⭕️ هشتاد و هشتمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۵۲ زندان مختلف
این هفته بار دیگر با اندوهی عمیق و همدلی بیپایان به یاد سمیه رشیدی، زندانی سیاسیای که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد، ایستادهایم. این جانباختن مظلومانه بخشی از سیاست «زجرکش کردن» زندانیان و هشداری تلخ درباره وضعیت بیماران در زندانهای کشور است؛ زندانیانی که از ابتداییترین حقوق انسانی محروم ماندهاند. اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» همدردی صمیمانه خود را با خانواده و یاران او ابراز میکنند.
همزمان، اعدام بهمن چوبی اصل به اتهام جاسوسی در روندی مبهم در روز ۷ مهر، صدور حکم اعدام برای دو زندانی سیاسی حامد ولیدی و نیما شاهی در بیدادگاه انقلاب کرج، و همچنین تأیید حکم اعدام پیمان فرحآور در دیوان عالی کشور، همگی نشانگر تداوم روند نگرانکننده سرکوب و خشونت علیه مردم ایران و زندانیان است. این احکام ناعادلانه نقض آشکار حقوق بشر و ابزاری برای سرکوباند که باید فوراً متوقف شوند.
در همین زمینه، موضعگیری خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، درباره نقض گسترده حقوق زندانیان در ایران بار دیگر توجه جهانیان را به وضعیت اسفناک زندانها جلب کرد. آمار ۴۶ اعدام در هفته گذشته و ۱۹۰ اعدام در شهریورماه -بیسابقه در ۳۵ سال گذشته- و ۸۷۱ اعدام در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴ تصویری هولناک از نقض بیرحمانه حقوق بشر به دست میدهد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» ضمن محکوم کردن این جنایات، بار دیگر خواستار توقف فوری احکام اعدام و پایان دادن به این روند ضدانسانی است. صدای ما فریاد همبستگی با تمامی زندانیانی است که در بند ظلم و بیعدالتی گرفتار آمدهاند. ما همچون گذشته، ضمن سپاس از همه حامیان کارزار در سراسر جهان، تأکید میکنیم که ماشین اعدام را میتوان با همبستگی و اتحاد متوقف کرد. هر حرکت اعتراضی در برابر یک حکم اعدام، گامی در مسیر توقف این روند ظالمانه است. از همه مخالفان اعدام میخواهیم صدای اعتراض خود را در برابر این احکام غیرانسانی بلند کنند.
اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ در هشتاد و هشتمین هفته کارزار، در ۵۲ زندان کشور دست به اعتصاب غذا زدهاند:
زندان اوین، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، فردیس کرج، تهران بزرگ، قرچک، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اهر، اراک، لنگرود قم، خرمآباد، یاسوج، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، فیروزآباد فارس، دهدشت، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، یزد، کهنوج، طبس، مشهد، سبزوار، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته هشتاد و هشتم
۸ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این هفته بار دیگر با اندوهی عمیق و همدلی بیپایان به یاد سمیه رشیدی، زندانی سیاسیای که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد، ایستادهایم. این جانباختن مظلومانه بخشی از سیاست «زجرکش کردن» زندانیان و هشداری تلخ درباره وضعیت بیماران در زندانهای کشور است؛ زندانیانی که از ابتداییترین حقوق انسانی محروم ماندهاند. اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» همدردی صمیمانه خود را با خانواده و یاران او ابراز میکنند.
همزمان، اعدام بهمن چوبی اصل به اتهام جاسوسی در روندی مبهم در روز ۷ مهر، صدور حکم اعدام برای دو زندانی سیاسی حامد ولیدی و نیما شاهی در بیدادگاه انقلاب کرج، و همچنین تأیید حکم اعدام پیمان فرحآور در دیوان عالی کشور، همگی نشانگر تداوم روند نگرانکننده سرکوب و خشونت علیه مردم ایران و زندانیان است. این احکام ناعادلانه نقض آشکار حقوق بشر و ابزاری برای سرکوباند که باید فوراً متوقف شوند.
در همین زمینه، موضعگیری خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، درباره نقض گسترده حقوق زندانیان در ایران بار دیگر توجه جهانیان را به وضعیت اسفناک زندانها جلب کرد. آمار ۴۶ اعدام در هفته گذشته و ۱۹۰ اعدام در شهریورماه -بیسابقه در ۳۵ سال گذشته- و ۸۷۱ اعدام در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴ تصویری هولناک از نقض بیرحمانه حقوق بشر به دست میدهد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» ضمن محکوم کردن این جنایات، بار دیگر خواستار توقف فوری احکام اعدام و پایان دادن به این روند ضدانسانی است. صدای ما فریاد همبستگی با تمامی زندانیانی است که در بند ظلم و بیعدالتی گرفتار آمدهاند. ما همچون گذشته، ضمن سپاس از همه حامیان کارزار در سراسر جهان، تأکید میکنیم که ماشین اعدام را میتوان با همبستگی و اتحاد متوقف کرد. هر حرکت اعتراضی در برابر یک حکم اعدام، گامی در مسیر توقف این روند ظالمانه است. از همه مخالفان اعدام میخواهیم صدای اعتراض خود را در برابر این احکام غیرانسانی بلند کنند.
اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ در هشتاد و هشتمین هفته کارزار، در ۵۲ زندان کشور دست به اعتصاب غذا زدهاند:
زندان اوین، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، فردیس کرج، تهران بزرگ، قرچک، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اهر، اراک، لنگرود قم، خرمآباد، یاسوج، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، فیروزآباد فارس، دهدشت، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، یزد، کهنوج، طبس، مشهد، سبزوار، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته هشتاد و هشتم
۸ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊17❤2👍1
⭕️ هشتاد و هشتمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۵۲ زندان مختلف
این هفته بار دیگر با اندوهی عمیق و همدلی بیپایان به یاد سمیه رشیدی، زندانی سیاسیای که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد، ایستادهایم. این جانباختن مظلومانه بخشی از سیاست «زجرکش کردن» زندانیان و هشداری تلخ درباره وضعیت بیماران در زندانهای کشور است؛ زندانیانی که از ابتداییترین حقوق انسانی محروم ماندهاند. اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» همدردی صمیمانه خود را با خانواده و یاران او ابراز میکنند.
همزمان، اعدام بهمن چوبی اصل به اتهام جاسوسی در روندی مبهم در روز ۷ مهر، صدور حکم اعدام برای دو زندانی سیاسی حامد ولیدی و نیما شاهی در بیدادگاه انقلاب کرج، و همچنین تأیید حکم اعدام پیمان فرحآور در دیوان عالی کشور، همگی نشانگر تداوم روند نگرانکننده سرکوب و خشونت علیه مردم ایران و زندانیان است. این احکام ناعادلانه نقض آشکار حقوق بشر و ابزاری برای سرکوباند که باید فوراً متوقف شوند.
در همین زمینه، موضعگیری خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، درباره نقض گسترده حقوق زندانیان در ایران بار دیگر توجه جهانیان را به وضعیت اسفناک زندانها جلب کرد. آمار ۴۶ اعدام در هفته گذشته و ۱۹۰ اعدام در شهریورماه -بیسابقه در ۳۵ سال گذشته- و ۸۷۱ اعدام در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴ تصویری هولناک از نقض بیرحمانه حقوق بشر به دست میدهد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» ضمن محکوم کردن این جنایات، بار دیگر خواستار توقف فوری احکام اعدام و پایان دادن به این روند ضدانسانی است. صدای ما فریاد همبستگی با تمامی زندانیانی است که در بند ظلم و بیعدالتی گرفتار آمدهاند. ما همچون گذشته، ضمن سپاس از همه حامیان کارزار در سراسر جهان، تأکید میکنیم که ماشین اعدام را میتوان با همبستگی و اتحاد متوقف کرد. هر حرکت اعتراضی در برابر یک حکم اعدام، گامی در مسیر توقف این روند ظالمانه است. از همه مخالفان اعدام میخواهیم صدای اعتراض خود را در برابر این احکام غیرانسانی بلند کنند.
اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ در هشتاد و هشتمین هفته کارزار، در ۵۲ زندان کشور دست به اعتصاب غذا زدهاند:
زندان اوین، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، فردیس کرج، تهران بزرگ، قرچک، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اهر، اراک، لنگرود قم، خرمآباد، یاسوج، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، فیروزآباد فارس، دهدشت، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، یزد، کهنوج، طبس، مشهد، سبزوار، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته هشتاد و هشتم
۸ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این هفته بار دیگر با اندوهی عمیق و همدلی بیپایان به یاد سمیه رشیدی، زندانی سیاسیای که به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد، ایستادهایم. این جانباختن مظلومانه بخشی از سیاست «زجرکش کردن» زندانیان و هشداری تلخ درباره وضعیت بیماران در زندانهای کشور است؛ زندانیانی که از ابتداییترین حقوق انسانی محروم ماندهاند. اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» همدردی صمیمانه خود را با خانواده و یاران او ابراز میکنند.
همزمان، اعدام بهمن چوبی اصل به اتهام جاسوسی در روندی مبهم در روز ۷ مهر، صدور حکم اعدام برای دو زندانی سیاسی حامد ولیدی و نیما شاهی در بیدادگاه انقلاب کرج، و همچنین تأیید حکم اعدام پیمان فرحآور در دیوان عالی کشور، همگی نشانگر تداوم روند نگرانکننده سرکوب و خشونت علیه مردم ایران و زندانیان است. این احکام ناعادلانه نقض آشکار حقوق بشر و ابزاری برای سرکوباند که باید فوراً متوقف شوند.
در همین زمینه، موضعگیری خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، درباره نقض گسترده حقوق زندانیان در ایران بار دیگر توجه جهانیان را به وضعیت اسفناک زندانها جلب کرد. آمار ۴۶ اعدام در هفته گذشته و ۱۹۰ اعدام در شهریورماه -بیسابقه در ۳۵ سال گذشته- و ۸۷۱ اعدام در شش ماه نخست سال ۱۴۰۴ تصویری هولناک از نقض بیرحمانه حقوق بشر به دست میدهد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» ضمن محکوم کردن این جنایات، بار دیگر خواستار توقف فوری احکام اعدام و پایان دادن به این روند ضدانسانی است. صدای ما فریاد همبستگی با تمامی زندانیانی است که در بند ظلم و بیعدالتی گرفتار آمدهاند. ما همچون گذشته، ضمن سپاس از همه حامیان کارزار در سراسر جهان، تأکید میکنیم که ماشین اعدام را میتوان با همبستگی و اتحاد متوقف کرد. هر حرکت اعتراضی در برابر یک حکم اعدام، گامی در مسیر توقف این روند ظالمانه است. از همه مخالفان اعدام میخواهیم صدای اعتراض خود را در برابر این احکام غیرانسانی بلند کنند.
اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» روز سهشنبه ۸ مهر ۱۴۰۴ در هشتاد و هشتمین هفته کارزار، در ۵۲ زندان کشور دست به اعتصاب غذا زدهاند:
زندان اوین، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، مرکزی کرج، فردیس کرج، تهران بزرگ، قرچک، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اهر، اراک، لنگرود قم، خرمآباد، یاسوج، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، فیروزآباد فارس، دهدشت، زاهدان (بند زنان)، برازجان، رامهرمز، بهبهان، بم، یزد، کهنوج، طبس، مشهد، سبزوار، گنبدکاووس، قائمشهر، رشت (بند زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، ازبرم لاهیجان، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، مهاباد، بوکان، سقز، بانه، مریوان، سنندج و کامیاران.
هفته هشتاد و هشتم
۸ مهر ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#کارزار_سه_شنبه_های_نه_به_اعدام
#نه_به_اعدام
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊18❤1
ریشههای افزایش زندانیان سیاسی: شکاف اجتماعی یا خودکامگی؟
تعداد زندانیان سیاسی در یک کشور ارتباط مشخص و مستقیم با پیدایش و تعمیق بنبستهای سیاسی دارد. انسداد سیاسی زمانی روی میدهد که جامعه نتواند برای پاسخ به سوالات و نیازها یا حل مسئلههای خود راهحلی دیپلماتیک یا سیاستورزانه بیابد.
در این تعریف البته، منظور از «دیپلماتیکبودن» کنش و واکنشهای بینالمللی نیست، گرچه آن هم گاهی بخشی از مشکل یا راهحل است؛ منظور از «دیپلماتیک» در اینجا این است که در شرایط بنبست و انسداد سیاسی، بخشهای متفاوت جامعه نمیتواند برای عبور از بحران راهی از طریق گفتوشنود میان خود بیابند. میتوان چنین گفت که در چنین شرایطی مسئله زندانیان سیاسی و مهارت یا ظرفیت گفتوشنود سیاسی و فرهنگی به هم گره خورده است.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/rise-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
تعداد زندانیان سیاسی در یک کشور ارتباط مشخص و مستقیم با پیدایش و تعمیق بنبستهای سیاسی دارد. انسداد سیاسی زمانی روی میدهد که جامعه نتواند برای پاسخ به سوالات و نیازها یا حل مسئلههای خود راهحلی دیپلماتیک یا سیاستورزانه بیابد.
در این تعریف البته، منظور از «دیپلماتیکبودن» کنش و واکنشهای بینالمللی نیست، گرچه آن هم گاهی بخشی از مشکل یا راهحل است؛ منظور از «دیپلماتیک» در اینجا این است که در شرایط بنبست و انسداد سیاسی، بخشهای متفاوت جامعه نمیتواند برای عبور از بحران راهی از طریق گفتوشنود میان خود بیابند. میتوان چنین گفت که در چنین شرایطی مسئله زندانیان سیاسی و مهارت یا ظرفیت گفتوشنود سیاسی و فرهنگی به هم گره خورده است.
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/rise-political-prisoners/
#یاری_مدنی_توانا #زندانیان_سیاسی #نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
🕊11💯3
امروز سومین سالگرد #جمعه_خونین_زاهدان است، عزیزانی که سهمشان از زندگی در ایران گلوله شد.
خدانور لجهای جوان بلوچ از اهالی شیرآباد زاهدان یکی از این افراد بود که یک روز پس از جمعه خونین زاهدان در درگیری با ماموران نظامی کشته شد. خدانور و خانواده او شناسنامه و مدارک هویتی نداشتند. تصویری از او در فضای مجاز منتشر شده که او را با دستهایی دستبند زده شده به میله پرچم نشان میدهد. تصویری که مربوط به بازداشتی در گذشته بوده و او را به میله بستهاند، تشنه نگه داشتند و شکنجه دادند. انتشار عکسهای او الهامبخش تولید کارهای هنری شد و تصویر او بر حافظه جمعی نیروهای انقلاب حک شده است.
خدانور متولد دهم مهر بود، در روز تولدش کشته شد.
#بلوچستان #زاهدان_خونین #خدانور_لجه_ای #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خدانور لجهای جوان بلوچ از اهالی شیرآباد زاهدان یکی از این افراد بود که یک روز پس از جمعه خونین زاهدان در درگیری با ماموران نظامی کشته شد. خدانور و خانواده او شناسنامه و مدارک هویتی نداشتند. تصویری از او در فضای مجاز منتشر شده که او را با دستهایی دستبند زده شده به میله پرچم نشان میدهد. تصویری که مربوط به بازداشتی در گذشته بوده و او را به میله بستهاند، تشنه نگه داشتند و شکنجه دادند. انتشار عکسهای او الهامبخش تولید کارهای هنری شد و تصویر او بر حافظه جمعی نیروهای انقلاب حک شده است.
خدانور متولد دهم مهر بود، در روز تولدش کشته شد.
#بلوچستان #زاهدان_خونین #خدانور_لجه_ای #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊24💔11❤3
مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در حقوقبشر ایران، با انتشار بیانیهای نسبت به رشد هولناک آمار اعدام توسط جمهوری اسلامی هشدار داد.
در این بیانیه آمده است «موج بیسابقه اعدامها را بسیار هولناک یافتم، در سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴) بیش از هزارنفر در کمتر از ۹ ماه اعدام شدهاند.
در هفتههای اخیر با میانگین به دار آویختن بیش از ۹ نفر در روز، به نظر میرسد ایران اعدامها را در مقیاسی صنعتی اجرا میکند که نشانه نقض جدی حق حیات است.»
البته در این بیانیه اشاره شده است که این آمار بنابر اعلام رسمی مقامات جمهوری اسلامی است و «به دلیل نبود شفافیت در ایران، احتمالاً رقم واقعی بهطور قابل توجهی بالاتر است.»
در پایان این بیانیه بار دیگر با لحنی تند از جمهوری اسلامی خواسته شده که «فورا تعلیق رسمی همه اعدامها را برقرار کند، دادههای مربوط به احکام اعدام و اجرای آنها را ارائه دهد، جامعه بینالمللی نمیتواند در برابر چنین نقضهای نظاممندِ حق حیات سکوت کند. دولتها باید اقدامهای دیپلماتیک ملموسی برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت توقف این موج اعدامها انجام دهند.»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
در این بیانیه آمده است «موج بیسابقه اعدامها را بسیار هولناک یافتم، در سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴) بیش از هزارنفر در کمتر از ۹ ماه اعدام شدهاند.
در هفتههای اخیر با میانگین به دار آویختن بیش از ۹ نفر در روز، به نظر میرسد ایران اعدامها را در مقیاسی صنعتی اجرا میکند که نشانه نقض جدی حق حیات است.»
البته در این بیانیه اشاره شده است که این آمار بنابر اعلام رسمی مقامات جمهوری اسلامی است و «به دلیل نبود شفافیت در ایران، احتمالاً رقم واقعی بهطور قابل توجهی بالاتر است.»
در پایان این بیانیه بار دیگر با لحنی تند از جمهوری اسلامی خواسته شده که «فورا تعلیق رسمی همه اعدامها را برقرار کند، دادههای مربوط به احکام اعدام و اجرای آنها را ارائه دهد، جامعه بینالمللی نمیتواند در برابر چنین نقضهای نظاممندِ حق حیات سکوت کند. دولتها باید اقدامهای دیپلماتیک ملموسی برای تحت فشار قرار دادن ایران جهت توقف این موج اعدامها انجام دهند.»
#یاری_مدنی_توانا #نه_به_اعدام
@Tavaana_TavaanaTech
💔9❤8
Forwarded from گفتوشنود
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
چرا باید نافش دیده شود؟!
ریشههای روانی نفرت از دیگری
پیام همراهان
در سالهای اخیر، واکنشهای تند به پوشش متفاوت زنان در جامعه بسیار دیده میشود؛ جملههایی از این دست که «چرا باید نافش معلوم باشد؟ چرا موهایش بیرون باشد؟» در سطح ظاهر، رنگ و بوی مذهبی دارد، اما ریشهیابی روانشناختی و اجتماعی نشان میدهد که مسئله پیچیدهتر از یک اختلاف دینی ساده است.
اضطراب و فرافکنی
روانشناسان میگویند زمانی که افراد نتوانند میلهای طبیعی انسانی را بپذیرند، آنها را سرکوب میکنند. مواجهه با پوشش متفاوت این میلهای سرکوبشده را فعال میکند و به اضطراب میانجامد. برای کاهش اضطراب، فرد ناخودآگاه تقصیر را متوجه دیگری میسازد و او را عامل «فساد» معرفی میکند. این مکانیسم روانی همان فرافکنی است.
مرزبندی هویتی
برای برخی افراد، دینداری بیش از آنکه تجربهای شخصی باشد، هویت اجتماعی است. هر تفاوتی در پوشش یا سبک زندگی، مرز این هویت را تهدید میکند و واکنش دفاعی ایجاد میکند. از همین رو، اختلاف در ظاهر، گاه به نفرت و طرد اجتماعی میانجامد.
وسواس اخلاقی و اضطراب دینی
برخی دیگر گرفتار نوعی وسواس مذهبیاند؛ ذهن وسواسی تحمل پیچیدگی ندارد و بهدنبال راهحلهای ساده است. در این نگاه، کوچکترین اختلاف با معیارهای دینی بهمعنای سقوط اخلاقی تلقی میشود و حذف دیگری سادهترین راه برای بازگرداندن آرامش روانی است.
میراث فرهنگی
باید توجه داشت که این حساسیت تنها از دین ناشی نمیشود. در بسیاری از فرهنگها، بدن زن قرنها میدان نزاع بر سر قدرت و اخلاق بوده است. کنترل بدن زن بهمثابه کنترل جامعه تلقی میشده و همین پیشینه تاریخی حساسیت افراطی به پوشش را تقویت کرده است.
نتیجه
اگر دینداری قرار است منبع آرامش باشد، باید بر شفقت، همدلی و مسؤولیت فردی تأکید کند، نه بر کنترل دیگری. شاید پرسش اصلی این نباشد که «چرا نافش دیده میشود»، بلکه این است که «چرا دیدن دیگری تا این اندازه ما را ناآرام میکند؟»
دینی که قرار است راهی به سوی رحمت و معنویت باشد، اگر صرفاً بر جزئیات بدن دیگری متمرکز شود، بیش از آنکه به آسمان متصل باشد، بازتابی از روان ناآرام انسان خواهد بود.
#پوشش_اختیاری #حق_انتخاب #دین #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
👍12❤2👌1
۱۹ نفر از زنان زندانی سیاسی در زندان قرچک در سوگ سمیه رشیدی، و در اعتراض به برخوردهای غیرمسئولانه از سوی مسئولان زندان قرچک، و عدم پاسخگویی و پذیرش مسئولیت خود، و نیز در اعتراض به عدم انتقال آنان به زندان اوین از هشت مهرماه به مدت دو روز دست به اعتصاب غذا خواهند زد.» در سه ماه گذشته، وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی در بند قرنطینه زندان قرچک نگرانی های زیادی را برانگیخته است. علاوه بر برخوردهای قهری و شدید مانند انفرادی های خودسرانه و یورش گارد به بند زنان، عدم رسیدگی به وضعیت زنان بیمار تا جایی پیش رفت که سمیه رشیدی که بابت شعارنویسی در بازداشت به سر می برد جان خود را در اثر بی توجهی کادر پزشکی زندان قرچک از دست داد.
تا کنون بیش از ۱۵۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق خواسته های مشابهی را مطرح کرده اند. همچنین زندانیان مرد که به زندان اوین بازگردانده شدند، به اشکال مختلف اعتراض خود را به وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی نشان داده، از جمله با تجمع در هواخوری بند، امتناع از آمار، و نیز اعتصاب غذای دو تن از زندانیان سیاسی به نام های مهدی فرحی شاندیز و حمید اردلان
#یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
تا کنون بیش از ۱۵۰ نفر از زندانیان سیاسی سابق خواسته های مشابهی را مطرح کرده اند. همچنین زندانیان مرد که به زندان اوین بازگردانده شدند، به اشکال مختلف اعتراض خود را به وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی نشان داده، از جمله با تجمع در هواخوری بند، امتناع از آمار، و نیز اعتصاب غذای دو تن از زندانیان سیاسی به نام های مهدی فرحی شاندیز و حمید اردلان
#یاری_مدنی_توانا #بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
💔27❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سومین سالگرد قتل هموطنانمان در جمعه خونین زاهدان
همزمان با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، شهرهای کوچک و بزرگ، شاهد برپایی اعتراضات سراسری و حضور گسترده مردم بودند. معترضان علیه جمهوری اسلامی و مقامات، مشخصا رهبر، شعارهای تندی میدادند.
یکی از شهرهایی که علیرغم سرکوب وحشیانه و شدید ماموران حکومت در یکی از تجمعات پس از نماز جمعه، هر بار مستحکمتر از پیش به اعتراض ادامه داد، زاهدان بود.
این روز از سوی فعالان مدنی «جمعه خونین» نامیده شد و در نتیجه این سرکوب بیش از ۱۰۰ شهروند به قتل رسیدند و شمار زیادی زخمی شدند.
علت شکلگیری این قیام مردمی و در ادامه کشتار مردم بیگناه توسط جمهوری اسلامی را در این ویدئو ببینید:
https://tavaana.org/zahedan_fridays/
#زاهدان #بلوچستان #جمعه_خونین_زاهدان #جمعه_های_اعتراضی #خدانور_لجه_ای #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، شهرهای کوچک و بزرگ، شاهد برپایی اعتراضات سراسری و حضور گسترده مردم بودند. معترضان علیه جمهوری اسلامی و مقامات، مشخصا رهبر، شعارهای تندی میدادند.
یکی از شهرهایی که علیرغم سرکوب وحشیانه و شدید ماموران حکومت در یکی از تجمعات پس از نماز جمعه، هر بار مستحکمتر از پیش به اعتراض ادامه داد، زاهدان بود.
این روز از سوی فعالان مدنی «جمعه خونین» نامیده شد و در نتیجه این سرکوب بیش از ۱۰۰ شهروند به قتل رسیدند و شمار زیادی زخمی شدند.
علت شکلگیری این قیام مردمی و در ادامه کشتار مردم بیگناه توسط جمهوری اسلامی را در این ویدئو ببینید:
https://tavaana.org/zahedan_fridays/
#زاهدان #بلوچستان #جمعه_خونین_زاهدان #جمعه_های_اعتراضی #خدانور_لجه_ای #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🕊24💔11
بهرام چوبیاصل؛ اعدامی با حکم توقف اجرا
فضای شرکت «بهپرداز سامانه همراه اول» در شوک فرو رفته است. همکاران ناباورانه از هم میپرسند: «مگر ممکن است؟ مگر میشود مهندس چوبی با آنهمه شور و شوق زندگی دیگر در بین ما نباشد؟»
بهرام چوبیاصل، متخصص شناختهشده حوزه اوراکل و از نیروهای کلیدی شرکت، کسی بود که سالها برای آموزش، دریافت مدارک بینالمللی و ارتقای مهارتهای فنی به سفرهای متعدد میرفت. همین رفتوآمدها، سطح مالی مناسب، خودروهای گرانقیمت و املاک، باعث شد در نگاه امنیتیها به او «مشکوک» جلوه کند.
پروندهای از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴
بهرام نخستین بار در سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد؛ اتهام «هک سامانههای دولتی» و «جاسوسی» بر او چسباندند. اما در نهایت پس از محاکمه، از تمام اتهامات تبرئه و آزاد شد.
سالها گذشت تا دوباره در اردیبهشت ۱۴۰۲ در تبریز بازداشت و به تهران منتقل شد. او دو سال و پنج ماه در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی ماند؛ پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ار جامع شد، جایی که حتی درخواست دادستان وقت مبنی بر منع تعقیب، با بیاعتنایی قاضی صلواتی روبهرو شد. صلواتی ـ برخلاف نظر دادستان ـ حکم اعدام صادر کرد. این حکم ابتدا در دیوان عالی نقض شد، اما بار دیگر در شعبه همعرض و سپس در دیوان تأیید گردید.
توقف اجرا، اما اجرای حکم
۵ مهر ۱۴۰۴ وکیل او درخواست اعاده دادرسی دوم را ثبت کرد. همان روز، شعبه دیوان عالی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر و ابلاغ کرد. با این حال، بهرام در سکوت خبری، از اوین به قزلحصار منتقل شد و سحرگاه روز بعد اعدام گردید. حتی نام او در خبرگزاری میزان به اشتباه «بهمن» درج شد؛ خطایی که ابهام بیشتری برانگیخت.
بهرام چوبین، فرزند حسن، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ در تبریز بود. در دانشگاه تبریز، رشته کامپیوتر خوانده بود و بعدها در شرکتهای تخصصی مثل پژواک رایانه و بهپرداز سامانه همراه اول مشغول به کار شد. او همچنین عضو هیأت مدیره شرکت «آتی فنآور آراز منطقه آزاد ماکو» بود. او از همسرش جدا شده بود و زندگی پرچالش خانوادگی داشت. در این مدت تنها خواهرش، مهناز، هر هفته از تبریز برای ملاقات میآمد. پدر و مادر سالخوردهاش، هر دو در سن بالای ۸۵ سال، توان رفتن به زندان برای ملاقات فرزندشان را نداشتند.
در بهپرداز، همکارانش هنوز جرئت نمیکنند علنی درباره او حرف بزنند. برخی میگویند سیاسی نبود و برایش پاپوش امنیتی دوخته شد. اما همه در یک چیز همنظرند: او متخصصی توانمند، متمول و پرانرژی بود که ناگهان از زندگیشان حذف شد.
یک فرد مطلع میگوید همسر سابق بهرام که او هم در اثر سرطان درگذشته، برای او پاپوش درست کرده، اما در این مورد مطمئن نیست.
بهرام چوبی با آنکه متخصص کامپیوتر بود، در شبکههای اجتماعی حضور فعالی نداشت. فیسبوک او چند تصویر دارد که در سال ۲۰۱۰ بارگذاری شدهاند، در توییتر تنها دو توییت را ریتوییت کرده بود، در لینکدین یک اکانت غیر فعال داشت و در اینستاگرام هم اکانتش که سال ۲۰۱۶ ساخته شده است، غیر فعال بوده است.
در ویدیویی که جمهوری اسلامی درباره بهرام چوبی درست کرده است، مکالماتی منتسب به او پخش شده است که به نظر غیرمنطقی میآید. به نظر میرسد بهرام چوبی هم همچون محسن لنگرنشین، بابک شهبازی و سایر افرادی که اخیرا اعدام شدهاند، قربانی پروندهسازی و مستندات جعلی بوده باشد.
اعدام بهرام چوبیاصل با وجود حکم توقف اجرا، یکی از نمونههای تکاندهنده بیاعتنایی نهادهای امنیتی و قضایی به اصول دادرسی و حقوق متهم است. تضاد آشکار میان نظر دادستان و حکم قاضی، نقض و تأیید متناقض دیوان، و در نهایت شتابزدگی در اجرای حکم، سؤالی بزرگ را باقی میگذارد: چرا عجله برای گرفتن جان او اینچنین بیپروا بود؟
#بهرام_چوبی_اصل #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فضای شرکت «بهپرداز سامانه همراه اول» در شوک فرو رفته است. همکاران ناباورانه از هم میپرسند: «مگر ممکن است؟ مگر میشود مهندس چوبی با آنهمه شور و شوق زندگی دیگر در بین ما نباشد؟»
بهرام چوبیاصل، متخصص شناختهشده حوزه اوراکل و از نیروهای کلیدی شرکت، کسی بود که سالها برای آموزش، دریافت مدارک بینالمللی و ارتقای مهارتهای فنی به سفرهای متعدد میرفت. همین رفتوآمدها، سطح مالی مناسب، خودروهای گرانقیمت و املاک، باعث شد در نگاه امنیتیها به او «مشکوک» جلوه کند.
پروندهای از ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۴
بهرام نخستین بار در سال ۱۳۸۸، پس از اعتراضات انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد؛ اتهام «هک سامانههای دولتی» و «جاسوسی» بر او چسباندند. اما در نهایت پس از محاکمه، از تمام اتهامات تبرئه و آزاد شد.
سالها گذشت تا دوباره در اردیبهشت ۱۴۰۲ در تبریز بازداشت و به تهران منتقل شد. او دو سال و پنج ماه در انفرادی بند ۲۰۹ اوین زندانی ماند؛ پرونده او به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران ار جامع شد، جایی که حتی درخواست دادستان وقت مبنی بر منع تعقیب، با بیاعتنایی قاضی صلواتی روبهرو شد. صلواتی ـ برخلاف نظر دادستان ـ حکم اعدام صادر کرد. این حکم ابتدا در دیوان عالی نقض شد، اما بار دیگر در شعبه همعرض و سپس در دیوان تأیید گردید.
توقف اجرا، اما اجرای حکم
۵ مهر ۱۴۰۴ وکیل او درخواست اعاده دادرسی دوم را ثبت کرد. همان روز، شعبه دیوان عالی دستور توقف اجرای حکم اعدام را صادر و ابلاغ کرد. با این حال، بهرام در سکوت خبری، از اوین به قزلحصار منتقل شد و سحرگاه روز بعد اعدام گردید. حتی نام او در خبرگزاری میزان به اشتباه «بهمن» درج شد؛ خطایی که ابهام بیشتری برانگیخت.
بهرام چوبین، فرزند حسن، متولد ۳۱ شهریور ۱۳۵۶ در تبریز بود. در دانشگاه تبریز، رشته کامپیوتر خوانده بود و بعدها در شرکتهای تخصصی مثل پژواک رایانه و بهپرداز سامانه همراه اول مشغول به کار شد. او همچنین عضو هیأت مدیره شرکت «آتی فنآور آراز منطقه آزاد ماکو» بود. او از همسرش جدا شده بود و زندگی پرچالش خانوادگی داشت. در این مدت تنها خواهرش، مهناز، هر هفته از تبریز برای ملاقات میآمد. پدر و مادر سالخوردهاش، هر دو در سن بالای ۸۵ سال، توان رفتن به زندان برای ملاقات فرزندشان را نداشتند.
در بهپرداز، همکارانش هنوز جرئت نمیکنند علنی درباره او حرف بزنند. برخی میگویند سیاسی نبود و برایش پاپوش امنیتی دوخته شد. اما همه در یک چیز همنظرند: او متخصصی توانمند، متمول و پرانرژی بود که ناگهان از زندگیشان حذف شد.
یک فرد مطلع میگوید همسر سابق بهرام که او هم در اثر سرطان درگذشته، برای او پاپوش درست کرده، اما در این مورد مطمئن نیست.
بهرام چوبی با آنکه متخصص کامپیوتر بود، در شبکههای اجتماعی حضور فعالی نداشت. فیسبوک او چند تصویر دارد که در سال ۲۰۱۰ بارگذاری شدهاند، در توییتر تنها دو توییت را ریتوییت کرده بود، در لینکدین یک اکانت غیر فعال داشت و در اینستاگرام هم اکانتش که سال ۲۰۱۶ ساخته شده است، غیر فعال بوده است.
در ویدیویی که جمهوری اسلامی درباره بهرام چوبی درست کرده است، مکالماتی منتسب به او پخش شده است که به نظر غیرمنطقی میآید. به نظر میرسد بهرام چوبی هم همچون محسن لنگرنشین، بابک شهبازی و سایر افرادی که اخیرا اعدام شدهاند، قربانی پروندهسازی و مستندات جعلی بوده باشد.
اعدام بهرام چوبیاصل با وجود حکم توقف اجرا، یکی از نمونههای تکاندهنده بیاعتنایی نهادهای امنیتی و قضایی به اصول دادرسی و حقوق متهم است. تضاد آشکار میان نظر دادستان و حکم قاضی، نقض و تأیید متناقض دیوان، و در نهایت شتابزدگی در اجرای حکم، سؤالی بزرگ را باقی میگذارد: چرا عجله برای گرفتن جان او اینچنین بیپروا بود؟
#بهرام_چوبی_اصل #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
💔25❤15