وضعیت نخلستانهای جنوب سه هفته بعد از آتشسوزی وسیع
حتی در جنگ با عراق این تعداد نخل نسوخته بود
روزنامه «اعتماد» گزارشی از سوختن و از بین رفتن ۲۴ هزار نخل منتشر کرده است که از چند جهت حائز اهمیت است؛
نبود امکانات برای خاموشکردن آتش، عدم توجه حکومت جهت تامین نیروها و تاسیسات آتشنشانی و سوختن و نابودشدن زحمت چند ده ساله ساکنان مناطقی که دچار آتشسوزی شدهاند.
در این گزارش آمده است:
«مزیدی یکی از کشاورزانی بود که وقتی آتش افتاده بر زمینش را دید، حال بدی پیدا کرد. طاقت دیدن آن صحنههای آتشسوزی را نداشت، مخصوصا زمانی که میدید آب نیست و دست مردم برای مهار آتش بسته مانده است. مردم سطل به دست، هراسان به سمت نهرهای روستاها میرفتند به امید اینکه آن را با آب پر کنند، اما با سطل خالی بر میگشتند. ایستگاه آتشنشانی هم در آن نزدیکی نبود که با تانکر و نفر به داد بار نخلهایشان برسد.
هزاران نخل بارور در روستاهای نهر کوت، ابوشکر، کوت شنوف و ابوعقاب از توابع دهستان منیوحی آبادان در این آتشسوزی از بین رفت و گفته میشود که در این میان تقریبا تمام نخلستانهای نهر کوت از بین رفته است. آتشسوزی ابتدا از یکی از روستاها شروع شد و به علت نبود امکانات برای مهار آن در لحظات نخست آتشسوزی، آتش به فاجعه تبدیل شد. دهستان منیوحی با وجود اینکه بزرگترین دهستان شهرستان آبادان است، اما ایستگاه آتشنشانی فعال ندارد، بنابراین نبود تجهیزات و نیروی انسانی در زمان وقوع بحران، باعث گسترش آتشسوزی شده است.
آتشسوزی در نخلستانهای منیوحی البته بیسابقه نیست و کشاورزان در سالهای قبل هم شاهد آن بودهاند؛ اما آتشسوزی امسال از جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد؛ حادثهای که ابعاد گستردهای داشت، دست کم چهار روستا را در بر میگرفت و در نهایت منجر به نابودی بیش از ۲۴هزار اصله نخل بارور و تخریب حدود ۱۰ واحد مسکونی و یک کارگاه شد.»
لینک این گزارش:
https://www.etemadonline.com/tiny/news-728838
#اجتماعی #خوزستان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حتی در جنگ با عراق این تعداد نخل نسوخته بود
روزنامه «اعتماد» گزارشی از سوختن و از بین رفتن ۲۴ هزار نخل منتشر کرده است که از چند جهت حائز اهمیت است؛
نبود امکانات برای خاموشکردن آتش، عدم توجه حکومت جهت تامین نیروها و تاسیسات آتشنشانی و سوختن و نابودشدن زحمت چند ده ساله ساکنان مناطقی که دچار آتشسوزی شدهاند.
در این گزارش آمده است:
«مزیدی یکی از کشاورزانی بود که وقتی آتش افتاده بر زمینش را دید، حال بدی پیدا کرد. طاقت دیدن آن صحنههای آتشسوزی را نداشت، مخصوصا زمانی که میدید آب نیست و دست مردم برای مهار آتش بسته مانده است. مردم سطل به دست، هراسان به سمت نهرهای روستاها میرفتند به امید اینکه آن را با آب پر کنند، اما با سطل خالی بر میگشتند. ایستگاه آتشنشانی هم در آن نزدیکی نبود که با تانکر و نفر به داد بار نخلهایشان برسد.
هزاران نخل بارور در روستاهای نهر کوت، ابوشکر، کوت شنوف و ابوعقاب از توابع دهستان منیوحی آبادان در این آتشسوزی از بین رفت و گفته میشود که در این میان تقریبا تمام نخلستانهای نهر کوت از بین رفته است. آتشسوزی ابتدا از یکی از روستاها شروع شد و به علت نبود امکانات برای مهار آن در لحظات نخست آتشسوزی، آتش به فاجعه تبدیل شد. دهستان منیوحی با وجود اینکه بزرگترین دهستان شهرستان آبادان است، اما ایستگاه آتشنشانی فعال ندارد، بنابراین نبود تجهیزات و نیروی انسانی در زمان وقوع بحران، باعث گسترش آتشسوزی شده است.
آتشسوزی در نخلستانهای منیوحی البته بیسابقه نیست و کشاورزان در سالهای قبل هم شاهد آن بودهاند؛ اما آتشسوزی امسال از جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴ آغاز شد؛ حادثهای که ابعاد گستردهای داشت، دست کم چهار روستا را در بر میگرفت و در نهایت منجر به نابودی بیش از ۲۴هزار اصله نخل بارور و تخریب حدود ۱۰ واحد مسکونی و یک کارگاه شد.»
لینک این گزارش:
https://www.etemadonline.com/tiny/news-728838
#اجتماعی #خوزستان #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔22❤4🕊2
زخم گرسنگی بر صورت کودکان ایرانی
فقر و سوءتغذیه در ایران بیداد میکند اما مسئولان جمهوری اسلامی دغدغه کودکان ایرانی را ندارند.
در گزارشی که روزنامه «شرق» به قلم نیلوفر حامدی، منتشر کرده به موضوع سوءتغذیه شدید میان ایرانیان بهخصوص کودکان ایرانی پرداخته شده است.
در ایران فقط ۱/۷ درصد خانوارها، مصرف روزانه پروتئین دارند و بیش از ۹۳ درصد خانوارها کمتر از هفتهای یک بار یا اصلا پروتئین مصرف نمیکنند.
در این گزارش تصریح شده است که موادغذایی اولیه به کالایی لوکس تبدل شده و در این وضعیت کودکان بیش از هر گروه دیگری آسیب میبینند.
از نکات برجسته این گزارش میتوان به این موارد اشاره کرد:
فقر غذایی در خانوادههای زنسرپرست شدیدتر است و بسیاری از خانوادهها حتی از خرید ضایعات گوشت و پای مرغ هم ناتوان هستند.
از نکات دردناک این گزارش شیوع معدهدرد ناشی از سوءتغذیه در میان کودکان ایرانی است.
یکی از فعالان مدنی تصریح میکند عددهایی که وزارت کار ادعا میکند بهعنوان کمک به این خانوادهها اختصاص داده، هیچ دردی از آنها دوا نمیکند: «تأمین کامل لبنیات و پروتئین و مکملهای دیگر دستکم برای هر کودک حدود پنج میلیون تومان هزینه میبرد. حالا اگر کودک دچار سوتغذیه هم باشد، این عدد بسیار بالاتر میرود و در نتیجه عددهایی که مسئولان از آن حرف میزنند و به حساب سرپرستان خانوار واریز میکنند، شبیه شوخی است».
کمبود آهن و ویتامین شایع در میان خانوادههای فرودست حاشیههای شهر مشهود است.
شدیدترین سوءتغذیه میان کودکان سیستانوبلوچستانی مشاهده شده و بعد از سیستانوبلوچستان، کهگیلویهوبویراحمد، ایلام، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کرمان و خراسان جنوبی بیشتر از بقیه استانها با سوءتغذیه درگیر هستند.
یکی از فعالان مدنی میگوید:
«جلوگیری از گرسنگی در کشور مسئولیت اصلی حکومت است. مشکلی که با این وسعت، این تعداد از کودکان را درگیر کرده، قطعا مشکلی است که حکومت وظیفه حل آن را دارد، ولی از زیر بارش شانه خالی کرده است.»
بر اساس آمار رسمی منتشر شده ۱۴.۵ میلیون کودک ایرانی در سال ۱۴۰۲ سوءتغذیه داشتهاند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران #سوءتغذیه #کودکان
@Tavaana_TavaanaTech
فقر و سوءتغذیه در ایران بیداد میکند اما مسئولان جمهوری اسلامی دغدغه کودکان ایرانی را ندارند.
در گزارشی که روزنامه «شرق» به قلم نیلوفر حامدی، منتشر کرده به موضوع سوءتغذیه شدید میان ایرانیان بهخصوص کودکان ایرانی پرداخته شده است.
در ایران فقط ۱/۷ درصد خانوارها، مصرف روزانه پروتئین دارند و بیش از ۹۳ درصد خانوارها کمتر از هفتهای یک بار یا اصلا پروتئین مصرف نمیکنند.
در این گزارش تصریح شده است که موادغذایی اولیه به کالایی لوکس تبدل شده و در این وضعیت کودکان بیش از هر گروه دیگری آسیب میبینند.
از نکات برجسته این گزارش میتوان به این موارد اشاره کرد:
فقر غذایی در خانوادههای زنسرپرست شدیدتر است و بسیاری از خانوادهها حتی از خرید ضایعات گوشت و پای مرغ هم ناتوان هستند.
از نکات دردناک این گزارش شیوع معدهدرد ناشی از سوءتغذیه در میان کودکان ایرانی است.
یکی از فعالان مدنی تصریح میکند عددهایی که وزارت کار ادعا میکند بهعنوان کمک به این خانوادهها اختصاص داده، هیچ دردی از آنها دوا نمیکند: «تأمین کامل لبنیات و پروتئین و مکملهای دیگر دستکم برای هر کودک حدود پنج میلیون تومان هزینه میبرد. حالا اگر کودک دچار سوتغذیه هم باشد، این عدد بسیار بالاتر میرود و در نتیجه عددهایی که مسئولان از آن حرف میزنند و به حساب سرپرستان خانوار واریز میکنند، شبیه شوخی است».
کمبود آهن و ویتامین شایع در میان خانوادههای فرودست حاشیههای شهر مشهود است.
شدیدترین سوءتغذیه میان کودکان سیستانوبلوچستانی مشاهده شده و بعد از سیستانوبلوچستان، کهگیلویهوبویراحمد، ایلام، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کرمان و خراسان جنوبی بیشتر از بقیه استانها با سوءتغذیه درگیر هستند.
یکی از فعالان مدنی میگوید:
«جلوگیری از گرسنگی در کشور مسئولیت اصلی حکومت است. مشکلی که با این وسعت، این تعداد از کودکان را درگیر کرده، قطعا مشکلی است که حکومت وظیفه حل آن را دارد، ولی از زیر بارش شانه خالی کرده است.»
بر اساس آمار رسمی منتشر شده ۱۴.۵ میلیون کودک ایرانی در سال ۱۴۰۲ سوءتغذیه داشتهاند.
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #ایران #سوءتغذیه #کودکان
@Tavaana_TavaanaTech
💔28
Forwarded from گفتوشنود
اثر حقیقت واهی (Illusory Truth Effect) یکی از شناختهشدهترین سوگیریهای شناختی است که نشان میدهد تکرار مداوم یک ادعا— اگر غلط باشد—میتواند باعث شود افراد آن را بهعنوان حقیقت بپذیرند. این پدیده بر پایه این واقعیت روانشناختی عمل میکند که آشنایی ذهنی با یک گزاره، حس صحت و اطمینان به آن را افزایش میدهد. به بیان ساده، هرچه چیزی را بیشتر بشنویم، احتمال بیشتری دارد که آن را باور کنیم، صرفنظر از اینکه چقدر با شواهد واقعی در تضاد باشد.
این سوگیری در جوامع چندفرهنگی و بهویژه در نظامهای بسته، بستر حاصلخیزی برای تحریف واقعیت فراهم میکند. حکومتهای دیکتاتوری مذهبی، که نیازمند تثبیت یک روایت واحد و جلوگیری از پرسشگری هستند، از این پدیده بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی مؤثر استفاده میکنند. آنها با تکرار بیوقفه آموزهها، شعارها و روایتهای ایدئولوژیک، حتی مخالفان را در معرض همان گزارهها قرار میدهند تا در طول زمان، حس آشنایی جای تحلیل منطقی را بگیرد.
یکی از پیامدهای خطرناک اثر حقیقت واهی این است که مرز بین «باور» و «حقیقت» در ذهن مردم محو میشود. وقتی یک جامعه مرتباً با گزارههای خاص بمباران شود، حتی اگر در ابتدا با شک و تردید به آنها نگاه کند، به تدریج در برابر آنها بیدفاع میشود. در حکومتهای دیکتاتوری مذهبی، این روند اغلب با استفاده از منابر، رسانههای کنترلشده، آموزش رسمی و مراسم آیینی تشدید میگردد تا یک «واقعیت رسمی» جایگزین واقعیتهای متکثر و متناقض شود.
از منظر روانشناختی، اثر حقیقت واهی بر اساس «پردازش روانی آسان» عمل میکند: ذهن ما ترجیح میدهد چیزی را بپذیرد که آسان و بدون زحمت پردازش میشود. گزارهای که بارها شنیدهایم، بهصورت روانتری در ذهن پردازش میشود و همین روانی پردازش، بهاشتباه بهعنوان نشانه صحت آن تلقی میگردد. این مکانیسم، بهخصوص در جوامعی که دسترسی آزاد به اطلاعات محدود است، به یک چرخه خودتقویتکننده تبدیل میشود که شکستن آن دشوار است.
برای مقابله با اثر حقیقت واهی، دو گام ضروری وجود دارد: نخست، آموزش سواد رسانهای و مهارت ارزیابی انتقادی اطلاعات؛ دوم، ایجاد دسترسی آزاد و گسترده به منابع خبری و روایتهای جایگزین. در غیاب این اقدامات، هرچقدر هم یک حکومت دروغ بزرگی بگوید، کافی است آن را آنقدر تکرار کند تا در نهایت به «حقیقت رسمی» بدل شود—حقیقتی که نه بر شواهد، بلکه بر آشنایی و تکرار بنا شده است.
#خطای_شناختی #سوگیری_شناختی #اثر_حقیقت_واهی #پروپاگاندا #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
اثر حقیقت واهی (Illusory Truth Effect) یکی از شناختهشدهترین سوگیریهای شناختی است که نشان میدهد تکرار مداوم یک ادعا— اگر غلط باشد—میتواند باعث شود افراد آن را بهعنوان حقیقت بپذیرند. این پدیده بر پایه این واقعیت روانشناختی عمل میکند که آشنایی ذهنی با یک گزاره، حس صحت و اطمینان به آن را افزایش میدهد. به بیان ساده، هرچه چیزی را بیشتر بشنویم، احتمال بیشتری دارد که آن را باور کنیم، صرفنظر از اینکه چقدر با شواهد واقعی در تضاد باشد.
این سوگیری در جوامع چندفرهنگی و بهویژه در نظامهای بسته، بستر حاصلخیزی برای تحریف واقعیت فراهم میکند. حکومتهای دیکتاتوری مذهبی، که نیازمند تثبیت یک روایت واحد و جلوگیری از پرسشگری هستند، از این پدیده بهعنوان یک ابزار تبلیغاتی مؤثر استفاده میکنند. آنها با تکرار بیوقفه آموزهها، شعارها و روایتهای ایدئولوژیک، حتی مخالفان را در معرض همان گزارهها قرار میدهند تا در طول زمان، حس آشنایی جای تحلیل منطقی را بگیرد.
یکی از پیامدهای خطرناک اثر حقیقت واهی این است که مرز بین «باور» و «حقیقت» در ذهن مردم محو میشود. وقتی یک جامعه مرتباً با گزارههای خاص بمباران شود، حتی اگر در ابتدا با شک و تردید به آنها نگاه کند، به تدریج در برابر آنها بیدفاع میشود. در حکومتهای دیکتاتوری مذهبی، این روند اغلب با استفاده از منابر، رسانههای کنترلشده، آموزش رسمی و مراسم آیینی تشدید میگردد تا یک «واقعیت رسمی» جایگزین واقعیتهای متکثر و متناقض شود.
از منظر روانشناختی، اثر حقیقت واهی بر اساس «پردازش روانی آسان» عمل میکند: ذهن ما ترجیح میدهد چیزی را بپذیرد که آسان و بدون زحمت پردازش میشود. گزارهای که بارها شنیدهایم، بهصورت روانتری در ذهن پردازش میشود و همین روانی پردازش، بهاشتباه بهعنوان نشانه صحت آن تلقی میگردد. این مکانیسم، بهخصوص در جوامعی که دسترسی آزاد به اطلاعات محدود است، به یک چرخه خودتقویتکننده تبدیل میشود که شکستن آن دشوار است.
برای مقابله با اثر حقیقت واهی، دو گام ضروری وجود دارد: نخست، آموزش سواد رسانهای و مهارت ارزیابی انتقادی اطلاعات؛ دوم، ایجاد دسترسی آزاد و گسترده به منابع خبری و روایتهای جایگزین. در غیاب این اقدامات، هرچقدر هم یک حکومت دروغ بزرگی بگوید، کافی است آن را آنقدر تکرار کند تا در نهایت به «حقیقت رسمی» بدل شود—حقیقتی که نه بر شواهد، بلکه بر آشنایی و تکرار بنا شده است.
#خطای_شناختی #سوگیری_شناختی #اثر_حقیقت_واهی #پروپاگاندا #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
امروز دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۴۰۴ تجمع اعتراضی کارگران و کارمندان شرکت نفت و گاز برگزار شد.
کارگران و کارکنان شرکت نفت، کارگران نفت و گاز در بسیاری از مرکز نفت و گاز جنوب کشور از جمله در شرکت فلات قاره جزیره لاوان، مجتمع گازی پارسجنوبی SPGC، پالایشگاه نهم و دهم، عسلویه منطقه ویژه، پالایشگاه گاز فجر جم، نفت و گاز پارس سکویهای ۴۰ گانهی POGC، مجتمع گازی پارسجنوبی SPGC پالایشگاه اول، نفت و گاز پارس سکویهای ۴۰گانهی POG، نفت و گاز پارس عسلویه سایت1، شرکت نفت و گاز گنگان سایت ۲، نفت و گاز پارس سکویهای ۴۰گانهی POGC، مجتمع گازی پارسجنوبی SPGC پالایشگاه هشتم، و....؛ دست به تجمع اعتراضی زدند و با سر دادن شعارهایی خواهان تحقق مطالبات خود شدند.
جمهوری اسلامی به جای پرداخت معوقات مزدی و حق و حقوق کارگران به فکر تسلیح گروههای تروریستی و ترویج خشونت است.
چگونه میتوان از اعتصابات و اعتراضات صنفی حمایت کرد؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #کارگران
@Tavaana_TavaanaTech
کارگران و کارکنان شرکت نفت، کارگران نفت و گاز در بسیاری از مرکز نفت و گاز جنوب کشور از جمله در شرکت فلات قاره جزیره لاوان، مجتمع گازی پارسجنوبی SPGC، پالایشگاه نهم و دهم، عسلویه منطقه ویژه، پالایشگاه گاز فجر جم، نفت و گاز پارس سکویهای ۴۰ گانهی POGC، مجتمع گازی پارسجنوبی SPGC پالایشگاه اول، نفت و گاز پارس سکویهای ۴۰گانهی POG، نفت و گاز پارس عسلویه سایت1، شرکت نفت و گاز گنگان سایت ۲، نفت و گاز پارس سکویهای ۴۰گانهی POGC، مجتمع گازی پارسجنوبی SPGC پالایشگاه هشتم، و....؛ دست به تجمع اعتراضی زدند و با سر دادن شعارهایی خواهان تحقق مطالبات خود شدند.
جمهوری اسلامی به جای پرداخت معوقات مزدی و حق و حقوق کارگران به فکر تسلیح گروههای تروریستی و ترویج خشونت است.
چگونه میتوان از اعتصابات و اعتراضات صنفی حمایت کرد؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #کارگران
@Tavaana_TavaanaTech
👍14❤2
اعتراض هنرمندانه به قطعی گسترده آب، برق، اینترنت و نبود بنزین با کیفیت در کشورمان.
طرح از مهدی گودرزی
در حالی که بیش از ۹۰ درصد آب کشورمان در قسمت کشاورزی سوءمصرف میشود، جمهوری اسلامی با مقصر جلوهدادن مردم عادی، آنها را از حق دسترسی به آب و برق محروم کرده است.
جمهوری اسلامی به جای هزینه جهت توسعه کشاورزی بر پایه علم روز دنیا، ثروت کشورمان را در راه تقویت گروهکهای تروریستی به هدر داده است.
نظر شما درباره این طرح چیست؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بحران_آب #قطعی_برق
@Tavaana_TavaanaTech
طرح از مهدی گودرزی
در حالی که بیش از ۹۰ درصد آب کشورمان در قسمت کشاورزی سوءمصرف میشود، جمهوری اسلامی با مقصر جلوهدادن مردم عادی، آنها را از حق دسترسی به آب و برق محروم کرده است.
جمهوری اسلامی به جای هزینه جهت توسعه کشاورزی بر پایه علم روز دنیا، ثروت کشورمان را در راه تقویت گروهکهای تروریستی به هدر داده است.
نظر شما درباره این طرح چیست؟
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #بحران_آب #قطعی_برق
@Tavaana_TavaanaTech
❤15💯8
روایت و شهادت زندانیان سیاسی بازمانده از «شنبه خونین قزلحصار» — بخش نخست
به وجدانهای بیدار
ما، زندانیان سیاسی بازمانده، شهادت میدهیم به آنچه در شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۴ در زندان قزلحصار گذشت. روزی که نه فقط خونین، که در قساوت، تحقیر و نقض آشکار حقوق بشر در تاریخ معاصر این کشور بیسابقه بود.
آن روز، تمامی حقوق بنیادین ما ـ از حق حیات تا حق کرامت، سلامت و دادرسی منصفانه ـ به شکلی بیپرده و خشونتبار لگدمال شد.
پیشزمینه
پیش از این روز، ما بیست زندانی سیاسی در بند ۲۰/۳ واحد چهار بودیم. پس از این روز، دو تن از همبندیهایمان ـ بهروز احسانی و مهدی حسنی ـ مظلومانه با طناب دار به قتل رسیدند. آنها پیش از اعدام، نه به وکیل دسترسی داشتند و نه به روند دادرسی عادلانه؛ بنا به اظهارات صریح رئیس پیشین دادسرای ناحیه ۳۳، این محرومیت رسمی و عمدی بود. شهادت این دو، تا ساعتی پیش از اعدام، بخشی از همین روایت است.
به خانواهایهٔ این دو عزیز تسلیت میگوییم و در غمشان شریک هستیم
شروع یورش
ساعت ۷:۴۵ صبح شنبه چهار تیر، چند مأمور لباسشخصی، به بهانهٔ «اطلاع از وضعیت قطعی آب» وارد سالن شدند. این ورود ظاهراً عادی، مقدمهٔ هجوم بود. چند لحظه بعد، بیش از پنجاه مأمور نقابپوش و چند مأمور بینقاب وارد سالن شدند:
•اسماعیل فرجنژاد (معاون بهاصطلاح سلامت زندان قزلحصار)
•کمرهای (رئیس حفاظت اطلاعات زندان)
•اشرفآبادی (از مسئولان حفاظت اطلاعات)
•قاسم صحرایی (افسر جانشین واحد ۳ زندان)
•محمدی (معاون مالی زندان)
فرماندهی صحنه با اسماعیل فرجنژاد بود و فرماندهی نیروهای سرکوب با قاسم صحرایی؛ همان که از ابتدای ورود، با فحاشیهای رکیک جنسی، مأموران را به زدن و حتی کشتن زندانیان سیاسی تحریک میکرد. قاسم صحرایی، که همواره ارادتش به رهبر جمهوری اسلامی را به رخ میکشید، در سالن فریاد زد:
«ک…یها همهتون رو میکشیم!»
ضربوشتم و شکنجه
مأموران نقابپوش با مشت، لگد، باتوم و فحاشی، به جان زندانیان افتادند. آنهایی که جلو سالن بودند یا از سلولها بیرون آمدند، بلافاصله محاصره شدند. چند مأمور دستها را از پشت بستند، آنها را کشانکشان بیرون بردند و به دیوار کریدور اصلی کوبیدند. بیرون سالن، تا انتهای زیرهشت و دم درب خروجی واحد چهار، مأموران نقابپوش صف کشیده بودند.
در چند دقیقه، تعدادی از همبندان ما ـ خسرو رهنما، علی معزی، محمد شافعی، رضا سلمانزاده، مصطفی رمضانی، رضا محمدحسینی طامه، آرشام رضائی، مهدی حسنی، بهروز احسانی، ابوالحسن منتظر، اکبر باقری، اسدالله هادی، زرتشت احمدی راغب ـ با خشونت و هتاکی، دستبندخورده از سالن خارج شدند.
قاسم صحرایی به رضا محمدحسینی، آرشام رضائی و دیگران که دستشان از پشت بسته بود، پیاپی سیلی زد و با لگد از پشت به آنها کوبید.
•آرشام رضائی: ضربه لگد به پشتش باعث شد تا چند روز ادرارش آمیخته با خون باشد و لباس زیرش خونآلود.
•اسدالله هادی (۶۸ ساله، بیمار قلبی): ضربه سنگین به پیشانیاش باعث تورم چندروزه شد.
•اکبر باقری: با دستان بسته به زمین کوبیده شد؛ پزشک آسیب به مینیسک زانویش را تأیید کرد.
•رضا سلمانزاده: به دیوار کوبیده شد، با وجود انجام چند عمل جراحی داخلی.
صحنههای داخل سالن
سعید ماسوری، زندانی سیاسی با ۲۵ سال حبس، با گرفتن پسگردن و یقهٔ لباسش توسط اسماعیل فرجنژاد به خروجی برده شد.
شعار «مرگ بر دیکتاتور» که از انتهای سالن شنیده شد، موجب شد احمدرضا حائری فریاد بزند:
«این چه وحشیگریه؟ اگه میخواید سالن رو بازرسی کنید، با زبان آدم بگید، همه بیرون میرفتیم!»
پاسخ فرمانده سرکوب، هجوم با مشت و سیلی به سر و گردن او بود. احمدرضا دید لقمان امینپور زیر ضرب چند مأمور است؛ حمزه سورای برای کمک رفت، اما هر دو زیر بار لگد و مشت افتادند، لباسهایشان پاره شد و با دستبند از پشت، کشانکشان بیرون برده شدند. ناخن پای چپ حمزه شکست و سیاه شد؛ ۱۷ تیر، ناخن عفونی در بهداری کشیده شد. احمدرضا حائری چهار بار به بهداری اعزام شد.
لقمان امینپور، میثم دهبانزاده و سپهر امامجمعه نیز هرکدام زیر ضربات بیرحمانه مأموران، با تنی زخمی و لباس پاره از سالن خارج شدند. عینک سپهر شکسته شد؛ جای ضربات پوتین بر گردن میثم مانده؛ آثار جراحت بر بدن لقمان آشکار بود.
محاصره و انتقال
همهٔ ما ۲۰ نفر را با پای برهنه و لباسهای پاره و خونین، به خروجی سالن بردند. درب تمام سالنهای واحد چهار بسته شد تا بیش از هزار زندانی دیگر و حتی پرسنل بهداری و فرهنگی شاهد صحنه نباشند.
ادامه روایت را در اسلایدها یا در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/cn2r643r
#از_قزلحصار_بگو #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به وجدانهای بیدار
ما، زندانیان سیاسی بازمانده، شهادت میدهیم به آنچه در شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۴ در زندان قزلحصار گذشت. روزی که نه فقط خونین، که در قساوت، تحقیر و نقض آشکار حقوق بشر در تاریخ معاصر این کشور بیسابقه بود.
آن روز، تمامی حقوق بنیادین ما ـ از حق حیات تا حق کرامت، سلامت و دادرسی منصفانه ـ به شکلی بیپرده و خشونتبار لگدمال شد.
پیشزمینه
پیش از این روز، ما بیست زندانی سیاسی در بند ۲۰/۳ واحد چهار بودیم. پس از این روز، دو تن از همبندیهایمان ـ بهروز احسانی و مهدی حسنی ـ مظلومانه با طناب دار به قتل رسیدند. آنها پیش از اعدام، نه به وکیل دسترسی داشتند و نه به روند دادرسی عادلانه؛ بنا به اظهارات صریح رئیس پیشین دادسرای ناحیه ۳۳، این محرومیت رسمی و عمدی بود. شهادت این دو، تا ساعتی پیش از اعدام، بخشی از همین روایت است.
به خانواهایهٔ این دو عزیز تسلیت میگوییم و در غمشان شریک هستیم
شروع یورش
ساعت ۷:۴۵ صبح شنبه چهار تیر، چند مأمور لباسشخصی، به بهانهٔ «اطلاع از وضعیت قطعی آب» وارد سالن شدند. این ورود ظاهراً عادی، مقدمهٔ هجوم بود. چند لحظه بعد، بیش از پنجاه مأمور نقابپوش و چند مأمور بینقاب وارد سالن شدند:
•اسماعیل فرجنژاد (معاون بهاصطلاح سلامت زندان قزلحصار)
•کمرهای (رئیس حفاظت اطلاعات زندان)
•اشرفآبادی (از مسئولان حفاظت اطلاعات)
•قاسم صحرایی (افسر جانشین واحد ۳ زندان)
•محمدی (معاون مالی زندان)
فرماندهی صحنه با اسماعیل فرجنژاد بود و فرماندهی نیروهای سرکوب با قاسم صحرایی؛ همان که از ابتدای ورود، با فحاشیهای رکیک جنسی، مأموران را به زدن و حتی کشتن زندانیان سیاسی تحریک میکرد. قاسم صحرایی، که همواره ارادتش به رهبر جمهوری اسلامی را به رخ میکشید، در سالن فریاد زد:
«ک…یها همهتون رو میکشیم!»
ضربوشتم و شکنجه
مأموران نقابپوش با مشت، لگد، باتوم و فحاشی، به جان زندانیان افتادند. آنهایی که جلو سالن بودند یا از سلولها بیرون آمدند، بلافاصله محاصره شدند. چند مأمور دستها را از پشت بستند، آنها را کشانکشان بیرون بردند و به دیوار کریدور اصلی کوبیدند. بیرون سالن، تا انتهای زیرهشت و دم درب خروجی واحد چهار، مأموران نقابپوش صف کشیده بودند.
در چند دقیقه، تعدادی از همبندان ما ـ خسرو رهنما، علی معزی، محمد شافعی، رضا سلمانزاده، مصطفی رمضانی، رضا محمدحسینی طامه، آرشام رضائی، مهدی حسنی، بهروز احسانی، ابوالحسن منتظر، اکبر باقری، اسدالله هادی، زرتشت احمدی راغب ـ با خشونت و هتاکی، دستبندخورده از سالن خارج شدند.
قاسم صحرایی به رضا محمدحسینی، آرشام رضائی و دیگران که دستشان از پشت بسته بود، پیاپی سیلی زد و با لگد از پشت به آنها کوبید.
•آرشام رضائی: ضربه لگد به پشتش باعث شد تا چند روز ادرارش آمیخته با خون باشد و لباس زیرش خونآلود.
•اسدالله هادی (۶۸ ساله، بیمار قلبی): ضربه سنگین به پیشانیاش باعث تورم چندروزه شد.
•اکبر باقری: با دستان بسته به زمین کوبیده شد؛ پزشک آسیب به مینیسک زانویش را تأیید کرد.
•رضا سلمانزاده: به دیوار کوبیده شد، با وجود انجام چند عمل جراحی داخلی.
صحنههای داخل سالن
سعید ماسوری، زندانی سیاسی با ۲۵ سال حبس، با گرفتن پسگردن و یقهٔ لباسش توسط اسماعیل فرجنژاد به خروجی برده شد.
شعار «مرگ بر دیکتاتور» که از انتهای سالن شنیده شد، موجب شد احمدرضا حائری فریاد بزند:
«این چه وحشیگریه؟ اگه میخواید سالن رو بازرسی کنید، با زبان آدم بگید، همه بیرون میرفتیم!»
پاسخ فرمانده سرکوب، هجوم با مشت و سیلی به سر و گردن او بود. احمدرضا دید لقمان امینپور زیر ضرب چند مأمور است؛ حمزه سورای برای کمک رفت، اما هر دو زیر بار لگد و مشت افتادند، لباسهایشان پاره شد و با دستبند از پشت، کشانکشان بیرون برده شدند. ناخن پای چپ حمزه شکست و سیاه شد؛ ۱۷ تیر، ناخن عفونی در بهداری کشیده شد. احمدرضا حائری چهار بار به بهداری اعزام شد.
لقمان امینپور، میثم دهبانزاده و سپهر امامجمعه نیز هرکدام زیر ضربات بیرحمانه مأموران، با تنی زخمی و لباس پاره از سالن خارج شدند. عینک سپهر شکسته شد؛ جای ضربات پوتین بر گردن میثم مانده؛ آثار جراحت بر بدن لقمان آشکار بود.
محاصره و انتقال
همهٔ ما ۲۰ نفر را با پای برهنه و لباسهای پاره و خونین، به خروجی سالن بردند. درب تمام سالنهای واحد چهار بسته شد تا بیش از هزار زندانی دیگر و حتی پرسنل بهداری و فرهنگی شاهد صحنه نباشند.
ادامه روایت را در اسلایدها یا در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/cn2r643r
#از_قزلحصار_بگو #نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔17🕊7❤3
قتل دختری ۲۱ ساله توسط برادرانش به دلیل تماس تلفنی با یک پسر
با رضایت پدر دختر، بهزودی قاتلان آزاد خواهند شد.
جنایتی هولناک در سکوت رسانهای و بیتفاوتی مسئولان جمهوری اسلامی رخ داده است.
«آسیانیوز» خبر از قتل سیمین جغتایی، دختر ۲۱ ساله اهل تایباد، داده است دختری که فقط به خاطر یک تماس تلفنی با دوست پسرش، یک هفته تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و سرانجام با ضربات متعدد بیل به سر و صورتش به قتل رسید.
شاهدان میگویند چهار برادر سیمین به بهانه «حفظ آبروی خانواده» این جنایت فجیع را مرتکب شدند. وحشتناکتر آنکه پدر و مادر سیمین بلافاصله پس از قتل، برای فرزندان پسرشان رضایت دادند و این قاتلان به زودی آزاد خواهند شد.
چرا سیستم قضایی کشور در برابر چنین جنایتهایی سکوت میکند؟
قوانین تبعیضآمیز، تسهیلکننده جنایتهای ناموسی هستند. قتل زن و دختر توسط همسر یا پدر، توسط برادر... این روزها در خبرها زیاد شنیده میشود.
قوانینی که بر اساس شرع تدوین شدهاند متاسفانه زمینه را برای چنین قتلهایی بیشتر فراهم میآورند و مجازات موجود پیشگیرانه نیست.
حکومت هم در نظامآموزشی و برنامههای رسمی و منابر، تبعیض و خشونت علیه زنان را رواج میدهد.
خشونت و تبعیضی که بعضا به عنوان یک «حق» با پشتوانه قوانین شریعت به رسمیت شناخته میشود و اینقدر تکرار شده که برای برخی امری عادی به نظر میرسد!
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_ناموسی #دخترکشی #زن_کشی
@Tavaana_TavaanaTech
با رضایت پدر دختر، بهزودی قاتلان آزاد خواهند شد.
جنایتی هولناک در سکوت رسانهای و بیتفاوتی مسئولان جمهوری اسلامی رخ داده است.
«آسیانیوز» خبر از قتل سیمین جغتایی، دختر ۲۱ ساله اهل تایباد، داده است دختری که فقط به خاطر یک تماس تلفنی با دوست پسرش، یک هفته تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت و سرانجام با ضربات متعدد بیل به سر و صورتش به قتل رسید.
شاهدان میگویند چهار برادر سیمین به بهانه «حفظ آبروی خانواده» این جنایت فجیع را مرتکب شدند. وحشتناکتر آنکه پدر و مادر سیمین بلافاصله پس از قتل، برای فرزندان پسرشان رضایت دادند و این قاتلان به زودی آزاد خواهند شد.
چرا سیستم قضایی کشور در برابر چنین جنایتهایی سکوت میکند؟
قوانین تبعیضآمیز، تسهیلکننده جنایتهای ناموسی هستند. قتل زن و دختر توسط همسر یا پدر، توسط برادر... این روزها در خبرها زیاد شنیده میشود.
قوانینی که بر اساس شرع تدوین شدهاند متاسفانه زمینه را برای چنین قتلهایی بیشتر فراهم میآورند و مجازات موجود پیشگیرانه نیست.
حکومت هم در نظامآموزشی و برنامههای رسمی و منابر، تبعیض و خشونت علیه زنان را رواج میدهد.
خشونت و تبعیضی که بعضا به عنوان یک «حق» با پشتوانه قوانین شریعت به رسمیت شناخته میشود و اینقدر تکرار شده که برای برخی امری عادی به نظر میرسد!
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_جمهوری_اسلامی #قتل_ناموسی #دخترکشی #زن_کشی
@Tavaana_TavaanaTech
💔42❤3🕊1
Forwarded from گفتوشنود
ادامه بلاتکلیفی و وضعیت نگران کننده ایمان رحمتپناه در بازداشتگاه مرکزی زندان عادل آباد
اکنون ۵۰ روز از زمان بازداشت ایمان رحمت پناه میگذرد و بعد از چند روز نگهداری وی در قرنطینه بازداشتگاه مرکزی عادل آباد شیراز، او را به یکی از بند های آنجا ارسال کردند.
به گفته نزدیکان او، این بند با شرایط بسیار نامطلوب بهداشتی مواجه است؛ تعداد زندانیان در هر اتاق دو تا سه برابر ظرفیت نرمال است و شیوع شپش و آلودگی شدید، زندگی را برای زندانیان دشوار کرده است.
کمبود امکانات بهداشتی و ازدحام باعث شده که او روزانه چند بار حمام کند و هر دفعه لباس های خود را عوض کند تا بتواند تا جای ممکن از شپش و بیماری های مختلف دور کند. با وجود اعتراض به این وضعیت، هیچ بهبودی حاصل نشده و خانواده وی نگران وضعیت او هستند.
اقلیت بهایی از اولین گروههای تحت تبعیض و ستم جمهوری اسلامی از زمان استقرار هستند و بسیاری از این شهروندان علاوه بر محدودیت های اجتماعی در طول این سالیان، پس از جنگ دوازده روزه در معرض اتهامات سنگین امنیتی قرار گرفتهاند.
#داستان_ما_یکیست #بهاییان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ادامه بلاتکلیفی و وضعیت نگران کننده ایمان رحمتپناه در بازداشتگاه مرکزی زندان عادل آباد
اکنون ۵۰ روز از زمان بازداشت ایمان رحمت پناه میگذرد و بعد از چند روز نگهداری وی در قرنطینه بازداشتگاه مرکزی عادل آباد شیراز، او را به یکی از بند های آنجا ارسال کردند.
به گفته نزدیکان او، این بند با شرایط بسیار نامطلوب بهداشتی مواجه است؛ تعداد زندانیان در هر اتاق دو تا سه برابر ظرفیت نرمال است و شیوع شپش و آلودگی شدید، زندگی را برای زندانیان دشوار کرده است.
کمبود امکانات بهداشتی و ازدحام باعث شده که او روزانه چند بار حمام کند و هر دفعه لباس های خود را عوض کند تا بتواند تا جای ممکن از شپش و بیماری های مختلف دور کند. با وجود اعتراض به این وضعیت، هیچ بهبودی حاصل نشده و خانواده وی نگران وضعیت او هستند.
اقلیت بهایی از اولین گروههای تحت تبعیض و ستم جمهوری اسلامی از زمان استقرار هستند و بسیاری از این شهروندان علاوه بر محدودیت های اجتماعی در طول این سالیان، پس از جنگ دوازده روزه در معرض اتهامات سنگین امنیتی قرار گرفتهاند.
#داستان_ما_یکیست #بهاییان_ایران #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
💔21❤1🕊1
آوا خواهر جاویدنام آرمیتا گراوند این عکس از خواهرش را منتشر کرد و نوشت:
آرمیتای ماندگارم
آرمیتا نوجوان ۱۶ سالهای بود که در راه رفتن به مدرسه، توسط حجاببانان مترو مورد ضربوجرح قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
جمهوری اسلامی اما با تحریف واقعیت و دستکاری دوربینها سعی داشت افتادن آرمیتا و ضربهای که به سر او وارد شده را حادثه و در پی افت فشار تلقین کند. خانواده آرمیتا به شدت تحت فشار بودند و بارها تهدید شدند.
آرمیتا گراوند، وقتی هنوز او را نکشته بودند، مثل اکثر دختران امروز ایران لباس میپوشید، شجاعانه و بی اعتنا به حجاب اجباری.
آرمیتا نوجوانی بود از نسلی که تسلیم نمیشوند و زیر بار زور نمیروند و تا پای جان میایستند.
نسلی که جمهوری اسلامی از آنها ترسیده است. نسلی که افراد نسلهای قبل را تحت تاثیر قرار دادهاند. نوجوانان و جوانانی که امید ایران هستند.
دادخواهی مسیر سختی ست که خانوادههای دادخواه در پیش گرفتهاند در این مسیر آنها را تنها نگذاریم
#دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #آرمیتا_گراوند
@Tavaana_TavaanaTech
آرمیتای ماندگارم
آرمیتا نوجوان ۱۶ سالهای بود که در راه رفتن به مدرسه، توسط حجاببانان مترو مورد ضربوجرح قرار گرفت و جان خود را از دست داد.
جمهوری اسلامی اما با تحریف واقعیت و دستکاری دوربینها سعی داشت افتادن آرمیتا و ضربهای که به سر او وارد شده را حادثه و در پی افت فشار تلقین کند. خانواده آرمیتا به شدت تحت فشار بودند و بارها تهدید شدند.
آرمیتا گراوند، وقتی هنوز او را نکشته بودند، مثل اکثر دختران امروز ایران لباس میپوشید، شجاعانه و بی اعتنا به حجاب اجباری.
آرمیتا نوجوانی بود از نسلی که تسلیم نمیشوند و زیر بار زور نمیروند و تا پای جان میایستند.
نسلی که جمهوری اسلامی از آنها ترسیده است. نسلی که افراد نسلهای قبل را تحت تاثیر قرار دادهاند. نوجوانان و جوانانی که امید ایران هستند.
دادخواهی مسیر سختی ست که خانوادههای دادخواه در پیش گرفتهاند در این مسیر آنها را تنها نگذاریم
#دادخواهی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا #آرمیتا_گراوند
@Tavaana_TavaanaTech
❤35💔6
محمود مهرابی، زندانی سیاسی، به ده سال حبس محکوم شد
ماهان مهرابی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«برادرم محمود مهرابی، زندانی سیاسی، به احکام سنگین محکوم شده و اشد مجازات برای او در نظر گرفته شده است.
۵ سال زندان برای «اقوا و تحریک مردم به جنگ و کشت و کشتار»
۱ سال زندان برای «تبلیغ علیه نظام»
۳ سال زندان برای «تحریک غیرموثر نیروها»
۱ سال زندان برای «توهین به رهبری و خمینی»
مجازاتهای تکمیلی:
تبعید از شهر محل تولد – ۲ سال
ممنوعیت فعالیت مجازی – ۲ سال
ممنوعالخروجی – ۲ سال
محرومیت از دریافت گذرنامه – ۲ سال
او حتی با اتهام «توهین به مقدسات » هم روبهروست.
اینها تلاشی آشکار برای خاموش کردن صدای اعتراض و آزادی بیان است.
برادرم از ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ ( ۹۲۲ روز ) بدون حتی یک روز مرخصی در زندان است.
با وجود شکنجه، تهدید و فشار، هرگز ابراز پشیمانی نکرده.
یک سال پیش، او را به اعدام محکوم کردند؛ اما با همصدایی مردم، این حکم شکست.
صدای او باشیم.»
ـ لازم به ذکر است، حکم اشد، یعنی پنج سال، قابل اجرا است.
#محمود_مهرابی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ماهان مهرابی، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
«برادرم محمود مهرابی، زندانی سیاسی، به احکام سنگین محکوم شده و اشد مجازات برای او در نظر گرفته شده است.
۵ سال زندان برای «اقوا و تحریک مردم به جنگ و کشت و کشتار»
۱ سال زندان برای «تبلیغ علیه نظام»
۳ سال زندان برای «تحریک غیرموثر نیروها»
۱ سال زندان برای «توهین به رهبری و خمینی»
مجازاتهای تکمیلی:
تبعید از شهر محل تولد – ۲ سال
ممنوعیت فعالیت مجازی – ۲ سال
ممنوعالخروجی – ۲ سال
محرومیت از دریافت گذرنامه – ۲ سال
او حتی با اتهام «توهین به مقدسات » هم روبهروست.
اینها تلاشی آشکار برای خاموش کردن صدای اعتراض و آزادی بیان است.
برادرم از ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ ( ۹۲۲ روز ) بدون حتی یک روز مرخصی در زندان است.
با وجود شکنجه، تهدید و فشار، هرگز ابراز پشیمانی نکرده.
یک سال پیش، او را به اعدام محکوم کردند؛ اما با همصدایی مردم، این حکم شکست.
صدای او باشیم.»
ـ لازم به ذکر است، حکم اشد، یعنی پنج سال، قابل اجرا است.
#محمود_مهرابی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔30❤3🕊2