواهی مردم ایران نشان داد. این اقدام، پرستو را در معرض فشارهای امنیتی قرار داد و منجر به تشکیل پرونده قضایی علیه او شد.
در خرداد ۱۴۰۲، پرستو قطعه دیگری با عنوان «هوای آزادی» را با شعری از فاطمه دوگهرانی منتشر کرد. اجرای این اثر، به احضار او به دادسرای امنیت تهران و توقیف وسایل شخصیاش انجامید. اما این اتفاقات، او را متوقف نکرد.
مدتی بعد، احمدی بههمراه گروهی از نوازندگان کنسرتی متفاوت در یک کاروانسرا برگزار کرد. انتشار ویدئوی این کنسرت در فضای مجازی، جنجال بسیاری برپا کرد. در این اجرا، احمدی با پوششی متفاوت شامل پیراهن دکلته مشکی و گردنبندی به شکل نقشه ایران ظاهر شد؛ نمادی از مقاومت و اعتراض که خشم حاکمیت را برانگیخت. او و همکارانش، از جمله احسان بیرقدار و سهیل فقیهنصیری، به دلیل این کنسرت بازداشت شدند. با این حال، این بازداشت کوتاهمدت بود و آنها بهسرعت آزاد شدند.
واکنشها به اقدامات پرستو احمدی فراتر از مرزهای ایران بود. نشریه فرانسوی شارلی ابدو با انتشار کاریکاتوری، کنسرت او را مورد توجه قرار داد. یاسمین لوی، خواننده مشهور اسرائیلی، نیز در صفحه اینستاگرامش او را «شجاعترین خواننده» نامید و بر حق زنان برای خوانندگی تأکید کرد.
پرستو احمدی، با وجود فشارهای امنیتی و تهدیدها، همچنان به فعالیتهای هنری خود ادامه میدهد و به نمادی از مقاومت فرهنگی و ایستادگی در برابر محدودیتهای اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. او با صدای خود، پیامی برای همه دارد: صدای آزادی هرگز خاموش نمیشود.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/parastoo-ahmadi/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#پرستو_احمدی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
پرستو احمدی، متولد ۱ فروردین ۱۳۷۶ و فارغالتحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه سوره، در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ با اجرای تصنیف تاریخی «از خون جوانان وطن»، همراهی خود را با جنبش آزادیخواهی مردم ایران نشان داد. این اقدام، پرستو را در معرض فشارهای امنیتی قرار داد و منجر به تشکیل پرونده قضایی علیه او شد.
در خرداد ۱۴۰۲، پرستو قطعه دیگری با عنوان «هوای آزادی» را با شعری از فاطمه دوگهرانی منتشر کرد. اجرای این اثر، به احضار او به دادسرای امنیت تهران و توقیف وسایل شخصیاش انجامید. اما این اتفاقات، او را متوقف نکرد.
مدتی بعد، احمدی بههمراه گروهی از نوازندگان کنسرتی متفاوت در یک کاروانسرا برگزار کرد. انتشار ویدئوی این کنسرت در فضای مجازی، جنجال بسیاری برپا کرد. در این اجرا، احمدی با پوششی متفاوت شامل پیراهن دکلته مشکی و گردنبندی به شکل نقشه ایران ظاهر شد؛ نمادی از مقاومت و اعتراض که خشم حاکمیت را برانگیخت. او و همکارانش، از جمله احسان بیرقدار و سهیل فقیهنصیری، به دلیل این کنسرت بازداشت شدند. با این حال، این بازداشت کوتاهمدت بود و آنها بهسرعت آزاد شدند.
واکنشها به اقدامات پرستو احمدی فراتر از مرزهای ایران بود. نشریه فرانسوی شارلی ابدو با انتشار کاریکاتوری، کنسرت او را مورد توجه قرار داد. یاسمین لوی، خواننده مشهور اسرائیلی، نیز در صفحه اینستاگرامش او را «شجاعترین خواننده» نامید و بر حق زنان برای خوانندگی تأکید کرد.
پرستو احمدی، با وجود فشارهای امنیتی و تهدیدها، همچنان به فعالیتهای هنری خود ادامه میدهد و به نمادی از مقاومت فرهنگی و ایستادگی در برابر محدودیتهای اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. او با صدای خود، پیامی برای همه دارد: صدای آزادی هرگز خاموش نمیشود.
درباره او بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/parastoo-ahmadi/
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#پرستو_احمدی #صدای_زن #آواز_زنان
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعا اگر هدف از تنبیه غزل ماهور، حجاب او بوده است که باید گفت: متاسفیم.
دنبالکنندگان غزل، فقط بخاطر صدای زیبایش او را دنبال میکنند ...
اینجا سرزمین وارونههاست
سرزمین شلاق خوردنها
به جرمِ همان چیزهای خوبی
که در بهشت
وعدهاش را دادهاند ...
اینجا سرزمین عجایب است
مجازات میشود
هر آنکس که زیباتر بنوازد
قشنگتر بخواند
ظریفتر برقصد...
از صفحه مسعود احمدی شامکانی
ahmadi_shamakani912
برای:
#غزل_ماهور
#قوه_قضائیه #آوازخوان #خواننده #خوانندگی #خواننده_زن #صدای_زن #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دنبالکنندگان غزل، فقط بخاطر صدای زیبایش او را دنبال میکنند ...
اینجا سرزمین وارونههاست
سرزمین شلاق خوردنها
به جرمِ همان چیزهای خوبی
که در بهشت
وعدهاش را دادهاند ...
اینجا سرزمین عجایب است
مجازات میشود
هر آنکس که زیباتر بنوازد
قشنگتر بخواند
ظریفتر برقصد...
از صفحه مسعود احمدی شامکانی
ahmadi_shamakani912
برای:
#غزل_ماهور
#قوه_قضائیه #آوازخوان #خواننده #خوانندگی #خواننده_زن #صدای_زن #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زبان مقاومت، هنر اعتراضی
در حکومتهای استبدادی، هرآنچه که ممنوع شود، اغلب به ابزاری برای مقاومت و مبارزه تبدیل میشود. این حقیقتی است که در تاریخ بسیاری از انقلابها و جنبشهای آزادیخواهانه مشاهده شده است. در جمهوری اسلامی ایران، ابتداییترین حقوق انسانی، که باید حق طبیعی هر شهروندی باشد، از مردم دریغ شده است. حقهایی همچون بوسیدن، انتخاب نوع پوشش، رقصیدن، آوازخواندن زنان و بسیاری حقوق دیگر که نماد آزادی و شادی انسانی هستند، بهطور نظاممند سرکوب میشوند.
اما تجربه نشان داده است که همین ممنوعیتها، در جوامع استبدادزده به بستری برای مقاومت مدنی تبدیل شدهاند.
ممنوعیتها در ذات خود به بازتابی از ترس حاکمان از آزادی و خلاقیت مردم تبدیل میشوند. این ترس، بهطور ناخواسته، همان چیزی را تقویت میکند که قصد سرکوبش را داشتهاند: آزادی، شادی، و ارادهی مبارزه. هنر و فرهنگ، حتی در تاریکترین دورانها، از میان زخمها و ممنوعیتها میرویند و به قدرتی برای تغییر و رهایی تبدیل میشوند.
ویدیو از رعنا زیبا
ranaziba.ps
#هنر_اعتراض #مقاومت_زندگیست #مقاومت_مدنی #رقص #زندگی #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در حکومتهای استبدادی، هرآنچه که ممنوع شود، اغلب به ابزاری برای مقاومت و مبارزه تبدیل میشود. این حقیقتی است که در تاریخ بسیاری از انقلابها و جنبشهای آزادیخواهانه مشاهده شده است. در جمهوری اسلامی ایران، ابتداییترین حقوق انسانی، که باید حق طبیعی هر شهروندی باشد، از مردم دریغ شده است. حقهایی همچون بوسیدن، انتخاب نوع پوشش، رقصیدن، آوازخواندن زنان و بسیاری حقوق دیگر که نماد آزادی و شادی انسانی هستند، بهطور نظاممند سرکوب میشوند.
اما تجربه نشان داده است که همین ممنوعیتها، در جوامع استبدادزده به بستری برای مقاومت مدنی تبدیل شدهاند.
ممنوعیتها در ذات خود به بازتابی از ترس حاکمان از آزادی و خلاقیت مردم تبدیل میشوند. این ترس، بهطور ناخواسته، همان چیزی را تقویت میکند که قصد سرکوبش را داشتهاند: آزادی، شادی، و ارادهی مبارزه. هنر و فرهنگ، حتی در تاریکترین دورانها، از میان زخمها و ممنوعیتها میرویند و به قدرتی برای تغییر و رهایی تبدیل میشوند.
ویدیو از رعنا زیبا
ranaziba.ps
#هنر_اعتراض #مقاومت_زندگیست #مقاومت_مدنی #رقص #زندگی #آواز_زنان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech