Forwarded from گفتوشنود
«روحانیت امروز به این دلیل که بخشی از دولت، سازمان سرکوب و بخشی از نظام تبلیغات است، تا وقتی که پول نقد در جیبشان ریخته میشود و همچنان ماشین سرکوب دارند، از اشتباهاتشان درس نخواهند گرفت.» بخشی از سخنان مجید محمدی، جامعهشناس
این برنامه بخشی از بگو-بشنو ۴۶ با عنوان «۷۳درصد سکولار در ایران یعنی چه؟» است که ۶ اسفند ۱۴۰۲ در اتاق کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ideology-people-of-iran/
لینک یوتیوب: https://youtu.be/9DxUUwPScIg
لینک ساندکلاد: https://on.soundcloud.com/Xwtd8BcKgLvba5Q9A
#گفتگو_توانا #آزادی_ادیان #اخلاق_فرامذهبی #استبداد_مذهبی
این برنامه بخشی از بگو-بشنو ۴۶ با عنوان «۷۳درصد سکولار در ایران یعنی چه؟» است که ۶ اسفند ۱۴۰۲ در اتاق کلابهاوس آموزشکده توانا برگزار شده است.
لینک وبسایت:
https://dialog.tavaana.org/ideology-people-of-iran/
لینک یوتیوب: https://youtu.be/9DxUUwPScIg
لینک ساندکلاد: https://on.soundcloud.com/Xwtd8BcKgLvba5Q9A
#گفتگو_توانا #آزادی_ادیان #اخلاق_فرامذهبی #استبداد_مذهبی
Dialog Project
زندگی معمولی بهتدریج بر ایدئولوژی غلبه میکند - Dialog Project
«روحانیت امروز به این دلیل که بخشی از دولت، سازمان سرکوب و بخشی از نظام تبلیغات است، تا وقتی که پول نقد در جیبشان ریخته میشود و همچنان ماشین سرکوب دارند، از اشتباهاتشان درس نخواهند گرفت.» بخشی از سخنان مجید محمدی، جامعهشناس این برنامه بخشی از بگو-بشنو…
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا شادی از مرگ دیکتاتورها اختلال اخلاقی است؟
محمدرضا سرگلزایی دربارهی این موضوع سخن میگوید.
#دیکتاتور #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
محمدرضا سرگلزایی دربارهی این موضوع سخن میگوید.
#دیکتاتور #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
باشگاه استقلال در بیانیهای از فسخ قرارداد با آرمین سهرابیان، مدافع گرگانی خود خبر داد.
در این بیانیه آمده: «آرمین سهرابیان به دلیل مصدومیتی که در تمرین برای او اتفاق افتاد، حدود ۱۰ روز از تمرینات دور خواهد بود و به همین دلیل و با موافقت کادرفنی و همراهی این بازیکن، نام او از لیست تیم حذف شد.»
صحبت از مصدومیت مدافع استقلال در حالی است که او در هفتههای اخیر به دلیل تتوی روی ران پای خود مورد بازخواست کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال و هجمه تند رسانههای حکومتی قرار گرفته بود تا جایی که مجبور به عذرخواهی شد.
بسیاری باور دارند حذف سهرابیان نه به دلیل مصدومیت بلکه به دلیل فشار نهادهای حکومتی به باشگاه استقلال صورت گرفته است.
جمهوری اسلامی همواره دخالت در امور شخصی مردم را در بطور سیستماتیک در دستور کار داشته و این رفتار تکرارشونده خصوصا در مورد چهرههای ورزشی، فرهنگی، هنری و رسانهای بیشتر و سختگیرانه تر اعمال شده و در بسیاری از موارد این افراد را با مشکل جدی در حوزه فعالیت حرفهای خود مواجه کرده است.
به نظر شما حدود دخالت جمهوری اسلامی در امور شخصی مردم تا کجاست؟
#استقلال #آرمین_سهرابیان #اخلاق #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
در این بیانیه آمده: «آرمین سهرابیان به دلیل مصدومیتی که در تمرین برای او اتفاق افتاد، حدود ۱۰ روز از تمرینات دور خواهد بود و به همین دلیل و با موافقت کادرفنی و همراهی این بازیکن، نام او از لیست تیم حذف شد.»
صحبت از مصدومیت مدافع استقلال در حالی است که او در هفتههای اخیر به دلیل تتوی روی ران پای خود مورد بازخواست کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال و هجمه تند رسانههای حکومتی قرار گرفته بود تا جایی که مجبور به عذرخواهی شد.
بسیاری باور دارند حذف سهرابیان نه به دلیل مصدومیت بلکه به دلیل فشار نهادهای حکومتی به باشگاه استقلال صورت گرفته است.
جمهوری اسلامی همواره دخالت در امور شخصی مردم را در بطور سیستماتیک در دستور کار داشته و این رفتار تکرارشونده خصوصا در مورد چهرههای ورزشی، فرهنگی، هنری و رسانهای بیشتر و سختگیرانه تر اعمال شده و در بسیاری از موارد این افراد را با مشکل جدی در حوزه فعالیت حرفهای خود مواجه کرده است.
به نظر شما حدود دخالت جمهوری اسلامی در امور شخصی مردم تا کجاست؟
#استقلال #آرمین_سهرابیان #اخلاق #حکومت_مذهبی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
امانوئل لویناس (۱۹۰۶-۱۹۹۵)، یک فیلسوف فرانسوی با ریشههای لیتوانیایی یهودی بود که بیشتر به خاطر کارهایش در زمینهی اخلاق و فلسفه وجودی شناخته شده است. او یکی از مهمترین متفکران پس از جنگ جهانی دوم در فلسفه غرب بود و تأثیرات عمیقی از فیلسوفانی مانند ادموند هوسرل و مارتین هایدگر دریافت کرد.
لویناس در آثار خود به شدت بر اهمیت دیگری (the Other) و رابطه اخلاقی که ما با دیگران داریم تمرکز کرد. او معتقد بود که رویارویی با دیگری، به ویژه چهره دیگری، اصلیترین وظیفه اخلاقی ما است. لویناس بر این باور بود که چهره دیگری، ما را به یک پاسخگویی بیپایان وادار میکند، و این پاسخگویی است که اساس اخلاقیات را شکل میدهد.
در فلسفه لویناس، خداوند به عنوان یک حضور غایب مطرح میشود، یعنی حضوری که به صورت مستقیم قابل درک نیست، اما از طریق روابط اخلاقی ما با دیگران احساس میشود. لویناس معتقد است که وقتی ما با دیگران روبرو میشویم، به نوعی با خداوند نیز روبرو میشویم. به این معنا، خداوند در رویکرد اخلاقی ما به دیگران نقش دارد.
#خدا #خداوند #لویناس #امانوئل_لویناس #دیگری #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
لویناس در آثار خود به شدت بر اهمیت دیگری (the Other) و رابطه اخلاقی که ما با دیگران داریم تمرکز کرد. او معتقد بود که رویارویی با دیگری، به ویژه چهره دیگری، اصلیترین وظیفه اخلاقی ما است. لویناس بر این باور بود که چهره دیگری، ما را به یک پاسخگویی بیپایان وادار میکند، و این پاسخگویی است که اساس اخلاقیات را شکل میدهد.
در فلسفه لویناس، خداوند به عنوان یک حضور غایب مطرح میشود، یعنی حضوری که به صورت مستقیم قابل درک نیست، اما از طریق روابط اخلاقی ما با دیگران احساس میشود. لویناس معتقد است که وقتی ما با دیگران روبرو میشویم، به نوعی با خداوند نیز روبرو میشویم. به این معنا، خداوند در رویکرد اخلاقی ما به دیگران نقش دارد.
#خدا #خداوند #لویناس #امانوئل_لویناس #دیگری #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
الکساندر روزنبرگ (متولد 1946)، فیلسوف علم آمریکایی و استاد دانشگاه دوک، به دلیل رویکرد مادیگرا و خداناباورانه خود در فلسفه شهرت دارد.
او از پیشروان دیدگاه نیهیلیستی و طبیعتگرایی علمی است که بر این باور است که جهان تنها از عناصر فیزیکی تشکیل شده و هیچگونه واقعیت ماوراءالطبیعی مانند خدا یا روح وجود ندارد.
در کتاب خود، "راهنمای خداناباوران به سوی واقعیت"، روزنبرگ به تبیین دیدگاههای خداناباورانه خود پرداخته و توضیح میدهد که علم و طبیعتگرایی برای درک جهان کافی هستند.
او استدلال میکند که علم نهتنها به سوالات درباره جهان پاسخ میدهد، بلکه در موضوعات معنوی و اخلاقی نیز راهگشاست.
از دیدگاه او، معنا و اخلاق در جهان از طبیعت و نیازهای انسانی سرچشمه میگیرند، نه از منابع فراطبیعی.
او معتقد است که ذهن انسان، برخلاف باور رایج، ماهیتی مستقل از ماده ندارد و همه فعالیتهای ذهنی انسان نتیجه فرایندهای مغزی و فیزیکی هستند. این نگاه رادیکال، روزنبرگ را به یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان خداناباور معاصر تبدیل کرده است.
#الکساندر_روزنبرگ #خداناباور #نهلیست #طبیعت_گرا #اخلاق #علم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
الکساندر روزنبرگ (متولد 1946)، فیلسوف علم آمریکایی و استاد دانشگاه دوک، به دلیل رویکرد مادیگرا و خداناباورانه خود در فلسفه شهرت دارد.
او از پیشروان دیدگاه نیهیلیستی و طبیعتگرایی علمی است که بر این باور است که جهان تنها از عناصر فیزیکی تشکیل شده و هیچگونه واقعیت ماوراءالطبیعی مانند خدا یا روح وجود ندارد.
در کتاب خود، "راهنمای خداناباوران به سوی واقعیت"، روزنبرگ به تبیین دیدگاههای خداناباورانه خود پرداخته و توضیح میدهد که علم و طبیعتگرایی برای درک جهان کافی هستند.
او استدلال میکند که علم نهتنها به سوالات درباره جهان پاسخ میدهد، بلکه در موضوعات معنوی و اخلاقی نیز راهگشاست.
از دیدگاه او، معنا و اخلاق در جهان از طبیعت و نیازهای انسانی سرچشمه میگیرند، نه از منابع فراطبیعی.
او معتقد است که ذهن انسان، برخلاف باور رایج، ماهیتی مستقل از ماده ندارد و همه فعالیتهای ذهنی انسان نتیجه فرایندهای مغزی و فیزیکی هستند. این نگاه رادیکال، روزنبرگ را به یکی از تاثیرگذارترین فیلسوفان خداناباور معاصر تبدیل کرده است.
#الکساندر_روزنبرگ #خداناباور #نهلیست #طبیعت_گرا #اخلاق #علم #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
سم هریس (متولد 1967)، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، از شناختهشدهترین چهرههای خداناباوری و منتقد دین در دنیای معاصر است. او که تحصیلاتش را در رشته علوم اعصاب و فلسفه گذرانده، از طرفداران پرقدرت خردگرایی، علم و سکولاریسم است.
هریس در آثار و سخنرانیهایش استدلال میکند که باورهای دینی، بهویژه در عصر مدرن، نهتنها سودی ندارند بلکه برای جامعه مضر هستند.
کتاب معروف او پایان ایمان، بهطور صریح به نقد دین و تأثیرات منفی آن بر جامعه پرداخته و او را به یکی از مهمترین چهرههای خداناباوری تبدیل کرده است.
همچنین در کتاب چشماندازی اخلاقی، هریس تلاش میکند نشان دهد که اخلاق و معنای زندگی را میتوان بر پایه علم و خرد انسانی استوار کرد، بدون نیاز به دین.
دیدگاههای هریس درباره آگاهی و ذهن نیز جالب توجه است.
او معتقد است که آگاهی انسان پدیدهای کاملاً مادی است و میتوان آن را با روشهای علمی بررسی کرد.
#سم_هریس #فلسفه #اخلاق #خداناباور #آتئیست #گفتگو_توانا
@dialogue1402
سم هریس (متولد 1967)، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، از شناختهشدهترین چهرههای خداناباوری و منتقد دین در دنیای معاصر است. او که تحصیلاتش را در رشته علوم اعصاب و فلسفه گذرانده، از طرفداران پرقدرت خردگرایی، علم و سکولاریسم است.
هریس در آثار و سخنرانیهایش استدلال میکند که باورهای دینی، بهویژه در عصر مدرن، نهتنها سودی ندارند بلکه برای جامعه مضر هستند.
کتاب معروف او پایان ایمان، بهطور صریح به نقد دین و تأثیرات منفی آن بر جامعه پرداخته و او را به یکی از مهمترین چهرههای خداناباوری تبدیل کرده است.
همچنین در کتاب چشماندازی اخلاقی، هریس تلاش میکند نشان دهد که اخلاق و معنای زندگی را میتوان بر پایه علم و خرد انسانی استوار کرد، بدون نیاز به دین.
دیدگاههای هریس درباره آگاهی و ذهن نیز جالب توجه است.
او معتقد است که آگاهی انسان پدیدهای کاملاً مادی است و میتوان آن را با روشهای علمی بررسی کرد.
#سم_هریس #فلسفه #اخلاق #خداناباور #آتئیست #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
سم هریس، نویسنده، فیلسوف، و عصبپژوه خداناباور آمریکایی است که به دلیل دیدگاههایش در زمینه دین، اخلاق، فلسفه ذهن و آگاهی شهرت دارد.
او به عنوان یکی از منتقدان سرسخت ادیان، بهویژه اسلام و مسیحیت، شناخته میشود و بر این باور است که عقاید مذهبی میتوانند چالشهای جدی برای جامعه ایجاد کنند.
هریس در کتابهایی مانند پایان ایمان و نامهای به ملت مسیحی به بررسی پیامدهای اجتماعی و روانی باورهای دینی میپردازد.
او همچنین در پادکست بیداری با متفکران و دانشمندان برجسته درباره موضوعاتی مانند اخلاق، سیاست و علم گفتگو میکند.
#خداناباوران #آتئیست #فلسفه #اخلاق #علم #سم_هریس #گفتگو_توانا
@dialogue1402
سم هریس، نویسنده، فیلسوف، و عصبپژوه خداناباور آمریکایی است که به دلیل دیدگاههایش در زمینه دین، اخلاق، فلسفه ذهن و آگاهی شهرت دارد.
او به عنوان یکی از منتقدان سرسخت ادیان، بهویژه اسلام و مسیحیت، شناخته میشود و بر این باور است که عقاید مذهبی میتوانند چالشهای جدی برای جامعه ایجاد کنند.
هریس در کتابهایی مانند پایان ایمان و نامهای به ملت مسیحی به بررسی پیامدهای اجتماعی و روانی باورهای دینی میپردازد.
او همچنین در پادکست بیداری با متفکران و دانشمندان برجسته درباره موضوعاتی مانند اخلاق، سیاست و علم گفتگو میکند.
#خداناباوران #آتئیست #فلسفه #اخلاق #علم #سم_هریس #گفتگو_توانا
@dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر حسن باقرینیا استاد دانشگاه و پژوهشگر در این ویدیو به جایگزینی آموزش اخلاقی به جای آموزش دینی بر اساس مطالعات مارتین سلیگمن پرداخته است.
آموزش مذهبی گاهی با فرقه گرایی و تعصب همراه میشود و بسیاری از افراد در دنیای امروز ترجیح میدهند به جای آموزش مذهبی، به پرورش اخلاق بپردازند.
به عبارت دیگر، به جای آموزش دینی، به آموزش اخلاقی روی آورند.
حال اگر بخواهیم به آموزش اخلاق بپردازیم، چه فضایل اخلاقی را باید آموزش دهیم؟
مارتین سلیگمن و همکارانش در روانشناسی ایجابی یا مثبتنگر، 24 فضیلت اخلاقی را در شش حوزه معرفی کردهاند.
آنها با مطالعه گسترده در فلسفه، ادیان، عرفان و ادبیات، این فضایل را استخراج کرده و سپس با انجام پژوهشهای میدانی، ارتباط آنها با سلامت روان، رضایت از زندگی و خوشبختی را بررسی کردهاند.
شش حوزه فضایل اخلاقی
این ۲۴ فضیلت اخلاقی را میتوان در شش حوزه اصلی دستهبندی کرد:
حکمت: شامل خلاقیت، کنجکاوی، بازاندیشی، قضاوت درست و ...
شجاعت: شامل شجاعت، پایداری، صبر، صداقت و ...
انصاف: شامل میانهروی، بخشش، تواضع، احتیاط، خودکنترلی و ...
انسانیت: شامل عشق، مهربانی، هوش اجتماعی و ...
عدالت: شامل انصاف و عدالت، رهبری، کار گروهی و ...
تعالی: شامل قدردانی، سپاسگزاری، شوخطبعی، معنویت و امیدواری و ...
رابطه فضایل اخلاقی و مغز
پژوهشها نشان میدهند که این شش حوزه فضایل اخلاقی با بخشهای مختلف مغز در ارتباط هستند.
به طور ساده، میتوان گفت که:
حوزه شجاعت و انصاف: با بخشهای قدیمیتر مغز مرتبط هستند که مسئول بقای فرد و کنترل تکانهها هستند.
حوزه انسانیت و عدالت: با بخشهایی از مغز مرتبط هستند که مسئول تعاملات اجتماعی و احساس تعلق هستند.
حوزه حکمت و تعالی: با بخشهایی از مغز مرتبط هستند که مسئول تفکر انتقادی، خلاقیت و درک معنوی هستند.
در بخشهای بعدی، به بررسی دقیقتر هر یک از این فضایل اخلاقی و اهمیت آنها در زندگی خواهیم پرداخت.
#اخلاق #آموزش_مذهبی #فرقه_گرایی #سلیگمن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دکتر حسن باقرینیا استاد دانشگاه و پژوهشگر در این ویدیو به جایگزینی آموزش اخلاقی به جای آموزش دینی بر اساس مطالعات مارتین سلیگمن پرداخته است.
آموزش مذهبی گاهی با فرقه گرایی و تعصب همراه میشود و بسیاری از افراد در دنیای امروز ترجیح میدهند به جای آموزش مذهبی، به پرورش اخلاق بپردازند.
به عبارت دیگر، به جای آموزش دینی، به آموزش اخلاقی روی آورند.
حال اگر بخواهیم به آموزش اخلاق بپردازیم، چه فضایل اخلاقی را باید آموزش دهیم؟
مارتین سلیگمن و همکارانش در روانشناسی ایجابی یا مثبتنگر، 24 فضیلت اخلاقی را در شش حوزه معرفی کردهاند.
آنها با مطالعه گسترده در فلسفه، ادیان، عرفان و ادبیات، این فضایل را استخراج کرده و سپس با انجام پژوهشهای میدانی، ارتباط آنها با سلامت روان، رضایت از زندگی و خوشبختی را بررسی کردهاند.
شش حوزه فضایل اخلاقی
این ۲۴ فضیلت اخلاقی را میتوان در شش حوزه اصلی دستهبندی کرد:
حکمت: شامل خلاقیت، کنجکاوی، بازاندیشی، قضاوت درست و ...
شجاعت: شامل شجاعت، پایداری، صبر، صداقت و ...
انصاف: شامل میانهروی، بخشش، تواضع، احتیاط، خودکنترلی و ...
انسانیت: شامل عشق، مهربانی، هوش اجتماعی و ...
عدالت: شامل انصاف و عدالت، رهبری، کار گروهی و ...
تعالی: شامل قدردانی، سپاسگزاری، شوخطبعی، معنویت و امیدواری و ...
رابطه فضایل اخلاقی و مغز
پژوهشها نشان میدهند که این شش حوزه فضایل اخلاقی با بخشهای مختلف مغز در ارتباط هستند.
به طور ساده، میتوان گفت که:
حوزه شجاعت و انصاف: با بخشهای قدیمیتر مغز مرتبط هستند که مسئول بقای فرد و کنترل تکانهها هستند.
حوزه انسانیت و عدالت: با بخشهایی از مغز مرتبط هستند که مسئول تعاملات اجتماعی و احساس تعلق هستند.
حوزه حکمت و تعالی: با بخشهایی از مغز مرتبط هستند که مسئول تفکر انتقادی، خلاقیت و درک معنوی هستند.
در بخشهای بعدی، به بررسی دقیقتر هر یک از این فضایل اخلاقی و اهمیت آنها در زندگی خواهیم پرداخت.
#اخلاق #آموزش_مذهبی #فرقه_گرایی #سلیگمن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
«هیچ انسانی آنقدر شایسته نیست که دیگری را بدون رضایت او تابع خود کند.»
معرفی کتاب «سخنرانی در پیوریا» - آبراهام لینکلن
«سخنرانی در پیوریا» یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین سخنرانیهای آبراهام لینکلن، رئیسجمهور شانزدهم ایالات متحده آمریکا، است. این سخنرانی که در سال ۱۸۵۸ در مناظرهای با استفان داگلاس در شهر پیوریا، ایالت ایلینوی، ایراد شد، نمایشی از توانایی بیبدیل لینکلن در تلفیق اخلاق، منطق، و سیاست بود. در این متن، لینکلن بهطور جدی با موضوع بردهداری بهعنوان مسئلهای اخلاقی، اجتماعی و سیاسی برخورد کرد و آن را مغایر با اصول بنیادی آزادی و برابری انسانی دانست که در اعلامیه استقلال آمریکا به رسمیت شناخته شده است.
لینکلن در این سخنرانی نشان داد که بردهداری نه تنها بیعدالتی است، بلکه تناقضی آشکار با ارزشهای اساسی جامعه آمریکاست. او در برابر استدلالهای داگلاس مبنی بر «حق مقدس خودمختاری ایالتها» تأکید کرد که این خودمختاری نمیتواند به معنای پایمال کردن حقوق انسانی دیگران باشد. او هشدار داد که پذیرش چنین ایدئولوژیهایی، نه تنها آزادی را تهدید میکند، بلکه به تغییر ارزشهای بنیادین جامعه منجر میشود. لینکلن با استفاده از استدلالهای حقوقی و اخلاقی، بردهداری را تقبیح کرد، در عین حال به این واقعیت اذعان داشت که لغو آن تنها با برنامهای تدریجی و جبران خسارت مالی امکانپذیر است.
این سخنرانی که در زمان خود تأثیری عمیق بر افکار عمومی گذاشت، سنگ بنای جایگاه ملی لینکلن بهعنوان یک رهبر سیاسی شد و او را دو سال بعد به ریاست جمهوری آمریکا رساند.
اهمیت سخنرانی برای امروز ایران
این سخنرانی با تمرکز بر عدالت، آزادی و حقوق انسانی، همچنان الهامبخش جوامعی است که با بحرانهای مشابه مواجهاند. شرایط امروز ایران، با مسئله تضاد میان ارزشهای انسانی و اقدامات نظام سرکوبگر، بهخوبی میتواند از آموزههای این متن بهرهمند شود. لینکلن نشان داد که دفاع از اصول اخلاقی، هرچند دشوار و پرهزینه باشد، تنها راه حفظ کرامت انسانی و ایجاد جامعهای عادلانه است. همانطور که لینکلن بردهداری را مغایر با روح آزادی دانست، در ایران نیز تلاش برای رهایی از سرکوب و نابرابری باید بر اساس ارزشهای جهانی حقوق بشر و آزادیخواهی صورت گیرد.
این کتاب الکترونیکی با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، فرصتی است تا این میراث فکری و الهامبخش را بهتر بشناسیم.
https://tavaana.org/peoria_speech_lincoln/
#عدالت #کتاب #آبراهام_لبنکلن #اخلاق #برده_داری #سرکوب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«هیچ انسانی آنقدر شایسته نیست که دیگری را بدون رضایت او تابع خود کند.»
معرفی کتاب «سخنرانی در پیوریا» - آبراهام لینکلن
«سخنرانی در پیوریا» یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین سخنرانیهای آبراهام لینکلن، رئیسجمهور شانزدهم ایالات متحده آمریکا، است. این سخنرانی که در سال ۱۸۵۸ در مناظرهای با استفان داگلاس در شهر پیوریا، ایالت ایلینوی، ایراد شد، نمایشی از توانایی بیبدیل لینکلن در تلفیق اخلاق، منطق، و سیاست بود. در این متن، لینکلن بهطور جدی با موضوع بردهداری بهعنوان مسئلهای اخلاقی، اجتماعی و سیاسی برخورد کرد و آن را مغایر با اصول بنیادی آزادی و برابری انسانی دانست که در اعلامیه استقلال آمریکا به رسمیت شناخته شده است.
لینکلن در این سخنرانی نشان داد که بردهداری نه تنها بیعدالتی است، بلکه تناقضی آشکار با ارزشهای اساسی جامعه آمریکاست. او در برابر استدلالهای داگلاس مبنی بر «حق مقدس خودمختاری ایالتها» تأکید کرد که این خودمختاری نمیتواند به معنای پایمال کردن حقوق انسانی دیگران باشد. او هشدار داد که پذیرش چنین ایدئولوژیهایی، نه تنها آزادی را تهدید میکند، بلکه به تغییر ارزشهای بنیادین جامعه منجر میشود. لینکلن با استفاده از استدلالهای حقوقی و اخلاقی، بردهداری را تقبیح کرد، در عین حال به این واقعیت اذعان داشت که لغو آن تنها با برنامهای تدریجی و جبران خسارت مالی امکانپذیر است.
این سخنرانی که در زمان خود تأثیری عمیق بر افکار عمومی گذاشت، سنگ بنای جایگاه ملی لینکلن بهعنوان یک رهبر سیاسی شد و او را دو سال بعد به ریاست جمهوری آمریکا رساند.
اهمیت سخنرانی برای امروز ایران
این سخنرانی با تمرکز بر عدالت، آزادی و حقوق انسانی، همچنان الهامبخش جوامعی است که با بحرانهای مشابه مواجهاند. شرایط امروز ایران، با مسئله تضاد میان ارزشهای انسانی و اقدامات نظام سرکوبگر، بهخوبی میتواند از آموزههای این متن بهرهمند شود. لینکلن نشان داد که دفاع از اصول اخلاقی، هرچند دشوار و پرهزینه باشد، تنها راه حفظ کرامت انسانی و ایجاد جامعهای عادلانه است. همانطور که لینکلن بردهداری را مغایر با روح آزادی دانست، در ایران نیز تلاش برای رهایی از سرکوب و نابرابری باید بر اساس ارزشهای جهانی حقوق بشر و آزادیخواهی صورت گیرد.
این کتاب الکترونیکی با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، فرصتی است تا این میراث فکری و الهامبخش را بهتر بشناسیم.
https://tavaana.org/peoria_speech_lincoln/
#عدالت #کتاب #آبراهام_لبنکلن #اخلاق #برده_داری #سرکوب #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چگونگی پرورش انسانهای اخلاقمدار در سیستم آموزش و پرورش سکولار(غیردینی/مذهبی)
دکتر حسن باقرینیا
بخش اول
پرورش انسانهای اخلاقمدار بر اساس نظریه فضیلتهای اخلاقی مارتین سیلگمن نیازمند توجه به توسعه ویژگیهای مثبت در فرد است. سیلگمن بر اهمیت فضیلتهایی مانند شجاعت، انصاف، مهربانی و خرد تأکید میکند که میتوانند از طریق آموزش و تربیت تقویت شوند. در این راستا، برنامههای آموزشی باید بر تقویت این فضایل متمرکز باشند و فرصتهایی برای تمرین و به کارگیری آنها در زندگی روزمره فراهم کنند. همچنین، ایجاد محیطهای حمایتی و تشویق به تفکر انتقادی و خودآگاهی میتواند به رشد اخلاقی افراد کمک کند. در نهایت، هدف این است که با پرورش فضایل اخلاقی، انسانها به جامعهای عادلانه و همدلانه کمک کنند.
#سکولاریسم #آموزش_مذهبی #آموزش_کودک #اخلاق #سلیگمن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
دکتر حسن باقرینیا
بخش اول
پرورش انسانهای اخلاقمدار بر اساس نظریه فضیلتهای اخلاقی مارتین سیلگمن نیازمند توجه به توسعه ویژگیهای مثبت در فرد است. سیلگمن بر اهمیت فضیلتهایی مانند شجاعت، انصاف، مهربانی و خرد تأکید میکند که میتوانند از طریق آموزش و تربیت تقویت شوند. در این راستا، برنامههای آموزشی باید بر تقویت این فضایل متمرکز باشند و فرصتهایی برای تمرین و به کارگیری آنها در زندگی روزمره فراهم کنند. همچنین، ایجاد محیطهای حمایتی و تشویق به تفکر انتقادی و خودآگاهی میتواند به رشد اخلاقی افراد کمک کند. در نهایت، هدف این است که با پرورش فضایل اخلاقی، انسانها به جامعهای عادلانه و همدلانه کمک کنند.
#سکولاریسم #آموزش_مذهبی #آموزش_کودک #اخلاق #سلیگمن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخش دوم
سلیگمن در تحقیقات خود نشان داده است که افرادی که از فضیلت «خرد و دانش» برخوردارند، معمولاً توانایی بیشتری در حل مسائل و درک پیچیدگیهای زندگی دارند.
الف) ویژگیهای خرد و دانش:
۱) تحلیل و انتقاد: افراد با فضیلت خرد و دانش میتوانند اطلاعات را به دقت تحلیل کنند و از زوایای مختلف به موضوعات نگاه کنند.
۲) آموزش و یادگیری: این فضیلت به افراد کمک میکند تا از تجربیات خود بیاموزند و به دنبال یادگیری مستمر باشند.
۳) تصمیمگیری آگاهانه: کسانی که از خرد و دانش برخوردارند، معمولاً تصمیمات بهتری اتخاذ میکنند و کمتر تحت تأثیر احساسات آنی قرار میگیرند.
۴) فهم عمیق: این فضیلت موجب میشود که افراد بتوانند به درک عمیقتری از خود و جهان پیرامون دست یابند.
ب) تأثیر بر سلامت روانی:
سلیگمن بیان میکند که افراد با فضیلتهای اخلاقی مانند خرد و دانش، معمولاً در زندگی خود احساس رضایت بیشتری دارند و میتوانند با چالشهای زندگی به نحو بهتری مقابله کنند. این افراد به دلیل توانایی در درک بهتر واقعیتها، روابط اجتماعی بهتری برقرار کرده و در نتیجه از کیفیت بالاتری در زندگی برخوردارند.
#اخلاق #سلیگمن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
سلیگمن در تحقیقات خود نشان داده است که افرادی که از فضیلت «خرد و دانش» برخوردارند، معمولاً توانایی بیشتری در حل مسائل و درک پیچیدگیهای زندگی دارند.
الف) ویژگیهای خرد و دانش:
۱) تحلیل و انتقاد: افراد با فضیلت خرد و دانش میتوانند اطلاعات را به دقت تحلیل کنند و از زوایای مختلف به موضوعات نگاه کنند.
۲) آموزش و یادگیری: این فضیلت به افراد کمک میکند تا از تجربیات خود بیاموزند و به دنبال یادگیری مستمر باشند.
۳) تصمیمگیری آگاهانه: کسانی که از خرد و دانش برخوردارند، معمولاً تصمیمات بهتری اتخاذ میکنند و کمتر تحت تأثیر احساسات آنی قرار میگیرند.
۴) فهم عمیق: این فضیلت موجب میشود که افراد بتوانند به درک عمیقتری از خود و جهان پیرامون دست یابند.
ب) تأثیر بر سلامت روانی:
سلیگمن بیان میکند که افراد با فضیلتهای اخلاقی مانند خرد و دانش، معمولاً در زندگی خود احساس رضایت بیشتری دارند و میتوانند با چالشهای زندگی به نحو بهتری مقابله کنند. این افراد به دلیل توانایی در درک بهتر واقعیتها، روابط اجتماعی بهتری برقرار کرده و در نتیجه از کیفیت بالاتری در زندگی برخوردارند.
#اخلاق #سلیگمن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ویلیام کینگدم کلیفورد، فیلسوف و ریاضیدان قرن نوزدهم، در مقالهای باعنوان "The Ethics of Belief" به بررسی اخلاقی بودن باور بدون شواهد کافی میپردازد.
او استدلال میکند که باور داشتن به چیزی بدون شواهد کافی غیر اخلاقی است. سه دلیل اصلی او عبارتند از:
اول، باورها تأثیر مستقیم بر رفتارهای ما دارند. باورهای نادرست یا سست میتوانند به خطرات جدی برای فرد و جامعه منجر شوند، زیرا اعمال ما بر اساس باورهای ما شکل میگیرد و خطاهای این باورها میتواند به زیان دیگران تمام شود.
دوم، کلیفورد به مذمت خوی زودباوری میپردازد و هشدار میدهد که پذیرش باورهای نادرست به تدریج میتواند ما را به مخاطبانی زودباور و آسیبپذیر تبدیل کند. این وضعیت میتواند به پذیرش اخبار جعلی و خرافات منجر شود و آسیبهای جدی به جامعه وارد آورد.
سوم، کلیفورد بر اهمیت محافظت از گنجینه مشترک دانش تأکید میکند. باورهای نادرست میتوانند این گنجینه را آلوده کرده و به تصمیمگیریهای غلط منجر شوند.
در دنیای دیجیتال کنونی، تفکر انتقادی و اجتناب از زودباوری به یک ضرورت اخلاقی بدل شده است.
#فلسفه #اخلاق #کلیفورد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ویلیام کینگدم کلیفورد، فیلسوف و ریاضیدان قرن نوزدهم، در مقالهای باعنوان "The Ethics of Belief" به بررسی اخلاقی بودن باور بدون شواهد کافی میپردازد.
او استدلال میکند که باور داشتن به چیزی بدون شواهد کافی غیر اخلاقی است. سه دلیل اصلی او عبارتند از:
اول، باورها تأثیر مستقیم بر رفتارهای ما دارند. باورهای نادرست یا سست میتوانند به خطرات جدی برای فرد و جامعه منجر شوند، زیرا اعمال ما بر اساس باورهای ما شکل میگیرد و خطاهای این باورها میتواند به زیان دیگران تمام شود.
دوم، کلیفورد به مذمت خوی زودباوری میپردازد و هشدار میدهد که پذیرش باورهای نادرست به تدریج میتواند ما را به مخاطبانی زودباور و آسیبپذیر تبدیل کند. این وضعیت میتواند به پذیرش اخبار جعلی و خرافات منجر شود و آسیبهای جدی به جامعه وارد آورد.
سوم، کلیفورد بر اهمیت محافظت از گنجینه مشترک دانش تأکید میکند. باورهای نادرست میتوانند این گنجینه را آلوده کرده و به تصمیمگیریهای غلط منجر شوند.
در دنیای دیجیتال کنونی، تفکر انتقادی و اجتناب از زودباوری به یک ضرورت اخلاقی بدل شده است.
#فلسفه #اخلاق #کلیفورد #باور #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
اخلاق بدون خدا؛
آیا دین تنها مبنای ارزشهاست؟
اخلاق در جوامع خداناباور موضوعی پیچیده و چندوجهی است که پژوهشهای متعددی به بررسی آن پرداختهاند. سم هریس، از چهرههای برجسته خداناباوری جدید، معتقد است که دین نه تنها مبنای اخلاق نیست، بلکه میتواند به تضعیف آن منجر شود. او با استناد به آمارهای میدانی، ادعا میکند که در کشورهای با جمعیت خداناباور، شاخصهای اخلاقی مانند رفاه مادی، حقوق زنان و رعایت حقوق بشر در وضعیت بهتری نسبت به کشورهای مذهبی قرار دارند.
برخی پژوهشگران استدلال میکنند که اخلاق انسانی میتواند مستقل از دین وجود داشته باشد و ارزشهای اخلاقی در جوامع خداناباور نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال، برخی بررسیها نشان داده است که افراد خداناباور در رفتارهای نوعدوستانه و جامعهگرا تفاوت معناداری با افراد مذهبی ندارند.
از نگاه فلسفی، بسیاری از فلاسفه معاصر مانند ریچارد داوکینز و سم هریس بر این باورند که اخلاق بر مبنای خرد و علم میتواند بنیانی محکمتر و جهانیتر داشته باشد.
به عنوان مثال، مفهوم "طلایی اخلاقی" یا "قاعده زرین" که به دیگرخواهی و عدالت اشاره دارد، نه از دین بلکه از طبیعت اجتماعی انسان نشأت گرفته است. .
در مجموع، به نظر میرسد که اخلاق میتواند در جوامع خداناباور نیز پایدار باشد و ارزشهای انسانی مانند همدلی، عدالت و نوعدوستی، مستقل از باورهای دینی، در چنین جوامعی ترویج و تقویت میشوند.
#اخلاق #دین #سم_هریس #ریچارد_داوکینز #خداناباوری #ناباورمندی #قاعده_زرین #قانون_طلایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
آیا دین تنها مبنای ارزشهاست؟
اخلاق در جوامع خداناباور موضوعی پیچیده و چندوجهی است که پژوهشهای متعددی به بررسی آن پرداختهاند. سم هریس، از چهرههای برجسته خداناباوری جدید، معتقد است که دین نه تنها مبنای اخلاق نیست، بلکه میتواند به تضعیف آن منجر شود. او با استناد به آمارهای میدانی، ادعا میکند که در کشورهای با جمعیت خداناباور، شاخصهای اخلاقی مانند رفاه مادی، حقوق زنان و رعایت حقوق بشر در وضعیت بهتری نسبت به کشورهای مذهبی قرار دارند.
برخی پژوهشگران استدلال میکنند که اخلاق انسانی میتواند مستقل از دین وجود داشته باشد و ارزشهای اخلاقی در جوامع خداناباور نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال، برخی بررسیها نشان داده است که افراد خداناباور در رفتارهای نوعدوستانه و جامعهگرا تفاوت معناداری با افراد مذهبی ندارند.
از نگاه فلسفی، بسیاری از فلاسفه معاصر مانند ریچارد داوکینز و سم هریس بر این باورند که اخلاق بر مبنای خرد و علم میتواند بنیانی محکمتر و جهانیتر داشته باشد.
به عنوان مثال، مفهوم "طلایی اخلاقی" یا "قاعده زرین" که به دیگرخواهی و عدالت اشاره دارد، نه از دین بلکه از طبیعت اجتماعی انسان نشأت گرفته است. .
در مجموع، به نظر میرسد که اخلاق میتواند در جوامع خداناباور نیز پایدار باشد و ارزشهای انسانی مانند همدلی، عدالت و نوعدوستی، مستقل از باورهای دینی، در چنین جوامعی ترویج و تقویت میشوند.
#اخلاق #دین #سم_هریس #ریچارد_داوکینز #خداناباوری #ناباورمندی #قاعده_زرین #قانون_طلایی #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
سقراط، یکی از بنیانگذاران فلسفه غرب، جایگاه برجستهای در تاریخ اندیشه اخلاقی دارد. ویژگی متمایز تفکر او در استفاده از روش گفتوگومحور یا دیالکتیک نهفته است؛ روشی که مبتنی بر پرسشگری مداوم، جستوجوی حقیقت و نقد باورهای سطحی بود. در زمانی که بسیاری از متفکران اخلاق را در قالب توصیههای سنتی یا آموزههای اسطورهای میفهمیدند، سقراط با نپذیرفتن پاسخهای آماده، راهی نو در شناخت مفاهیم بنیادین اخلاق گشود.
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
روش سقراطی که امروزه نیز در آموزش و مباحثه فلسفی کاربرد دارد، بر گفتوگوی فعال با دیگران استوار است. او با طرح پرسشهایی ظاهراً ساده اما بنیادی، مخاطب را وادار میکرد تا به کاوش درونی بپردازد و از پاسخهای سطحی عبور کند. در این فرآیند، نه تنها شناخت اخلاقی ژرفتری حاصل میشد، بلکه نوعی خودشناسی نیز شکل میگرفت. از دید سقراط، فضیلت با دانایی پیوند دارد و بیاخلاقی نتیجه جهل است؛ بنابراین گفتوگو ابزاری برای زدودن جهل و دستیابی به زندگی نیک است.
نگاه سقراط به اخلاق، نه از منظر قوانین بیرونی، بلکه از درون انسان و خرد او برمیخاست. او با تأکید بر "زندگی بررسینشده ارزش زیستن ندارد"، نشان داد که اخلاق را باید از مسیر تعامل اندیشمندانه و انتقادی فهمید، نه از طریق اطاعت کورکورانه از سنتها. از این منظر، گفتوگو تنها شیوهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه فرآیندی برای شکلگیری فضیلت و ارتقای معنوی انسان است.
اهمیت روش سقراطی در زمان ما نیز پابرجاست، بهویژه در عصری که گفتوگو اغلب جای خود را به جدالهای بیثمر داده است. مدل سقراطی ما را به بازاندیشی در باورها، گوش سپردن به دیدگاه دیگران، و پرورش خرد جمعی دعوت میکند. این رویکرد نهتنها در فلسفه، بلکه در آموزش، سیاست و زندگی روزمره نیز کاربرد دارد، زیرا گفتوگو را نه صرفاً یک ابزار، بلکه راهی برای رشد اخلاقی و انسانی میداند.
#سقراط #فلسفه #اخلاق #دیالکتیک #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
افلاطون، شاگرد برجسته سقراط، یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در تاریخ فلسفه اخلاق است که راه استاد خود را در پیوند زدن اخلاق با گفتوگو و تفکر عقلانی ادامه داد. او در آثارش، بهویژه در «جمهوری»، اخلاق را نه صرفاً مجموعهای از هنجارهای رفتاری، بلکه بخشی از معماری کلان روح انسان و نظم کیهانی میدانست. از نظر افلاطون، عدالت، خیر و فضیلت، مفاهیمی بودند که باید از طریق تأمل عقلانی و تربیت درونی روح کشف و تحقق یابند، نه از راه تقلید یا اطاعت کورکورانه از رسوم جامعه.
نقش دیالوگ در فلسفه افلاطون اساسی است. او تقریباً تمامی آثار فلسفی خود را به صورت گفتوگوهای نمایشی میان شخصیتهای مختلف، بهویژه سقراط، نگاشت. این قالب نه تنها ادبیاتی زنده برای انتقال اندیشه بود، بلکه بازتابی از باور او به ماهیت پویای حقیقت و اخلاق بود؛ یعنی حقیقت از طریق تعامل و تبادل نظر، و نه از طریق دیکته کردن یا تلقین، به دست میآید. گفتوگوهای افلاطونی، مانند «فایدون» یا «کریتون»، نمایانگر تلاش برای کشف بنیادهای اخلاقی در بستری از پرسش، پاسخ و تأمل فلسفی هستند.
در مرکز فلسفه اخلاق افلاطون، مفهوم «خیر مطلق» (the Form of the Good) قرار دارد. او باور داشت که تمام فضیلتها از ادراک این خیر مطلق سرچشمه میگیرند و وظیفه فیلسوف، بهویژه در مقام حاکم یا معلم، هدایت روح انسان به سوی ادراک این خیر است. در نگاه او، اخلاق و سیاست از یکدیگر جدا نیستند، زیرا جامعه عادل زمانی شکل میگیرد که افراد آن بر اساس فضیلت تربیت شوند و حکمرانی در دست دانایان قرار گیرد. از این رو، تعلیم و تربیت اخلاقی برای افلاطون نه یک موضوع فرعی، بلکه محور اصلاح فرد و جامعه بود.
در نهایت، افلاطون با تأکید بر نقش عقل، گفتوگو و ادراک خیر در تحقق اخلاق، پایهای برای اخلاقیات فلسفی غرب گذاشت که تا قرنها بعد الهامبخش فلاسفه، متفکران دینی و حتی نظامهای آموزشی باقی ماند. او اخلاق را به جای امری صرفاً دینی یا قراردادی، به صورت پرسشی فلسفی در بطن هستی و شناخت انسان طرح کرد. این میراث افلاطونی، همچنان در فلسفه معاصر، تعلیم و تربیت و سیاستورزی اخلاقمحور، پژواک دارد.
#افلاطون #سقراط #دیالکتیک #دیالوگ #اخلاق #فلسفه #خیر_مطلق #فقه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
افلاطون، شاگرد برجسته سقراط، یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در تاریخ فلسفه اخلاق است که راه استاد خود را در پیوند زدن اخلاق با گفتوگو و تفکر عقلانی ادامه داد. او در آثارش، بهویژه در «جمهوری»، اخلاق را نه صرفاً مجموعهای از هنجارهای رفتاری، بلکه بخشی از معماری کلان روح انسان و نظم کیهانی میدانست. از نظر افلاطون، عدالت، خیر و فضیلت، مفاهیمی بودند که باید از طریق تأمل عقلانی و تربیت درونی روح کشف و تحقق یابند، نه از راه تقلید یا اطاعت کورکورانه از رسوم جامعه.
نقش دیالوگ در فلسفه افلاطون اساسی است. او تقریباً تمامی آثار فلسفی خود را به صورت گفتوگوهای نمایشی میان شخصیتهای مختلف، بهویژه سقراط، نگاشت. این قالب نه تنها ادبیاتی زنده برای انتقال اندیشه بود، بلکه بازتابی از باور او به ماهیت پویای حقیقت و اخلاق بود؛ یعنی حقیقت از طریق تعامل و تبادل نظر، و نه از طریق دیکته کردن یا تلقین، به دست میآید. گفتوگوهای افلاطونی، مانند «فایدون» یا «کریتون»، نمایانگر تلاش برای کشف بنیادهای اخلاقی در بستری از پرسش، پاسخ و تأمل فلسفی هستند.
در مرکز فلسفه اخلاق افلاطون، مفهوم «خیر مطلق» (the Form of the Good) قرار دارد. او باور داشت که تمام فضیلتها از ادراک این خیر مطلق سرچشمه میگیرند و وظیفه فیلسوف، بهویژه در مقام حاکم یا معلم، هدایت روح انسان به سوی ادراک این خیر است. در نگاه او، اخلاق و سیاست از یکدیگر جدا نیستند، زیرا جامعه عادل زمانی شکل میگیرد که افراد آن بر اساس فضیلت تربیت شوند و حکمرانی در دست دانایان قرار گیرد. از این رو، تعلیم و تربیت اخلاقی برای افلاطون نه یک موضوع فرعی، بلکه محور اصلاح فرد و جامعه بود.
در نهایت، افلاطون با تأکید بر نقش عقل، گفتوگو و ادراک خیر در تحقق اخلاق، پایهای برای اخلاقیات فلسفی غرب گذاشت که تا قرنها بعد الهامبخش فلاسفه، متفکران دینی و حتی نظامهای آموزشی باقی ماند. او اخلاق را به جای امری صرفاً دینی یا قراردادی، به صورت پرسشی فلسفی در بطن هستی و شناخت انسان طرح کرد. این میراث افلاطونی، همچنان در فلسفه معاصر، تعلیم و تربیت و سیاستورزی اخلاقمحور، پژواک دارد.
#افلاطون #سقراط #دیالکتیک #دیالوگ #اخلاق #فلسفه #خیر_مطلق #فقه #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چگونه نقشها و قدرت، اخلاق را در انسان زایل میکنند؟
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی، در ویدئویی که اخیراً منتشر کرده، به بررسی تأثیر موقعیتهای قدرت بر رفتار انسان پرداخته و با اشاره به آزمایش معروف زندان استنفورد، نسبت به نقشهای نهادمند در نظامهای استبدادی هشدار داده است.
او در این ویدیو تأکید میکند که بسیاری از اعمال ظالمانه نه از سوی افراد ذاتاً شرور، بلکه از جانب افراد عادی صورت میگیرد؛ افرادی که تنها در یک نقش قدرتمند و غیرپاسخگو قرار میگیرند. وی خاطرنشان میکند:
«در اوایل دهه ۷۰ میلادی، آزمایش زندان استنفورد نشان داد که چگونه نقشهای ساختگی میتوانند افراد معمولی را به زندانبانانی خشن، بیرحم و تحقیرکننده تبدیل کنند. آزمایشی که قرار بود دو هفته طول بکشد، تنها پس از ۶ روز متوقف شد؛ زیرا زندانبانها به رفتارهای غیراخلاقی و خطرناک کشیده شدند.»
باقرینیا ادامه میدهد که این الگو در نظامهای استبدادی نیز قابل مشاهده است. در جایی مثل جمهوری اسلامی، افرادی با نیتهای مختلف، گاه حتی با تردید و اکراه، وارد نقشهایی چون قاضی، مأمور امنیتی، مدیر مدرسه یا مسئول حراست میشوند. اما:
«وقتی وارد نقش میشی، وقتی لباس نظام رو تنت میکنن، اون وقته که نقش تو رو میبلعه. طرف یاد میگیره با ظلم کردن زنده بمونه، پاداش بگیره، رشد کنه. اونقدر که دیگه بیرون اومدن از نقش براش یعنی شکست، یعنی خطر.»
این استاد اخراجشده در پایان تأکید میکند که مسئولیت را نمیتوان تنها بر دوش افراد گذاشت؛ بلکه ساختارها، با خلق نقشهای خاص و تقویت قدرت بیپاسخ، اخلاق را از فرد میگیرند و او را تبدیل به ابزار سرکوب میکنند. باقرینیا میگوید
:
«اگر بخوایم جلوی تکرار چرخه ظلم رو بگیریم، باید بفهمیم چطور نقشها و قدرت آدمها رو شکل میدن. وگرنه ممکنه همهمون فقط چند قدم با تبدیل شدن به یه زندانبان استنفوردی فاصله داشته باشیم.
#حسن_باقری_نیا #نقش_اجتماعی #قدرت #آزمایش_زندان_استنفورد #اخلاق #ساختار_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر حسن باقرینیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر اجتماعی، در ویدئویی که اخیراً منتشر کرده، به بررسی تأثیر موقعیتهای قدرت بر رفتار انسان پرداخته و با اشاره به آزمایش معروف زندان استنفورد، نسبت به نقشهای نهادمند در نظامهای استبدادی هشدار داده است.
او در این ویدیو تأکید میکند که بسیاری از اعمال ظالمانه نه از سوی افراد ذاتاً شرور، بلکه از جانب افراد عادی صورت میگیرد؛ افرادی که تنها در یک نقش قدرتمند و غیرپاسخگو قرار میگیرند. وی خاطرنشان میکند:
«در اوایل دهه ۷۰ میلادی، آزمایش زندان استنفورد نشان داد که چگونه نقشهای ساختگی میتوانند افراد معمولی را به زندانبانانی خشن، بیرحم و تحقیرکننده تبدیل کنند. آزمایشی که قرار بود دو هفته طول بکشد، تنها پس از ۶ روز متوقف شد؛ زیرا زندانبانها به رفتارهای غیراخلاقی و خطرناک کشیده شدند.»
باقرینیا ادامه میدهد که این الگو در نظامهای استبدادی نیز قابل مشاهده است. در جایی مثل جمهوری اسلامی، افرادی با نیتهای مختلف، گاه حتی با تردید و اکراه، وارد نقشهایی چون قاضی، مأمور امنیتی، مدیر مدرسه یا مسئول حراست میشوند. اما:
«وقتی وارد نقش میشی، وقتی لباس نظام رو تنت میکنن، اون وقته که نقش تو رو میبلعه. طرف یاد میگیره با ظلم کردن زنده بمونه، پاداش بگیره، رشد کنه. اونقدر که دیگه بیرون اومدن از نقش براش یعنی شکست، یعنی خطر.»
این استاد اخراجشده در پایان تأکید میکند که مسئولیت را نمیتوان تنها بر دوش افراد گذاشت؛ بلکه ساختارها، با خلق نقشهای خاص و تقویت قدرت بیپاسخ، اخلاق را از فرد میگیرند و او را تبدیل به ابزار سرکوب میکنند. باقرینیا میگوید
:
«اگر بخوایم جلوی تکرار چرخه ظلم رو بگیریم، باید بفهمیم چطور نقشها و قدرت آدمها رو شکل میدن. وگرنه ممکنه همهمون فقط چند قدم با تبدیل شدن به یه زندانبان استنفوردی فاصله داشته باشیم.
#حسن_باقری_نیا #نقش_اجتماعی #قدرت #آزمایش_زندان_استنفورد #اخلاق #ساختار_سیاسی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from گفتوشنود
ارسطو، شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی، با نظریه اخلاقیاش که بر پایهی فضیلت و خرد عملی (فرونسیس) بنا شده، یکی از بنیانگذاران اصلی اخلاق هنجاری در سنت فلسفه غرب است. برخلاف افلاطون که اخلاق را به جهان مُثُل پیوند میزد، ارسطو رویکردی زمینیتر و تجربهمحور داشت. او در اثر مشهور خود «اخلاق نیکوماخوس»، اخلاق را بهمثابه هنری برای زیستن خوب تعریف میکند؛ هنری که نیازمند پرورش تدریجی فضیلتها در انسان و تصمیمگیری خردمندانه در موقعیتهای گوناگون است.
برای ارسطو، انسان موجودی است اجتماعی و گفتوگومحور که شکوفاییاش تنها در درون اجتماع ممکن میشود. او مفهوم لوگوس (گفتار/عقلانیت) را جوهر انسان میدانست و باور داشت که انسان بهواسطه تواناییاش در گفتوگو، استدلال و داوری اخلاقی از دیگر موجودات متمایز است. از این رو، پرورش فضیلتهای اخلاقی نه از راه فرمان و اجبار، بلکه در سایه گفتوگو، تربیت مدنی و مشارکت در زندگی جمعی تحقق مییابد.
هسته مرکزی اخلاق ارسطویی، ایده «حد وسط» (Golden Mean) است: فضیلت در میانهی افراط و تفریط قرار دارد. مثلاً شجاعت، حد میانه بین ترسویی و بیپروایی است. انتخاب این حد میانه، نیازمند خرد عملی است؛ نوعی عقلانیت موقعیتمند و منعطف که تنها در طول زمان و از طریق تجربه، گفتوگو و تأمل اخلاقی شکل میگیرد. این دیدگاه، گفتوگو را به یک ابزار عملی برای قضاوت اخلاقی بدل میکند؛ نه صرفاً برای کشف حقیقت، بلکه برای انتخابِ بهترین راهِ عمل در زندگی.
ارسطو، اخلاق را نه مجموعهای از قوانین خشک، بلکه فرآیندی زنده برای شکوفایی انسان تعریف میکند؛ فرآیندی که از دل زندگی واقعی، تعامل اجتماعی و پرورش فضیلتها برمیخیزد. میراث اخلاقی او، با تأکید بر تعادل، خرد و نقش جامعه در شکلگیری شخصیت اخلاقی، تا امروز در مباحث فلسفی، روانشناسی اخلاق و آموزش مدنی حضور پررنگ دارد. گفتوگو، در اندیشه ارسطویی، نه فقط راهی برای اندیشیدن، بلکه روشی برای زیستن است.
#ارسطو #اخلاق #فلسفه #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ارسطو، شاگرد افلاطون و آموزگار اسکندر مقدونی، با نظریه اخلاقیاش که بر پایهی فضیلت و خرد عملی (فرونسیس) بنا شده، یکی از بنیانگذاران اصلی اخلاق هنجاری در سنت فلسفه غرب است. برخلاف افلاطون که اخلاق را به جهان مُثُل پیوند میزد، ارسطو رویکردی زمینیتر و تجربهمحور داشت. او در اثر مشهور خود «اخلاق نیکوماخوس»، اخلاق را بهمثابه هنری برای زیستن خوب تعریف میکند؛ هنری که نیازمند پرورش تدریجی فضیلتها در انسان و تصمیمگیری خردمندانه در موقعیتهای گوناگون است.
برای ارسطو، انسان موجودی است اجتماعی و گفتوگومحور که شکوفاییاش تنها در درون اجتماع ممکن میشود. او مفهوم لوگوس (گفتار/عقلانیت) را جوهر انسان میدانست و باور داشت که انسان بهواسطه تواناییاش در گفتوگو، استدلال و داوری اخلاقی از دیگر موجودات متمایز است. از این رو، پرورش فضیلتهای اخلاقی نه از راه فرمان و اجبار، بلکه در سایه گفتوگو، تربیت مدنی و مشارکت در زندگی جمعی تحقق مییابد.
هسته مرکزی اخلاق ارسطویی، ایده «حد وسط» (Golden Mean) است: فضیلت در میانهی افراط و تفریط قرار دارد. مثلاً شجاعت، حد میانه بین ترسویی و بیپروایی است. انتخاب این حد میانه، نیازمند خرد عملی است؛ نوعی عقلانیت موقعیتمند و منعطف که تنها در طول زمان و از طریق تجربه، گفتوگو و تأمل اخلاقی شکل میگیرد. این دیدگاه، گفتوگو را به یک ابزار عملی برای قضاوت اخلاقی بدل میکند؛ نه صرفاً برای کشف حقیقت، بلکه برای انتخابِ بهترین راهِ عمل در زندگی.
ارسطو، اخلاق را نه مجموعهای از قوانین خشک، بلکه فرآیندی زنده برای شکوفایی انسان تعریف میکند؛ فرآیندی که از دل زندگی واقعی، تعامل اجتماعی و پرورش فضیلتها برمیخیزد. میراث اخلاقی او، با تأکید بر تعادل، خرد و نقش جامعه در شکلگیری شخصیت اخلاقی، تا امروز در مباحث فلسفی، روانشناسی اخلاق و آموزش مدنی حضور پررنگ دارد. گفتوگو، در اندیشه ارسطویی، نه فقط راهی برای اندیشیدن، بلکه روشی برای زیستن است.
#ارسطو #اخلاق #فلسفه #گفتگو #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
ایمانوئل کانت و اخلاق وظیفهمحور: صداقت به مثابه قانون جهانی
ایمانوئل کانت، یکی از ستونهای فلسفه مدرن و از تأثیرگذارترین متفکران اخلاق در غرب است که با نظریه اخلاقیِ وظیفهمحورش (Deontological Ethics)، نگاهی نو به چیستی و بنیادهای اخلاق ارائه داد. برخلاف ارسطو که اخلاق را در پرورش فضیلت و هدف نهایی انسان میدید، کانت معتقد بود که اخلاق بر پایه قانونی عقلانی و جهانشمول استوار است؛ قانونی که باید بدون توجه به نتیجه عمل، تنها از سر وظیفه و احترام به اصل اخلاقی انجام شود. او عقل را منبع نهایی اخلاق میدانست، نه احساس یا پیامد.
در فلسفه اخلاق کانت، اصل بنیادین «امری قطعی» (Categorical Imperative) است. مهمترین صورت این اصل چنین میگوید: «چنان رفتار کن که گویی قاعده عملت میتواند قانون عام طبیعت شود.» این یعنی فرد باید تنها بر اساس اصولی عمل کند که بتواند آنها را بهعنوان قوانینی همگانی برای همه انسانها بپذیرد. در این چارچوب، اخلاق از درون عقل عملی انسان برمیخیزد و گفتوگو درباره آن نیز باید در سطح عقلانی، جهانی و بدون استثناء صورت گیرد.
کانت جایگاه ویژهای برای کرامت انسانی قائل است. در یکی از فرمهای دیگر اصل اخلاقیاش، او میگوید: «هرگز با انسانها، چه خودت و چه دیگران، صرفاً بهعنوان وسیله رفتار نکن، بلکه همواره بهعنوان هدف نیز رفتار کن.» این دیدگاه، پایهای برای بسیاری از آموزههای حقوق بشر مدرن و گفتوگوی اخلاقی در دنیای معاصر شده است. گفتوگو نزد کانت نه برای سازش یا مصلحتاندیشی، بلکه برای کشف اصولی است که عقلِ مشترک انسانی میتواند آنها را تأیید کند.
میراث اخلاقی کانت، تأکیدی است بر استقلال انسان، آزادی اراده، و مسئولیت اخلاقی. او اخلاق را همچون قانونگذاری خودآیین در درون عقل میدید که نیازمند صداقت، قاطعیت و احترام به دیگران است. این نگاه، فضای گفتوگوی اخلاقی را از سطح فردی به سطح جهانی ارتقا میدهد و هنوز هم الهامبخش نظریهپردازان عدالت، سیاستمداران مسئول و فعالان حقوق بشر در سراسر دنیاست.
#کانت #اخلاق #فلسفه #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
ایمانوئل کانت و اخلاق وظیفهمحور: صداقت به مثابه قانون جهانی
ایمانوئل کانت، یکی از ستونهای فلسفه مدرن و از تأثیرگذارترین متفکران اخلاق در غرب است که با نظریه اخلاقیِ وظیفهمحورش (Deontological Ethics)، نگاهی نو به چیستی و بنیادهای اخلاق ارائه داد. برخلاف ارسطو که اخلاق را در پرورش فضیلت و هدف نهایی انسان میدید، کانت معتقد بود که اخلاق بر پایه قانونی عقلانی و جهانشمول استوار است؛ قانونی که باید بدون توجه به نتیجه عمل، تنها از سر وظیفه و احترام به اصل اخلاقی انجام شود. او عقل را منبع نهایی اخلاق میدانست، نه احساس یا پیامد.
در فلسفه اخلاق کانت، اصل بنیادین «امری قطعی» (Categorical Imperative) است. مهمترین صورت این اصل چنین میگوید: «چنان رفتار کن که گویی قاعده عملت میتواند قانون عام طبیعت شود.» این یعنی فرد باید تنها بر اساس اصولی عمل کند که بتواند آنها را بهعنوان قوانینی همگانی برای همه انسانها بپذیرد. در این چارچوب، اخلاق از درون عقل عملی انسان برمیخیزد و گفتوگو درباره آن نیز باید در سطح عقلانی، جهانی و بدون استثناء صورت گیرد.
کانت جایگاه ویژهای برای کرامت انسانی قائل است. در یکی از فرمهای دیگر اصل اخلاقیاش، او میگوید: «هرگز با انسانها، چه خودت و چه دیگران، صرفاً بهعنوان وسیله رفتار نکن، بلکه همواره بهعنوان هدف نیز رفتار کن.» این دیدگاه، پایهای برای بسیاری از آموزههای حقوق بشر مدرن و گفتوگوی اخلاقی در دنیای معاصر شده است. گفتوگو نزد کانت نه برای سازش یا مصلحتاندیشی، بلکه برای کشف اصولی است که عقلِ مشترک انسانی میتواند آنها را تأیید کند.
میراث اخلاقی کانت، تأکیدی است بر استقلال انسان، آزادی اراده، و مسئولیت اخلاقی. او اخلاق را همچون قانونگذاری خودآیین در درون عقل میدید که نیازمند صداقت، قاطعیت و احترام به دیگران است. این نگاه، فضای گفتوگوی اخلاقی را از سطح فردی به سطح جهانی ارتقا میدهد و هنوز هم الهامبخش نظریهپردازان عدالت، سیاستمداران مسئول و فعالان حقوق بشر در سراسر دنیاست.
#کانت #اخلاق #فلسفه #رواداری #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
هانس-گئورگ گادامر، فیلسوف آلمانی و از چهرههای برجستهی هرمنوتیک فلسفی، نقش بنیادینی در بازاندیشیِ مفهوم گفتوگو در عرصهی فهم و اخلاق ایفا کرد. او با اثر مهم خود «حقیقت و روش» (Wahrheit und Methode)، سنت فهم متون، فرهنگ و تجربه انسانی را از تفسیر صرف به یک رخداد گفتوگومحور بدل ساخت. برای گادامر، فهم نه انتقال یکسویه معنا، بلکه فرآیندی زنده، باز و دیالوگمحور است که میان افقهای متفاوت شکل میگیرد.
گادامر باور داشت که ما همواره درون یک سنت زبانی، تاریخی و فرهنگی زندگی میکنیم و فهمیدن، یعنی گفتوگو کردن با این سنتها. از دید او، گفتوگو تنها ابزار انتقال اطلاعات نیست، بلکه رخدادی است که در آن سوژه و ابژه به تعامل و تأثیر متقابل میرسند. این دیدگاه، فهم را از یک فرآیند مکانیکی یا نسبیگرایانه، به حرکتی پویا و اخلاقی تبدیل میکند؛ حرکتی که مستلزم گشودگی، احترام به دیگری و پذیرش پیشداوریهای سازنده است.
گفتوگو در هرمنوتیک گادامر، بیش از یک روش، نوعی رویکرد به جهان است: رویکردی که در آن هیچکس صاحب حقیقت مطلق نیست و معنا در فضای اشتراک افقها پدید میآید. این نگاه، بهویژه در عرصه اخلاق، سیاست، دین و تفاهم بینفرهنگی اهمیت مییابد؛ جایی که پیشفرضها، هویتها و زبانهای گوناگون به مواجههای سازنده نیاز دارند. گفتوگوی واقعی نزد گادامر، مستلزم آمادگی برای تغییر خود در مواجهه با دیگری است.
میراث گادامر، بازاندیشی در نسبت میان فهم، زبان و دیگری است؛ رویکردی که اخلاق گفتوگو را نه تنها برای تفسیر متن، بلکه برای همزیستی انسانی ضروری میداند. او ما را دعوت میکند به شنیدن، به باز بودن در برابر تجربههای متفاوت، و به مشارکت در گفتوگویی که نه پایان دارد و نه صاحب مطلق. به تعبیر او، حقیقت در گفتوگو ظهور میکند، نه بیرون از آن.
#گادامر #گئورگ_گادامر #فهم #اخلاق #هرمنوتیک #هرمنوتیک_مدرن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
هانس-گئورگ گادامر، فیلسوف آلمانی و از چهرههای برجستهی هرمنوتیک فلسفی، نقش بنیادینی در بازاندیشیِ مفهوم گفتوگو در عرصهی فهم و اخلاق ایفا کرد. او با اثر مهم خود «حقیقت و روش» (Wahrheit und Methode)، سنت فهم متون، فرهنگ و تجربه انسانی را از تفسیر صرف به یک رخداد گفتوگومحور بدل ساخت. برای گادامر، فهم نه انتقال یکسویه معنا، بلکه فرآیندی زنده، باز و دیالوگمحور است که میان افقهای متفاوت شکل میگیرد.
گادامر باور داشت که ما همواره درون یک سنت زبانی، تاریخی و فرهنگی زندگی میکنیم و فهمیدن، یعنی گفتوگو کردن با این سنتها. از دید او، گفتوگو تنها ابزار انتقال اطلاعات نیست، بلکه رخدادی است که در آن سوژه و ابژه به تعامل و تأثیر متقابل میرسند. این دیدگاه، فهم را از یک فرآیند مکانیکی یا نسبیگرایانه، به حرکتی پویا و اخلاقی تبدیل میکند؛ حرکتی که مستلزم گشودگی، احترام به دیگری و پذیرش پیشداوریهای سازنده است.
گفتوگو در هرمنوتیک گادامر، بیش از یک روش، نوعی رویکرد به جهان است: رویکردی که در آن هیچکس صاحب حقیقت مطلق نیست و معنا در فضای اشتراک افقها پدید میآید. این نگاه، بهویژه در عرصه اخلاق، سیاست، دین و تفاهم بینفرهنگی اهمیت مییابد؛ جایی که پیشفرضها، هویتها و زبانهای گوناگون به مواجههای سازنده نیاز دارند. گفتوگوی واقعی نزد گادامر، مستلزم آمادگی برای تغییر خود در مواجهه با دیگری است.
میراث گادامر، بازاندیشی در نسبت میان فهم، زبان و دیگری است؛ رویکردی که اخلاق گفتوگو را نه تنها برای تفسیر متن، بلکه برای همزیستی انسانی ضروری میداند. او ما را دعوت میکند به شنیدن، به باز بودن در برابر تجربههای متفاوت، و به مشارکت در گفتوگویی که نه پایان دارد و نه صاحب مطلق. به تعبیر او، حقیقت در گفتوگو ظهور میکند، نه بیرون از آن.
#گادامر #گئورگ_گادامر #فهم #اخلاق #هرمنوتیک #هرمنوتیک_مدرن #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
Forwarded from گفتوشنود
فاطمه سپهری، ترجمان عینی مدرنیته و اخلاق
✍️ عزیز قاسمزاده
فاطمه سپهری در روزگار بیاخلاقیها و بیمرامیها میتواند الگو باشد برای زیستی مدرن و اخلاقمحور، از آن رو که روح مدرنیته را در عمل یافته و عمل او توانسته مبنای نظر او باشد. بسیاری از نظر به عمل میرسند و بسیاری هم عمری در تعارض میان عمل و نظر در رفتوآمدند. بسیاری میخواهند همرنگ جماعت شوند تا از قافله عقب نمانند.
فاطمه سپهری زنی است مسلمان با حجابی تمام و همیشگی، و آن هم با چادر که نوع ماکسیمالیستی حجاب اسلامی است. اما او با همین پوشش حداکثری توانسته تمامقد از حقوق تمامعیار انسانها دفاع کند. بهگونهای که توانسته حتی دینگریزان و دینستیزان را هم که مدام در چالشی همیشگی با هر گونه اصناف دینورزی از سنتی تا مدرن هستند، با رفتار و سلوکش جذب کند و برای این عده نیز پذیرندگی و مقبولیت داشته باشد.
او بهرغم اعتراض بلند به حجاب اجباری، هرگز از مسلمانی و حجاب خود شرمنده نشده است. درک او از حقوق بشر را برای انسان مدرن امروزی باید آنجا به نیکویی دریافت که انسان بماهو انسان را فارغ از رنگ و نژاد و ایدئولوژی و مذهب، دارای حقوق ذاتی میداند که هیچکس نمیتواند و نباید او را از آن محروم کند.
فاطمه سپهری در واقع عصاره و چکیدهی درک عمیق مدرنیته در باب انسان در جامعهی ایرانی است. عدم نگاه آنتاگونیستی او به تفکرات مختلف و متعارض موجود و حتی مخالف ایدهاش، و باور عمیق و درونیاش به اینگونه نگریستن و زیستن، از او شخصیتی مسالمتخو، صلحطلب و اخلاقمدار ساخته است.
به همان نسبت که دربارهی شیوهی حکمرانی در ایران بارها فریاد زده است، اما دربارهی خودش و بیماریاش و محرومیتهایش در زندان، هرگز سخنی نگفته است. کسانی ممکن است با طرز فکر او مخالف باشند، اما هرگز نمیتوانند مدعی شوند او شیوهی سلوک فکری خود را به دیگران تحمیل کرده است یا اینکه در دفاع از حقوق سیاسی دیگران به پرچم سیاسی و فکری آنها نظر میکند و یا دست به گعدهسازی سیاسی زده است.
سپهری زنی است که شجاعت را در کنار صداقت توأمان دارد. این دو صفت در جامعهی استبدادی گوهری نایاب هستند که بهرهمندی از هر کدام میتواند یک نقطهی قوت برای فرد محسوب شود، اما اینکه بتوان این هر دو فضیلت را در کنار رواداری و آنچه برای خود میخواهی برای غیر هم بخواهی، جمعآوری، در معدود انسانها یافت میشود.
فاطمه سپهری یکی از آن گوهرهای ناب انسانی سرزمین ماست که از این فضایل، گنجی شایگان در انبان دارد. دردناک است که جای زنان و مردان آزاده و خیرخواه و حقگو که از درد و رنج و شکنج مردم سرزمین خود در عذابند، زندان و محرومیت باشد.
بهرغم درهم شکستن جدول ارزشها و خرابیهای ممتد، باید به زبان فرخی یزدی متوسل شویم و آرزوی آزادی و عدل را فغان برآوریم:
به زندان قفس مرغ دلم چون شاد میگردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد میگردد
تپیدنهای دلها ناله شد آهستهآهسته
رساتر گر شود این نالهها فریاد میگردد
شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کجروش تا کی
به کام این جفاجو با همه بیداد میگردد
دلم از این خرابیها بود خوش زانکه میدانم
خرابی چونکه از حد بگذرد آباد میگردد
به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن ز آن رو
که بنیان جفا و جور بیبنیاد میگردد
#فاطمه_سپهری #حجاب #مدرنیته #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402
✍️ عزیز قاسمزاده
فاطمه سپهری در روزگار بیاخلاقیها و بیمرامیها میتواند الگو باشد برای زیستی مدرن و اخلاقمحور، از آن رو که روح مدرنیته را در عمل یافته و عمل او توانسته مبنای نظر او باشد. بسیاری از نظر به عمل میرسند و بسیاری هم عمری در تعارض میان عمل و نظر در رفتوآمدند. بسیاری میخواهند همرنگ جماعت شوند تا از قافله عقب نمانند.
فاطمه سپهری زنی است مسلمان با حجابی تمام و همیشگی، و آن هم با چادر که نوع ماکسیمالیستی حجاب اسلامی است. اما او با همین پوشش حداکثری توانسته تمامقد از حقوق تمامعیار انسانها دفاع کند. بهگونهای که توانسته حتی دینگریزان و دینستیزان را هم که مدام در چالشی همیشگی با هر گونه اصناف دینورزی از سنتی تا مدرن هستند، با رفتار و سلوکش جذب کند و برای این عده نیز پذیرندگی و مقبولیت داشته باشد.
او بهرغم اعتراض بلند به حجاب اجباری، هرگز از مسلمانی و حجاب خود شرمنده نشده است. درک او از حقوق بشر را برای انسان مدرن امروزی باید آنجا به نیکویی دریافت که انسان بماهو انسان را فارغ از رنگ و نژاد و ایدئولوژی و مذهب، دارای حقوق ذاتی میداند که هیچکس نمیتواند و نباید او را از آن محروم کند.
فاطمه سپهری در واقع عصاره و چکیدهی درک عمیق مدرنیته در باب انسان در جامعهی ایرانی است. عدم نگاه آنتاگونیستی او به تفکرات مختلف و متعارض موجود و حتی مخالف ایدهاش، و باور عمیق و درونیاش به اینگونه نگریستن و زیستن، از او شخصیتی مسالمتخو، صلحطلب و اخلاقمدار ساخته است.
به همان نسبت که دربارهی شیوهی حکمرانی در ایران بارها فریاد زده است، اما دربارهی خودش و بیماریاش و محرومیتهایش در زندان، هرگز سخنی نگفته است. کسانی ممکن است با طرز فکر او مخالف باشند، اما هرگز نمیتوانند مدعی شوند او شیوهی سلوک فکری خود را به دیگران تحمیل کرده است یا اینکه در دفاع از حقوق سیاسی دیگران به پرچم سیاسی و فکری آنها نظر میکند و یا دست به گعدهسازی سیاسی زده است.
سپهری زنی است که شجاعت را در کنار صداقت توأمان دارد. این دو صفت در جامعهی استبدادی گوهری نایاب هستند که بهرهمندی از هر کدام میتواند یک نقطهی قوت برای فرد محسوب شود، اما اینکه بتوان این هر دو فضیلت را در کنار رواداری و آنچه برای خود میخواهی برای غیر هم بخواهی، جمعآوری، در معدود انسانها یافت میشود.
فاطمه سپهری یکی از آن گوهرهای ناب انسانی سرزمین ماست که از این فضایل، گنجی شایگان در انبان دارد. دردناک است که جای زنان و مردان آزاده و خیرخواه و حقگو که از درد و رنج و شکنج مردم سرزمین خود در عذابند، زندان و محرومیت باشد.
بهرغم درهم شکستن جدول ارزشها و خرابیهای ممتد، باید به زبان فرخی یزدی متوسل شویم و آرزوی آزادی و عدل را فغان برآوریم:
به زندان قفس مرغ دلم چون شاد میگردد
مگر روزی که از این بند غم آزاد میگردد
تپیدنهای دلها ناله شد آهستهآهسته
رساتر گر شود این نالهها فریاد میگردد
شدم چون چرخ سرگردان که چرخ کجروش تا کی
به کام این جفاجو با همه بیداد میگردد
دلم از این خرابیها بود خوش زانکه میدانم
خرابی چونکه از حد بگذرد آباد میگردد
به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن ز آن رو
که بنیان جفا و جور بیبنیاد میگردد
#فاطمه_سپهری #حجاب #مدرنیته #اخلاق #گفتگو_توانا
@Dialogue1402