آموزشکده توانا
59K subscribers
29.2K photos
35.7K videos
2.54K files
18.4K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مگر می‌توان نسبت به قتل عام جوانان وطن بی تفاوت بود؟
جاوید نامان راه آزادی وطن، فقط به خویش نیندیشیده‌اند، بلکه برای ایران و ایرانی جان شیرین خود را فدا نموده‌اند.
انسانیت و معرفت حکم می‌کند که ما نیز ضمن ادامه‌ی این راه مقدس، خانواده‌های محترم این عزیزان وطن را تنها نگذاریم تا بدانند که فقط این عزیزان عزادار و دادخواه نیستند و ما ملت ایران نیز  همراه با این خانواده‌های ستمدیده ، عزادار و دادخواهیم  و همواره یاد جاویدنامان راه وطن را گرامی خواهیم داشت.
انسانیت زمانی مفهوم پیدا می‌کند که غمخوار هم باشیم و یاری رسان یکدیگر .
این قاتلان فرزندان میهن و اهریمنان محکوم به فنا هستند و دیر یا زود ایرانمان آزاد خواهد شد پس در کنار هم باشیم تا از این شرایط اسفناک عبور کنیم»

متن و ویدیو از صفحه مهدی ساورعلیا، زندانی سیاسی سابق
که بر سر مزار جاویدنامان حاضر شده و یادشان را گرامی داشته است.

#رضا_رسایی #اعدام #قتل #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #نیکا_شاکرمی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مهربانو خشنودی، از مصدومان ناشی از شلیک عامدانه به چشم‌ها به آرامستان میناآباد (میناباد) رفت، جایی که جاویدنامان رضا رسایی و مینو مجیدی آرمیده‌اند.
او ضمن انتشار تصویری از خود بر سر مزار جاویدنام رضا رسایی، نوشت:

«امروز از نجابت چشم‌های رضا میگم. رضایی که غریبانه گرفتار ناعدالتی شد و غریبانه‌تر از بین ما رفت. رضایی که مزارش پر از غم‌ِ به خاک سپرده شده‌ست. رضایی که پرت‌ترین نقطه آرامستان میناباد خوابگاه ابدیش شده، دور از خانواده... رضایی که حتی از روی عکس‌هاش نجابت و متانت نگاهش احساس میشه. رضایی که امروز سخت ازش دل کندم که برگردم. رضا جان، ببخش که هنوز نفس میکشم... . . .

پ.ن؛ دشمن با حماقتش از میناباد (میناآباد) خاوران دیگه‌ای ساخت. خاک‌ میناباد غرق شهامت و شجاعته، میناباد بانو مینو مجیدی و رضا جان رسایی رو تا ابد در آغوش خودش داره...»


#رضا_رسایی #مینو_مجیدی #بمیرد_دلی_که_بترسد #چشم_برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زرتشت احمدی راغب و رضا محمدحسینی دو‌تن از زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، در نامه‌ای شرایط حاکم در این زندان را تشریح کردند.
متن این نامه به شرح زیر است:

ما هم چنان در زندان بر پایه وظیفه انسانی تلاش می‌کنیم به عنوان دیده‌بان، چشم‌هایمان به روی حقایق باز و گوش‌هایمان شنوای صدای ناله و فریاد زندانیان محروم که آسیب‌دیدگان حکومتی خیانتکار به امانت مردم هستند باشیم.

این بار می‌خواهیم به گونه‌هایی دیگر از پایمالی حقوق اساسی زندانیان محروم بپردازیم که اغلب با جرایم مرتبط با مواد مخدر در حبس به سر می‌برند.

دیده‌بانی ما از آنجا آغاز شد که رنج‌هایمان را با خون دل فرو دادیم و تصمیم گرفتیم هر کجا که هستیم ظلم‌ستیز باشیم و با روشنگری بطور شفاف افکار عمومی را در جریان بگذاریم.

گاه در حین گذر از کریدور کسانی را دیده‌ایم که با لباس زندان،چهره‌های تکیده، چشمانی بی فروغ و جسم‌های نحیف از کنار ما می‌گذرند، خط سیر آنان را دنبال می‌کنیم و می‌بینیم که در برابر بند معروف به در بسته واقع در واحد چهار بند۲۰سالن۲(زندان قزل حصار) توسط زندانبانان به صف می‌شوندحتی با نیم نگاهی می‌توان دریافت که این‌ها را برای تنبیه با توسل به روش‌های خشونت‌آمیز به آنجا آورده‌اند که با تحقیر،هویت انسانی آنان را پایمال کرده و از میانشان بنده و مقلد و پیرو مسخ شده و بردگانی گوش به فرمان بسازد و شگفتا رفتاری که با آنان صورت می‌گیرد از همان آغاز ورود آشکار است که کسی این زندانیان را انسان نمی‌داند، هنگامی که پرسش‌گری می‌کنیم کیست‌اند؟ چه کرده‌اند؟ و در میانه پرسش ناگهان به یاد سیاه‌چال‌های قدیم می‌افتیم.

زندانبان می‌گوید :دست روی دیوار پاها باز به صورت غیر متعارف تفتیش بدنی می‌کنند. دو،سه پیر مرد با پشت‌های خمیده ناله می‌کنند و به روی زمین می‌نشینند حتی توان ایستادن را ندارند مشخص است که در طی سالیان زندان بر این اشخاص چه گذشته است.

اصل ماجرا از اینجا آغاز می‌شود زندانبانی درب آهنی را باز می‌کند زندانی را فقط با دو پتو کثیف به درون بند روانه می‌کند با نگاه کاوشگر همراه ده‌ها سوال در ذهن.مان داخل بند را می‌نگریم و جز تاریکی و سیاهی چیزی دیده نمی‌شود، اینکه چرا آنان را به چنین مکانی به مدت یک تا سه هفته تحت فشار و شکنجه روحی و روانی و حتی در صورت اعتراض ضرب وشتم (مشاهده شده با لوله مورد خشونت یا به حلقه‌های تعبیه شده به دیوار واقع در واحد۳ سلول انفرادی معروف به سوییت دست بند و پا بند)می.شوند،خود پرسشی‌ست که در ذهنمان شکل می‌گیرد، به جهت تخلفاتی که درون زندان یا به قول مسولان زیر پا گذاشتن مقررات بنابر تصمیم کمیته انضباطی به آن‌جا فرستاده شده‌اند، لحظه‌ای در مقابل این بند می‌ایستیم هیچ امید و زیست انسانی در آن جا دیده نمی‌شود صداهایی از آنجا به گوش می‌رسد داروهایشان را می‌خواهند بعضی‌ها نیاز به درمان در بهداری دارند اما کو گوش شنوا؟

زندانبان می‌خواهد این آسیب‌دیدگان را گله‌وار، به درون بند براند که بتواند به پشت میزش برگردد و ما هم‌چنان به دنبال کورسویی از روشنایی از میان این تاریکی بند هستیم که شاید پاسخ بعضی از پرسش‌هایمان در آن باشد.

بنابر مشاهدات خوراک مناسبی ندارند، مدت هواخوری که به آن‌ها تعلق می‌گیرد هر چند روز یکبار به مدت حداکثر ۳۰ دقیقه که همین موضوع حتی بر خلاف مقررات سازمان زندان‌هاست.

از جمله حقوق اساسی این زندانیان قشر محروم دسترسی به تلفن،ملاقات با خانواده ،آب آشامیدنی سالم و آب گرم برای استحمام است که در شرایط موجود برایشان فراهم نیست.

پرسش این جاست بازدارندگی و اصلاح و تربیت در کجای این ماجرا قرار دارد واین آسیب‌دیدگان عدالت را چگونه بیابند؟
اینک گریزی هم به وضعیت خودمان می‌زنیم ما که پشتکارمان این است که وجدانمان بیدار باشد،استبداد،خشونت،اعدام،پرونده سازی،زندان و سرکوب را نپذیرفتیم.

در آستانه‌ی نخستین سال تبعیدمان از زندان اوین با آن شرایط غیر انسانی که ما را با دست بند و پا بند به طور ناگهانی بدون هیچ خبر قبلی به زندان مشترک رجایی و قزلحصار آورده اند،به یاد داریم۱۲شهریور۱۴۰۲ به واحد ۳ بند سلول های انفرادی معروف به سوییت وارد شدیم که پیش از این در مورد شرایط آنجا بسیار گفته‌ایم، میزان فشار روحی و جسمی به روی ما لی اندازه بالا بود زندانبانان گفتند اجازه تماس با خانواده ندارید که با اعتراض جمعی به شکل اعتصاب غذا از سوی ما روبرو شدند. شوربختانه متوجه شدیم در جایی هستیم که زندان رجایی،در این محل از زندان قزلحصار استقرار یافته است، به خودمان آمدیم دیدیم در سلول‌های انفرادی‌ای قرار گرفته‌ایم که همان مکانی ست که زندانیان را به مسلخ اعدام می‌برند و ما بار ها در دوره‌های پیشین زندان نیز به این شیوه غیر انسانی صدور و اجرای احکام اعدام مخالفت کرده بودیم..

ادامه نامه؛

tinyurl.com/4u5yxfhn

#بیانیه #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #یاری_مدنی_توانا
۶ روز است که پریوش مسلمی، زندانی سیاسی، در اعتصاب غذا است.
این زندانی سیاسی از روز سه شنبه ۱۳ شهریورماه، در اعتراض به محرومیت از برقراری تماس تلفنی و ملاقات با خانواده، دست به اعتصاب غذا زده است.

نکته این که هفته گذشته به این زندانی اعلام شد که امکان ملاقات حضوری با خانواده اش برقرار شده، اما زمانی که فرزندانش از قزوین و همسر وی از مازندران جهت ملاقات به زندان مراجعه کرده بودند، مسئولین مربوطه از این اقدام ممانعت به عمل آوردند.

پریوش مسلمی، متولد ۱۳۵۷، پیشتر در شهریورماه ۱۴۰۲، همزمان با سالگرد کشته شدن ژینا امینی، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.
وی از بابت اتهام اجتماع و تبانی به دو سال حبس، از بابت اتهام اهانت به رهبری به یک سال حبس و از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه حبس محکوم شده است.

اما چرا این زندانی از حق ملاقات محروم شده است؟
به دلیل اعتراض به اعدام رضا رسایی، زنان زندانی پخشان عزیزی، الهه فولادی، پریوش مسلمی، نسرین خضری_جوادی، زهرا صفایی، نرگس محمدی، سمانه اصغری، آنیشا اسداللهی، محبوبه رضایی، وریشه مرادی، گلرخ ایرایی، ریحانه انصاری‌نژاد، مریم یحیوی، سارینا جهانی و ساناز یکتا، زندانیان سیاسی محبوس در زندان اوین، از تاریخ ۱۶ مردادماه، به دستور کمیته انضباطی این زندان از برقراری تماس و ملاقات با خانواده محروم شده‌اند.

صدای زندانیان باشیم که در حمایت از جامعه و در اعتراض به اعدام این‌چنین مورد شکنجه قرار گرفته‌اند.

#رضا_رسایی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_اعدام
#پریوش_مسلمی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهل روز از به دارآویختن رضا رسایی گذشت، چهل روز از گرفتن جانی گذشت. و مادری ماند حیران و عزادار، که هر روز خود را به دورترین نقطه آرامگاه میناباد می‌رساند تا خاکی که فرزندش غریبانه در آن به خاک سپرده شود را ببوسد.

رضا رسایی، از زندانیان سیاسی، روز ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ به صورت مخفیانه و بدون ملاقات و آغوش آخر مادر اعدام شد.


#رضا_رسائی #رضا_رسایی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام رضا رسايى در مراسم چهلم پسرش که جمهوری‌اسلامی او را بی‌گناه و به جرم اعتراض اعدام کرد:
«به دلاوریت قسم
به دهن قرصت قسم
به تمام وجودت قسم
هیچوقت داغت فراموش نمی‌شه تا روز مرگم»

امروز پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ مراسم چهلمین روز قتل حکومتی رضا رسایی بر سر مزار او با حضور جمع کثیری از مردم برگزار شد. بر سر مزارش تنبور نواختند و عزاداری کردند.

رضا رسایی، زندانی سیاسی و عضو اقلیت دینی یارسان، روز ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ به صورت مخفیانه و بدون امکان ملاقات آخر با خانواده و عزیزان خود، در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه اعدام شد.

#رضا_رسائی #رضا_رسایی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهرداد برادر جاویدنام رضا رسائی، در مراسم چهلم او، پس از پایان شعری که برای برادرش خواند؛ می‌گوید:

«مرگ رضا شروع شرافتمندانه‌ای برای ماست
رضا رسایی هیچوقت صدایش خاموش نمی‌شود»

امروز پنجشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۳ مراسم چهلمین روز قتل حکومتی رضا رسایی بر سر مزار او با حضور جمع کثیری از مردم برگزار شد. بر سر مزارش تنبور نواختند و عزاداری کردند.

رضا رسایی، زندانی سیاسی و عضو اقلیت دینی یارسان، روز ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ به صورت مخفیانه و بدون امکان ملاقات آخر با خانواده و عزیزان خود، در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه اعدام شد.

#رضا_رسائی #رضا_رسایی #نه_به_اعدام #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا لطفی فقط ۱۹ سال داشت. اهل دهگلان، او از اولین جان‌باختگان خیزش ۱۴۰۱ است، رضا لطفی روز ۲۸ شهریور در دهگلان با شلیک گلوله کشته شد.

راه او را پدر دادخواهش ادامه داد، کمال لطفی، بازداشت شد، ۵ سال حبس برایش صادر کردند و همچنان تحت شدیدترین فشارها هستند.

پدر رضا، پیشتر در پاسخ به ادعای نهادهای امنیتی مبنی بر اینکه فرزندش توسط "ضدانقلاب" کشته شده، با انتشار یک ویدئو ضمن رد این ادعاها اعلام کرد بود که فرزندش توسط نیروی حکومتی کشته شده است.


۲۸ شهریور سالگرد رضا لطفی است. یادش گرامی، صدای دادخواهان باشیم که حتی اجازه گرفتن مراسم را در مزار ندارند، یعنی حتی اجازه دل‌تنگ شدن برای عزیزانشان را هم ندارند.

#رضا_لطفی #کمال_لطفی #دهگلان #مهسا_امینی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سالگرد کشته‌شدن رضا شهپرنیا

«به رضا گفتم: روله! تو هم برارمی و هم باوامی، نری تو شلوغی!
گفت: بابا ای چه حرفیه می‌زنی؟ مهسا هم یه دانه بود. تا خونی ریخته نشه، انقلابی شکل نمی‌گیره»

سخنان بالا را پدر رضا در مراسم خاک‌سپاری او گفته است، دوم فروردین تولد رضا شهپرنیا است، او که در آخرین مکالمه قبل از کشته شدن با بیش از ۱۰۰ ساچمه بر بدن، صورت و دندان‌هایش به مادرش گفت: «برای شام ماکارونی شکلی بپز» اما رضا دیگر هیچ‌گاه به خانه بازنگشت.

مادر رضا نیز در پیامی خطاب به نیروهای امنیتی گفت: «۱۰۰ ساچمه در بدن پسر من که دست خالی بود، خالی کردید.من خواهان خون فرزندم هستم و تا خون‌خواهی او از پای نمی‌نشینم.»

خانواده رضا در روز ۲۹ شهریور مطلع نبودند که او در اعتراض‌ها شرکت خواهد کرد، اما آن روز رضا به خانه برنگشت، پدر و مادرش نگران می‌شوند، اما در پی سرکوب اعتراض‌ها، شهر کرمانشاه حالت ویژه‌ای به خود گرفته است. به کلانتری می‌روند، به آنها می‌گویند که «امشب اصلا بازداشتی نداشتیم.»

خانواده اما سراسیمه به بیمارستان مراجعه، در بیمارستان «گفتند دو فوتی داشتیم؛ یه خانم و یه آقا و آقاهه حدودا ۳۵ ساله هست.» خانواده رضا، این جوان ۲۲ ساله، امیدوار می‌شوند که جوان‌شان دست‌کم در بین فوتی‌ها نیست.

خانواده تا صبح در جستجوی رضا به نهادهای مختلفی مراجعه می‌کنند تا رد و نشانی از او پیدا کنند. ساعت حدود ۴ بعد از ظهر روز بعد مأموری از اداره آگاهی با خانواده رضا تماس می‌گیرد و می‌پرسد که آیا رضا در "اغتشاش‌ها" شرکت کرده؟ پدر خانواده برای پاسخ "به یک سری سوال‌ها" به اداره آگاهی احضار می‌شود. مادر خانواده آنچنان امیدوار می‌شود که حتی داروهای پسرش را نیز به پدر خانواده می‌دهد تا بلافاصله به دست رضا برسد.

سرانجام دایی رضا، تلفنی برای تشخیص هویت یک جسد احضار می‌شود.

رضا اما همان مرد به‌ظاهر ۳۵ ساله در سردخانه بیمارستان است، اما صورت این پیکر آنچنان غرق در خون بوده که در نگاه اول، کسی قادر به شناسایی‌اش نشده است.
پیکر رضا شهپرنیا روز ۳۱ شهریورماه به خاک سپرده شد. مادر تنها یک لحظه، هنگام خاکسپاری، پیکر تنها پسرش را دید؛ خواهر هم تنها برادرش را: «یه لحظه فقط کفن رو باز کردن تا مادر رضا، صورت پسرش رو ببینه.»


ویديوها از صفحات پدر و خواهر رضا شهپرنیا


#رضا_شهپرنیا #مهسا_امینی #کرمانشاه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا رمضان‌زاده، فعال مدنی، در دادگاه محاکمه خواهد شد
این زندانی سیاسی سابق، از افرادی است که به طور مستمر اخبار زندانیان، وضعیت زندان‌ها را به گوش رسانه‌ها می‌رساند، بر همین اساس او به اتهام ارتباط با شبکه‌های معاند، انتشار و اطلاع‌رسانی اخبار زندانیان در دادگاه محاکمه خواهد شد.
چندی پیش هم به اتهام «نشر اکاذیب» توسط قاضی رادمرد در شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب به یک سال حبس محکوم شده بود که این حکم توسط شعبه ۳۶ تجدیدنظر عینا تایید شد.

رضا رمضان‌زاده پیش از این سابقه بازداشت داشته و آخرین بار در اوج خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در روز ۱۷ مهرماه ۱۴۰۱ در تهران بازداشت شده بود.
این فعال مدنی پیش از آن هم به دلیل مشارکت در اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ بازداشت و به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود.
او پس از مدتی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد وی نهایتا در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ از زندان تهران بزرگ به صورت مشروط آزاد شد.

چگونه می‌توان از حقوق زندانیان دفاع کرد؟ از آنان حمایت کرد؟ جامعه را نسبت به نقض حقوق آنان حساس کرد؟
در دوره آنلاین و رایگانی که به‌زودی آغاز خواهد شد به بررسی راه‌های حمایت روحی و روانی از زندانیان پرداخته‌ایم.

فرصت شرکت در این دوره آموزشی را از دست ندهید و همین الان ثبت نام کنید.

لینک ثبت‌نام:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSe0s4l0OOnrBziY6WxmzmYVafXWVdEpjFlmNHkhJs6n7OYcvg/viewform?usp=sf_link


📍 محل برگزاری: آنلاین

کانال تلگرام
https://t.me/mental_health_political_prisoner

کانال واتس‌اپ
https://whatsapp.com/channel/0029VahDpsR545uxPkbihx3d

🗓 زمان برگزاری: به زودی اعلام خواهد شد


📞 جهت کسب اطلاعات بیشتر با ما تماس بگیرید.
info.tavaana@gmail.com



#حمایت_از_زندانیان_سیاسی #سلامت_روانی #ترومای_نیابتی #حقوق_بشر #ایران
#رضا_رمضان_زاده
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهار نفر از زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار، در این پیام صوتی، خواستار همراهی با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شدند و تاکید کردند که این کارزار مربوط به هیچ گرایش سیاسی خاصی نیست و همه زندانیان با عقاید مختلف در برابر حکم ظالمانه اعدام متحد شده‌اند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های #نه_به_اعدام» شکل دادند. کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

زندانیان تلاش می‌کنند تا از طریق این کمپین توجه جامعه، فعالان حقوق بشر و رسانه‌ها را به منظور محو مجازات اعدام جلب کنند. آن‌ها امیدوارند که در سطح داخلی و بین‌المللی این پیام رسانده شود که اعدام به عنوان ابزار سرکوب علیه جامعه استفاده می‌شود. همچنین به این دلیل روز سه‌شنبه برای کارزار انتخاب شد که نماد آخرین روز زندگی زندانیانی است که در شرف اعدام هستند و نشانه مقاومت در برابر این مجازات غیرانسانی است.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

#رضا_سلمان_زاده #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #مصطفی_رمضانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا رمضان‌زاده، فعال سیاسی به ۱۸ ماه حبس محکوم شد

امروز دادگاه رسیدگی به اتهام رضا رمضان‌زاده در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی عموزاد برگزار شد و مطابق رای صادره در این دادگاه، آقای رضا رمضان‌زاده، به اتهام «همکاری با شبکه‌های معاند» به ۱۸ ماه حبس محکوم شده است.

طبق گزارش دریافتی، جلسه دادگاه بسیار کوتاه (در حد چند دقیقه) برگزار شد و به سرعت رای صادر شد.
مصداق اتهام آقای رمضان‌زاده اطلاع‌رسانی به رسانه‌ها درباره شرایط زندانیان ذکر شده است.

این رای قابل تجدیدنظر خواهی است.

این زندانی سیاسی سابق، چندی پیش هم به اتهام «نشر اکاذیب» توسط قاضی رادمرد در شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب به یک سال حبس محکوم شده بود که این حکم توسط شعبه ۳۶ تجدیدنظر عینا تایید شد.

رضا رمضان‌زاده پیش از این سابقه بازداشت داشته و آخرین بار در اوج خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در روز ۱۷ مهرماه ۱۴۰۱ در تهران بازداشت شده بود.
این فعال مدنی پیش از آن هم به دلیل مشارکت در اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ بازداشت و به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود.
او پس از مدتی توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شد وی نهایتا در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ از زندان تهران بزرگ به صورت مشروط آزاد شد.

#رضا_رمضان_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:

«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.»

متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:

«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمی‌دانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشم‌هایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کرده‌اید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادی‌های موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی می‌گذرد، پدر نمی‌دانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیش‌تر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمی‌خواهیم!»

آن زنده‌یاد تصور نمی‌کرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.

ادامه در کامنت
.
گمان نمی‌کنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور ماموران‌شان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شده‌ی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.

رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»

#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech