This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این فایل صوتی پیام، نوروزی داوود حدادینیا، زندانی سیاسی از زندان یاسوج را میشنوید
داوود حدادینیا زندانی سیاسی اهل لیکک بهمئی استان کهگلویه و بویراحمد دیروز ساعت ۱۶ در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۲۸ توسط نیروهای اطلاعات این شهر بازداشت شد.
آقای حدادینیا توسط شعبه ۱۰۱دادگاه کیفری دو، با اتهام «تبلیغ علیه نظام» به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
داود حدادینیا، ۳۶ ساله فرزند ظهراب متاهل ساکن شهرستان بهمئی، روستای (سیدصفی) از توابع استان کهکیلویه و بویراحمد پیشتر در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، توسط ماموران اطلاعات این شهر در محل کار خود همراه با فردین چیرهنژاد بازداشت شده بودند که بعد از اتمام مراحل بازجویی توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو، با اتهام (تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی) به سه ماه و یک روز حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم شدند. این حکم پس از تسلیم به رای به دوماه و ۹ روز حبس کاهش یافته بود.
#داود_حدادی_نیا #داوود_حدادی_نیا #بیانیه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
داوود حدادینیا زندانی سیاسی اهل لیکک بهمئی استان کهگلویه و بویراحمد دیروز ساعت ۱۶ در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۲۸ توسط نیروهای اطلاعات این شهر بازداشت شد.
آقای حدادینیا توسط شعبه ۱۰۱دادگاه کیفری دو، با اتهام «تبلیغ علیه نظام» به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
داود حدادینیا، ۳۶ ساله فرزند ظهراب متاهل ساکن شهرستان بهمئی، روستای (سیدصفی) از توابع استان کهکیلویه و بویراحمد پیشتر در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، توسط ماموران اطلاعات این شهر در محل کار خود همراه با فردین چیرهنژاد بازداشت شده بودند که بعد از اتمام مراحل بازجویی توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو، با اتهام (تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی) به سه ماه و یک روز حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم شدند. این حکم پس از تسلیم به رای به دوماه و ۹ روز حبس کاهش یافته بود.
#داود_حدادی_نیا #داوود_حدادی_نیا #بیانیه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عباس واحدیان شاهرودی در تماس تلفنی از زندان وکیلآباد مشهد ضمن دعوت مردم به اتحاد و همدلی، از چگونگی رد درخواست مرخصی خود و دلتنگی فرزندان و خانوادهاش گفت.
او شرایط مسئولان زندان برای مرخصی را «دنبال نخود سیاه» فرستادن تعبیر کرد.
نوروز ۱۴۰۴ چهارمین نوروز پیاپی و در جمع ششمین نوروز عباس واحدیان شاهرودی در حبس است.
.
#عباس_واحدیان_شاهرودی
#نوروز۱۴۰۴
#بیانه۱۴نفر
#زندان_وکیلآباد
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی
.#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او شرایط مسئولان زندان برای مرخصی را «دنبال نخود سیاه» فرستادن تعبیر کرد.
نوروز ۱۴۰۴ چهارمین نوروز پیاپی و در جمع ششمین نوروز عباس واحدیان شاهرودی در حبس است.
.
#عباس_واحدیان_شاهرودی
#نوروز۱۴۰۴
#بیانه۱۴نفر
#زندان_وکیلآباد
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#اتحاد_رمز_پیروزی
.#بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام نوروزی طاهر حاجیقربانی، زندانی سیاسی، از زندان اوین
طاهر حاجیقربانی، فعال مدنی و زندانی عقیدتی سابق، روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ بار دیگر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
او در این فایل صوتی کوتاه، سال نو را شادباش میگوید و ابراز امیدواری میکند که امسال برآیند خواستههای مردمی به معنی واقعی کلمه باشد و بهار را در سپهر سیاسی ایران پذیرا باشیم.
#طاهر_حاجی_قربانی #بیانیه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طاهر حاجیقربانی، فعال مدنی و زندانی عقیدتی سابق، روز یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ بار دیگر بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
او در این فایل صوتی کوتاه، سال نو را شادباش میگوید و ابراز امیدواری میکند که امسال برآیند خواستههای مردمی به معنی واقعی کلمه باشد و بهار را در سپهر سیاسی ایران پذیرا باشیم.
#طاهر_حاجی_قربانی #بیانیه #نوروز #نوروز۱۴۰۴ #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نامهای از رضا محمد حسینی در حمایت از آرشام رضایی
آرشام رضایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، از ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۳ در سلول انفرادی است و حالا به دستور مقامات زندان، باید سه هفته دیگر را هم به صورت تنبیهی در سلول انفرادی بگذراند. سلول انفرادی که به مثابه شکنجه سفید شناخته میشود.
همبندی او رضا محمدحسینی، در اعتراض به این وضعیت و در حمایت از آرشام رضایی، نامهای به شرح زیر نوشته است:
«بهنام ایران، بهنام آزادی و کرامت انسانی،
دوستان، همراهان و مدافعان حقوق بشر،
در روزهایی که مردم ایران، همراه با میلیونها انسان در سراسر جهان، فرارسیدن نوروز را جشن میگیرند و از جان و دل برای بهاری نو دعا میکنند، یکی از همبندیهایم و یکی از فرزندان رنجکشیده این سرزمین، آرشام رضایی، در سلول انفرادی زندان قزلحصار روز و شب را بیهیچ امکان تماس یا ملاقاتی، در تنهایی و تحت شکنجه سفید سپری میکند.
از ۲۱ بهمنماه تاکنون، آرشام نه فقط از حقوق اولیهی انسانی، بلکه از ابتداییترین حق زیستن در جمع محروم شده است.
جرم او چیست؟ اعتراض. فریاد زدن حقیقت در سالگرد انقلابی که ۴۶ سال است آزادی و عدالت را به اسارت کشیده. همراهی با خانوادههای داغداری که فرزندانشان بیگناه جان باختند. نه تروریست است، نه مجرم. فقط انسانیست با وجدانی بیدار و صدایی رساتر از سکوت.
به دستور مقامات زندان، آرشام بهدلیل انتشار یک پیام صوتی انتقادی، باید سه هفتهی دیگر نیز در انفرادی بماند؛ آن هم در بندی که به "کشتارگاه" شهرت دارد — جایی که شبها، صدای نجواهای آخر محکومان به اعدام، روان زندانیان را میفرساید. این، شکنجه است. شکنجهی سفید، اما نه بیصدا و نه بیاثر.
و در این میان، شاید دردناکترین تصویر، مادری رنجکشیده و سالخورده است؛ زنی که جان خود را در کف گرفته، ناله و تهدید کرده، شاید فرزند مظلومش را از سیاهی انفرادی به روشنی بند عمومی بازگردانند. اما گوش شنوایی نیست. پاسخ، فقط سکوت و بیرحمی بوده است.
بیپرده بپرسم: شما که این سرزمین را به قهقرا کشاندهاید، که نسلها را به فقر، ترس و خاموشی واداشتهاید، حالا از فرزندان همین خاک توقع سکوت دارید؟ این فرزندان اگر فریاد نزنند، اگر اعتراض نکنند، پس چهکسی باید مرهم زخمهای این ملت باشد؟
از اینجا، بهعنوان یک شهروند، و بهنام وجدان جمعی، از همهی نهادهای حقوق بشری، فعالان مدنی، رسانهها و انسانهای آگاه در سراسر جهان میخواهم صدای آرشام رضایی را بشنوند. نگذارید او را در تاریکی تنها بگذارند. نگذارید ظلم، با سکوت ما، مشروعیت بگیرد.
آرشام تنها نیست. صدای او، صدای ماست. و ما، در کنار او، برای آزادیاش خواهیم ایستاد.
با احترام و امید،
رضا محمد حسینی
اول فروردین ۱۴۰۴»
#رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آرشام رضایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، از ۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۳ در سلول انفرادی است و حالا به دستور مقامات زندان، باید سه هفته دیگر را هم به صورت تنبیهی در سلول انفرادی بگذراند. سلول انفرادی که به مثابه شکنجه سفید شناخته میشود.
همبندی او رضا محمدحسینی، در اعتراض به این وضعیت و در حمایت از آرشام رضایی، نامهای به شرح زیر نوشته است:
«بهنام ایران، بهنام آزادی و کرامت انسانی،
دوستان، همراهان و مدافعان حقوق بشر،
در روزهایی که مردم ایران، همراه با میلیونها انسان در سراسر جهان، فرارسیدن نوروز را جشن میگیرند و از جان و دل برای بهاری نو دعا میکنند، یکی از همبندیهایم و یکی از فرزندان رنجکشیده این سرزمین، آرشام رضایی، در سلول انفرادی زندان قزلحصار روز و شب را بیهیچ امکان تماس یا ملاقاتی، در تنهایی و تحت شکنجه سفید سپری میکند.
از ۲۱ بهمنماه تاکنون، آرشام نه فقط از حقوق اولیهی انسانی، بلکه از ابتداییترین حق زیستن در جمع محروم شده است.
جرم او چیست؟ اعتراض. فریاد زدن حقیقت در سالگرد انقلابی که ۴۶ سال است آزادی و عدالت را به اسارت کشیده. همراهی با خانوادههای داغداری که فرزندانشان بیگناه جان باختند. نه تروریست است، نه مجرم. فقط انسانیست با وجدانی بیدار و صدایی رساتر از سکوت.
به دستور مقامات زندان، آرشام بهدلیل انتشار یک پیام صوتی انتقادی، باید سه هفتهی دیگر نیز در انفرادی بماند؛ آن هم در بندی که به "کشتارگاه" شهرت دارد — جایی که شبها، صدای نجواهای آخر محکومان به اعدام، روان زندانیان را میفرساید. این، شکنجه است. شکنجهی سفید، اما نه بیصدا و نه بیاثر.
و در این میان، شاید دردناکترین تصویر، مادری رنجکشیده و سالخورده است؛ زنی که جان خود را در کف گرفته، ناله و تهدید کرده، شاید فرزند مظلومش را از سیاهی انفرادی به روشنی بند عمومی بازگردانند. اما گوش شنوایی نیست. پاسخ، فقط سکوت و بیرحمی بوده است.
بیپرده بپرسم: شما که این سرزمین را به قهقرا کشاندهاید، که نسلها را به فقر، ترس و خاموشی واداشتهاید، حالا از فرزندان همین خاک توقع سکوت دارید؟ این فرزندان اگر فریاد نزنند، اگر اعتراض نکنند، پس چهکسی باید مرهم زخمهای این ملت باشد؟
از اینجا، بهعنوان یک شهروند، و بهنام وجدان جمعی، از همهی نهادهای حقوق بشری، فعالان مدنی، رسانهها و انسانهای آگاه در سراسر جهان میخواهم صدای آرشام رضایی را بشنوند. نگذارید او را در تاریکی تنها بگذارند. نگذارید ظلم، با سکوت ما، مشروعیت بگیرد.
آرشام تنها نیست. صدای او، صدای ماست. و ما، در کنار او، برای آزادیاش خواهیم ایستاد.
با احترام و امید،
رضا محمد حسینی
اول فروردین ۱۴۰۴»
#رضا_محمدحسینی #آرشام_رضایی #سلول_انفرادی #شکنجه_سفید #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام نوروزی برزان محمدی؛ زندانی سیاسی سابق: "نه به اعدام، نه به جمهوری اسلامی"
برزان محمدی، زندانی سیاسی سابق و از چهرههای شناختهشدهی دادخواهی، در پیامی به مناسبت فرارسیدن نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، سال ۲۵۸۴ هخامنشی و ۲۷۲۵ مادی، با تبریک سال نو به مردم ایران، بر ضرورت اتحاد و همبستگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به ظلم و نابرابری تأکید کرد.
او در این پیام، با اشاره به وضعیت نابسامان کشور، نوروز امسال را فرصتی برای یادآوری رنجها و مقاومت مردم دانست و گفت:
«این نوروز را به یاد همهی جانباختگان راه آزادی، خانوادههای دادخواه، زندانیان سیاسی و عقیدتی، و کولبران و سوختبرانی آغاز میکنیم که تنها برای لقمهای نان، هدف گلولههای نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.»
برزان محمدی در بخشی از پیام خود، به قتل یک کولبر دیگر در واپسین ساعات سال ۱۴۰۳ اشاره کرد و افزود:
«حتی در آخرین ساعات سال، ماشین سرکوب جمهوری اسلامی از جنایت بازنماند. یک کولبر بیگناه دیگر در مرز بانه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان باخت.»
او ضمن ابراز امیدواری برای اتحاد ملی، تأکید کرد: «به امید سالی پر از همبستگی، مقاومت، و پایان یافتن ظلم و ناعدالتی در ایران.»
#برزان_محمدی #نوروز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برزان محمدی، زندانی سیاسی سابق و از چهرههای شناختهشدهی دادخواهی، در پیامی به مناسبت فرارسیدن نوروز ۱۴۰۴ خورشیدی، سال ۲۵۸۴ هخامنشی و ۲۷۲۵ مادی، با تبریک سال نو به مردم ایران، بر ضرورت اتحاد و همبستگی برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پایان دادن به ظلم و نابرابری تأکید کرد.
او در این پیام، با اشاره به وضعیت نابسامان کشور، نوروز امسال را فرصتی برای یادآوری رنجها و مقاومت مردم دانست و گفت:
«این نوروز را به یاد همهی جانباختگان راه آزادی، خانوادههای دادخواه، زندانیان سیاسی و عقیدتی، و کولبران و سوختبرانی آغاز میکنیم که تنها برای لقمهای نان، هدف گلولههای نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.»
برزان محمدی در بخشی از پیام خود، به قتل یک کولبر دیگر در واپسین ساعات سال ۱۴۰۳ اشاره کرد و افزود:
«حتی در آخرین ساعات سال، ماشین سرکوب جمهوری اسلامی از جنایت بازنماند. یک کولبر بیگناه دیگر در مرز بانه با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی جان باخت.»
او ضمن ابراز امیدواری برای اتحاد ملی، تأکید کرد: «به امید سالی پر از همبستگی، مقاومت، و پایان یافتن ظلم و ناعدالتی در ایران.»
#برزان_محمدی #نوروز #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
صدیقه وسمقی، اسلامشناس و دینپژوه، خواهان آزادی جامعهشاس زندانی، سعید مدنی شد.
صدیقه وسمقی که خود هم به تازگی از زندان دیکتاتور آزاد شده است در پستی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد نوشت:
«امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.»
او در ادامه با توجه به روند ناعادلانه دادگاه سعید مدنی نوشت":
«دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند نمیبینند؛ اما گروههایی موهوم و غیرواقعی را کشف میکنند!
تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.»
نکته درستی است تا زمانی که جمهوری اسلامی بر کشورمان حاکم است ایران و ایرانی روی امنیت و آسایش نخواهد دید.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#صدیقه_وسمقی #سعیدمدنی
@Tavaana_TavaanaTech
صدیقه وسمقی که خود هم به تازگی از زندان دیکتاتور آزاد شده است در پستی که در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد نوشت:
«امروز دوم فروردین ۱۴۰۴ دکتر مدنی از تبعیدگاه خود، زندان دماوند تماس گرفت. هرگاه او از زندان تماس می گیرد قلبم فشرده می شود. او جامعه شناس و پژوهشگری وطن دوست و دلسوز است که به ناروا و ظالمانه سالهای زیادی از عمر گرانقدرش را در زندانهای جمهوری اسلامی سپری کرده است.»
او در ادامه با توجه به روند ناعادلانه دادگاه سعید مدنی نوشت":
«دستگاههای امنیتی گروههای مزدور واقعی را که از اموال عمومی ارتزاق و در جامعه اخلال میکنند نمیبینند؛ اما گروههایی موهوم و غیرواقعی را کشف میکنند!
تا، در بر این پاشنه میچرخد، کشور روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.»
نکته درستی است تا زمانی که جمهوری اسلامی بر کشورمان حاکم است ایران و ایرانی روی امنیت و آسایش نخواهد دید.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#بیانیه
#صدیقه_وسمقی #سعیدمدنی
@Tavaana_TavaanaTech
شصتویکمین هفتهی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۳۸ زندان
به دار آویختن بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام در سال ۱۴۰۳
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در نخستین هفتهی سال ۱۴۰۴، آمار اعدامهای سبعانهی حکومت اعدامی در سال ۱۴۰۳ را به این شرح اعلام میکند: در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام، از جمله ۳۸ زن، به دار آویخته شدند. از میان آنان، ۱۳۵ نفر از هموطنان بلوچ و ۱۰۴ نفر از هموطنان کُرد بودند. همچنین ۵ زندانی سیاسی–عقیدتی اعدام و ۸ تن از زندانیان در ملأ عام، به شیوهای قرونوسطایی، حلقآویز شدند.
لازم به ذکر است که حدود ۸۵ درصد از اعدامهای سال ۱۴۰۳ در دوران "ریاستجمهوری" پزشکیان صورت گرفته است. این خود نشان میدهد که جناحهای این حکومت در کشتار و اعدام مردم ایران هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
ما، اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، متحد و یکصدا و با تمام توان، در برابر حکم ضدانسانی اعدام ایستادهایم و از تمامی احزاب، سازمانها، تشکلها و فعالان سیاسی، حقوق بشری، مدنی، صنفی، دادخواهان و... که دغدغهی "حق حیات و حقوق بشر" و مخالفت با اعدام دارند، میخواهیم که در سال جدید اقدامات عملی و مؤثرتری برای مقابله با اعدام انجام دهند؛ به امید اینکه سال ۱۴۰۴، سال پایان سرکوب و اعدام و آغاز آزادی برای ایران باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، در شصتویکمین هفتهی خود، روز سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، در ۳۸ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهد زد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، و زندان کامیاران.
هفتهی شصتویکم
سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
طرح استفاده شده در پوستر از محمد یاوری
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
به دار آویختن بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام در سال ۱۴۰۳
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در نخستین هفتهی سال ۱۴۰۴، آمار اعدامهای سبعانهی حکومت اعدامی در سال ۱۴۰۳ را به این شرح اعلام میکند: در سال ۱۴۰۳، بیش از ۱۱۵۰ زندانی محکوم به اعدام، از جمله ۳۸ زن، به دار آویخته شدند. از میان آنان، ۱۳۵ نفر از هموطنان بلوچ و ۱۰۴ نفر از هموطنان کُرد بودند. همچنین ۵ زندانی سیاسی–عقیدتی اعدام و ۸ تن از زندانیان در ملأ عام، به شیوهای قرونوسطایی، حلقآویز شدند.
لازم به ذکر است که حدود ۸۵ درصد از اعدامهای سال ۱۴۰۳ در دوران "ریاستجمهوری" پزشکیان صورت گرفته است. این خود نشان میدهد که جناحهای این حکومت در کشتار و اعدام مردم ایران هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند.
ما، اعضای کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، متحد و یکصدا و با تمام توان، در برابر حکم ضدانسانی اعدام ایستادهایم و از تمامی احزاب، سازمانها، تشکلها و فعالان سیاسی، حقوق بشری، مدنی، صنفی، دادخواهان و... که دغدغهی "حق حیات و حقوق بشر" و مخالفت با اعدام دارند، میخواهیم که در سال جدید اقدامات عملی و مؤثرتری برای مقابله با اعدام انجام دهند؛ به امید اینکه سال ۱۴۰۴، سال پایان سرکوب و اعدام و آغاز آزادی برای ایران باشد.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، در شصتویکمین هفتهی خود، روز سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴، در ۳۸ زندان زیر دست به اعتصاب غذا خواهد زد:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خورین ورامین، زندان چوبیندر قزوین، زندان اراک، زندان خرمآباد، زندان اسدآباد اصفهان، زندان دستگرد اصفهان، زندان شیبان اهواز، زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)، زندان نظام شیراز، زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)، زندان برازجان، زندان رامهرمز، زندان بم، زندان کهنوج، زندان طبس، زندان جوین، زندان مشهد، زندان گنبدکاووس، زندان قائمشهر، زندان رشت (بند زنان و مردان)، زندان رودسر، زندان حویق تالش، زندان دیزلآباد کرمانشاه، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان میاندوآب، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، و زندان کامیاران.
هفتهی شصتویکم
سهشنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
طرح استفاده شده در پوستر از محمد یاوری
#نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_به_اعدام #اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با رقص، پایکوبی، جشن و سرور استبداد را به زیر بکشیم
زرتشت احمدیراغب، زندان قزلحصار
۶ فروردین ۱۴۰۴
زرتشت احمدیراغب در این پیام صوتی، ضمن تاکید بر تداوم کارزار سهشنبههای نه به اعدام، با اشاره به مناسبت سیزده به در با الهامگرفتن از مبارزات کشورهای دیگر میگوید که ما هم میتوانیم با رقص، پایکوبی، جشن و سرور، استبداد را به زیر بکشیم.
او همچنین ۱۲ فروردین (روز جمهوری اسلامی) را روزی ننگین خوانده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #سیزده_بدر #نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زرتشت احمدیراغب، زندان قزلحصار
۶ فروردین ۱۴۰۴
زرتشت احمدیراغب در این پیام صوتی، ضمن تاکید بر تداوم کارزار سهشنبههای نه به اعدام، با اشاره به مناسبت سیزده به در با الهامگرفتن از مبارزات کشورهای دیگر میگوید که ما هم میتوانیم با رقص، پایکوبی، جشن و سرور، استبداد را به زیر بکشیم.
او همچنین ۱۲ فروردین (روز جمهوری اسلامی) را روزی ننگین خوانده است.
#زرتشت_احمدی_راغب #سیزده_بدر #نه_به_جمهورى_اسلامى #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی:
خامنهای در بنبستی گرفتار است که نه راه پیش دارد و نه راه پس
ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی و زندانی عقیدتی، در نامهای که از بند چهار زندان اوین منتشر کرده، با عنوان «سقوط خودکامه؛ چه پیش برود چه پس»، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول اصلی بحرانهای فعلی کشور معرفی کرده و او را در موقعیتی توصیف میکند که به دلیل عملکرد خود، نه راهی برای ادامه دارد و نه امکان عقبنشینی.
قدیانی در ابتدای این نامه، به انتخابات ریاستجمهوری تیرماه ۱۴۰۳ اشاره میکند و آن را «خیمهشببازی فرمایشی» مینامد که طراحی و سناریونویسی آن با هدایت مستقیم علی خامنهای انجام شده.
او مینویسد: «مردم با تحریم قاطع این انتخابات نشان دادند که فریب این نمایش تکراری را نمیخورند. پاسخ ملت، نه تنها به مهندسی انتخابات، بلکه به کلیت ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بود.»
قدیانی سپس به پیروزی مسعود پزشکیان در این انتخابات اشاره میکند و آن را محصول تصمیم مستقیم رهبر جمهوری اسلامی میداند و اشاره میکند که پزشکیان بارها تأکید کرده «مجری سیاستهای رهبری» است.
او با بیان اینکه خامنهای اگر تشخیص میداد فردی دیگر برایش مفیدتر است، با جابهجایی مهرهها، نتیجه را تغییر میداد، روند شکلگیری دولت جدید را نه حاصل انتخاب مردم، بلکه محصول اراده مستقیم رهبری معرفی میکند.
قدیانی همچنین به افزایش جهشی هزینههای درمانی پس از تشکیل دولت پزشکیان اشاره میکند. او ساختار جمهوری اسلامی را «فسادزا، فسادپرور و قائم بر فساد» میداند و معتقد است که این نظام اساسا اصلاحپذیر نیست.
در بخش دیگری از نامه، قدیانی مینویسد که خامنهای بهدنبال آن بود که با چهرههایی غیرامنیتی و نسبتا خوشنام، بار ناکارآمدی و سرکوب را میان دیگران تقسیم کند و مسئولیتها را از خود دور نگه دارد، اما روند تحولات داخلی و منطقهای، این نقشه را دچار اختلال کرده است.
قدیانی از سه رویداد مهم نام میبرد که به گفته او، مسیر حکومت را تحت تأثیر قرار دادهاند، و نتیجهگیری میکند که رهبر جمهوری اسلامی اکنون در تنگنایی گرفتار شده که نه امکان پیشروی دارد و نه توان عقبنشینی.
او در توصیف این وضعیت مینویسد: «اگر پیش برود، سقوط است؛ اگر عقبنشینی کند، باز هم سقوط است. گرچه در حالت دوم، سقوطی تدریجی و استحالهوار در پیش خواهد بود.»
قدیانی تأکید میکند که علی خامنهای نه توان رودررویی مستقیم با بحرانها را دارد، نه جرأت گفتوگوی آشکار برای حل آنها را. به اعتقاد او، حکومت در حال حاضر در نوعی بیتصمیمی کامل بهسر میبرد، وضعیتی که تنها منجر به فرسایش بیشتر منابع کشور و زندگی مردم خواهد شد.
او ادامه میدهد: «خودکامهای که زمانی همهچیز را تحت کنترل خود میدید، امروز در تلهای گرفتار شده که خود با دستان خویش ساخته است. او نه جسارت کنارهگیری دارد، نه اراده اصلاح.»
قدیانی در پایان مینویسد: «اگر سر سوزنی وجدان در علی خامنهای باقی مانده باشد، باید از قدرت کنارهگیری کند، از ملت ایران عذر بخواهد و راه را برای انتخاب آزادانه حاکمیت توسط مردم باز کند.»
او هشدار میدهد که ادامه این روند، به نارضایتی فراگیر و واکنش اجتماعی گسترده منجر خواهد شد و آنگونه که تاریخ نشان داده، هیچ ساختار اقتدارگرایی تا ابد پابرجا نخواهد ماند.
ابوالفضل قدیانی، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در دهههای گذشته از چهرههای فعال سیاسی بوده و در سالهای اخیر با عبور کامل از گفتمان اصلاحطلبی، به یکی از صریحترین منتقدان رهبری جمهوری اسلامی تبدیل شده است. او بارها در نامههای پیشین، خواستار کنارهگیری علی خامنهای از قدرت شده و نظام فعلی را مانعی بزرگ در برابر پیشرفت و سعادت ملت ایران دانسته است.
این نامه در تاریخ هشتم فروردین ۱۴۰۴ از بند چهار زندان اوین منتشر شده است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
#زندان
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
خامنهای در بنبستی گرفتار است که نه راه پیش دارد و نه راه پس
ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی و زندانی عقیدتی، در نامهای که از بند چهار زندان اوین منتشر کرده، با عنوان «سقوط خودکامه؛ چه پیش برود چه پس»، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول اصلی بحرانهای فعلی کشور معرفی کرده و او را در موقعیتی توصیف میکند که به دلیل عملکرد خود، نه راهی برای ادامه دارد و نه امکان عقبنشینی.
قدیانی در ابتدای این نامه، به انتخابات ریاستجمهوری تیرماه ۱۴۰۳ اشاره میکند و آن را «خیمهشببازی فرمایشی» مینامد که طراحی و سناریونویسی آن با هدایت مستقیم علی خامنهای انجام شده.
او مینویسد: «مردم با تحریم قاطع این انتخابات نشان دادند که فریب این نمایش تکراری را نمیخورند. پاسخ ملت، نه تنها به مهندسی انتخابات، بلکه به کلیت ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بود.»
قدیانی سپس به پیروزی مسعود پزشکیان در این انتخابات اشاره میکند و آن را محصول تصمیم مستقیم رهبر جمهوری اسلامی میداند و اشاره میکند که پزشکیان بارها تأکید کرده «مجری سیاستهای رهبری» است.
او با بیان اینکه خامنهای اگر تشخیص میداد فردی دیگر برایش مفیدتر است، با جابهجایی مهرهها، نتیجه را تغییر میداد، روند شکلگیری دولت جدید را نه حاصل انتخاب مردم، بلکه محصول اراده مستقیم رهبری معرفی میکند.
قدیانی همچنین به افزایش جهشی هزینههای درمانی پس از تشکیل دولت پزشکیان اشاره میکند. او ساختار جمهوری اسلامی را «فسادزا، فسادپرور و قائم بر فساد» میداند و معتقد است که این نظام اساسا اصلاحپذیر نیست.
در بخش دیگری از نامه، قدیانی مینویسد که خامنهای بهدنبال آن بود که با چهرههایی غیرامنیتی و نسبتا خوشنام، بار ناکارآمدی و سرکوب را میان دیگران تقسیم کند و مسئولیتها را از خود دور نگه دارد، اما روند تحولات داخلی و منطقهای، این نقشه را دچار اختلال کرده است.
قدیانی از سه رویداد مهم نام میبرد که به گفته او، مسیر حکومت را تحت تأثیر قرار دادهاند، و نتیجهگیری میکند که رهبر جمهوری اسلامی اکنون در تنگنایی گرفتار شده که نه امکان پیشروی دارد و نه توان عقبنشینی.
او در توصیف این وضعیت مینویسد: «اگر پیش برود، سقوط است؛ اگر عقبنشینی کند، باز هم سقوط است. گرچه در حالت دوم، سقوطی تدریجی و استحالهوار در پیش خواهد بود.»
قدیانی تأکید میکند که علی خامنهای نه توان رودررویی مستقیم با بحرانها را دارد، نه جرأت گفتوگوی آشکار برای حل آنها را. به اعتقاد او، حکومت در حال حاضر در نوعی بیتصمیمی کامل بهسر میبرد، وضعیتی که تنها منجر به فرسایش بیشتر منابع کشور و زندگی مردم خواهد شد.
او ادامه میدهد: «خودکامهای که زمانی همهچیز را تحت کنترل خود میدید، امروز در تلهای گرفتار شده که خود با دستان خویش ساخته است. او نه جسارت کنارهگیری دارد، نه اراده اصلاح.»
قدیانی در پایان مینویسد: «اگر سر سوزنی وجدان در علی خامنهای باقی مانده باشد، باید از قدرت کنارهگیری کند، از ملت ایران عذر بخواهد و راه را برای انتخاب آزادانه حاکمیت توسط مردم باز کند.»
او هشدار میدهد که ادامه این روند، به نارضایتی فراگیر و واکنش اجتماعی گسترده منجر خواهد شد و آنگونه که تاریخ نشان داده، هیچ ساختار اقتدارگرایی تا ابد پابرجا نخواهد ماند.
ابوالفضل قدیانی، عضو سابق سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در دهههای گذشته از چهرههای فعال سیاسی بوده و در سالهای اخیر با عبور کامل از گفتمان اصلاحطلبی، به یکی از صریحترین منتقدان رهبری جمهوری اسلامی تبدیل شده است. او بارها در نامههای پیشین، خواستار کنارهگیری علی خامنهای از قدرت شده و نظام فعلی را مانعی بزرگ در برابر پیشرفت و سعادت ملت ایران دانسته است.
این نامه در تاریخ هشتم فروردین ۱۴۰۴ از بند چهار زندان اوین منتشر شده است.
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#ابوالفضل_قدیانی
#زندان
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
رضا سلمانزاده و مصطفی رمضانی در روز دوازدهم فروردین، همزمان با روزی که حکومت آن را روز جمهوری اسلامی نام نهاده، اعلام کردند که جمهوری اسلامی انتخابشان نیست
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«بنام آزادی
۴۶ سال قبل، در ۱۲ فروردین، کلاهبرداری شرمگینی توسط انقلابیان ۵۷ رقم خورد. مردم به دلیل کمسوادی یا بیسوادی، هنوز در شوک بهمن ۵۷ بودند که، بدون اینکه بدانند چرا و به چه دلیل، با این سرعت باید نوع حکومت را به اجبار تعیین کنند و به قانون اساسی نانوشتهای رأی بدهند که ناقض گفتمان قبل از کودتای ۵۷ بود.
ولی مردمی که با تسویهحسابهای شخصی در دو ماهه قبل روبهرو بودند و هر روز از گوشهوکناری خبر از قتلعامهای دستهجمعی میآمد، از ترس جان خویش از رأی ندادن، نزدیک به ۶۰ درصد ملت فقط در مراکز استانها به جمهوری اسلامی "آری" گفتند.
بله، "آری" از سر ترس، استیصال، و امیدهای واهی بود که رهبر نادان به ملت داده بود و آن را به صندوقهایی انداختند که تباهی آینده کشور را رقم زد.
و آغازی شد بر پایان روزهای شاد زیستن. آغازی بود تا در زمان سفر کنند و قرنی به عقبتر بازگردند. دیگر آغازی بر پسرفت صنعتی، فرهنگی، و زیر پا گذاشتن چند هزار سال پادشاهی شکوهمند در اغلب ادوار تاریخ و سپردن یک ملت به دست حوادثی خونبار.
چهل سال طول کشید تا اغلب ملت بدانند چه اشتباهی کردهاند، و امروز بیش از ۹۸ درصد آن اشتباهکنندهها در قید حیات نیستند.
و نسل امروز، با تمام توان، میجنگند تا به گذشته پرافتخار خویش بازگردند و برای ایران، آیندهای درخور رقم بزنند.
زیرا جمهوری اسلامی، انتخاب آنان نبوده و نیست.
ما از پشت میلهها و دیوارهای بلند قزلحصار فریاد سر میدهیم:
«جمهوری اسلامی انتخاب ما نیست»
فروردین ۲۵۸۴، زندان قزلحصار
رضا سلمانزاده
مصطفی رمضانی»
#رضا_سلمان_زاده #مصطقی_رمضانی #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«بنام آزادی
۴۶ سال قبل، در ۱۲ فروردین، کلاهبرداری شرمگینی توسط انقلابیان ۵۷ رقم خورد. مردم به دلیل کمسوادی یا بیسوادی، هنوز در شوک بهمن ۵۷ بودند که، بدون اینکه بدانند چرا و به چه دلیل، با این سرعت باید نوع حکومت را به اجبار تعیین کنند و به قانون اساسی نانوشتهای رأی بدهند که ناقض گفتمان قبل از کودتای ۵۷ بود.
ولی مردمی که با تسویهحسابهای شخصی در دو ماهه قبل روبهرو بودند و هر روز از گوشهوکناری خبر از قتلعامهای دستهجمعی میآمد، از ترس جان خویش از رأی ندادن، نزدیک به ۶۰ درصد ملت فقط در مراکز استانها به جمهوری اسلامی "آری" گفتند.
بله، "آری" از سر ترس، استیصال، و امیدهای واهی بود که رهبر نادان به ملت داده بود و آن را به صندوقهایی انداختند که تباهی آینده کشور را رقم زد.
و آغازی شد بر پایان روزهای شاد زیستن. آغازی بود تا در زمان سفر کنند و قرنی به عقبتر بازگردند. دیگر آغازی بر پسرفت صنعتی، فرهنگی، و زیر پا گذاشتن چند هزار سال پادشاهی شکوهمند در اغلب ادوار تاریخ و سپردن یک ملت به دست حوادثی خونبار.
چهل سال طول کشید تا اغلب ملت بدانند چه اشتباهی کردهاند، و امروز بیش از ۹۸ درصد آن اشتباهکنندهها در قید حیات نیستند.
و نسل امروز، با تمام توان، میجنگند تا به گذشته پرافتخار خویش بازگردند و برای ایران، آیندهای درخور رقم بزنند.
زیرا جمهوری اسلامی، انتخاب آنان نبوده و نیست.
ما از پشت میلهها و دیوارهای بلند قزلحصار فریاد سر میدهیم:
«جمهوری اسلامی انتخاب ما نیست»
فروردین ۲۵۸۴، زندان قزلحصار
رضا سلمانزاده
مصطفی رمضانی»
#رضا_سلمان_زاده #مصطقی_رمضانی #بیانیه #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ فروردین؛ روز «نه به جمهوری اسلامی»
و گام بهسوی تصویر روشن آینده ایران
شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی به مناسبت ۱۲ فروردین، بر غیرقانونی و نامشروع بودن جمهوری اسلامی از آغاز تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی در چنین روزی با تکیه بر فریب و تقلب انتخاباتی تاسیس شد. این رژیم از همان آغاز نامشروع و غیرقانونی بود، و مردم ایران به درستی ۱۲ فروردین را روز #نه_به_جمهوری_اسلامی نامگذاری کردهاند.»
او تأکید کرد که دیگر زمان آن فرا رسیده تا از این «نه» فراتر برویم:
«اکنون که اکثریت قاطع مردم ایران، حتی کسانی که قبلا حامی رژیم بودند، به این باور رسیدهاند که تنها راه نجات کشور سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی است، میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم و جایگزین این رژیم فرسوده و در معرض سقوط را دقیقتر و جامعتر ترسیم و تصویر کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اصل حق انتخاب آزاد مردم گفت:
«مردم ایران باید این حق را داشته باشند که در فضایی آزاد و به دور از هرگونه ترس و تهدید، نظام حکمرانی آینده کشور را از طریق یک همهپرسی انتخاب کنند.»
او در ادامه، بر تفاوت بنیادین نظام مطلوب آینده با رژیم ولایتفقیه تأکید کرد:
«در نظام آینده ایران، جدایی دین از حکومت باید اساس حکمرانی باشد و این نظام همچنین باید بر پایه دموکراسی و حقوق بشر استوار باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی افزود:
«بر خلاف جمهوری اسلامی که با حذف دولت ملی، تلاش کرد «امت» را جایگزین «ملت» کند و با فرقهگرایی، بذر تفرقه و بیاعتمادی را در جامعه بکارد، دولت ملی آینده ایران، حافظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و ضامن امنیت و حقوق شهروندی همه ایرانیان خواهد بود.»
او همچنین وعده داد که در نظام آینده، ایران نقش سازندهای در منطقه خواهد داشت:
«در مقابل جمهوری اسلامی که بیثباتی، آشوب، ترور و بحران را به منطقه و جهان صادر کرده است، دولت ملی آینده ایران بر اساس منافع ملی به دنبال گفتوگو، تنشزدایی و همکاری سازنده با همه دولتهای جهان خواهد بود.»
او وضعیت اقتصادی کشور را نتیجه مستقیم عملکرد جمهوری اسلامی دانست و گفت:
«در حالی که جمهوری اسلامی ثروت ملی ایران را به یغما برده و اقتصاد کشور را به نابودی کشانده، دولت ملی آینده ایران، رفاه، رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. نام ایران دوباره بلند خواهد شد و عظمت به سرزمین ما باز خواهد گشت.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین خواستار ادامه سازمانیابی مردم شد:
«در سال سازماندهی برای اقدام نهایی، از شما هممیهنان عزیزم در داخل کشور میخواهم که روند سازمانیافتن را از خانواده، دوستان نزدیک و افراد مورد اعتماد خود آغاز کنید.»
و در پایان، پیامی روشن به ایرانیان خارج از کشور داد:
«اگر در خارج از ایران زندگی میکنید، مسئولیت شما در پشتیبانی از انقلاب ملی ایران و پژواک خواستههای هممیهنانمان بیش از پیش است. برای تاثیرگذاری بیشتر، لازم است که در راستای همافزایی بیشتر نیروهایتان بکوشید.»
«ما در مسیر پیروزی قرار داریم و با سازمانیافتن و همبستگی بیشتر، به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. باور دارم که آیندهای روشن در انتظار ایران است.»
پاینده ایران
#همبستگی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
و گام بهسوی تصویر روشن آینده ایران
شاهزاده رضا پهلوی، در پیامی به مناسبت ۱۲ فروردین، بر غیرقانونی و نامشروع بودن جمهوری اسلامی از آغاز تأکید کرد و گفت:
«جمهوری اسلامی در چنین روزی با تکیه بر فریب و تقلب انتخاباتی تاسیس شد. این رژیم از همان آغاز نامشروع و غیرقانونی بود، و مردم ایران به درستی ۱۲ فروردین را روز #نه_به_جمهوری_اسلامی نامگذاری کردهاند.»
او تأکید کرد که دیگر زمان آن فرا رسیده تا از این «نه» فراتر برویم:
«اکنون که اکثریت قاطع مردم ایران، حتی کسانی که قبلا حامی رژیم بودند، به این باور رسیدهاند که تنها راه نجات کشور سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک دولت ملی است، میبایست از «نه به جمهوری اسلامی» فراتر برویم و جایگزین این رژیم فرسوده و در معرض سقوط را دقیقتر و جامعتر ترسیم و تصویر کنیم.»
شاهزاده رضا پهلوی با تأکید بر اصل حق انتخاب آزاد مردم گفت:
«مردم ایران باید این حق را داشته باشند که در فضایی آزاد و به دور از هرگونه ترس و تهدید، نظام حکمرانی آینده کشور را از طریق یک همهپرسی انتخاب کنند.»
او در ادامه، بر تفاوت بنیادین نظام مطلوب آینده با رژیم ولایتفقیه تأکید کرد:
«در نظام آینده ایران، جدایی دین از حکومت باید اساس حکمرانی باشد و این نظام همچنین باید بر پایه دموکراسی و حقوق بشر استوار باشد.»
شاهزاده رضا پهلوی افزود:
«بر خلاف جمهوری اسلامی که با حذف دولت ملی، تلاش کرد «امت» را جایگزین «ملت» کند و با فرقهگرایی، بذر تفرقه و بیاعتمادی را در جامعه بکارد، دولت ملی آینده ایران، حافظ تمامیت ارضی و وحدت ملی، و ضامن امنیت و حقوق شهروندی همه ایرانیان خواهد بود.»
او همچنین وعده داد که در نظام آینده، ایران نقش سازندهای در منطقه خواهد داشت:
«در مقابل جمهوری اسلامی که بیثباتی، آشوب، ترور و بحران را به منطقه و جهان صادر کرده است، دولت ملی آینده ایران بر اساس منافع ملی به دنبال گفتوگو، تنشزدایی و همکاری سازنده با همه دولتهای جهان خواهد بود.»
او وضعیت اقتصادی کشور را نتیجه مستقیم عملکرد جمهوری اسلامی دانست و گفت:
«در حالی که جمهوری اسلامی ثروت ملی ایران را به یغما برده و اقتصاد کشور را به نابودی کشانده، دولت ملی آینده ایران، رفاه، رشد اقتصادی و توسعه پایدار را برای ملت ایران به ارمغان خواهد آورد. نام ایران دوباره بلند خواهد شد و عظمت به سرزمین ما باز خواهد گشت.»
شاهزاده رضا پهلوی همچنین خواستار ادامه سازمانیابی مردم شد:
«در سال سازماندهی برای اقدام نهایی، از شما هممیهنان عزیزم در داخل کشور میخواهم که روند سازمانیافتن را از خانواده، دوستان نزدیک و افراد مورد اعتماد خود آغاز کنید.»
و در پایان، پیامی روشن به ایرانیان خارج از کشور داد:
«اگر در خارج از ایران زندگی میکنید، مسئولیت شما در پشتیبانی از انقلاب ملی ایران و پژواک خواستههای هممیهنانمان بیش از پیش است. برای تاثیرگذاری بیشتر، لازم است که در راستای همافزایی بیشتر نیروهایتان بکوشید.»
«ما در مسیر پیروزی قرار داریم و با سازمانیافتن و همبستگی بیشتر، به پیروزی نزدیکتر خواهیم شد. باور دارم که آیندهای روشن در انتظار ایران است.»
پاینده ایران
#همبستگی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🟣 دلنوشتهی شریفه محمدی از پشت دیوارهای زندان
از متن:
«با عشق به زندگی و نام و یاد همه آنان که ارزشهای انسانی و زندگی را پاس داشتند و پاس میدارند.
لشکر سبز بهار، زیبا و باوقار سرمیرسد و تو در اوج شکوفایی، طراوت و سرزندگی به استقبالش میروی و رقصان و پایکوبان با او همآوا میشوی و دست رد بر سینه هر آنچه تیرگی، زشتی و ناپاکیست میزنی و این، همان معنای زندگی است.
نازنینانم:
از ۱۴ آذر ۱۴۰۲ که در یک روز عادی پاییزی، مثل همه روزهای دیگر، در حین بازگشت به منزل، در خیابان و در داخل یک ماشین دستگیر شدم!! تا به امروز که روزهای آغازین سال نو ( سال ۱۴۰۴ ) را سپری میکنیم، بیش از ۱۵ ماه گذشته است. همیشه تصور میکردم که تحمل دوری از آیدین عزیزم را ندارم. اما الان میبینم که مثل خیلی از مادرها، نهتنها طاقت دوری فرزندم را پیدا کردهام، بلکه فراتر از آن، حتی تحمل رنجها و سختیهایی را نیز که علاوه بر دوری او بر من تحمیل میشود دارم. رنجها و سختیهایی که عدهای با گزارش غیرواقعی، به ناحق بر من تحمیل کردهاند و در صددند تا با همین گزارشها و ادعاهای نادرست و غیرواقعی زندگی را نیز از من بگیرند ...
گاه، وقتی به عقب برمیگردم و وقایعی را که بعد از ساعتها و روزهای طولانی بازجویی بر من گذشت مرور میکنم، در بهت و حیرت فرو میروم که چرا و به چه علت باید عدهای که خود را کارشناس وزارتخانهای عریض و طویل میدانند تا این حد سطحی و ناباورانه چنین روزگاری را بر من تحمیل کنند و با وجود ادلهای قوی و قابل تامل در راستای مخالفت با آن، همچنان ناعادلانه بر روی آن پافشاری نمایند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2v3d8c94
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
از متن:
«با عشق به زندگی و نام و یاد همه آنان که ارزشهای انسانی و زندگی را پاس داشتند و پاس میدارند.
لشکر سبز بهار، زیبا و باوقار سرمیرسد و تو در اوج شکوفایی، طراوت و سرزندگی به استقبالش میروی و رقصان و پایکوبان با او همآوا میشوی و دست رد بر سینه هر آنچه تیرگی، زشتی و ناپاکیست میزنی و این، همان معنای زندگی است.
نازنینانم:
از ۱۴ آذر ۱۴۰۲ که در یک روز عادی پاییزی، مثل همه روزهای دیگر، در حین بازگشت به منزل، در خیابان و در داخل یک ماشین دستگیر شدم!! تا به امروز که روزهای آغازین سال نو ( سال ۱۴۰۴ ) را سپری میکنیم، بیش از ۱۵ ماه گذشته است. همیشه تصور میکردم که تحمل دوری از آیدین عزیزم را ندارم. اما الان میبینم که مثل خیلی از مادرها، نهتنها طاقت دوری فرزندم را پیدا کردهام، بلکه فراتر از آن، حتی تحمل رنجها و سختیهایی را نیز که علاوه بر دوری او بر من تحمیل میشود دارم. رنجها و سختیهایی که عدهای با گزارش غیرواقعی، به ناحق بر من تحمیل کردهاند و در صددند تا با همین گزارشها و ادعاهای نادرست و غیرواقعی زندگی را نیز از من بگیرند ...
گاه، وقتی به عقب برمیگردم و وقایعی را که بعد از ساعتها و روزهای طولانی بازجویی بر من گذشت مرور میکنم، در بهت و حیرت فرو میروم که چرا و به چه علت باید عدهای که خود را کارشناس وزارتخانهای عریض و طویل میدانند تا این حد سطحی و ناباورانه چنین روزگاری را بر من تحمیل کنند و با وجود ادلهای قوی و قابل تامل در راستای مخالفت با آن، همچنان ناعادلانه بر روی آن پافشاری نمایند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://tinyurl.com/2v3d8c94
#شریفه_محمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار اعلام کرد که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
مصطفی مهرآئین، استادیار جامعهشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به انتقاد از دیکتاتوری جمهوری اسلامی میپردازد. او تاکنون نامههایی خطاب به علی خامنهای نوشته که بعد از انتشار نامه نخست به شعبه ۹ دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
تهدید و احضار مصطفی مهرآئین مورد اعتراض جامعه مدنی قرار گرفته است. از جمله عزیز قاسمزاده فعال صنفی حقوق معلمان یادداشتی «در ضرورت حمایت همهجانبه معلمان از مصطفی مهرآئین» منتشر کرد.
متن یادداشت:
«مصطفی مهرآیین استاد جامعهشناسی است. او علاوه بر اینکه مدام با تاکید میگوید که یک معلم است، تمام کنشش و منشش نیز معلمانه است. اگر مهمترین رکن رکین معلمی را تلاش مجدانه برای پراکندن آگاهی بدانیم، مصطفی مهرآیین دستکم طی سه سال اخیر در عرصه عمومی بیش از هر کسی در این مسیر قدم نهاده است. او به رغم اینکه میتوانست یک آکادمیسین مرجع و مولد صرف باقی بماند، اما پا را فراتر نهاد و نه فقط به برقراری و نسبت میان تولیدات نظری خود با شرایط عینی جامعه ایرانی بسنده نکرد، بلکه خود در مقام یک اکتیویست، توانست از یک سو با سادهسازی پیچیدهترین نظرهای سیاسی آن را برای عامیترین مردم هم ملموس و قابل فهم کند و از سوی دیگر دردمندانه و بر اساس «اخلاق وظیفهگرا» و فراتر از آن «اخلاق فضیلتگرا» خود را موظف به بیان موضع نسبت به شرایط موجود نماید تا هم مسیر معیشت خود را تنگ کند و هم در پیچوخمها و دالانهای قضایی گرفتار آید. مسیری که همت بلند و کلام پر از سوز و شور او نشان میدهد که انتخاب این «دشواری وظیفه» آگاهانه و از سر دردمندی بوده است.
مهرآیین نه برای سلبریتیشدن این مسیر را رفته و نه نیازی به شهرت در این راه دارد. او معلمی است که از سر رنجبردن بر سر نابرابریهای موجود و ویرانی کشور، هم درد را فریاد کرده و هم شرط علاج را بیان نموده.
مهرآیین به رغم اینکه قهرمان زمانه خود شده است، تمام تئوری او از قضا این است که قهرمانی را امری همگانی بداند و راه نجات را از حضور و مطالبه همه شهروندان در مسیر حقطلبی بیاید. او هم حکومت را مخاطب خود قرار میدهد و هم مردم را و مسئولیت را از همه میخواهد از حاکم جاریکردن حق مردم را و از مردم تنندادن به هر رذیلتی را و شاید این دو از مهمترین رسالتهای یک معلم آگاه است که مهرآیین مدام به انذار آن میکوشد.
اساتیدی هستند که از عظمت ایران و قهرمانان تاریخیش هم بسیار میدانند و هم بسیار میگویند. اهل هیچ رشوه کلامی و رفتاری به حکومت و دولت هم نیستند اما میخواهند در همان تاریخ باقی بمانند. قهرمانان گذشته را بسی دوست میدارند و در ستایش آنها و مذمت ستمهای ظالمان تاریخ، سخنها میگویند و حکایتها مینویسند. اما بیآنکه نان ارتزاق از دولتمردان کنونی بخورند، نسبت به شرایط اسفبار کنونی، صامت و ساکتند، مهرآیین اما خواسته است در مقام روشنفکری که از فربهی نظری بسیار نیز بهره برده، استثنایی بر قاعده چنین روشنفکرانی باشد که یک آکادمسین صرف بیموضع هستند.
تلاشهای ارزنده نظری و عملی او کمک شایانی به آینده کشور ماست که به دنبال یافتن خرد جمعی و اداره کشور از سوی خردمندان است.
اگر حقوق شهروندی در تمامی ابعاد آن و احترام به آزادیهای فردی و اجتماعی و سیاسی برای ما مهم است، تلاشهای فکری و عملی مصطفی مهرآیین در این سه سال مدام و مستمر و بیوقفه بوده است. زبان سلیس و صریح در آمیختگی هم و با دانشی عمیق، ما را بر آن میدارد که صدای مهرآیین باشیم.
در یک کلام مصطفی مهرآیین به جامعه ایرانی بیش از همه آموخته است که «خوشبختی امری جمعی است تا فردی» از همین رو او همه رنجها و مشقتهای فردی را در مسیر آزادی و عدالت، معلمانه پیموده است حمایت از او اگر امری اخلاقی و وظیفه شهروندی و همگانی است، بر معلمان جامعه این فرض واجبتر است...»
مخاطب گرامی توانا! پیشنهاد شما چیست؟
شما برای حمایت از مصطفی مهرآئین چه اقداماتی انجام میدهید؟
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#مصطفی_مهرآئین
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دکتر محمد سعادتی، استاد دانشگاه و زندانی سیاسی محبوس در زندان همدان: ما زندانی نیستیم، ما گروگان نظام هستیم
دکتر محمد سعادتی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و از زندانیان سیاسی محبوس در بند سه زندان همدان (اندرزگاه ۶)، در پیامی صوتی، از شرایط زندانیان و وضعیت متفاوت زندانیان سیاسی در مقایسه با محکومان جرائم عمومی سخن گفته است.
او در این پیام میگوید:
«در بند سه زندان همدان، که اکنون به نام اندرزگاه ۶ شناخته میشود و مختص محکومان جرائم عمومی است، حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر حضور دارند که از این تعداد، تقریباً ۳۴۵ نفر به اتهام سرقت محکوم شدهاند. بسیاری از آنها سابقهدار هستند و برخی نیز در انتظار اجرای حکم قطع انگشتاند.»
دکتر سعادتی با اشاره به تفاوت وضعیت زندانیان سیاسی با سایر زندانیان افزود:
«بسیاری از زندانیان جرائم عمومی، مشمول انواع تخفیفها، عفو و سایر امتیازات قانونی میشوند، اما فعالان سیاسی و عقیدتی، که جمهوری اسلامی با پروندهسازی امنیتی آنان را متهم کرده است، از این حقوق محروماند.»
او همچنین با رد عنوان «زندانی» برای خود و سایر زندانیان سیاسی گفت:
«ما زندانی نیستیم، ما گروگانهای نظام هستیم؛ تنها به دلیل بیان نظراتمان و، در مورد من، به دلیل تعلق به اقلیتهای مذهبی.»
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اقدامات خود را تا حد ممکن انجام دادهاند، افزود:
«در شرایط زندان، کاری از ما برنمیآید و تنها میتوانیم صبر کنیم. هزینهای که ما در حال حاضر میپردازیم، در برابر فداکاریها و هزینههای بزرگتری که بسیاری از دوستانمان در این راه دادهاند، بسیار ناچیز است. بنابراین، ما نه گلایهای داریم و نه ادعایی.»
#بیانیه #محمد_سعادتی #سرکوب_استادان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دکتر محمد سعادتی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و از زندانیان سیاسی محبوس در بند سه زندان همدان (اندرزگاه ۶)، در پیامی صوتی، از شرایط زندانیان و وضعیت متفاوت زندانیان سیاسی در مقایسه با محکومان جرائم عمومی سخن گفته است.
او در این پیام میگوید:
«در بند سه زندان همدان، که اکنون به نام اندرزگاه ۶ شناخته میشود و مختص محکومان جرائم عمومی است، حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ نفر حضور دارند که از این تعداد، تقریباً ۳۴۵ نفر به اتهام سرقت محکوم شدهاند. بسیاری از آنها سابقهدار هستند و برخی نیز در انتظار اجرای حکم قطع انگشتاند.»
دکتر سعادتی با اشاره به تفاوت وضعیت زندانیان سیاسی با سایر زندانیان افزود:
«بسیاری از زندانیان جرائم عمومی، مشمول انواع تخفیفها، عفو و سایر امتیازات قانونی میشوند، اما فعالان سیاسی و عقیدتی، که جمهوری اسلامی با پروندهسازی امنیتی آنان را متهم کرده است، از این حقوق محروماند.»
او همچنین با رد عنوان «زندانی» برای خود و سایر زندانیان سیاسی گفت:
«ما زندانی نیستیم، ما گروگانهای نظام هستیم؛ تنها به دلیل بیان نظراتمان و، در مورد من، به دلیل تعلق به اقلیتهای مذهبی.»
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه اقدامات خود را تا حد ممکن انجام دادهاند، افزود:
«در شرایط زندان، کاری از ما برنمیآید و تنها میتوانیم صبر کنیم. هزینهای که ما در حال حاضر میپردازیم، در برابر فداکاریها و هزینههای بزرگتری که بسیاری از دوستانمان در این راه دادهاند، بسیار ناچیز است. بنابراین، ما نه گلایهای داریم و نه ادعایی.»
#بیانیه #محمد_سعادتی #سرکوب_استادان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شصتوسومین هفتهی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۳۸ زندان کشور
رد دوبارهی اعاده دادرسی پخشان عزیزی و اتهام «بغی» علیه کریم خجسته
با پایان تعطیلات نوروزی، که طی آن میزان اعدامها بهطور نسبی کاهش یافته بود، بار دیگر شاهد افزایش چشمگیر صدور و اجرای احکام اعدام هستیم. در روزهای اخیر، شمار زیادی از زندانیان برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شدهاند. از جمله روز دوشنبه، دستکم ۱۰ زندانی در زندان قزلحصار به «بند امن» منتقل شدند که نشاندهندهی احتمال قریبالوقوع اجرای حکم اعدام آنان است.
همزمان با این تشدید سرکوب، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در پایان پنجاهوهشتمین نشست خود در ژنو، با تصویب قطعنامهای، نقض گستردهی حقوق بشر در ایران را محکوم و مأموریت «گزارشگر ویژه» و «هیئت حقیقتیاب مستقل» را برای یک سال دیگر تمدید کرد. در این قطعنامه، دامنهی مأموریت هیئت حقیقتیاب از قیام ۱۴۰۱ فراتر رفته و شامل سایر جنایات نظام و جمعآوری اسناد و مدارک برای پیگرد قضایی مسئولان نیز شده است.
همچنین در همین هفته، پارلمان اروپا با صدور قطعنامهای، موج گستردهی اعدامها در ایران و تأیید احکام اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی را محکوم کرده و بار دیگر خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران از سوی اتحادیه اروپا شده است.
با اینحال، حاکمیت جمهوری اسلامی بیاعتنا به فشارها و اعتراضات داخلی و بینالمللی، همچنان به روند سرکوب و صدور احکام مرگ ادامه میدهد. برای نمونه، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کُرد، برای دومینبار از سوی دیوان عالی کشور رد شده و خطر اجرای حکم اعدام او بیش از پیش افزایش یافته است. همچنین، کریم خجسته، دیگر زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت، به اتهام «بغی» متهم شده که میتواند مقدمهی صدور حکم اعدام برای او باشد.
ما، اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، ضمن اعلام نگرانی عمیق از افزایش تهدید اجرای احکام اعدام علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، این احکام را قاطعانه محکوم میکنیم و نسبت به گسترش اعدام زندانیان با جرایم غیرسیاسی محکوم به اعدام هشدار میدهیم. همچنین ضمن قدردانی از حمایتهای بینالمللی، خواستار آن هستیم که جامعهی جهانی ادامهی هرگونه رابطه یا معامله با جمهوری اسلامی را مشروط به لغو کامل مجازات اعدام کند.
زندانهایی که در هفتهی شصتوسوم (سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴) در اعتصاب غذا شرکت میکنند:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (زنان و مردان)، برازجان، رامهرمز، بم، کهنوج، طبس، جوین، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، لاکان رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، کامیاران.
لازم به ذکر است گزارشهای هفتگی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از این پس در لینک زیر منتشر خواهد شد. همچنین، تمامی بیانیههای پیشین نیز در این کانال در دسترس هستند. از همه رسانهها، مخالفان حکم اعدام، همراهان و حامیان میخواهیم برای اطلاعرسانی بیشتر، لینک زیر را بازنشر دهند:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ | هفته شصتوسوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
#بیانیه #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رد دوبارهی اعاده دادرسی پخشان عزیزی و اتهام «بغی» علیه کریم خجسته
با پایان تعطیلات نوروزی، که طی آن میزان اعدامها بهطور نسبی کاهش یافته بود، بار دیگر شاهد افزایش چشمگیر صدور و اجرای احکام اعدام هستیم. در روزهای اخیر، شمار زیادی از زندانیان برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شدهاند. از جمله روز دوشنبه، دستکم ۱۰ زندانی در زندان قزلحصار به «بند امن» منتقل شدند که نشاندهندهی احتمال قریبالوقوع اجرای حکم اعدام آنان است.
همزمان با این تشدید سرکوب، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در پایان پنجاهوهشتمین نشست خود در ژنو، با تصویب قطعنامهای، نقض گستردهی حقوق بشر در ایران را محکوم و مأموریت «گزارشگر ویژه» و «هیئت حقیقتیاب مستقل» را برای یک سال دیگر تمدید کرد. در این قطعنامه، دامنهی مأموریت هیئت حقیقتیاب از قیام ۱۴۰۱ فراتر رفته و شامل سایر جنایات نظام و جمعآوری اسناد و مدارک برای پیگرد قضایی مسئولان نیز شده است.
همچنین در همین هفته، پارلمان اروپا با صدور قطعنامهای، موج گستردهی اعدامها در ایران و تأیید احکام اعدام مهدی حسنی و بهروز احسانی را محکوم کرده و بار دیگر خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و تروریستی اعلام شدن سپاه پاسداران از سوی اتحادیه اروپا شده است.
با اینحال، حاکمیت جمهوری اسلامی بیاعتنا به فشارها و اعتراضات داخلی و بینالمللی، همچنان به روند سرکوب و صدور احکام مرگ ادامه میدهد. برای نمونه، اعاده دادرسی پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کُرد، برای دومینبار از سوی دیوان عالی کشور رد شده و خطر اجرای حکم اعدام او بیش از پیش افزایش یافته است. همچنین، کریم خجسته، دیگر زندانی سیاسی در زندان لاکان رشت، به اتهام «بغی» متهم شده که میتواند مقدمهی صدور حکم اعدام برای او باشد.
ما، اعضای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، ضمن اعلام نگرانی عمیق از افزایش تهدید اجرای احکام اعدام علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی، این احکام را قاطعانه محکوم میکنیم و نسبت به گسترش اعدام زندانیان با جرایم غیرسیاسی محکوم به اعدام هشدار میدهیم. همچنین ضمن قدردانی از حمایتهای بینالمللی، خواستار آن هستیم که جامعهی جهانی ادامهی هرگونه رابطه یا معامله با جمهوری اسلامی را مشروط به لغو کامل مجازات اعدام کند.
زندانهایی که در هفتهی شصتوسوم (سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴) در اعتصاب غذا شرکت میکنند:
اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)، قزلحصار (واحد ۳ و ۴)، کرج، تهران بزرگ، خورین ورامین، چوبیندر قزوین، اراک، خرمآباد، اسدآباد اصفهان، دستگرد اصفهان، شیبان اهواز، سپیدار اهواز (زنان و مردان)، نظام شیراز، عادلآباد شیراز (زنان و مردان)، برازجان، رامهرمز، بم، کهنوج، طبس، جوین، مشهد، گنبدکاووس، قائمشهر، لاکان رشت (زنان و مردان)، رودسر، حویق تالش، دیزلآباد کرمانشاه، اردبیل، تبریز، ارومیه، سلماس، خوی، نقده، میاندوآب، سقز، بانه، مریوان، کامیاران.
لازم به ذکر است گزارشهای هفتگی کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از این پس در لینک زیر منتشر خواهد شد. همچنین، تمامی بیانیههای پیشین نیز در این کانال در دسترس هستند. از همه رسانهها، مخالفان حکم اعدام، همراهان و حامیان میخواهیم برای اطلاعرسانی بیشتر، لینک زیر را بازنشر دهند:
https://t.me/No_To_Execution_Tuesdays
سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ | هفته شصتوسوم کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
#بیانیه #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #پخشان_عزیزی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمال جعفری یزدی، زندانی سیاسی محبوس در زندان وکیلآباد مشهد، در این پیام تلفنی نظرش در خصوص مذاکره جمهوری اسلامی با آمربکا را بیان میکند.
او میگوید مذاکره فقط اتلاف وقت حزئی است، فقط باید بیایید با زندانیان سیاسی مذاکره کنید، بلکه از مردم بخواهند به شما فرصت کوتاهی بدهند تا فرار کنید وگرنه سرنوشتی بدتر از شیخ فضلالله نوری پیدا میکنید.
او همچنین میگوید مردم برای رفتن این حکومت ثانیه شماری میکنند و در صورت سرنگونی این حکومت شش ماه جشن خواهند گرفت و اقلام مغازههایشان را رایگان میدهند.
او میگوید حکومت صالح باید بر قلبها حکومت کند، به زور سرنیزه، با بریدن زبان و دوختن دهان و زندانی کردن بیگناهان کاری پیش نمیرود و حالا کار به جایی رسیده که کودک از شکم مادر در میآید، میگوید مرگ بر دیکتاتور!
ـ کمال جعفری یزدی، رزمنده و جانباز جنگ است که چهار سال هم در چنگال حکومت صدام اسیر بود و چهار سال هم در جمهوری اسلامی به خاطر انتقاداتش. حالا هم چند ماه است که بازداشت و زندانی شده است.
#کمال_جعفری_یزدی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او میگوید مذاکره فقط اتلاف وقت حزئی است، فقط باید بیایید با زندانیان سیاسی مذاکره کنید، بلکه از مردم بخواهند به شما فرصت کوتاهی بدهند تا فرار کنید وگرنه سرنوشتی بدتر از شیخ فضلالله نوری پیدا میکنید.
او همچنین میگوید مردم برای رفتن این حکومت ثانیه شماری میکنند و در صورت سرنگونی این حکومت شش ماه جشن خواهند گرفت و اقلام مغازههایشان را رایگان میدهند.
او میگوید حکومت صالح باید بر قلبها حکومت کند، به زور سرنیزه، با بریدن زبان و دوختن دهان و زندانی کردن بیگناهان کاری پیش نمیرود و حالا کار به جایی رسیده که کودک از شکم مادر در میآید، میگوید مرگ بر دیکتاتور!
ـ کمال جعفری یزدی، رزمنده و جانباز جنگ است که چهار سال هم در چنگال حکومت صدام اسیر بود و چهار سال هم در جمهوری اسلامی به خاطر انتقاداتش. حالا هم چند ماه است که بازداشت و زندانی شده است.
#کمال_جعفری_یزدی #بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی محمودیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، در نامهای با عنوان «نامهای از دل ویرانه به ویرانگر» خطاب به علی خامنهای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت خطیر ایران که حاصل سیاستهای او است، تنها راه نجات ایران را کنارهگیری خامنهای از قدرت و واگذاری تمام قدرت به مردم دانست، او در بخشی از این نامه نوشت:
«امروز اگر کشوری به ایران حمله کند، از کدام ملت متحد انتظار دفاع دارید؟ از مردمی که فرزندانشان را اعدام کردهاید؟ از اقوامی که زبانشان را ممنوع کردهاید؟ از نسل جوانی که تنها راه نجات را در فرار از ایران میبیند؟ شما همه پلها را پشتسرتان خراب کردهاید.
امروز نه «برجام» نجاتمان میدهد، نه «مذاکره» و نه «اقتدار» موهومی که در ذهن شماست. تنها چیزی که میتواند ایران را نجات دهد، عقبنشینی بیقید و شرط شما از تمام قدرت، واگذاری آن به مردم، و پذیرش این واقعیت است که هیچکس جاودانه نیست، حتی اگر هزاران سپاهی و قاضی و خطیب، هر روز عکس شما را در ادارات آویزان کنند.»
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
#مهدی_محمودیان
زندان اوین
۱۸ فرودین ۱۴۰۴
“نامهای از دل ویرانه به ویرانگر”
به نام خدا
آقای خامنهای؛
میدانم این نامه را نمیخوانید؛ نه از سر بیخبری، بلکه از سر بینیازی. کسی که خود را صاحب سرنوشت یک ملت میداند، چه نیازی به شنیدن صدای همان مردمی دارد که زیر سایهاش له شدهاند؟ اما بازهم این نامه را مینویسم؛ برای فرزندانمان که شاید روزی بخواهند بدانند چرا کشورشان دیگر “ایران” نیست، چرا دیگر «ملت»ی نیست، چرا مرزی نمانده، و چه کسی از همه بیشتر در این فاجعه سهم داشته است.
سالهاست در مسیر سقوط ملی، فرهنگی و اقتصادی، با شتاب پیش میرویم و شما نهتنها ترمز این حرکت نبودهاید، بلکه در نقش موتور محرک آن ظاهر شدهاید. هر تصمیم شما، هر لجاجت، هر خطبه، هر انتصاب و هر سرکوب، گامی بوده است بهسوی فروپاشی.
در جهان پرمخاطره امروز، کشوری که در داخل فاقد انسجام و در خارج فاقد عقلانیت است، بهراحتی میتواند به میدان جنگ و تجزیه بدل شود. بیثباتی منطقهای، خطر حمله نظامی، تحریمهای فرساینده، سرکوبهای داخلی و نفرت انباشتهشده در دل میلیونها جوان، امروز ایران را به لبه پرتگاه رسانده است. این فقط هشدار نیست، واقعیت روزمره است.
شما با بستن راههای اصلاح، طرد همهی نخبگان، سرکوب جامعه مدنی، تحقیر اقوام و مذاهب، حذف جمهوریت و بیاعتنایی به قانون اساسی حتی در حد صوری، ایران را به جایی رساندهاید که دیگر نه تنها مردم، بلکه ستونهای اصلی نظام نیز احساس امنیت نمیکنند. شما ایران را از پشتبام مشروعیت، انداختهاید در کوچههای بیاعتمادی و نفرت.
وضعیت امروز، دیگر فقط سرکوب یک اعتراض یا نارضایتی سیاسی نیست. شما با تصمیماتتان در این سالها، استان را علیه استان، قوم را علیه قوم، و شهروند را علیه شهروند قرار دادهاید. اگر جنگی در بگیرد، دشمن نیازی به حمله از بیرون ندارد؛ شما بذر نفرت را در دلها کاشتهاید و این سرزمین، خود به خود از درون متلاشی خواهد شد.
از سیستان و بلوچستان تا خوزستان، از کردستان تا آذربایجان، سیاستهای تبعیضآمیز شما، احساس بیگانگی را در دل میلیونها ایرانی کاشته است.
امروز اگر کشوری به ایران حمله کند، از کدام ملت متحد انتظار دفاع دارید؟ از مردمی که فرزندانشان را اعدام کردهاید؟ از اقوامی که زبانشان را ممنوع کردهاید؟ از نسل جوانی که تنها راه نجات را در فرار از ایران میبیند؟ شما همه پلها را پشتسرتان خراب کردهاید.
امروز نه «برجام» نجاتمان میدهد، نه «مذاکره» و نه «اقتدار» موهومی که در ذهن شماست. تنها چیزی که میتواند ایران را نجات دهد، عقبنشینی بیقید و شرط شما از تمام قدرت، واگذاری آن به مردم، و پذیرش این واقعیت است که هیچکس جاودانه نیست، حتی اگر هزاران سپاهی و قاضی و خطیب، هر روز عکس شما را در ادارات آویزان کنند.
وگرنه آنچه باقی خواهد ماند، نه نظام شماست، نه حتی کشور ما؛ تنها یک ویرانهی تلخ از خاطرهی ملتی که زمانی نامش ایران بود.
پایان
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«امروز اگر کشوری به ایران حمله کند، از کدام ملت متحد انتظار دفاع دارید؟ از مردمی که فرزندانشان را اعدام کردهاید؟ از اقوامی که زبانشان را ممنوع کردهاید؟ از نسل جوانی که تنها راه نجات را در فرار از ایران میبیند؟ شما همه پلها را پشتسرتان خراب کردهاید.
امروز نه «برجام» نجاتمان میدهد، نه «مذاکره» و نه «اقتدار» موهومی که در ذهن شماست. تنها چیزی که میتواند ایران را نجات دهد، عقبنشینی بیقید و شرط شما از تمام قدرت، واگذاری آن به مردم، و پذیرش این واقعیت است که هیچکس جاودانه نیست، حتی اگر هزاران سپاهی و قاضی و خطیب، هر روز عکس شما را در ادارات آویزان کنند.»
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
#مهدی_محمودیان
زندان اوین
۱۸ فرودین ۱۴۰۴
“نامهای از دل ویرانه به ویرانگر”
به نام خدا
آقای خامنهای؛
میدانم این نامه را نمیخوانید؛ نه از سر بیخبری، بلکه از سر بینیازی. کسی که خود را صاحب سرنوشت یک ملت میداند، چه نیازی به شنیدن صدای همان مردمی دارد که زیر سایهاش له شدهاند؟ اما بازهم این نامه را مینویسم؛ برای فرزندانمان که شاید روزی بخواهند بدانند چرا کشورشان دیگر “ایران” نیست، چرا دیگر «ملت»ی نیست، چرا مرزی نمانده، و چه کسی از همه بیشتر در این فاجعه سهم داشته است.
سالهاست در مسیر سقوط ملی، فرهنگی و اقتصادی، با شتاب پیش میرویم و شما نهتنها ترمز این حرکت نبودهاید، بلکه در نقش موتور محرک آن ظاهر شدهاید. هر تصمیم شما، هر لجاجت، هر خطبه، هر انتصاب و هر سرکوب، گامی بوده است بهسوی فروپاشی.
در جهان پرمخاطره امروز، کشوری که در داخل فاقد انسجام و در خارج فاقد عقلانیت است، بهراحتی میتواند به میدان جنگ و تجزیه بدل شود. بیثباتی منطقهای، خطر حمله نظامی، تحریمهای فرساینده، سرکوبهای داخلی و نفرت انباشتهشده در دل میلیونها جوان، امروز ایران را به لبه پرتگاه رسانده است. این فقط هشدار نیست، واقعیت روزمره است.
شما با بستن راههای اصلاح، طرد همهی نخبگان، سرکوب جامعه مدنی، تحقیر اقوام و مذاهب، حذف جمهوریت و بیاعتنایی به قانون اساسی حتی در حد صوری، ایران را به جایی رساندهاید که دیگر نه تنها مردم، بلکه ستونهای اصلی نظام نیز احساس امنیت نمیکنند. شما ایران را از پشتبام مشروعیت، انداختهاید در کوچههای بیاعتمادی و نفرت.
وضعیت امروز، دیگر فقط سرکوب یک اعتراض یا نارضایتی سیاسی نیست. شما با تصمیماتتان در این سالها، استان را علیه استان، قوم را علیه قوم، و شهروند را علیه شهروند قرار دادهاید. اگر جنگی در بگیرد، دشمن نیازی به حمله از بیرون ندارد؛ شما بذر نفرت را در دلها کاشتهاید و این سرزمین، خود به خود از درون متلاشی خواهد شد.
از سیستان و بلوچستان تا خوزستان، از کردستان تا آذربایجان، سیاستهای تبعیضآمیز شما، احساس بیگانگی را در دل میلیونها ایرانی کاشته است.
امروز اگر کشوری به ایران حمله کند، از کدام ملت متحد انتظار دفاع دارید؟ از مردمی که فرزندانشان را اعدام کردهاید؟ از اقوامی که زبانشان را ممنوع کردهاید؟ از نسل جوانی که تنها راه نجات را در فرار از ایران میبیند؟ شما همه پلها را پشتسرتان خراب کردهاید.
امروز نه «برجام» نجاتمان میدهد، نه «مذاکره» و نه «اقتدار» موهومی که در ذهن شماست. تنها چیزی که میتواند ایران را نجات دهد، عقبنشینی بیقید و شرط شما از تمام قدرت، واگذاری آن به مردم، و پذیرش این واقعیت است که هیچکس جاودانه نیست، حتی اگر هزاران سپاهی و قاضی و خطیب، هر روز عکس شما را در ادارات آویزان کنند.
وگرنه آنچه باقی خواهد ماند، نه نظام شماست، نه حتی کشور ما؛ تنها یک ویرانهی تلخ از خاطرهی ملتی که زمانی نامش ایران بود.
پایان
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، روز ۱۸ فروردین ماه طی بیانیهای اعلام کرد که دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
رضا محمدحسینی از جوانان شریفی است که سالهاست به ناحق زندانی شده و تحت انواع فشارها قرار گرفته است. پدرش مدتی بعد از آخرین بازداشت او و ضرب و شتم فرزندش در حضور او، درگذشت. اجازه ندادند به مراسم خاکسپاری پدر برود. بارها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، بارها به انفرادی منتقلش کردهاند، او را تهدید به تجاوز کردند اما رضا تسلیم نشد.
او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است. جوانی که از دل رنج آمده و از دیدن رنج سایر هموطنان درد میکشد.
او حالا جانش را وسط گذاشته تا بلکه صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی که گروگان حکومت هستند، شنیده شود.
فعالان میدانی، جملاتی از بیانیه اعتصاب غذای رضا محمدحسینی را روی دیوارهای شهر نوشتهاند تا صدای او را به مردم برسانند.
یک بار دیگر متن بیانیه رضا محمدحسینی با هم بخوانیم:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی از جوانان شریفی است که سالهاست به ناحق زندانی شده و تحت انواع فشارها قرار گرفته است. پدرش مدتی بعد از آخرین بازداشت او و ضرب و شتم فرزندش در حضور او، درگذشت. اجازه ندادند به مراسم خاکسپاری پدر برود. بارها او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند، بارها به انفرادی منتقلش کردهاند، او را تهدید به تجاوز کردند اما رضا تسلیم نشد.
او از اعضای اولیه کارزار سهشنبههای نه به اعدام است. جوانی که از دل رنج آمده و از دیدن رنج سایر هموطنان درد میکشد.
او حالا جانش را وسط گذاشته تا بلکه صدای زندانیان سیاسی و عقیدتی که گروگان حکومت هستند، شنیده شود.
فعالان میدانی، جملاتی از بیانیه اعتصاب غذای رضا محمدحسینی را روی دیوارهای شهر نوشتهاند تا صدای او را به مردم برسانند.
یک بار دیگر متن بیانیه رضا محمدحسینی با هم بخوانیم:
«بیانیه آغاز اعتصاب غذای نامحدود
رضا محمدحسینی | زندان قزلحصار
من، رضا محمدحسینی، اعلام میکنم که از امروز دست به اعتصاب غذای نامحدود میزنم. این تصمیم را نه از روی ضعف، بلکه از سر ایمان و مسئولیت در برابر جانهایی که بیصدا سرکوب میشوند، گرفتهام.
در اعتراض به اعدامهای پیدرپی، به زندانیبودن زنان و مردانی که تنها گناهشان ایستادن در برابر ظلم است، به نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندانها، به شکنجه، به فشارهای امنیتی و به سکوت مرگباری که تحمیل میشود، با جانم فریاد میزنم: بس است!
ما زندانی نیستیم؛ ما گروگان یک حکومت بیرحم هستیم. آیا جای یک انسان تنها به خاطر اعتراض یا حرفزدن، باید سلول انفرادی و شکنجهگاه باشد؟ چرا باید در حالی که هیچ جرمی مرتکب نشدهایم، ماهها و سالها در حبس بمانیم؟
امروز که خیلی از حرفهایی که ما زدیم و بابتش زندانی شدیم را همه میزنند، قرار بود ما زندانی شویم تا عبرتی باشیم برای بقیه، تا بترسند و سکوت کنند، ولی این حربه حکومت بیفایده بود. صدای اعتراض امروز از هر گوشه و کنار مملکت برخاسته است. پس چرا هنوز ما را در حبس نگه داشتهاید؟ چرا باید جوانیمان در زندان بگذرد؟
در دل این چهاردیواری، چه ابزاری برایمان مانده جز آنکه بدنمان را، جانمان را به سلاحی علیه دیکتاتوری بدل کنیم؟ وقتی همه صداها را خفه میکنند، جسممان میشود فریاد؛ فریادی علیه ظلم.
اعتصاب غذای نامحدودم را با اعتصاب غذای تر از امروز آغاز میکنم. این آخرین ابزار من است برای اعتراض به بیداد، برای یادآوری این حقیقت به جامعه جهانی که هنوز انسانهایی هستند که ایستادهاند، حتی در میانه دیوارهای بلند زندان.
من میخواهم جانم، فریاد بیصدای آنهایی باشد که پیش از ما زیر این سرکوب له شدند و آنهایی که بعد از ما، اگر ما سکوت کنیم، نوبتشان خواهد رسید.
رضا محمدحسینی
زندان قزلحصار
۱۸ فروردین ۱۴۰۴»
#بیانیه #رضا_محمدحسینی #اعتصاب_غذا #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فرزانه قرهحسنلو، زندانی سیاسی، که دوران حبس خود را در تبعید و در شهر مشهد میگذراند، طی نامهای از شرایط غیرانسانی بند ۵ زندان وکیلآباد از جمله گرمای شدید، نبود تهویه، ممنوعیت تردد، و فشار روانی شدید بر او، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار میگوید.
او در بخشی از این نامه نوشته است:
«از ۱۵ آذر (۱۴۰۳)، یعنی بیش از چهار ماه است که درِ این بند بهروی ما بسته شده و تردد کاملاً ممنوع شده است. اکنون با گرم شدن هوا، شرایط بسیار طاقتفرسا و غیرقابل تحمل شده است. گرمای شدید در فضا حاکم است و هیچگونه تهویه مناسبی وجود ندارد. اغلب اوقات نفس کشیدن برایمان دشوار است و بسته بودن در، فشار روانی زیادی به ما وارد کرده است.
با وجود اعتراضهای مکرر در این مدت، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت انجام نشده و شرایط هر روز بدتر میشود.
برای برقراری یک تماس تلفنی، باید از سه در قفلزده عبور کنیم تا به اتاقکی بسیار کوچک و گرم با ابعاد حدود ۲ در ۲ متر برسیم؛ اتاقی بدون هیچگونه تهویه، در شلوغترین و بدترین نقطه زندان، با سر و صدای زیاد. تنها در آنجا میتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم.
در ابتدا اعلام کرده بودند که درهای تمام بندها بسته خواهند شد، اما در حال حاضر تردد در همه بندها باز است و فقط بند ۵ همچنان بسته مانده. حتی برای خرید یک بطری آب باید مدت زیادی پشت در منتظر بمانیم تا اجازه خروج داده شود.
بارها گفتهایم که اینجا زندان نیست؛ اینجا شبیه اردوگاه اجباری آشویتس نازیهاست. ما بیآنکه جرمی مرتکب شده باشیم، در بدترین شرایط ممکن نگه داشته میشویم.
اگر درِ بند باز نشود، ناچار خواهیم بود که تماسهای تلفنی و ملاقاتها را قطع کنیم و در صورت تداوم این وضعیت، دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. زیرا در چنین شرایطی، خوردن یا نخوردن غذا برای ما تفاوتی ندارد. ما در فشار روانی و شرایط غیرانسانی طاقتفرسایی به سر میبریم.
متأسفانه تمام این فشارها فقط بر ما سه نفر—من، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار (سپند آذر)—تحمیل میشود. حتی سایر زندانیان نیز به این رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز اعتراض کردهاند.»
او در بخش دیگری از این نامه، با اشاره به موضوع مذاکره دولت آمریکا با ایران، حکومت جمهوری اسلامی را فاقد مشروعیت و فاقد شایستگی برای مذاکره به عنوان نماینده مردم ایران دانسته و خواستار مذاکره با ملت ایران شده است. خانم قرهحسنلو نماینده خودشان را شاهزاده رضا پهلوی دانستهاند.
#بیانیه #فرزانه_قره_حسنلو #فاطمه_سپهری
#زهرا_کهنه_کار #بیانیه #زندان_وکیل_آباد_مشهد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او در بخشی از این نامه نوشته است:
«از ۱۵ آذر (۱۴۰۳)، یعنی بیش از چهار ماه است که درِ این بند بهروی ما بسته شده و تردد کاملاً ممنوع شده است. اکنون با گرم شدن هوا، شرایط بسیار طاقتفرسا و غیرقابل تحمل شده است. گرمای شدید در فضا حاکم است و هیچگونه تهویه مناسبی وجود ندارد. اغلب اوقات نفس کشیدن برایمان دشوار است و بسته بودن در، فشار روانی زیادی به ما وارد کرده است.
با وجود اعتراضهای مکرر در این مدت، هیچ اقدامی برای بهبود وضعیت انجام نشده و شرایط هر روز بدتر میشود.
برای برقراری یک تماس تلفنی، باید از سه در قفلزده عبور کنیم تا به اتاقکی بسیار کوچک و گرم با ابعاد حدود ۲ در ۲ متر برسیم؛ اتاقی بدون هیچگونه تهویه، در شلوغترین و بدترین نقطه زندان، با سر و صدای زیاد. تنها در آنجا میتوانیم با خانوادههایمان تماس بگیریم.
در ابتدا اعلام کرده بودند که درهای تمام بندها بسته خواهند شد، اما در حال حاضر تردد در همه بندها باز است و فقط بند ۵ همچنان بسته مانده. حتی برای خرید یک بطری آب باید مدت زیادی پشت در منتظر بمانیم تا اجازه خروج داده شود.
بارها گفتهایم که اینجا زندان نیست؛ اینجا شبیه اردوگاه اجباری آشویتس نازیهاست. ما بیآنکه جرمی مرتکب شده باشیم، در بدترین شرایط ممکن نگه داشته میشویم.
اگر درِ بند باز نشود، ناچار خواهیم بود که تماسهای تلفنی و ملاقاتها را قطع کنیم و در صورت تداوم این وضعیت، دست به اعتصاب غذا خواهیم زد. زیرا در چنین شرایطی، خوردن یا نخوردن غذا برای ما تفاوتی ندارد. ما در فشار روانی و شرایط غیرانسانی طاقتفرسایی به سر میبریم.
متأسفانه تمام این فشارها فقط بر ما سه نفر—من، فاطمه سپهری و زهرا کهنهکار (سپند آذر)—تحمیل میشود. حتی سایر زندانیان نیز به این رفتار ناعادلانه و تبعیضآمیز اعتراض کردهاند.»
او در بخش دیگری از این نامه، با اشاره به موضوع مذاکره دولت آمریکا با ایران، حکومت جمهوری اسلامی را فاقد مشروعیت و فاقد شایستگی برای مذاکره به عنوان نماینده مردم ایران دانسته و خواستار مذاکره با ملت ایران شده است. خانم قرهحسنلو نماینده خودشان را شاهزاده رضا پهلوی دانستهاند.
#بیانیه #فرزانه_قره_حسنلو #فاطمه_سپهری
#زهرا_کهنه_کار #بیانیه #زندان_وکیل_آباد_مشهد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech