آموزشکده توانا
56.6K subscribers
31.3K photos
37K videos
2.54K files
19K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
زرتشت احمدی راغب، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، طی بیانیه کوتاهی خواستار همصدایی و همبستگی در خصوص موضوعات انسانی همچون اعدام شد. متن پیام تو به شرح زیر است:

«همه ما، با هر گرایش، تفکر یا وابستگی حزبی، وظیفه داریم در موضوعات انسانی یکصدا کنار هم باشیم و علیه جمهوری اسلامی ایستادگی کنیم. یکی از این موضوعات مهم، کمپین #نه_به_اعدام است.»

زرتشت احمدی راغب، ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳

#پخشان_عزیزی #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #مجاهد_کورکور #بچه‌های_اکباتان #عباس_دریس #زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #همبستگی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، طی بیانیه‌ای با اشاره به موج رو به گسترش اعدام‌ها، این اقدام را ابزاری برای سرکوب و تحمیل خفقان از سوی حکومت دانست. او تأکید کرده که اعدام‌ها نه‌تنها صدای آزادی‌خواهی را خاموش نمی‌کنند، بلکه عزم و اراده مردم برای ایستادگی و مبارزه را تقویت می‌کنند. متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

اعدام و زندان نمی‌تواند صدای آزادی‌خواهی ما را خاموش کند

هر روز خبر از صدور یا اجرای احکام اعدام تازه‌ای می‌رسد؛ ابزار سرکوبی که حکومت با آن می‌کوشد خفقان را تحمیل و وحشت را نهادینه کند. اما آن‌ها نمی‌دانند که این احکام، دیگر نه عامل ترس، بلکه شعله‌ای برای آگاهی و ایستادگی مردم است. این احکام، از دل خشم و کینه‌ای برمی‌خیزد که در برابر خواست مردم برای آزادی، خود را ناتوان می‌بیند.

ما، زندانیان سیاسی، با تمام فشارها، سرکوب‌ها و شکنجه‌ها، ایستاده‌ایم تا صدای مردمی باشیم که در برابر این بیداد سکوت نکرده‌اند. این سختی‌ها هرگز نتوانستند شخصیت ما را بگیرند یا ما را به انسان‌هایی منفعل و خاموش تبدیل کنند. برعکس، مانند میخی پولادین، هرچه بیشتر بر ما کوبیدند، استوارتر در دل صخره فرو رفتیم و توان ایستادگی مان را در برابر سیستم دیکتاتوری نشان دادیم.

امروز جان‌های بسیاری در خطر است. از جمله عزیزانی چون پخشان عزیزی، بهروز احسانی، مهدی حسنی و چهار زندانی عقیدتی اهل سنت بلوچ که به واحد دو زندان قزلحصار منتقل شده‌اند. این افراد نه تنها قربانی استبداد، بلکه نمایانگر چهره واقعی سیستمی هستند که عدالت را به نفع بقای خود سرکوب می‌کند. اما اعدام، نه توان خاموش کردن صداها را دارد و نه می‌تواند حقیقت را تغییر دهد.

ما باور داریم که نباید اجازه دهیم این فاجعه‌ها به سکوت سپرده شوند. هرکس در برابر این جنایات، بی‌تفاوت بماند، به‌نوعی شریک جرم آمران و عاملان آن است. وظیفه همه ماست که فارغ از هرگونه اختلاف، تلاشمان را بر شکستن تیغه این ابزار سرکوب متمرکز کنیم.

این مبارزه، مبارزه‌ای است برای زندگی؛ برای حق زیستن و برای آینده‌ای که در آن هیچ طناب داری بر گردن آزادی‌خواهان نیفتد. این امید، انگیزه‌ای است که ما را در تاریک‌ترین روزها نیز استوار نگه داشته است و الهام‌بخش ما برای ایستادن تمام قد در کنار مردم بوده است تا با همبستگی زمینه رهایی و نجات ملی ایران را فراهم کنیم. این روز بی‌گمان دور و دیر نخواهد بود.

رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
دی ماه ۱۴۰۳

#رضا_محمدحسینی #نه_به_اعدام #بیانیه #پخشان_عزیزی #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

امجد امینی، پدر جاویدنام مهسا امینی، با انتشار متنی در استوری اینستاگرام خود شدیدا به تایید حکم اعدام پخشان عزیزی، اعتراض کرد.

او نوشت:

«خبر دهشتناک تأیید حکم اعدام دختر بی‌گناه کُرد ایرانی و مددکار فعال و دلسوز اجتماعی، خانم پخشان عزیزی، آن‌قدر ناعادلانه و بی‌رحمانه است که روح و روان هر انسانی را که وجدانی زنده دارد، می‌آزارد و آدمی را از این‌همه بی‌رحمی و قساوت به حیرت می‌اندازد.

بدون شک، اعدام این دختر شریف، برگ سیاهی بر تاریخ حاکمیت فعلی خواهد بود و تبعات انسانی و سیاسی این حکم ناروا، دیر یا زود، دامن مسئولان امر را خواهد گرفت.

به‌عنوان پدری داغدیده که خون دخترم مهسا (ژینا) امینی مظلومانه بر خاک ریخته شد و تاکنون کسی پاسخگوی این غدر و ظلم بزرگ نبوده است، همراه با همه خانواده‌های داغدار و دل‌سوخته، با خانواده پخشان عزیزی همدردی می‌کنم و با تمام وجود فریاد می‌زنم که این حکم ناروا را نقض نموده و اعدام را در این کشور متوقف کنید. بیش از این خانواده‌ها را داغدار عزیزانشان نکنید.

امجد امینی
پدر زنده‌یاد مهسا (ژینا) امینی»

#پخشان_عزیزی
#وریشه_مرادی
#نه_به_اعدام
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#بیانیه
#یازی_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
‏۶۸ زندانی سیاسی زن و مرد از زندان‌های اوین، قزلحصار کرج، لاکان رشت و تهران بزرگ: خواهان لغو کلی مجازات غیر انسانی و ارتجاعی اعدام هستیم

در حالی که نظام سیاسی حاکم بر ایران با تداوم سیاست‌های بحران‌زای داخلی و خارجی، وضعیت دهشتناکی را برای مردم ایران ایجاد کرده است، راه حل را در تشدید سرکوب‌ها در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی جست‌وجو می‌کند.

حاکمیت که نگران شکل‌گیری جنبش‌های اعتراضی دیگری است، تلاش می‌کند با افزایش بی‌سابقه مجازات اعدام، سایه وحشت و هراس را بر جامعه نگه دارد. به گونه‌ای که با اعدام بیش از ۱۰۰۰ نفر، حدود ۷۵ درصد اعدام‌های صورت گرفته در جهان در سال ۲۰۲۴ سهم مردم ایران شده است.

در تازه‌ترین مورد حکم اعدام سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی در دیوان عالی تایید شده و بیم آن می‌رود که این احکام اجرا شود.

لذا ما جمعی از زندانیان سیاسی با محکومیت اصل مجازات اعدام، آن را نمونه‌ای از قتل عمد حکومتی تلقی کرده و خواهان لغو کلی این مجازات غیر انسانی و ارتجاعی هستیم.

ضمنا با اعلام حمایت و پشتیبانی خود از سه زندانی سیاسی پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی، از مردم ایران و همچنین مجامع و سازمان‌های بین‌المللی به ویژه نهادهای فعال در حوزه حقوق بشر می‌خواهیم که در راستای نجات جان زندانیان سیاسی که با خطر حکم اعدام روبه‌رو هستند و همچنین لغو کلی مجازات اعدام، از تمام ظرفیت خود برای اقدامات موثر استفاده نمایند.

اسامی امضا کنندگان:

۱- زرتشت احمدی راغب
۲- حسین استاجی
۳- شیوا اسماعیلی
۴- رضا اکبری منفرد
۵- سپهر امام جمعه
۶- لقمان امین پور
۷- سیامک امینی
۸- محمود اوجاقلو
۹- گلرخ ایرایی
۱۰- محمد آشتیانی عراقی
۱۱- شهریار براتی‌نیا
۱۲- وحید بنی‌عامریان
۱۳- یدی بهاری
۱۴- سکینه پروانه
۱۵- مرتضی پروین
۱۶- محمدحسن پوره
۱۷- حسین پیری
۱۸- محمد تقوی
۱۹- فروغ تقی پور
۲۰- عیسی چولاندیم
۲۱- احمدرضا حائری
۲۲- محمد حبیبی
۲۳- ناهید خداجو
۲۴- نسرین خضری جوادی
۲۵- شاهرخ دانشورکار
۲۶- میثم دهبان زاده
۲۷- مهران رئوف
۲۸- رضا رضایی
۲۹- کامران رضایی فر
۳۰- داود رضوی
۳۱- خسرو رهنما
۳۲- خشایار سفیدی
۳۳- حمزه سواری
۳۴- محمد شافعی
۳۵- شیوا شاه‌‌سیاه
۳۶- حسین شنبه‌زاده
۳۷- حسین شهسواری
۳۸- مولود صفایی
۳۹- زهرا صفایی
۴۰- سپهر ضیایی
۴۱- فاطمه (حوریه) ضیایی آزاد
۴۲- هومن طاهری
۴۳- جمشید عزیزی
۴۴- بابک علیپور
۴۵- مرضیه فارسی
۴۶- نصرالله فلاحی
۴۷- الهه فولادی
۴۸- پویا قبادی
۴۹- آذر کوروندی
۵۰- اسماعیل گرامی
۵۱- سعید ماسوری
۵۲- رضا محمدحسینی طامه
۵۳- محمد علی محمودی
۵۴- امیرحسین مرادی
۵۵- بابک مرادی
۵۶- وریشه مرادی
۵۷- علی معزی
۵۸- فرزاد معظمی گودرزی
۵۹- جواد منبری
۶۰- ابوالحسن منتظر
۶۱- محمد نجفی
۶۲- طاهره نوری
۶۳- حورا نیک بخت
۶۴- اسدالله هادی
۶۵- علی هارون الرشیدی
۶۶- مریم یحیوی
۶۷- میریوسف یونسی
۶۸- علی یونسی

امضا کنندگان در زندان‌های اوین، قزلحصار کرج، لاکان رشت و تهران بزرگ محبوس هستند
#نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #بهروز_احسانی #مهدی_حسنی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر کمال جعفری یزدی در یک تماس تلفنی درباره حامیان حکومت می‌گوید:
آن‌ها عقل درستی ندارند و از خودشان نمی‌پرسند و فکر نمی‌کنند که چرا کسی مثل من که کلکسیون ایثارگری است و تا سال ۸۸ هم اصلاح‌طلب بود و می‌توانست در کنارشان باشد و از قدرت بهره ببرد، حاضر نشده سر سفره خون بنشیند. نخواسته در جمع فندق مغزها باشد. خواسته آزاده باشد. آلوده به فساد نبوده و نمی‌ترسد. ما چهل سال پیش در جنگ کشته شدیم و چیزی برای از دست دادن نداریم. آن هم تخریبچی غواص، نه پشت خط و تدارکات که اکثر این سردارها در آن قسمت‌ها بودند.
او می‌گوید اینها نابود شده‌اند و پول خونشان را می‌گیرند. این حقوقی که می‌گیرند، پول خونشان است.
این دوران هم می‌گذرد. خاطرات تلخ و شیرین باقی می‌ماند، در ما هم می‌گذرد. اشکالی ندارد.

زخم‌هایی که صدام زد، بالاخره او دشمن بود، می‌جنگیدیم با او. اما زخم‌هایی که از صدام بدترها زدند، التیام پیدا نمی‌کند. به هیچ وجه. این زخم‌ها به کینه و نفرتی عمیق تبدیل می‌شوند.

اینها بخش‌هایی از سخنان دکتر کمال جعفری یزدی بود.

او همچنین در بخشی از سخنانش می‌گوید که وعده آب و برق رایگانشان در زندان نصیب ما شده است.

لازم به ذکر است، دکتر جعفری یزدی که بیستم آذرماه ۱۴۰۳ با هجوم وحشیانه مأموران و با ضرب و شتم بازداشت شده است.
او پس از آنکه مدتی در قرنطینه زندان نگهداری شد به بند ۶/۱ منتقل شد و در کنار هاشم خواستار و محمدحسین سپهری در اتاق پنج است.
آقای جعفری یزدی که از امضاکنندگان بیانیه ۱۴ است، پیشتر چهار سال حبس را تحمل کرده است. این برادر «شهید» و جانباز جنگ ایران و عراق، چهار سال را هم در اسارت رژیم عراق گذرانده است.


#کمال_جعفری_یزدی #زندان_وکیل_آباد_مشهد #نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
سپیده قُلیان: ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم ساکت بمانیم و با زندگی به جنگ مرگ می‌رویم

سپیده قُلیان، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، با انتشار نامه‌ای به تائید حکم اعدام پخشان عزیزی، یکی از همبندی‌هایش در اوین، واکنش نشان داد و  از مردم خواسته با ساختن زنجیره‌ای از زندگی به جنگ مرگ‌آفرینی حکومت بروند.

متن کامل نامه خانم قلیان به شرح زیر است:

وضعیت جنگی است. پشت دیوارهای بلند و سیم‌های خاردار این جبهه، ما زنانی هستیم که هر روز اسامی اعدامیان را زمزمه می‌کنیم و به آینده نگاه می‌کنیم. حکم اعدام پخشان عزیزی، زنی که روزگاری پناه کودکان جنگ‌زده بود، تأیید شده است. از این پس، بند ما زنی دارد که هر لحظه ممکن است نبودنش به قصه‌ای تلخ و زخمی عمیق بر وجدان ما و شما بدل شود.

پخشان، نماد عشق به انسانیت است. اما اکنون او در برابر مرگی ایستاده که نه از عدالت، که از کینه و انتقام سرچشمه گرفته است. همان مرگی که جمهوری اسلامی به کمک بشار اسد برای هزاران انسان بی‌گناه در سوریه رقم زد و حالا همان داس خونین را دوباره به جان فرزندان این خاک انداخته است.

اما این‌جا تنها قصه یک فرد نیست. این‌جا داستان ما همه است. قصه‌ی پخشان با قصه‌ی همه‌ی ما گره خورده است، با قصه‌ی مادران چشم‌انتظاری که رد خون فرزندان‌شان در خیابان است، با قصه‌ی مردمانی که «زندگی» آرزویشان شده است.

جمهوری اسلامی می‌خواهد ما را از هم جدا کند، قصه‌های ما را پراکنده کند و ما را به گوشه‌های انزوا براند. اما ما می‌دانیم که امید، در گره خوردن همین قصه‌هاست؛ در بافتن یک زنجیره‌ی محکم از دردها و مقاومت‌ها، از اشک‌ها و ایستادگی‌ها.

ما نمی‌توانیم و نمی‌خواهیم ساکت بمانیم. اگر امروز صدایمان را بلند نکنیم، فردا نوبت قصه‌ی دیگری خواهد بود. می‌خواهیم که این زنجیره را قوی‌تر کنید. نگذارید قصه‌ی پخشان، قصه‌ای بی‌پایان از حسرت و سکوت باشد. صدای او باشید، قصه‌ی او باشید.

باید با «زندگی» به جنگ «مرگ» رفت. از زندگی زنجیری بسازیم، در مقابل هر حلقه از طناب‌دار. دست من را می‌گیری که حلقه‌ی بعدی زنجیر باشی؟

#زنجیره_حق_زندگی

سپیده قُلیان
بند زنان زندان اوین
۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۳

#سپیده_فلیان #نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

بیانیه پنج تن از زندانیان سیاسی دهه شصت در محکومیت تأیید حکم اعدام سه زندانی سیاسی

ملت شریف و دردمند ایران!

۴۶ سال است رژیم مستبد حاکم بر میهن عزیزمان ایران با ارعاب، وحشی‌گری، کشتار، فروش و غارت اموال ملی، تعطیلی و نابودی کارخانجات و تمام زیرساخت‌های اقتصادی، سقوط سطح بهداشت عمومی، سقوط خط فقر به دره مرگ، نابودی سیستم آموزشی، اخراج، بازداشت و زندانی کردن معلمان دلسوز و آزاده، تبعیض جنسیتی، قومی و مذهبی، سانسور مطبوعات، دستگیری، اعدام و شکنجه وسیع زنان و مردان، نویسندگان دگراندیش، دانشجویان، ‌کارگران و فعالان کنشگر مدنی و سیاسی، تلاش کرده است چند صباحی ادامه حکومت فاشیزم دینی خود را تضمین کند.

حاکمیت ملایان در این چهل‌وشش سال چیزی جز فقر و بیکاری، فساد و فحشا، جنگ و خون‌ریزی با ایجاد گروه‌های نیابتی، ترور، وحشت‌افکنی و از بین بردن عزت و کرامت ملت ایران در عرصه ملی و جهانی به ارمغان نیاورده است. یکی با «نوشیدن جام زهر» و دیگری با «نرمش قهرمانانه»، تداوم حیات ننگین خود به هر قیمت را رقم زده‌اند.

اینک، به یمن جنبش پیشتاز زنان، تمامی راه‌های خود در منطقه و جامعه جهانی را بسته دیده و به مانند دهه خونبار ۶۰، روی به طناب دار آورده است. با صدور احکام اعدام برای فعالان سیاسی، می‌خواهد جنبش بنیان‌کن و پیشتازانه زنان ایران را به عقب رانده یا سترون سازد.

بیدادگاه‌های دیکتاتور حاکم با صدور احکام سنگین برای شریف‌ترین و رشیدترین فرزندان این آب‌وخاک: پخشان عزیزی، مهدی حسنی و بهروز احسانی، می‌کوشد وانمود کند که همچنان توان سرکوب جنبش انقلابی مردم و زنان قهرمان ایران را دارد.

ما، زندانیان سیاسی سابق، ضمن محکوم کردن احکام قرون وسطایی اعدام، از سازمان‌ها و نهادهای حقوق بشری می‌خواهیم با ابزارهای موجود جهت لغو احکام ضدبشری اعدام اقدام کنند.
در این برهه، وظیفه خود می‌دانیم از کلیه آزادی‌خواهان، فعالان سیاسی، مدنی و اجتماعی در ایران و سراسر جهان بخواهیم اعتراض خود را نسبت به این حکم ظالمانه اعلام کنند.

شب نمی ماند، سحر نزدیک است.
زنده بادآزادی

یونس آزادبر
احمدبهنامی
عقیل رهنما
ابراهیم حضوری
عباس حقگو

#پخشان_عزیزی #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

درخواست کوشان پیرزاده برای دریافت درمان پزشکی در زندان اوین

خالد (کوشان) پیرزاده در صفحه اینستاگرامش خبر داده که چند هفته است قرص‌های تشنج‌ و اسپری‌ آسم او تمام شده و از درد سیاتیک نمی‌تواند‌ راه برود و در زندان به او دارو نمی‌دهند‌. او قهرمان پرورش اندام بود، او را دو بار اعدام مصنوعی کردند و بارها شکنجه دادند، او سال ۹۷ بازداشت و به هشت سال زندان محموم‌شد و سال ۱۴۰۲ نیز به اتهام «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» به ۵ سال و هشت ماه زندان محکوم شد.

«به نام آنکه انسان را فکرت آموخت.

با درود فراوان خدمت مردم شریف، نجیب و صبور ایران عزیزتر از جانم.

روی سخنم این بار با حشمت‌الله حیات‌الغیب، مدیرکل سازمان زندان‌ها، است. چند هفته‌ای است که درد کمر و سیاتیک مرا زمین‌گیر کرده و به سختی راه می‌روم. قرص‌های تشنجم به نام دپاکین ۵۰۰ تمام شده است. با چندین بار مراجعه هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد. اسپری آسم هم تمام شده و آن را نیز ندادند.

برای فیزیوتراپی می‌گویند هزینه درمان با زندانی است. انگار بنده آقازاده، امضا طلایی، یا جزو یقه‌سفیدها هستم!

جناب حیات‌الغیب، شما دقیقاً کجایید؟ در کدام بخشنامه سازمان زندان‌ها آمده است که هزینه درمان با زندانی است؟ مگر سالانه بودجه دریافت نمی‌کنید؟ بودجه دریافتی صرف چه چیزهایی می‌شود که سازمانی به این بزرگی از دادن قرص‌های دپاکین و اسپری آسم عاجز است؟

چرا باید به خاطر سهل‌انگاری برخی افراد چند روز پیش در خواب تشنج کنم و زبانم را گاز بگیرم؟ جناب حیات‌الغیب، دقیقاً کجایید؟ آیا بازدیدهای شما از زندان‌ها خروجی مثبتی داشته است؟

رفتار و عملکرد شما و همکارانتان خلاف آن چیزی است که نشان می‌دهید. از این لحظه، هر اتفاقی برای من رخ دهد، بنده و خانواده‌ام شخص شما را مسئول می‌دانیم.

کوشان پیرزاده
زندان اوین، ۲۲ دی‌ماه ۲۵۸۴ شاهنشاهی»

#کوشان_پیرزاده
#خالد_پیرزاده
#صدا_باشیم
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل،درباره لزوم همبستگی جهت لغو مجازات اعدام متنی به شرح زیر منتشرکرد:
🔸️حذف مخالفان، اصلی‌ترین شیوه جمهوری اسلامی برای بقا از طریق ایجاد فضای رعب و وحشت بوده است و چه در زندان و چه در خیابان، این قاعده از بدو استقرار وجود داشته است. شاید بتوان خلاصه‌ی این تاریخ، که از گورستان خاوران تا همین امروز ادامه داشته، را در گفته‌های جاویدنام نوید افکاری شنید: «دنبال گردن برای طناب دارشان می‌گردند.»

🔸️این سیاست امروز نیز جریان دارد و تصور می‌کنند افزایش طناب‌های دار و قتل زندانیانی چون مجاهد کورکور و عباس دریس می‌تواند نجات‌بخش حکومت درهم‌شکسته‌شان باشد.

🔸️در این روزها، تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی، بهروز احسانی و مهدی حسنی در دیوان عالی کشور موجی از خشم و نگرانی در میان مردم، به‌ویژه در میان فعالین سیاسی و اجتماعی ایجاد کرده است تا مشخص شود جمهوری اسلامی تنها راه مقابله با اعتراضات سراسری پیش رو را در سرعت بخشیدن به احکام اعدام می‌بیند.

🔸️حکومتی که اقتصادش در هم شکسته، مشروعیتش را در میان اکثریت مردم از دست داده و تمام آنچه خرج محور مقاومت کرده بود دود شده و به هوا رفته، نیاز دارد راهی برای ابراز وجود پیدا کند. جمهوری اسلامی می‌گوید: «اعدام می‌کنم، پس هستم.»

🔸️در این میان، جامعه، نهادهای مدنی، مخالفان حکومت و شخصیت‌های شناخته‌شده چه می‌توانند بکنند؟ شاید ابتدا باید از خود بپرسند: آیا پخشان عزیزی اولین زندانی محکوم به اعدام است؟ آخرین خواهد بود؟ پاسخ بدون شک منفی است. اینجاست که ضرورت همبستگی و اتحادی چشمگیر و قابل‌توجه برای مقابله با «مجازات اعدام» احساس می‌شود.

🔸️به ساختار حکومت نگاه کنیم؛ چگونه اصلاح‌طلبان، به‌اصطلاح میانه‌روها و تندروها دست در دست هم تلاش می‌کنند مانع فروپاشی نظام شوند؟ مسعود پزشکیان اصلاح‌طلب، قالیبافی که امروز بخشی از مافیای اقتصادی است، محسنی اژه‌ای که از فالانژهای شناخته‌شده بوده و زمانی برنده جایزه بین‌المللی چماق شد، امروز مشترکاً ریاست سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه را در دست دارند.

🔸️آیا اپوزیسیون ایران هم حاضر است با هر نگاه و ایدئولوژی که دارد، با هر ایده‌ای که برای ساختار سیاسی بعد از جمهوری اسلامی دارد، برای نجات جان «انسان‌هایی که حکومت جانشان را می‌گیرد» متحد شود؟ اعتراض سراسری در قالب کمپین‌ها، اعتصابات و اعتراضات خیابانی با هدف مشخص «لغو مجازات اعدام» می‌تواند شکل بگیرد. این سوالی است که مخالفان جمهوری اسلامی باید از خود بپرسند.

#نه_به_اعدام #پخشان_عزيزى #بهروز_احسانی #مهدی_حسنی #شیرین_عبادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه حورا نیک‌بخت از زندان اوین: پخشان عزیزی برای آن‌چه کرده باید قدر ببیند و بر صدر بنشیند

«حقوق بشر با حقوق بشرتر

پخشان جانم
سلام
دارم از اتاق چهار بند، فقط چند متر دورتر با توحرف می‌زنم اما می‌خواهم صدایم خیلی بلند باشد؛ آن‌قدر بلند که همه بشنوند و آنان که باید گوش بسپرند:
پاییز 1401، وقتی در حال تدریس هم نتوانستم جلوی گریه‌ام برای بی‌گناهی محسن شکاری را بگیرم وکلاس را به انش‌آموزان واگذار کردم، به خیالم هم نمی‌رسید زمانی با کسی که زیر حکم اعدام است هم‌بند شوم و روز و شب‌هایی را که می‌گذراند ببینم. با کسی؟ با زنی. با زنی؟ با پخشان عزیزی؛ با زنی که واقعا به شعر نو شبیه است؛ (پخشان در زبان کُردی به معنای شعر نو است) آن‌قدر شعر و آن‌قدر نو که حظ کردن از کنارش بودن کار هر کسی نیست.

پخشان عزیزم
در فرهنگ سخن، مقابل «بغی» نوشته‌اند بدرکاری، فساد، ستم‌کاری، سرکشی و نافرمانی
معنا بخشیدن به زندگی و تقویت امید به آن در کمپ آوارگان حملات داعش بدکاری است یا فساد یا ستم‌کاری؟
وقتی به کودکان یاد می‌دادی که با گل مجسمه بسازند و با هنرشان حالشان را خوب کنند، خبر داشتی که این کارت مصداق فساد است؟!
وقتی در تخلیه‌ی بار کامیون‌های ارزاق یو.ان کمکمی‌کردی، می‌دانستی داری بدکاری می‌کنی؟
موقع تمیز کردن زخم‌های زنان و کودکان و از بین بردن شپش سر بچه‌ها، از ستم‌کاری‌ات آگاه بودی؟!
پخش نان و فراهم کردن غذا برای آوارگان کدام شکل از ستم است؟!
جرم‌هایت را که مرور می‌کنی، شستن لباس آن‌ها را هم از قلم نینداز!
کمک به آدلاها، خضرها، ویان‌ها، دیلان‌ها و بهارها را سرکشی و نافرمانی به حساب نمی‌آوردی؟!
ماه‌هایی که از خانواده‎‌ات دور بودی و هیچ ارتباطی با آن‌ها نداشتی، اما آغوش می‌شدی که در اوج سرما و باد و باران بارها چادرها را محکم می‌کردی، با این حال خوابت نمی‌برد که نکند محکم‌کاری نکرده باشی، ستم‌کاری‌ات برایت محرز نبود؟!
من نه عقلم قد می‌دهد نه سوادم؛ باز هم خودت قضاوت کن: حتما در سال‌های 2020 و2021 که بر اثر ناتوانی جسمی بعد از عمل جراحی سراغ ترجمع و پژوهش رفتی، فساد کردی.
ایجاد انقلاب ذهنیتی که قطعا بدکاری وفساد و ستم‌کاری است؛ این را همه می‌دانند.
همه‌س ستم‌کاری‌هایت را در کمپ باور می‌کنم؛ چون بارها شبیه‌اش را در بند دیه‌ام؛وقتی حال یکی از هم‌بندی‌ها حتی ذره‌ای بد می‌شود، اولین کسی که به سراغش می‌آید توئی. تجربه‌ی تو را در کمک به بهبود حال جسمی وروحی اطرافیان هیچ‌کدام از ما نداریم.
می‌بینم که گیاه‌خواری و برایمان گفته‌ای که از سال 2014 خوردن گوشت را کنار گذاشته‌ای؛ یعنی بیشتر از 10 سال است که قساوت لازم برای ستم‌کاری را به‌دست آورده‌ای.
باید در ویراست بعدی همه‌ی لغت‌نامه‌ها مددکاری را هم به معانی بغی اضافه کنند یا اینکه مقابل مدخل مددکاری بنویسند بغی.
همه‌ی پزشکان، روزنامه‌نگاران و کسانی که به ملی‌گرایی باور ندارند؛ همه آن‌ها که ماندند و به آوارگان حملات حملات داعش کمک کردند بغی کرده‌اند و به قتل عمد محکوم می‌شوند؟!

خواهرم
تو مددکاری و اظهرمن‌الشمس است که مددکار بودن با حزب وحزب‌گرایی غریبه است و طبیعتا بیرون از نظام دولت‌ها وحزب‌هاست.
حتی پس رنگ داستانی که ساخته‌اند و تو را بر اساس آن محکوم کرده‌اند بی جان است. خباثت و نادانی بخش جدایی‌ناپذیر وجود جمهوری اسلامی است.
کاش این جانیان بفهمند که می‌خواهند نه تو را «سربه دار» که «سر دار» را با تو «بلند» کنند.
تکلیف تو با آن‌چه کرده‌ای مشخص است؛ تکلیف جمهوری اسلامی هم همین‌طور. در این میان فقط مدعیان فعالیت برای حقوق بشر باید تکلیف‌‍شان را مشخص کنند؛ باید در گفتار، رفتار و کردارشان به وضوح نشان بدهند که مدافع حقوق بشرند یا حامی حقوق بشرتر.
اگر شرف دارند، باید برای پخشان عزیزی، زن کرد مددکار محکوم به اعدام، هر کاری می‌توانند بکنند. باید از جمهوری اسلامی بپرسند به تو چه داده است که در ازایش جانت را می‌خواهد؟

پخشان جانم
تو برای آن‌چه کرده‌ای باید قدر ببینی و بر صدر بنشینی، اما نه بر صدر مجازات‌ها.

حورا نیک‌بخت
۲۲ دی ۱۴۰۳
بند زنان زندان اوین»

#پخشان_عزیزی #نه_به_اعدام #بیانیه #حورا_نیکبخت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، حبیب پیرمحمدی، عبدالرحمن گرگیج، عبدالباسط اورسن و عبدالحکیم عظیم گرگیج، شش زندانی سنی‌ مذهب محبوس در زندان وکیل‌ آباد مشهد، با نگارش نامه‌ ای از خشونت و رفتار غیرانسانی ماموران زندان پرده برداشتتند.

متن کامل این نامه، عینا در پی می‌آیند:
«با هم می‌توانیم دیکتاتور را سرنگون کنیم…
در زندان‌های دیکتاتور چه می‌گذرد؟!

به نام وطن که عشق هر انسانی است، در ذات پاک و شرافتمندش.

بار دیگر جنایت علیه بشریت بیداد می‌کند.

در این عصر دموکراسی، آزادی و برابری، خبرها و تصاویر از زندان‌های مخوف دیکتاتوری به وضوح بیانگر خون‌خواری دیکتاتور زمان، جنایتکار ملعون، بشار اسد لعنت‌الله علیه است که جان میلیون‌ها انسان را گرفته است.

این خود نمایانگر نفرت این دیکتاتورها از آزادی و برابری است. حال آنکه این جنایتکار شاگرد رژیم سفاک خامنه‌ای دیکتاتور می‌باشد.

با رفتن این جنایتکاران، جنایت‌های بسیار دیگری آشکار خواهد شد. متأسفانه بارها شاهد بوده‌ایم که در زندان‌های ایران چه بر سر هم‌وطنان بی‌دفاعمان آمده است. علیرغم شهادت و گواهی دادن هم‌وطنان، سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشری هیچ اقدام قاطعی انجام نداده‌اند.

ما باید هر روز شاهد جنایات جدید رژیم دیکتاتوری باشیم.

در زندان‌های سفاک چه می‌گذرد؟

بلاتکلیفی نزدیک به یک دهه پدرانی که فرزندانشان در نبودشان پدر شده‌اند.
حبس‌های طولانی‌مدت که خانواده‌ها را به مرز فروپاشی، فقر و فساد کشانده است.
جوانانی که در این زندان‌ها تمام موهایشان سفید شده و پدر و مادرشان در فراق آن‌ها سکته کرده‌اند.
طلاق، بی‌سرپرستی و هزاران جنایت دیگر.
حال آنکه از حربه‌ای به نام “توهم” استفاده می‌کنند و زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی را توسط نوکران خود در خدمات زندان، با گستاخی تمام کتک می‌زنند. فیلم‌ها را از حافظه دوربین‌های زندان پاک می‌کنند و می‌گویند این‌ها دروغ زندانیان است نسبت به مسئولان نظام. نمونه ای از این جنایت مدتی قبل در بند ۶/۱ رقم خورد.

ما زندانیان سیاسی و عقیدتی خواستار این هستیم که سازمان ملل و جوامع حقوق بشری پرده از زندان‌های مخوف رژیم دیکتاتوری بردارند و این دیکتاتورها را پاسخگو کنند تا دیگر این اعمال ضد انسانی تکرار نشود و بتوانیم در صلح و آرامش، آینده‌ای زیبا را برای آیندگان به میراث بگذاریم.

و سخن آخر: فراموش نکنیم عزیزانمان در بند استبداد پرپر و خشکیده شدند. یاد عزیزانمان که در زندان‌ها هستند و خانواده‌های جاویدنامان، فداکار راه آزادی وطن را همیشه فریاد می‌زنیم. همه با هم برای آزادی وطن.»

در خصوص نویسندگان این نامه گفتنی است، عیسی عیدمحمدی، فرهاد شاکری، عبدالحکیم عظیم گرگیج، عبدالرحمن گرگیج و عبدالباسط اورسن در پرونده‌ای مشترک در سال ۱۳۹۴ توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و یک سال بعد به زندان وکیل‌آباد مشهد منتقل شدند. نهایتاً شعبه اول دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی محمود داوود آبادی در سال ۱۳۹۸، فرهاد شاکری، عیسی عیدمحمدی، عبدالحکیم عظیم گرگیج و عبدالرحمن گرگیج را از بابت اتهامات “بغی از طریق عضویت در گروه سلفی حزب ‌الفرقان و عضویت در جبهه همبستگی ملی اهل ‌سنت ایران” به اعدام و عبدالباسط اورسن را به اتهام “بغی از طریق عضویت در گروه تکفیری و سلفی داعش” به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم کرد. سپس احکام اعدام این زندانیان توسط شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور به ریاست قاضی علی رازینی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم‌عرض ارجاع داده شد. اوایل مردادماه سال ۱۴۰۲، شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی احمدیان سلامی پس از محاکمه مجدد، این زندانیان را به اعدام محکوم کرد. اواسط مردادماه سال جاری، حکم اعدام این زندانیان توسط شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تأیید شد.

در رابطه با حبیب پیرمحمدی، دیگر زندانی سنی مذهب نیز قابل ذکر است، او در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ در محل کار خود بازداشت و پس از ۱۰۳ روز بازجویی از بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد به زندان وکیل‌آباد منتقل شد. وی مورخ ۵ اسفند ۱۳۹۷ توسط شعبه چهار دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی هادی منصوری از بابت اتهاماتی چون “بغی”، “اجتماع و تبانی علیه امنیت داخلی” و “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به مجموع ۲۲ سال حبس تعزیری محکوم شد که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، پانزده سال حبس به عنوان مجازات اشد برای او اجرا خواهد بود.

منبع: هرانا

#عیسی_عیدمحمدی، #فرهاد_شاکری، #حبیب_پیرمحمدی، #عبدالرحمن_گرگیج، #عبدالباسط_اورسن  #عبدالحکیم_عظیم_گرگیج #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🔴 پیوستن چهار زندان حویق تالش، بند زنان زندان عادل‌آباد شیراز، برازجان و جوین به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در هفته پنجاه و یکم

🔸محکومیت شدید تأیید حکم اعدام چهار زندانی سیاسی: بهروز احسانی، مهدی حسنی، پخشان عزیزی و مجاهد کورکور از سوی کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"

با اوج‌گیری بحران‌های کلان اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در ایران، حکومت به دلیل فساد و ناکارآمدی ساختاری و سیستماتیک به بن‌بست رسیده و توانایی حل این بحران‌ها را ندارد. از همین رو، هر روز شاهد اعتراضات گسترده از سوی اقشار مختلف در کشور هستیم.

برای حاکمان مستبد حاکم بر ایران روشن است که این نارضایتی عمومی به‌زودی به موج دیگری از قیام‌های گسترده تبدیل خواهد شد که موجودیت این حکومت استبدادی را در سراشیبی سقوط قرار خواهد داد. بنابراین، در محاسبه‌ای غلط، حکومت به گسترش اعدام‌ها روی آورده و قصد ایجاد رعب و وحشت بیشتر در جامعه برای پیشگیری از اعتراضات را دارد. به طوری که از سه‌شنبه گذشته تاکنون، دست‌کم ۱۷ نفر و از ابتدای دی‌ماه تاکنون، بیش از ۱۰۲ نفر اعدام شده‌اند.

در راستای همین سرکوب‌ها، هفته گذشته حکم اعدام زندانیان سیاسی بهروز احسانی، مهدی حسنی و پخشان عزیزی توسط دیوان عالی کشور تأیید شد. پیش‌تر نیز حکم اعدام زندانی سیاسی مجاهد کورکور و چهار زندانی سیاسی بلوچ و چهار زندانی سیاسی عرب تأیید شده است، که جان آن‌ها در خطر جدی قرار دارد. این در حالی است که روزانه زندانیان محکوم به اعدام با جرائم غیرسیاسی به دار آویخته می‌شوند.

در اعتراض به این احکام غیرانسانی، بسیاری از فعالان سیاسی در داخل و خارج زندان، همراه با خانواده‌های دادخواه، واکنش نشان داده و این احکام اعدام را به‌شدت محکوم کرده‌اند.

در ادامه اعتراضات به گسترش اعدام‌ها، در روزهای اخیر جمعی از زندانیان در چهار زندان حویق تالش، بند زنان زندان عادل‌آباد شیراز، زندان جوین در استان خراسان رضوی و زندان برازجان در استان بوشهر به کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" پیوسته و همراهی خود را با سایر زندانیان اعلام کردند. به این ترتیب، تعداد زندان‌های مشارکت‌کننده در این کارزار به ۳۴ زندان افزایش یافت.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" تأیید حکم اعدام زندانیان سیاسی مجاهد کورکور، پخشان عزیزی و دو عضو کارزار، مهدی حسنی و بهروز احسانی  را به‌شدت محکوم کرده و اعلام می‌کند که برای لغو اعدام در ایران و ریشه‌کن کردن این احکام قرون‌وسطایی از هر امکانی استفاده خواهند کرد. این کارزار از همه اقشار جامعه برای مقابله با احکام اعدام دعوت به همراهی می‌کند.

این کارزار، همان‌طور که بارها تأکید کرده است، مقابله با حکم غیرانسانی اعدام را تنها از طریق همبستگی، عمل جمعی و همراهی عمومی جامعه ممکن می‌داند.

اعضای کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" روز سه‌شنبه ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳ در پنجاه و یکمین هفته این کارزار در ۳۴ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهند زد:

زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان اراک، زندان خرم‌آباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان مشهد، زندان قائم‌شهر، زندان رشت (بند مردان و زنان)، زندان رودسر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران، زندان حویق تالش، زندان عادل‌آباد شیراز (بند زنان)، زندان جوین خراسان رضوی و زندان برازجان بوشهر.

هفته پنجاه و یکم
سه‌شنبه ۲۵ دی‌ماه ۱۴۰۳
#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام

#بیانیه #نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #مجاهد_کورکور #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نسرین ستوده و صدیقه وسمقی در بیانیه‌ای ضمن آنکه حجاب اجباری را محدودیتی بزرگ برای ورزش دختران دانشتند، خواستار برچیده شدن تمام فشارها بر زنان در رابطه با نحوه پوشش شدند و نوشتند: «رسیدن به ایران دموکراتیک و حاکم شدن ملت بر سرنوشت خویش، نیازمند جامعه مدنی نیرومندی است که بتواند مطالبات خود را تا تحقق کامل آن‌ها پیگیری کند.» آن‌ها از ورزشکاران مرد درخواست کردند که کنار زنان ورزشکار بایستند.

متن این بیانیه به شرح زیر است:
«حجاب اجباری،محدودیتی بزرگ برای ورزش دختران

رسیدن به ایران دموکراتیک و حاکم شدن ملت بر سرنوشت خویش، نیازمند جامعه مدنی نیرومندی است که بتواند مطالبات خود را تا تحقق کامل آن‌ها پیگیری کند.
زنان بسیاری با لایحه‌ی ننگین حجاب و عفاف مخالفت کرده، خواستار لغو هر گونه قانونی در رابطه با حجاب شده‌اند، اما لایحه‌ی مذکور فقط کنار گذاشته شد تا شاید روز مبادا دوباره آن را همچون سلاحی برکشیده و علیه زنان به کار گیرند. اگرچه این قانون بی اعتبار ظاهرا ابلاغ نشده اما عملا در حال اجراست، زیرا همه جا از مدارس و دانشگاه‌ها گرفته تا ادارات و غیره، زنان در رابطه با پوشش و حجاب در معرض مزاحمت، تذکر، آزار گفتاری و رفتاری قرار دارند. دختران ورزشکار ما به دلیل تبعیض ها و محدودیت ها از جمله حجاب اجباری حتی  مجبور به ترک میهن می‌شوند که این خود، خسارت مادی و معنوی بزرگی است. ما اکیدا خواستار برچیده شدن تمام فشارها بر زنان در رابطه با نحوه‌ی پوشش آنان هستیم. جامعه مدنی در این رابطه می‌تواند نقش مهمی ایفا کند. اتحاد مردان و زنان در همه‌ی عرصه‌ها می‌تواند جامعه‌ی مدنی نیرومند را به نمایش بگذارد. ما از جامعه  ورزشی ایران، خصوصا مردان ورزشکار، انتظار داریم که برای رفع کلیه محدودیت‌ها از جمله حجاب اجباری، کنار زنان ورزشکار بایستند. ما همچنین از نهادهای بین المللی ورزشی می خواهیم که با وضع مقررات مناسب مانع تحمیل محدودیت‌ها به ویژه حجاب اجباری بر زنان ورزشکار شوند.

صدیقه وسمقی - نسرین ستوده»


#نه_به_ححاب_اجباری #نه_به_پوشش_اجباری #بیانیه #جامعه_مدنی #نسرین_ستوده #صدیقه_وسمقی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TabaanaTech
بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران‌وحومه در محکومیت تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی توسط دیوان عالی کشور و دیگر احکام اعدام

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران‌وحومه با قاطعیت تأیید حکم اعدام ناعادلانه علیه پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و فعال حقوق زنان، توسط دیوان عالی کشور، و همچنین صدور و اجرای دیگر احکام اعدام علیه فعالان مدنی، اجتماعی و سیاسی را محکوم می‌کند.

پخشان عزیزی، به دلیل فعالیت‌های مدنی و مسالمت‌آمیز خود، از جمله کمک به زنان و کودکان آواره در سوریه و عراق، به اتهام واهی «بغی» توسط دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شده است.

در گزارش عفو بین‌الملل آمده است که از جمله فعالیت‌های بشردوستانه پخشان عزیزی بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲، مشارکت او در ارائه کمک به زنان و کودکانی بوده است که در پی حملات گروه مسلح داعش آواره شده بودند و در اردوگاه‌های شمال شرق سوریه و اقلیم کردستان عراق اسکان یافته بودند.

حکم ظالمانه اعدام علیه پخشان عزیزی اخیراً توسط دیوان عالی کشور تأیید شده که نشان‌دهنده تداوم سرکوب سیستماتیک و نقض کامل عدالت در دستگاه قضایی کشور است.

محاکمه پخشان عزیزی که با شکنجه، ناپدیدسازی قهری، اعترافات اجباری و نقض گسترده حقوق دادرسی همراه بوده، نمونه آشکار گسترش سرکوب فعالان مدنی و مدافعین حقوق انسانی است. این احکام بخشی از سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای است که با هدف ایجاد رعب و وحشت و سرکوب آزادی‌خواهی و عدالت طلبی مردم ستم دیده، دنبال می‌شود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران‌وحومه خواهان توقف فوری حکم اعدام پخشان عزیزی، آزادی بی‌قید و شرط او و همچنین لغو حکم اعدام علیه بهروز احسانی، مهدی حسنی، وریشه مرادی، و‌ دیگر فعالان مدنی و سیاسی است.

ما همچنین بار دیگر بر مخالفت قاطع خود با مجازات اعدام به‌عنوان مجازاتی غیرانسانی و ابزاری سرکوب‌گرانه تأکید می‌کنیم. جنبش‌های کارگری در ایران و سراسر جهان به‌طور قاطع با مجازات اعدام در هر شکل و بهانه‌ای مخالفند. ما «مجازات اعدام» را ناقض حق حیات، عدالت اجتماعی، برابری و حق زندگی شایسته می‌دانیم و لغو آن را گامی مهم در جهت ایجاد جوامعی انسانی‌تر و عادلانه‌تر می‌شماریم.

ما از تمامی کارگران و‌ تشکل‌های کارگری، سازمان‌های مدافع حقوق انسانی و جوامع مدنی بین‌المللی می‌خواهیم که در برابر این احکام ناعادلانه و سرکوب سیستماتیک، موضعی جدی و مؤثر اتخاذ کنند.
#نه_به_اعدام
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران‌وحومه
۲۴ دی ۱۴۰۳
#بیانیه #پخشان_عزيزى #وریشه_مرادی #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ششصد نویسنده، معلم، هنرمند و کنشگر سیاسی و مدنی به حکم بدوی صادره برای احمد درخشان، نویسنده و معلم اعتراض کردند.

شعبه دوم دادگاه انقلاب کرج #احمد_درخشان را به اتهامات: «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «ارسال پیام‌های هنجارشکنانه از طریق فضای مجازی»، علاوه بر یک سال حبس، به «منع از خروج از کشور»، «منع عضویت در گروه‌ها و دستجات اجتماعی»، «منع اشتغال به شغل معلمی» و «انفصال از خدمات دولتی و عمومی به مدت ۲سال از تاریخ اتمام اجرای حکم» محکوم کرده است.

متن این بیانیه را در ادامه بخوانید:

«مردم آزادی‌خواه و عدالت‌طلب ایران!
در ماه‌های اخیر و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری، شاهد افزایش سرکوب روشنفکران و فعالان اجتماعی بوده‌ایم. علیرغم وعده حاکمیت برای «وفاق ملی»، هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری همچنان به برخوردهای امنیتی با معلمان پیشرو ادامه می‌دهند و قوه قضائیه نیز با تکرار روش‌های قبلی، احکام ناعادلانه‌ای را صادر و اجرا می‌کند.
در این دور جدید اتهام‌ها و احکام، احمد درخشان، نویسنده و معلم، به اتهام تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی، در شعبه‌ی دوم دادگاه انقلاب کرج، به یک سال زندان، دو سال محرومیت از شغل معلمی، ممنوعیت خروج از کشور و انفصال از مشاغل دولتی محکوم شده است.
این حکم ناعادلانه علیه معلمی محبوب و نویسنده‌ی آثاری چون رمان‌های «مه مانی»، «پنج باب در رجعت سلیم و دوالپا» و «برقصا»،  نشان‌دهنده‌ی پافشاری حکومت بر ادامه سیاست سرکوب نخبگان فرهنگی است. نتیجه‌ی این رویکرد خطرناک، سرخوردگی اندیشمندان دلسوز کشور و تشدید بحران‌هایی است که زندگی سیاسی و اجتماعی ما را مختل کرده است.
ما امضاکنندگان این بیانیه، ضمن حمایت از این معلم توانا و نویسنده‌ی برجسته و اعتراض به این حکم، از دادگاه تجدید نظر انتظار داریم که با لغو این حکم ناعادلانه، از پایمال شدن حقوق ایشان و افزایش ناامیدی نخبگان و مردم نسبت به صدور چنین احکامی جلوگیری کند.»

احمد درخشان علاوه بر شغل معلمی، نویسنده ادبیات داستانی است و چندین مجموعه داستان از او در ایران منتشر شده است. آقای درخشان پیش‌تر هم به دلیل فعالیت‌های صنفی و ادبی به مراجع قضایی احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود. او در حساب کاربری خود، به انتقاد از اتهامات و زبان مبهم قضایی پرداخت و گفت: «این زبان مغشوش چگونه می‌تواند جهت کذب را معین کند؟ مسأله این است...»


#احمد_درخشان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
رضا رمضان‌زاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ، در واکنش به تأیید حکم اعدام پخشان عزیزی، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرد:

«در حکومتی زندگی می‌کنیم که هر روز، پشت دیوارهای سیم‌خاردارش، باید نام شریف‌ترین انسان‌ها را برای اعدام بشنویم. اینک در جبهه‌ای هستیم که مقاومت و ایستادگی را زنان، چه در زندان‌ها و چه در خیابان‌ها، نشان می‌دهند. اگر هر یک از ما صدای یکدیگر را نشنویم، باید منتظر حکم خودمان باشیم.

نمی‌شود در مقابل هرگونه حکم اعدامی خاموش ماند. حکم اعدام پخشان، مصداق حکم‌های خودمان خواهد بود. از این رو، برای لغو حکم اعدام پخشان عزیز، صدایمان را بلندتر از قبل خواهیم کرد تا سیلی محکمی باشد بر دهان حکومت استبدادی، سرتاسر ظلم جمهوری اسلامی.

رضا رمضان‌زاده
واحد ۴، زندان تهران بزرگ
۲۲ دی‌ماه ۱۴۰۳»

ـ لازم به ذکر است، اعدام قتل عمد حکومتی است که حق حیات را از انسان سلب می‌کند و در برابر هرگونه اعدامی باید واکنش نشان داد.

#رضا_رمضان_زاده
#پخشان_عزيزى
#نه_به_اعدام
#بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نامه دو زندانی سیاسی به شاهزاده رضا پهلوی و دعوت از او برای حمایت از همه زندانیان و مبارزه با اعدام

دو زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار طی نامه‌ای از شاهزاده رضا پهلوی خواستند تا به عنوان نماد همبستگی و وحدت ملی، صدای همه زندانیان باشد و با حمایت از کنشگران مخالف با اعدام، پیام حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت را به جهان مخابره کند.

رضا محمدحسینی و زرتشت احمدی‌راغب از شاهزاده رضا پهلوی خواستند «با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر» در «میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگ‌تر» ایفا کند و صدای همه زندانیان سیاسی فارغ از هر گرایشی باشد.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

«به نام ایران

جناب شاهزاده رضا پهلوی،

با درود و احترام،

ما، رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدی‌راغب، به‌عنوان دو زندانی سیاسی و دل‌نگران آینده میهن، که باورهای ما بر آزادی، عدالت، و کرامت انسانی استوار است، مفتخریم که در این برهه حساس از تاریخ ایران، خطاب به شما سخن می‌گوییم.

نقش شما به‌عنوان یکی از چهره‌های برجسته و مورد احترام در عرصه مبارزات آزادی‌خواهانه ملت ایران، همواره مایه امید و الهام بوده است. تلاش‌های شما در تقویت اتحاد ملی و پایبندی به ارزش‌های آزادی، عدالت و حقوق بشر، ستودنی است و بی‌شک مسئولیت بزرگی که بر دوش دارید، شما را به نمادی از همبستگی و وحدت ملی تبدیل کرده است.

جناب آقای پهلوی، ما بر این باوریم که دوران گذار از استبداد به آزادی، مستلزم همدلی و همراهی تمامی اقشار ملت ایران است. از این رو، از شما تقاضا داریم که در سخنان و اقدامات خود، صدای تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، فارغ از گرایش‌ها، باورها، قومیت‌ها و زبان‌هایشان باشید. این زنان و مردان شریف که به دلیل ایستادگی در برابر ظلم و دفاع از کرامت انسانی در بند هستند، نیازمند حمایت شما و تمامی افراد آزاده‌اند.

همچنین، از شما درخواست داریم که در میدان مبارزه برای لغو و جلوگیری از اجرای احکام اعدام، نقشی پررنگ‌تر ایفا کنید. شمشیر دولبه اعدام که توسط حاکمان دیکتاتور جمهوری اسلامی با اهرم مذهب و قانون به کار گرفته می‌شود، همواره پیام خشونت و اختناق را به جامعه تحمیل کرده است. شما می‌توانید با راهبری و همصدایی با کنشگران حقوق بشر، مشوق اقدامات انسانی بسیاری باشید. این ابزار ظلم باید با اتحاد و همدلی از دستان این حکومت بیرون آورده شود. ما وظیفه داریم از جان انسان‌ها حمایت کنیم و پیام صلح، زندگی و کرامت انسانی را جایگزین این چرخه خشونت کنیم.

ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به اتحاد و همبستگی نیاز دارد؛ اتحادی که بر پایه احترام به حقوق انسانی همه ایرانیان، بدون هیچ‌گونه تبعیض، بنا شده باشد. از شما انتظار می‌رود که این اصل مهم را در رهبری اخلاقی خود به کار گیرید و پیامی روشن از حمایت از حق حیات، آزادی و عدالت برای تمامی ایرانیان به جهان ارسال کنید.

ما باور داریم که رویکرد فراگیر شما در این مسیر، به دور از مرزبندی‌های سیاسی و جناحی، می‌تواند الهام‌بخش تمامی ایرانیان در داخل و خارج از کشور باشد و چراغ راهی برای آینده‌ای روشن و آزاد گردد.

در پایان، با آرزوی توفیق روزافزون برای شما و با امید به پیروزی نور آزادی بر تاریکی استبداد، از شما می‌خواهیم که همچنان صدای رسا و همبسته ملت ایران باشید و به راه پرغرور خود ادامه دهید.

با احترام و ارادت،
رضا محمدحسینی طامه و زرتشت احمدی‌راغب»

ـ لازم به ذکر است، شاهزاده رضا پهلوی به زودی در یک کنفرانس حقوق بشری در ژنو، سخنرانی خواهد کرد.
در سال‌های گذشته هموطنانی همچون مسیح علی‌نژاد، شیما بابایی، نازنین افشین‌جم، نازنین بنیادی، لادن برومند، ابراهیم مهتری، مازیار بهاری، غزاله شارمهد، دریا صفایی، نرگس اسکندری، علی احساسی، علیرضا آخوندی، مریم کلارن، آدرین قمی، شاپرک شجری‌زاده، کاوه شهروز، تقی رحمانی، نغمه عابدینی، پتکین آذرمهر، محمد مصطفایی، کاسپین ماکان و احمد باطبی و چند تن از زندانیان سابق خارجی که در ایران بازداشت بودند در این کنفرانس سخنرانی کرده و درباره موارد نقض حقوق بشر در ایران سخن گفته‌اند.

#رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #بیانیه #حقوق_بشر #نه_به_اعدام #همبستگی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
روایت شکنجه در بازداشتگاه پلیس؛ رنج‌نامه مختار آلبوشوکه از زندان شیبان

مختار آلبوشوکه، زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز، در نامه‌ای به شرح شکنجه‌های روحی و جسمی‌ای پرداخته که در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز تجربه کرده است.

او با اشاره به فحاشی‌های جنسیتی مأموران، روایت می‌کند که چگونه، با وجود آگاهی از بیماری فتق، ضربات مکرر به ناحیه شکمش وارد شده و این خشونت‌ها به تشدید بیماری و تحمل دردهای شدید منجر شده است. وی که محکوم به حبس ابد است، همچنین از محرومیت خود از درمان ضروری علی‌رغم تأکید پزشکان سخن گفته و توضیح می‌دهد که چگونه به جای درمان، با تزریق مسکن‌های قوی و مصرف قرص، درد ناشی از بیماری و شکنجه را تحمل می‌کند.

او که پیش‌تر با دستور پلیس فتا و توسط مأموران اداره اطلاعات از زندان خارج شده بود، در یکی از بازداشتگاه‌های پلیس اهواز تحت ضرب‌وشتم قرار گرفت.

متن کامل این نامه، عینا در پی می‌آیند:

«وقتی با حکم ابد و پنج سال، چهارده سال در زندان بمانی؛ دیدن منظره خیابان‌ها، ماشین‌های در رفت‌وآمد، درخت‌های وسط بلوار و چهره‌های مردم که با عجله در آمد و شدند، برای من حکم رفتن به یک تور تفریحی ویژه و دیدن زیباترین مناظر جهان را داشت. برای همین وقتی ۱۵ آذر ۱۴۰۳ من را صدا زدند و در محوطه زندان سوار ماشین کردند، در ابتدا حسی از شوق در وجودم جوانه زد، تا وقتی که با همراهان لباس شخصی که نمی‌شناختم از در زندان خارج شدیم و نفر جلوئی برگشت و اولین مشت محکم را به صورتم کوبید و به همکارش که کنارم بود گفت «چشم‌بند و دستبد این بی‌شرف….را بزنید!»

من در حالی که از شدت درد صورتم را گرفته بودم و در همان حال که دو مامور کناری، دستانم را برای زدن دستبند از روی صورتم کشیده و با فشار و خشونت به پشتم می‌پیچاندند, و نیز در حالی که آخرین رد مناظر بیرون زندان از مقابل چشمانم می‌گذشت، با زدن چشمبند با تاریکی مطلق مواجه شده و از خاطرم گذشت که«مختار قرار نیست به تور تفریحی بروی و احتمالا خبری از دیدن بلوار، درخت، ماشین و چهره‌های مردم رهگذر نخواهد بود!» اما هرگز فکر آن حجم از داغ و درفش و شکنجه را هم نمی‌کردم آن‌هم پس از ۱۴ سال زندانی بودن!

داشتم خودم را دلداری می‌دادم که:« من چهارده سال است زندانی هستم، با حکم ابد و البته به جرم ناکرده!، دیگر بیشتر از این چه می‌خواهند که قصد آزارم را داشته باشند!؟» در همین فکرها بودم که مشتی محکم به پائین شکمم زدند که از درد به خود پیچیده و حواسم نبود که گفتم:« من بیماری فتق شدیدی دارم نزنید لطفا!» مأمور کنار دستی که گوئی با شنیدن این حرف من احساسات سادیستیکش به غلیان آمده بود با پوزخندی گفت:”خوب چه بهتر!” و با فحاشی رکیک جنسی ادامه داد که:” که فتق داری! بلائی سرت بیارم که فتقت یادت بره” و باز با تمام قدرت با مشت به زیر شکمم ضربه زد. در طول مسیر تا به بازداشتگاه‌شان برسیم، با فحاشی‌های رکیک جنسی به مادر، خواهر و خانواده‌ام چنان آزارم دادند که درد مشت و سیلی زدن‌شان را کمتر متوجه می‌شدم. چند روز در بازداشتگاهی که بعدا فهمیدم متعلق به پلیس فتای اهواز است، به شدت شکنجه شدم.

نمی‌دانم چند روز گذشته بود که از شدت ضربات مشت و لگد که تعمدا بیشتر به زیر شکمم می‌زدند، از هوش رفتم؛ روی تخت بیمارستان و در حالی که با دستبند و پابند به تخت زنجیر شده بودم، به هوش آمدم و متوجه شدم، شخصی که احتمالا پزشک بود، دارد به مامورها اصرار و گاهی التماس می‌کند که:« این بیماری شدید فتق دارد و احتمال پاره‌شدن فتقش زیاد است، باید اینجا بماند و فوری عملش کنیم.» مأمورهای لباس شخصی گوئی دکتر با دیوار حرف زده، بدون اینکه پاسخی دهند، آمدند و بعد از زدن دستبند از پشت و چشمبند من را کشان کشان از تخت بیمارستان به شکنجه‌گاه‌شان بازگرداندند.

این شکنجه شدن، همراه با فحاشی‌های رکیک جنسی به خانواده‌ام و بی‌هوشی دوباره و بردن به بیمارستان، اصرار دکتر به بستری و عمل فوری و بی‌توجهی مأموران، یک‌بار دیگر تکرار شد. در حالی که من کلا در اعتصاب بودم، تا زمانی که به زندان شیبان اهواز بازگردانده شدم. همه این رفتارهای غیرانسانی برای این بود که اسم من را در لیست تلفن‌های گوشی شخصی که بازداشت‌شده دیده بودند، من که چهارده سال است زندانی خودشان هستم!
وقتی به بند برگشتم اول فکر کردم بیش از یکی دو ماه است که من را برده‌اند و همبندی‌ها یادآور شدند که ۱۲ روز پیش تو را بردند، یعنی از ۱۵ تا ۲۷ آذر! الان که یک ماه از آن روزها می‌گذرد، احساس می‌کنم حفره‌ای عمیق در وجودم ایجاد شده!، نه به دلیل شکنجه فیزیکی، بلکه شکنجه و آزار روحی با فحاشی‌های جنسی مکررشان به عزیزانم، حفره‌ای که هرگز پر نخواهد شد.

مختار آلبوشوکه، دیماه ۱۴۰۳″


اطلاعات بیش‌تر
https://tinyurl.com/mvkck9br

#مختار_آلبوشوکه #زندان_شیبان_اهواز #شکنحه #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیش از ۱۰۰۰ تن از فعالان شناخته شده جنبش زنان، جنبش کارگری، خانواده‌های دادخواه، خانواده‌های قربانیان شلیک سپاه به پرواز اوکراینی، فعالان محیط زیست، معلمان، رونامه‌نگاران، نویسندگان، پزشکان و فعالان سیاسی با امضا بیانیه‌ای خواهان آزادی بی قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی شدند. متن کامل این نامه را در ادامه بخوانید:

صدای زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی باشیم!

هم‌میهنان آزاده، آگاه و متعهد

زندانیان سیاسی، فرزندان شایسته ملت هستند؛ اجازه ندهیم صدای آن‌ها که صدای من و شما بودند؛ لحظه‌ای به خاموشی گراید.

همه ما یکصدا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی و مطبوعاتی هستیم.

هموطنان گرامی!

این زندانیان بدون‌ ارتکاب هیچ جرم و گناه برخلاف اصل «قانونی بودن جرم و مجازات» به زندان افتاده و در تضاد کامل با اصل «حقوقی شخصی بودن مجازات»، خانواده‌های آنها نیز مجازات شده و در زجر و‌ عذاب گرفتار ظلم و ستم مضاعف شده‌اند.

نظر باینکه کلیه زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و عقیدتی به استناد اصول «۳۴، ۳۲، ۳۶، ۳۷، ۶۱، ۱۵۹ و ۱۶۸ قانون اساسی»

درمرجعی غیر قانونی وغیر مستقل و غیر صالح قضایی، بدون دادرسی منصفانه و حق دفاع مشروع، زندانی شده اند؛ باید بی قید و شرط آزاد شوند.

با توجه به وضعیت وخیم برخی از زندانیان، و غیر قابل تحمل بودن شرایط سخت زندان برای همه عزیزان، لازم است که همه ما از هر گروه و عقیده‌ای که هستیم به یاری این آزاد زنان وآزاد مردان بشتابیم و خواهان آزادی فوری آنان باشیم؛ شاید فردا دیر باشد

بویژه در مورد اعدام‌های روزهای پیش رو بسیار نگرانیم و اینگونه تصمیمات غیرعادلانه، ما را برای پافشاری بر آزادی همه این ازادگان مصمم تر می‌کند.

به امید آزادی همه زندانیان سیاسی، مدنی، عقیدتی و مطبوعاتی


اسامی در لینک زیر :

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfMcPzo0QDeaDXO1ZOn0irn-u3CfJhCNK4sJZU9LNtkYbflTg/viewform?usp=header

#زندانیان_سیاسی #برای_آزادی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
نه به اعدام خواستی مطلق در اندیشه، اراده و عمل
✍️آنیشا اسدالهی

آنیشا اسداللهی، معلم، مترجم و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در نامه‌ای به مسئله اعدام در ایران پرداخته است. او با تأکید بر لزوم مطلق‌بودن مخالفت با اعدام، به تجربیات خود از همبستگی زندانیان در برابر این حکم غیرانسانی اشاره می‌کند و هشدار می‌دهد که حتی کوچک‌ترین استثنا در این مسئله می‌تواند زمینه‌ساز گسترش هیولای اعدام شود.

در ادامه متن کامل این نامه را می‌خوانید:

نامه آنیشا اسداللهی، معلم و مترجم زندانی در اوین، با تأکید بر مطلق بودن خواست «نه به اعدام»، نگاهی عمیق به تجربه‌های شخصی او از همبستگی زندانیان و ضرورت ریشه‌یابی این خواسته دارد. او با اشاره به صدور حکم اعدام برای دو هم‌بندی‌اش، پخشان عزیزی و وریشه مرادی، می‌گوید: «روح نه به اعدام بر فراز هر گرایش سیاسی و همزمان در درون آن، در ذهن تک تک ما ایستاده بود و ما را نظاره می‌کرد.» آنیشا از لحظات تلخی مانند روز اعدام رضا رسایی یاد می‌کند که چگونه زندانیان با گرایش‌های سیاسی مختلف در برابر این «عمل انحصاری دولتی» ایستادگی کردند.
او هشدار می‌دهد که کوچک‌ترین روزنه در خواست «نه به اعدام» می‌تواند «دایره هیولای اعدام» را گسترده‌تر کند و می‌گوید: «به محض آنکه روزنه‌ای در آن بیفتد، دایره هیولای اعدام بازتر و بازتر می‌شود.» آنیشا به این باور است که روح این خواست هنوز در جامعه عمیقاً درونی نشده و توضیح می‌دهد که: «هنوز محدوده‌هایی وجود دارد که با اعدام همراهی می‌شود یا با سکوتی معنادار از کنارش با بی‌تفاوتی رد می‌شویم.»
در بخش دیگری از نامه، او به مشکلات تاریخی و مفهومی در پذیرش «نه به اعدام» اشاره می‌کند و می‌نویسد: «تاریخ شکننده حق‌ها، حتی آنجا که حقانیتی سر بر می‌آورد... به آسانی فرو می‌نشیند و به فراموشی سپرده می‌شود.» او از «منطق زور تاریخی» و عدم تعمق در مفاهیم ریشه‌ای انتقاد کرده و تأکید می‌کند که این حق باید به زبان مردم و با پاسخ‌گویی به پرسش‌های آن‌ها توضیح داده شود.
او در نقد فعالان سیاسی می‌گوید که هنوز «نه به اعدام» به شکلی مطلق درک نشده و بسیاری با تأکید بر ویژگی‌های فردی محکومان، خواسته‌شان را محدود می‌کنند. او می‌پرسد: «اگر من اینگونه نباشم، آیا شما به حاکمیت ارتجاع حق می‌دهید من را وارد آن روزنه هولناک استثنا کند؟»
آنیشا تأکید دارد که دفاع از «نه به اعدام» باید به دور از انحصار سیاسی و ایدئولوژیک باشد و می‌نویسد: «اعدام در انحصار دولت‌هاست و نه به اعدام خواستی مطلق که آن را باید مطلق اندیشه، اراده و عمل کرد.» این نامه دعوتی است برای بازنگری و بازتعریف این خواسته به‌عنوان حقی انسانی و غیرقابل‌چشم‌پوشی.


متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://tavaana.org/no-to-execution-anisha-asadollahi/

#بیانیه #آنیشا_اسداللهی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech