آموزشکده توانا
56.5K subscribers
31.4K photos
37.1K videos
2.55K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهاره خورشیدی از جوانان انقلابی‌ ساکن رباط‌کریم بود که ماموران او را از پنجره خانه‌شان به پایین پرت کردند.

روایت تلخ نحوه کشته‌شدن بهاره را از زبان دوستانش نقل می‌کنیم: «بهاره حین چسباندن تراکت برای تظاهرات شناسایی شد و موقع رفتن به خانه تعقیب شد، ماموران به خانه‌‌شان می‌ریزند و حتی در خانه‌شان اسلحه جاساز کردند تا پرونده‌اش سنگین شود، در همان حین با بهاره درگیر می‌شوند و او را مقابل چشم دیگران از پنجره به پایین پرت می‌کنند.
خانواده بهار را مجبور به ترک محل زندگی و اقامت در شهر گرگان کرده‌اند.»

بهار لاتاری برنده شده بود و قرار بود به آمریکا برود. ولی در وطنش توسط ماموران به شکل وحشیانه‌ای به قتل رسید.


ـ ویدیو ارسالی مخاطبان

#بهار_خورشیدی #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‎موزیک جدید وفادار به نام « کم نمیارم » از یوتیوب و کانال تلگرامی وفادار پخش شد.

وفا احمدپور، وفادار، هنرمندی مردمی است که از رنج و درد مردم و از بی‌عدالتی‌ها می‌خواند و بابت همین برایش پرونده‌سازی شد و به حبس محکوم شد و اینک در زندان اوین دوران حبس خود را می‌گذراند.

او ضمن انتشار این موزیک‌ویدئو نوشت:
‌‎این کارو تقدیم می‌کنم به خانواده‌ بزرگم ایران
‌‎این صدا رو از کف ایران می‌شنوید


@vafadar_official

هنر در تاریخ ایران، همواره ابزاری برای بیان مقاومت، اعتراض و هویت ملی بوده است. موسیقی، به‌ویژه آواز و ترانه، نقش پررنگی در این مسیر ایفا کرده و از مشروطه تاکنون، زبان گویای مبارزه با ظلم و استبداد بوده است. امروز، در میانه خیزش‌های اجتماعی، این میراث با خلاقیتی نوین در آثار هنرمندان مختلف ادامه دارد.

وفا احمدپور یکی دیگر از صداهای تاثیرگذار در موسیقی زیرزمینی است. او در ترانه‌هایی چون «مردم توی کوچه‌ها» و «صدای زن»، هویت زنانه و مقاومت مردم را به شکلی شاعرانه و خلاقانه بازنمایی می‌کند. رپ اعتراضی، با زبان صریح و شفاف خود، در کنار موسیقی سنتی و پاپ اعتراضی، بخشی از مقاومت فرهنگی ایران را تشکیل داده است.

هنر و موسیقی در ایران، صدای مردمانی است که از استبداد خسته شده‌اند و برای آزادی، عدالت و برابری می‌خوانند. این صداها، پژواکی از تاریخ مقاومت و امید به آینده‌ای روشن‌تر هستند؛ آینده‌ای که در آن هنر به عنوان زبانی برای آزادی، هرگز خاموش نخواهد شد۔

#هنر_اعتراض #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پنجمین سالگرد شلیک سپاه پاسداران به پرواز #ps752 بود که در فرسنگ ها فاصله از وطن بار دگر دوشادوش هم ایستادیم تا فریاد ایران و ایرانی شویم.
پنج سال از شلیک سپاه پاسداران به پرواز #ps752 می‌گذرد.
شبی که ۱۷۶ نفر از هموطنانمان ، از کودکان بی‌گناه تا بزرگسالانی که آرزوهایشان آسمان را پر کرده بود، به خون کشیده شدند. شبی که برای همیشه در قلب تاریخ ما جاودانه شد؛ شبی که آسمان، شاهد بزرگ‌ترین جنایت علیه بشریت بود.

امروز، نام عزیزانمان را فریاد می‌زنیم. هر یک از آن ۱۷۶ نفر، جهانی بودند پر از امید و رؤیا. جهانی که توسط رژیمی بی‌رحم و ظالم نابود شد. رژیمی که نه تنها پرواز #ps752 ، بلکه هر پرواز امید و آزادی را در این سالها به گلوله بسته است.

ما با خانواده‌های پرواز #ps752 همدردیم؛ ما دردی مشترکیم.

«ما همه سرما خورده ی یک زمستانیم‌.»

ما #نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم

سالیان سال است که دادخواهیم، در برابر سکوت ایستاده ایم.

ما مردم ایران در جای جای جهان دوشادوش خانواده‌های شریف دادخواه در برابر فراموشی، فریاد دادخواهی سر می‌دهیم و در برابر ترس، با رشادت و شجاعت ایستاده‌ایم، چون مردم مبارز داخل ایران که سرخم نکرده اند.

ما دادخواهیم ، دادخواهیم برای تمام خون‌های به ناحق ریخته‌شده. برای تک‌تک کسانی که در این ۴۵ سال جانشان را برای آزادی ایران دادند.

دادخواهی ما برای کودکانی است که رؤیاهایشان را دزدیدند، برای مادران دادخواهی که صدای فرزندانشان را دیگر نشنیدند، برای پدران دادخواهی که پشتشان از داغ فرزند فروریخت. آری ما دادخواهیم.

#نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم

نمی‌گذاریم جنایات جمهوری اسلامی در خاموشی دفن شود . ما هنوز زخم بر این تن داریم تا روزی که عدالت التیام بخش زخم‌های ما باشد.

می‌رسد روزی که گریه‌های تلخ ما، اشک‌ شوق آزادی باشد روزی که انتقام خون‌های به ناحق ریخته‌شده گرفته شود و آزادی و عدالت در وطنمان ایران حاکم می‌شود.»

از صفحه کوثر افتخاری از مصدومان چشم

#ps752
#women_life_freedom

#نه_فراموش_میکنیم_نه_میبخشیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#پاینده_ایران
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا

🖤✈️

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرسده شاهین‌کار، از مصدومان چشم خیزش انقلابی ۱۴۰۱، تصویری از پوستر قربانیان عملیات تروریستی حماس که در سنای آمریکا نصب شده منتشر کرد و از اینکه نام کشور عزیزمان به واسطه حکومت مستقر در آن به عنپان حامی تروریست‌ها آورده می‌شود ابراز ناراحتی کرد.

او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

کشور ایران جدا از حکومت کثیف و تروریست ج.ا هست ، روزی را خواهیم دید که نام‌کشور ما با افتخار در دنیا نام برده می‌شود.
اینجا ساختمان سنا امریکا هست 🤦🏾‍♀️


#زن_زندگی_آزادی #ایران_من #نه_به_جمهورى_اسلامى #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همسر محمد نوری‌زاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در فایل صوتی که به ایران‌اینترنشنال رسیده، از وخامت حال جسمانی همسرش پس از حمله فیزیکی به او خبر داده است. او با انتقاد از بی‌توجهی مسئولان زندان، اعلام کرد که از روز چهارشنبه تاکنون از انتقال نوری‌زاد به مراکز درمانی خودداری شده و مسئولان با توجیه تعطیلی روز جمعه، اعزام او را به شنبه موکول کرده‌اند.
او ضمن انتشار این فایل صوتی، نوشت:

به نام خدای آزادی
« حمله فجیع به آقای نوری‌زاد »
دیروز عصر پنجشنبه ۲۷ دی ماه با خبر شدیم که به آقای نوری‌زاد حمله شده، فردی که گویا متادونی بوده بدون هیچ مقدمه‌ای فلاسک چای را بر سر ایشان کوبیده، بطوریکه فلاسک خرد شده و فقط دسته فلاسک در دست مهاجم باقیمانده، آن فرد را به بند دیگر منتقل می‌کنند و با درخواست آقای نوری‌زاد مبنی بر اعزامشان به مراکز پزشکی مخالفت کرده و به ایشان میگویند: اعزام شما ضروری نیست چون حالت تهوع ندارید!
متاسفانه فردای آنروز پنجشنبه، سه بار حالشان بهم می‌خورد و بیهوش می‌شوند. از دیروز نگران و بیخبر بودیم تا امروز، جمعه ظهر ، که خانم ستوده تماس گرفتند و از قول همسرشان آقای خندان گفتند: دیشب، پزشک، آقای نوری‌زاد را در حالی دیده که نمی‌توانسته تعادل خودش را حفظ کند و دچار تاری چشم بوده، بنابراین، به علت تعطیلی روز جمعه، روز شنبه را برای اعزام به بیمارستان در نظر می‌گیرند.

با توجه به شرایط پیش آمده، به من بگوئید:
۱. چرا تلفن آقای نوری‌زاد را وصل نمی‌کنید تا ما مستقیم از حال ایشان باخبر شویم؟
۲. چرا علیرغم بیهوشهای مکرر ، هیچ کاری برایشان صورت نگرفته است؟
۳. مسئول و طراح این حمله چه کسی بوده و اگر خدای ناکرده اتفاق ناگواری رخ می‌داد چه کسی پاسخگو بود؟

دیگر اینکه: سه روز حبس آقای نوری‌زاد با دست و پای بسته در فضای سرد انفرادی و حمله فجیع اخیر ، مرا به این نتیجه میرساند که شما، قصد گرفتن جانشان را کرده اید.
بنظر میرسد؛ پس از شش سال زندان نا عادلانه اخیر و دو سال زندان سال ۸۸ و ۸۹ ، وقتش رسیده که از زندان آزاد شوند چرا که دیگر آقای نوری زاد در زندان امنیت جانی ندارند؛ لذا ما مصرانه می خواهیم ایشان، هرچه زودتر آزاد شوند تا تحت معالجات پزشکی قرار گیرند.

فاطمه ملکی
۲۸ دی ماه ۱۴۰۳

#محمدنوریزاد #زن_زندگی_آزادی #زندانی_سیاسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خسرو آذربیگ، هنرمند معترض، بخشی از گلستان سعدی را در این ویدیو می‌خواند. او ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«ای کاش همه ما ایرانیان یکبار با دقت و توجه فراوان گلستان و بوستان سعدی را بخوانیم.
البته دیگران هم گفته‌اند که:
سر خصم اگر بشکند مشت تو
هم آزرده گردد سر انگشت تو
و...
اما حیرت‌آور است که خیلی‌ها بنای شنیدن ندارند.

ای کاش گردانندگان حکومت اتفاق امروز را واکاوی و حلاجی و تجزیه و تحلیل حسابی کنند و اصل ۵۹ قانون اساسی را یکبار دیگر با دقت بخوانند و بپذیرند که: مراجعه به همه پرسی بهترین و عاقلانه‌ترین و سالم‌ترین راهکار مشکلات جامعه است.

و
به باور من حق با سعدی جهانگرد و دنیادیده و خردمند است و آتش خشم و خشونت و فوران آتشفشان عصبانیت به زیان جمع کننده هیزم است. ای کاش حضرات تلنگر لازم را خورده باشند و قبول کنند شعله‌هایی که در درون تک تک افراد نهفته است به جرقه‌ای بسته است و می‌تواند عواقب زیانباری برای جامعه داشته باشد. »
او از خشونت‌های دهه اول جمهوری اسلامی که با اعدام‌ها و کشتار حکومت علیه مخالفان شروع شد نوشت و از گروه‌های مختلف که به ورطه خشونت‌ورزی افتادند نام برد و افزود: «اگر خشونت نبود و اگر ترور نبود و اگر خونریزی نبود، شاید ماجرا طور دیگری رقم می‌خورد. اما شد آنچه نباید می‌شد... و در میان آن شراره‌های وحشی و گدازان فقط عمر و کودکی و جوانی ما نبود که خاکستر شد، خیلی چیزها سوخت... خیلی چیزها... خشک و تر...

و مخلص کلام اینکه:
ای زورمند روز ضعیفان سیه مکن»

با آرزوی #آرامش و #آزادی #برای #ایران مان
#خسرو_آذربیگ


#ایران #آزادی #عدالت #برابری #زن_زندگی_آزادی #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام مریم آروین، وکیل جوانی که در برابر قضات بی‌رحم رژیم ایستادگی کرده بود، این ویدیو را بی هیچ شرحی منتشر کرد. صدای این ویدیو خود گویا است. همه آن‌ها که جوانان ما را کشته‌اند، تاوان پس می‌دهند.

مریم آروین، وکیل دادگستری‌ای بود که در کنار معترضی ۱۶ ساله ایستاد و در صحن دادگاه، بر دستانش دستبند زدند و زندانی‌اش کردند و پس از مدتی به طور مشکوکی کشته شد.

دکتر مریم آروین، وکیل دادگستری در سیرجان بود، وکیلی که در کنار معترضان ایستاد و در جریان خیزش سراسری، وقتی برای دفاع از پرونده یکی از متهمان به دادسرا رفته بود، قاضی پرونده که معاون دادستان هم بود به مریم آروین گفت: «نمی‌توانی وکالت معترضان را قبول کنی چون خودت متهم هستی.»

یک منبع آگاه گفته بود: «قاضی فیلم‌های مریم را در اعتراضات را دیده بود. سوم آذر از اطلاعات با مریم تماس گرفتند که برای پاسخ به چند سوال به اداره اطلاعات بیا، مریم ۵ آذر ۱۴۰۱، به دادسرا رفت، پدر و مادر و همسرش هم با او رفتند، مریم را با ضرب و شتم و دست‌بند بردند، روز بعد مادر مریم را که برای پی‌گیری کارهای مریم رفته‌بود را نیز بازداشت کردند و او را به زندان «کهن‌شهر» سیرجان بردند.»

به گفته این منبع آگاه: «مادر مریم وارد زندان که می‌شود، مریم را نیمه‌بیهوش روی تخت دید، و او در عرض سه هفته، هفت کیلو وزن کم کرده بود. مریم گفته بود که در زندان به طور مرتب آبمیوه می‌دادند که احتمالا دارو در آن بوده است.»

مریم و مادرش ۲۱ روز در زندان بودند، صفحه منتسب به مریم در اینستاگرام با انتشار تصویری از مانتوی کار مریم نوشت: «این یک مانتوی معمولی نیست، مانتویی که ماموران اطلاعات برای اثبات فیلم مخبران که در اعتراضات از مریم گرفته بودند، وقتی دنبال مانتو بودند مامور زنی به نام زهرا علیزاده که خانه را می‌گشت، بعد از گشتن دو کمد مانتو، وقتی مانتو را می‌یابد، داد زد: «یافتم.»

مریم روز ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، وقتی برای رفتن به عروسی دوستانش آماده می‌شد؛ به کما رفت و در روز ۱۸ بهمن کبد و ریه‌اش از کار افتاد و جان سپرد.


#مریم_آروین #زن_زندگی_آزادی #محمد_مقیسه #علی_رازینی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech