در گزارشهای روایت قتل او آمده است که پرستار خطاب به مادر میگوید : فرزندت را با لباس فرم مدرسه به سردخانه بردند.
محمد داستانخواه ۲۵ آبان سال ۹۸ درحالی که از مدرسه به خانه بازمیگشت، در شهرک صدرای شیراز با شلیک گلوله به قلبش کشته شد.
مادر محمد درباره نحوه کشته شدن محمد این طور میگوید: «۱۵ سال زحمت کشیدم و بچهام را ناحق کشتند.»
او میافزاید: «۲۵ آبان، در اوج اعتراضات آبان ۹۸، محمد که شیفت بعدازظهر بود، به مدرسه رفت، عصر به ساعت چهار عصر، وقتی همه بچهها از مدرسه به خانه برگشتند، محمد به خانه نیامد، با مدرسه تماس گرفتم، و مدیر مدرسه گفت بچهها را راهی خانه کردهام، شروع کردیم دنبال بچه گشتن، در بیمارستان وقتی پرستاری صدای گریهها و مویههای من را شنید، گفت: مشخصات بچهات را بگو، و من وقتی تعریف کردم، پرستار گفت که خانم خودم بچت را در سردخانه گذاشتهام.»
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤3🔥1🕊1
آزاده روز ۲۵ آبان سال ۱۳۹۸، حدود ساعت شش بعد از ظهر، همراه پسردایی، دختردایی و یکی از دوستانش به منزل دخترداییاش میرفت که با تجمع اعتراضی مردم در فردیس کرج روبرو شد.
او درحالیکه از فلکهٔ سوم به سمت فلکهٔ پنجم فردیس در حرکت بود، از ناحیهٔ حنجره هدف گلولهٔ مستقیم قرار گرفت، همراهان آزاده ابتدا با اورژانس تماس گرفتند اما پاسخی دریافت نکردند. پس از آن با کمک یکی از شهروندان، او را ابتدا به یک درمانگاه رساندند اما از پذیرش او خودداری شد. سپس او را به بیمارستان شهید بهشتی منتقل کردند اما او قبل از رسیدن به بیمارستان جانباخته بود.
پیکر #آزاده_ضربی در بهشت سکینهٔ کمالآباد در حالی به خاک سپرده شد که نیروهای امنیتی در ابتدا از تحویل پیکر او به خانواده ممانعت میکردند اما با گذشت ۹ روز و با پادرمیانی یکی از آشنایان، جسد او از پزشکی قانونی شهریار تحویل گرفته شد.
از آنها تعهد گرفتند تا مراسم خاکسپاری مختصر و بیسر و صدا برگزار شود.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🕊4❤1🔥1
آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت،کافهای هم به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافهاش را تعطیل کند.
چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک میکند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.
#آرمان_عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراضها و کشتار مردم بیتفاوت نبود و مرتب در اعتراضها شرکت میکرد. او ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در مراسم سالگرد #آبان_خونین_۹۸ مرودشت استان فارس گلوله خورد.
«آن شب آرمان در اعتراضها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمهاش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان میرسید زنده میماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمهاش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با اینحال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»
مرودشت شهر کوچکی در استان فارس است. فشارهای امنیتی بر خانواده آرمان عمادی به دلیل فضای بسته و کوچک شهر از همان اول زیاد بود.
منبع نزدیک به خانواده میگوید: « حکومت خیلی تلاش کرد نام آرمان جایی درز نکند تا مبادا دستشان رو شود و شهر به هم بریزد. اما موفق نشدند.
پیکر آرمان را اول تحویل نمیدادند. از خانواده خواستند بگویند که آرمان بسیجی بوده و وعده دادند که برایش مراسم باشکوه خواهند گرفت. خانواده زیر بار نرفتند. بعد از چند روز که فشار عصبی زیادی به خانواده وارد کردند پیکر او را تحویل دادند.»
با وجود همه فشارها مراسم خاکسپاری، هفتم و چهلم آرمان عمادی به تظاهرات بزرگ ضد حکومتی تبدیل شد. ولی فشارها بر خانواده او هنوز ادامه دارد.
نزدیکان آرمان عمادی میگویند ماموران امنیتی همان روزی که به او شلیک کردند ماموران تمام مغازه دارهای محل را تهدید کردند که همه فیلمهای دوربینهای مدار بسته را پاک کنند.
#علیه_فراموشی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤5🔥1🕊1
اسماعیل عرب احمدی متولد ۶ اردیبهشت ۷۰ در یافت آباد تهران است.
با شروع اعتراضات سراسری #آبان_خونین_۹۸ او که در یافت آباد سکونت داشت همراه دوستانش به خیابان پیوست.
یکشبنه ۲۶ آبان ۹۸ توسط تک تیراندازهای جمهوری اسلامی مورد هدف قرار گرفت.
دوستانش دیده بودند، گلوله سینه اسماعیل را شکافته و از پشت او خارج شد، پیکر اسماعیل را از همان خیابان دزدیدند، خانوادهاش یکماه در پی پیکر بودند، همه اظهار بیاطلاعی میکنند تا اینکه یکماه بعد به آنها میگویند او را در بهشت زهرا به خاک سپردهاند.
مزار #اسماعیل_عرب_احمدی در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۳۷ میباشد، او از گمنامان آبان است…
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
با شروع اعتراضات سراسری #آبان_خونین_۹۸ او که در یافت آباد سکونت داشت همراه دوستانش به خیابان پیوست.
یکشبنه ۲۶ آبان ۹۸ توسط تک تیراندازهای جمهوری اسلامی مورد هدف قرار گرفت.
دوستانش دیده بودند، گلوله سینه اسماعیل را شکافته و از پشت او خارج شد، پیکر اسماعیل را از همان خیابان دزدیدند، خانوادهاش یکماه در پی پیکر بودند، همه اظهار بیاطلاعی میکنند تا اینکه یکماه بعد به آنها میگویند او را در بهشت زهرا به خاک سپردهاند.
مزار #اسماعیل_عرب_احمدی در بهشت زهرای تهران قطعه ۲۳۷ میباشد، او از گمنامان آبان است…
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤4👍1🔥1
اکبر لنگری متولد ۲۶ فروردین ۷۵ و اهل بجنورد و ساکن کرج بود
تحصیلاتش پیش دانشگاهی در رشته تجربی بود و در فروشگاه ابزار کابینت و کارگاه کابینت سازی کار میکرد.
در جریان اعتراضات سراسری #آبان_خونین_۹۸ با اصابت گلوله به سرش توسط قاتلان بسیجی در سرآسیاب فردیس کرج جان خود را از دست داد.
دو روز بعد از سپاه سیدالشهدا استان البرز خانواده را میخواهند و همانجا اطلاع میدهند پسرشان کشته شده و برای تحویل پیکرش باید پول گلوله را بدهند، ۶۰ میلیون تومان را که گرفتند در پادگان پیکر اکبر را تحویل میدهند و تعهد میگیرند که اورا همین امشب و بدون اطلاع به کسی به خاک بسپارند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
تحصیلاتش پیش دانشگاهی در رشته تجربی بود و در فروشگاه ابزار کابینت و کارگاه کابینت سازی کار میکرد.
در جریان اعتراضات سراسری #آبان_خونین_۹۸ با اصابت گلوله به سرش توسط قاتلان بسیجی در سرآسیاب فردیس کرج جان خود را از دست داد.
دو روز بعد از سپاه سیدالشهدا استان البرز خانواده را میخواهند و همانجا اطلاع میدهند پسرشان کشته شده و برای تحویل پیکرش باید پول گلوله را بدهند، ۶۰ میلیون تومان را که گرفتند در پادگان پیکر اکبر را تحویل میدهند و تعهد میگیرند که اورا همین امشب و بدون اطلاع به کسی به خاک بسپارند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
عرفان، یکشنبه، ۲۶ آبان ۹۸ بر اثر اصابت سه گلوله به گلو و گردن و سرش در #آبان_خونین_۹۸ جان باخت.
بیمارستان جنازهاش را تحویل نیروهای امنیتی داد ودر حضور آنها عرفان به خاک سپرده سد.
نیروهای امنیتی خانواده عرفان فائقی را تهدید کردند که در صورت اطلاع رسانی، نبش قبر کرده و جنازه فرزندشان را خواهند برد.
عرفان فائقی ۲۱ سال داشت و در هنگام بازگشت از محل کار مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
«عرفان جوشکار و نان آور خانواده بود و از سر کار برمیگشت. او در #چهاردانگه به همراه برادر و دوستانش در خودرو بود که حدودا ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه شب یک لحظه از ماشین پیاده میشوند ببینند چه خبر است و همان یک لحظه هم سه گلوله بر سروصورتش مینشیند.»
چهاردانگه در جنوب غربی تهران قرار دارد و محل کار #عرفان_فائقی در این منطقه است همچنین محل سکونت او نزدیک به این منطقه است.
«عرفان که گلوله خورد دوستانش بلافاصله سوار ماشین کرده و بردهاند بیمارستان و الان به شدت پشیمان هستند که ای کاش نمیبردیم بیمارستان و میبردیم خانه. چون بیمارستان تنها پیکر را تحویل گرفت و تحویل نیروهای امنیتی داده بود.
در حالیکه گلوله که به سر وگردنش خورده بود عرفان تمام کرده بود فقط یک لحظه به برادر ۱۲ سالهاش گفته بود که مراقب مامان باش و تمام.»
خانواده عرفان فائقی چهار روز بعد و در روز ۳۰ آبان ۹۸ جنازه فرزندشان را از پزشکی قانونی تهران تحویل میگیرند. یکی از بستگان او به کمپین گفت: «میگفتند باید در بهشت زهرا دفن شود و هیچ کسی هم حق ندارد در تشییع جنازه باشد. یکی مادرش خیلی بی قراری میکرده و بالاخره با پیگیری یکی از فامیلهای او که کمی آدم بانفوذی است بعد از ۴ روز پیگیری جنازه عرفان را تحویل میدهند و خانواده در یک فضای کاملا امنیتی در یک امامزادهای در جنوب غربی تهران به اسم امامزاده زید دفن میکنند.»
«ابتدا گفته بودند که ۵۰ میلیون تومان برای تحویل جنازه میگیرند اما در نهایت هیچ پولی نگرفتند اما از خانواده تعهد گرفتهاند که هیچ گونه اطلاعرسانی نباید انجام شود. تهدید کردهاند که اگر بفهمیم اطلاعرسانی کردید میآییم نبش قبر میکنیم و جنازه عرفان را بر میداریم. برادرش که آن زمان ۱۲ سال داشت از آن زمان به بعد دجار مشکلات روحی روانی شده است عرفان در آغوش او جان داده و قبل از جان دادن، مادرش را به او سپرده است.»
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
بیمارستان جنازهاش را تحویل نیروهای امنیتی داد ودر حضور آنها عرفان به خاک سپرده سد.
نیروهای امنیتی خانواده عرفان فائقی را تهدید کردند که در صورت اطلاع رسانی، نبش قبر کرده و جنازه فرزندشان را خواهند برد.
عرفان فائقی ۲۱ سال داشت و در هنگام بازگشت از محل کار مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
«عرفان جوشکار و نان آور خانواده بود و از سر کار برمیگشت. او در #چهاردانگه به همراه برادر و دوستانش در خودرو بود که حدودا ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه شب یک لحظه از ماشین پیاده میشوند ببینند چه خبر است و همان یک لحظه هم سه گلوله بر سروصورتش مینشیند.»
چهاردانگه در جنوب غربی تهران قرار دارد و محل کار #عرفان_فائقی در این منطقه است همچنین محل سکونت او نزدیک به این منطقه است.
«عرفان که گلوله خورد دوستانش بلافاصله سوار ماشین کرده و بردهاند بیمارستان و الان به شدت پشیمان هستند که ای کاش نمیبردیم بیمارستان و میبردیم خانه. چون بیمارستان تنها پیکر را تحویل گرفت و تحویل نیروهای امنیتی داده بود.
در حالیکه گلوله که به سر وگردنش خورده بود عرفان تمام کرده بود فقط یک لحظه به برادر ۱۲ سالهاش گفته بود که مراقب مامان باش و تمام.»
خانواده عرفان فائقی چهار روز بعد و در روز ۳۰ آبان ۹۸ جنازه فرزندشان را از پزشکی قانونی تهران تحویل میگیرند. یکی از بستگان او به کمپین گفت: «میگفتند باید در بهشت زهرا دفن شود و هیچ کسی هم حق ندارد در تشییع جنازه باشد. یکی مادرش خیلی بی قراری میکرده و بالاخره با پیگیری یکی از فامیلهای او که کمی آدم بانفوذی است بعد از ۴ روز پیگیری جنازه عرفان را تحویل میدهند و خانواده در یک فضای کاملا امنیتی در یک امامزادهای در جنوب غربی تهران به اسم امامزاده زید دفن میکنند.»
«ابتدا گفته بودند که ۵۰ میلیون تومان برای تحویل جنازه میگیرند اما در نهایت هیچ پولی نگرفتند اما از خانواده تعهد گرفتهاند که هیچ گونه اطلاعرسانی نباید انجام شود. تهدید کردهاند که اگر بفهمیم اطلاعرسانی کردید میآییم نبش قبر میکنیم و جنازه عرفان را بر میداریم. برادرش که آن زمان ۱۲ سال داشت از آن زمان به بعد دجار مشکلات روحی روانی شده است عرفان در آغوش او جان داده و قبل از جان دادن، مادرش را به او سپرده است.»
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
پویا بختیاری ۲۷ساله اهل کرج و ساکن مهرشهر بود
فارغالتحصیل رشتهٔ مهندسی برق بود و یک کارگاه کوچک را که متعلق به خانواده بود، مدیریت میکرد.
او قصد مهاجرت به کانادا را در سر داشت و به خوشنویسی، شعر و تاریخ ایران علاقهمند بود.
در جریان قیام #آبان_خونین_۹۸ ، همراه با خانوادهاش به اعتراضات مردمی پیوست.
#پویا_بختیاری روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ویدئوهایی از اعتراضات آن روز و شب را فیلمبرداری کرد. این ویدئوها که پس از کشتهشدن وی از تلفن همراه شخصیاش استخراج و منتشر شدند، جریان اعتراضات کرج را نشان میدهند.
پویا در یک قسمت از صحبتهایش روی تصاویر اعتراضات میگوید: «من هم پسر کسی هستم، آمدم اینجا جان خودم را به خطر انداختم. مادرها، پدرها، شما هم بگویید بچههایتان بیایند بیرون….دم همهٔ مردم گرم! مردم عزیز، این فرصت را از دست ندهید. یکبار برای همیشه این رژیم تبهکار و فاسد را که چهل ساله مردم کشور عزیز ایران را بدبخت کرده است، برای یکبار و همیشه از بین ببریم. »
پیکر پویا بختیاری در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در بهشت سکینهٔ کرج، در قطعه ۲۶، ردیف ۱۳، شماره ۵۲ به خاک سپرده شد.
مادر و پدر پویا بختیاری به جرم #دادخواهی محبوس و در زندان هستند
پویا بختیاری متولد ۱۹ شهریور ۱۳۷۱ بود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
فارغالتحصیل رشتهٔ مهندسی برق بود و یک کارگاه کوچک را که متعلق به خانواده بود، مدیریت میکرد.
او قصد مهاجرت به کانادا را در سر داشت و به خوشنویسی، شعر و تاریخ ایران علاقهمند بود.
در جریان قیام #آبان_خونین_۹۸ ، همراه با خانوادهاش به اعتراضات مردمی پیوست.
#پویا_بختیاری روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ویدئوهایی از اعتراضات آن روز و شب را فیلمبرداری کرد. این ویدئوها که پس از کشتهشدن وی از تلفن همراه شخصیاش استخراج و منتشر شدند، جریان اعتراضات کرج را نشان میدهند.
پویا در یک قسمت از صحبتهایش روی تصاویر اعتراضات میگوید: «من هم پسر کسی هستم، آمدم اینجا جان خودم را به خطر انداختم. مادرها، پدرها، شما هم بگویید بچههایتان بیایند بیرون….دم همهٔ مردم گرم! مردم عزیز، این فرصت را از دست ندهید. یکبار برای همیشه این رژیم تبهکار و فاسد را که چهل ساله مردم کشور عزیز ایران را بدبخت کرده است، برای یکبار و همیشه از بین ببریم. »
پیکر پویا بختیاری در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در بهشت سکینهٔ کرج، در قطعه ۲۶، ردیف ۱۳، شماره ۵۲ به خاک سپرده شد.
مادر و پدر پویا بختیاری به جرم #دادخواهی محبوس و در زندان هستند
پویا بختیاری متولد ۱۹ شهریور ۱۳۷۱ بود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤4🔥1
حسین قدمی ۳۰ساله، تراشکار اهل فردیس کرج و از اولین مظلوم کشته شده تعمدی در آبان است.
او که در اعتراضات سراسری #آبان_خونین شرکت کرده بود ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۹:۳۰ در فردیس مورد اصابت دو گلوله پاسداران تروریستی از ناحیه پا و شکم قرار گرفت،دوستانش او را به «بیمارستان به آفرین» منتقل کردند اما بیمارستانها در آن روز از نیروهای امنیتی دستور داشتند از پذیرش افرادی که با گلوله زخمی و مجروح شدهاند خودداری کنند ، انتظامات بیمارستان وقتی خونریزی حسین را میبینند و متوجه میشوند در اعتراضات گلوله خورده آنها را به بیمارستان راه نمیدهند، دوستان حسین وقتی امتناع بیمارستان از پذیرش را دیدند تقاضای باند و پانسمان میکنند، نگهبان باز امتناع میکند که در همین لحظات (حوالی ساعت ۱۲) #حسین_قدمی به دلیل شدت خونریزی در مقابل بیمارستان جان باخت.
درست در همین ساعات (حوالی ۱۳ تا ۱۴ ) #آزاده_ضربی نیز باز در همان کرج گلوله میخورد، همراهانش به اورژانس خبر میدهند اما اورژانس نمیآید و او نیز پس از امتناع اورژانس کرج در خیابان جان میسپارد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او که در اعتراضات سراسری #آبان_خونین شرکت کرده بود ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۹:۳۰ در فردیس مورد اصابت دو گلوله پاسداران تروریستی از ناحیه پا و شکم قرار گرفت،دوستانش او را به «بیمارستان به آفرین» منتقل کردند اما بیمارستانها در آن روز از نیروهای امنیتی دستور داشتند از پذیرش افرادی که با گلوله زخمی و مجروح شدهاند خودداری کنند ، انتظامات بیمارستان وقتی خونریزی حسین را میبینند و متوجه میشوند در اعتراضات گلوله خورده آنها را به بیمارستان راه نمیدهند، دوستان حسین وقتی امتناع بیمارستان از پذیرش را دیدند تقاضای باند و پانسمان میکنند، نگهبان باز امتناع میکند که در همین لحظات (حوالی ساعت ۱۲) #حسین_قدمی به دلیل شدت خونریزی در مقابل بیمارستان جان باخت.
درست در همین ساعات (حوالی ۱۳ تا ۱۴ ) #آزاده_ضربی نیز باز در همان کرج گلوله میخورد، همراهانش به اورژانس خبر میدهند اما اورژانس نمیآید و او نیز پس از امتناع اورژانس کرج در خیابان جان میسپارد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
آزاده ضربی اولین زن کشته شده #آبان_خونین_۹۸ است.
آزاده روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸، حدود ساعت یک بعد از ظهر، همراه پسردایی، دختردایی و یکی از دوستانش به منزل دخترداییاش میرفت که با تجمع اعتراضی مردم در فردیس کرج روبرو شد.
او در حوالی ۱۳ تا ۱۴ در حالیکه از فلکهٔ سوم به سمت فلکهٔ پنجم فردیس در حرکت بود، از ناحیهٔ صورت و حنجره هدف گلولهٔ مستقیم تکتیراندازانقرار گرفت، همراهان آزاده ابتدا با اورژانس تماس گرفتند اما پاسخی دریافت نکردند.
پس از آن با کمک یکی از شهروندان، او را ابتدا به یک درمانگاه رساندند اما از پذیرش او خودداری شد، سپس او را به بیمارستان شهید بهشتی منتقل کردند اما او قبل از رسیدن به بیمارستان جانباخته بود.
پیکر #آزاده_ضربی در بهشت سکینهٔ کمالآباد جایی دور افتاده از محل زندگیش انجام شد.
آزاده در حالی به خاک سپرده شد که نیروهای امنیتی در ابتدا از تحویل پیکر او به خانواده ممانعت میکردند اما با گذشت ۹ روز و با پادرمیانی یکی از آشنایان، جسد او از پزشکی قانونی شهریار تحویل گرفته شد.
از آنها تعهد گرفتند تا مراسم خاکسپاری مختصر و بیسر و صدا برگزار شود.
نیروهای سرکوبگر در تمامی مراحل خاکسپاری و مراسم های آن خانواده را تحت فشار و نظارت داشتند که مختصر و بی سروصدا برگزار شود. و از حضور مردم در آن جلوگیری بعمل آوردند.
آزاده متولد ۱۳۷۲ و فارغالتحصیل کاردانی و دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس بود.
ساکن فردیس کرج و تنها فرزند دختر خانواده بود و یک برادر داشت.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
آزاده روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸، حدود ساعت یک بعد از ظهر، همراه پسردایی، دختردایی و یکی از دوستانش به منزل دخترداییاش میرفت که با تجمع اعتراضی مردم در فردیس کرج روبرو شد.
او در حوالی ۱۳ تا ۱۴ در حالیکه از فلکهٔ سوم به سمت فلکهٔ پنجم فردیس در حرکت بود، از ناحیهٔ صورت و حنجره هدف گلولهٔ مستقیم تکتیراندازانقرار گرفت، همراهان آزاده ابتدا با اورژانس تماس گرفتند اما پاسخی دریافت نکردند.
پس از آن با کمک یکی از شهروندان، او را ابتدا به یک درمانگاه رساندند اما از پذیرش او خودداری شد، سپس او را به بیمارستان شهید بهشتی منتقل کردند اما او قبل از رسیدن به بیمارستان جانباخته بود.
پیکر #آزاده_ضربی در بهشت سکینهٔ کمالآباد جایی دور افتاده از محل زندگیش انجام شد.
آزاده در حالی به خاک سپرده شد که نیروهای امنیتی در ابتدا از تحویل پیکر او به خانواده ممانعت میکردند اما با گذشت ۹ روز و با پادرمیانی یکی از آشنایان، جسد او از پزشکی قانونی شهریار تحویل گرفته شد.
از آنها تعهد گرفتند تا مراسم خاکسپاری مختصر و بیسر و صدا برگزار شود.
نیروهای سرکوبگر در تمامی مراحل خاکسپاری و مراسم های آن خانواده را تحت فشار و نظارت داشتند که مختصر و بی سروصدا برگزار شود. و از حضور مردم در آن جلوگیری بعمل آوردند.
آزاده متولد ۱۳۷۲ و فارغالتحصیل کاردانی و دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس بود.
ساکن فردیس کرج و تنها فرزند دختر خانواده بود و یک برادر داشت.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1
امیررضا عبدالهی در ۷ مهر ۱۳۸۵ در پارسآباد مغان متولد شد.
او که به همراه خانوادهاش به #اسلامشهر مهاجرت کرده بود در کنار درس کمک پدرش نیز بود و کارگر گچکار ساختمان بود.
امیررضا در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۸، همزمان با دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، به معترضان پیوست و در خیابان کاشانی اسلامشهر هدف تک تیراندازان جانی خامنهای قرار گرفت.
پیکر امیررضا پس از سه روز، در ۲۸ آبان ۱۳۹۸، به خانوادهاش تحویل داده شد و او را در زادگاهش، پارسآباد مغان، به خاک سپردند.
امیررضا با وجود سن کم، هنوز چیزی از زندگی ندیده و به هیچیک از آرزوهایش نرسیده بود، اما او باور داشت که ظلم پایدار نمیماند.
او یکی از با استعدادترین و آگاه ترین دانش آموزان اسلامشهر بود که پیش از این بخاطر نوشتن روزنامه دیواری در مدرسه و مطلبی درباره ظلمهای جمهوری اسلامی برای یک هفته از مدرسه اخراج شده بود .
#امیررضا_عبداللهی از مظلومان و گمنامان #آبان_پایان_ناپذیر_اسلامشهر است و اولین کودک زیر ۱۸ سال است که در آبان ۹۸ نامش میدرخشد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او که به همراه خانوادهاش به #اسلامشهر مهاجرت کرده بود در کنار درس کمک پدرش نیز بود و کارگر گچکار ساختمان بود.
امیررضا در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۸، همزمان با دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، به معترضان پیوست و در خیابان کاشانی اسلامشهر هدف تک تیراندازان جانی خامنهای قرار گرفت.
پیکر امیررضا پس از سه روز، در ۲۸ آبان ۱۳۹۸، به خانوادهاش تحویل داده شد و او را در زادگاهش، پارسآباد مغان، به خاک سپردند.
امیررضا با وجود سن کم، هنوز چیزی از زندگی ندیده و به هیچیک از آرزوهایش نرسیده بود، اما او باور داشت که ظلم پایدار نمیماند.
او یکی از با استعدادترین و آگاه ترین دانش آموزان اسلامشهر بود که پیش از این بخاطر نوشتن روزنامه دیواری در مدرسه و مطلبی درباره ظلمهای جمهوری اسلامی برای یک هفته از مدرسه اخراج شده بود .
#امیررضا_عبداللهی از مظلومان و گمنامان #آبان_پایان_ناپذیر_اسلامشهر است و اولین کودک زیر ۱۸ سال است که در آبان ۹۸ نامش میدرخشد.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1
زندگی کارگری #فرزاد_انصاریفر را تاب نیاوردند و او که نانآور خانواده بود را کشتند، سپس تاکسیِ خواهرش فرزانه را سوزاندند و دهها بار او را ربودند و بازجویی کردند، پدرش امین و برادرهایش را زندانی کردند و برای تمام خانواده پرونده امنیتی باز کردند.
۲۷ساله و مجرد بود با قلبی مهربان، کار میکرد تا باری از روی دوش پدر جانبازش بردارد، پدرش از کربلای ۴ تا حالا جانباز و خانه نشین است، روزها سرامیک کار بود و عصرها و تا پاسی از شب در سوپر محل ، میگفت زحمت میکشم تا بالاخره به آرزوهایم برسم سهمش از این دنیا پنج گلولهای شد که مزدوران جمهوری اسلامی در #آبان_خونین_۹۸ بر قلبش نشاندند.
ظهر روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ پس از پایان کار به منزل مراجعه میکند، دقایقی بعد لباس کارش را تعویض میکند و راهی کوچه میشود تا هم سر و گوشی آب بدهد و هم ۲ برادر کوچکترش را که نگرانشان بود، به منزل برگرداند. چند نفر دیگری هم داخل کوچه نوریان، (جنب کلانتری یازده سابق) پرسه میزدهاند.
جایی که فرزاد ایستاده بوده کاملاً از محل درگیریها دور بودهاست. حوالی ساعت ۱۲ تا ۱۳ ظهر، فرزاد انصاریفر و سه نفر دیگر (یک دختر ۱۳ ساله و هر دو برادران دشتی) که در همان نقطه بودهاند، هدف گلوله قرار میگیرند. آنها از پشت سر مورد اصابت گلوله قرارگرفتهاند.
گلولهای که در مغز فرزاد باقیمانده بود از اسلحه کلاشینکف بودهاست.
او در ۱۰۰ متری منزلشان مورد هدف قرار گرفت.
پیکر وی توسط نیروهای امنیتی ابتدا به اهواز منتقل شد و ۲ روز بعد مجدداً به بهبهان برگردانده و تحویل خانواده شد و ظهر روز ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در بهبهان به خاک سپرده شد.
امین انصاریفر، پدر فرزاد گفته است : «جسد ۶ نفر از کشتهشدگان بهبهان را به اهواز منتقل کردند و آنجا مورد کالبدشکافی قرار گرفتند. کالبدشکافی نشان داد که هر شش تن با اسلحه کلاشنیکف فقط به سر شلیک کردهاند» او افزود در ده روز اول بعد از کشته شدن فرزاد شکایتی در دادگستری ثبت کردیم اما تا امروز هیچ پاسخی به شکایت ما داده نشدهاست. وی همچنین اظهار داشت که دخترش را به جرم دادخواهی خون برادرش بازداشت کردند و ۷ روز در زندان اهواز بود و پرونده او هنوز مفتوح است. همچنین برادرش را هم به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت کردند.
درست در همین ساعات #محمد_حشمدار نیز در #بهبهان کشته شدهاند، روایت دیگری از کشته شدن شش تن در ظهر روز ۲۵ آبان حکایت میکند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
۲۷ساله و مجرد بود با قلبی مهربان، کار میکرد تا باری از روی دوش پدر جانبازش بردارد، پدرش از کربلای ۴ تا حالا جانباز و خانه نشین است، روزها سرامیک کار بود و عصرها و تا پاسی از شب در سوپر محل ، میگفت زحمت میکشم تا بالاخره به آرزوهایم برسم سهمش از این دنیا پنج گلولهای شد که مزدوران جمهوری اسلامی در #آبان_خونین_۹۸ بر قلبش نشاندند.
ظهر روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸ پس از پایان کار به منزل مراجعه میکند، دقایقی بعد لباس کارش را تعویض میکند و راهی کوچه میشود تا هم سر و گوشی آب بدهد و هم ۲ برادر کوچکترش را که نگرانشان بود، به منزل برگرداند. چند نفر دیگری هم داخل کوچه نوریان، (جنب کلانتری یازده سابق) پرسه میزدهاند.
جایی که فرزاد ایستاده بوده کاملاً از محل درگیریها دور بودهاست. حوالی ساعت ۱۲ تا ۱۳ ظهر، فرزاد انصاریفر و سه نفر دیگر (یک دختر ۱۳ ساله و هر دو برادران دشتی) که در همان نقطه بودهاند، هدف گلوله قرار میگیرند. آنها از پشت سر مورد اصابت گلوله قرارگرفتهاند.
گلولهای که در مغز فرزاد باقیمانده بود از اسلحه کلاشینکف بودهاست.
او در ۱۰۰ متری منزلشان مورد هدف قرار گرفت.
پیکر وی توسط نیروهای امنیتی ابتدا به اهواز منتقل شد و ۲ روز بعد مجدداً به بهبهان برگردانده و تحویل خانواده شد و ظهر روز ۲۸ آبان ۱۳۹۸ در بهبهان به خاک سپرده شد.
امین انصاریفر، پدر فرزاد گفته است : «جسد ۶ نفر از کشتهشدگان بهبهان را به اهواز منتقل کردند و آنجا مورد کالبدشکافی قرار گرفتند. کالبدشکافی نشان داد که هر شش تن با اسلحه کلاشنیکف فقط به سر شلیک کردهاند» او افزود در ده روز اول بعد از کشته شدن فرزاد شکایتی در دادگستری ثبت کردیم اما تا امروز هیچ پاسخی به شکایت ما داده نشدهاست. وی همچنین اظهار داشت که دخترش را به جرم دادخواهی خون برادرش بازداشت کردند و ۷ روز در زندان اهواز بود و پرونده او هنوز مفتوح است. همچنین برادرش را هم به اتهام تبلیغ علیه نظام بازداشت کردند.
درست در همین ساعات #محمد_حشمدار نیز در #بهبهان کشته شدهاند، روایت دیگری از کشته شدن شش تن در ظهر روز ۲۵ آبان حکایت میکند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1
محمد حشمدار متولد ۳۰ شهریور ۱۳۶۵ در بهبهان است.
او متأهل بود و با همسر، مادر و برادر ۲۵ سالهاش «ضرغام» که سندروم داون دارد، در بهبهان زندگی میکرد و نانآورِ خانواده بود.
#محمد_حشمدار صبح شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ با قرار قبلی برای تعمیر میز تلویزیون یک مشتری از منزل خارج شد. خواهر او در این مورد گفتهاست: «ما نمیدانستیم شهر شلوغ شدهاست. بهنام، برادر بزرگترم تماس گرفت و گفت بهتر است بیرون نرویم. من ۱۱:۵۳ دقیقه قبل از ظهر به محمد زنگ زدم و گفتم برگرد خانه، در این شلوغی بلایی سرت میآید. گفت مغازهها اکثراً بستهاست، میخواستم وسایل بخرم نشد، برمیگردم، نگران نباشید. این آخرین صحبت من با محمد بود.»
او در راه بازگشت در خیابان غلامپور میبیند بانک ملی آتش گرفته و برای نجاتِ کارمند گرفتار در آتش، تلاش میکند و پس از نجات وی در میان معترضانی که در خیابان گود چهک، نزدیک جایی که به آن گود بقال گفته میشود، مقابل فروشگاه زنجیرهای افق کوروش تجمع کرده بودند، از ناحیهٔ گلو، مورد هدف تکتیراندازی از بالای مسجد بردی قرار گرفت.
در این هنگام یکی از آشناهایش که در آن نزدیکی بودهاست، پیکر او را بر روی موتورش میاندازد و به بیمارستان میبرد، پس از آن با همان موتور و لباسهای آغشته به خون به منزل محمد مراجعه کرده و حدود ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر، مادر محمد حشمدار را به بیمارستان میرساند.
در این زمان پیکر او به سردخانه منتقل شده بود.
شواهد بسیاری وجود دارد که یک پاسدار تعمدا ولر اساس خصومت قبلی اورا از بالای مسجد بردی بهبهان هدف قرار داده ، خانواده حشمدار به سازمان قضایی نیروهای مسلح، سپاه پاسداران و دفتر خامنهای شکایت میکنند ، یکسال بعد خواهر محمد حشمدار میگوید: «به موبایل مادرم زنگ زدند. گوشی را به من داد. گفتند از #دفتر_رهبری تماس میگیریم، شما شکایت کردید؟ گفتم بله. گفتند چهجوری بوده، چی بوده؟ گفتم برادرم آبان کشته شده. گفتند #کدام_آبان؟ گفتم #آبان_خونین_۹۸. گفتند خب پرونده شما دارد رسیدگی میشود...»
این کتمان و فراموشی دفتر خامنهای سرآغاز هشتگ #کدام_آبان شد.
درست در همین ساعات #فرزاد_انصاری_فر نیز در #بهبهان کشته شدهاند، روایت دیگری از کشته شدن شش تن در ظهر روز ۲۵ آبان حکایت میکند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او متأهل بود و با همسر، مادر و برادر ۲۵ سالهاش «ضرغام» که سندروم داون دارد، در بهبهان زندگی میکرد و نانآورِ خانواده بود.
#محمد_حشمدار صبح شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ با قرار قبلی برای تعمیر میز تلویزیون یک مشتری از منزل خارج شد. خواهر او در این مورد گفتهاست: «ما نمیدانستیم شهر شلوغ شدهاست. بهنام، برادر بزرگترم تماس گرفت و گفت بهتر است بیرون نرویم. من ۱۱:۵۳ دقیقه قبل از ظهر به محمد زنگ زدم و گفتم برگرد خانه، در این شلوغی بلایی سرت میآید. گفت مغازهها اکثراً بستهاست، میخواستم وسایل بخرم نشد، برمیگردم، نگران نباشید. این آخرین صحبت من با محمد بود.»
او در راه بازگشت در خیابان غلامپور میبیند بانک ملی آتش گرفته و برای نجاتِ کارمند گرفتار در آتش، تلاش میکند و پس از نجات وی در میان معترضانی که در خیابان گود چهک، نزدیک جایی که به آن گود بقال گفته میشود، مقابل فروشگاه زنجیرهای افق کوروش تجمع کرده بودند، از ناحیهٔ گلو، مورد هدف تکتیراندازی از بالای مسجد بردی قرار گرفت.
در این هنگام یکی از آشناهایش که در آن نزدیکی بودهاست، پیکر او را بر روی موتورش میاندازد و به بیمارستان میبرد، پس از آن با همان موتور و لباسهای آغشته به خون به منزل محمد مراجعه کرده و حدود ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر، مادر محمد حشمدار را به بیمارستان میرساند.
در این زمان پیکر او به سردخانه منتقل شده بود.
شواهد بسیاری وجود دارد که یک پاسدار تعمدا ولر اساس خصومت قبلی اورا از بالای مسجد بردی بهبهان هدف قرار داده ، خانواده حشمدار به سازمان قضایی نیروهای مسلح، سپاه پاسداران و دفتر خامنهای شکایت میکنند ، یکسال بعد خواهر محمد حشمدار میگوید: «به موبایل مادرم زنگ زدند. گوشی را به من داد. گفتند از #دفتر_رهبری تماس میگیریم، شما شکایت کردید؟ گفتم بله. گفتند چهجوری بوده، چی بوده؟ گفتم برادرم آبان کشته شده. گفتند #کدام_آبان؟ گفتم #آبان_خونین_۹۸. گفتند خب پرونده شما دارد رسیدگی میشود...»
این کتمان و فراموشی دفتر خامنهای سرآغاز هشتگ #کدام_آبان شد.
درست در همین ساعات #فرزاد_انصاری_فر نیز در #بهبهان کشته شدهاند، روایت دیگری از کشته شدن شش تن در ظهر روز ۲۵ آبان حکایت میکند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥1
برهان منصورنیا متولد ۱ تیر ۷۰ و اهل مریوان است، برهان فارغالتحصیل دکترای دامپزشکی #دانشگاه_ارومیه بود، علاوه بر دامپزشکی، به جامعه شناسی و فلسفه هم علاقه داشت و البته یک دوستدار محیط زیست فعال بود!
عبدالرضا شیرزادی نیز ٢٠ سالە اهل روستای داوران جلالوند کرمانشاه و سجاد باقری نیز ۲۳ ساله اهل کرمانشاه بودند.
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
روز ۲۵ آبان ماه ۹۸ در کرمانشاه نیروهای یگان ویژه به تجمع معترضان به گرانی بنزین حمله میکنند و معترضان را به رگبار میبندند، هر سه در این تجمع بر زمین میافتند، #عبدالرضا_شیرزادی از ناحیه سر و گلو ، #سجاد_باقری یک تیر به سینهاش برخورد میکند و #برهان_منصورنیا نیز از پشت سر هدف گلوله جنگی قرار میگیرد اما زنده میماند و به مدت ۳۴ ساعت با مرگ دستوپنجه نرم میکند تا عاقبت جانش در وضعیتی عجیب سرد و خاموش میشود و پیکر تکهوپارهاش را تحویل خانوادهاش میدهند.
آبان ۹۸ در #استان_کرمانشاه ۹۱ شهروند کشته میشوند که این سه تن از اولین کشتهشده های این اعتراضات هستند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
عبدالرضا شیرزادی نیز ٢٠ سالە اهل روستای داوران جلالوند کرمانشاه و سجاد باقری نیز ۲۳ ساله اهل کرمانشاه بودند.
او در جریان #آبان_خونین_۹۸ در #کرمانشاه با گلوله محافظان امنیت نظام به قتل رسید .
روز ۲۵ آبان ماه ۹۸ در کرمانشاه نیروهای یگان ویژه به تجمع معترضان به گرانی بنزین حمله میکنند و معترضان را به رگبار میبندند، هر سه در این تجمع بر زمین میافتند، #عبدالرضا_شیرزادی از ناحیه سر و گلو ، #سجاد_باقری یک تیر به سینهاش برخورد میکند و #برهان_منصورنیا نیز از پشت سر هدف گلوله جنگی قرار میگیرد اما زنده میماند و به مدت ۳۴ ساعت با مرگ دستوپنجه نرم میکند تا عاقبت جانش در وضعیتی عجیب سرد و خاموش میشود و پیکر تکهوپارهاش را تحویل خانوادهاش میدهند.
آبان ۹۸ در #استان_کرمانشاه ۹۱ شهروند کشته میشوند که این سه تن از اولین کشتهشده های این اعتراضات هستند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
سجاد در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۵ متولد شد. او تک فرزند و ورزشکار بود و دیپلم مکانیک داشت. یک ماه بود که سربازی را تمام کرده بود و به کار در یک فروشگاه لوازم یدکی خودرو مشغول بود و در ملارد زندگی میکرد.
#سجاد_رضایی ، عصرِ ۲۵ آبان ۱۳۹۸، دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ برای رفتن به منزل از محل کار خود خارج شد. پس از آن به جمعیت مردمِ معترض در سرآسیاب ملارد پیوست و در همین هنگام از پشت به سینه وکمرش شلیک شد.
خانوادهٔ سجاد رضایی از شنبه ۲۵ آبان، از او بیخبر بودند. پس از شش روز، نیروهای امنیتی با خانوادهٔ «سجاد رضایی» تماس میگیرند و به آنها خبر میدهند که پسرشان کشته شدهاست، اما از پیکر او خبری ندارند و از آنها میخواهند که بروند و پرونده اعلام مفقودی وی را در کلانتری مختومه کنند.
پس از رفتن خانواده به کلانتری فردای آن روز ساعت پنج صبح پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، پیکر سجاد رضایی را در مقابل غسالخانهٔ قبرستان محلات رها کرده بودند.
مأموران امنیتی برای خاکسپاری سجاد رضایی شرط گذاشتند که نباید خبررسانی شود و مراسم هم باید خانوادگی برگزار شود.
آنها به خانوادهٔ رضایی اعلام کردند که: «حق ندارید بگویید سجاد تیرخورده، باید بگویید او در اغتشاشات با قمه کشته شده یا تصادف کردهاست»
پیکر سجاد رضایی در ۱ آذر ۱۳۹۸ در روستای شهر میزان خمین به خاک سپرده شد.
آبان ۹۸ در #ملارد دست کم ۱۲۱ نفر کشته شدهاند که تاکنون مشخصات ۷۲ نفر از آنان ثبت شده است، سجاد رضایی اولین کشته شده ملارد در آبان ۹۸ است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
#سجاد_رضایی ، عصرِ ۲۵ آبان ۱۳۹۸، دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ برای رفتن به منزل از محل کار خود خارج شد. پس از آن به جمعیت مردمِ معترض در سرآسیاب ملارد پیوست و در همین هنگام از پشت به سینه وکمرش شلیک شد.
خانوادهٔ سجاد رضایی از شنبه ۲۵ آبان، از او بیخبر بودند. پس از شش روز، نیروهای امنیتی با خانوادهٔ «سجاد رضایی» تماس میگیرند و به آنها خبر میدهند که پسرشان کشته شدهاست، اما از پیکر او خبری ندارند و از آنها میخواهند که بروند و پرونده اعلام مفقودی وی را در کلانتری مختومه کنند.
پس از رفتن خانواده به کلانتری فردای آن روز ساعت پنج صبح پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸، پیکر سجاد رضایی را در مقابل غسالخانهٔ قبرستان محلات رها کرده بودند.
مأموران امنیتی برای خاکسپاری سجاد رضایی شرط گذاشتند که نباید خبررسانی شود و مراسم هم باید خانوادگی برگزار شود.
آنها به خانوادهٔ رضایی اعلام کردند که: «حق ندارید بگویید سجاد تیرخورده، باید بگویید او در اغتشاشات با قمه کشته شده یا تصادف کردهاست»
پیکر سجاد رضایی در ۱ آذر ۱۳۹۸ در روستای شهر میزان خمین به خاک سپرده شد.
آبان ۹۸ در #ملارد دست کم ۱۲۱ نفر کشته شدهاند که تاکنون مشخصات ۷۲ نفر از آنان ثبت شده است، سجاد رضایی اولین کشته شده ملارد در آبان ۹۸ است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
بهروز ملکی، ۳۱ ساله، در روستای تنگی سری، سنندج به دنیا آمد.
او متولد ۲۰ اردیبهشت ۶۷ و ساکن مریوان بود.
بهروز در مریوان کارگر رنگکار ساختمان بود در دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ از سر کار باز میگشت و کماکان لباس کارگری بر تن داشت که به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
بهروز را شخصیتی معرفی میکنند که از ستم و تبعیض روزمره جاری در ایران، برآشفته و ناراحت بود.
پیکر این کارگر را دو روز پس از کشته شدن، روز دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۱ شب به خانواده تحویل دادند.
نیروهای امنیتی از خانواده بهروز ملکی تعهد میگیرند که مراسم خاکسپاری بیسروصدا برگزار شود و نباید در جریان آن شعاری سر داده شود یا اعتراضی صورت بگیرد.
بهزاد ملکی روایت شب مرگ برادرش را چنین تعریف میکند:
«بهروز رنگکار ساختمان بود، از سر کار برمیگشت و آخرین روز کاریاش در منزل داییاش بود.
در چهارراه شبرنگ به اعتراضات بر میخورد، به خودش جرأت داد و جلوی همه میرفت، برای همین از بالای پشت بام یک ساختمان تیراندازی میکنند و اولین گلوله به زیر قلباش اصابت میکند. همانجا روی زمین میافتد، از جایش دو سه بار بلند میشود و تلو تلو میخورد، به مردم میگوید: «من تنگی سری [روستایی در اورامان] هستم و به مغازهدارها که از فامیل هستند بگویید بهروز تنگی سری را کشتند»، بعد دوباره به زمین میافتد، خونریزی شدیدی داشته ، فیلماش را دیدم که وقتی بالای سرش میروند تمام کرده بود، پیرهناش را بالا میدهند و جای گلوله را نشان میدهند که تیر به قلبش خورده بود. روی زمین جنازهاش را کشیده بودند...»
پس از اینکه بهروز هدف گلوله قرار میگیرد، او را با موتور به بیمارستان انتقال میدهند. فرد ناشناسی به خانواده اطلاع میدهد که بهروز در بیمارستان است:
«وقتی بهروز تیر میخورد و مردم دور او جمع میشوند. یک موتورسوار دو ترکه پیکر بهروز را بین خودشان قرار میدهد و به بیمارستان میبرند. مادرمان هم پشت سر هم به موبایل بهروز زنگ میزد اما جواب نمیداد و نمیدانست که او شهید شده است، اما یک بار کسی موبایل را جواب میدهد، مادر میپرسد موبایل پسر من دست شما چکار میکند؟ به او میگویند بهروز زخمی شده به بیمارستان بیایید»
به گفته بهزاد ، برادرش هنگام مرگ لباسهای کارگری سر کار تناش بود،دنیا دختر او ۳ ماه بعد مرگ پدرش به دنیا آمد.
در اعتراضات آبان ۹۸ دست کم ۲۳۱ نفر در #استان_کردستان کشته شدهاند که بهروز اولین آن بود.
#عليه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او متولد ۲۰ اردیبهشت ۶۷ و ساکن مریوان بود.
بهروز در مریوان کارگر رنگکار ساختمان بود در دومین روز از اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ، شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ از سر کار باز میگشت و کماکان لباس کارگری بر تن داشت که به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شد.
بهروز را شخصیتی معرفی میکنند که از ستم و تبعیض روزمره جاری در ایران، برآشفته و ناراحت بود.
پیکر این کارگر را دو روز پس از کشته شدن، روز دوشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۱ شب به خانواده تحویل دادند.
نیروهای امنیتی از خانواده بهروز ملکی تعهد میگیرند که مراسم خاکسپاری بیسروصدا برگزار شود و نباید در جریان آن شعاری سر داده شود یا اعتراضی صورت بگیرد.
بهزاد ملکی روایت شب مرگ برادرش را چنین تعریف میکند:
«بهروز رنگکار ساختمان بود، از سر کار برمیگشت و آخرین روز کاریاش در منزل داییاش بود.
در چهارراه شبرنگ به اعتراضات بر میخورد، به خودش جرأت داد و جلوی همه میرفت، برای همین از بالای پشت بام یک ساختمان تیراندازی میکنند و اولین گلوله به زیر قلباش اصابت میکند. همانجا روی زمین میافتد، از جایش دو سه بار بلند میشود و تلو تلو میخورد، به مردم میگوید: «من تنگی سری [روستایی در اورامان] هستم و به مغازهدارها که از فامیل هستند بگویید بهروز تنگی سری را کشتند»، بعد دوباره به زمین میافتد، خونریزی شدیدی داشته ، فیلماش را دیدم که وقتی بالای سرش میروند تمام کرده بود، پیرهناش را بالا میدهند و جای گلوله را نشان میدهند که تیر به قلبش خورده بود. روی زمین جنازهاش را کشیده بودند...»
پس از اینکه بهروز هدف گلوله قرار میگیرد، او را با موتور به بیمارستان انتقال میدهند. فرد ناشناسی به خانواده اطلاع میدهد که بهروز در بیمارستان است:
«وقتی بهروز تیر میخورد و مردم دور او جمع میشوند. یک موتورسوار دو ترکه پیکر بهروز را بین خودشان قرار میدهد و به بیمارستان میبرند. مادرمان هم پشت سر هم به موبایل بهروز زنگ میزد اما جواب نمیداد و نمیدانست که او شهید شده است، اما یک بار کسی موبایل را جواب میدهد، مادر میپرسد موبایل پسر من دست شما چکار میکند؟ به او میگویند بهروز زخمی شده به بیمارستان بیایید»
به گفته بهزاد ، برادرش هنگام مرگ لباسهای کارگری سر کار تناش بود،دنیا دختر او ۳ ماه بعد مرگ پدرش به دنیا آمد.
در اعتراضات آبان ۹۸ دست کم ۲۳۱ نفر در #استان_کردستان کشته شدهاند که بهروز اولین آن بود.
#عليه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
بهزاد صفر زاده متولد ۱۲ ا ردیبهشت ۱۳۷۱ و اهل روستای چونگونش شهرستان گرمی- استان اردبیل بود.
او در تهران کارگر زحمتکشی بود که در میدان هفت تیر نسیم شهر با وانت میوه فروشی میکرد، ۲۵ آبان در دومین روز اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ بود که او در حالی که در تلاش بود تا میوههایش را از کنار خیابان جمع کند با شلیک هشت گلوله جنگی نیروهای یگان ویژه به سر و سینه و قلبش مقابل کلانتری در نسیمشهر- استان تهران در دم جان باخت.
جمهوری اسلامی پیکر اورا دزدید و بدون آنکه به خانواده تحویل دهد یک هفته بعد به خانوادهاش اطلاع دادند که او را در قبرستانی نسبتا دور افتاده در باغ بهشت جاده ساوه به خاک سپردهاند.
آبان ۹۸ در #نسیم_شهر، که قبلاً به نام اکبرآباد شناخته میشد، و یکی از شهرهای استان تهران است و در شهرستان بهارستان قرار دارد ۷۴ نفر از جمله ۷ زن و ۲ کودک زیر ۱۸ سال کشته شدند که
#بهزاد_صفرزاده اولین کشته شده آبان این منطقه است، اکبر آباد اولین منطقهای است که در دی ۹۶ اعتراضات از آنجا آغاز شد، در اعتراضات اسلامشهر نیز در سال ۱۳۷۴ اکبر آباد تنها شهری بود که به حمایت از اسلامشهر به اعتراضات پیوست.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او در تهران کارگر زحمتکشی بود که در میدان هفت تیر نسیم شهر با وانت میوه فروشی میکرد، ۲۵ آبان در دومین روز اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ بود که او در حالی که در تلاش بود تا میوههایش را از کنار خیابان جمع کند با شلیک هشت گلوله جنگی نیروهای یگان ویژه به سر و سینه و قلبش مقابل کلانتری در نسیمشهر- استان تهران در دم جان باخت.
جمهوری اسلامی پیکر اورا دزدید و بدون آنکه به خانواده تحویل دهد یک هفته بعد به خانوادهاش اطلاع دادند که او را در قبرستانی نسبتا دور افتاده در باغ بهشت جاده ساوه به خاک سپردهاند.
آبان ۹۸ در #نسیم_شهر، که قبلاً به نام اکبرآباد شناخته میشد، و یکی از شهرهای استان تهران است و در شهرستان بهارستان قرار دارد ۷۴ نفر از جمله ۷ زن و ۲ کودک زیر ۱۸ سال کشته شدند که
#بهزاد_صفرزاده اولین کشته شده آبان این منطقه است، اکبر آباد اولین منطقهای است که در دی ۹۶ اعتراضات از آنجا آغاز شد، در اعتراضات اسلامشهر نیز در سال ۱۳۷۴ اکبر آباد تنها شهری بود که به حمایت از اسلامشهر به اعتراضات پیوست.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤3🔥2🕊1
در دومین روز اعتراضات #آبان_خونین_۹۸ ،۲۵ آبان حوالی ساعت ۹ شب در محله کوت شیخ خرمشهر در تجمع معترضان به گرانی بنزین #شبنم_دیانی ۲۰ ساله توسط خودروی یگان ویژه زیر گرفته میشود و در دم کشته میشود ، #میثم_منیعات به کمک او میرود که وی نیز هدف گلوله قرار میگیرد دو گلوله به سرش که وی نیز در دم کشته میشوند.
میثم و شبنم از اولین کشته شدگان #خرمشهر در آبان ۹۸ هستند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
میثم و شبنم از اولین کشته شدگان #خرمشهر در آبان ۹۸ هستند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
🕊4❤1🔥1
علیرضا استوان ۱۸ ساله اهل آلارد رباط کریم است، او متولد ۱۹ اردیبهشت ۸۰ بود و روحیه ای سرزنده و شاداب داشت.
او از کودکی پدر خود را از دست داده بود و مادرش به سختی او را بزرگ کرد. علیرضا تنها پسر خانواده بود.
او سرشار از عواطف و عشق نسبت به خانواده و دوستانش بود و مورد علاقه بسیاری از هم همسایگان و آشنایان بود
در #آبان_خونین_۹۸ او نیز همراه با سایر جوانان رباط کریم به خیابان آمد و در اعتراضات مردمی شرکت کرد.
ساعت ۷شب ۲۵ آبان ۱۳۹۸ #علیرضا_استوان در مقابل فرمانداری رباط کریم، با ضرب گلوله نیروهای امنیتی از فرمانداری به پیشانیاش در دم جان سپرد.
دوستانش میگویند دیدهاند که به عمد و با نشانه گیری فردی از بالای فرمانداری به علیرضا شلیک شده است.
پاسداران و نیروهای امنیتی به عمد به نیم تنه بالایی نفرات تظاهر کننده تیراندازی میکردند.
بعدها وزیر کشور روحانی در اعتراض به اینکه چرا این همه نفرات با شلیک به سر یا سینه شان کشته شدند
پاسخ داد که: فقط سر نبود مامورین به پای شان هم شلیک میکردند!
ویدیویی از علیرضا وجود دارد که او را در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۷ هم نشان میدهد ، او دومین شهید نوجوان استان تهران و اولین شهید آبان در #رباط_کریم است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
او از کودکی پدر خود را از دست داده بود و مادرش به سختی او را بزرگ کرد. علیرضا تنها پسر خانواده بود.
او سرشار از عواطف و عشق نسبت به خانواده و دوستانش بود و مورد علاقه بسیاری از هم همسایگان و آشنایان بود
در #آبان_خونین_۹۸ او نیز همراه با سایر جوانان رباط کریم به خیابان آمد و در اعتراضات مردمی شرکت کرد.
ساعت ۷شب ۲۵ آبان ۱۳۹۸ #علیرضا_استوان در مقابل فرمانداری رباط کریم، با ضرب گلوله نیروهای امنیتی از فرمانداری به پیشانیاش در دم جان سپرد.
دوستانش میگویند دیدهاند که به عمد و با نشانه گیری فردی از بالای فرمانداری به علیرضا شلیک شده است.
پاسداران و نیروهای امنیتی به عمد به نیم تنه بالایی نفرات تظاهر کننده تیراندازی میکردند.
بعدها وزیر کشور روحانی در اعتراض به اینکه چرا این همه نفرات با شلیک به سر یا سینه شان کشته شدند
پاسخ داد که: فقط سر نبود مامورین به پای شان هم شلیک میکردند!
ویدیویی از علیرضا وجود دارد که او را در اعتراضات دی ماه ۱۳۹۷ هم نشان میدهد ، او دومین شهید نوجوان استان تهران و اولین شهید آبان در #رباط_کریم است.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
سیامک نویدیبیلداشی، متولد ۳۰ فروردین ۱۳۶۴ در کیانشهر در جنوب تهران است، سیامک جوان زحمتکشی بود که با خیاطی خرج خود و خانواده اش را تامین میکرد.
اینقدر از کودکی کار کرده بود که دچار دیسک کمر شده و همیشه درد داشت.
در #آبان_خونین_۹۸ او نیز همراه با مردم در تظاهرات خیابانی شرکت کرد.
او ۲۵ آبان ۹۸ حوالی ساعات ۹ صبح در کیانشهر در حالی که به همراه دوستانش در حال آتش زدن زبالهها و بستن خیابان بودند توسط نیروهای امنیتی به صورتش گلولهای ساچمهای شلیک میشود، فاصله شلیک آنقدر نزدیک بود که صورت او متلاشی شده بود، سیامک اولین کشته شده گلولههای ساچمهای در اعتراضات و اولین کشته شده آبان خونین ۹۸ در تهران است.
#سیامک_نویدی_بیلداشی در همان خیابان و در دم بر اثر خون ریزی شدید جان میبازد.
سیامک نویدی بیلداشی اصالتا اهل شهرستان گرمی استان اردبیل و ساکن کیانشهر در منطقه ۱۵ تهران بود، پیکر او ۲۹ آبان در سردخانه کهریزک به خانوادهاش تحویل داده میشود، او همان ساعت و روز در حالیکه از خانوادهاش فقط پدرش برای پیگیری وضعیتش رفته بود به همراهی نیروهای امنیتی در بهشت زهرا قطعه ۲۱۷ ردیف ۱۵۷ شماره ۳۱ به خاک سپرده میشود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
اینقدر از کودکی کار کرده بود که دچار دیسک کمر شده و همیشه درد داشت.
در #آبان_خونین_۹۸ او نیز همراه با مردم در تظاهرات خیابانی شرکت کرد.
او ۲۵ آبان ۹۸ حوالی ساعات ۹ صبح در کیانشهر در حالی که به همراه دوستانش در حال آتش زدن زبالهها و بستن خیابان بودند توسط نیروهای امنیتی به صورتش گلولهای ساچمهای شلیک میشود، فاصله شلیک آنقدر نزدیک بود که صورت او متلاشی شده بود، سیامک اولین کشته شده گلولههای ساچمهای در اعتراضات و اولین کشته شده آبان خونین ۹۸ در تهران است.
#سیامک_نویدی_بیلداشی در همان خیابان و در دم بر اثر خون ریزی شدید جان میبازد.
سیامک نویدی بیلداشی اصالتا اهل شهرستان گرمی استان اردبیل و ساکن کیانشهر در منطقه ۱۵ تهران بود، پیکر او ۲۹ آبان در سردخانه کهریزک به خانوادهاش تحویل داده میشود، او همان ساعت و روز در حالیکه از خانوادهاش فقط پدرش برای پیگیری وضعیتش رفته بود به همراهی نیروهای امنیتی در بهشت زهرا قطعه ۲۱۷ ردیف ۱۵۷ شماره ۳۱ به خاک سپرده میشود.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2
ساسان عیدیوندی و #امیرحسین_دادوند هر دو ۱۷ ساله، دو دوست و همکلاسی بودند، و هر دو توسط تک تیراندازهای خامنهای در #آبان_خونین_۹۸ در اصفهان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند.
خانواده #ساسان_عیدی_وندی وقتی از پزشکی قانونی درخواست پیکر فرزندشان را میکنند از آنها نامه دادگستری و یا اداره اطلاعات را میخواهند، در مراجعه به دادگستری به آنها میگویند باید ۶۰ ميليون تومان برای پول تیرهایی که بر بدن فرزندشان نشسته بدهند!
خانواده توانایی پرداخت این پول را نداشتند مستأصل به دفتر امام جمعه اصفهان مراجعه میکنند امام جمعه در ازای نامهای که از حکومت شکایتی نداریم مقدمات دفن وی را ترتیب میدهد.
حکومت اما هرگز جسد را به آنها تحویل نمیدهد و میگویند خودمان میآوریم شبانه و بی سرو صدا دفن میکنیم.
او را در قبرستانی دورافتاده دفن میکنند و اطلاع می دهند.
جمهوری اسلامی حتی در حد تحویل دادن جنازه به خانوادهها هم رضایت نداد!
اما امیر حسین، اونیز با شلیک مستقیم به ناحیه سر و شکم توسط تک تیراندازان کشته شد، امیرحسین قهرمان کیک بوکسینگ بود.
خواهرش میگوید: «آن روز با کمرزخمی اومد خونه، صورتش رو تودستام گرفتم، گفتم امیرحسین چکارکردی؟
گفت: آجی چیزیم نیست خوبم،باورم شد، ولی صورتش سرد سرد بود…هر روز دستامو نگاه میکنم نقش صورتش تو دستامه…بزرگ مرد کوچکم کی اینقد بزرگ شدی؟».
بیست ششم آبان بود که با اس ام اس ساسان که :«خیابان شلوغه زود بیا بریم اعتراض»کاپشنش رو میپوشه و میره، خواهرش میخواد مانع بشه، ولی او اطمینان میده و میره.
نرسیده به مدرسه طالقانی خیلی شلوغ شده بود. جلوتر نتونسته بود بره. همراه ساسان در وسط جمعیت بودن که شلیک شروع میشه. ساسانبر زمین میافتد درحالیکه برای نجات دوستش خم میشه که او رو بلند کنه به کمرش شلیک میشه.
ساسان در دم کشته میشه اما امیر حسین را دوستانش با موتور به خانه میارن. از شدت خونریزی نمیتونسته روی پاهاش بایسته. درد همه وجودش را گرفته بود. اما به مادرش میگوید چیزی نیست.
از شدت خون ریزی در خانه بیهوش میشه و خانواده به بیمارستان که میرسانندش اول بستریاش نمیکنند اما دقایقی بعد در اورژانس جان میبازد، طبق معمول پیکر را میدزدند و بالاخره درقبال دریافت ۶۰ میلیون پیکر را به خانواده تحویل میدن و در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده میشه.
امیر حسین و ساسان هر دو اولین کشته شدههای #نجف_آباد_اصفهان در آبان ۹۸ هستند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
خانواده #ساسان_عیدی_وندی وقتی از پزشکی قانونی درخواست پیکر فرزندشان را میکنند از آنها نامه دادگستری و یا اداره اطلاعات را میخواهند، در مراجعه به دادگستری به آنها میگویند باید ۶۰ ميليون تومان برای پول تیرهایی که بر بدن فرزندشان نشسته بدهند!
خانواده توانایی پرداخت این پول را نداشتند مستأصل به دفتر امام جمعه اصفهان مراجعه میکنند امام جمعه در ازای نامهای که از حکومت شکایتی نداریم مقدمات دفن وی را ترتیب میدهد.
حکومت اما هرگز جسد را به آنها تحویل نمیدهد و میگویند خودمان میآوریم شبانه و بی سرو صدا دفن میکنیم.
او را در قبرستانی دورافتاده دفن میکنند و اطلاع می دهند.
جمهوری اسلامی حتی در حد تحویل دادن جنازه به خانوادهها هم رضایت نداد!
اما امیر حسین، اونیز با شلیک مستقیم به ناحیه سر و شکم توسط تک تیراندازان کشته شد، امیرحسین قهرمان کیک بوکسینگ بود.
خواهرش میگوید: «آن روز با کمرزخمی اومد خونه، صورتش رو تودستام گرفتم، گفتم امیرحسین چکارکردی؟
گفت: آجی چیزیم نیست خوبم،باورم شد، ولی صورتش سرد سرد بود…هر روز دستامو نگاه میکنم نقش صورتش تو دستامه…بزرگ مرد کوچکم کی اینقد بزرگ شدی؟».
بیست ششم آبان بود که با اس ام اس ساسان که :«خیابان شلوغه زود بیا بریم اعتراض»کاپشنش رو میپوشه و میره، خواهرش میخواد مانع بشه، ولی او اطمینان میده و میره.
نرسیده به مدرسه طالقانی خیلی شلوغ شده بود. جلوتر نتونسته بود بره. همراه ساسان در وسط جمعیت بودن که شلیک شروع میشه. ساسانبر زمین میافتد درحالیکه برای نجات دوستش خم میشه که او رو بلند کنه به کمرش شلیک میشه.
ساسان در دم کشته میشه اما امیر حسین را دوستانش با موتور به خانه میارن. از شدت خونریزی نمیتونسته روی پاهاش بایسته. درد همه وجودش را گرفته بود. اما به مادرش میگوید چیزی نیست.
از شدت خون ریزی در خانه بیهوش میشه و خانواده به بیمارستان که میرسانندش اول بستریاش نمیکنند اما دقایقی بعد در اورژانس جان میبازد، طبق معمول پیکر را میدزدند و بالاخره درقبال دریافت ۶۰ میلیون پیکر را به خانواده تحویل میدن و در باغ رضوان اصفهان به خاک سپرده میشه.
امیر حسین و ساسان هر دو اولین کشته شدههای #نجف_آباد_اصفهان در آبان ۹۸ هستند.
#علیه_فراموشی #آبان_پایان_ناپذیر_ایران
🌐 irbr.news
🆔 @irbriefing
❤2🔥2