رضا براهنی، شاعر و منتقد ادبی ایرانی، درگذشت
خانواده رضا براهنی، شاعر، نویسنده و منتقد برجسته ادبیات، بامداد جمعه پنجم فروردین ماه از درگذشت او خبر دادند.
اکتای براهنی، فرزند آقای براهنی خبر درگذشت او را بدون اشاره به علت آن در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد. با این حال در سالهای اخیر گزارشهایی مبنی بر بیماری آلزایمر او منتشر شده بود.
رضا براهنی ۸۶ ساله هنگام مرگ در تورنتوی کانادا به سر میبرد، جایی که او از نیمه دهه ۱۳۷۰ به آن مهاجرت کرده بود.
آقای براهنی از اعضای هیات موسس کانون نویسندگان ایران بود و مبارزه با سانسور دولتی در سالهای پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران او را در برابر حکومتهای ایران قرار داد.
بهار ۱۳۹۷ خبرگزاری ایلنا در گفتوگویی با اکتای براهنی به سانسور گسترده آثار او در جمهوری اسلامی پرداخت. آن گزارش فاش میکرد که کتابهای آقای براهنی برای سالها نتوانسته بودند مجوز انتشار بگیرند بهطوری که حتی ترجمه او از نمایشنامه «ریچارد سوم» شکسپیر نیز به سد سانسور وزارت ارشاد برخورده بود.
از جمله مشهورترین آثار رضا براهنی کتاب «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» است، اثری که هم شامل برخی اشعار و هم دیدگاههای او در زمینه شعر میشود. «اسماعیل» و «ظلالله» دیگر کتابهای مهم او در حوزه شعر هستند.
رضا براهنی همچنین رمانهای بحثانگیز و ماندگاری چون «آزاده خانم و نویسندهاش»، «رازهای سرزمین من» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» را در کارنامه کاری خود دارد.
متن از رادیو فردا
https://goo.gl/7Fb9wY
لازم به ذکر است، رضا براهنی در جریان انقلاب ۵۷، تمام قد از آیتالله خمینی حمایت کرد، او در مقالهای نوشت که هنوز «در گفتههای امام خمینی حرفی ضد زن نیافته است و او مثل گاندی است» و ادامه میدهد که «انقلاب ایران نهتنها حقوق دموکراتیک ملیتها و نهتنها حق حاکمیت مردمان بر سرنوشت خویش را تامین خواهد کرد، بلکه در آن، برابری مادی و معنوی، از هرلحاظ حاکم خواهد شد و جامعهای سالم را بهوجود خواهد آورد. برای همین است که انقلابیون جهان فریاد میزنند، زنده باد انقلاب ایران».
گذر زمان نشان داد که متاسفانه خوشبینی او و بسیاری دیگر، با واقعیت منطبق نبود.
#رضا_براهنی #سانسور #جمهوری_اسلامی #کانون_نویسندگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانواده رضا براهنی، شاعر، نویسنده و منتقد برجسته ادبیات، بامداد جمعه پنجم فروردین ماه از درگذشت او خبر دادند.
اکتای براهنی، فرزند آقای براهنی خبر درگذشت او را بدون اشاره به علت آن در شبکه اجتماعی اینستاگرام منتشر کرد. با این حال در سالهای اخیر گزارشهایی مبنی بر بیماری آلزایمر او منتشر شده بود.
رضا براهنی ۸۶ ساله هنگام مرگ در تورنتوی کانادا به سر میبرد، جایی که او از نیمه دهه ۱۳۷۰ به آن مهاجرت کرده بود.
آقای براهنی از اعضای هیات موسس کانون نویسندگان ایران بود و مبارزه با سانسور دولتی در سالهای پیش و پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران او را در برابر حکومتهای ایران قرار داد.
بهار ۱۳۹۷ خبرگزاری ایلنا در گفتوگویی با اکتای براهنی به سانسور گسترده آثار او در جمهوری اسلامی پرداخت. آن گزارش فاش میکرد که کتابهای آقای براهنی برای سالها نتوانسته بودند مجوز انتشار بگیرند بهطوری که حتی ترجمه او از نمایشنامه «ریچارد سوم» شکسپیر نیز به سد سانسور وزارت ارشاد برخورده بود.
از جمله مشهورترین آثار رضا براهنی کتاب «خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟» است، اثری که هم شامل برخی اشعار و هم دیدگاههای او در زمینه شعر میشود. «اسماعیل» و «ظلالله» دیگر کتابهای مهم او در حوزه شعر هستند.
رضا براهنی همچنین رمانهای بحثانگیز و ماندگاری چون «آزاده خانم و نویسندهاش»، «رازهای سرزمین من» و «روزگار دوزخی آقای ایاز» را در کارنامه کاری خود دارد.
متن از رادیو فردا
https://goo.gl/7Fb9wY
لازم به ذکر است، رضا براهنی در جریان انقلاب ۵۷، تمام قد از آیتالله خمینی حمایت کرد، او در مقالهای نوشت که هنوز «در گفتههای امام خمینی حرفی ضد زن نیافته است و او مثل گاندی است» و ادامه میدهد که «انقلاب ایران نهتنها حقوق دموکراتیک ملیتها و نهتنها حق حاکمیت مردمان بر سرنوشت خویش را تامین خواهد کرد، بلکه در آن، برابری مادی و معنوی، از هرلحاظ حاکم خواهد شد و جامعهای سالم را بهوجود خواهد آورد. برای همین است که انقلابیون جهان فریاد میزنند، زنده باد انقلاب ایران».
گذر زمان نشان داد که متاسفانه خوشبینی او و بسیاری دیگر، با واقعیت منطبق نبود.
#رضا_براهنی #سانسور #جمهوری_اسلامی #کانون_نویسندگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
رضا براهنی | از هوش می
شعرخوانیِ رضا براهنی | فروردین ۹۲دوهفته با فرهنگ ایران در استراسبورگQuinzaine Culturelle Iranienne à Strasbourgau Café le Rendez-Vous
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نرگس محمدی در این ویدیو از اهمیت نهادهای جامعه مدنی برای دستیابی به دموکراسی سخن گفته و تلاش معلمان در این جهت را مثبت ارزیابی میکند. او آموزگاران را با صلاحیتترین گروه برای آموزش حضور در خیابان و مطالبهگری میداند.
این ویدیو از سری ویدیوهایی است که توسط کانون صنفی معلمان منتشر میشود. این تشکل سراسری معلمان، از فعالان مدنی درخواست کرده که دیدگاه خود درباره فعالیتهای معلمان را بیان کنند.
نظر شما در این باره چیست؟ آیا شما در صننف خود برای نهادسازی اقدامی کردهاید؟
ویدیو از
@kasenfi
#نرگس_محمدی #مطالبه_گری #کانون_صنفی_معلمان #اعتراضات_سراسری_معلمان #جامعه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این ویدیو از سری ویدیوهایی است که توسط کانون صنفی معلمان منتشر میشود. این تشکل سراسری معلمان، از فعالان مدنی درخواست کرده که دیدگاه خود درباره فعالیتهای معلمان را بیان کنند.
نظر شما در این باره چیست؟ آیا شما در صننف خود برای نهادسازی اقدامی کردهاید؟
ویدیو از
@kasenfi
#نرگس_محمدی #مطالبه_گری #کانون_صنفی_معلمان #اعتراضات_سراسری_معلمان #جامعه_مدنی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کانون نویسندگان ایران، سرکوب مردم آبادان را محکوم کرد.
در بیانیه کانون نویسندگان، که امروز ۷ خرداد ۱۴۰۱ منتشر شده، آمده:
«اولین واکنش حاکمیت به این فاجعه، نه اعزام نیروهای امدادگر، بلکه گسیل ادوات و تجهیزات سرکوب بوده است. صدای اعتراض اما بلندتر از سرکوب و انسداد است و حقایق را میتوان از دهان مردم داغدیده شنید.»
در ادامه کانون نویسندگان اشاره میکند که سرکوب مردم و جنایت علیه آنها تبدیل به رویه جمهوری اسلامی شده و آورده:
«آنچه در آبادان بر مردم میرود، یادآور جنایتهای سالهای اخیر؛ چون کشتار مردم در آبان ۹۸ و ساقطکردن هواپیمای مسافربری است.»
#بیانیه #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
#آبادان
@Tavaana_TavaanaTech
در بیانیه کانون نویسندگان، که امروز ۷ خرداد ۱۴۰۱ منتشر شده، آمده:
«اولین واکنش حاکمیت به این فاجعه، نه اعزام نیروهای امدادگر، بلکه گسیل ادوات و تجهیزات سرکوب بوده است. صدای اعتراض اما بلندتر از سرکوب و انسداد است و حقایق را میتوان از دهان مردم داغدیده شنید.»
در ادامه کانون نویسندگان اشاره میکند که سرکوب مردم و جنایت علیه آنها تبدیل به رویه جمهوری اسلامی شده و آورده:
«آنچه در آبادان بر مردم میرود، یادآور جنایتهای سالهای اخیر؛ چون کشتار مردم در آبان ۹۸ و ساقطکردن هواپیمای مسافربری است.»
#بیانیه #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
#آبادان
@Tavaana_TavaanaTech
علیرضا نوری؛ زندانی به جرم شاعری
«زیباتر از چشم روسپیها
خیابانهای همدان است
که همیشه آن را
با توالتهای عمومی اشتباهی گرفتهام
همیشه جایی دارد
که زیر سایه بایستی
ببینی امامزاده عبدالله جواب نمیدهد، ندهد
میدان را برعکس میچرخم
روسپیها چادرشان را برعکس میپوشند
این را وقتی میدان را برعکس بچرخی میفهمی
بچرخ
بخند
و اگر فرصت شد
سری به توالتهای عمومی شهر بزن
که روی دیوارش نوشتهاند:
"لعنت به کسی که اینجا شعار بنویسد"
ولی مینویسند
و تنها امامزاده عبدالله میداند
چرا وقتی اذان میدهند
به آنهایی که چادرشان را برعکس میپوشند
ایمان میآورم»
این شعری از علیرضا نوری، شاعر همدانی و عضو کانون نویسندگان است. احتمالا از هر هزار نفری که این شعر را بخوانند یک نفر هم نتواند آن برداشتی را داشته باشد که دستگاه سرکوب در همدان داشته است؛ توهین به مقدسات!
در پاییز ۱۳۹۵ بود که برای شاعری همچون علیرضا نوری در «دادسرا»ی همدان یک پرونده باز شد. جرم؟ توهین به مقدسات! در همین کشاکش بود که در نهایت در خرداد ۱۳۹۶ و به استناد همین جرم، «دادگاه» او را به دو سال حبس محکوم کرد.
مصداق جرم؟ برخی از اشعار علیرضا نوری که در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بود.
در پاییز همان سال «دادگاه» تجدیدنظر عین حکم را تایید کرد. در تابستان ۱۳۹۹ بود که کانون نویسندگان خبر داد، شعبه پنج اجرای احکام همدان، علیرضا نوری را برای اجرای حکم دو سال زندان احضار کرده است.
به علت شیوع کرونا اجرای حکم او به تعویق افتاد ولی در نهایت در بهمن ۱۳۹۹ بود که پلیس امنیت همدان به منزل شخصی علیرضا نوری رفت و او را به زندان منتقل کرد.
کانون نویسندگان نیز در همان ماه بیانیهای صادر کرد و به شدت به این حکم اعتراض کرد. این کانون طی سالهای اخیر دگرباره با موج بازداشت اعضای خود روبرو بوده است.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Alireza_Nouri
#علیرضا_نوری #پروفایل #زندانی_سیاسی #کانون_نویسندگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«زیباتر از چشم روسپیها
خیابانهای همدان است
که همیشه آن را
با توالتهای عمومی اشتباهی گرفتهام
همیشه جایی دارد
که زیر سایه بایستی
ببینی امامزاده عبدالله جواب نمیدهد، ندهد
میدان را برعکس میچرخم
روسپیها چادرشان را برعکس میپوشند
این را وقتی میدان را برعکس بچرخی میفهمی
بچرخ
بخند
و اگر فرصت شد
سری به توالتهای عمومی شهر بزن
که روی دیوارش نوشتهاند:
"لعنت به کسی که اینجا شعار بنویسد"
ولی مینویسند
و تنها امامزاده عبدالله میداند
چرا وقتی اذان میدهند
به آنهایی که چادرشان را برعکس میپوشند
ایمان میآورم»
این شعری از علیرضا نوری، شاعر همدانی و عضو کانون نویسندگان است. احتمالا از هر هزار نفری که این شعر را بخوانند یک نفر هم نتواند آن برداشتی را داشته باشد که دستگاه سرکوب در همدان داشته است؛ توهین به مقدسات!
در پاییز ۱۳۹۵ بود که برای شاعری همچون علیرضا نوری در «دادسرا»ی همدان یک پرونده باز شد. جرم؟ توهین به مقدسات! در همین کشاکش بود که در نهایت در خرداد ۱۳۹۶ و به استناد همین جرم، «دادگاه» او را به دو سال حبس محکوم کرد.
مصداق جرم؟ برخی از اشعار علیرضا نوری که در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بود.
در پاییز همان سال «دادگاه» تجدیدنظر عین حکم را تایید کرد. در تابستان ۱۳۹۹ بود که کانون نویسندگان خبر داد، شعبه پنج اجرای احکام همدان، علیرضا نوری را برای اجرای حکم دو سال زندان احضار کرده است.
به علت شیوع کرونا اجرای حکم او به تعویق افتاد ولی در نهایت در بهمن ۱۳۹۹ بود که پلیس امنیت همدان به منزل شخصی علیرضا نوری رفت و او را به زندان منتقل کرد.
کانون نویسندگان نیز در همان ماه بیانیهای صادر کرد و به شدت به این حکم اعتراض کرد. این کانون طی سالهای اخیر دگرباره با موج بازداشت اعضای خود روبرو بوده است.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Alireza_Nouri
#علیرضا_نوری #پروفایل #زندانی_سیاسی #کانون_نویسندگان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عربستان سعودی اعلامکرد؛ موسیقی را در برنامه درسی مدارس میگنجاند و از دروس دینی و مرتبط با تعلیمات مذهبی میکاهد.
عربستان همیشه به عنوان کشوری مرتجع با حکومتی بسیار مذهبی و مرتجع شناخته میشد. اما در سالهای اخیر مسیر جدید و کاملا متفاوتی در پیش گرفتهاست.
حالا مقایسه کنید با کشورمان ایران.
در حالی که چندسال قبل اولین سینمای عربستان در شهر جده افتتاحشد، ایران در دهه چهل و پنجاه خورشیدی پر از سینما و تماشاخانه و مراکز آموزش موسیقی و تئاتر بود. خیابانهای مرکز شهرهای بزرگ از جمله تهران، محل اجرای کنسرتهای بزرگ و اکران فیلمهای مشهور بینالمللی بود و دانشکدههایی چون هنرهای زیبا هر سال فارغالتحصیلان زیادی را روانه دنیای هنر میکردند.
بله، ایران هم مانند عربستان در سالها و البته دهههای اخیر، مسیر متفاوتی در پیش گرفتهاست. اما مسیری معکوس و روبهعقب و به سمت انحطاط!
مراکز فرهنگی و هنری و نهادهای دیرپای موثر تعطیل میشوند و دانشکده مداحی و رشته امربهمعروف و نهیازمنکر تاسیس میشود و آخوندها روانه مدارس میشوند!
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان #یاری_مدنی_توانا #موسیقی
@Tavaana_TavaanaTech
عربستان همیشه به عنوان کشوری مرتجع با حکومتی بسیار مذهبی و مرتجع شناخته میشد. اما در سالهای اخیر مسیر جدید و کاملا متفاوتی در پیش گرفتهاست.
حالا مقایسه کنید با کشورمان ایران.
در حالی که چندسال قبل اولین سینمای عربستان در شهر جده افتتاحشد، ایران در دهه چهل و پنجاه خورشیدی پر از سینما و تماشاخانه و مراکز آموزش موسیقی و تئاتر بود. خیابانهای مرکز شهرهای بزرگ از جمله تهران، محل اجرای کنسرتهای بزرگ و اکران فیلمهای مشهور بینالمللی بود و دانشکدههایی چون هنرهای زیبا هر سال فارغالتحصیلان زیادی را روانه دنیای هنر میکردند.
بله، ایران هم مانند عربستان در سالها و البته دهههای اخیر، مسیر متفاوتی در پیش گرفتهاست. اما مسیری معکوس و روبهعقب و به سمت انحطاط!
مراکز فرهنگی و هنری و نهادهای دیرپای موثر تعطیل میشوند و دانشکده مداحی و رشته امربهمعروف و نهیازمنکر تاسیس میشود و آخوندها روانه مدارس میشوند!
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان #یاری_مدنی_توانا #موسیقی
@Tavaana_TavaanaTech
لزوم ورود وکلا به پرونده بازداشتیهای اعتراضات
۱۳ مهر ماه ۱۴۰۱، هر روز بر تعداد بازداشتیها افزوده میشود، در حالیکه روند رسیدگی عادلانه پرونده آنها به دلیل عدم توجه مسئولان زندانها به قوانین در هالهای از ابهام قرار دارد، بر همین اساس بسیار ضروری است که وکلا از بازداشتیها حمایت بیشتری داشته باشند و پشتیبانی حقوقی ازین افراد داشته باشند. فهرست بازداشتیهای روز ۱۳ مهرماه شامل افرادی است که امروز و یا در روزهای قبل بازداشت و امروز اخبار آن منتشر شده میشود:
#امیر_عماد_میر_میرانی، تهران، فعال در حوزه فناوری #میلاد_نوری، کنشگر در حوزه دسترسی به اینترنت آزاد#حسین_درواری، #آرین_اقبال #محسن_طهماسبی، هر سه فعال در زمینه تکنولوژی، #بهرام_یعقوبی،فعال صنفی معلمان، #سعید_شیرزاد، #علی_شیرزاد، زندانی سیاسی و فعال اجتماعی #عفاف_عبادی و #حمید_خلیلاوی، زوج ساکن در اهواز، سه دانشجوبه نامهای #فاطمه_رشیدی #البرز_نظامی و #آرمین_جلالی_روشن، #سبا_حاج_جعفر ، فعال رسانهای و مردم شناس در تهران #سپیده_سالاروند، پژوهشگر اجتماعی و فعال حوزه کودک، #بهرام_یعقوبی، عضو کانون صنفی معلمان تبریز، ۲۰ دانشجوی شریف و ۱۸ نفر در یاسوج.
گفتنی است دادبان از آخرین وضعیت این بازداشتیها اطلاعات ندارد.
اگر احتیاج به وکیل دارید با مشاوران حقوقی دادبان تماس بگیرید.
@dadban2021
تماس مستقیم با وکیل در واتساپ:
+905510332575
دادبان روزانه گزارشی از بازداشتشدگان منتشر میکند.
#دادبان #اعتراضات_دانشجویی #اعتراضات_سراسری #خیزش_سراسری #خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #ژینا_امینی #بازداشت #mahsaamini #کانون_وکلا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۳ مهر ماه ۱۴۰۱، هر روز بر تعداد بازداشتیها افزوده میشود، در حالیکه روند رسیدگی عادلانه پرونده آنها به دلیل عدم توجه مسئولان زندانها به قوانین در هالهای از ابهام قرار دارد، بر همین اساس بسیار ضروری است که وکلا از بازداشتیها حمایت بیشتری داشته باشند و پشتیبانی حقوقی ازین افراد داشته باشند. فهرست بازداشتیهای روز ۱۳ مهرماه شامل افرادی است که امروز و یا در روزهای قبل بازداشت و امروز اخبار آن منتشر شده میشود:
#امیر_عماد_میر_میرانی، تهران، فعال در حوزه فناوری #میلاد_نوری، کنشگر در حوزه دسترسی به اینترنت آزاد#حسین_درواری، #آرین_اقبال #محسن_طهماسبی، هر سه فعال در زمینه تکنولوژی، #بهرام_یعقوبی،فعال صنفی معلمان، #سعید_شیرزاد، #علی_شیرزاد، زندانی سیاسی و فعال اجتماعی #عفاف_عبادی و #حمید_خلیلاوی، زوج ساکن در اهواز، سه دانشجوبه نامهای #فاطمه_رشیدی #البرز_نظامی و #آرمین_جلالی_روشن، #سبا_حاج_جعفر ، فعال رسانهای و مردم شناس در تهران #سپیده_سالاروند، پژوهشگر اجتماعی و فعال حوزه کودک، #بهرام_یعقوبی، عضو کانون صنفی معلمان تبریز، ۲۰ دانشجوی شریف و ۱۸ نفر در یاسوج.
گفتنی است دادبان از آخرین وضعیت این بازداشتیها اطلاعات ندارد.
اگر احتیاج به وکیل دارید با مشاوران حقوقی دادبان تماس بگیرید.
@dadban2021
تماس مستقیم با وکیل در واتساپ:
+905510332575
دادبان روزانه گزارشی از بازداشتشدگان منتشر میکند.
#دادبان #اعتراضات_دانشجویی #اعتراضات_سراسری #خیزش_سراسری #خیزش_سراسری_مردم_ایران #مهسا_امینی #ژینا_امینی #بازداشت #mahsaamini #کانون_وکلا #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تجمع امروز کانون وکلای دادگستری با شعارهایی چون، زن زندگی آزادی و نیز، سنندج، زاهدان، جانم فدای ایران...
۲۰ مهر ۱۴۰۱
#یاری_مدنی_توانا #اعتراضات_سراسری #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #کانون_وکلا
@Tavaana_TavaanaTech
۲۰ مهر ۱۴۰۱
#یاری_مدنی_توانا #اعتراضات_سراسری #انقلاب_ملی #مهسا_امینی #کانون_وکلا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«بیانیه جمعی از اعضای ارشد کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان در اعتراض به واکنش کانون پرورشی فکری به کشتار کودکان در ایران»
- این مربیان ارشد، به سکوت و بیتفاوتی مسئولان کانون و برگزاری جشنوارهها طبق روال عادی، در حالی که شرایط جامعه عادی نیست و کودکان بسیاری کشته شدهاند و اکنون هم زندانی میشوند، تهدید میشوند و مورد خشونت قرار میگیرند.
#مهسا_امینی #حکومت_کودک_کش #بیتفاوت_نباشیم #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان #انقلاب_۱۴۰۱
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- این مربیان ارشد، به سکوت و بیتفاوتی مسئولان کانون و برگزاری جشنوارهها طبق روال عادی، در حالی که شرایط جامعه عادی نیست و کودکان بسیاری کشته شدهاند و اکنون هم زندانی میشوند، تهدید میشوند و مورد خشونت قرار میگیرند.
#مهسا_امینی #حکومت_کودک_کش #بیتفاوت_نباشیم #کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان #انقلاب_۱۴۰۱
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔴 محکومیت قطعی انوش عادلی،محمود صدیقی پور و عزیز قاسم زاده به یک سال زندان در شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان
🔸شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان با تایید رای شعبه سوم دادگاه انقلاب #رشت سه نفر از اعضای هیئت مدیره #کانون_صنفی_فرهنگیان_گیلان را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.
🔸 در بخشی از رای شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان علیه #انوش_عادلی، #محمود_صدیقی_پور و #عزیز_قاسم_زاده به گزارش پلیس اطلاعات و امنیت گیلان اشاره شده و بر همین مبنا نام بردگان به یک سال حبس قطعی محکوم شدهاند؛ این در حالی است که این سه فعال صنفی در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۱ شکایتی را در شعبه دهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب رشت علیه ماموران به خاطر دستگیری همراه با ضرب و شتم و توهین ماموران در ۲۶ خرداد طرح کردهاند و با ادله اثباتی استناد به شهادت شهود و بازبینی دوربینها، ادعا و گزارش پلیس امنیت علیه خود را کذب دانستهاند و خواهان رسیدگی به شکایت خود شدهاند. اما نه تنها تا کنون به این شکایت رسیدگی نشده که در رای صادر شده به همان گزارش کذب پلیس امنیت نیز استناد شده است. از سوی دیگر در حالی که عزیز قاسم زاده در #رودسر با اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه شده، او را با همین عنوان اتهامی در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت محکوم کردهاند و با وجود ارجاع پرونده رودسر او به شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان که اثبات کننده تقدم برگزاری دادگاه رودسر با اتهام تبلیغ علیه نظام و عدم صلاحیت شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت برای طرح این اتهام علیه او است، شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان بدون اعتنا به این ایراد شکلی مهم، رای شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت را عیناً تأیید کرده است.
🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکوم کردن حکم یک سال زندان این سه فعال صنفی در دادگاه تجدید نظر، بار دیگر اعلام میکند که روند مطالبات صنفی و مدنی هرگز با صدور چنین احکامی متوقف نخواهد شد و رایهای صادر شده با چنین فرایندی هرگز مورد قبول جامعه معلمان و افکار عمومی نخواهد بود.
#معلمان_زندانی_تنها_نیستند
#زن_زیویش_أزأیي
🔹🔹🔹
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
🔸شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان با تایید رای شعبه سوم دادگاه انقلاب #رشت سه نفر از اعضای هیئت مدیره #کانون_صنفی_فرهنگیان_گیلان را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد.
🔸 در بخشی از رای شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان علیه #انوش_عادلی، #محمود_صدیقی_پور و #عزیز_قاسم_زاده به گزارش پلیس اطلاعات و امنیت گیلان اشاره شده و بر همین مبنا نام بردگان به یک سال حبس قطعی محکوم شدهاند؛ این در حالی است که این سه فعال صنفی در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۱ شکایتی را در شعبه دهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب رشت علیه ماموران به خاطر دستگیری همراه با ضرب و شتم و توهین ماموران در ۲۶ خرداد طرح کردهاند و با ادله اثباتی استناد به شهادت شهود و بازبینی دوربینها، ادعا و گزارش پلیس امنیت علیه خود را کذب دانستهاند و خواهان رسیدگی به شکایت خود شدهاند. اما نه تنها تا کنون به این شکایت رسیدگی نشده که در رای صادر شده به همان گزارش کذب پلیس امنیت نیز استناد شده است. از سوی دیگر در حالی که عزیز قاسم زاده در #رودسر با اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه شده، او را با همین عنوان اتهامی در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت محکوم کردهاند و با وجود ارجاع پرونده رودسر او به شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان که اثبات کننده تقدم برگزاری دادگاه رودسر با اتهام تبلیغ علیه نظام و عدم صلاحیت شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت برای طرح این اتهام علیه او است، شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان بدون اعتنا به این ایراد شکلی مهم، رای شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت را عیناً تأیید کرده است.
🔸#شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران ضمن محکوم کردن حکم یک سال زندان این سه فعال صنفی در دادگاه تجدید نظر، بار دیگر اعلام میکند که روند مطالبات صنفی و مدنی هرگز با صدور چنین احکامی متوقف نخواهد شد و رایهای صادر شده با چنین فرایندی هرگز مورد قبول جامعه معلمان و افکار عمومی نخواهد بود.
#معلمان_زندانی_تنها_نیستند
#زن_زیویش_أزأیي
🔹🔹🔹
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
Telegraph
محکومیت قطعی انوش عادلی، محمود صدیقیپور و عزیز قاسمزاده به یک سال زندان در شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان
شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان با تایید رای شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت سه نفر از اعضای هیئت مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان را به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد. در بخشی از رای شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان علیه انوش عادلی،…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که قبل از انقلاب تاسیس شد، محیطی شاد و سرشار از خلاقیت را برای کودکان ایران رقم زد.
این کانون حتی نویسندگانی نامدار را در دل خود پروراند. کانونی که حمایت مقامات دولت پادشاهی از جمله شهبانو فرح پهلوی را با خود داشت.
اما بعد از انقلاب ۵۷ این نهاد به محلی برای ترویج ایدئولوژی حکومت و تبلیغ حجاب برای کودکان تبدیل شده!
تبدیل نهادهای مفرح و آموزشی به نهادهای ایدئولوژیک از خصائص نظامهای توتالیتر همچون جمهوری اسلامی است.
(البته در تمام این سالها بسیاری از فعالان و کنشگران و مربیان تلاش کردند تا این نهاد فعالیتهای مثبتی هم انجام دهد، اما با بیمهری مسئولان مواجه شدند.)
#یاری_مدنی_توانا #انقلاب_۵۷
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان #مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
این کانون حتی نویسندگانی نامدار را در دل خود پروراند. کانونی که حمایت مقامات دولت پادشاهی از جمله شهبانو فرح پهلوی را با خود داشت.
اما بعد از انقلاب ۵۷ این نهاد به محلی برای ترویج ایدئولوژی حکومت و تبلیغ حجاب برای کودکان تبدیل شده!
تبدیل نهادهای مفرح و آموزشی به نهادهای ایدئولوژیک از خصائص نظامهای توتالیتر همچون جمهوری اسلامی است.
(البته در تمام این سالها بسیاری از فعالان و کنشگران و مربیان تلاش کردند تا این نهاد فعالیتهای مثبتی هم انجام دهد، اما با بیمهری مسئولان مواجه شدند.)
#یاری_مدنی_توانا #انقلاب_۵۷
#کانون_پرورش_فکری_کودکان_و_نوجوانان #مهسا_امینی
@Tavaana_TavaanaTech
باقر پرهام، مترجم برجسته ایرانی و از اعضای شناختهشده کانون نویسندگان ایران درگذشت.
او که طی سالهای اخیر در ایالت کالیفرنیا در آمریکا زندگی میکرد در ۸۸ سالگی در همین ایالت چشم از جهان بست.
باقر پرهام برای آموزشکده توانا نیز دو متن بسیار پراهمیت را ترجمه کرد؛ «مقالات فدرالیست» و «فکرت تاریخ جهانشمول در غایتی جهانوطنی» دو اثر ترجمهشدهی باقر پرهام برای آموزشکده توانا بودند. «مقالات فدرالیست» دربردارنده ۸۵ مقاله به قلم الکساندر همیلتون، جیمز مدیسون و جان جِی است. «فکرت تاریخ جهانشمول در غایتی جهانوطنی» نیز اثر ایمانوئل کانت است.
آموزشکده توانا درگذشت ایشان را به اهالی اندیشه و همچنین به خانواده محترم ایشان تسلیت میگوید.
#یاری_مدنی_توانا #باقر_پرهام #کانون_نویسندگان #جمهوری_اسلامی #مقالات_فدرالیست
@Tavaana_TavaanaTech
او که طی سالهای اخیر در ایالت کالیفرنیا در آمریکا زندگی میکرد در ۸۸ سالگی در همین ایالت چشم از جهان بست.
باقر پرهام برای آموزشکده توانا نیز دو متن بسیار پراهمیت را ترجمه کرد؛ «مقالات فدرالیست» و «فکرت تاریخ جهانشمول در غایتی جهانوطنی» دو اثر ترجمهشدهی باقر پرهام برای آموزشکده توانا بودند. «مقالات فدرالیست» دربردارنده ۸۵ مقاله به قلم الکساندر همیلتون، جیمز مدیسون و جان جِی است. «فکرت تاریخ جهانشمول در غایتی جهانوطنی» نیز اثر ایمانوئل کانت است.
آموزشکده توانا درگذشت ایشان را به اهالی اندیشه و همچنین به خانواده محترم ایشان تسلیت میگوید.
#یاری_مدنی_توانا #باقر_پرهام #کانون_نویسندگان #جمهوری_اسلامی #مقالات_فدرالیست
@Tavaana_TavaanaTech
دیزنیلند اسلامی
حامد علامتی، مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: «دیزنیلند» اسلامی میسازیم.
طرح: بهنام محمدی
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/fa/resources/Islamic_Disneyland
#دیزنی_لند #کانون_پروش_فکری_کودکان #کارتون
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حامد علامتی، مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: «دیزنیلند» اسلامی میسازیم.
طرح: بهنام محمدی
وبسایت:
https://tech.tavaana.org/fa/resources/Islamic_Disneyland
#دیزنی_لند #کانون_پروش_فکری_کودکان #کارتون
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://bit.ly/2Gcihsg
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«خبر را آقای هاشمی (مهرداد علیخانی) در یک جلسه بازجویی به من داد و گفت: «غفار را هم حذف کردیم.»
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/murder_in_the_fall/
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرج سرکوهی
منظور «غفار حسینی» است. نویسنده و روشنفکر چپگرا و تلخکام ایرانی که زندگیاش نمادی بود از سرگشتگی روشنفکران - عموما - چپگرای ایرانی.
غفار حسینی در سال ۱۳۱۳ در دهی در لرستان در خانوادهای تنگدست به دنیا آمد. فقر غفار را وا میدارد از روستا دل بکند و به شهر بزند. در ۱۴ سالگی تصمیم میگیرد به آبادان برود و در پالایشگاه مشغول به فعالیت شود.
در محیط انگلیسیمآب آبادان، سعی بر یادگیری زبان انگلیسی میکند. پیشرفتاش در یادگیری این زبان آنچنان است که موفق میشود با شرکت در کنکور دانشگاه تهران، در رشته ادبیات انگلیسی قبول شود. سال ۱۳۴۵ تحصیلاش به پایان میرسد.
در سال ۱۳۴۸ موفق به دریافت فوق لیسانس جامعهشناسی از دانشگاه تهران میشود.
او که سخت به دانشگاه و تحصیلات آکادمیک علاقه داشت در سال ۱۳۵۵ برای دریافت دکترای جامعهشناسی راهی پاریس میشود و پس از پنج سال از دانشگاه سوربن دکترای خود در این در رشته را دریافت میکند.
او که سخت چپگرا بود و در همان ایام جوانی و تنگدستی در آبادان به عضویت سازمان جوانان حزب توده در آمده بود، بالطبع هوادار پرشور سقوط محمدرضاشاه نیز بود. اما چرخ انقلاب پس از سقوط مطابق میل او نمیگردد و با تعطیلی دانشگاهها از پی انقلاب فرهنگی او دگرباره به پاریس باز میگردد؛ به شهر محبوب تبعیدیها!
فشار زندگی بر غفار حسینی آنچنان تنگ آمد که تصمیم گرفت به ایران بازگردد.
در سال ۱۳۷۳ بیانیه ۱۳۴ امضایی «ما نویسندهایم» انتشار مییابد که فضای ادبی - سیاسی ایران را تکان میدهد و دور جدیدی از خشم دستگاه امنیتی علیه نویسندگان و روشنفکران را بر میانگیزاند. غفار حسینی یکی از امضاکنندگان این بیانیه بود.
در پاییز ۱۳۷۵ برای دیدار چند هفتهای از فرزنداناش به پاریس میرود. در آنجا نیز سعی میکند ملاحظات امنیتی در رفت و آمدها را رعایت کند تا در بازگشت دچار مشکل نشود. اما مشکل از پیش برای تدارک دیده شده بود و ۲۵ روز پس از بازگشت از پاریس و در ۲۰ آبان ۱۳۷۵ ماموران امنیتی به آپارتمان کوچک او یورش آوردند و او را با آمپول پتاسیم به قتل رساندند.
این مطلب را به صورت کامل در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/murder_in_the_fall/
#قتل_های_زنجیره_ای
#غفار_حسینی #کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، بیانیهای منتشر کرد. این روز که شانزده سال پیش توسط کانون نویسندگان ایران به یاد دو جانباخته راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، نامگذاری شد، فرصتی است برای اعتراض به سیاستهای سرکوبگرانه و سانسور حاکمیت.
در این بیانیه، کانون نویسندگان بر تعهد خود به مبارزه با تمامی اشکال سانسور و دفاع از حق آزادی اندیشه، بیان و نشر برای همگان تأکید کرده است. همچنین، با یادآوری فزونی یافتن محدودیتها و فشارها بر نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران، از تمامی آزادیخواهان دعوت شده است تا در برابر این محدودیتها سکوت نکنند و با افشای شیوههای پیدا و پنهان سانسور، به حمایت از آزادی بیان بپردازند.
متن کامل بیانیه در ادامه آمده است:
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
شانزده سال پیش کانون نویسندگان ایران سیزده آذرماه را به یاد دو جانباختهی راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید. کانون نویسندگان ایران در این روز صدای خود را رساتر از هر زمان دیگر در برابر سیاستهای سرکوبگرانهی حاکمیت بلند میکند و اعلام میدارد که تا تحقق بند اول منشور خود، "آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا برای همگان"، از مبارزه با تمامی اشکال سانسور باز نخواهد ایستاد و در برابر موج فزایندهی سانسور و به محاق بردن اندیشه و تفکر آزاد، مانند گذشته با عزمی راسخ ایستادگی خواهد کرد.
سرکوب صداهای مستقل که از آغاز در دستور کار حاکمیت قرار داشت، با اعمال سیاستهایی چون اختصاص بودجههای کلان به ارگانها و عوامل سانسور، اقتصاد رانتی نشر، تهیهی فهرست سیاه از نویسندگان و ناشران مستقل و آزادیخواهی که پیشتر کارهایشان مشمول سانسور (در اصطلاح رسمی، اصلاحیه) شده، به ابتذال کشیدن تئاتر و سینما و تبدیل آن به نمایش مضحک عوامل حکومتی و حذف و مثله کردن آثار مستقل… به قلع و قمع روزافزون ادبیات و هنر مستقل انجامید. با تثبیت این سیاستها، تا به امروز بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از انتشار و نمایش آثارشان محروم شدهاند، کتابهای زیادی توقیف و از دسترس خوانندگان خارج شده و تفتیش اندیشه و ارعاب نویسندگان مستقل سیری فزاینده یافته است. در سال جاری نیز همچون سالهای سیاه گذشته، حاکمیت به مدد سانسور در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی را دستکاری و واقعیت را تحریف کرده است. روزنامهنگاران تحت فشار و تهدید و ارعاب قرار دارند و بسیاری از نویسندگان، ناخواسته به دام خودسانسوری گرفتار شدهاند. نتیجهی این فضای خفقانآور، کاهش کیفیت آثار و در حاشیه ماندن اخبار آزاد و بیطرف است. انتشار زیرزمینی آثار ادبی و هنری نیز، گرچه روزنی برای تنفس نویسندگان و هنرمندان گشوده، اما آنان را از دسترسی به مخاطبان گستردهتر باز داشته است. با این همه هیچ حکومتی نتوانسته است صدای حقیقت را خاموش و آزادی و اندیشه را برای همیشه به بند کشد.
کانون نویسندگان ایران ضمن گرامیداشت یاد و نام بلند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، همهی شیوههای حاکمیتی سانسور را محکوم میکند و از تمام نویسندگان و هنرمندان آزادیخواه میخواهد که تا روزی که حق آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان محقق شود، در برابر سانسور حکومتی سکوت نکنند و شیوههای پیدا و پنهان آن را افشا کنند.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۴۰۳
مرتبط:
محمد مختاری، جان بر سر قلم
https://goo.gl/nwxqj7
محمد جعفر پوینده، جانباخته راه آزادی
https://tavaana.org/mohammadjafar_pooyandeh/
#سانسور #ممیزی #کانون_نویسندگان_ایران #بیانیه #محمدجعفر_پوینده #محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه، کانون نویسندگان بر تعهد خود به مبارزه با تمامی اشکال سانسور و دفاع از حق آزادی اندیشه، بیان و نشر برای همگان تأکید کرده است. همچنین، با یادآوری فزونی یافتن محدودیتها و فشارها بر نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران، از تمامی آزادیخواهان دعوت شده است تا در برابر این محدودیتها سکوت نکنند و با افشای شیوههای پیدا و پنهان سانسور، به حمایت از آزادی بیان بپردازند.
متن کامل بیانیه در ادامه آمده است:
بیانیهی کانون نویسندگان ایران
به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
شانزده سال پیش کانون نویسندگان ایران سیزده آذرماه را به یاد دو جانباختهی راه آزادی بیان، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، روز مبارزه با سانسور نامید. کانون نویسندگان ایران در این روز صدای خود را رساتر از هر زمان دیگر در برابر سیاستهای سرکوبگرانهی حاکمیت بلند میکند و اعلام میدارد که تا تحقق بند اول منشور خود، "آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا برای همگان"، از مبارزه با تمامی اشکال سانسور باز نخواهد ایستاد و در برابر موج فزایندهی سانسور و به محاق بردن اندیشه و تفکر آزاد، مانند گذشته با عزمی راسخ ایستادگی خواهد کرد.
سرکوب صداهای مستقل که از آغاز در دستور کار حاکمیت قرار داشت، با اعمال سیاستهایی چون اختصاص بودجههای کلان به ارگانها و عوامل سانسور، اقتصاد رانتی نشر، تهیهی فهرست سیاه از نویسندگان و ناشران مستقل و آزادیخواهی که پیشتر کارهایشان مشمول سانسور (در اصطلاح رسمی، اصلاحیه) شده، به ابتذال کشیدن تئاتر و سینما و تبدیل آن به نمایش مضحک عوامل حکومتی و حذف و مثله کردن آثار مستقل… به قلع و قمع روزافزون ادبیات و هنر مستقل انجامید. با تثبیت این سیاستها، تا به امروز بسیاری از نویسندگان و هنرمندان از انتشار و نمایش آثارشان محروم شدهاند، کتابهای زیادی توقیف و از دسترس خوانندگان خارج شده و تفتیش اندیشه و ارعاب نویسندگان مستقل سیری فزاینده یافته است. در سال جاری نیز همچون سالهای سیاه گذشته، حاکمیت به مدد سانسور در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، افکار عمومی را دستکاری و واقعیت را تحریف کرده است. روزنامهنگاران تحت فشار و تهدید و ارعاب قرار دارند و بسیاری از نویسندگان، ناخواسته به دام خودسانسوری گرفتار شدهاند. نتیجهی این فضای خفقانآور، کاهش کیفیت آثار و در حاشیه ماندن اخبار آزاد و بیطرف است. انتشار زیرزمینی آثار ادبی و هنری نیز، گرچه روزنی برای تنفس نویسندگان و هنرمندان گشوده، اما آنان را از دسترسی به مخاطبان گستردهتر باز داشته است. با این همه هیچ حکومتی نتوانسته است صدای حقیقت را خاموش و آزادی و اندیشه را برای همیشه به بند کشد.
کانون نویسندگان ایران ضمن گرامیداشت یاد و نام بلند محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، همهی شیوههای حاکمیتی سانسور را محکوم میکند و از تمام نویسندگان و هنرمندان آزادیخواه میخواهد که تا روزی که حق آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان محقق شود، در برابر سانسور حکومتی سکوت نکنند و شیوههای پیدا و پنهان آن را افشا کنند.
کانون نویسندگان ایران
۱۲ آذر ۱۴۰۳
مرتبط:
محمد مختاری، جان بر سر قلم
https://goo.gl/nwxqj7
محمد جعفر پوینده، جانباخته راه آزادی
https://tavaana.org/mohammadjafar_pooyandeh/
#سانسور #ممیزی #کانون_نویسندگان_ایران #بیانیه #محمدجعفر_پوینده #محمد_مختاری #قتل_های_زنجیره_ای #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه کانون نویسندگان ایران در بیست و ششمین سالگرد قتلهای سیاسی ـ حکومتی
در ۲۶اُمین سالگرد قتلهای سیاسی-حکومتی
یاد رهروان راه آزادی، ستمکشتگان کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گرامی میداریم!
بیگمان نابخردی و کوربینی سیاسی است اگر اوضاعی را در نظر نگیریم که قتلهای سیاسی خزان سال ۱۳۷۷ بر زمینهی آن رخ داد. حاکمیت جمهوری اسلامی از پس یک دهه از خونینترین سرکوبهای سیاسی تاریخ معاصر ما در دهه ۱۳۶۰ هزاران تن از گردنفرازترین مبارزان حقطلب این آب و خاک را راهی قتلگاهها کرد، فقط در یک قلم نزدیک به ۵ هزار زندانی حکم گرفتهی کتبسته را طی یک ماه از نو در «دادگاهها»ی یکی-دو دقیقهای محکوم به اعدام کرد و به دار کشید، به سرکوب گسترده و روز به روز زنان برخاست، آپارتاید جنسی را به صورت مذهب مختار حکومتی درآورد و سرانجام با گسترش دامنهی سانسور به هر گوشه و کنار این کشور بلازده آخرین روزنههای آزادی بیان را کور کرد، و بدینگونه به گمان خود پهنهی مبارزهی اجتماعی-سیاسی را از مخالف و منتقد و آزادیخواه تهی کرد. نیمهی دههی ۱۳۷۰ حاکمیت سرمست از پیروزی بر هر آن کس که جرئت مخالفت با یکی از واپسماندهترین حکومتها را به خود داده بود، سایهی مرگزای خود را بر سراسر کشور گسترد و به شکار مخالفان در بیرون از مرزها دست برآورد. در چنین اوضاع و احوالی بود که گروهی از متعهدترین نویسندگان گرد هم آمدند تا به احیای فعالیت یکی از مستقلترین نهادهای آزادیخواه و سانسورستیز سراسر تاریخ ایران، کانون نویسندگان ایران، بپردازند. متن «ما نویسندهایم»، مشهور به «۱۳۴ نویسنده» حاوی مفهومی بود که حاکمیت در سراسر عمر خود کوشیده بود با سرکوبهای بیسابقهی خود آن را از خاطرهها بزداید، و آن کوشش جمعی برای رسیدن به حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خود بود. واژهی «ما» اسم رمزی بود که بر زبان آوردن آن حکم مخالفت با استبداد و خودکامگی داشت. نخست، در پردهای از ابهام، اما با نشانههای روشن، به تکزنی پرداختند: سعیدی سیرجانی، غفار حسینی، احمد تفضلی، پیروز دوانی، مجید شریف، احمد میرعلایی، حمید و کارون حاجیزاده و دهها تن دیگر در گمنامی به قتل آمدند و آنگاه، شمشیر از رو بسته و بیپرده، نخست دو تن از منتقدان سیاسی، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، را، فقط به جرم نابخشودنی اعلام نظر و مخالفت با سیاستهای حاکم، به فجیعترین وجه سلاخی کردند و سپس در آستانهی نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۷۷، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، اعضای سربلند کانون نویسندگان ایران، را به قتلگاه بردند. هنگامی که راز جنایت عوامل امنیتی وزارت اطلاعات از پرده بیرون افتاد و ناگزیر از اعتراف شدند، نخست دادگاهی عَلَم کردند، متهمان را بدون حضور خانوادههای قربانیان جنایت و وکیل خانوادهها در دادگاهی سرهم بندی شده شتابزده «محاکمه» کردند، سپس چندی بعد آنها را به مرخصی و تعطیلات ابدی فرستادند و در عوض وکیل شجاع خانوادههای ستمکشتگان، ناصر زرافشان، را به ۵ سال زندان محکوم کردند و به زندان فرستادند: سنگ را بستند و سگ را رها کردند!
اما چنان که در همهی ۲۶سالی که بر این جنایت تاریخی گذشته است بارها مکرر کردهایم، اگر هزار سال بر این تبهکاری سیاسی-حکومتی بگذرد هرگز از دادخواهی قدمی واپس نخواهیم گذاشت و خواهان روشنشدن همهی ابعاد این جنایتیم و آزادی بیان و مبارزهی بیتخفیف و بیوقفه با سانسور و طلب جامعهای عاری از ستم و آزادیکشی را چون میراث گرانقدر و فراموشنشدنی محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، بکتاش آبتین و سعید سلطانپور به جان پاس خواهیم داشت.
مطابق مرسوم همهساله روز ۱۶ آذر ساعت ۳ عصر بر مزار جانباختگان راه آزادی در امامزاده طاهر کرج گرد میآییم و مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ آذر ۱۴۰۳
#کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #جعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ۲۶اُمین سالگرد قتلهای سیاسی-حکومتی
یاد رهروان راه آزادی، ستمکشتگان کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گرامی میداریم!
بیگمان نابخردی و کوربینی سیاسی است اگر اوضاعی را در نظر نگیریم که قتلهای سیاسی خزان سال ۱۳۷۷ بر زمینهی آن رخ داد. حاکمیت جمهوری اسلامی از پس یک دهه از خونینترین سرکوبهای سیاسی تاریخ معاصر ما در دهه ۱۳۶۰ هزاران تن از گردنفرازترین مبارزان حقطلب این آب و خاک را راهی قتلگاهها کرد، فقط در یک قلم نزدیک به ۵ هزار زندانی حکم گرفتهی کتبسته را طی یک ماه از نو در «دادگاهها»ی یکی-دو دقیقهای محکوم به اعدام کرد و به دار کشید، به سرکوب گسترده و روز به روز زنان برخاست، آپارتاید جنسی را به صورت مذهب مختار حکومتی درآورد و سرانجام با گسترش دامنهی سانسور به هر گوشه و کنار این کشور بلازده آخرین روزنههای آزادی بیان را کور کرد، و بدینگونه به گمان خود پهنهی مبارزهی اجتماعی-سیاسی را از مخالف و منتقد و آزادیخواه تهی کرد. نیمهی دههی ۱۳۷۰ حاکمیت سرمست از پیروزی بر هر آن کس که جرئت مخالفت با یکی از واپسماندهترین حکومتها را به خود داده بود، سایهی مرگزای خود را بر سراسر کشور گسترد و به شکار مخالفان در بیرون از مرزها دست برآورد. در چنین اوضاع و احوالی بود که گروهی از متعهدترین نویسندگان گرد هم آمدند تا به احیای فعالیت یکی از مستقلترین نهادهای آزادیخواه و سانسورستیز سراسر تاریخ ایران، کانون نویسندگان ایران، بپردازند. متن «ما نویسندهایم»، مشهور به «۱۳۴ نویسنده» حاوی مفهومی بود که حاکمیت در سراسر عمر خود کوشیده بود با سرکوبهای بیسابقهی خود آن را از خاطرهها بزداید، و آن کوشش جمعی برای رسیدن به حقوق فردی و اجتماعی و سیاسی خود بود. واژهی «ما» اسم رمزی بود که بر زبان آوردن آن حکم مخالفت با استبداد و خودکامگی داشت. نخست، در پردهای از ابهام، اما با نشانههای روشن، به تکزنی پرداختند: سعیدی سیرجانی، غفار حسینی، احمد تفضلی، پیروز دوانی، مجید شریف، احمد میرعلایی، حمید و کارون حاجیزاده و دهها تن دیگر در گمنامی به قتل آمدند و آنگاه، شمشیر از رو بسته و بیپرده، نخست دو تن از منتقدان سیاسی، داریوش فروهر و پروانه اسکندری، را، فقط به جرم نابخشودنی اعلام نظر و مخالفت با سیاستهای حاکم، به فجیعترین وجه سلاخی کردند و سپس در آستانهی نخستین مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۷۷، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، اعضای سربلند کانون نویسندگان ایران، را به قتلگاه بردند. هنگامی که راز جنایت عوامل امنیتی وزارت اطلاعات از پرده بیرون افتاد و ناگزیر از اعتراف شدند، نخست دادگاهی عَلَم کردند، متهمان را بدون حضور خانوادههای قربانیان جنایت و وکیل خانوادهها در دادگاهی سرهم بندی شده شتابزده «محاکمه» کردند، سپس چندی بعد آنها را به مرخصی و تعطیلات ابدی فرستادند و در عوض وکیل شجاع خانوادههای ستمکشتگان، ناصر زرافشان، را به ۵ سال زندان محکوم کردند و به زندان فرستادند: سنگ را بستند و سگ را رها کردند!
اما چنان که در همهی ۲۶سالی که بر این جنایت تاریخی گذشته است بارها مکرر کردهایم، اگر هزار سال بر این تبهکاری سیاسی-حکومتی بگذرد هرگز از دادخواهی قدمی واپس نخواهیم گذاشت و خواهان روشنشدن همهی ابعاد این جنایتیم و آزادی بیان و مبارزهی بیتخفیف و بیوقفه با سانسور و طلب جامعهای عاری از ستم و آزادیکشی را چون میراث گرانقدر و فراموشنشدنی محمد مختاری، محمد جعفر پوینده، بکتاش آبتین و سعید سلطانپور به جان پاس خواهیم داشت.
مطابق مرسوم همهساله روز ۱۶ آذر ساعت ۳ عصر بر مزار جانباختگان راه آزادی در امامزاده طاهر کرج گرد میآییم و مزار محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ آذر ۱۴۰۳
#کانون_نویسندگان_ایران #محمد_مختاری #جعفر_پوینده #قتل_های_زنجیره_ای #دادخواهی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه بنیاد بکتاس آبتین، به مناسبت ۲۵ آذر ماه، تولد ۵۰ سالگی بکتاش آبتین ،هنرمند و ستمکشتهی راه آزادی این ویدیو را منتشر کرده و نوشته:
در فیلم کوتاهی که از او به یادگار مانده، میبینیم هنگام رفتن به وزارت اطلاعات برای بازجویی در خصوص فیلمهایش، با چه طنّازی، اقتدارِ پوشالیِ نهادهای امنیتیِ رژیم رو به سُخره میگیرد!
او میگوید «برای شما اطلاعاته، برای ما کیهان بچهها هم نیست!»
مثل تمامی آنچه از او به یادگار مانده، صمیمی، با لبانی خندان و گامهایی استوار...
افسوس که جای خالی هنرمندانی چنین متعهد و آزاده، به آسانی پُر نخواهد شد...
راهش پر رهرو
ـ ما فراموش نمیکنیم جمهوری اسلامی یک نویسنده بیگناه را زندانی کرد و او را که بیمار بود در زندان نگاه داشت و با اکراه به بیمارستان منتقل کرد و در بیمارستان نیز پای او با زنجیر و بند بست تا جایی که همسرش به پای او پماد میمالید و آخر در همان بیمارستان، بکتاش آبتین از میان ما رفت در حالی که تازه میانسال شده بود.
ما فراموش نمیکنیم شما بکتاش آبتین را یک شاعر را کشتید!
پیشتر در سال ۱۴۰۰ در کلاب هاوس برنامههای درباره بکتاش آبتین با حضور آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار کردیم..
فایل کامل برنامه را در یوتیوب بشنوید:
https://youtu.be/o15NnaJWLIg
کاش بکتاش امروز زنده بود و برای شهامت جوانان ایران شعر میسرود....
#بکتاش_آبتین
#بنیاد_بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در فیلم کوتاهی که از او به یادگار مانده، میبینیم هنگام رفتن به وزارت اطلاعات برای بازجویی در خصوص فیلمهایش، با چه طنّازی، اقتدارِ پوشالیِ نهادهای امنیتیِ رژیم رو به سُخره میگیرد!
او میگوید «برای شما اطلاعاته، برای ما کیهان بچهها هم نیست!»
مثل تمامی آنچه از او به یادگار مانده، صمیمی، با لبانی خندان و گامهایی استوار...
افسوس که جای خالی هنرمندانی چنین متعهد و آزاده، به آسانی پُر نخواهد شد...
راهش پر رهرو
ـ ما فراموش نمیکنیم جمهوری اسلامی یک نویسنده بیگناه را زندانی کرد و او را که بیمار بود در زندان نگاه داشت و با اکراه به بیمارستان منتقل کرد و در بیمارستان نیز پای او با زنجیر و بند بست تا جایی که همسرش به پای او پماد میمالید و آخر در همان بیمارستان، بکتاش آبتین از میان ما رفت در حالی که تازه میانسال شده بود.
ما فراموش نمیکنیم شما بکتاش آبتین را یک شاعر را کشتید!
پیشتر در سال ۱۴۰۰ در کلاب هاوس برنامههای درباره بکتاش آبتین با حضور آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار کردیم..
فایل کامل برنامه را در یوتیوب بشنوید:
https://youtu.be/o15NnaJWLIg
کاش بکتاش امروز زنده بود و برای شهامت جوانان ایران شعر میسرود....
#بکتاش_آبتین
#بنیاد_بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها تشنهی خون ما بودند و
ما
تشنهی آزادی
رویارویی ما در جغرافیایی این چنین بود
#بکتاش_آبتین
طرح از شهرزاد
@artdeshaz
ـ ما فراموش نمیکنیم جمهوری اسلامی یک نویسنده بیگناه را زندانی کرد و او را که بیمار بود در زندان نگاه داشت و با اکراه به بیمارستان منتقل کرد و در بیمارستان نیز پای او با زنجیر و بند بست تا جایی که همسرش به پای او پماد میمالید و آخر در همان بیمارستان، بکتاش آبتین از میان ما رفت در حالی که تازه میانسال شده بود.
ما فراموش نمیکنیم شما بکتاش آبتین را یک شاعر را کشتید!
به گفته برخی زندانیان سیاسی، هدایتالله فرزادی، رئیس زندان اوین، بعد مرگ بکتاش آبتین گفت «اگه با من بود دونه دونه شمارو مینداختم یه اندرزگاه، از امکانات پزشکی هم دور میموندین، حتما نباید با طناب دار و گلوله شمارو کشت راههای بهتری هم هست مثل دور نگه داشتن از امکانات پزشکی و درمانی»
پیشتر در سال ۱۴۰۰ در کلاب هاوس برنامههای درباره بکتاش آبتین با حضور آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار کردیم..
فایل کامل برنامه را در یوتیوب بشنوید:
https://youtu.be/o15NnaJWLIg
کاش بکتاش امروز زنده بود و برای شهامت جوانان ایران شعر میسرود....
#بکتاش_آبتین
#بنیاد_بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما
تشنهی آزادی
رویارویی ما در جغرافیایی این چنین بود
#بکتاش_آبتین
طرح از شهرزاد
@artdeshaz
ـ ما فراموش نمیکنیم جمهوری اسلامی یک نویسنده بیگناه را زندانی کرد و او را که بیمار بود در زندان نگاه داشت و با اکراه به بیمارستان منتقل کرد و در بیمارستان نیز پای او با زنجیر و بند بست تا جایی که همسرش به پای او پماد میمالید و آخر در همان بیمارستان، بکتاش آبتین از میان ما رفت در حالی که تازه میانسال شده بود.
ما فراموش نمیکنیم شما بکتاش آبتین را یک شاعر را کشتید!
به گفته برخی زندانیان سیاسی، هدایتالله فرزادی، رئیس زندان اوین، بعد مرگ بکتاش آبتین گفت «اگه با من بود دونه دونه شمارو مینداختم یه اندرزگاه، از امکانات پزشکی هم دور میموندین، حتما نباید با طناب دار و گلوله شمارو کشت راههای بهتری هم هست مثل دور نگه داشتن از امکانات پزشکی و درمانی»
پیشتر در سال ۱۴۰۰ در کلاب هاوس برنامههای درباره بکتاش آبتین با حضور آرش صادقی، مدافع حقوق بشر، و امیرسالار داودی، وکیل و مدافع حقوق بشر، و جمعی از کنشگران برگزار کردیم..
فایل کامل برنامه را در یوتیوب بشنوید:
https://youtu.be/o15NnaJWLIg
کاش بکتاش امروز زنده بود و برای شهامت جوانان ایران شعر میسرود....
#بکتاش_آبتین
#بنیاد_بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به من نخندین آدمای خوشبخت
منم یه روزی، روزگاری داشتم...
از صفحه مسعود احمدی شامکانی
کامل این مستند سینمایی(رویای دم صبح) را میتوانید در یوتیوب و آپارات ببینید...
کودکهمسری، به ازدواج افرادی زیر ۱۸ سال اطلاق میشود و در بسیاری از جوامع، بهویژه در مناطق کمدرآمد و با سطح تحصیلات پایین، رواج دارد. این پدیده میتواند پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی متعددی برای دختران نوجوان بههمراه داشته باشد.
دختران نوجوان بهدلیل نارساییهای فیزیکی و عدم بلوغ کامل جسمی، در مواجهه با بارداری و زایمان در سنین پایین با خطرات جدی مواجه میشوند. این خطرات شامل زایمانهای زودرس، عوارض حین زایمان و حتی مرگومیر مادران جوان است. همچنین، این دختران در معرض بیماریهای مقاربتی و عفونتهای رحمی قرار دارند.
ازدواج زودهنگام میتواند منجر به بروز اختلالات روانی نظیر افسردگی، اضطراب و اختلالات خلقی در دختران نوجوان شود. این افراد بهدلیل فشارهای ناشی از مسئولیتهای زناشویی و خانوادگی، ممکن است دچار احساس بیقدرتی و ناامیدی شوند که در برخی موارد به افکار خودکشی منجر میشود.
تحقیقات نشان میدهد دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، بهدلیل مواجهه با مشکلات روانی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری برای گرایش به اعتیاد قرار دارند. افسردگی و احساس ناتوانی میتواند آنها را بهسوی مصرف مواد مخدر سوق دهد تا بهطور موقت از مشکلات فرار کنند.
متاسفانه در ایران، قوانین و باورهای مذهبی و ایدئولوزیک حکومت، راه را برای ازدواج کودکان که نوعی بهرهکشی جنسی از دختربچهها است باز میگذارد و زمینهساز آسیبهای اجتماعی بسیاری میشود.
مرتبط
کودکی ممنوع! نگاهی به «کودک-همسری» و «کودک-سربازی»، اثر نیره انصاری
https://tavaana.org/child-marriage-child-soldier/
ازدواج کودکان؛ کابوس دختربچهها در نبود حاکمیت قانون
https://tavaana.org/child-not-bride/
کودکهمسری یک جنایت مذهبی ست
https://tavaana.org/religious-crime/
کودکهمسری و نقش تخریبی حکومت در ایران
https://tavaana.org/child_marriage_in_iran/
#رویای_دم_صبح #مهرداد_اسکویی #کانون_اصلاح_و_تربیت_شهر_زیبا #کانون_اصلاح_و_تربیت #کانون_اصلاح #شهر_زیبا #کودک_همسری #ازدواج_کودکان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
منم یه روزی، روزگاری داشتم...
از صفحه مسعود احمدی شامکانی
کامل این مستند سینمایی(رویای دم صبح) را میتوانید در یوتیوب و آپارات ببینید...
کودکهمسری، به ازدواج افرادی زیر ۱۸ سال اطلاق میشود و در بسیاری از جوامع، بهویژه در مناطق کمدرآمد و با سطح تحصیلات پایین، رواج دارد. این پدیده میتواند پیامدهای جسمی، روانی و اجتماعی متعددی برای دختران نوجوان بههمراه داشته باشد.
دختران نوجوان بهدلیل نارساییهای فیزیکی و عدم بلوغ کامل جسمی، در مواجهه با بارداری و زایمان در سنین پایین با خطرات جدی مواجه میشوند. این خطرات شامل زایمانهای زودرس، عوارض حین زایمان و حتی مرگومیر مادران جوان است. همچنین، این دختران در معرض بیماریهای مقاربتی و عفونتهای رحمی قرار دارند.
ازدواج زودهنگام میتواند منجر به بروز اختلالات روانی نظیر افسردگی، اضطراب و اختلالات خلقی در دختران نوجوان شود. این افراد بهدلیل فشارهای ناشی از مسئولیتهای زناشویی و خانوادگی، ممکن است دچار احساس بیقدرتی و ناامیدی شوند که در برخی موارد به افکار خودکشی منجر میشود.
تحقیقات نشان میدهد دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، بهدلیل مواجهه با مشکلات روانی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری برای گرایش به اعتیاد قرار دارند. افسردگی و احساس ناتوانی میتواند آنها را بهسوی مصرف مواد مخدر سوق دهد تا بهطور موقت از مشکلات فرار کنند.
متاسفانه در ایران، قوانین و باورهای مذهبی و ایدئولوزیک حکومت، راه را برای ازدواج کودکان که نوعی بهرهکشی جنسی از دختربچهها است باز میگذارد و زمینهساز آسیبهای اجتماعی بسیاری میشود.
مرتبط
کودکی ممنوع! نگاهی به «کودک-همسری» و «کودک-سربازی»، اثر نیره انصاری
https://tavaana.org/child-marriage-child-soldier/
ازدواج کودکان؛ کابوس دختربچهها در نبود حاکمیت قانون
https://tavaana.org/child-not-bride/
کودکهمسری یک جنایت مذهبی ست
https://tavaana.org/religious-crime/
کودکهمسری و نقش تخریبی حکومت در ایران
https://tavaana.org/child_marriage_in_iran/
#رویای_دم_صبح #مهرداد_اسکویی #کانون_اصلاح_و_تربیت_شهر_زیبا #کانون_اصلاح_و_تربیت #کانون_اصلاح #شهر_زیبا #کودک_همسری #ازدواج_کودکان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سومین سالگرد قتل حکومتی بکتاش آبتین: فریادی خاموش بر خاک و خون آزادی
سومین سالگرد قتل جنایتبار و حکومتی بکتاش آبتین، شاعر آزادیخواه و فیلمساز خلاق و شریف، در حالی بر مزار او برگزار شد که حضور پرشمار نیروهای امنیتی و تلاشهای مداوم آنها برای ثبت تصاویر و فیلم از حاضران، صحنهای تلخ از سرکوب و تلاش برای وحشتآفرینی را به نمایش گذاشت؛ گویی حتی پس از مرگ نیز، آنان از حضور کلمات و تکرار نام شاعر در هراساند.
در این مراسم، بیانیهی رسمی کانون نویسندگان ایران که به مناسبت قتل عمدی این عضو برجستهی کانون تنظیم شده بود، قرائت شد. بیانیهای که هر واژهاش حکایت از جنایتی تاریخی داشت؛ جنایتی که نه تنها مرگی فیزیکی، بلکه تلاشی برای به زانو درآوردن روح آزادی و قلم بود.
ناصر زرافشان، وکیل و مدافع حقوق بشر عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان، با سخنانی صریح در این مراسم حضور یافت و دربارهی ابعاد هولناک این جنایت و ضرورت دادخواهی سخن گفت.
در ادامه، دو نفر از حاضران اشعاری را قرائت کرده و شعرهایی از بکتاش آبتین خوانده شد و فضای مزار گلباران شده این هنرمند آزادی خواه، آکنده از طنین واژههایی شد که آبی بر خوابگه مورچگان بودند.
آرمان کاظمی، برادر این شاعر و فیلمساز، در ادامه سخن گفت. او از اهمیت تداوم دادخواهی و پایبندی به آرمانهای بکتاش گفت.
حاضران در این برنامه، یاد بکتاش را گرامی داشتند؛ کسی که با مرگ خود، نماد مقاومت و آزادی خواهی شد.
قتل و مقاومت شریف شاعر بر این خاک، همواره فریاد خواهد زد: "ایستاده میمیریم، اما برابر ظلم، ظالم و سرکوبگر زانو نمیزنیم."»
از اینستاگرام بنیاد بکتاش آبتین
#بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سومین سالگرد قتل جنایتبار و حکومتی بکتاش آبتین، شاعر آزادیخواه و فیلمساز خلاق و شریف، در حالی بر مزار او برگزار شد که حضور پرشمار نیروهای امنیتی و تلاشهای مداوم آنها برای ثبت تصاویر و فیلم از حاضران، صحنهای تلخ از سرکوب و تلاش برای وحشتآفرینی را به نمایش گذاشت؛ گویی حتی پس از مرگ نیز، آنان از حضور کلمات و تکرار نام شاعر در هراساند.
در این مراسم، بیانیهی رسمی کانون نویسندگان ایران که به مناسبت قتل عمدی این عضو برجستهی کانون تنظیم شده بود، قرائت شد. بیانیهای که هر واژهاش حکایت از جنایتی تاریخی داشت؛ جنایتی که نه تنها مرگی فیزیکی، بلکه تلاشی برای به زانو درآوردن روح آزادی و قلم بود.
ناصر زرافشان، وکیل و مدافع حقوق بشر عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان، با سخنانی صریح در این مراسم حضور یافت و دربارهی ابعاد هولناک این جنایت و ضرورت دادخواهی سخن گفت.
در ادامه، دو نفر از حاضران اشعاری را قرائت کرده و شعرهایی از بکتاش آبتین خوانده شد و فضای مزار گلباران شده این هنرمند آزادی خواه، آکنده از طنین واژههایی شد که آبی بر خوابگه مورچگان بودند.
آرمان کاظمی، برادر این شاعر و فیلمساز، در ادامه سخن گفت. او از اهمیت تداوم دادخواهی و پایبندی به آرمانهای بکتاش گفت.
حاضران در این برنامه، یاد بکتاش را گرامی داشتند؛ کسی که با مرگ خود، نماد مقاومت و آزادی خواهی شد.
قتل و مقاومت شریف شاعر بر این خاک، همواره فریاد خواهد زد: "ایستاده میمیریم، اما برابر ظلم، ظالم و سرکوبگر زانو نمیزنیم."»
از اینستاگرام بنیاد بکتاش آبتین
#بکتاش_آبتین
#کانون_نویسندگان_ایران #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech