آموزشکده توانا
53.6K subscribers
33.5K photos
38.5K videos
2.55K files
19.8K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود
‌‌
حسن کامشاد، مترجم، پژوهشگر و از چهره‌های اثرگذار در ادبیات و اندیشه معاصر ایران، در سن ۱۰۰ سالگی در لندن درگذشت. او در ۴ تیر ۱۳۰۴ در اصفهان به دنیا آمد، تا سطح دیپلم در همان‌جا تحصیل کرد و سپس وارد دانشکده حقوق شد. پس از پایان تحصیلات، به استخدام شرکت نفت درآمد. در سال۱۳۳۳ برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج رفت، زبان انگلیسی را به سطح عالی آموخت و با دریافت مدرک دکترا، به ایران بازگشت و تا سال‌های پس از انقلاب، کارمند عالی‌رتبه شرکت نفت بود.

بازنشستگی زودهنگام کامشاد آغازی شد بر مسیر تازه‌ای در زندگی‌اش؛ دیداری تصادفی با صادق چوبک او را به سمت ترجمه کشاند. اگرچه چهره‌هایی چون ابراهیم گلستان و چوبک در برهه‌هایی از زندگی بر او تأثیر داشتند، اما خود او شاهرخ مسکوب را مهم‌ترین تأثیرگذار بر مسیر فکری و نوشتاری‌اش می‌دانست. او معتقد بود: «مترجم تا نویسنده نباشد، نمی‌تواند مترجم باشد» و این باور در آثار دقیق و روان او مشهود است.

از جمله ترجمه‌های مهم کامشاد می‌توان به عیسی نوشته هامفریز کارپنتر، دریای ایمان اثر دانیل کیوپت، دنیای سوفی از یوستین گردر و سرگذشت فلسفه اثر برایان مگی و بسیاری آثار ادبی دیگر اشاره کرد. این ترجمه‌ها سهم مهمی در آشنایی مخاطبان ایرانی با جریان‌های فکری و فلسفی جهان غرب داشتند.

#حسن_کامشاد #مترجم #گفتگو_توانا


@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
فاطمه سپهری، ترجمان عینی مدرنیته و اخلاق

✍️ عزیز قاسم‌زاده

فاطمه سپهری در روزگار بی‌اخلاقی‌ها و بی‌مرامی‌ها می‌تواند الگو باشد برای زیستی مدرن و اخلاق‌محور، از آن رو که روح مدرنیته را در عمل یافته و عمل او توانسته مبنای نظر او باشد. بسیاری از نظر به عمل می‌رسند و بسیاری هم عمری در تعارض میان عمل و نظر در رفت‌وآمدند. بسیاری می‌خواهند همرنگ جماعت شوند تا از قافله عقب نمانند.

فاطمه سپهری زنی است مسلمان با حجابی تمام و همیشگی، و آن هم با چادر که نوع ماکسیمالیستی حجاب اسلامی است. اما او با همین پوشش حداکثری توانسته تمام‌قد از حقوق تمام‌عیار انسان‌ها دفاع کند. به‌گونه‌ای که توانسته حتی دین‌گریزان و دین‌ستیزان را هم که مدام در چالشی همیشگی با هر گونه اصناف دین‌ورزی از سنتی تا مدرن هستند، با رفتار و سلوکش جذب کند و برای این عده نیز پذیرندگی و مقبولیت داشته باشد.

او به‌رغم اعتراض بلند به حجاب اجباری، هرگز از مسلمانی و حجاب خود شرمنده نشده است. درک او از حقوق بشر را برای انسان مدرن امروزی باید آنجا به نیکویی دریافت که انسان بماهو انسان را فارغ از رنگ و نژاد و ایدئولوژی و مذهب، دارای حقوق ذاتی می‌داند که هیچ‌کس نمی‌تواند و نباید او را از آن محروم کند.

فاطمه سپهری در واقع عصاره و چکیده‌ی درک عمیق مدرنیته در باب انسان در جامعه‌ی ایرانی است. عدم نگاه آنتاگونیستی او به تفکرات مختلف و متعارض موجود و حتی مخالف ایده‌اش، و باور عمیق و درونی‌اش به این‌گونه نگریستن و زیستن، از او شخصیتی مسالمت‌خو، صلح‌طلب و اخلاق‌مدار ساخته است.

به همان نسبت که درباره‌ی شیوه‌ی حکمرانی در ایران بارها فریاد زده است، اما درباره‌ی خودش و بیماری‌اش و محرومیت‌هایش در زندان، هرگز سخنی نگفته است. کسانی ممکن است با طرز فکر او مخالف باشند، اما هرگز نمی‌توانند مدعی شوند او شیوه‌ی سلوک فکری خود را به دیگران تحمیل کرده است یا اینکه در دفاع از حقوق سیاسی دیگران به پرچم سیاسی و فکری آن‌ها نظر می‌کند و یا دست به گعده‌سازی سیاسی زده است.

سپهری زنی است که شجاعت را در کنار صداقت توأمان دارد. این دو صفت در جامعه‌ی استبدادی گوهری نایاب هستند که بهره‌مندی از هر کدام می‌تواند یک نقطه‌ی قوت برای فرد محسوب شود، اما اینکه بتوان این هر دو فضیلت را در کنار رواداری و آنچه برای خود می‌خواهی برای غیر هم بخواهی، جمع‌آوری، در معدود انسان‌ها یافت می‌شود.

فاطمه سپهری یکی از آن گوهرهای ناب انسانی سرزمین ماست که از این فضایل، گنجی شایگان در انبان دارد. دردناک است که جای زنان و مردان آزاده و خیرخواه و حق‌گو که از درد و رنج و شکنج مردم سرزمین خود در عذابند، زندان و محرومیت باشد.

به‌رغم درهم شکستن جدول ارزش‌ها و خرابی‌های ممتد، باید به زبان فرخی یزدی متوسل شویم و آرزوی آزادی و عدل را فغان برآوریم:

به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد می‌گردد

تپیدن‌های دل‌ها ناله شد آهسته‌آهسته
رساتر گر شود این ناله‌ها فریاد می‌گردد

شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کج‌روش تا کی
به کام این جفاجو با همه بیداد می‌گردد

دلم از این خرابی‌ها بود خوش زان‌که می‌دانم
خرابی چون‌که از حد بگذرد آباد می‌گردد

به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن ز آن رو
که بنیان جفا و جور بی‌بنیاد می‌گردد

#فاطمه_سپهری #حجاب #مدرنیته #اخلاق #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
وقتی "ناموس اسلام" هم ابزار می‌شود‌؛
حجاب، قربانی مصلحت‌ نظام در نمایش ضداسرائیلی



تجمع اخیر در حمایت از فلسطین مقابل سردر دانشگاه تهران، صحنه‌ پر حاشیه‌ای را رقم زد؛ جایی که، حضور دختران بدون حجاب اجباری یا به تعبیر کاربران "چپ‌های محور مقاومت" نه‌تنها تحمل شدند، بلکه بنابر آنچه در شبکه‌های اجتماعی نوشتند با دعوت نهادهای امنیتی و دانشجویی به صحنه آمدند. کاربران شبکه‌های اجتماعی با بهت و حیرت، این چرخش را نشانه‌ای از ریاکاری و استفاده ابزاری از زنان دانستند؛ امری که پیش از این بارها از سوی نظام جرم تلقی شده و با خشونت سرکوب شده بود. و برخی هم با اشاره به رویدادهای حاکمیتی مثل ۲۲بهمن یا زمان انتخابات این الگوی تکراری را این‌بار برخلاف کارکرد داخلی این رفتار در جهت پروپاگاندای بین‌المللی نظام ارزیابی کردند.

بسیاری از کاربران با لحنی تند نوشتند: «اگر همین دختران برای اعتراض به گرانی یا دفاع از حقوق معلمان و کارگران تجمع کرده بودند، یا مثلا در محکوم کردن حمله تروریستی ۷اکتبر به خیابان آمده بودند آیا باز هم در امنیت کامل می‌توانستند مقابل سردر دانشگاه بایستند؟ یا در کمتر از چند دقیقه با ون و گاز اشک‌آور روبه‌رو می‌شدند؟» این پرسش‌ها بازتاب گسترده‌ای یافت و شکاف عمیق در معیارهای دوگانه نظام جمهوری اسلامی را به رخ کشید.

در بخش بزرگی از واکنش‌ها، تأکید شده که نظام برای پیشبرد پروژه‌های ایدئولوژیک خود، حتی حاضر است بر خطوط قرمز خود پا بگذارد. کاربران نوشتند: «حجابی که آیت‌الله خامنه‌ای آن را هم "جرم شرعی" و هم "جرم سیاسی" می‌داند، حالا در مواجهه با مسئله اسرائیل و یهودی‌ستیزی، به‌راحتی از درجه اعتبار ساقط می‌شود.»

کاربران این اقدام را نشانه‌ای از اباحه‌گری ساختاری خواندند؛ جایی که ارزش‌ها نه بر مبنای اخلاق یا قانون، بلکه بر اساس مصلحت‌سنجی‌های روز قدرت، تعیین و جابه‌جا می‌شوند. یکی از نظرات مورد توجه کاربران این بود: «تا دیروز زن بی‌حجاب دشمن دین بود، امروز شده ابزار نمایش مقاومت!»

تعدد این واکنش‌ها نشان داد جامعه فراموش نکرده است که همین سیستم، در ماه‌های گذشته با شدت و خشونت بی‌سابقه‌ای علیه زنان بی‌حجاب برخورد کرده و بسیاری از آن‌ها را به زندان، جریمه، و طرد اجتماعی محکوم کرده است. حالا همین زنان، اگر در چارچوب اهداف ایدئولوژیک نظام ظاهر شوند، نه‌تنها تهدید نیستند، بلکه حتی پذیرفته و دعوت می‌شوند.

در نهایت، آنچه از دل این واکنش‌های اجتماعی بیرون آمد، یک نتیجه روشن بود: در جمهوری اسلامی، وقتی هدف مبارزه با اسرائیل و یهودی‌ستیزی باشد، «وسیله» هرچه باشد، توجیه می‌شود. حتی «ناموس اسلام» و خطوط قرمز شرعی مانند حجاب، می‌توانند بنا بر مصلحت حکومت، جابه‌جا شوند. و این، نهایت ابزاری‌سازی دین و زن در خدمت قدرت است.

شما در این‌باره چطور فکر می‌کنید و نظر شما چیست؟

#حکومت_ایدئولوژیک #یهودی_ستیزی #حجاب #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

مهدی رحیمی و کیا نوری‌نیا، نوکیشان مسیحی ساکن تبریز، توسط شعبه دادگاه سوم دادگاه انقلاب این شهر در مجموع به ۲۴ سال حبس، بیش از دو میلیارد جزای نقدی و ۳۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند./هرانا

شعبه سوم دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حسن فتح نژاد بدون حضور این نوکیشان مسیحی و اخذ دفاعیاتشان در تاریخ ۲۷ فروردین ماه آنها را محاکمه کرده است. بر اساس این رای که اخیرا صادر و به این دو نوکیش مسیحی ابلاغ شده، آقای رحیمی و نوری‌نیا هرکدام به ۱۲ سال حبس محکوم شده‌اند. از باب مجازات‌های تکمیلی نیز هرکدام به پرداخت یک میلیارد جزای نقدی و ۱۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده‌اند.

۱۰ سال از حکم هر یک به ظن «تبلیغ عقاید انحرافی مسیحیت صهیونیستی مخالف با نظام جمهوری اسلامی ایران» و ۲ سال دیگر به دلیل «قاچاق کالای ممنوعه» شامل کتاب‌های مذهبی بوده است. آن‌ها همچنین به پرداخت جریمه‌ای معادل ده برابر ارزش کتاب‌های توقیف‌شده محکوم شده‌اند.


#نوکیش #مسیحیان_ایران #حکومت_ایدئولوژیک #رواداری #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود

صدور حکم حبس تعزیری برای سه شهروند بهایی با وجود صدور حکم برائت در دادگاه بدوی

سه شهروند بهایی ساکن رفسنجان به نام‌های النا نعیمی، دیدار احمدی و بشری مصطفوی، که در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ منازلشان توسط مامورین اداره ی اطلاعات مورد بازرسی قرار گرفت و بازداشت گردیدند ، در ابتدا توسط قاضی شعبه ۳ کیفری رفسنجان تبرئه شدند اما در پی اعتراض دادستان رفسنجان ، توسط قاضی شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان کرمان به تحمل چهار ماه حبس تعزیری محکوم شدند.

دادگاه بدوی در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با بررسی اتهام «تبلیغ به نفع گروه‌ها یا سازمان‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی» باتوجه به فقدان دلایل محکومیت رای به برائت متهمان داده بود، اما این رای منصفانه قاضی با اعتراض دادستان رفسنجان مواجه شد.

در جلسه رسیدگی دادگاه تجدید نظر که در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ تشکیل شد رأی محکومیت صادر و  در روزهای اخیر به وکلای متهمان ابلاغ گردیده است.

#داستان_ما_یکیست #بهائیان_ایران #بهائی #رواداری #آزادی_دین #گفتگو_توانا

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
در روزگاری که ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند انسانیت و اخلاقی همدلانه هستیم، پروژه‌ای مثل «ساعت به وقت بهشت» در فومن – با شبیه‌سازی قبر و جهنم و استفاده از آتش واقعی با استفاده از صداهای وهم‌انگیز، قبر، پل صراط و موجودات مذهبی – به‌خوبی نشان می‌دهد چگونه ایده‌های مذهبی، اگر از ریشه‌های انسانی و اخلاقی‌شان جدا شوند، به یک «نمایش ترسناک» تبدیل می‌شوند: تئاتری که به جای پرورش ایمان به انسانیت و شفقت و مهربانی به همنوع، ترس و فرمانبرداری کور را در دل‌ها می‌کارد.

این پروژه عملاً به‌وضوح یک تصویر‌سازی از وحشت است: تجربه‌ای شدید و جسمانی، برای شوک‌دادن مخاطب و در عین حال حذف هرگونه گفت‌وگوی صادقانه با دل و وجدان آدمی. هدفش چیزی جز ترویج سرسپردگی مطلق و خفه‌کردن هر صدای پرسشگر نیست – اما در نهایت، آنچه باقی می‌ماند فقط هیجان‌زده‌گی زودگذر و خلأیی عمیق‌تر است.

از منظر روان‌شناسی، چنین تجربه‌های ترسناک، به‌ویژه برای نوجوانان و ذهن‌های جوان، می‌تواند به حالت های تجزیه ای و گسست، تروما سازی عمیق و کرختی و بی تفاوتی اخلاقی به رنج دیگراندیشان منجر شود. در جامعه‌ای که باید پرسشگری و حساسیت به رنج انسان‌ها را تقویت کند، چنین پروژه‌هایی دقیقاً برعکس عمل می‌کنند: ایجاد بی‌تفاوتی و خونسردی در برابر خشونت – خونسردی در برابر بدن‌های ساچمه‌خورده، در برابر تجاوز به معترضی که در خون خود غلتیده، در برابر اشک و زخم و جان‌های شکسته، مادری که می گرید و می سوزد و پسرش زیر تیغ اعدام است.

تاریخچه‌ی ما و جهان، پر است از نمونه‌های مشابه: از اردوگاه‌های شستشوی مغزی طالبان و داعش گرفته تا نظام‌های توتالیتر مثل کره شمالی یا گروه سفاکی چون بوکوحرام. همه‌ی این‌ها به‌خوبی نشان می‌دهند که وقتی ترس و نمایش‌های خشونت‌بار، جایگزین گفتگو و تربیت فکری می‌شوند، نتیجه چیزی جز پرورش نسلی مطیع و مسخ‌شده نیست – نه نسلی متفکر و اخلاق‌محور.

چنین پروژه‌هایی، با سلاح ترس و آتش، نه‌تنها به رشد معنوی یا اخلاقی هیچ کمکی نمی‌کنند، بلکه زمینه‌ساز افراط‌گرایی و حتی تربیت نیروهای سرکوب آینده خواهند شد. این تجربه‌ها، به‌جای پرورش وجدان اخلاقی، آدمی را به ابزاری برای خشونت و سرکوب بدل می‌کنند – سربازانی که پیش از هرچیز، در ذهن خود، وحشت و فرمانبرداری را تجربه کرده‌اند.

ایمان و اخلاق، به‌جای آتش و دود، در روابط انسانی، در لمس رنج و امید آدم‌ها، در تأمل‌های صادقانه و در چشم‌هایی که درد یکدیگر را می‌بینند، زنده می‌مانند – نه در آتش‌هایی که فقط برای سوزاندن روان انسان طراحی شده‌اند.

کانال تلگرام دکتر یزدی
https://t.me/DrARYazdi

#ساعت_به_وقت_بهشت

#بهشت #جهنم #گفتگو_توانا


@Dialogue1402