آموزشکده توانا
55.9K subscribers
31.6K photos
37.3K videos
2.55K files
19.1K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
گروهی تحت عنوان شبکه سراسری انقلاب «زن زندگی آزادی» بیانیه‌ای به شرح زیر به مناسبت آغاز دومین سال فعالیت کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام منتشر کردند و نسخه‌ای از آن را برای ما ارسال کردند.

جمهوری اسلامی حکومتی است که حیاتش مستمرا به جنایت، کشتار، اعدام، شکنجه، زندان و سرکوب وابسته است. از آنجا که در میان همه این ابزارهای بقا، اعدام همواره نقشی منحصر به فرد برای حکومت داشته، مبارزه و جنبش علیه اعدام در ایران هم به عنوان نمادی از مقاومت مردم چند دهه قدمت دارد. مبارزه‌ای که در سال‌های اخیر به یکی از مهمترین جنبش‌های زنده درون جامعه بدل شده است.

در دل این روند تاریخی جامعه ایران علیه اعدام و برای دفاع از حق زندگی، کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های ایران که از ۹ بهمن ۱۴۰۲ در پی اعدام #محمد_قبادلو و #فرهاد_سلیمی در زندان قزلحصار اعلام موجودیت کرد. اقدامی درخشان از سوی زندانیان، که در تولد یکسالگی‌اش باید از آن به عنوان نقطه عطفی در تاریخ مبارزات کل جامعه علیه اعدام یاد کرد.

همزمان با آغاز دومین سال فعالیت کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام و به پاس تلاش‌های سرسختانه و مستمر زندانیان، باید بر نکات کلیدی زیر به عنوان دستاوردهای این کارزار تاکید کرد:

۱. این کارزار با به میدان آوردن زندانیان ۳۴ زندان کشور ظرف مدت یکسال و ایجاد فضایی برای فعالیت هماهنگ، منظم و سراسری، سیاهچاله‌های جمهوری اسلامی، این نمادهای وحشت حکومت را اکنون به یکی از کانون‌های اعتراض و سنگر محکم جامعه برابر رژیم تبدیل کرده است.

۲. پیوند دادن زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در مبارزه هدفمند علیه اعدام، از جمله دیگر دستاوردهای مهم این کارزار بوده که نه فقط بر دامنه اجتماعی آن افزوده؛ بلکه اساسا سنت‌ها و فرهنگ‌های مبارزاتی تازه‌ای را در زندان‌های جمهوری اسلامی بنا نهاده است.

۳. سه‌شنبه‌های نه به اعدام، در عین حال از روز نخست فراخوانی بوده‌ است به مردم، سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری ایرانی و بین‌المللی و نیز احزاب و سازمان‌های اپوزیسیون؛ فراخوانی که پس از یک سال به خوبی می‌بینیم حول آن چه مجموعه عظیمی از فعالیت‌ها، همکاری‌ها و هم‌صدایی‌ها در داخل و خارج کشور به راه افتاده است.


بله! کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در زندان‌های ایران، یک سرمایه سیاسی مهم جامعه ایران و انقلاب «زن زندگی آزادی» و سلاح قدرتمند مردم ایران علیه حکومت اعدامی است؛ کارزاری که از یکسو خود نتیجه دهه‌ها مبارزه در سطح جامعه است و از سوی دیگر خواستار این است که پژواک صدای مبارزه علیه اعدام، باید ده‌ها برابر بلندتر شود.

به همین دلیل، در آغاز به کار دومین سال فعالیت کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، بیش از پیش ضروری است که همه نیروهای مخالف اعدام، همه انسان‌های آزادی‌خواه و برابری‌طلب، از این کارزار در میدان عمل و به صورت فعالانه حمایت کنند. وقت آن است که تمامی تشکل‌ها و فعالین در داخل کشور، همه کارگران، بازنشستگان، دانشجویان، پرستاران، دانش‌آموزان، معلمان، زنان و رنگین‌کمانی‌ها، تمامی سازمان‌ها، نهادها و احزاب سیاسی اپوزیسیون، پشتیبانی کامل عملی خود را از این کارزار درخشان علیه اعدام و علیه حکومت اعدامی نشان دهند.

در برابر حکومتی که برای بقای سیاسی‌اش به دنبال گردنی برای طناب‌ دارش می‌گردد، ما مردم ایران چیزی برای دفاع از خود نداریم جز زنجیره‌ای انسانی که همه مبارزات، فعالیت‌ها، دردها، رنج‌ها و دادخواهی‌هایمان را به هم پیوند می‌زند.

حکومت اعدامی نابود باید گردد
✌️ پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی

🌐 #شبکه_سراسری_انقلاب_زن_زندگی_آزادی
(شامل تشکل‌ها و گروه‌های مبارزاتی دانشجویی، زنان، جوانان و دانش‌آموزان)
۹ بهمن ۱۴۰۳

#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سعید ماسوری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، در نامه‌ای خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر، اعدام‌ها در جمهوری اسلامی را روشی برای حذف مخالفان و در ادامه کشتار آن‌ها در خیابان دانست و از او خواست که برای متوقف کردن ماشین اعدام تلاش کند.

متن این نامه به شرح زیر است:

🔴 خطاب به کمیسر عالی حقوق بشر، جناب فولکر تورک، و اجلاس جاری حقوق بشر

🔹اعدام‌ها برای پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان است

در سالگرد باز شدن درهای اردوگاه مرگ آشویتس، به یاد می‌آوریم که در آنجا دادرسی عادلانه هیچ معنایی نداشت؛ همان‌گونه که در ایران تحت حاکمیت استبداد نیز چنین است. در آشویتس، هدف تنها کشتار و پاکسازی بود، و در ایران امروز نیز هدف چیزی جز حذف مخالفان برای جلوگیری از خیزش‌های اعتراضی نیست.
چگونه ممکن است که حتی بر اساس قوانین "خودنوشته" این رژیم، دو زندانی سیاسی، مهدی حسنی و بهروز احسانی، هم‌زمان باغی (متهم به بغی)، محارب (متهم به محاربه)، و مفسد فی‌الارض باشند؟ چگونه ممکن است در پرونده‌ای، نه قتلی رخ داده باشد، نه مقتولی وجود داشته باشد، نه شاکی و شکایتی مطرح شده باشد، نه خونی ریخته شده باشد، و نه ولی‌دم و طالب قصاصی در میان باشد، اما همچنان این دو زندانی مستحق اعدام شناخته شوند؟ اگر این اعدام‌ها چیزی جز ایجاد رعب و وحشت، پاکسازی و ادامه کشتار مردم در خیابان‌ها نیست، پس هدف از آن چیست؟
جناب فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر:
حکومت ایران برای اجرای این اعدام‌ها شتاب دارد (شاهد آنکه هنوز در سلول اعدام هستند)، و حتی اگر اجرای احکام را موقتاً به تعویق انداخته باشد، نباید از سرنوشت زنده‌یاد محمد قبادلو غافل شد که دقیقاً در همین ایام، با همین روش، ناگهانی به دار آویخته شد.
به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی، برای نجات جان زنان و مردانی که زیر حکم اعدام هستند، به‌ویژه مهدی حسنی و بهروز احسانی که همین حالا طناب دار بر گردنشان است، هر دری را می‌کوبم.
مردم ایران و هم‌وطنانم، با اعتراضات خیابانی، اعتصاب، امضای طومار، حمل پلاکارد و دست‌نوشته، ارسال نامه و شکایت به همه مراجع ممکن، هر آنچه در توان دارند برای مقابله با این احکام اعدام به کار گرفته‌اند. آنان با شکستن سکوت و فریاد زدن حقیقت (البته به بهای زندان و شکنجه)، صف خود را از این جانیان ضدبشر جدا کرده‌اند.
اکنون از شما، به‌عنوان اصلی‌ترین متولیان بین‌المللی کرامت انسانی و حقوق بشر، انتظار می‌رود که برای توقف این ماشین اعدام و پاکسازی مخالفان، از دولت‌های عضو بخواهید که حداقل مراودات سیاسی و دیپلماتیک خود را مشروط به توقف این احکام کنند.
این حکومت، اعدام و طناب دار را بر گردن همه مردم ایران انداخته، زیرا بقای خود را در اعدام تک‌تک مردم ایران می‌بیند. برای حفظ قدرت، لاجرم چارپایه را از زیر پای مردم خواهد زد، اگر از حسابرسی بین‌المللی نترسد!

سعید ماسوری
یکی از اعضای
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
۱۰ بهمن ۱۴۰۳

#نه_به_اعدام #بیانیه #سعید_ماسوری #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نمایش فریبکارانه حقوق بشری در سایه ماشین اعدام و شکنجه

رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، در نامه‌ای، بازدید مسئولان از زندان را نمایشی فریبکارانه دانست، چرا که همچنان ماشین اعدام و شکنجه مشغول کار است. او علاوه بر تاکید بر وضعیت وخیم زندان‌های شهرهای مختلف، به وجود بازداشتگاه‌ها و خانه‌های امن غیرقانونی و عدم پاسخگویی حکومت در قبال مرگ زندانیان در اثر عدم رسیدگی پزشکی یا شکنجه اشاره کرده است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

حشمت‌الله حیات‌الغیب، مدیرکل زندان‌های استان تهران، روز چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳، همراه با گروهی از مشاوران، دستیاران و مدیرانش از کشتارگاه و شکنجه‌گاه زندان مشترک رجایی‌شهر و قزلحصار بازدید کرد. این بازدید در شرایطی انجام شد که ماشین اعدام جمهوری اسلامی همچنان بی‌وقفه به کار خود ادامه می‌دهد، سلول‌های انفرادی به ابزار شکنجه روحی و جسمی زندانیان تبدیل شده‌اند، و قتل‌های سیستماتیک در زندان‌های این حکومت همچنان جریان دارد. اما آیا این نمایش فریبکارانه تغییری در وضعیت هزاران زندانی رنج‌کشیده و تحت شکنجه ایجاد خواهد کرد؟

سرکوب زندانیان، خانه‌های امن غیرقانونی و وضعیت وخیم زندان‌های شهرستان‌ها

جمهوری اسلامی نه‌تنها در زندان‌های رسمی، بلکه در خانه‌های امن غیرقانونی و بازداشتگاه‌های مخفی، همچنان به شکنجه و سرکوب ادامه می‌دهد. وضعیت زندان‌های بسیاری از شهرها، از مشهد، ارومیه، زاهدان و اهواز گرفته تا دیگر نقاط ایران، فاجعه‌بار است. زندان‌های این شهرها به شکنجه‌گاه‌هایی تبدیل شده‌اند که حتی ابتدایی‌ترین نیازهای زندانیان، از جمله مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی، نادیده گرفته می‌شود. زندانیان در این مراکز نه‌تنها از حقوق قانونی خود محروم‌اند، بلکه تحت شکنجه‌های مداوم و شرایط غیرانسانی قرار دارند.

لزوم پاسخگویی درباره مرگ زندانیان سیاسی؛ پرونده‌ای سیاه از جنایت

قبل از اینکه حکومت بخواهد با نمایش‌های تبلیغاتی، خود را حامی حقوق بشر جلوه دهد، ابتدا باید پاسخگوی قتل سیستماتیک زندانیان سیاسی در سال‌های گذشته باشد. حکومت جمهوری اسلامی باید توضیح دهد که چگونه زندانیانی مانند:
وحید صیادی نصیری – که به دلیل اعتصاب غذا و عدم رسیدگی پزشکی جان باخت،
علیرضا شیرمحمدعلی – که در زندان تهران بزرگ توسط عوامل حکومتی به قتل رسید،
عادل کیانپور – که پس از اعتصاب غذا در اعتراض به وضعیت زندان‌ها جان خود را از دست داد،
ستار بهشتی – که در بازداشتگاه پلیس فتا در زیر شکنجه کشته شد،
بکتاش آبتین – شاعر و مستندسازی که به دلیل اهمال پزشکی و عدم رسیدگی به موقع، جانش را از دست داد،
ساسان نیک‌نفس – که در اثر شکنجه‌های جسمی و عدم درمان پزشکی کشته شد،
شاهین ناصری – که به عنوان شاهد شکنجه نوید افکاری، در زندان جان خود را از دست داد،
و ده‌ها زندانی دیگر که قربانی سیستم سرکوبگر جمهوری اسلامی شدند.

رژیمی که با گلوله، شکنجه، اعدام و سرکوب مردم ایران را به سکوت واداشته، نمی‌تواند اکنون خود را مصلح و مدافع حقوق بشر جلوه دهد.

دوران فریبکاری و سرکوب به پایان رسیده است

این نمایش‌های حقوق بشری، نه‌تنها چیزی از جنایات جمهوری اسلامی کم نمی‌کند، بلکه تنها یک هدف دارد: سرپوش گذاشتن بر سال‌ها نقض گسترده حقوق بشر، سرکوب مخالفان و بقای غیرقانونی حکومت. اما ملت ایران که ۴۶ سال است سرکوب، شکنجه و جنایت را تجربه کرده، دیگر فریب این ترفندهای تبلیغاتی را نخواهد خورد.

تمامی عوامل این رژیم، از صدر تا ذیل، باید بدانند که با روش‌های نخ‌نما، بازدیدهای نمایشی و تبلیغات دروغین، نمی‌توانند مانع گذار کامل مردم ایران از این حکومت فاسد، بی‌کفایت و جنایتکار شوند.

رضا محمدحسینی
۱۰ بهمن ۱۴۰۳ – زندان قزلحصار

#رضا_محمدحسینی #نه_به_اعدام #حقوق_بشر #شکنجه #زندان_قزلحصار #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وکیل خسرو علیکردی، دقایقی پیش آزاد شد

او امروز همراه با مجید خوش‌منظر، از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی، با لباس زندان به شعبه اجرای احکام برده شده بود.

اما پیش از آزادی‌اش، در تماسی تلفنی در زندان از پیوستن خود به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام خبر داده و خواستار لغو فوری احکام اعدام به خصوص احکام پخشان عزیزی و محمد جواد وفایی ثانی شده بود.

او در این پیام می‌گوید:

به نام خداوند رنگین‌کمان، خداوند مهسا، نیکا و کیان.

من خسرو علی کردی، وکیل دادگستری، دادخواه و زندانی سیاسی زندان وکیل‌آباد مشهد، به سه‌شنبه‌های نه به اعدام می‌پیوندم و خواستار لغو فوری احکام اعدام پخشان عزیزی و محمدجواد وفایی ثانی هستم.

محمدجواد وفایی ثانی در طول حدود پنج سال از زمان بازداشت تاکنون، سه بار با صدور حکم اعدام از شعب مختلف دادگاه انقلاب مشهد مواجه شده است. پرونده او در حال حاضر جهت رسیدگی به فرجام‌خواهی نسبت به سومین حکم اعدام صادره از دادگاه انقلاب مشهد در دیوان عالی کشور مطرح است.

من و محمدجواد وفایی ثانی در حال حاضر در بند ۳ زندان وکیل‌آباد مشهد، روزها و شب‌ها را پشت سر می‌گذاریم، با امید به رسیدن به صبح آزادی.

و در پایان، به قول مارتین لوتر کینگ:
«مهم نیست این سیستم تا کی ادامه داشته باشد، من هرگز آن را نخواهم پذیرفت.»

زن، زندگی، آزادی.


برخی از تصاویر امروز که با لباس زندان این وکیل دادخواه را به اجرای احکام بردند، در این ویدیو مشاهده می‌کنید.


#خسرو_علیکردی #بیانیه #نه_به_اعدام #پخشان_عزيزى #محمدجواد_وفایی_ثانی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عبدالرسول مرتضوی (رسول آزادی)، جانباز جنگ و زندانی سیاسی، در این فایل صوتی از زندان مرکزی اصفهان می‌گوید:

در جوانی، به‌عنوان یک پاسدار، جمهوری اسلامی را مترادف با وطن و ملت می‌دانستیم و برای حفظ آن از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کردیم. در شرایطی که تنها دو کانال تلویزیونی تحت کنترل روحانیت منبع اخبار بود، بسیاری از ما بدون شناخت کافی از ماهیت واقعی این نظام، با جان و دل خدمت می‌کردیم. اما به‌مرور، چشمانمان به حقیقتی تلخ باز شد: جمهوری اسلامی نه برای مردم، که برای حفظ قدرت روحانیت شکل گرفته بود.

ایده‌آل‌های ما که در ابتدا بر مبنای دفاع از میهن بود، به‌تدریج جای خود را به پرستش شخص رهبر داد. روحانیت قدرت‌طلب، به رهبری احمد خمینی، این انحراف را تقویت کرد. به‌جای آنکه دغدغه‌ حکومت، پیشرفت و رفاه مردم باشد، تنها هدف حفظ قدرت به هر قیمت شد. امروزه، حامیان نظام نه‌تنها دغدغه‌ای برای آبروی جمهوری اسلامی ندارند، بلکه از کشتن مردم و فروش وطن نیز ابایی نمی‌کنند.

اما نظام پادشاهی، با همه ایراداتش، دلسوزانی داشت که اگر شاهی را نالایق می‌دیدند، او را کنار می‌گذاشتند تا کشور و ملت حفظ شوند. حتی روحانیون بزرگ مانند کاشانی، بروجردی و خود خمینی، تا پیش از انقلاب، حامی نظام سلطنتی بودند. خمینی در سال‌های قبل از انقلاب، شاه را "اعلی‌حضرت همایونی" خطاب می‌کرد و دغدغه او، تغییر شخص شاه بود، نه تغییر نظام پادشاهی.

مردم ایران در سال ۱۳۵۸ فکر می‌کردند جمهوری اسلامی فقط یک تغییر نام است و قدرت را از شاه به خمینی منتقل می‌کنند، اما متوجه نشدند که خمینی نه به ایران، بلکه به مفهومی مبهم و کلی به نام اسلام وفادار است. او که تخلص خود را "هندی" گذاشته بود، هیچ وابستگی به ایران نداشت.

اکنون هزینه این اشتباه تاریخی را با جان، مال و آبرو پرداخته‌ایم. ما که روزی دلسوز این نظام بودیم، امروز فهمیده‌ایم که یک حکومت استبدادی و شخص‌محور، حتی از یک سلطنت مطلقه نیز خطرناک‌تر است.

#عبدالرسول_مرتضوی #رسول_آزادی #بیانیه #انقلاب۵۷ #خمینی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بهمنی که آوار شد؛ یادداشتی از مهناز طراح در سالگرد ورود خمینی به ایران

«در بهمنی که بر سر ما آوار شد، بیگانه‌ای با "احساسی از هیچ" از راه رسید و در گورستانی که نماد ماهیتش بود، بر "دهان" شرافت، اصالت، و انسانیت کوبید تا مرگ‌های بی‌شمار را "تعیین" کند.

از آن بهمن تاکنون، زندان و چوبه‌داری به وسعت ایران برپاست؛ تا به اسارت کشد هر آن‌کس که مدح نکند و مجیز نگوید، و سربدار کند هر آن‌کس که حقارت و قساوتشان را عیان سازد.

آن بهمن، سرآغاز ریختن خونِ پاکان و جولان دادن پتیارگان در سرزمینی است که، گرچه هجوم‌های بی‌شماری از سر گذرانده، ولی ریشه و هویتش همواره منجی روزهای تاریکش بوده است.

تکرار تاریخ نشان خواهد داد که بهمن، نه ماه خون و قیام، بلکه اندیشه نیک خواهد بود در راه سرنگونی اهریمن.

و ننگی ابدی بر پیشانی آنانی خواهد ماند که، دست در دست آن بیگانه، خفت و جنایت را به ارمغان آوردند.»

مهناز طراح، بند زنان زندان اوین
بهمن ماه ۱۴۰۳

- مهناز طراح، آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش«زن، زندگی، آزادی» بازداشت و تا اواخر بهمن همان سال که در جریان عفو عمومی آزاد شد، در زندان «قرچک» محبوس بود.
این زندانی سیاسی یک بار دیگر در آبان ۱۴۰۲ بازداشت شد و دی‌ماه همان سال، به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان محکوم شد و حکم او در پی تسلیم به رای به دو سال و نه ماه زندان کاهش پیدا کرد و اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.

#مهناز_طراح #بند_زنان_اوین #انقلاب۵۷ #خمینی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
۴۶ سال پس از فریب بزرگ بهمن ۵۷؛ ایران در چنگال استبداد، فساد و تباهی

زرتشت احمدی‌راغب، آرشام رضایی و رضا محمدحسینی، سه زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار در بیانیه‌ای مشترک نگاهی به ۴۶ سال گذشته کردند و در انتها گفتند:
«این حکومت رفتنی است. هیچ ظلمی تا ابد دوام نخواهد داشت. چراغ آزادی، هرگز خاموش نخواهد شد!»

متن کامل این پیام به شرح زیر است:

۴۶ سال از فریب بهمن ۵۷ می‌گذرد؛ فریبی که نه‌تنها آزادی، عدالت و پیشرفت را به ارمغان نیاورد، بلکه ایران را در سیاه‌چاله‌ی دیکتاتوری مذهبی، سرکوب، فقر و عقب‌ماندگی فرو برد. آنچه رخ داد، نه انقلاب، بلکه یک کودتای حساب‌شده علیه ایران و مردم آن بود؛ کودتایی که با فریبکاری، خشونت، سرکوب و اعدام پایه‌گذاری شد و همچنان ادامه دارد.

مردم ایران این دهه‌ی سیاه را "دهه‌ی زجر" نامیده‌اند، زیرا چیزی جز خونریزی، فلاکت و خفقان در پی نداشته است. برای جنایتکاران بهمن ۵۷ گنبد و بارگاه ساختند، اما خانواده‌های دادخواه را از سوگواری بر مزار عزیزانشان محروم کردند. جوانانی که برای آزادی به خیابان آمدند، با گلوله‌ی سرکوبگران بر خاک افتادند، و نظامی که با وعده‌ی عدالت روی کار آمد، خود به نماد بی‌عدالتی مطلق تبدیل شد.

حکومتی که بر پایه‌ی خون و خیانت بنا شد

از همان آغاز، جمهوری اسلامی با اعدام، شکنجه، زندان، و حذف مخالفان، پایه‌های خود را مستحکم کرد. پیرمردی واپسگرا و فریبکار را بر ایران مسلط کردند تا فرهنگ ایرانی را سرکوب، و هویت ملی را با تاریکی و جهل جایگزین کند.

موسیقی ممنوع شد، عشق و شادی جرم شد، و اندوه و عزا جایگزین آن گردید.
جوخه‌های اعدام، دادگاه‌های فرمایشی و شکنجه‌گاه‌ها گسترده شدند.
مدیران، افسران و متخصصان دوران پهلوی، قتل‌عام یا مجبور به فرار شدند.
در میان این آشوب، نظام ولایت‌فقیه را بدون رأی واقعی مردم به کشور تحمیل کردند.

جنگ ۸ ساله؛ بهانه‌ای برای تثبیت استبداد

حاکمان جدید، جنگ ایران و عراق را فرصتی برای نابودی هرگونه صدای مخالف دیدند.
میلیون‌ها ایرانی در جنگی کشته شدند که می‌توانست پایان یابد.
میلیاردها دلار از سرمایه‌های ملی صرف جنگ شد، درحالی‌که مردم در فقر فرو رفتند.
در سایه‌ی جنگ، اعدام‌های دسته‌جمعی، تصفیه‌های گسترده و نسل‌کشی سیاسی اوج گرفت.

۴۶ سال چپاول، فقر و سقوط ایران

فرار نخبگان، که ایران را از استعدادها و پیشرفت محروم کرد.
فساد سیستماتیک، که قدرت را به دست فاسدان سپرد و کشور را به ورطه‌ی نابودی کشاند.
حمایت از گروه‌های تروریستی، که ایران را در جهان منزوی و دشمنانش را قوی‌تر کرد.
افزایش سرسام‌آور فقر، بیکاری، تورم و اختلاف طبقاتی، که مردم را به ستوه آورده است.

قیام‌های مردمی و پاسخ حکومت؛ سرکوب، اعدام، جنایت

در چهار دهه‌ی گذشته، مردم ایران بارها برای بازپس‌گیری حقوق خود به خیابان آمدند، اما پاسخ حکومت چیزی جز سرکوب وحشیانه نبود:
جنبش دانشجویی ۷۸
اعتراضات گسترده ۸۸
خیزش مردمی آبان ۹۸
انقلاب "زن، زندگی، آزادی" در ۱۴۰۱

هزاران نفر در خیابان‌ها کشته یا زخمی شدند، صدها هزار نفر بازداشت، شکنجه و اعدام شدند، اما حکومت همچنان بر بقای خود اصرار دارد، بی‌آنکه کوچک‌ترین پاسخی به مطالبات مردم بدهد.

ایران، قربانی خیانت‌های حکومتی و قراردادهای ننگین

قراردادهای حقارت‌آمیز با روسیه و چین، که ایران را به حیاط‌خلوت قدرت‌های خارجی تبدیل کرد.
هزینه‌های میلیاردی برای تسلیحات و برنامه‌های هسته‌ای، درحالی‌که مردم برای تأمین ابتدایی‌ترین نیازهایشان در رنج‌اند.
تداوم غارت ثروت‌های ملی و منابع کشور، که ایران را به مرز ورشکستگی کشانده است.


پیام ما از درون زندان: این استبداد رفتنی است!

با توجه به این همه ستم، بیداد و بی‌عدالتی که تنها بخشی از آن را بیان کردیم، اکنون ما از قعر زندان‌های رژیم غاصب و توتالیتر جمهوری اسلامی، که بارها مرتکب جنایت علیه بشریت شده است، بار دیگر فریاد خود را بلند می‌کنیم.
🔹 ما در کنار ملت سرافراز ایران، خانواده‌های دادخواه و همه‌ی آزادی‌خواهان این سرزمین ایستاده‌ایم.
🔹 تا پای جان، برای برچیدن بساط فساد، تباهی، ریاکاری و استبداد، همبستگی خود را با مردم ایران اعلام می‌داریم.
🔹 ما خواهان آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و پایان چرخه‌ی اعدام، خشونت، سانسور و سرکوب در ایران هستیم.
این حکومت رفتنی است. هیچ ظلمی تا ابد دوام نخواهد داشت. چراغ آزادی، هرگز خاموش نخواهد شد!

زرتشت احمدی راغب
آرشام رضایی
رضا محمدحسینی
📅 ۱۲ بهمن ۱۴۰۳ – زندان قزلحصار

#بیانیه #زرنشت_احمدی_راغب #رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #نه_به_جمهوری_اسلامی
#انقلاب۵۷ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدی‌راغب، از امروز تا ۲۲ بهمن اعلام اعتصاب غذا کرد

او اعلام کرد که در مخالفت با اعدام‌ها، گرانی، تورم و بی‌عدالتی‌ها و در ایام «دهه زجر» اعتصاب غذا خواهد کرد.
ایشان اعلام کردند که این‌ها (حاکمان) نماینده مردم نیستند و هر توافق یا قراردادی که توسط مسئولان جمهوری اسلامی با هر دولتی انجام گیرد، باطل هست.

#زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech