Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مظاهر حیدری از درویشان گنابادی که در ماجرای حمله به درویشها در گلستان هفتم بازداشت شده بود و در خیزش مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ هم بار دیگر به زندان افتاده بود، با انتشار این ویدئو سال نوی مسیحی را به هموطنان مسیحی تبریک گفته و ابراز امیدواری کرده است که سال ۲۰۲۵ میلادی با اخبار خوبی همراه باشد.
او سال ۲۰۲۵ را سال پیروزی خواند.
#گفتگو #رواداری #آزادی
@dialogue1402
او سال ۲۰۲۵ را سال پیروزی خواند.
#گفتگو #رواداری #آزادی
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
علیرضا پناهیان واعظ شیعه که استاد حوزه و دانشگاه هم هست، به مناسبت سالگرد کشته شدن قاسم سلیمانی، یک سخنرانی تبلیغاتی کرده و جز ادعای اینکه «ولیفقیه پرچمدار آزادیست» هیچچیز جدیدی در ادعاهایش دیده نمیشود! این سخنرانی چهارشنبه در گردهمایی «رهروان مکتب شهید سلیمانی» در محل گلزار شهدای شهر کرمان برگزار شده است.
این آخوند حکومتی گفته «اگر کسی پرچم ولایتمداری را که در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد تقویت نکند، دشمن آزادیست!» او در حالی مکرر از کلمه «آزادی» استفاده کرده و آن را به ولی فقیه و سیاستهایش در ایران و منطقه چسبانده است، که نفس مردم از خفقان تمامیتخواهی بند آمده است و بنا به اقرار کارگزاران خودشان، نرخ مهاجرت از کشور بیشتر شده و سن تصمیم به مهاجرت در ایران پایینتر از حتی ده سال پیش آمده است.
پناهیان طبق معمول به غرب حمله کرده و مدعی شده که «آنان ضمن سرمایهگذاری به دنبال بردگی و هرزهکردن جوانان ما هستند.» نه پناهیان نه هیچکدام از کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در این مورد توضیحی ندادهاند که اگر چنین است، پس چرا دقیقا مردم ایران و کل خاورمیانه به غرب مهاجرت میکنند!؟
حکومتهای چین و روسیه که نمونههای بارز حکومتهای استبدادیاند، هیچگاه طرف انتقاد آخوندهای حکومتی جمهوری اسلامی نبودهاند. حکومت چین یک حکومت تمامیتخواه است که هیچ شکلی از دینورزی را در داخل مرزهای خود تحمل نمیکند و از جمله فشار شدیدی به مسلمانان منطقه اُیغور وارد میکند. با این حال، از نظر پناهیان، این غرب است که مردم جهان را برده میخواهد و قاسم سلیمانی میخواسته که مردم جهان آزاد باشند!
با نگاهی به این اظهارات، خواننده از خود میپرسد که آیا یتیمتر از کلمه آزادی وجود دارد که هر کس، حتی اخوندهای یک حکومت تمامیتخواه هم آن را مصادره میکنند!؟
میزان سوگیری و حقکشی در کلمات واعظان حکومتی به موازات ظلم بیشتر حکومت، افزایش مییابد و جز عدهای معدود از هملباسیهاشان که نگران خشم مردم ستمدیدهاند، کسی به این رویه اعتراضی نمیکند.
#رواداری #مدارا #آزادی #ایدئولوژی
@Dialogue1402
این آخوند حکومتی گفته «اگر کسی پرچم ولایتمداری را که در دست رهبر معظم انقلاب قرار دارد تقویت نکند، دشمن آزادیست!» او در حالی مکرر از کلمه «آزادی» استفاده کرده و آن را به ولی فقیه و سیاستهایش در ایران و منطقه چسبانده است، که نفس مردم از خفقان تمامیتخواهی بند آمده است و بنا به اقرار کارگزاران خودشان، نرخ مهاجرت از کشور بیشتر شده و سن تصمیم به مهاجرت در ایران پایینتر از حتی ده سال پیش آمده است.
پناهیان طبق معمول به غرب حمله کرده و مدعی شده که «آنان ضمن سرمایهگذاری به دنبال بردگی و هرزهکردن جوانان ما هستند.» نه پناهیان نه هیچکدام از کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در این مورد توضیحی ندادهاند که اگر چنین است، پس چرا دقیقا مردم ایران و کل خاورمیانه به غرب مهاجرت میکنند!؟
حکومتهای چین و روسیه که نمونههای بارز حکومتهای استبدادیاند، هیچگاه طرف انتقاد آخوندهای حکومتی جمهوری اسلامی نبودهاند. حکومت چین یک حکومت تمامیتخواه است که هیچ شکلی از دینورزی را در داخل مرزهای خود تحمل نمیکند و از جمله فشار شدیدی به مسلمانان منطقه اُیغور وارد میکند. با این حال، از نظر پناهیان، این غرب است که مردم جهان را برده میخواهد و قاسم سلیمانی میخواسته که مردم جهان آزاد باشند!
با نگاهی به این اظهارات، خواننده از خود میپرسد که آیا یتیمتر از کلمه آزادی وجود دارد که هر کس، حتی اخوندهای یک حکومت تمامیتخواه هم آن را مصادره میکنند!؟
میزان سوگیری و حقکشی در کلمات واعظان حکومتی به موازات ظلم بیشتر حکومت، افزایش مییابد و جز عدهای معدود از هملباسیهاشان که نگران خشم مردم ستمدیدهاند، کسی به این رویه اعتراضی نمیکند.
#رواداری #مدارا #آزادی #ایدئولوژی
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
نصرت کریمی میگوید که وقتی انقلاب شد به من گفتند که برای نوشتن سناریوی فیلم «محلل» باید دست راستت قطع شود و برای بازی و کارگردانی این فیلم هم باید خودت اعدام شوی!
نصرت کریمی از هنرمندان سینمای پیش از انقلاب اسلامی که بسیاری از مردم او را برای بازی در سریال محبوب «داییجان ناپلئون» در نقش «آقاجان» (پدر سعید راوی داستان) میشناسند، چند فیلم هم ساخت و کارگردانی کرد که دو تای آنها از دید تماشاگران و هم منتقدان سینما، موفقیت بسیاری کسب کرد. این دو فیلم که خود کریمی در آنها نقش اول را ایفا کرد، یکی «درشکهچی» بود و دیگری فیلم «محلل.» هر دوی این فیلمهای کمدی مایههای نقادانه داشتند و مناسبات اجتماعی و باورهای متعصبانه مذهبی را به بوته نقد میگذاشتند.
در مجموعهای که خانواده نصرت کریمی در کانال یوتیوبی – به همین نام – از او انتشار دادهاند، پیرمرد سینمای ایران که مانند بسیاری از هنرمندان دیگر همه جایگاه خود را با انقلاب اسلامی از دست داد، نشسته و از زندگی حرفهای خود میگوید. هنر قصهگویی این هنرمند فقید را در همین مجموعه هم میتوان دریافت. از نکات بسیار جالب، آموزنده و البته تاسفبار، ماجرای فیلم «محلل» است که هم قبل انقلاب اسلامی و هم بعد آن، دردسرهای فراوانی برای او ایجاد کرد. به ویژه که تهیهکننده این فیلم، مهدی میثاقیه، بهایی بود و همین هر دوی آنها را در معرض حملات بیرحمانه اسلامگرایان قرار داد.
در فقه اسلامی، مردی که زن خود را سه بار طلاق داده باشد، دیگر اجازه بازگشت به او ندارد. این قاعده جایی تخصیص میخورد که زن سابق او، با کس دیگری وصلت کرده باشد و آن وصلت هم – به هر دلیلی – بدفرجام بوده باشد. در این صورت، امکان شرعی زندگی دوباره با آن زن سابق هست. مردی که در زمان فیمابین با آن زن، مدتی در قید ازدواج بوده است، «محلل» نامیده میشود. این واژه که تحتالفظی به معنای «حلکننده مشکل» است، از این حیث به این مرد اطلاق میشود که امکان رجوع دوباره پس از «طلاق ثلاثه» را عملا فراهم میکند. اما – چنانکه کریمی در این مجموعه در دفاع از پیام فیلم خود میگوید – همین امکان فقهی، زمینه را برای فساد دفاتر ازدواج فراهم کرده بوده است: برخی سردفترداران کسی را به عنوان «محلل» معرفی میکردهاند که فقط یک شب به طور صوری با زنی که سه بار طلاق داده شده، ازدواج کند و یک شب هم اجازه همخوابگی داشته باشد، به شرط آنکه فردا زن را طلاق دهد تا شوهر سابق او بتواند شرعا دوباره با او ازدواج نماید!
از اولین کسانی که به فیلم «محلل» (ساخته شده در ۱۳۵۰) واکنش نشان داد و به حکم بهایی بودن مالک استودیوی فیلمسازی میثاقیه، اتهاماتی سنگینی متوجه سازندگان فیلم کرد، مرتضی مطهری بود…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتشنود مراجعه کنید:
https://dialogue.tavaana.org/nosrat-karimi/
#رواداری #تعصب #گفتگو
@dialogue1401
نصرت کریمی از هنرمندان سینمای پیش از انقلاب اسلامی که بسیاری از مردم او را برای بازی در سریال محبوب «داییجان ناپلئون» در نقش «آقاجان» (پدر سعید راوی داستان) میشناسند، چند فیلم هم ساخت و کارگردانی کرد که دو تای آنها از دید تماشاگران و هم منتقدان سینما، موفقیت بسیاری کسب کرد. این دو فیلم که خود کریمی در آنها نقش اول را ایفا کرد، یکی «درشکهچی» بود و دیگری فیلم «محلل.» هر دوی این فیلمهای کمدی مایههای نقادانه داشتند و مناسبات اجتماعی و باورهای متعصبانه مذهبی را به بوته نقد میگذاشتند.
در مجموعهای که خانواده نصرت کریمی در کانال یوتیوبی – به همین نام – از او انتشار دادهاند، پیرمرد سینمای ایران که مانند بسیاری از هنرمندان دیگر همه جایگاه خود را با انقلاب اسلامی از دست داد، نشسته و از زندگی حرفهای خود میگوید. هنر قصهگویی این هنرمند فقید را در همین مجموعه هم میتوان دریافت. از نکات بسیار جالب، آموزنده و البته تاسفبار، ماجرای فیلم «محلل» است که هم قبل انقلاب اسلامی و هم بعد آن، دردسرهای فراوانی برای او ایجاد کرد. به ویژه که تهیهکننده این فیلم، مهدی میثاقیه، بهایی بود و همین هر دوی آنها را در معرض حملات بیرحمانه اسلامگرایان قرار داد.
در فقه اسلامی، مردی که زن خود را سه بار طلاق داده باشد، دیگر اجازه بازگشت به او ندارد. این قاعده جایی تخصیص میخورد که زن سابق او، با کس دیگری وصلت کرده باشد و آن وصلت هم – به هر دلیلی – بدفرجام بوده باشد. در این صورت، امکان شرعی زندگی دوباره با آن زن سابق هست. مردی که در زمان فیمابین با آن زن، مدتی در قید ازدواج بوده است، «محلل» نامیده میشود. این واژه که تحتالفظی به معنای «حلکننده مشکل» است، از این حیث به این مرد اطلاق میشود که امکان رجوع دوباره پس از «طلاق ثلاثه» را عملا فراهم میکند. اما – چنانکه کریمی در این مجموعه در دفاع از پیام فیلم خود میگوید – همین امکان فقهی، زمینه را برای فساد دفاتر ازدواج فراهم کرده بوده است: برخی سردفترداران کسی را به عنوان «محلل» معرفی میکردهاند که فقط یک شب به طور صوری با زنی که سه بار طلاق داده شده، ازدواج کند و یک شب هم اجازه همخوابگی داشته باشد، به شرط آنکه فردا زن را طلاق دهد تا شوهر سابق او بتواند شرعا دوباره با او ازدواج نماید!
از اولین کسانی که به فیلم «محلل» (ساخته شده در ۱۳۵۰) واکنش نشان داد و به حکم بهایی بودن مالک استودیوی فیلمسازی میثاقیه، اتهاماتی سنگینی متوجه سازندگان فیلم کرد، مرتضی مطهری بود…
برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفتشنود مراجعه کنید:
https://dialogue.tavaana.org/nosrat-karimi/
#رواداری #تعصب #گفتگو
@dialogue1401
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داستان شیخ صنعان در ادبیات کلاسیک فارسی، داستان شیخ زاهدیست که از عشق یک دختر مسیحی (ترسا)، هم دل میبازد و هم دین و برای اینکه نظر دختر را جلب کند اعمال خلاف اسلام مانند شرابنوشی و خوکچرانی مرتکب میشود. مایه اصلی این داستان میتواند در نسخههای جدیدتری از روایت بهروز شود. این کاریست که شادروان سعیدی سیرجانی در گتاب «شیخ صنعان» کرده است. دکتر حسن باقرینیا ضمن معرفی این کتاب در این فایل کوتاه، بخشهایی از آن را میخواند و رمزها و اشارات آن را توضیح میدهد.
شیخ صنعان در این اثر همان روحالله خمینیست که به قدرت دلباخته میشود و اگرچه شیخ است اما تمامی آنچه که یک شیخ نمیبایست مرتکب شود را بر اثر این «قدرتدوستی» مرتکب میشود. کاراکترهای دیگر در این مجموعه با اشخاص واقعی سیاست ایران در دوران پس از پنجاه و هفت منطبق میشود.
شادروان سعیدی سیرجانی به بازخوانی داستانهای کهن ایرانی با توجه به حوادث روز علاقه داشت و از او «ضحاک ماردوش» هم به مرحله طبع و انتشار رسیده است. برای مطالعه یادداشتی درباره کتاب ««ضحاک ماردوش» به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/
#رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی
#نقد_دین
@dialogue1402
شیخ صنعان در این اثر همان روحالله خمینیست که به قدرت دلباخته میشود و اگرچه شیخ است اما تمامی آنچه که یک شیخ نمیبایست مرتکب شود را بر اثر این «قدرتدوستی» مرتکب میشود. کاراکترهای دیگر در این مجموعه با اشخاص واقعی سیاست ایران در دوران پس از پنجاه و هفت منطبق میشود.
شادروان سعیدی سیرجانی به بازخوانی داستانهای کهن ایرانی با توجه به حوادث روز علاقه داشت و از او «ضحاک ماردوش» هم به مرحله طبع و انتشار رسیده است. برای مطالعه یادداشتی درباره کتاب ««ضحاک ماردوش» به صفحه گفتوشنود مراجعه کنید:
https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/
#رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی
#نقد_دین
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جنگ هفتادودو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
گاهی اشتباه انسان در ندیدن حقیقت واقعی جهان
چنان است که نمیتوانیم عذر تقصیری را برای آن بیاوریم. اشتباه تا زمانی که فردی است و مشکلی برای جامعه ندارد و تاوانش را خود شخص بر دوش میکشد، چشم پوشی کاملا امری اخلاقی است.اما زمانی که ندیدن واقعیت محض توسط شخصی و بیان ان در جمع که باعث انحراف گروهی و توهین و اهانت به گروه دیگر است عذر تقصیر آوردن و چشم پوشی و سکوت در برابر چنین اشخاصی شراکت در جرم و حمایت و همدستی با نادان است و از رذایل اخلاقی به حساب می آید.
حال اینکه ما با کدام چشم به این نادان متظاهر یاوه گو نگاه کنیم منوط به درایت و عقل ماست.
در آخر اینکه شما با کدامین چشم به این شخص نگاه میکنید؟
خود بینیات پسر، یک اشتباه بود
این مستی از غرور، اوج گناه بود
سوغاتی تو چیست؟ حرّاف بیعمل!
سودت برای ما غم بود و آه بود
آغوش این وطن باز است و بی دریغ
بر هر عقیده و هر راه و هر طریق
این خاک، خاک ماست، کُرد و بلوچ و لُر
مفکن در این سرا، ای بی خرد! حریق
تو گیرِِ مذهبی، من در هوای عشق
قدری سکوت کن، بشنو صدای عشق
ما ریشهمان یکی است، در خاکِ این وطن
از دشمنی نگو، در سرسرای عشق
بخشید جرم تو آن مفتی عزیز
هان! آبروی خود، زین پس چنین مریز!
از من نه، از حسین بشنو تو این سخن:
آزاده شو، پسر! کمتر بگو مجیز!
علی رضا جعفری(آزادی)
#آزادی_مذهبی #رواداری #دیگرستیزی #گفتگو_توانا
@dialogue1402
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
گاهی اشتباه انسان در ندیدن حقیقت واقعی جهان
چنان است که نمیتوانیم عذر تقصیری را برای آن بیاوریم. اشتباه تا زمانی که فردی است و مشکلی برای جامعه ندارد و تاوانش را خود شخص بر دوش میکشد، چشم پوشی کاملا امری اخلاقی است.اما زمانی که ندیدن واقعیت محض توسط شخصی و بیان ان در جمع که باعث انحراف گروهی و توهین و اهانت به گروه دیگر است عذر تقصیر آوردن و چشم پوشی و سکوت در برابر چنین اشخاصی شراکت در جرم و حمایت و همدستی با نادان است و از رذایل اخلاقی به حساب می آید.
حال اینکه ما با کدام چشم به این نادان متظاهر یاوه گو نگاه کنیم منوط به درایت و عقل ماست.
در آخر اینکه شما با کدامین چشم به این شخص نگاه میکنید؟
خود بینیات پسر، یک اشتباه بود
این مستی از غرور، اوج گناه بود
سوغاتی تو چیست؟ حرّاف بیعمل!
سودت برای ما غم بود و آه بود
آغوش این وطن باز است و بی دریغ
بر هر عقیده و هر راه و هر طریق
این خاک، خاک ماست، کُرد و بلوچ و لُر
مفکن در این سرا، ای بی خرد! حریق
تو گیرِِ مذهبی، من در هوای عشق
قدری سکوت کن، بشنو صدای عشق
ما ریشهمان یکی است، در خاکِ این وطن
از دشمنی نگو، در سرسرای عشق
بخشید جرم تو آن مفتی عزیز
هان! آبروی خود، زین پس چنین مریز!
از من نه، از حسین بشنو تو این سخن:
آزاده شو، پسر! کمتر بگو مجیز!
علی رضا جعفری(آزادی)
#آزادی_مذهبی #رواداری #دیگرستیزی #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
«حسن نیت»
اثر سلمان رشدی
ترجمه: آموزشکده توانا
سال ۱۹۸۹ آیتالله خمینی، بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی، فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد؛ چون – به زعم او – در کتاب «آیههای شیطانی» به باورهای اسلامی توهین شده بود. این فراخوان سرنوشت کتاب و نویسنده را دستخوش حوادث بسیاری قرار داد؛ اجازه انتشار کتاب در بسیاری کشورها حتی چند کشور اروپایی داده نشد و چند کتابفروشی آمریکایی عرضهکننده آن هدف بمبگذاری تروریستی قرار گرفتند. در نتیجه عمده کتابفروشیها از عرضه آن صرف نظر کردند.
سلمان رشدی، متولد ۱۹۴۷ در خانوادهای مسلمان در بمبئی و فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج، پس از انتشار کتابهای «کودکان نیمهشب» و «شرم» به عنوان شخصیتی ادبی شناخته شد. انتشار «آيههای شیطانی» و تهدیدشدن به مرگ در پی فتوای خمینی، بالاجبار او را به زندگی مخفیانه کشانید. رشدی یک سال پس از آنکه دور از ملاء عام به سر برد مقاله «حسن نیت» را درباره اثرش و آنچه در این مدت از سر گذرانیده بود نوشت و تاکید کرد: «بدون آزادی برای رنجاندن یا خشمگینکردن دیگری، آزادی مفهومی ندارد.»
«حسن نیت»، گزیده مقاله سلمان رشدی را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی به رایگان دانلود کنید و بخوانید!
برای دانلود به صفحه توانا رجوع کنید:
https://tavaana.org/in_good_faith/
#گفتگو #رواداری #نقد_دین #ترور #تروریسم #گفتگو_توانا
@dialogue1402
اثر سلمان رشدی
ترجمه: آموزشکده توانا
سال ۱۹۸۹ آیتالله خمینی، بنیانگذار و رهبر جمهوری اسلامی، فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد؛ چون – به زعم او – در کتاب «آیههای شیطانی» به باورهای اسلامی توهین شده بود. این فراخوان سرنوشت کتاب و نویسنده را دستخوش حوادث بسیاری قرار داد؛ اجازه انتشار کتاب در بسیاری کشورها حتی چند کشور اروپایی داده نشد و چند کتابفروشی آمریکایی عرضهکننده آن هدف بمبگذاری تروریستی قرار گرفتند. در نتیجه عمده کتابفروشیها از عرضه آن صرف نظر کردند.
سلمان رشدی، متولد ۱۹۴۷ در خانوادهای مسلمان در بمبئی و فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج، پس از انتشار کتابهای «کودکان نیمهشب» و «شرم» به عنوان شخصیتی ادبی شناخته شد. انتشار «آيههای شیطانی» و تهدیدشدن به مرگ در پی فتوای خمینی، بالاجبار او را به زندگی مخفیانه کشانید. رشدی یک سال پس از آنکه دور از ملاء عام به سر برد مقاله «حسن نیت» را درباره اثرش و آنچه در این مدت از سر گذرانیده بود نوشت و تاکید کرد: «بدون آزادی برای رنجاندن یا خشمگینکردن دیگری، آزادی مفهومی ندارد.»
«حسن نیت»، گزیده مقاله سلمان رشدی را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی به رایگان دانلود کنید و بخوانید!
برای دانلود به صفحه توانا رجوع کنید:
https://tavaana.org/in_good_faith/
#گفتگو #رواداری #نقد_دین #ترور #تروریسم #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
«همه چیز میدرخشد»
معرفی کتاب
یادداشتی از احمدرضا یزدی
خوانش آثار کلاسیک غربی برای یافتن معنا در عصر سکولار نوشته هیوبرت دریفوس و شان دورانس کلی. کتاب اثری است که با جسارت به بحران معنا در عصر مدرن میپردازد. نویسندگان تلاش میکنند با الهام از آثار کلاسیک غربی و مفاهیمی همچون چندخدایی و تجربههای لحظهای، راهحلی برای نیهیلیسم ارائه کنند.
📖نقاط قوت کتاب:
۱. پرداختن به مسئلهای بنیادین
یکی از مهمترین دستاوردهای این کتاب بازگرداندن توجه به مسئله معنا در دنیای مدرن است. در عصری که بسیاری از نظامهای سنتی معنا سازی چون مذاهب کارکرد پیشین خود را از دست دادهاند نویسندگان تلاش میکنند تا راههای جدیدی برای معنا یابی در زندگی روزمره معرفی کنند. جسارت در پرداختن به این موضوع بنیادین کتاب را از بسیاری از آثار فلسفی معاصر متمایز میکند.
۲. الهامگیری از میراث کلاسیک غربی
نویسندگان با بهرهگیری از آثار نویسندگان و متفکرانی چون هومر، ملویل، دانته، کانت و نیچه، تلاش میکنند تا بین گذشته و حال پل بزنند. بازخوانی این آثار و تطبیق مفاهیمی همچون چندخدایی هومری یا نقد نیچه به مدرنیته با بحرانهای معاصر به کتاب عمق و غنایی فکری میبخشد که میتواند خوانندگان را به تأمل وادارد.
۳. جستجوی معنا در تجربیات روزمره
کتاب ایده جذابی را مطرح میکند که تجربههای کوچک و گاه پیش و پا افتاده روزمره میتوانند منبع معنا باشند. از لذت تماشای یک مسابقه ورزشی گرفته تا نوشیدن قهوه صبحگاهی. این تجربیات به عنوان لحظاتی درخشان معرفی میشوند که میتوانند ما را از نیهیلیسم و پوچی نجات دهند. از این منظر، تأکید بر اهمیت زندگی روزمره میتواند برای بسیاری از خوانندگان الهامبخش باشد.
۴. تأکید بر چندخدایی بهعنوان بدیلی برای معناهای مطلق
نویسندگان مفهوم چندخدایی را بهعنوان راهی برای اجتناب از مطلقگرایی معنا و نیهیلیسم معرفی میکنند. در این چارچوب، ارزشهای متنوع و گاه متناقضی که در زندگی میتوان یافت مانند خدایان هومری میتوانند راهنمای انسان معاصر باشند. این نگاه، دیدگاهی نسبیگرایانه و باز به معنا ارائه میدهد که با پیچیدگیهای دنیای مدرن هماهنگ است.
————
نویسنده یادداشت در ادامه به بررسی نقاط ضعف کتاب و انتقادهای وارد شده بر نویسندگان میپردازد. برای مطالعه نسخه کامل به کانال تلگرامی آقای احمدرضا یزدی مراجعه کنید:
https://t.me/DrARYazdi
#گفتگو #رواداری #دین #چندخدایی #تکخدایی #یکتاپرستی #نیهلیسم #پوچی #پوچ_انگاری
@dialogue1402
معرفی کتاب
یادداشتی از احمدرضا یزدی
خوانش آثار کلاسیک غربی برای یافتن معنا در عصر سکولار نوشته هیوبرت دریفوس و شان دورانس کلی. کتاب اثری است که با جسارت به بحران معنا در عصر مدرن میپردازد. نویسندگان تلاش میکنند با الهام از آثار کلاسیک غربی و مفاهیمی همچون چندخدایی و تجربههای لحظهای، راهحلی برای نیهیلیسم ارائه کنند.
📖نقاط قوت کتاب:
۱. پرداختن به مسئلهای بنیادین
یکی از مهمترین دستاوردهای این کتاب بازگرداندن توجه به مسئله معنا در دنیای مدرن است. در عصری که بسیاری از نظامهای سنتی معنا سازی چون مذاهب کارکرد پیشین خود را از دست دادهاند نویسندگان تلاش میکنند تا راههای جدیدی برای معنا یابی در زندگی روزمره معرفی کنند. جسارت در پرداختن به این موضوع بنیادین کتاب را از بسیاری از آثار فلسفی معاصر متمایز میکند.
۲. الهامگیری از میراث کلاسیک غربی
نویسندگان با بهرهگیری از آثار نویسندگان و متفکرانی چون هومر، ملویل، دانته، کانت و نیچه، تلاش میکنند تا بین گذشته و حال پل بزنند. بازخوانی این آثار و تطبیق مفاهیمی همچون چندخدایی هومری یا نقد نیچه به مدرنیته با بحرانهای معاصر به کتاب عمق و غنایی فکری میبخشد که میتواند خوانندگان را به تأمل وادارد.
۳. جستجوی معنا در تجربیات روزمره
کتاب ایده جذابی را مطرح میکند که تجربههای کوچک و گاه پیش و پا افتاده روزمره میتوانند منبع معنا باشند. از لذت تماشای یک مسابقه ورزشی گرفته تا نوشیدن قهوه صبحگاهی. این تجربیات به عنوان لحظاتی درخشان معرفی میشوند که میتوانند ما را از نیهیلیسم و پوچی نجات دهند. از این منظر، تأکید بر اهمیت زندگی روزمره میتواند برای بسیاری از خوانندگان الهامبخش باشد.
۴. تأکید بر چندخدایی بهعنوان بدیلی برای معناهای مطلق
نویسندگان مفهوم چندخدایی را بهعنوان راهی برای اجتناب از مطلقگرایی معنا و نیهیلیسم معرفی میکنند. در این چارچوب، ارزشهای متنوع و گاه متناقضی که در زندگی میتوان یافت مانند خدایان هومری میتوانند راهنمای انسان معاصر باشند. این نگاه، دیدگاهی نسبیگرایانه و باز به معنا ارائه میدهد که با پیچیدگیهای دنیای مدرن هماهنگ است.
————
نویسنده یادداشت در ادامه به بررسی نقاط ضعف کتاب و انتقادهای وارد شده بر نویسندگان میپردازد. برای مطالعه نسخه کامل به کانال تلگرامی آقای احمدرضا یزدی مراجعه کنید:
https://t.me/DrARYazdi
#گفتگو #رواداری #دین #چندخدایی #تکخدایی #یکتاپرستی #نیهلیسم #پوچی #پوچ_انگاری
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
۲۶ دیماه سالروز خروج آخرین شاه ایران از کشور است و اگرچه انتقاداتی از منظر حقوق بشری به دستگاه شاه هم وارد بود، اما مدارک و اسناد نشان میدهد که وضعیت رواداری به ویژه در حیطه ادیان و باورهای دینی، پس از خروج شاه به شدت افت پیدا کرد و علاوه بر باورمندان به ادیان غیررسمی، ناباورمندان هم به شدت در معرض سیاستهای حذف و طرد از رسانه قرار گرفتند و موارد متعددی از اعدام به اتهام «سبالنبی» (توهین به پیامبر) گزارش شد که یکی از آخرین موارد آن اعدام یوسف مهراد و فضلالله فاضلی زارع بود. وضعیت خداناباوران در ایران پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ تفاوتهای قابل توجهی داشته است.
پیش از انقلاب ۱۳۵۷:
در دوران حکومت پهلوی، ایران سیاستهای سکولاری را دنبال میکرد و خداناباوری بهطور رسمی تحمل میشد، هرچند بهطور کامل پذیرفتهشده نبود. حزب توده ایران، با ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی، در میان تحصیلکردگان شهری محبوبیت داشت و خداناباوری بهعنوان یکی از اصول این ایدئولوژی مطرح بود. با این حال، اکثریت جامعه ایران همچنان مذهبی باقی ماندند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷:
با استقرار جمهوری اسلامی، خداناباوری بهعنوان یک مسئله سیاسی مطرح شد و بهشدت سرکوب گردید. افرادی که بهطور علنی خداناباوری خود را اعلام میکردند، با خطر بازداشت خودسرانه، شکنجه و حتی اعدام مواجه بودند. شهروندان غیرمذهبی بهطور رسمی توسط دولت ایران بهرسمیت شناخته نمیشوند. در سرشماری رسمی سال ۲۰۱۱، حدود ۲۶۵٬۸۹۹ نفر (۰٫۳٪ از جمعیت کل) هیچ دینی را اعلام نکردند.
با وجود سرکوبها، در سالهای اخیر نشانههایی از افزایش سکولاریسم و خداناباوری در جامعه ایران مشاهده میشود. بر اساس نظرسنجیهای انجامشده بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲، حدود ۱٫۳٪ از ایرانیان خود را خداناباور معرفی کرده و ۱۴٫۳٪ دیگر بهعنوان غیرمذهبی شناخته شدهاند.
بهطور کلی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، وضعیت خداناباوران در ایران با سرکوبهای شدیدتری مواجه شده است. با این حال، در سالهای اخیر، با وجود خطرات موجود، گرایش به خداناباوری و سکولاریسم در جامعه ایران در حال افزایش است.
آنچه محوریست استقلال سرنوشت ایرانیان و انسانها به طور کلی از مذهب و باورهای آنهاست. بر این اساس، شاید بتوان به تمامی سیستمها از این منظر نمره داد. نظر شما چیست؟
#گفتگو #رواداری #نه_به_اعدام #خداناباوران
@dialogue1402
پیش از انقلاب ۱۳۵۷:
در دوران حکومت پهلوی، ایران سیاستهای سکولاری را دنبال میکرد و خداناباوری بهطور رسمی تحمل میشد، هرچند بهطور کامل پذیرفتهشده نبود. حزب توده ایران، با ایدئولوژی مارکسیستی-لنینیستی، در میان تحصیلکردگان شهری محبوبیت داشت و خداناباوری بهعنوان یکی از اصول این ایدئولوژی مطرح بود. با این حال، اکثریت جامعه ایران همچنان مذهبی باقی ماندند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷:
با استقرار جمهوری اسلامی، خداناباوری بهعنوان یک مسئله سیاسی مطرح شد و بهشدت سرکوب گردید. افرادی که بهطور علنی خداناباوری خود را اعلام میکردند، با خطر بازداشت خودسرانه، شکنجه و حتی اعدام مواجه بودند. شهروندان غیرمذهبی بهطور رسمی توسط دولت ایران بهرسمیت شناخته نمیشوند. در سرشماری رسمی سال ۲۰۱۱، حدود ۲۶۵٬۸۹۹ نفر (۰٫۳٪ از جمعیت کل) هیچ دینی را اعلام نکردند.
با وجود سرکوبها، در سالهای اخیر نشانههایی از افزایش سکولاریسم و خداناباوری در جامعه ایران مشاهده میشود. بر اساس نظرسنجیهای انجامشده بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲، حدود ۱٫۳٪ از ایرانیان خود را خداناباور معرفی کرده و ۱۴٫۳٪ دیگر بهعنوان غیرمذهبی شناخته شدهاند.
بهطور کلی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، وضعیت خداناباوران در ایران با سرکوبهای شدیدتری مواجه شده است. با این حال، در سالهای اخیر، با وجود خطرات موجود، گرایش به خداناباوری و سکولاریسم در جامعه ایران در حال افزایش است.
آنچه محوریست استقلال سرنوشت ایرانیان و انسانها به طور کلی از مذهب و باورهای آنهاست. بر این اساس، شاید بتوان به تمامی سیستمها از این منظر نمره داد. نظر شما چیست؟
#گفتگو #رواداری #نه_به_اعدام #خداناباوران
@dialogue1402