⚫️ قتل شاهدان جنایات زندان ها، در جمهوری اسلامی
۳۰ شهریور ۱۳۸۹
◼️ دکتر #عبدالرضا_سودبخش ، پزشک استاد عفونی دانشگاه تهران و رئیس بخش عفونی بیمارستان امام خمینی و کارشناس رسیدگی پزشکی به شکایات قربانیان جنایات کهریزک در #سال۸۸ مقابل مطب خود در بلوار کشاورز، توسط دو موتورسوار ترور و به شهادت رسید.
دکتر سودبخش پیگیر پرونده جنایات شکنجه و #تجاوز به زندانیان #کهریزک بود، و بر اساس معاینه قربانیان، قصد داشت با مدارک مستند پزشکی، همراه شاکیان در دادگاه علیه عاملان و آمران این جنایات شهادت دهد.
#شکنجه و تجاوز از ویژگیهای روتین در زندانهای جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه در ۴۴ سال گذشته بوده است.
تاکنون تعدادی از شاهدان جنایات و شکنجه ها و تجاوزها در زندان ها که قصد افشاگری داشته اند، توسط حکومت ترور و یا سر به نیست شده اند.
دکتر سودبخش و پیش از آن دکتر #رامین_اندرجانی پزشک وظیفه کهریزک بر اساس شواهد، توسط ایادی سردار #رادان جنایتکار و قاضی سعید #مرتضوی جلاد به قتل رسیدند.
و آخرین مورد نیز #شاهین_ناصری شاهد شکنجه های وحشیانه #نوید_افکاری بود که توسط دژخیمان حکومت به قتل رسید.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۳۰ شهریور ۱۳۸۹
◼️ دکتر #عبدالرضا_سودبخش ، پزشک استاد عفونی دانشگاه تهران و رئیس بخش عفونی بیمارستان امام خمینی و کارشناس رسیدگی پزشکی به شکایات قربانیان جنایات کهریزک در #سال۸۸ مقابل مطب خود در بلوار کشاورز، توسط دو موتورسوار ترور و به شهادت رسید.
دکتر سودبخش پیگیر پرونده جنایات شکنجه و #تجاوز به زندانیان #کهریزک بود، و بر اساس معاینه قربانیان، قصد داشت با مدارک مستند پزشکی، همراه شاکیان در دادگاه علیه عاملان و آمران این جنایات شهادت دهد.
#شکنجه و تجاوز از ویژگیهای روتین در زندانهای جمهوری اسلامی و نظام ولایت فقیه در ۴۴ سال گذشته بوده است.
تاکنون تعدادی از شاهدان جنایات و شکنجه ها و تجاوزها در زندان ها که قصد افشاگری داشته اند، توسط حکومت ترور و یا سر به نیست شده اند.
دکتر سودبخش و پیش از آن دکتر #رامین_اندرجانی پزشک وظیفه کهریزک بر اساس شواهد، توسط ایادی سردار #رادان جنایتکار و قاضی سعید #مرتضوی جلاد به قتل رسیدند.
و آخرین مورد نیز #شاهین_ناصری شاهد شکنجه های وحشیانه #نوید_افکاری بود که توسط دژخیمان حکومت به قتل رسید.
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گفتوگوی جمعه در اینستاگرام توانا
استثنائا این هفته پنجشنبه برگزار خواهد شد.
میهمان:
رامتین فاتحی، پسر دادخواه رامین فاتحی
میزبان:
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده
پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ / ۲۶ اکتبر
ساعت ۲۱ به وقت تهران
#یاری_مدنی_توانا
#گفتگوی_جمعه
#رامین_فاتحی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
استثنائا این هفته پنجشنبه برگزار خواهد شد.
میهمان:
رامتین فاتحی، پسر دادخواه رامین فاتحی
میزبان:
مهدی موسوی، شاعر و نویسنده
پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ / ۲۶ اکتبر
ساعت ۲۱ به وقت تهران
#یاری_مدنی_توانا
#گفتگوی_جمعه
#رامین_فاتحی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
روی کاغذی کە دایە شریفە، مادر جاویدنام رامین حسینپناهی در دست دارد، در رابطه قتل حکومتی آرمیتا گراوند؛ نوشتە شدە است: «تا کی سکوت کنیم؟ تمام گلهایمان پر پر شدند. دیروز ژینا و هزاران و امروز آرمیتا. برای نجات بچەهایمان سکوت نمیکنیم. من سکوت نخواهم کرد. من مادر رامین درد از دست دادن بچەهایتان را میدانم، در کنار شما خواهم ایستاد.»
#آرمیتا_گراوند #رامین_حسین_پناهی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#آرمیتا_گراوند #رامین_حسین_پناهی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتوگوی جمعه، ۱۳: رامتین فاتحی، پسر دادخواه رامین فاتحی
رامین فاتحی، ۲۱ مهرماه به دلیل فعالیتها و مبارزات مدنیاش توسط وزارت اطلاعات ربوده شد و در ۲۹ مهرماه توسط ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی زیر شکنجه کشته شد.
او را شبانه دفن کردند و بعد به خانواده خبر دادند و حتی اجازه سوگواری نیز به خانوادهاش ندادند.
در این برنامه رامتین فاتحی، فرزند دادخواه او، از پدر و آنچه بر او گذشته است، میگوید.
این برنامه ۴ آبان ۱۴۰۲ در صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا برگزار شده است.
سایت:
https://tavaana.org/friday13/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=kV7W4Unzj2U
ساندکلاود:
https://on.soundcloud.com/kLHSS
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#گفتگوی_جمعه
#زن_زندگی_آزادی
#رامین_فاتحی
@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
رامین فاتحی، ۲۱ مهرماه به دلیل فعالیتها و مبارزات مدنیاش توسط وزارت اطلاعات ربوده شد و در ۲۹ مهرماه توسط ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی زیر شکنجه کشته شد.
او را شبانه دفن کردند و بعد به خانواده خبر دادند و حتی اجازه سوگواری نیز به خانوادهاش ندادند.
در این برنامه رامتین فاتحی، فرزند دادخواه او، از پدر و آنچه بر او گذشته است، میگوید.
این برنامه ۴ آبان ۱۴۰۲ در صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا برگزار شده است.
سایت:
https://tavaana.org/friday13/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=kV7W4Unzj2U
ساندکلاود:
https://on.soundcloud.com/kLHSS
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#گفتگوی_جمعه
#زن_زندگی_آزادی
#رامین_فاتحی
@Tavaana_TavaanaTech
@seyedmehdimoosavi2
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافتش را به دیکتاتور نفروخت
✍️مسعود علیزاده، از جانبه در بردگان کهریزک
نوزدهم آبان؛ چهاردهمین سالگرد درگذشت رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدان را به دیکتاتور نفروخت.
مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
برای رامین پوراندرجانی مینویسم، پزشکی که مظلومانه کشته شد، پزشکی که به اجبار در بازداشتگاه کهریزک فعالیت میکرد. صدایش را بریدند تا در مورد نبض گرفتن ماموران کهریزک با پوتین به کسی حرفی نزند، از گونیهای سفید حرفی نزند. او را کشتند و خانوادهاش را داغدار کردند فقط به این دلیل که شاهد فجایع کهریزک بود.
سال ۸۸ زمانی که در بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اسیر بودیم متوجه شدیم در آنجا یک کادر پزشکی مشغول به کار است. اگر اشتباه نکنم روز سوم بود شرایط جسمانی چند نفر از بچهها خیلی بد بود از جمله امیر جوادیفر که شرایط جسمی خوبی نداشت. در آن زمان چند نفر از بچهها به همراه امیر جوادیفر نزد پزشک کهریزک رفتند تا مداوا شوند ولی به گفته آنها پزشک کهریزک آسیبدیدگان و امیر را به صورت جدی معاینه نکرد. او به امیر فقط چند تا قرص داد و کمی او را دلداری کرد. بعد از آن دیدار، ما بازداشتیهای کهریزک دیگر پزشک را ندیدم و از سوی هیچ پزشکی هم معاینهای نشدیم و در نهایت سه نفر از همبندیهای ما به نامهای محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر به خاطر ضرب و جرح و شرایط سخت نگهداری در کهریزک جان خود را از دست دادند.
پس از آزادی از زندان اوین، من به همراه چند نفر از بچههای کهریزک توانستیم در سازمان قضایی نیروهای مسلح از مامورین بازداشتگاه کهریزک و پزشک کهریزک شکایت کنیم. شکایت ما از پزشک کهریزک به این خاطر بود که او به آسیبدیدگان توجهی نکرده بود و زمانی که مرا در آنجا شکنجه کرده بودند و تمام زخمهای بدنم عفونت کرده بود و از تب شدید میسوختم از طرف او به عنوان پزشک کهریزک معاینه نشدم. حتی امیر جوادیفر که حال وخیمی داشت و بینایی یکی از چشمهایش را از دست داده بود را به بیمارستان اعزام نکرده بود.
ادامه را بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
#رامین_پوراندرجانی #کهریزک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️مسعود علیزاده، از جانبه در بردگان کهریزک
نوزدهم آبان؛ چهاردهمین سالگرد درگذشت رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدان را به دیکتاتور نفروخت.
مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
برای رامین پوراندرجانی مینویسم، پزشکی که مظلومانه کشته شد، پزشکی که به اجبار در بازداشتگاه کهریزک فعالیت میکرد. صدایش را بریدند تا در مورد نبض گرفتن ماموران کهریزک با پوتین به کسی حرفی نزند، از گونیهای سفید حرفی نزند. او را کشتند و خانوادهاش را داغدار کردند فقط به این دلیل که شاهد فجایع کهریزک بود.
سال ۸۸ زمانی که در بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک اسیر بودیم متوجه شدیم در آنجا یک کادر پزشکی مشغول به کار است. اگر اشتباه نکنم روز سوم بود شرایط جسمانی چند نفر از بچهها خیلی بد بود از جمله امیر جوادیفر که شرایط جسمی خوبی نداشت. در آن زمان چند نفر از بچهها به همراه امیر جوادیفر نزد پزشک کهریزک رفتند تا مداوا شوند ولی به گفته آنها پزشک کهریزک آسیبدیدگان و امیر را به صورت جدی معاینه نکرد. او به امیر فقط چند تا قرص داد و کمی او را دلداری کرد. بعد از آن دیدار، ما بازداشتیهای کهریزک دیگر پزشک را ندیدم و از سوی هیچ پزشکی هم معاینهای نشدیم و در نهایت سه نفر از همبندیهای ما به نامهای محسن روحالامینی، محمد کامرانی و امیر جوادیفر به خاطر ضرب و جرح و شرایط سخت نگهداری در کهریزک جان خود را از دست دادند.
پس از آزادی از زندان اوین، من به همراه چند نفر از بچههای کهریزک توانستیم در سازمان قضایی نیروهای مسلح از مامورین بازداشتگاه کهریزک و پزشک کهریزک شکایت کنیم. شکایت ما از پزشک کهریزک به این خاطر بود که او به آسیبدیدگان توجهی نکرده بود و زمانی که مرا در آنجا شکنجه کرده بودند و تمام زخمهای بدنم عفونت کرده بود و از تب شدید میسوختم از طرف او به عنوان پزشک کهریزک معاینه نشدم. حتی امیر جوادیفر که حال وخیمی داشت و بینایی یکی از چشمهایش را از دست داده بود را به بیمارستان اعزام نکرده بود.
ادامه را بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
#رامین_پوراندرجانی #کهریزک #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دایه_شریفه مادر جاویدنام رامین حسین پناهی در این ویدیوی کوتاه میگوید:
رامین را اعدام کردند، هزاران مثل رامین را اعدام کردند ، این چهار زندانی جانشان در خطر است.
به دادشان برسیم.
#نه_به_اعدام
#رامین_حسین_پناهی
#پژمان_فاتحی
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#وفا_آذربار
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رامین را اعدام کردند، هزاران مثل رامین را اعدام کردند ، این چهار زندانی جانشان در خطر است.
به دادشان برسیم.
#نه_به_اعدام
#رامین_حسین_پناهی
#پژمان_فاتحی
#محسن_مظلوم
#محمد_فرامرزی
#وفا_آذربار
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خندەها مردن
گریە ارزان شد….
جاویدنام #رامین_حسین_پناهی و جاویدنام #محسن_مظلوم در حال رقص کردی و خندیدن…
ویدیو از توییتر جوانا طیمسی همسر محسن مظلوم
جمهوری اسلامی رامین حسین پناهی را در سال ۱۳۹۷ اعدام کرد و حالا چهار تن از دوستانش را در فرآیند دادرسی ناعادلانه به قتل رساند.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گریە ارزان شد….
جاویدنام #رامین_حسین_پناهی و جاویدنام #محسن_مظلوم در حال رقص کردی و خندیدن…
ویدیو از توییتر جوانا طیمسی همسر محسن مظلوم
جمهوری اسلامی رامین حسین پناهی را در سال ۱۳۹۷ اعدام کرد و حالا چهار تن از دوستانش را در فرآیند دادرسی ناعادلانه به قتل رساند.
#نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این تصویر محمد فرامرزی است که دیروز اعدام شد. هنگامی که رژیم جمهوری اسلامی میخواست رامین حسینپناهی را اعدام کند، محمد این عکس را در مخالفت با اعدام گرفته بود.
در دست راستش طناب اعدام و گل سرخ بود، در دست چپش، عکسی از رامین حسینپناهی. درخواستش این بود: رامین را اعدام نکنید. او صدای رامین شده بود.
رامین را اعدام کردند، تا کنون آدرس مزارش را به خانوادهاش نگفتهاند. دیروز خود محمد را به قتل رساندند.
دوباره قتل گلسرخ، دوباره اعدام صدا، دوبارهها دوبارهها...
اعدام در دست رژیم جمهوری اسلامی ابزاری است برای ابراز قدرت و سرکوب و خفقان و ارعاب مخالفان. برای ناامیدکردن مردم، برای تحمیل میل و خواسته حاکمان. اما این ابزار کارایی خود را در طی سالیان کمکم از دست میدهد، گلهای سرخ فراوانی در وطن خواهند رویید، ریشههایشان در هم تنیده خواهد شد و قدرتشان فزونی خواهد گرفت و دمار از روزگار ستمگران برخواهند آورد.
#محمد_فرامرزی #رامین_حسین_پناهی
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در دست راستش طناب اعدام و گل سرخ بود، در دست چپش، عکسی از رامین حسینپناهی. درخواستش این بود: رامین را اعدام نکنید. او صدای رامین شده بود.
رامین را اعدام کردند، تا کنون آدرس مزارش را به خانوادهاش نگفتهاند. دیروز خود محمد را به قتل رساندند.
دوباره قتل گلسرخ، دوباره اعدام صدا، دوبارهها دوبارهها...
اعدام در دست رژیم جمهوری اسلامی ابزاری است برای ابراز قدرت و سرکوب و خفقان و ارعاب مخالفان. برای ناامیدکردن مردم، برای تحمیل میل و خواسته حاکمان. اما این ابزار کارایی خود را در طی سالیان کمکم از دست میدهد، گلهای سرخ فراوانی در وطن خواهند رویید، ریشههایشان در هم تنیده خواهد شد و قدرتشان فزونی خواهد گرفت و دمار از روزگار ستمگران برخواهند آورد.
#محمد_فرامرزی #رامین_حسین_پناهی
#نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهناز قدیانی، مادر دادخواه جاویدنام نیما نوری، از جانباختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«انتظاری که از قهرمانامون داریم اینه که پشت این بچه ها باشن …
در کل مبارک همه باشه »
- نیما نوری تنها ۱۸ سال داشت و تکفرزند خانوداهشان بود.
۱۲ آبان ۱۴۰۱ با شلیک ماموران به سینه و رانش در خرمدشت کرج کشته شد.
نیما برای حضور در مراسم چهلم حدیث نجفی به خیابان رفته بود. پیشتر در پیامی به صفحه ۱۵۰۰ تصویر نوشته بود:
"حاضرم جونمو تو این راه بذارم."
ماموران پیکر او را گروگان گرفته بودند و مدتها تحویل خانواده نمیدادند. روی سنگ مزار نیما نوشته شده: تو راه آزادی کشته شدم، قول بده به جای منم آزاده زندگی کنی.
پدر و مادر نیما در چهلم فرزندشان، با فریادزدن نام او، کبوترانی را رها کردند.
https://tavaana.org/nimanouri/
#نیما_نوری #علی_کریمی #وریاغفوری #علی_دایی #کریم_باقری #یحیی_گل_محمدی #رامین_رضاییان #مهدی_مهدوی_کیا #تیم_ملی #پرسپولیس #استقلال #اعتراضات_سراسری #اعتراضات_مردمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«انتظاری که از قهرمانامون داریم اینه که پشت این بچه ها باشن …
در کل مبارک همه باشه »
- نیما نوری تنها ۱۸ سال داشت و تکفرزند خانوداهشان بود.
۱۲ آبان ۱۴۰۱ با شلیک ماموران به سینه و رانش در خرمدشت کرج کشته شد.
نیما برای حضور در مراسم چهلم حدیث نجفی به خیابان رفته بود. پیشتر در پیامی به صفحه ۱۵۰۰ تصویر نوشته بود:
"حاضرم جونمو تو این راه بذارم."
ماموران پیکر او را گروگان گرفته بودند و مدتها تحویل خانواده نمیدادند. روی سنگ مزار نیما نوشته شده: تو راه آزادی کشته شدم، قول بده به جای منم آزاده زندگی کنی.
پدر و مادر نیما در چهلم فرزندشان، با فریادزدن نام او، کبوترانی را رها کردند.
https://tavaana.org/nimanouri/
#نیما_نوری #علی_کریمی #وریاغفوری #علی_دایی #کریم_باقری #یحیی_گل_محمدی #رامین_رضاییان #مهدی_مهدوی_کیا #تیم_ملی #پرسپولیس #استقلال #اعتراضات_سراسری #اعتراضات_مردمی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رامین قشقایی، از جوانان معترض ساکن شهر قزوین، روز ۲۴ بهمن ماه احضاریهای دریافت کرده که سی روز فرصت دارد تا برای اجرای حکم زندان خود را معرفی کند.
پیشتر دادگاه تجدیدنظر استان قزوین او را به ۳.۵ سال حبس بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و یک سال بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و دو سال تبعید به شهرستان نیکشهر و ممنوعالخروجشدن محکوم کرده است. که حکم اشد یعنی ۳.۵ سال قابل اجرا است، اما آقای قشقایی در پرونده امنیتی دیگر در دادگاه ۱۱۱ کیفری قزوین، به یک سال حبس محکوم شده است. بنابراین حکم چهار سال و نیم برای ایشان قابل اجرا است.
#رامین_قشقایی جوانی سی ساله است، دارای مدرک کارشناسی عمران و کارشناسی ارشد زبان انگلیسی، دارای سابقه فعالیت در پروژههای عمرانی، در یک شرکت سازنده عطر مدیر فروش بود. او از خانوادهای خوشنام از ایل قشقایی است که سابقهای طولانی در مبارزات ملی داشتهاند.
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، حدود ده نفر از ماموران با هجوم وحشیانه به خانه پدری رامین، او را با ضرب و شتم و توهین بازداشت کردند. مادربزرگ رامین در جریان این واقعه دچار وحشت و تشنج شد و چند روز بعد درگذشت. رامین ۱۱ روز را در انفرادی اداره اطلاعات، سی روز در انفرادی زندان چوبیندر قزوین و سی روز در بند عمومی گذراند و با وثیقه سنگین موقتا آزاد شد.
در دوران بازجویی انواع شکنجه و تهدید روحی و جسمی از جمله اعدام مصنوعی را تجربه کرد. با این حال به هیچ جرمی اعتراف نکرد و نام کسی را نیاورد. فشار وارده در این دوران به این جوان ورزشکار باعث کاهش وزن شدیدی شد.
در جریان دادگاه، قاضی اسماعیل اسدی، انواع توهینها و اتهامات غیرمستدل و ناروا را بیان کرد و به او شش سال حکم داد که پیشتر بیان شد که در تجدید نظر حکم نهایی چه تغییری کرد.
در این ویدیو رامین ضمن بیان خلاصهای از پرونده خود، تاکید میکند که جلوی بیقانونی سر خم نخواهد کرد و به روند غیر قانونی پروندهاش معترض است. او خطاب به مردم میگوید که ما باید پشت هم باشیم و مثل یک زنجیر یکی شویم، هیچ چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
لازم به ذکر است، وسایلی که هنگام بازداشت از منزل رامین قشقایی توسط ماموران برده شد، هنوز پس داده نشده است و پدر رامین نیز به دلیل فشارهای وارده از مشاهده توهین به اعضای خانواده، دچار بیماریهای و تالمات روحی و جسمی زیادی شده است.
بیشتر بخوانید
#یاری_مدنی_توانا
رامین قشقایی، از جوانان معترض ساکن شهر قزوین، روز ۲۴ بهمن ماه احضاریهای دریافت کرده که سی روز فرصت دارد تا برای اجرای حکم زندان خود را معرفی کند.
پیشتر دادگاه تجدیدنظر استان قزوین او را به ۳.۵ سال حبس بابت اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و یک سال بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و دو سال تبعید به شهرستان نیکشهر و ممنوعالخروجشدن محکوم کرده است. که حکم اشد یعنی ۳.۵ سال قابل اجرا است، اما آقای قشقایی در پرونده امنیتی دیگر در دادگاه ۱۱۱ کیفری قزوین، به یک سال حبس محکوم شده است. بنابراین حکم چهار سال و نیم برای ایشان قابل اجرا است.
#رامین_قشقایی جوانی سی ساله است، دارای مدرک کارشناسی عمران و کارشناسی ارشد زبان انگلیسی، دارای سابقه فعالیت در پروژههای عمرانی، در یک شرکت سازنده عطر مدیر فروش بود. او از خانوادهای خوشنام از ایل قشقایی است که سابقهای طولانی در مبارزات ملی داشتهاند.
در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، حدود ده نفر از ماموران با هجوم وحشیانه به خانه پدری رامین، او را با ضرب و شتم و توهین بازداشت کردند. مادربزرگ رامین در جریان این واقعه دچار وحشت و تشنج شد و چند روز بعد درگذشت. رامین ۱۱ روز را در انفرادی اداره اطلاعات، سی روز در انفرادی زندان چوبیندر قزوین و سی روز در بند عمومی گذراند و با وثیقه سنگین موقتا آزاد شد.
در دوران بازجویی انواع شکنجه و تهدید روحی و جسمی از جمله اعدام مصنوعی را تجربه کرد. با این حال به هیچ جرمی اعتراف نکرد و نام کسی را نیاورد. فشار وارده در این دوران به این جوان ورزشکار باعث کاهش وزن شدیدی شد.
در جریان دادگاه، قاضی اسماعیل اسدی، انواع توهینها و اتهامات غیرمستدل و ناروا را بیان کرد و به او شش سال حکم داد که پیشتر بیان شد که در تجدید نظر حکم نهایی چه تغییری کرد.
در این ویدیو رامین ضمن بیان خلاصهای از پرونده خود، تاکید میکند که جلوی بیقانونی سر خم نخواهد کرد و به روند غیر قانونی پروندهاش معترض است. او خطاب به مردم میگوید که ما باید پشت هم باشیم و مثل یک زنجیر یکی شویم، هیچ چیزی برای ترسیدن وجود ندارد.
لازم به ذکر است، وسایلی که هنگام بازداشت از منزل رامین قشقایی توسط ماموران برده شد، هنوز پس داده نشده است و پدر رامین نیز به دلیل فشارهای وارده از مشاهده توهین به اعضای خانواده، دچار بیماریهای و تالمات روحی و جسمی زیادی شده است.
بیشتر بخوانید
#یاری_مدنی_توانا
جواد (رامین) حائری، از زندانیان سیاسی پیشین و استاد اخراجشده دانشگاه فردوسی مشهد روز نهم اسفند ماه بهرغم بیماری مجددا از سوی ماموران اطلاعات بازداشت شده است. او در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
از زمان بازداشت او تا کنون هیچ تماسی با خانوادهاش نداشته و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست. قطعشدن دسترسی ایشان به داروهایشان موجب نگرانی خانواده و دوستان ایشان شده است.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
نوشتن درباره تحریم انتخابات به هیچ وجه جرم نیست.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از زمان بازداشت او تا کنون هیچ تماسی با خانوادهاش نداشته و از محل نگهداری او اطلاعی در دست نیست. قطعشدن دسترسی ایشان به داروهایشان موجب نگرانی خانواده و دوستان ایشان شده است.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
نوشتن درباره تحریم انتخابات به هیچ وجه جرم نیست.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۵۰ روز از بازداشت، جواد (رامین) حائری میگذرد این استاد دانشگاه اخراجی کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان وکیلآباد مشهد به سر میبرد.
یک منبع مطلع به هرانا گفته است: «برای آقای حائری وثیقه یک میلیارد تومانی صادر شده که علیرغم تامین آن توسط خانواده، وی کماکان در بازداشت به سر میبرد.»
جواد (رامین) حائری، از زندانیان سیاسی پیشین و استاد اخراجشده دانشگاه فردوسی مشهد است که روز نهم اسفندماه ۱۴۰۲ بهرغم بیماری، بازداشت شد. البته این زندانی سیاسی پیشتر هم در جریان انقلاب ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
یک منبع مطلع به هرانا گفته است: «برای آقای حائری وثیقه یک میلیارد تومانی صادر شده که علیرغم تامین آن توسط خانواده، وی کماکان در بازداشت به سر میبرد.»
جواد (رامین) حائری، از زندانیان سیاسی پیشین و استاد اخراجشده دانشگاه فردوسی مشهد است که روز نهم اسفندماه ۱۴۰۲ بهرغم بیماری، بازداشت شد. البته این زندانی سیاسی پیشتر هم در جریان انقلاب ۱۴۰۱ بازداشت شده بود.
آقای حائری در اینستاگرام شخصیاش مطالب انتقادی منتشر میکرد و گفته میشود علت بازداشت ایشان انتشار مطالبی درباره تحریم انتخابات بوده است.
#جواد_حائری #رامین_حائری #مشهد #یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
@Tavaana_TavaanaTech
رامین سعادت در زندان میاندوآب اعدام شد
جمهوری اسلامی روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ رامین سعادت کودکمجرمی که در سن ۱۶ سالگی به اتهام قتل در یک دعوای گروهی بازداشت شده بود، اعدام کرد.
رامین سعادت در تمام مراحل دادگاه اتهام خود را رد کرده بود.
به گزارش «هرانا» رامین سعادت هنگام اعدام ۲۰ سال داشته و اهل روستای دولتآباد میاندوآب بوده است.
جمهوری اسلامی، با وجود امضای کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، کماکان به نقض حقوق کودکان ادامه میدهد.
بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک صدور حکم اعدام و حبس ابد و در کل هر تنبیه خشونتآمیزی، از جمله حکم شلاق و حبس انفرادی، برای کسی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته، ممنوع است.
اما جمهوری اسلامی صبر میکند تا کودک به سن ۱۸ سال برسد و بعد او را اعدام میکند. زمانی هم که از طرف نهادهای بینالمللی مورد پرسش قرار میگیرد، بهدروغ و آگاهانه، اعدام کودکان را انکار میکند.
صدای ایران باشیم هر جای دنیا که هستیم
#رامین_سعادت
#اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
جمهوری اسلامی روز گذشته شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ رامین سعادت کودکمجرمی که در سن ۱۶ سالگی به اتهام قتل در یک دعوای گروهی بازداشت شده بود، اعدام کرد.
رامین سعادت در تمام مراحل دادگاه اتهام خود را رد کرده بود.
به گزارش «هرانا» رامین سعادت هنگام اعدام ۲۰ سال داشته و اهل روستای دولتآباد میاندوآب بوده است.
جمهوری اسلامی، با وجود امضای کنوانسیون بینالمللی حقوق کودک، کماکان به نقض حقوق کودکان ادامه میدهد.
بر اساس ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک صدور حکم اعدام و حبس ابد و در کل هر تنبیه خشونتآمیزی، از جمله حکم شلاق و حبس انفرادی، برای کسی که هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته، ممنوع است.
اما جمهوری اسلامی صبر میکند تا کودک به سن ۱۸ سال برسد و بعد او را اعدام میکند. زمانی هم که از طرف نهادهای بینالمللی مورد پرسش قرار میگیرد، بهدروغ و آگاهانه، اعدام کودکان را انکار میکند.
صدای ایران باشیم هر جای دنیا که هستیم
#رامین_سعادت
#اعدام
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
«جهت یادآوری برای آنهایی که خس و خاشاک گویان را فراموش کردند
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وقتی اسم شخص پلید محمود احمدینژاد در ذهنم میپیچه ناخداگاه به یاد چهرهی زیبای امیر جوادیفر میافتم که در هنگام دستگیری تمام بدنش زیر شکنجهها و ضربههای باتون و پوتین ضحاکان خورد شده بود، به یاد روزی میافتم که امیر زخمهایش عفونت کرده بود و همش نگران این بود که چرا یکی از چشمهای زیبایش نمی بیند! گفتن واقعیت برای من بسیار سخت بود که بگویم برادر عزیزم، امیر جان! متأسفانه یکی از چشمهایت را از دست دادهای، به یاد شبهای سوزان جهنم کهریزک میافتم که امیر از شدت درد و تب با صدای بلند همش ناله میکرد و از مادرش که قبلاً فوت کرده بود چشمهایش را میخواست، به یاد آخرین روز حضورمان در جهنمی به نام کهریزک میافتم که سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک با پوتین بر سر و صورت بدن بی جان امیر میکوبید تا از زیر سایه بیرون بیایید و روی آسفالت داغ و زیر گرمای خورشید بشیند و در آخر به یاد روزی میافتم که امیر مظلوم با لبهای تشنه در راه انتقال کهریزک به اوین در حسرت یک قطره آب مرتب خون بالا آورد و نابآورانه با ما وداع کرد و به سوی مادرش شتافت.
امیر جانم ! یاد و خاطرهات تا همیشه در قلبم زنده و گرامیست.💔😞🕊️🌱💔»
از صفحه اینستاگرام مسعود علیزاده از جانبهدربردگان جنایت کهریزک
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#رامین_پوراندرجانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#ندا_آقاسلطان
#سهراب_اعرابی
#اشکان_سهرابی
#مصطفی_کریم_بیگی
#علی_حسن_پور
#علیرضا_صبوری
#هجده_تیر
#بازداشتگاه_کهریزک
#علیه_فراموشی
#انتخابات۸۸
#محمود_احمدی_نژاد
#رای_بی_رای
#سیرک_انتخابات
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایتهایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.
رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفتهها نکند. تا صحبت از نبض گرفتنها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانوادهات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگهای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشتهشدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.
رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمیتوانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامیست!.
تولدت در آسمانها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»
از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___
روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/3webxk4p
رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماه تیری که در اوج ناباورانه طعم تلخ زندان ، شکنجه و مرگ انسانیت را تجربه کردم. پانزده سال گذشت ! تابستان ۸۸ و آن ماهِ تیر ، روزهای بلندش کوتاه می شد در امتداد شکنجه تنهامان . زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته بود، میرفتیم .. میرفتیم.. در میان حصارهای بلند کهریزک دیگر تابی نمانده بود، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده بود در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده بود.انگار زمان ایستاده بود، خورشید مرده بود ! روز شب میشد و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر، تار میشد. هر ماه تیری که میرسد، شب نالههای امیر برایم زنده میشود که از مادرش چشمهایش را میخواست، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد، هر ماه تیر که میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می سوزد.. تو یادت هست محسن ! لباست را درآوردی و مرا با آن باد میزدی ! محسن؛ هنوز تنم میسوزد ، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگ تر می شد و تو ایستادهتر، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی!
من ماه تیر را دوست ندارم، آخر یاد دستهای بسته ی محمد میافتم ، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد. ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت، در آنجا جهنم کهریزک را میگویم! او مدام نگران بود و بیقرار، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود. بعداً خبر قبولیش را شنیدم، البته نه در کنکور، شنیدم در آزمون دیگری پذیرفته شد.
از تمام آن روزهای سرد و سیاه ، از آن روزی که دوباره در روزنگارمان، یادآور تلخی و سیاهی شد. از آن هجده ِ تیر ده سال گذشته بود و هنوز چیزی تمام نشده بود که دوباره روز بد دیگری آغاز شد، هجده ِ تیری دیگر خونهای ریخته و پایمال شدهی هجده تیر ۷۸ و مادری که از آن سال تا به امروز سعیدش ( #سعید_زینالی ) را هنوز جستجو میکند! و دوباره هجده تیری دیگر و زخم های من همه از این روز است از این روز ! هر ماه تیری که از راه میرسد، دوباره باز تنم می لرزد از یادِ آن همه، از دیدن زخمهای مانده بر تنم پانزده سال گذشت ! و هنوز مانده بر تنم، مانده بر قلبم، زخمهای آن ماه تیرگی.»
.
✍️ مسعود علیزاده
#محسن_روح_الامینی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_پوراندرجانی
#سعید_زینالی
#رای_بی_رای
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پانزده سال گذشت: هجدهم تیر هشتاد و هشت، بازداشتگاهی به نام کهریزک
ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیدهاند، دستان گناهآلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسانهای بیگناه به گوش میرسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و میچرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه میشود در امتداد شکنجه تنهایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، میرویم.. میرویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده.
انگار خورشید مرده است! روز شب میشود و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر ، تار میشد. اینجا صحرا است و همگیمان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر میکند، اینجا بیابانیست که نیشهای تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما میریزند، ساعت سه صبح است، صدای نالههای امیر در گوشم میپیچد که از مادرش چشمهایش را میخواهد، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..
هر ۱۸ تیری که از راه میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره میسوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو ایستادهتر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که میدرد شب را و صدای ضجههای ما که با خود میبرد باد، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران میآید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد میافتم، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را میگویم او مدام نگران بود و بیقرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»
از اینستاگرام مسعوعلیزاده از جانبهدربردگان کهریزک
#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیدهاند، دستان گناهآلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسانهای بیگناه به گوش میرسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و میچرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه میشود در امتداد شکنجه تنهایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، میرویم.. میرویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش میرسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بیتاب کرده.
انگار خورشید مرده است! روز شب میشود و شب آنقدر بلند، که روشنیهای تیر ، تار میشد. اینجا صحرا است و همگیمان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر میکند، اینجا بیابانیست که نیشهای تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما میریزند، ساعت سه صبح است، صدای نالههای امیر در گوشم میپیچد که از مادرش چشمهایش را میخواهد، تصویر لبهای خشک و تشنهاش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..
هر ۱۸ تیری که از راه میرسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره میسوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم میسوزد، هنوز ! زخمهایت بزرگ و بزرگتر میشد و تو ایستادهتر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمیشناسد.
در تنگاتنگ بدنهای کوفته و زخمیمان، رفیقی دارد جان میدهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که میدرد شب را و صدای ضجههای ما که با خود میبرد باد، اینجا دیوارها خون میگیرند و از درون میلههای قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران میآید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد میافتم، از آنجا که میآمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دستهای زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را میگویم او مدام نگران بود و بیقرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»
از اینستاگرام مسعوعلیزاده از جانبهدربردگان کهریزک
#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech